فصل هفتم:
وعده قرآنی در سوره نور
در سوره نور وعدهای راست و صادق وجود دارد، این وعده از مشهورترین وعدههای مسلّم در قرآن است. خداوند میفرماید:
﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡٔٗاۚ وَمَن کَفَرَ بَعۡدَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ٥٥ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٥٦ لَا تَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مُعۡجِزِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ وَمَأۡوَىٰهُمُ ٱلنَّارُۖ وَلَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ٥٧﴾ [النور: 55-57].
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد که آنان را قطعاً جایگزین (پیشینیان، و وارث فرماندهی و حکومت ایشان) در زمین خواهد کرد همانگونه که پیشینیان را جایگزین قبل از خود کرده است (و حکومت و قدرت را بدانان بخشیده است) همچنین آیین ایشان را که برای آنان میپسندد، حتماً (در زمین) پابرجا و برقرار خواهد ساخت، و نیز خوف و هراس آنان را به امنیت و آرامش مبدل میسازد، (آنچنان که تنها) مرا میپرستند و چیزی را انبازم نمیگردانند. بعد از این (وعدهی راستین) کسانی که کافر شوند، آنان کاملاً بیرون شوندگان (از دائره ایمان و اسلام) بشمارند. نماز را (در وقت معین و با خشوع و خضوع لازم) بخوانید، و زکات را (به مستحقان آن) بپردازید، و از پیغمبر اطاعت کنید، تا اینکه ( از سوی خدا) به شما رحم شود. گمان مبر که کافران درماندهکنندگان (خدا) در زمین باشند، بلکه در آخرت جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است».
کلام ابن کثیر پیرامون عملیشدن وعده
بهترین کسی که در خصوص وعدهی قرآنی در این آیات، و عملی شدن آن در زندگی واقعی مسلمانان سخن گفته، امام حافظ ابن کثیر است. ایشان / میفرماید: «این وعدهای از سوی خدا برای فرستادهاش محمد مصطفی ج است، و اینکه بهطور قطع امتش را جایگزین پیشینیان در زمین میگرداند، یعنی: آنان را پیشوای مردم و کارگزاران آنان مینماید، به واسطهی آنها سرزمینها آباد میگردد، و بندگان فرمانبردار آنان میگردند، و ترسشان از مردم را به امنیت و حکمرانی میان آنان بدل میکند. خداوند در عمل نیز چنین کرد، سپاس و ستایش و منت از آن اوست، پیامبر ج زمانی وفات یافت که خداوند دروازههای مکه و خیبر و بحرین و سایر جزیرةالعرب، و سرزمین یمن را به تمامی به رویش گشود، و از مجوسیان بحرین، و از برخی اطراف شام جزیه گرفت، و این افراد نیز هدایایی برایش فرستادند: هرقل فرمانروای روم، و مقومش حاکم مصر و اسکندریه، و ملوک عمان، و نجاشی پادشاه حبشه /. سپس هنگامی که رسول الله ج وفات یافت، و خداوند او را به جوار رحمت و کرامت خود فراخواند، جانشینش ابوبکر صدیق س آن کار را بر عهده گرفت، و اوضاع را جمع و جور کرد و جزیرةالعرب را کاملاً تحت کنترل گرفت. و سپاهیان اسلام را به فرماندهی خالد بن ولید به سرزمینهای فارس گسیل داشت، آنان بخشها و نواحیای از آن را فتح کردند و سپاهی دیگر به فرماندهی ابوعبیده س و تعدادی از فرماندهان به سمت سرزمین شام رفتند و گروه سوم به فرماندهی عمروبن عاص س به سمت مصر رفتند. خداوند در روزگار ابوبکر صدیق س دروازههای ایالتهای بُصری و دمشق از سرزمین حوران و پیرامونش را به روی لشکر شام گشود، خداوند جان ابوبکر صدیق س را ستاند و او را به جوار رحمت و کرامت خود فراخواند. خداوند بر مسلمانان منت نهاده و بر قلب صدیق س الهام نمود که پیشنهاد خلافت عمر فاروق س را دهد، بعد از ایشان، عمر فاروق س به خوبی آن کار را بر عهده گرفت. بعد از انبیاء روزگار چنین کسی را در قدرت اخلاق و رفتار، و کمال عدالتش به خود ندیده است. در روزگار او فتح سرزمینهای شام بهطور کامل صورت گرفت، کل سرزمین مصر و بیشتر نواحی فارس فتح شد، همچنین خداوند کسری را درهم شکست و او را به اوج خواری و پستی رساند، و دست قیصر را از سرزمینهای شام کوتاه کرد، و (سپاهیان اسلام) به قسطیطنیه رسیدند، و اموال کسری و قیصر را در راه خدا انفاق نمودند، همچنانکه رسول الله ج خبر وعدهی آن را داده بودند[1]. سپس به هنگام خلافت عثمان بن عفان س، ممالک اسلامی تا دورترین نقاط شرق و غرب زمین امتداد یافت، سرزمین مغرب تا دورترین نقطهی آن، به همراه اندلس و قبرس، و سرزمین قیروان، و سرزمین سبتة، و تا دریای مدیترانه فتح شد و از طرف شرق هم تا دور افتادهترین نقاط کشور چنین فتح شد، و کسری کشته شد، و پادشاهیاش به کلی منقرض گشت، و شهرهای عراق و خراسان و اهواز را فتح کردند، و مسلمانان کشتار بزرگی را میان لشکریان مغول به راه انداخته و خداوند پادشاه اعظمشان خاقان را خوار و ذلیل کرد، و خراج از مشرق و مغرب به پیشگاه امیرالمؤمنین عثمان بن عفان س آورده میشد و این به برکت تلاوت و مطالعه قرآن از سوی ایشان، و گردآوری امّت اسلامی توسط او برای حفظ قرآن بود. هم از اینرو در صحیح ثبت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند زمین را برایم جمع کرد به گونهای که مشرق و مغرب آن را میدیدم، و همانا فرمانروایی امّت من تمام زمین را فرا خواهد گرفت»، اینک ماییم که در آنچه خدا و رسولش به ما وعده داده بودند درآمد و شدیم، و خدا و رسولش راست فرمودند. از خداوند ایمان به او و به رسولش، و انجام سپاسگزاریش به طریقی که او را از ما راضی گرداند را میطلبیم».[2]
بیشک مسلمانان از زمان صحابه تا زمان فوت حافظ ابن کثیر در پایان قرن هشت هجری (سال وفات: 774) با حملاتی تند و خشن از سوی دشمنان از جمله فارسها و رومیان، سپس صلیبیها و بعد از آن از سوی مغولها روبرو بودند و بر دشمنان پیروز شدند و به یاری خدا این خطرات را پشت سر گذاشتند، دشمنان نتوانستند اهدافشان را در خصوص آنها محقق گردانند و خداوند وعدههایی را که به مسلمانان داده بود محقق گردانید. از زمان سخنان پیشین ابن کثیر شش قرن میگذرد و مسلمانان در این قرنها با حملات تند و خشنی رویاروی بودهاند اما دشمنان نتوانستهاند اهدافشان را محقق سازند.
مسلمانان در این روزها با یورشی ضد بشری که یهودیان و آمریکاییها آن را رهبری میکنند رویارویند، یورشی که دین و سرزمین، و ثروت و اموال، و اخلاق و آبروی مسلمانان را مورد هدف قرار داده است. بیتردید دشمنان منافع و نتایجی را کسب کردهاند و سرزمینها و کشورهایی را اشغال نمودهاند، یهودیان، فلسطین را اشغال کردهاند؛ آمریکاییها، افغانستان و عراق را؛ و روسها، چچن را؛ و هندیها، کشمیر را اشغال کردهاند.
اما این دشمنان به رغم خشونت و بیرحمیشان در جنگ علیه مسلمانان، موفق به از میان بردن اسلام نشدهاند، همچنان که با وجود فشار و بیرحمیشان بر دعوتگران اسلام و سربازان و لشکریانش موفق به از میان بردنشان نشدهاند. ما در این زمان با شکلها و نمونههایی از تحقق وعدهی قرآنی در این آیات به سر میبریم، و به زودی مسلمانان آینده با شکلها و نمونههایی دیگر به سر خواهند برد، و وعدهی راست قرآنی تا برپایی قیامت پابرجا باقی خواهند ماند، زیرا خداوند خلاف وعده نمیکند!
باید نگاهی به حقائق و معانی این آیات بیندازیم:
وعده از آنِ کسانی است که ایمان آورده و کارهای نیک انجام میدهند
سخن خداوند: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ [النور: 55].
«خداوند به کسانی از شما که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، وعده میدهد».
این وعده از سوی خدا صادر شده و از آن مؤمنین است، و نظر به اینکه وعدهای الهی است، حق است و راست، زیرا خداوند کاملکنندهی وعدهاش است و ناگزیر باید با این عینک ایمانی به وعدههای خداوند بنگریم.
وعده خداوند برای کسانی که ایمان آورده و کارهای نیک میکنند ارسال شده، و به وعده دادهشدگان اختصاص یافته است، و از طرفی عموم مسلمین در زمرهی وعده دادهشدگان نیستند، زیرا مسلمانانی وجود دارند که صادقانه پایبند اسلام نیستند و گروهی فقط نامی از اسلام را به یدک میکشند، اینان از زمرهی وعده دادهشدگانِ به این وعده نیستند! وعده دادهشدگان کسانی هستند که ایمان آورده و کارهای نیک انجام میدهند: ایمان عبارتست از گواهی دادن و اطمینان، و یقین و آسودگی خاطر، و کار نیک ثمره و نتیجهی ایمان است، زیرا هنگامی که ایمان در قلب جای میگیرد. به سرعت میکوشد که به شکل کار نیک خود را در بیرون ثابت نماید، یعنی بیتردید این ایمان بر روی شخص مؤمن تأثیرگذار بوده، زندگیش را نظم و ترتیب داده، کارها و عملکردهایش را جهتدار مینماید و از او میخواهد که همه سخنان و رفتاری که از او سر میزند منطبق با آموزههای ایمان و حقائق آن باشد!، کار نیک همان کار قابل قبول و پذیرفتنی، یعنی موافق با دستور خدا، و پایبندی به آن چیزی است که رسول الله ج آن را آورده است، و همان که مؤمن به واسطهی آن خالصانه به سوی خداوند سوق داده و رانده میشود.
﴿ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾ جمع مؤنث است، و این جمع نشانگر کثرت گونهها و انواع و مظاهر و تنوع اینگونه کارها است. تا آنجا که همهی فعالیتهایی را که از مسلمانان نیکوکار صادر میشود در همهی عرصهها و زمینهها را شامل میگردد!
وعده به جانشینی مؤمنین در زمین
خداوند میفرماید: ﴿لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ کَمَا ٱسۡتَخۡلَفَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ﴾: خداوند به کسانی که ایمان آورده و کارهای نیک انجام میدهند سه چیز را وعده میدهد:
1. آنان را در زمین جانشین دیگران میکند.
2. دینشان را استقرار میبخشد.
3. ترسشان را به امنیت تبدل میکند.
این جملهی بالا از آیه خبر از وعدهی اول میدهدف خداوند مؤمنین نیکوکار را در زمین جانشین دیگران میگرداند همچنان که مؤمنین پیش از آنان را جانشین دیگران گردانید. فعل ﴿لَیَسۡتَخۡلِفَنَّهُمۡ﴾ با دو تأکیدکننده مورد تأکید قرار گرفته است: لام قسم، و نون تأکید ثقیله، و این به خاطر بیان و تأکید این حقیقت (جانشینی) است، تا اطمینان مؤمنین بدان افزایش یابد.
خداوند اراده فرمود تا آدمی را در زمین به جانشینی منصوب گرداند و نسلها را پی در پی جانشین هم نماید. خداوند میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی جَعَلَکُمۡ خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ وَرَفَعَ بَعۡضَکُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّیَبۡلُوَکُمۡ فِی مَآ ءَاتَىٰکُمۡۗ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ ٱلۡعِقَابِ وَإِنَّهُۥ لَغَفُورٞ رَّحِیمُۢ١٦٥﴾ [الأنعام: 165].
«خدا است که شما را جانشینان زمین گردانید، و برخی را بر برخی، درجاتی بالاتر برد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید».
جانشینی در زمین از آن بندگان نیکوکار خداوند است، زیرا جانشینی مبتنی است بر مرمت و اصلاح زمین، و انتشار خیر در آن، بهرهبرداری نیکو از گنجینهها و برکات آن، و این هرگز تحقق یافتنی نیست إلاّ به واسطهی ایمان و کار نیک، و حرکت در زمین براساس برنامه و راه و روش خداوند. خداوند پیشتر مؤمنین گذشته از جمله پیروان انبیاء و پیامبران را در زمین جانشین دیگران گردانیده است و بدین خاطر موسی ÷ بنی اسرائیل را به جانشینی در زمین بشارت میدهد. خداوند میفرماید:
﴿قَالَ عَسَىٰ رَبُّکُمۡ أَن یُهۡلِکَ عَدُوَّکُمۡ وَیَسۡتَخۡلِفَکُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرَ کَیۡفَ تَعۡمَلُونَ١٢٩﴾ [الأعراف: 129].
«(موسی) گفت: امید است که پروردگارتان دشمنتان را هلاک سازد و شما را در زمین جایگزین (او) گرداند تا ببیند چگونه عمل میکنید».
خداوند وعده داده که مسلمانان را در زمین جانشین (گذشتگان) گرداند همچنان که مؤمنین پیش از ایشان را جانشین (گذشتگانشان) گردانیده است. پیروان حضرت نوح ÷ جانشینان افراد پیش از خود بودند، پیروان حضرت هود ÷ و مؤمنین بنی اسرائیل، و مؤمنین پیرو حضرت عیسی ÷ همگی جانشینان افراد پیش از خود بودهاند و در نهایت جانشینی با این امّت هدایت شده که شاهد بر دیگر امتهاست پایان یافت، و تا برپایی قیامت جانشینی در دستان این امّت باقی خواهد ماند، زیرا خداوند این امّت را با راه و روش صحیح متمایز گردانیده و برتری بخشیده است.
جانشینان در این امت، در طول تاریخ آن، از زمان خلفای راشدین ش تا روزگار ما، پیوسته و به دنبال هم آمدهاند، و بهترین مکانهای زمین بدل به سرزمینهای این امّت شدهاند از فیلیپین و اندونزی در دورترین نقطه مشرق تا اقیانوس اطلس در دورترین نقطه مغرب، و از میانههای روسیه در شمال تا میانههای آفریقا (آفریقای مرکزی) در جنوب، این سرزمینها تبدیل به سرزمینی اسلامی شدهاند، اسلام در آنها استقرار یافته، و نور ایمان در آنها تابیدن گرفته است.
این سرزمینها تا برپایی قیامت سرزمینی اسلامی باقی خواهند ماند، زیرا خداوند حکیم وعده چنین چیزی را داده، و وعدهی او حق و راست است.
خداوند میفرماید: ﴿وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمۡ دِینَهُمُ ٱلَّذِی ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ﴾ [النور: 55].
این دومین وعده برای مؤمنین نیکوکار است که بر بنیاد وعدهی اول یعنی جانشینی آنان در زمین بنا نهاده شده است. این وعده نیز با دو تأکید پیشین مورد تأکید قرار گرفته است: لام قسم و نون تأکید ثقیله.
اسلام دینی است که خداوند آن را برای این امّت پسندیده است و میفرماید:
﴿ٱلۡیَوۡمَ أَکۡمَلۡتُ لَکُمۡ دِینَکُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَیۡکُمۡ نِعۡمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِینٗاۚ﴾ [المائدة: 3].
«امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین خداپسند برای شما برگزیدم».
تحکیم و تعمیق اسلام با تجلی و استقرارش، و نشر انوارش نمود یافته است، بیتردید خداوند اسلام را در زمین تثبیت کرده است و کافران به رغم تداوم تلاشهایشان، و همچنین تنوع و گوناگونی سلاحهایشان ناتوان از، نابود کردن اسلامند. اعراب مشرک پیش از هجرت از انجام چنین کاری درماندند، و یهودیان و منافقین نیز بعد از هجرت از انجام چنین کاری درماندند. فارسها و رومیان در زمان خلفای راشدین ناتوان از چنین کاری بودند، و صلیبیها و تاتارهای بعد از آنها هم ناتوان بودند، و به زودی کنفدراسیون صلیبی-یهودی معاصر از انجام چنین کاری عاجز میمانند و کفار آینده در قرنهای آتی از انجام چنین کاری در خواهند ماند، و تمامی کفار تا برپایی قیامت از انجام چنین عملی ناتوان خواهند ماند.
خداوند اسلام را در زمین تحکیم نمود و همچون درختی پاک و قدرتمند و ثابت شد، که ریشهاش در زمین استوار و شاخههایش در فضا سرکشیده است.
خداوند میفرماید:
﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا کَلِمَةٗ طَیِّبَةٗ کَشَجَرَةٖ طَیِّبَةٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ٢٤ تُؤۡتِیٓ أُکُلَهَا کُلَّ حِینِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ﴾ [إبراهیم: 24-25].
«بنگر که خدا چگونه مثل میزند: سخن خوب به درخت خوبی میماند که تنهی آن (در زمین) استوار و شاخههایش در فضا (پراکنده) باشد. بنا به اراده و خواست خدا هرزمانی میوهی خود را بدهد».
خداوند میفرماید: ﴿وَلَیُبَدِّلَنَّهُم مِّنۢ بَعۡدِ خَوۡفِهِمۡ أَمۡنٗاۚ﴾.
این سومین وعده خداوند به بندگان مؤمنش است، وعده اینکه ترسی را که با آن بسر میبرند از میان برده و امنیت را جایگزین آن مینماید. خداوند این وعده را با دو تأکیدکننده پیشین مورد تأکید قرار داده است: لام قسم، و نون تأکید ثقیله، تا به این ترتیب یقین مؤمنین به عملی شدن این وعده افزایش یابد.
مسلمانان در مکه ضعیف و ناتوان بودند، و مشرکین آنان را اذیت و آزار داده و شکنجه مینمودند، و با اینکه مؤمنین بر دینشان ثابتقدم بوده و در برابر سختیها و آزمایشها صبر پیشه میساختند با این وجود نگران خود و خانوادههایشان بودند، زیرا آنان در میانهی خطر میزیستند، و این ترس، ترسی فطری و طبیعی است برای هر انسانی که مبادرت به کاری بزرگ کرده، یا با خطری رویاروی شود، رخ میدهد، این ترس، ترسی روانی نیست که بر جُبن بناگشته باشد و صاحبش را از انجام واجب باز دارد.
هنگامی که مسلمانان به مدینه هجرت کرده، و دولت اسلامی را در آنجا برپای داشتند، همهی دشمنان از جمله مشرکین و یهودیان و منافقین به آنان هجوم آوردند، مسلمانان پیوسته هشیار و گوش بزنگ بودند، زیرا از هجوم دشمنان میترسیدند و منتظر خطر بودند میخوابیدند و بیدار میشدند در حالی که دستانشان بر روی سلاح بود. به عنوان مثال در جنگ احزاب، ناگهان با هجوم دستههای کفر از جمله مشرکین و یهودیان روبرو شدند، آنان از بالا و پایین شهر بر مسلمانان فرود آمدند، مسلمانان از آنان ترسیده و سخت مضطرب شدند. خداوند در مورد ترسشان میفرماید:
﴿إِذۡ جَآءُوکُم مِّن فَوۡقِکُمۡ وَمِنۡ أَسۡفَلَ مِنکُمۡ وَإِذۡ زَاغَتِ ٱلۡأَبۡصَٰرُ وَبَلَغَتِ ٱلۡقُلُوبُ ٱلۡحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِٱللَّهِ ٱلظُّنُونَا۠١٠ هُنَالِکَ ٱبۡتُلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ وَزُلۡزِلُواْ زِلۡزَالٗا شَدِیدٗا١١﴾ [الأحزاب: 10-11].
«(به خاطر بیاورید) زمانی را که دشمنان از طرف بالا و پایین (شهر) شما، به سوی شما آمدند (و مدینه را محاصره کردند)، و زمانی را که چشمها (از شدّت وحشت) خیره شده بود، و جانها به لب رسیده بود، و گمانهای گوناگونی دربارهی (وعدهی) خدا داشتید. در این وقت مؤمنان آزمایش شدند و سخت به اضطراب افتادند».
اما ترسشان لحظهای کوتاه بود، در همان لحظه از میان رفت و شجاعت جای آن را گرفت، و در رویارویی با دستههای کفر پایدار ماندند. خداوند در خصوص آزمایش شدنشان با ترس میفرماید:
﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُم بِشَیۡءٖ مِّنَ ٱلۡخَوۡفِ وَٱلۡجُوعِ وَنَقۡصٖ مِّنَ ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَنفُسِ وَٱلثَّمَرَٰتِۗ وَبَشِّرِ ٱلصَّٰبِرِینَ١٥٥﴾ [البقرة: 155].
«و قطعاً شما را با برخی از (امور همچون) ترس و گرسنگی و کاهش مالی و جانی و کمبود میوهها، آزمایش میکنیم، و مژده بده به شکیبایان».
خدا همهی نشانههای ترس را از میان برده و امنیت را جایگزین آن کرد، پس از آنکه قدرت و سلطه مسلمین را قدرت بخشید، و آنان را بر دشمنان کافرشان پیروز گردانید، و مکه سنگر کفر در سال هشتم هجری فتح شد، و اسلام در جزیرةالعرب منتشر شده و مردم دسته دسته پذیرایش گشتند.
بدین ترتیب خداوند این وعدهی راستین را برای مؤمنین تحقق بخشیده و با این خیر و برکت بر آنان منت نهاد. خداوند میفرماید:
﴿وَٱذۡکُرُوٓاْ إِذۡ أَنتُمۡ قَلِیلٞ مُّسۡتَضۡعَفُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ ٱلنَّاسُ فََٔاوَىٰکُمۡ وَأَیَّدَکُم بِنَصۡرِهِۦ﴾ [الأنفال: 26].
«(ای مؤمنان!) به یاد آورید هنگامی را که شما گروه اندک و ضعیفی در سرزمین (مکه) بودید و میترسیدید که مردم شما را بربایند، ولی خدا شما را پناه و مأوی داد و با معونت و یاری خود شما را نیرو بخشید».
اگر امروزه مسلمانان به دلیل یورش دشمنان بر آنان دچار ترس و هراسند این نتیجه دوری آنان از اسلام است، اما هنگامی که در بازگشت به اسلام و عملی نمودن قانون خداوند صادق باشند بزودی در آینده خداوند این ترس و هراس را از آنان زدوده، و امنیت را جایگزین آن مینماید.
خداوند میفرماید: ﴿یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡٔٗاۚ﴾.
این شرط دیگری است برای تحقق بخشیدن به وعدههای سهگانهی خداوند که عبارتند از: جانشینی (مؤمنین) در زمین، استقرار دین و تبدیل شدن ترسشان به امنیت. این شرط به شرط اول اضافه میشود: ﴿وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ﴾.
معنایش این است که این مؤمنین تنها خدا را عبادت میکنند، در همهی شکلهای عبادت، آنان به یگانگی خداوند ایمان دارند، و جز او را نمیپرستند، و دیگری را شریک او نمیگردانند، و از مهمترین نشانههای عبادت خداوند، تسلیم شدن مطلق در برابر اوست، همچنین دریافت دستورات و قوانین از او، و عدم دریافت از دیگری، روح عبادت به معنی اختصاص مناسک عبادی، و دستورات قانونی، و همهی احکام شرعی به خداوند است.
هنگامی که مؤمنین به تمامی تسلیم خداوند نشوند و هنگامی که همهی عباداتشان را متوجه خداوند نگردانند، و هنگامی که برخی از نشانهها و نمادها و عرصههای زندگیشان تسلیم خداوند نباشد، به این وعده دست نمییابند، زیرا این آنانند که از شرط تخطی و تخلف کردهاند. این وعدههای سهگانه - جانشینی در زمین، استقرار دین و تبدیل شدن ترسشان به امنیت - به بهترین شکل در زندگی مسلمانان این دوره، آنچنان که برای مسلمین گذشته روی داده، تحقق نیافته است، و علّت آن در وجود خودشان است، زیرا آنان شرط خداوند را تحقق نبخشیدهاند که میفرماید: ﴿یَعۡبُدُونَنِی لَا یُشۡرِکُونَ بِی شَیۡٔٗاۚ﴾، «(تنها) مرا میپرستند و چیزی را انبازم نمیگردانند».
آنان در بخش کوچکی از زندگیشان تسلیم خداوندند که آنهم مختص به نماز است، و در بخش اعظم جنبههای زندگیشان تسلیم غیر خدا بوده و دستورات و قوانین غیر خدا را عملی مینمایند. در آینده نسلهایی خواهند آمد که شرط جانشینی را عملی نموده و در ایمان و عمل و عبادت و اخلاصشان با خداوند صادقند، در این هنگام خداوند وعدهاش را برای آنها عملی نموده و آنان را جانشین میگرداند و دینشان را استقرار بخشیده و ترسشان را به امنیت تبدیل میکند.
خداوند میفرماید:
﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٥٦﴾ [النور: 56].
«نماز را بخوانید، و زکات را بپردازید، و از پیغمبر اطاعت کنید، تا اینکه (از سوی خدا) به شما رحم شود».
اینها دستوراتی ربانی از سوی خدا برای مؤمنین است، مؤمنینی که وعده دادهشدگان به جانشینی و استقرار و امنیتاند، خداوند در این آیه احکام شرعی خواسته شده از آنان را بدیشان یادآوری میکند: برپایی نماز، و پرداخت زکات، و اطاعت از پیامبر ج.
این آیه تأکید دیگری است بر اینکه وعده خداوند به مسلمین در خصوص جانشینی و استقرار یک وعده مطلق نیست، بلکه این وعده محدود و مشروط است، و فقط برای مسلمانان نیکوکار عملی میگردد؛ کسانی که دستورات الهی را اجرا میکنند، و دلیل این سخن نیز آن است که برای مسلمانان پیشین که پایبند دستورات و فرامین الهی بودند تحقق یافت، و بزودی مسلمانانی صادق و پایبند به دستورات الهی خواهند آمد که به وعدهی الهی دست خواهند یافت.