فصل دهم:
وعده قرآنی در سوره مجادله
کفار با خدا و رسولش دشمنی میکنند
از جمله آیات وعدهی راستین قرآنی در سوره مجادله که مدنی است این آیات است:
1- خداوند میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ کُبِتُواْ کَمَا کُبِتَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ وَقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۚ وَلِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٞ مُّهِینٞ٥﴾ [المجادلة: 5].
«کسانی که با خدا و پیغمبرش دشمنی میکنند، خوار و ذلیل میشوند، همانگونه که پیش از ایشان پیشینیان خوار و ذلیل شدند. ما آیات روشن و دلایل متقنی را فرو فرستادهایم و کافران عذاب خوارکنندهای دارند».
آیه از کفار سخن میگوید کفاری که دشمنان این دیناند، و از خواری و ذلّت و شکست آنان همانند خواری و ذلّت کسانی که پیش از آنان بودند، خبر میدهد.
آیه کفار را اینگونه توصیف میکند که آنان ﴿یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾، «با خدا و پیغمبرش دشمنی میکنند». ﴿یُحَآدُّونَ﴾ فعل مضارع است، ماضی آن رباعی: (حادَّ) و ثلاثی آن (حدَّ) است، حدَّ مأخوذ از حدِّ یعنی واسطهای میان دو چیز که میان آنها فاصله میاندازد مانند مرزبندی زمین و حد و حدود خانه و چیزهایی از این قبیل.
کفار ﴿یُحَآدُّونَ﴾، «دشمنی میکنند». با خدا و رسولش. یعنی: با خدا میجنگند، با پیامبرش ج میجنگند، با دینش میجنگند و از دشمنی و نبرد آنان به فعل ﴿یُحَآدُّونَ﴾ تعبیر کرده است، و این برای اشاره به علاقمندی و اطلاعشان در خصوص مواجههی با اسلام و مسلمین است. این کفار مختص به قومی معین و مشخص نیستند، بلکه همهی کفاری را که با این دین دشمنی میورزند فارغ از هرزمان و مکانی شامل میشود؛ مانند کفار قریش و منافقین و یهودیان، و اهل فارس و رومیان و اتراک و هندیها (در گذشته)، و کفار معاصر از جمله یهودیان ملحد و نصارای صلیبی.
با توجه به اینکه زنجیرهی کفارِ مخالف، ادامهدار است در نتیجه دشمنیشان با خدا و رسولش ادامهدار است و لذا آیه از این حالت با فعل مضارع تعبیر میکند که بر نو شدن و تداوم دلالت دارد: ﴿یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ﴾.
وعده دربارهی به ذلّت و خواری و شکست کفار
خداوند وعده خواری و شکست این کفارِ دشمنِ مخالف را میدهد: ﴿کُبِتُواْ﴾، «خوار و ذلیل گردانده شدند». الکبت به معنای ذلّت و خواری و شکست است. فعل ﴿کُبِتُواْ﴾ فعل مجهول است، فاعل آن به دلیل معلوم بودنش محذوف است، زیرا کاملاً واضح است که این خداوند است که آنان را خوار و رسوا میکند، و دلیل دیگر محذوف بودن فاعل آن به خاطر انگشت گذاشتن روی آنها است و بدین خاطر ضمیر در فعل ﴿کُبِتُواْ﴾ که به آنها باز میگردد به عنوان نائب فاعل آمده است.
خواری و رسوایی این کفارِ مخالف همانند خواری و رسوایی کفاری است که پیش از اینان بودهاند: ﴿کُبِتُواْ کَمَا کُبِتَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ﴾، «خوار و ذلیل میشوند، همانگونه که پیش از ایشان پیشینیان خوار و ذلیل شدند».
کسانی که پیش از آنان بودهاند کسانیاند که خداوند نامشان را در قرآن برای ما بیان داشته است، مانند قوم نوح، عاد، ثمود، فرعون، هامان، قارون و کسانی دیگر جز ایشان، کسانی که خداوند آنان را خوار و ذلیل و رسوا نموده، و عذابش را دامنگیر آنان نموده است. در مقابل خداوند فرستادگانش، و پیروان مؤمنشان را پیروز گردانده است. سخن خداوند که میفرماید: ﴿وَقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۚ﴾، «ما آیات روشن و دلایل متقنی را فرو فرستادهایم». به آیات روشن قرآن اشاره میکند و توجه مسلمانان را به جزئیات خواری و رسوایی و نابودی کفار پیشین جلب میکند، جزئیاتی که در آیات روشن قرآن موجود است.
این آیه مؤمنین را فرا میخواند تا با چگونگی خوار و رسوا شدن کفار پیشین توسط خداوند آشنا شوند و از جزئیات هلاکت آنها مطلع گردند، این کار با اندیشیدن در آیاتی که قصص قرآنی را بیان داشته و از این موضوع سخن میگویند صورت میگیرد، همچنین با فهم نیکوی آنها و استخراج درسها و عبرتها و مفاهیم آنها میسر است.
خوار و رسوا کردن کفار، سنتی ربانی است
نکتهی ظریف در تعبیر قرآنی این است که فعل (کَبَتَ) فقط سه بار در قرآن بیان گردیده، که دو بار از آنها در این آیه است، آنهم در شکل فعل ماضی: ﴿کُبِتُواْ کَمَا کُبِتَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ﴾. و بار سوم به شکل فعل مضارع در قرآن آمده است آنهم در این سخن خداوند که میفرماید:
﴿لِیَقۡطَعَ طَرَفٗا مِّنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡ یَکۡبِتَهُمۡ فَیَنقَلِبُواْ خَآئِبِینَ١٢٧﴾ [آل عمران: 127].
«(هدف از یاریتان توسط فرشتگان آن است که) تا گروهی از بزرگان کافران را نابود کند و یا آنان را سرکوب و خوار نماید و با شکست و ننگ خشمگینشان سازد و ناامید برگردند (و دیگر بار آرزوی پیروزی در سر نپرورانند)».
آیه از کفار مشرک در بدر، و شکستی که خدا دامنگیرشان نموده سخن میگوید، آنجا که عدهای از آنان را از میان برده و بدین ترتیب نابودشان کرده است، و گروهی دیگر از آنان را خوار و ذلیل نموده و شکستشان داده است، در نتیجه ناامید و زیانمند و درمانده به مکه بازگشتهاند.
این خود دلیلی است بر اینکه «کبت» در قرآن فقط در سیاق رویارویی میان مسلمین و کفار به کار رفته است، همچنین گویای شکست و ذلّت و خواری و رسوایی کفار است. از این آیه یک سنّت ثابت ربانی برداشت میشود و آن عبارتست از: خواری و ذلّت و حقارت و شکست همهی کافرینِ دشمن، کسانی که بر نیرو و قابلیتهایشان تکیه میکنند و با خدا و رسول و اولیائش دشمنی میورزند، اما در نهایت نیرویشان ضعیف شده، و قابلیتشان از کار میافتد.
در آیه یک وعده راستین قرآنی وجود دارد که در زندگی مسلمانان تحقق یافته و واقع شده است، تاریخ اسلامی مثالها و نمونههای بسیاری از کفارِ دشمن به ثبت رسانده است، کسانی که با خدا و رسولش ضدیت کردهاند و جنگ خشنی را علیه اسلام و مسلمین به راه انداختهاند، و چنین پنداشتهاند که به زودی در عملی نمودن اهدافشان موفق میشوند، اما خداوند آنان را درهم شکسته و خوار و ذلیل و نابود گردانیده است.
همچنین خواری و رسوایی و ذلّت یهودیان و آمریکاییها و دیگر کفار معاصر را از این آیه به فال نیک میگیریم، کسانی که جنگی خشن و شیطانی را بر ضد اسلام و مسلمین به راه انداختهاند!!
2- خداوند میفرماید:
﴿ٱسۡتَحۡوَذَ عَلَیۡهِمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَأَنسَىٰهُمۡ ذِکۡرَ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱلشَّیۡطَٰنِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٩ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡأَذَلِّینَ٢٠ کَتَبَ ٱللَّهُ لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ٢١ لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ یُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ کَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِیرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِیمَٰنَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ وَیُدۡخِلُهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱللَّهِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٢٢﴾ [المجادلة: 19-22].
«شیطان بر آنان چیره گشته است و یاد خدا را از خاطرشان برده است. اینان حزب شیطان هستند. هان! قطعاً حزب شیطان زیانکار و زیانبارند. مسلماً کسانی که با خدا و پیغمبرش دشمنی میکنند، از زمرهی پستترین و خوارترین (مردمان) خواهند بود. خداوند چنین مقدر کرده است که من و پیغمبرانم قطعاً پیروز میگردیم. بیگمان خداوند نیرومند چیره است. مردمانی را نخواهی یافت که به خدا و روز قیامت ایمان داشته باشند، ولی کسانی را به دوستی بگیرند که با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیده باشند، هرچند که آنان پدران، یا پسران، یا برادران، و یا قوم و قبیلهی ایشان باشند. چرا که مؤمنان، خدا بر دلهایشان رقم ایمانزده است، و با نفخهی ربانی خود یاریشان داده است و تقویتشان کرده است، و ایشان را به باغهای بهشتی داخل میگرداند که از زیر (کاخها و درختان) آنها رودبارها روان است، و جاودانه در آنجا میمانند. خدا از آنان خشنود، و ایشان هم از خدا خشنودند. اینان حزب الله اند. هان! حزب الله، قطعاً پیروز و رستگار است».
آیات از کفاری سخن میگویند که فارغ از هرزمان و مکانی با خدا و رسولش ضدیت میکنند، و تجزیه و تحلیلی از آنان ارائه میدهد و برخی حقایق و وعدهها را یادآوری میکند، سپس برخی از صفات مؤمنین پیروز و چیره را ارائه میدهد.
آیات یادآوری میکنند که شیطان ﴿ٱسۡتَحۡوَذَ﴾، «مسلطشده و غلبه یافته است» بر دوستانش.
یعنی: شیطان بر آنان چیره و مستولی شده و آنان را به چنگ آورده و به سمت خود کشیده است و آنان را لشکریان و سپاهیان خود گردانیده است. و هنگامی که بر آنان سیطره یافت، یاد خدا را از آنان فراموش میگرداند و آنان را به یاد خود مشغول میدارد و بدین ترتیب جزء اعضای فعال و کارا در (حزب شیطان) میگردند. اینان لشکریان و یاوران حزب شیطانند، کسانی که مطیع و تسلیم او گشته، و تعالیمش را منتشر نموده، و دیگران را گمراه میگردانند.
گروه شیطان زیانکارانند، و زیانشان کلی و عمومی است، و شامل دنیا و آخرت میگردد، این یک حقیقت مسلّم قرآنی است، و با چند تأکیدکننده در آیه بر آن تأکید شده است:
حرف استفتاح: ﴿أَلَآ﴾، و حرف تأکید: ﴿إِنَّ﴾، و ضمیر فصل تأکید: ﴿هُمُ﴾ و اسم فاعل معرف به الف و لام، (أل) تعریف: ﴿ٱلۡخَٰسِرُونَ١٩﴾ و جملهی اسمیه که نشاندهندهی تأکید است: ﴿حِزۡبَ ٱلشَّیۡطَٰنِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٩﴾.
گروه شیطان زیانکار کافر مرتکب جرمی هولناک و ناپسند شدند تا جایی که به ضدیت با خدا و رسولش برخاستند، و با دینش جنگیدند، و با یاران و یاورانش دشمنی ورزیدند، و تمامی سعی و تلاش و نیرو و استعدادشان را در راه نبرد با اسلام و از میان بردن آن صرف کردند، اما آیا در این کار موفق شدند؟
آیه یک وعده راست قرآنی درباره ناکامی و شکست و فرومایگی کفار ارائه میدهد:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡأَذَلِّینَ٢٠﴾ [المجادلة: 20].
«مسلّماً کسانی که با خدا و پیغمبرش دشمنی میکنند، از زمرهی پستترین و خوارترین مردمان خواهند بود».
«الأذلون» جمع (أذلّ)، بر وزن (أفعَل)، و بیانگر پستترین درجات ذلّت و خواری است. گفته میشود: ذَلَّ فلانٌ: فلانی خوار و ذلیل شد، و هنگامی که ذلّتش بیشتر میشود گفته میشود: او خوارترین و ذلیلترین شد!
خوارترین و ذلیلترینها، همان گروه شیطان زیانکارند، کسانی که با خدا و رسولش ضدیت میکنند. خداوند میفرماید: ﴿أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡأَذَلِّینَ٢٠﴾، و نفرمود: «أولئک هم الأذلُّون»، زیرا حرف جرّ (فی) دلالت بر ظرف دارد، یعنی: این دشمنان در زمرهی خوارترینها قرار گرفته و در آنان غوطهور شدند و در میانشان قرار گرفته و در آنان ذوب شدند. مفرد (الأذلین)، الأذل است، و او کسی است که ذلّت و خواری و پستی و فرومایگی بر او مسلط شده است، و الأذل (خوارترین و ذلیلترین) و آن عبارت است از هر کافری که با خدا و رسولش ضدیت کند.
تلفیق میان نگونساری (کبت) کفار و ذلّت (ذلّشان)
ملاحظه میشود که سوره مجادله دو بار از ذلّت و نگونساری کسانی که با خدا و رسولش ضدیت میکنند، سخن میگوید:
بار اول میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ کُبِتُواْ کَمَا کُبِتَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ وَقَدۡ أَنزَلۡنَآ ءَایَٰتِۢ بَیِّنَٰتٖۚ وَلِلۡکَٰفِرِینَ عَذَابٞ مُّهِینٞ٥﴾ [المجادلة: 5].
و بار دوم میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یُحَآدُّونَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ٱلۡأَذَلِّینَ٢٠﴾ [المجادلة: 20].
و این تکرار نیست، زیرا در قرآن تکرار وجود ندارد، بلکه این تنویع (تنوع بخشیدن، گونهگونسازی) در عرضه و نمایش قرآنی است، و تنویع مبتنی بر افزودن معنی جدید در بار دوم است. در آیهی اول از نگونساری دشمنان همانند نگونساری کسانی که پیش از ایشان بودند سخن میگوید. و در آیه دوم خبر از قرار داشتن این دشمنان در زمره ذلیلترین انسانها میدهد.
تفاوت میان دو آیه آشکار است، هدف آیه اول گزارش دادن از خویشتن ضدیتکنندگان با خدا و رسولش است، خویشتن آنان نگونسارشده، پستشده، شکستخورده، بدبخت، سیهروز و درهم شکسته است. اما هدف آیه دوم گزارش دادن از محیط عمومی است که این نگونساران در آن به سر میبرند، کسانی که در اطراف آنانند ذلیلترین و زیانکار و شکست خوردهاند، و این نگونساران در محیط عمومی ذلیلترینها قرار دارند. اینان نگونسارند و آنان که اطرافشانند ذلیلترینهایند!
آیه اول از خویشتن و ماهیت ضدیتکنندگان با خدا و رسولش گزارش میدهد، و آیه دوم از کسانی که پیرامون ضدیتکنندگانند گزارش میدهد، و در مجموع چنین میشوند: نگونساران جزو ذلیلترینهایند، و هردو دسته از گروه شیطان زیانکار.
این وعدهای قرآنی است که پیوسته تحقق مییابد، تاریخ نمونههای بسیاری از ذلّت و زیان و شکست گروه شیطان را به ثبت رسانده است. هیچ امّت کافری در هرزمانی و مکانی که باشد، در گذشته یا حال یا آینده، از این وعده قرآنی تخلف نمیکند.
خداوند پیروزی دینش را مقرر کرده است
بعد از ارائه وعده راستین در خصوص نگونساری و ذلّت و شکست گروه شیطان که ضدیتکنندگان با خدا و رسولش هستند، آیهی بعدی یک وعده دیگر قرآنی در خصوص پیروزی دین خداوند ارائه میدهد و میفرماید:
﴿کَتَبَ ٱللَّهُ لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ٢١﴾ [المجادلة: 21].
«خداوند چنین مقدر کرده است که من و پیغمبرانم قطعاً پیروز میگردیم. بیگمان خداوند نیرومند چیره است».
﴿کَتَبَ﴾ در اینجا به معنی: مقرر و مقدر کرده است، میباشد. لذا نوشتن، نوشتن قسمت و نصیب است، و آنچه تقدیر شده، تقدیری ربانی و لازم الاجراء و سنتی قاطع و الهی است که تغییر و دگرگونی نمیپذیرد، و قدرت هیچ آفریدهای نمیتواند آنچه را که خداوند مقرر کرده است تغییر داده یا محو نموده یا الغایش نماید و همچنین نمیتواند مانع اجرایی شدن و عملی شدن آن گردد.
خداوند چه چیزی را مقرر کرده است؟ مقرر کرده که: ﴿لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ﴾، «من و پیغمبرانم قطعاً پیروز میگردیم».
لام در ﴿لَأَغۡلِبَنَّ﴾ لام قسم و برای تأکید است، همچنین نون تأکید ثقلیه بر فعل مضارع وارد شده که آنهم برای تأکید است، ضمیر منفصل ﴿أَنَا۠﴾ آورده شده که آنهم برای تأکید است. و اجتماع سه تأکید در جملهی: ﴿لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ﴾ برای تثبیت و قطعی کردن این وعده ربانی و افزایش یقین مؤمنین به تحقق آن است. غلبه متکی به پیروزی است و غالب همان پیروز است. و هنگامی که خداوند بر کارها و دستوراتش غالب باشد بیشک دشمنانی که با خدا و رسولش ضدیت دارند مغلوب و شکست خوردهاند.
ملاحظه میشود که مفعول فعل (أغلبنَّ) در آیه محذوف است، و اگر آن را بیان میکرد میفرمود: «لأغلبنَّ أنا و رُسُلی الکافرین المحادّین».
عطف رُسُل به خداوند آنجا که میفرماید: ﴿لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ﴾ بیانگر بزرگداشت و حرمت نهادن به منزلت و جایگاه انبیاء † است، خداوند بر دشمنانش غالب و پیروز است، و پیامبرانش به یاری خدا بر دشمنانشان چیره و پیروزند.
حکمتی ظریف از عطف «أنبیاء» بر «خداوند» در آیه وجود دارد: ﴿لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ﴾.
این عطف به دو عامل اساسی در عملی شدن وعده قرآنی در آیه، و تطبیق سنّت ربّانی که بدان تأکید میکند، اشاره مینماید:
عامل اول: عامل ربّانی: که این خود پایه و اساس غلبه و پیروزی و اجرایی شدن وعده است، خداوند مقرر و مقدر فرموده، و چنین خواسته و اراده نموده، و کسی نمیتواند خواسته و دستورش را رد نماید، و ضمیر منفصل ﴿أَنَا۠﴾ در آیه آن را به تصویر میکشد.
عامل دوم: عامل بشری: که خداوند خواست و ارادهاش را بر دستان او عملی مینماید، در نتیجه پیامبران و پیروان مجاهدشان بهانهای برای اراده و خواست خدا میشوند، اینان ابزارها و اسباب را فراهم کرده، و نهایت تلاششان را به کار گرفته، و با دشمنانشان جنگیده، و بر خداوند توکل نموده، و چشم به راه یاری و پیروزی او میمانند. اینها را کلمهی ﴿رُسُلِیٓۚ﴾ در آیه، که معطوف بر ضمیر ﴿أَنَا۠﴾ است به تصویر میکشد. بیتردید باید در هرنبردی میان حق و باطل مجاهدینی وجود داشته باشند که خواهان پیروزی اهل حق بر اهل باطل باشند.
این بدان معناست که: پیروزی میسر نمیگردد مگر با حضور مؤمنینی نیکوکار، که جهادگر راه خدایند، ابزار و اسباب را به دست آورده، و شروط پیروزی را محقق میگردانند. بیشک خداوند مسلمانان گناهکار، و مسلمانان خیالباف و ناتوان و سست، و مسلمانانی را که از آماده شدن برای جهاد طفره میروند یاری نکرده و پیروز نمیگرداند!
لازم است که دو عامل همراه و همگام، برای پیروزی در نظر گرفته شود: عامل ربانی و عامل بشری که بدان تکیه شده و به کار گرفته شود، این دو عامل در سخن خداوند بیان شدهاند: ﴿لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ﴾.
خداوند چیره و نیرومند و شکستناپذیر است
نکتهی ظریف در تعبیر قرآنی آن است که، این آیه که وعدهی غلبه و پیروزی را میدهد با بیان دو نام مهم و باشکوه از نامهای خداوند به پایان میرسد: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ٢١﴾، «بیگمان خداوند نیرومند چیره است».
این پایان با موضوع آیه همخوانی دارد: «الله قویٌّ» یعنی: او چیره و قدرتمند است. قدرتش مطلق است، ضعف و ناتوانی به سراغش نمیآید و «الله عزیز»: یعنی او پیروز است، صاحب عزّت و چیرگی است، هرقدرتی هراندازه که بزرگ باشد او را مغلوب نمیسازد، او ذلیل و ضعیف نمیشود، و اوست که با دادن شکوه و قدرت به دوستان و لشکریانش به آنان احسان و نیکی میکند.
نظر به اینکه موضوع آیه در خصوص وعده به چیرگی و پیروزی و استقرار است، بدین خاطر مناسب است که با این دو نام پایان یابد: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ٢١﴾. و معلوم است که پایان هرآیهای پیوسته مناسب با موضوع آن است!، خداوند بر دشمنانش چیره، و یاور دوستانش است، و این یک حقیقت روشن قرآنی، و یک وعده راستین قرآنی است که آیات بسیاری آن را مورد تأکید قرار میدهند از جمله خداوند میفرماید: ﴿وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٢١﴾ [یوسف: 21].
«خدا بر کار خود چیره و مسلط است، ولی بیشتر مردم (خفایای حکمت و لطف تدبیرش را) نمیدانند».
و یا میفرماید:
﴿إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ﴾ [آل عمران: 160].
«اگر خداوند شما را یاری کند (همانگونه که در جنگ بدر یاری کرد) هیچکس بر شما چیره نخواهد شد، و اگر خوارتان گرداند کیست که پس از او شما را یاری دهد؟».
دشمنان این دین مغلوب و شکستخورده و زیانکارند، قدرتشان در برابر قدرت خدا سودی به آنان نمیرساند و آیات بسیاری این حقیقت را مورد تأکید قرار میدهند از جمله خداوند میفرماید:
﴿قُل لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ سَتُغۡلَبُونَ وَتُحۡشَرُونَ إِلَىٰ جَهَنَّمَۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٢﴾ [آل عمران: 12].
«(ای پیغمبر!) به کسانی که کافرند، بگو: شما (در دنیا) شکست خواهید خورد و (در آخرت) گردآورده میشوید و به دوزخ افکنده میشوید، و (دوزخ) چه بد جایگاهی است!».
و یا میفرماید:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ لِیَصُدُّواْ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ فَسَیُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَکُونُ عَلَیۡهِمۡ حَسۡرَةٗ ثُمَّ یُغۡلَبُونَۗ﴾ [الأنفال: 36].
«کافران اموال خود را خرج میکنند تا (مردمان را) از راه خدا و (ایمان به الله) بازدارند، آنان اموالشان را خرج خواهند کرد، اما بعداً مایهی حسرت و ندامت ایشان خواهد گشت و شکست هم خواهند خورد».