فصل چهارم:
وعدهی قرآنی در سورهی هود
سورهی هود مکی است و در همان دورهی تنگنای شدیدی که پیشتر دربارهی خصوصیات برجستهاش سخن گفتیم، نازل شده است و همان چیزی را هدف خود قرار داده و به انجامش میپردازد که سورهی یونس، و دیگر سورههای نازل شده در آن دوره هدف خود قرار دادهاند، با در نظر گرفتن شخصیت خاص هر سوره، که دارای خصوصیات برجستهی خاص خود بوده، و راه بخصوصی در به نمایش گذاردن موضوعات، و بیان حقائقش دارد.
سورهی هود وظیفهی تثبیت و تأیید پیامبر ج و مؤمنین را بر حق، به دوش گرفته، و قلبشان را از یقین و امید به پیروزی اسلام و شکست کفر پر مینماید، این کار را از راه به نمایش گذاردن سرگذشت پیامبران با اقوامشان انجام میدهد این پیامبران عبارتند از: نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، شعیب و موسی †. ترتیب بیان نام پیامبران براساس زنجیرهی تاریخی است.
آنچه از سرگذشت هر پیامبری از پیامبران با قومش بیان شده، عبارتست از: قیام پیامبر به تبلیغ و رساندن دعوت به قومش، و بیان موضعگیری آنان در برابر دعوتش، سپس به نمایش گذاشتن بخشی از گفت و گو و مناقشهی میان او و آنان، و به مبارزه طلبیدن آنان از سوی او، و پافشاری آنان بر کفر و تکذیب و دشمنی، سپس بیان پایان سرگذشت آن پیامبر با قومش، پایانی که نجات پیامبر و پیروان مؤمنش، و نابودی دشمنان تکذیبکنندهی او را رقم میزند.
هدف از این نمایش دادن، و تمرکز بر این صحنهها و تصاویر سرگذشت هر پیامبر، تثبیت و استوار کردن مؤمنین بر حق، و تقویت عزم و ارادهی آنان بر رویارویی و مبارزهطلبی است، همچنین هدف جلبکردن توجهشان به سوی سنّت خداوند در مسیر دعوتها، و اینکه به آرزوهای بزرگ در دوردست و به سوی آیندهای مورد انتظار و امیدوارانه نظر اندازند، آیندهای که پیروزی و استقرار از آن آنان بوده، و شکست از آنِ دشمنانشان است!، آیات تثبیت کردن و راهنماییها و وعده، به هنگام بیان آنچه میان پیامبران و اقوامشان روی داده، یا در گزارشی بر پایان رویارویی میان طرفین، میآید. از مشهورترین آنها آن چیزی است که در زیر میآید:
سرانجام نیک، خاصّ پرواپیشگان است
1- در شرحی که بر سرگذشت نوح ÷ به همراه قومش بیان میشود سرگذشتی که به غرق شدن کفار توسط طوفان منتهی شد، و نوح و پیروان مؤمنش در کشتی نجات یافتند و پس از طوفان از کشتی خارج شده و پا روی زمین نهادند، در این شرح بیان شروعی دوباره برای زندگی است. خداوند در شرحی بر این واقعه میفرماید:
﴿تِلۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَیۡبِ نُوحِیهَآ إِلَیۡکَۖ مَا کُنتَ تَعۡلَمُهَآ أَنتَ وَلَا قَوۡمُکَ مِن قَبۡلِ هَٰذَاۖ فَٱصۡبِرۡۖ إِنَّ ٱلۡعَٰقِبَةَ لِلۡمُتَّقِینَ٤٩﴾ [هود: 49].
«این (قصه و داستانهای ملتهای پیشینی که تو آنان را ندیدهای) جزو اخبار غیب است که آن را به تو (ای پیغمبر اسلام) وحی میکنیم. نه تو و نه قوم تو پیش از این، آن را نمیدانستید. پس (در برابر اذیت و آزار قوم خود) شکیبایی کن که سرانجام از آنِ پرهیزگاران است».
خداوند به پیامبرش ج میفرماید: آنچه از اخبار غیب در خصوص سرگذشت نوح برای تو بیان داشتهایم، تو پیشتر، آنها را نمیدانستی و ما آنها را به تو وحی کردهایم، همچنان که قوم تو نیز آنها را نمیدانستند، و وارد شدن این خبرها در قرآن دلیلی است بر اینکه این قرآن تألیف و نوشتهی آفریدهای نیست، بلکه وحیای است از جانب ما به سوی تو.
خداوند پیامبرش ج را دستور به صبر میدهد، صبر به معنای عام و فراگیر آن، زیرا صبر در مرحلهی انتظار پیروزی، توشهای ضروری است. آیه یک سنّت ثابت ربّانی را بیان میدارد: «سرانجام نیک، خاص پرواپیشگان است».
یعنی: پایان رویارویی میان لشکریان حق و یاران باطل عبارتست از پیروزی و رهایی پرواپیشگان، و اهلاک و نابودی کافران، در نتیجه سرانجام نیک پیوسته خاص پرواپیشگان است، خداوند به آنان لطف و احسان نموده و گشایش و رهایی و پیروزی و استقرار را به آنان ارزانی میدارد، و بر آنان واجب است که آینده را با یقین (به پیروزی) بنگرند و نسبت به سرانجام، اطمینان و آرزو داشته باشند و منتظر وعدههایی باشند که خداوند بیان داشته است!
2- آیات سوره برخی از آنچه را که میان هود ÷ و قومش روی داده به نمایش میگذارد، و برخی از آنچه را که هود ÷ به آنان گفته است را ثبت و ضبط کرده از جمله اینکه او منتظر نابودی آنان و جانشین شدن دیگران به جای آنان است. این مطلب در سخن خداوند بیان گردیده است:
﴿فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقَدۡ أَبۡلَغۡتُکُم مَّآ أُرۡسِلۡتُ بِهِۦٓ إِلَیۡکُمۡۚ وَیَسۡتَخۡلِفُ رَبِّی قَوۡمًا غَیۡرَکُمۡ وَلَا تَضُرُّونَهُۥ شَیًۡٔاۚ﴾ [هود: 57].
«اگر (از دعوت من) روی بگردانید (باکی نیست. زیرا بر رسولان پیام باشد و بس) و من رسالتی را که مأمور بدان بودم به شما رساندم. پروردگارم (شما را میمیراند و) کسان دیگری را به جای شما مینشاند و شما هیچ زیانی (با روگردانی از پرستش و دوری از عبادتش) بدو نمیرسانید».
یعنی: آنچه بر من واجب است این است که (پیام) دعوت را به شما برسانم، و حجت را بر شما تمام کنم و این کار را نیز کردم، اگر دعوتم را نپذیرید، و روی برگردانده و بدان پشت کنید، و بر کفر و تکذیب و دشمنی اصرار بورزید این شمایید که زیانکارید، و بدین ترتیب بر خود ستم میکنید، و خداوند به زودی شما را هلاک و نابود میگرداند، همچنان که پیش از شما با قوم نوح چنین کرد، شما نمیتوانید خداوند را درمانده سازید و کفرورزیتان هیچ زیانی متوجه او نمیگرداند.
بزودی خداوند قوم دیگری را جانشین و وارث شما گردانیده و بر جای شما مینشاند، این سنّت خداوند است که تخلفناپذیر است. بیشک خداوند سنتش را تحقق بخشید در نتیجه هود و پیروانش را نجات داد و قوم کفرپیشهاش را نابود گردانید. خداوند میفرماید:
﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا هُودٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَنَجَّیۡنَٰهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِیظٖ٥٨ وَتِلۡکَ عَادٞۖ جَحَدُواْ بَِٔایَٰتِ رَبِّهِمۡ وَعَصَوۡاْ رُسُلَهُۥ وَٱتَّبَعُوٓاْ أَمۡرَ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٖ٥٩ وَأُتۡبِعُواْ فِی هَٰذِهِ ٱلدُّنۡیَا لَعۡنَةٗ وَیَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ أَلَآ إِنَّ عَادٗا کَفَرُواْ رَبَّهُمۡۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّعَادٖ قَوۡمِ هُودٖ٦٠﴾ [هود: 58-60].
«هنگامی که فرمان ما (مبنی بر نابودی قوم عاد) در رسید، هود و مؤمنان همراه او را در پرتو مرحمت خود نجات دادیم و ایشان را از عذاب سخت و شدید رهانیدیم. این هم قوم عاد بودند که آیههای (آفاق و انفس) و دلایل پروردگارشان را انکار و تکفیر کردند و از فرمان پیغمبران خدا سرکشی نمودند و از دستور هر سرکش عنادپیشهای پیروی کردند. در این دنیا دچار نفرین (مردمان) و طرد (از رحمت الله) شدند و در روز قیامت نیز (همینطور به لعنت و طرد از رحمت گرفتار میشوند). هان! (ای جهانیان! بدانید که قوم) عاد به خدای خود کافر شدند. هان! (ای مردمان! بدانید که) عاد، قوم هود (شایستهی طرد از رحمت خدا و در خور هلاک شدند، پس) نیست و نابود باد!».
کار پیوسته، و منتظر وعده داده شده بودن
3- آیات سوره برخی از سخنان و گفت و گوی میان شعیب ÷ و قومش یعنی اهل مدین را بیان میدارند و از جمله اینکه شعیب نسبت به رفتار آنان صبرپیشه نمود و آنان را به مبارزه طلبید. خداوند میفرماید:
﴿وَیَٰقَوۡمِ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنِّی عَٰمِلٞۖ سَوۡفَ تَعۡلَمُونَ مَن یَأۡتِیهِ عَذَابٞ یُخۡزِیهِ وَمَنۡ هُوَ کَٰذِبٞۖ وَٱرۡتَقِبُوٓاْ إِنِّی مَعَکُمۡ رَقِیبٞ٩٣﴾ [هود: 93].
«ای قوم من! هرچه در قدرت دارید انجام دهید و کوتاهی نکنید (و بدانید که خدا پشتیبان من است و از شما باکی نیست.) من به کار خود مشغولم. بالاخره خواهید دانست که چه کسی دچار عذابی میشود که او را خوار و رسوا میکند، و چه کسی دروغگو است چشم به راه باشید و من هم چشم به راهم».
معنی: ﴿عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ﴾: براساس طرح و برنامه و سیاست خودتان. بعد از آنکه شعیب ÷ دعوت را به قومش ابلاغ کرد، دو راه برای آنان آشکار شد: راه حق و راه باطل. حقی که در شعیب ÷ و مؤمنین پیروش نمود یافته بود، و باطلی که در اشراف قومش و پیروان کافرشان تجسم یافته بود.
هرکدام از این دو گروه طرح و پروژه و برنامه عملی خود را داشتند: برنامهی عملی مثبت که براساس بندگی و دعوت و کار نیک برپا میشود که شعیب ÷ و پیروان مؤمنش اقدام به این کار میکردند و در مقابل برنامهی عملی منفی و پلید، که براساس کفر و ظلم و ستم و طغیان، و انتشار فساد و تباهی میان مردم، و مبارزهی با حق و یاران حق برپا میشود. میان این دو کار و برنامه تفاوت از زمین تا آسمان است.
بدین خاطر شعیب ÷ با این سخنش اینگونه قومش را به مبارزه میطلبد که: «ای قوم من، همه امکانات خود را به کار گیرید، من هم [به وظایف خود] عمل میکنم».
یعنی: هرکدام از ما براساس طرح و برنامهی خود اقدام نماید، و هرکدام از ما در راه خنثی کردن عمل دیگری بکوشد، در نتیجه شما برای شکست من و پایان دادن به دعوتم میکوشید، و من نیز در راه انتشار دعوت خودم، و از میان بردن باطل شما، و پایان دادن به سیطره و نفوذ شما میکوشم، پس شما بکوشید، و من نیز میکوشم!، آینده از آن ماست، و نه شما، ما منتظر و چشم به راه وعدهای هستیم که خداوند به ما داده است یعنی رهایی و پیروزی، و همچنین منتظر عذابی هستیم که خداوند شما را با آن تهدید مینماید، و ما مطمئنایم که (زمان وقوع) این تهدید بیشک نزدیک بوده و هنگامی که دامنتان را گرفت خواهید دانست که: «چه کسی دچار عذابی میشود که او را خوار و رسوا میکند، و چه کسی دروغگو است».
شعیب ÷ مبارزهطلبی با آنان را استمرار داده و میگوید: «چشم به راه باشید و من هم چشم به راهم». یعنی: چشم به راه پایان نبرد میان من و خودتان باشید، و بدانید که عذاب شما را دربر میگیرد، من چشم به راه چنین سرانجامی هستم، گذشت زمان بخشی از درمان است. هنگامی که خدا خواست تا سرگذشت شعیب ÷ و قومش را به پایان رساند، و وعیدی را که داده بود محقق گردانید. خداوند میفرماید:
﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا شُعَیۡبٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَأَخَذَتِ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ ٱلصَّیۡحَةُ فَأَصۡبَحُواْ فِی دِیَٰرِهِمۡ جَٰثِمِینَ٩٤ کَأَن لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَآۗ أَلَا بُعۡدٗا لِّمَدۡیَنَ کَمَا بَعِدَتۡ ثَمُودُ٩٥﴾ [هود: 94-95].
«هنگامی که فرمان ما (مبنی بر هلاک قوم مدین) در رسید، شعیب و مؤمنان همراه او را در پرتو مهر خود (از عذاب و هلاک) نجات دادیم و صدای (وحشتناک صاعقه و زلزله) ستمکاران را دریافت و (بر اثر آن قالب تهی کردند و نقش زمین شدند و) در خانه و کاشانهی خود کالبدهای بیجانی گشتند. بدانگونه که انگار هرگز از ساکنان آن دیار نبودهاند. هان! نابود باد قوم مدین! همانگونه که قوم ثمود نابود شدند».
سنت خداوند در خصوص تنبیه ستمکاران
4- پس از نمایش قتلگاه تکذیبکنندگان پیشین، از جمله قوم نوح و عاد و ثمود و مدین و قوم فرعون، در شرح و توضیحی بر این نمایش، بیان شده که باید از این صحنهها پند و عبرت گرفت. خداوند میفرماید:
﴿ذَٰلِکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡقُرَىٰ نَقُصُّهُۥ عَلَیۡکَۖ مِنۡهَا قَآئِمٞ وَحَصِیدٞ١٠٠ وَمَا ظَلَمۡنَٰهُمۡ وَلَٰکِن ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡۖ فَمَآ أَغۡنَتۡ عَنۡهُمۡ ءَالِهَتُهُمُ ٱلَّتِی یَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ مِن شَیۡءٖ لَّمَّا جَآءَ أَمۡرُ رَبِّکَۖ وَمَا زَادُوهُمۡ غَیۡرَ تَتۡبِیبٖ١٠١ وَکَذَٰلِکَ أَخۡذُ رَبِّکَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِیَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِیمٞ شَدِیدٌ١٠٢ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَةٗ لِّمَنۡ خَافَ عَذَابَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ ...﴾ [هود: 100-103].
«این از خبرهای شهرها و آبادیهایی است که ما برای تو (ای پیغمبر!) بازگو میکنیم. برخی از این شهرها و آبادیها هنوز برپا و برجایند و برخی درویده (و از میان رفتهاند). ما به آنان ستم نکردیم (و بیهوده نابودشان ننمودیم) و بلکه خودشان (با کفر و فساد و پرستش بتها و غیره) بر خویشتن ستم روا داشتند. و معبودهایی را که به غیر از خدا میپرستیدند و به فریاد میخواندند، کمترین سودی به آنان نرساندند و نتوانستند هیچگونه کمکی به ایشان بنمایند بدانگاه که فرمان (هلاک ایشان از سوی) پروردگارت صادر گردید، و جز بر هلاک و زیانشان نیفزودند. عقاب پروردگار تو این چنین است هرگاه که (بر اثر کفر و فساد، اهالی) شهرها و آبادیهایی را عقاب کند که ستمکار باشند. به راستی عقاب خدا دردناک و سخت است. به حقیقت در این، عبرت بزرگی است برای کسی که از عذاب آخرت بهراسد».
این آیات آنچه را میان لشکریان حق و سپاهیان باطل، در طول تاریخ بشری، از زمان نوح تا زمان محمد † روی داده بهطور فشرده بیان میدارد، و هلاکت ستمگران کافر را جلوه میدهد، و به ملاحظه باقی ماندهی آثار آنان فرا میخواند، شهرها و روستاهایی را که در آن بودند همین جاست، خرابههای تعدادی از آنها پابرجاست، و تعدادی دیگر ویران و نابود شدهاند، در حالی که اهالی آن کافر بودند آنان به خاطر کفرورزی و طغیانشان به خویشتن ستم کردهاند، و هنگامی که عذاب الهی بر آنان یورش آورد نتوانستند آن را دفع کنند.
این سنّت الهی به هنگام تنبیه و عقوبت کفار دشمن حق است، بدون توجه به زمانها و مکانهای گوناگون، خداوند انتقام گیرنده و قدرتمند است، و عقوبتش نسبت به دشمنان دردناک و شدید است، آنان را خرد کرده و از پا در میآورد، و آنان را مایه عبرتِ عبرتگیران میگرداند.
اما فقط مؤمنین نیکوکار از این صحنهها پند میگیرند، کسانی که از عذاب آخرت میترسند، و از بینش و بصیرت ایمانی و راهنما بهرهمندند، اما دیگران بر قلبهایشان قفل زده شده و دیدگانشان ضعیف گشته است، اینان پند و عبرت نمیگیرند!! این شرح و توضیح هدفدار و هدفمند ارائه دهندهی بشارت به پیروزی حق و شکست باطل برای مؤمنین است، و آنان را فرا میخواند تا چشم به راه وعدهای باشند که خداوند به آنان داده است، و آیندهای درخشان را ببینند، و با ثبات و یقین حرکتشان را به سوی آن سرعت بخشند.
مسلمانان صادق در هر دوره و مکانی از این شرح و توضیح بهرهمند میگردند، زیرا آنان در دورهای به سر میبرند که سنّت الهی بر دشمنانی که با آنان میجنگند منطبق گشته و نسبت به انطباق این سخن خداوند که میفرماید: «عقاب پروردگار تو این چنین است هرگاه که شهرها و آبادیهایی را عقاب کند که ستمکار باشند. به راستی عقاب خدا دردناک و سخت است». بر آن دشمنان خوشحال میشوند!
تأثیر وعده در تثبیت قلبهای مؤمنین
5- سورهی هود با بیان این مطالب پایان میپذیرد: هدف از یادآوری خبرهای پیامبران در این سوره، و تأثیر این یادآوری بر پیامبر ج و مؤمنین، و به مبارزه طلبیدن دشمنان، و ترساندنشان از شکست، و دادن وعدهی گشایش و پیروزی به مؤمنین، و فراخواندنشان به چشم به راه بودنِ تحقق این وعده.
خداوند میفرماید:
﴿وَکُلّٗا نَّقُصُّ عَلَیۡکَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِۦ فُؤَادَکَۚ وَجَآءَکَ فِی هَٰذِهِ ٱلۡحَقُّ وَمَوۡعِظَةٞ وَذِکۡرَىٰ لِلۡمُؤۡمِنِینَ١٢٠ وَقُل لِّلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ ٱعۡمَلُواْ عَلَىٰ مَکَانَتِکُمۡ إِنَّا عَٰمِلُونَ١٢١ وَٱنتَظِرُوٓاْ إِنَّا مُنتَظِرُونَ١٢٢ وَلِلَّهِ غَیۡبُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَإِلَیۡهِ یُرۡجَعُ ٱلۡأَمۡرُ کُلُّهُۥ فَٱعۡبُدۡهُ وَتَوَکَّلۡ عَلَیۡهِۚ وَمَا رَبُّکَ بِغَٰفِلٍ عَمَّا تَعۡمَلُونَ١٢٣﴾ [هود: 120-123].
«این همه از اخبار پیغمبران بر تو فرو میخوانیم، کلاً برای این است که بدان دلت را برجای و استوار بداریم (و در برابر مشکلات تبلیغ رسالت، آن را تقویت نماییم). برای تو در ضمن این (سوره و اخبار مذکور در آن، بیان) حق آمده است و برای مؤمنان پند و یادآوری مهمی ذکر شده است. بگو به کسانی که ایمان نمیآورند: هرچه در قدرت دارید بکنید (و در راه خود بروید) که ما نیز آنچه میتوانیم میکنیم. و چشم به راه باشید و ما هم چشم به راه هستیم. (آگاهی از) غیب آسمانها و زمین ویژهی خدا است، و کارها یکسره بدو برمیگردد. پس او را بپرست و بر او توکل کن و (بدان که) پروردگارت از چیزهایی که میکنید بیخبر نیست».
از جمله فواید بیان سرگذشت انبیاء در قرآن، استوار کردن قلب پیامبر ج و قلبهای مؤمنین است، زیرا این سرگذشتها صحنهی تطبیق سنتهای الهی به صورت عملی و واقعی است، و پایان سرگذشتها بیانگر نابودی کفار و پیروزی مؤمنین است و این خود دربر دارندهی بشارت و امید برای مؤمنین بوده و قلبهایشان به واسطهی آن آرامش و تسکین مییابد.
خداوند به پیامبرش ج دستور میدهد که کفار را با گفتن این مطلب به آنها به مبارزه بطلبد که: «هرچه در قدرت دارید بکنید که ما نیز آنچه میتوانیم میکنیم و چشم به راه باشید و ما هم چشم به راه هستیم». یعنی براساس شیوه و برنامهی خود عمل کنید و تمام سعی و تلاش خود را در جنگ با من و از میان بردن دعوتم به کار گیرید، و ما مؤمنین (نیز) براساس شیوه و برنامهی خود و با توان خود، در ابقا و پافشاری بر حق میکوشیم، در برابرتان میایستیم، نیرنگهایتان را از میان میبریم و به انتشار دعوت (اسلام) در میانتان میپردازیم، شما هرآنچه را که در توان دارید به کار گیرید و ما نیز هرآنچه در توان داریم به کار میگیریم. روزگار در میان ما دست به دست میشود، اما آینده از آن ما است، و زمان به نفع ما میچرخد، زیرا خداوند به همراه ما است، و بزودی شما را درهم شکسته و ما را بر شما پیروز میگرداند.
منتظر باشید که در آینده چه بر سرتان میآورد، ما نیز منتظر تحقق وعدهای هستیم که خدا به ما داده و ما را بر شما پیروز میگرداند و نسبت به حصول این وعده یقین تام داریم، زیرا این وعدهی خدا است و خداوند وعدهاش را عملی ساخته و خلاف وعده نمیکند.
زمان به نفع پیامبر ج و پیروان مؤمنش بود. اینها فقط سالهایی محدود و اندک بودند تا آنگاه که هجرت به سوی مدینه صورت گرفت، اینهم فقط دورهای کوتاه بود، تا اینکه نبرد با مشرکین آغاز شد و پایان آن پیروزی مسلمین و استقرار آنان بود و در مقابل کفار دچار شکست و خواری و ضرر و زیان شدند.
مسلمانان صادق معاصر که درگیر جنگ و دشمنی از سوی یهود و آمریکا هستند باید همان چیزی را به آنان بگویند که پیامبر ج به کفار زمان خود گفت: «همه امکانات خود را به کار گیرید، ما هم (به وظایف خود) عمل خواهیم کرد؛ و منتظر باشید، ما هم در انتظار خواهیم ماند».