اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

وعده‌ی قرآنی در سوره آل عمران

فصل دوم:
وعده‌ی قرآنی در سوره آل عمران

زیان و پشیمانی کفار

در سوره‌ی آل عمران آیات متعددی وجود دارد که دربردارنده‌ی وعده‌هایی در خصوص شکست کفار و پیروزی مسلمانان است. از جمله‌ی این آیات:

1-   خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَن تُغۡنِیَ عَنۡهُمۡ أَمۡوَٰلُهُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُهُم مِّنَ ٱللَّهِ شَیۡ‍ٔٗاۖ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ وَقُودُ ٱلنَّارِ١٠ کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَذَّبُواْ بِ‍َٔایَٰتِنَا فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۗ وَٱللَّهُ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ١١ قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٢ قَدۡ کَانَ لَکُمۡ ءَایَةٞ فِی فِئَتَیۡنِ ٱلۡتَقَتَاۖ فِئَةٞ تُقَٰتِلُ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَأُخۡرَىٰ کَافِرَةٞ یَرَوۡنَهُم مِّثۡلَیۡهِمۡ رَأۡیَ ٱلۡعَیۡنِۚ وَٱللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصۡرِهِۦ مَن یَشَآءُۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ١٣ [آل عمران: 10-13].

«(در چنین روزی) به هیچ وجه اموال و اولاد کافران، نمی‌تواند آنان را از (عذاب) خدا نجات دهد (و مایه‌ی رهایی ایشان از عذاب خدا گردد) و ایشان افروزینه‌ی آتش (دوزخ) هستند. (اینان رفتار و کردار زشتی دارند) هم‌چون رفتار و کردار قوم فرعون و کسانی که پیش از ایشان بودند و آیات ما را با وجود روشنی تکذیب می‌کردند، پس خدا آنان را به (کیفر) گناهان‌شان گرفت، و خداوند شدیدالعقاب است. (ای پیغمبر!) به کسانی که کافرند، بگو: شما (در دنیا) شکست خواهید خورد و (در آخرت) گردآورده می‌شوید و به دوزخ افکنده می‌شوید، و (دوزخ) چه بدجایگاهی است! در دو دسته‌ای که (در میدان جنگ بدر) باهم روبرو شدند، نشانه‌ای (و درس عبرتی) برای شما است. دسته‌ای در راه خدا می‌جنگید و دسته‌ای دیگر کافر بود. (چنین کافرانی) مؤمنان را (به خواست خدا) با چشم خویش دو برابر (تعداد واقعی) خود می‌دیدند (و بدین سبب ترس و هراس بر آنان چیره شد و گریختند) و خداوند هرکس را بخواهد با یاری خود تأیید می‌کند (و پیروزی را نصیب او می‌گرداند). بی‌گمان در این امر عبرتی برای صاحبان چشم (بینا و بینش راستین) است».

این آیات یک حقیقت مسلّم قرآنی را بیان می‌دارند که همان زیان و پشیمانی کفار است، آنان نه در دنیا و نه در آخرت، رستگار نشده و نجات نمی‌یابند، آنان در دنیا شکست خورده و مغلوب و نابود شدنی‌اند، اموال و فرزندان‌شان به آنان سودی نمی‌رساند و عذاب الهی را از آنان دور نمی‌گرداند، آنان در آخرت هیزم آتش‌اند و جاودانه در آن می‌مانند.

آیات دو نمونه از کفار را ارائه می‌دهند که این حقیقت در آن‌ها نمود یافته است: نمونه آل فرعون و نمونه‌ی کفار قریش.

آل فرعون و کسانی که پیش از ایشان بودند آیات خدا را تکذیب کردند و با پیامبران الهی جنگیدند، و برای خدا شریک قائل شدند، و با دین خدا جنگیدند در نتیجه شکست خورده و زیان دیدند، و خداوند آنان را به واسطه گناهان‌شان تنبیه نموده، و به هلاکت رسانده و از میان برد، و به هیچ وجه اموال و اولادشان سودی به حال‌شان نداشت.

شکست کفار در بدر درس عبرتی است

کفار قریش می‌دانند که در روز بدر بر آنان چه می‌گذرد به این خاطر خداوند به پیامبرش ج دستور می‌دهد که به آنان بگوید: ای کافران! نبردتان با حق بیهوده و بی‌حاصل است، و به یاری خدا حق پیروز است، و مؤمنین چیره و غالب‌اند، و شما شکست خورده و ناکام، و مغلوب و زیان دیده‌اید، و در آخرت به سوی جهنم رهسپار می‌شوید، و چه جا و سرنوشت و بستر بدی است.

آیات آنچه را در جنگ بدر میان مسلمانان و کفار روی داده، یادآوری نموده، و آن را مایه‌ی عبرت و نشانه‌ای گردانده است، و مردم را مورد خطاب قرار داده و می‌گوید: «در دو دسته‌ای که (در میدان جنگ بدر) باهم روبرو شدند، نشانه‌ای (و درس عبرتی) برای شما است. دسته‌ای در راه خدا می‌جنگید و دسته‌ای دیگر کافر بود. (چنین کافرانی) مؤمنان را (بخواست خدا) با چشم خویش دو برابر (تعداد واقعی) خود می‌دیدند».

دو گروه در جنگ بدر باهم رویاروی شدند و اولین نبرد میان حق و باطل در تاریخ مسلمانان میان آنان روی داد. گروه مسلمانان به رهبری پیامبر ج، که این گروه در راه خدا می‌جنگید، و گروه کفار به رهبری ابوجهل (عمروبن هشام)، که این گروه در راه طاغوت می‌جنگید. کافران (بیش از) دو برابر تعداد مؤمنین بودند: «می‌دیدند مسلمانان آن کافران را دو برابر خویش، دیدن به چشم»[1].

یعنی: مسلمانان هنگامی که با چشم خویش به کفار می‌نگریستند آنان را دو برابر خود می‌دیدند. واضح است که تعداد کفار در جنگ بدر چند برابر تعداد مسلمانان بود، در حالی که تعداد مسلمانان سیصد و چند نفر بود، تعداد کفار حدود هزار نفر بود. با وجود تعداد اندک مسلمانان در جنگ بدر، اما خداوند آنان را بر دشمنان‌شان پیروز گردانید همچنان که می‌فرماید:

﴿وَلَقَدۡ نَصَرَکُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ [آل عمران: 123].

«خداوند شما را در بدر پیروز گردانید و حال آنکه (نسبت به کافران) ناچیز (و از ساز و برگ اندکی برخوردار) بودید».

وعده‌ی خداوند در خصوص یاری بندگان مجاهدش

از جمله سنت‌های ثابت خداوند این است که بندگان مجاهدش را علیه دشمنان کافرشان یاری می‌دهد و لذا خداوند می‌فرماید: «و خداوند هرکس را بخواهد با یاری خود تأیید می‌کند (و پیروزی را نصیب او می‌گرداند). بی‌گمان در این امر عبرتی برای صاحبان چشم (بینا و بینش راستین) است». [آل عمران: 13].

فقط صاحبان بینش‌های ایمانی به این آیات عنایت ورزیده، و از پند و اندرزهای موجود در آن عبرت می‌گیرند.

از این آیات یک وعده‌ی ایمانی و قرآنی دریافت می‌کنیم، وعده‌ای که بیانگر یاری خداوند به بندگان مؤمن مجاهدش است، حال این یاری به هر شکلی که باشد، شکلی که خداوند براساس حکمتش آن را برمی‌گزیند. و با کفارِ یهودی و صلیبی و دیگر کفار با توجه به این سخن خداوند تعامل می‌نماییم که می‌فرماید: «به هیچ وجه اموال و اولاد کافران، نمی‌تواند آنان را از (عذاب) خدا نجات دهد». [آل عمران: 10].

یقین داریم که آنان در هر نبردی بر ضد اسلام قدرتمندمان وارد شوند در نهایت بازنده و شکست خورده‌اند. این یهودیان و صلیبیان را با آنچه که خداوند به ما دستور داده تا با آن سخن بگویم، مورد خطاب قرار می‌دهیم که: ای کسانی که کفر پیشه نموده‌اید: بزودی شکست خورده و به سوی جهنم رانده می‌شوید و جهنم بد جایگاهی است، نبردتان با اسلام سودی عایدتان نمی‌گرداند، کفار پیش از شما نیز با اسلام جنگیدند، اما نتوانستند آن را از پای در آورند، تاریخ را بخوانید تا عبرت بگیرید.

پیروان عیسی برتر از کفارند

2-   خداوند می‌فرماید:

﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَىٰٓ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَرَافِعُکَ إِلَیَّ وَمُطَهِّرُکَ مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَجَاعِلُ ٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوکَ فَوۡقَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ [آل عمران: 55].

«(به یاد آورید) هنگامی را که خدا به عیسی فرمود: من تو را (با مرگ طبیعی در وقت معین) می‌میرانم و (مقام تو را بالا می‌برم و بعد از مرگ طبیعی) به سوی خویش فرا می‌برم، و تو را از (دست) کافران می‌رهانم و کسانی را که از تو پیروی می‌کنند تا روز رستاخیز برتر از کسانی خواهم ساخت که کفر می‌ورزند».

این وعده‌ای دیگر جهت یاری مؤمنین، و استقرار بخشیدن آن‌ها در زمین است، وعده‌ای که خداوند به عیسی بن مریم ÷ می‌دهد، آن زمان که عیسی ÷ به‌طور مستقیم از سوی یهودیان و رومیان احساس خطر کرد، تا آنجا که می‌خواستند او را کشته و به صلیب بکشند، اما خداوند او را رهانیده و از دست آنان نجاتش داد.

پیش از اینکه خداوند او را از دست دشمنانش برهاند به او وحی نمود که از او حمایت و جانبداری می‌نماید تا عیسی ÷ احساس امنیت و آرامش نماید، خداوند به او گفت: ای عیسی من تو را به جوار خود می‌خوانم به این شکل که خواب را بر تو القا کرده و هنگامی که خوابیدی تو را به سوی خویش بالا می‌برم، و در حالی که خوابی به سوی آسمان برده می‌شوی و بدین ترتیب از تو حمایت کرده و از کفاری که می‌خواستند تو را کشته و به صلیبت بکشند رهانید. خداوند وعده‌ای را که به عیسی ÷ داده بود تحقق بخشید، او را نجات داده، و از دستان کافران یهودی و رومی رهایی داد.

همچنین خداوند به عیسی ÷ وعده داد که پیروان او را تا قیامت برتر از کفار قرار دهد: «و کسانی را که از تو پیروی می‌کنند تا روز رستاخیز برتر از کسانی خواهم ساخت که کفر می‌ورزند».

چه کسانی پیروان عیسی ÷ اند

حواریون و نصاری که دینش را پذیرفتند و تسلیم و فرمانبردار فرامین الهی گشتند، پیروان عیسی ÷ اند، کسانی که آیات پیشتر در مورد آنان چنین می‌گوید:

﴿۞فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٥٢ [آل عمران: 52].

«ولی هنگامی که عیسی از ایشان احساس کفر (و سرکشی و نافرمانی) کرد، گفت: کیست که یاور من به سوی خدا (و برای تبلیغ آئین او) گردد؟ حواریون گفتند: ما یاوران دین خداییم؛ (زیرا ما) به او ایمان آورده‌ایم؛ و (تو نیز) گواه باش که ما مخلص و منقاد (اوامر او) هستیم».

اینان کسانی‌اند که ایمان آورده‌اند به اینکه عیسی ÷ بنده و فرستاده‌ی خداوند، و کلمه‌ی اوست که آن را به سوی مریم افکنده و روحی از جانب اوست، اینان به پیمانی که با خدا بستند وفا نمودند و در برابر تمامی شکل‌های گوناگون شکنجه و آزار و اذیت که بر سرشان فرود می‌آمد صبر نمودند.

کسانی که پیرو اویند جزو کسانی نیستند که به خدا کفر می‌ورزند، و عیسی ÷ را خدا می‌پندارند، گروهی گفتند: بی‌شک او خدا است، عده‌ای دیگر گفتند: او پسر خدا است، و دسته سوم گفتند: او سومین سه خدا است، پدر و پسر و روح القدس. اینان نسبت به خداوند کافرند، و عیسی ÷ از آنان دوری و بیزاری می‌جوید.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ قَالَ ٱللَّهُ یَٰعِیسَى ٱبۡنَ مَرۡیَمَ ءَأَنتَ قُلۡتَ لِلنَّاسِ ٱتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیۡنِ مِن دُونِ ٱللَّهِۖ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ مَا یَکُونُ لِیٓ أَنۡ أَقُولَ مَا لَیۡسَ لِی بِحَقٍّۚ إِن کُنتُ قُلۡتُهُۥ فَقَدۡ عَلِمۡتَهُۥۚ تَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِی وَلَآ أَعۡلَمُ مَا فِی نَفۡسِکَۚ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّٰمُ ٱلۡغُیُوبِ١١٦ مَا قُلۡتُ لَهُمۡ إِلَّا مَآ أَمَرۡتَنِی بِهِۦٓ أَنِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمۡۚ [المائدة: 116-117].

«و (خاطرنشان ساز) آنگاه را که خداوند می‌گوید: ای عیسی پسر مریم! آیا تو به مردم گفته‌ای که جز الله، من و مادرم را هم دو خدای دیگر بدانید (و ما دو نفر را نیز پرستش کنید؟) عیسی می‌گوید: تو را منزه از آن می‌دانم که دارای شریک و انباز باشی. مرا نسزد که چیزی را بگویم (و بطلبم که وظیفه و) حق من نیست. اگر آن را گفته باشم بی‌گمان تو از آن آگاهی، تو (علاوه از ظاهر گفتار من) از راز درون من هم باخبری، ولی من از آنچه بر من پنهان می‌داری بی‌خبرم، زیرا تو داننده‌ی رازها و نهانی‌هایی (و از خفایا و نوایای امور باخبری). من به آنان چیزی نگفته‌ام مگر آنچه را که مرا به گفتن آن فرمان داده‌ای (و آن) اینکه جز خدا را نپرستید که پروردگار من و پروردگار شما است».

این امّت محمد ج است که براساس حق و صدق از او پیروی می‌کند، کسانی که ایمان آورده‌اند به اینکه عیسی ÷ بنده و فرستاده خداوند است، و خداوند کتابش انجیل را بر او فرو فرستاده است، و او را دوست داشته و به او ارج نهاده، و از او حمایت کرده و او را (از ادعاهای پوچی که به نسبت می‌دهند) پاک و منزه می‌دانند، اینان با دید مثبت ایمانی به او می‌نگرند همچنان که به دیگر پیامبران و فرستادگان خداوند † نیز چنین دید و نظری دارند.

اینان پیروان واقعی اویند، خداوند اینان را عزّت بخشیده و یاری و تأیید نموده است و آنان را برتر از دشمنان کافرش قرار داده است از جمله‌ی این دشمنان یهودیانی هستند که کمر به قتلش بستند و نصارایی که او را خدا پنداشتند و در موردش غلو و زیاده‌روی کردند، این مؤمنین نیکوکار تا قیامت برتر و والاتر باقی خواهند ماند. همچنان که خداوند در مورد آن‌ها می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُونُوٓاْ أَنصَارَ ٱللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَى ٱبۡنُ مَرۡیَمَ لِلۡحَوَارِیِّ‍ۧنَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِۖ فَ‍َٔامَنَت طَّآئِفَةٞ مِّنۢ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ وَکَفَرَت طَّآئِفَةٞۖ فَأَیَّدۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَىٰ عَدُوِّهِمۡ فَأَصۡبَحُواْ ظَٰهِرِینَ١٤ [الصف: 14].

«ای مؤمنان! یاران (دین) خدا باشید، همانگونه که عیسی پسر مریم به حواریون گفت: چه کسانی یاران من برای (یاوری دین) خدا خواهند بود؟ حواریون گفتند: ما جملگی یاران (دین) خدا خواهیم بود. سپس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند، و گروهی کافر گشتند. ما کسانی را که ایمان را پذیرفتند، علیه دشمنان‌شان مدد کردیم و آنان پیروز شدند».

وعده‌ی خداوند تحقق یافته است، مسلمانان پیروان حقیقی عیسی ÷ بوده و بدتر از کفارند، با حجت و منطق بر آنان پیروزند، و اسلام با حجت و دلیل و برهانش پیروز است، و هیچ ایده و عقیده‌ای یا فراخوانی و درخواستی نمی‌تواند در برابرش بایستد، و دعوتگر متفکر اندیشمند در هر مناظره و مناقشه و جلسه‌ای چیره و برتر و پیروز است، زیرا حق آشکار و چیره است، و باطل ضعیف و شکست خورده.

امت اسلامی بهترین امّت است

3-   خداوند می‌فرماید:

﴿کُنتُمۡ خَیۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِۗ وَلَوۡ ءَامَنَ أَهۡلُ ٱلۡکِتَٰبِ لَکَانَ خَیۡرٗا لَّهُمۚ مِّنۡهُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَأَکۡثَرُهُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ١١٠ لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ وَإِن یُقَٰتِلُوکُمۡ یُوَلُّوکُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ١١١ ضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلذِّلَّةُ أَیۡنَ مَا ثُقِفُوٓاْ إِلَّا بِحَبۡلٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَحَبۡلٖ مِّنَ ٱلنَّاسِ وَبَآءُو بِغَضَبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَضُرِبَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَسۡکَنَةُۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانُواْ یَکۡفُرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ وَیَقۡتُلُونَ ٱلۡأَنۢبِیَآءَ بِغَیۡرِ حَقّٖۚ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَواْ وَّکَانُواْ یَعۡتَدُونَ١١٢ [آل عمران: 110-112].

«شما (ای پیروان محمد) بهترین امتی هستید که به سود انسان‌ها پدیدار شده‌اید (مادام که) امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب (مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان بیاورند، برای ایشان بهتر است (از باور و آئینی که برآنند. ولی تنها عده‌ی کمی) از آنان با ایمانند و بیشتر ایشان فاسق (و خارج از حدود ایمان و وظائف آن) هستند. آنان هرگز نمی‌توانند به شما زیانی (ژرف و پر دامنه) برسانند مگر آزار مختصری (که اثر چندانی برجای نمی‌گذارد) و اگر با شما بجنگند به شما پشت کرده و پای به فرار می‌نهند، سپس یاری نمی‌شوند. آنان هرکجا یافته شوند، (مُهر) خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (اینکه از روش ناپسند خود دست بردارند و) با پیمان خدا (یعنی رعایت قوانین شریعت) و پیمان مردم (یعنی رعایت مقررات همزیستی مسالمت‌آمیز، خویشتن را از اذیت و آزار در امان دارند و از مساوات حقوقی و قضایی برخوردار گردند) و آنان شایسته‌ی خشم خدا شده‌اند و مُهر بیچارگی بر ایشان خورده است. چرا که آنان به آیات خدا کفر می‌ورزیده‌اند و پیغمبران را به ناحق می‌کشته‌اند. این (جرأت بر گناهان بزرگ، ناشی از استمرار گناهان کوچک بوده و) به سبب سرکشی (از فرمان خدا) و تجاوز (از حدود شریعت الله) می‌باشد».

آیات با بیان حقیقتی مسلّم پیرامون نیک‌اندیشی و نیک‌خواهی این امّت آغاز می‌گردد، و روی سخن آن متوجه امّت اسلامی است با تمامی نژادها و ملیت‌ها و تبارهای آن، خداوند حکیم این امّت را برای آدمیان پدید آورده است، و آن را براساس اسلامش که به واسطه‌ی آن متمایزش می‌گرداند برپا و مستقر کرده است، و قدرت و شوکتش را منوط به پایبندی به آن نموده است.

امت اسلامی بهترین و والاترین امت‌ها است، این امت، امّت میانه‌رو، و گواه بر دیگر امت‌ها است، و به واسطه برنامه و رسالت متمایز از دیگر امت‌ها است. خداوند می‌فرماید:

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَى ٱلنَّاسِ وَیَکُونَ ٱلرَّسُولُ عَلَیۡکُمۡ شَهِیدٗاۗ [البقرة: 143].

«و بی‌گمان شما را ملت میانه روی کرده‌ایم تا گواهانی بر مردم باشید و پیغمبر (نیز) بر شما گواه باشد».

آیه نقش و وظیفه‌ی امّت را که بدان متمایز و منحصر گشته و تبدیل به بهترین امّت می‌شود را در این سخنش بیان داشته است: «امر به معروف و نهی از منکر می‌نمایید و به خدا ایمان دارید». [آل عمران: 110] . این والایی نقش و وظیفه است که برپایه‌ی تعهد به اسلام، و حرکتِ به واسطه آن، و دعوت به سوی آن، که در اثنای ایمان آوردن به خدا و انجام امر به معروف و نهی از منکر، صورت می‌پذیرد.

نیاز امت‌های معاصر به برنامه‌ی امّت اسلامی

(نیاز به) والایی و نیک‌خواهی امّت اسلامی در این دوره آشکارتر از هر زمان دیگری است، زمانه‌ای که شاهد عزل کردن اسلام از حضوری مؤثر و حقیقتی در سرزمین‌های اسلامی، و شاهد کنار گذاشتن امّت اسلامی از جایگاه تمدنی - جهانی، و سیطره‌ی کفار بر جهان و رهبری جاهلانه‌ی بشریت است!، در این دوره اندیشه‌ها و مکاتب و اعتقادات جاهلی و ملحدانه را می‌بینیم که بر افکار و تصورات، احساسات و عواطف، گفتار و کردار، رفتارها و منش‌ها، و علاقمندی‌ها و تمایلات مردم چیره گشته است. بدی و پلیدی‌ای را که زندگی جاهلی غربی، در فکر و علم، در تولید و صنعت، در ثروت و اقتصاد، در سیاست و اجتماع، و در خلق و خود و رفتار، تراویده و تولید می‌کند را می‌بینیم. ارزش‌ها و اصول شیطانی را که بشریت در باتلاق هرزگی و بی‌بندوباری‌اش غرق گشته است را می‌بینیم و مردان و زنان به حیواناتی که برده و بنده‌ی شهوات و هوس‌پرستی و انحرافات جنسی‌اند بدل گشته‌اند!

بی‌شک تمایلات جنسی نامشروع و مواد افیونی و مخدر، ملت‌ها را بدل به (بدترین) ملت‌هایی نموده که بر روی زمین به سر می‌برند، و انسانیت انسان در آن مسخ شده، و او را به پایین‌ترین درجه‌ی حیوانیت فرو برده است. تا آنجا که بقیه‌ی عقلا و اندیشمندان غربی را واداشته تا به جستجوی ته مانده‌ی انسانیت در نزد انسان زجردیده‌ی کافر غربی بپردازند، و دست آخر نیز اثری از آن نیابند. آنچه بشریت را بسیار نیازمند این امّت مسلمان می‌گرداند، امتی که نیکوکار و پاکدامن، و به واسطه اخلاق و رسالتش متمایز است، این است که به بشریت دردمند، انسانیت به سرقت رفته‌اش را باز گرداند.

هدف کفار از میان بردن مسلمانان است

یهودیان و مسیحیان اهل کتاب نسبت به این امّت حسودند، و به واسطه والایی‌اش به او کینه می‌ورزند، و به این خاطر منکر دینش می‌شوند، اما اگر بدان ایمان می‌آوردند و مسلمان می‌شدند این برایشان بهتر بود: «و اگر اهل کتاب (مثل شما به چنین برنامه و آئین درخشانی) ایمان بیاورند، برای ایشان بهتر است (ولی تنها عده‌ی کمی) از آنان با ایمانند و بیشتر ایشان فاسق (و خارج از حدود ایمان وظائف آن) هستند». [آل عمران: 110].

اینان به انکار (دین اسلم) اکتفا نکردند، بلکه در طول قرون تاریخ اسلامی و به هدف برگرداندن مسلمانان از دین‌شان جنگی وحشیانه و بی‌رحمانه را بر ضد این امّت اعلان نموده‌اند، همچنان که خداوند در مورد آنان می‌فرماید:

﴿وَلَا یَزَالُونَ یُقَٰتِلُونَکُمۡ حَتَّىٰ یَرُدُّوکُمۡ عَن دِینِکُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ [البقرة: 217].

«پیوسته با شما خواهند جنگید تا اگر بتوانند شما را از آئین‌تان برگردانند».

خداوند با قاطعیت بیان می‌دارد که آنان هرگز نمی‌توانند این هدف‌شان را بر ضد مسلمین عملی سازند و هرگز موفق به از میان بردن مسلمانان نمی‌گردند، و امّت اسلامی در مواضعش باقی بماند و با آنان رویاروی شده و مانع حیله‌ها و نیرنگ‌های‌شان می‌گردد، و نهایت آنچه را که از دست‌شان برمی‌آید همان (آزردن) مسلمانان است. خداوند می‌فرماید: «آنان هرگز نمی‌توانند به شما زیانی (ژرف و پردامنه) برسانند مگر آزار مختصری (که اثر چندانی برجای نمی‌گذارد)». [آل عمران: 111].

یعنی: دشمنان هرگز نمی‌توانند اهداف‌شان را بر ضد شما تحقق بخشند، و هرگز ضرری به دین‌تان نمی‌رسانند، و هرگز نمی‌توانند آن را از وجود شما بیرون بکشند، و همچنان قوی و استوار و ثابت باقی می‌ماند، هم‌چون درختی محکم و گسترده، و این همان است که خداوند در سخنش، قدرت و نفوذ اسلام را بدان تشبیه کرده است. آنجا که می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا کَلِمَةٗ طَیِّبَةٗ کَشَجَرَةٖ طَیِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ٢٤ تُؤۡتِیٓ أُکُلَهَا کُلَّ حِینِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ [إبراهیم: 24-25].

«بنگر که خدا چگونه مثل می‌زند: سخن خوب به درخت خوبی می‌ماند که تنه‌ی آن (در زمین) استوار و شاخه‌هایش در فضا (پراکنده) باشد. بنا به اراده و خواست خدا هر زمانی میوه‌ی خود را بدهد».

لطمه کفار فقط آزاری سطحی است

بی‌شک کفار مسلمانان را می‌آزارند، اما فقط آزار، آن‌هم آزاری ظاهری و سطحی، آزاری که جنبه‌ی مادی آدمی همچون اعضای جسمش را دربر می‌گیرد تا آنجا که برخی از مسلمانان را شکنجه می‌کنند، و گاه اعضایی از بدن‌شان را قطع می‌کنند، و شاید اسیرانی از آنان گرفته و در زندان بیفکنند و آنان را به بیشتر از زندان ابد نیز محکوم کنند، گاه اموال و دارایی، و تجارت و کارهای‌شان را مصادره می‌کنند، اما همه‌ی این‌ها فقط (آزاری) ظاهری و سطحی است که خیلی زود از بین می‌رود هرچند مدت زمانی نیز به طول انجامد اما می‌توان آن را تحمل کرده و تاب آورد، و بر آن صبر نمود، و رنج‌هایش را به جان پذیرفت.

اما جایگاه ایمان در قلب است، و یقین و اطمینان، و قدرت عزم و اراده، و تصمیم بر مبارزه‌طلبی و رویارویی، و صبر و ثبات همه در وجود آدمی است، و دشمنان هرگز نمی‌توانند که در وجود مؤمنین صادق مجاهد ثابت‌قدم بدان دست یابند.

هرگاه که هجوم دشمنان بر امّت اسلامی شدّت و بی‌رحمی بیشتری به خود گرفته، مؤمنان مجاهد ثابت‌قدم اراده و همت و تصمیم و جهاد و رویارویی را افزایش داده‌اند. در همین روزگارمان مصداق این وعده‌ی قرآنی را می‌بینیم، یهودیان و صلیبیان در از میان بردن اراده‌ی جهاد و رویارویی در دل و جان مجاهدان صادق عاجز و ناتوانند، و تمام آنچه را که به آن دست می‌یابند آسیب رساندن به جسم و مال آنان است!!

شکست کفار در برابر مجاهدین صادق

آیات یک وعده‌ی قرآنی دیگر را ارائه می‌دهند، وعده‌ای در خصوص شکست کفار در برابر مؤمنین صادق: «و اگر با شما بجنگند به شما پشت کرده و پای به فرار می‌نهند، سپس یاری نمی‌شوند». [آل عمران: 111]. هنگامی که کفار رویارویی لشکریان مؤمنین صادق می‌شدند در برابر آنان شکست می‌خوردند و این وعده‌ی قاطع قرآنی تحقق می‌یابد. این وعده قابل مقایسه با این دوره‌ی دشواری که مسلمانان مستضعف در این زمان در آن به سر می‌برند نیست، دوره‌ای که مسلمانان در برابر کفار شکست خورده‌اند و به دشمنان‌شان پشت کرده و گریخته‌اند، و دشمنان در جنگ‌های پی در پی بر ضد آنان پیروز گشته‌اند. این دوره دوره‌ای خاص است، وعده‌ی قرآنی مسئولیت آن را برعهده نمی‌گیرد، و به سبب آن این وعده خلاف وعده نکرده است، زیرا مسلمانان معاصر خود مسبب چیزی هستند که بر سرشان می‌آید، زیرا آنان شرطی را که خداوند برای یاری و پیروزی‌شان مقرر کرده رها کرده‌اند:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُرۡکُمۡ وَیُثَبِّتۡ أَقۡدَامَکُمۡ٧ [محمد: 7].

«ای مؤمنان! اگر (دین) خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری می‌کند (و بر دشمنان‌تان پیروز می‌گرداند) و گام‌های‌تان را استوار می‌دارد (و کار و بارتان را استقرار می‌بخشد)».

بزودی مسلمانان (به‌طور کلی) به سوی دین‌شان باز می‌گردند، و بزودی این وعده قرآنی به سمت تحقق در زندگی آنان باز می‌گردد، و ناکامی و شکست دشمنان را در برابرشان می‌بینند، ما به این موضوع یقین داریم، و به یاری خدا در آینده‌ای نزدیک رخ می‌دهد.

حقارت یهود و پیمان‌های گسترده شده برای آنان

خداوند ما را از ذلّتی ذاتی که بر سر یهود آورده است آگاه می‌گرداند: «آنان هرکجا یافته شوند، (مُهر) خواری بر ایشان خورده است؛ مگر (اینکه از روش ناپسند خود دست بردارند و در اعمال خویش تجدید نظر کنند و) با پیمان خدا (یعنی رعایت قوانین شریعت) و پیمان مردم (یعنی رعایت مقررات همزیستی مسالمت‌آمیز، خویشتن را از اذیت و آزار در امان دارند) و آنان شایسته‌ی خشم خدا شده‌اند و (مُهر) بیچارگی بر ایشان خورده است». [آل‌عمران: 112].

قدرت و استقرار، و سلطه و سیطره‌ای را که یهود، امروزه بر دنیا دارد با وعده‌ی قرآنی در خصوص ذلّت و خواری و بیچارگی آنان تعارضی ندارد.

درون متن آیه بیان شده که این ذلّت و بیچارگی عمومی، استثناء بردار است، و این استثناء دوره‌ای کوتاه دارد، دوره‌ای که در آن از سوی خدا مورد پناه قرار می‌گیرند: «مگر آنکه به پناه امان خدا و زینهار مردم [روند]». [آل عمران: 112][2]. اما این پناه و پیمانی کوتاه است، خیلی زود قطع می‌شود، این دوره‌ی کوتاه هرگز از ده‌ها سال بیشتر نیست، کی ده‌ها سال با ده‌ها قرن برابرند، ده‌ها قرنی که یهود در گذشته با بیچارگی و ذلّت و لعنت و غضب در آن به سر برده است؟ بی‌شک یهودیان مورد لعن قرار گرفته‌اند و آینده‌ای تیره و تار انتظارشان را می‌کشد، آنان به دست مؤمنین صادق مجاهد در خفت و خواری، و ضعف و درماندگی و بیچارگی به سر خواهند برد، مؤمنینی که خداوند به وعده‌ای که به آنان داده وفا خواهد نمود و آنان را بر دشمنان‌شان چیره و مسلط می‌گرداند.

دشمنی دشمنان با مسلمانان

4-   خداوند می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ بِطَانَةٗ مِّن دُونِکُمۡ لَا یَأۡلُونَکُمۡ خَبَالٗا وَدُّواْ مَا عَنِتُّمۡ قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ قَدۡ بَیَّنَّا لَکُمُ ٱلۡأٓیَٰتِۖ إِن کُنتُمۡ تَعۡقِلُونَ١١٨ هَٰٓأَنتُمۡ أُوْلَآءِ تُحِبُّونَهُمۡ وَلَا یُحِبُّونَکُمۡ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱلۡکِتَٰبِ کُلِّهِۦ وَإِذَا لَقُوکُمۡ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلَوۡاْ عَضُّواْ عَلَیۡکُمُ ٱلۡأَنَامِلَ مِنَ ٱلۡغَیۡظِۚ قُلۡ مُوتُواْ بِغَیۡظِکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ١١٩ إِن تَمۡسَسۡکُمۡ حَسَنَةٞ تَسُؤۡهُمۡ وَإِن تُصِبۡکُمۡ سَیِّئَةٞ یَفۡرَحُواْ بِهَاۖ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ [آل عمران: 118-120].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از غیر خود محرم اسرار برنگزینید، آنان از هیچ‌گونه شرّ و فسادی در حق شما کوتاهی نمی‌کنند. آنان آرزوی رنج و زحمت شما را (در دل) دارند (و پیوسته در انتظار آنند. نشانه‌هایی) دشمنانگی از دهان آنان آشکار است، و آنچه در دل دارند بزرگ‌تر است (از بدسگالی‌هایی که ظاهر می‌سازند) ما نشانه‌هایی را (که بتوان با آن‌ها دشمن را از دوست باز شناخت) برای شما بیان کردیم اگر اهل عقل و درایت هستید. هان! (ای مؤمنان!) این شمایید که آنان را (به خاطر قرابت یا صداقت یا مودت) دوست می‌دارید، و ایشان شما را (به خاطر تعصب دینی خود) دوست نمی‌دارند، و شما به همه‌ی کتاب‌های (آسمانی) ایمان دارید (اما آنان به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند). و وقتی که با شما برخورد می‌کنند می‌گویند: ایمان آورده‌ایم. اما هنگامی که تنها می‌شوید، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می‌گزند، بگو با (درد همین) خشمی که دارید بمیرید. بی‌گمان خداوند از آنچه در درون سینه‌ها می‌گذرد آگاه است. اگر نیکی به شما دست دهد ناراحت می‌شوند، و اگر به شما بدی برسد، شادمان می‌شوند و اگر (در برابر اذیت و آزارشان) شکیبایی کنید (و از دوستی با ایشان) بپرهیزید، حیله‌گری آنان هیچ زمانی به شما نمی‌رساند».

این آیات مؤمنین را از دوستی با دشمنان، و انتخاب آنان به عنوان محرم اسرار و کارشناسان و مشاوران مؤمنین، نهی می‌کند، و شدّت دشمنی‌شان را به ما نشان می‌دهد، و تصاویری روشنگر، و تجزیه و تحلیل‌هایی درست از آنان ارائه می‌دهد. دشمنان کافر در مبتلا کردن مؤمنین به ضعف و ناتوانی و تباهی کوتاهی نمی‌کنند آنان بسیار مشتاقند که مؤمنین دچار فشار و سختی و رنج و عذاب گردند. هرچند می‌کوشند که دشمنی‌شان را از مسلمانان پنهان دارند، و خود را به دیپلماسی و فریب در برابر آنان بیارایند، اما گاه زبان‌شان به آنان خیانت می‌کند، و سخنان و عباراتی را به کار می‌برند که انزجار و بغض‌شان را نسبت به مسلمانان آشکار می‌گرداند، سخنانی که به آنچه در این خصوص در دل پنهان داشته‌اند اشاره دارد. آنان نسبت به مسلمین، کینه‌توز و بدخواه و عصبانی‌اند.

مسلمانان هرگز موفق نمی‌شوند که دشمنی و نفرت را از قلب‌ها و سینه‌های آنان بزدایند و (حتی) هنگامی که بکوشند تا براساس انسانیت آن‌ها با آن‌ها تعاملی نیکو داشته و دوست‌شان بدارند، امکان ندارد که دشمنان آنان را دوست بدارند، و چگونه می‌توان مکانی کوچک برای محبت و دوستی در قلبی یافت که از حقد و کینه و دشمنی و بغض پُر گشته است؟!

روان‌کاوی کفار توسط قرآن

این دشمنان کینه‌توز می‌کوشند تا در برابر مسلمانان اظهار نیکی و خوبی کرده و خود را شبیه مسلمانان نشان دهند. لذا هرگاه با مسلمانان برخورد می‌کنند ادعای وفاق و یکدلی در ایمان، و یاری برای خدمت به ادیان، و همراهی برای مبارزه با فساد و الحاد را می‌نمایند. اما هنگامی که باهم خلوت می‌کنند نفرت و انزجارشان را نسبت به مسلمانان با صراحت اعلان می‌کنند و از شدّت خشم سر انگشتان خود را می‌گزند.

به خاطر بغض و کینه‌ی‌شان نسبت به مسلمانان، دوست ندارند که آنان به خیری دست یابند، و یا اوضاع و احوال‌شان رو به نیکی نهد، و یا مشکلات‌شان برطرف گردد، و اگر مسلمانان به امتیاز و فضیلتی دست یابند کفار آزرده شده و زجر می‌کشند. و اگر مسلمانان دچار عیب و نقص یا نقطه‌ضعفی گردند آنان شاد شده و به همدیگر مژده می‌دهند!! بی‌شک این آیات در روان‌کاوی کفار، و آشکار کردن دشمنی و بغض و انزجارشان نسبت به مسلمانان صادق و راستگوست. این آیات از گروهی خاص از کفار، و طبقه‌ای خاص از آنان که در زمانی معین یا مکانی مشخص زندگی می‌کنند سخن نمی‌گوید! این آیات متناسب با کفار در هر زمان و مکانی است، و مسلمانان در هر دوره‌ای از تاریخ گذشته و حال‌شان به این کفار کینه‌ای دچار و گرفتار شده‌اند!، خداوند عظیم راست فرموده است، ما می‌بینیم که این آیات سخنی تحلیلی و روشنگرانه از کفار کینه‌توز این دوره، از جمله یهودیان و هندی‌ها و روس‌ها و آمریکایی‌ها و دیگر دشمنان کینه‌توز محارب، ارائه می‌دهند.

صبر و تقوی برای رویارویی با کفار

پس از اینکه آیات این تصاویر روشن‌گرانه از کفار را ارائه دادند، مسلمانان را به روشی راهنمایی می‌کنند که به وسیله‌ی آن حیله و نیرنگ کفار را باطل می‌کنند و آن این است که می‌فرماید: «و اگر (در برابر اذیت و آزارشان) شکیبائی کنید و (از دوستی با ایشان) بپرهیزید، حیله‌گری (و دشمنانگی خائنانه‌ی) آنان به شما هیچ زیانی نمی‌رساند». [آل‌عمران: 120].

این یک وعده‌ی مسلّم قرآنی است، بر مسلمانان واجب است که با یقین آن را برگرفته، و با اعتماد و اطمینان با آن تعامل نمایند، و نسبت به شرط ملتزم و متعهد باشند تا به پاداش و نتیجه دست یابند. خط‌مشی مطمئن قرآنی برای از بین بردن حیله و نیرنگ دشمنان مبتنی بر دو عنصر است:

اول: صبر مطلق، به معنای کلی و فراگیر آن، و به این اعتبار که برای استقامت ورزیدن بر حق، و عزم بر تداوم مبارزه‌طلبی و رویارویی با باطل یک توشه‌ی ضروری ایمانی است.

دوم: پرهیزکاری مطلق در برابر خداوند، به معنای کلی و فراگیر آن، و به این اعتبار که یک حالت دائم ایمانی است که حتی یک لحظه نیز از زندگی شخص مسلمان جدا نیست. مسلمانان به کمک صبر و تقوی با کفار رویاروی می‌شوند، و دشمنی‌شان را از میان می‌برند، و حیله‌گری آنان هیچ‌گزندی به مسلمانان نمی‌رساند، و بدین ترتیب کفار در نبردشان علیه مسلمانان ناکام می‌مانند، در این هنگام است که مسلمانان می‌توانند سخن خداوند را که به آنان دستور داده تا در حالی که روی سخن را به کفار خشمگین کرده‌اند به آنان بگویند: «بگو: با (درد همین) خشمی که دارید بمیرید». [آل عمران: 119].

مسلمانان معاصر ناگزیر باید توشه‌ی صبر را برای خویش فراهم کرده و پیوسته در حالت پرهیزگاری به سر برند، و به تمامی احکام اسلام پایبند و متعهد باشند و تمامی شروط را عملی نمایند تا با این‌ها رویاروی کینه و نفرت و بغض کفار این زمان گردند، کفاری که نبردشان را علیه مسلمین افزایش داده و کینه و نفرت‌شان را علیه آنان عمیق‌تر کرده‌اند.

هنگامی که این سخن خداوند را تلاوت می‌کنیم: ﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ [آل عمران: 120]. این وعده‌ی مسلّم و قاطع قرآنی را به خاطر آورده و متصور می‌شویم که خداوند می‌فرماید: ﴿لَن یَضُرُّوکُمۡ إِلَّآ أَذٗىۖ [آل عمران: 111].

همچنین سخن خداوند در اواخر سوره‌ی آل عمران را به یاد می‌آوریم که می‌فرماید: ﴿۞لَتُبۡلَوُنَّ فِیٓ أَمۡوَٰلِکُمۡ وَأَنفُسِکُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ أَذٗى کَثِیرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ١٨٦ [آل عمران: 186].

«به‌طور مسلّم از لحاظ مال و جان خود مورد آزمایش قرار می‌گیرید و حتماً از کسانی که پیش از شما بدیشان کتاب داده شده است، و از کسانی که شرک ورزیده‌اند، اذیت و آزار فراوانی می‌بینید و اگر (در برابر آزمایش مالی و جانی) بردباری کنید و (از آنچه باید پرهیز کرد) بپرهیزید، (کارهای شایسته همین است و) این اموری است که باید بر انجام آن‌ها عزم را جزم کرد و در اجرای آن‌ها کوشید».

هنگامی که دشمنی کفار این زمان شدّت می‌یابد این آیات روشنگر را به یاد می‌آوریم و می‌گوییم: این وعده‌ای است که خدا و رسولش به ما داده‌اند، و خدا و رسولش راست و درست می‌گویند، و به طرح و برنامه‌ی قرآنی تا رسیدن به نتیجه متعهد و پایبندیم:

﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیۡ‍ًٔاۗ [آل عمران: 120].

«و اگر (در برابر اذیت و آزارشان) شکیبایی کنید و از (دوستی با ایشان) بپرهیزید، حیله‌گری آنان به شما هیچ زیانی نمی‌رساند».




[1]- ترجمه برگرفته از فتح الرحمن به ترجمۀ القرآن، ترجمه: شاه ولی الله دهلوی، نشر احسان، چاپ دوم 1389، م

[2]- قرآن مجید. ترجمه: محمد مهدی فولادوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد