اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

معلومات عام در بارۀ قرآن

بخش پنجم:
معلومات عام در بارۀ قرآن

املای مصحف

تدوین مصحف کریم، در ابتداء امر بدون ترقیم آیات و بدون شکل‌گذاری و نقطه بر روی حروف بود. با این هم مسلمان‌ها با قرائت صحیح قرآن را می‌خواندند و علت همانا این بود که در آن عصر حفاظ قرآن زیاد بودند و مسلمان‌ها همانطوری که از رسول خدا ج و اصحاب بزرگوار آموخته بودند با فطرت و طینت پاک‌شان قرائت می‌کردند.

چون فتوحات اسلامی وسعت یافت و در اسلام غیر عرب نیز درآمد، احتیاج مبرم به تدقیق در نسخه‌ها و قرائت گردید، از آنجا بود که علم املاء و نگارش که همان فن کتابت و ضمایم آنست، به وجود آمد و علم «تجوید» نیز که همانا فن اداء صحیح برای تلاوت قرآن است عرض اندام نمود.

در مدتی که جمع و تدوین قرآن تحت نظر و کنترل دولت اسلامی و ائمه‌ی هدی اتمام یافت، قواعد املاء به همین شکل که حالا در مصاحف می‌بینید بود.

و به جا است تذکر دهیم که احدی به تغییر آن جرأت ننمود و عمده‌ترین مسأله ترس از تحریف قرآن کریم بود، حال آنکه املاء و نگارشی که معمول بود درگذشت زمانه‌ها بر آن تغییراتی وارد آمد و به شکل متکامل‌تری عرض اندام نمود.

البته علت عمده‌ای که معمولاً در قرائت (آن که تازه به قرآن شروع می‌نماید و مبتدی است) صعوبت و دشواری مشاهده می‌شود از همینجا است که مصاحف بر شیوه‌ی کتابت قدیمی باقی مانده است.

مثلاً:

﴿ٱلرَّحۡمَٰن ما می‌نویسیم: «الرحمان».

﴿ٱلسَّمَٰوَٰتِ ما می‌نویسیم: «السماوات».

﴿ٱلصَّلَوٰةَ ما می‌نویسیم: «الصلاة».

﴿ٱلزَّکَوٰةَ ما می‌نویسیم: «الزکاة».

﴿أَیُّهَ ٱلثَّقَلَانِ ما می‌نویسیم: «یُها».

﴿لَأَاْذۡبَحَنَّهُۥٓ ما می‌نویسیم: «لأذبحنه».

الم: الف لام میم

حم: حا میم

و هرگاه به نحوی باشد که قرآن بر شیوه‌ای که سلف قرائت می‌نمودند (بر پیروی از آن‌ها) تلاوت شود، بناء دیگر شخص مبتدی نیز با اینگونه فراگیری می‌تواند تفاوت و فرقی که میان رسم قدیم و املاء جدید است درک نماید.

رموز مصحف

نویسندگان و کتاب مصحف همچنین به وضع اشاراتی اهتمام زیادی نموده‌اند، به گونه‌ای که راهنمایی قاری بر مواضع وقف جایز و ممنوع گردیده است و همینطور او را به برخی احکام تجوید چون ادغام، تنوین و امثال آن آشنا می‌سازد و مسلم است خدمتی بزرگ است که شده است.

از امثله رموز مصحف

م: علامت وقف لازم.

ج: علامت وقف جایز که مساوی با وصل است.

صلی: علامت این که وصل اولی از وقف است.

قلی: علامت آن که وقف اولی است.

ط: علامت وقف مطلق، یعنی وقف احسن است.

ص: وقفی است که هرگاه سبب آن باشد وقف مرخص است.

لا: علامت عدم وقف.

س: علامت این که بر حرف سکته شود.

و امثال این رموز که در صفحات اخیر مصاحف بزرگ (با اختلافی که در این باره است) بیان شده است که توجه و دقت در این رموز لازم است.

ٌ: دلالت بر این می‌نماید که در ضم اخفاء شود.

ٌ: دلالت بر این می‌نماید که تنوین اظهار گردد.

ٌ: دلالت بر این می‌کند که ادغام گردد توام با این که حرف بعدی مشدد شود.

ْ: نشان سکون است.

تقسیمات مصحف

«مصحف» همان کتاب متکامل (جامع و کامل) را گویند.

پیامبر خدا ج در زمان حیاتش بر مسلمان‌ها مواضع سوره و آیه را بیان فرمودند، روی این اساس مصاحف اولی اجزاء و بخش‌ها (که حالا در مصاحف دیده می‌شود) را نداشت، تا آنگاه که مسلمان‌ها بر پیروزی‌ها دست یافتند و ساحه‌ی دولت اسلامی گسترش پیدا کرد. مسلمان‌ها با عنایت و توجه‌ی افزونی به قرآن دستور آسمانی خداوندی توجه نمودند، در آن وقت که از عصر پیامبر اسلام ÷ مدت‌ها گذشته بود، خطاطان و قاریان، قرآن را بر سی «جزء» تقسیم نمودند و هر جزء را به هشت بخش که هر بخش آن را مسمی به «ربع» نمودند که «ربع» تقریباً معادل دو صفحه می‌باشد و برخی قراء و کُتَّابَ، قرآن کریم، از این هم پافراتر گذاشته‌اند اقداماتی زیادتری در این مورد نمودند که حتی بر هر ده آیه نشانه‌ای مشخص نهادند و نام آن را «عشرا» گذاشتند و همین مصحفی را که هم اکنون در دست داریم همه‌ی این علامات و مشخصات را دارد.

هرچند که برخی دانشمندان اینگونه اقدامات را مجاز دانستند و بر صحت این تقسیم اذعان کرده‌اند، ولی عده‌ای از علمای اسلامی اینگونه اقدامات را مجاز ندانسته و مکروه پنداشته‌اند.

به هرحال، ناگفته پیداست که این تقسیم نه تنها در وقت تلاوت مفید و سودمند واقع شده است، بلکه حتی در موقع فراگیری و تدریس کلام خداوندی به ویژه در نماز تراویح که به ختم قرآن اقدام می‌شود، تسهیلاتی را فراهم گردانده است؛ به نحوی که امام می‌تواند قرآن را در سی شب یا کمتر ماه رمضان ختم نماید.

حسابی که به دست آمده است نشان می‌دهد که سوره‌های قرآن کریم 114 و شمار آیات آن به 6236 آیه می‌رسد، البته در عدد آیات اختلاف اندکی میان علماء گرامی هست، چنانچه برخی مصاحف از این تعداد بیشتر و برخی کمتر یاد کرده‌اند.

مکی و مدنی در قرآن

زمانی که اسلام بر افق قیرگون و تیره‌ی مکه تابیدن گرفت، قرآن کریم من‌حیث معجزه‌ی بزرگ بر پیامبر اسلام ج منجم و چند آیه‌ای نازل می‌شد.

به این ترتیب قرآن با این که در مناسبات مختلف نازل می‌شد، تقریباً 23 سال را در بر گرفت. روی این اساس بعضی از  سور و آیات قرآن چون در مکه نازل شد «مکی» نامیدند و بعضی هم که در مدینه نازل شد «مدنی» نامیدند.

هرگاه به دقت در کلام الله مجید نگریسته شود، به خوبی آیات مکی (آیاتی که در مکه نازل شده) تمییز داده می‌شود، چون آیات مکی حایز الفاظ قوی و فقره‌های کوتاهی بوده است و معظم آیات آن پیرامون توحید، یا تهدید و یا وصف بهشت و دوزخ می‌چرخد، چنانچه اکثر سوره‌های جزء «عم» همینطور است که در مکه نازل شده‌اند چه ظروف دعوت در آن جو مستدعی همین بود. مثلاً فرموده‌ی خداوند عزوجل:

﴿تَبَّتۡ یَدَآ أَبِی لَهَبٖ وَتَبَّ١.

و فرموده‌ی تبارک و تعالی:

﴿إِنَّآ أَعۡطَیۡنَٰکَ ٱلۡکَوۡثَرَ١.

و بخشی از قرآن کریم که در مدینه نازل شده است حایز خصوصیت‌های جدا از ویژگی‌هایی که در آیات مکی است می‌باشد، به نحوی که فقره‌های طویل دارد و پیرامون قصه‌ها و احکام شریعت و تنظیم درست و دعوت به رحمت و تسامح می‌چرخد.

مسلما حکمت در این همانا به خاطر این بود که ظروف دعوت در جوی چون مدینه مقتضی این بود که آیات مسائل فوق را بیان فرماید.

چه بعد از این که دعوت در شکل دولتی مستقر گردید و اصول عقیده در نزد بسیاری واضح شد، لابد که مطابق همان محیط موضوعات تبیین گردد.

مثال آیات مدنی فرموده‌ی خداوند تعالی است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیۡنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى فَٱکۡتُبُوهُۚ [البقرة: 282].

«ای مؤمنان! اگر معامله کنید با یکدیگر به وام‌دادن تا میعاد مقرر پس بنویسید آن را».

متشابهات در قرآن

از آنجائی که اراده‌ی خداوندی مقتضی این بود که کلام کریم ذات کبریایی برای بشر معجزه باشد و مخلوقات در برابر آن به عجز خویش اذعان ورزند، روی این اساس در قرآن کریم آیاتی دیده می‌شود که در جمله و کلماتش مشابه و همانند دیگر آیات می‌باشد. مثل فرموده‌ی خداوند تعالی در سوره‌ی بقره آیه‌ی 58:

﴿وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا وَقُولُواْ حِطَّةٞ.

و فرموده‌ی خداوند در سوره‌ی اعراف آیه‌ی 161:

﴿وَقُولُواْ حِطَّةٞ وَٱدۡخُلُواْ ٱلۡبَابَ سُجَّدٗا.

و فرموده‌ی خداوند أ در سوره‌ی بقره آیه‌ی 120 و سوره‌ی انعام آیه‌ی 71:

﴿قُلۡ إِنَّ هُدَى ٱللَّهِ هُوَ ٱلۡهُدَىٰۖ.

و فرموده‌ی آن در سوره‌ی آل عمران آیه‌ی 73:

﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡهُدَىٰ هُدَى ٱللَّهِ.

و فرموده‌ی خداوند در سوره‌ی بقره:

﴿هَٰذَا بَلَدًا ءَامِنٗا.

و در سوره‌ی ابراهیم:

﴿هَٰذَا ٱلۡبَلَدَ ءَامِنٗا.

و فرموده‌ی‌ خداوند در سوره‌ی کهف:

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن ذُکِّرَ بِ‍َٔایَٰتِ رَبِّهِۦ فَأَعۡرَضَ عَنۡهَا.

و در سوره سجده:

﴿ثُمَّ أَعۡرَضَ عَنۡهَآۚ.

و فرموده خداوند در سورۀ آل عمران:

﴿قَالَتۡ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٞ.

و در سوره‌ی مریم:

﴿قَالَتۡ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی غُلَٰمٞ.

هرچند که اینگونه آیات در کلام الله مجید در صورتی که از حفظ خوانده شود بر قاری صعوبت و دشواری خلق خواهد نمود، اما نباید از یاد برد که وجود اینگونه آیات کریمه‌ی هم‌مثل (ولی با تفاوت کم، در تقدیم و تأخیر برخی کلمات) است که قاری را ناگزیر می‌سازد که همه وقت از تلاوت قرآن غافل نشده و آنچه را که حفظ نموده کراراً گردان نماید.

از همینجا است که برخی حفاظ گویند:

«لولا المتشابهات فی القرآن لتغنى به الصبیان».

و من الله التوفیق

پایان


 

﴿فَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یَهۡدِیَهُۥ یَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ وَمَن یُرِدۡ أَن یُضِلَّهُۥ یَجۡعَلۡ صَدۡرَهُۥ ضَیِّقًا حَرَجٗا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی ٱلسَّمَآءِۚ [الأنعام: 125].

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد