در بسیاری از فصول این کتاب، اشاراتی به توجّه اسلام دربارۀ نظافت شد.
در این مبحث، با آوردن چندین گفتار و نیز بررسی حدیث مربوط به ویژگیهای فطری و همچنین آنچه دربارۀ وضو و غسل آمده و تشویق اسلام بر نظافت عمومی، موضوع مذکور را بیشتر توضیح خواهیم داد.
ناگفته نماند که آنچه بیان میگردد، تنها بخش بسیار اندک و کوتاهی از توجّه اسلام به مسألۀ نظافت است.
گفتار اول: بررسی حدیث صفات فطری
أمّ المؤمنین عایشه ل روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «عَشْرٌ مِنَ الْفِطْرَةِ: قَصُّ الشَّارِبِ، وَإِعْفَاءُ اللِّحْیَةِ، وَالسِّوَاکُ، وَاسْتِنْشَاقُ الْمَاءِ، وَقَصُّ الْأَظْفَارِ، وَغَسْلُ الْبَرَاجِمِ، وَنَتْفُ الْإِبِطِ، وَحَلْقُ الْعَانَةِ، وَانْتِقَاصُ الْمَاءِ»[1]؛ «ده صفت فطری هستند: کوتاهکردن سبیل، انبوهگرداندن ریش، مسواکزدن، آب در بینیکردن، کوتاهنمودن ناخنها، شستن بندهای انگشتان، کندن موی زیر بغل، تراشیدن موی زیر ناف، استنجاکردن.» راوی میگوید که دهمی را فراموش کردم و احتمالا آب در دهانکردن است.
حدیث فوق شامل سفارشها و ارشادات مهم و زیبایی در زمینۀ نظافت است، چون نظافت را صفتی فطری معرّفی نموده؛ فطرتی که الله تعالی بندگان را براساس آن آفرید و آنان را بر خواستن و محبّت به خیر و ترجیح آن و ناپسنددانستن شر و دوری از آن خلق کرد.
حدیث مذکور احکام فطرت را تقسیم به دو نوع کرد:
1. آنچه باعث تطهیر قلب و روح میشود؛ یعنی ایمان و متعلّقاتش که نفس را تزکیه و دل را پاک میگرداند و آفات و عوامل پست را دور ساخته و آن را با اخلاق زیبا و نیکو آراسته میگرداند.
2. آنچه مربوط به پاکسازی و نظافت ظاهر و دورکردن چرک و فسادها میگردد؛ یعنی همان صفات دهگانهای که در حدیث مزبور بیان گردید.[2]
اکنون این ویژگیها مورد بررسی قرار میگیرند:
یعنی کوتاهنمودن یا کندن این موها تا جایی که لبها دیده شود، چون کار مزبور باعث نظافت و پرهیز و حفاظت از کثافتیهای بینی میشود. اگر سبیل از لبها آویزان باشد، غذا و آبی که انسان مینوشد، با آن برخورد میکند و اگر زیاد بلند باشد، چهرۀ انسان را زشت میگرداند.[3]
پزشک محمّد دقر میگوید: «از نظر پزشکی، اگر موهای سبیل بلند باشد، بر اثر غذا و نوشیدنی کثیف میگردد و گاهی اوقات، باعث انتقال میکروبها میشود.»
وی در ادامه چنین میآورد: «قانون اسلام دربارۀ کوتاهکردن سبیل کاملاً موافق با خواستۀ علم پزشکی برای کوتاهنمودن موهای زائد از اطراف لب بالایی است.»[4]
یعنی گرامیداشت و زیادکردن و نتراشیدن آن.
شیخ عبدالرّحمان سعدی / میگوید: «الله ﻷ ریش را سبب وقار و زیبایی مرد گرداند و به همین سبب، در سنّ پیری نیز چون موهای ریش مرد باقی است، زیبا میماند.» [5]
«از نظر پزشکی، دکتر عبدالرّزّاق گیلانی معتقد است که کار مرد باعث میشود در معرض اشعّۀ خورشید و بادهای سرد و گرم قرار گیرد و این عوامل بافتهای نرم و کلاژن موجود در پوست صورت را از بین برده و کمکم منجر به تخریب آن و ایجاد چین و چروک و پیری زودرس میشوند.»[6]
یعنی مالیدن دندانها با چوب درخت اراک یا امثال آن تا زردی و سایر موادّ مضر را از بین ببرد.[7]
مسواکزدن در هر وقتی جایز است، امّا تأکید شده که هنگام وضو و پیش از نماز و بعد از بیدارشدن و تغییرکردن بوی دهان و زردی دندانها و امثال آن استفاده شود.
مسواکزدن باعث پاکی و نظافت دهانی میشود که عضو و وسیلۀ ارتباط با دیگران و نیز محلّ ورود بسیاری از میکروبها به بدن است. به همین علّت، پیامبر ج نظافت دهان را با رضایت الله تعالی مرتبط دانسته[8] و فرمودند: «السِّوَاکُ مَطْهَرَةٌ لِلْفَمِ مَرْضَاةٌ لِلرَّبِّ»[9]؛ «[استفادۀ از] مسواک باعث پاکی دهان و سبب رضایت پروردگار میشود.»
یعنی شستن بینی در موقع وضو و داخلکردن آب در بینی و خارجکردن آن. این کار در وضو و غسل جایز است و باید که بینی تمیز و پاک شود، چون بسیاری از چرکها و بخارها و ... وارد بینی میشود و انسان نیاز به خارجکردن آنها دارد.[10]
این عمل علاوه بر پاداشی که دارد، باعث نظافت و سلامتی میشود.
در کتاب «أسباب الشّفاء من الأسقام والأهواء» چنین آمده است: «بر اساس تحقیقی علمی و جدید، گروهی از پزشکان دانشگاه اسکندریّه نتیجه گرفتند بیشتر کسانی که به طور مداوم وضو میگیرند، بینیهایشان خالی از خاک و ویروس و میکروب است.
و روشن است که داخل بینی یکی از محلهای تجمّع بسیاری از میکروبها و ویروسهاست.
امّا شستن مداوم بینی و استنشاق و خارجکردن شدید آب بینی باعث میشود که داخلش خالی از عفونتها و میکروبها و در نتیجه، سالمماندن تمامی بدن شود، زیرا این کار خطر انتقال میکروب از بینی به سایر اعضا را از بین میبرد.»[11]
بر اساس برخی روایات،[12] مراد چیدن و قطع آنهاست.
بدون تردید کوتاهکردن ناخنها سبب حفاظت انسان از میکروبهایی میشود که در زیر ناخنهای بلند وجود دارد.
6- شستن بندها و لابلای انگشتان
«براجم» جمع «بُرجُمة» است.
نووی / میگوید: «براجم یعنی بند و مفاصل تمامی انگشتان. عالمان چنین گفتهاند: چرک لابلای گوشها و میان سوراخ گوش نیز حکم کثافتی بند انگشتان را دارد که باید بهوسیلۀ مسح پاک شود و بسا اوقات، زیادشدن آنها به شنوایی انسان ضرر میرساند. همچنین آنچه داخل بینی جمع میشود و نیز تمامی چرکهای بدن که بر اثر عرق و غبار و ... به وجود میآید، والله أعلم.»[13]
یعنی پاکسازی موهایی که در زیر بغل میروید. نووی / میگوید: «کندن موی زیر بغل قطعاً و به اتّفاق همه، سنّت به شمار میرود و بهتر است کسی که میتواند، آنها را بکَند و تراشیدن نیز جایز است.»[14]
مراد از «عانه» موهایی است که بالای آلت تناسلی مرد و در اطراف آن رشد میکند و نیز موهایی که در اطراف فرج زن وجود دارد. موهایی که پیرامون مقعد بیرون میآید هم همین حکم را دارد.[15]
نووی / میگوید: «نتیجه آنکه تراشیدن موهای آلت تناسلی و پشت و اطراف آن مستحب و پسندیده است.
دربارۀ زمان و تعیین مدّت، باید گفت که هرگاه نیاز باشد، این کار صورت گیرد و کوتاهکردن سبیل و کندن موی زیر بغل و کوتاهکردن ناخنها هم اینگونه است.
امّا روایت انس س که در صحیح مسلم آمده است: «وُقِّتَ لَنَا فِی قَصِّ الشَّارِبِ، وَتَقْلِیمِ الْأَظْفَارِ، وَنَتْفِ الْإِبِطِ، وَحَلْقِ الْعَانَةِ، أَنْ لَا نَتْرُکَ أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً»[16]؛ «در کوتاهکردن سبیل و گرفتن ناخنها و کندن موی زیر بغل و تراشیدن موهای زیر ناف برای ما وقت تعیین شد که از 40 روز بیشتر رها نکنیم.» بدین معناست که انجامندادن این موارد، بیشتر از 40 روز نشود و تا 40 روز [اگر ضرورتی نباشد] جایز است، والله أعلم.»[17]
قطعاً این امور سبب برتری، نظافت، پاکی، سلامتی و آسایش انسان میشود.
دکتر گیلانی دربارۀ کندن موهای زیر بغل و فواید آن میگوید: «کندن این موها ترشّح غدّههای عرقی و چربی را ضعیف میکند و عادت بر کندن و نتراشیدن، از همان ابتدای رشد آنها، مو را ضعیف نموده و باعث میشود که انسان احساس هیچ نوع دردی نکند.
مراد این است که توسّط دست انجام شود و امکان پاکسازی آنها بهوسیلۀ وسایل و موبرها نیز وجود دارد.
در حقیقت، رشد موها در زیر بغلها پس از بلوغ به همراه پختگی و تکمیل نوعی غدد عرقی است که موادّ بوداری را ترشّح میکنند و اگر با چرک و غبار جمع شوند، بسیار بدبو و ناپسند میگردند.
امّا کندن موها به مقدار زیادی این بوها را کاهش میدهد و انسان را از دچارشدن به برخی بیماریها حفاظت میکند؛ مانند بیماریهای عفونی و بدبو، قارچهای پوستی، عفونت غدد عرقی، عفونتهای پرخارش مو و ... .
همچنین سبب رهایی از حشرات داخل موها؛ مانند شپش عانه میشود.»[18]
دکتر محمّد نزار دربارۀ فواید بهداشتی تراشیدن موی زیر ناف و حکمت و هدف اسلام از این سنّت و قانونی که منجر به نظافت و سلامتی میشود، چنین میآورد: «ناحیۀ زیر ناف و اطراف آلت تناسلی و پشت انسان، دارای عرق و اصطکاک بسیاری است.
و اگر موهای این ناحیه تراشیده نشود، ترشّحات عرقی و چربی جمع میگردد.
و زمانی که با زواید بدن؛ همچون ادرار و مدفوع آلوده شود، پاککردنش سخت میگردد و گاهی اوقات این آلودگی به اطراف کشیده شده و میزان نجاست را زیاد میکند و تراکم و انباشتهشدن آنها سبب بدبویی و گندیدگی میگردد. اگر پاک نشود و نجاستها از بین نرود، نماز صحیح نیست.»
دکتر دقر در ادامه میگوید: «تراشیدن موی زیر ناف سبب حفاظت از برخی بیماریهای انگلی و موذی؛ مانند شپش عانه میشود؛ این شپش به ریشۀ موها میچسبد و در این حالت، از بینبردن آن بسیار سخت است.
همچنین سستی و لاغری را کاهش میدهد و به همین سبب، دین اسلام تراشیدن موی زیر ناف و موهای بلند اطراف مقعد را لازم گردانیده تا همواره تمیز باشد و بدین سبب که این منطقه بیشتر از سایر اعضای بدن در معرض آلودگی و بیماری قرار دارد.»[19]
9- استنجاء یا همان «انتقاص الماء»
یعنی پاکسازی آنچه از جلو یا عقب خارج شود بهوسیلۀ آب یا سنگ. این کار لازم و از شروط طهارت است.[20]
الله ﻷ در توصیف اهل قبا میفرماید:
﴿فِیهِ رِجَالٞ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْۚ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُطَّهِّرِینَ﴾ [التّوبة: 108]
«در آن مردانی هستند که دوست دارند پاکیزه شوند، و الله پاکیزگان را دوست دارد.»
ابن جوزی / میگوید: «سبب نزول آیۀ مذکور این است که مردانی از اهل قبا با آب استنجاء میکردند و در نتیجه، این آیه نازل شد. شعبی نیز بر همین باور بود.
ابن عبّاس ب میگوید: وقتی آیۀ فوق نازل گشت، رسول الله ج نزدشان آمده و فرمودند: «ما الّذی أثنَی اللهُ بِهِ علَیکم»؛ «الله متعال شما را به سبب چه [صفتی] توصیف کرده است؟»
آنان پاسخ دادند که: «ما با آب استنجاء میکنیم.»[21]
الله تعالی انسان را آفرید و به وی آموخت که خود را از ادرار و مدفوع و سایر زوایدی که در رودهها و مثانهاش وجود دارد، پاک سازد تا بدنش پاکیزه و سالم گردد و بتواند تکالیف طبیعی و روزمرۀ خود را انجام دهد. پس از زدودن این آلودگیها، بر فرد مسلمان لازم است که این محلها را با آب بشوید. رسول الله ج در این زمینه میفرمایند: «تَنَزَّهُوا مِنَ الْبَوْلِ؛ فَإِنَّ عَامَّةَ عَذَابِ الْقَبْرِ مِنَهُ»[22]؛ «خودتان را از ادرار پاک [و دور] سازید که بیشتر عذاب قبر از این [ریختن ادرار به لباس و بدن] است.»
«تنزّه» به معنای پاکشدن و رهایییافتن از آلودگی است. این کار فواید پزشکی بسیاری دارد و باعث پیشگیری از بیماریهای فراوانی میشود. پزشکی معاصر ثابت نموده که نظافت این مناطق، دستگاه ادراری را از عفونتهای ناشی از تراکم میکروبها و ویروسها و نیز مقعد و آلت تناسلی را از گرفتگی و پیدایش عفونتها و زخمهای عفونی حفاظت میکند. همچنین برای بیماران؛ بهویژه بیماران دیابتی یا دیابت ادراری مفید است، چون ادرار بیمار دارای مقدار زیادی قند بوده و اگر آثار ادرار باقی بماند، این اعضا را در معرض ترشّح و عفونت قرار میدهد و ممکن است در زمان همبستری، این بیماریها را به زن منتقل کند یا اینکه منجر به نازایی کامل شود.[23]
علاوه بر موارد فوق، دین اسلام توصیه نموده که برای پاککردن نجاست، از دست چپ استفاده شود تا دست راست که مخصوص غذاخوردن است، پاک و تمیز بماند. همچنین شستن محل را پس از تمیزکردن، لازم گردانیده است.
برخی مردم از توجّه اسلام به امور مذکور تعجّب میکنند! امّا این موضوع برای کسی که آگاه به ارزش و منزلت اسلام است و ایمان دارد الله تعالی دین اسلام را کامل نمود و آن را به عنوان آیینی ابدی برای بشر تا روز قیامت تعیین کرد، عجیب نیست؛ آیین و روشی که فقط خیر را برای بندگان مسلمان به دنبال دارد. الله ـ میفرماید:
﴿ٱلۡیَوۡمَ یَئِسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾ [المائدة: 3]
«امروز کافران از آیین شما مأیوس شدند، بنابراین از آنان نترسید و از من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم، و اسلام را [به عنوان] دین برایتان برگزیدم.»
بنابراین دورکردن نجاست -بإذن الله- باعث حفاظت انسان از بسیاری بیماریها میشود و از انتقال بیماریهای واگیر و عفونی فراوانی جلوگیری میکند.[24]
در کتاب «أسباب الشّفاء» چنین آمده است: «سال 1963م در کشور انگلیس و بهویژه در شهر "داندای"، بیماری حصبه فراگیر شد و ساکنان این شهر را وحشت شدیدی در برگرفت. همۀ نهادها و مردم تمام تلاششان را در زمینههای مختلف، برای توقّف انتشار این بیماری به کار گرفتند.
بالاخره دانشمندان تصمیم گرفتند که در رسانهها به مردم هشدار دهند و آنان را از استفادۀ دستمال کاغذی در توالتها منع کنند و سفارش کنند که مستقیماً از آب استفاده نمایند تا عفونت و ویروس این بیماری منتقل و منتشر نشود.
مردم فورا به این خواسته عمل کردند و در کمال تعجّب، انتشار ویروس مذکور متوقّف شد و توانستند آن را محدود سازند. مردم پس از شناخت این فایده، یاد گرفتند که برای نظافت، در عوض دستمالهای کاغذی، از آب استفاده نمایند.
ما نمیدانیم که اگر این افراد میدانستند مسلمانان بیش از 1400 سال است این کار را انجام میدهند، چه میگفتند؟! و مسلمانان این کار را به سبب انتشار ویروس حصبه انجام نمیدهند، بلکه چون آفریدگار حصبه و سایر بیماریها آنان را به آنچه باعث سلامتی و عافیتشان میشود، دستور داده و آنان هم شنیده و اطاعت کردند. الله تعالی میفرماید:
﴿أَلَا یَعۡلَمُ مَنۡ خَلَقَ وَهُوَ ٱللَّطِیفُ ٱلۡخَبِیرُ﴾ [الملک: 14]؛ «آیا کسیکه [همۀ موجودات را] آفریده است، [از حال آنان] نمیداند؟ درحالی که او باریکبین و آگاه است.»»[25]
یعنی حرکتدادن و چرخاندن آب در دهان به هنگام وضو تا دهان پاک و تمیز شود.
دانش معاصر به این نتیجه رسیده که مضمضه دهان و حلق را در برابر عفونتها حفاظت میکند و ترشّحات لثه را از بین میبرد و نیز دندانها را سالم نگه میدارد و آنها را از زواید غذایی باقیمانده در لابلای دندانها، تمیز مینماید.
فایدۀ دیگر مضمضه که بسیار هم مهم است، قویکردن برخی از عضلات صورت، تر و تازهنگهداشتن چهره و حفاظت گردی آن است. این کار تمرینی مهم از دیدگاه متخصّصان تربیّت بدنی به شمار میرود و اگر تحریک عضلات دهان در زمان مضمضه، به درستی انجام شود، این تمرین تأثیر زیادی در آرامش روانی فرد دارد.[26]
وضو نوعی طهارت و پاکی بهوسیلۀ آب و مربوط به صورت، دو دست و پاهاست. شستن این اعضا [علاوه بر مسح سر] فرایض وضو به شمار میروند.
وضو سنّتهایی نیز دارد؛ مانند گفتن «بسم الله» در ابتدای وضو، مسواکزدن قبل از آن، شستن دستها [تا مچ] سه مرتبه در آغاز وضو، سه بار مضمضهکردن، سه مرتبه بینیافشاندن؛ یعنی خارجکردن آب بینی پس از استنشاق.
همچنین تیامن؛ یعنی ابتدا شستن اعضای سمت راست، خلالکردن میان انگشتان، مسح دو گوش و میانهروی در استفاده از آب.[27]
الله ـ میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ﴾ [المائدة: 6]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! وقتی برای نماز برخاستید، پس صورت خود و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سرتان را مسح کنید و پاهایتان را تا دو قوزک [بشویید].»
پیامبر ج فرمودند: «لاَ یَقْبَلُ اللَّهُ صَلاَةَ أَحَدِکُمْ إِذَا أَحْدَثَ حَتَّى یَتَوَضَّأَ»[28]؛ «الله تعالی نماز هیچیک از شما را نمیپذیرد زمانی که بیوضو شود تا اینکه [دوباره] وضو بگیرد.»
در احادیث بسیاری، جزئیّات وضو بیان شده و عالمان و فقیهان نیز در این باره به طور مفصّل سخن گفتهاند و توضیح آنها در این تحقیق نمیگنجد. مراد ما بیان ارتباط وضو به نظافت بود، چون وضو دارای اسرار و حکمتهایی بوده و مرتبط به نظافت و بلکه سلامتی است.
در پاراگراف پیشین، مطالبی مختصر در این زمینه بیان گردید.
شایسته است که موارد زیر را یادآور شویم:
1. وضو فقط به معنای شستن اعضای ظاهری و پاککردن بدن چندین مرتبه در شبانهروز نیست.
بلکه اثر معنوی و روانی که انسان مسلمان پس از وضو آن را احساس میکند، بسیار عمیق و غیر قابل توصیف است؛ بهویژه زمانی که وضو به طور صحیح و کامل و با آگاهی از فضیلت آن انجام شود. وضو تأثیر فراوانی در زندگی مسلمان دارد و او را بیدار و زنده و نورانی میگرداند.[29]
2. فرآیند شستن اعضایی که در وضو انجام میشود، از نظر بهداشتی و سلامت عمومی بسیار مهم و ضروری به شمار میرود، چون این اعضا – چنانکه پزشکان معتقدند- در معرض بسیاری از میکروبها قرار دارند؛ میکروبهایی که در هر سانتیمتر مکعب از هوا، میلیونها تا از آنها وجود دارد و همواره بر جسم انسان از طریق پوست در مناطقی که پوشیده نیست، هجوم میآورند.
بر اثر وضو، تمامی این میکروبها از سطح پوست محو و نابود میشوند؛ بهویژه زمانی که آب به طور کامل و صحیح بر روی اعضا ریخته شود؛ یعنی همانگونه که پیامبر ج توصیه نمودند و روش ایشان بود. در نتیجۀ این کار، پس از وضو دیگر اثری از چرک و میکروب بر روی بدن باقی نمیماند مگر آنچه الله تعالی بخواهد.[30]
3. شستن صورت و دستها تا آرنج تأثیر فراوانی در پاککردن گرد و غبار و میکروبها و نیز پاکسازی عرق از سطح پوست دارد. همچنین موادّ روغنی و چربیهای ناشی از ترشّح غدد پوستی را از بین میبرد.
معمولا این مناطق محلّ مناسبی برای رشد و زندگی و زیادشدن میکروبهاست.[31]
4. شستن پاها در هنگام وضو و ریختن آب به طور صحیح و کامل تأثیر فراوانی در نظافت و توان و آرامش انسان دارد، چون پاها در آسایش و راحتی سایر اعضای بدن نقش دارند.
این مورد از اسرار احساس آرامشی است که پس از وضو، به فرد مسلمان دست میدهد.[32]
5. از لحاظ علمی، به اثبات رسیده که گردش خون در اندام فوقانی دستان و بازوها و نیز اندام تحتانی پاها و ساقها، ضعیفتر از گردش خون در سایر اعضای بدن است، زیرا از مرکز پمپاژ و تنظیمکنندۀ خون؛ یعنی قلب دورند، بنابراین شستن این اعضا به هنگام وضو، گردش خون را تقویت میکند و سبب نظافت، نشاط و شادابی بدن میگردد.
همچنین ثابت شده که اشعّۀ خورشید؛ بهویژه اشعّۀ فرابنفش تأثیر در ایجاد سرطان پوست دارد و این تأثیر بر اثر وضوی مداوم، به شدّت محدود یافته و کاهش مییابد، چون همواره سطح پوست را مرطوب نگه میدارد؛ خصوصاً مناطقی که در معرض اشعّۀ خورشید قرار دارند، و باعث میشود که سلولهای لایههای سطحی و داخلی پوست از تأثیرات و نتایج مضر این اشعّه، سالم و محفوظ بمانند.[33]
غسل یعنی شستن تمامی بدن بهوسیلۀ آب. الله ـ میفرماید:
﴿وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ﴾ [المائدة: 6]
«و اگر جنب [ناپاک] بودید، پس خود را پاک سازید [و غسل کنید].»
﴿وَیَسَۡٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡمَحِیضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِی ٱلۡمَحِیضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَیۡثُ أَمَرَکُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِینَ وَیُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِینَ﴾ [البقرة: 222]
«و از تو دربارۀ حیض [عادت ماهانۀ زنان] میپرسند، بگو آن پلید و زیانبار است. پس در حالت قاعدگی از زنان کنارهگیری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند، سپس هنگامی که پاک شدند و غسل کردن،د از همان جا که الله به شما فرمان داده، با آنان آمیزش کنید. همانا الله تعالی توبهکنندگان را دوست دارد و [نیز] پاکان را دوست دارد.»
غسل در میان تمامی ملّتها رواج داشته و در طول تاریخ، انسان به اهمّیت فراوان پاککردن بدن از طریق غسل پی برده و بسیاری از بیماریها را بدین وسیله درمان نموده است.
امّا به گواه تاریخ، تنظیم و معرّفی این مورد در هیچ دینی همچون دین اسلام -دینی که الله متعال آن را خاتم ادیان گرداند- نبوده است.
اگر انسان محقّق بخواهد که تمامی متون شرعی و شروح عالمان در این زمینه را بررسی نماید، موارد بسیاری بیان خواهد شد که نشان از بزرگی دین اسلام و دقیقبودن احکامش در این موضوع دارد، چنانکه در سایر مسائل نیز همین گونه است.
غسل واجب میشود اگر منی انسان با جهش و لذّت خارج شود یا دو محلّ ختنه [سر آلت تناسلی مرد و زن] با یکدیگر تماس داشته باشند، و نیز پس از قطع خون حیض [عادت ماهانۀ زن] و نفاس [خونریزی زایمان] و زمانی که فرد کافری مسلمان شود.
در برخی موارد غسل مستحب است و پاداش دارد، امّا اگر فردی آن را انجام ندهد، گناهی بر وی نیست و مورد ملامت قرار نمیگیرد؛ مانند غسل روز جمعه، عیدین، احرام، ورود به مکّه و روز عرفه.[34]
به طور خلاصه، آنچه دربارۀ وضو بیان شد و گفته میشود، در مورد غسل نیز صدق میکند، امّا غسل بیشتر باعث نظافت و سلامتی انسان میگردد.
گفتار چهارم: تشویق اسلام بر نظافت عمومی
متون فراوانی دربارۀ نظافت خانهها، راهها، لباسها و امثال آن بیان شده است؛ از جمله:
1. دورکردن اسباب آزار و اذیّت مردم از میان راهها، شاخهای از شاخههای ایمان است. ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «الْإِیمَانُ بِضْعٌ وَسَبْعُونَ -أَوْ بِضْعٌ وَسِتُّونَ - شُعْبَةً، فَأَفْضَلُهَا قَوْلُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَأَدْنَاهَا إِمَاطَةُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ، وَالْحَیَاءُ شُعْبَةٌ مِنَ الْإِیمَانِ»[35]؛ «ایمان هفتاد و چند -یا شصت و چند- شاخه دارد؛ برترین آنها کلمۀ "لاإله إلّا الله" و پایینترینشان دورکردن اذیّت از میان راه است و حیا بخشی از ایمان به شمار میرود.»
2. ادرارکردن در آب راکد و بیحرکت ممنوع است: جابر س نقل میکند که پیامبر ج مردم را از ادرارکردن در آب راکد نهی کردند.[36]
ابوهریره س روایت نموده که پیامبر ج فرمودند: «لَا تَبُلْ فِی الْمَاءِ الدَّائِمِ الَّذِی لَا یَجْرِی ثُمَّ تَغْتَسِلُ مِنْهُ»[37]؛ «در آب دائم [و راکدی] که جاری نیست، ادرار نکن [که] سپس از آن برای غسل و ... استفاده میکنی [یعنی آن را برای غسل و .. نیاز داری].»
در دو روایت فوق، رسول الله ج از ادرارکردن در آب ثابت و بیحرکت منع کردند، چون ادرار سبب پلیدی و کثیفی آن میشود. مدفوعکردن و استنجاء بهوسیلۀ آب راکد هم همین حکم را دارد و حرام است.[38]
3. غسلکردن در آب راکد نیز حرام است: ابوهریره س روایت میکند که پیامبر ج فرمودند: «لَا یَغْتَسِلْ أَحَدُکُمْ فِی الْمَاءِ الدَّائِمِ وَهُوَ جُنُبٌ»[39]؛ «هیچ یک از شما درحالی که جنب [ناپاک] است، در آب دائم [و ثابت] غسل نکند.»
مطالبی کوتاه دربارۀ نظافت از دیدگاه اسلام بیان گردید.
[1]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 261. در کتاب، شمارۀ 216 آمده است. [مترجم]
[2]- نک: صحیح مسلم بشرح النّووی، ج 3، ص 149؛ بهجة قلوب الأبرار فی شرح جوامع الأخبار، عبدالرّحمان سعدی، ص 81.
[3]- نک: بهجة قلوب الأبرار فی شرح جوامع الأخبار، ص 82.
[4]- روائع الطّبّ الإسلامی، ج 1، صص 73- 74
[5]- بهجة قلوب الأبرار، ص 82.
[6]- روائع الطّبّ الإسلامی، ج 1، ص 74.
[7]- نک: لسان العرب، ج 10، ص 446؛ صحیح مسلم بشرح النّووی، ج 3، ص 142.
[8]- نک: بهجة قلوب الأبرار، ص 81؛ روائع الطّبّ الإسلامی، ج 2، ص 4.
[9]- الأم، امام شافعی /، ج 1، ص 23؛ مسند احمد، ج 6، صص 47، 62 و 124.
[10]- نک: بهجة قلوب الأبرار، ص 81.
[11]- أسباب الشّفا من الأسقام والأهواء، ابواسحاق عراقی، ص 40.
[12]- نک: صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 257.
[13]- صحیح مسلم بشرح النّووی، ج 3، ص 150.
[14]- همان، ص 149.
[15]- همان، ص 148.
[16]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 258.
[17]- صحیح مسلم بشرح النّووی، ج 3، صص 148- 149.
[18]- روائع الطّبّ الإسلامی، ج 1، ص 72.
[19]- همان.
[20]- نک: بهجة الأبرار، ص 82.
[21]- زاد المسیر، ابن جوزی، ج 3، ص 501.
[22]- دارقطنی، شمارۀ حدیث: 7؛ آلبانی / در إرواء الغلیل، شمارۀ حدیث: 280، این روایت را صحیح دانسته است.
[23]- نک: أسباب الشّفاء من الأسقام والأهواء، ص 35.
[24]- همان، ص 36.
[25]- همان.
[26]- همان، ص 40.
[27]- نک: فقه السّنّة، سیّد سابق، ج 1، ص 38.
[28]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 6554؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 225.
[29]- نک: أسباب الشّفاء، ص 39.
[30]- همان، ص 41.
[31]- نک: صحیح مسلم بشرح النّووی، ج 1، ص 105.
[32]- نک: أسباب الشّفاء، ص 41.
[33]- نک: همان.
[34]- نک: صحیح مسلم بشرح النّووی، ج 1، صص 219- 236؛ فقه السّنّة، سیّد سابق، ج 1، صص 59- 66.
[35]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 9؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 35.
[36]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 281.
[37]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 239؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 282.
[38]- نک: توضیح الأحکام، ج 1، ص 129.
[39]- صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 283.