ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جان دیون پورت نوشته است: «محمد در این هنگام شخصیتی به خود گرفته بود که امور سلطنتی و فرماندهی و قضاوت و پیش نمازی در او جمع شده بود. بطور کلی، عنوان وحی و الهام الهی، در وجود او مورد پذیرش واقع شده بود و فداکاری و ارادتی که از جانب پیروانش نسبت به او ابراز میشد، بینظیر بود.
در حقیقت چنان بزرگ شده بود و به اندازهای مورد احترام بود که هرچه با شخص او تماس پیدا میکرد، متبرک و مقدس میشد و هیچ نوع سادگیای به پایهی سبک و روش زندگیای که او انتخاب کرده بود، نمیرسید و با توجه به همین سابقه است که عایشه گفته است: او شخصاً خانهاش را جارو میکرد و به دست خویش آتش اجاق را روشن میکرد و لباسهایش را وصله میزد و خوراکش از مقداری خرما و نان جو بود که با شیر و عسل میخورد و آن را هم گروندگان و پیروانش تهیه میکردند([1]). در عین حالی که به شرح فوق، مشغول امور روحانی بود، توجهش به امور عرفی و عادی زندگی کمتر از امور روحانی نبود»([2]).