فصل نهم:
وعده قرآنی در سوره فتح
سوره فتح مدنی است، و در پی صلح حدیبیه نازل شده، صلحی که پیامبر ج در ماه ذیالقعده در سال ششم هجری با قریش منعقد نمود، آنهم بعد از آنکه میان او و انجام عمره مانع ایجاد نمودند بر این اساس که ایشان و یارانش سال بعد برای انجام عمره بازگردند.
بسیاری از صحابه به بندهای پیماننامهی صلح اعتراض نمودند و آن را لطمهای به حق مسلمانان قلمداد کردند، در اثنای بازگشت پیامبر ج و اصحابش از حدیبیه به مدینه، خداوند سوره فتح را نازل فرمود، و در آن دیدگاه و چشمانداز منفیای را که به جانهای صحابه آویخته بود، زدود و از میان برد، و از آن به فتح مبین نام برد، و به مسلمانان وعدههایی راستین در خصوص پیروزی آنان، و شکست دشمنانشان و استقرار و تثبیت دینشان داد.
آیه اول سوره از صلح حدیبیه به عنوان فتحی آشکار نام میبرد. خداوند میفرماید:
﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا١﴾ [الفتح: 1].
«ما برای تو فتح آشکاری را فراهم ساختهایم».
مراد از فتح مبین در این آیه صلح حدیبیه است، و سخنانی از صحابه در این زمینه نقل شده است، امام بخاری[1] از براء بن عازب س روایت میکند که گفت: «شما فتح مکه را فتح میدانید، البته فتح مکه، فتح بود. ولی ما بیعت رضوان را که در روز حدیبیه انجام گرفت، فتح میدانیم».[2]
عبدالله بن مسعود س میگوید: شما فتح مکه را فتح میدانید، و ما صلح حدیبیه را، فتح میدانیم.
جابر بن عبدالله ب هم میگوید: ما فقط صلح حدیبیه را فتح میدانیم.
پیامبر ج این سوره را بهتر از هرآنچه که خورشید بدان میتابد به حساب آورد آنهم به خاطر وعده و بشارت به فتح که در این سوره است.[3]
امام بخاری[4] از عمر بن خطاب س روایت کرده که رسول الله ج فرمودند: «امشب سورهای بر من نازل شده است که نزد من از آنچه که خورشید بر آنها میتابد (از همهی دنیا) محبوبتر است». سپس ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا١﴾. را تلاوت فرمود[5].
خداوند به مسلمانان وعده فتح مکه را داد، و وعدهاش را عملی ساخت، تا آنجا که فتح مکه در کمتر از دو سال از نزول سوره عملی شد، به هرحال فتح مکه در رمضان سال هشتم هجری رخ داد. در سوره فتح آیاتی وجود دارد که وعدهها و بشارتهایی را به مسلمانان میدهد از آن جمله:
وعده جنگ با کفار نیرومند و پرقدرت
1- خداوند میفرماید:
﴿قُل لِّلۡمُخَلَّفِینَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ یُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِیعُواْ یُؤۡتِکُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ کَمَا تَوَلَّیۡتُم مِّن قَبۡلُ یُعَذِّبۡکُمۡ عَذَابًا أَلِیمٗا١٦﴾ [الفتح: 16].
«به باز پس ماندگان عربهای بادیهنشین بگو: از شما دعوت خواهد شد که به سوی قومی جنگجو و پرقدرت بیرون میروید. با آنان پیکار میکنید یا اینکه مسلمان میشوند. اگر فرمانبرداری کنید، خداوند پاداش خوبی به شما خواهد داد، و اگر سرپیچی کنید، همانگونه که قبلاً نیز سرپیچی کردهاید، خداوند با عذاب دردناکی عذابتان خواهد داد».
برخی از عربهای بادیهنشین و افراد ضعیفالایمان از خروج با رسول الله ج برای جهاد در راه خدا خودداری کردند آنهم به خاطر فرار از تکالیف جهاد. در این آیه خداوند به پیامبرش ج دستور میدهد که به آنان که از آمدن با او به جهاد خودداری کردند خبر دهد که جهاد مداوم و مستمر است، و جنگهای با کفار دائمی بوده و متوقف نمیشود. وعده در این سخن خداوند است که میفرماید: «از شما دعوت خواهد شد که به سوی قومی جنگجو و پرقدرت بیرون میروید. با آنان پیکار میکنید یا اینکه مسلمان میشوند».
این سخن به نبرد - یا نبردهایی - بر ضد کفار قدرتمند، گروهی جنگاور و سخت زورمند اشاره میکند، و به زودی مسلمانان با این کفار میجنگند، و بر آنان پیروز میشوند، و آنان را شکست داده و قدرتشان را از بین میبرند. مفسرین در مشخص کردن این کفار جنگجو و پرقدرت دچار اختلاف شدهاند و حافظ ابن کثیر در این خصوص خلاصهی سخنان آنها را در تفسیرش بیان کرده است:
گفته شده: آنان قبیله هوازناند و گفته شده: آنان قبیله ثقیفاند که مقیم طائفاند و گفته شده: مراد از آنان قبیله بنی حنیفه از اهالی یمامهاند و گفته شده: آنان رومیاناند. گفته شده: آنان اهل فارس و روم هردو باهماند. گفته شده: آنان بتپرستانند. گفته شده: آنان اتراک و اکراداند. و گفته شده: آنان مردانی قدرتمند و سلحشورند، اما از آنان اسمی برده نشده و گفته شده: هنوز آن قوم سخت ستیزنده نیامدهاند!.[6]
نظریهای که ترجیح داده میشود این است که منظور کفار زمان رسول الله ج است، پیامبر ج با آنان جنگید و آنان را شکست داد. براین اساس شامل همهی اقوامی که بعد از صلح حدیبیه پیامبر ج آنان را شکست داد میشود که عبارتند از: یهودیان خیبر، قریش که روز فتح مکه شکست خوردند، هوازن که در جنگ حنین بعد از فتح مکه شکست خوردند، و ثقیف که بعد از محاصره طائف تسلیم شدند.
همهی اینها قوی و نیرومند و جنگاور بودند، اما قدرت و نیرویشان در برابر قدرت و نیروی رسول الله ج و یارانش که بسیار جنگاور و قدرتمندتر از آنان بود، درهم شکسته شد. وعده قرآنی در این آیه تحقق یافت، زیرا تمامی کفار قدرتمند و قوی از جمله یهود خیبر و قریش و ثقیف و طائف و دیگران در زمان رسول الله ج از پای درآورده شدند.
این وعده شامل کفار زمان ما نیز میشود
اما این وعده مخصوص کفار زمان رسول الله ج نیست بلکه وعده عام و فراگیری است که کفار بعدی را که صحابه آنان را شکست دادند دربر میگیرد و از جملهی آنها: بنوحنیفه در نجد است، که به همراه مسیلمه کذاب مرتد شدند، و بعد از آنکه صحابه در جنگ یمامه آنان را شکست دادند به اسلام بازگشتند.
از جملهی آنها اهل فارس بودند که صحابه قدرتشان را از بین بردند و سرزمین عراق و فارس را فتح کردند، و از جمله رومیان که صحابه سرزمین شام و مصر را از دست آنان آزاد کردند، و دیگر اقوامی که صحابه و تابعین آنان را در خراسان و هند و چین و مغولستان و آفریقا و اندلس و دیگر مکانها شکست دادند. همچنین آیه اقوام دیگری که مسلمانان با آنان جنگیده و بر آنان پیروز شدند را شامل میشود مانند صلیبیها و تاتارها و دیگران.
وعدهی قرآنی موجود در آیه تداوم داشته و گذشته و حال و آینده را دربر میگیرد، و بر ما لازم و ضروری است که آن را به تمامی جنگها و نبردهای میان مسلمین و کفار، بدون در نظر گرفتن زمان و مکان تعمیم دهیم، آنهم بعد از بیان نام کسانی که این وعده در زمان پیامبر ج بر آنان انطباق یافته است. و بدین خاطر امام زهری از قومی مشخص نام نبرده و میگوید: ﴿قَوۡمٍ أُوْلِی بَأۡسٖ شَدِیدٖ﴾: آن قوم هنوز نیامدهاند.[7]
2- خداوند میفرماید:
﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِۦ وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡ وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَیَهۡدِیَکُمۡ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا٢٠ وَأُخۡرَىٰ لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهَا قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُ بِهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا٢١ وَلَوۡ قَٰتَلَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا٢٢ سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا٢٣﴾ [الفتح: 20-23].
«خداوند غنیمتهای فراوانی را به شما وعده داده است که آنها را به چنگ میآورید، ولی این یکی را زودتر برایتان فراهم ساخت، و دست تعدی مردمان را از شما باز داشت، تا نشانهای (بر وفای به عهد پروردگار) برای مؤمنان باشد، و شما را به راه راست رهنمود کند. و غنیمتهای دیگری که شما قدرت بر آن را نداشته و ندارید، ولی خداوند قدرتش بر آن احاطه دارد (و آن را بهرهی شما میگرداند) و او بر هرچیزی توانا است. اگر کافران (قریش، در سرزمین حدیبیه) با شما بجنگند، (از ترس شما) پشت میکنند و میگریزند، سپس سرپرستی (که کار و بار ایشان را به دست گیرد) و یاوری (که ایشان را کمک کند) پیدا نخواهند کرد. این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است، و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت».
خطاب این آیات متوجه صحابه است، کسانی که با پیامبر ج در زیر درخت و اندکی پیش از صلح حدیبیه بیعت کردند. بیعتی که به «بیعةالرضوان» معروف است. خداوند در آیهی پیشین به آنان خبر میدهد که از آنان راضی است:
﴿۞لَّقَدۡ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ إِذۡ یُبَایِعُونَکَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ﴾ [الفتح: 18].
«خداوند از مؤمنان راضی گردید همان دم که در زیر درخت با تو بیعت کردند».
در این چهار آیه [20-23] از سوی خدا به مؤمنین وعدههایی در خصوص پیروزی و استقرار، و شکست دشمنان کافرشان و غنیمت گرفتن از آنان داده میشود.
سخن خداوند که میفرماید: ﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا﴾.
«خداوند غنیمتهای فراوانی را به شما وعده داده است که آنها را به چنگ میآورید».
وعدهای قرآنی مبنی بر تداوم نبردها میان مسلمین و کفار است و اینکه مسلمانان بر آنان پیروز شده و غنیمتهای بسیاری از آنها بدست میآورند، این وعده فارغ از زمان و مکان است. این وعدهی راستین قرآنی در زمان رسول الله ج، و فتوحات اسلامی در زمان خلفای راشدین، و زمان امویها و عباسیها، و همهی جنگهای پیروزمندانهی اسلامی بعد از آن تحقق یافت.
بدین خاطر مجاهد که از تابعین است در تفسیر ﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا﴾ میگوید: منظور همهی غنیمتها تا امروز است.[8] یعنی مجاهد آیه را اینگونه تفسیر میکند که شامل غنیمتهای بسیاری میشود که جهادگران تا زمان تابعین از کفار بدست آوردهاند. حال که مجاهد / آیه را آنچنان تعمیم میبخشد که زمان او را نیز فرا میگیرد ما نیز آیه را چنان تعمیم میدهیم که بعد از عصر تابعین را نیز شامل شود و آن را بر تمامی غنیمتهایی که جهادگران از کفار بدست میآورند فارغ از هرزمان و مکانی تطبیق میدهیم.
بدین خاطر است که آن را وعدهای قرآنی در خصوص پیروزی مسلمین، و غنیمت گرفتنشان از کفار به حساب آوردیم، و به راستی این وعده در فتوحات اسلامی بعدی تحقق یافته است!
منظور از غنیمتهای آنی و فوری چیست؟
سخن خداوند که میفرماید: ﴿فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِۦ﴾، «این یکی را زودتر برایتان فراهم ساخت».
به نبردی نزدیک که رسول الله ج بعد از صلح حدیبیه بدان پرداخت و در آن غنیمتهایی را از مشرکین به دست آورد اشاره میکند.
ابن عباس ب معتقد است که منظور از آن صلح حدیبیه است، صلحی که خداوند از آن به فتح مبین نام برد، بدلیل سخن بعدی خداوند که میفرماید: ﴿وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡ وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ﴾، «و دست تعدی مردمان را از شما باز داشت، تا نشانهای برای مؤمنان باشد».
ابن کثیر به نظر و سخن ابن عباس متمایل است و آن را ترجیح میدهد و آیه را به وعدهای در مورد دریافت غنیمتها از کفار تعبیر کرده و صلح حدیبیه را نیز غنیمتی سریع و آنی برای مؤمنین تعبیر نموده، زیرا از این صلح دستاوردهای عظیمی به مسلمین تعلق گرفت. میگوید: ﴿وَکَفَّ أَیۡدِیَ ٱلنَّاسِ عَنکُمۡ﴾ یعنی: اهداف شومی را که دشمنانتان در ذهن میپرورانند از جمله جنگ و نبرد دامنگیرتان نمیشود، و همچنین دست تعدی مردمان را از خانواده و همسرانتان که بر جای گذاشتهاید کوتاه کرده است. ﴿وَلِتَکُونَ ءَایَةٗ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ﴾، «تا نشانهای برای مؤمنان باشد». یعنی: از آن عبرت بگیرند، بیشک خداوند مراقب و محافظ آنان بوده، و با وجود کمی تعدادشان آنان را بر دیگر دشمنانشان پیروز میگرداند، و تا لطف و احسان خداوند به خود را دریابند، او به سرانجام کارها عالم است، و بیتردید خیر در آن چیزی است که خداوند برای بندگان مؤمنش برمیگزیند هرچند در ظاهر از آن ناراضی باشند.[9]
اسم اشاره ﴿هَٰذِهِۦ﴾ در جملهی ﴿فَعَجَّلَ لَکُمۡ هَٰذِهِۦ﴾ به کلمه ﴿مَغَانِمَ﴾ در جمله سابق ﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا﴾ باز میگردد و معنی آن چنین است: خداوند به شما وعده گرفتن غنیمتهای بسیاری داده، و این غنیمتی را که در صلح حدیبیه بدست آوردید برای شما پیش انداخت، زیرا صلح حدیبیه زمینهساز فتح مکه در کمتر از دو سال بود.
خداوند بر کفار هرجا که باشند احاطه دارد
خداوند به مؤمنین وعده غنیمتهای بسیار دیگری را که نزدیک است، میدهد این وعده در آیهی بعدی مطرح میشود که میفرماید:
﴿وَأُخۡرَىٰ لَمۡ تَقۡدِرُواْ عَلَیۡهَا قَدۡ أَحَاطَ ٱللَّهُ بِهَاۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٗا٢١﴾ [الفتح: 21].
«و غنیمتهای دیگری که شما قدرت بر آن را نداشته و ندارید، ولی خداوند قدرتش بر آن احاطه دارد (و آن را بهرهی شما میگرداند) و او بر هرچیزی توانا است».
ابن عباس و ضحاک، و ابن اسحاق و عبدالرحمن بن زید معتقدند که مراد از این آیه فتح خیبر و غنیمتهای بدست آمده از آن است. و این نظریه برتر است. والله اعلم.
خیبر دژ تسخیرناپذیر یهود بود، و یهودیان بنی قینقاع و بنی نضیری را که پیامبر ج از مدینه بیرون کرده بود در آنجا تجمع نموده بودند، خیبر از قویترین دژهای یهود و تسخیرنپذیرترین آنها بود. بدین خاطر خداوند در مورد آن میگوید: «هنوز بر آنها دست نیافتهاید و خدا بر آنها احاطه دارد».
پیامبر ج به همراه صحابهای که در صلح حدیبیه حاضر بودند روانه خیبر شدند و یهودیان آنجا را محاصره کردند، و در ماه محرم از سال هفتم هجری، بعد از دو ماه از صلح حدیبیه آنجا را فتح کردند، و مسلمانان در آنجا غنائم بسیاری از یهود بدست آوردند، بدین ترتیب خداوند این وعده را، بعد از دو ماه که خبرش را به مسلمانان داده بود، برای آنان محقق گردانید.
سنت الهی در مورد کفار تخلفناپذیر است
خداوند به صحابهای که در بیعت الرضوان در حدیبیه شرکت جستند خبر داد که اگر کفار قریش در حدیبیه با آنان میجنگیدند در مقابل مسلمانان شکست میخوردند، زیرا این (شکست کفار) سنّت الهی است:
﴿وَلَوۡ قَٰتَلَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیّٗا وَلَا نَصِیرٗا٢٢ سُنَّةَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلُۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ ٱللَّهِ تَبۡدِیلٗا٢٣﴾ [الفتح: 22-23].
«اگر کافران (قریش، در سرزمین حدیبیه) با شما بجنگند، (از ترس شما) پشت میکنند و میگریزند، سپس سرپرستی و یاوری پیدا نخواهند کرد. این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است، و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت».
سنت الهی دگرگونی و تغییر نمییابد، او کفار را بر مؤمنین پیروز نمیگرداند، زیرا خداوند بندگان مجاهد و صادقش را یاری میکند، هنگامی که کفار در نبردی یا صحنهای پیروز میشوند این بدین خاطر است که مسلمانان از شروط پیروزی تخطی کردهاند و آنچه را که خداوند بر آنان واجب نموده برپای نداشتهاند.
خطاب در سخن خداوند: ﴿وَلَوۡ قَٰتَلَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَوَلَّوُاْ ٱلۡأَدۡبَٰرَ﴾ به صحابه است، کسانی که در بیعت الرضوان در حدیبیه شرکت جستند، اگر کفار قریش در سرزمین حدیبیه با آنان بجنگند، به آنان پشت کرده و میگریزند، هرچند کفار از لحاظ تعداد و تجهیزات از آنان بیشتر باشند، زیرا صحابه برای نبرد بیرون نیامده بودند، بلکه آنان برای انجام عمره آمده بودند، با این وجود اگر در سرزمین حدیبیه نبردی در میگرفت خداوند مؤمنین را پیروز میگرداند، زیرا این چنین چیزی سنّت الهی است.
خواب پیامبر ج در خصوص ادای عمره
3- خداوند میفرماید:
﴿لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّۖ لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَۖ فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا٢٧ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا٢٨﴾ [الفتح: 27-28].
«خداوند خواب را راست و درست به پیغمبر خود نشان داده است. به خواست خدا شما حتماً در امن و امان و سر تراشیده و مو کوتاه کرده و بدون ترس، داخل مسجدالحرام خواهید شد، ولی خداوند چیزهایی را میدانست که شما نمیدانستید، و به همین جهت (قبل از فتح مکه) فتح نزدیکی (که صلح حدیبیه است) پیش آورد. خدا است که پیغمبر خود را همراه با رهنمون و آئین راستین (اسلام به سوی جملگی مردمان) روانه کرده است تا آن را بر همهی آئینها پیروز گرداند، کافی است که خدا گواه (این چنین سخن و مسألهای) باشد».
آیه از علّت روانه شدن پیامبر ج به همراه یارانش به سمت مکه جهت انجام عمره خبر میدهد.
امام حافظ ابن کثیر میگوید: «رسول الله ج در خواب دید که وارد مکه شده و کعبه را طواف میکند، ایشان در حالی که در مدینه بودند یارانش را از این خواب مطلع نمود، هنگامی که در سال حدیبیه رهسپار (مکه) شدند برخی از آنان جای شکی برایشان باقی نماند که این رؤیا در این سال تفسیر و عملی خواهد شد. هنگامی که قضیهی صلح حدیبیه روی داد و آن سال پیامبر ج و یارانش بازگشتند به این شرط که سال آینده به عمره بیایند، این وضعیت در دل بعضی از صحابه چیزی پدید آورد.
تا جایی که عمربن خطاب س از پیامبر ج پرسید: مگر به ما خبر نداده بودید که به زودی به خانهی خدا رفته و آنجا را طواف میکنیم؟
پیامبر ج فرمودند: «آری! اما آیا به تو گفتم که همین امسال به آنجا میروی؟» عمر بن خطاب س گفت: خیر.
پیامبر ج فرمودند: «تو به آنجا خواهی رفت و آنجا را طواف خواهی نمود». ابوبکر صدیق س همان جوابها را به عمر بن خطاب س داد.[10]
رسول الله ج در خواب دیدند که به همراه یارانش رهسپار انجام عمرهاند، این خبر را به صحابه داد، آنان نیز خوشحال و شادمان شدند، زیرا آنان بسیار مشتاق دیدار مکه و کعبه و مسجدالحرام بودند. هنگامی که در سال ششم هجری به همراه یارانش رهسپار ادای عمره شدند شکی نداشتند که به زودی در این سفر عمره را به جای میآورند. اما قریش آنان را از انجام چنین کاری منع کردند و مذاکرات سخت و سنگین در سرزمین حدیبیه به وقوع پیوست، مذاکراتی که منتهی به امضای صلح حدیبیه شد، بسیاری از صحابه در مفاد صلح خود را شکست خورده قلمداد میکردند، عدهای بر آن اعتراض نمودند از جمله عمر بن خطاب س.
از جمله بندهای صلح این بود که مسلمانان امسال به مدینه بازگردند و سال آینده جهت انجام عمره بازگردند.
عمر بن خطاب س در خصوص رؤیای پیامبر ج، و اینکه ایشان به صحابه گفته بودند بزودی به بیت الحرام رفته و عمره را به جای میآورند صحبت کرد، رسولالله ج به او اطمینان داد که چنین چیزی رخ خواهد داد، و ایشان ج برای صحابه مشخص نکرده که همین امسال به تحقق خواهد پیوست! هنگامی که عمر بن خطاب س به نزد ابوبکر صدیق س رفت و در خصوص رؤیای پیامبر ج و وعده ایشان با ابوبکر س سخن گفت، ابوبکر س نیز همان جواب رسول الله ج را به ایشان دادند. خداوند این آیه را در راه بازگشت مسلمین به مدینه فرو فرستاد، آیهای که بر عملی شدن وعده و انجام عمره تأکید میکند.
﴿لَّقَدۡ صَدَقَ ٱللَّهُ رَسُولَهُ ٱلرُّءۡیَا بِٱلۡحَقِّۖ﴾، «خداوند خواب را راست و درست به پیغمبر خود نشان داده است». خداوند به پیامبرش ج در خواب نشان داد که او به همراه یارانش به بیت الحرام میرود، و رؤیای پیامبران حق است، زیرا شیطان هیچ قدرت و سلطهای بر آنان ندارد، بدین خاطر پیامبر ج مطمئن بود که این رؤیا به زودی تحقق خواهد شد بدین خاطر یارانش را بدان بشارت داد. اما چیز دیگری در سرزمین حدیبیه روی داد آنگونه که رؤیا در سال ششم به تحقق نپیوست و بعضی از صحابه مانند عمر بن خطاب س در خصوص رؤیا پرسشهایی نمودند، مانند نزول این آیه برای بیان حقیقت راستی وعده خداوند بود، وعدهای که به شکل رؤیا بر پیامبرش ج نشان داده شد.
خداوند رؤیای پیامبرش را عملی نموده، و تحققش را رقم زد، اما در زمانی که خود مشخص کرده بود و به شیوهای که خود خواسته بود، او حکیم و دانا، و پاک و منزه و والاست. بدین خاطر با افعال و کلماتی روشن و تعیینکننده و قطعی بر ادای عمره در آیندهای نزدیک تأکید میکند: ﴿لَتَدۡخُلُنَّ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَۖ﴾، «به خواست خدا شما حتماً در امن و امان و سر تراشیده و مو کوتاه کرده و بدون ترس، داخل مسجدالحرام خواهید شد».
لام در فعل: ﴿لَتَدۡخُلُنَّ﴾ لام قسم و برای تأکید است، نون تأکید ثقیله نیز در آن برای تأکید است، و مخاطب آن صحابهای است که در سال ششم هجری به همراه رسول الله ج رهسپار عمره گشتهاند، اما مشرکین میان آنان و انجام عمره مانع ایجاد نمودهاند. جمله ﴿إِن شَآءَ ٱللَّهُ﴾ در آیه برای تأکید خبر و تحقق وعدهای است که در آن است، این جمله برای استثناء نیست، به این معنی که خداوند خواهان ورود شما به مسجدالحرام است و بدین خاطر بهطور قطع بزودی بدان وارد میشوید، زیرا خداوند حکیم چنین چیزی خواسته، و خواستهاش را رد کنندهای نیست.
آیه وضعیت مؤمنین را به هنگام زیارتشان بیان میکند: ﴿ءَامِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمۡ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَۖ﴾. مؤمنین به هنگام انجام عمره در امن و امان میباشند، و از دشمن مشرکشان نمیترسند، گروهی از آنان سرشان را بهطور کامل میتراشند، و گروهی از آنان موهای خود را کوتاه میکنند و شکی نیست که به هنگام انجام مناسک حج یا عمره تراشیدن موی سر بهتر از کوتاه کردن آن است،
آیه با این سخن خداوند پایان مییابد: ﴿فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا٢٧﴾، «ولی خداوند چیزهایی را میدانست که شما نمیدانستید، و به همین جهت فتح نزدیکی پیش آورد».
یعنی: خداوند میداند که بهترین و شایستهترین کار برای شما اینست که امسال عمره را به جای نیاورید و صلح حدیبیه را میان شما و مشرکین عقد نمود، در حالی که این صلح و نتایج و دستاوردهایی که از آن برای شما متحقق میگردد بهتر از ادای عمره توسط شماست، این صلح فتحی از سوی خدا است که به روی شما گشوده است.
آیهی اول این سوره از صلح حدیبیه به فتح مبین نام میبرد: ﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا١﴾ و این آیه آن را فتح قریب به حساب میآورد: ﴿فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا٢٧﴾.
یکی از آیات سوره به حکمت خداوند در منع از درگیری و نبرد میان مسلمانان و مشرکین در سرزمین حدیبیه اشاره میکند. آنجا که میفرماید:
﴿هُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَصَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَٱلۡهَدۡیَ مَعۡکُوفًا أَن یَبۡلُغَ مَحِلَّهُۥۚ وَلَوۡلَا رِجَالٞ مُّؤۡمِنُونَ وَنِسَآءٞ مُّؤۡمِنَٰتٞ لَّمۡ تَعۡلَمُوهُمۡ أَن تَطَُٔوهُمۡ فَتُصِیبَکُم مِّنۡهُم مَّعَرَّةُۢ بِغَیۡرِ عِلۡمٖۖ لِّیُدۡخِلَ ٱللَّهُ فِی رَحۡمَتِهِۦ مَن یَشَآءُۚ لَوۡ تَزَیَّلُواْ لَعَذَّبۡنَا ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابًا أَلِیمًا٢٥﴾ [الفتح: 25].
«آنان همانهایی هستند که کفر ورزیدهاند، و از ورود شما به مسجدالحرام جلوگیری کردهاند، و نگذاشتهاند قربانیهایی که با خود نگاه داشتهاید به قربانگاه برسد. اگر مردان و زنان مؤمنی را لگدمال نمیکردید که (در میان آنان هستند و) شما ایشان را نمیشناسید و از این راه عیب و عار و زیان و ضرری ناآگاهانه به شما نمیرسید (خداوند هرگز مانع این جنگ نمیشد. دست شما را از ایشان کوتاه کرد) تا خدا هرکه را بخواهد غرق رحمت خود سازد (و جامهی ایمانِ به اسلام را به تن اوکند) اگر (کافران و مؤمنان ضعیفی که در مکه نهانی ایمان آوردهاند) از یکدیگر جدا میبودند، کافران ایشان را (با غلبهی شما بر آنان) به عذاب دردناکی گرفتار میکردیم».
بیشک سخن خداوند که میفرماید: ﴿فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ﴾، «خداوند چیزهایی را میدانست که شما نمیدانستید». حقیقتی قرآنی را بیان میدارد و آن: کوتاهی و نقص علم آدمیان است، علم آدمی هراندازه هم که باشد نمیتوانند به مسألهای ارائه شده و مطرح شده احاطه کامل داشته باشند و همهی جزئیات و نهانیهای آن را نمیدانند، اما آدمیان چیزی از آینده نمیدانند، زیرا آینده غیب است و علم و آگاهی از آن به خدا اختصاص دارد.
این کوتاهی و نقص و ناآگاهی در علم بشری گاه آنان را وامیدارد که چیزی را دوست داشته یا برتری داده یا انتخاب نمایند که به مصلحتشان نیست، اما پروردگار جهانیان چیزی را برای آنان برمیگزیند که مصلحت آنان در آن است. بدین خاطر هنگامی که خداوند جنگ را بنیان گذاشته و قانونش را مشخص کرد و مسلمانان را بدان مکلف کرد، به این حقیقت اشاره نموده و میفرماید:
﴿کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلۡقِتَالُ وَهُوَ کُرۡهٞ لَّکُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تَکۡرَهُواْ شَیۡٔٗا وَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّواْ شَیۡٔٗا وَهُوَ شَرّٞ لَّکُمۡۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٢١٦﴾ [البقرة: 216].
«جنگ بر شما واجب (کفایی) گشته است، و حال آنکه (بنابه سرشت انسانی) از آن بیزارید، لیکن چه بسا چیزی را دوست نمیدارید و آن چیز برای شما نیک باشد، و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید و آن چیز برای شما بد باشد، و خدا (به رموز کارها آشنا است و از جمله مصلحت شما را) میداند و شما (از اسرار امور بیخبرید و مصلحت خود را چنان که شاید و باید) نمیدانید».
در رویداد صلح حدیبیه مسلمانان متمایل بودند که با مشرکین پیمان صلح نبندند، زیرا شروط آن را زمانآور و ظالمانه میدانستند و خواستار انجام عمره در این سال، یا نبرد با مشرکین بودند و میپنداشتند که مصلحتشان بدین ترتیب تحقق مییابد. اما خداوند دانا و حکیم آن چیزی را برگزید که به مصلحتشان بود، و پیمان صلح صورت گرفت. پیمانی که فتح قریب (نزدیک) بود، اما آنان چنین نمیدانستند: ﴿فَعَلِمَ مَا لَمۡ تَعۡلَمُواْ فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَٰلِکَ فَتۡحٗا قَرِیبًا٢٧﴾.
«خداوند چیزهایی را میدانست که شما نمیدانستید، و به همین جهت فتح نزدیکی (که صلح حدیبیه است) پیش آورد».
وعده پیروزی اسلام بر دیگر ادیان
بیان این حقیقت فرصتی است مناسب برای با اطمینان گفتن یک وعده راستین قرآنی، اینکه آینده با شکوه و درخشان از آن اسلام است. خداوند میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا٢٨﴾ [الفتح: 28].
«خدا است که پیغمبر خود را همراه با رهنمون و آئین راستین (اسلام به سوی جملگی مردمان) روانه کرده است تا آن را بر همهی آئینها پیروز گرداند. کافی است که خدا گواه (این چنین سخن و مسألهای) باشد».
خداوند پیامبرش محمد ج را به همراه هدایت روانه ساخت، و دینش اسلام همان دین حق است، و این بدین معناست که هدایت محدود و منحصر به اسلام یعنی رسالت رسول الله ج است، و هرآنچه که با آن در تعارض است گمراهی است، و اسلام نور است و هرآنچه که با آن در تعارض است ظلمت و تاریکی است. اسلام همان دین حق است زیرا خداوند خود آن را فرو فرستاده و از آن محافظت میکند، هیچ خطا و باطل و گمراهی در آن وجود ندارد، مسلمان بهطور تمام و کامل (دستورات و فرامینش را) برمیگیرد در حالی که اعتماد و اطمینان کامل دارد که حق را برگرفته و بدان متعهد و پایبند میماند. هر دین و فکر و مکتب و آئینی که با آن در تناقض باشد آن مکتب و آئین باطل است و فقط به سوی گمراهی و زیان و ضرر رهبری و راهنمایی میکند.
نظر به اینکه هدایت تنها در اسلام است و با توجه به اینکه فقط اسلام دین حق است، لذا بشریت بدان نیاز مبرمی دارد، زیرا آدمی در تاریکیهای جهل و نادان و گمراهی دست و پا میزند و بدین خاطر خداوند مقدر فرموده که این دین را پیروز گرداند و آن را بر همهی ادیان و مکتبها و آئینهای دیگر غالب نماید: ﴿لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦۚ﴾، «تا آنان را بر همهی آئینها پیروز گرداند».
دلیل ارتباط این وعده راست با سخن از فضای صلح حدیبیه این است که خود صلح گامی مترقی و پیشرفته جهت تحقق این وعده بود، زیرا صلح فتحی نزدیک و آشکار، و پیروزی نادر و نایابی بود، همچنان که آیات سوره با صراحت چنین چیزی را بیان میدارند، بلافاصله بعد از این صلح فتح خیبر و از میان بردن نفوذ یهودیان در جزیرة العرب از آن ناشی شد، و این گام پیشرفتهی دیگری جهت تحقق وعده بود بعد از کمتر از دو سال از پیمان صلح، فتح مکه و از میان بردن قلعههای شرک در آن صورت گرفت و این نیز سومین گام بود.
بدین خاطر وعده پیروزی اسلام بر دیگر ادیان بهطور صریح در سیاق سخن از صلح حدیبیه آمده است خداوند در زمان رسول الله ج اسلام را بر دیگر ادیان و مذاهبی که در جزیرة العرب بودند پیروز گردانید، و در عصر صحابه و تابعین و بعد از آنان خداوند اسلام را بر ادیان و مذاهبی که در کل منطقه بودند پیروز گردانید و در همهی نقاط معروف آن زمان منتشر شد! و اسلام در سرزمینهای اسلامی از فیلیپین تا مغرب مستقر شد. پیوسته این وعده راستین قرآنی در روزگار ما عملی و تحقق یافته است و مدام اسلام پیروز و نمایان است آنهم با جلوه و پیروزی معنوی، روحی، اطلاعرسانی، آگاهیدهی و فکری بر دیگر ادیان و در همهی جهان، و این به رغم فروکش کردن وجود مادی و نفوذ سیاسیاش است، پیوسته آیندهای تابناک و درخشان منتظر اسلام است آیندهای که اسلام در آن ظهوری هماهنگ و منسجم خواهد داشت.
[1]- حدیث شماره: 4150.
[2]- مختصر صحیح بخاری، ج 2، ص 329، مترجم: عبدالقادر ترشابی، انشارات حرمین، اول 1384. م
[3]- تفسیر ابن کثیر: 4/177.
[4]- حدیث شماره: 4833.
[5]- مختصر صحیح بخاری، ج 2، ص 331 با تلخیص. م
[6]- تفسیر ابن کثیر: 4/184.
[7]- تفسیر ابن کثیر: 4/184.
[8]- تفسیر ابن کثیر: 4/185.
[9]- تفسیر ابن کثیر: 4/185.
[10]- تفسیر ابن کثیر: 4/194.