اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مبحث دوم: انواع اعجاز قرآنی

مبحث دوم:
انواع اعجاز قرآنی

بدون تردید قرآن کریم اعجازآور و معجزه است و برخی از پژوهشگران معتقدند که اعجاز این کتاب آسمانی عام و فراگیر بوده و از این انواع نام می‌برند: اعجاز بیانی، اعجاز علمی - تجربی، اعجاز تشریعی و اعجاز غیبی؛ مشهورترین انواع اعجاز قرآنی از دیدگاه محقّقان، همین موارد است.

آنان آیۀ زیر را دلیل می‌آورند:

﴿مَّا فَرَّطۡنَا فِی ٱلۡکِتَٰبِ مِن شَیۡءٖۚ [الأنعام: 38]

«ما در کتاب [لوح محفوظ] هیچ چیز را فرو گذار نکردیم.»

قطعاً قرآن کریم در بسیاری از حوزه‌های پیشرفت انسان، مطالبی بیان نموده و مفسّران با دلیل و مدرک، این معانی و مفاهیم را آشکار ساخته‌اند و مطابقت و تناسب آنها با واقعیّت و نیز همخوانی آیات قرآن با مفاهیم علمی را روشن و بیان کرده‌اند.

امّا برترین و مهم‌ترین نوع اعجاز، همان است که قرآن کریم بوسیلۀ آن با قوم عرب تحدّی نمود؛ یعنی بلاغت قرآن و زیبایی بیانش. بنابراین تحدّی بزرگ با لفظ و نظم این کتاب آسمانی صورت گرفت.[1]

الله ـ در توصیف قرآن و اعجاز آن می‌فرماید:

﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن یَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا یَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ کَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِیرٗا [الإسراء: 88]

«[ای پیامبر!] بگو: اگر انس و جن [همگی] جمع شوند بر آنکه همانند این قرآن را بیاورند، [هرگز] همانند آن را نخواهند آورد، هرچند برخی از آنان یاور برخی [دیگر] باشند.»

محمّد رشید رضا / دربارۀ اعجاز قرآن کریم چنین می‌گوید: «قرآن کریم کلام اعجازآور الهی برای مخلوقات از لحاظ اسلوب و نظم، علوم و احکام و تأثیر هدایتش و کشف و روشن‌سازی امور غیب گذشته و آینده است و هریک از این انواع اعجاز، بخش‌هایی دارد و هر بخشی تقسیم به شاخه‌هایی می‌شود که مرتبط به اصولی است.

بدون تردید محمّد ج؛ پیامبر عربی و امّی بوسیلۀ اعجاز قرآن، با تمامی عرب تحدّی نمود و از جانب پروردگارش خبر قطعی داد که آنان نخواهند توانست یک سوره همچون قرآن بیاورند و با وجود حرص فراوانِ سخنورانشان بر باطل‌ساختن و ردّ دعوت پیامبر ج و ریشه‌کن‌نمودن درخت اسلام، ناتوانی آنان به اثبات رسید.

مسلمانان این تحدّی را به سایر ملّت‌ها انتقال دادند و آنان هم نتوانستند مانند قرآن بیاورند.»[2]

او در توضیح شکوه و عظمت قرآن و بخشی از اسرار اعجازش می‌آورد: «قرآن از لحاظ بیان و هدایت، همچون روح در بدن و جوهر مادّه و نیروی جاذبه در هستی است که این موارد با نشانه‌ها و آثارشان شناخته و دانسته می‌شوند و انسانهای آگاه نمی‌توانند حقیقت و ماهیّت آنها را بیان کنند، امّا به لذّت معنوی و روانی آنها نیاز مبرمی دارند.

همچنین به فهم و لذّت آنچه از دلایل ناتوانی عالمان و سخنوران در آوردن سوره‌ای مانند سوره‌های قرآن از نظر هدایت و بیان زیبا، دانسته شده است، نیاز شدیدی دارند.

در این موارد لذّت‌هایی عقلی و روحی و روانی و آرامشی فکری و باطنی وجود دارد که شبهه‌های ملحدان در برابر آن، کم‌رنگ و بی‌فروغ می‌شوند و شکّ و شبهۀ بی‌دینان و افراد بدگمان و شبهه‌افکن، از این طریق شکست می‌خورد.»[3]

بنابراین روشن گشت که آیات قرآن که با انس و جن هماوردطلبی نمود – هنوز هم- از آنان می‌خواهد که مانند نظم و بیان قرآن بیاورند.

مردم در گذشته و حال، از آوردن چنین کلامی ناتوان مانده‌اند.

از آنجا که نمی‌توانند همچون قرآن بیاورند، ثابت می‌گردد که این کتاب، سخن بشر یا سخن محمّد ج نیست، چون ایشان یکی از افراد بشر بودند و در نتیجه، قرآن کریم کلام پروردگار بشر است.

باقلانی در توضیح ناتوانی قوم عرب از آوردن مثل قرآن می‌گوید: «دلیل اینکه آنان نمی‌توانستند مانند قرآن بیاورند، این بود که با این افراد تحدّی نمود و حتّی درخواستش را طولانی کرد و آن را نشانۀ صداقت و نبوّت پیامبر ج گرداند.»

وی در ادامه چنین می‌آورد: «اگر آنان توان تکذیبش را داشتند، قطعاً این کار را انجام می‌دادند و با کاری آسان از طریق زبان و سخنشان، خود و خویشاوندان و اموالشان را این مخمصه نجات می‌دادند.

و در این صورت، نیازی به جنگ و ستیزه و جدال فراوان و رفتن از وطن و تسلیم زن و فرزند به عنوان اسیر نداشتند. بنابراین از آنجا که در این زمینه هیچ مخالفتی نکردند و چیزی ارائه ندادند، ناتوانی آنان به اثبات می‌رسد.»[4]

علاوه بر این، احادیث فراوانی از پیامبر ج روایت شده که بلاغت بسیاری داشته و سخن سایر انسانها به این درجه نمی‌رسد، امّا بازهم بلاغت احادیث رسول الله ج با بلاغت قرآن قابل مقایسه نیست.[5]

در نتیجه، اعجاز اصلی و مهم قرآن، مربوط به لفظ و بلاغت نظمش است.[6]

در مبحث پیش رو، موضوع مزبور بیان می‌گردد.


 



[1]- نک: إعجاز القرآن، باقلانی، ص 43؛ البیان فی علوم القرآن، ص 13- 14؛ مباحث فی إعجاز القرآن، مصطفی مسلم، ص 92.

[2]- بخشی از مقدّمۀ شیخ محمّد رشید رضا بر کتاب إعجاز القرآن والبلاغة النّبویّة از رافعی، صص 17- 18.

[3]- همان، صص 19- 20.

[4]- إعجاز القرآن، ص 43.

[5]- نک: البیان فی علوم القرآن، ص 14.

[6]- نک: إعجاز القرآن، صص 58- 59.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد