اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

5- کتاب دعا

5- کتاب دعا

شامل موارد زیر است:

1-    احکام دعا.

2-     بهترین اوقات و مکان‌ها و احوالی که دعا قبول می‌شود.

3-     دعای وارد شده در قرآن و سنت صحیح. که شامل دو مورد زیر است:

1. دعاهای قرآنی.

2. دعاهای نبوی.

4-    دعاها و اذکاری که انسان به وسیله‌ی آن‌ها از شر شیطان پناه می‌جوید، که شامل موارد زیر است:

1. آنچه که انسان به وسیله‌ی آن از شر شیطان پناه می‌جوید.

2. درمان سحر و اذیت و آزار آن.

3. رقیه‌ی چشم زدگی

1- احکام دعا

انواع دعا

دعا بر دو نوع است: دعای عبادت و دعای مسألت. و هر یکی از این دو مستلزم دیگری است.

اول - دعای عبادت: توسل به الله بلندمرتبه به وسیله‌ی خالص کردن عبادت و تضرع و حمد و ثنا برای الله، به خاطر به دست آوردن امری دوست داشتنی یا دفع امور ناپسند و جلوگیری از ضرر.

الله می‌فرماید: ﴿وَذَا ٱلنُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَٰضِبٗا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقۡدِرَ عَلَیۡهِ فَنَادَىٰ فِی ٱلظُّلُمَٰتِ أَن لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٧ فَٱسۡتَجَبۡنَا لَهُۥ وَنَجَّیۡنَٰهُ مِنَ ٱلۡغَمِّۚ وَکَذَٰلِکَ نُ‍ۨجِی ٱلۡمُؤۡمِنِینَ٨٨ [الأنبیاء: 87-88].

«و [یاد کن از] ذوالنون [= یونس] آنگاه که خشمگین [از میان قومش] رفت و چنین پنداشت که ما هرگز بر او تنگ نمی‌گیریم [و به خاطر این کار مجازاتش نمی‌کنیم]؛ [وقتی ماهی او را بلعید] در تاریکی‌ها ندا داد که: «[پروردگارا،] هیچ معبودی [به‌حق] جز تو نیست. تو منزّهی. بی‌تردید، من از ستمکاران بوده‌ام». دعایش را اجابت کردیم و او را از اندوه نجات دادیم و مؤمنان را [نیز] اینچنین نجات می‌دهیم».

دوم - دعای مسألت: درخواست کردن آنچه که به فرد دعا کننده سود می‌رساند. از قبیل جلب منفعت یا دور کردن ضرر و زیان.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٤٧ [آل عمران: 147].

«و سخنشان تنها این بود که: پروردگارا، گناهانمان را بیامرز و از زیاده‌رویِ ما در کارمان [درگذر] و گام‌هایمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان».

قدرت دعا

دعاها و پناه‌خواستن‌ها از الله به مانند سلاح است و ملاک، تنها تیزی سلاح نیست بلکه به استفاده کننده آن نیز بستگی دارد.

هرگاه اسلحه کامل باشد و مشکلی نداشته باشد و استفاده کننده، انسان قدرتمندی باشد و مانعی هم در کار نباشد دشمن توسط آن از پای در می‌آید و در صورتِ ناهماهنگیِ هر یک از این سه مورد، تاثیر نیز کاهش می‌یابد.

دعا اسلحه‌ی مؤمن است، چه فرود بیاید یا نیاید سود می‌رساند و با اندازه‌ی قدرت یقین به الله و پایداری در اوامرش و تلاش و کوشش برای سربلندی سخن الله، دعا اجابت شده و مطلوب حاصل می‌شود.

الله می‌فرماید: ﴿فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمۡسِکُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ فَارِقُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٖ وَأَشۡهِدُواْ ذَوَیۡ عَدۡلٖ مِّنکُمۡ وَأَقِیمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِۚ ذَٰلِکُمۡ یُوعَظُ بِهِۦ مَن کَانَ یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢ وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُۚ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِکُلِّ شَیۡءٖ قَدۡرٗا٣ [الطلاق: 2-3].

«و هنگامی که [آنها را طلاق دادید و] عده‌شان به سر رسید، آنان را به طرز شایسته‌ای نگه‌ دارید یا به طرز شایسته‌ای از آن‌ها جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه بگیرید و شهادت را برای الله برپا دارید. این [حکمی است] که هر کس به الله و روز قیامت ایمان دارد، به آن پند و اندرز داده می‌شود؛ و هر‌ کس که از الله بترسد، راه نجاتی برای او قرار می‌دهد و او را از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد؛ و هر کس بر الله توکل کند، او تعالی برایش کافی است. بی‌گمان، الله فرمان خود را به انجام می‌رسانَد. مسلّماً الله برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است».

اجابت دعا

اللهِ عزیز و گرامی، غنی و بخشاینده است. دعای کسی را که از او بخواهد، هرگز رد نمی‌کند. هرگاه دعا با شرایطش انجام گیرد، الله یا به سؤال کننده فورا می‌دهد یا اجابت را به تأخیر می‌اندازد تا فرد مسلمان بیش‌تر تضرّع و زاری کند. یا به او چیزی سودمندتر از خواسته‌اش عطا می‌کند یا اینکه از او بلایی را دور می‌کند و یا آن را برای روز قیامت به تأخیر می‌اندازد؛ زیرا الله بهتر مصلحت بندگانش را می‌داند، پس ما شتاب نکنیم.

﴿وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُۚ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِکُلِّ شَیۡءٖ قَدۡرٗا٣ [الطلاق: 3].

«و او را از جایی که گمان ندارد، روزی می‌دهد؛ و هر کس بر الله توکل کند، او تعالی برایش کافی است. بی‌گمان، الله فرمان خود را به انجام می‌رسانَد. مسلّماً الله برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است».

﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ١٨٦ [البقرة: 186].

«و [ای پیامبر،] چون بندگانم دربارۀ من از تو بپرسند [به آنان] بگو که من نزدیکم و دعای دعاکننده را - هنگامی که مرا بخوانَد - اجابت می‌کنم؛  پس [آنان فقط] باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند؛ باشد که راه ‌یابند».

موانع اجابت دعا

دعا از قوی‌ترین ابزارها در دور کردن چیزهای ناپسند و به دست آوردن چیزهای مطلوب می‌باشد، ولی گاهی دعا تاثیری ندارد؛ یا به خاطر ضعفِ خودِ دعا که مورد پسند الله نیست و در آن کینه و دشمنی است؛ و یا به علت ضعف قلب و عدم توجه به سوی الله در هنگام دعا؛ و یا به علت موانع اجابت همانند خوردن حرام و غفلت و اشتباه و انباشته شدن گناهان در قلب؛ و یا به علت عجله داشتن برای نتیجه دعا و ترک دعا.

چه بسا عدم اجابت دعا در دنیا برای این باشد که در آخرت بزرگ‌تر از آن به او عطا کند و یا گاهی به او نمی‌دهد، ولی شری را از او دور می‌گرداند.

و چه بسا در حاصل شدن مطلوب، گناه باشد، پس ندادن بهتر است و گاهی به او نمی‌دهد تا از پروردگارش غافل نباشد که سؤال کردن را ترک کند و به دروازه‌ی پروردگار نیاید.

1.       جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللهِ ب یَقُولُ: سَلَّمَ نَاسٌ مِنْ یَهُودَ عَلَى رَسُولِ اللهِ ج فَقَالُوا: السَّامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْقَاسِمِ، فَقَالَ: «وَعَلَیْکُمْ» فَقَالَتْ عَائِشَةُ: وَغَضِبَتْ أَلَمْ تَسْمَعْ مَا قَالُوا؟ قَالَ: «بَلَى، قَدْ سَمِعْتُ فَرَدَدْتُ عَلَیْهِمْ وَإِنَّا نُجَابُ عَلَیْهِمْ وَلَا یُجَابُونَ عَلَیْنَا».[1]

جابر بن عبدالله ب می‌گوید: گروهی از یهودیان به رسول الله ج سلام کردند و گفتند: السام علیک (مرگ بر تو) ای ابوالقاسم! پیامبر ج فرمود: «و علیکم (و بر شما باد)». عایشه ل (که در آنجا حضور داشت) خشمگین شد و گفت: آیا نشنیدی که آنان چه گفتند؟ پیامبر ج فرمود: «بله، شنیدم و دعای‌شان را به خودشان برگرداندم؛ باید بدانید که نفرین ما در حق آنان، پذیرفته می‌شود؛ اما نفرین آنان در حق ما پذیرفته نمی‌شود».

2.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللهَ طَیِّبٌ لَا یَقْبَلُ إِلَّا طَیِّبًا، وَإِنَّ اللهَ أَمَرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا أَمَرَ بِهِ الْمُرْسَلِینَ، فَقَالَ: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ٥١ [المؤمنون: 51] وَقَالَ: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ [البقرة: 172] ثُمَّ ذَکَرَ الرَّجُلَ یُطِیلُ السَّفَرَ أَشْعَثَ أَغْبَرَ، یَمُدُّ یَدَیْهِ إِلَى السَّمَاءِ، یَا رَبِّ، یَا رَبِّ، وَمَطْعَمُهُ حَرَامٌ، وَمَشْرَبُهُ حَرَامٌ، وَمَلْبَسُهُ حَرَامٌ، وَغُذِیَ بِالْحَرَامِ، فَأَنَّى یُسْتَجَابُ لِذَلِکَ؟.[2]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «ای مردم، الله پاک است و فقط پاکیزه را می‌پذیرد. الله به مؤمنان همان دستوری را داده که به پیامبران داده است؛ چنان‌که می‌فرماید: «ای پیامبران، از [غذاهای] پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید. یقیناً من از آنچه انجام می‌دهید آگاهم». و فرمود: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیِ شما کرده‌ایم بخورید». سپس رسول الله ج داستان مردی را ذکر کرد که سفری طولانی را پیموده و ژولیده‌موی و غبارآلود است. او دستانش را به سوی آسمان بلند می‌کند و می‌گوید: پروردگارا! پروردگارا! در حالی که خوراک، نوشیدنی و لباسش حرام می‌باشد و با حرام تغذیه شده است؛ دعای چنین شخصی چگونه پذیرفته می‌شود؟.

حالت‌های دعا همراه با بلا

دعا از سودمندترین درمان‌هاست و دشمن بلاست که جلویش را می‌گیرد و هرگاه بلا برسد، آن را دور می‌کند یا سبک می‌گرداند.

دعا همراه بلا، سه حالت دارد:

1.     دعا از بلا نیرومندتر است، پس آن را دفع می‌کند.

2.     دعا از بلا ضعیف‌تر است، پس بلا بر آن چیره می‌شود.

3.     دعا و بلا هردو علیه یکدیگر به پا می‌خیزند و هریک مانع دیگری می‌شود.

فضیلت دعا

الله می‌فرماید:

1.      ﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّیۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا یَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَیَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦۗ قُلۡ هَلۡ یَسۡتَوِی ٱلَّذِینَ یَعۡلَمُونَ وَٱلَّذِینَ لَا یَعۡلَمُونَۗ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ٩ [الزمر: 9].

«آیا [چنین مشرکی بهتر است یا] کسی که در طول شب، در حال سجده و قیام، به عبادت مشغول است و از [عذاب] آخرت ترسان است و به رحمت پروردگارش امید دارد؟ بگو: آیا کسانی که [حق بندگی پروردگار را] می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند، یکسانند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند».

2.      ﴿وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌۖ أُجِیبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لِی وَلۡیُؤۡمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمۡ یَرۡشُدُونَ١٨٦ [البقرة: 186].

«و [ای پیامبر،] چون بندگانم دربارۀ من از تو بپرسند [به آنان] بگو که من نزدیکم و دعای دعاکننده را - هنگامی که مرا بخوانَد - اجابت می‌کنم؛  پس [آنان فقط] باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند؛ باشد که راه ‌یابند».

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ٦٠ [غافر: 60].

«و پروردگارتان فرمود: «مرا به دعا بخوانید، تا [دعای] شما را اجابت کنم. کسانی که از عبادت من سرکشی می‌کنند، به زودی با خواری به جهنم وارد می‌شوند».

آداب دعا و اسباب اجابت

برخی از آن عبارت است از:

1.     خالص برای الله باشد و ابتدا با حمد و ثنای الله شروع شود و پس از آن در اول و آخر دعا، درود بر پیامبر ج فرستاده شود.

2.     دعا با نام‌های نیک الله باشد. برای هیچ فردی جایز نیست که صفات الله را صدا بزند و بگوید: ای وجه الله، ای علم الله، ای رحمت الله و امثال آن. ولی توسل به صفات الله مستحب است که بگوید: یا الله، من با قدرت بزرگ تو یا رحمت وسیع تو و امثال آن از تو طلب می‌کنم.

3.     حضور قلب هنگام دعا، و پایین آوردن صدا، اعتراف به گناه و طلب آمرزش آن و اعتراف به نعمت و سپاسگزاری از الله بلند مرتبه.

4.     هر دعایی را سه بار تکرار کند و بر آن اصرار نماید و اجابت را سست و ضعیف نداند، بلکه بر اجابت آن یقین داشته باشد. و به گناه یا قطع صله‌ی رحم دعا نکند. همچنین در دعا از حدود، تجاوز نکند، بلکه به الله گمان نیک داشته باشد.

5.     علیه خانواده و خود و مال و فرزندش دعا نکند و خوراک و نوشیدنی و لباسش از حلال باشد. اگر توانایی دارد ظلم و ستمی را که مرتکب شده جبران کند. در دعا خشوع و تضرع نماید و از ناپاکی و پلیدی، پاک باشد.

6.     دست‌ها را تا برابریِ شانه‌ها در کنار یکدیگر بلند نماید و کف‌شان به سوی آسمان باشد و اگرخواست چهره و ظاهر دست‌هایش را به سوی قبله نماید.

7.     هنگام دعا رو به قبله باشد و در حالت سستی و نرمی دعا کند و دعاهایی را بخواند که احتمال اجابت‌شان باشد و در شریعت وارد شده‌اند.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا یُؤۡمِنُ بِ‍َٔایَٰتِنَا ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِهَا خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَسَبَّحُواْ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ۩١٥ تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ یَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ١٦ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٧ [السجدة: 15-17].

«فقط کسانی به آیات ما ایمان می‌آورند که چون به آن‌ها پند داده شوند، به سجده می‌افتند و پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و تکبر نمی‌ورزند. [در دل شب،] از بسترها برمی‌خیزند و پروردگار‌شان را با بیم و امید [به نیایش] می‌خوانند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند. هیچ کس نمی‌داند به [پاس] آنچه [این مؤمنان در دنیا] انجام می‌دهند، چه [بسیار مایۀ] روشنی چشم‌ها برایشان نهفته است».

احکام انواع دعا

دعا بر سه نوع است:

1.     دعاهایی که الله و پیامبرش، آن را به ما دستور داده‌اند، و دستور هم یا برای وجوب است یا برای استحباب. مانند دعاهایی که در قرآن و سنت وارد شده‌اند و در نماز و غیر آن خوانده می‌شوند. این‌ها مورد پسند الله هستند.

برترین و بزرگ‌ترین و کامل‌ترین دعا و سؤال در قرآن کریم این است:

﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧ [الفاتحة: 6-7].

«ما را به راه راست هدایت فرما [و همواره ثابت‌قدم بگردان]؛ راه کسانی [همچون پیامبران، شهیدان، راستگویان و نیکوکاران] ‌که به آنان نعمت داده‌ای، نه [راه] کسانی که بر آنان خشم گرفته شده است [= یهود] و نه [راه] گمراهان [= نصاری]».

2.     نوع دیگر آن است که الله و پیامبرش، ما را از آن منع کرده‌اند، مانند گذشتن از حدود در دعا. مثل اینکه انسان چیزی را طلب کند که ویژه‌ی پروردگار است، مثلا از الله بخواهد که او را بر هر چیزی دانا یا توانا بگرداند و یا او را از غیب خبر دهد و امثال آن. این قبیل دعا را الله دوست ندارد و نمی‌پسندد.

3.     نوع دیگر، مباح و جایز است، مثلا چیز اضافی را بخواهد که در آن گناهی نباشد.

2- برترین اوقات، جاها و حالت‌هایی که دعا اجابت می‌شود

1. برترین اوقات دعا

نیمه‌ی آخر شب، شب قدر، پس از نمازهای فرض، بین اذان و اقامه، لحظه‌ای از هر شب، لحظه‌ای از روز جمعه، و آن آخرین لحظه پس از عصر است، هنگام اذان برای نمازهای فرض، هرگاه با وضو بخوابد و سپس در شب بلند شود و دعا کند، دعا در ماه رمضان و شب قدر و امثال آن.

2. برترین مکان‌های دعا

هنگام طواف کعبه، روز عرفه در عرفات، بر صفا و مروه، در مشعر الحرام (مزدلفه)، پس از رمی جمره‌ی کوچک و وسطی در اعمال حج و امثال آن.

3. بهترین حالت‌های دعا

دعا با «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»، دعا هنگام روی آوردن قلب به سوی الله، دعا پس از وضو، دعای مسافر، بیمار، مظلوم، دعای پدر برای فرزندش و دعای مضطر، دعا هنگام سجده، زمان اجتماع مسلمانان در مجالس ذکر و یاد الله، هنگام آواز خروس، وقتی که در شب فردی بیدار شود و این دعا را بخواند: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ، وَلَهُ الْحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، سُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَکْبَرُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ...»، سپس درخواست آمرزش نماید و دعا کند و امثال آن.

الله می‌فرماید:

1.      ﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٦٢ لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٦٣ [الأنعام: 162-163].

«بگو: «بی‌تردید، نمازم و قربانی‌های من و زندگی و مرگم همه برای الله - پروردگار جهانیان- است. [همان ذاتی که‌] شریکى ندارد؛ و به این [عبادت الله به یگانگی و خالصانه] دستور یافته‌ام و من نخستین مسلمان [از این قوم] هستم».

2.      ﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ وَلَا تَجۡهَرۡ بِصَلَاتِکَ وَلَا تُخَافِتۡ بِهَا وَٱبۡتَغِ بَیۡنَ ذَٰلِکَ سَبِیلٗا١١٠ وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا١١١ [الإسراء: 110-111].

«بگو: «الله» را بخوانید یا «رحمان» را بخوانید؛ هر کدام را که بخوانید، نیکوترین نام‌ها براى اوست». و [ای پیامبر،] نمازت را [آنچنان] به صدای بلند نخوان [که مشرکان بشنوند] و آن را [آنقدر نیز] آهسته نخوان [که حتی اصحابت نشوند]؛ و میان این [دو حالت،] راهى [میانه‌] بجوى. و بگو: «ستایش مخصوص الله است که فرزندی [برای خویش] برنگزیده است و در فرمانروایی، هیچ شریکی ندارد و هرگز خوار و ناتوان نمی‌گردد که [نیاز به دوست و] کارساز داشته باشد» و او را بزرگ بدار؛ بزرگداشتی شایسته».

3.      ﴿أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَیَجۡعَلُکُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ٦٢ [النمل: 62].

«[آیا معبودان شما بهترند] یا ذاتی ‌که [دعای] درمانده را - وقتی او را بخواند- اجابت می‌کند و گرفتاری را برطرف می‌سازد و شما را جانشینان [پیشینیان در] زمین قرار می‌دهد؟ آیا معبود دیگری با الله وجود دارد؟ چه اندک پند می‌گیرید!».

کیفیت خواستن از الله:

1.     الله عزیز و گرامی را زیاد یاد کند، زیرا هرکس الله را زیاد یاد کند، بهتر از آنچه که به سائلان می‌دهد، به او خواهد داد.

﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِی وَلَا تَکۡفُرُونِ١٥٢ [البقرة: 152].

«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکرگزاری مرا به جای آورید و از من ناسپاسی نکنید».

2.     قبل از خواستن، حمد و ثنای الله را به جای آورد.

ابراهیم ÷ هنگامی‌که با قومش سخن گفت، قبل از خواستن از الله، با تعریف و ثنا به پروردگارش متوسل شد و گفت:

﴿قَالَ أَفَرَءَیۡتُم مَّا کُنتُمۡ تَعۡبُدُونَ٧٥ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُکُمُ ٱلۡأَقۡدَمُونَ٧٦ فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّیٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٧٧ ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهۡدِینِ٧٨ وَٱلَّذِی هُوَ یُطۡعِمُنِی وَیَسۡقِینِ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ٨٠ وَٱلَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحۡیِینِ٨١ [الشعراء: 75-81].

«[ابراهیم] گفت: «آیا دیدید [و دانستید] چیزهایی را که همواره عبادت می‌کردید - [هم] شما و [هم] پدرانتان-  یقیناً [همۀ] آن‌ها [= معبودان باطل] دشمنِ [عقیدۀ توحیدیِ] من هستند؟ مگر پروردگار جهانیان. آن [معبودی] ‌که مرا آفریده و هدایتم می‌کند و همان ذاتی ‌که به من غذا می‌دهد و سیرابم می‌سازد و هنگامی که بیمار می‌شوم، اوست که شفایم می‌دهد و ذاتی ‌که مرا می‌میرانَد و [دوباره] زنده‌ام می‌کند».

سپس خواسته‌اش را با ثنا آمیخته کرد و فرمود:

﴿وَٱلَّذِیٓ أَطۡمَعُ أَن یَغۡفِرَ لِی خَطِیٓ‍َٔتِی یَوۡمَ ٱلدِّینِ٨٢ [الشعراء: 82].

«و ذاتی ‌که امیدوارم روز جزا گناهانم را ببخشد».

آن‌گاه با صراحت چنین درخواست کرد و گفت:

﴿رَبِّ هَبۡ لِی حُکۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِی بِٱلصَّٰلِحِینَ٨٣ وَٱجۡعَل لِّی لِسَانَ صِدۡقٖ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ٨٤ وَٱجۡعَلۡنِی مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِیمِ٨٥ وَٱغۡفِرۡ لِأَبِیٓ إِنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلضَّآلِّینَ٨٦ وَلَا تُخۡزِنِی یَوۡمَ یُبۡعَثُونَ٨٧ یَوۡمَ لَا یَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ٨٨ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلۡبٖ سَلِیمٖ٨٩ [الشعراء: 83-89].

«پروردگارا، به من دانشی [در دین] ببخش و مرا به شایستگان ملحق کن. و در آیندگان آوازه‌ای نیک برایم قرار بده. و مرا از وارثان بهشتِ پرنعمت بگردان. و پدرم را بیامرز [که] بی‌تردید در زمرۀ گمراهان بود. و روزی ‌که [مردم] برانگیخته می‌شوند، مرا رسوا [و شرمنده] نساز. همان روزی ‌که مال و فرزندان سودی نمی‌بخشد؛ مگر کسی ‌که با قلبی پاک [و خالی از شرک و نفاق و ریا] به پیشگاه الله بیاید».

سپس الله بخشاینده و مهربان سوره‌ی فاتحه را بر محمد ج با این ترتیب نازل کرد و فرمود:

﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ٣ مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ٤ [الفاتحة: 2-4].

«تمام ستایش‌ها [و سپاس‌ها] از آنِ الله - پروردگار جهانیان- است؛ بخشندۀ مهربان است؛ مالک روزِ جزاست».

همه‌ی این‌ها تعریف و ستایش و تمجید پروردگار عزیز و گرامی‌اند. در ادامه‌ الله می‌فرماید:

﴿إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ٥ [الفاتحة: 5].

«[پروردگارا] تنها تو را عبادت می‌کنیم [= برخی از انواع عبادت عبارت است از: توکل، خشوع، خشیت، استعانت (یاری‌جُستن)، ذبح، نذر، دعا و استغاثه (به فریادرسی خواندن) و ... .] و تنها از تو یاری [و مدد] می‌جوییم».

تمام این‌ حمد و ثناها با سؤال کردن آمیخته است.

در ادامه الله می‌فرماید: ﴿ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧ [الفاتحة: 6-7].

«ما را به راه راست هدایت فرما [و همواره ثابت‌قدم بگردان]؛ راه کسانی [همچون پیامبران، شهیدان، راستگویان و نیکوکاران] ‌که به آنان نعمت داده‌ای، نه [راه] کسانی که بر آنان خشم گرفته شده است [= یهود] و نه [راه] گمراهان [= نصاری]».

این فقط درخواست است و بزرگ‌ترین و اولین خواسته در قرآن کیم است.

اکنون برخی از دعاهای قرآنی و نبوی را برای‌تان یادآور می‌شویم.

3- برخی از دعاهایی که در قرآن کریم و سنت صحیح وارد شده‌اند

1. دعاهای قرآنی

الله، قرآن را برای هر چیزی تبیان و هدایت و موعظه و رحمت و شفا قرار داده است. اکنون برخی از دعاهای قرآنی را یادآور می‌شویم که فرد مسلمان آنچه که مناسب حالش می‌باشد را برگزیند و اسباب مشروع را بگیرد و یقین کامل داشته باشد که همه‌ی امور به دست الله یکتایی است که شریک ندارد.

1.                  ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ١ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٢ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ٣ مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ٤ إِیَّاکَ نَعۡبُدُ وَإِیَّاکَ نَسۡتَعِینُ٥ ٱهۡدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ٦ صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنۡعَمۡتَ عَلَیۡهِمۡ غَیۡرِ ٱلۡمَغۡضُوبِ عَلَیۡهِمۡ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧ [الفاتحة: 1-7].

«به نام الله بخشندۀ مهربان. تمام ستایش‌ها [و سپاس‌ها] از آنِ الله - پروردگار جهانیان- است؛ بخشندۀ مهربان است؛ مالک روزِ جزاست. [پروردگارا] تنها تو را عبادت می‌کنیم [= برخی از انواع عبادت عبارت است از: توکل، خشوع، خشیت، استعانت (یاری‌جُستن)، ذبح، نذر، دعا و استغاثه (به فریادرسی خواندن) و ... .] و تنها از تو یاری [و مدد] می‌جوییم. ما را به راه راست هدایت فرما [و همواره ثابت‌قدم بگردان]؛ راه کسانی [همچون پیامبران، شهیدان، راستگویان و نیکوکاران] ‌که به آنان نعمت داده‌ای، نه [راه] کسانی که بر آنان خشم گرفته شده است [= یهود] و نه [راه] گمراهان [= نصاری]».

2.      ﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَٰلِمُ ٱلۡغَیۡبِ وَٱلشَّهَٰدَةِۖ هُوَ ٱلرَّحۡمَٰنُ ٱلرَّحِیمُ٢٢ هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَیۡمِنُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَکَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٢٣ هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٢٤ [الحشر: 22-24].

«او الله است که معبودی [راستین] جز او نیست؛ دانای غیب و آشکار است؛ او بخشندۀ مهربان است. او الله است که معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ [اوست] فرمانروا، منزّه، بی‌عیب و نقص، تصدیق‌کنندۀ پیامبرانش، مراقب [اعمال بندگانش]، قدرتمندِ شکست‌ناپذیر، شکوهمند و شکست‌دهندۀ مطلق، والامقام و شایستۀ عظمت. الله از کسانی ‌[یا چیزهایی] که [برای او به عنوان] شریک می‌آورند، پاک و منزّه است. او الله است: خالقِ هستی، آفریدگارِ آن از نیستی [و] شکل‌دهندۀ مخلوقات؛ نام‌هایی نیک دارد. آنچه در آسمان‌ها و زمین است تسبیحِ او را می‌گویند، و او قدرتمندِ شکست‌ناپذیر [و] حکیم است».

3.     ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلۡأَزۡوَٰجَ کُلَّهَا مِمَّا تُنۢبِتُ ٱلۡأَرۡضُ وَمِنۡ أَنفُسِهِمۡ وَمِمَّا لَا یَعۡلَمُونَ٣٦ [یس: 36].

«پاک و منزه است آن [پروردگاری] که همۀ گونه‌ها را آفریده است؛ از آنچه زمین می‌رویانَد [= گیاهان و درختان] و از خودشان [=انسان‌ها] و از آنچه نمی‌دانند».

4.     ﴿سُبۡحَٰنَ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ٨٢ [الزخرف: 82].

«[معبود یگانه‌ای که] پروردگار آسمان‌ها و زمین و عرش است، از توصیفِ [جاهلانه] آنان منزه است».

5.      ﴿حَسۡبِیَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُۖ وَهُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِیمِ١٢٩ [التوبة: 129].

«الله برای من کافی است. هیچ معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ تنها بر او توکل کردم و او پروردگارِ عرش بزرگ است».

6.     ﴿لَّآ إِلَٰهَ إِلَّآ أَنتَ سُبۡحَٰنَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٧ [الأنبیاء: 87].

«[پروردگارا،] هیچ معبودی [به‌حق] جز تو نیست. تو منزّهی. بی‌تردید، من از ستمکاران بوده‌ام».

7.     ﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٢٣ [الأعراف: 23].

«پروردگارا، ما [با سرپیچی از دستور تو] به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما رحم نکنی، قطعاً از زیانکاران خواهیم بود».

8.      ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ٥٣ [آل عمران: 53].

«پروردگارا، به آنچه نازل کرده‌ای ایمان آوردیم و از فرستادۀ [تو] پیروی نمودیم؛ پس ما را در زمرۀ گواهان [به حق و مؤمنان به پیامبرت] بنویس».

9.     ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ١٠٩ [المؤمنون: 109].

«پروردگارا، ایمان آوردیم؛ پس ما را ببخشای و بر ما رحم کن [که] بی‌تردید، تو بهترین بخشاینده‌ای».

10.﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ٨٣ [المائدة: 83].

«پروردگارا، ایمان آوردیم؛ پس ما را در زمرۀ [مسلمانان و] گواهان بنویس».

11.﴿رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٦ [آل عمران: 16].

«پروردگارا، به راستی که ما ایمان [= تصدیق به قلب، اقرار به زبان و عمل با اعضا] آورده‌ایم؛ پس گناهانمان را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگه دار».

12.  ﴿رَبَّنَآ أَتۡمِمۡ لَنَا نُورَنَا وَٱغۡفِرۡ لَنَآۖ إِنَّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٨ [التحریم: 8].

«پروردگارا، نور ما را به تمام [و کمال] برسان [که وارد بهشت شویم، تا مانند منافقان که نورشان بر روی صراط خاموش می‌شود نباشیم] و ما را بیامرز. بی‌گمان، تو بر هر چیز توانایی».

13.  ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةٗ وَهَیِّئۡ لَنَا مِنۡ أَمۡرِنَا رَشَدٗا١٠ [الکهف: 10].

«پروردگارا، رحمتی از جانب خویش بر ما ارزانی دار و در کار [هجرتِ] ما هدایت و تعالى برایمان فراهم ساز».

14.  ﴿رَبَّنَا هَبۡ لَنَا مِنۡ أَزۡوَٰجِنَا وَذُرِّیَّٰتِنَا قُرَّةَ أَعۡیُنٖ وَٱجۡعَلۡنَا لِلۡمُتَّقِینَ إِمَامًا٧٤ [الفرقان: 74].

«پروردگارا، از همسران و فرزندانمان [کسانی را] به ما عطا فرما که [مایۀ شادیِ دل‌ها و] روشنیِ چشم‌ها باشند و ما را پیشوای پرهیزگاران قرار بده».

15.  ﴿رَبَّنَا ٱکۡشِفۡ عَنَّا ٱلۡعَذَابَ إِنَّا مُؤۡمِنُونَ١٢ [الدخان: 12].

«پروردگارا، [این] عذاب را از ما برطرف کن که ایمان آورده‌ایم».

16.  ﴿رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلۡقَوۡمِ ٱلظَّٰلِمِینَ٨٥ وَنَجِّنَا بِرَحۡمَتِکَ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ٨٦ [یونس: 85-86].

«پروردگارا، ما را دستخوشِ فتنه [و شکنجه و آزارِ] گروه ستمکاران قرار نده؛ و به [فضل و] رحمت خویش ما را از [شر] گروه کافران رهایی بخش».

17.  ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ٢٠١ [البقرة: 201].

«پروردگارا، به ما در دنیا نیکی [= روزی، سلامتی، دانش و ایمان] عطا کن و در آخرت [نیز] نیکی [عطا فرما] و ما را از عذاب آتش نگه دار».

18.  ﴿سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ٢٨٥ [البقرة: 285].

«شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را [خواهانیم] و بازگشت [تمام امور] به سوی توست».

19.  ﴿رَبَّنَا عَلَیۡکَ تَوَکَّلۡنَا وَإِلَیۡکَ أَنَبۡنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ٤ رَبَّنَا لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ لِّلَّذِینَ کَفَرُواْ وَٱغۡفِرۡ لَنَا رَبَّنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٥ [الممتحنة: 4-5].

«پروردگارا، بر تو توکل کردیم و به سوی تو روی آوردیم و بازگشت [همه] به سوی توست. پروردگارا، ما را دستخوشِ [فتنۀ] کافران قرار مده و ما را بیامرز ای پروردگار ما؛ همانا تو پیروزمندِ حکیمی».

20.  ﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِی قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِینَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّکَ رَءُوفٞ رَّحِیمٌ١٠ [الحشر: 10].

«پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دل‌هایمان نسبت به کسانی‌ که ایمان آورده‌اند کینه‌ای قرار مده. پروردگارا، بی‌گمان، تو دلسوزِ مهربانی».

21.﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ١٢٧ رَبَّنَا وَٱجۡعَلۡنَا مُسۡلِمَیۡنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَآ أُمَّةٗ مُّسۡلِمَةٗ لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبۡ عَلَیۡنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلتَّوَّابُ ٱلرَّحِیمُ١٢٨ [البقرة: 127-128].

«پروردگارا، [اعمالِ نیک ما - از جمله بنای این خانۀ مقدس را] از ما بپذیر که بی‌تردید، تو شنوای دانایی. پروردگارا! ما را [تسلیم و] فرمانبردارِ خود قرار بده و از فرزندانمان [نیز] امتی فرمانبردارِ خود [پدید آور] و آداب عبادتمان را به ما نشان بده و توبۀ ما را بپذیر. حقا که تو توبه‌پذیرِ مهربانی».

22.  ﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٤٧ [آل عمران: 147].

«پروردگارا، گناهانمان را بیامرز و از زیاده‌رویِ ما در کارمان [درگذر] و گام‌هایمان را استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز گردان».

23.  ﴿رَبَّنَا ٱصۡرِفۡ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَۖ إِنَّ عَذَابَهَا کَانَ غَرَامًا٦٥ إِنَّهَا سَآءَتۡ مُسۡتَقَرّٗا وَمُقَامٗا٦٦ [الفرقان: 65-66].

«پروردگارا، عذاب دوزخ را از ما بازگردان [که] بی‌تردید، عذابش [سخت و] پایدار است. حقا که دوزخ بد جایگاه و اقامتگاهی است».

24.  ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ٢٨٦ [البقرة: 286].

«پروردگارا، اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را بازخواست نکن. پروردگارا، بارِ گران [و تکلیف سنگین] بر [دوش] ما مگذار؛ چنان که آن را [به مجازات گناه و سرکشی،] بر [دوش] کسانی که پیش از ما بودند [= یهود] نهادی. پروردگارا، آنچه که تاب تحملش را نداریم بر [دوش] ما مگذار و ما را بیامرز و به ما رحم کن. تو یار [و کارسازِ] مایی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان».

25.  ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ٨ رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ٩ [آل عمران: 8-9].

«آنان می‌گویند: «پروردگارا، دل‌هایمان را - بعد از آنکه ما را هدایت فرمودی - [از راه حق] منحرف مگردان و از سوی خود، رحمتی به ما ارزانی دار [که] بی‌تردید، تو بسیار بخشنده‌ای. پروردگارا، بی‌شک، تو مردم را برای روزی ‌که در [آمدنِ] آن تردیدی نیست جمع خواهی کرد. قطعاً الله در وعدۀ [خود] خلاف نمی‌کند».

26.  ﴿رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٩١ رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ١٩٢ رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ١٩٣ رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ١٩٤ [آل عمران: 191-194].

«پروردگارا، این‌ها را بیهوده نیافریده‌ای؛ منزّهی تو؛ پس ما را از عذاب آتش [دوزخ] نگاه دار. پروردگارا، کسی را که تو به آتش [دوزخ] درآوری، یقیناً خوار و رسوایش کرده‌ای و ستمکاران [هیچ] یاوری ندارند. پروردگارا، ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرامی‌خوانَد که: "به پروردگار خود ایمان آورید"؛ پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهانمان را ببخش و بدی‌هایمان را بپوشان و ما را در زمرۀ نیکان بمیران. پروردگارا، آنچه را که به وسیلۀ رسولانت به ما وعده داده‌ای به ما عطا کن و در روز قیامت رسوایمان مگردان. بی‌تردید، تو خلاف وعده نمی‌کنی».

27.  ﴿رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ٧ رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٨ وَقِهِمُ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیِّ‍َٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ٩ [غافر: 7-9].

«پروردگارا، رحمت و دانشت، هر چیزى را فراگرفته است؛ پس کسانى را که توبه کردند و پیرو راه تو شدند، بیامرز و از عذاب دوزخ نگاه دار. پروردگارا، آنان و پدران [و مادران] و همسران و فرزندان صالحشان را در باغ‌های جاودان بهشت که وعده داده‏اى، وارد کن، که بی‌تردید، تو شکست‌ناپذیر و حکیمی. [بار الها،] آنان را از [کیفرِ] بدی‌ها حفظ کن؛ و هر کس را که در آن روز از [کیفرِ] بدی‌ها نگاه دارى، مشمول رحمتت قرار داده‌اى. این، همان کامیابى بزرگ است».

28.﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ٤١ [إبراهیم: 41].

«پروردگارا، من و پدر و مادرم و [همۀ] مؤمنان را در روزی‌ که حساب برپا می‌شود بیامرز».

29.  ﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِی بِرَحۡمَتِکَ فِی عِبَادِکَ ٱلصَّٰلِحِینَ١٩ [النمل: 19].

«پروردگارا، به من توفیق بده تا شکر نعمتی را که بر من و بر پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای به جای آورم و [یاری‌ام کن تا] کاری شایسته‌ انجام دهم که مایۀ رضایتت گردد و به رحمت خویش مرا در جمعِ بندگان شایسته‌ات وارد کن».

30.  ﴿رَبِّ إِنِّی ظَلَمۡتُ نَفۡسِی فَٱغۡفِرۡ لِی [القصص: 16].

«پروردگارا، من به خود ستم کرده‌ام؛ مرا ببخش».

31.  ﴿رَبِّ ٱشۡرَحۡ لِی صَدۡرِی٢٥ وَیَسِّرۡ لِیٓ أَمۡرِی٢٦ وَٱحۡلُلۡ عُقۡدَةٗ مِّن لِّسَانِی٢٧ یَفۡقَهُواْ قَوۡلِی٢٨ [طه: 25-28].

«پروردگارا، بر [حوصله و] شکیبایی‌ام بیفزای و کارم را برایم آسان گردان و گره از زبانم باز کن تا سخنم را دریابند».

32.  ﴿رَبِّ ٱجۡعَلۡنِی مُقِیمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّیَّتِیۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلۡ دُعَآءِ٤٠ [إبراهیم: 40].

«پروردگارا، مرا برپادارندۀ نماز قرار بده و از فرزندانم [نیز چنین کن]. پروردگارا، دعایم را بپذیر».

33.  ﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِیٓ أَنۡ أَشۡکُرَ نِعۡمَتَکَ ٱلَّتِیٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَیَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِی فِی ذُرِّیَّتِیٓۖ إِنِّی تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَإِنِّی مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٥ [الأحقاف: 15].

«پروردگارا، به من توفیق بده تا شکرِ نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانى داشته‌اى، به جای آورم و کار شایسته‏اى انجام دهم که از آن راضی گردى؛ و فرزندانم را شایسته گردان؛ به درگاهت [توبه‌ نموده و] بازگشته‌ام و تسلیم [فرمانت] هستم».

34.  ﴿رَبِّ إِنِّیٓ أَعُوذُ بِکَ أَنۡ أَسۡ‍َٔلَکَ مَا لَیۡسَ لِی بِهِۦ عِلۡمٞۖ وَإِلَّا تَغۡفِرۡ لِی وَتَرۡحَمۡنِیٓ أَکُن مِّنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٤٧ [هود: 47].

«پروردگارا، من به تو پناه می‌برم از اینکه چیزی را که به آن دانشی ندارم از تو بخواهم و اگر مرا نبخشی و بر من رحم نکنی، از زیانکارانم».

35.  ﴿رَبِّ هَبۡ لِی حُکۡمٗا وَأَلۡحِقۡنِی بِٱلصَّٰلِحِینَ٨٣ وَٱجۡعَل لِّی لِسَانَ صِدۡقٖ فِی ٱلۡأٓخِرِینَ٨٤ وَٱجۡعَلۡنِی مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ ٱلنَّعِیمِ٨٥ [الشعراء: 83-85].

«پروردگارا، به من دانشی [در دین] ببخش و مرا به شایستگان ملحق کن. و در آیندگان آوازه‌ای نیک برایم قرار بده. و مرا از وارثان بهشتِ پرنعمت بگردان».

36.  ﴿رَبِّ إِنَّ قَوۡمِی کَذَّبُونِ١١٧ فَٱفۡتَحۡ بَیۡنِی وَبَیۡنَهُمۡ فَتۡحٗا وَنَجِّنِی وَمَن مَّعِیَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١١٨ [الشعراء: 117-118].

«پروردگارا، قومم مرا دروغگو انگاشتند؛ پس میان من و آنان داوری کن و من و مؤمنانی را که همراهم هستند نجات بده».

37.  ﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ وَلَا تَزِدِ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا تَبَارَۢا٢٨ [نوح: 28].

«پروردگارا، مرا و پدر و مادرم و هر کسی را که با ایمان وارد خانۀ من شود، و [تمام] مردان مؤمن و زنان مؤمن را بیامرز؛ و ستمکاران را جز هلاکت [و نابودی] میفزای».

38.  ﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةٗ طَیِّبَةًۖ إِنَّکَ سَمِیعُ ٱلدُّعَآءِ٣٨ [آل عمران: 38].

«پروردگارا، از جانب خویش فرزندى پاک و پسندیده به من عطا کن [که] بی‌تردید، تو شنوندۀ دعایی».

39.  ﴿رَبِّ لَا تَذَرۡنِی فَرۡدٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡوَٰرِثِینَ٨٩ [الأنبیاء: 89].

«پروردگارا، مرا تنها [و بی‌فرزند] مگذار و تو بهترین بازمانده‌ای».

40.  ﴿رَبِّ هَبۡ لِی مِنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١٠٠ [الصافات: 100].

«پروردگارا، [فرزندی] از شایستگان به من عطا کن».

41.  ﴿رَبِّ ٱغۡفِرۡ وَٱرۡحَمۡ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ١١٨ [المؤمنون: 118].

«پروردگارا، [گناهانم را] ببخشای و رحم کن و تو بهترین بخشنده‌ای».

42.  ﴿رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنۡ هَمَزَٰتِ ٱلشَّیَٰطِینِ٩٧ وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحۡضُرُونِ٩٨ [المؤمنون: 97-98].

«پروردگارا، من از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم. و پروردگارا، از اینکه آن‌ها نزد من حاضر شوند [نیز] به تو پناه می‌برم».

43.  ﴿رَبِّ زِدۡنِی عِلۡمٗا١١٤ [طه: 114].

«پروردگارا، بر دانشم بیفزاى».

44.  ﴿رَّبِّ أَدۡخِلۡنِی مُدۡخَلَ صِدۡقٖ وَأَخۡرِجۡنِی مُخۡرَجَ صِدۡقٖ وَٱجۡعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا٨٠ [الإسراء: 80].

«پروردگارا، مرا [در هر کارى‌] به درستی داخل نما و به درستی خارج ساز [چنان که موردِ رضای توست]؛ و از جانب خویش دلیلی یاری‌بخش برای من [در برابر دشمنانم‌] قرار بده».

45.  ﴿رَبِّ أَنزِلۡنِی مُنزَلٗا مُّبَارَکٗا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡمُنزِلِینَ٢٩ [المؤمنون: 29].

«پروردگارا، ما را در منزل‌گاهی پربرکت فرود آور که تو بهترین فرودآورنده‌ای».

46.  ﴿رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ فَلَنۡ أَکُونَ ظَهِیرٗا لِّلۡمُجۡرِمِینَ١٧ [القصص: 17].

«پروردگارا، به شکرانۀ آنکه بر من نعمت [قدرت و دانش] ارزانی داشته‌ای، هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود».

47.  ﴿رَبِّ ٱنصُرۡنِی عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُفۡسِدِینَ٣٠ [العنکبوت: 30].

«پروردگارا، مرا بر [ضد] گروه فسادکاران یارى رسان».

2. دعاهای نبوی

اکنون برخی از دعاهای صحیحی را یادآور می‌شویم که پیامبر ج با آن‌ها دعا می‌کرد و مسلمان نیز باید چنین دعا کند و آنچه را که مناسب حالش هست با اسباب مشروع و جایز برگزیند و یقین قطعی داشته باشد که الله دعایش را قبول می‌کند.

1.     عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا دَعَا أَحَدُکُمْ فَلْیَعْزِمِ المَسْأَلَةَ، وَلاَ یَقُولَنَّ: اللَّهُمَّ إِنْ شِئْتَ فَأَعْطِنِی، فَإِنَّهُ لاَ مُسْتَکْرِهَ لَهُ».[3]

انس س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرگاه یکی از شما دعا کرد، در دعا باید در درخواست خود جدّی و مُصِر باشد و نباید بگوید: یا الله، اگر خواستی به من بده، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند الله را -به کاری- مجبور کند». (زیرا نوعی بی‌ادبی است؛ گویا بنده با گفتن چنین عبارتی می‌گوید: اگر می‌خواهی، به من بده؛ و گرنه، برایم مهم نیست!).

2.     «اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الحَمْدُ أَنْتَ قَیِّمُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ، وَلَکَ الحَمْدُ أَنْتَ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ، وَلَکَ الحَمْدُ أَنْتَ نُورُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَنْ فِیهِنَّ، أَنْتَ الحَقُّ، وَقَوْلُکَ الحَقُّ، وَوَعْدُکَ الحَقُّ، وَلِقَاؤُکَ الحَقُّ، وَالجَنَّةُ حَقٌّ، وَالنَّارُ حَقٌّ، وَالسَّاعَةُ حَقٌّ.

اللَّهُمَّ لَکَ أَسْلَمْتُ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، وَإِلَیْکَ خَاصَمْتُ، وَبِکَ حَاکَمْتُ، فَاغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ، وَأَسْرَرْتُ وَأَعْلَنْتُ، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، لاَ إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ».[4]

«یا الله! تمام تعریف‌ها از آن توست، برپادارنده زمین و آسمان و آنچه که در میان آن‌ها وجود دارد، تو هستی و فقط تو شایسته‌ی حمد و ثنایی. پروردگار زمین و آسمان و آنچه میان‌شان وجود دارد، تو هستی. روشنی آسمان‌ها و زمین و آنچه میان‌شان وجود دارد، تو هستی. تو بر حقی و سخن و وعده‌ات بر حق و نیز خودت بر حق هستی. ملاقات تو حق است. بهشت حق، دوزخ حق و قیامت حق است.

یا الله! تسلیم تو شدم، به تو ایمان آوردم، و بر تو توکل کردم، به کمک تو با دشمنان مبارزه کردم، و تو را داور قرار دادم. از گناهانم که آثارش همان‌جا تمام شده و گناهانم که آثارش تا بعد از مرگم باقی می‌ماند (و منتشر می‌شود)، گناهان پنهان و آشکارم و آنچه که تو از من به آن داناتری درگذر. معبود راستینی جز تو وجود ندارد».

3.     «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ العَظِیمُ الحَلِیمُ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ العَرْشِ العَظِیمِ، لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ رَبُّ السَّمَوَاتِ وَرَبُّ الأَرْضِ، وَرَبُّ العَرْشِ الکَرِیمِ».[5]

«هیچ معبود راستینی جز الله بزرگ و بردبار وجود ندارد. هیچ معبود راستینی جز الله که پروردگار عرش بزرگ است، وجود ندارد. هیچ معبود راستینی جز الله که پروردگار آسمان‌ها و زمین و عرش گران‌بها است، وجود ندارد».

4.     «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ، وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ، وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ».[6]

«یا الله! بر محمد و آل محمد درود و رحمت بفرست، چنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. همانا تو ستایش شده و بزرگواری. یا الله! بر محمد و آل محمد برکت بفرست، همان‌طور که بر ابراهیم و آل ابراهیم برکت فرستادی. همانا تو ستایش شده و بزرگواری».

5.     «اللَّهُمَّ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ».[7]

«پروردگارا در دنیا و آخرت به ما نیکی عطا کن و ما را از عذاب جهنم نجات بده».

6.     «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَجْزِ، وَالْکَسَلِ، وَالْجُبْنِ، وَالْهَرَمِ، وَالْبُخْلِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْیَا وَالْمَمَاتِ».[8]

«یا الله! من از ناتوانی و کسالت و از بزدلی و پیری و بخیلی و از عذاب قبر و فتنه‌ی زندگان مردگان به تو پناه می‌برم».

7.     «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الکَسَلِ وَالهَرَمِ، وَالمَغْرَمِ وَالمَأْثَمِ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ النَّارِ وَفِتْنَةِ النَّارِ، وَفِتْنَةِ القَبْرِ وَعَذَابِ القَبْرِ، وَشَرِّ فِتْنَةِ الغِنَى، وَشَرِّ فِتْنَةِ الفَقْرِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ المَسِیحِ الدَّجَّالِ، اللَّهُمَّ اغْسِلْ خَطَایَایَ بِمَاءِ الثَّلْجِ وَالبَرَدِ، وَنَقِّ قَلْبِی مِنَ الخَطَایَا کَمَا یُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْیَضُ مِنَ الدَّنَسِ، وَبَاعِدْ بَیْنِی وَبَیْنَ خَطَایَایَ کَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ».[9]

«یا الله! من از تنبلی و پیری و بدهکاری و گناه به تو پناه می‌برم. یا الله! من از عذاب دوزخ، و فتنه‌ی آتش و فتنه‌ و عذاب قبر، و از شر و فتنه‌ی ثروت و از شر و فتنه‌ی فقر و شر فتنه‌ی مسیح دجال به تو پناه می‌برم. یا الله! خطاهای مرا با آب و یخ و تگرگ بشوی و قلبم را از خطاها پاک گردان. چنان که لباس سفید از چرک و آلودگی پاک کرده می‌شود. و بین من و خطاهایم فاصله انداز آن‌طور که بین مشرق و مغرب فاصله انداختی».

8.     «قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی ظُلْمًا کَثِیرًا وَلَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِکَ، وَارْحَمْنِی إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ».[10]

«یا الله! من بر خویشتن ستم فراوانی کرده‌ام و کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد؛ پس مرا با آمرزشی از سوی خویش بیامرز و بر من رحم فرما که تو بسیار آمرزنده و مهربانی».

9.     «اللَّهُمَّ لَکَ أَسْلَمْتُ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ، وَإِلَیْکَ أَنَبْتُ، وَبِکَ خَاصَمْتُ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِعِزَّتِکَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَنْ تُضِلَّنِی، أَنْتَ الْحَیُّ الَّذِی لَا یَمُوتُ، وَالْجِنُّ وَالْإِنْسُ یَمُوتُونَ».[11]

«یا الله! تسلیم تو شدم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل نمودم و به تو روی آوردم، و به کمک تو با دشمنان مبارزه کردم. یا الله! به عزت تو پناه می‌برم که مبادا مرا دچار گمراه کنی؛ هیچ معبود راستینی جز تو نیست. تو همیشه‌زنده‌ای هستی که هرگز نمی‌میری و جن‌ها و انسان‌ها می‌میرند».

10.«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی خَطِیئَتِی وَجَهْلِی، وَإِسْرَافِی فِی أَمْرِی، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی جِدِّی وَهَزْلِی، وَخَطَئِی وَعَمْدِی، وَکُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ وَمَا أَعْلَنْتُ، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقَدِّمُ وَأَنْتَ الْمُؤَخِّرُ، وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».[12]

«یا الله! اشتباه‌ها و ندانم‌کاری‌هایم را و نیز زیاده‌روی‌ام در کارها و آن‌چه را که تو بهتر از من می‌دانی، بیامرز؛ یا الله! گناهانی را که به جدّی، شوخی و به خطا و عمد انجام داده‌ام، ببخشای؛ و خود معترفم که همه این نوع گناهان در من وجود دارد. یا الله! از گناهانم که آثارش همان‌جا تمام شده و گناهانم که آثارش تا بعد از مرگم باقی می‌ماند (و منتشر می‌شود)، گناهان پنهان و آشکارم و آنچه که تو از من به آن داناتری درگذر. یا الله! این تویی-که هرکس را بخواهی به سوی کارهای نیک و بهشت- به پیش می‌بری و-هرکس را بخواهی از کارهای نیک و بهشت- عقب می‌اندازی و تو بر هر کاری توانایی».

11.«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَتَعَوَّذُ مِنْ جَهْدِ البَلاَءِ، وَدَرَکِ الشَّقَاءِ، وَسُوءِ القَضَاءِ، وَشَمَاتَةِ الأَعْدَاءِ».[13]

«رسول الله ج از گرفتاریِ طاقت‌فرسا و سختیِ بلا، (و نیز از) نگون‌بختی، سرنوشت بد (یا قضاوت نادرست از سوی خود) و شادکامی دشمنان به الله پناه می‌برد».

12.«اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لاَ إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، خَلَقْتَنِی وَأَنَا عَبْدُکَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِکَ وَوَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَکَ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ، وَأَبُوءُ لَکَ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی، فَإِنَّهُ لاَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ».[14]

«یا الله! تو پروردگار من هستی؛ هیچ معبود برحقی به جز تو وجود ندارد؛ تو مرا آفریده‌ای و من بنده تو هستم و در حد توانم بر عهد و پیمانی که با تو بسته‌ام، پای‌بندم و به نویدی که داده‌ای، یقین دارم. از شرّ اعمال خویش به تو پناه می‌آورم و به نعمت‌هایی که به من داده‌ای، اعتراف می‌کنم و به گناهان خویش اقرار دارم؛ پس مرا بیامرز که کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد».

13.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الهَمِّ وَالحَزَنِ، وَالعَجْزِ وَالکَسَلِ، وَالجُبْنِ وَالبُخْلِ، وَضَلَعِ الدَّیْنِ، وَغَلَبَةِ الرِّجَالِ».[15]

«یا الله! من از غم و اندوه، ناتوانی و تنبلی، ترس و بخیلی و از سنگینیِ بدهی (بدهکار شدن) و از چیرگی و ستم دیگران بر من، به تو پناه می‌برم».

14.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ البُخْلِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا، وَعَذَابِ القَبْرِ».[16]

«یا الله! من از بزدلی، بخیلی، و فرتوت شدن که باعث ذلت شود و از فتنه‌ی دنیا و عذاب قبر به تو پناه می‌برم».

15.«اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أَمْرِی، وَأَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی فِیهَا مَعَاشِی، وَأَصْلِحْ لِی آخِرَتِی الَّتِی فِیهَا مَعَادِی، وَاجْعَلِ الْحَیَاةَ زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلِ الْمَوْتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ».[17]

«یا الله! دینم را که نگه‌دارنده‌ی من از بدی‌هاست و دنیایم را که زندگانی‌ام در آن است و آخرتم را که بازگشتم به سوی آن می‌باشد، اصلاح بفرما و زندگی را برای من موجب افزایش کارهای نیک قرار بده و مرگ را برای من مایه‌ی راحتی و رهایی از همه بدی‌ها بگردان».

16.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدَى وَالتُّقَى، وَالْعَفَافَ وَالْغِنَى».[18]

«پروردگارا، من از تو هدایت، تقوا، پاکی (از حرام) و بی‌نیازی می‌خواهم».

17.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَجْزِ، وَالْکَسَلِ، وَالْجُبْنِ، وَالْبُخْلِ، وَالْهَرَمِ، وَعَذَابِ، الْقَبْرِ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا، وَزَکِّهَا أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا، أَنْتَ وَلِیُّهَا وَمَوْلَاهَا، اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ، وَمِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ، وَمِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ، وَمِنْ دَعْوَةٍ لَا یُسْتَجَابُ لَهَا».[19]

«یا الله! از ناتوانی، تنبلی، بزدلی، بُخل، پیری و عذاب قبر به تو پناه می‌برم؛ یا الله! به نفس من تقوایش را عنایت کن و آن را پاک بگردان که تو بهترین کسی هستی که آن را پاک می‌گردانی؛ تو، یاور و مالک و کارسازِ آن هستی. یا الله! از علمِ بی‌ثمر و بی‌سود و از قلبی که خشوع ندارد و از نفس حریصی که سیر نمی‌شود و از دعایی که پذیرفته نمی‌گردد، به تو پناه می‌برم».

18.«اللَّهُمَّ اهْدِنِی وَسَدِّدْنِی» «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدَى وَالسَّدَادَ».[20]

«یا الله! از تو هدایت و پایداری در راه حق (و عمل درست که مبتنی بر سنت است) را درخواست می‌کنم».

19.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا عَمِلْتُ وَمِنْ شَرِّ مَا لَمْ أَعْمَلْ».[21]

«یا الله! من از شرّ آن‌چه که انجام داده‌ام و از شرّ آن‌چه که انجام نداده‌ام (در آینده مرتکب عملی شوم)، به تو پناه می‌برم».

20.«اللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبَنَا عَلَى طَاعَتِکَ».[22]

«یا الله! ای تغییردهنده دل‌ها! دل‌هایمان را به سوی اطاعت خویش متمایل و ثابت بگردان».

21.«اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی مَدِینَتِنَا، وَفِی ثِمَارِنَا، وَفِی مُدِّنَا، وَفِی صَاعِنَا بَرَکَةً مَعَ بَرَکَةٍ».[23]

«یا الله! در شهر ما و میوه‌های ما و مُدّ و صاع (واحدهای وزن) ما برکت عنایت کن».

22.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ زَوَالِ نِعْمَتِکَ، وَتَحَوُّلِ عَافِیَتِکَ، وَفُجَاءَةِ نِقْمَتِکَ، وَجَمِیعِ سَخَطِکَ».[24]

«یا الله! از زوال نعمتی که عطا کرده‌ای و از دگرگونی عافیتی که به ما داده‌ای و از خشم و عذاب ناگهانیِ تو و همه‌ی خشم و غضبت به تو پناه می‌برم».

23.«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی، وَارْحَمْنِی، وَاهْدِنِی، وَعَافِنِی وَارْزُقْنِی».[25]

«یا الله! مرا بیامرز و به من رحم کن و هدایتم فرما و سلامتم بدار و روزیم بده».

24.«اللَّهُمَّ أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ، وَبِمُعَافَاتِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْکَ لَا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِکَ».[26]

«یا الله! از خشم تو به خشنودی‌ات و از مجازات و کیفرت به عافیت تو پناهنده می‌شوم. از تو به خودت پناه می‌برم، من از عهده‌ی ستایش تو بر نمی‌آیم. تو همان‌گونه‌ای که خود را ستوده‌ای».

25.«اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ، وَابْنُ عَبْدِکَ، ابْنُ أَمَتِکَ، نَاصِیَتِی بِیَدِکَ، مَاضٍ فِیَّ حُکْمُکَ، عَدْلٌ فِیَّ قَضَاؤُکَ، أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ، سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ، أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ، أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَدًا مِنْ خَلْقِکَ، أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ، أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِیعَ قَلْبِی، وَنُورَ صَدْرِی، وَجِلَاءَ حُزْنِی، وَذَهَابَ هَمِّی».[27]

«یا الله! من برده و غلام‌زاده و کنیززاده تو هستم. پیشانی‌ام به دست توست. حکم تو بر من نافذ و قضا و تقدیر تو در مورد من عین عدالت است. به همه‌ی نام‌هایت که تو خودت را به آن نامیده‌ای یا آن را در کتابت نازل کرده‌ای یا به یکی از مخلوقاتت تعلیم داده‌ای یا در علم غیب به خود اختصاص داده‌ای، از تو می‌خواهم که قرآن را بهار دلم، و نور سینه‌ام و بر طرف کننده‌ی غم و اندوهم قرار دهی».

26.«اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیمَنْ هَدَیْتَ، وَعَافِنِی فِیمَنْ عَافَیْتَ، وَتَوَلَّنِی فِیمَنْ تَوَلَّیْتَ، وَبَارِکْ لِی فِیمَا أَعْطَیْتَ، وَقِنِی شَرَّ مَا قَضَیْتَ، إِنَّکَ تَقْضِی وَلَا یُقْضَى عَلَیْکَ، وَإِنَّهُ لَا یَذِلُّ مَنْ وَالَیْتَ، وَلَا یَعِزُّ مَنْ عَادَیْتَ، تَبَارَکْتَ رَبَّنَا وَتَعَالَیْتَ».[28]

«یا الله! مرا هدایت کن همچون کسانی‌که هدایت‌شان کردی و عافیتم ده مانند کسانی‌که به ایشان عافیت دادی و یاور من باش، همچون کسانی‌که یاورشان بودی. و در آنچه که به من عطا کردی، برکت ده و از شر آنچه حکم کردی، حفاظتم کن. همانا تو هستی که قضاوت می‌کنی و علیه تو قضاوت و حکم نمی‌شود. هرکسی را که تو دوست داری، خوار نخواهد شد و با هرکسی‌که تو با او دشمنی کنی، عزت نخواهد داشت. پروردگارا، دارای برکات بسیار و بلندمرتبه هستی».

27.«اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ، رَبَّ کُلِّ شَیْءٍ وَمَلِیکَهُ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی، وَشَرِّ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ، وَأَنْ أَقْتَرِفَ عَلَى نَفْسِی سُوءًا أَوْ أَجُرُّهُ إِلَى مُسْلِمٍ».[29]

«یا الله! آفریننده آسمان‌ها و زمین، ای دانایِ نهان و آشکار! ای پروردگار و ای مالکِ همه چیز! به تو از شر نفسم و شر شیطان و شرک وى و اینکه خودم مرتکب گناهى شوم، یا مسلمانى را مرتکب آن سازم پناه مى‌برم».

28.«یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».[30]

«ای گرداننده‌ی دل‌ها، قلبم را بر دین خود استوار بگردان».

29.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ سَمْعِی، وَمِنْ شَرِّ بَصَرِی، وَمِنْ شَرِّ لِسَانِی، وَمِنْ شَرِّ قَلْبِی، وَمِنْ شَرِّ مَنِیِّی».[31]

«یا الله! من از شر گوش، چشم، زبان، قلب خویش و از شر شرمگاهم به تو پناه می‌برم».

30.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَالْعَافِیَةَ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، اللَّهُمَّ أَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَالْعَافِیَةَ فِی دِینِی وَدُنْیَایَ وَأَهْلِی وَمَالِی، اللَّهُمَّ اسْتُرْ عَوْرَاتِی، وَآمِنْ رَوْعَاتِی، وَاحْفَظْنِی مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ، وَمِنْ خَلْفِی، وَعَنْ یَمِینِی، وَعَنْ شِمَالِی، وَمِنْ فَوْقِی، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أُغْتَالَ مِنْ تَحْتِی».[32]

«یا الله! عفو و عافیت دنیا و آخرت را از تو می‌خواهم. یا الله! عفو و عافیت دین و دنیا و خانواده و مالم را از تو می‌خواهم. یا الله! عیوبم را بپوشان، و ترسم را به ایمنی تبدیل کن. یا الله! مرا از جلو و پشت و راست و چپ و بالا محافظت کن و از اینکه -از پایین- به بلایی ناگهانی مبتلا شوم به تو پناه می‌برم».

31.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ البَرَصِ، وَالْجُنُونِ، وَالْجُذَامِ، وَمِنْ سَیِّئِ الْأَسْقَامِ».[33]

«یا الله! من از پیسی، جنون، جذام و بیماری‌های سخت به تو پناه می‌برم».

32.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ مُنْکَرَاتِ الأَخْلَاقِ، وَالأَعْمَالِ وَالأَهْوَاءِ».[34]

«یا الله! من از اخلاق و کردار ناپسند و از امیال نفسانی و باورهای نادرست به تو پناه می‌برم».

33.«رَبِّ أَعِنِّی وَلَا تُعِنْ عَلَیَّ، وَانْصُرْنِی وَلَا تَنْصُرْ عَلَیَّ، وَامْکُرْ لِی وَلَا تَمْکُرْ عَلَیَّ، وَاهْدِنِی وَیَسِّرِ الهُدَى لِی، وَانْصُرْنِی عَلَى مَنْ بَغَى عَلَیَّ، رَبِّ اجْعَلْنِی لَکَ شَکَّارًا، لَکَ ذَکَّارًا، لَکَ رَهَّابًا، لَکَ مِطْوَاعًا، لَکَ مُخْبِتًا، إِلَیْکَ أَوَّاهًا مُنِیبًا، رَبِّ تَقَبَّلْ تَوْبَتِی، وَاغْسِلْ حَوْبَتِی، وَأَجِبْ دَعْوَتِی، وَثَبِّتْ حُجَّتِی، وَسَدِّدْ لِسَانِی، وَاهْدِ قَلْبِی، وَاسْلُلْ سَخِیمَةَ صَدْرِی».[35]

«پروردگارا! مرا یاری ده و علیه من یاری مده، مرا نصرت کن و بر ضد من نصرت مده. برای من چاره‌اندیشی کن و علیه من چاره میندیش. مرا هدایت کن و هدایت را برایم آسان بگردان. و مرا بر کسانی‌که علیه من شوریده‌اند، پیروز گردان. پروردگارا! مرا شکرگزار خودت قرار بده. ذکر و یادت را بر زبانم جاری کن. توفیق بده که جز از تو از کسی ترس و هراس نداشته باشم و مطیع و فرمان‌بردار تو شوم و در سختی‌ها و دشواری‌ها به سویت بیایم. پروردگارا! توبه‌ام را بپذیر و از گناهانم درگذر، و دعایم را قبول کن و مرا در راه حق استوار بدار. زبانم را استحکام بده و دلم را هدایت بده و پلیدی درونم را خارج بگردان».

34.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ عَاجِلِهِ وَآجِلِهِ، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ عَاجِلِهِ وَآجِلِهِ، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمْ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلَکَ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا عَاذَ بِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْجَنَّةَ وَمَا قَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ أَوْ عَمَلٍ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ النَّارِ وَمَا قَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ أَوْ عَمَلٍ، وَأَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ کُلَّ قَضَاءٍ قَضَیْتَهُ لِی خَیْرًا».[36]

«یا الله! همه‌ی خوبی‌ها را - آنچه زود می‌آید و آنچه دیر، آنچه می‌دانم و آنچه را نمی‌دانم - از تو خواستارم. و از همه‌ی بدی‌ها - آنچه زود می‌آید و آنچه دیر، آنچه می‌دانم و آنچه را نمی‌دانم - به تو پناه می‌برم. یا الله! بهترین چیزی را که بنده و پیامبرت -محمد ج- از تو درخواست کرده است، من نیز خواهانم. و از شر آنچه که بنده و پیامبرت از آن به تو پناه آورد، من نیز پناه می‌خواهم. یا الله! من بهشت را و گفتار و کرداری که باعث نزدیک شدن به آن است، را از تو می‌خواهم و از دوزخ و گفتار و کرداری که باعث نزدیک شدن به آن است، به تو پناه می‌آورم. و از تو می‌خواهم همه‌ی تقدیرات مرا در جهت خیر مقدر نمایی».

35.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الهَدْمِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ التَّرَدِّی، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الْغَرَقِ، وَالْحَرَقِ، وَالْهَرَمِ، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ یَتَخَبَّطَنِی الشَّیْطَانُ عِنْدَ الْمَوْتِ، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أَمُوتَ فِی سَبِیلِکَ مُدْبِرًا، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أَمُوتَ لَدِیغًا».[37]

«یا الله! من از مرگ در اثر ریختن آوار، افتادن از بالا به پایین، غرق شدن، آتش سوزی و پیری به تو پناه می‌آورم و از اینکه شیطان مرا به هنگام مرگ گمراه کند، و از اینکه در حال عقب‌نشینی و فرار از جهاد بر علیه کافران کشته شوم و از اینکه بر اثر گزیدگی (حشرات و حیوانات سمی) بمیرم، به تو پناه می‌آورم».

36.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْفَقْرِ، وَالْقِلَّةِ، وَالذِّلَّةِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أَظْلِمَ، أَوْ أُظْلَمَ».[38]

«یا الله! از فقر، ناداری و خواری به تو پناه می‌برم و از اینکه ظلم کنم و یا مورد ظلم قرار گیرم به تو پناه می‌آورم».

37.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ یَا أَللَّهُ بِأَنَّکَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ، أَنْ تَغْفِرَ لِی ذُنُوبِی، إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ».[39]

«یا الله! من با توسّل به اینکه تو یگانه‌اى و شریکى ندارى و برطرف کننده‌ی نیازها هستى و نه زاده‌اى و نه زاییده شده‌اى و کسی همتای تو نیست، می‌خواهم که گناهانم را بیامرزی، زیرا تو آمرزنده و مهربانی».

38.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، یَا ذَا الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ، یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ، إِنِّی أَسْأَلُکَ».[40]

«یا الله! من با توسّل به اینکه سپاس و ستایش از آن تو است و هیچ معبود راستینی جز تو نیست، بسیار نعمت دهنده، پدید آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین، ای بزرگوار و ارجمند، ای زنده و پاینده، من از تو می‌خواهم».

39.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الأَحَدُ الصَّمَدُ، الَّذِی لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ».[41]

«یا الله! من با توسّل به اینکه گواهی می‌دهم که تو الله هستی، هیچ معبود بر حقی جز تو نیست، یگانه‌ای و برطرف کننده‌ی نیازها هستى و نه زاده‌اى و نه زاییده شده‌اى و کسی همتای تو نیست، از تو می‌خواهم».

40.«رَبِّ اغْفِرْ لِی وَتُبْ عَلَیَّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ».[42]

«پروردگارا! مرا بیامرز و توبه‌ام را بپذیر همانا تو توبه پذیر و مهربانی».

41.«اللَّهُمَّ بِعِلْمِکَ الْغَیْبَ، وَقُدْرَتِکَ عَلَى الْخَلْقِ، أَحْیِنِی مَا عَلِمْتَ الْحَیَاةَ خَیْرًا لِی، وَتَوَفَّنِی إِذَا عَلِمْتَ الْوَفَاةَ خَیْرًا لِی، اللَّهُمَّ وَأَسْأَلُکَ خَشْیَتَکَ فِی الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ، وَأَسْأَلُکَ کَلِمَةَ الْحَقِّ فِی الرِّضَا وَالْغَضَبِ، وَأَسْأَلُکَ الْقَصْدَ فِی الْفَقْرِ وَالْغِنَى، وَأَسْأَلُکَ نَعِیمًا لَا یَنْفَدُ، وَأَسْأَلُکَ قُرَّةَ عَیْنٍ لَا تَنْقَطِعُ، وَأَسْأَلُکَ الرِّضَاءَ بَعْدَ الْقَضَاءِ، وَأَسْأَلُکَ بَرْدَ الْعَیْشِ بَعْدَ الْمَوْتِ، وَأَسْأَلُکَ لَذَّةَ النَّظَرِ إِلَى وَجْهِکَ، وَالشَّوْقَ إِلَى لِقَائِکَ فِی غَیْرِ ضَرَّاءَ مُضِرَّةٍ، وَلَا فِتْنَةٍ مُضِلَّةٍ، اللَّهُمَّ زَیِّنَّا بِزِینَةِ الْإِیمَانِ، وَاجْعَلْنَا هُدَاةً مُهْتَدِینَ».[43]

«یا الله! با آگاهی‌ات بر غیب و قدرتت بر مخلوقات، تا زمانی که می‌دانی زندگی برایم بهتر است، مرا زنده نگه دار و هنگامی‌که دانستی که مرگ برایم بهتر است، مرا بمیران. یا الله! ترسیدن از تو را در خلوت و در میان جمع  می‌خواهم. گفتن سخن حق را هنگام رضایت و خشم، و میانه‌روی را در فقر و ثروت از تو می‌خواهم. من از تو نعمتهای بی‌پایان می‌خواهم، به من چشم‌روشنی‌های همیشگی و دایمی ارزانی دار و راضی بودن از تقدیرت را پس از وقوع آن، و لذت راحتی زندگی بعد از مرگ را، لذت نگاه به چهره‌ات و شوق دیدارت را خواستارم بدون اینکه گرفتار مصیبتی سخت، یا فتنه‌ای گمراه کننده شوم. یا الله! ما را با زیبایی ایمان، زینت ببخش. و در زمره‌ی هدایتگران هدایت یافته قرار بده».

42.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِعَظَمَتِکَ أَنْ أُغْتَالَ مِنْ تَحْتِی».[44]

«یا الله! من از اینکه -از پایین- به بلایی ناگهانی مبتلا شوم به بزرگی و عظمت تو پناه می‌برم».

43.«اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ، اللَّهُمَّ لَا قَابِضَ لِمَا بَسَطْتَ، وَلَا بَاسِطَ لِمَا قَبَضْتَ، وَلَا هَادِیَ لِمَا أَضْلَلْتَ، وَلَا مُضِلَّ لِمَنْ هَدَیْتَ، وَلَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلَا مُقَرِّبَ لِمَا بَاعَدْتَ، وَلَا مُبَاعِدَ لِمَا قَرَّبْتَ، اللَّهُمَّ ابْسُطْ عَلَیْنَا مِنْ بَرَکَاتِکَ وَرَحْمَتِکَ وَفَضْلِکَ وَرِزْقِکَ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ النَّعِیمَ الْمُقِیمَ الَّذِی لَا یَحُولُ وَلَا یَزُولُ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ النَّعِیمَ یَوْمَ الْعَیْلَةِ وَالْأَمْنَ یَوْمَ الْخَوْفِ، اللَّهُمَّ إِنِّی عَائِذٌ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْطَیْتَنَا وَشَرِّ مَا مَنَعْتَ، اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیْنَا الْإِیمَانَ وَزَیِّنْهُ فِی قُلُوبِنَا، وَکَرِّهْ إِلَیْنَا الْکُفْرَ، وَالْفُسُوقَ، وَالْعِصْیَانَ، وَاجْعَلْنَا مِنَ الرَّاشِدِینَ، اللَّهُمَّ تَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ، وَأَحْیِنَا مُسْلِمِینَ، وَأَلْحِقْنَا بِالصَّالِحِینَ غَیْرَ خَزَایَا وَلَا مَفْتُونِینَ، اللَّهُمَّ قَاتِلِ الْکَفَرَةَ الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ رُسُلَکَ، وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِکَ، وَاجْعَلْ عَلَیْهِمْ رِجْزَکَ وَعَذَابَکَ، اللَّهُمَّ قَاتِلِ الْکَفَرَةَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَهَ الْحَقِّ».[45]

«یا الله! ستایش همه‌اش برازنده‌ی توست. یا الله! جمع کننده‌ای برای آنچه گسترانده‌ای نیست و گستراننده‌ای برای آنچه جمع کرده‌ای نیست. هدایتگری برای آن که گمراه کرده‌ای و گمراه کننده‌ای برای آن که هدایت داده‌ای، یافت نمی‌شود. بخشاینده‌ای برای آنچه که منع کرده‌ای و بازدارنده‌ای برای آنچه که بخشیده‌ای، وجود ندارد. نزدیک گرداننده‌ای برای آنچه که دور نموده‌ای و دور کننده‌ای برای آنچه که نزدیک نموده‌ای، پیدا نمی‌شود. یا الله! برکات، رحمت، فضل و روزی‌ات را بر ما بگستران. یا الله! نعمت ماندگاری را از تو می‌خواهم که تغییر نمی‌کند و پایان نمی‌پذیرد. یا الله! نعمت را در روز فقر، و امنیت را در روز ترس از تو خواستارم. یا الله! از شر آنچه که به ما داده‌ای و از شر آنچه که از ما باز داشته‌ای، به تو پناه می‌آورم. یا الله! ایمان را در نزد ما محبوب و آن را در دل‌های‌مان آراسته بگردان. و کفر، فسق و نافرمانی را در نزد ما ناپسند بگردان و ما را از هدایت یافتگان قرار بده. یا الله! ما را مسلمان بمیران و مسلمان زنده بگردان و بدون آلوده شدن به زبونی و فتنه، ما را به نیکوکاران ملحق بگردان. یا الله! کفاری را که پیامبرانت را تکذیب و مردم را از راهت باز داشتند، نابود گردان. و بلا و عذابت را بر آنان فرو بفرست. یا الله! و ای معبود راستین! کفار حق پوش اهل کتاب را نابود بگردان».

44.«اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی».[46]

«یا الله! تو عفو کننده‌ای و عفو و بخشش را دوست داری، پس مرا ببخش».

45.قَالَ ج: «اسْأَلُوا اللَّهَ العَفْوَ وَالعَافِیَةَ، فَإِنَّ أَحَدًا لَمْ یُعْطَ بَعْدَ الیَقِینِ خَیْرًا مِنَ العَافِیَةِ».[47]

«از الله بخشش و عافیت را بخواهید، زیرا به هیچ فردی پس از یقین (ایمان) بهتر از عافیت (در امان ماندن از گزندها) عطا نشده است».

46.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْجُوعِ، فَإِنَّهُ بِئْسَ الضَّجِیعُ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ الْخِیَانَةِ، فَإِنَّهَا بِئْسَتِ الْبِطَانَةُ».[48]

«یا الله! من از گرسنگی که بد همخوابی است و نیز از خیانت که ویژگی درونی بدی است، به تو پناه می‌برم».

47.«اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَنَا مِنْ خَشْیَتِکَ مَا یَحُولُ بَیْنَنَا وَبَیْنَ مَعَاصِیکَ، وَمِنْ طَاعَتِکَ مَا تُبَلِّغُنَا بِهِ جَنَّتَکَ، وَمِنَ الیَقِینِ مَا تُهَوِّنُ بِهِ عَلَیْنَا مُصِیبَاتِ الدُّنْیَا، وَمَتِّعْنَا بِأَسْمَاعِنَا وَأَبْصَارِنَا وَقُوَّتِنَا مَا أَحْیَیْتَنَا، وَاجْعَلْهُ الوَارِثَ مِنَّا، وَاجْعَلْ ثَأْرَنَا عَلَى مَنْ ظَلَمَنَا، وَانْصُرْنَا عَلَى مَنْ عَادَانَا، وَلَا تَجْعَلْ مُصِیبَتَنَا فِی دِینِنَا، وَلَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَلَا مَبْلَغَ عِلْمِنَا، وَلَا تُسَلِّطْ عَلَیْنَا مَنْ لَا یَرْحَمُنَا».[49]

«یا الله! از خشیت خویش به اندازه‌ای نصیب‌مان بگردان که در میان ما و نافرمانی تو حایل شود و از اطاعت خود، آن قدر به ما بده که ما را به بهشت تو برساند و به ما یقینی عطا کن که سختی‌های دنیا را بر ما آسان نماید. و تا زمانی که ما را زنده نگه می‌داری ما را از شنوایی، بینایی و نیروی‌مان برخوردار بگردان و حواس ما را میراث‌بر ما قرار بده (پیش از مرگ‌مان از میان مبر) و انتقام ما را بر کسی قرار بده که به ما ستم کرده است و ما را بر دشمنان‌مان پیروز بگردان و مصیبت‌مان را در دین‌مان قرار نده و دنیا را بزرگ‌ترین هدف‌مان و پایان و غایت علم و دانش‌مان نگردان؛ و کسی که به ما رحم نمی‌کند بر ما چیره مکن».

48.«اللَّهُمَّ مَتِّعْنِی بِسَمْعِی وَبَصَرِی وَاجْعَلْهُمَا الوَارِثَ مِنِّی، وَانْصُرْنِی عَلَى مَنْ یَظْلِمُنِی، وَخُذْ مِنْهُ بِثَأْرِی».[50]

«یا الله! مرا از گوش و چشم بهره‌مند بگردان و آن دو را میراث‌بر من قرار بده (پیش از مرگم از میان مبر) و مرا بر کسانی‌که به من ستم می‌کنند یاری فرما  و پیروز کن و انتقام مرا از آنان بگیر».

49.«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ غَلَبَةِ الدَّیْنِ، وَغَلَبَةِ الْعَدُوِّ، وَشَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ».[51]

«یا الله! من از سنگینی بدهی و غلبه‌ی دشمن و بدخواهی دشمنان به تو پناه می‌برم».

4- دعاها و اذکاری که انسان را در مقابل شیطان حفاظت می‌نماید

اقسام بیماری‌ها

بیماری‌هایی که به انسان می‌رسد، بر دو قسم است:

بیماری‌های قلبی و بیماری‌های بدنی. بیماری‌های قلبی بر دو نوع می‌باشد:

اول - بیماری شبهه، همان‌طور که الله در مورد منافقان می‌فرماید:

﴿فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٞ فَزَادَهُمُ ٱللَّهُ مَرَضٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمُۢ بِمَا کَانُواْ یَکۡذِبُونَ١٠ [البقرة: 10].

«در دل‌هایشان بیماری است و الله بر بیماری آنان افزوده است و به خاطر دروغ‌هایی که می‌گفتند عذاب دردناکی [در پیش] دارند».

دوم - بیماری شهوت، همان‌طور که الله ﻷ نسبت به مادران مؤمنان می‌فرماید:

﴿یَٰنِسَآءَ ٱلنَّبِیِّ لَسۡتُنَّ کَأَحَدٖ مِّنَ ٱلنِّسَآءِ إِنِ ٱتَّقَیۡتُنَّۚ فَلَا تَخۡضَعۡنَ بِٱلۡقَوۡلِ فَیَطۡمَعَ ٱلَّذِی فِی قَلۡبِهِۦ مَرَضٞ وَقُلۡنَ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٣٢ [الأحزاب: 32].

«ای زنان پیامبر، اگر پرهیزگاری کنید، [در برتری و شرافت] مانند هیچ یک از زنان [عادی] نخواهید بود؛ پس در هنگام سخن گفتن [با مردان]، ناز و نرمش به کار نبرید تا [مبادا] کسی که در دلش بیماری است [در شما] طمع کند و به شیوه‌ای شایسته سخن بگویید».

اما بیماری‌های جسمی از قبیل مریضی‌ها و دردهای حسی است که به بدن می‌رسد.

طبابت و درمان قلب‌ها فقط به وسیله‌ی پیامبران † شناخته می‌شود. اصلاح قلب‌ها فقط با شناخت پروردگار و خالق، و علم داشتن به نام‌ها و صفات و افعال و شریعتش و دوری از کارهایی که نهی فرموده و موجب خشم و غضب او می‌شود و عمل به کارهایی که مورد پسند و رضایت اوست به وجود می‌آید.

طبابت جسم بر دو نوع می‌باشد

یک نوع که الله به صورت فطری در انسان و حیوانات قرار داده است. این نوع به طبیب نیاز ندارد، مانند تشنگی و گرسنگی و خستگی که با ضد آن‌ها مثل خوردن و نوشیدن و استراحت کردن درمان می‌شود.

و نوع دیگر به فکر و تأمل نیاز دارد و علاج و درمان آن با داروهای طبیعی یا الهی یا با هر دوی آن‌ها می‌باشد.

1.      الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ وَٱشۡکُرُواْ لِلَّهِ إِن کُنتُمۡ إِیَّاهُ تَعۡبُدُونَ١٧٢ [البقرة: 172].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از چیزهای پاکیزه‌ای که روزیِ شما کرده‌ایم بخورید و شکرِ الله را به جای آورید اگر تنها او را عبادت می‌کنید».

2.      و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَتَطۡمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکۡرِ ٱللَّهِۗ أَلَا بِذِکۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ٢٨ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ طُوبَىٰ لَهُمۡ وَحُسۡنُ مَ‍َٔابٖ٢٩ [الرعد: 28-29].

«[همان‌] کسانی که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد الله آرام می‌گیرد. بدانید که دل‌ها با یاد الله آرام می‌گیرد. کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند، خوشا بر آنان! و سرانجامی نیک دارند».

بیماری‌های قلبی

بیماری قلبی خروج از سلامتی و اعتدال می‌باشد، صحت و سلامتی قلب باعث شناخت حق و حقیقت و دوستی نسبت به او و ترجیح دیگران بر الله خواهد بود. و مرض و بیماری قلب با شک و شبهه و با ترجیح دادن دیگران بر الله ایجاد می‌شود.

پس بیماری منافقان از روی شک و شبهه می‌باشد و بیماری نافرمانان از روی شهوت و خواهش‌های نفسانی است.

برای قلب بیماری‌های دیگری نیز وجود دارد که عبارت‌اند از: ریا، تکبر، خودبرتربینی، حسادت، فخرفروشی، غرور، دوست داشتن ریاست، بزرگ دانستن خویش در زمین، و.... این بیماری‌ها از شک و شبهه و خواهش‌های نفسانی متولد می‌شوند و به وجود می‌آیند.

از الله درخواست صحت و سلامتی می‌نماییم: ﴿فَإِنَّهُمۡ عَدُوّٞ لِّیٓ إِلَّا رَبَّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٧٧ ٱلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهۡدِینِ٧٨ وَٱلَّذِی هُوَ یُطۡعِمُنِی وَیَسۡقِینِ٧٩ وَإِذَا مَرِضۡتُ فَهُوَ یَشۡفِینِ٨٠ [الشعراء: 77-80].

«یقیناً [همۀ] آن‌ها [= معبودان باطل] دشمنِ [عقیدۀ توحیدیِ] من هستند؟ مگر پروردگار جهانیان. آن [معبودی] ‌که مرا آفریده و هدایتم می‌کند و همان ذاتی ‌که به من غذا می‌دهد و سیرابم می‌سازد  و هنگامی که بیمار می‌شوم، اوست که شفایم می‌دهد».

دفع نمودن شرارت‌های شیاطین جنی و انسان‌های شیطان صفت

1.      الله ﻷ به ساختن و اصلاح انسان‌هایی که دشمن هستند به وسیله‌ی مهربانی و احسان نمودن نسبت به آن‌ها امر می‌نماید تا اینکه آن‌ها را به طبیعت اصلی و پاک‌شان که دوستی و اخلاق نیکوست، برگرداند، الله ﻷ می‌فرماید: ﴿وَلَا تَسۡتَوِی ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّیِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِی هِیَ أَحۡسَنُ فَإِذَا ٱلَّذِی بَیۡنَکَ وَبَیۡنَهُۥ عَدَٰوَةٞ کَأَنَّهُۥ وَلِیٌّ حَمِیمٞ٣٤ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ٱلَّذِینَ صَبَرُواْ وَمَا یُلَقَّىٰهَآ إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِیمٖ٣٥ [فصلت: 34-35].

«[هرگز] نیکی و بدی یکسان نیست. همواره به شیوه‏اى که بهتر است، پاسخ بده که در آن صورت، کسى که بین تو و او دشمنى وجود دارد، گویی دوستى مهربان است. تنها شکیبایان و کسانی که بهرۀ بزرگی [از ایمان و اخلاق] دارند، به چنین مقامى مى‏رسند».

2.      الله ﻷ امر می‌نماید به الله پناه ببرید از شر شیطان‌هایی که اصلاح و احسان را قبول نمی‌کنند بلکه طبیعت‌ آن‌ها فریب دادن انسان‌ها و دشمنی با آنان است، همان‌طور که الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٣٦ [فصلت: 36].

«و هر گاه وسوسه‌ای از جانب شیطان تو را فراگرفت، به الله پناه ببر که یقیناً او شنوای داناست».

3.     فرشته و شیطان بر قلب انسان همدیگر را تعقیب می‌نمایند، همان طور که شب و روز یکدیگر را تعقیب می‌کنند. بعضی از مردم شب‌شان از روزشان طولانی‌تر است و برخی روزشان از شب‌شان طولانی‌تر می‌باشد. و زمان برخی، همیشه شب و زمان بعضی دیگر همیشه روز است.

یک لحظه شیطان و لحظه‌ای فرشته‌ای بر قلب انسان نزدیک می‌شود، وقتی که الله به کاری امر فرماید، شیطان در آن کار دو تحریک انجام می‌دهد: به سوی غلو و تجاوز، و یا به سوی کم کاری و کوتاهی نمودن. رستگاری در اطاعت از الله و نافرمانی از شیطان است. الله فرمود: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱدۡخُلُواْ فِی ٱلسِّلۡمِ کَآفَّةٗ وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ٢٠٨ [البقرة: 208].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، همگی به اسلام [و اطاعتِ الله] درآیید و از [راه‌ها و] گام‌های شیطان پیروی نکنید. به راستی که او دشمن آشکار شماست».

دشمنی شیطان با فرزندان آدم

الله ﻷ به انسان‌ها و جن‌ها که مکلف هستند، سه نعمت اساسی اختصاص داده است: عقل، دین و آزادی انتخاب.

و ابلیس نخستین کسی است که در به کارگیری این نعمت‌ها در مقابل پروردگارش سرکشی کرد و به نافرمانی و گناه پافشاری نمود. او از الله تا روز قیامت مهلت خواست تا به این نعمت‌ها خیانت کند و به وسیله‌ی فریب دادن انسان‌ها و مزین نمودن گناهان، انسان‌ها به سمت و سوی جهنم از او تبعیت و پیروی نمایند.

1.      الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لَکُمۡ عَدُوّٞ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا یَدۡعُواْ حِزۡبَهُۥ لِیَکُونُواْ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلسَّعِیرِ٦ [فاطر: 6].

«بی‌تردید، شیطان دشمن شماست؛ شما نیز او را دشمن [خود] گیرید. جز این نیست که او پیروانش را [به کفر] می‌خواند تا از اهل آتش باشند».

2.     و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿قَالَ یَٰبُنَیَّ لَا تَقۡصُصۡ رُءۡیَاکَ عَلَىٰٓ إِخۡوَتِکَ فَیَکِیدُواْ لَکَ کَیۡدًاۖ إِنَّ ٱلشَّیۡطَٰنَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٞ مُّبِینٞ٥ [یوسف: 5].

«[یعقوب] گفت: «پسرم، خوابت را به برادران خویش باز‌گو نکن که نیرنگى برایت مى‌اندیشند؛ [چرا که] بی‌تردید، شیطان دشمنِ آشکاری برای انسان است».

3.     عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِی ج یقُولُ: «إِنَّ عَرْشَ إِبْلِیسَ عَلَى الْبَحْرِ، فَیَبْعَثُ سَرَایَاهُ فَیَفْتِنُونَ النَّاسَ، فَأَعْظَمُهُمْ عِنْدَهُ أَعْظَمُهُمْ فِتْنَةً».[52]

جابر س می‌گوید: از پیامبر ج شنیدم که می‌فرمود: «تخت پادشاهی ابلیس بر دریا قرار دارد. او لشکریانش را می‌فرستد تا مردم را دچار فتنه کنند. بزرگ‌ترین‌شان نزد ابلیس کسی است که بزرگ‌ترین فتنه را ایجاد کرده باشد».

نمونه‌هایی از دشمنی شیطان

دشمنی شیطان با انسان به شیوه‌های مختلفی صورت می‌گیرد که عبارت‌اند از:

1.     فریب انسان و زینت دادن بدی‌ها و گناهان برای آنان، و سپس از آن‌ها اعلام بیزاری می‌نماید.

2.     فریب انسان با وسوسه کردن در نیت و قول و عمل.

3.     انسان‌ها را گمراه می‌نماید و به آنان وعده‌ می‌دهد و آنان را به طمع و آرزو کردن واداشته و بین‌شان اختلاف می‌اندازد.

4.     آن‌ها را به سوی نافرمانی و سایر حرام‌ها تشویق می‌نماید.

5.     در همه راه‌های خیر سر راه انسان قرار می‌گیرد و او را منع می‌نماید و منصرف می‌کند و جلویش را می‌گیرد و او را می‌ترساند.

6.     کینه و خیانت را در قلب‌های‌شان بر می‌انگیزد.

7.     آزار رساندن‌ به انسان‌ها با انواع شرارت‌ها و بیماری‌ها و دور کردن‌شان از راه الله به هر طریقی که می‌تواند.

8.     ادرار کردن در گوش‌های بنده برای اینکه تا صبح بخوابد و بر سرش یک گِره می‌زند که مانع او از بیدار شدن می‌شود، کسی‌که از شیطان اطاعت و فرمان‌برداری نماید، از گروهش محسوب می‌شود و در روز قیامت با او در آتش حشر می‌شود و کسی‌که از پروردگارش اطاعت نماید و از شیطان نافرمانی و سرپیچی کند، الله او را از شیطان حفاظت می‌کند و وارد بهشت می‌گرداند.

1.     الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿ٱسۡتَحۡوَذَ عَلَیۡهِمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ فَأَنسَىٰهُمۡ ذِکۡرَ ٱللَّهِۚ أُوْلَٰٓئِکَ حِزۡبُ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ أَلَآ إِنَّ حِزۡبَ ٱلشَّیۡطَٰنِ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ١٩ [المجادلة: 19].

«شیطان بر آن‌ها چیره شده و یاد الله را از خاطرشان برده است. آن‌ها حزب شیطان هستند؛ و آگاه باشید [و بدانید] که حزب شیطان زیانکارانند».

2.      و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿قَالَ ٱذۡهَبۡ فَمَن تَبِعَکَ مِنۡهُمۡ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَآؤُکُمۡ جَزَآءٗ مَّوۡفُورٗا٦٣ وَٱسۡتَفۡزِزۡ مَنِ ٱسۡتَطَعۡتَ مِنۡهُم بِصَوۡتِکَ وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا٦٤ إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا٦٥ [الإسراء: 63-65].

«[الله] فرمود: «برو که هر یک از آنان که از تو پیروی کند، یقیناً دوزخ پاداشتان خواهد بود که پاداشی کامل است. و هر کس از آنان را توانستى به آواى خود برانگیز [و به سوی گناه بکش] و با سواران و پیادگانت بر آنان بانگ بزن [تا آلودۀ گناه گردند] و در اموال و فرزندان، شریکشان شو و به آنان وعده[های واهی] بده؛ و[لى] شیطان به آنان وعده نمى‌دهد مگر به فریب. [ای شیطان،] تو هرگز تسلطی بر بندگان من نخواهی داشت»؛ و [ای پیامبر،] همین بس که پروردگارت [کارگزار و] نگهبانِ آنان [= مؤمنان] باشد».

3.     عَنْ سَبْرَةَ بْنِ أَبِی فَاکِهٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ الشَّیْطَانَ قَعَدَ لِابْنِ آدَمَ بِأَطْرُقِهِ، فَقَعَدَ لَهُ بِطَرِیقِ الْإِسْلَامِ، فَقَالَ لَهُ: أَتُسْلِمُ وَتَذَرُ دِینَکَ، وَدِینَ آبَائِکَ، وَآبَاءِ أَبِیکَ؟ قَالَ: فَعَصَاهُ، فَأَسْلَمَ، ثُمَّ قَعَدَ لَهُ بِطَرِیقِ الْهِجْرَةِ، فَقَالَ: أَتُهَاجِرُ وَتَذَرُ أَرْضَکَ، وَسَمَاءَکَ، وَإِنَّمَا مَثَلُ الْمُهَاجِرِ کَمَثَلِ الْفَرَسِ فِی الطِّوَلِ قَالَ: فَعَصَاهُ فَهَاجَرَ قَالَ: ثُمَّ قَعَدَ لَهُ بِطَرِیقِ الْجِهَادِ، فَقَالَ : هُوَ جَهْدُ النَّفْسِ، وَالْمَالِ، فَتُقَاتِلُ فَتُقْتَلُ، فَتُنْکَحُ الْمَرْأَةُ، وَیُقَسَّمُ الْمَالُ قَالَ: فَعَصَاهُ فَجَاهَدَ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ مِنْهُمْ فَمَاتَ، کَانَ حَقًّا عَلَى اللهِ أَنْ یُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ».[53]

سَبره بن ابی‌فاکِه س می‌گوید: شنیدم که رسول الله ج می‌فرمود: «شیطان در مسیرهای انسان می‌نشیند. در مسیر و راه اسلام می‌نشیند و می‌گوید: تسلیم می‌شوی و دین خود و دین پدر خویش و دین پدر پدر خویش را رها می‌کنی؟ اما انسان نافرمانیش را می‌کند و مسلمان می‌شود.

سپس در راه هجرتش می‌نشیند و می‌گوید: هجرت می‌کنی و زمین و آسمانت را رها می‌کنی، به درستی که مثال مهاجر مانند اسب در بند است. پس نافرمانیش را می‌کند و هجرت می‌نماید.

سپس در مسیر جهادش می‌نشیند و می‌گوید: جهاد تلف کردن مال و جان است! به جنگ می‌روی و کشته می‌شوی، زنت ازدواج می‌نماید و مال تو تقسیم می‌شود! پس نافرمانی او را می‌کند و جهاد می‌نماید». پیامبر ج فرمود: «کسی‌که این موارد را انجام دهد، الله بر خود واجب نموده که او را وارد بهشت نماید».

راه‌های شیطان

راه‌هایی که انسان آن‌ها را می‌پیماید، چهار راه می‌باشند:

راست، چپ، جلو و پشت.

انسان هریک از این راه‌ها را بپیماید، شیطان را در کمین می‌بیند. پس اگر بنده این راه‌ها را در اطاعت الله و رسولش بپیماید، شیطان را آنجا مشاهده می‌کند که مانع او می‌شود و او را عقب نگه می‌دارد و منصرف می‌کند و می‌ترساند.

ولی اگر آن راه‌ها را در مسیر نافرمانی الله بپیماید، شیطان را محرّک، خادم، یاور و تزیین کننده‌ خواهد دید.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿قَالَ فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ صِرَٰطَکَ ٱلۡمُسۡتَقِیمَ١٦ ثُمَّ لَأٓتِیَنَّهُم مِّنۢ بَیۡنِ أَیۡدِیهِمۡ وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ وَعَنۡ أَیۡمَٰنِهِمۡ وَعَن شَمَآئِلِهِمۡۖ وَلَا تَجِدُ أَکۡثَرَهُمۡ شَٰکِرِینَ١٧ [الأعراف: 16-17].

«[ابلیس] گفت: «پس به خاطر آنکه مرا گمراهی [و هلاکت] افکندی، من نیز بر سر راه مستقیم تو برای [فریب] آنان می‌نشینم، سپس بر آنان - از روبرو و از پشت سر و از طرف راست و چپشان- درمى‌آیم و [چنان می‌کنم که] بیشتر آنان را شکرگزار [نعمت‌های خود] نیابی».

راه‌های ورود شیطان

راه‌های ورود شیطان به سمت انسان سه راه می‌باشند:

شهوت، خشم، خواهش نفس (هوی و هوس).

شهوت موجودی است که انسان به وسیله‌ی آن به خودش ظلم می‌نماید و حرص و طمع و بخیلی از نتایج آن است.

و خشم، درنده و آفتی بزرگ‌تر از شهوت است و به وسیله‌ی خشم، انسان بر خود و دیگران ستم می‌نماید و خودبرتربینی و تکبر از آثارش هستند.

و هوی و هوس شیطانی بزرگ‌تر از خشم است و به وسیله‌ی هوی و هوس، انسان به آفریننده‌اش ظلم می‌کند و به او شرک و کفر می‌ورزد و از نتایج آن کفر و بدعت است.

و بیش‌ترین گناهان انسان‌ها از نوع شهو‌ت‌های حیوانی هستند، به خاطر ناتوانی‌شان از انجام دادن غیر آن‌ها، و بعضی از این گناهان شامل اقسام دیگری می‌شوند.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿۞أَلَمۡ أَعۡهَدۡ إِلَیۡکُمۡ یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ أَن لَّا تَعۡبُدُواْ ٱلشَّیۡطَٰنَۖ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٞ٦٠ وَأَنِ ٱعۡبُدُونِیۚ هَٰذَا صِرَٰطٞ مُّسۡتَقِیمٞ٦١ وَلَقَدۡ أَضَلَّ مِنکُمۡ جِبِلّٗا کَثِیرًاۖ أَفَلَمۡ تَکُونُواْ تَعۡقِلُونَ٦٢ [یس: 60-62].

«ای فرزندان آدم، آیا با شما پیمان نبستم [و فرمان ندادم] که شیطان را عبادت نکنید [که] قطعاً او دشمن آشکارِ شماست؟  و اینکه [تنها] مرا عبادت کنید [که] راه راست همین است؟ و بی‌تردید، شیطان بسیاری از شما را گمراه ساخت. آیا اندیشه نمی‌کردید؟».

گام‌های شیطان

شیطان سبب تمام شرارت‌ها در عالم است، ولی شرارت‌هایش در هفت گام منحصر می‌شود و همواره با انسان است تا اینکه به یکی یا بیش‌تر دچار می‌شود:

1.     نخستین و بزرگ‌ترین شرارت این است که از بنده، کفر و شرک، و دشمنی الله و پیامبرش را می‌خواهد.

2.     اگر از این قسمت عاجز شد، او را به سوی بدعت سوق می‌دهد.

3.     اگر در این‌جا عاجز شد، او را به سوی بزرگ‌ترین گناه کبیره‌ای که برایش ممکن است، انتقال می‌دهد.

4.     اگر از آن عاجز شد، او را به سوی بزرگ‌ترین گناه صغیره‌ای که برایش ممکن است تشویق می‌نماید.

5.     اگر در این قسمت عاجز شد، او را به سوی مباحاتی که ثواب و عقاب ندارند، مشغول می‌کند تا از طاعات و واجبات منصرف شود.

6.     اگر از آن عاجز ماند، به عمل‌هایی که از اعمال دیگر فضیلت کمتری دارد، مشغول می‌نماید، مانند مشغول کردنش به نوافل تا اینکه فرایض از او فوت شود.

7.     اگر از آن عاجز ماند، گروهی از انسان‌های شیطان صفت و شیاطین جنی را بر او مسلط می‌نماید تا انواع اذیت‌ها را به او برسانند تا او را مشغول نمایند و پریشان و کسل کنند.

پس مؤمن همیشه در جهاد است تا اینکه الله را ملاقات نماید. از الله درخواست کمک و ثبات می‌نماییم.

1.      الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ حَلَٰلٗا طَیِّبٗا وَلَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ إِنَّهُۥ لَکُمۡ عَدُوّٞ مُّبِینٌ١٦٨ إِنَّمَا یَأۡمُرُکُم بِٱلسُّوٓءِ وَٱلۡفَحۡشَآءِ وَأَن تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ١٦٩ [البقرة: 168-169].

«ای مردم، از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید و از [راه‌ها و] گام‌های شیطان [که به وسیلۀ آن‌ها به تدریج شما را به سوی عذاب می‌کشد] پیروی نکنید که به راستی او دشمن آشکارِ شماست. [او] شما را فقط به بدی و زشتی فرمان می‌دهد و اینکه [بر آن می‏دارد تا] آنچه را که نمی‌دانید به الله نسبت دهید».

2.      و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِۚ وَمَن یَتَّبِعۡ خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَإِنَّهُۥ یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِۚ وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ مَا زَکَىٰ مِنکُم مِّنۡ أَحَدٍ أَبَدٗا وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یُزَکِّی مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٞ٢١ [النور: 21].

«ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، در راه‌های شیطان گام نگذارید؛ و هرکس راه‌های شیطان را می‌پوید، [بداند که] او تنها به زشتکاری و اعمال ناپسند فرمان می‌دهد؛ و اگر بخشش و رحمت الله بر شما نبود، هرگز هیچ یک از شما [از گناه] پاک نمی‌شد؛ ولی الله هر کس را که بخواهد پاک می‌کند؛ و الله شنوای داناست».

3.      و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ رِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَلَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۗ وَمَن یَکُنِ ٱلشَّیۡطَٰنُ لَهُۥ قَرِینٗا فَسَآءَ قَرِینٗا٣٨ [النساء: 38]

«و [نیز برای] کسانی ‌که اموالشان را برای [خودنمایی و] نشان‌دادن به مردم انفاق می‌کنند و به الله و روز آخرت ایمان ندارند؛ [چنین شخصی یارِ شیطان است] و کسی ‌که شیطان همدمش باشد، چه بد همدمی دارد! ».

1- بنده به وسیله‌ی چه چیزی از شیطان در امان می‌ماند؟

بنده به وسیله‌ی آنچه که در قرآن و دعاها و اذکاری که در سنت صحیح پیامبر ج ثابت است، از شر شیطان در امان می‌ماند، و در آن‌ها شفا و رحمت و هدایت و محفوظ ماندن از تمام شرارت‌ها در دنیا و آخرت به اذن الله بلندمرتبه وجود دارد. و از جمله عبارت‌اند از:

قسمت اول - پناه بردن به الله ﻷ از شیطان رانده شده.

به درستی که الله ﻷ پیامبرش را امر فرمود تا به صورت کلی از شر شیطان به الله ﻷ پناه ببرد و در جاهای خاص نیز از شر شیطان به الله پناه ببرد. از جمله، هنگام تلاوت قرآن، هنگام خشمگین شدن و زمان وسوسه و هنگام خواب دیدن‌های ناخوشایند.

1.         الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ نَزۡغٞ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٣٦ [فصلت: 36].

«و هر گاه وسوسه‌ای از جانب شیطان تو را فراگرفت، به الله پناه ببر که یقیناً او شنوای داناست».

2.         و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ٩٨ إِنَّهُۥ لَیۡسَ لَهُۥ سُلۡطَٰنٌ عَلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ٩٩ [النحل: 98-99].

«پس [ای مؤمن،] هنگامی ‌که قرآن می‌خوانی، از [شرّ] شیطانِ رانده‌شده، به الله پناه ببر. بی‌تردید، او بر کسانی ‌که ایمان آورده‌اند و بر پروردگار‌شان توکل می‌کنند [هیچ] تسلطی ندارد».

قسمت دوم - بسم الله گفتن؛ بسم الله گفتن هنگام خوردن و نوشیدن و جماع کردن و داخل خانه شدن و مانند آن‌ها، انسان را از شر شیطان و همراهی او در این امور محفوظ نگه می‌دارد.

1.        عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ ب أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِذَا دَخَلَ الرَّجُلُ بَیْتَهُ، فَذَکَرَ اللهَ عِنْدَ دُخُولِهِ وَعِنْدَ طَعَامِهِ، قَالَ الشَّیْطَانُ: لَا مَبِیتَ لَکُمْ، وَلَا عَشَاءَ، وَإِذَا دَخَلَ، فَلَمْ یَذْکُرِ اللهَ عِنْدَ دُخُولِهِ، قَالَ الشَّیْطَانُ: أَدْرَکْتُمُ الْمَبِیتَ، وَإِذَا لَمْ یَذْکُرِ اللهَ عِنْدَ طَعَامِهِ، قَالَ: أَدْرَکْتُمُ الْمَبِیتَ وَالْعَشَاءَ».[54]

جابر بن عبدالله ب می‌گوید: من از پیامبر ج شنیدم که می‌فرمود: «هرگاه فردی وارد خانه‌اش می‌شود و هنگام ورود و نیز هنگام غذا خوردنش الله را یاد می‌کند، شیطان به یارانش می‌گوید: اینجا جای خواب و غذای شب ندارید. و هرگاه شخصی بدون نام الله وارد خانه‌اش می‌شود. شیطان می‌گوید: امشب جای خواب پیدا کردید و چون بنده، هنگام غذا خوردن الله را یاد نکند، شیطان می‌گوید: هم جای خواب پیدا کردید و هم غذای شب».

2.        عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَأْتِیَ أَهْلَهُ، فَقَالَ: بِاسْمِ اللَّهِ، اللَّهُمَّ جَنِّبْنَا الشَّیْطَانَ وَجَنِّبِ الشَّیْطَانَ مَا رَزَقْتَنَا، فَإِنَّهُ إِنْ یُقَدَّرْ بَیْنَهُمَا وَلَدٌ فِی ذَلِکَ لَمْ یَضُرُّهُ شَیْطَانٌ أَبَدًا».[55]

ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «اگر هریک از شما هنگامِ همبستری با همسرش بگوید: «بِاسْمِ اللَّهِ، اللَّهُمَّ جَنِّبْنَا الشَّیْطَانَ وَجَنِّبِ الشَّیْطَانَ مَا رَزَقْتَنَا»: «به نام الله؛ یا الله! شیطان را از ما و فرزندی که نصیبمان می‌کنی، دور بگردان» و از آن همبستری فرزندی مقدّر شود، شیطان زیان و آسیبی به او نمی‌رساند».

قسمت سوم - قرائت معوذتین ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١ [الفلق: 1]. و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١ [الناس: 1] هنگام خواب، و بعد از نمازها و هنگام مریضی و مانند آن‌ها که قبلا بیان شد.

عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س قَالَ: بَیْنَا أَنَا أَسِیرُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ج بَیْنَ الْجُحْفَةِ، وَالْأَبْوَاءِ، إِذْ غَشِیَتْنَا رِیحٌ، وَظُلْمَةٌ شَدِیدَةٌ، فَجَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَتَعَوَّذُ بِأَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، وَأَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، وَیَقُولُ: «یَا عُقْبَةُ، تَعَوَّذْ بِهِمَا فَمَا تَعَوَّذَ مُتَعَوِّذٌ بِمِثْلِهِمَا»، قَالَ: وَسَمِعْتُهُ یَؤُمُّنَا بِهِمَا فِی الصَّلَاةِ.[56]

عُقبه بن عامر س می‌گوید: با پیامبر ج در بین جحفه و ابواء می‌رفتم. ناگهان باد و تاریکی شدیدی ما را فرا گرفت. پیامبر ج به وسیله‌ی ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١ [الفلق: 1] و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١ [الناس: 1] به الله پناه می‌برد و می‌فرمود: «ای عُقبه، به وسیله‌ی خواندن این دو سوره به الله پناه ببر. این دو سوره، برای پناه جستن به الله، نظیر ندارند». عقبه می‌گوید: از پیامبر ج شنیدم که هنگام امامت در نماز نیز آن‌ها را تلاوت می‌فرمود.

قسمت چهارم - تلاوت آیت الکرسی:

1.         الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِی یَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا یَ‍ُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ٢٥٥ [البقرة: 255].

«الله [معبودِ راستین است؛] هیچ معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ زندۀ پاینده [و قائم به ذات] است؛ نه خوابی سبک او را فرا می‌گیرد و نه خوابی سنگین؛ آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ اوست. کیست که نزد او جز به فرمانش شفاعت کند؟ گذشته و آیندۀ آنان [= بندگان] را می‌داند و [آنان] به چیزی از علم او احاطه [و آگاهی] نمی‌یابند، مگر آنچه خود بخواهد. کرسیِ او آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است و نگهداشتنِ آن‌ها بر او [سنگین و] دشوار نیست و او بلندمرتبه [و] بزرگ است».

2.        عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: وَکَّلَنِی رَسُولُ اللَّهِ ج بِحِفْظِ زَکَاةِ رَمَضَانَ، فَأَتَانِی آتٍ، فَجَعَلَ یَحْثُو مِنَ الطَّعَامِ فَأَخَذْتُهُ، فَقُلْتُ: لَأَرْفَعَنَّکَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج -فَقَصَّ الحَدِیثَ-، فَقَالَ: إِذَا أَوَیْتَ إِلَى فِرَاشِکَ فَاقْرَأْ آیَةَ الکُرْسِیِّ، لَنْ یَزَالَ مَعَکَ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ، وَلاَ یَقْرَبُکَ شَیْطَانٌ حَتَّى تُصْبِحَ، وَقَالَ النَّبِیُّ ج: «صَدَقَکَ وَهُوَ کَذُوبٌ، ذَاکَ شَیْطَانٌ».[57]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج مرا به حفظ و مواظبت از زکات رمضان (خرمای فطریه) مأمور کرد، شخصی پیش من آمد و شروع کرد، و از آن مشت می‌گرفت و می‌برد، او را گرفتم و گفتم: تو را پیش رسول الله ج خواهم برد! ... او گفت: هر وقت به رختخواب رفتی، آیة الکرسی را بخوان که در آن صورت همیشه از جانب الله، حافظی برای تو خواهد بود و تا صبح هیچ شیطانی نزدیک تو نخواهد شد؛ پیامبر ج فرمود: «او به تو راست گفته، در حالی که بسیار دروغگوست! آن یک شیطان (از شیاطین) بود».

قسمت پنجم - تلاوت دو آیه‌ی آخر سوره‌ی بقره:

عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَرَأَ هَاتَیْنِ الْآیَتَیْنِ مِنْ آخِرِ سُورَةِ الْبَقَرَةِ فِی لَیْلَةٍ کَفَتَاهُ».[58]

ابومسعود انصاری س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «هرکس دو آیه پایانیِ سوره بقره را در شب بخواند، همین دو آیه برای او کافی هستند».

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ٢٨٥ لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ٢٨٦ [البقرة: 285-286].

«رسول [الله] به آنچه از [سوی] پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان [نیز] همگی به الله و فرشتگان و کتاب‌ها و پیامبرانش ایمان آورده‌اند؛ [و سخنشان این است که]: «میان هیچ‌یک از پیامبرانش [نه در ایمان به آنان ونه برتری برخی بر برخی دیگر] تفاوتی نمی‌گذاریم» و گفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را [خواهانیم] و بازگشت [تمام امور] به سوی توست». الله به هیچ‌ کس جز به اندازۀ توانش تکلیف نمی‌کند. آنچه [از خوبی] به دست آورده است به سودِ اوست و آنچه [بدی] کسب کرده است به زیان اوست. [پیامبران و مؤمنان گفتند:] «پروردگارا، اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را بازخواست نکن. پروردگارا، بارِ گران [و تکلیف سنگین] بر [دوش] ما مگذار؛ چنان که آن را [به مجازات گناه و سرکشی،] بر [دوش] کسانی که پیش از ما بودند [= یهود] نهادی. پروردگارا، آنچه که تاب تحملش را نداریم بر [دوش] ما مگذار و ما را بیامرز و به ما رحم کن. تو یار [و کارسازِ] مایی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان».

قسمت ششم - تلاوت سوره‌ی بقره:

عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا تَجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ مَقَابِرَ، إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنْفِرُ مِنَ الْبَیْتِ الَّذِی تُقْرَأُ فِیهِ سُورَةُ الْبَقَرَةِ».[59]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «خانه‌هایتان را (مانندِ) قبرستان (که در آن نماز و قرآن خوانده نمی‌شود) نگردانید؛ بی‌گمان شیطان از خانه‌ای که در آن سوره "بقره" خوانده می‌شود، می‌گریزد».

قسمت هفتم - زیاد ذکر و یاد نمودن الله بلندمرتبه به وسیله‌ی تلاوت قرآن و گفتن سبحان الله، الحمدلله، الله اکبر، و لاحول و لاقوه الا بالله، و مانند آن‌ها از اعمال صالح.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، فِی یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ، کَانَتْ لَهُ عَدْلَ عَشْرِ رِقَابٍ، وَکُتِبَتْ لَهُ مِائَةُ حَسَنَةٍ وَمُحِیَتْ عَنْهُ مِائَةُ سَیِّئَةٍ، وَکَانَتْ لَهُ حِرْزًا مِنَ الشَّیْطَانِ، یَوْمَهُ ذَلِکَ، حَتَّى یُمْسِیَ وَلَمْ یَأْتِ أَحَدٌ أَفْضَلَ مِمَّا جَاءَ بِهِ إِلَّا أَحَدٌ عَمِلَ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ».[60]

ابوهریره س روایت کرده که رسول الله ج فرمود: «هرکس روزانه صد بار بگوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»، پاداشی برابر با آزاد کردن ده برده به او می‌رسد و صد نیکی برایش ثبت می‌شود و صد گناه از گناهانش پاک می‌گردد و آن روز تا غروب، از شرّ شیطان حفاظت می‌شود و هیچ‌کس عملی بهتر از او انجام نداده است؛ مگر کسی که بیش از او این ذکر را گفته باشد».

قسمت هشتم - دعای اتراق کردن در جایی:

عَنْ خَوْلَةَ بِنْتَ حَکِیمٍ السُّلَمِیَّةَ ل أَنَّهَا سَمِعَتْ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ نَزَلَ مَنْزِلًا ثُمَّ قَالَ: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ، حَتَّى یَرْتَحِلَ مِنْ مَنْزِلِهِ ذَلِکَ».[61]

از خوله دختر حکیم ل روایت شده که از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «هرکس در جایی اتراق کند و سپس بگوید: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ»: (از بدی آنچه که الله متعال آفریده است به کلمات کاملش، پناه می‌برم)، تا وقتی که از آن‌جا کوچ می‌کند، هیچ چیز به او ضرر نخواهد رساند».

قسمت نهم - فرو بردن خمیازه و دست را بر دهان گذاشتن:

1.        عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِی س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا تَثَاءَبَ أَحَدُکُمْ، فَلْیُمْسِکْ بِیَدِهِ عَلَى فِیهِ، فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَدْخُلُ».[62]

ابوسعید خدری س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرگاه یکی از شما خمیازه کشید، دستش را روی دهانش بگیرد؛ زیرا شیطان، -از این راه به پیکرِ انسان- وارد می‌شود».

2.        عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «التَّثَاؤُبُ مِنَ الشَّیْطَانِ، فَإِذَا تَثَاءَبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَکْظِمْ مَا اسْتَطَاعَ».[63]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌نماید که فرمود: «خمیازه کشیدن از طرف شیطان است، پس هرگاه یکی از شما خواست، خمیازه بکشد، تا می‌تواند جلویش را بگیرد».

قسمت دهم - اذان

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا نُودِیَ لِلصَّلاَةِ أَدْبَرَ الشَّیْطَانُ، وَلَهُ ضُرَاطٌ، حَتَّى لاَ یَسْمَعَ التَّأْذِینَ، فَإِذَا قَضَى النِّدَاءَ أَقْبَلَ، حَتَّى إِذَا ثُوِّبَ بِالصَّلاَةِ أَدْبَرَ، حَتَّى إِذَا قَضَى التَّثْوِیبَ أَقْبَلَ، حَتَّى یَخْطِرَ بَیْنَ المَرْءِ وَنَفْسِهِ، یَقُولُ: اذْکُرْ کَذَا، اذْکُرْ کَذَا، لِمَا لَمْ یَکُنْ یَذْکُرُ حَتَّى یَظَلَّ الرَّجُلُ لاَ یَدْرِی کَمْ صَلَّى».[64]

ابوهریره س از رسول ج روایت می‌کند که فرمود: «هنگامی‌که برای نماز اذان داده می‌شود، شیطان فرار می‌کند، و از عقب خود هوا خارج می‌کند تا صدای اذان را نشنود و بعد از اذان برمی‌گردد و باز هنگام اقامه گفتن، فرار می‌کند و دوباره پس از اتمام آن، بر می‌گردد تا نمازگزاران را دچار وسوسه کند و می‌گوید: فلان مسأله و فلان مسأله و... را به خاطر بیاور. یعنی همه‌ی آنچه را که فراموش کرده، به یادش می‌آورد و او را چنان سرگرم می‌کند که نداند چند رکعت خوانده است».

قسمت یازدهم - دعای دخول مسجد

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب عَنِ النَّبِیِّ ج أَنَّهُ کَانَ إِذَا دَخَلَ الْمَسْجِدَ قَالَ: «أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ، وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ، مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»، قَالَ: أَقَطْ؟ قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: فَإِذَا قَالَ: ذَلِکَ قَالَ الشَّیْطَانُ: حُفِظَ مِنِّی سَائِرَ الْیَوْمِ.[65]

عبدالله بن عمرو ب روایت می‌کند: هنگامی‌که پیامبر ج وارد مسجد می‌شد، می‌فرمود: «أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ، وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ، مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»: «به الله بزرگ و به وجه کریمش و پادشاهى ازلی‌اش از شیطان رانده شده پناه مى برم». عُقْبه به حَیوَه (نام دو تن از راویان این حدیث) گفت: آیا فقط همین (را شنیدی)؟ (حَیوَه می‌گوید که) گفتم: بله. عُقْبه گفت: «هر وقت این دعا را بخواند، شیطان می‌گوید: در بقیه‌ی روز از جانب من محفوظ ماند».

قسمت دوازدهم - وضو گرفتن و نماز خواندن، ‌علی الخصوص هنگام خشم و شهوت، هیچ چیزی مانند وضو گرفتن و نماز خواندن، حرارت خشم و شهوت را خاموش نمی‌کند.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٥٣ [البقرة: 153].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از شکیبایی و نماز یاری بجویید [که] بی‌تردید، الله با شکیبایان است».

قسمت سیزدهم - اطاعت از الله بلندمرتبه و پیامبرش، و دوری کردن از نافرمانی و نگاه‌های بی‌جا و دوری نمودن از سخن زیاد و غذای زیاد و معاشرت زیاد.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ فَٱجۡتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٩٠ إِنَّمَا یُرِیدُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَن یُوقِعَ بَیۡنَکُمُ ٱلۡعَدَٰوَةَ وَٱلۡبَغۡضَآءَ فِی ٱلۡخَمۡرِ وَٱلۡمَیۡسِرِ وَیَصُدَّکُمۡ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَعَنِ ٱلصَّلَوٰةِۖ فَهَلۡ أَنتُم مُّنتَهُونَ٩١ [المائدة: 90-91].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بی‌تردید، شراب و قمار و اَنصاب [= هر چیزی که به عنوان یادواره و نماد، نَصب گردد و عبادت شود از قبیل مجسمه‌های سنگی، ضریح‌های فلزی، مقبره صالحان و ...] و تیرهای قرعه‌کشی [= انتخاب قرعه خوب و بد به وسیله فالگیری که با وسایل گوناگون صورت می‌گیرد و امروزه به اشتباه از آن به عنوان استخاره یاد می‌شود در حالی که استخاره شامل دو رکعت نماز و سپس طلب خیر نمودن در امر مورد نظر از الله متعال و نیز پناه بردن از شر آن به الله متعال است]، پلید [و] از کار[های] شیطان هستند؛ پس از آن‌ها دوری کنید؛ باشد که رستگار شوید. در حقیقت، شیطان می‌خواهد با شراب و قمار، در میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد الله و از نماز بازدارد؛ پس [ای مؤمنان، حال که حقیقت را دانستید،] آیا از آن‌ها دست برمی‌دارید؟».

قسمت چهاردهم - پاک سازی خانه از تصویر و مجسمه و سگ و زنگ‌ها، تا اینکه فرشتگان وارد و شیاطین خارج گردند.

1.          عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتًا فِیهِ تَمَاثِیلُ أَوْ تَصَاوِیرُ».[66]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «فرشتگان به خانه‌ای که در آن عکس و تصویر وجود داشته باشد، وارد نمی‌شوند».

2.         عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا تَصْحَبُ الْمَلَائِکَةُ رُفْقَةً فِیهَا کَلْبٌ وَلَا جَرَسٌ».[67]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «فرشتگان با جمعی که در آن سگ یا زنگ است، همراه نمی‌شوند».

قسمت پانزدهم - دوری نمودن از محل سکونت جن‌ها و شیطان‌ها، مانند اماکنی که خراب و یا نجس هستند، مانند مستراح‌ها (دستشویی‌ها) و محل جمع‌آوری زباله‌ها و مکان‌های خالی که انسان در آن سکونت ندارد، مانند صحراها و ساحل دریاهای دور و محل استراحت شتران و مانند آن‌ها.

2- درمان و علاج جادو و لمس کردن (شیطان و جن)

سحر و جادو عبارت است از اوراد و افسون‌خوانی و طلسم و گِره‌هایی که بر قلب‌ها و جسم‌ها تأثیر می‌گذارد.

سحر به طور کامل بدی و ظلم و سرکشی و دشمنی و تجاوز بر حقوق بندگان در مال یا عقل یا رابطه‌شان با دیگران می‌باشد.

لمس کردن: دیوانه و زمین‌گیر نمودن انسان به وسیله‌ی جن می‌باشد.

اسباب لمس

لمس از طرف جن به صورت مستقیم یا از روی شهوت و هوی و هوس و عشق صورت می‌گیرد، همان‌طور که برای انسان اتفاق می‌افتد، یا به خاطر کینه و انتقام صورت می‌گیرد نسبت به انسان‌هایی که به آن‌ها ظلم نمودند یا برخی از آن‌ها را به قتل رساندند یا به خاطر ریختن آب داغ یا ادرار کردن بر آن‌ها و بعضی اوقات بیهوده و به خاطر شرار آزار و اذیت می‌رسانند، همان‌طور که بعضی از انسان‌های نادان چنین شرارت‌هایی انجام می‌دهند.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿ٱلَّذِینَ یَأۡکُلُونَ ٱلرِّبَوٰاْ لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ ٱلَّذِی یَتَخَبَّطُهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ مِنَ ٱلۡمَسِّۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَالُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡبَیۡعُ مِثۡلُ ٱلرِّبَوٰاْۗ وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ فَمَن جَآءَهُۥ مَوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّهِۦ فَٱنتَهَىٰ فَلَهُۥ مَا سَلَفَ وَأَمۡرُهُۥٓ إِلَى ٱللَّهِۖ وَمَنۡ عَادَ فَأُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ٢٧٥ [البقرة: 275].

«کسانی که ربا می‌خورند [روز قیامت از قبر] برنمی‌خیزند؛ مگر مانند برخاستن کسی‌ که بر اثر تماس  شیطان، دیوانه شده است و [نمی‌تواند تعادل خود را حفظ کند]. این امر به سبب این است که آنان [= رباخواران] گفتند: «داد و ستد نیز مانند رباست [و این هر دو، مال را افزون می‌کند]»؛ در حالی که الله، داد و ستد را حلال و ربا را حرام نموده است. پس هر کس که از [جانب] پروردگارش پندی به او برسد و [از رباخواری] دست بردارد، آنچه گذشته و [سودهایی که قبل از نزولِ حکمِ ربا دریافت کرده است] از آنِ اوست و [در مورد آینده نیز] کارش به الله واگذار می‌شود؛ و[لی] کسانی که [به رباخواری] بازگردند، اهل آتش هستند و در آن جاودانند[= مدت زمانی طولانی در آن خواهند بود]».

حالت‌های انسان با جن

جن موجودی زنده و مکلف و مأمور به انجام کارهای نیک و دوری کردن از کارهای بد می‌باشد و برای آن‌ها طاعات و فرمان‌برداری و معاصی و گناه، و ثواب و مجازات وجود دارد.

هر انسانی که انسان دیگر، و جن‌ها را به آنچه که الله و رسولش امر نموده و به سوی الله دعوت دهد، و امر به معروف و نهی از منکر نماید، از با فضیلت‌ترین اولیای الهی می‌باشد.

و کسی‌که جن را در مسیر آنچه که الله و رسولش نهی نمودند، به کار گیرد از جمله در مسیر شرک یا قتل به ناحق یا دشمنی مانند مریض کردن‌شان یا زدن یکی از انسان‌ها یا آن‌ها را در مسیر فحشا و سرقت به کار گیرد، پس از آن‌ها در مسیر کفر و گناه و دشمنی درخواست کمک نموده، و کسی‌که از جن‌ها درخواست کمک نماید و گمان نماید که این از کرامات است، فریب‌خورده‌ای شیاد است. به کارگیریِ جن در امور مباح نیز منع شده است؛ زیرا دلیلی در شریعت برای آن وجود ندارد.

حکم رفتن نزد ساحران

برای هر انسانی رفتن نزد ساحران و کسانی‌که در حکم آن‌ها هستند مانند کاهنان، پیش‌گویان و کسانی‌که به وسیله‌ی ستاره‌ها پیش‌گویی می‌کنند، حرام است. و همچنین سؤال کردن و تصدیق آن‌ها حرام و از بزرگ‌ترین گناهان بلکه به کفر نیز می‌رسد.

کسی‌که از ساحر یا کاهن یا کسانی‌که به وسیله‌ی ستاره‌شناسی پیش‌گویی می‌کنند، در امور غیبی سؤال کند و آن‌ها را تصدیق نماید، نیز دچار کفر شده است.

و کسی‌که از آن‌ها سؤال کند و تصدیق ننماید تا چهل روز نمازش قبول نمی‌شود، چه رو به رویش قرار گیرد یا او را در کانال‌هایی که اعلامیه پخش می‌نمایند، مشاهده کند یا از جهت استهزا و مسخره از او سؤال نماید یا به خاطر تسلی و اینکه دوست دارد، اطلاع حاصل نماید.

و اگر از او سؤال نماید تا وضعیتش را امتحان و او را خوار و رسوا کند و حالتش را کشف نماید تا دیگران را از او بر حذر دارد، پس چنین سؤالی برای کسی‌که توانایی دارد، شرش را از مردم دور کند، مشروع می‌باشد.

1.        عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا أَوْ کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ فِیمَا یَقُولُ، فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج».[68]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌نماید که فرمود: «هرکس نزد فالگیر یا کاهن و پیش‌گو برود و سخنانش را تصدیق کند، به آن چه بر محمد ج نازل شده، کفر ورزیده است».

2.         عَنْ بَعْضِ أَزْوَاجِ النَّبِیِّ ج عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا فَسَأَلَهُ عَنْ شَیْءٍ، لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً».[69]

بعضی از همسران پیامبر ج از رسول الله ج روایت می‌کنند که فرمود: «هرکس نزد فال‌گیر یا پیش‌گویی برود و درباره چیزی از او بپرسد، نماز چهل روزِ وی پذیرفته نمی‌شود».

حکم تعلیم و آموزش سحر

بر هر انسانی آموزش سحر و تعلیم آن به دیگران و عمل سحر حرام است، بلکه همه‌اش کفر است، چون مملو از شرک و دروغ و ادعای علم غیب و کمک خواستن از شیاطین و انتشار کارهای باطل می‌باشد.

1.        الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّیَٰطِینُ عَلَىٰ مُلۡکِ سُلَیۡمَٰنَۖ وَمَا کَفَرَ سُلَیۡمَٰنُ وَلَٰکِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَکَیۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمۡ وَلَا یَنفَعُهُمۡۚ وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖۚ وَلَبِئۡسَ مَا شَرَوۡاْ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمۡۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ١٠٢ [البقرة: 102].

«و از آنچه شیاطین در [عهدِ] فرمانروایی سلیمان [بر مردم] می‌خواندند پیروی کردند [و مدعی شدند که سلیمان پادشاهی خویش را با سحر استوار کرده است]؛ و [حال آنکه] سلیمان [هرگز دست به سحر نیالود] و کافر نشد؛ ولی شیاطین [که] کفر ورزیدند، به مردم سحر می‌آموختند؛ و [نیز] از آنچه بر دو فرشته «هاروت» و «ماروت» در بابِل نازل شده بود [پیروی کردند؛ و[لی آن دو فرشته] به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر اینکه [قبلاً از روی خیرخواهی به او] می‌گفتند: «ما وسیلۀ آزمایش هستیم؛ پس [با به کار بستن سحر] کافر نشو». آنان [= یهود] از آن دو [فرشته] چیزهایی می‌آموختند که [بتوانند] توسط آن میان مرد و همسرش جدایی افکنند؛ حال آنکه بدون اجازۀ الله نمی‌توانستند به وسیلۀ آن به کسی زیانی برسانند؛ و چیزی می‌آموختند که [فقط] به آنان زیان می‌رساند و سودی نمی‌داد؛ و قطعاً می‌دانستند که هر کس [مشتاق و] خریدارِ آن [جادوها] باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. اگر [حقیقت را] می‌دانستند، [متوجه می‌شدند که] چه بد و زشت بود آنچه خود را به آن فروختند!».

2.        عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «اجْتَنِبُوا السَّبْعَ المُوبِقَاتِ»، قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا هُنَّ؟ قَالَ: «الشِّرْکُ بِاللَّهِ، وَالسِّحْرُ، وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالحَقِّ، وَأَکْلُ الرِّبَا، وَأَکْلُ مَالِ الیَتِیمِ، وَالتَّوَلِّی یَوْمَ الزَّحْفِ، وَقَذْفُ المُحْصَنَاتِ المُؤْمِنَاتِ الغَافِلاَتِ».[70]

ابوهریره س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «از هفت گناه مُهلک بپرهیزید»؛ گفتند: ای رسول الله! آن‌ها چه گناهانی هستند؟ فرمود: «شرک به الله، سحر و جادوگری، قتل نفسی که الله کُشتنش را حرام کرده است، مگر به حق؛ رباخواری، خوردن مالِ یتیم، فرار کردن از میدان نبرد در هنگام رویارویی با دشمن، و تهمت زنا به زنان پاک دامن و مومن و بی‌خبر از گناه»

حکم گرفتن اجرت و مزد در مقابل سحر

برای ساحر گرفتن مزد در مقابل عمل سحر یا جدا کردن و از بین بردن سحر حرام است، همان‌طور که بر مردم حرام است که به ساحر یا کاهن و مانند آنان مال و پول بدهند؛ زیرا در مقابل کار حرام صورت می‌گیرد و خوردن مال مردم به روش باطل است و تعاون و همکاری بر گناه و دشمنی می‌باشد.

1.         الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحِلُّواْ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ وَلَا ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ وَلَا ٱلۡهَدۡیَ وَلَا ٱلۡقَلَٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّهِمۡ وَرِضۡوَٰنٗاۚ وَإِذَا حَلَلۡتُمۡ فَٱصۡطَادُواْۚ وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنَ‍َٔانُ قَوۡمٍ أَن صَدُّوکُمۡ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ أَن تَعۡتَدُواْۘ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٢ [المائدة: 2].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [حرمت] شعایر الهی و ماه حرام [را نگه دارید] و [همچنین حرمتِ] قربانى بى‌نشان و قربانی‌های قلاده‌دار و راهیان بیت ‌الحرام که فضل و رضایتِ پروردگارشان را مى‌طلبند؛ و چون از احرام خارج شدید، [می‌توانید آزادانه] به شکار بپردازید؛ و [مبادا] دشمنی گروهی که شما را از مسجد الحرام بازداشتند، شما را به تعدّی و تجاوز وادار کند؛ و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [چرا که] بی‌تردید، الله سخت‌کیفر است».

2.         عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ الأَنْصَارِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج نَهَى عَنْ ثَمَنِ الکَلْبِ، وَمَهْرِ البَغِیِّ، وَحُلْوَانِ الکَاهِنِ.[71]

ابومسعود انصاری س روایت می‌کند که رسول الله ج از درآمد حاصل از فروش سگ، و نیز از اجرت زناکار و از دست‌مزد کاهن منع فرمود.

اسباب انتشار سحر

سحر و ساحری در بین مردم به وسیله‌ی اسباب زیر به وجود می‌آیند:

1.        جهل و نادانی نسبت به احکام الله و ندانستن حقیقت سحر و ساحر و کاهنان و پیشگویان و شعبده‌بازان.

2.        ضعیف بودن ایمان و تقوا، پس ساحر، شرک را بر توحید و نافرمانی را بر طاعت و دنیا را بر آخرت ترجیح می‌دهد، سپس سحر را حلال می‌داند و به وسیله‌ی آن کسب و کار می‌کند.

3.        زیاد بودن وسایل و کانال‌های معینی جهت انتشار سحر و ساحری.

4.        طمع و رغبت جهت کسب مال از طریق سحر و شرکت‌ها و کانال‌هایی که فساد را ترویج می‌دهند.

5.        رغبت و میل بعضی از مردم جهت شناخت امور غیبی آینده.

6.        زیاد بودن بیماری‌ها و توهمات و مشکلات و اعتماد به دجال‌های دروغگو که به مردم آرزوهای باطل و وعده‌های دروغ وعده می‌دهند.

7.        مشاهده‌ی فیلم‌هایی که کفر و شرک و سحر را ترویج می‌دهند، مانند فیلم‌های کارتنی که سرشار از خرافات و نیرنگ و حیله و مانند آن‌ها هستند که به وسیله‌ی آن‌ها توحید فاسد می‌شود.

8.        ترویج سحر، بیش‌تر به خاطر ضعف ایمان و کم بیان کردن عقوبات و مجازات برای ساحران و شعبده‌بازان می‌باشد.

انواع سحر

سحر امری است که سبب آن مخفی باشد و از مجموع اوراد و گره‌ها و تعویذهایی که مملو از شرک است، تشکیل شده و در جسم‌ها و قلب‌ها تأثیر منفی و بیماری به وجود خواهد آورد که باعث قتل، یا جدایی یا جمع شدن یا دوستی یا کراهت و ناخوشایندی خواهد شد.

و سحر انواع زیادی دارد:

از جمله‌ی سحر: نیرنگ و گمراه کردن است، مثل اینکه ساحر در هوا پرواز کند یا در یک حلقه‌ی تنگی داخل شود یا اینکه بر آب راه رود یا بر ریسمانی که معلق است، راه رود یا کبوتر را به شکل انسان در آورد و ...؛ که حقیقت را دگرگون نماید و آن را تغییر شکل دهد و باطل را به شکل حق در آورَد. پس همه‌ی این‌ها از سحر و شعبده‌بازی و چشم‌بندی است، همان‌طور که الله ﻷ در مورد ساحران فرعون می‌فرماید: ﴿قَالَ أَلۡقُواْۖ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ وَجَآءُو بِسِحۡرٍ عَظِیمٖ١١٦ [الأعراف: 116].

«[موسی] گفت: «شما بیفکنید». هنگامی که [ابزارشان را] افکندند، چشمان مردم را افسون کردند و آنان را سخت ترساندند و جادویی بزرگ [پدید] آوردند».

اعمالی وجود دارد که می‌توان آن‌ها را به سحر ملحق نمود، به خاطر مشابهت و وجه اشتراکی که وجود دارد، مانند ادعای علم غیب داشتن، و پیمودن راه کج برای رسیدن به آن، و باز کردن درهای دروغ و حیله و نیرنگ و خرافات و به غیر الله وابسته بودن. انواع سحر عبارت‌اند از: کهانت و پیشگویی و به وسیله‌ی ستاره‌ها پیشگویی کردن و فال گرفتن و خط کشیدن بر ماسه و مانند آن.

علامت‌های ساحران و دروغگویان

علامت‌های ساحران و دروغگویانِ دجال و شعبده بازان عبارت‌اند از:

1.     اینکه ساحر نام بیمار و نام مادرش را می‌پرسد، تا به این وسیله بر شناخت بیماری از طریق شیطان‌ها کمک بگیرد.

2.     اینکه ساحر نام بیمار و نام مادرش و علت بیماری را قبل از اینکه بیمار صحبت کند، به او می‌گوید، برای اینکه شیطان به او خبر داده است.

3.     اینکه اثری از آثار مریض مانند مو و لباس یا عکسش را طلب نماید تا به وسیله‌ی آن‌ها از طریق شیطان‌ها در مورد شناخت او کمک بگیرد.

4.     اینکه کلام ساحر یا شعبده باز شامل جمله‌های نامفهوم و کمک گرفتن از جن‌ها و شیاطین باشد.

5.     اینکه از مریض طلب نماید تا حیوان یا پرنده‌ای بدون نام الله ذبح نماید تا آن را بر سینه یا زیر بالش خویش بگذارد.

6.     اینکه به بیمار یک چیزی که بسته شده بدهد در حالی که مریض نمی‌داند داخل آن چه چیزی وجود دارد و او را از باز کردنش منع نماید.

7.     از مریض درخواست نماید تا مدت معینی از آب استفاده نکند یا از او درخواست کند که کاغذهایی از قرآن را در نجاست قرار دهد.

8.     از زن درخواست نماید اینکه خودش را در جلوی او لخت و برهنه نماید و با او در تاریکی بدون محرم خلوت نماید.

9.     اینکه به مریض چیزهایی دهد که در زمین دفن نماید یا به او کاغذهایی که بر آن مُهر زده و بسته شده‌اند می‌دهد تا آن‌ها را آتش بزند و دودشان کند و یا بر روی مصحف قرآن ادرار نماید.

10.به انحراف و ارتکاب کارهای حرام معروف باشد و در شعایر ظاهری اسلامی مانند نماز سستی و کوتاهی کند یا در جماعت و مانند آن‌ها شرکت نکند.

حکم بر طرف کردن سحر از کسی‌که برایش سحر شده است

شکی نیست که سحر دردی است که در مردم به وسیله‌ی بیماری یا قتل یا جدایی بین شخص و همسرش تأثیر می‌گذارد، و از آنجایی که برای هر دردی درمانی وجود دارد، برای علاج کسی‌که سحر شده است، به وسیله‌ی رُقیه‌ی شرعی و داروهای مباح مفید سعی و تلاش نماید.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا أَنْزَلَ اللَّهُ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً».[72]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «الله هیچ بیماری‌ای نیافریده، مگر این‌که دارو و درمانِ آن را نیز آفریده است».

حکم بر طرف کردن سحر به وسیله‌ی سحر

الله برای هر بیماری و دردی، داروی مباح یا مشروعی قرار داده است، پس بر طرف کردن سحر، به وسیله‌ی سحر درست نیست، به خاطر اینکه ساحران در آن به شیاطین به وسیله‌ی شرک و گناهان کبیره نزدیک می‌شوند تا اینکه شیطان سحر را از شخصی که برایش سحر شده است، دور نماید.

ساحر سحر را به وسیله‌ی نزدیک شدن به شیطان و آنچه که او از شرک دوست دارد، مانند سجده کردن برایش، بر طرف می‌نماید یا ذبح حیوان بدون یاد الله، یا قرآن را با نجاست آغشته کردن و مانند آن‌ها که خشم و غضب الله را به دنبال دارد.

وقتی که ساحر این اعمال را انجام دهد، شیطان با او همکاری می‌نماید و با برادرانش از شیطان‌ها که عمل سحر را انجام دادند، صحبت می‌کند تا عمل سحر را از او باطل کنند.

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّٗا شَیَٰطِینَ ٱلۡإِنسِ وَٱلۡجِنِّ یُوحِی بَعۡضُهُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ غُرُورٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُۖ فَذَرۡهُمۡ وَمَا یَفۡتَرُونَ١١٢ [الأنعام: 112].

«و [ای پیامبر محمد، تو را با دشمنیِ مشرکان آزمودیم و] همچنین برای هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که برخی از آنان در نهان، به برخی دیگر سخنان فریبنده [و بی‌اساس] القا می‌کنند و اگر پروردگارت می‌خواست، [هرگز] چنین نمی‌کردند؛ پس آنان را با دروغ‌هایی که می‌بافند واگذار».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَتَى عَرَّافًا أَوْ کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ فِیمَا یَقُولُ، فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج».[73]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌نماید که فرمود: «هرکس نزد فالگیر یا کاهن و پیش‌گو برود و سخنانش را تصدیق کند، به آن چه بر محمد ج نازل شده، کفر ورزیده است».

حد ساحر

حد و مجازات ساحر قتل می‌باشد، برای اینکه در سحر شرک و ادعای علم غیب و کمک گرفتن از شیاطین است، و در زمین سعی و تلاش برای ایجاد فساد دارد و اگر ساحر به وسیله‌ی سحر مرتکب قتلی شود، حد قتل بر او اجرا می‌گردد.

و هر وقت ساحر توبه نماید، توبه‌اش قبول می‌شود برای اینک او مشرک است و مشرک هر وقت توبه کند، الله توبه‌ی او را می‌پذیرد و به همین خاطر الله توبه‌ی ساحران فرعون را پذیرفت.

1.      الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّیَٰطِینُ عَلَىٰ مُلۡکِ سُلَیۡمَٰنَۖ وَمَا کَفَرَ سُلَیۡمَٰنُ وَلَٰکِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَکَیۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمۡ وَلَا یَنفَعُهُمۡۚ وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖۚ وَلَبِئۡسَ مَا شَرَوۡاْ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمۡۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ١٠٢ [البقرة: 102].

«و از آنچه شیاطین در [عهدِ] فرمانروایی سلیمان [بر مردم] می‌خواندند پیروی کردند [و مدعی شدند که سلیمان پادشاهی خویش را با سحر استوار کرده است]؛ و [حال آنکه] سلیمان [هرگز دست به سحر نیالود] و کافر نشد؛ ولی شیاطین [که] کفر ورزیدند، به مردم سحر می‌آموختند؛ و [نیز] از آنچه بر دو فرشته «هاروت» و «ماروت» در بابِل نازل شده بود [پیروی کردند؛ و[لی آن دو فرشته] به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر اینکه [قبلاً از روی خیرخواهی به او] می‌گفتند: «ما وسیلۀ آزمایش هستیم؛ پس [با به کار بستن سحر] کافر نشو». آنان [= یهود] از آن دو [فرشته] چیزهایی می‌آموختند که [بتوانند] توسط آن میان مرد و همسرش جدایی افکنند؛ حال آنکه بدون اجازۀ الله نمی‌توانستند به وسیلۀ آن به کسی زیانی برسانند؛ و چیزی می‌آموختند که [فقط] به آنان زیان می‌رساند و سودی نمی‌داد؛ و قطعاً می‌دانستند که هر کس [مشتاق و] خریدارِ آن [جادوها] باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. اگر [حقیقت را] می‌دانستند، [متوجه می‌شدند که] چه بد و زشت بود آنچه خود را به آن فروختند!».

2.      و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَمَن تَابَ مِنۢ بَعۡدِ ظُلۡمِهِۦ وَأَصۡلَحَ فَإِنَّ ٱللَّهَ یَتُوبُ عَلَیۡهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٌ٣٩ [المائدة: 39].

«اما هر کس بعد از [گناه و] ستم‌کردنش توبه کند و [اعمال خود را جبران و] اصلاح نماید، بی‌تردید الله توبه‌اش را می‌پذیرد. به راستی که الله آمرزندۀ مهربان است».

درمان سحر و لمس شیطان‌ها

علاج سحر و لمس دو حالت دارد:

اول - اگر محلی که سحر در آن پنهان شده پیدا شود، و سحر از آن‌جا خارج و از بین برده شود؛ به اذن الله با این کار سحر باطل می‌شود و این موثر‌ترین روشی است که شخص سحر شده به وسیله‌ی آن معالجه می‌شود. شناخت محلی که سحر در آن پنهان شده است: یا به وسیله‌ی رؤیا در خواب است؛ یا الله در هنگام جستجوی سحر، توفیق یافتن آن را می‌دهد؛ یا به وسیله‌ی جن، به این صورت که وقتی بر فرد سحر شده رقیه خوانده می‌شود، جن صحبت می‌نماید و از مکان سحر سخن می‌گوید.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج سُحِرَ، حَتَّى کَانَ یَرَى أَنَّهُ یَأْتِی النِّسَاءَ وَلاَ یَأْتِیهِنَّ، قَالَ سُفْیَانُ: وَهَذَا أَشَدُّ مَا یَکُونُ مِنَ السِّحْرِ، إِذَا کَانَ کَذَا، فَقَالَ: " یَا عَائِشَةُ، أَعَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَفْتَانِی فِیمَا اسْتَفْتَیْتُهُ فِیهِ، أَتَانِی رَجُلاَنِ، فَقَعَدَ أَحَدُهُمَا عِنْدَ رَأْسِی، وَالآخَرُ عِنْدَ رِجْلَیَّ، فَقَالَ الَّذِی عِنْدَ رَأْسِی لِلْآخَرِ: مَا بَالُ الرَّجُلِ؟ قَالَ: مَطْبُوبٌ، قَالَ: وَمَنْ طَبَّهُ؟ قَالَ: لَبِیدُ بْنُ أَعْصَمَ - رَجُلٌ مِنْ بَنِی زُرَیْقٍ حَلِیفٌ لِیَهُودَ کَانَ مُنَافِقًا - قَالَ: وَفِیمَ؟ قَالَ: فِی مُشْطٍ وَمُشَاقَةٍ، قَالَ: وَأَیْنَ؟ قَالَ: فِی جُفِّ طَلْعَةٍ ذَکَرٍ، تَحْتَ رَاعُوفَةٍ فِی بِئْرِ ذَرْوَانَ " قَالَتْ: فَأَتَى النَّبِیُّ ج البِئْرَ حَتَّى اسْتَخْرَجَهُ... .[74]

عایشه ل می‌گوید: پیامبر ج سحر شد تا جایی که (وقتی همبستری را شروع می‌کرد) فکر می‌کرد که با همسرانش نزدیکى می‌کند ولى این‌گونه نبود (طوری که هنوز کاری را که انجام نداده بود، خیال می‌کرد به پایان رسانده است). سفیان (یکى از راویان این حدیث) می‌گوید: وقتى که کار به چنین مرحله‌اى برسد نشانه این است که سحر شدیدترین اثر را داشته است. پس پیامبر ج فرمود: «ای عایشه، آیا می‌دانی که الله، در مورد آنچه از او پرسیدم مرا آگاه نمود؟ دو نفر نزدم آمدند، یکی بالای سرم و دیگری نزد پاهایم نشست. پس فردی که کنار سرم بود، به دیگری گفت: درد این مرد چیست؟  دیگری گفت: سحر شده است. اولی پرسید: چه کسی او را سحر کرده است؟ دومی گفت: لَبید بن اَعصَمکه مردی از قبیله بنى‌زُرَیق و هم‌پیمان یهودیان مى باشد و فردى منافق است-. اولی پرسید: به وسیله‌ی چه چیزی؟ دیگری جواب داد: به وسیله‌ی شانه و چند تار موى سر و ریش پیامبر ج که به هنگام شانه از سر و ریش او ریخته است. اولی گفت: این چیزها الآن کجا هستند؟ دیگری گفت: در میان پوست خشکیده شکوفه درخت خرماى نر، در زیر سنگ بزرگى که در چاه ذروان مى‌باشد پنهانش کرده‌اند». عایشه ل می‌گوید: آن‌گاه پیامبر ج نزد آن چاه رفت و بیرونش کرد.

دوم - اگر محلی که سحر در آن پنهان شده پیدا نشود. در این هنگام به دو صورت آن را درمان می‌کند:

یک: رقیه‌ی شرعی: دعاهایی که در قرآن و سنت وجود دارد و یا موافق آن‌هاست را بر مریض تلاوت می‌نماید و از الله می‌خواهد که او را شفا دهد.

آنچه که دم کننده در مورد آن‌ها دم می‌نماید:

دم شرعی برای سحر و لمس شیطان‌ها، حسد، چشم زخم و زمین‌گیر شدن، و دیوانگی و سم، نیش زدن، درد، بیماری، غم، و امثال آن از میان بیماری‌های ظاهری و باطنی است. سپاس و ستایش مخصوص الله است که برای هر دردی، درمانی قرار داده و قرآن را هدایت و شفا قرار داده است.

شروط دم شرعی عبارت‌اند از:

1.     اینکه کلام الهی و رسولش و یا دعاهایی که موافق شرع هستند، باشد.

2.     اینکه به زبان عربی یا غیر از آن، چیزی باشد که معنایش قابل فهم است.

3.     اینکه دم کننده و مصیبت دیده اعتقاد داشته باشند که دم سبب است و به آن اعتماد نکنند، بلکه در شفا، به الله توکل نمایند.

4.     اینکه دم شامل چیزی نباشد که مخالف شریعت است، مانند خواندن غیر از الله و دشنام و ناسزا گفتن.

بهتر این است که انسان خودش برای خود و مریض خویش بخواند ولی طلب دم از اهل تقوا و انسان‌های شایسته نیز جایز است.

دو. دارویی که شرعا مباح است،‌ مانند عسل، آب زمزم، خرمای عَجوَه، سیاه دانه و حجامت و همانند این‌ها.

1.       عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الشِّفَاءُ فِی ثَلاَثَةٍ: فِی شَرْطَةِ مِحْجَمٍ، أَوْ شَرْبَةِ عَسَلٍ، أَوْ کَیَّةٍ بِنَارٍ، وَأَنَا أَنْهَى أُمَّتِی عَنِ الکَیِّ».[75]

ابن عباس ب روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «در سه چیز شفا وجود دارد: در نیشتر زدن حَجّام (خراش دادنی که با تیغ در بدن براى حجامت به وجود مى‌آورند)، شربت عسل و داغ کردن با آتش؛ ولی من امتم را از داغ کردن منع می‌نمایم».

2.      عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ تَصَبَّحَ بِسَبْعِ تَمَرَاتٍ عَجْوَةً، لَمْ یَضُرَّهُ ذَلِکَ الْیَوْمَ سُمٌّ، وَلَا سِحْرٌ».[76]

وَفِی رِوَایَةٍ لِمُسْلِمٍ: «مَنْ أَکَلَ سَبْعَ تَمَرَاتٍ مِمَّا بَیْنَ لَابَتَیْهَا حِینَ یُصْبِحُ، لَمْ یَضُرَّهُ سُمٌّ حَتَّى یُمْسِیَ».[77]

سعد بن ابی‌وقاص س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس صبح خود را با خوردن هفت عدد خرمای عجوه (نوعی از خرماهای مدینه) آغاز نماید، در آن روز، هیچ زهر و جادویی به او ضرر نمی‌رساند».

و در روایتی از مسلم آمده است: «هرکس هنگام صبح هفت خرمای مدینه را بخورد تا شب هیچ زهری به او ضرر نمی‌رساند».

3.      عَنِ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ فِی الْحَبَّةِ السَّوْدَاءِ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ، إِلَّا السَّامَ».[78]

ابوهریره س روایت می‌کند که از رسول الله ج شنیده است که می‌فرمود: «به درستی که در سیاه دانه درمان و شفای هر دردی به غیر از مرگ وجود دارد».

4.      عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ احْتَجَمَ لِسَبْعَ عَشْرَةَ، وَتِسْعَ عَشْرَةَ، وَإِحْدَى وَعِشْرِینَ، کَانَ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ».[79]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «حجامت در هفدهم، نوزدهم و بیست و یکم ماه، برای هر دردی شفا می‌باشد».

کیفیت دم شرعی

دم کننده وضو می‌گیرد، سپس شروع به تلاوت قرآن می‌نماید بر خودش یا بر مریض، آیات را با ترتیل می‌خواند، و هرچه می‌تواند از قرآن تلاوت و بر خودش یا مریض، فُوت و دم می‌نماید. از جمله: سوره‌ی فاتحه، آیت الکرسی، آیات آخر سوره‌ی بقره، سوره‌ی کافرون، سوره‌ی اخلاص، معوذتین «قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس»، و آیات سحر و جن از جمله:

﴿۞وَأَوۡحَیۡنَآ إِلَىٰ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَلۡقِ عَصَاکَۖ فَإِذَا هِیَ تَلۡقَفُ مَا یَأۡفِکُونَ١١٧ فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ وَبَطَلَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١١٨ فَغُلِبُواْ هُنَالِکَ وَٱنقَلَبُواْ صَٰغِرِینَ١١٩ وَأُلۡقِیَ ٱلسَّحَرَةُ سَٰجِدِینَ١٢٠ قَالُوٓاْ ءَامَنَّا بِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٢١ رَبِّ مُوسَىٰ وَهَٰرُونَ١٢٢ [الأعراف: 117-122].

«و [ما] به موسی وحی کردیم که: «عصای خود را بیفکن». ناگهان آن [عصا، به مار بزرگی تبدیل شد و] آنچه را به دروغ ساخته بودند، فرو ‌بلعید. پس حقیقت آشکار گردید و آنچه مى‌کردند باطل شد. و [فرعون و فرعونیان همگی در] آنجا شکست خوردند و خوار گردیدند، و جادوگران به سجده افتادند. گفتند: «به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛ پروردگار موسی و هارون».

﴿وَقَالَ فِرۡعَوۡنُ ٱئۡتُونِی بِکُلِّ سَٰحِرٍ عَلِیمٖ٧٩ فَلَمَّا جَآءَ ٱلسَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَىٰٓ أَلۡقُواْ مَآ أَنتُم مُّلۡقُونَ٨٠ فَلَمَّآ أَلۡقَوۡاْ قَالَ مُوسَىٰ مَا جِئۡتُم بِهِ ٱلسِّحۡرُۖ إِنَّ ٱللَّهَ سَیُبۡطِلُهُۥٓ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُصۡلِحُ عَمَلَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ٨١ وَیُحِقُّ ٱللَّهُ ٱلۡحَقَّ بِکَلِمَٰتِهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُجۡرِمُونَ٨٢ [یونس:79-82].

«و فرعون گفت: «تمام جادوگرانِ [ماهر و] دانا را نزد من بیاورید». وقتی جادوگران آمدند، موسی به آنان گفت: «آنچه [از وسایل جادو] می‌خواهید بیفکنید، [اکنون] بیفکنید». هنگامی که افکندند، موسی گفت: «آنچه آورده‌اید، جادوست. یقیناً الله آن را باطل خواهد کرد. بی‌تردید، الله کارِ مفسدان را اصلاح نمی‌کند. و الله با سخنان خویش حق را [ثابت و] پایدار می‌کند؛ هر چند که مجرمان نپسندند».

﴿قَالُواْ یَٰمُوسَىٰٓ إِمَّآ أَن تُلۡقِیَ وَإِمَّآ أَن نَّکُونَ أَوَّلَ مَنۡ أَلۡقَىٰ٦٥ قَالَ بَلۡ أَلۡقُواْۖ فَإِذَا حِبَالُهُمۡ وَعِصِیُّهُمۡ یُخَیَّلُ إِلَیۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ٦٦ فَأَوۡجَسَ فِی نَفۡسِهِۦ خِیفَةٗ مُّوسَىٰ٦٧ قُلۡنَا لَا تَخَفۡ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡأَعۡلَىٰ٦٨ وَأَلۡقِ مَا فِی یَمِینِکَ تَلۡقَفۡ مَا صَنَعُوٓاْۖ إِنَّمَا صَنَعُواْ کَیۡدُ سَٰحِرٖۖ وَلَا یُفۡلِحُ ٱلسَّاحِرُ حَیۡثُ أَتَىٰ٦٩ [طه: 65-69].

«[جادوگران] گفتند: «اى موسى، آیا تو [آنچه را با خود داری] مى‌افکنى یا [ما] نخستین کسی باشیم که مى‌افکنَد؟» [موسی] گفت: «[نه،] بلکه، شما بیفکنید». ناگاه ریسمان‌ها و چوبدستی‌های آنان از جادویشان چنان به نظرش رسید که گویی به شتاب مى‌خزند. پس موسى در دلش ترسی احساس کرد. گفتیم: «نترس [که] تو قطعاً [پیروز و] برتری. و آنچه را که در دست راست خود داری بیفکن تا [تمام] آنچه را که ساخته‌اند ببلعد. بی‌تردید، آنچه آنان ساخته‌اند، فقط نیرنگِ جادوگر است و جادوگر هر جا که باشد [و هر چه کند]، پیروز نمی‌گردد».

﴿وَٱتَّبَعُواْ مَا تَتۡلُواْ ٱلشَّیَٰطِینُ عَلَىٰ مُلۡکِ سُلَیۡمَٰنَۖ وَمَا کَفَرَ سُلَیۡمَٰنُ وَلَٰکِنَّ ٱلشَّیَٰطِینَ کَفَرُواْ یُعَلِّمُونَ ٱلنَّاسَ ٱلسِّحۡرَ وَمَآ أُنزِلَ عَلَى ٱلۡمَلَکَیۡنِ بِبَابِلَ هَٰرُوتَ وَمَٰرُوتَۚ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنۡهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِۦ بَیۡنَ ٱلۡمَرۡءِ وَزَوۡجِهِۦۚ وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمۡ وَلَا یَنفَعُهُمۡۚ وَلَقَدۡ عَلِمُواْ لَمَنِ ٱشۡتَرَىٰهُ مَا لَهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖۚ وَلَبِئۡسَ مَا شَرَوۡاْ بِهِۦٓ أَنفُسَهُمۡۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ١٠٢ [البقرة: 102].

«و از آنچه شیاطین در [عهدِ] فرمانروایی سلیمان [بر مردم] می‌خواندند پیروی کردند [و مدعی شدند که سلیمان پادشاهی خویش را با سحر استوار کرده است]؛ و [حال آنکه] سلیمان [هرگز دست به سحر نیالود] و کافر نشد؛ ولی شیاطین [که] کفر ورزیدند، به مردم سحر می‌آموختند؛ و [نیز] از آنچه بر دو فرشته «هاروت» و «ماروت» در بابِل نازل شده بود [پیروی کردند؛ و[لی آن دو فرشته] به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر اینکه [قبلاً از روی خیرخواهی به او] می‌گفتند: «ما وسیلۀ آزمایش هستیم؛ پس [با به کار بستن سحر] کافر نشو». آنان [= یهود] از آن دو [فرشته] چیزهایی می‌آموختند که [بتوانند] توسط آن میان مرد و همسرش جدایی افکنند؛ حال آنکه بدون اجازۀ الله نمی‌توانستند به وسیلۀ آن به کسی زیانی برسانند؛ و چیزی می‌آموختند که [فقط] به آنان زیان می‌رساند و سودی نمی‌داد؛ و قطعاً می‌دانستند که هر کس [مشتاق و] خریدارِ آن [جادوها] باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت. اگر [حقیقت را] می‌دانستند، [متوجه می‌شدند که] چه بد و زشت بود آنچه خود را به آن فروختند!».

﴿وَٱلصَّٰٓفَّٰتِ صَفّٗا١ فَٱلزَّٰجِرَٰتِ زَجۡرٗا٢ فَٱلتَّٰلِیَٰتِ ذِکۡرًا٣ إِنَّ إِلَٰهَکُمۡ لَوَٰحِدٞ٤ رَّبُّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا بَیۡنَهُمَا وَرَبُّ ٱلۡمَشَٰرِقِ٥ إِنَّا زَیَّنَّا ٱلسَّمَآءَ ٱلدُّنۡیَا بِزِینَةٍ ٱلۡکَوَاکِبِ٦ وَحِفۡظٗا مِّن کُلِّ شَیۡطَٰنٖ مَّارِدٖ٧ لَّا یَسَّمَّعُونَ إِلَى ٱلۡمَلَإِ ٱلۡأَعۡلَىٰ وَیُقۡذَفُونَ مِن کُلِّ جَانِبٖ٨ دُحُورٗاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٞ وَاصِبٌ٩ إِلَّا مَنۡ خَطِفَ ٱلۡخَطۡفَةَ فَأَتۡبَعَهُۥ شِهَابٞ ثَاقِبٞ١٠ [الصافات: 1-10].

«سوگند به فرشتگان صف‌به‌صف [که برای عبادت پروردگار ایستاده‌اند] و سوگند به فرشتگانی که ابرها را می‌رانند و سوگند به فرشتگانی که قرآن تلاوت می‌کنند [که] بی‌تردید، معبود شما یکتاست. [همان] پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آن‌هاست و پروردگار [خورشید در غروب‌گاه‌ها و] طلوع‌گاه‌ها. به راستی که ما آسمان دنیا را با زیورِ ستارگان آراستیم و آن را از [دسترس] هر شیطان سرکشی حفظ کردیم. [آن شیاطین، هرگز] نمی‌توانند [سخنان فرشتگان] عالم بالا را بشنوند و از هر سو [با شهاب‌های آتشین] تیرباران می‌شوند. [از ورود آنان، به عالم فرشتگان جلوگیری می‌شود و همواره به] عقب رانده می‌شوند و عذابی جاودان [در پیش] دارند؛ مگر کسی که ناگهان چیزی [از گفتگوی فرشتگان] را دزدکی گوش دهد که [در این صورت،] شهابی درخشان او را دنبال می‌کند».

﴿یَٰقَوۡمَنَآ أَجِیبُواْ دَاعِیَ ٱللَّهِ وَءَامِنُواْ بِهِۦ یَغۡفِرۡ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمۡ وَیُجِرۡکُم مِّنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ٣١ وَمَن لَّا یُجِبۡ دَاعِیَ ٱللَّهِ فَلَیۡسَ بِمُعۡجِزٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَیۡسَ لَهُۥ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءُۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ٣٢ [الأحقاف: 31-32].

« ای قوم، [سخنان توحیدیِ] این دعوتگر را که به سوی الله فرامی‌خوانَد بپذیرید و به او ایمان آورید تا [الله] برخى از گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابى دردناک در امان بدارد. و هر کس [سخنان] دعوتگری را که به سوی الله فرامی‌خوانَد نپذیرد [و به وی ایمان نیاورد، هرگز الله را] در زمین به تنگ نمى‏آورَد؛ و در برابر الله [یاور و] کارسازى نخواهد داشت. چنین کسانی در گمراهىِ آشکارند».

﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یَمۡسَسۡکَ بِخَیۡرٖ فَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ١٧ وَهُوَ ٱلۡقَاهِرُ فَوۡقَ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡحَکِیمُ ٱلۡخَبِیرُ١٨ [الأنعام: 17-18].

«[ای انسان،] اگر الله [بخواهد] زیانی به تو رسانَد، هیچ کس جز او برطرف‌کنندۀ آن نیست؛ و اگر [اراده کند که] خیری به تو رسانَد، [کسی بازدارندۀ آن نیست] پس او بر همه چیز تواناست. و او بر بندگانش چیره و فوق [آنان] است؛ و او حکیمِ آگاه است».

«اللَّهُمَّ رَبَّ النَّاسِ أَذْهِبِ البَاسَ، اشْفِهِ وَأَنْتَ الشَّافِی، لاَ شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ، شِفَاءً لاَ یُغَادِرُ سَقَمًا».[80]

«یا الله! ای پروردگار مردم! بیماری‌اش را برطرف کن و آن چنان بهبودی و شفایی عنایت بفرما که هیچ بیماری‌ای باقی نگذارد. چرا که تو شفادهنده‌ای و هیچ شفایی، جز شفای تو وجود ندارد».

«بِاسْمِ اللهِ أَرْقِیکَ، مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یُؤْذِیکَ، مِنْ شَرِّ کُلِّ نَفْسٍ أَوْ عَیْنِ حَاسِدٍ، اللهُ یَشْفِیکَ بِاسْمِ اللهِ أَرْقِیکَ».[81]

«به نامِ الله بر تو دعای شفا می‌خوانم (و از او می‌خواهم) که تو را از آن چه که تو را می‌آزارد و از شر هر شخص یا چشمِ حسودی در پناه خویش قرار دهد؛ الله، تو را شِفا بخشد که به نامِ او، برای تو دعایِ شِفا و بهبودی می‌کنم».

«بِاسْمِ اللهِ یُبْرِیکَ، وَمِنْ کُلِّ دَاءٍ یَشْفِیکَ، وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ، وَشَرِّ کُلِّ ذِی عَیْنٍ».[82]

«الله متعال به تو بهبودی عنایت کند و از هر بیماری، شفایت دهد و از شر حسود آن گاه که حسادت می‌ورزد، و از شر تمام کسانی‌که چشم زخم دارند، پناهت دهد».

«امْسَحِ البَاسَ رَبَّ النَّاسِ، بِیَدِکَ الشِّفَاءُ، لاَ کَاشِفَ لَهُ إِلَّا أَنْتَ».[83]

«بیماری را بر طرف کن، ای پروردگار مردم، شفا به دست توست، هیچ بازدارنده‌ای به غیر از تو نیست».

«أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّةِ، مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ وَهَامَّةٍ، وَمِنْ کُلِّ عَیْنٍ لاَمَّةٍ».[84]

«از هر شیطان، حشره‌ی گزنده و چشم شور به کلام کامل و صفاتِ بی‌عیب الله، پناه می‌برم».

«أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ».[85]

«از شر تمام مخلوقات، به کلام کامل و صفاتِ بی‌عیب الله پناه می‌برم».

«ضَعْ یَدَکَ عَلَى الَّذِی تَأَلَّمَ مِنْ جَسَدِکَ، وَقُلْ بِاسْمِ اللهِ ثَلَاثًا، وَقُلْ سَبْعَ مَرَّاتٍ أَعُوذُ بِاللهِ وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ وَأُحَاذِرُ».[86]

«دستِ خود را بر محلِّ درد بگذار و سه بار بگو: "بِاسْمِ اللهِ" و هفت بار بگو: «أَعُوذُ بِاللهِ وَقُدْرَتِهِ مِنْ شَرِّ مَا أَجِدُ وَأُحَاذِرُ»: «از دردی که احساس می‌کنم و از شرّ چیزی که می‌ترسم، به الله و قدرتش پناه می‌برم».

«أَسْأَلُ اللَّهَ الْعَظِیمَ رَبَّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ أَنْ یَشْفِیَکَ» سَبْعَ مِرَاتٍ.[87]

«از الله بزرگ که پروردگار عرش بزرگ است، می‌خواهم که تو را شفا دهد». هفت مرتبه این دعا را بخواند.

3- دعای چشم زخم

چشم‌زخم: تیری است که از سوی انسان حسود و چشم‌زخم زننده خارج می‌شود و بر انسانی که مورد حسادت و چشم‌زخم واقع شده تأثیر می‌گذارد.

گاهی به او اصابت می‌کند و گاهی به خطا می‌رود. پس اگر با او برخورد نموده و مانعی نباشد، بی‌شک بر او تأثیر می‌گذارد و اگر با او برخورد نموده، اما شخص در حصار باشد و راهی برای اصابت تیرها نباشد، در او اثر نمی‌گذارد.

و چشم‌زخمی که به انسان می‌رسد از نتیجه‌ی حسد است یا نتیجه‌ی شگفتی شدیدی است که آن کسی‌که چشم‌زخم از طرف او است از ذکر و یاد الله غافل می‌شود و شیطانی از شیاطین جنی او را تبعیت می‌نماید.

کیفیت اصابت چشم زخم

فرد بدون ذکر نام الله و بارک الله گفتن، چیز مورد نظر را توصیف می‌نماید، روح‌های شیطانی که در مجلس حضور دارند آن را می‌ربایند و اگر خواست و اراده الله ﻷ باشد و اگر حفاظتی به واسطه ذکر و دعا و قرآن نباشد باعث نابودی و هلاکت شخصِ چشم‌خورده شده یا باعث آزار رساندن به او می‌شوند.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَمَن یُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ یَهۡدِ قَلۡبَهُۥۚ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ١١ [التغابن: 11].

«هیچ مصیبتی [به انسان] نمی‌رسد، مگر به حکم [و فرمان] الله؛ و هر ‌کس به الله ایمان آورَد، [الله] قلبش را هدایت می‌کند؛ و الله به همه چیز داناست».

درمان کسی‌که چشم‌زخم به او اصابت کرده است

کسی‌که چشم‌زخم به او اصابت کرده است، دو حالت دارد:

اول - اگر چشم‌زخم زننده را می‌شناسد، پس به او امر نماید تا غسل کند و وظیفه‌ی اوست که اطاعت نماید و غسل کند و از الله و رسولش پیروی کند. سپس آبی که چشم‌زخم زننده، غسل نموده گرفته شود و از پشت یک مرتبه بر سر کسی‌که چشم‌زخم خورده، ریخته شود. به اذن و اجازه‌ی اللهِ بلندمرتبه از اثر منفی چشم‌زخم پاک می‌شود.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الْعَیْنُ حَقٌّ، وَلَوْ کَانَ شَیْءٌ سَابَقَ الْقَدَرَ سَبَقَتْهُ الْعَیْنُ، وَإِذَا اسْتُغْسِلْتُمْ فَاغْسِلُوا».[88]

ابن عباس ب از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «چشم‌زخم، حقیقت دارد. اگر چیزی از سرنوشت سبقت می‌گرفت، چشم‌زخم بود. و اگر از شما درخواست کردند که اعضای بدن‌تان را بشویید، این کار را انجام دهید».

صفت غسل کردن

عَنْ أَبِی أُمَامَةَ بْنِ سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ، أَنَّ أَبَاهُ حَدَّثَهُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج خَرَجَ، وَسَارُوا مَعَهُ نَحْوَ مَکَّةَ... -وَفِیهِ- فَلُبِطَ بِسَهْلٌ، فَأُتِیَ رَسُولُ اللَّهِ ج، فَقِیلَ لَهُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، هَلْ لَکَ فِی سَهْلٍ؟ وَاللَّهِ مَا یَرْفَعُ رَأْسَهُ، وَمَا یُفِیقُ، قَالَ: «هَلْ تَتَّهِمُونَ فِیهِ مِنْ أَحَدٍ؟» قَالُوا: نَظَرَ إِلَیْهِ عَامِرُ بْنُ رَبِیعَةَ فَدَعَا رَسُولُ اللَّهِ ج عَامِرًا، فَتَغَیَّظَ عَلَیْهِ وَقَالَ: «عَلَامَ یَقْتُلُ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ؟ هَلَّا إِذَا رَأَیْتَ مَا یُعْجِبُکَ بَرَّکْتَ؟» ثُمَّ قَالَ لَهُ: «اغْتَسِلْ لَهُ» فَغَسَلَ وَجْهَهُ، وَیَدَیْهِ، وَمِرْفَقَیْهِ، وَرُکْبَتَیْهِ، وَأَطْرَافَ رِجْلَیْهِ، وَدَاخِلَةَ إِزَارِهِ فِی قَدَحٍ، ثُمَّ صُبَّ ذَلِکَ الْمَاءُ عَلَیْهِ، یَصُبُّهُ رَجُلٌ عَلَى رَأْسِهِ، وَظَهْرِهِ مِنْ خَلْفِهِ، یُکْفِئُ الْقَدَحَ وَرَاءَهُ، فَفَعَلَ بِهِ ذَلِکَ، فَرَاحَ سَهْلٌ مَعَ النَّاسِ لَیْسَ بِهِ بَأْسٌ.[89]

ابوامامه بن سهل بن حنیف از پدرش روایت می‌کند که گفت: پیامبر ج خارج شد و با او تا نزدیکی مکه رفتند. پس سهل بر زمین افتاد. نزد پیامبر ج آورده شد و به او گفته شد: ای رسول الله، آیا می‌توانی برای سهل کاری انجام دهی؟ به الله سوگند، او سرش را بلند نمی‌کند و به هوش نمی‌آید. پیامبر ج فرمود: «آیا کسی را متهم می‌دانید؟» گفتند: عامر بن ربیعه به او نگاه می‌کرد. پیامبر ج عامر را فرا خواند و بر او خشمگین شد و فرمود: «چرا فردی از شما برادرش را می‌کُشد؟ وقتی چیزی که موجب شگفتی‌ات می‌شود دیدی، برای او دعای برکت کن». سپس افزود: «برای او غسل کن».

آنگاه او چهره، دست‌ها، آرنج‌ها، زانوها، کف پاهایش و داخل ازارش (عورتش) را در ظرفی شست. سپس این آب را از پشت سر سهل، بر سر و پشت او ریخت و ظرف را پشت سر او بالا و پایین می‌کرد. وقتی این کارها را انجام داد، سهل خوب شد و همراه مردم به راه افتاد و هیچ مشکلی نداشت و کاملاً بهبود یافته بود».

دوم - وقتی که فرد چشم‌زننده شناخته نمی‌شود، پس خودش یا دیگری را به وسیله‌ی قرآن و با تلاوت فاتحه و آیت الکرسی و آیه‌های آخر سوره‌ی بقره، سوره‌ی اخلاص و معوذتین دم می‌نماید واگر بخواهد آیات زیر را از قرآن بخواند:

﴿وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یُرِدۡکَ بِخَیۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦۚ یُصِیبُ بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ١٠٧ [یونس: 107].

«و اگر الله زیانی به تو برساند، هیچ بازدارنده‌ای جز او تعالی برایش نیست؛ و اگر برایت ارادۀ خیری نماید، برای فضل [و بخششِ] او هیچ مانعی نیست. [او بخشش خویش را] به هر یک از بندگانش که بخواهد، می‌رساند و او آمرزندۀ مهربان است».

﴿فَإِنۡ ءَامَنُواْ بِمِثۡلِ مَآ ءَامَنتُم بِهِۦ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا هُمۡ فِی شِقَاقٖۖ فَسَیَکۡفِیکَهُمُ ٱللَّهُۚ وَهُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ١٣٧ [البقرة: 137].

«پس اگر آنان [نیز] به آنچه شما ایمان آورده‌اید ایمان آوردند، قطعاً هدایت یافته‌اند؛ و اگر پشت کنند، پس جز این نیست که قطعاً سرِ ستیز [و جدایی] دارند؛ پس [ای پیامبر، پروردگار یکتا برای حمایتِ تو کافی است و] به زودی الله [شرِّ] آن‌ها را از تو دفع خواهد نمود و او شنوای داناست».

﴿وَإِن یَکَادُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزۡلِقُونَکَ بِأَبۡصَٰرِهِمۡ لَمَّا سَمِعُواْ ٱلذِّکۡرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُۥ لَمَجۡنُونٞ٥١ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِینَ٥٢ [القلم: 51-52].

«و [ای پیامبر،] نزدیک است کسانی ‌که کافر شدند، هنگامی‌ که آیات قرآن را می‌شنوند، تو را چشمزخم زنند؛ و [به خاطر خشم و حسدشان] می‌گویند: «قطعاً او دیوانه است»؛ در حالی ‌که این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست».

﴿أَمۡ یَحۡسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۖ فَقَدۡ ءَاتَیۡنَآ ءَالَ إِبۡرَٰهِیمَ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحِکۡمَةَ وَءَاتَیۡنَٰهُم مُّلۡکًا عَظِیمٗا٥٤ [النساء: 54].

«آیا به مردم [= محمد و یارانش] به خاطر آنچه الله از فضل خویش به آنان بخشیده است حسد می‌ورزند؟ در حقیقت، ما [پیشتر نیز] به خاندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنان فرمانرواییِ بزرگی بخشیدیم».

﴿وَنُنَزِّلُ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِ مَا هُوَ شِفَآءٞ وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ ٱلظَّٰلِمِینَ إِلَّا خَسَارٗا٨٢ [الإسراء: 82].

«و از قرآن، آنچه درمان [شرک و کفر] و رحمتی برای مؤمنان است نازل می‌کنیم و [این کتاب،‌] بر ستمکاران [مشرک‌] جز زیان نمی‌افزاید».

﴿وَلَوۡ جَعَلۡنَٰهُ قُرۡءَانًا أَعۡجَمِیّٗا لَّقَالُواْ لَوۡلَا فُصِّلَتۡ ءَایَٰتُهُۥٓۖ ءَا۬عۡجَمِیّٞ وَعَرَبِیّٞۗ قُلۡ هُوَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ هُدٗى وَشِفَآءٞۚ وَٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ فِیٓ ءَاذَانِهِمۡ وَقۡرٞ وَهُوَ عَلَیۡهِمۡ عَمًىۚ أُوْلَٰٓئِکَ یُنَادَوۡنَ مِن مَّکَانِۢ بَعِیدٖ٤٤ [فصلت: 44].

«آگاه باشید که آنان در مورد دیدار پروردگارشان [در قیامت] تردید دارند! [و] آگاه باشید که الله بر هر چیزى احاطه دارد!».

سپس به وسیله‌ی دعاهایی که از پیامبر ج ثابت هستند دم نماید که قبلا در مبحث کیفیت دعای شرعی بیان گردید.


 



[1]- مسلم حدیث شماره 2166

[2]- مسلم حدیث شماره 1015

[3]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 7442 و مسلم حدیث شماره 769 با لفظ بخاری

[4]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 7442 و مسلم حدیث شماره 769 با لفظ بخاری

[5]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6346 و مسلم حدیث شماره 2730

[6]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3370 و مسلم حدیث شماره 406 با لفظ بخاری

[7]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6389 و مسلم حدیث شماره 2688

[8]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2823 و مسلم حدیث شماره 2706 با لفظ مسلم

[9]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6375 و مسلم در باب ذکر حدیث شماره 589 با لفظ بخاری

[10]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 834 و مسلم حدیث شماره 2705 با لفظ مسلم

[11]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 7383 و مسلم حدیث شماره 2717 با لفظ مسلم

[12]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6398 و مسلم حدیث شماره 2719 با لفظ مسلم

[13]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6616 و مسلم حدیث شماره 2707 با لفظ مسلم

[14]- بخاری حدیث شماره 6306

[15]- بخاری حدیث شماره 6369

[16]- بخاری حدیث شماره 6374

[17]- مسلم حدیث شماره 2720

[18]- مسلم حدیث شماره 2721

[19]- مسلم حدیث شماره 2722

[20]- مسلم حدیث شماره 2725

[21]- مسلم حدیث شماره 2716

[22]- مسلم حدیث شماره 2654

[23]- مسلم حدیث شماره 1373

[24]- مسلم حدیث شماره 2739

[25]- مسلم حدیث شماره 2697

[26]- مسلم حدیث شماره 486

[27]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 4318. السلسلة الصحیحة آلبانی: 199

[28]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1425 و ترمذی حدیث شماره 464 با لفظ ابوداود

[29]- صحیح؛ بخاری در الادب المفرد حدیث شماره 1239 و ترمذی حدیث شماره 3529 با لفظ بخاری

[30]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 12107 و ترمذی حدیث شماره 2140

[31]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3492 و نسایی حدیث شماره 5455 با لفظ ترمذی

[32]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 5074 و ابن ماجه حدیث شماره 3871 با لفظ ابن ماجه

[33]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1554 و نسایی حدیث شماره 5493 با لفظ ابوداود

[34]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3591

[35]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1510 و ترمذی حدیث شماره 3551 با لفظ ترمذی

[36]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 25533 و ابن ماجه حدیث شماره 3846 با لفظ ابن ماجه. السلسلة الصحیحة آلبانی: 1542

[37]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1552 و نسایی حدیث شماره 5531 با لفظ ابوداود

[38]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1544 و نسایی حدیث شماره 5460 با لفظ ابوداود

[39]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 985 و نسایی حدیث شماره 1301 با لفظ نسایی

[40]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1495 و نسایی حدیث شماره 1300 با لفظ نسایی

[41]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3475 و ابن ماجه حدیث شماره 3857 با لفظ ترمذی

[42]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3434 و ابن ماجه حدیث شماره 3814 با لفظ ابن ماجه

[43]- صحیح؛ نسایی حدیث شماره 1305

[44]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 5074 و نسایی حدیث شماره 5529 با لفظ نسایی

[45]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 15573 و بخاری در الادب المفرد حدیث شماره 720 با لفظ احمد

[46]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 25898 و ابن ماجه حدیث شماره 3850

[47]- حسن صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3558

[48]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 1547 و نسایی حدیث شماره 5468

[49]- حسن؛ ترمذی حدیث شماره 3502

[50]- حسن؛ ترمذی حدیث شماره 3604

[51]- حسن؛ احمد حدیث شماره 6618 و نسایی حدیث شماره 5475 با لفظ نسایی. السلسلة الصحیحة آلبانی: 1541

[52]- مسلم حدیث شماره 2813

[53]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 16054 و نسایی حدیث شماره 3134 با لفظ نسایی. السلسلة الصحیحة آلبانی: 2979

[54]- مسلم حدیث شماره 2018

[55]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 7396 و مسلم حدیث شماره 1434 با لفظ بخاری

[56]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 17483 و ابوداود حدیث شماره 1463 با لفظ ابوداود

[57]- بخاری به صورت معلق حدیث شماره 5010 و سنن نسایی حدیث شماره 10795 با سند متصل

[58]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5009 و مسلم حدیث شماره 808 با لفظ مسلم

[59]- مسلم حدیث شماره 780

[60]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6403 و مسلم حدیث شماره 2691 با لفظ مسلم

[61]- مسلم حدیث شماره 2708

[62]- مسلم حدیث شماره 2995

[63]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3289 و مسلم حدیث شماره 2994 با لفظ مسلم

[64]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 608 و مسلم حدیث شماره 389 با لفظ بخاری

[65]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 466

[66]- مسلم حدیث شماره 2112

[67]- مسلم حدیث شماره 2113

[68]- صحیح؛ مستدرک حاکم حدیث شماره 15

[69]- مسلم حدیث شماره 2230

[70]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2766 و مسلم حدیث شماره 89 با لفظ بخاری

[71]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2237 و مسلم حدیث شماره 1567

[72]- بخاری حدیث شماره 5678

[73]- صحیح؛ مستدرک حاکم حدیث شماره 15

[74]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5765 و مسلم حدیث شماره 2189 با لفظ بخاری

[75]- بخاری حدیث شماره 5681

[76]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5769 و مسلم حدیث شماره 2047 با لفظ مسلم

[77]- مسلم حدیث شماره 2047

[78]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5688 و مسلم حدیث شماره 2215 با لفظ مسلم

[79]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 3861. صحیح الجامع 5968

[80]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5743 و مسلم حدیث شماره 2191 با لفظ بخاری

[81]- مسلم حدیث شماره 2186

[82]- مسلم حدیث شماره 2185

[83]- بخاری حدیث شماره 5744

[84]- بخاری حدیث شماره 3371

[85]- مسلم حدیث شماره 2709

[86]- مسلم حدیث شماره 2202

[87]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 3106 و ترمذی حدیث شماره 2083 با لفظ ابوداود

[88]- مسلم حدیث شماره 2188

[89]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 16076 و ابن ماجه حدیث شماره 3509 با لفظ احمد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد