اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

2- کتاب الاخلاق

2- کتاب الاخلاق
 ( اخلاق پیامبر
 ج و شمایل او)

شامل امور زیر است:

1-   فضیلت اخلاق نیکو

2-   اخلاق پیامبر ج (که شامل موارد ذیل می‌باشد)

1.     کرم و بخشش ایشان

2.     شرم و حیا ایشان

3.     تواضع ایشان

4.     شجاعت ایشان

5.     محبت ایشان

6.     گذشت و بخشش ایشان

7.     رحمت ایشان

8.     خنده ایشان

9.     گریه ایشان

10. خشم ایشان

11. شفقت ایشان

12. زهد و تقوا ایشان

13. عدالت ایشان

14. بردباری ایشان

15. صبر ایشان

16. نصیحت ایشان


 

فضیلت اخلاق نیکو

در این باب در مورد اخلاق و شمایل و خصوصیات خِلقی و خُلقی پیامبر ج مطالبی آورده شده تا مسلمان از آن الگو گیرد و خودش را با آن زیبا نماید و نفسش را با آن بیاراید و الله متعال را به سبب آن عبادت کند و با مردم رفتار شایسته نماید:

الله متعال می‌فرماید: ﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا٢١ [الأحزاب: 21].

«بی‌تردید، در [رفتار و گفتار] رسول الله، سرمشق نیکویی برایتان است؛ برای هر کس که به الله و روز آخرت امید دارد و الله را بسیار یاد می‌کند».

و الله متعال می‌فرماید: ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ وَأَعۡرِضۡ عَنِ ٱلۡجَٰهِلِینَ١٩٩ وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ٢٠٠ [الأعراف: 199-200].

«[ای پیامبر،] گذشت پیشه کن و به نیکی فرمان بده و از نادانان روی بگردان. و اگر وسوسه‌ای از سوی شیطان به تو رسید، به الله پناه ببر [که] بی‌تردید، او شنوای داناست».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ، خِیَارُهُمْ فِی الجَاهِلِیَّةِ خِیَارُهُمْ فِی الإِسْلَامِ إِذَا فَقُهُوا. وَالأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجنَّدَةٌ، فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ، وَمَا تَنَاکَرَ مِنْهَا، اخْتَلَفَ»[1].

از ابوهریره س روایت است که: پیامبر ج فرمود: «مردم مانند معادن طلا و نقره هستند؛ آنان که در جاهلیت، بهترین مردم بودند، در اسلام نیز بهترین مردم هستند، البته به شرط اینکه شناخت و دانش دینی داشته باشند. و ارواح، مانند سپاهیان و دسته‌های گوناگون یک سپاه هستند؛ آن‌ها که یکدیگر را بشناسند (و ویژگی‌های یکسانی داشته باشند)، با هم الفت می‌گیرند و آن‌ها که یکدیگر را نشناسند، از هم دور می‌شوند و با هم اُنس نمی‌گیرند».

ش: مراد از جُنود مُجَنّده، انواع مختلف است. و مراد به تعارف و تناکر نزدیکی و دوری در صفات است، زیرا هرگاه صفات و خصوصیات شخصی با انسان، مخالف جلوه کند، از او بدش می‌آید و مجهول و ندیده به واسطه ناشناسی زشت پنداشته می‌شود، و این حدیث از جمله تشبیه مجازی است، زیرا منکر و ناشناخته را به مجهول تشبیه نموده و مناسب را به معلوم و آشکار. حدیث اشاره می‌کند که هرگاه در وجود خویش نفرتی نسبت به انسان فاضل و صالح احساس کرد، لازم است از سبب آن کاوش و در ازاله آن بکوشد، تا از حالت مذکور نجات یابد.

الله متعال می‌فرماید: ﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ١٣٣ ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣٤ وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ١٣٥ أُوْلَٰٓئِکَ جَزَآؤُهُم مَّغۡفِرَةٞ مِّن رَّبِّهِمۡ وَجَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَنِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِینَ١٣٦ [آل عمران: 133-136].

«و به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید که گسترۀ آن [به اندازۀ] آسمان‌ها و زمین است [و] برای پرهیزگاران مهیا شده‌ است. آن کسانی ‌که در [هنگام] توانگری و تنگدستی انفاق می‌کنند و خشم خود را فرومی‌برند و از مردم درمی‌گذرند؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد. و [همان] کسانی که چون مرتکب [گناه کبیره و] کار زشتی شدند یا [با انجام گناه صغیره‌ای] بر خود ستم کردند، الله را به یاد می‌آورند و برای گناهانشان آمرزش می‌خواهند - و جز الله چه کسی گناهان را می‌آمرزد؟- و بر آنچه کرده‌اند پافشاری نمی‌کنند در حالی ‌که می‌دانند [گناهکارند و الله بخشاینده و توبه‌پذیر است]. پاداش اینان، آمرزشی از [جانب] پروردگارشان است و باغ‌هایی که از زیر [درختان] آن جویبار‌ها جاری است؛ جاودانه در آن می‌مانند؛ و پاداش [نیکوکاران و] اهل عمل چه نیکوست!».

و الله متعال می‌فرماید: ﴿وَعِبَادُ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلَّذِینَ یَمۡشُونَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ هَوۡنٗا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ ٱلۡجَٰهِلُونَ قَالُواْ سَلَٰمٗا٦٣ وَٱلَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمۡ سُجَّدٗا وَقِیَٰمٗا٦٤ وَٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَۖ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا٦٥ إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا٦٦ وَٱلَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمۡ یُسۡرِفُواْ وَلَمۡ یَقۡتُرُواْ وَکَانَ بَیۡنَ ذَٰلِکَ قَوَامٗا٦٧ وَٱلَّذِینَ لَا یَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا یَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا یَزۡنُونَۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ یَلۡقَ أَثَامٗا٦٨ یُضَٰعَفۡ لَهُ ٱلۡعَذَابُ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَیَخۡلُدۡ فِیهِۦ مُهَانًا٦٩ إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ عَمَلٗا صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ یُبَدِّلُ ٱللَّهُ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ حَسَنَٰتٖۗ وَکَانَ ٱللَّهُ غَفُورٗا رَّحِیمٗا٧٠ [الفرقان: 63-70].

«و بندگان [مؤمن و شایستۀ] رحمان، کسانی هستند که با فروتنی [و متانت] بر زمین راه می‌روند و هنگامی ‌که جاهلان [با سخنان ناپسند] آنان را مورد خطاب قرار می‌دهند، [به جای تلافی، با آنان] به نیکی سخن می‌گویند. و کسانی که برای پروردگارشان، در حال سجده‌ و قیام، شب‌زنده‌داری می‌کنند. و کسانی ‌که می‌گویند: «پروردگارا، عذاب دوزخ را از ما بازگردان [که] بی‌تردید، عذابش [سخت و] پایدار است. حقا که دوزخ بد جایگاه و اقامتگاهی است. و [مؤمنان] کسانی هستند ‌که چون انفاق می‌نمایند، نه زیاده‌روی می‌کنند و نه سختگیری؛ و بین این دو [حالت، راهِ] اعتدال پیش می‌گیرند. و کسانی که معبودی دیگر با الله نمی‌خوانند و کسی که الله [کشتنش را] حرام کرده است، جز به‌حق [= قتل قاتل یا مرتد یا زناکار محصن که الله اجازه داده است] نمی‌کشند و زنا نمی‌کنند؛ و هر کس این [گناهان] را مرتکب شود، کیفرِ گناه [خویش] را می‌بیند. روز قیامت، عذابش دوچندان می‌گردد و با خواری در آن [عذاب] جاودان می‌ماند. مگر کسی‌ که توبه کند و ایمان آورد و کاری شایسته انجام دهد؛ اینانند که الله بدی‌هایشان را به نیکی‌ها تبدیل می‌کند و الله همواره آمرزگاری مهربان است».

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: لَمْ یَکُنِ النَّبِیُّ ج فَاحِشًا، وَلَا مُتَفَحِّشًا، وَکَانَ یَقُولُ: «إِنَّ مِنْ خِیَارِکُمْ أَحْسَنَکُمْ أَخْلَاقًا».[2]

عبدالله بن عمرو ب می‌گوید: پیامبر ج در ذات و در رفتارش بداخلاق نبود و می‌فرمود: «بهترین شما، کسانی هستند که خوش اخلاق‌ترند».

عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا مِنْ شَیْءٍ أَثْقَلُ فِی الْمِیزَانِ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ».[3]

از ابودرداء س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «روز قیامت، در ترازوی (اعمال نیکوی) فرد مؤمن، هیچ چیز سنگین‌تر (و پر اجرتر) از اخلاق پسندیده و خوش‌رفتاری (وی) نیست».

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّه ج قَال: «إِنَّ مِنْ أَحَبِّکُمْ إِلَیَّ وَأَقْرَبِکُمْ مِنِّی مَجْلِسًا یَوْمَ القِیَامَةِ أَحَاسِنَکُمْ أَخْلَاقًا، وَإِنَّ أَبْغَضَکُمْ إِلَیَّ وَأَبْعَدَکُمْ مِنِّی مَجْلِسًا یَوْمَ القِیَامَةِ الثَّرْثَارُونَ وَالمُتَشَدِّقُونَ وَالمُتَفَیْهِقُونَ».[4]

از جابر س روایت شده که رسول الله ج فرمود: «از محبوب‌ترین افراد نزد من و نزدیک‌ترینشان به من در قیامت از نظر مجلس، کسانی هستند که خوش اخلاق‌ترند؛ و مبغوض‌ترین شما نزد من و دورترین شما از من در قیامت، افرادِ پُرحرف- یا ورّاج- و لاف‌زنی هستند که با دهانِ پُر و ژستِ افراد سخنور سخن می‌گویند و نیز متکبران».

خوش اخلاق‌ترین مردم

بهترین، ساده‌ترین و آسان‌ترین راه برای آراسته شدن به اخلاق نیکو، اقتدا به پیامبری است که اخلاقش قرآن بود، و نیکو‌ترین فرد از نظر خلقت و اخلاق بود. به محرومان می‌بخشید و از ستمکاران در گذر می‌نمود و صله رحم می‌نمود و با کسی‌که با او قطع رابطه خویشاوندی می‌کرد خویشاوندی می‌کرد، و با کسی‌که به او بدی می‌کرد نیکی می‌کرد؛ این‌ها اصول اخلاقی هستند.

ما نیز باید در سایر حالت‌ها به او اقتدا کنیم جز آن چیزی که الله متعال مخصوص او گردانیده است. این‌ها فقط مخصوص پیامبرند. مانند: نبوت، وحی، ازدواج با بیش از چهار زن، حرام بودن ازدواج با زنانش پس از او، حرام بودن خوردن صدقه، ارث نگذاشتن و امثال آن که در سنتش مشخص است.

اخلاق پیامبر ج

اخلاق زیبای پیامبر

الله متعال می‌فرماید: ﴿وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٖ٤ [القلم: 4].

«و یقیناً تو اخلاقِ بسیار نیکو و والایی داری».

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: لَمْ یَکُنِ النَّبِیُّ ج فَاحِشًا، وَلَا مُتَفَحِّشًا، وَکَانَ یَقُولُ: «إِنَّ مِنْ خِیَارِکُمْ أَحْسَنَکُمْ أَخْلاقًا».[5]

عبد الله بن عمرو ب می‌گوید: : پیامبر ج در ذات و در رفتارش بداخلاق نبود و می‌فرمود: «بهترین شما، کسانی هستند که خوش اخلاق‌ترند».

عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: خَدَمْتُ النَّبِیَّ ج عَشْرَ سِنِینَ فَمَا قَالَ لِی: أُفٍّ، وَلَا لِمَ صَنَعْتَ، وَلاَ أَلاَّ صَنَعْتَ.[6]

انس س می‌گوید: ده سال در خدمت نبی ج بودم. هرگز به من، اُف یا چرا چنین کردی و یا چرا چنان نکردی، نگفت».

بخشش پیامبر

عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج، أَجْوَدَ النَّاسِ، وَکَانَ أَجْوَدُ مَا یَکُونُ فِی رَمَضَانَ، حِینَ یَلْقَاهُ جِبْرِیلُ وَکَانَ یَلْقَاهُ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ رَمَضَانَ، فَیُدَارِسُهُ القُرْآنَ فَلَرَسُولُ اللهِ ج أَجْوَدُ بِالْخَیْرِ مِنَ الرِّیحِ الْمُرْسَلَةِ».[7]

ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله ج سخاوتمندترین مردم بود و در رمضان، هنگامی‌که جبرئیل ÷ نزدش می‌آمد، از هر زمانی بخشنده‌تر می‌شد؛ جبرئیل ÷ در تمام شب‌های رمضان نزد پیامبر ج می‌آمد و با آن بزرگوار قرآن را دور می‌کرد. آری؛ خیر و بخشش رسول الله ج در آن هنگام که جبرئیل نزدش می‌آمد، از باد وزان نیز بیش‌تر بود.

عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: مَا سُئِلَ رَسُولُ اللهِ ج عَلَى الْإِسْلَامِ شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ، قَالَ: فَجَاءَهُ رَجُلٌ فَأَعْطَاهُ غَنَمًا بَیْنَ جَبَلَیْنِ، فَرَجَعَ إِلَى قَوْمِهِ، فَقَالَ: یَا قَوْمِ أَسْلِمُوا، فَإِنَّ مُحَمَّدًا یُعْطِی عَطَاءً لَا یَخْشَى الْفَاقَةَ.[8]

از انس س روایت است که گفت: هرگاه از رسول الله ج چیزی برای پذیرش اسلام می‌خواستند، عطا می‌کرد؛ باری مردی نزد پیامبر ج آمد - و اسلام آورد.- پیامبر ج گوسفندانی که در میان دو کوه بودند- یعنی یک گله گوسفند- به او داد. آن شخص نزد قومش بازگشت و گفت: ای قومِ من! مسلمان شوید؛ زیرا محمد ج به سان کسی بذل و بخشش می‌کند که از فقر نمی‌ترسد».

حیای رسول الله ج

عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ س قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج أَشَدَّ حَیَاءً مِنَ العَذْرَاءِ فِی خِدْرِهَا، فَإِذَا رَأَى شَیْئًا یَکْرَهُهُ عَرَفْنَاهُ فِی وَجْهِهِ.[9]

از ابوسعید خدری س روایت شده است که گفت: پیامبر ج از دوشیزگان پرده‌نشین شرم و حیای بیشتری داشت و وقتی چیزی می‌دید که دوست نداشت، از تغییر چهره‌اش متوجه می‌شدیم. (اما به سبب شرم، چیزی نمی‌گفت)».

عَنْ عُمَرَ س یَقُولُ عَلَى الْمِنْبَرِ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یقُولُ: «لاَ تُطْرُونِی کَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى ابْنَ مَرْیَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ فَقُولُوا: عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ».[10]

از عمر س روایت است که بالای منبر می‌گفت: شنیدم که پیامبر ج فرمود: «در مدح و ستایش من، افراط نکنید آنطور که نصاری دربارۀ عیسی بن مریم، افراط کردند. همانا من، بندۀ الله هستم. پس بگویید: بندۀ الله و فرستادۀ او».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لَوْ دُعِیتُ إِلَى ذِرَاعٍ أَوْ کُرَاعٍ، لَأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِیَ إِلَیَّ ذِرَاعٌ أَوْ کُرَاعٌ لَقَبِلْتُ».[11]

ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «اگر مرا برای صرف ساعد یا پاچه (گوسفندی) دعوت کنند، خواهم پذیرفت. همچنین، اگر به من، ساعد یا پاچه‌ای هدیه داده شود، خواهم پذیرفت».

شجاعت رسول الله ج

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللهِ ج أَحْسَنَ النَّاسِ، وَکَانَ أَجْوَدَ النَّاسِ، وَکَانَ أَشْجَعَ النَّاسِ» وَلَقَدْ فَزِعَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ ذَاتَ لَیْلَةٍ، فَانْطَلَقَ نَاسٌ قِبَلَ الصَّوْتِ، فَتَلَقَّاهُمْ رَسُولُ اللهِ ج رَاجِعًا، وَقَدْ سَبَقَهُمْ إِلَى الصَّوْتِ، وَهُوَ عَلَى فَرَسٍ لِأَبِی طَلْحَةَ عُرْیٍ، فِی عُنُقِهِ السَّیْفُ وَهُوَ یَقُولُ: «لَمْ تُرَاعُوا، لَمْ تُرَاعُوا» قَالَ: «وَجَدْنَاهُ بَحْرًا، أَوْ إِنَّهُ لَبَحْرٌ» قَالَ: وَکَانَ فَرَسًا یُبَطَّأُ[12].

انس س می‌گوید: رسول الله ج بهترین، سخاوتمندترین و شجاع‌ترین انسان‌ها بود. شبی مردم مدینه، صدایی شنیدند و وحشت کردند؛ گروهی به سوی منبع صدا رفتند. رسول الله ج که بر اسب بدون زین و پالانِ ابوطلحه سوار بود و پیش از آنان به سمت صدا رفته بود و شمشیرش را حمایل نموده بود، از روبروی آنان، برگشت در حالی که می‌فرمود: "نترسید، نترسید". و در ادامه فرمود: "این اسب، مانند دریا می‌خروشید یا او یک دریای خروشان بود". راوی می‌گوید: قابل یادآوری است که اسب ابوطلحه، اسبی بسیار سست و کند بود. (اما به برکت سوار شدن رسول الله ج بر آن، مانند دریا می‌خروشید)».

نرمی پیامبر ج

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ أَعْرَابِیًّا بَالَ فِی المَسْجِدِ، فَثَارَ إِلَیْهِ النَّاسُ لِیَقَعُوا بِهِ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ج: «دَعُوهُ، وَأَهْرِیقُوا عَلَى بَوْلِهِ ذَنُوبًا مِنْ مَاءٍ، أَوْ سَجْلًا مِنْ مَاءٍ، فَإِنَّمَا بُعِثْتُمْ مُیَسِّرِینَ وَلَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِینَ».[13]

ابوهریره س روایت نموده که: صحرانشینی در مسجد بول نمود، مردم برخاستند تا او را بزنند. پیامبر ج فرمود: «او را بگذارید و بر بول او دلوی یا چند دلوی آب بریزید، زیرا شما برانگیخته شده‌اید تا آسان‌گیر باشید و برای آن برانگیخته نشده‌اید که سخت‌گیری کنید».

عَنْ أَنَسٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «یَسِّرُوا وَلَا تُعَسِّرُوا وَبَشِّرُوا وَ لَا تُنَفِّرُوا».[14]

از انس س روایت است که پیامبر ج فرمود: «در امور دین، آسان بگیرید و سخت‌گیر نباشید. مژده دهید و بیزار نکنید».

عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «یَا عَائِشَةُ إِنَّ اللهَ رَفِیقٌ یُحِبُّ الرِّفْقَ، وَیُعْطِی عَلَى الرِّفْقِ مَا لَا یُعْطِی عَلَى الْعُنْفِ، وَمَا لَا یُعْطِی عَلَى مَا سِوَاهُ».[15]

عایشه ل از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «ای عایشه! الله متعال مهربان است و نرمی و مهربانی را دوست دارد؛ و بر اثر نرمی و مهربانی چیزهایی عنایت می‌کند که با خشونت و استفاده از روش‌های دیگر، نمی‌دهد».

عفو و گذشت رسول الله ج

الله متعال می‌فرماید: ﴿فَبِمَا نَقۡضِهِم مِّیثَٰقَهُمۡ لَعَنَّٰهُمۡ وَجَعَلۡنَا قُلُوبَهُمۡ قَٰسِیَةٗۖ یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِۦ وَنَسُواْ حَظّٗا مِّمَّا ذُکِّرُواْ بِهِۦۚ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٖ مِّنۡهُمۡ إِلَّا قَلِیلٗا مِّنۡهُمۡۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱصۡفَحۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣ [المائدة: 13].

«پس به [سزای] پیمان‌شکنی‌شان، آنان را از رحمت خویش دور ساختیم و دل‌هایشان  را سخت گرداندیم؛ [زیرا با تغییرِ لفظ و تأویلِ معنا] سخنان [الله] را از جایگاهش تحریف می‌کنند و بخشى از آنچه را به آن پند داده شدند فراموش کردند؛ و [ای پیامبر،] تو پیوسته دربارۀ خیانتى از سوی آنان آگاه مى‌شوى، مگر [شمارى‌] اندک از ایشان [که خیانتکار نیستند]؛ پس از آنان درگذر و چشم‌پوشى کن [که] بی‌تردید، الله نیکوکاران را دوست ‌دارد».

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: مَا خُیِّرَ رَسُولُ اللَّهِ ج بَیْنَ أَمْرَیْنِ إِلَّا أَخَذَ أَیْسَرَهُمَا، مَا لَمْ یَکُنْ إِثْمًا، فَإِنْ کَانَ إِثْمًا کَانَ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنْهُ، وَمَا انْتَقَمَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِنَفْسِهِ إِلَّا أَنْ تُنْتَهَکَ حُرْمَةُ اللَّهِ، فَیَنْتَقِمَ لِلَّهِ بِهَا.[16]

عائشه ل می‌گوید: هرگاه رسول الله ج در میان دو گزینه مخیَّر می‌شد، در صورتی‌که گناه نبود آسان‌ترین آن‌ها را انتخاب می‌کرد؛ و اگر گناه بود، بیش از همه مردم از آن دوری می‌جست. رسول الله ج هیچ‌گاه در هیچ موردی برای خود انتقام نگرفت، مگر این‌که حرمت دین الله شکسته می‌شد که در این صورت به خاطر الله انتقام می‌گرفت.

رحمت پیامبر ج

الله متعال می‌فرماید: ﴿فَبِمَا رَحۡمَةٖ مِّنَ ٱللَّهِ لِنتَ لَهُمۡۖ وَلَوۡ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ ٱلۡقَلۡبِ لَٱنفَضُّواْ مِنۡ حَوۡلِکَۖ فَٱعۡفُ عَنۡهُمۡ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لَهُمۡ وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ١٥٩ [آل عمران: 159].

«[ای پیامبر،]  به [سببِ] رحمت الهی است که تو با آنان [= اصحاب،] نرم‌خو [و مهربان] شدی؛ و اگر تندخو و سنگدل بودی، قطعاً از اطرافت پراکنده می‌شدند؛ پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن و آنگاه که تصمیم [بر انجام کاری] گرفتی، بر الله توکل کن؛ [چرا که] بی‌تردید، الله توکل‌کنندگان را دوست ‌دارد».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَبَّلَ رَسُولُ اللَّهِ ج الحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَعِنْدَهُ الأَقْرَعُ بْنُ حَابِسٍ التَّمِیمِیُّ جَالِسًا، فَقَالَ الأَقْرَعُ: إِنَّ لِی عَشَرَةً مِنَ الوَلَدِ مَا قَبَّلْتُ مِنْهُمْ أَحَدًا، فَنَظَرَ إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ ج ثُمَّ قَالَ: «مَنْ لَا یَرْحَمْ لَا یُرْحَمْ».[17]

از ابوهریره س روایت شده که گفت:  پیامبر ج حسن بن علی ب را بوسید، اقرع بن حابس س که نزد پیامبر ج بود، گفت: من، ده فرزند دارم و هیچ‌یک از آن‌ها را نبوسیده‌ام. رسول الله ج به او نگاه کرد و فرمود: «کسی که رحم نکند، مورد رحمت قرار نمی‌گیرد».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِذَا صَلَّى أَحَدُکُمْ لِلنَّاسِ فَلْیُخَفِّفْ، فَإِنَّ مِنْهُمُ الضَّعِیفَ وَالسَّقِیمَ وَالْکَبِیرَ؛ وَإِذَا صَلَّى أَحَدُکُمْ لِنَفْسِهِ فَلْیُطَوِّلْ مَا شَاءَ».[18]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «هرگاه یکی از شما برای مردم پیش‌نماز شد، نماز را کوتاه بخواند؛ زیرا در میان نمازگزاران، (افرادِ) ضعیف، بیمار و سالخورده هستند. و اگر برای خود (یعنی به تنهایی) نماز خواند، هر اندازه که خواست، نمازش را طولانی بگرداند».

وَمِنْ رَحْمَتِهِ بِالخَدَمِ قَولُهُ ج: «هُمْ إِخْوَانُکُمْ، جَعَلَهُمُ اللهُ تَحْتَ أَیْدِیکُمْ، فَأَطْعِمُوهُمْ مِمَّا تَأْکُلُونَ، وَأَلْبِسُوهُمْ مِمَّا تَلْبَسُونَ، وَلَا تُکَلِّفُوهُمْ مَا یَغْلِبُهُمْ، فَإِنْ کَلَّفْتُمُوهُمْ فَأَعِینُوهُمْ».[19]

و از جمله رحمش بر خدمتکاران این است که فرمود: «آن‌ها برادران شما و خدمتکاران شما هستند که الله آن‌ها را زیر دست شما قرار داده، آن‌ها را از آنچه می‌خورید، بخورانید و از آنچه می‌پوشید، بپوشانید. و آن‌ها را به چیزی مجبور نکنید که توانایی آن را نداشته باشند و اگر آنان را به کاری واداشتید، پس کمکشان کنید».

عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: کَانَ غُلامٌ یَهُودِیٌّ یَخْدُمُ النَّبِیَّ ج فَمَرِضَ، فَأَتَاهُ النَّبِیُّ ج یَعُودُهُ، فَقَعَدَ عِنْدَ رَأْسِهِ، فَقَالَ لَهُ: «أَسْلِمْ». فَنَظَرَ إِلَى أَبِیهِ وَهُوَ عِنْدَهُ، فَقَالَ لَهُ: أَطِعْ أَبَا الْقَاسِمِ، فَأَسْلَمَ، فَخَرَجَ النَّبِیُّ ج وَهُوَ یَقُولُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْقَذَهُ مِنَ النَّارِ».[20]

انس س می‌گوید: نوجوانی یهودی که برای رسول الله ج خدمت می‌کرد، بیمار شد. پیامبر ج به عیادتش رفت و بر بالینش نشست و به او فرمود: «مسلمان شو». آن پسر، به سوی پدرش که نزد او نشسته بود، نگاه کرد. پدرش گفت: از ابوالقاسم (محمد ج) اطاعت کن. (یعنی اسلام را بپذیر). او مشرف به اسلام شد. رسول الله ج در حالی‌که از منزل خارج می‌شد فرمود: «سپاس بر الله که او را از آتش دوزخ، نجات داد».

خنده رسول الله ج

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: مَا رَأَیْتُ النَّبِیَّ ج مُسْتَجْمِعًا قَطُّ ضَاحِکًا، حَتَّى أَرَى مِنْهُ لَهَوَاتِهِ، إِنَّمَا کَانَ یَتَبَسَّمُ.[21]

از عایشه ل روایت شده است که فرمود: هرگز پیامبر ج را ندیدم که در خندیدن به اندازه‌ای زیاده‌روی کند - و دهانش را باز نماید- که داخل دهانش دیده شود؛ بلکه هنگام خندیدن، فقط تبسم می‌فرمود».

عَنْ جَرِیرٍ س قَالَ: مَا حَجَبَنِی النَّبِیُّ ج مُنْذُ أَسْلَمْتُ، وَلاَ رَآنِی إِلاَّ تَبَسَّمَ فِی وَجْهِی.[22]

جریر پسر عبدالله س گوید: از زمانى که به دین اسلام مشرف شده‌ام هیچ‌گاه پیامبر ج مرا از ورود به خانه‌اش، جلوگیری نفرمود و هر وقت که مرا مى‌دید، با تبسّم و لبخند با من روبرو مى‌شد».

گریه رسول الله ج

عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ لِی النَّبِیُّ ج: «اقْرَأْ عَلَیَّ»، قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، آقْرَأُ عَلَیْکَ، وَعَلَیْکَ أُنْزِلَ، قَالَ: «نَعَمْ» فَقَرَأْتُ سُورَةَ النِّسَاءِ حَتَّى أَتَیْتُ إِلَى هَذِهِ الآیَةِ: ﴿فَکَیۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِیدٖ وَجِئۡنَا بِکَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِیدٗا٤١ [النساء: 41]. قَالَ: «حَسْبُکَ الْآنَ» فَالْتَفَتُّ إِلَیْهِ، فَإِذَا عَیْنَاهُ تَذْرِفَانِ.[23]

از ابن مسعود س روایت شده که گفت: رسول الله ج برایم فرمود: «قرآن را بر من بخوان!» گفتم: ای رسول الله! آیا من بر شما بخوانم در حالی‌که بر شما فرو فرستاده شده است؟ فرمود: «بله» و من بر ایشان سوره نساء را خواندم تا اینکه به این آیه رسیدم: ﴿فَکَیۡفَ إِذَا جِئۡنَا مِن کُلِّ أُمَّةِۢ بِشَهِیدٖ وَجِئۡنَا بِکَ عَلَىٰ هَٰٓؤُلَآءِ شَهِیدٗا٤١ [النساء: 41]. فرمود: «حالا بس است» و من به سویش نگریستم؛ دیدم که چشمانش اشکبار است.

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ الشِّخِّیرِ س قَالَ: أَتَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج وَهُو یُصَلِّی وَلِجَوْفِهِ أَزِیْزٌ کَأَزِیزِ الْمِرْجَلِ مِنَ البُکَاءِ».[24]

از عبدالله بن شِخّیر س روایت شده است که گفت: به نزد پیامبر ج رفتم و او نماز می‌خواند و درون وی، از شدت گریه، صدایی همانند صدای جوشش دیگ داشت.

خشم پیامبر ج در برابر اوامر الله متعال

عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَذَاباً یَوْمَ الْقِیَامَةِ المُصَوِّرُونَ».[25]

از ابن مسعود س روایت است که گفت: از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «سخت‌ترین عذاب را روز قیامت، تصویرگران دارند».

عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: أَتَى رَجُلٌ النَّبِیَّ ج فَقَالَ: إِنِّی لَأَتَأَخَّرُ عَنْ صَلاَةِ الغَدَاةِ، مِنْ أَجْلِ فُلاَنٍ مِمَّا یُطِیلُ بِنَا، قَالَ: فَمَا رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج قَطُّ أَشَدَّ غَضَبًا فِی مَوْعِظَةٍ مِنْهُ یَوْمَئِذٍ، قَالَ: فَقَالَ: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ مِنْکُمْ مُنَفِّرِینَ، فَأَیُّکُمْ مَا صَلَّى بِالنَّاسِ فَلْیَتَجَوَّزْ، فَإِنَّ فِیهِمُ المَرِیضَ وَالکَبِیرَ وَذَا الحَاجَةِ».[26]

ابومسعود س می‌گوید: مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: من دیرتر به نماز صبح می‌آیم؛ زیرا فلان امام، نماز را طولانی می‌خواند. - ابومسعود س می‌گوید:- پیامبر ج را در خطابه آن روز چنان خشمگین دیدم که پیش‌تر او را در هیچ خطابه‌ای این همه خشمگین ندیده بودم. فرمود: «ای مردم! برخی از شما دیگران را از دین گریزان می‌کنید. هرکس از شما پیش‌نمازِ مردم می‌شود، نماز را کوتاه بخواند؛ زیرا در میان نمازگزاران، افرادِ مریض، سالخورده، و کسانی هستند که کارِ فوری دارند».

شفقت و دلسوزی رسول الله ج برای امتش

الله متعال می‌فرماید: ﴿لَقَدۡ جَآءَکُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِکُمۡ عَزِیزٌ عَلَیۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِیصٌ عَلَیۡکُم بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَءُوفٞ رَّحِیمٞ١٢٨ [التوبة: 128].

«یقیناً پیامبری از [میان] خود شما به سویتان آمد که رنج‌دیدنتان بر او [گران و] دشوار است و بر [هدایت] شما سخت اصرار دارد و [نسبت] به مؤمنان، دلسوز [و] مهربان است».

عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَثَلِی وَمَثَلُکُمْ کَمَثَلِ رَجُلٍ أَوْقَدَ نَاراً فَجَعَلَ الْجَنَادِبُ وَالْفَرَاشُ یَقَعْنَ فِیهَا وَهُوَ یَذُبُّهُنَّ عَنْهَا وَأَنَا آخِذٌ بِحُجَزِکُمْ عَنِ النَّارِ، وأَنْتُمْ تَفَلَّتُونَ مِنْ یَدِی».[27]

از جابر س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «مثال من و شما مانند مردی است که آتشی برافروزد و ملخ‌ها و پروانه‌ها خود را در آن بیندازند و او مانع آن‌ها شود، من نیز کمربند هر یک از شما را می‌گیرم تا شما را از آتش (دوزخ) بازدارم؛ ولی شما از دست من فرار می‌کنید».

خوشروی رسول الله ج با مردم

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: إِنْ کَانَ النَّبِیُّ ج لَیُخَالِطُنَا حَتَّى یَقُولَ لأَخٍ لِی صَغِیرٍ: «یَا أَبَا عُمَیْرٍ! مَا فَعَلَ النُّغَیْرُ؟».[28]

انس بن مالک س می‌گوید: پیامبر ج به اندازه‌ای با ما نشست و برخاست داشت که (شوخی می‌کرد و) به برادر کوچکم می‌فرمود: «ای ابوعمیر! حال نُغَیر چطور است»؟ (نُغیر، پرندۀ کوچکی بود که ابوعمیر با آن بازی می‌کرد).

زهد رسول الله ج

عَنْ أبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ قُوتاً».[29]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «یا الله! روزیِ خانواده محمد را به اندازه سدّ رَمَق قرار بده».

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: مَا شَبِعَ آلُ مُحَمَّدٍ ج مُنْذُ قَدِمَ الْمَدِینَةَ مِنْ طَعَامِ الْبُرِّ ثَلاثَ لَیَالٍ تِبَاعًا حَتَّى قُبِضَ.[30]

عایشه ب می‌گوید: «خانواده محمد ج از زمانی که به مدینه آمدند، سه شب پی در پی از نان گندم سیر نشدند تا اینکه پیامبر ج وفات نمود».

عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّهَا کَانَتْ تَقُولُ لِعُرْوَةَ: وَاللهِ یَا ابْنَ أُخْتِی إِنْ کُنَّا لَنَنْظُرُ إِلَى الْهِلَالِ، ثُمَّ الْهِلَالِ، ثُمَّ الْهِلَالِ، ثَلَاثَةَ أَهِلَّةٍ فِی شَهْرَیْنِ، وَمَا أُوقِدَ فِی أَبْیَاتِ رَسُولِ اللهِ ج نَارٌ، قَالَ: قُلْتُ: یَا خَالَةُ فَمَا کَانَ یُعَیِّشُکُمْ؟ قَالَتْ: «الْأَسْوَدَانِ التَّمْرُ وَالْمَاءُ، إِلَّا أَنَّهُ قَدْ کَانَ لِرَسُولِ اللهِ ج جِیرَانٌ مِنَ الْأَنْصَارِ، وَکَانَتْ لَهُمْ مَنَائِحُ، فَکَانُوا یُرْسِلُونَ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج مِنْ أَلْبَانِهَا، فَیَسْقِینَاهُ.[31]

از عایشه ل روایت است که به عروه گفت: ای خواهرزاده‌ام! به الله سوگند، سه هلالِ ماه نو را در دو ماه می‌دیدیم و هیچ آتشی در خانه‌های پیامبر ج -برای پُخت و پز- روشن نمی‌شد. – عروه- می‌گوید: گفتم: خاله جان! پس زندگی شما با چه چیزی سپری می‌شد؟ فرمود: با دو چیز سیاه، یعنی خرما و آب؛ البته رسول الله ج همسایگانی از انصار داشت که حیوانات شیردهی داشتند و از شیرِ آن‌ها برای پیامبر ج می‌فرستادند و او از این شیر به ما می‌داد.

عَنْ عَمْرِو بْنِ الْحَارِثِ س قَالَ: مَا تَرَکَ رَسُولُ اللَّهِ ج عِنْدَ مَوْتِهِ دِرْهَمًا وَلَا دِینَارًا وَلَا عَبْدًا وَلَا أَمَةً وَلَا شَیْئًا إِلاَّ بَغْلَتَهُ الْبَیْضَاءَ وَسِلَاحَهُ وَأَرْضًا جَعَلَهَا صَدَقَةً.[32]

عمرو بن حارث س می‌گوید: رسول الله ج هنگام وفاتش، نه درهم و دیناری، نه غلام و کنیزی و نه چیز دیگری، از خود به جا گذاشت. فقط قاطر سفید و اسلحه‌اش و زمینی که آن را هم صدقه کرده بود، از وی باقی ماند.

عدالت رسول الله ج

عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ قُرَیْشًا أَهَمَّهُمْ شَأْنُ الْمَرْأَةِ الْمَخْزُومِیَّةِ الَّتِی سَرَقَتْ، فَقَالَ: وَمَنْ یُکَلِّمُ فِیهَا رَسُولَ اللهِ ج فَقَالُوا: وَمَنْ یَجْتَرِى عَلَیْهِ إِلاَّ أُسَامَةُ بْنُ زَیْدٍ، حِبُّ رَسُولِ اللهِ ج فَکَلَّمَهُ أُسَامَةُ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَتَشْفَعُ فِی حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللهِ» ثُمَّ قَامَ فَاخْتَطَبَ، ثُمَّ قَالَ: «إِنَّمَا أَهْلَکَ الَّذِینَ قَبْلَکُمْ أَنَّهُمْ کَانُوا، إِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الشَّرِیفُ تَرَکُوهُ، وَإِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الضَّعِیفُ أَقَامُوا عَلَیْهِ الْحَدَّ؛ وَایْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ فَاطِمَةَ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ، لَقَطَعْتُ یَدَهَا».[33]

عایشه ل می‌گوید: ماجرای زنی از «بنی‌مخزوم» که سرقت کرده بود، باعثِ نگرانی قریش شد؛ گفتند: چه کسی در این باره با رسول الله ج صحبت کند؟ و به این نتیجه رسیدند که کسی جز اسامه بن زید س که محبوبِ پیامبر ج است، جرأت میانجی‌گری و شفاعت ندارد. لذا اسامه س با پیامبر ج صحبت کرد- و از او درخواست نمود که دستِ این زن را قطع نکند.- رسول الله ج فرمود: «آیا درباره حکم و قانون خدا، شفاعت می‌کنی؟» آن‌گاه برخاست و سخنرانی نمود؛ فرمود: «امت‌های پیش از شما (بنی‌اسرائیل)، از آن جهت به هلاکت رسیدند که وقتی فردِ مشهور و نامداری در میان آن‌ها دزدی می‌کرد، او را رها می‌کردند و هرگاه، فردِ ضعیفی مرتکب سرقت می‌شد، حد را بر او جاری می‌نمودند. به الله سوگند، اگر دخترم فاطمه دزدی کند، دستش را حتماً قطع می‌کنم».

بردباری پیامبر ج

عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّهَا قَالَتْ لِرَسُولِ اللهِ ج: یَا رَسُولَ اللهِ، هَلْ أَتَى عَلَیْکَ یَوْمٌ کَانَ أَشَدَّ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ؟ فَقَالَ: «لَقَدْ لَقِیتُ مِنْ قَوْمِکِ وَکَانَ أَشَدَّ مَا لَقِیتُ مِنْهُمْ یَوْمَ الْعَقَبَةِ، إِذْ عَرَضْتُ نَفْسِی عَلَى ابْنِ عَبْدِ یَالِیلَ بْنِ عَبْدِ کُلَالٍ فَلَمْ یُجِبْنِی إِلَى مَا أَرَدْتُ، فَانْطَلَقْتُ وَأَنَا مَهْمُومٌ عَلَى وَجْهِی، فَلَمْ أَسْتَفِقْ إِلَّا بِقَرْنِ الثَّعَالِبِ، فَرَفَعْتُ رَأْسِی فَإِذَا أَنَا بِسَحَابَةٍ قَدْ أَظَلَّتْنِی فَنَظَرْتُ فَإِذَا فِیهَا جِبْرِیلُ، فَنَادَانِی، فَقَالَ: إِنَّ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ قَدْ سَمِعَ قَوْلَ قَوْمِکَ لَکَ، وَمَا رُدُّوا عَلَیْکَ، وَقَدْ بَعَثَ إِلَیْکَ مَلَکَ الْجِبَالِ لِتَأْمُرَهُ بِمَا شِئْتَ فِیهِمْ»، قَالَ: «فَنَادَانِی مَلَکُ الْجِبَالِ وَسَلَّمَ عَلَیَّ، ثُمَّ قَالَ: یَا مُحَمَّدُ، إِنَّ اللهَ قَدْ سَمِعَ قَوْلَ قَوْمِکَ لَکَ، وَأَنَا مَلَکُ الْجِبَالِ وَقَدْ بَعَثَنِی رَبُّکَ إِلَیْکَ لِتَأْمُرَنِی بِأَمْرِکَ، فَمَا شِئْتَ، إِنْ شِئْتَ أَنْ أُطْبِقَ عَلَیْهِمُ الْأَخْشَبَیْنِ»، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللهِ ج: «بَلْ أَرْجُو أَنْ یُخْرِجَ اللهُ مِنْ أَصْلَابِهِمْ مَنْ یَعْبُدُ اللهَ وَحْدَهُ لَا یُشْرِکُ بِهِ شَیْئًا».[34]

از عایشه ل روایت است که از پیامبر ج پرسید: آیا روزی سخت‌تر از روز اُحُد بر تو گذشته است؟ پیامبر ج فرمود: «سختی‌های فراوانی از قومِ تو دیده‌ام. سخت‌ترینش روز عقبه بود؛ آن‌گاه که خود را به "عبد یالیل بن کُلال" عرضه کردم و او خواسته‌ام را نپذیرفت. غمگین شدم و به رویِ خود رفتم و تا "قرن الثعالب" به خود نیامدم. آن‌جا سَرَم را بالا گرفتم؛ ابری دیدم که بر من سایه افکنده بود و چون به آن نگاه کردم، جبرئیل را در آن دیدم. مرا ندا داد و گفت: الله متعال، سخنِ قومت و پاسخی را که به تو دادند، شنید. اینک فرشته کوه‌ها را نزدت فرستاده است تا درباره آن‌ها هرچه می‌خواهی به این فرشته حکم کنی. سپس فرشته کوه‌ها مرا ندا داد، به من سلام کرد و گفت: ای محمد! الله، سخنِ قومت و پاسخی را که به تو دادند، شنید. اینک مرا نزدت فرستاده است تا درباره آن‌ها هرچه می‌خواهی به من دستور دهی؛ چه می‌خواهی؟ اگر بخواهی، دو کوه را بر سرِشان فرود می‌آورم. پیامبر ج فرمود: «(خیر؛) بلکه امیدوارم الله از نسلِ این‌ها کسانی پدید آورَد که فقط الله یکتا را عبادت کنند و چیزی را شریکش نسازند».

صبر رسول الله ج          

الله متعال می‌فرماید: ﴿وَٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ مَعَ ٱلَّذِینَ یَدۡعُونَ رَبَّهُم بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجۡهَهُۥۖ وَلَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ تُرِیدُ زِینَةَ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَاۖ وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَکَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا٢٨ [الکهف: 28].

«و خود را [بر همنشینی] با کسانی همراه [و شکیبا] گردان که بامداد و شامگاه پروردگارشان را می‌خوانند [و با آنکه فقیرند، تنها] رضایتِ او را می‌خواهند؛ و هرگز چشمانت را از آنان برنگردان تا زیورهای دنیا [و همنشینی با اشراف و قدرتمندان] را بخواهی و [همچنین] از کسی پیروی نکن ‌که دلش را از یاد خویش غافل ساخته‌ایم و از هوای نفس خود پیروی کرده و کارش تباه است».

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ س قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللهِ ج وَهُوَ یُوعَکُ، فَمَسِسْتُهُ بِیَدِی، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ إِنَّکَ لَتُوعَکُ وَعْکًا شَدِیدًا، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَجَلْ إِنِّی أُوعَکُ کَمَا یُوعَکُ رَجُلَانِ مِنْکُمْ» قَالَ: فَقُلْتُ: ذَلِکَ أَنَّ لَکَ أَجْرَیْنِ، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَجَلْ».[35]

عبدالله بن مسعود س می‌گوید: نزد پیامبر ج رفتم؛ و او تب داشت. با دستم او را لمس نمودم و گفتم: ای رسول الله! تب شدیدی داری. فرمود: «بله، من به اندازه دو نفر از شما، تب می‌کنم». گفتم: آیا برای این است که دو پاداش به شما می‌رسد؟ فرمود: «بله، همین طور است».

عَنْ خَبَّابِ بْنِ الأرَتِّ س قَالَ: شَکوْنَا إِلَى رَسُولِ اللهِ ج وَهُوَ مُتَوَسِّدٌ بُرْدَةً لَهُ فِی ظِلِّ الْکَعْبَةِ، قُلْنَا لَهُ: أَلَا تَسْتَنْصِرُ لَنَا؟ أَلَا تَدْعُو اللَّهَ لَنَا؟ قَالَ: «کَانَ الرَّجُلُ فِیمَنْ قَبْلَکُمْ، یُحْفَرُ لَهُ فِی الأَرْضِ فَیُجْعَلُ فِیهِ، فَیُجَاءُ بِالْمِنْشَارِ فَیُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ فَیُشَقُّ بِاثْنَتَیْنِ، وَمَا یَصُدُّهُ ذَلِکَ عَنْ دِینِهِ، وَیُمْشَطُ بِأَمْشَاطِ الْحَدِیدِ مَا دُونَ لَحْمِهِ مِنْ عَظْمٍ أَوْ عَصَبٍ، وَمَا یَصُدُّهُ ذَلِکَ عَنْ دِینِهِ، وَاللَّهِ لَیُتِمَّنَّ هَذَا الأمْرَ حَتَّى یَسِیرَ الرَّاکِبُ مِنْ صَنْعَاءَ إِلَى حَضْرَمَوْتَ، لَا یَخَافُ إِلا اللَّهَ أَوِ الذِّئبَ عَلَى غَنَمِهِ، وَلَکِنَّکُمْ تَسْتَعْجِلُونَ».[36]

خباب بن ارت س می‌گوید: رسول الله ج شالِ خود را در سایه کعبه، بالش ساخته و تکیه زده بود؛ (از شکنجه‌های مشرکان مکه) به او شکایت کردیم و گفتیم: آیا برای ما درخواست پیروزی نمی‌کنی؟ آیا برای ما دعا نمی‌کنی؟ فرمود: «در امت‌های گذشته برای شخصی (که ایمان آورده بود) چاله‌ای در زمین می‌کَندند و او را در آن می‌گذاشتند. سپس اره‌ای می‌آوردند و روی سرش می‌نهادند و او را از وسط، دو نیم می‌کردند؛ ولی این همه شکنجه، او را از دینش باز نمی‌داشت و شانه‌های آهنی در بدنش فرو می‌بردند تا جایی که به استخوان و عصب می‌رسید؛ ولی این همه شکنجه، او را از دینش باز نمی‌داشت. به الله سوگند که الله، این دین را کامل می‌کند و به نتیجه می‌رساند؛ تا جایی که سوارکار (مسافر) از «صنعاء» تا «حضرموت» می‌رود و جز ترس الله و خطر گرگ برای گوسفندانش، از هیچ چیز دیگری نمی‌ترسد؛ اما شما عجله می‌کنید».

نصیحت و خیرخواهی رسول الله ج

عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَضَحِکْتُمْ قَلِیلاً وَلَبَکَیْتُمْ کَثِیراً».[37]

از انس س روایت است که پیامبر ج فرمود: «اگر آن چه را که من می‌دانم، شما می‌دانستید، کمتر می‌خندیدید و بیشتر می‌گریستید».

عَنْ أَبِی أَیُوبَ الأَنْصَارِیِّ س أنَّ رَسُولُ اللَّهِ ج قَالَ: «لَا یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلَاثِ لَیَالٍ، یَلْتَقِیَانِ فَیُعْرِضُ هَذَا وَیُعْرِضُ هَذَا، وَخَیْرُهُمَا الَّذِی یَبْدَأُ بِالسَّلَامِ».[38]

از ابوایوب انصاری س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه شبانه روز با برادر مسلمانش قهر باشد؛ به گونه‌ای که وقتی یکدیگر را می‌بینند، از هم روی می‌گردانند. و بهترینشان، کسی است که سلام (و آشتی) را آغاز می‌کند».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِیَّاکُمْ وَالظَّنَّ، فَإِنَّ الظَّنَّ أَکْذَبُ الحَدِیثِ، وَلاَ تَحَسَّسُوا، وَلاَ تَجَسَّسُوا، وَلاَ تَنَاجَشُوا، وَلاَ تَحَاسَدُوا، وَلاَ تَبَاغَضُوا، وَلاَ تَدَابَرُوا، وَکُونُوا عِبَادَ اللَّهِ إِخْوَانًا».[39]

از ابوهریره س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «از گمان بد بپرهیزید؛ زیرا گمان بد، بدترین نوع دروغ است. و در پی عیب‌جویی از یکدیگر نباشید و به کنجکاوی و تجسس در کارهای دیگران نپردازید و قیمت کالاها را بدون این که قصد خرید داشته باشید، بالا نبرید و به یکدیگر حسادت نورزید و با یکدیگر دشمنی و کینه نداشته باشید و به هم پشت نکنید و برادروار، بندگان (نیک و عبادت‌گزارِ) الله باشید».

عَنْ أبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَکُونُ اللَّعَّانُونَ شُفعَاءَ، وَلَا شُهَدَاءَ یَوْمَ القِیَامَةِ».[40]

از ابودرداء س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «لعن و نفرین کنندگان در قیامت نه شفیع خواهند بود و نه گواه».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «... مِنْ شِرَارِ النَّاسِ ذَا الْوَجْهَیْنِ، الَّذِی یَأْتِی هَؤُلَاءِ بِوَجْهٍ وَهَؤُلَاءِ بِوَجْهٍ».[41]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «از بدترین مردم افراد دورویی هستند که پیشِ این‌ها یک‌رو و پیش آن‌ها رویی دیگر دارند».

عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «الْمُسْلِمُ أَخُو الْمُسْلِمِ، لَا یَظْلِمُهُ، وَلَا یُسْلِمُهُ، وَمَنْ کَانَ فِی حَاجَةِ أَخِیهِ کَانَ اللَّهُ فِی حَاجَتِهِ، وَمَنْ فَرَّجَ عَنْ مُسْلِمٍ کُرْبَةً، فَرَّجَ اللَّهُ عَنْهُ کُرْبَةً مِنْ کُرُبَاتِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَمَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».[42]

از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمود: «مسلمان، برادر مسلمان است. به او ظلم نمی‌کند و او را تسلیم (ظالم) نمی‌نماید. هرکس، در صدد برآورده ساختن نیاز برادر مسلمانش باشد، الله در صدد رفع نیازهای او بر می‌آید. هر کس، مشکل برادر مسلمانش را برطرف سازد، الله مشکلی از مشکلات روز قیامت او را بر طرف خواهد کرد. و هرکس که عیب برادر مسلمانش را بپوشاند، الله عیب‌های او را در روز قیامت، خواهد پوشاند».

أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لاَ تَبَاغَضُوا، وَلاَ تَحَاسَدُوا، وَلاَ تَدَابَرُوا، وَکُونُوا عِبَادَ الله إِخْوَاناً، وَلاَ یَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ یَهْجُرَ أَخَاهُ فَوْقَ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ».[43]

انس بن مالک س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «نسبت به یکدیگر کینه و دشمنی نداشته باشید، به یکدیگر حسادت نورزید، به هم پشت نکرده، با یک دیگر قطع رابطه نکنید و برادروار، بندگانِ (نیک و عبادت‌گزارِ) الله باشید؛ و برای هیچ مسلمانی جایز نیست که بیش از سه شبانه روز با برادر مسلمانش قهر باشد».

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «اتَّقُوا الظُّلْمَ، فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَاتَّقُوا الشُّحَّ، فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، حَمَلَهُمْ عَلَى أَنْ سَفَکُوا دِمَاءَهُمْ وَاسْتَحَلُّوا مَحَارِمَهُمْ».[44]

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمود: «از ظلم و ستم بپرهیزید؛ زیرا ظلم و ستم، تاریکی‌های فراوانی در روز قیامت، در پی خواهد داشت. و از بُخل و آز دوری کنید؛ زیرا امت‌های پیش از شما را به هلاکت و نابودی رساند و آنان را بر آن داشت که خونِ یکدیگر را بریزند و حرمتِ ناموس و اموال و آبروی یکدیگر را بشکنند».

عَنِ الْمِقْدَادِ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إذَا رَأَیْتُمُ الْمَدَّاحِیْنَ، فَاحْثُوا فِیْ وَجُوهِهِمُ التُّرَابَ».[45]

از مقداد س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «وقتی ثناگویان و مداحان را دیدید، بر صورت آنان خاک بپاشید».

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِک س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج : «لاَ یَتَمَنَّیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمُ المَوْتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِهِ، فَإِنْ کَانَ لاَ بُدَّ مُتَمَنِّیًا لِلْمَوْتِ فَلْیَقُلْ: اللَّهُمَّ أَحْیِنِی مَا کَانَتِ الحَیَاةُ خَیْرًا لِی، وَتَوَفَّنِی إِذَا کَانَتِ الوَفَاةُ خَیْرًا لِی».[46]

انس بن مالک س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هیچ‌یک از شما به خاطر مصیبتی که به آن گرفتار می‌شود، آرزوی مرگ نکند؛ اما اگر چاره دیگری ندارد، بگوید: یا الله! تا زمانی‌که زندگی به نفع من است، مرا زنده نگه‌دار و آن‌گاه که مرگ به نفع من است، مرا بمیران».

عَنْ جَابِر بْنِ عَبْدِ اللهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمْ أَنْ یَنْفَعَ أَخَاهُ فَلْیَفْعَلْ».[47]

از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمود: «هرکس از شما می‌تواند به برادرش نفع برساند، باید کوتاهی نکند».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْرًا أَوْ لِیَصْمُتْ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلاَ یُؤْذِ جَارَهُ، وَمَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالیَوْمِ الآخِرِ فَلْیُکْرِمْ ضَیْفَهُ».[48]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس به الله و روز قیامت، ایمان دارد، سخن خوب بگوید و یا سکوت نماید و هرکس به الله و روز قیامت، ایمان دارد، همسایه‌اش را از اذیت و آزار نکند. و هرکس به الله و روز قیامت، ایمان دارد، مهمانش را گرامی بدارد».

شمایل پیامبر ج

عَنِ الْبَرَاءِ س قَالَ: کانَ رَسُولُ الله ج أَحْسَنَ النَّاسِ وَجْهًا، وَ أَحْسَنَهُ خَلْقًا، لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الْبَائنِ وَلا بِالْقَصِیرِ.[49]

براء س می‌گوید: رسول الله ج از نظر چهره و خلقت از همۀ مردم، زیباتر بود. و قامتش نه زیاد بلند بود و نه کوتاه.

عَنْ أَنَسٍ س: أَنَّهُ ج کَانَ إِذَا تَکَلَّمَ بِکَلِمَةٍ أَعَادَهَا ثَلاَثًا، حَتَّى تُفْهَمَ عَنْهُ، وَإِذَا أَتَى عَلَى قَوْمٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ، سَلَّمَ عَلَیْهِمْ ثَلاَثًا.[50]

انس س روایت می‌کند که: پیامبر ج هنگامی‌که سخنی می‌گفت، آن را سه بار تکرار می‌کرد تا سخنش فهمیده شود و هنگامی‌که نزد گروهی می‌رفت و به آن‌ها سلام می‌گفت، سلامش را - حدّاکثر- سه بار تکرار می‌نمود.




[1]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3493 و مسلم حدیث شماره 2638 با لفظ مسلم

[2]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره3559 و مسلم حدیث شماره 2321 با لفظ بخاری

[3]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 4799 و ترمذی حدیث شماره2002 با لفظ ابوداود

[4]- صحیح؛ مسند احمد حدیث شماره 6735 و بخاری در ادب المفرد حدیث شماره 275 السلسلة الصحیحة آلبانی: 751

[5]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3559 و مسلم حدیث شماره 2321 با لفظ بخاری

[6]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6038 و مسلم حدیث شماره 2309 با لفظ بخاری

[7]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6 و مسلم حدیث شماره 2308 با لفظ بخاری

[8]- مسلم حدیث شماره 2312

[9]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6102 و مسلم حدیث شماره 2320 با لفظ بخاری

[10]- بخاری حدیث شماره 3445

[11]- بخاری حدیث شماره 2568

[12]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2908 و مسلم حدیث شماره 2307 با لفظ مسلم

[13]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره6128 و مسلم حدیث شماره 284 با لفظ بخاری

[14]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6125 و مسلم حدیث شماره 1734 با لفظ بخاری

[15]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6927 و مسلم حدیث شماره 2593 با لفظ مسلم

[16]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3560 و مسلم حدیث شماره 2327 با لفظ بخاری

[17]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5997  و مسلم حدیث شماره 2318 با لفظ بخاری

[18]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 703 و مسلم حدیث شماره 467 با لفظ بخاری

[19]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 30 و مسلم حدیث شماره 1661 با لفظ مسلم

[20]- بخاری حدیث شماره 1356

[21]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6092 و مسلم حدیث شماره 899 با لفظ بخاری

[22]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6089، و مسلم حدیث 2475 با لفظ بخاری

[23]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5050 و مسلم حدیث شماره 800 با لفظ بخاری

[24]- صحیح؛ ابوداود شماره 904. و نسایی شماره 1214 با لفظ ابوداود

[25]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6109 و مسلم حدیث شماره 2107 با لفظ بخاری

[26]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6110 و مسلم حدیث شماره 466 با لفظ بخاری

[27]- مسلم حدیث شماره 2285

[28]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6129 و مسلم حدیث شماره 2150 با لفظ بخاری

[29]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6460 و مسلم حدیث شماره 1055 با لفظ بخاری

[30]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5416 و مسلم حدیث شماره 2970 با لفظ مسلم

[31]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2567 و مسلم حدیث شماره 2972 با لفظ مسلم

[32]- بخاری حدیث شماره 4461

[33]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3475 و مسلم حدیث شماره 1688 با لفظ بخاری

[34] - متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3231 و مسلم حدیث شماره 1795 با لفظ مسلم

[35]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5667 و مسلم حدیث شماره 2571 با لفظ مسلم

[36]- بخاری حدیث شماره 6943

[37]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره4621 و مسلم حدیث شماره 2359 با لفظ بخاری

[38]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6237 و مسلم حدیث شماره 2560 با لفظ مسلم

[39]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6066 و مسلم حدیث شماره 2563 با لفظ بخاری

[40]- مسلم حدیث شماره2598

[41]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره6058 و مسلم حدیث شماره 2526 با لفظ مسلم

[42]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2442 و مسلم حدیث شماره 2580 با لفظ بخاری

[43]- مسلم حدیث شماره 2578

[44]- مسلم حدیث شماره 2578

[45]- مسلم حدیث شماره 3002

[46]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6351 و مسلم حدیث شماره 2680 با لفظ بخاری

[47]- مسلم حدیث شماره 2199

[48]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6475 و مسلم حدیث شماره 47 با لفظ بخاری

[49]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3549 و مسلم حدیث شماره2337 با لفظ بخاری

[50] -بخاری حدیث شماره 95

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد