فصل یازدهم:
وعده قرآنی در سوره حشر
نزول سوره پیرامون راندن یهودیان بنی نضیر است
سورهی حشر مدنی است، در سال چهارم هجری و بعد از بیرون راندن یهودیان بنی نضیر نازل شده است، و بدین خاطر ابن عباس ب آن را (سورهی بنی نضیر) نامیده است. علّت بیرونراندن بنی نضیر، پیمانشکنیشان با رسول الله ج بود، این حالت پیوسته سرشت یهودیان است.
بعد از غزوه احد، در سال سوم هجری حادثه (بئرمعونه) روی داد، حادثهای که در آن مشرکین هفتاد نفر از صحابهی حافظ قرآن را فریفتند، صحابهای که پیامبر ج آنان را برای دعوت به سوی خدا فرستاده بود، مشرکین آنان را کشتند و فقط عمرو بن أمیه ضمری س از این حادثه جان سالم به در برد، او در راه بازگشت به مدینه دو نفر از مشرکین طایفهی بنی عامر را دید و چنین پنداشت که آنان جزو قبیلهای هستند که پیمانشکنی کرده و صحابه را به قتل رساندهاند، لذا بر آنان حمله برده و آنان را به خونخواهی برادران شهیدش کشت.
هنگامی که عمرو خبر قتل آن دو مرد را به پیامبر ج داد پیامبر ج خشمگین شدند، زیرا آن دو مرد قبیلهی بنی عامر جزو کسانی بودند که با پیامبر ج پیمان داشتند، و این یعنی کشتن آنها خطا و اشتباه بوده، و بدین خاطر پیامبر ج متعهد شد که دیهی آن دو کشته را بپردازد!، میان قبیله بنی عامر و یهودیان بنی نضیر رابطه و پیوند بود، و خانههای بنی نضیر در سمت شرق مدینه بود آنهم به فاصلهی چند مایلی آنجا، میان یهودیان و پیامبر ج نیز پیمان برقرار بود.
پیامبر ج به همراه دو رفیقش ابوبکر صدیق س و عمر فاروق س به نزد یهودیان رفتند تا در خصوص پرداخت دیهی آن دو مرد کشته شده بنی عامری با آنان سخن گویند. وقتی که به نزد آنان رسید پیامبر ج و دو همراهش را در کنار دیواری نشاندند، و هنگامی که پیرامون پرداخت دیهی آن دو کشته با آنان سخن گفتند آنان آمادگیشان را برای همکاری در این زمینه اعلان نمودند. اینجا بود که حیله و نیرنگ در درونشان بیدار گشت، و به همدیگر گفتند: این فرصت مناسبی برای کشتن او و رها شدن از دست او است، سربازانی هم به همراه ندارد که از او دفاع کنند! باهم به توافق رسیدند که یکی از آنان به روی دیوار رفته و سنگ بزرگی را بر سر پیامبر ج بیندازد!، خداوند جریان را به پیامبرش ج خبر داد و او را از نیرنگشان مصون داشت. پیامبر ج به پا خاست و گویی که میخواهد در پی برآوردن نیازی برود، و آنان را ترک کرد و به سمت مدینه به راه افتاد، وقتی که ابوبکر و عمر دیدند که همراهشان دیر کرده، برخاسته و به مدینه بازگشتند.
در مدینه پیامبر ج همراهانش را از توطئه یهود، و پیمانشکنیشان، و نقشه آنان برای قتل او، باخبر ساخت!، پیامبر ج سپاهی را برای نبرد با یهودیان بنی نضیر آماده نمود، روز بعد ناگهان یهودیان بنی نضیر دیدند که با سپاه رسول الله ج محاصره شدهاند.
زمانی که در محاصره بودند سرکرده منافقین عبدالله بن ابی خود را به آنان رسانده، و از آنان خواست که تسلیم پیامبر ج نشوند، و در قلعههایشان بمانند، و به آنان وعده داد که یارانش را برای کمک به آنان بفرستد، یهودیان منتظر یاری منافقین ماندند، اما آنان نیامدند! در این شرایط یهودیان مجبور به تسلیم شدند و بر این اساس تسلیم شدند که از خانه و کاشانهیشان بیرون روند و هرکدام از آنها یک شتر از اثاث خانهاش را با خود ببرد، اما طلا و سلاح با خود نبرند. آنان به سمت خیبر و سرزمین شام رهسپار شدند.
پیامبر ج زمینها و املاکشان را بر مهاجرین تقسیم نمود و فقط به دو نفر از انصار که به شدّت فقیر بودند از این اموال پرداخت.
خداوند سوره حشر را نازل فرمود و آیات آن از برخی حوادث این رویداد سخن گفتند و راهنماییها و ارشاداتی را از آن بیرون کشیده و در آورد.[1]
یهودیان بنی نضیر قویترین قبیلهی یهودیان پیرامون مدینه بودند، و بیشترین نفرات و سلاح را داشتند، یاران پیامبر ج از قدرت و تسخیرناپذیری دژهایشان در شگفت بودند، و به فکر بودند که چگونه بر آنان غلبه نموده و آنان را شکست دهند.
از جمله آیات سوره که حقایقی ارشادکننده پیرامون آن حادثه و اندرزهای آن ارائه میدهد این آیات است:
بیرونراندن یهودیان، تنبیهی برای آنان
1- خداوند میفرماید:
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَخۡرَجَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ مِن دِیَٰرِهِمۡ لِأَوَّلِ ٱلۡحَشۡرِۚ مَا ظَنَنتُمۡ أَن یَخۡرُجُواْۖ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ فَأَتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِنۡ حَیۡثُ لَمۡ یَحۡتَسِبُواْۖ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلرُّعۡبَۚ یُخۡرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیۡدِیهِمۡ وَأَیۡدِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ٢ وَلَوۡلَآ أَن کَتَبَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمۡ فِی ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابُ ٱلنَّارِ٣ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۖ وَمَن یُشَآقِّ ٱللَّهَ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٤﴾ [الحشر: 2-4].
«او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین گردهمایی (و لشکرکشی مسلمانان و برخورد با ایشان در پیرامون مدینه) از سرزمینشان بیرون راند (و به خیبر کوچاند). شما گمان نمیبرید که آنان بیرون روند، و ایشان هم گمان میبردند که دژهایشان آنان را از عذاب خدا به دور میدارد. اما خدا از جانبی به سراغشان رفت که فکرش را نمیکردند. به دلهایشان هراس انداخت، به گونهای که با دستهای خود و با دستهای مؤمنان خانههای خویش را ویران میکردند! ای خردمندان! درس عبرت بگیرید. اگر خداوند ترک دیار را بر آنان مقرر نمیکرد، در دنیا ایشان را به عذاب (سختتر از اخراج) گرفتار مینمود. آنان در آخرت عذاب آتش دوزخ دارند. این (کیفر دنیوی و اخروی) بدان خاطر است که آنان با خدا و پیغمبرش دشمنی ورزیدهاند، و هرکس با خدا دشمنی ورزد (خدا او را به اشد مجازات میرساند) چرا که خدا سخت عذاب میدهد».
خطاب آیه متوجه صحابه است، خداوند در این آیه به آنان خبر میدهد که این اوست که یهودیان بنی نضیر را از سرزمینشان بیرون راند، و آنان را به عنوان کفار اهل کتاب توصیف میکند، خداوند با اخراج دشمنان مؤمنین به آنان لطف و احسان مینماید، و به قدرت و تسخیرناپذیری دژهای یهودیان اشاره میکند و این که صحابه توقع خروجشان را نداشتند، و در مقابل یهودیان به قدرت و تسخیرناپذیری دژهایشان متکی بودند تا آنجا که یقین داشتند این دژها عذاب خداوند را از آنان دور میگرداند.
از جمله تدابیر خداوند نسبت به آنان این بود که عذاب و عقابش را از جایی که توقعش را نداشتند بر آنان فرود آورد، آنان منتظر بودند که مسلمانان بر آنان هجوم آورند بدین خاطر کشیکها و مراقبتهایشان را از قلعههایشان تقویت کردند، اما خداوند از درون خودشان با آنان جنگید، بدین شکل که ترس و رعب از مسلمانان را به دلهایشان انداخت. اینجا بود که قدرت و تسخیرناپذیری دژهایشان سودی به آنان نرساند در نتیجه تسلیم شده و شروع به شکافتن دژها و خراب کردن خانههایشان نمودند تا اسباب و اثاثیهشان را از آنجا خارج کنند. خداوند این عذاب را بر آنان فرود آورد، و بر آنان مقرر کرد که ترک وطن کنند، زیرا آنان با خدا و رسولش مخالفت کرده و با یاران و یاورانش جنگیده، و در برابر دینش ایستاده بودند، و بدین ترتیب خداوند سنّتش را بر آنان محقق میگرداند، سنّتی که تخلّفناپذیر است، زیرا هرآنکه با خدا و رسولش مخالفت کند نابود شدنی و دردمند است.
عبرتگرفتن از آنچه بر یهود گذشت
خداوند مؤمنین را فرا میخواند تا از این حادثه عبرت گرفته، و درسها و اندرزهایی از آن استخراج نمایند. ﴿فَٱعۡتَبِرُواْ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ٢﴾، «ای خردمندان! درس عبرت بگیرید».
از جمله آثار اندیشیدن و مورد توجه قرار دادن این حادثه، تعمیم دادن رویداد کوچاندن یهود بنی نضیر بر دیگر حالتهای مشابه کفار، و نگریستن به پایان دیگر کفار از خلال آن است. بدین خاطر این آیات را به چشم وعدهای قرآنی در خصوص هلاکت و نابودی کفار ستیزهجو، فارغ از هرزمان و مکان، مینگریم، بیشک این وعده قرآنی در طول تاریخ اسلامی در نمونهها و مثالهای بسیاری برای کفار عملی گشته است!
همانندیهای میان بنی نضیر و کسانی که بعد از آنان میآیند
از جمله همانندیهایی که میان آنچه برای یهود بنی نضیر و دیگر کفار ستیزهجویی که بعد از آنان میآیند، وجود دارد این موارد است:
1. قدرت بنی نضیر و تسخیرناپذیری دژهایشان تا آنجا که صحابه در خصوص چگونگی بیرون رفتن آنان و اخراجشان به تعمق پرداختند و این است که خداوند آنان را مورد خطاب قرار داده و میگوید: ﴿مَا ظَنَنتُمۡ أَن یَخۡرُجُواْۖ﴾، «شما گمان نمیبردید که آنان بیرون روند».
کفار دیگری بعد از بنی نضیر آمدند که بسیاری از مظاهر قدرت و قوت را در اختیار داشتند تا آنجا که مسلمانان در خصوص چگونگی شکستشان، و تضعیف نمودن قدرتشان و از میان بردن آنان به تعمق پرداختند و میدانستند که ناتوان از رویارویی با آنانند. نیروهای ملحد در این عصر جدید از میان برده شدند در حالی که مسلمانان توقع از میان رفتنشان را نداشتند، مانند امپراطوری بریتانیا و آلمان و فرانسه و اتحاد جماهیر شوری، همچنین مانند شکست یهود و مجبور شدنشان به عقبنشینی از جنوب لبنان!
2. بنی نضیر بر قدرت و تسخیرناپذیری دژهایشان اعتماد نمودند و یقین داشتند که این دژها از آنها حمایت کرده و هر خطری را از آنان دور میگرداند، حتی اگر این خطر عذابی از سوی خدا باشد: ﴿وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمۡ حُصُونُهُم مِّنَ ٱللَّهِ﴾، «(یهودیان) گمان میبردند که دژهایشان آنان را از عذاب خدا به دور میدارد».
به همین شکل کفار در هرزمان و مکانی از قدرت و توانایی خود دچار شگفتی میشوند و بدان مباهات کرده و بر آن تکیه و اعتماد مینمایند، و اطمینان دارند که آنان را حمایت کرده و (عذاب و سختی را) از آنان دور میگرداند. اما در لحظهی نیاز که بدانها محتاجند آنچه را که میخواستند بدست نمیآوردند! و بیدفاع و بیحفاظ در برابر فرمان و عذاب الهی قرار میگیرند.
چه بسیار ملحدین معاصر شیفتهی قدرت خود شدهاند، اما به وقت نیازشان بدان این قدرت درهم شکسته شده، در نتیجه شکستخورده و زیاندیده و هلاک گشتهاند. قدرت عظیم هیتلر سودی به حالش نداشت در نتیجه شکست خورده و آلمانی نازی که او ساخته بود درهم کوبیده شد. همچنین قدرت عظیم و شکوهمند اتحاد جماهیر شوروی در برابر مجاهدین افغانستان سودی به حالشان نداشت.
3. عذاب خداوند از جایی به یهودیان بنی نضیر رسید که فکرش را نکرده و توقعش را نداشتند آنان خود را نسبت به تدابیر الهی در امنیت میدیدند، اما ناکام مانده و زیان دیدند.
خداوند کسانی را که، خود را از تدابیر الهی در امنیت میبینند مورد نکوهش قرار داده و میفرماید:
﴿أَفَأَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا بَیَٰتٗا وَهُمۡ نَآئِمُونَ٩٧ أَوَ أَمِنَ أَهۡلُ ٱلۡقُرَىٰٓ أَن یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا ضُحٗى وَهُمۡ یَلۡعَبُونَ٩٨ أَفَأَمِنُواْ مَکۡرَ ٱللَّهِۚ فَلَا یَأۡمَنُ مَکۡرَ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٩٩﴾ [الأعراف: 97-99].
«آیا مردمان این شهرها و آبادیها ایمن شدند که عذاب ما شبانه به سراغ آنان رود، در حالی که ایشان غرق در خواب باشند؟ یا اینکه مردمان این شهرها و آبادیها ایمن شدند از اینکه عذاب ما چاشتگاهان به سراغشان آید، در حالی که سرگرم بازی هستند؟ آیا آنان از چارۀ نهانی و مجازات ناگهانی خدا ایمن و غافل شدهاند؟ در حالی که از چارهی نهانی و مجازات ناگهانی خدا جز زیانگاران ایمن و غافل نمیگردند».
بیتردید خداوند با دشمنان ملحدش در هرزمان و مکانی میجنگد، و از نشانههای (عذاب) و لشکریانش هرآنچه بخواهد، براساس علم و حکمتش، برای آنان برمیگزیند، زیرا او علیم و حکیم است، و بدین خاطر خداوند بهطور ناگهانی رویدادهایی را سر راهشان قرار میدهد که توقعش را نداشته، و برای آن آماده نیستند در نتیجه آنان را از میان میبرد.
4. سلاحی که خداوند با آن یهودیان بنی نضیر را غافلگیر کرد، ترس و هراسی بود که به دلشان انداخت. در نتیجه روحیه و عزم و اراده آنان را از میان برد و ناچار به تسلیم و پذیرش حکم رسول الله ج گشتند.
این بیانگر و نشاندهنده اهمیت وجود اراده و تصمیم و روحیهی عالی در نبرد است، و این سلاح به تنهایی کارساز نیست هرچند که قوی و ویرانگر و مرگآور باشد، و ارزش اولیه از آن دستی است که آن را حمل کرده و روحیهایست که آن را به حرکت در آورده و نشانهگیری میکند.
5. آیات علّت آنچه را که بر یهود بنی نضیر رخ داد بیان میدارد و اینکه علّت این رخداد مخالفت یهودیان با خدا و رسولش بود، همچنین آیه بیان میدارد که هرآنکه با خدا و رسولش مخالفت ورزد او زیانمند و نابودشدنی است: ﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ شَآقُّواْ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥۖ وَمَن یُشَآقِّ ٱللَّهَ فَإِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٤﴾ [الحشر: 4].
این وعدهی الهی دربارهی شکست و زیان هر ملحدی است که با او مخالفت ورزیده، و با دینش بجنگند، فارغ از هر زمان و مکانی، بیشک خداوند این وعده را تحقق بخشید، و سنتش را بر کفار پیش از اسلام، و کفار زمان رسول الله ج و دیگر کفاری که بعدها با اسلام جنگیدند، اعمال نموده است. این وعدهی راستین به زودی در مورد کفار این زمان عملی میگردد!
همپیمانی میان یهودیان و منافقین
2- خداوند میفرماید:
﴿۞أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِینَ نَافَقُواْ یَقُولُونَ لِإِخۡوَٰنِهِمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَئِنۡ أُخۡرِجۡتُمۡ لَنَخۡرُجَنَّ مَعَکُمۡ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمۡ أَحَدًا أَبَدٗا وَإِن قُوتِلۡتُمۡ لَنَنصُرَنَّکُمۡ وَٱللَّهُ یَشۡهَدُ إِنَّهُمۡ لَکَٰذِبُونَ١١ لَئِنۡ أُخۡرِجُواْ لَا یَخۡرُجُونَ مَعَهُمۡ وَلَئِن قُوتِلُواْ لَا یَنصُرُونَهُمۡ وَلَئِن نَّصَرُوهُمۡ لَیُوَلُّنَّ ٱلۡأَدۡبَٰرَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ١٢ لَأَنتُمۡ أَشَدُّ رَهۡبَةٗ فِی صُدُورِهِم مِّنَ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَفۡقَهُونَ١٣ لَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ أَوۡ مِن وَرَآءِ جُدُرِۢۚ بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدٞۚ تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعٗا وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ١٤ کَمَثَلِ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ قَرِیبٗاۖ ذَاقُواْ وَبَالَ أَمۡرِهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ١٥﴾ [الحشر: 11-15].
«آیا منافقانی را ندیدهای که پیوسته به برادران کافر اهل کتاب خود میگویند: هرگاه شما را بیرون کنند، ما هم با شما بیرون خواهیم آمد، و هرگز به زیان شما از سخن کسی فرمانبرداری نخواهیم کرد، و اگر با شما جنگ و پیکار شود، قطعاً به کمکتان شتافته و یاریتان خواهیم داد. خدا گواهی میدهد که آنان دروغ میگویند (و به عهد خود وفا نمیکنند) هرگاه اخراج شوند با آنان بیرون نمیروند، و اگر با ایشان جنگ و پیکار شود، به کمکشان نمیشتابند و یاریشان نمیدهند، و اگر هم (فرضاً) به کمک و یاریشان روند، پشت میکنند و میگریزند، و دیگر کمک و یاری نخواهند شد (و خدا ایشان را هلاک میگرداند) هراس شما در سینههای ایشان، بیش از هراس آنان از خدا است! این بدان خاطر است که ایشان مردمان نفهم و نادانی هستند (و عظمت خدای را درک نمیکنند) یهودیان هرگز با شما به صورت دستهجمعی جز در پس دژهای محکم و یا از پشت دیوارها نمیجنگند. عداوت و دشمنی در میان خودشان شدّت دارد. تو ایشان را متحد میبینی، ولی پراکنده دل بوده و هماهنگ نمیباشند. این بدان خاطر است که مردمان نابخرد و ناآگاهی هستند. سرگذشت اینان به سرگذشت کسانی میماند که چندی پیش از اینان (در جنگ بدر) طعم تلخ کار بد خود را چشیدند، و (گذشته از این، در آخرت نیز) عذاب دردناکی دارند».
در حالی که آیات پیشین از آنچه برای یهودیان بنی نضیر رخ داده سخن میگوید، این آیات منافقین و یهودیان را گرد هم میآورد، و از وعدهای خبر میدهد که منافقین به یهودیان دادند وعدهای که دروغ از آب درآمد و منافقین به آن عمل نکردند. از سبب نزول سوره آگاه شدیم که هنگامی که محاصره یهودیان بنی نضیر تنگتر شد، عبدالله بن ابی سرکردهی منافقین خود را به آنان رساند، و به آنان وعده کمک و یاری و پشتیبانی داد، و آنان را تشویق کرد که تسلیم نشوند، اما او از وعدهاش تخطی کرده و آنان را به حال خود رها کرد، و آنان را واگذاشت تا به تنهایی با سرانجام سیاهشان روبرو شوند.
آیات به تعجب از موضعگیری منافقین فرا میخواند، آنجا که به جانبداری و اتحاد با یهودیان کافر متمایل شدند، و از رسول الله ج جدا گشتند، که میپنداشتند به او ایمان دارند، آیات منافقین و یهودیان را در کفر برادر هم گردانید.
منافقین به برادران کافر یهودیشان گفتند: اگر مسلمانان شما را از خانه و کاشانهیتان بیرون کنند ما نیز به شما پیوسته و با شما بیرون میآییم، و هرگز فرمان هیچکسی را برای مخالفت با شما نمیپذیریم، آن شخص هرکه باشد، حتی اگر رسولالله ج باشد. و هنگامی که مسلمانان با شما بجنگند ما هرگز با آنها نخواهیم بود، بلکه با شما خواهیم بود، و شما را علیه آنان یاری میدهیم و با افراد خود شما را بر ضد آنان یاری میدهیم!
این وعده نشاندهندهی صلابت و استحکام رابطهی میان یهودیان و منافقین، و ضعف پیوند میان منافقین و مسلمانان است، زیرا در حقیقت منافقین مسلمان نیستند، بلکه آنان کافر بوده و در حقیقت برادر یهودیانند.
با این وصف خداوند شهادت میدهد که منافقین در وعدهای که میدهند دروغگویند و بزودی خلاف وعده میکنند، هنگامی که یهودیان اخراج میشوند به همراه آنان بیرون نمیروند، و هنگامی که با یهودیان جنگ شود هرگز یاریشان نمیکنند، و هنگامی هم که منافقین بکوشند تا وفای به عهد نموده و برادران یهودیشان را یاری دهند هرگز پیروز نمیشوند، و بزودی دو گروه همپیمان پشت کرده و میگریزند و در برابر مسلمانان شکست میخورند.
ما در اینجا در برابر دو وعده قرار داریم که آیات آنان را بیان میکنند.
1. وعده منافقین در خصوص یاری و تأیید برادران یهودیشان.
2. وعده خداوند در خصوص دروغگویی منافقین و خلاف وعده آنان.
بعد از آن چه پیش آمد؟
منافقین دروغ گفتند، و با برادران یهودیشان خلاف وعده کردند، زیرا خلاف وعده نمودن و ناتوانی و ضعف در انجام آن وعده یک صفت همراه و ملازم کفار و منافقین است. خداوند بدانچه وعده و خبر داده بود وفا نمود، زیرا خداوند خلاف وعده نمیکند، و او راستگوترین است!
دروغگویی و ترسویی منافقین و یهودیان
آیات دو گروه همپیمان را گرد هم میآورد: یهودیان و منافقین عرب، و از آنان به گروههایی که نمیفهمند نام میبرد، بدین خاطر بیشتر از آنچه از خدا بترسند از مؤمنین میترسند، و قطعاً مؤمنین در دلهای آنها بیش از خدا مایهی هراسند.
آیات از ترسویی هردو گروه یهودیان و منافقین خبر میدهد، ترس بیشتر در شخصیت یهودیان ریشه دوانیده است، آنان به صورت دستهجمعی با مسلمانان نمیجنگند و آشکارا با آنان رویاروی نمیشوند، و اگر مجبور به رویارویی و نبرد با مسلمانان شوند، در پشت دژهایی مستحکم و تسخیرناپذیر پنهان میشوند، یا خود را در پشت دیوارها و موانع و پوششهایی که از آنان حمایت کند قرار میدهند.
این یهودیان در ظاهر چنین نشان میدهند که متفق و متحد و یکیاند، همچنین مایلند که (نمایشی رسانهای) داده و اطلاعات و دادههای دروغین منتشر سازند و در آن اعلان اتفاق و اتحاد نمایند. اما در حقیقت مختلف بوده و در حال نزاع و درگیریاند، و قلبهایشان پراکنده و متفرق است و چیزی آنها را گرد هم نیاورده و آنها را یکی نمیکند، حتی اگر این چیز خطری مخرب و ویرانگر باشد.
خداوند در سخنی راست و درست در مورد اینان میفرماید:
﴿وَأَلۡقَیۡنَا بَیۡنَهُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ﴾ [المائدة: 64].
«ما در میان آنان تا روز قیامت دشمنی و کینهتوزی افکندهایم».
دشمنی و کینهتوزی، تا قیامت، در دلهای یهودیان ریشهدار است، هرچند بکوشند که با لبخند، و اظهار همکاری و محبت و همراهی آن را بپوشانند، اما دروغ میگویند، کسی که از دور به آنان مینگرد چنین میپندارد که آنان یکیاند، با این حال قلبهایشان گوناگون و مختلف است و نسبت به هم دشمنی و کینه دارند. سخن در این آیات مختص همپیمانی منافقین و یهودیان بنی نضیر در زمان رسول الله ج نیست، بلکه این سخن عام و کلی بوده، و هر همپیمانی و مشارکتی میان منافقین و یهودیان تا برپایی قیامت را شامل میشود.
این سخن بر همهی پیوندهای پوشیدهی مخفی میان منافقین عرب و یهودیان، که بر سرزمین فلسطین دولتی را برای آنان برپای داشتند. منطبق است، زیرا منافقین عرب به یهودیان موقعیت استوار داده، و با آنان همپیمان شده و آنان را یاری کردند، و همچنین در راستای تقویت و پشتیبانیشان کوشیدند و کار کردند.
سخن آیات دربارهی بزدلی یهودیان و کینهتوزی و دشمنیشان میان یکدیگر مختص یهودیان زمان رسول الله ج نیست، بلکه این سخن عمومی و کلی بوده، و همهی یهودیان را در هرزمان و مکانی فرا میگیرد، و ناگزیر باید انطباق این آیات و وعدههای قرآنی موجود در آن را بر یهودیان واقع بر سرزمین فلسطین، در این دوران، مورد توجه قرار دهیم.
یهودیان به رغم در اختیار داشتن مظاهر قدرت و توانف و سلاحهای پیشرفته و امروزی، ترسو و بزدلاند، و در سرزمین فلسطین بهطور مستقیم با مجاهدین نمیجنگند، جنگی که بر پایهی شجاعت و شهامت و رزمندگی باشد، سربازان یهود ترسویند، جسارت رویارویی مستقیم با مجاهدین را ندارند، و به این خاطر در پشت ﴿قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ﴾ دژهای مستحکم امروزین پنهان میشوند، دژهایی که در شکل پادگانها و پایگاههای نظامی، و سیمهای برق الکترونیکی (که آنان را دربر گرفتهاند) تجسم مییابند، همچنان که آنها: ﴿مِن وَرَآءِ جُدُرِۢۚ﴾ از پشت دیوارهای امروزین که به شکل هواپیماها و تانکها و زرهپوشها جلوه کردهاند میجنگند!
هنگامی که این سربازان یهودی مجبور میشوند که رویاروی مجاهدین به نبرد بپردازند، بیشک آنان ترسیده و هراسیده و میلرزند، و شکست خورده میگریزند، تاریخ جدید نمونهها و مثال بسیاری از ترس یهودیان در برابر مجاهدین، در فلسطین و لبنان و دیگر جاها را به ثبت رسانده است.
این در حالی است که آنان انواع مظاهر قدرت مادی و نظامی را در اختیار دارند، پس در آینده چه میکنند، آن هنگام که با سپاه مجاهد اسلامی روبرو میشوند؟!
به زودی نسلهای مجاهد اسلامی بعدی به صورت عملی تحقق این وعده قرآن را میبینند، آنهم هنگامی که جهادی بزرگ با یهودیان مینمایند: ﴿لَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرٗى مُّحَصَّنَةٍ أَوۡ مِن وَرَآءِ جُدُرِۢۚ بَأۡسُهُم بَیۡنَهُمۡ شَدِیدٞۚ تَحۡسَبُهُمۡ جَمِیعٗا وَقُلُوبُهُمۡ شَتَّىٰۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡقِلُونَ١٤﴾ [الحشر: 14].