فصل سوم:
وعدهی قرآنی در سورهی یونس
سورهی یونس مکی است، در همان دورهی فشار و مشکلات شدیدی که دعوت اسلامی در مکه در آن به سر برده، نازل شده است، لذا هدف این سوره دلداری و دلگرمی دادن به پیامبر ج در رویارویی با آزار و اذیتی است که از سوی قومش میبیند. همچنین هدفش ارائهی بشارت و امید به مسلمانان در بند و ستمدیده، و افزایش همّت و ارادهی آنهاست تا یقین قطعی یابند که آنان باید امیدوار باشند و آینده از آن دین آنان است.
آیات سوره دربردارندهی وعدههای قرآنی در خصوص استقرار مسلمانان در زمین، و تهدید و ترساندن کافرین به شکست و ضرر و زیان است. از جملهی این آیات وعدهدهنده این موارد است که در ذیل میآیند:
سنت خداوند در خصوص نابودکردن ستمگران و جانشین نمودن مؤمنین
1- خداوند میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ أَهۡلَکۡنَا ٱلۡقُرُونَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَمَّا ظَلَمُواْ وَجَآءَتۡهُمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ وَمَا کَانُواْ لِیُؤۡمِنُواْۚ کَذَٰلِکَ نَجۡزِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡمُجۡرِمِینَ١٣ ثُمَّ جَعَلۡنَٰکُمۡ خَلَٰٓئِفَ فِی ٱلۡأَرۡضِ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ لِنَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ١٤﴾ [یونس: 13-14].
«ما گروهها (و نسلهای زیادی) را هلاک کردهایم که پیش از شما بودهاند، بدانگاه که ستم کردهاند و پیغمبرانشان برای آنان دلایل روشن و معجزات آشکاری آوردهاند و ارائه نمودهاند، ولی آنان جزو کسانی نبودهاند که ایمان بیاورند. این چنین گروه بزهکاران را سزا میدهیم. سپس به دنبال آنان شما را در زمین جانشینان (ایشان و سرنشینان زمین) کردهایم تا بنگریم شما چگونه عمل میکنید».
این دو آیه درباره سنّت ربانی در نابود کردن ستمگران کافر گناهکار، و همچنین سنّت ربانی در جانشینی امتها و ارث بردن آنها از همدیگر و دست به دست شدن (سلطه و حکومت) در روزگاران سخن میگوید. خداوند ستمپیشگان گناهکار گذشته را به خاطر کفر ورزیدن نسبت به حق، و تکذیب نمودن پیامبران، و ستم نمودن به مردم، و شکنجه دادن مؤمنین مستضعف هلاک نمود. خداوند بعد از نابود کردن و از میان بردن ستمگران نسلهای جدید را در زمین جانشین نمود و آنان را با استقرار و قدرت دادن در بوتهی آزمایش قرار داد تا ببیند که چگونه عمل میکنند، پس اگر ایمان آورده و استقامت ورزیدند و نعمتهای ربانی را پاس داشتند، خداوند استقرارشان را حفظ کرده و به تأییدشان ادامه میدهد، اما اگر طغیان کرده و مرتکب جرم و جنایت شدند سنّت خداوند (در خصوص نابودی طغیانگران) بر آنان واجب شده و همچنان که ستمگران پیش از ایشان را نابود کرد اینان را نیز نابود میکند.
این وعدهای برای مسلمانان است که پیروز شده و استقرار مییابند، و تهدید برای کفار قریش است که دچار خفت و خواری شده و شکست میخورند و بهطور یقین خداوند وعدهی پیروزیای را که به مؤمنین صبور داده بود تحقق بخشید، و تهدید و ارعابش را به جان کفار انداخت آنهم به واسطهی آنچه در نبردهای جهادی اسلام روی داد.
به مبارزه خواندن کفار به وسیلهی قرآن
2- خداوند میفرماید:
﴿وَمَا کَانَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانُ أَن یُفۡتَرَىٰ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن تَصۡدِیقَ ٱلَّذِی بَیۡنَ یَدَیۡهِ وَتَفۡصِیلَ ٱلۡکِتَٰبِ لَا رَیۡبَ فِیهِ مِن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٣٧ أَمۡ یَقُولُونَ ٱفۡتَرَىٰهُۖ قُلۡ فَأۡتُواْ بِسُورَةٖ مِّثۡلِهِۦ وَٱدۡعُواْ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن دُونِ ٱللَّهِ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ٣٨ بَلۡ کَذَّبُواْ بِمَا لَمۡ یُحِیطُواْ بِعِلۡمِهِۦ وَلَمَّا یَأۡتِهِمۡ تَأۡوِیلُهُۥۚ کَذَٰلِکَ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِینَ٣٩﴾ [یونس: 37-39].
«این قرآن از سوی غیر خدا، ساخته و پرداخته نشده است و بلکه (وحی خدا است و) تصدیق کنندهی کتابهای آسمانی پیشین (همچون تورات و انجیل) است، و بیانگر (شرائع و عقائد و احکام) کتابهای گذشته میباشد. شک و تردیدی در آن نیست، و از سوی پروردگار جهانیان فرستاده شده است. بلکه آنان میگویند که (محمد قرآن را خود ساخته و پرداخته است و) او آن را به دروغ به خدا نسبت داده است. بگو: (اگر چنین است و قرآن ساختهی بشر است) شما یک سورهی همانند آن را بسازید و ارائه دهید و در این کار هرکسی را که میخواهید به جز خدا فرا خوانید و به کمک طلبید، اگر راست میگویید (که قرآن را من ساخته و پرداختهام). بلکه آنان چیزی را تکذیب میکنند که اصلاً از آن آگاهی ندارند و واقعیت آن برای ایشان روشن نشده است. به همین منوال پیشینیان هم (پیغمبران و کتابهای آسمانی را خودسرانه و ناآگاهانه) تکذیب میکردند. (ای انسان!) بنگر که سرانجام ستمکاران به کجا کشید».
آیهی اول بیان میکند که بیشک قرآن کلام خداوند است و ممکن نیست که ساخته و پرداختهی کسی باشد، این قرآن تصدیقکنندهی کتابهای ربانی پیشین همچون تورات و انجیل است و خداوند هر چیزی را در آن توضیح داده است، و هر آنچه در آن است حق و راست و درست است.
آیهی دوم ادعاها و اظهارات کفار بر ضد قرآن را باطل میگرداند، آنان پیامبر ج را متهم میکنند که خود قرآن را ساخته و جعل کرده و به دروغ آن را به خدا نسبت داده است. بدین خاطر آیه آنان را به مبارزه میخواند و از آنان میخواهد که یک سوره بیاورند که در فصاحت و بلاغت و اسلوبش شبیه قرآن باشد، و از هر آنکه میخواهند و میتوانند یاری بجویند، اگر در این کار موفق شدند و سورهی مورد درخواست را ارائه دادند سخنشان در خصوص ساختگی بودن قرآن، و اینکه از جانب خدا فرو فرستاده نشده، راست است، اما اگر از انجام چنین کاری درماندند ادعاها و اظهاراتشان دروغ بوده و ثابت میشود که قرآن از سوی خدا نازل شده و محمد ج فرستادهی خداوند است.
کفار وعدههای قرآن را تکذیب میکردند
آیهی سوم دربردارندهی تهدید و ترساندن کفار به عذاب و شکنجه بوده، و به مؤمنین وعدهی درخشان پیروزی را میدهد.
آیه به کفار نسبت نادانی میدهد، نادانیای که آنان را وامیدارد تا قرآن را چه بصورت کلی و چه بصورت جزئی تکذیب نمایند: «بلکه آنان چیزی را تکذیب میکنند که اصلاً از آن آگاهی ندارند». آنان نسبت به قرآن، و معانی و مضامین آن آگاهی ندارند، پس چگونه چیزی را تکذیب میکنند که از آن آگاه نیستند؟
از جمله حقائق قرآنی که نسبت به چگونگی آن احاطه علمی نداشته، اما آن را تکذیب میکردند، وعدههای قرآن در خصوص پیروزی و استقرار مسلمانان، و در مقابل زیان و شکست کفار است، آنان آیاتی را میشنیدند که به صورت قطعی آن وعدهها را بیان میدارد، اما تحقق این وعدهها را بعید دانسته، و وقوعش را انکار میکردند و آن را تکذیب مینمودند، و میپرسیدند: آیا این امکان وجود دارد که مسلمانان بر آنان غلبه کنند در حالی که مسلمانان در برابر آنان ضعیف بوده، و قدرت و سلطه و زمینی ندارند؟!
آیه تکذیب آنان و اینکه تحقق وعدههای قرآنی را چیزی بعید میدانستند با این سخن پاسخ میدهد: «وَلَمَّا یَأۡتِهِمۡ تَأۡوِیلُهُۥ» و واقعیت آن برای ایشان روشن نشده است». این جمله تهدید و ترساندنی است برای آنان، به این معنی که عذاب به آنان نزدیک است!، «لمّا»: حرف توقع است، و بر نزدیک بودن تحقق وقوع مابعدش دلالت میکند و حرف جزم است و فعل مضارع بعد از خود را مجزوم میکند، و «یأتِهم»: مضارع مجزوم است، و علامت مجزوم بودنش حذف حرف عله است، زیرا اصلش «یأتیهم» است. ضمیر «هم» به مشرکین برگشته و در محل نصب و مفعول به مقدم است، و «تأویله» فاعل مؤخر است، و ضمیر در «تأویله» به قرآن برمیگردد.
در نتیجه معنی: ﴿وَلَمَّا یَأۡتِهِمۡ تَأۡوِیلُهُۥ﴾ چنین میشود: عاقبت و مال آیات قرآن که وعدهی پیروزی مسلمانان و شکست کفار را میدهد برای آنان روشن نشده، بدین خاطر است که کفار آن را تکذیب میکنند.
تأویل در اینجا به چه معناست؟
تأویل به معنی فرجام و عاقبت، یا برگرداندن چیزی به غایتی است که مورد نظر میباشد، و محصور کردن معنای صحیح آن، یا نتیجهی لطیف و ظریف آن.
تأویل در قرآن دو صورت دارد:
که بر پایهی از بین بردن ابهام و گنگی و پیچیدگی از سخن بنا میگردد، و به این شکل است که آیه به نص دیگری که صریح، واضح و محکم است ارتباط و نسبت داده میشود. و این همان تأویل آیات اندک متشابه در قرآن است به این ترتیب که از راه ارتباط و نسبت دادنشان به آیاتِ محکمِ بسیار دیگر در قرآن، ابهام و پیچیدگی از آنها زدوده میشود.
این مورد با بیان فرجام و حاصل کار آیه است، هنگامی که آیه از امری در آینده و آتی سخن میگوید، سخنش جنبهی وعدهای نظری و تئوری مییابد، و هنگامی که این وعدهی نظری در قالب عملی، واقعی و اجرایی محقق میگردد این وقوع و تحقق حکم تأویل آن را دارد، زیرا به واسطهی آن نتیجه و فرجامش تحقق یافته است.
تأویل عملی وعدههای قرآن در خصوص پیروزی
وعدههای قرآنی در سورههای مکی در خصوص پیروزی حق و نابودی باطل، تنها وعدههایی تئوری بودند، و این وعدهها نیازمند «تأویلاند»، یعنی: نیازمند به بار نشستن و به ثمر رسیدن، و اجرایی شدن در زمین هستند، در نتیجه تحققشان بر روی زمین (به معنای) تأویل عملی آنهاست.
بیشک وعدهی قرآنی خداوند در سورهی قمر که میفرماید:
﴿سَیُهۡزَمُ ٱلۡجَمۡعُ وَیُوَلُّونَ ٱلدُّبُرَ٤٥﴾ [القمر: 45].
«جمعیت ایشان به زودی شکست میخورند و پشت میکنند و میگریزند».
یک وعدهی تئوری است، قرآن در مکه با قاطعیت این وعده را بیان میدارد. این وعده در جنگ بدر تحقق یافت، اجرایی شدن و عملی شدن آن «تأویلی» برای آن بود، بدین خاطر عمر بن خطاب س میفرماید: «امروز تأویل این آیه را دریافتم». بدین ترتیب تأویل آیه، اجرایی شدن مضمون آن بر روی زمین بود. بنابراین معنی سخن خداوند که میفرماید: «واقعیت آن برای ایشان روشن نشده است»، این است که هنوز تا به حال (منظور زمان مشرکین مکه) وعدههای قرآن وعده دهنده اجرایی نشده، و تأویل عملی آن کامل نشده است، و بدین خاطر است که کافران آن را تکذیب میکنند.
انتخاب حرف توقع «لما» هدفدار است، زیرا بر نزدیک بودن فرا رسیدن (زمان) آن تأویل دلالت میکند، (و در عمل نیز) تأویل آن وعدههای قرآنی را در جنگ بدر و بعد از آن دیدند. دلیل اینکه این مطلب همان معنی ﴿وَلَمَّا یَأۡتِهِمۡ تَأۡوِیلُهُۥۚ﴾ است ادامهی آیه است که میفرماید: ﴿کَذَٰلِکَ کَذَّبَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَٱنظُرۡ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلظَّٰلِمِینَ٣٩﴾، «به همین منوال پیشینیان هم تکذیب میکردند. (ای انسان!) بنگر که سرانجام ستمکاران به کجا کشید».
یعنی: همچنان که کفار مکه به معانی قرآن و وعدهها و خبرهای آیندهنگرانهی آن احاطه علمی نداشتند و آن را تکذیب کردند، همچنان نیز کفار پیش از آنان خبرهایی را که پیامبرانشان برای آنان بیان میداشتند تکذیب کردند.
خداوند با کفار تکذیبکنندهی پیشین چه کرد؟ بهطور قطع آنان را هلاک و نابود ساخت، و بدین ترتیب تأویل خبرها و وعدههایی را که تکذیب میکردند به آنان رسید. از این روی عاقبت ستمگران پیشین بد بود، پس در عاقبتشان تأمل کن و از آن پند بگیر. این تهدیدی برای کفاری است که قرآن را تکذیب میکنند و بزودی تأویل آنچه را که تکذیب میکنند در مییابند، همچنان که پیشینیان تکذیبکننده تأویلش را دریافتند.
این وعدهی پیروزی و استقرار برای مؤمنین مستضعف در مکه است، زیرا تأویل آیات ارعاب و تهدید برای کفار، معنایش پیروزی مسلمانان بر آنان است. و این چیزی است که در جنگها و نبردهای بعد از هجرت که به فتح مکه منتهی شد، روی داد.
3- خداوند میفرماید:
﴿فَهَلۡ یَنتَظِرُونَ إِلَّا مِثۡلَ أَیَّامِ ٱلَّذِینَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ قُلۡ فَٱنتَظِرُوٓاْ إِنِّی مَعَکُم مِّنَ ٱلۡمُنتَظِرِینَ١٠٢ ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْۚ کَذَٰلِکَ حَقًّا عَلَیۡنَا نُنجِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٠٣﴾ [یونس: 102-103].
«آیا آنان چشم آن دارند که روزگاری (پر از بلاها و عذابهایی) جز روزگار کسانی داشته باشند که پیش از ایشان بودهاند؟ بگو منتظر (فرمان خدا) باشید و من هم با شما چشم به راه میمانم. پس از آن (که بلا و عذاب گریبانگیر کافران گردید) پیغمبران خود و مؤمنان را میرهانیم همینطور ایمانآورندگان (به تو) را (نیز) نجات خواهیم داد و این حقی است بر ما».
در این دو آیه تهدیدی دیگر در خصوص عذاب کفار وجود داشته و در مقابل وعدهی جدیدی برای نجات و رهایی مؤمنین است.
کفار تکذیبکننده منتظر چه چیزی هستند؟ توقع دارند چه چیزی برای آنان روی دهد؟ در حالی که آنان مؤمنین را شکنجه میکنند و پیامبر ج را تکذیب مینمایند و با اسلام میجنگند! فقط همان چیزی برایشان اتفاق میافتد که برای کفار تکذیبکنندهی مبارزه کنندهی پیش از آنان روی داد، مانند قوم نوح و عاد و ثمود و فرعون؛ زیرا این سنّت الهی است که دچار تغییر و تبدیل نمیشود: هرکسی که با حق بجنگد بیشک شکست خورده و مغلوب میشود و در پایان عاقبتی بد و تاریک انتظارش را میکشد. کفار قریش به سمت این فرجام حرکت کردند فرجامی که دیگران پیش از آنان به آن رسیده بودند! بدین خاطر خداوند به رسولش ج دستور میدهد که به آنان بگوید: «بگو منتظر (فرمان خدا) باشید و من هم با شما چشم به راه میمانم».
یعنی: منتظر باشید که روزهایی سیاه و خشن مانند روزهای کفاری که پیش از شما بودند ببینید، منتظر باشید که عذاب بر شما فرود آید، بهطور قطع بدان مبتلا میشوید، منتظر باشید که مسلمانان بر شما پیروز شوند، منتظر خواری و پستی و شکستتان باشید. من هم با شما چشم به راه میمانم، منتظر تحقق همهی اینها میشوم، تحقق جنبهی منفی و سلبی وعدهها علیه شما و تحقق جنبهی مثبت و ایجابی آنها برای خود و یارانم.
مؤمنین منتظر پیروزی و رهاییاند
آیهی بعدی بیان میدارد که مؤمنین منتظر چه چیزی هستند، و آرزوی چه خیری را از سوی خدا دارند، آنجا که خداوند به مؤمنین بشارت رهایی و نجات و امنیت و رستگاری را میدهد: «پس از آن پیغمبرانِ خود و مؤمنان را میرهانیم. همینطور ایمانآورندگان (به تو) را (نیز) نجات خواهیم داد و این حقی است بر ما».
این موضوع در سرگذشتهای قرآنی که این پایان را برای سرگذشت هر پیامبری با قومش معین میکند، آشکار و معلوم است. از نوح تا هود و صالح و شعیب و دیگر انبیاء † چنین است. خداوند رویارویی میان آن رسول و قومش را، با نابودی کفار دشمن، و پیروزی آن رسول و پیروانش به پایان رسانده است و این سنتی الهی است که هیچ تخلفی ندارد.
خداوند با قاطعیت وعدهی نجات و رهایی مؤمنین را بدون توجه به زمان و مکانهای مختلف بیان میدارد: «زیرا بر عهدهی ماست که مؤمنان را نجات دهیم». خداوند خلاف وعده نمیکند، وعدهی او انجام یافته و عملی است، نجات مؤمنین به هنگام هلاکت کفار امری است که از سوی خدا تقدیر شده و آن را اجرا و عملی میکند، و بر مؤمنین منت نهاده و به آنان خبر میدهد که نجات مؤمنین فریضهای است بر او، خداوند به عنوان احسان و نیکی از سوی خود آن را بر خود واجب گردانیده است.
آنچه از تهدید و ارعاب کفار، و وعدهی درخشان به مؤمنین در این دو آیه است در جنگهای اسلامی پس از هجرت به تحقق پیوست.
بدین ترتیب (عاقبت) نیک و خوبی را که پیامبر ج برای خود، و شر و بدی را که برای دشمنانش، انتظارش را میکشید عملی شد: «بگو: پس منتظر باشید، من هم با شما در انتظار خواهم ماند».
با این یقین قطعی به اجرایی شدن وعدهی خداوند، و انتظار تأویل آن در عالم واقع، مسلمانان مجاهد معاصر با دشمنان یهودی و آمریکایی، و دیگر دشمنانشان تعامل میکنند!
4- خداوند میفرماید:
﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَکُمُ ٱلۡحَقُّ مِن رَّبِّکُمۡۖ فَمَنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۖ وَمَآ أَنَا۠ عَلَیۡکُم بِوَکِیلٖ١٠٨ وَٱتَّبِعۡ مَا یُوحَىٰٓ إِلَیۡکَ وَٱصۡبِرۡ حَتَّىٰ یَحۡکُمَ ٱللَّهُۚ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلۡحَٰکِمِینَ١٠٩﴾ [یونس: 108-109].
«بگو: ای مردمان از سوی پروردگارتان، حق (که کتاب راستین قرآن است، توسط پیغمبر صادق آخرالزمان) به سویتان آمده است. هرکس که (با ایمان آوردن به شریعت خدا) راهیاب گردد، بیگمان به سود خود راهیاب میشود و هرکس که گمراه و سرگشته شود، به زیان خود گمراه و سرگشته میشود و من مأمور (بر افعال) شما نیستم. از آنچه بر تو وحی میشود، پیروی کن و شکیبا باش تا خداوند (میان تو و دیگران) داوری میکند و او بهترین داوران است».
این دو آیه از آیات پایانی سورهی یونس مکی هستند که میخواهد مؤمنین را بر حق استوار داشته، و قلبهایشان را پر از امید و یقین گرداند و وعدههای راستین پیروزی و استقرار را بدانها دهد.
خداوند به پیامبرش ج دستور میدهد که پیامش را به همهی مردم رسانده و حجت را بر آنان اقامه کند و به آنان بگوید: من فرستادهی خداوند به سوی همهی شما هستم، و حق را بر شما عرضه میکنم، و برای آن دلایل و براهین اقامه میکنم، و بدین ترتیب وظیفهام نزد شما به پایان میرسد، گام دوم بر عهدهی شماست، پس اگر هدایت را پذیرفتید و ایمان آوردید، پیروز و رستگار میگردید، و اگر آن را نپذیرید در زمرهی زیانکاران قرار میگیرید، و من بر شما نگهبان نیستم، و بر من واجب نیست که ایمان را به قلبهایتان بیندازم!، رسول الله ج بعد از تبلیغ و بیان پیام و اقامهی حجت چه میکند؟ در حالی که او منتظر تحقق وعدهای الهی است چه میکند؟
ایشان ج منتظر تحقق وعدهی الهی بود هنگامی که به آنان گفت: «منتظر باشید و من هم با شما چشم به راه میمانم». [یونس: 102]، ایشان ج در دورهی انتظار سخن خداوند به خود را اجرا و عملی مینمود که میفرماید: «از آنچه بر تو وحی میشود، پیروی کن و شکیبا باش تا خداوند (میان تو و دیگران) داوری کند و او بهترین داوران است». بیشک خداوند دو دستور به او میدهد:
1- پیروی از قانون خدا: «از آنچه بر تو وحی میشود، پیروی کن».
این کار با اجرای دستورات و آموزههایی که خداوند در قرآن فرو فرستاده، شدنی است. این دستورات در رابطه با مراسم عبادی، و احساسهای اخلاقی، و حرکت دعوتگرانه، و رویارویی با دشمن و مقاومت در برابر ایشان است.
2- صبر: «شکیبا باش». و این صبری عام و فراگیر و مطلق است، به مؤمنین توشه ارزانی میدارد، آنان را بر حق استوار میگرداند، و آنان را وا میدارد که از مرحلهی انتظار برای پیروزی با همّت و اراده و امید و یقین عبور کنند.
بزودی خداوند میان مؤمنین و کافرین داوری مینماید و رویارویی میان آنان را به پایان میرساند، و وعدهاش را نسبت به مؤمنین تحقق بخشیده و تهدیدش را نسبت به کفار اعمال مینماید، خداوند بهترین داوران است.
در حالی که ما منتظر عملی شدن وعدههای خداوند در خصوص پیروزیمان هستیم، توشه و زاد ما اجرای دو دستور موجود در آیه است: «از آنچه بر تو حی میشود، پیروی کن و شکیبا باش.» التزام و پیروی جدی و صادقانه از فرامین الهی، و صبر زیبا و پسندیده، و انتظار مثبت که توأم با نوید و امید است، و کار و تلاش.