اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

1- کتاب طهارت

1- کتاب طهارت

1- احکام طهارت

 طهارت: یعنی نظافت و از بین بردن نجاسات حسی و معنوی.

انواع طهارت شرعی

طهارت شرعی دو نوع است:

اول - طهارت ظاهر: با وضو و غسل به وسیله‌ی آب، لباس و بدن پاک می‌شود و نجاست از بین می‌رود.

دوم - طهارت باطن: پاکسازی قلب از صفات بد، مانند شرک، کفر، کبر، خودشیفتگی، کینه، حسادت، نفاق، ریا و مانند آن‌ها. و پر کردن قلب به وسیله‌ی صفات نیک مانند توحید، ایمان، راستی، اخلاص، یقین، توکل و مانند آن‌ها.

و با زیاد توبه کردن و استغفار و ذکر الله ﻷ و تفکر و نگاه کردن در آیات و نشانه‌های آفرینش و آیات شرعی تکمیل می‌شود.

منظور از نظافت در باب طهارت دو چیز می‌باشد:

اول - از بین بردن چیزی که در شریعت از بین بردنش از سنت‌های فطری می‌باشد، مانند کوتاه کردن ناخن، کوتاه کردن سبیل، از بین بردن موهای زیر بغل و زیر ناف.

دوم - از بین بردن آنچه که از بین بردنش از طبیعت و سرشت انسان می‌باشد، مانند عرق و بوی زشت و اثرات ادرار و مدفوع.

بدترین نجاست

بدترین نجاست شرک به الله ﻷ می‌باشد، هر مشرکی از نظر حسی و معنوی نجس است.

پس مشرک نجس معنوی است، برای اینکه شرک او به الله، بدبوترین و پلیدترین و نجس‌ترین چیز می‌باشد و نجاست معنوی بزرگ‌تر از نجاست حسی است.

و نجس حسی نیز هست؛ چون وضو نمی‌گیرد، و از جنابت و مدفوع و ادرار خودش را پاک نمی‌کند و از نجاست‌ها و زشتی‌ها دوری نمی‌کند و حیوان مرده و خون و گوشت خوک و مانند آن‌ها را می‌خورد.

و به خاطر شدت نجاست حسی و معنوی مشرک، الله ﻷ امر فرمود که از مسجد الحرام دور شوند و نزدیک آن نروند، الله ﻷ می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَیۡلَةٗ فَسَوۡفَ یُغۡنِیکُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٢٨ [التوبة: 28]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، مشرکان قطعاً پلید‌ند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند؛ و اگر [به خاطر قطع تجارت با آنان] از تنگدستی بیم دارید، [بدانید که] اگر الله بخواهد، شما را از بخشش خویش بی‌نیاز می‌سازد. بی‌تردید، الله دانای حکیم است».

الله بعد از مرگ همه‌ی گناهان به غیر از شرک را می‌بخشد، همان طور که می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِیمًا٤٨ [النساء: 48]. «بی‌گمان، الله این گناه را که به او شرک آورده شود نمی‌بخشد و غیر از آن را - برای هر ‌کس بخواهد - می‌بخشد؛ و هر ‌کس به الله شرک ورزد، یقیناً گناهی بزرگ به گردن گرفته است».

وضعیت و حالت بنده هنگام مناجات پروردگارش

طهارت بدنی و قلبی، برای نجات و رستگاری هر بنده‌ای در دنیا لازم هستند. هنگامی‌که ظاهر انسان به وسیله‌ی آب و باطن او به وسیله‌ی توحید و ایمان پاک شود، روحیه‌اش قوی و نفسش شاد، و قلبش با اطمینان می‌گردد و برای مناجات پروردگارش، در بهترین شکل با بدن پاک، و قلب پاک و لباس پاک و در مکان پاک آماده می‌شود و این نهایت ادب است و در تعظیم و بزرگداشت پروردگار جهانیان در درجه‌ای بالاتر و کامل‌تر نسبت به برپایی عبادت بدون رعایت این شرایط است، و از این جاست که پاکیزگی، نصف و قسمتی از ایمان است و الله اهل آن را دوست دارد.

1.      الله بلند مرتبه می‌فرماید: ﴿وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡمَحِیضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِی ٱلۡمَحِیضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَیۡثُ أَمَرَکُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِینَ وَیُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِینَ٢٢٢ [البقرة: 222]. «و [ای پیامبر،] از تو دربارۀ حِیض [= عادت ماهانۀ زنان] می‌پرسند؛ بگو «آن [حالت،] نوعی ناراحتی است؛ پس در حالت قاعدگی از زنان کناره‏گیری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند. پس هنگامی که پاک شدند [و غسل کردند،] از همان جا که الله به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید. به راستی که الله توبه‏کنندگان را دوست دارد و پاکیزگان را [نیز] دوست ‌دارد».

2.      عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الطُّهُورُ شَطْرُ الْإِیمَانِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ تَمْلَأُ الْمِیزَانَ».[1]

ابومالک اشعری س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «پاکیزگی، نصف ایمان است. و "الحمدلله" ترازوی (نیکی‌ها) را پُر می‌کند».

عاقبت بدن و روح

الله انسان را از جسم و روح آفریده است، و چرک‌ها بر بدن از دو جهت متراکم شدند:

از داخل مانند عرق، و از خارج مانند غبار، و برای صحیح و سالم بودن، غسل به صورت مکرر لازم است. و روح از دو جهت تأثیر می‌پذیرد: از امراضی که در قلب وجود دارد، مانند حسد، کبر و... و آنچه از گناهان خارجی مانند ظلم و زنا مرتکب می‌شود. برای عافیت و سلامتی روح، نیاز به توبه و استغفار زیاد است.

و کسی‌که بین او دو جمع نماید (از پلیدی‌های داخلی و خارجی دوری نماید)، طهارت و عافیتش کامل می‌گردد و نجات و سلامتی‌اش حاصل می‌شود.

طهارت و پاکیزگی از خوبی‌های اسلام است، و با استفاده از آب پاک با صفت مشروع در از بین بردن حدث (ناپاکی و بی‌وضویی) و نجاست صورت می‌گیرد و مقصود این کتاب نیز همین می‌باشد.

اقسام آب‌ها

آب‌ها دو نوع هستند:

اول - آب پاک: و آن آبی است که بر اساس آفرینش خویش باقی مانده است، مانند آب باران، آب دریا، آب رودخانه و آنچه که از زمین، خودش یا به وسیله‌ی اسباب بیرون می‌آید، شیرین یا شور، داغ یا سرد باشد، و این آب پاکی است که طهارت به وسیله‌ی آن جایز است. و آبی که به وسیله‌ی گیاهان یا در مخزن‌ها و مانند آن‌ها تغییر می‌کند، پس آن آب پاک است.

و هنگامی‌که آب به وسیله‌ی حنا یا جوهر یا رنگ یا صابون و مانند آن‌ها تغییر نماید، اگر این تغییر اندک باشد، اسم آب مطلق از آن، سلب نمی‌شود و بر همه‌ی اجزایش غلبه نمی‌کند، پس آن آب پاک است و حدث را بر طرف می‌نماید و نجاست را از بین می‌برد.

و اگر اسم آب مطلق از آن سلب شود، و بر اجزایش غالب شود، پس حدث را بر طرف نمی‌کند، ولی نجاست و پلیدی را از بین می‌برد، برای اینکه از بین بردن پلیدی وسیع‌تر از رفع حدث می‌باشد.

دوم - آب نجس: و آن آب کم یا زیادی است که رنگ، یا طعم یا بوی آن به وسیله‌ی نجاست تغییر کرده است و حکمش این است که پاک کردن و پاکیزگی به وسیله‌ی آن جایز نیست.

حکم استعمال آب‌های مصرفی صاف

آب‌های جمع شده از ادرار و مدفوع انسان، پلید و مضر هستند، و مصرف آن‌ها در طهارت و نظافت و نوشیدن جایز نیست، اگر چه پاک شوند، پس اگر نجاست با از بین رفتن طعم و بو و رنگ با ته نشین شدن و مانند آن‌ها از بین برود، علت‌ها و اصل ضرر در آن‌ها وجود دارد، برای اینکه پلید هستند و از ادرار و مدفوع گرفته شدند.

واجب است که آن‌ها را رها نمایی در زمین فرو روند یا در دریا ریخته شوند، برای اینکه خاک و آب، پاک و پاک کننده هستند.

احکام طهارت

1.     هنگامی‌که مسلمان در نجاست آب یا در طهارت خویش شک نماید، بر اصل آن که طهارت است، اعتماد می‌شود.

2.     اگر هر دو نوع آب پاک و آب نجس موجود بود و مشخص نشد که کدام یک پاک است، و غیر از آن‌ها آبی نیافت، با آن یکی که بر ظن غالبش پاک است، طهارت می‌گیرد.

3.     آب نجس اگر خودش تغییر کند، یا تخلیه و کشیده شود (مثل آب کشیدن از چاه تا آب چاه دوباره تغییر کند)، یا آب به آن اضافه شود تا اینکه تغییر نماید، پاک می‌شود.

4.     طهارت از حدث اصغر و اکبر به وسیله‌ی آب صورت می‌گیرد، پس اگر آب نیافت، یا توانایی استفاده از آن را نداشت، یا استفاده کردن از آن، برایش ضرری داشت، پس تیمم می‌نماید.

5.     نجاست بر بدن یا لباس یا قطعه‌ای از زمین یا غیر از آن‌ها از مایعات به وسیله‌ی آب پاک می‌شوند، اشیای جامد پاک، اگر نجاستی در آن‌ها قرار گیرد، با برداشتن نجاست به وسیله‌ی هر چیزی پاک می‌شوند.

6.     حدث اصغر و اکبر فقط به وسیله‌ی آب بر طرف می‌شود، اما اگر آب نبود، تیمم کافی است. وضو و غسل با مشتقات نفت از قبیل بنزین و گازوئیل و مانند آن‌ها جایز نیست، و حکم‌شان این است که پلیدی و نجاست را بر طرف می‌کنند، اما حدث را از بین نمی‌برند.

7.     آبی که به وسیله‌ی خورشید یا انرژی خورشیدی داغ می‌شود، پاک کننده است و حدث را بر طرف می‌نماید و پلیدی را از بین می‌برد، برای اینکه اصل در آب‌ها بر پاک بودن‌شان می‌باشد.

8.     هر چیزی از لباس یا فرش و مانند آن‌ها اگر نجس شد، اگر شستن آن به وسیله‌ی آب، برای آن ضرر دارد، طهارتش این است که نجاست آن با پاک کردن مایعی غیر از آب، همراه با بخار آب از بین برود و پاک شود. و اگر مقدور نبود، مسح کشیدن کافی است.

9.     اگر لباسی پاک با لباس نجس یا حرام مخلوط شود و شناخته نشود و غیر از آن‌ها یافت نشود، شخص اجتهاد می‌کند و در لباسی که ظن غالبش بر پاک بودن آن است، نماز می‌خواند و نمازش اگر الله بخواهد، صحیح خواهد بود.

10.ادرار هر چیزی که گوشت آن خورده می‌شود و مدفوع و منی آن و منی انسان، همه‌اش پاک است و باقی‌مانده هر چیزی که گربه از آن استفاده نماید، پاک است.

11.هر ظرف پاکی برای وضو و غیره زمانی که ظروف غصبی و از طلا و نقره نباشند، استفاده از آن‌ها مباح می‌باشد. اگر ظروف غصبی و یا از طلا و نقره باشند، به‌کارگیری و استفاده از آن‌ها حرام است، اگر شخصی از آن‌ها وضو بگیرد، وضویش صحیح، ولی گنهکار است.

12.استفاده کردن از ظروف و لباس کفار مباح است، اگر حالت آن‌ها مشخص نباشد، برای اینکه اصل در طهارت است، اگر نجاست آن‌ها نمایان گشت و خواست استفاده نماید، شستن آن‌ها به وسیله‌ی آب واجب است.

13.نجاست کفش و خُف (موزه) به وسیله‌ی آب یا مالیدن بر زمین، با محو شدن اثر نجاست از بین می‌رود و پاک می‌شود.

حکم استفاده کردن از ظروف طلا و نقره

برای مردان و زنان خوردن و نوشیدن در ظروف طلایی و نقره‌ای و هر نوع استفاده از آن‌ها حرام است. مگر اینکه زنان از طلا و نقره به عنوان زیور آلات می‌توانند استفاده نمایند و استفاده کردن از نقره برای مردان مباح است. و استفاده کردن در جایی که ضرورت وجود دارد، مانند دندان طلایی و غیره جایز است.

1.      عَنْ حُذَیْفَةَ س سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «لاَ تَلْبَسُوا الحَرِیرَ وَلاَ الدِّیبَاجَ، وَلاَ تَشْرَبُوا فِی آنِیَةِ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ، وَلاَ تَأْکُلُوا فِی صِحَافِهَا، فَإِنَّهَا لَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَلَنَا فِی الآخِرَةِ».[2]

حذیفه بن یمان س روایت می‌کند که شنیدم پیامبر ج می‌فرمود: «ابریشم و دیبا نپوشید و در ظرف طلا و نقره چیزی ننوشید و نخورید؛ زیرا این‌ها در دنیا از آنِ کفار است و در آخرت، مخصوص ما».

2.     عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ ل أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «الَّذِی یَشْرَبُ فِی إِنَاءِ الفِضَّةِ إِنَّمَا یُجَرْجِرُ فِی بَطْنِهِ نَارَ جَهَنَّمَ».[3]

ام سلمه ل از پیامبر ج روایت می‌نماید که فرمود: «هرکس در ظرف نقره‌ای آب بنوشد، در واقع آتش دوزخ در شکمش می‌ریزد».

جایگاه‌های تقدیم سمت راست بر چپ:

افعال انسان دو نوع هستند:

یک- بین راست و چپ مشترک هستند، سمت راست به خاطر کرامت و احترام مقدم می‌شود، مانند وضو و غسل و لباس پوشیدن و کفش به پا کردن و وارد شدن به مسجد و منزل و مانند آن‌ها. و سمت چپ در ضد آن تقدیم می‌شود، مانند خروج از مسجد و بیرون کردن کفش و وارد توالت شدن.

دوم - به یکی از آن دو اختصاص دارد، اگر از باب کرامت باشد با دست راست انجام می‌شود؛ مانند خوردن، نوشیدن، مصافحه، گرفتن، دادن و ...

و سمت چپ در ضد آن به کار می‌رود مانند با سنگ استنجا کردن، لمس ذَکَر، آب بینی را پاک کردن و مانند آن‌ها.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ ج «یُعْجِبُهُ التَّیَمُّنُ، فِی تَنَعُّلِهِ، وَتَرَجُّلِهِ، وَطُهُورِهِ، وَفِی شَأْنِهِ کُلِّهِ».[4]

عایشه ل روایت می‌کند: پیامبر ج در پوشیدن کفش، شانه کردن موها، وضو گرفتن و همه کارهایش، شروع کردن از سمت راست را می‌پسندید».

انواع نجاسات

نجاسات حسی: که بر هر فرد مسلمانی واجب است خودش را از آن‌ها پاک و دور نماید و اگر به آن آغشته شد، آن را بشوید تا اثرش از بین برود و عبارت‌اند از: ادرار و مدفوع انسان، و خون ریخته شده و خون حیض و نفاس، و ودی، و مذی، و حیوان مرده، به غیر از ماهی و ملخ، و گوشت خوک؛ و ادرار و مدفوع حیواناتی که گوشت آن خورده نمی‌شود مانند قاطر و الاغ؛ و آب دهان سگ که هفت بار شسته می‌شود و مرتبه‌ی اول باید با خاک انجام گیرد.

1.      عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیِّ ج: أَنَّهُ مَرَّ بِقَبْرَیْنِ یُعَذَّبَانِ، فَقَالَ: «إِنَّهُمَا لَیُعَذَّبَانِ، وَمَا یُعَذَّبَانِ فِی کَبِیرٍ، أَمَّا أَحَدُهُمَا فَکَانَ لاَ یَسْتَتِرُ مِنَ البَوْلِ، وَأَمَّا الآخَرُ فَکَانَ یَمْشِی بِالنَّمِیمَةِ»، ثُمَّ أَخَذَ جَرِیدَةً رَطْبَةً، فَشَقَّهَا بِنِصْفَیْنِ، ثُمَّ غَرَزَ فِی کُلِّ قَبْرٍ وَاحِدَةً، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، لِمَ صَنَعْتَ هَذَا؟ فَقَالَ: «لَعَلَّهُ أَنْ یُخَفَّفَ عَنْهُمَا مَا لَمْ یَیْبَسَا».[5]

ابن عباس ب می‌گوید که پیامبر ج از کنار دو قبر که عذاب می‌دیدند، عبور کرد و فرمود: «این دو نفر عذاب می‌شوند، آن هم به خاطر گناهی که آن را بزرگ نمی‌دانستند؛ یکی از آن ها، از ادرار خود پرهیز نمی‌کرد و دیگری، در میان مردم سخن‌چینی می‌نمود». او سپس شاخه‌ی مرطوبی را برگرفت و آن را به دو قسمت تقسیم کرد و در هر قبری یکی را فرو برد و کاشت. صحابه عرض کردند: ای رسول الله، چرا چنین کردی؟ پیامبر ج فرمود: «امید است تا زمانی که آن‌ها خشک نشدند، عذاب آن دو نفر تخفیف یابد».

2.      عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «طَهُورُ إِنَاءِ أَحَدِکُمْ إِذَا وَلَغَ فِیهِ الْکَلْبُ، أَنْ یَغْسِلَهُ سَبْعَ مَرَّاتٍ أُولَاهُنَّ بِالتُّرَابِ».[6]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «اگر سگ به ظرف شما دهان زد، باید هفت بار آن را شست تا پاک شود، مرتبه‌ی اول با خاک شسته شود».

2- استنجا و استجمار

استنجا: پاک کردن آنچه که از دو راه (جلو و عقب انسان) بیرون می‌شود به وسیله‌ی آب.

استجمار: پاک کردن آنچه که از دو راه(جلو و عقب انسان) خارج می‌شود به وسیله‌ی سنگ یا دستمال کاغذی و مانند آن‌ها.

هنگام داخل شدن و خارج شدن به مستراح (توالت) چه گفته می‌شود:

1.     سنت است با پای چپ وارد توالت شد و این دعا خوانده شود: «اللهم إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الخُبُثِ وَالخَبَائِثِ».[7] «یا الله! از شر شیاطین نر و ماده (هر پلیدی و ناپاکی)، به تو پناه می‌برم».

2.     سنت است که با پای راست از توالت خارج شد و این دعا گفته شود: «غفرانک»[8] «آمرزش تو را [خواهانم]».

احکام استنجا و استجمار

1.        هنگام وارد شدن به مسجد و لباس پوشیدن و کفش به پا کردن و خروج از حمام و توالت، تقدیم راست سنت است، و هنگام خروج از مسجد و لباس درآوردن و کفش بیرون آوردن و خارج شدن از حمام و توالت تقدیم چپ سنت است.

2.     سنت است کسی‌که می‌خواهد در فضای باز یا صحرا برای قضای حاجت رود از چشم مردم دور شود و خودش را مخفی نماید و مکان نرمی را برای ادرار انتخاب نماید تا نجس نشود.

3.     سنت این است که مرد، نشسته ادرار نماید و ایستاده ادرار کردن برایش جایز است، به شرط اینکه لباس‌ها و بدنش آلوده نشود و در معرض دید نباشد.

4.     بر مرد و زن حرام است که عورت خود را جلوی مردم ظاهر نمایند.

5.     مصحف را با خود به حمام بردن حرام است، اگر ترس و بیم سرقت وجود دارد، با خودش ببرد، ولی اگر شخصی وجود داشت که از آن حفاظت می‌کند به او بدهد تا زمانی که خارج می‌شود.

6.     داخل شدن به حمام با لوازمی که در آن قرآن یا حدیث است مثل لپ‌تاب یا موبایل یا ضبط صوت و غیره جایز است، زیرا شبیه مغز انسان است.

7.     داخل شدن به حمام و توالت با چیزی که ذکر الله بلندمرتبه در آن وجود دارد جایز است و افضل عدم دخول با آن‌هاست.

8.     ادرار کردن در سوراخ، لمس فرج با دست راست، استنجا و پاک کردن با دست راست، بلند کردن لباس قبل از نزدیک شدن به زمین در فضای باز هنگام قضای حاجت و جواب سلام دادن هنگام ادرار و مدفوع کردن مکروه است، پس هنگامی‌که حاجتش تمام شد و خودش را پاک کرد، جواب سلام دهد.

9.     بر ادرار پسر بچه‌ی شیرخوار آب پاشیده شود و ادرار دختربچه شسته شود. و این زمانی است که هنوز غذاخور نشده‌اند، اما اگر از غذا تغذیه می‌کنند همه شسته شوند.

حکم رو و پشت به قبله کردن هنگام قضای حاجت

رو به قبله و پشت کردن به آن برای قضای حاجت در فضای باز یا ساختمان حرام است.

عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الأَنْصَارِیِّ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا أَتَیْتُمُ الغَائِطَ فَلاَ تَسْتَقْبِلُوا القِبْلَةَ، وَلاَ تَسْتَدْبِرُوهَا وَلَکِنْ شَرِّقُوا أَوْ غَرِّبُوا» قَالَ أَبُو أَیُّوبَ: «فَقَدِمْنَا الشَّأْمَ فَوَجَدْنَا مَرَاحِیضَ بُنِیَتْ قِبَلَ القِبْلَةِ فَنَنْحَرِفُ، وَنَسْتَغْفِرُ اللَّهَ تَعَالَى».[9]

ابوایوب انصاری س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «هنگامی‌که برای قضای حاجت (ادرار یا مدفوع) رفتید، پس رو به قبله و پشت به آن قرار نگیرید، بلکه به سمت شرق یا غرب قرار گیرید». ابوایوب می‌گوید: بعد از آن به شام رفتیم و در آنجا توالت‌هایی یافتیم که رو به سوی قبله ساخته شده بود. ما خود را از جهت قبله کج می‌نمودیم و از الله متعال طلب مغفرت می‌کردیم.

اماکنی که قضای حاجت در آنجا حرام است

در مسجد و مسیر راه، و سایه‌ی مفید، زیر درخت میوه‌دار، مسیر آب و باغ‌ها و مانند آن‌ها از مکان‌های عمومی که محلّ ترددِ مردم مانند استراحت کردن و محل خرید و فروش و... هستند، ادرار و مدفوع کردن حرام است.

چگونگی استجمار

استجمار با سه سنگ پاک صورت می‌گیرد، اگر به سه سنگ پاک نشد، اضافه شود. سنت است که تعداد سنگ‌ها فرد (وِتر) باشد، مانند سه یا پنج و مانند آن‌ها.

از استخوان و مدفوع حیوانات و غذا و اشیای حرام به جای سنگ استفاده کردن حرام است.

آنچه که از دو راه (جلو و عقب انسان) بیرون می‌شود، به وسیله‌ی آب یا سنگ یا پارچه و دستمال یا کاغذ پاک می‌شود، ولی استفاده کردن از آب، با فضیلت‌تر است، به خاطر اینکه از همه بهتر پاک می‌نماید.

بعد از فارغ شدن از قضای حاجت، شستن دست‌ها به وسیله‌ی چیز پاک کننده‌ای مانند صابون و... مستحب است.

اگر نجاست به لباس اصابت نماید، شستن مکان آن به وسیله‌ی آب واجب است، اگر مکانش مخفی ماند، همه‌ی لباس شسته شود.

روزنامه‌ها و کاغذهایی که مکتوب هستند اگر به خمیر تبدیل شوند و سپس به آن‌ها موادی اضافه شود، و تغییر کاربری دهند و به شکل دستمال در آیند، می‌توان از آن‌ها در نظافت و از بین بردن نجاست استفاده کرد.

اما کاغذهای قرآن و کتب علوم شرعی تغییر کاربری آن‌ها به شکل دستمال و استفاده کردن برای نظافت حرام است، برای اینکه توهین به شریعت و هتک حرمت محسوب می‌شود.

3- سنت‌های فطرت

سنت‌های فطرت: خصلت‌هایی که الله فطرت انسان را بر آن‌ها قرار داده است و تمام شرایع آسمانی بر آن‌ها اتفاق نظر دارند. شخص با رعایت کردن آن‌ها از صفات برتر، و شکل و شمایل بهتری برخوردار خواهد شد.

1. مسواک

مسواک: چوب نرمی از درخت مسواک یا زیتون و مانند آن‌هاست. مسواک زدن پاک‌کننده‌ای برای دهان و خشنود کننده پروردگار و نیز عبادتی است که با انجام آن، به بنده ثواب می‌رسد.

چگونگی مسواک زدن

مسواک را با دست راست یا چپ بگیرد و بر لثه و دندان‌هایش بمالد.

و از سمت راست دهان به طرف چپ شروع نماید و بعضی اوقات مسواک را بر زبانش نیز بکشد.

حکم مسواک

مسواک زدن در هر وقت سنت است، اما هنگام وضو گرفتن و نماز خواندن و تلاوت قرآن و داخل شدن منزل و هنگام بیدار شدن در شب برای نماز و هنگام تغییر بوی دهان، مسواک زدن تأکید شده است.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لَوْلاَ أَنْ أَشُقَّ عَلَى أُمَّتِی أَوْ عَلَى النَّاسِ لَأَمَرْتُهُمْ بِالسِّوَاکِ مَعَ کُلِّ صَلاَةٍ».[10]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «اگر بر امت من - یا بر مردم - سخت نبود به آن‌ها امر می‌کردم که برای هر نمازی مسواک بزنند».

2. کوتاه کردن سبیل‌ها و رها کردن ریش و بلند کردن آن

عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «خَالِفُوا المُشْرِکِینَ: وَفِّرُوا اللِّحَى، وَأَحْفُوا الشَّوَارِبَ».[11]

ابن عمر ب از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «برخلاف مشرکان عمل نمایید و ریش بگذارید و سبیل‌ها را کوتاه کنید».

3. ختنه کردن

قطع کردن پوستی که حشفه‌ی ذکر را می‌پوشاند، تا اینکه چرک و ادرار آنجا جمع نشود. ختنه کردن نسبت به مردان واجب و برای زنان سنت است.

4. تراشیدن موهای زاید زیر ناف و کندن موهای زیر بغل و کوتاه کردن ناخن‌ها

1)        عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الفِطْرَةُ خَمْسٌ، أَوْ خَمْسٌ مِنَ الفِطْرَةِ: الخِتَانُ، وَالِاسْتِحْدَادُ، وَنَتْفُ الإِبْطِ، وَتَقْلِیمُ الأَظْفَارِ، وَقَصُّ الشَّارِبِ».[12]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت می‌نماید که فرمود: «فطرت پنج چیز است، یا پنج چیز از فطرت است: ختنه کردن، تراشیدن موهای زیر ناف، کندن موهای زیر بغل، کوتاه کردن ناخن و سبیل».

2)        عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: وُقِّتَ لَنَا فِی قَصِّ الشَّارِبِ، وَتَقْلِیمِ الْأَظْفَارِ، وَنَتْفِ الْإِبِطِ، وَحَلْقِ الْعَانَةِ، أَنْ لَا نَتْرُکَ أَکْثَرَ مِنْ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً.[13]

انس بن مالک س می‌گوید: در کوتاه کردن سبیل‌ها و ناخن‌ها و کندن موهای زیر بغل و تراشیدن موهای زیر ناف برای ما وقت تعیین شده بود؛ و معین گردید که بیش‌تر از چهل شب نباشد (باید دانست که این تعیین وقت از طرف رسول الله ج می‌باشد چنان‌چه در احادیث دیگر آمده است).

3)       کوتاه کردن سبیل‌ها و ناخن‌ها و کندن موهای زیر بغل و تراشیدن موهای زیر ناف، سه وقت دارد:

اول - سنت این است که هر وقت بزرگ شدند، گرفته شوند.

دوم - وقت مکروه، اینکه بیش‌تر از چهل روز ترک شوند.

سوم - وقت حرام، اینکه رها شوند و زیاد گردند و بیش از حد بزرگ شوند. این کار حرام است. برای اینکه تشابه با کفار و حیوانات می‌باشد.

5. خوشبویی به وسیله‌ی مشک و غیره

عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: کَانَتْ لِلنَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سُکَّةٌ یَتَطَیَّبُ مِنْهَا.[14]

انس بن مالک س روایت می‌کند: پیامبر ج عطردانی داشت و از خوشبویی آن استفاده می‌کرد.

6. تغییر سفیدی مو به وسیله‌ی حنا و کَتَم و مانند آن‌ها

رنگ کردن مویی که سفیدی و ... شده، سنت است. و رنگ کردن به وسیله‌ی رنگ سیاه در جنگ جایز است، اما افضل این است که مو برای زینت، سیاه نشود و به جای رنگ سیاه از حنا و کَتَم استفاده شود. اما سیاه کردن مو به خاطر حیله و فریب، برای مردان و زنان حرام است.

1.      عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ النَّبِیُّ ج: «إِنَّ الیَهُودَ وَالنَّصَارَى لَا یَصْبُغُونَ، فَخَالِفُوهُمْ».[15]

ابوهریره س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «یهود و نصارا موهای‌شان را رنگ نمی‌کنند، پس شما برخلاف آن‌ها عمل نمایید».

2.      عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ ب قَالَ: أُتِیَ بِأَبِی قُحَافَةَ یَوْمَ فَتْحِ مَکَّةَ وَرَأْسُهُ وَلِحْیَتُهُ کَالثَّغَامَةِ بَیَاضًا، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «غَیِّرُوا هَذَا بِشَیْءٍ، وَاجْتَنِبُوا السَّوَادَ».[16]

جابر بن عبدالله ب می‌گوید: روز فتح مکه، ابوقحافه (پدر ابوبکر) را آوردند در حالی‌که موهای سر و محاسنش از شدت سفیدی همانند درخت ثغام بود. رسول الله ج فرمود: «این‌ها را با چیزی تغییر دهید؛ البته از رنگ سیاه، پرهیز نمایید».

3.     عَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَحْسَنَ مَا غُیِّرَ بِهِ هَذَا الشَّیْبُ الْحِنَّاءُ، وَالْکَتَمُ».[17]

ابوذر س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «بهترین چیزی که به وسیله‌ی آن، رنگ سفید مو تغییر می‌کند، حنا و کَتَم است».

حکم رها کردن و گذاشتن ریش

رها کردن ریش و بزرگ نگه داشتن آن از نشانه‌های انبیا و پیامبران گرامی است. ریش پیامبر ج پر پشت و انبوه بود و او از زیباترین مردان و خوش صورت‌ترین آنان بود که بهترین چهره را داشت.

ریش، زیبایی است. و بزرگ‌ترین نشانه‌ای که مردان را از زنان جدا می‌نماید، ریش است. و عجیب است که شیطان تعداد زیادی از مسلمانان را فریب داده و سلیقه آنان را مسخ نموده که ریش‌های خود را می‌تراشند و تغییر خلقت می‌دهند و خودشان را شبیه کفار و زنان می‌نمایند و نافرمانی پیامبر ج را مرتکب می‌شوند و از مذکر بودن و شرف مردانگی فرار می‌کنند و به نرمی و نازکی و کرشمه زنانه روی می‌آورند. آنان با تراشیدن ریش در واقع چهره‌های خود را مُثله می‌نمایند، وقت و مال‌شان را نابود می‌کنند و خودشان را شبیه زنان می‌کنند؛ حال آن‌که الله کسانی را که خودشان را شبیه زنان می‌نمایند لعنت کرده است.

گذاشتن ریش واجب است، و تراشیدن آن حرام می‌باشد؛ به خاطر اطاعت از الله و پیامبرش و اقتدا و تبعیت کردن از رسول الله ج .

1.     الله بلند مرتبه می‌فرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ٧ [الحشر: 7]. «و آنچه که رسول الله به شما داد، بگیرید و از آنچه که شما را از آن نهی کرد دست بردارید؛ و از الله پروا کنید که الله سخت‌کیفر است».

2.      عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «خَالِفُوا المُشْرِکِینَ: وَفِّرُوا اللِّحَى، وَأَحْفُوا الشَّوَارِبَ».[18]

ابن عمر ب از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «برخلاف مشرکان عمل نمایید و ریش بگذارید و سبیل‌ها را کوتاه کنید».

3.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «جُزُّوا الشَّوَارِبَ، وَأَرْخُوا اللِّحَى خَالِفُوا الْمَجُوسَ».[19]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «سبیل‌های‌تان را بچینید و ریش‌ بگذارید، و برخلاف مجوس و آتش پرستان عمل نمایید».

خوب نگه داشتن موی سر و روغن زدن و آرایش دادن آن

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: «کَانَ النَّبِیُّ ج، إِذَا اعْتَکَفَ، یُدْنِی إِلَیَّ رَأْسَهُ فَأُرَجِّلُهُ، وَکَانَ لَا یَدْخُلُ الْبَیْتَ إِلَّا لِحَاجَةِ الْإِنْسَانِ».[20]

عایشه ل می‌گوید: هنگامی‌که پیامبر ج در اعتکاف به سر می‌برد، سرش را به من نزدیک می‌کرد و موهایش را شانه می‌کردم. و جز برای نیازهای انسانی وارد خانه نمی‌شد».

قزع کردن موها مکروه است؛ این‌گونه که قسمتی از موهای سرش را بتراشد و قسمت دیگر را رها کند، برای اینکه با کفار مشابهت به وجود نیاید، پس حرام است.

حکم تراشیدن موهای سر شش حالت دارد

اول - به خاطر طاعت و نزدیکی به الله ﻷ می‌باشد که در چهار جایگاه صورت می‌گیرد: حج، عمره، تراشیدن موی سر بچه در روز هفتم تولدش و کافر هنگامی‌که اسلام بیاورد.

دوم - شرک می‌باشد، کسی‌که موی سرش را در حالت ذلت و خواری برای غیر الله مانند بت و انسان بزرگی بتراشد.

سوم - بدعت است، کسی‌که موهای سرش را به خاطر عبادت و زهد در غیر از چهار جایگاهی که بیان شد، بتراشد، همین‌طور اگر تراشیدن موی سر نماد و نشانه‌ای برای صالحان قرار گیرد، یا از علایم کامل بودن زهد معرفی شود، چنان‌چه خوارج مرتکب شدند. تراشیدن موی سر بعد از توبه کردن نیز بدعت است.

چهارم - حرام است، مانند تراشیدن موی سر هنگام مصیبت یا مردن خویشاوندان و مانند آن‌ها. تراشیدنش در چنین موقعی به خاطر مشابهت با کافران و فاسقان حرام است.

پنجم - مباح است، تراشیدن سر به خاطر حاجت و نیاز، مانند بیماری یا دفع اذیت و آزار شپش و مانند آن.

ششم - اینکه بدون نیاز و یا سببی از اسباب گذشته موهای سرش را بتراشد. افضل این است که بدون ضرورت تراشیده نشود، به خاطر اینکه پیامبر ج فقط در ایام حج و عمره موهای سرش را می‌تراشید.

4- وضو

وضو: استفاده کردن از آب پاک در اعضای انسان با شکلی مخصوص برای بندگی الله ﻷ.

فضیلت وضو

1.      عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ لِبِلاَلٍ عِنْدَ صَلاَةِ الفَجْرِ: «یَا بِلاَلُ حَدِّثْنِی بِأَرْجَى عَمَلٍ عَمِلْتَهُ فِی الإِسْلاَمِ، فَإِنِّی سَمِعْتُ دَفَّ نَعْلَیْکَ بَیْنَ یَدَیَّ فِی الجَنَّةِ» قَالَ: مَا عَمِلْتُ عَمَلًا أَرْجَى عِنْدِی: أَنِّی لَمْ أَتَطَهَّرْ طَهُورًا، فِی سَاعَةِ لَیْلٍ أَوْ نَهَارٍ، إِلَّا صَلَّیْتُ بِذَلِکَ الطُّهُورِ مَا کُتِبَ لِی أَنْ أُصَلِّیَ.[21]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت می‌نماید که به بلال هنگام نماز صبح فرمود: «ای بلال! به من بگو: امیدوارکننده‌ترین عملی که پس از مسلمان شدن انجام داده‌ای، چه بوده است؟ زیرا من صدای کفش‌هایت را پیشاپیش خود در بهشت شنیدم». پاسخ داد: کاری انجام نداده‌ام که نزد من امیدوارکننده‌تر از این باشد که همواره با وضویی که در هر لحظه‌ی شب یا روز می‌گیرم، چندان که برایم مقدّر شده باشد، نماز می‌خوانم».

2.      عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِذَا تَوَضَّأَ الْعَبْدُ الْمُسْلِمُ - أَوِ الْمُؤْمِنُ - فَغَسَلَ وَجْهَهُ خَرَجَ مِنْ وَجْهِهِ کُلُّ خَطِیئَةٍ نَظَرَ إِلَیْهَا بِعَیْنَیْهِ مَعَ الْمَاءِ - أَوْ مَعَ آخِرِ قَطْرِ الْمَاءِ -، فَإِذَا غَسَلَ یَدَیْهِ خَرَجَ مِنْ یَدَیْهِ کُلُّ خَطِیئَةٍ کَانَ بَطَشَتْهَا یَدَاهُ مَعَ الْمَاءِ أَوْ مَعَ آخِرِ قَطْرِ الْمَاءِ -، فَإِذَا غَسَلَ رِجْلَیْهِ خَرَجَتْ کُلُّ خَطِیئَةٍ مَشَتْهَا رِجْلَاهُ مَعَ الْمَاءِ - أَوْ مَعَ آخِرِ قَطْرِ الْمَاءِ - حَتَّى یَخْرُجَ نَقِیًّا مِنَ الذُّنُوبِ».[22]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌نماید که فرمود: «هرگاه بنده‌ی مسلمان یا مؤمن وضو می‌گیرد و صورتش را می‌شوید، هر گناهی که با نگاهِ چشمانش به حرام مرتکب شده است با آب یا با آخرین قطره آب از صورت می‌ریزد. و آن‌گاه ‌که دست‌هایش را می‌شوید، هر گناهی را که با دستانش انجام داده، با آب یا با آخرین قطره آب از دست‌هایش می‌ریزد. و وقتی که پاهایش را می‌شوید، هر گناهی را که پاهایش به سوی آن رفته است، با آب یا آخرین قطره آب از پاهایش می‌ریزد. به طوری که شخص از همه‌ی گناهان پاک می‌گردد».

فرض‌های وضو

فرض‌های وضو شش عدد و بر اساس ترتیب می‌باشند:

1.     شستن صورت که آب در بینی و در دهان کردن نیز از آن می‌باشند.

2.     شستن دو دست با آرنج‌ها.

3.     مسح سر و گوش‌ها.

4.     شستن پاها تا قوزک.

5.     رعایت ترتیب در اعضایی که نام برده شد.

6.     پی در پی شستن اعضا.

کسی‌که عضوی از اعضای وضوی او از بین برود، فرض از او ساقط می‌شود و تیمم نیز نیاز نیست، برای اینکه محل فرض از بین رفته است و اگر به جایش عضو مصنوعی باشد، غسل، مسح و تیمم برایش واجب نیست. هر چیزی که مانع رسیدن آب به پوست می‌شود، مانند چرک و رنگ و ناخن‌های مصنوعی، وضو و غسل با آن صحیح نیست، بلکه از بین بردن آن واجب است.

سنت‌های وضو

سنت‌های وضو عبارت‌اند از: مسواک زدن، مضمضه کردن، سپس استنشاق، قبل از شستن صورت، خلال کردن بین انگشتان و از سمت راست شروع کردن و دو مرتبه و سه مرتبه شستن و دعای بعد از وضو و دو رکعت نماز خواندن بعد از آن.

مقدار آبی که برای وضو استفاده می‌شود:

سنت در وضو این است که مسلمان اعضایش را، بیش‌ از سه مرتبه نشوید و با یک مُدّ، وضو بگیرد و در مصرف آب اسراف نکند و کسی‌که زیاده‌روی نماید، عمل بدی انجام داده و تجاوز و ظلم مرتکب شده است.

کسی‌که به بینی و انگشتی از طلا نیاز دارد یا از دندان‌های مصنوعی متحرک استفاده می‌نماید، پس نیازی نیست هنگامی‌که می‌خواهد وضو بگیرد یا غسل نماید، آن را بیرون کند یا تکانش دهد، انگشتر و ساعت نیز چنین است.

آنچه را که مسلمان هنگام بیدار شدن از خواب انجام می‌دهد:

کسی‌که از خواب بیدار شد و می‌خواست وضو بگیرد، سه مرتبه دست‌هایش را بشوید.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا اسْتَیْقَظَ أَحَدُکُمْ مِنْ نَوْمِهِ، فَلَا یَغْمِسْ یَدَهُ فِی الْإِنَاءِ حَتَّى یَغْسِلَهَا ثَلَاثًا، فَإِنَّهُ لَا یَدْرِی أَیْنَ بَاتَتْ یَدُهُ».[23]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت می‌نماید که فرمود: «هنگامی‌که یکی از شما از خواب بیدار شد، پس دستش را در ظرف فرو نبرد تا اینکه سه مرتبه آن را بشوید؛ زیرا او نمی‌داند هنگام خواب دستش کجا و با چه چیزی تماس پیدا کرده است».

روش وضوی جایز

اینکه مسلمان با قلب خویش نیت نماید، سپس مضمضه و استنشاق نماید، بعد صورتش را بشوید، سپس دست‌هایش را از سر انگشتان تا آرنج‌ها بشوید، بعد سر و گوشش را مسح نماید، سپس پاها و قوزک آن‌ها را بشوید، هر عضوی را یک مرتبه بشوید، کافی است.

روش وضوی کامل

اینکه مسلمان با قلبش نیت وضو نماید، بعد کف دست‌هایش را سه مرتبه بشوید، سپس با یک کف آب، مضمضه و استنشاق نماید، نصف کف آب برای دهان و نصف دیگر برای بینی استفاده کند، سه مرتبه با سه کف آب انجام دهد، سپس صورتش را سه مرتبه بشوید، بعد دست راستش را با آرنج سه مرتبه و نیز دست چپش را با آرنج سه مرتبه بشوید. سپس سرش را از قسمت پیشانی تا پشت آن، با دستش شروع به مسح نماید و سپس از پشت، تا جایی که شروع کرده است مسح را برگردانَد، بعد انگشت سبابه را داخل گوش‌هایش فرو بَرَد و با انگشت ابهام پشت آن‌ها را مسح کند، بعد پای راستش را با قوزک سه مرتبه و بعد پای چپش را با قوزک سه مرتبه بشوید، و بین انگشتان را خلال نماید، سپس دعاهایی که مسنون است و در آینده - ان‌شاءالله - بیان می‌شود، را بخواند.

روش وضوی پیامبر ج

عَنْ حُمْرَانَ مَوْلَى عُثْمَانَ أَنَّهُ، رَأَى عُثْمَانَ بْنَ عَفَّانَ س دَعَا بِإِنَاءٍ، فَأَفْرَغَ عَلَى کَفَّیْهِ ثَلاَثَ مِرَارٍ، فَغَسَلَهُمَا، ثُمَّ أَدْخَلَ یَمِینَهُ فِی الإِنَاءِ، فَمَضْمَضَ، وَاسْتَنْشَقَ، ثُمَّ غَسَلَ وَجْهَهُ ثَلاَثًا، وَیَدَیْهِ إِلَى المِرْفَقَیْنِ ثَلاَثَ مِرَارٍ، ثُمَّ مَسَحَ بِرَأْسِهِ، ثُمَّ غَسَلَ رِجْلَیْهِ ثَلاَثَ مِرَارٍ إِلَى الکَعْبَیْنِ، ثُمَّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ تَوَضَّأَ نَحْوَ وُضُوئِی هَذَا، ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ لاَ یُحَدِّثُ فِیهِمَا نَفْسَهُ، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[24]

حُمران غلام آزاد شده‌ی عثمان بن عفان س می‌گوید که او عثمان را مشاهده کرد که ظرف آبی خواست، سه مرتبه بر کف دست‌هایش آب ریخت و آن‌ها را (تا مچ) شست، سپس دست راستش را در ظرف داخل کرد (آب برداشت)، بعد مضمضه و استنشاق نمود و بعد سه مرتبه صورت خویش را شست و دستانش را با آرنج‌ها سه مرتبه نیز شست. سپس سرش را مسح کرد، بعد پاهایش را تا قوزک‌ها سه مرتبه شست. سپس گفت: رسول الله ج فرمود: «هرکس مانند وضوی من وضو بگیرد، سپس دو رکعت نماز با اخلاص بخواند، الله تمام گناهان گذشته‌اش را مورد مغفرت قرار خواهد داد».

انواع وضوی پیامبر ج

ثابت است که پیامبر ج اعضای وضویش را گاهی یک مرتبه و گاهی دو مرتبه هم شسته است و سه مرتبه شستن نیز ثابت است و همه‌ی این‌ها سنت هستند.

برای مسلمان با فضیلت‌تر این است که به خاطر زنده نگه داشتن سنت هر سه نوع را انجام دهد و همان‌طور که بیان شد بر کامل‌ترین‌شان مداومت نماید.

1.      عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: تَوَضَّأَ النَّبِیُّ ج مَرَّةً مَرَّةً.[25]

ابن عباس ب می‌گوید: پیامبر ج وضو گرفت و هر عضو وضو را یک بار شست.

2.      عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَیْدٍ س أَنَّ النَّبِیَّ ج تَوَضَّأَ مَرَّتَیْنِ مَرَّتَیْنِ.[26]

عبدالله بن زید س می‌گوید: پیامبر ج وضو گرفت و اعضای وضویش را دو مرتبه شست.

حکم وضو گرفتن برای هر نمازی

برای بی‌وضو واجب است هنگامی‌که خواست نماز بخواند، وضو بگیرد، تجدید وضو برای هر نمازِ فرض، سنت است و می‌تواند با یک وضو چند نماز بخواند.

1.      الله بلند مرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ [المائدة: 6]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، چون به [قصدِ] نماز برخاستید، صورت و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و سرتان را مسح کنید و پاهایتان را تا دو قوزک [بشویید]».

2.      عَنْ عَمْرُو بْنُ عَامِرٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج یَتَوَضَّأُ عِنْدَ کُلِّ صَلاَةٍ. قُلْتُ: کَیْفَ کُنْتُمْ تَصْنَعُونَ؟ قَالَ: یُجْزِئُ أَحَدَنَا الوُضُوءُ مَا لَمْ یُحْدِثْ.[27]

 عمرو بن عامر از انس س روایت می‌کند که گفت: پیامبر ج برای هر نمازی وضو می‌گرفت. عمرو می‌گوید که من گفتم: شما چه کار می‌کردید؟ انس جواب داد: ما تا وقتی که وضو داشتیم، همان وضو برای‌مان کافی بود.

3.     عَنْ بُرَیْدَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج صَلَّى الصَّلَوَاتِ یَوْمَ الْفَتْحِ بِوُضُوءٍ وَاحِدٍ، وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ. فَقَالَ لَهُ عُمَرُ: لَقَدْ صَنَعْتَ الْیَوْمَ شَیْئًا لَمْ تَکُنْ تَصْنَعُهُ، قَالَ: «عَمْدًا صَنَعْتُهُ یَا عُمَرُ».[28]

بُرَیده س می‌گوید: پیامبر ج در روز فتح مکه، همه‌ی نمازها را با یک وضو خواند و هنگام وضو گرفتن بر خُف‌ها (موزه‌ها) مسح کرد. عمر س به او گفت: امروز عملی انجام دادی که قبل از آن انجام ندادی؟ رسول الله ج فرمود: «ای عمر، قصدا انجام دادم».

روش دعای بعد از اتمام وضو

1.      عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنْ تَوَضَّأَ فَقَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِیَةُ یَدْخُلُ مِنْ أَیِّهَا شَاءَ».[29]

عمر بن خطاب س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «کسی‌که وضو بگیرد و بعد از آن بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ»، هشت دروازه‌ی بهشت برایش باز می‌شوند، از هرکدام که بخواهد، وارد می‌شود».

2.      عَنْ أَبِی سَعِیدٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ تَوَضَّأَ فَقَالَ: سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ، وَبِحَمْدِکَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَأَتُوبُ إِلَیْکَ، کُتِبَ فِی رَقٍّ ثُمَّ طُبِعَ بِطَابَعٍ فَلَمْ یُکْسَرْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ».[30]

ابوسعید س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «کسی‌که وضو بگیرد، سپس بگوید: «سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ، وَبِحَمْدِکَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَأَتُوبُ إِلَیْکَ» در پاره‌ی پوستی نوشته می‌شود و سپس مُهر زده می‌شود و تا روز قیامت مُهرش شکسته و باز نمی‌شود».

شکننده‌های وضو

شکننده‌های وضو شش عدد می‌باشند:

اول - هرچه که از دو راه خارج شود، مانند ادرار و مدفوع، باد، منی، مذی، خون و مانند آن‌ها.

اما داخل کردن داروهایی مانند شیاف، وضو را نمی‌شکند و روزه را نیز باطل نمی‌نماید.

دوم - از بین رفتن عقل با خواب عمیق، یا بی‌هوشی یا مستی و دیوانگی.

سوم - لمس کردن شرمگاه با دست بدون حایل و مانع.

چهارم - هر چیزی که غسل را مانند جنابت و حیض و نفاس واجب می‌کند.

پنجم - مرتد شدن.

ششم - خوردن گوشت شتر و هر آنچه که در سُم شتر وجود دارد.

1.      عَنْ بُسْرَةَ س قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ مَسَّ فَرْجَهُ فَلْیَتَوَضَّأْ».[31]

بُسره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «هرکس شرمگاهش را لمس کرد، پس باید وضو بگیرد».

2.      عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ س أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ رَسُولَ اللهِ ج أَأَتَوَضَّأُ مِنْ لُحُومِ الْغَنَمِ؟ قَالَ: «إِنْ شِئْتَ فَتَوَضَّأْ، وَإِنْ شِئْتَ فَلَا تَوَضَّأْ» قَالَ أَتَوَضَّأُ مِنْ لُحُومِ الْإِبِلِ؟ قَالَ: «نَعَمْ فَتَوَضَّأْ مِنْ لُحُومِ الْإِبِلِ».[32]

جابر بن سمره س می‌گوید: شخصی از رسول الله ج سؤال کرد: آیا پس از [خوردن] گوشت گوسفند وضو بگیرم؟ رسول الله ج فرمود: «اگر خواستی وضو بگیر، و اگر نخواستی وضو نگیر». آن فرد دوباره سؤال کرد: آیا پس از [خوردن] گوشت شتر وضو بگیرم؟ پیامبر ج فرمود: «بله، از گوشت شتر وضو بگیر».

کسی‌که در طهارت شک کرد، چه وقت وضو بگیرد؟

کسی‌که در طهارت داشتن یقین دارد و در بی‌وضویی شک کرد، بر یقین که طهارت است، اعتماد و عمل نماید و شخصی که یقین داشت که بی‌وضو است و در طهارت شک کرد، بر یقین که بی‌وضو بودن است، عمل نماید و باید طهارت کند.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا وَجَدَ أَحَدُکُمْ فِی بَطْنِهِ شَیْئًا، فَأَشْکَلَ عَلَیْهِ أَخَرَجَ مِنْهُ شَیْءٌ أَمْ لَا، فَلَا یَخْرُجَنَّ مِنَ الْمَسْجِدِ حَتَّى یَسْمَعَ صَوْتًا، أَوْ یَجِدَ رِیحًا».[33]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «اگر شخصی در خروج چیزی (بادی) از شکمش به شک افتاد که آیا از شکمش خارج شده است یا خیر، تا وقتی که صدایی نشنیده و بویی احساس نکرده است، از مسجد بیرون نرود».

هر وقت بی‌وضو شد، وضو گرفتن مستحب است و برای هر نماز نیز وضو گرفتن مستحب است، هر عملی که بدون وضو صورت نمی‌گیرد، پس وضو گرفتن برایش واجب است.

حکم باقی بودن روغن بر اعضای وضو

کِرِم‌ها و پُماد‌ها اگر فقط دارای رنگ و رطوبت و چربی هستند و مانع رسیدن آب به پوست نمی‌شوند، پس باقی ماندن‌شان جایز است.

ولی اگر لایه پُماد، ضخیم بود یا یک لایه از جنس پارافین و مانند آن‌ها بود که مانع رسیدن آب به پوست می‌شود، از بین بردن آن هنگام وضو و غسل واجب است، برای اینکه آب به پوست نمی‌رسد.

حکم وضو گرفتن برای کسی‌که همیشه حالت بی‌وضویی دارد

کسی‌که برای همیشه بی‌وضو است، مانند مریضی که نیاز به لوله‌های پلاستیکی و کیسه‌های ادرار دارد تا ادرارش خارج شود یا از لوله‌های مصنوعی برای خروج مدفوع استفاده می‌نماید یا باد شدیدی از او خارج می‌شود که نمی‌تواند آن را کنترل نماید؛ هر وقت که وضو گرفت، پاک می‌شود. واجب نیست که برای هر نمازی وضو بگیرد و اگر بعد از دخول وقت وضو بگیرد، افضل است. تا زمانی‌که به علت جدیدی بی‌وضو نشد برایش واجب نیست که وضو بگیرد. کسی‌که ادرارش قطع نمی‌شود هر وقت که از او ادرار و مدفوع و بادی خارج شد، وضو بگیرد.

حکم آنچه که از انسان خارج می‌شود

آنچه که از انسان خارج می‌شود، دو نوع است:

اول - پاک است؛ مثل اشک، آب بینی، آب دهان، آنچه از گوش خارج می‌شود، منی، عرق و مانند آن‌ها.

پس همه‌ی این‌ها وضو را باطل نمی‌کند،  به جز منی که غسل را واجب می‌نماید.

دوم - نجس است؛ مثل مدفوع، ادرار، ودی، مذی، و خونی که از دو راه خارج می‌شود. همه‌ی این‌ها وضو را می‌شکند.

حکم رطوبتی که از شرمگاه زن خارج می‌شود:

رطوبتی که از شرمگاه زن خارج می‌شود، دو حالت دارد:

اول - رطوبتی که از رحم خارج می‌شود، پاک است و وضو را باطل نمی‌کند و این غالب است.

دوم - رطوبتی که از محل ادرار خارج می‌شود، نجس است و وضو گرفتن از آن واجب است، اگر به طور مستمر و همیشگی ادامه دارد، حکم «سلسله‌بول (کسی که پیوسته قطراتی از ادرارش می‌ریزد)» را دارد.

حکم خارج شدن خون:

خونی که از انسان خارج می‌شود، دو نوع است:

1.     خونی که از دو راه خارج می‌شود، وضو را باطل می‌نماید.

2.     خونی که از بقیه‌ی قسمت‌های بدن، مثل بینی، دندان، یا زخم و مانند آن‌ها خارج می‌شود، وضو را باطل نمی‌کند، کم باشد یا زیاد؛ ولی بهتر است که از باب نظافت و پاکیزگی محل آن و آن خون شسته شود.

حکم خواب و چُرت زدن

خواب عمیق وضو را باطل می‌کند، اما خواب سبک در حالت ایستادن و نشستن و تکیه دادن وضو را باطل نمی‌کند و اما چُرت زدن اگر کم باشد که عقل و احساس از بین نمی‌رود، وضو را باطل نمی‌کند، اما اگر احساس و شعور از بین برود و احساس نداشته باشد که چیزی از او خارج می‌شود، مانند مریض و کسی‌که دچار صرع شده و نیز شخصی که حالت مستی دارد، وضویش باطل می‌شود.

عَنْ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ س قَالَ: أُقِیمَتِ الصَّلَاةُ وَالنَّبِیُّ ج یُنَاجِی رَجُلًا فَلَمْ یَزَلْ یُنَاجِیهِ حَتَّى نَامَ أَصْحَابُهُ ثُمَّ جَاءَ فَصَلَّى بِهِمْ.[34]

انس بن مالک س می‌گوید: برای نماز، اقامه گفته شد، در حالی که پیامبر ج در گوشه‌ی مسجد با کسی مشغول صحبت کردن بود. بعد از شنیدن اقامه، برای خواندن نماز بلند نشد، مگر زمانی که عده‌ای به خواب رفته بودند.

5- مسح بر موزه‌ها (جوراب چرمی و ضخیم)

مسح: عبادتی برای الله است به وسیله‌ی دست کشیدن بر موزه‌ها به روشی مخصوص.

موزه: اسمی است برای هر چیزی که بر پا پوشانده می‌شود و دو قوزک پا را نیز می‌پوشاند از پوست و مانند آن است.

جوراب: اسمی است برای هر چیزی که پا را می‌پوشاند و دو قوزک پا را فرا می‌گیرد از پنبه و مانند آن است.

حکم مسح بر موزه‌ها

عَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ س قَالَ: «بَیْنَا أَنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ ج ذَاتَ لَیْلَةٍ إِذْ نَزَلَ فَقَضَى حَاجَتَهُ، ثُمَّ جَاءَ فَصَبَبْتُ عَلَیْهِ مِنْ إِدَاوَةٍ کَانَتْ مَعِی، فَتَوَضَّأَ وَمَسَحَ عَلَى خُفَّیْهِ».[35]

مغیره بن شعبه س می‌گوید: یکی از شب‌ها در راهی، همراه رسول الله ج بودم، (از سواری خویش) پایین آمد و برای قضای حاجت رفت. سپس آمد و من از آفتابه‌ای که همراهم بود، آب ریختم، پس وضو گرفت و بر موزه‌هایش مسح کرد.

مدت مسح بر موزه‌ها

1.     مسح بر موزه‌ها بعد از هر وضوی کامل، برای مقیم یک شبانه‌روز، و برای مسافر سه شبانه‌روز جایز است؛ و زمان مسح از اولین مسح بعد از پوشیدن شروع می‌شود.

عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ س قَالَ: جَعَلَ رَسُولُ اللهِ ج ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَلَیَالِیَهُنَّ لِلْمُسَافِرِ، وَیَوْمًا وَلَیْلَةً لِلْمُقِیمِ.[36]

علی بن ابی‌طالب س می‌گوید: رسول الله ج برای مسافر سه شبانه‌روز و برای مقیم یک شبانه‌روز وقت تعیین نمود.

2.     برای مسافری که پوشیدن و بیرون کردن موزه‌ها برایش دشوار است، مدت مسح محاسبه نمی‌شود. مانند آتش‌نشان‌ها و ناجیان در مصیبت‌ها و حوادث عمومی و مانند نامه‌رسان‌ها و چاپارهایی که بسته‌هایی در مورد امور حساس مسلمانان به همراه دارند و مانند آن.

شرط‌های مسح بر موزه‌ها

اینکه آنچه پوشیده می‌شود مباح و پاک باشد، قوزک‌های پا را بپوشاند، در حالت پاکی پوشیده شود، مسح در بی‌وضویی صورت گیرد (نه در غسل) و در بازه‌ی ‌زمانیِ جایز برای مقیم یا مسافر باشد.

روش مسح بر موزه‌ها

فرد مسلمان دو دستش را در آب فرو می‌برد، سپس با دست راست خویش، قسمت بالایی (روی) موزه یا جوراب پای راستش را از انگشتان به طرف قسمت پایین ساق، یک مرتبه مسح می‌نماید، البته زیر و پشت پا را مسح نمی‌کند، و پای چپ با دست چپ به همین صورت مسح می‌شود، و پای راست بر چپ مقدم می‌شود.

و کسی‌که دو جوراب بر روی هم به پایش نماید، در حالی که طهارت و وضو داشته باشد، فقط بر جوراب بالایی مسح می‌کند، اما اگر جوراب دومی را در حالی که طهارت نداشته به پا کرده است، بر جوراب اولی مسح می‌کند.

کسی‌که در سفر یک روز مسح نموده و سپس به شهرش برگشته است، می‌تواند مدت مسح مقیم که یک شبانه‌روز است را کامل نماید. اگر مقیم سفر کرد و یک روز بر موزه‌هایش مسح نموده بود، می‌تواند مدت مسح مسافر که سه شبانه‌روز است را کامل نماید.

مسح بر موزه‌ها به وسیله‌ی موارد ذیل باطل می‌شود:

1.     هنگامی‌که آنچه را پوشیده است، بیرون شود.

2.     هنگامی‌که غسلی مانند جنابت بر او لازم باشد.

3.     زمانی که مدت مسح تمام شود.

اما طهارت فقط با یکی از نواقض وضو از بین می‌رود.

روش مسح بر عمامه و روسری زنانه

1.     مسح کردن بر عمامه‌ی مرد، و بر روسری زن، هنگام ضرورت، بدون تعیین وقت جایز است. و مسح بر قسمت بیش‌تر عمامه و روسری زنان صورت می‌گیرد، بهتر این است که در حالت طهارت آن‌ها را بپوشد و بر سر نماید.

و موی مصنوعی حکم عمامه و روسری زنان را دارد، هنگام وضو، مسح کردن بر آن جایز است و وقتی که می‌خواهد غسل نماید، بیرون کردنش واجب است، اگر هنگام وضو گرفتن، مشقتی نیست بیرون کردن آن واجب است و مسح بر موهای اصلی صورت می‌گیرد.

عَنْ عَمْرِو بْنِ أُمَیَّةَ س قَالَ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ ج یَمْسَحُ عَلَى عِمَامَتِهِ وَخُفَّیْهِ.[37]

عمرو بن امیه س می‌گوید: پیامبر ج را مشاهده کردم که بر عمامه و موزه‌هایش مسح می‌کرد.

2.     مسح کردن بر موزه‌ها و جوراب‌ها و عمامه و روسری زنانه، در بی‌وضویی مانند ادرار و مدفوع و خواب و مانند آن، جایز است؛ اگر در مدت مسح جنب شد، پس مسح نکند، بلکه غسل تمام بدنش واجب است.

روش مسح بر چوب‌های شکسته‌بندی

1.     مسح کردن بر چوب‌های شکسته بندی و باندها، از تمام جهت‌ها تا زمان باز کردنش واجب است؛ اگر چه مدت زمان طولانی سپری شود، اگر جنب شود یا در حالت غیر طهارت آن را پوشیده باشد، و نیز اگر مسح فقط بر قسمتی از آن ممکن باشد از او پذیرفته است.

2.     اگر زخم، آشکار باشد، واجب است که با آب شسته شود، اگر ضرر داشته باشد، زخم را با آب مسح نماید. اگر مسح کردن با آب برایش مقدور نباشد، تیمم کند و اگر زخم پوشیده باشد، به وسیله‌ی آب مسح نماید. اگر مسح کردن با آب برایش مقدور نباشد، تیمم کند و در هردو حالت تیمم بعد از اتمام وضو باشد.

6- غسل

غسل: عبادتی برای الله، به وسیله شستن تمام بدن با آب پاک به روشی مخصوص است.

واجب کننده‌های غسل

واجب کننده‌های غسل شش عدد هستند:

اول - خروج منی با جهش و فشار که با لذت از مرد یا زن به وسیله‌ی استمنا یا جماع یا احتلام خارج می‌شود.

دوم - غایب شدن حشفه‌ی ذکر در فرج زن اگر چه انزال صورت نگیرد.

سوم - هر وقت مسلمانی فوت نماید؛ البته شهیدی که در میدان جنگ در راه الله کشته می‌شود، غسل داده نمی‌شود.

چهارم - هنگامی‌که کافر مسلمان شود.

پنجم - حیض.

ششم - نفاس.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِذَا جَلَسَ بَیْنَ شُعَبِهَا الأَرْبَعِ، ثُمَّ جَهَدَهَا فَقَدْ وَجَبَ الغَسْلُ».[38]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «هر وقت شوهر میان چهار دست و پای همسرش قرار گیرد، و همبستری کند، غسل واجب می‌شود».

روش غسل جایز

اینکه مسلمان نیت غسل نماید، سپس تمام اعضای بدنش را یک مرتبه بشوید.

روش غسل کامل

اینکه مسلمان نیت غسل نماید، سپس دست‌هایش را سه مرتبه بشوید، بعد فَرْج و آنچه آغشته شده را بشوید، سپس وضوی کامل بگیرد، بعد سرش را سه مرتبه بشوید و موهای سرش را با دستش خلال نماید، بعد بقیه‌ی جسم خویش را یک مرتبه بشوید و غسل را از سمت راست آغاز نماید و دست را بر بدنش بمالد و در آب اسراف نکند.

روش غسل پیامبر ج

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: حَدَّثَتْنِی خَالَتِی مَیْمُونَةُ ل قَالَتْ: «أَدْنَیْتُ لِرَسُولِ اللهِ ج غُسْلَهُ مِنَ الْجَنَابَةِ، فَغَسَلَ کَفَّیْهِ مَرَّتَیْنِ أَوْ ثَلَاثًا، ثُمَّ أَدْخَلَ یَدَهُ فِی الْإِنَاءِ، ثُمَّ أَفْرَغَ بِهِ عَلَى فَرْجِهِ، وَغَسَلَهُ بِشِمَالِهِ، ثُمَّ ضَرَبَ بِشِمَالِهِ الْأَرْضَ، فَدَلَکَهَا دَلْکًا شَدِیدًا، ثُمَّ تَوَضَّأَ وُضُوءَهُ لِلصَّلَاةِ، ثُمَّ أَفْرَغَ عَلَى رَأْسِهِ ثَلَاثَ حَفَنَاتٍ مِلْءَ کَفِّهِ، ثُمَّ غَسَلَ سَائِرَ جَسَدِهِ، ثُمَّ تَنَحَّى عَنْ مَقَامِهِ ذَلِکَ، فَغَسَلَ رِجْلَیْهِ، ثُمَّ أَتَیْتُهُ بِالْمِنْدِیلِ فَرَدَّهُ».[39]

ابن عباس ب می‌گوید که خاله‌ام میمونه ل، همسر پیامبر ج برایم چنین بیان کرد: آب غسل جنابت کنار رسول الله ج گذاشتم. او دست‌هایش را تا مچ دو یا سه بار شست. سپس دستش را وارد ظرف آب کرد و بر شرمگاهش آب ریخت و با دست چپ آن را شست. آن‌گاه دست چپش را به زمین زد و آن را به شدت مالید، بعد از آن، مانند وضوی نماز، وضو گرفت. دو کف دستش را سه بار پر از آب کرد و بر سرش ریخت، سپس تمام بدنش را شست و در پایان، با اندکی جابه‌جایی، پاهایش را شست. من برایش حوله آوردم، که آن را نپذیرفت.

سنت این است که فرد مسلمان، قبل از غسل، وضویی مانند وضوی نماز بگیرد، پس اگر غسل نمود و قبلش وضو نگرفت یا قبل از غسل وضو گرفت، برایش مشروع نیست که بعد از غسل نیت وضو نماید.

برای جنب آنچه که در زیر بیان می‌شود، حرام است

نماز خواندن، طواف کعبه، ماندن در مسجد الحرام.

الله بلند مرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمۡ سُکَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَعۡلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىٰ تَغۡتَسِلُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَفُوًّا غَفُورًا٤٣ [النساء: 43]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، در حال مستی به نماز نایستید تا زمانی که بدانید چه می‌گویید و [همچنین] هنگامی که جُنُب هستید، تا غسل نکرده‌اید، به نماز [و مسجد] نزدیک نشوید مگر آنکه رهگذر باشید؛ و اگر بیمار یا مسافر بودید یا یکی از شما از مکان قضای حاجت آمد یا با زنان آمیزش کردید و [برای وضو یا غسل] آب نیافته‌اید، پس [باید] با خاکی پاک تیمم کنید؛ [به این روش که] چهره و دست‌هایتان را [با آن] مسح نمایید. بی‌گمان، الله بخشایندۀ آمرزگار ‌است».

برای جُنب تلاوت قرآن و لمس کردنش جایز است، البته افضل این است که این عمل با طهارت صورت گیرد.

روش خواب جنب

1.     سنت این است که انسان بعد از جماع غسل نماید.

و جایز است که انسان در حالی که جنب است، بخوابد و افضل این است که فرجش را بشوید و وضو بگیرد و بعد بخوابد.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ ج إِذَا أَرَادَ أَنْ یَنَامَ، وَهُوَ جُنُبٌ، غَسَلَ فَرْجَهُ، وَتَوَضَّأَ لِلصَّلاَةِ.[40]

عایشه ل روایت می‌کند: پیامبر ج هر وقت می‌خواست بخوابد، در حالی که جنب بود، شرمگاه خویش را می‌شست و وضویی مانند وضوی نماز می‌گرفت.

2.     جایز است که زن و مرد در حالت جنابت، از یک ظرف غسل نمایند، اگر چه هرکدام عورت دیگری را مشاهده نماید.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: کُنْتُ أَغْتَسِلُ أَنَا وَالنَّبِیُّ ج مِنْ إِنَاءٍ وَاحِدٍ مِنْ جَنَابَةٍ.[41]

عایشه ل می‌گوید: من و پیامبر ج در حالی که جنب بودیم از یک ظرفِ آب غسل می‌کردیم.

روش غسل کسی‌که جماع را تکرار می‌نماید

مستحب است برای کسی‌که با زنش جماع می‌نماید و سپس دوباره می‌خواهد با او یا با سایر زنانش جماع کند، بین دو جماع غسل کند، و اگر مقدور نبود، وضو بگیرد؛ زیرا برای جماع دوم با نشاط‌تر خواهد بود.

برای کسی‌که دو مرتبه یا بیش‌تر با زنش یا با زنانش جماع کرده است، یک مرتبه غسل کردن جایز است.

عَنْ أَنَسٍ س أَنَّ النَّبِیَّ ج کَانَ یَطُوفُ عَلَى نِسَائِهِ بِغُسْلٍ وَاحِدٍ.[42]

انس س می‌گوید: پیامبر ج با تمام همسرانش همبستر می‌شد و یک غسل انجام می‌داد.

غسل‌های مستحب

از جمله غسل‌های مستحب عبارت‌اند از:

غسل احرام برای حج یا عمره؛

غسل کردن برای کسی‌که شخص فوت شده را غسل می‌دهد؛

کسی‌که بعد از دیوانگی یا بیهوشی، به هوش می‌آید؛

غسل داخل شدن به مکه؛

غسل برای تکرار هر جماع؛

غسل برای کسی‌که مشرکی را دفن نمود.

احکام غسل

1.     واجب است که هنگام غسل از دید مردم دور باشد، اگر در تنهایی در حمام و مانند آن غسل کرد، جایز است که لخت باشد، ولی با پوشش غسل کردن افضل است، اگر چه تنها باشد، الله مستحق‌تر است از اینکه مردم از او حیا داشته باشند.

2.     یک غسل برای حیض و جنابت، یا جنابت و روز جمعه و مانند آن جایز است.

3.     غسل زن مانند مرد است، در غسل جنابت، برای زن واجب نیست که موهای سرش را باز نماید.

4.     کیفیت غسل شخصِ حایض و یا نفاس‌شده مانند غسل جنابت است، ولی برای حایض و نفاس‌شده مستحب است که موهای سرشان را باز کنند و با آب و سدر غسل نمایند و موهای سرشان را محکم بمالند و فرج‌شان را با خوشبویی مسح کنند.

5.     استفاده کردن از تمام پاک‌ کننده‌هایی که افزودنی‌های خوراکی دارند جایز است. مانند شامپو، روغن مو و... البته به شرط این‌که کارخانه،‌ آن‌ها را به شکل دیگری همانند صابون مایع و جامد تغییر دهد، اگر چه اصل آن از روغن است.

6.     کسی‌که بچه‌اش به وسیله‌ی سزارین و شکافتن شکم متولد می‌شود، به شرط این‌که خون از فرجش خارج نگردد، غسل کردن برایش واجب نیست، ولی اگر به صورت طبیعی زایمان نمود، بعد از اینکه پاک شد، غسل نماید.

از سنت‌های غسل

وضو قبل از غسل کردن، از بین بردن مایعاتی که اطراف شرمگاه است، سه مرتبه آب بر سر ریختن و از سمت راست شروع کردن.

مقدار آب غسل

سنت این است که در غسل، بین یک صاع تا پنج مُدّ آب استفاده نماید.

اگر آب کافی نبود یا ضرورت بود که بیش‌تر آب استفاده نماید، جایز است که سه صاع و مانند آن استفاده کند و اسراف کردن در آب وضو، غسل و نظافت جایز نیست.

عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج یَغْسِلُ، أَوْ کَانَ یَغْتَسِلُ، بِالصَّاعِ إِلَى خَمْسَةِ أَمْدَادٍ، وَیَتَوَضَّأُ بِالْمُدِّ.[43]

انس س می‌گوید: پیامبر ج با یک صاع تا پنج مد آب غسل می‌کردند و با یک مد آب وضو می‌گرفتند.

حکم غسل کردن در توالت

سنت این است که مسلمان در مکانی پاک مانند حمام و... غسل نماید. و غسل کردن در توالت‌هایی که مکان قضای حاجت است، مکروه می‌باشد؛ زیرا محل نجاست است و غسل کردن در آن باعث وسواس می‌شود. همین‌طور در جایی که غسل می‌نماید، نباید ادرار کند تا اینکه نجس نشود.

حکم کسی‌که غسل نماید سپس آب از او خارج شود

کسی‌که غسل می‌نماید سپس منی از او بدون جهش و بدون شهوت خارج می‌شود، دوباره غسل نکند، ولی شستن آن و وضو گرفتن برای نماز واجب است.

حکم غسل کردن محتلم:

وقتی که شخص از خواب بیدار شد و رطوبتی را اطراف ذَکَر و شلوارش مشاهده کرد، سه حالت دارد:

1.     اینکه یقین دارد که منی است، پس غسل برایش واجب است.

2.     یقین دارد که منی نیست، پس حکم ادرار دارد و آنچه که به او اصابت کرده را بشوید.

3.     وضعیت برایش مجهول است؛ اگر یادش آمد که احتلام شده است، غسل برایش واجب است و اگر چیزی یادش نیامد، مذی است و حکم ادرار اجرا می‌شود.

حکم کسی‌که از غسل کردن معذور است

جنب اگر به خاطر عدم وجود آب، از غسل کردن معذور است یا با استفاده کردن متضرر می‌شود، تیمم نماید، و اگر آب یافت غسل کند و نمازهایی که با تیمم خوانده را تکرار نکند.

زن هنگامی‌که جنب بود و آبی نیافت، یا از استفاده کردن آن به خاطر بیماری معذور بود، یا در صورت استفاده از آب، خوب شدنش به تأخیر افتاد، تیمم نماید. و هر وقت موجب تیمم از بین رفت، غسل نماید.

حکم غسل روز جمعه

غسل روز جمعه بر هر مسلمانی که نماز جمعه برایش واجب است، سنت مؤکده می‌باشد.

و برای کسی‌که بوی بدی از او به مشام می‌رسد و باعث آزار و اذیت نمازگزاران و فرشتگان می‌شود، غسل واجب است.

کسی‌که بوی بدی از او به مشام می‌رسد و غسل را ترک کند، نمازش صحیح است ولی در غسل واجب کوتاهی نموده است.

عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الغُسْلُ یَوْمَ الجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى کُلِّ مُحْتَلِمٍ».[44]

ابوسعید خدری س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «غسل روز جمعه بر هر فرد بالغی واجب است».

 7- تیمم

تیمم: عبادتی برای الله با زدن یک ضربه به خاک پاک با دو دست با نیت برای نماز و غیر از آن است.

تیمم از ویژگی‌های امت اسلامی است که به جای طهارت با آب صورت می‌گیرد.

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ س أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «أُعْطِیتُ خَمْسًا لَمْ یُعْطَهُنَّ أَحَدٌ قَبْلِی: نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ مَسِیرَةَ شَهْرٍ، وَجُعِلَتْ لِی الأَرْضُ مَسْجِدًا وَطَهُورًا، فَأَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أُمَّتِی أَدْرَکَتْهُ الصَّلاَةُ فَلْیُصَلِّ، وَأُحِلَّتْ لِی المَغَانِمُ وَلَمْ تَحِلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِی، وَأُعْطِیتُ الشَّفَاعَةَ، وَکَانَ النَّبِیُّ یُبْعَثُ إِلَى قَوْمِهِ خَاصَّةً وَبُعِثْتُ إِلَى النَّاسِ عَامَّةً».[45]

جابر بن عبدالله س روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «پنج چیز به من عطا شده که قبل از من، به هیچ پیامبری عطا نشده است:

1.     از مسافت یک ماه، دشمنانم دچار هراس و ترس می‌شوند.

2.     زمین برای من مسجد و پاک قرار داده شده است، بنابراین، هرجا وقت نماز فرا رسید، امتیان می‌توانند همان‌جا نماز بخوانند.

3.     مال غنیمت برای من حلال گردانده شده است، در حالی که قبل از من برای هیچ پیامبری، حلال نبوده است.

4.     حق شفاعت به من عنایت شده است.

5.     هر پیامبری فقط برای قوم خودش فرستاده شده است، در حالی که من برای تمام مردم دنیا مبعوث شده‌ام».

حکم تیمم

تیمم برای کسی جایز است که دچار حدثِ اصغر و اکبر شده و به خاطر عدم وجود آب، یا ضرر استفاده کردن یا ناتوانی در استفاده کردن یا ناتوانی در خریدش از آن محروم است.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَکُمۡ وَأَیۡدِیَکُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِکُمۡ وَأَرۡجُلَکُمۡ إِلَى ٱلۡکَعۡبَیۡنِۚ وَإِن کُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن کُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنکُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَیَمَّمُواْ صَعِیدٗا طَیِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِکُمۡ وَأَیۡدِیکُم مِّنۡهُۚ مَا یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیَجۡعَلَ عَلَیۡکُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمۡ وَلِیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ٦ [المائدة: 6]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، چون به [قصدِ] نماز برخاستید، صورت و دست‌هایتان را تا آرنج بشویید و سرتان را مسح کنید و پاهایتان را تا دو قوزک [بشویید] و اگر جُنُب بودید، خود را [با غسل کردن] پاک سازید؛ و اگر بیمار یا مسافرید یا هر یک از شما از محل قضای حاجت آمده است یا با زنان آمیزش کرده‌اید و آب نمی‌یابید، با خاکی پاک تیمم کنید و از آن بر صورت و دست‌هایتان بکشید. الله نمی‌خواهد شما را به سختی بیندازد؛ بلکه می‌خواهد شما را پاک سازد و نعمت خویش را بر شما تمام کند؛ باشد که شکر به جای آورید».

تیمم به وسیله‌ی چه چیزی جایز است

تیمم به وسیله‌ی هر چیزی از خاک یا شن یا سنگ و گِل خشک و یا مرطوب که بر روی زمین است جایز می‌باشد.

روش تیمم

اینکه مسلمان نیت تیمم نماید، سپس با کف دست یک مرتبه بر زمین بزند و به خاطر بر طرف کردن غبار از دستان، فوت نماید، بعد صورت خویش و سپس دو دستش را با آن مسح کند. پشت دست راست را با کف دست چپ، و پشت دست چپ را با کف دست راست، مسح نماید. به خاطر پیروی کردن از سنت و زنده نگه داشتن آن، گاهی مسح دست‌ها را قبل از صورت انجام دهد. و این کار را به صورت نوبتی انجام دهد.

1.      عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبْزَى قَالَ: جَاءَ رَجُلٌ إِلَى عُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ، فَقَالَ: إِنِّی أَجْنَبْتُ فَلَمْ أُصِبِ المَاءَ، فَقَالَ عَمَّارُ بْنُ یَاسِرٍ لِعُمَرَ بْنِ الخَطَّابِ: أَمَا تَذْکُرُ أَنَّا کُنَّا فِی سَفَرٍ أَنَا وَأَنْتَ، فَأَمَّا أَنْتَ فَلَمْ تُصَلِّ، وَأَمَّا أَنَا فَتَمَعَّکْتُ فَصَلَّیْتُ، فَذَکَرْتُ لِلنَّبِیِّ ج، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «إِنَّمَا کَانَ یَکْفِیکَ هَکَذَا» فَضَرَبَ النَّبِیُّ ج بِکَفَّیْهِ الأَرْضَ، وَنَفَخَ فِیهِمَا، ثُمَّ مَسَحَ بِهِمَا وَجْهَهُ وَکَفَّیْهِ.[46]

عبدالرحمن بن اَبزَی از پدرش روایت می‌کند که گفت: شخصی نزد عمر بن خطاب س آمد و گفت: من جنب شدم و آب نیافتم، پس عمار بن یاسر س به عمر بن خطاب س گفت: آیا به یاد نمی‌آوری که من و تو با هم در سفری بودیم، پس تو نماز نخواندی ولی من در خاک‌ها غلتیدم و بعد نماز خواندم و این عمل را برای پیامبر ج بازگو نمودم، پیامبر ج فرمود: «اگر این‌گونه عمل می‌کردی، برایت کافی بود». و پیامبر ج با دو دستش یک ضربه بر زمین زد و آن‌ها را فوت کرد. سپس با آن‌ها صورت و دو کف دستش را مسح کرد.

2.      عَنْ عَمَّارٍ س - فِی صِفَةِ التَّیَمُّمِ، وَفِیهِ- فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «إِنَّمَا کَانَ یَکْفِیکَ أَنْ تَصْنَعَ هَکَذَا»، فَضَرَبَ بِکَفِّهِ ضَرْبَةً عَلَى الأَرْضِ، ثُمَّ نَفَضَهَا، ثُمَّ مَسَحَ بِهِمَا ظَهْرَ کَفِّهِ بِشِمَالِهِ أَوْ ظَهْرَ شِمَالِهِ بِکَفِّهِ، ثُمَّ مَسَحَ بِهِمَا وَجْهَهُ.[47]

عمار بن یاسر س در مورد روش تیمم می‌گوید که پیامبر ج فرمود: «برایت کافی بود که این چنین عمل نمایی». پس با دو کف دستش یک ضربه بر زمین زد، سپس آن‌ها را فوت کرد، بعد پشت کف دست راست را با دست چپ و پشت دست چپ را با کف دست راست مسح کرد و سپس صورتش را مسح کرد.

به وسیله‌ی چه چیزی تیمم از بین می‌رود؟

اگر به وسیله‌ی تیمم بی‌وضویی‌های مختلفی را نیت نماید، مانند ادرار، مدفوع، احتلام، جنابت، حیض و نفاس، برای همه‌ی این‌ها تیمم جایز است.

کسی‌که تیمم می‌کند مانند کسی است که وضو گرفته است و نماز، طواف و جماع و مانند آن برایش مشروع است.

باطل کننده‌های تیمم

وجود آب، از بین رفتن عذر مانند مریضی و نیاز و مانند آن‌ها یا یکی از نواقض وضو که قبلا ذکر شد، تیمم را باطل می‌نماید.

آنچه که تیمم برایش مشروع است

1.     تیمم برای طهارت از بی‌وضویی، جنابت، حیض و نفاس و... مشروع است.

اما برای پاک کردن نجاست - بر بدن یا لباس - تیممی وجود ندارد، پس باید آن را از بین ببرد، اگر نتوانست از بین ببرد، به همان صورت نماز بخواند.

2.     کسی‌که آب نیافت و آنچه که تیمم بر آن جایز است، نیز یافت نشد، یا توانایی استفاده از آن نداشت، به همان حالت بدون وضو و تیمم نماز بخواند و اعاده لازم نیست.

3.     کسی‌که زخمی شد و ترسید که آب استفاده کند، بر آن عضو مسح نماید و باقی مانده را بشوید و اگر با مسح متضرر می‌شود، برای آن تیمم کند و باقی مانده را بشوید، و تیمم بعد از اتمام وضو صورت می‌گیرد.

4.     اگر فردِ تیمم کننده در هنگام نماز آب مشاهده کرد، تیمم او باطل می‌شود، نمازش را قطع نماید و وضو بگیرد و بعد نماز بخواند و اگر بعد از اتمام نماز، آب را مشاهده کرد، نمازش صحیح است و اعاده لازم نیست.

عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س قَالَ: خَرَجَ رَجُلَانِ فِی سَفَرٍ، فَحَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَلَیْسَ مَعَهُمَا مَاءٌ، فَتَیَمَّمَا صَعِیدًا طَیِّبًا فَصَلَّیَا، ثُمَّ وَجَدَا الْمَاءَ فِی الْوَقْتِ، فَأَعَادَ أَحَدُهُمَا الصَّلَاةَ وَالْوُضُوءَ وَلَمْ یُعِدِ الْآخَرُ، ثُمَّ أَتَیَا رَسُولَ اللَّهِ ج فَذَکَرَا ذَلِکَ لَهُ فَقَالَ لِلَّذِی لَمْ یُعِدْ: «أَصَبْتَ السُّنَّةَ، وَأَجْزَأَتْکَ صَلَاتُکَ». وَقَالَ لِلَّذِی تَوَضَّأَ وَأَعَادَ: «لَکَ الْأَجْرُ مَرَّتَیْنِ».[48]

ابوسعید خدری س می‌گوید: دو مرد برای سفری خارج شدند، پس وقت نماز آمد و آبی همراهشان نبود. آنان با خاک پاک تیمم کردند و نماز خواندند. هنوز وقت نماز باقی بود که آب یافتند. یکی از آنان وضو و نماز را اعاده کرد و دیگری اعاده نکرد. سپس نزد رسول الله ج آمدند و ماجرا را برایش تعریف کردند. پس به کسی‌که اعاده نکرده بود، فرمود: «تو به سنت عمل کردی، و نمازت از تو پذیرفته و صحیح است». و به فردی که وضو گرفته و اعاده کرده بود، فرمود: «به تو دو اجر و پاداش می‌رسد».

8- حیض و نفاس

حیض: خونی طبیعی و خِلقی است که از داخل رحم از شرمگاه و فرج زن در زمانی خاص خارج می‌شود.

اصل خون حیض

الله خون حیض را برای حکمتِ غذای بچه در شکم مادرش قرار داده است. بنابراین خیلی کم پیش می‌آید که فرد حامله حیض شود.

وقتی بچه متولد شود، الله آن را به شیری تبدیل می‌نماید که از پستان‌های مادرش خارج می‌شود. بنابراین، خیلی کم پیش می‌آید که زن شیرده حیض شود.

پس هنگامی‌که زن حامله نباشد و بچه‌ای را شیر ندهد، خون در رحم باقی می‌ماند و مصرفی برایش نیست، سپس در هر ماه شش یا هفت روز از رحم خارج می‌شود و خون نجسی است.

مدت حیض

مدت حیض - اغلب،- شش یا هفت روز است و مدت پاک بودن -اغلب،- بیست و سه و یا بیست و چهار روز می‌باشد.

برای حیض، مدت کم و یا زیاد و ابتدا و انتهایی وجود ندارد و برای پاکی نیز حد کم و زیاد نیز وجود ندارد. و بعضی از زنان حیض و یا پاکی‌شان بیش‌تر یا کم‌تر از این مدت است. و بعضی دو یا سه ماه یک مرتبه حیض می‌شوند و برخی سالی یک مرتبه حیض می‌شوند.

نفاس: خونی است که هنگام ولادت یا همراه با تولد یا قبل و یا بعد از آن از رحم زن خارج می‌شود.

بیش‌ترین مدت نفاس

زمان نفاس، _اغلب_ چهل روز است. اگر قبل از آن پاک شد، غسل نماید و نماز و روزه را به جای آورَد. و همسرش می‌تواند با او جماع کند و اگر تا شصت روز طول کشید، خون نفاس است، ولی اگر استمرار داشت، خون مستحاضه است. یک مرتبه غسل می‌نماید و مستحب است که برای هر نمازی وضو بگیرد و به غیر از نماز هر عبادت دیگری را که با طهارت به جای آورده می‌شود را نیز می‌تواند انجام دهد.

حکم خونی که از شخص حامله خارج می‌شود

فرد حامله اگر خون زیاد و قرمز رنگی از او خارج شود، و سقط جنین نکند، پس آن خون فاسد است و نماز را به خاطر آن ترک نمی‌کند. ولی برای هر نمازی وضو بگیرد و هنگامی‌که خون حیض که از عادت است و در وقت و ماه و حالت خاصی خارج می‌شود، پس آن خون حیض است و نماز و روزه و... به خاطرش ترک می‌شود.

آنچه که برای شخص حایض و نفاس‌شده حرام است

برای حایض و کسی‌که بچه‌ای متولد می‌کند، نماز و روزه و طواف کعبه و جماع حرام است، مگر زمانی که پاک شود و غسل نماید.

حکم خوردن آنچه که خون حیض را قطع می‌نماید

برای زن جایز است که اگر نیاز داشت آنچه که خون حیض را قطع می‌نماید، استفاده کند، به شرط این‌که برایش ضرری نداشته باشد و در این صورت، زن پاک می‌باشد و می‌تواند روزه بگیرد و نماز بخواند و آنچه که یک شخص پاک انجام می‌دهد، او نیز انجام دهد.

نشانه‌ی پاک شدن حایض

اینکه زن، مایع سفید رنگی را هنگامی‌که خون حیض متوقف می‌شود، مشاهده نماید. و کسی‌که این مایع را مشاهده نکند، پس علامت پاکی‌اش این است که پنبه‌ی سفید رنگی را در محل حیض داخل کند؛ اگر خارج کرد و رنگش تغییر نکرد، پس نشان پاکی‌اش می‌باشد.

حکم صُفره و کُدره (زردی و تیرگی)

صفره و کدره در زمانِ حیض دیده می‌شود و اگر قبل از عادت یا بعد از آن مشاهده شد، خون حیض نیست و می‌تواند نماز بخواند و روزه بگیرد و همسرش می‌تواند با او جماع کند.

و اگر صفره و کدره از عادت غالب زنان تجاوز کرد، غسل نماید و مانند افراد پاک نماز بخواند.

زن اگر بعد از دخول وقتِ نماز حیض شد یا قبل از خروج وقت نماز پاک شد، بر او واجب است که آن نماز را بخواند و کسی‌که بچه‌ای به دنیا بیاورد نیز حکمش چنین است.

حکم مباشرت با زن حایض

برای مرد جایز است که با زنش در حالی که در حیض به سر می‌برد، از روی ازار (لباس و شلوار) مباشرت نماید.

عَنْ مَیْمُونَةَ ل قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یُبَاشِرُ نِسَاءَهُ فَوْقَ الْإِزَارِ وَهُنَّ حُیَّضٌ.[49]

مَیمونَه ل می‌گوید: رسول الله ج با زنانش در حالی که حیض بودند، از بالای ازار مباشرت می‌کرد.

حکم جماع کردن با حایض

1.     با زنِ حایض جماع کردن از جلو حرام است، همان‌طور که دخول از عقب نیز حرام می‌باشد. الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَیَسۡ‍َٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡمَحِیضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِی ٱلۡمَحِیضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَیۡثُ أَمَرَکُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِینَ وَیُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِینَ٢٢٢ [البقرة: 222]. «و [ای پیامبر،] از تو دربارۀ حِیض [= عادت ماهانۀ زنان] می‌پرسند؛ بگو: آن [حالت،] نوعی ناراحتی است؛ پس در حالت قاعدگی از زنان کناره‏گیری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا پاک شوند. پس هنگامی که پاک شدند [و غسل کردند،] از همان جا که الله به شما فرمان داده است با آنان آمیزش کنید. به راستی که الله توبه‏کنندگان را دوست دارد و پاکیزگان را [نیز] دوست ‌دارد».

2.     جماع کردن با زن حایض جایز نیست تا اینکه خون حیضش قطع شود و پاک گردد؛ یعنی غسل نماید. و کسی‌که قبل از غسل جماع کند، گنهکار است.

3.     اگر مرد با همسرش در حالی که حیض بود با اختیار و از روی عمد جماع نماید، گنهکار و متجاوز و ظالم محسوب می‌شود. او باید استغفار و توبه نماید. حکم زن نیز به همین صورت است.

مستحاضه: کسی‌که خون در غیر اوقات حیض از او خارج می‌شود

1.     حیض: جاری شدن خون رگ در داخل و عمق رحم که عاذر (اثر زخم) نامیده می‌شود و رنگ این خون سیاه و سفت و غلیظ و زشت و بدبو است و هنگامی‌که بیرون آید، انعقاد پیدا نمی‌کند.

2.     استحاضه: جاری شدن خون کم‌رنگ، نزدیک به دهانه رحم که عاذل نام دارد و رنگ این خون، قرمز و رقیق و غیر بدبو است. و هنگامی‌که خارج شود، جامد می‌گردد، برای اینکه خون رگ عادی است.

کیفیت غسلِ شخصِ حایض و مستحاضه و نفاس‌شده:

غسل حایض و نفاس‌شده مانند غسل جنابت است. فقط برای حایض و نفاس‌شده مستحب است که موی سرشان را باز کنند و با آب و سدر غسل کنند و سر را به شدت بمالند و دست بکشند، و فرج‌شان را با مواد خوشبو کننده مسح کنند.

مستحاضه بعد از اتمام حیض یک مرتبه غسل می‌نماید، و لازم نیست به خاطر خونِ استحاضه، برای هر نماز وضو بگیرد، ولی مستحب است که وضو بگیرد و در دهانه‌ی فرج خویش یک تکه پارچه و مانند آن (مثل نوار بهداشتی) قرار دهد.

حالت‌های مستحاضه

 برای مستحاضه چهار حالت وجود دارد که عبارت‌اند از:

1.     اینکه مدت حیض برایش شناخته شده باشد، در آن مدت صبر می‌نماید و بعد از آن غسل نموده و نماز می‌خواند.

2.     اینکه مدت حیض معلوم نباشد، پس شش یا هفت روز صبر می‌نماید برای اینکه غالب مدت حیض، همین مقدار است و بعد از آن غسل می‌کند و نماز می‌خواند.

3.     اینکه عادت ماهیانه برایش معلوم نباشد، ولی توانایی دارد که خون سیاه را از غیرش تشخیص دهد. پس هنگامی‌که خون حیض از غیر آن جدا شد و تشخیص داد که حیض نیست، غسل نموده و نماز بخواند.

4.     اینکه تاکنون عادت نشده است و قدرت تشخیص حیض از غیر آن را ندارد، پس شش یا هفت روز صبر می‌نماید و سپس غسل نموده و نماز بخواند. چنین زنی «مبتدأه» (برای نخستین بار عادت شده) نامیده می‌شود.

حکم کسی‌که دوره حیضش ثباتی ندارد

کسی‌که دوره‌های حیض او مضطرب است و در یک ماه بیش‌تر از یک مرتبه حیض می‌شود، اگر یقین نمود که حیض است، پس خون حیض می‌باشد و اگر به یقین نرسید که حیض است، پس آن خون فساد و خراب شدن است. یک مرتبه غسل نماید و نماز بخواند و همسرش می‌تواند با او جماع نماید.

حکم آنچه از زن خارج می‌شود

1.     اگر از زن نطفه خارج شد، پس او نه حیض است و نه در نفاس به سر می‌برد. اگر جنین چهار ماهه را سقط نمود، پس او نفاس است و اگر تکه خون یا تکه گوشتی که هنوز شکل انسان به خود نگرفته از او خارج شد، پس نفاس نیست، اگر چه خون مشاهده نماید.

و اگر تکه گوشتی که حالت خلقت به خود گرفته و سه ماهش تمام شده از او خارج شد، به یقین بچه است و در حالت نفاس قرار می‌گیرد و اگر زنی سقط نمود و مشخص شد که خلقت انسان صورت گرفته و از سر و دست و پا و مانند آن‌ها برخوردار بود، حالت نفاس دارد و احکام نفاس را باید مراعات نماید.

2.     زنی که از اسباب جلوگیری مانند دستگاه ضد بارداری استفاده می‌نماید تا حامله نشود، هنگامی‌که بعد از قطع حیض و رؤیت پاکی، خون از او خارج شود، این خون بر اثر آن دستگاه است و به عنوان حیض محسوب نمی‌شود.

آنچه که مستحاضه انجام می‌دهد

واجب است که مستحاضه فرایض را بخواند و روزه‌ی رمضان بگیرد و به اندازه‌ی عادت ماهیانه‌اش صبر نماید و نماز نخواند.

و برای او مانند دیگران سنت است که نمازهای سنت یا روزه‌های سنت یا طواف سنت و مانند آن را انجام دهد و همسرش می‌تواند با او جماع نماید.

عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَبِی حُبَیْشٍ، سَأَلَتِ النَّبِیَّ ج قَالَتْ: إِنِّی أُسْتَحَاضُ فَلاَ أَطْهُرُ، أَفَأَدَعُ الصَّلاَةَ، فَقَالَ: «لاَ إِنَّ ذَلِکِ عِرْقٌ، وَلَکِنْ دَعِی الصَّلاَةَ قَدْرَ الأَیَّامِ الَّتِی کُنْتِ تَحِیضِینَ فِیهَا، ثُمَّ اغْتَسِلِی وَصَلِّی».[50]

عایشه ل می‌گوید که فاطمه دختر ابی‌حُبَیش ل از پیامبر ج سؤال کرد و گفت: من استحاضه می‌شوم و پاک نمی‌گردم، آیا نماز را ترک کنم؟ رسول الله ج فرمود: «نه، آن خون رگ است ولی به اندازه‌ی روزهایی که در حالت حیض هستی، نماز را رها کن و نخوان، سپس غسل کن و نماز بخوان».




[1]- مسلم حدیث شماره 223

[2]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5426 و مسلم حدیث شماره 2067 با لفظ بخاری

[3]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5634 و مسلم حدیث شماره 2065 با لفظ بخاری

[4]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 168 و مسلم حدیث شماره 268 با لفظ بخاری

[5]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1361 و مسلم حدیث شماره 292 با لفظ بخاری

[6]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 172 و مسلم حدیث شماره 279 با لفظ مسلم

[7]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 142 و مسلم حدیث شماره 375

[8]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 30 و مسلم حدیث شماره 7 با لفظ ابوداود

[9]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 394 و مسلم حدیث شماره 264 با لفظ بخاری

[10]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 887 و مسلم حدیث شماره 252 با لفظ بخاری

[11]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5892 و مسلم حدیث شماره 259 با لفظ بخاری

[12]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5889 و مسلم حدیث شماره 257 با لفظ بخاری

[13]- مسلم حدیث شماره 258

[14]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 4162

[15]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5899 و مسلم حدیث شماره 2103 با لفظ بخاری

[16]- مسلم حدیث شماره 2102

[17]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 4205 و ترمذی حدیث شماره 1453

[18]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5892 و مسلم حدیث شماره 259 با لفظ بخاری

[19]- مسلم حدیث شماره 260

[20]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5925 و مسلم حدیث شماره 297 با لفظ مسلم

[21]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1149 و مسلم حدیث شماره 2458 با لفظ بخاری

[22]- مسلم حدیث شماره 244

[23]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 162 و مسلم حدیث شماره 278 با لفظ مسلم

[24]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 159 و مسلم حدیث شماره 226 با لفظ بخاری

[25]- بخاری حدیث شماره 157

[26]- بخاری حدیث شماره 158

[27]- بخاری حدیث شماره 214

[28]- مسلم حدیث شماره 277

[29]- مسلم حدیث شماره 234

[30]- صحیح؛ نسایی در عمل الیوم و اللیله حدیث شماره 81؛ طبرانی در الاوسط حدیث شماره 1478

[31]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 27294 و نسایی حدیث شماره 444

[32]- مسلم حدیث شماره 360

[33]- مسلم حدیث شماره 362

[34]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 642 و مسلم حدیث شماره 376 با لفظ مسلم

[35]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 203 و مسلم حدیث شماره 274 با لفظ مسلم

[36]- مسلم حدیث شماره 276

[37]- بخاری حدیث شماره 205

[38]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 291 و مسلم حدیث شماره 348 با لفظ بخاری

[39]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 276 و مسلم حدیث شماره 317 با لفظ مسلم

[40]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 288 و مسلم حدیث شماره 305 با لفظ بخاری

[41]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 263 و مسلم حدیث شماره 321 با لفظ بخاری

[42]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 268 و مسلم حدیث شماره 309 با لفظ مسلم

[43]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 201 و مسلم حدیث شماره 325 با لفظ بخاری

[44]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 858 و مسلم حدیث شماره 846 با لفظ بخاری

[45] - متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 335 و مسلم حدیث شماره 521 با لفظ بخاری

[46] - متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 338 و مسلم حدیث شماره 368 با لفظ بخاری

[47] - متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 347 و مسلم حدیث شماره 368 با لفظ بخاری

[48] - صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 338 و نسایی حدیث شماره 433 با لفظ ابوداود

[49]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 303 و مسلم حدیث شماره 294 با لفظ مسلم

[50]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 325 و مسلم حدیث شماره 333 با لفظ بخاری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد