ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
فصل دوم:
راستگوتر از خدا کیست؟
مؤمن یقین دارد که خداوند وعدهاش را عملی نموده و خلاف وعده نمیکند؛ زیرا او مطمئن است که کسی در حرف و سخن راستگوتر از خدا نیست.
بهطور یقین خداوند راستگوترین است. این مطلب حقیقتی ایمانی و مسلّم است که آیات متعددی از قرآن، آن را بیان داشتهاند، در آنچه در ذیل میآید توقفی گذرا مینماییم:
خداوند میفرماید:
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ لَیَجۡمَعَنَّکُمۡ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ لَا رَیۡبَ فِیهِۗ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِیثٗا٨٧﴾ [النساء: 87].
«جز خدا، معبودی نیست، حتماً شما را در روزی که شکی در آن نیست گرد میآورد. و چه کسی از خدا راستگوتر است؟!».
آیه با بیان توحید الوهیت آغاز میشود، جز الله سبحانه و تعالی فرمانروا و فریادرسی نیست، سپس بیان میکند که خداوند بزودی همهی آدمیان را در روز قیامت جمع میکند، و چنان روزی آمدنی است و شکی در آن نیست.
چون خداوند از آمدن چنان روزی خبر میدهد، پس بیهیچ شک و تردیدی چنان روزی آمدنی است، زیرا خداوند در سخنش راستگو است، و کسی از خدا راستگوتر نیست.
ساختار این حقیقت درون آیه به شیوهی استفهام بیان شده: ﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِیثٗا٨٧﴾؟ و این استفهام از نوع استفهام تقریری (یعنی واداشتن مخاطب به اقرار آنچه که میداند) است و حقیقت مسلم و محرز آن است که کسی از خدا راستگوتر نیست.
سنت است که شخص مسلمان هنگامی که این آیه را تلاوت میکند و این استفهام را بر زبان میآورد، اینگونه جواب دهد: «لا أحد أصدق حدیثاً من الله!».
همچنین خداوند میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَنُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٗاۚ وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِیلٗا١٢٢﴾ [النساء: 122].
«کسانی را که ایمان آوردهاند و کار شایسته انجام دادهاند، به باغهایی (از بهشت) داخل خواهیم کرد که در زیر (درختان) آنها رودبارها روان است. و آنان جاودانه تا ابد در آنجاها ماندگار میمانند. این را خدا وعده داده است و وعدهی خدا حق است. و چه کسی در سخن از خدا راستگوتر است؟».
خداوند به مؤمنین پرهیزگار که کارهای نیک انجام میدهند وعده میدهد که آنان را وارد باغهایی در بهشت میگرداند که از زیر درختانش رودها جاری است و آنان به صورت ابدی و همیشگی از نعمات آن بهرهمندند.
این وعدهی الهی حق است، یعنی: بیشک این وعده همچون دیگر وعدههای حق الهی انجام پذیرفتنی و شدنی است.
این وعدهی مطمئن در سخن و کلام و قول خداوند آمده است، و سخن خدا راست است، و کسی در سخن گفتن از خداوند راستگوتر نیست.
استفهام در آیه نیز از نوع استفهام تقریری است، و هنگامی که شخص مسلمان این آیه را تلاوت میکند یا آن را از دیگری میشنود، اینگونه جواب میدهد: «لا أحد أصدق من الله قولاً!».
توجه شما را به آمدن دو استفهام تقریری در سورهی نساء جلب میکنیم:
﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ حَدِیثٗا٨٧﴾؟ و ﴿وَمَنۡ أَصۡدَقُ مِنَ ٱللَّهِ قِیلٗا١٢٢﴾.
خداوند میفرماید:
﴿وَقَالُواْ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی صَدَقَنَا وَعۡدَهُۥ وَأَوۡرَثَنَا ٱلۡأَرۡضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ ٱلۡجَنَّةِ حَیۡثُ نَشَآءُۖ فَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ٧٤﴾ [الزمر: 74].
«و میگویند: سپاس و ستایش خداوندی را سزا است که با ما به وعدهی خویش وفا کرد و سرزمین (بهشت) را از آن ما نموده است تا در هرجایی از بهشت که بخواهیم منزل گزینیم و بسر بریم. پاداش عملکنندگان (به دستورات پروردگار) چه خوب و جالب است!».
آیه از آنچه بزودی مؤمنین میگویند به هنگامی که خداوند آنان را به بهشت وارد میگرداند و از نعمات آنجا بهرهمندشان میگرداند خبر میدهد، چون خداوند وعدهای را که به آنان داده عملی میکند شکر و سپاس خدای را به جای میآورند، خداوند در دنیا وعدهی بهشت و نعمتهای آن را به ایشان میدهد به شرط آنکه بر طاعت خداوند پایداری نموده، و دستوراتش را در دنیا اجرایی نمایند و در پی کسب خشنودی او و در جستجوی دستیابی به وعدهاش باشند.
این خداوند است که به وعدهاش وفا نموده و با فضل و رحمت خود آنان را به بهشت وارد میگرداند، و این اینانند که وارث بهشت شده و در هرجا که بخواهند اقامت میگزینند.
«صدق وعد» به معنی عملی شدن آن در عالم واقع، و اجرایی شدنش برای کسانی است که به آنان وعده داده شده، لذا وعده دارای صورتی نظری است که عبارتست از آنچه در آیات قرآن بیان گردیده و مؤمنین به آن بشارت داده شدهاند، و صورتی عملی و واقعی که همان عملی و اجرایی شدن آن است در آخرت به گونهای که مؤمنین در بهشت از نعمات آن بهرهمند میشوند.
خداوند به وعدهاش وفا مینماید، زیرا او خلاف وعده نمیکند!
خداوند میفرماید:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا قَبۡلَکَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِیٓ إِلَیۡهِمۡۖ فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٧ وَمَا جَعَلۡنَٰهُمۡ جَسَدٗا لَّا یَأۡکُلُونَ ٱلطَّعَامَ وَمَا کَانُواْ خَٰلِدِینَ٨ ثُمَّ صَدَقۡنَٰهُمُ ٱلۡوَعۡدَ فَأَنجَیۡنَٰهُمۡ وَمَن نَّشَآءُ وَأَهۡلَکۡنَا ٱلۡمُسۡرِفِینَ٩﴾ [الأنبیاء: 7-9].
«پیش از تو جز مردانی را برنینگیختهایم که بدیشان (دین آسمانی را) وحی کردهایم. از (اهل علم و) آشنایان به کتابهای آسمانی بپرسید اگر این را نمیدانید. ما پیغمبران را به صورت کالبدهایی که غذا نخورند نیافریدهایم و عمر جاویدان هم نداشتهاند. به وعده وفا کردهایم و صدق آن را بدیشان نمودهایم و آنان و همهی کسانی را که خواستهایم، نجات بخشیدهایم، و زیادهرویکنندگان را نابود کردهایم».
خداوند خبر میدهد که پیش از پیامبر ج، از میان مردان، پیامبرانی را ارسال داشته که در برابر کفر و تکذیب و جنگی که از سوی اقوامشان دیدهاند صبر پیشه نمودهاند، و خداوند وعدهی پیروزی بر دشمنانشان را به آنان داده است و هنگامی که کار دعوت این پیامبران در میان اقوامشان به پایان رسیده، خداوند نیز به وعدهی خود وفا نموده، آنان به همراه پیروان مؤمنشان را نجات داده و دشمنان کافر را نابود ساخته است.
معنی «صدقناهم الوعد»: آنچه را بدانان وعده داده بودیم برای آنان مهیا و آماده نمودیم، در نتیجه «صدق الوعد» به معنی عملی نمودن آن و تبدیل آن به واقعیت، و انتقال آن از دایرهی سخنی نظری به حالت وجود عملی است.
خداوند میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ صَدَقَکُمُ ٱللَّهُ وَعۡدَهُۥٓ إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦۖ ﴾ [آل عمران: 152].
«و در آن هنگام که آنان را (در آغاز جنگ احد) با خواست و فرمان او از پای درمیآوردید، خداوند به وعدهی خود (که پیروزی بود و بر زبان پیغمبر رفته بود) با شما وفا کرد».
این آیه در ارتباط با جنگ احد و حوادثی که در آن برای مسلمانان روی داد، سخن میگوید، به گونهای که مسلمانان در مرحلهی اول این نبرد پیروز شدند، اما هنگامی که دچار اشتباه شدند، خداوند آنان را تأدیب نمود، و مشرکان بر آنان حمله آوردند، و تعدادی از آنان را شهید و زخمی نمودند، مسلمانان از این حادثه درسها و پندهایی گرفتند!
خداوند در این آیه به مسلمانان خبر میدهد که بیتردید او: «صَدَقَکُمُ وَعۡدَهُۥٓ»، و تفسیر این جمله در جملهای است که بلافاصله در پی آن میآید: «إِذۡ تَحُسُّونَهُم بِإِذۡنِهِۦ»، و معنایش این است: آنگاه که با خواست و فرمان خدا مشرکین را میکشید.
این اشارهای به مرحلهی اول از جنگ احد است، مرحلهای که فقط لحظاتی بسیار کم به طول انجامید، به گونهای که تا توانستند مشرکین را از میان برده، و مشرکین در برابرشان شکست خوردند. خداوند در این مرحله به وعدهاش وفا کرده، و مسلمانان را بر مشرکین چیره و غالب نمود، و آنان را یاری داد، و پیروز میدان گردانید. پیش از نبرد احد در آیات متعددی وعدهی پیروزی را به آنان داده بود و این وعده به صورت عملی در مرحلهی اول نبرد در میدان کارزار احد به وقوع پیوست.
این تحقق عملی، وفای به وعده نامیده میشود.
خداوند میفرماید:
﴿وَلَمَّا رَءَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡأَحۡزَابَ قَالُواْ هَٰذَا مَا وَعَدَنَا ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَصَدَقَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥۚ وَمَا زَادَهُمۡ إِلَّآ إِیمَٰنٗا وَتَسۡلِیمٗا٢٢﴾ [الأحزاب: 22].
«هنگامی که مؤمنان دستههای (مشرکان) را دیدند، گفتند: این همان چیزی است که خدا و پیغمبرش به ما وعده فرموده بودند. و خدا و پیغمبرش راست فرمودهاند. این سختیها جز بر ایمان (به خدا) و تسلیم (قضا و قدر شدن) ایشان نمیافزاید».
آیه موضعگیری مؤمنین در برابر هجوم کفار بر آنان در نبرد احزاب را نقل میکند، کفاری که عبارت بودند از اعراب مشرک و یهودیان حیلهگر و منافقین، هنگامی که مسلمانان دیدند که مدینه توسط احزاب کفر محاصره شده است، درمانده نشده و نترسیدند، بلکه گفتند: این همان است که خدا و رسولش وعدهی آن را داده بودند، و خدا و رسولش راست میگویند و ایمانشان به خداوند، و تأییدشان نسبت به سخن او، و تسلیم شدن در برابر تقدیر او، و پایداریشان در جنگ با دشمنان او، افزایش یافت.
هنگامی که مؤمنین دستههای کفار را دیدند، وعدههایی را که خداوند به آنان داده بود را به یاد آوردند، نظر به اینکه نبرد کفار با آنان و هجومشان بر سر مؤمنین را وعده داده بود، سپس به مؤمنین وعده داده بود که بر کفار پیروز میشوند اگر دین خدا را یاری دهند و در جنگ ثابتقدم باشند، یورش دستهها بر آنان، تأییدی است از سوی خدا برای آنان، زیرا بدین ترتیب وعدهی خدا از صورت نظری به صورت عملی و واقعی در آمده است، و بدین خاطر گفتند: این همان چیزی است که خدا و رسولش به ما وعده دادهاند، و خدا و رسولش راست میگویند.
این آیات - و آیات بسیاری دیگری در قرآن - به این مطلب اشاره میکنند که خداوند در خصوص وعدههایی که به بندگانش میدهد صادق است و این صداقت عبارتست از تغییر آن وعدهها از شکل نظری (قولی) به شکل عملی اجرایی واقعی. خداوند چنین میکند، زیرا او راستگوترین است، راستگوترین در سخن و وعده، و او خلاف وعده نمیکند. خداوند پاک و بلندمرتبه است.