ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تجوید عبارت از فنی است که به وسیلهی آن صحت نطق به حروف قرآن کریم شده است و از احوال وقوف بر آیات قرآنی معرفت به دست میآید.
حفظ زبان از خطاء در تلاوت قرآن است.
بخشهای عمدهای از علم تجوید به صورت زیر است:
ا - احکام مد.
ب- احکام نون ساکنه و تنوین.
ج- احکام عمومی.
مد عبارت از اطالت آواز به حرفی از حروف است.
الف، واو و یاء است.
همانا ضرورت صورتی است تا جمال کلام ظاهر شود.
مد دو قسم است:
1- مد طبیعی.
2- مد غیر طبیعی.
همانا مد عادی است که در آن پس از حرف مد همزه([1]) و ساکن نباشد. مثل:
﴿قَالَ﴾___﴿کَانَ﴾ ___ ﴿لِإِیلَٰفِ قُرَیۡشٍ١﴾ ___ ﴿ٱللَّهُ﴾ ___ ﴿مَالُهُۥ﴾___ ﴿سَیَصۡلَىٰ﴾
و اکثر مدود در قرآن از همین قسم آسان است.
این است که به اندازهی دو حرکت کشش شود (یعنی یک ثانیه).
چنانکه گویی یک ... دو.
عبارت از آنست که در آن پس از حرف مد، همزه یا سکون واقع شود، هرگاه در آن پس از حرف مد همزه واقع شود، متصل یا منفصل نامند.
و اگر در آن پس از حرف مد سکون واقع شود لازم، یا عارض به سکون نامند.
هرگاه پس از حرف مد همزه بیاید لازم است که مد را اندکی اضافه گردانیم، زیرا که همزه از آخر حلق بیرون میشود و در این وقت مد را چهار کشش میدهیم (به مدتی که میشماریم، یک ... دو ... سه ... و چهار) و مجاز است که مد را تا پنج یا شش حرکت اضافه کنیم([2]). مثال:
﴿یَٰٓأَیُّهَا﴾___ ﴿إِنَّآ أَوۡحَیۡنَآ﴾ ___ ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا﴾
و این نوع را مد منفصل نامند، زیرا که مد در یک کلمه و همزه در کلمهی دیگر واقع شده است.
مثال دیگر:
﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ﴾ ___﴿هَٰٓؤُلَآءِ﴾ ___﴿قَآئِمَةٞ﴾___ ﴿سِیَٓٔتۡ وُجُوهُ﴾
و این نوع را مد متصل نامند، زیرا که مد و همزه هردو در یک کلمهاند.
تمرین 1- با خود سوره «التین» را بخوانید و مدهای طبیعی آن را در ورقهی خارجی بنگارید.
تمرین 2- خط نازکی را با قلم (مداد)، زیر مدهای طبیعی در آیات زیر بگذارید:
﴿وَدَانِیَةً عَلَیۡهِمۡ ظِلَٰلُهَا وَذُلِّلَتۡ قُطُوفُهَا تَذۡلِیلٗا١٤ وَیُطَافُ عَلَیۡهِم بَِٔانِیَةٖ مِّن فِضَّةٖ وَأَکۡوَابٖ کَانَتۡ قَوَارِیرَا۠١٥ قَوَارِیرَاْ مِن فِضَّةٖ قَدَّرُوهَا تَقۡدِیرٗا١٦ وَیُسۡقَوۡنَ فِیهَا کَأۡسٗا کَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِیلًا١٧ عَیۡنٗا فِیهَا تُسَمَّىٰ سَلۡسَبِیلٗا١٨﴾ [الإنسان: 14-18].
تمرین 3- با خود سورهی «القدر» را بخوانید و در ورقهی خارجی مدهایی را که همزه (متصل و یا منفصل) پس از آن آمده است، بنویسید.
تمرین 4- خط نازکی با قلم (مداد) زیر مد متصل، یا منفصل در آیات زیر بگذارید:
﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ﴾
﴿أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلصِّدِّیقُونَۖ وَٱلشُّهَدَآءُ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾
﴿وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٠﴾
﴿هَلۡ جَزَآءُ ٱلۡإِحۡسَٰنِ إِلَّا ٱلۡإِحۡسَٰنُ٦٠ فَبِأَیِّ ءَالَآءِ رَبِّکُمَا تُکَذِّبَانِ٦١﴾.
عبارت از هر مدی است که ساکن، پیوست او باشد.
و لازم است که به اندازهی شش حرکت (کشش) کشیده شود تا که مد به وضوح ظاهر شود.
مثال:
﴿قٓۚ وَٱلۡقُرۡءَانِ ٱلۡمَجِیدِ١﴾ اصل آن حسب سماع (قاف) است.
﴿نٓۚ وَٱلۡقَلَمِ وَمَا یَسۡطُرُونَ١﴾ ما میشنویم (نون).
﴿الٓمٓ١ ذَٰلِکَ ٱلۡکِتَٰبُ﴾ اصل آن (الف، لام، میم) است.
مثال دیگر:
﴿ٱلۡحَآقَّةُ١﴾ اصل آن: «الحاقْـ قَة».
﴿ٱلطَّآمَّةُ﴾ اصل آن: «الطامْـ مَة».
﴿قُلۡ أَتُحَآجُّونَنَا فِی ٱللَّهِ﴾ اصل آن: «أتحاجـ جُوننا».
﴿وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧﴾ اصل آن: «الضالْ لین»([3]).
و همین طور...
همانا هر مد طبیعی است که پس از آن از قرائت میایستیم و غالباً در انتهای آیات میباشد.
مثال:
﴿فَسَبِّحۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلۡعَظِیمِ٥٢﴾.
﴿إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ٢١﴾.
﴿وَمَا ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَآ إِلَّا مَتَٰعُ ٱلۡغُرُورِ١٨٥﴾.
﴿فِیهِمَا مِن کُلِّ فَٰکِهَةٖ زَوۡجَانِ٥٢﴾.
و مجاز است که از دو حرکت به شش حرکت([4]) حسب حالت قرائت امتداد داده شود([5]).
تمرین 1- خط نازکی زیر مد لازم در آیههای ذیل بکشید:
﴿فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ ...﴾.
﴿حمٓ١ تَنزِیلٞ مِّنَ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ٢ ...﴾.
﴿طسٓمٓ١ تِلۡکَ ءَایَٰتُ ٱلۡکِتَٰبِ ...﴾.
﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلۡکُبۡرَىٰ٣٤ ...﴾.
﴿طه١ مَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡقُرۡءَانَ لِتَشۡقَىٰٓ٢ ...﴾.
تمرین 2- سورهی فاتحة الکتاب را با خود بخوانید و بگویید که چقدر مد لازم در آن است؟
تمرین 3- سورهی «التین» را بخوانید و بیان دارید که حائز چه اندازه از مدها عارض به سکون است؟
تمرین 4- سورهی «اللیل» را قرائت نمایید و مدهای آن را بیان نمایید؟
تمرین 5- در سورهی «المرسلات» به چه تعداد مد عارض به سکون است؟([6]).
[1]- میان همزه و الف فرق و تفاوت است.
همزه قبول حرکت میکند ولی الف همیشه ساکن است و به تنهایی ادا نمیشود به همین سبب بعضی الف را در شمار حروف هجاء نمیدانند. مترجم
[2]- البته این کشش تقریبی و تقدیری است و این قاری است که حسب وقت قرائت سریعا حرکات را به جا میآورد، یا آهسته حرکات را میکشد.
[3]- و هرگاه تجوید بر شنیدن اعتماد میشوند نه بر املاء، روی این اساس حرف مشدد به دو حرف اول از آنها ساکن اعتبار داده میشود و حرف دومی همانطور حسب تشکیل شده تلفظ میگردد.
[4]- بین قراء کشتن صوت به شرح زیر است:
ابوعمرو دو الف، ابن عامر وکسائی به اندازهی 3 الف، عاصم 4 الف، و ابن کثیر و نافع تا هفت الف. (مترجم)
[5]- چنانچه در وقتی که انسان با خود قرائت مینماید مد عارض به سکون دو حرکت (کشش) داشته باشد و در نوارهای قرآن که به سبک ترتیل ثبت شده است به اندازهی چهار حرکت (کشش) مییابد و در وقتی که از رادیوها پخش میگردد به شش حرکت (کشش) هم میرسد.
[6]- در اینجا فروعات دیگری به احکام مد است که ضروری به ذکر آن در این رساله دیده نمیشود.