فصل اول:
وعدههای قرآنی در سوره أنعام
سورهی انعام مکّی است، موضوع اصلی این سوره بحث عقیده است، این سوره حقائق عقیده را ارائه میدهد، و دلایلی برای یگانگی خداوند بیان میکند، و علیه کفار حجت برپا میکند، و ثابت میکند که کفر و شرکی را که کفار بدان پایبندند اشتباه است، و شایعات و شبهاتی را که بر ضد حق بیان میکنند باطل میگرداند و در رویارویی مؤمنین با باطل آنان را رهبری و هدایت میکند.
سورهی انعام در یک دورهی تنگنای سختی که دعوت اسلامی در مکه در آن به سر میبرد نازل شد، این دوره از جمله سختترین دورههایی بود که دعوت اسلامی در آن به سر میبرد، این دوره در سالهای محاصرهی مؤمنین در شِعب ابی طالب بود. همچنین متعاقب آن عامالحزن (سال دهم بعثت که ابوطالب و خدیجه فوت کردند)، و آزار و اذیت دیدن پیامبر ج در طائف، و حادثهی اسراء و معراج رخ داد.
دعوت اسلامی در این دورهی بحران و تنگنا در محاصرهی شدیدی قرار داشت به گونهای که اذیت و آزار مسلمانان توسط کفار شدّت چشمگیری یافته بود و مسلمانان در پی راه خروجی برای گریز از این حلقهی فشار، و منتظر گشایشی از سوی خدا بودند!
سورهی انعام در این دورهی بحران و تنگنا، و با هدف آموزش دلیل و برهان به مسلمانان، و پر کردن قلبهایشان از امید و آرزو، و افزایش همت و روحیه و ارادههایشان نازل شد.
بدین خاطر آیات سوره دربردارندهی وعدههای قرآن در خصوص شکست و مجازات کفار، و پیروزی مسلمین، و استقرار و تثبیت آنها در زمین است، این وعدهها در آیات ذیل بیان میگردد.
تهدید کفار به شکست در نبرد بدر
1- خداوند میفرماید:
﴿وَمَا تَأۡتِیهِم مِّنۡ ءَایَةٖ مِّنۡ ءَایَٰتِ رَبِّهِمۡ إِلَّا کَانُواْ عَنۡهَا مُعۡرِضِینَ٤ فَقَدۡ کَذَّبُواْ بِٱلۡحَقِّ لَمَّا جَآءَهُمۡ فَسَوۡفَ یَأۡتِیهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٥﴾ [الأنعام: 4-5].
«هیچ دلیلی از دلایل (دالّ بر وجود) پروردگارشان بدانان نمیرسد، مگر آنکه از آن روی میگردانند. هنگامی که قرآن بدانان رسید، آن را تکذیب کردند، پس اخبار آن چیزی که به مسخرهاش گرفتهاند به سراغشان خواهد آمد و دامنگیرشان خواهد گردید».
این دو آیه در مورد موضعگیری کفار در برابر حق سخن میگویند، کفار با عناد و استکبار به تعامل با حق میپرداختند. و هرگاه که رسول الله ج آیاتی از قرآن را برای آنان تلاوت مینمود، آنان دلایل و حجتها و استدلالهای این آیات را درک میکردند، اما از روی لجبازی و یکدندگی از آن رویگردان میشدند، اقرار نمیکردند که این آیات از سوی خدا است، و ایمان نمیآوردند به اینکه قرآن سخن خداوند است، و اعتراف نمینمودند که محمد ج فرستادهی خداوند است، بلکه حقی را که واضح و آشکار بود تکذیب میکردند و پیامبر ج و مؤمنین را مورد تمسخر و استهزاء قرار میدادند، و دشمنیشان را با حق و اهل حق بیشتر میکردند. هنگامی که پیامبر ج به آنان خبر داد که به زودی بر آنان پیروز میشود، تمسخر و استهزاء و تکذیبشان را نسبت به پیامبر ج بیشتر کردند، زیرا آنان با دیدی مادی به این سخن مینگریستند، آنان خود را از لحاظ قدرت و نفرات و اموال برتر و بیشتر، و در مقابل مسلمانان را ضعیف و فقیر و در اقلیت میدیدند که مال و سلاح و کیانی ندارند، پس چگونه میتوانند اهل مکه را که قویتر و نیرومندترند شکست داده و بر آنان چیره شوند؟
خداوند آنان را تهدید نموده و از عذاب میترساند (و میفرماید): «هنگامی که قرآن بدانان رسید، آن را تکذیب کردند، پس اخبار آن چیزی که به مسخرهاش گرفتهاند به سراغشان خواهد آمد و دامنگیرشان خواهد گردید».
معنای این سخن اینست که: کفار حق را تکذیب کردند و پیروزیاش را منتفی دانستند. اما آنان در این برداشت دچار خطا و اشتباه شدند، و بزودی خبرهایی که آن را مورد تمسخر و تکذیب قرار میدادند به نزدشان میرسد، و این هنگامی است که وعدههای داده شده از سوی خدا به مؤمنین، و تهدیدهایی که خداوند بدانها کفار را میترساند، عملی میشوند.
رسیدن این خبرها به نزد کفار زمانی است که نبرد میان آنان و مسلمانان شعلهور شده، و در نهایت خداوند مؤمنین را بر آنان پیروز میگرداند.
این جمله: ﴿فَسَوۡفَ یَأۡتِیهِمۡ أَنۢبَٰٓؤُاْ مَا کَانُواْ بِهِۦ یَسۡتَهۡزِءُونَ٥﴾ وعدهای است برای مؤمنین که پیروز میشوند، و تهدیدی است برای کفار که شکست میخورند.
وعدهی الهی چند سال بعد از نزول این آیات تحقق یافت، یعنی سال دوم هجری و به هنگام جنگ بدر، به گونهای که خداوند حق را پیروز گردانیده، و باطل را شکست داد و کفار رهبرشان ابوجهل و هفتاد نفر دیگر را از دست دادند به علاوه تعدادی اسیر و مجروح. هنگامی که مشرکین در بدر دچار آن مصیبتها شدند خبرهایی را که تمسخر مینمودند بدانان رسید، و وعدههای قرآنی که در آیات مکی در خصوص شکست کفار و پیروزی مؤمنین نازل گشته بود تحقق یافت، و مسلمانان و کفار با صورت عملی و واقعی آن به سر بردند و بدین ترتیب وعدهی قرآن از شیوهی نظری و تئوری به شکل عملی و عینی تبدیل گشت.
کفار در جنگ با اسلام بازندهاند
2- خداوند میفرماید:
﴿وَهُمۡ یَنۡهَوۡنَ عَنۡهُ وَیَنَۡٔوۡنَ عَنۡهُۖ وَإِن یُهۡلِکُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ وَمَا یَشۡعُرُونَ٢٦﴾ [الأنعام: 26]
«آنان (دیگران را) از قرآن باز میدارند و خود نیز از آن دوری میگزینند (و لذا نه خودشان از قرآن سود میبرند و نه میگذارند مردم از آن سود ببرند! (به سبب چنین کاری) آنان جز خویشتن را هلاک نمینمایند (و تنها خودشان زیان میبینند) ولی (زشتی عمل خود و فرجام بد آن را) درک نمیکنند».
آیه در خصوص تلاش کفار در نبرد با قرآن، و ایستادن در برابر رسول الله ج سخن میگوید، و بیان میدارد که آنان هرگز در این کار پیروز نشده و به زودی دچار ضرر و زیان میشوند. رهبران و پیشوایان کفار پیروانشان را از پذیریش و ورود به اسلام و دنبالهروی از پیامبر ج نهی کرده، و خود نیز از آن کناره گرفته و از ایمان آوردن به آن دوری میگزیدند.
هاء در ﴿عَنۡهُۖ﴾ به رسول الله ج، و قرآن و حقی که به همراه اوست باز میگردد، یعنی: رهبران قریش پیروانشان را از ایمان آوردن به پیامبر ج نهی میکردند و خودشان نیز از آن دوری میگرفتند.
این رهبران مرتکب دو جرم میشدند: جرم اول در حق خودشان بود در آنجا که خود کفر ورزیده و از ایمان دوری میگرفتند و جرم دوم در حق دیگران، آنجا که آنان را از پذیرش ایمان نهی میکردند.
هدف این رهبران از دوری گزیدن و نهی کردن از ایمان، پیروز شدن بر حق و از میان بردن دعوت رسول الله ج، و پیروز شدن بر او، و در نهایت شکستاش بود. آیات دیگری در قرآن به این جرائم و ابزارهای پلید اشاره میکنند از جمله این سخن خداوند:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَسۡمَعُواْ لِهَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ وَٱلۡغَوۡاْ فِیهِ لَعَلَّکُمۡ تَغۡلِبُونَ٢٦﴾ [فصلت: 26].
«کافران (به همدیگر) میگویند: گوش به این قرآن فرا ندهید، و در (هنگام تلاوت) آن یاوهسرایی و جاروجنجال کنید تا (مردمان هم قرآن را نشنوند و مجال اندیشه دربارهی مفاهیم آن از ایشان گرفته شود و) شما پیروز گردید».
رهبران کفار از پیروانشان میخواهند که به قرآن گوش ندهند و در اثنای تلاوت آن سخنان بیهوده سر داده و پارازیت بیندازند تا دیگران آن را نشنوند، زیرا آنان میترسند که اگر دیگران آن را بشنوند به آن ایمان آورند، زیرا قرآن خیلی زود وارد قلب شده و بر آن تأثیر میگذارد و راه حلشان برای ممانعت از آن، گفتن سخنان بیهوده و ایجاد پارازیت بود تا دیگران به آن گوش ندهند! آیا کفار با گفتن سخنان بیهوده و ایجاد مزاحمت میتوانند بر قرآن پیروز شوند؟
و آیا با این کار که خود به آن ایمان نیاورده و دیگران را از آن بازدارند میتوانند جلوی گسترش آن را بگیرند؟ و آیا میتوانند قرآن را شکست داده و بر آن پیروز شوند؟
پاسخ منفی است. قرآن به این مسأله پایان داده و نتیجهی نبرد آنان با قرآن را بیان داشته است، بیشک کفار شکست خورده و نابود شدنیاند: «آنان جز خویشتن را هلاک نمینمایند، ولی درک نمیکنند». [انعام: 26].
این یک وعدهی مسلّم قرآنی است، با این جملهی محصور و مقید شکلدهی شده است آنجا که احتمال کامیابی یا پیروزیشان نفی شده، و هلاکت به آنان منحصر شده، و واضح است که اجتماع «إن» نافیه با «إلا» استثنائیه دلالت بر حصر (انحصاریکردن - منحصر کردن) دارند: ﴿وَإِن یُهۡلِکُونَ إِلَّآ أَنفُسَهُمۡ﴾ [الأنعام: 26].
بیتردید کفار - در گذشته و حال و آینده - خودشان را با دست خودشان از بین میبرند، و خودشان برای خودشان عذاب را فراهم میآورند، و قبرهایشان را با دستان خودشان حفر میکنند، و البته دسیسهی زشت تنها دامن اهلش را فرا میگیرد.
بدین خاطر آیه بیان میدارد که آنها عاقبت کارها را نمیفهمند: ﴿وَمَا یَشۡعُرُونَ﴾، آنان کینهای، مغرض، ناآرام و متلاطماند، با تعصب و تندخویی و شتابزدگی با قرآن میجنگند، و نقشهها کشیده و دسیسهها میچینند، ابزارها و شیوههای گوناگون را به کار میگیرند، و چنین میپندارند که گویی بزودی در این تلاشها و زحماتشان موفق شده و قرآن را از بین میبرند. این بیچارگان نمیدانند که بزودی و بیشک در نبردشان شکست میخورند، و قرآن از این نبرد، قوی، پیروزمندانه و مقتدرانه خارج خواهد شد و این کفارند که زیان دیده، شکست خورده، و نابود خواهند گشت.
اگر در بحبوحهی برنامهریزی و هیجاناتشان (عاقبت کارشان را) در مییافتند و اگر این پایان غمگین و سیهروزانهی نبردشان را میدیدند، بیگمان از آن دست کشیده و اجتناب میکردند.
وعدهی قرآنی در این آیه عینیت یافته، و تاریخ سرنوشت کسانی را که خود از قرآن کناره گرفته و دیگران را نیز از پیروی آن باز میدارند، و از پیروانشان میخواهند که به قرآن گوش نداده و به یاوهسرایی بپردازند و در استماع آن پارازیت ایجاد نمایند را ثبت کرده است! باید سرنوشت رهبران قریش و نتایج نبردشان با قرآن را به یاد آوریم، همچنین نتایج تلاشهای منافقین و یهودیان در مدینه در جنگشان با قرآن را ذکر کنیم، و جنگهای قوای مختلف کفر با قرآن را به یاد آوریم، و به این نکته توجه کنیم که در تمامی جنگها قرآن پیروز گشته است و دشمنانش دچار ناکامی و زیان و هلاکت شدهاند!
تکذیب وعدههای قرآنی از سوی کفار
3- خداوند میفرماید:
﴿وَکَذَّبَ بِهِۦ قَوۡمُکَ وَهُوَ ٱلۡحَقُّۚ قُل لَّسۡتُ عَلَیۡکُم بِوَکِیلٖ٦٦ لِّکُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞۚ وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٦٧﴾ [الأنعام: 66-67].
«قوم تو (یعنی قریش و مردمان مکه قرآن را باور نمیدارند و) آن را تکذیب مینمایند، و حال آنکه قرآن حق است (و جای تکذیب کردن ندارد) بگو: من حافظ و مسلط بر شما نیستم. هر خبری (که خداوند در قرآن بیان کرده است) موعد خود دارد (و در هنگام مقرر و جای معین تحقق میپذیرد) و (صدق این اخبار را به هنگام وقوع) خواهید دانست».
در این آیه خطاب خداوند به جانب پیامبرش ج است، آنهم به خاطر تسلی و دلگرمی او در برابر اینکه قومش حقی را که او به همراه دارد تکذیب مینمایند. خداوند به او میگوید: بیتردید قوم کافر تو قرآنی را که با توست تکذیب میکنند، با اینکه این قرآن حقی است از جانب خدا، و هر آنچه در آن است درست و صحیح است و هیچ باطلی در آن نیست و بر تو واجب است که به این کفار تکذیب کننده بگویی: من حافظ و مسلط بر شما نیستم، یعنی: بر من واجب نیست که ایمان را وارد قلبهای شما نمایم و با زور و اجبار شما را وادار به پذیرش اسلام نمایم! بلکه آنچه بر من واجب است دعوت شما و یادآوری و پند دادن به شما، و برپایی حجت بر شماست، اگر دعوتم را پذیرفتید شما رستگار میگردید و اگر دعوتم را رد کنید زیانمند و درمانده میشوید و این کار شما هیچ ضرری متوجه من نمیگرداند.
از جمله مظاهر تکذیب حق توسط کفار، تکذیبشان نسبت به وعدههای قرآنی است، این وعدهها نتیجه و پایان رویارویی میان لشکریان حق و لشکریان باطل را مشخص میکند، و با قاطعیت بیان میدارند که حق پیروز گشته و باطل شکست خورده و از بین میرود، اینها زمانی بیان شده که کفار در مکه غالب و چیره بودهاند و در مقابل مسلمانان ضعیف و تحت شکنجه بودهاند، هنگامی که کفار این وعدهها را میشنیدند تمسخر و استهزاء مینمودند، آیه در پاسخ به موضعگیری آنها تحقق این وعدهها را مورد تأکید قرار میدهد «هرخبری موعد خود دارد و خواهید دانست». [انعام: 67]
«نبأ» همان خبر مهم واقعی است که صاحبش را تحت تأثیر قرار میدهد. و استقرار خبر به معنای تحقق آن در واقعیت به شکل عملی، واقعی و قابل مشاهده است.
منظور از خبر همان وعدههای قطعی قرآن در خصوص پیروزی اسلام و شکست کفر در آینده است، و منظور از استقرار خبر تحقق این وعدهها بر روی زمین است. به عنوان مثال: سخن خداوند که میفرماید:
﴿سَیُهۡزَمُ ٱلۡجَمۡعُ وَیُوَلُّونَ ٱلدُّبُرَ٤٥﴾ [القمر: 45].
«جمعیت ایشان به زودی شکست میخورند و پشت میکنند و میگریزند».
یک خبر است، این خبر دربردارندهی وعدهی پیروزی مسلمانان و شکست مشرکین است. این وعده در جنگ بدر ثابت است و به صورت عملی کفار شکست خوردند.
همچنین سخن خداوند که میفرماید:
﴿تَبَّتۡ یَدَآ أَبِی لَهَبٖ وَتَبَّ١ مَآ أَغۡنَىٰ عَنۡهُ مَالُهُۥ وَمَا کَسَبَ٢ سَیَصۡلَىٰ نَارٗا ذَاتَ لَهَبٖ٣﴾ [المسد: 1-3].
«نابود باد ابولهب! و حتماً هم نابود میگردد. دارایی و آنچه (از شغل و مقام) به دست آورده است، سودی بدو نمیرساند (و او را از آتش دوزخ نمیرهاند). به آتش بزرگی درخواهد آمد و خواهد سوخت که زبانهکش و شعلهور خواهد بود».
یک خبر است، این خبر با قاطعیت بیان میکند که ابولهب در حالی که کافر است میمیرد و او را تهدید میکند که بزودی در آتش دوزخ عذاب داده میشود. ثابت شدن این خبر در دنیا همانی بود که برای ابولهب بعد از نبرد بدر روی داد، او در حالی مُرد که کافر و غصهدار و دلواپس بود. بدین ترتیب آنچه را قرآن به صورت خبری قاطع بیان داشته بود رخ داد، اثبات دیگری نیز در قیامت برای او وجود دارد، آنجا که خداوند ابولهب را بزودی وارد آتش جهنم میگرداند.
بعد از آنکه آیه با قاطعیت اثبات خبرهای قرآن، و تحقق وعدههای عملی در آینده را بیان میدارد، مشرکینی که خبرهای قرآن را تکذیب میکنند و وقوع آنها را محال میدانند، تهدید کرده و به آنها میگوید: ﴿وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٦٧﴾: «و به زودی آگاه خواهید شد».
یعنی: شما خبرهای قرآن را تکذیب میکنید، و مسلّم میدانید که آنها هرگز روی نمیدهند، و یقین دارید که به زودی برمسلمانان چیره و پیروز میشوید، شما در اینباره ناآگاه و نادانید، نمیدانید و نمیفهمید، و شناختی ندارید که در آینده چه میشود. اما به هنگامی که اثبات خبرهای قرآن و تحقق وعدههایش را دیدید، به میزان نادانی و حماقت خود، و به میزان ناکامی و حرمان خود پی میبرید!! اما این علم هرگز به سودتان نیست، زیرا زمانی به این علم دست مییابید که فرصت از دست رفته است.
کفار به هنگام تحقق وعدههای قرآن در جنگها و نبردهای بعد از هجرت، در بدر و احد و أحزاب و حنین به اثبات خبرهای قرآن پی بردند و فارسها و رومیان به هنگام انتشار و استقرار اسلام در منطقه به اثبات خبرهای قرآن آگاه شدند! بزودی یهودیان و مسیحیان نسبت به اثبات خبرهای قرآن و تحقق وعدههای آن مطلع میشوند، آنهم هنگامی که انشاءالله در آیندهای نزدیک اسلام پیروز میشود: ﴿لِّکُلِّ نَبَإٖ مُّسۡتَقَرّٞۚ وَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ٦٧﴾.
کفار، وعده دادهشدگان به عذاب الهیاند
4- خداوند میفرماید:
﴿وَرَبُّکَ ٱلۡغَنِیُّ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۚ إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفۡ مِنۢ بَعۡدِکُم مَّا یَشَآءُ کَمَآ أَنشَأَکُم مِّن ذُرِّیَّةِ قَوۡمٍ ءَاخَرِینَ١٣٣ إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَأٓتٖۖ وَمَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِینَ١٣٤ قُلۡ یَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَامِلٞۖ فَسَوۡفَ تَعۡلَمُونَ﴾ [الأنعام: 133-135].
«پروردگار تو بینیاز (از بندگان و عبادت ایشان) و مهربان (نسبت به همهی مردم) است. اگر بخواهد همهی شما را از میان میبرد و کسانی را که خود بخواهد جایگزین شما میسازد، همانگونه که شما را از دودمان انسانهای دیگری آفریده است (و بر جای دیگرانتان نشانده است) بیگمان آنچه به شما وعده داده میشود خواهد آمد، و شما نمیتوانید (خدا را) درمانده کنید. (ای پیغمبر!) بگو: ای قوم من! و هرچه در قدرت دارید بکنید. من هم (بر جای خود ایستادهام و تا میتوانم شکیبایی) میکنم (و در دفاع از اسلام میکوشم) بالاخره خواهید دانست که چه کسی سرانجام نیک خواهد داشت. بیگمان ستمکاران موفق و رستگار نخواهند شد».
این آیات در خصوص رشته رویارویی میان حق و باطل، و نبرد میان رسول الله ج و مشرکین در مکه است. خداوند با فرستادهاش ج سخن میگوید تا ایمان و یقین او نسبت به پیروزی بر دشمنانش را افزایش دهد، و او را امیدوار گرداند که آینده از آن او و دین او است، خداوند به او میگوید: ﴿وَرَبُّکَ ٱلۡغَنِیُّ ذُو ٱلرَّحۡمَةِۚ﴾: «پروردگار تو بینیاز و مهربان است».
او از همهی بندگان بینیاز است، طاعت و عبادت اطاعتکنندگان آنها سودی به او نمیرساند، و کفر کافرین آنها ضرری متوجه او نمیگرداند در عین حال با وجود بینیازیش (به بندگان) نسبت به بندگانش مهربان است، پیامبر ج را برای آنان برانگیخته است، و قرآن را بر او فرو فرستاده است، و راه راست را به آنان نشان داده، و عبادت و کار نیک را از آنان میپذیرد، و از خطاها و گناهانشان درمیگذرد.
خداوند به فرستادهاش دستور میدهد که کفار را از عذاب بترساند، و به آنان بگوید: «اگر (خدا) بخواهد همهی شما را از میان میبرد و کسانی را که خود بخواهد جایگزین شما میسازد، همانگونه که شما را از دودمان انسانهای دیگری آفریده است». [انعام: 133].
یعنی: خداوند نیرومند و توانا است، هرچه بخواهد میکند، شما نمیتوانید خداوند را درمانده نمایید، پس هرگاه اراده نماید که شما را از بین برده و بعد از شما کسانی را جانشین شما نماید، چنین کرده و شما را از بین میبرد، زیرا کسی نمیتواند دستورش را پس زند، و کسی نمیتواند خواست و ارادهاش را از بین برده و باطل کند.
خداوند سبحان با کفار تکذیب کنندهی پیش از شما چنین کرد، کفاری مانند قوم نوح، عاد، ثمود، قوم فرعون و کسانی از این دست، آنجا که آنان را هلاک کرد و دیگران را بعد از آنان جانشین (شان) نمود، و خداوند خود شما را نیز از اولاد و نسل قوم دیگری پیش از شما پدید آورد، آنان را هلاک نموده و شما را جانشین آنان نمود.
سخن دیگر خداوند به مفهوم همین آیه است که میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَکۡنَا ٱلۡقُرُونَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِینَ١٣ ثُمَّ جَعَلۡنَٰکُمۡ خَلَٰٓئِفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لِنَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ١٤﴾ [یونس: 13-14].
«ما گروهها (و نسلهای زیادی) را هلاک کردهایم که پیش از شما بودهاند، بدانگاه که ستم کردهاند (و راه گناه سپردهاند) و پیغمبرانشان برای آنان دلایل روشن و معجزات آشکاری آوردهاند و ارائه نمودهاند، ولی آنان جزو کسانی نبودهاند که ایمان بیاورند (و سخنان پیغمبران را بشنوند و به دنبال ایشان روند. آری در گذشته و حال و آینده) این چنین گروه بزهکاران را سزا میدهیم. (پس خویشتن را بپایید و نافرمانی ننمایید). سپس به دنبال آنان شما را در زمین جانشینان (ایشان) کردهایم تا بنگریم شما چگونه عمل میکنید».
همچنان که خداوند به فرستادهاش ج دستور میدهد تا به شیوهی تهدیدکننده و تهدیدگرانه به آنان بگوید: «بیگمان آنچه به شما وعده داده میشود خواهد آمد، و شما نمیتوانید (خدا را) درمانده کنید». [انعام: 134].
یعنی: عذابی را که خدا به شما وعده داده، بزودی سر رسیده و ناگهان شما را گرفتار کرده و بیشک شما را درگیر میکند و شما هر اندازه هم توان داشته باشید نمیتوانید خدا را درمانده کرده، و خواست و ارادهاش را متوقف کنید.
آنچه را خدا به آنها وعده میدهد دو مطلب است:
مطلب اول: شکست خوردنشان در نبرد با حق در دنیا، و پیروزی حق، و توسعه و انتشار آن، و نفوذش در زندگی مردم. بهطور یقین این مطلب حتی در روزگار پیامبر ج به وقوع پیوسته و عملی شد، آنجا که پیروزیهای پشت سر هم بر کفار به وقوع پیوست. همچنان که بعد از وفات پیامبر ج این پیروزیها عملی شد، و پیوسته به رغم تشدید جنگ یهودیان و مسیحیان بر ضد اسلام و مسلمین حتی در روزگار ما نیز این پیروزیها به وقوع میپیوندد.
مطلب دوم: برانگیخته شدنشان در قیامت، و پرداختن به حسابرسیشان به خاطر جرائمی که بر ضد حق مرتکب شدهاند، سپس عذاب دادنشان در آتش جهنم.
همهی امکانات خود را به کار گیرید، من هم [به وظایف خود] عمل میکنم
در هنگامهی انتظار تحقق آنچه خداوند به آنان وعده داده بود در دنیا، پیامبر ج علاقمند به کار و تلاش بود و بدین خاطر خداوند به رسولش ج دستور میدهد که به مشرکین بگوید: «ای قوم من! هرچه در قدرت دارید بکنید. من هم (به وظایف خود) عمل میکنم (و در دفاع از اسلام میکوشم). بالاخره خواهید دانست که چه کسی سرانجامِ نیک خواهد داشت. بیگمان ستمکاران موفق و رستگار نخواهند شد».
یعنی: ای قوم! براساس طرح و برنامهی خود عمل کنید، و شیوه و روش خود را ادامه دهید، و هرکدام از نقشههایتان را که میخواهید عملی کنید و هرگونه که میخواهید با من بجنگید. همچنین من نیز به وظایف خود عمل میکنم، و پیروان مؤمن من نیز به وظایف خود عمل کرده و همهی امکانات خود را به کار میگیرند، و پیوسته به دعوت و عبادتمان ادامه میدهیم، و بزودی با تلاشها و نبردهایتان با رویارویی و مبارزهطلبی، و صبر و استقامت مقابله میکنیم، و هرگز از تلاش و دعوت و عبادت و مبارزهطلبی و صبرمان باز نمیایستیم. ما یقین داریم که آینده از آن ما است، و به زودی خداوند ما را بر شما پیروز میگرداند، و هنگامی که در رویاروییهای آینده در برابر ما شکست خوردید خواهید دانست که خداوند با چه کسی است، و چه کسی بر حق است، و سرانجام نیک از آن کیست، و پایانش پیروزی و چیرگی و استقرار است!، و شما ای کفار ستمپیشه پیوسته در ضرر و زیانید، زیرا سنّت الهی بیان میدارد که ممکن نیست ستمگر پیروز یا رستگار گردد!، آنچه را پیامبر ج فرمودند ما به دشمنان اسلام از جمله یهودیان و آمریکاییها و افرادی از این دست میگوییم: براساس طرح و برنامهیتان در جنگ با اسلام و مسلمین عمل کنید، ما نیز براساس راه و روش خود میکوشیم، بزودی در نبردتان شکست میخورید، و خداوند ما را بر شما پیروز میگرداند، و سرانجام نیک را از آن ما میگرداند و اسلام را پابرجا و مستقر مینماید، و هنگامی که به یاری خدا در آینده این مطلب عملی شد، به میزان زیان و شکست و حسرتتان پی خواهید برد!!