فصل سوم:
وعده قرآنی در سورهی مائده
نوید به کاملشدن دین و تکمیلشدن نعمت
از جمله آیاتی که به مسلمانان وعده پیروزی و استقرار، و متجلیساختن اسلام را میدهد، و ناامیدی کفار در از میانبردن آنان، و تداوم نبردشان با مسلمانان را بیان میدارد، این آیات است:
1- خداوند میفرماید:
﴿ٱلۡیَوۡمَ یَئِسَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِۚ ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾ [المائدة: 3].
«از امروز کافران از (نابودکردن) دین شما مأیوس گشتهاند، پس از آنان نترسید و از من بترسید، امروز (احکام) دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم».
این آیه به مسلمانان نوید میدهد که دینشان کامل شده، و خداوند نعمتش را بر آنان تکمیل نموده است، همچنان که یک وعده قاطع در خصوص استحکام کار دینشان، و قدرت و استقرارش به آنان میدهد تا آنجا که کفار در از میان بردن آن مأیوس و ناامید میگردند. بیتردید مسلمانان ارزش و عظمت معنی این آیه را دریافتهاند، و روز نزولش را عید گرداندهاند!
امامان بخاری[1] و مسلم[2] از طارق بن شهاب روایت کردهاند که: «یک نفر یهودی خطاب به عمر بن خطاب س گفت: ای امیرالمؤمنین! در کتاب شما (قرآن)، آیهای هست که اگر بر ما یهودیان نازل میشد، ما آن روز را عید قرار داده، جشن میگرفتیم. امیرالمؤمنین فرمود: آن کدام آیه است؟ گفت: این سخن خداوند: ﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾، یعنی امروز، دین شما را برای شما کامل نمودم و نعمتم را بر شما تکمیل کردم و اسلام را به عنوان دین، برای شما پسندیدم. عمر بن خطاب س فرمود: ما آن روز را میشناسیم و آن مکان را به یاد داریم که این آیه بر نبی اکرم ج نازل شد. آن روز، جمعه بود و آنحضرت ج در عرفات، ایستاده بود»[3].
آن یهودی میخواست که بر عمر بن خطاب س (اظهار علم) نماید، و شناختش را نسبت به قرآن به او نشان دهد، بدین خاطر به او گفت: بیتردید آیهی: ﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾ آیهای عظیم است، و اگر این آیه بر ما یهودیان نازل میشد، آن روز را روز عید مینامیدیم!،
عمر بن خطاب س جوابش را داد، و به او نشان داد که مسلمانان معنی این آیه و عظمت و راهنماییاش را دریافتهند، و اینکه خداوند این آیه را در مهمترین و عظیمترین روز سال یعنی روز عرفه نازل فرموده است و روز عرفه مصادف با روز جمعه بوده و آن روز که خداوند این آیه را بر پیامبر ج نازل فرموده ایشان در عرفات بودهاند.
عمر بن خطاب س با این پاسخ میخواست به آن یهودی بگوید: ما روز نزول این آیه را دو عید میدانیم، و نه یک عید، (عید اول) روز جمعه که این آیه در آن نازل شده عید هفتگی مسلمانان است، و (عید دوم) روز عرفه که این آیه در آن نازل شده عید سالانه مسلمانان است.
خداوند در آیه منتی عظیم بر مسلمانان نهاده است و آن منت، منت کامل کردن دینشان، و تکمیل نمودن نعمتش بر آنان است، آنجا که اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای آنان برگزیده است، در نتیجه بدان اکتفا کرده و با آن بینیاز گشتهاند، و نیازمند عاریتخواهی و ارادت از دیگران نشدهاند.
حال در برابر این سخن خداوند که میفرماید: «از امروز کافران از (نابود کردن) دین شما مأیوس گشتهاند پس از آن نترسید و از من بترسید» [مائده: 3] تأمل و درنگ میکنیم. بیشک این جمله دو حقیقت بزرگ را به ما ارائه میدهد:
مأیوس شدن کفار در از میان بردن اسلام
حقیقت اول: مأیوس شدن کفار در از میان بردن اسلام، اسلامی که خداوند آن را به عنوان آئینی برای مسلمانان پسندیده است، آنهم به رغم اعلان جنگ بیرحمانه از سوی کفار بر ضد آن، جنگی که تمامی ابزارها و اسلحههای ممکن را در آن به کار گرفتهاند، و به رغم تداوم این نبرد در طول تاریخ مسلمانان بدون توجه به زمان و وطن آنان. از زمان بعثت رسول الله ج که کفار با او دشمنی ورزیده و نبرد نمودند، و در طول دوران مکی از عمر دعوت اسلامی که سیزده سال به طول انجامید و کفار نبردی وحشیانه با پیامبر ج نمودند، نبردی که جنگیدن و آتش گشودن در آن نبود، اما نبردی با دیگر سلاحهای متفاوت نبود آنهم به هدف چیره شدن بر دعوتش، و از میان بردن دینش، اما شکست خورده و از عملی نمودن هدفشان عاجز ماندند!
هنگامی که پیامبر ج (به مدینه) هجرت نمودند، احزاب کفر از جمله یهودیان و منافقین و مشرکین برای از میان بردن دینش گرد هم آمدند، و مشرکین علاوه بر اینکه با او وارد جنگ نظامی شدند از شیوههای دیگری نیز استفاده کردند و این جنگ ده سال به طول انجامید و در به کارگیری هرآنچه در توانشان بود کوتاهی نکردند. اما در نهایت ناکام مانده و زیان کردند، و در برابر اسلام شکست خوردند.
پیش از آنکه پیامبر ج وفات یابد خداوند دینش را یاری کرد و با پذیرش ورود به دین اسلام از سوی تمام جزیرةالعرب، چشمش را روشن گردانید، پیامبر ج در ماههای آخر زندگیش حجةالوداع را به جای آورد، و در حالی که در عرفه بود خداوند این بشارت را بر او نازل فرمود، بشارتی که بیانگر مأیوس شدن کفار در از میان بردن این دین است.
تداوم نبرد ناموفقشان بر ضد او
از زمان نزول این آیه تا امروز، امّت اسلامی چهارده قرن از عمرش را پشت سر گذاشته است عمری که تا برپایی قیامت امتداد مییابد، در این مدت تلاشهای دشمنان بدون توجه به گروهها و دستههایشان برای از بین بردن اسلام متوقف نشده است، اما نتیجه چه بوده است؟ هرگروهی از کفار متوجه ناکامیاش در از میان بردن این دین شده است، این در حالی است که آنان چنین میپنداشتند که از میان بردن این دین کاری قریبالوقوع، آسان و شدنی است، و جنگی همهجانبه و بیرحمانه را علیه آن به راه انداختند، جنگی که در پایان آن به ناتوانی و ناکامیشان پی بردند، و اسلام از این نبرد، قدرتمند و با عزّت و پیروز خارج شد.
من مطمئنام که با هیچ دینی همچون دین اسلام دشمنی و نبرد رخ نداده است، و اگر جنگی که علیه او به راه انداخته شده علیه هر آیین دیگری به راه انداخته میشد، آن آیین نابود شده و از میان میرفت اما اسلامِ قدرتمندِ پرشور به یاری خدا از هر نبردی قوی و غالب و پیروز خارج شده است. امروز اسلام شاهد نبردی صلیبی و جهانی است که یهودیان و آمریکاییها آن را رهبری میکنند، این جنگ با هدف ریشهکن کردن و از میان بردن اسلام انجام میشود!، اینان هرگز حال و سرانجامشان از کفار پیشین بهتر نیست بلکه به آن جایی میرسند که ورشکستهگان و شکستخوردگان پیش از اینان بدانجا رسیدند، و اسلام قدرتمند و محفوظ باقی خواهد ماند و به یاری خدا از این جنگ صلیبی پیروز و موفق و کامیاب خارج میشود.
وعدهی قرآنی که خداوند با قاطعیت بیان میدارد: «از امروز کافران از (نابود کردن) دین شما مأیوس گشتهاند». [مائده: 3]. به صورت مؤثر و جاری و مطلق باقی مانده است، و بدون توجه به زمان و مکان به صورت قاطع و یقینی باقی میماند.
حقیقت دوم: از آنجا که کفار درمانده و شکست خوردهاند، پس چرا مسلمانان از آنان بترسند و دلواپس دینشان باشند؟ روا نیست که از آنان بترسند، زیرا کسی از درمانده و عاجز نمیترسد و کفار درمانده و عاجزند: «پس از آنان نترسید و از من بترسید». [مائده: 3].
این درست است که جنگ کفار با مسلمانان ادامهدار است، اما این جنگ، جنگ درماندگان و عاجزان است و بر مسلمانان واجب است که با آن رویارویی شده و دلیرانه بدان وارد شوند با این یقین که در این نبرد پیروز و موفق و کامیابند. همچنان که خداوند میفرماید:
﴿وَلَقَدۡ سَبَقَتۡ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٧١ إِنَّهُمۡ لَهُمُ ٱلۡمَنصُورُونَ١٧٢ وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ١٧٣﴾ [الصافات: 171-173].
«وعدهی ما راجع به بندگان فرستادهی ما قبلاً (در لوح محفوظ) ثبت و ضبط گشته است. و آن اینکه ایشان قطعاً یاری میگردند. و لشکر ما حتماً پیروز میشوند».
بیشک این آیه مؤمنین را بر رویارویی و مبارزهطلبی کفار جسور و دلگرم میگرداند، و نگرش و همت و روحیهی آنان را در برابر کفار بالا میبرد، و آنان را فرا میخواند که به درستی در کفار بنگرند. کفار پیروز و کامیاب نیستند، آنان بر انجام هرکاری توانا نیستند، هرچند میکوشند چنین توهمی را در مسلمانان ایجاد نمایند، آنان هر اندازه هم قدرتمند باشند از مقام و منزلت خود تجاوز نمیکنند و هرگز از اندازه خود بیشتر نمیگردند، آنان درمانده و عاجزند! و چگونه مسلمانان از عاجزان و درماندگان میترسند؟!
2- خداوند میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرۡتَدَّ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَسَوۡفَ یَأۡتِی ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ یُجَٰهِدُونَ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوۡمَةَ لَآئِمٖۚ ذَٰلِکَ فَضۡلُ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ٥٤ إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَهُمۡ رَٰکِعُونَ٥٥ وَمَن یَتَوَلَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡغَٰلِبُونَ٥٦﴾ [المائدة: 54-56].
«ای مؤمنان! هرکس از شما از آئین خود بازگردد (و از ایمان به کفر گراید، کوچکترین زیانی به خدا نمیرساند و در آینده) خداوند جمعیتی را (به جای ایشان بر روی زمین) خواهد آورد که خداوند دوستشان میدارد و آنان هم خدا را دوست میدارند. نسبت به مؤمنان نرم و فروتن بوده و در برابر کافران سخت و نیرومندند. در راه خدا جهاد میکنند و به تلاش میایستند و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای هراسی به خود راه نمیدهند. اینهم فضل خدا است (که کسی دارای چنین اوصافی باشد)؛ خداوند آن را به هرکس که بخواهد عطا میکند و خداوند دارای فضل فراوان و (انعام بیشمار است، و از مستحقان آن) آگاه است. تنها خدا و پیغمبر او و مؤمنانی یاور و دوست شمایند که خاشعانه و خاضعانه نماز را به جای میآورند و زکات مال به در میکنند. و هرکس که خدا و پیغمبر او و مؤمنان را به دوستی و یاری بپذیرد (از زمرهی حزب الله و) بیتردید حزب الله پیروز است».
آیه از صفات مؤمنین نیکوکار سخن میگوید، کسانی که مسئولیت این دین را بر دوش میکشند آنهم هنگامی که برخی از اهل آن از این مسئولیت شانه خالی میکنند، این یک وعدهی راست از سوی خدا است، وعدهای که بیانگر تداوم وجود دعوتگران نیکوکار است، کسانی که پرچم اسلام را بر دوش میگیرند و دیگران را به سوی آن فرا میخوانند و با دشمنانش رویاروی میشوند.
هنگامی که برخی از مسلمانان از دینشان مرتد میگردند این آنها هستند که متضررند، و اسلام هرگز تحت تأثیر چنین چیزی قرار نمیگیرد، و هنگامی که برخی از مسلمانان از فراخوانی به سوی اسلام، و حرکت با آن و برداشتن نشان و پرچمش شانه خالی میکنند، این آنها هستند که ضرر میکنند، و هرگز ضرری به خدا نمیزنند. بیشک خداوند خواهان برافراشته ماندن پرچم اسلام است و اینکه وظیفه و مسئولیتش پابرجا بماند، و تأثیرش در زندگی تداوم یابد، هرگاه مردمانی از آن دست بکشند خداوند دسته و گروهی بهتر از آنان را میآورد که این وظیفه و مسئولیت را بر دوش گرفته و بدان به جنب و جوش و حرکت بپردازند.
اعتراف میکنیم که تعداد زیادی از میلیونها مسلمان به صورتی از صورتها اسلام را رها کردهاند، تعداد زیادی از مسلمانان از اسلام فاصله گرفتهاند، و تعداد زیاد از آنان از اسلام دست کشیدهاند، و تعداد زیادی از آنان از زندگی جاهلی غربی که مخالف اسلام است تأثیر پذیرفتهاند، اما (با وجود همهی اینها) آیا نقش و وظیفهی اسلام در زندگی انسان به پایان رسیده؟ و آیا همهی مسلمانان از توجه و حمایت از اسلام و حرکت به وسیله آن باز ایستادهاند؟.
خداوند وعده داده که گروهی ربانی را بیاورد، گروهی که دعوتگر و مجاهدند، و هنگامی که برخی از مسلمانان از حمل بار مسئولیت اسلام شانه خالی میکنند آنان این بار را بر دوش میکشند، وعدهی خداوند عملی و قاطع است، زیرا خداوند خلاف وعده نمیکند.
در زمانی که یهودیان و صلیبیها چنین میپندارند که موفق شدهاند اسلام را در سرزمینها و جانهای مسلمانان بکشند، و در زمانی که بسیاری از مسلمانان از بازگشت به اسلام مأیوس گشتهاند، در این زمان خطیر معاصر، خداوند وعدهای را که با تأکید در این آیات بیان داشته تحقق میبخشد، به دستههایی خجسته از جوانان اسلامگرا توجه و حمایت از اسلام را الهام میکند، و آنان را موفق به حمل بار مسئولیت آن و فراخوانی به سوی آن، و حرکت با آن مینماید، بیداری اسلامی خجستهای در ربع اخیر قرن بیستمی که به پایان رسید پدید آمد، و حرکتها و جمعیتهای اسلامی در نقاط مختلف دنیا برپا گشت، و پدیده بازگشت به اسلام بسیاری از نمودها و الگوها و نمونهها را به ثبت رساند. و فرهنگ جهاد و شهادتطلبی نزد جوانان مسلمان گسترش یافت، و حرکات جهادی در مناطقی از سرزمینهای اسلامی که تنور جهاد در آنها داغ است پدید آمدند، سرزمینهایی همچون فلسطین، چچن، بوسنی و هرزگوین، افغانستان، کشمیر، عراق، لبنان و دیگر سرزمینهای اسلامی.
به یاری خدا این بیداری خجستهی اسلامی تا بیداری بخشهای بزرگ از مسلمانان ادامه خواهد داشت و سرزمین مسلمانان به زیر نظر حکومت اسلام، و جهاد با دشمنان اسلام بازخواهد گشت!
بیشک ما در زندگی خود تحقق این وعدهی قرآنی را با آمدن این قوم صداقتپیشه دیدیم، و سپاس و ستایش از آن خداوند به خاطر لطف و احسانش. یهودیان و مسیحیان دشمنی و غضبشان را بر سر جوانان بیداری اسلامی، و زنان و مردان مجاهد انتفاضه افکنده و فرو ریختهاند آنهم به بهانهی مقابله با تروریست، و جهانیان را بر ضد آنان برانگیختهاند، اما این اعمال هیچگزندی به آنان نمیرساند، و همین آنان را کفایت میکند که خداوند با آنان است.
صفات جوانان بیداری اسلامی و مجاهدین خیزش اسلامی ذکر شده در آیات عبارتند از:
1. خداوند آنان را دوست دارد، و از نشانههای محبت خداوند به آنان این است که پذیرش بار مسئولیت اسلام و حرکت به وسیلهی آن را به آنان الهام نموده است، آنهم زمانی که بسیاری از فرزندانش از آن دست کشیدهاند، و بسیاری از دشمنانش با آن میجنگند، این افراد ربانی به واسطه محبت خداوند به آنان، عزّت و سعادت و خیر را عملی نمودند، و چه ایرادی بر آنان وارد است اگر دیگران از آنان متنفر بوده و با آنان به مبارزه برخیزند؟ همین برای آنان کافی است که خداوند دوستشان دارد، و کسی را که خداوند دوست بدارد هیچ ضرری نکرده است هرچند چیزی از دنیا را در اختیار نداشته باشد، و کسی که محبت خدا را از دست دهد هیچ سودی نکرده هرچند مالک همه چیز دنیا باشد.
2. آنان خداوند را دوست دارند، و از نشانههای محبتشان به خداوند این است که: بسیار خدا را یاد کرده و شکر نعماتش را به جای میآورند، به بهترین شیوه او را میپرستند، به دستوراتش پایبندند، و از مخالفتش دوری میگیرند، ارتباطشان با او پیوسته و مداوم است، از دیگر نشانههای محبتشان نسبت به خداوند، محبتشان به فرستادهی او محمد مصطفی ج، و اقتدای به او، و محبت به دین او، و داشتن حمیت و تعصب نسبت به آن، و حمایت و پشتیبانی نمودن از آن، و فراخوانی دیگران به سوی آن، و رویاروی شدنشان با دشمنانش است.
3. اینان در برابر مؤمنان فروتنند، زیرا یکی شدن و به هم پیوستنشان براساس پرستش و عبادت خداوند و برادری به خاطر او، و همکاری برای فراخواندن به سوی او و جهاد با دشمنانش است.
4. اینان در برابر کافران سخت و نیرومندند، «العزة» در اینجا به معنای قدرت برائت جستن و دوری گرفتن از کفار است، اینان از کفار به خاطر کفرشان و جنگیدنشان با مسلمانان متنفر و خشمگیناند، و مشتاقند که با آنان دوستی و محبت نداشته، و بر آنان سخت بگیرند، درون قلبشان دوستی و مهربانی نسبت به آنان وجود ندارد.
5. اینان مجاهد راه خدایند، جهادی ربانی، فراگیر و درست، در شکلهای گوناگون جهاد و عرصهها و شیوههای متعدد آن، زیرا اینان وخامت حملهی شرزهای را که یهودیان و صلیبیها علیه اسلام و مسلمانان به راه انداختهاند را درک کرده و میدانند که جز جهادی عمده و مداوم و پی در پی چیزی نمیتواند مانع آن شده و آن را پس زند.
6. اینان از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نمیترسند، زیرا علم و آگاهیشان را از اسلام به عاریت گرفتهاند، و از او داوری میطلبند، و با چشم اولین و نخستین منبع موثق بدان مینگرند، و بسیار مشتاقند که مخالفتی با آن ننمایند، همهی آنچه که نزد اینان مهم است آن است که خداوند از ایشان خشمگین نگردد. و بعد از آن سلام بر دنیا و هرکه در آن است، برای (سرزنش) دیگران حسابی باز نمیکنند، و از سرزنش و اعتراض و تقبیح و نکوهش آنان نمیترسند، زیرا آنان ارزشی برای کفار قائل نیستند، و اعتباری برای اعتراضات و سرزنشها و انکار آنان در نظر نمیگیرند.
7. اینان یاور و حامی خداوند و فرستادهاش و مؤمنین پارسای عابدند، از دشمنان خدا تبری میجویند، از نشانههای حمایتشان از مؤمنین این است که آنان را دوست داشته و در برابرشان نرم و فروتناند، و از نشانههای برائت جستنشان از کفار، جهادشان با آنان، و ایستادگیشان در برابر پروژهها و برنامهها و دسیسههای آنهاست.
8. اینان عبادتکنندگان خداوندند، از ذکر و شکر خدا لذت میبرند، نماز را برپای میدارند، زکات را میپردازند، با رکوعکنندگان و سجدهکنندگان همراه میگردند، به اسلام متعهد و پایبندند، و به واسطهی آن حرکت کرده و جنب و جوش مینمایند، به سوی آن فرا میخوانند، و از این طریق بدل به اولیاء الهی میگردند.
9. اینان حزب الله پیروزند، صفات ایمانی پیشین آنان را به این نتیجهی درخشان رسانده است، اینان پیروزند چون خداوند با آنان است، و در جهادشان با دشمنانشان پیروزند. ما این نقطهی مثبت را در جوانان بیداری اسلامی و خیزش جهادگرانه میبینیم، کسانی که خداوند آنان را در این دوره آورده است، و آنان را برای ادای وظیفهیشان توفیق ارزانی داشته، و به یاری خدا آیندهی درخشان ایمانی از آنِ آنان است.
بر هر فرد مسلمان پارسایی که اسلام را دوست دارد و خواهان پیروزی و استقرار آن است واجب است که جزو این گروه ربانی باشد، و اینکه در درون خود این صفات ارجمندی را که این آیات بیان داشته تحقق بخشد، تا وعدهی خداوند در خصوص چیرگی و پیروزی نزدیک گردد که یقیناً به خواست خدا این پیروزی و چیرگی نزدیک است.