ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
واشنگتن ایروینگ مینویسد: «[حضرت محمد ج] در کل رفتاری آرام و یکنواخت داشت و با وجود لبخند دلنشینی که همواره در سیمایش دیده میشد، موقر و سنگین بود. در مقایسه با اعراب، چهرهاش سرخ بود و در لحظات پرهیجان و التهاب، هالهای از نور بر گرد آن دیده میشد که اصحابش آن را به عنوان نور «ماورای طبیعی پیامبری» میستودند، نیروی تعقلش بدون تردید فوق العاده بود. وی درکی سریع، حافظهای قوی، تصوری زنده و مبتکرانه داشت. در غذای خود پرهیزکار و معتدل بود و برای روزه، اهمیت زیادی قایل میشد. او هرگز خود را به بزرگی و جلالِ زاییده از لباس– که وسیلهی تفاخر افراد فرومایه است – پایبند نکرد و این سادگی در پوشیدن لباس، چیزی نبود جز بیتوجهی واقعی او به امتیازی که از چنین وسیلهی بیارزشی حاصل میشود.
در برخورد دوستانه، جنبهی عدالت را در نظر داشت و بطور یکسان با دوستان نزدیک و افراد بیگانه، ثروتمند و فقیر، نیرومند و ضعیف رفتار میکرد. مردم به شدت به او، به عنوان یک رهبر علاقه داشتند، زیرا نسبت به همهی آنان مهربان بود و با حوصله به درد دلهایشان گوش فرا میداد. پیروزیهای نظامیاش هیچگونه غروری در او به وجود نیاورد، در حالی که اگر آنها دستاورد مقاصدِ خودخواهانه بودند، طبعاً چنان عوارضی به دنبال داشتند.
در زمانی که کاملاً از لحاظ ظاهری نیز نیرومند شده بود، همچنان رفتار سادهی روزهای ضعف و بیقدرتی را حفظ کرده بود. و آرمانش ایجاد یک حکومت جهانی بیزرق و برق مبتنی بر ایمان بود، همچون حکومتی که در زمان خودش با دستهای او تحقق یافت و بالنده شد...»([1]).