اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

2- کتاب الصلاة

2- کتاب الصلاة

1- فقه احکام نماز

نماز عبادتی است که برای الله ﻷ صورت می‌گیرد و دارای اقوال و افعال مخصوصی است که با تکبیر شروع، و با سلام خاتمه می‌یابد.

نماز‌های پنجگانه، بعد از کلمه شهادتین، نسبت به سایر ارکان اسلام از تأکید بیشتری برخوردار هستند.

نماز بر هر مرد و زن مسلمانی در هر حالتی، چه حالت امنیت و ترس، سلامتی و بیماری، سفر و حضر، واجب است و در برخی حالت‌ها شکل ظاهری و تعداد رکعات نیز تفاوت دارد.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّ النَّبِیَّ ج بَعَثَ مُعَاذًا س إِلَى الیَمَنِ، فَقَالَ: «ادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنِّی رَسُولُ اللَّهِ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِکَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدِ افْتَرَضَ عَلَیْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ ...».[1]

عبدالله بن عباس ب روایت می‌کند: هنگامی که پیامبر ج، معاذ س را به سوی یمن فرستاد، به او فرمود: «آن‌ها را دعوت بده به اینکه هیچ معبود بر حقی غیر از الله نیست و من فرستاده او هستم، پس اگر آن را قبول کردند به آن‌ها تعلیم بده که الله در هر شبانه روز، پنج وقت نماز برای آن‌ها فرض نموده است...».

حکمت مشروعیت نماز

1-  نماز نور است، همان‌طور که از نور، روشنایی تولید می‌شود، نماز نیز انسان را به سوی درست راهنمایی می‌کند، و او را از نافرمانی، فحشا و منکرات منع می‌کند.

2-  نماز رابطه بین بنده و پروردگارش است، و ستون دین می‌باشد، فرد مسلمان در نماز لذت مناجات با پروردگارش را حس می‌کند، خوشحال می‌شود و چشمانش سرد و آرام می‌شوند و سینه‌اش گشایش می‌یابد و قلبش آرام می‌گردد و نیاز‌هایش بر طرف می‌شوند و به وسیله نماز از مشکلات و سختی‌های دنیا آرام می‌گیرد.

3-  در نماز توحید و وحدانیت الله ﻷ بیان می‌شود و این توحید با ظاهرشدنش بر قلب و زبان و اعضای بدن تقویت می‌گردد. نماز دارای ظاهری است که به بدن تعلق دارد مانند قیام و نشستن و رکوع و سجده و سایر اقوال و اعمال، و نیز از باطنی برخوردار است که به قلب تعلق دارد و آن تعظیم الله بلند مرتبه و بزرگ دانستن، خشوع داشتن، محبت کردن، پیروی نمودن، ستایش کردن و شکر نمودن در مقابل او می‌باشد. ذلیل شدن و خضوع داشتن بنده در مقابل پروردگارش در ظاهر به وسیله عملی که از پیامبر ج در بحث نماز ثابت است، صورت می‌گیرد اما باطن با توحید، ایمان، اخلاص و خشوع تحقق می‌یابد.

4-   نماز دارای جسم و روح می‌باشد، جسم آن قیام، رکوع، سجده و قرائت است اما روح آن تعظیم الله، توحید، خشوع، حمد و ستایش، درخواست کردن، استغفار، تعریف او، درود و سلام فرستادن بر رسول الله ج و آل او و بر تمام بندگان صالحش می‌باشد.

5-  الله بر هر مسلمانی امر نموده که بعد از اقرار به کلمه شهادتین، زندگی خویش را به چهار چیز مقید سازد: «نماز، زکات، روزه و حج» ارکان اسلام می‌باشند و در هریک از آن‌ها تمرینی است برای اجرا نمودن اوامر الهی بر نفس انسان و مال و شهوت و طبیعتش، تا اینکه زندگی او مطابق دستور الله و رسولش، و آنچه که آن‌ها دوست می‌دارند سپری شود؛ نه طبق هوا و هوس او.

6-   فرد مسلمان در نماز، اوامر الهی را بر هر عضوی از اعضای بدنش اجرا می‌کند تا تمرینی باشد برای اطاعت کردن از الله، و اجرای دستورات او در تمام زمینه‌های زندگی‌اش؛ در اخلاق، معاملات، غذا خوردن و لباس پوشیدنش، و این چنین مطیع پروردگارش در داخل و خارج نماز می‌باشد.

7-   نماز انسان را از کار‌های منکر و زشت باز می‌دارد و سبب کفاره گناهان می‌گردد.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «أَرَأَیْتُمْ لَوْ أَنَّ نَهْرًا بِبَابِ أَحَدِکُمْ یَغْتَسِلُ مِنْهُ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ، هَلْ یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ؟» قَالُوا: لَا یَبْقَى مِنْ دَرَنِهِ شَیْءٌ، قَالَ: «فَذَلِکَ مَثَلُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ، یَمْحُو اللهُ بِهِنَّ الْخَطَایَا».[2]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «نظرتان چیست؟ اگر جلوی خانه یکی از شما، نهر آبی باشد و آن فرد روزانه پنج مرتبه در آن آب غسل کند آیا بر بدنش چیزی باقی می‌ماند؟» صحابه عرض کردند: چیزی از آلودگی بر بدنش باقی نمی‌ماند. رسول الله ج فرمود: «نماز‌های پنچ‌گانه این چنین است الله به وسیله آن‌ها گناهان و خطاها را از بین می‌برد».

فقه استقامت قلب

هنگامی که قلب استقامت نماید اعضا و جوارح نیز استقامت می‌یابند و قلب به وسیله دو چیز استقامت، می‌یابد:

1-   مقدم نمودن آنچه که الله دوست می‌دارد بر هر چیزی که نفس به آن علاقه دارد.

2-  تعظیم امر و نهی که همان شریعت است.

 و همه‌ی آن‌ها از تعظیم و شناخت امر و نهی کننده ناشی می‌شود که الله ﻷ است. گاهی انسان کاری را انجام می‌دهد تا مردم به او نگاه کنند و نزد آن‌ها جایگاه و منزلتی کسب نماید، و گاهی شخص نهی شونده از کار بد، می‌ترسد؛ زیرا اعتبارش را نزد مردم از دست دهد، یا از مجازات‌های دنیوی مانند حدود، ترس و هراس دارد که الله، آن‌ها را در مقابل منعیات قرار داده است، پس این فعل و ترک به خاطر تعظیم امر و نهی و یا تعظیم امر کننده و نهی کننده نیست.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠ [الکهف: 110].

«[ای پیامبر،] بگو: من فقط بشری [عادی] همچون شما هستم. به من وحی می‌شود که تنها معبودتان، اللهِ یکتاست؛ پس هر‌ کس به دیدارِ پروردگارش [در آخرت] امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادتِ پروردگارش شریک نسازد».

علامت تعظیم اوامر الهی

اینکه بنده اوقات عبادت و حدود آن‌ها را رعایت کند و ارکان و واجبات و سنت‌ها را انجام دهد، و حریص باشد که کامل صورت گیرند و هنگام واجب شدنشنان با سرعت به سوی آن‌ها بشتابد و خوشحال شود، و هنگام فوت شدن، مانند از دست دادن نمازِ جماعت و... اندوهگین شود و هر وقت حرمتِ حرام‌ها رعایت نشد به خاطر الله خشمگین شود، و هنگام نافرمانی نیز غمگین گردد و با اطاعت کردن از او خوشحال شود و عبادت کردنش در پنهانی از عبادت کردن به صورت آشکارا بیشتر باشد، و هنگام رخصت، خوشحال و سست نشود، و پیوسته علت احکام را جویا نشود و نیز اگر حکمت عملی ظاهر شد آن را سبب فرمانبرداری و عمل بیشتر قرار دهد.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا یُؤۡمِنُ بِ‍َٔایَٰتِنَا ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُواْ بِهَا خَرُّواْۤ سُجَّدٗاۤ وَسَبَّحُواْ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ۩١٥ تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ یَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ١٦ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ١٧ [السجدة: 15-17].

«فقط کسانی به آیات ما ایمان می‌آورند که چون به آن‌ها پند داده شوند، به سجده می‌افتند و پروردگارشان را به پاکی می‌ستایند و تکبر نمی‌ورزند. [در دل شب،] از بسترها برمی‌خیزند و پروردگار‌شان را با بیم و امید [به نیایش] می‌خوانند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند. هیچ کس نمی‌داند به [پاس] آنچه [این مؤمنان در دنیا] انجام می‌دهند، چه [بسیار مایۀ] روشنی چشم‌ها برایشان نهفته است».

فقه امر و نهی

الله ﻷ پادشاه حقیقی است، و حکومت و پادشاهی مخصوص اوست که بر مخلوقات و سرزمین‌ها و بندگانش امر می‌نماید. الله ﻷ حکیم و علیم است و بندگانش را بر اساس مصلحتی امر می‌نماید، و به خاطر فسادی که در انجام کاری وجود دارد از آن نهی می‌کند.

الله چیزی را که امر می‌کند بر آن کمک می‌نماید و از هر چیزی که نهی می‌کند از آن نیز بی‌نیاز است.

الله بندگانش را به روش‌های مختلف مورد امتحان و آزمایش قرار می‌دهد ‌از جمله به وسیله‌ی: اوامر و شهوت‌ها، واجبات و حرام‌ها، و امور دوست داشتنی و ناخوشایند تا به وسیله‌ی آن راستگو از دروغگو و فرمانبردار از نافرمان تشخیص داده شود، و اینکه چه کسی از هدایت او و چه کسی از هوا و هوس‌هایش پیروی می‌کند.

اوامر شامل واجبات و مستحبات است و نواهی نیز حرام‌ها و مکروهات را دربر می‌گیرد. چیزی که به آن امر می‌شود مانند غذایی است که برای بدن مفید است و چیزی که نهی شده مانند سمی است که برای بدن ضرر دارد و باعث از بین رفتن آن می‌شود.

و کسی که به آن یقین داشته باشد، سینه‌اش برای اطاعت از الله و رسولش آماده می‌گردد و با انجام اوامر و دوری کردن از نواهی، و خوب عبادت انجام دادن، و محبت داشتن برای الله و تعظیم برای او، و تقرب جستن به آنچه که او دوست دارد، نفس شخص خوشحال می‌گردد.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ وَإِذَا تُلِیَتۡ عَلَیۡهِمۡ ءَایَٰتُهُۥ زَادَتۡهُمۡ إِیمَٰنٗا وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ یَتَوَکَّلُونَ٢ ٱلَّذِینَ یُقِیمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ یُنفِقُونَ٣ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ حَقّٗاۚ لَّهُمۡ دَرَجَٰتٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَمَغۡفِرَةٞ وَرِزۡقٞ کَرِیمٞ٤ [الأنفال: 2-4].

«بی‌تردید، مؤمنان فقط کسانی هستند که وقتی الله یاد می‌شود، دل‌هایشان هراسان می‌گردد و هرگاه آیاتش بر آنان خوانده می‌شود، بر ایمانشان می‌افزاید و بر پروردگارشان توکل می‌کنند. همان کسانی‌ که نماز برپا می‌دارند و از آنچه روزی‌شان کرده‌‌ایم انفاق می‌کنند. آنان هستند که به راستی مؤمنند. براى آنان نزد پروردگارشان، درجاتی [والا] و آمرزش و روزىِ نیکو خواهد بود».

و هنگامی که ایمان ضعیف گردد، انسان به حیله و بدعت و نافرمانی و کسالت در عبادت و تساهل در اوامر و نواهی و پیروی از شهوات روی می‌آورد و به این وسیله قدمش در آتش می‌لرزد.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿۞فَخَلَفَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡ خَلۡفٌ أَضَاعُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَٱتَّبَعُواْ ٱلشَّهَوَٰتِۖ فَسَوۡفَ یَلۡقَوۡنَ غَیًّا٥٩ إِلَّا مَن تَابَ وَءَامَنَ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَأُوْلَٰٓئِکَ یَدۡخُلُونَ ٱلۡجَنَّةَ وَلَا یُظۡلَمُونَ شَیۡ‍ٔٗا٦٠ [مریم: 59-60].

«پس از آنان، جانشینانى گمراه و ناشایست آمدند که نماز را تباه ساختند [و در آن سهل‌انگارى نمودند] و از هوس‌ها [و شهوات] پیروى کردند؛ و به زودى [کیفرِ] گمراهى [خویش] را خواهند دید. مگر کسی که توبه نمود و ایمان آورد و کاری شایسته کرد. اینان به بهشت داخل می‌شوند و هیچ ستمی بر آنان نمی‌رود».

فقه اوامر شرعی

اوامر الله ﻷ دونوع هستند:

1-  اوامری که نفس انسان آن‌ها را دوست می‌دارد مانند امر به خوردن از پاکی‌ها و ازدواج با چهار زن و شکار کردن از خشکی و دریا و مانند آن.

2-  اوامری که نفس آن‌ها را نمی‌پسند و دو نوع است:

الف: اوامر خفیف و سبک مانند دعاها، اذکار، و آداب و نوافل و تلاوت قرآن و مانند آن‌ها.

ب: اوامر سنگین مانند دعوت دادن به سوی الله و امر به معروف و نهی از منکر و جهاد در راه الله.

با اجرای اوامر سبک و سنگین و نگاه کردن و تفکر نمودن در آیات آفرینش و آیه‌های تشریعی و زیاد ذکر کردن الله ﻷ، ایمان زیاد می‌شود.

پس هنگامی که ایمان زیاد شد چیزهای منفور، محبوب شده و چیزهای سنگین، سبک می‌گردد و هدف الله که همان دعوت دادن و عبادت کردنِ بنده است تحقق می‌یابد، و اعضای بدن برای انجام آن به حرکت در آمده و به رضایت الله می‌رسد.

 الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا٤٢ هُوَ ٱلَّذِی یُصَلِّی عَلَیۡکُمۡ وَمَلَٰٓئِکَتُهُۥ لِیُخۡرِجَکُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَکَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِینَ رَحِیمٗا٤٣ تَحِیَّتُهُمۡ یَوۡمَ یَلۡقَوۡنَهُۥ سَلَٰمٞۚ وَأَعَدَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَرِیمٗا٤٤ [الأحزاب: 41-44].

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، الله را بسیار یاد کنید و بامداد و شامگاه او را به پاکی بستایید. اوست که بر شما درود [و رحمت] می‌فرستد و فرشتگانش [نیز دعایتان می‌کنند] تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون آورَد و [الله] همواره نسبت به مؤمنان مهربان است. روزی ‌که با او دیدار می‌کنند، درودشان «سلام» است و [الله] پاداشی ارجمند برایشان فراهم ساخته است».

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿وَلۡتَکُن مِّنکُمۡ أُمَّةٞ یَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَیۡرِ وَیَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنکَرِۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٠٤ [آل عمران: 104].

«و [ای مؤمنان،] باید گروهی از شما باشند که [مردم را] به خوبی[‌ها که عقل و دین می‌پسندد] دعوت کنند و به [کارهای] شایسته دستور دهند و از [امور] ناپسند بازدارند؛ و آنانند که رستگارند».

ویژگی‌های نفس

الله ﻷ در وجود هر انسانی دو نفس قرار داده است: نفسی که بر بدی امر می‌کند؛ و نیز نفس با اطمینان؛ و این دو با یکدیگر دشمن هستند. سبک گرفتن هر کدام باعث سنگینی دیگری خواهد شد و لذت بردن یکی باعث درد دیگری می‌شود. با یکی فرشته ای و با دیگری شیطانی همراه است تمام حق با فرشته و نفس مطمئنه است و تمام باطل با شیطان و نفس اماره می‌باشد و این درگیری و کشمکش بین آن دو وجود دارد و پیروزی بین آن‌ها نوبتی است، هرکدام گاهی پیروز می‌شوند پس با سرعت حرکت کن، الله بر تو رحم می‌کند، و آنچه را که الله دوست می‌دارد بر آنچه که نفس تو علاقه دارد تقدیم کن در این صورت از آنچه که تو دوست می‌داری راضی می‌شود.

 الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ٤ فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٦ فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡیُسۡرَىٰ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ٨ وَکَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٩ فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ١٠ [اللیل: 4-10].

«که یقیناً سعی [و تلاش] شما مختلف [و نیک و بد] است. و اما کسی‌ که [در راه الله] ببخشید و پرهیزگاری کند و [وعدۀ الله و سخنان] نیک را تصدیق کند، به زودی انجام [کار خیر و] آسانی [= اعمال نیکو و انفاق در راه الله] را برایش آسان می‌کنیم. و اما کسی‌که بخل ورزد و بی‌نیازی بجوید، و [وعدۀ الله و سخنانِ] نیک را تکذیب کند، به زودی انجام دشواری [= اعمال شر و پلید] را برایش آسان می‌سازیم [و انجام کار خیر را بر او سخت می‌گردانیم]».

حکم نماز‌های پنج‌گانه

نماز‌های پنج‌گانه در شبانه روز بر هر فرد مسلمان و مکلف مرد یا زن باشد واجب است به غیر از شخصِ حایض و نفاس‌شده تا وقتی پاک شود. و نیز بعد از کلمه شهادتین از ارکان اصلی اسلام می‌باشد.

1-   الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿فَإِذَا قَضَیۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِکُمۡۚ فَإِذَا ٱطۡمَأۡنَنتُمۡ فَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَۚ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ کَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ کِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا١٠٣ [النساء: 103].

«چون نماز را به پایان رساندید، الله را [در همه حال،] ایستاده و نشسته و بر پهلو خفته [= خوابیده] یاد کنید؛ و هرگاه آرامش یافتید [و ترس از بین رفت]، نماز را [کامل] بر پا دارید [چرا که] بی‌تردید، نماز [فریضه‌ای است که] در اوقات معیّنی بر مؤمنان واجب شده ‌است».

2-   الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِینَ٢٣٨ [البقرة: 238].

«[ای مسمانان،] بر [انجام] همه نمازها و [به خصوص] نماز عصر کوشا باشید و با فروتنی و فرمانبرداری برای الله به پا خیزید».

3-    عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ، شَهَادَةِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ، وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ، وَحَجِّ الْبَیْتِ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ».[3]

 ابن عمر ب از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «اسلام بر پنج چیز بنا شده است: شهادت دادن به اینکه هیچ معبود راستینی غیر از الله نیست و به پا داشتن نماز و پرداخت زکات و حج خانه‌ی کعبه و روزه گرفتن ماه مبارک رمضان».

4-    عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّ النَّبِیَّ ج بَعَثَ مُعَاذًا س إِلَى الیَمَنِ، فَقَالَ: «ادْعُهُمْ إِلَى شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنِّی رَسُولُ اللَّهِ، فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوا لِذَلِکَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ قَدِ افْتَرَضَ عَلَیْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ ...».[4]

عبدالله بن عباس ب روایت می‌کند: هنگامی که پیامبر ج، معاذ س را به سوی یمن فرستاد، به او فرمود: «آن‌ها را دعوت بده به اینکه هیچ معبود راستینی غیر از الله نیست و من فرستاده او هستم، پس اگر آن را قبول کردند به آن‌ها تعلیم بده که الله در هر شبانه روز، پنج وقت نماز برای آن‌ها فرض نموده است...».

علامت‌های بلوغ

مسلمان مکلف، شخصی است که بالغ و عاقل باشد و نشانه‌های بلوغ عبارت‌اند از:

1-   برخی بین مرد و زن مشترک می‌باشند: تمام شدن سن پانزده سال، روییدن موی زیر بغل و خروج منی.

2-   مخصوص مرد می‌باشد: رویش موهای ریش و سبیل.

3-   فقط مخصوص زنان است: حامله و حیض شدن.

اهمیت نماز

نماز رابطه‌ای بین بنده و پروردگارش می‌باشد و نخستین چیزی است که انسان، روز قیامت در مورد آن محاسبه می‌شود.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ صَلَاتُهُ، فَإِنْ وُجِدَتْ تَامَّةً کُتِبَتْ تَامَّةً، وَإِنْ کَانَ انْتُقِصَ مِنْهَا شَیْءٌ. قَالَ: انْظُرُوا هَلْ تَجِدُونَ لَهُ مِنْ تَطَوُّعٍ یُکَمِّلُ لَهُ مَا ضَیَّعَ مِنْ فَرِیضَةٍ مِنْ تَطَوُّعِهِ، ثُمَّ سَائِرُ الْأَعْمَالِ تَجْرِی عَلَى حَسَبِ ذَلِکَ».[5]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «نخستین چیزی که بنده روز قیامت در مورد آن محاسبه می‌شود نمازش است، اگر کامل بود برایش به صورت کامل نوشته می‌شود اما اگر چیزی از آن کم بود الله می‌فرماید: بنگرید آیا نماز‌های نافله دارد که به وسیله آن‌ها کمبود فرایض جبران شوند، سپس سایر اعمالش بر همین اساس بررسی می‌شوند».

تعداد نمازهای فرض

یک سال قبل از هجرت، الله ﻷ نماز را در شب اسراء و بدون واسطه فرض کرد و در یک شبانه‌روز پنجاه نماز بر هر مسلمانی فرض قرار داد و این بر اهمیت و محبوبیتِ نماز نزد الله دلالت دارد. سپس تخفیف داده شد و الله در عمل پنج وعده قرار داد و از روی فضل و رحمت، اجر و پاداش پنجاه وعده را برایش محسوب نمود.

نماز‌های فرض در هر شبانه‌روز پنج وعده بر هر مرد و زن مسلمان واجب است که عبارت‌اند از: ظهر، عصر، مغرب، عشا و صبح. و نماز جمعه در هفته یک مرتبه فرض است.

حکم ترک کننده نماز

 کسی که وجوب نماز را انکار کند کفر ورزیده است، و همچنین ترک کننده آن به صورت مطلق از روی تنبلی و کسالت نیز مرتکب کفر شده است، پس اگر جاهل بود به او تعلیم داده می‌شود اما اگر عالم به واجب بودن نماز بود ولی آن را ترک کرد از او درخواست توبه می‌شود؛ اگر توبه کرد پذیرفته می‌شود و اگر امتناع کرد کافر است و کشته می‌شود.

و کسی که به صورت مطلق نماز را ترک کند و اصلا نماز نخواند کافر و مرتد می‌شود و از دین اسلام خارج می‌گردد.

اما کسی که گاهی نماز می‌خواند و بعضی اوقات نمی‌خواند کافر نیست بلکه فاسق گردیده و مرتکب گناه بزرگی شده است و بر نفس خویش جنایت بزرگی کرده انجام داده است و نافرمانی الله و پیامبرش را در بزرگترین فریضه‌ی دین، مرتکب گردیده است.

1-   الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ١١ [التوبة: 11].

«پس [با این حال،] اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات پرداختند، برادران دینیِ شما [مسلمانان] هستند؛ و ما آیات خود را برای گروهی که می‌دانند، به تفصیل بیان می‌کنیم».

2-     عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِنَّ بَیْنَ الرَّجُلِ وَبَیْنَ الشِّرْکِ وَالْکُفْرِ تَرْکَ الصَّلَاةِ».[6]

جابر س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «فاصله بین شخص و بین شرک و کفر، ترک کردن نماز است».

3-    عَنْ ابْنَ عَبَّاسٍ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنْ بَدَّلَ دِینَهُ فَاقْتُلُوهُ».[7]

ابن عباس ب از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «هرکس دینش را تغییر داد (و از اسلام برگشت)، او را بکشید».

کسی که نماز را برای همیشه ترک نماید آثار ذیل بر او مترتب می‌شود:

1-     در زندگی: فردی که برای همیشه نماز را ترک می‌کند جایز نیست که با شخص مسلمان ازدواج کند، و سرپرستی‌اش ساقط می‌گردد و حقش در حضانت سلب می‌گردد و ارث نمی‌برد و هر حیوانی را که ذبح کند گوشت آن حرام است و جایز نیست به مکه و حرم آن وارد شود؛ چون کافر است.

2-      هنگامی که فوت کرد: غسل و کفن داده نمی‌شود و بر او نماز جنازه نمی‌خوانند و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود؛ زیرا مسلمان نیست و برایش دعای رحمت نمی‌شود و از او ارث برده نمی‌شود؛ زیرا او یک شخص کافر است.

فضیلت در انتظار نماز بودن

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا یَزَالُ الْعَبْدُ فِی صَلَاةٍ مَا کَانَ فِی مُصَلَّاهُ یَنْتَظِرُ الصَّلَاةَ، وَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَهُ، اللَّهُمَّ ارْحَمْهُ، حَتَّى یَنْصَرِفَ، أَوْ یُحْدِثَ».[8]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «تا زمانی که انسان در محل نمازش نشسته و منتظر نماز بماند و وضویش باطل نشود یا از آن‌جا بر نگردد، در حال نماز به شمار می‌آید و فرشتگان چنین برایش دعا می‌کنند: پروردگارا او را بیامرز، پروردگارا او را بیامرز».

فضیلت گام برداشتن با حالت طهارت به قصد در مسجد نماز خواندن

1-     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ، ثُمَّ مَشَى إِلَى بَیْتٍ مَنْ بُیُوتِ اللهِ لِیَقْضِیَ فَرِیضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللهِ، کَانَتْ خَطْوَتَاهُ إِحْدَاهُمَا تَحُطُّ خَطِیئَةً، وَالْأُخْرَى تَرْفَعُ دَرَجَةً».[9]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «کسی که در خانه‌اش طهارت می‌گیرد سپس به سوی خانه‌ای از خانه‌های الله گام برمی‌دارد تا فرضی از فرایض الهی را ادا کند هر گامی که بر می‌دارد یک گناه و خطا از او عفو می‌گردد و با گام دیگر یک درجه مقام و جایگاهش بالا می‌رود».

2-    عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ مُتَطَهِّرًا إِلَى صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ فَأَجْرُهُ کَأَجْرِ الْحَاجِّ الْمُحْرِمِ، وَمَنْ خَرَجَ إِلَى تَسْبِیحِ الضُّحَى لَا یَنْصِبُهُ إِلَّا إِیَّاهُ فَأَجْرُهُ کَأَجْرِ الْمُعْتَمِرِ، وَصَلَاةٌ عَلَى أَثَرِ صَلَاةٍ لَا لَغْوَ بَیْنَهُمَا کِتَابٌ فِی عِلِّیِّینَ».[10]

ابو امامه س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «کسی که از خانه‌اش با حالت طهارت به سوی نماز فرض خارج شود، اجر و پاداش او به اندازه پاداش حاجی‌ای که در حالت احرام است می‌باشد، و کسی که فقط برای نماز ضُحَی خارج شود به اندازه فردی که عمره انجام می‌دهد ‌به او پاداش می‌رسد و نمازی که بعد از نماز دیگر در حالی خوانده شود که بین آن دو نماز لغوی صورت نگرفته در علیین برایش نوشته می‌شود».

خشوع در نماز چگونه حاصل می‌شود

 خشوع در نماز با امور ذیل بدست می‌آید:

1-   حضور قلب داشته باشد؛ اینکه در نماز، مقابل الله قرار دارد.

2-   فهم و درک داشتن نسبت به آنچه که در نماز می‌خواند یا می‌شنود.

3-   تعظیم به دو صورت حاصل می‌شود معرفت شکوه و بزرگی الله ﻷ، و شناخت داشتن به اینکه نفس، حقیر و کوچک است که این سبب شکستگی و خشوع در مقابل الله می‌شود.

4-   هیبت و شکوه، بالاتر از تعظیم است و از معرفت قدرت و عظمت الله و مشاهده تقصیر و کوتاهی بنده در حقِّ باری تعالی حاصل می‌شود.

5-   رجاء و امید داشتن؛ اینکه با خواندن نماز، امید ثواب و رضای الله ﻷ را داشته باشد.

6-   حیاء از شناخت نعمت‌های الله و تقصیر خویش در حق الله ﻷ حاصل می‌شود.

محافظت نمودن بر فضیلتی مانند خشوع در نماز که به ذات عبادت تعلق دارد از فضیلتی که به مکان آن تعلق دارد مهم‌تر است، پس در مکان‌هایی که تردد و ازدحام وجود دارد و باعث از بین رفتن خشوع می‌شود نماز نخواند.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢ وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣ [المؤمنون: 1-3].

«به راستی که مؤمنان رستگار شدند؛ همان کسانی ‌که در نمازشان فروتن هستند؛ و آنان ‌که از [گفتار و رفتار] بیهوده رویگردانند».

ویژگی‌های گریه مشروع

رسول الله ج با صدای بلند و جیغ و فریاد گریه نمی‌کرد، بلکه اشک از چشمانش جاری می‌شد و چنان گریه می‌کرد که از سینه‌اش صدایی مانند صدای دیگی که در حال جوش است شنیده می‌شد. گریه‌اش گاهی به خاطر ترس از الله بود و بعضی اوقات به خاطر خوف و شفقتی که بر امت داشت می‌گریست، و گاهی گریه‌اش رحمتی برای میت بود، و گاهی اوقات که قرآن را استماع می‌کرد و آیه‌های وعده و وعید و ذکر الله و نعمت‌هایش و اخبار پیامبران و... را می‌شنید نیز گریه می‌کرد.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿وَقُرۡءَانٗا فَرَقۡنَٰهُ لِتَقۡرَأَهُۥ عَلَى ٱلنَّاسِ عَلَىٰ مُکۡثٖ وَنَزَّلۡنَٰهُ تَنزِیلٗا١٠٦ قُلۡ ءَامِنُواْ بِهِۦٓ أَوۡ لَا تُؤۡمِنُوٓاْۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡعِلۡمَ مِن قَبۡلِهِۦٓ إِذَا یُتۡلَىٰ عَلَیۡهِمۡ یَخِرُّونَۤ لِلۡأَذۡقَانِۤ سُجَّدٗاۤ١٠٧ وَیَقُولُونَ سُبۡحَٰنَ رَبِّنَآ إِن کَانَ وَعۡدُ رَبِّنَا لَمَفۡعُولٗا١٠٨ وَیَخِرُّونَ لِلۡأَذۡقَانِ یَبۡکُونَ وَیَزِیدُهُمۡ خُشُوعٗا۩١٠٩ [الإسراء: 106-109].

«و قرآنى [گرانقدر را] بخش‌بخش [و به مرور بر تو] نازل کردیم تا آن را با درنگ [و آهستگی] برای مردم بخوانى؛ و آن را به تدریج [و بر حسب رویدادهای مختلف] نازل کردیم. [ای پیامبر، به کافران] بگو: «[چه‌] به آن ایمان بیاورید یا نیاورید [فرقی به حالتان ندارد]. بی‌تردید، کسانى که قبل از [نزول‌] آن، دانش [کتاب‌های آسمانیِ پیشین را] یافته‌اند، چون [آیات قرآن‌] بر آنان خوانده شود، سجده‌کنان بر [زمین] مى‌افتند». و می‌گویند: «پروردگارمان پاک و منزّه است. یقیناً وعدۀ پروردگارمان انجام‌شدنی است». و [آنگاه] گریه‌کنان بر [زمین] مى‌افتند و [تلاوتِ قرآن و تدبر در آیاتش] بر فروتنی‌شان می‌افزاید».

تمام زندگی فرد مسلمان عبادت است

الله تمام زمین را به عنوان مسجدی برای عبادت آفریده است و همه اوقات نیز برای عبادت است و انسان با قلب و اعضایش در هر زمان و مکانی پروردگار بزرگوارش را عبادت می‌کند پس شایسته نیست که وقت خویش را به عبث و بیهودگی سپری کند، در حالی‌که اصل وجودش برای عبادت الله ﻷ است.

الله بلند مرتبه می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ١٦٢ لَا شَرِیکَ لَهُۥۖ وَبِذَٰلِکَ أُمِرۡتُ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ١٦٣ [الأنعام: 162-163].

«بگو: بی‌تردید، نمازم و قربانی‌های من و زندگی و مرگم همه برای الله - پروردگار جهانیان- است. [همان ذاتی که‌] شریکى ندارد؛ و به این [عبادت الله به یگانگی و خالصانه] دستور یافته‌ام و من نخستین مسلمان [از این قوم] هستم».

اوقاتی که اعمال بر الله ﻷ عرضه میشوند

1-     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «تُفْتَحُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ، وَیَوْمَ الْخَمِیسِ، فَیُغْفَرُ لِکُلِّ عَبْدٍ لَا یُشْرِکُ بِاللهِ شَیْئًا، إِلَّا رَجُلًا کَانَتْ بَیْنَهُ وَبَیْنَ أَخِیهِ شَحْنَاءُ، فَیُقَالُ: أَنْظِرُوا هَذَیْنِ حَتَّى یَصْطَلِحَا، أَنْظِرُوا هَذَیْنِ حَتَّى یَصْطَلِحَا، أَنْظِرُوا هَذَیْنِ حَتَّى یَصْطَلِحَا».[11]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «دروازه‌های بهشت روز دوشنبه و پنج‌شنبه باز می‌شوند، پس هر شخص مسلمانی که به الله شرک نورزیده است مورد مغفرت و آمرزش قرار می‌گیرد مگر شخصی که بین او و برادرش دشمنی و کینه وجود دارد پس گفته می‌شود: در مورد این دو دست نگه دارید تا اینکه صلح و آشتی کنند. در مورد این دو دست نگه دارید تا صلح و آشتی کنند».

2-     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «یَتَعَاقَبُونَ فِیکُمْ مَلَائِکَةٌ بِاللَّیْلِ، وَمَلَائِکَةٌ بِالنَّهَارِ، وَیَجْتَمِعُونَ فِی صَلَاةِ الْفَجْرِ، وَصَلَاةِ الْعَصْرِ، ثُمَّ یَعْرُجُ الَّذِینَ بَاتُوا فِیکُمْ، فَیَسْأَلُهُمْ رَبُّهُمْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ: کَیْفَ تَرَکْتُمْ عِبَادِی؟ فَیَقُولُونَ: تَرَکْنَاهُمْ وَهُمْ یُصَلُّونَ، وَأَتَیْنَاهُمْ وَهُمْ یُصَلُّونَ».[12]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «فرشتگانی شب و فرشتگانی دیگر روز را به نوبت، با شما به سر می‌برند و هنگام نماز عصر و صبح با هم جمع می‌شوند، سپس فرشتگانی که شب را نزد شما سپری کرده‌اند، به سوی عرش الهی می‌روند. الله متعال با وجود این‌که حال بندگانش را بهتر می‌داند از آنان می‌پرسد: «وقتی می‌آمدید بندگان مرا در چه حالی دیدید؟ فرشتگان در جواب می‌گویند پروردگارا هنگامی‌که نزد آنان رفتیم و زمانی که از آن‌ها جدا شدیم مشغول نماز خواندن و عبادت بودند».

2- اذان و اقامه

اذان: عبادتی برای الله است که به وسیله‌ی اعلامِ داخل شدنِ وقتِ نماز با الفاظی خاص انجام می‌پذیرد. اذان در سال اول هجرت در مدینه النبی مشروع شد.

حکمت مشروعیت اذان

1.     اعلام توحید و یادآوری مردم به وسیله‌ی آن در شب و روز.

2.     اعلام داخل شدن وقت نماز و مکان آن است و دعوت کردن به سوی نماز جماعت که خیر و ثواب زیادی دارد.

3.     یادآوری برای غافلان و فراموش‌کاران برای ادای نمازی است که به خاطر نعمت‌ها خوانده می‌شود و این رستگاری است و اذان دعوتی برای مسلمان است تا اینکه این نعمت فلاح و رستگاری از او فوت نشود.

اقامه: عبادتی برای الله است که با اعلام قیام به سوی نماز با اذکاری مخصوص صورت می‌گیرد.

وقت اذان و نماز در عالم

اذان در جهان به صورت مستمر ادامه دارد و یک دقیقه متوقف نمی‌شود.

در هر وقتی مؤذنان در جهان برای نمازهای پنج‌گانه در یک وقت اذان می‌دهند. در دورترین منطقه‌ی شرق برای صبح اذان داده می‌شود و در نزدیک‌ترین منطقه‌ی شرق برای ظهر اذان داده می‌شود و در وسط زمین برای عصر اذان می‌دهد و در غرب برای نماز مغرب اذان می‌گوید و در دورترین منطقه‌ی غرب برای عشا اذان می‌گوید.

و در روزه نیز به همین صورت است، در یک وقتی اهل مشرق سحر می‌کنند و اهل مغرب افطار می‌نمایند و در زمان نیز به همین صورت هستند، اهل مشرق در یک وقت در شب به سر می‌برند و اهل مغرب در روز هستند.

پس پاک و منزه است کسی‌که قدرت و پادشاهی و آفرینش و تدبیرش چنین است.

1.     الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٌ١ [الملک: 1]. «پربرکت و بزرگوار است کسی‌ که فرمانرواییِ جهانِ هستی به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست».

2.     و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یُقَلِّبُ ٱللَّهُ ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَعِبۡرَةٗ لِّأُوْلِی ٱلۡأَبۡصَٰرِ٤٤ [النور: 44]. «الله شب و روز را می‌گردانَد [و پیاپی می‌آورد]. یقیناً در این [گردش،] عبرتی برای اهل بصیرت است».

حکم اذان و اقامه

اذان و اقامه برای مردان به غیر از زنان در حضر و سفر فرض کفایه است. اذان و اقامه فقط برای نمازهای فرض و جمعه مشروع است.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩ [الجمعة: 9]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی ‌که برای نماز روز جمعه، اذان گفته شد، به سوی [نماز و] ذکرِ الله بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید. اگر بدانید، این [کاری که به شما دستور داده می‌شود] برایتان بهتر است».

مؤذنان مسجد پیامبر ج چهار نفر بودند

بلال بن رباح س و عمرو بن ام مکتوم س در مسجد النبی، سعد القَرَظ س در مسجد قبا و ابومحذوره س در مسجد الحرام در شهر مکه.

ابومحذوره در اذان ترجیع می‌نمود و اقامه را به صورت دو تا دو تا می‌گفت. ولی بلال در اذان ترجیع نمی‌گفت و به صورت فرد اقامه می‌نمود.

فضیلت اذان

برای مؤذن سنت است که به وسیله‌ی اذان صدایش را بالا ببرد. هر موجودی از جن و انس و هر چیزی که صدای مؤذن را بشنوند در روز قیامت برایش شهادت می‌دهند.

موذن هنگام اذان گفتن مورد مغفرت قرار می‌گیرد و هر‌ تر و خشکی که صدایش را بشنود، او را تصدیق می‌کند. برای او به اندازه‌ی ثوابِ تمامِ کسانی‌که همراهش نماز می‌خواند، ثواب می‌رسد.

1.     عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی صَعْصَعَةَ الأَنْصَارِیِّ ثُمَّ المَازِنِیِّ، أَنَّ أَبَا سَعِیدٍ الخُدْرِیَّ س قَالَ لَهُ: إِنِّی أَرَاکَ تُحِبُّ الغَنَمَ وَالبَادِیَةَ، فَإِذَا کُنْتَ فِی غَنَمِکَ، أَوْ بَادِیَتِکَ، فَأَذَّنْتَ بِالصَّلاَةِ فَارْفَعْ صَوْتَکَ بِالنِّدَاءِ، فَإِنَّهُ: «لاَ یَسْمَعُ مَدَى صَوْتِ المُؤَذِّنِ، جِنٌّ وَلاَ إِنْسٌ وَلاَ شَیْءٌ، إِلَّا شَهِدَ لَهُ یَوْمَ القِیَامَةِ»، قَالَ أَبُو سَعِیدٍ: سَمِعْتُهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج.[13]

عبدالله بن عبدالرحمان بن ابی‌صعصعه انصاری مازِنی از ابوسعید خدری س روایت می‌کند که گفت: من تو را می‌بینم که گوسفند و صحرا را دوست داری، هنگامی‌که در بین گوسفندان یا در صحرا بودی، و برای نماز اذان گفتی، صدایت را بالا ببر؛ زیرا صدای مؤذن را اگر جن و انسان و هرچیز دیگری بشنود، برایش در روز قیامت گواهی می‌دهد. ابوسعید گفت: از رسول الله ج شنیدم که چنین فرمود.

2.      عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ أَبِی سُفْیَانَ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «الْمُؤَذِّنُونَ أَطْوَلُ النَّاسِ أَعْنَاقًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ».[14]

معاویه بن ابوسفیان ب می‌گوید: از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «در روز قیامت گردن مؤذنان از بقیه‌ی مردم بلندتر است».

قدرت اذان

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا نُودِیَ لِلصَّلاَةِ أَدْبَرَ الشَّیْطَانُ، وَلَهُ ضُرَاطٌ، حَتَّى لاَ یَسْمَعَ التَّأْذِینَ، فَإِذَا قَضَى النِّدَاءَ أَقْبَلَ، حَتَّى إِذَا ثُوِّبَ بِالصَّلاَةِ أَدْبَرَ، حَتَّى إِذَا قَضَى التَّثْوِیبَ أَقْبَلَ، حَتَّى یَخْطِرَ بَیْنَ المَرْءِ وَنَفْسِهِ، یَقُولُ: اذْکُرْ کَذَا، اذْکُرْ کَذَا، لِمَا لَمْ یَکُنْ یَذْکُرُ حَتَّى یَظَلَّ الرَّجُلُ لاَ یَدْرِی کَمْ صَلَّى».[15]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌نماید که فرمود: «هنگامی‌که برای نماز اذان داده می‌شود، شیطان فرار می‌کند و از عقب خود هوا خارج می‌نماید تا صدای اذان را نشنود. او بعد از اذان بر می‌گردد و باز هنگام اقامه گفتن، فرار می‌کند و دوباره پس از اتمام آن بر می‌گردد تا نمازگزاران را دچار وسوسه کند و می‌گوید: فلان مسأله و فلان مسأله و... را به خاطر بیاور. یعنی همه‌ی آنچه را که فراموش کرده به یادش می‌آورد و او را چنان سرگرم می‌کند که نداند چند رکعت خوانده است».

چه کسی اذان می‌گوید و اقامه می‌نماید

سنت است که یک شخص اذان و اقامه بگوید. مؤذن نسبت به برپایی اذان اختیاردارتر است و امام نسبت به برپایی اقامه اختیاردارتر می‌باشد. پس مؤذن جز با اشاره‌ی امام یا رؤیتش یا قیامش و امثال آن، اقامه نگوید.

سنت است که هر جمله از جمله‌های اذان با یک نفس گفته شود، ولی «الله اکبر» هردو جمله با یک نفس گفته شود. و بعضی اوقات هر جمله به تنهایی گفته شود و شنونده هم جواب اذان را بدهد، اما برای جواب دادن اقامه، ذکر مشروعی از رسول الله ج ثبوت ندارد.

شروط صحت اذان

برای صحت اذان شروط ذیل لازم است:

اینکه اذان به ترتیب و پی در پی باشد و بعد از دخول وقت اذان گفته شود و مؤذن مرد و مسلمان و امانتدار و عاقل و بالغ و عادل و تشخیص دهنده باشد. اذان و اقامه به زبان عربی، آن چنان‌که در سنت آمده است، گفته شود.

سنت‌های اذان

ترتیل و بالا بردن صدا در اذان سنت است و هنگام گفتن «حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ» به سمت راست و هنگام گفتن «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ» به سمت چپ بچرخد، و سنت نیز همین است که اغلب این‌گونه گفته می‌شده است. بعضی اوقات نیز تقسیم نماید و هر جمله از دو جمله را بر هردو جهت بگوید. گرچه امروزه بلندگوها موجودند اما چرخاندن صورت در اذان سنت است؛ زیرا در شرع ثابت است. اما اگر چرخاندن صورت به چپ و راست باعث ضعف صدا می‌شود، مؤذن صورتش را نچرخاند؛ زیرا بالا بردن صدا از ارکان اذان است.

سنت است که مؤذن صدایی بلند و رسا داشته باشد و از وقت اذان اطلاع داشته باشد، و رو به قبله باشد، طهارت داشته باشد، ایستاده اذان بگوید، دست‌هایش رها باشند و اینکه مؤذن در مکان مرتفع و بلند باشد، برای اینکه صدایش بلیغ و رسا باشد.

کیفیت اذانی که از سنت ثابت است

واجب است که اذان با ترتیب و پی در پی با یکی از صفاتی که بیان می‌شود، باشد:

ویژگی اول - اذان بلال س که در زمان پیامبر ج اذان می‌گفت، پانزده جمله بود:

«1. اللَّهُ أَکْبَرُ 2. اللَّهُ أَکْبَرُ 3. اللَّهُ أَکْبَرُ 4. اللَّهُ أَکْبَرُ 5. أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ 6. أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ 7. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ 8. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ 9. حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ 10. حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ 11. حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ 12. حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ 13. اللَّهُ أَکْبَرُ 14. اللَّهُ أَکْبَرُ 15. لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ».[16]

کیفیت دوم - اذان ابومحذوره س که نوزده جمله است؛ چهار تکبیر در اول اذان با ترجیع همراه است.

عَنْ أَبِی مَحْذُورَةَ س قَالَ: أَلْقَى عَلَیَّ رَسُولُ اللَّهِ ج التَّأْذِینَ هُوَ بِنَفْسِهِ، فَقَالَ: «قُل: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ - مَرَّتَیْنِ مَرَّتَیْنِ - قَالَ: ثُمَّ ارْجِعْ، فَمُدَّ مِنْ صَوْتِکَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ».[17]

ابومحذوره س می‌گوید که رسول الله ج خودش اذان را برای من چنین تعلیم دادند: «بگو: اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ. دو مرتبه، دو مرتبه.

فرمود: سپس برگرد و با صدای بلند بگو: أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ».

کیفیت سوم - مانند اذان ابومحذوره س است که قبلا بیان شد، فقط تکبیر در اول دو مرتبه است و هفده جمله دارد.[18]

کیفیت چهارم - اینکه اذان همه‌اش دوتا دوتا باشد و در آخر کلمه‌ی توحید یک مرتبه باشد که سیزده جمله می‌شود.

عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: کَانَ الْأَذَانُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج مَثْنَى مَثْنَى، وَالْإِقَامَةُ مَرَّةً مَرَّةً إِلَّا أَنَّکَ تَقُولُ: قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ.[19]

ابن عمر ب می‌گوید: اذان در عهد رسول الله ج دوتا دوتا و اقامه یک مرتبه یک مرتبه بود، فقط در اقامه می‌گویی: «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ».

سنت این است که به همه‌ی این صفات اذان گفته شود. به هرکدام یک مرتبه که شده در هر مکانی گفته شود به خاطر زنده نگه داشتن سنت. و اینکه در شریعت به روش‌های مختلف ذکر شده است، اما اگر خوف فتنه وجود داشت، به یک روش اذان گفته شود.

در اذان فجر، مؤذن بعد از «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ» جمله‌ی «الصَّلَاةُ خَیْرٌ مِنَ النَّوْمِ، الصَّلَاةُ خَیْرٌ مِنَ النَّوْمِ» می‌گوید. این در تمام صفات اذان‌های سابق که ذکر شد، گفته می‌شود.

چه کسی در اذان گفتن مقدم می‌شود؟

اگر دو مؤذن یا بیش‌تر وجود داشته باشد و هریک بخواهد که خودش اذان دهد، کسی‌که صوت زیبایی دارد، افضل است، بعد کسی‌که در دین و عقل افضل است، سپس کسی‌که اهل مسجد او را انتخاب نمایند. بعد از آن قرعه‌کشی می‌شود و وجود دو مؤذن در یک مسجد جایز است.

حکم تعدد اذان

برای هر یکی از نمازهای پنج‌گانه هنگامی که وقت داخل شود، یک اذان گفته می‌شود، اما برای فجر و جمعه برای هرکدام دو اذان گفته می‌شود.

سنت این است که اذان اول فجر در وقت سحر باشد و آن یک ششم آخر شب است، تقریبا یک ساعت قبل از وقت فجر است. وقت اذان اول برای جمعه تقریبا یک ساعت قبل از اذان دوم، و در زمانی است که وقت برای غسل و رفتن به مسجد باشد.

کسی‌که بین دو نماز جمع نماید، برای اولی اذان می‌گوید، سپس برای هر نمازِ فرض، اقامه می‌نماید. اذان روز جمعه زمانی است که امام برای ایراد خطبه بر روی منبر می‌رود.

و در زمان عثمان س هنگامی که تعداد مردم زیاد شد، اذان دیگری اضافه نمود، و صحابه نیز با این عمل موافقت کردند، و اقامه ندای سوم بود.

حکم اذان ضبط شده

اذان عبادتی است که در شبانه‌روز، پنج مرتبه تکرار می‌شود و همانند خود نماز در هر یک از اوقات نماز، نیت و انجام دادن آن به صورت مجزا لازم است.

پخش اذان از طریق وسایل اعلام کننده مانند رادیو و تلویزیون و غیره دو حالت دارد

1.     اگر اذان به صورت مستقیم پخش شد، به آن جواب داده شود، چه اذان سرزمین خودش یا از شهر دیگری باشد و جواب دادن آن مستحب است، اگر چه دوباره تکرار شود؛ زیرا اذان، ذکر است و به ذکر امر شده است.

2.     اینکه اذان ضبط شده باشد و به وسیله‌ی رسانه‌های مختلف پخش شود، جواب دادن به چنین اذانی مشروع نیست، برای اینکه عبادت توقیفی است و اذان عبادتی است که به نیت نیاز دارد و پذیرش اذان ضبط شده، موجب ترک این عمل دینی می‌گردد، پس پذیرفته نمی‌شود و حکم اذان شرعی را ندارد، چه در شهر یا بیمارستان یا فرودگاه یا مجامع عمومی دیگر باشد.

حکم اذان قبل از وقت

اذان قبل از دخول وقت در هر یکی از نمازهای پنج‌گانه جایز نیست.

سنت است که قبل از فجر به اندازه‌ای که روزه‌دار سحری نماید، اذان گفته شود تا کسی‌که برای قیام رفته است، برگردد و شخص خوابیده بیدار شود و کسی‌که تهجد می‌خواند، نمازش را با وتر پایان دهد، پس وقتی که فجر طلوع کرد، برای صبح اذان بگوید.

و هنگامی‌که به خاطر شدت گرمی نماز ظهر با تأخیر اقامه شود، یا نماز عشا به خاطر وقت افضل با تأخیر خوانده شود، اگر در سفر بود، هنگام اقامه‌ی نماز اذان گفته شود، ولی در غیر سفر، هنگام دخول وقت اذان گفته شود.

فضیلت تبعیت و جواب دادن به اذان

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «إِذَا سَمِعْتُمُ الْمُؤَذِّنَ، فَقُولُوا مِثْلَ مَا یَقُولُ ثُمَّ صَلُّوا عَلَیَّ، فَإِنَّهُ مَنْ صَلَّى عَلَیَّ صَلَاةً صَلَّى الله عَلَیْهِ بِهَا عَشْرًا، ثُمَّ سَلُوا اللهَ لِیَ الْوَسِیلَةَ، فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِی الْجَنَّةِ، لَا تَنْبَغِی إِلَّا لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللهِ، وَأَرْجُو أَنْ أَکُونَ أَنَا هُوَ، فَمَنْ سَأَلَ لِی الْوَسِیلَةَ حَلَّتْ لَهُ الشَّفَاعَةُ».[20]

عبدالله بن عمرو بن عاص ب از پیامبر ج شنیده که می‌فرمود: «هنگامی که صدای اذان را شنیدید، کلماتی را که مؤذن می‌گوید، تکرار کنید و آن‌گاه بر من درود (صلوات) بفرستید؛ زیرا هرکس یک درود بر من بفرستد، الله متعال در برابرش ده درود بر او می‌فرستد و سپس از الله برایم "وسیله" را درخواست کنید که جایگاهی والا در بهشت است و تنها به یکی از بندگان الله، اختصاص دارد و امیدوارم که من، آن بنده باشم. هرکس وسیله را برای من درخواست کند، شفاعتِ - من- برایش واجب می‌شود».

کسی‌که صدای اذان را بشنود، چه بگوید؟

کسی‌که صدای اذان را بشنود سنت است که به موارد ذیل عمل نماید:

1.     هرچه که مؤذن می‌گوید او نیز تکرار کند، فقط بعد از گفتن «حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ و حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ»، «لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ» بگوید.

2.     سنت است که بعد از اتمام اذان بر پیامبر ج صلوات بفرستد.

3.     بعد از صلوات فرستادن بر پیامبر ج این دعا را بخواند.

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ حِینَ یَسْمَعُ النِّدَاءَ: اللهم رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ، وَالصَّلاَةِ القَائِمَةِ آتِ مُحَمَّدًا الوَسِیلَةَ وَالفَضِیلَةَ، وَابْعَثْهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الَّذِی وَعَدْتَهُ، حَلَّتْ لَهُ شَفَاعَتِی یَوْمَ القِیَامَةِ».[21]

از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمود: «هرکس هنگامی‌که صدای اذان را شنید، بگوید: «اللهم رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَةِ التَّامَّةِ، وَالصَّلاَةِ القَائِمَةِ آتِ مُحَمَّدًا الوَسِیلَةَ وَالفَضِیلَةَ، وَابْعَثْهُ مَقَامًا مَحْمُودًا الَّذِی وَعَدْتَهُ»: «ای صاحب این دعوت کامل و نمازی که هم‌اکنون برگزار می‌شود، به محمد ج وسیله و فضیلت عنایت فرما و او را طبق وعده‌ات به مقام محمود برسان»، روز قیامت از شفاعت من بهره‌مند می‌شود».

4.     بعد از فارغ شدن مؤذن از کلمه‌ی شهادتین بگوید:

عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ قَالَ حِینَ یَسْمَعُ الْمُؤَذِّنَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولًا، وَبِالْإِسْلَامِ دِینًا، غُفِرَ لَهُ ذَنْبُهُ».[22]

سعد بن ابی‌وقاص س از رسول الله ج روایت می‌نماید که فرمود: «هرکس بعد از شنیدن اذان مؤذن بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولًا، وَبِالْإِسْلَامِ دِینًا»: «گواهی می‌دهم که معبود راستینی جز الله که یکتا و بی‌شریک است، وجود دارد و شهادت می‌دهم که محمد ج بنده و فرستاده‌ی اوست؛ به الله به عنوان پروردگار، به محمد به عنوان فرستاده‌ی الله، و به اسلام به عنوان دین، راضی و خرسندم»، گناهانش بخشیده می‌شوند».

5.     سپس هرچه بخواهد برای خویش دعا می‌نماید.

حکم جواب دادن به بیش از یک مؤذن

اذان گفتن و جواب آن عبادت است. کسی‌که در یک شهر صدای مؤذنان را از جهات مختلف می‌شنود، به اذان اول جواب دهد و اگر صدای دیگری را نیز شنید و جواب داد، به او ثواب می‌رسد.

حکم اجرت گرفتن برای امامت و اذان

امامت و اذان دو عبادت بزرگ و خالص برای الله ﻷ هستند و اجر و پاداش آن با الله است، پس امام به خاطر امامت نمازگزاران، از آن‌ها اجر و پاداش دریافت نکند، و مؤذن به خاطر اذان گفتن اجرت و مزد نگیرد. و برای آنان جایز است که مزدی که از طرف بیت المال برای امامان مساجد و مؤذنان در نظر گرفته شده است، را دریافت نمایند، هنگامی‌که وظیفه‌ی‌شان را برای الله ﻷ انجام می‌دهند.

حکم کسی‌که وارد مسجد می‌شود، در حالی که مؤذن اذان می‌گوید

کسی‌که وارد مسجد می‌شود و مؤذن اذان می‌گوید، برایش مستحب است که جواب اذان را بدهد، سپس بعد از اتمام اذان دعا نماید و ننشیند تا اینکه دو رکعت تحیت المسجد را بخواند.

حکم کسی‌که بعد از اذان از مسجد خارج می‌شود

وقتی که مؤذن اذان گفت برای هیچ‌کس جایز نیست که از مسجد خارج شود، مگر کسی‌که عذری همچون مریضی، تجدید وضو و مانند آن دارد.

مقدار بین اذان و اقامه

مقدار مدت زمان بین اذان و اقامه در سنت ذکر نشده، ولی شایسته است که مدت زمان به اندازه‌ای باشد که یک فرد مسلمان وضو می‌گیرد و سنت راتبه‌ی قبلیه را بخواند، که تقریبا مدت ربع ساعت نیاز است تا کسی‌که خارج از مسجد است، به مسجد بیاید و دعا نماید و نماز بخواند و الله را ذکر کند و کسی‌که در مسجد حضور دارد، قرآن را تلاوت نماید. و جایز است که متصل بعد از اذان اقامه شود به شرط این‌که باعث از دست رفتن سنت و محروم شدن مردم از نماز جماعت نگردد، اما مسافر می‌تواند اذان بگوید و متصل بعد از اذان اقامه نماید، ولی در نماز فجر متصل اقامه نکند.

و اگر امام مسلمانان زمانی را بعد از اذان برای اقامه نمودن مشخص کرد و تبعیت کردن از آن باعث از بین رفتن حرج و مشقت می‌شود، و به خاطر مصلحتی صورت می‌گیرد، مردم باید از آن اطاعت نمایند.

کیفیت اقامه که در سنت ثابت است

واجب است که اقامه یک مرتبه و پی در پی با یکی از صفات ذیل صورت گیرد:

صفت اول - یازده جمله؛ که همان اقامه‌ی بلال س است که نزد پیامبر ج اقامه می‌نمود: «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ، قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ».[23]

صفت دوم - هفده جمله؛ که همان اقامه‌ی ابومحذوره س است: «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ، قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ».[24]

صفت سوم - ده جمله و آن «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، حَیَّ عَلَى الصَّلَاةِ، حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ، قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ، قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ، اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ».[25]

سنت این است که با همه‌ی حالت‌های مختلف یک مرتبه به خاطر زنده نگه داشتن سنت اقامه نماید، البته به شرط این‌که منجر به ایجاد فتنه نشود. اگر بیم فتنه بود، به یک روش اقامه نماید.

سنت است که بین اذان و اقامه دعا نماید و نماز بخواند و قرآن تلاوت کند. به کار گرفتن مکبّر برای صدا در اذان و اقامه و نماز و خطبه، اگر نیاز باشد جایز است، ولی اگر نیاز نباشد، بهتر است ترک شود، و نیز اگر باعث ضرر و تشویش می‌شود، بدون آن نماز خوانده شود.

روش اذان در باران و سردی شدید

برای مؤذن سنت است که در سردی شدید یا شب بارانی و مانند آن‌ها بعد از دو «حَیَّ عَلَى...» یا بعد از اذان آنچه که در سنت ثابت است را بگوید:

«أَلَا صَلُّوا فِی الرِّحَالِ».[26]

«در محل سکونت نماز بخوانید».

یا بگوید: «صَلُّوا فِی بُیُوتِکُمْ».[27]

«در خانه‌های‌تان نماز بخوانید».

به هرکدام یک مرتبه به خاطر زنده نگه داشتن سنت عمل می‌نماید و کسی‌که می‌خواهد در مسجد حضور یابد، برایش مشروع است، اگرچه سخت باشد.

حکم اذان و اقامه در سفر

عَنْ مَالِکِ بْنِ الحُوَیْرِثِ س قَالَ: أَتَى رَجُلاَنِ النَّبِیَّ ج یُرِیدَانِ السَّفَرَ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «إِذَا أَنْتُمَا خَرَجْتُمَا، فَأَذِّنَا، ثُمَّ أَقِیمَا، ثُمَّ لِیَؤُمَّکُمَا أَکْبَرُکُمَا».[28]

مالک بن حویرث س می‌گوید: دو نفر نزد پیامبر ج آمدند و می‌خواستند سفر نمایند. پیامبر ج فرمود: «هنگامی‌که خارج شدید، پس اذان بگویید و اقامه نمایید و سپس بزرگ‌ترین شما امامت نماید».

حکم گفتن اذان و اقامه برای نمازها

برای نمازها به نسبت مشروعیت اذان و اقامه چهار حالت وجود دارد:

اول - نمازی که برایش اذان و اقامه وجود دارد و آن نمازهای پنج‌گانه و جمعه است.

دوم - نمازی که برایش اقامه وجود دارد، ولی اذان گفته نمی‌شود، و آن نمازهایی که به صورت جمع خوانده می‌شود. برای نماز دومی اذان گفته نمی‌شود و نمازهایی که قضا شده‌اند.

سوم - نمازی که برایش با الفاظ مخصوص ندا داده می‌شود و آن نماز کسوف و خسوف است.

چهارم - نمازی که نه اذان دارد و نه اقامه، مانند نمازهای نفل، نماز جنازه، نمازهای عید، نماز استسقاء و مانند آن‌ها.

3- اوقات نمازهای پنج‌گانه

الله پاک در هر شبانه‌روز بر هر مرد و زن مسلمان پنج وعده نماز فرض کرده است که رحمتی از جانب او به نسبت بندگانش می‌باشد.

اوقات نمازهای فرض پنج‌گانه

اول - وقت ظهر: از زوال خورشید شروع می‌شود و تا اینکه سایه‌ی هر چیزی به اندازه‌ی خودش می‌شود، ادامه دارد.

و اول وقت خواندن آن به جز در گرمای شدید، فضیلت زیادی دارد، در گرما تأخیر آن و در سردی، اول وقت خواندنش، سنت است و چهار رکعت می‌باشد.

دوم - وقت عصر: بعد از خروج وقت ظهر شروع و تا زرد شدن خورشید ادامه دارد، و هنگام ضرورت تا غروب نیز وقت دارد و زود خواندن سنت است و چهار رکعت می‌باشد.

سوم - وقت مغرب: از غروب خورشید شروع می‌شود و تا از بین رفتن سرخی که در آسمان است، ادامه دارد و زود خواندن آن سنت است و سه رکعت می‌باشد.

چهارم - وقت عشا: از هنگام از بین رفتن شفق سرخ شروع و تا نصف شب ادامه دارد و هنگام ضرورت تا طلوع فجر دوم ادامه دارد. اگر میسر است تأخیر آن تا یک سوم شب فضیلت دارد و چهار رکعت است.

پنجم - وقت فجر: از طلوع فجر دوم تا طلوع خورشید زمان دارد و زود خواندش افضل است و سنت است که در تاریکی خوانده شود و در تاریکی تمام نماید و بعضی اوقات در روشنایی و اسفار به پایان رساند و آن دو رکعت است.

1.      الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ إِلَىٰ غَسَقِ ٱلَّیۡلِ وَقُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِۖ إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ کَانَ مَشۡهُودٗا٧٨ [الإسراء: 78]. «نماز را از زوال خورشید [= هنگام ظهر] تا نهایت تاریکی شب [= نیمه شب‌] برپا دار و [به ویژه] نماز صبح‌ را. به راستی که نماز صبح [و تلاوت قرآن در این وقت،] مورد مشاهده [و در حضورِ فرشتگانِ روز و شب‌] است».

2.      و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ حِینَ تُمۡسُونَ وَحِینَ تُصۡبِحُونَ١٧ وَلَهُ ٱلۡحَمۡدُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَعَشِیّٗا وَحِینَ تُظۡهِرُونَ١٨ [الروم: 17-18]. «پس الله را به پاکی بستایید، آنگاه که به شب درمی‌آیید و آن دَم که به صبح می‌رسید و عصرگاهان و هنگامی ‌که به نیمروز می‌رسید؛ و حمد و ستایش در آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست».

3.     عَنْ بُرَیْدَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج، أَنَّ رَجُلًا سَأَلَهُ عَنْ وَقْتِ الصَّلَاةِ، فَقَالَ لَهُ: «صَلِّ مَعَنَا هَذَیْنِ - یَعْنِی الْیَوْمَیْنِ - فَلَمَّا زَالَتِ الشَّمْسُ أَمَرَ بِلَالًا فَأَذَّنَ، ثُمَّ أَمَرَهُ، فَأَقَامَ الظُّهْرَ، ثُمَّ أَمَرَهُ، فَأَقَامَ الْعَصْرَ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ بَیْضَاءُ نَقِیَّةٌ، ثُمَّ أَمَرَهُ فَأَقَامَ الْمَغْرِبَ حِینَ غَابَتِ الشَّمْسُ، ثُمَّ أَمَرَهُ فَأَقَامَ الْعِشَاءَ حِینَ غَابَ الشَّفَقُ، ثُمَّ أَمَرَهُ فَأَقَامَ الْفَجْرَ حِینَ طَلَعَ الْفَجْرَ، فَلَمَّا أَنْ کَانَ الْیَوْمُ الثَّانِی أَمَرَهُ فَأَبْرَدَ بِالظُّهْرِ، فَأَبْرَدَ بِهَا، فَأَنْعَمَ أَنْ یُبْرِدَ بِهَا، وَصَلَّى الْعَصْرَ وَالشَّمْسُ مُرْتَفِعَةٌ أَخَّرَهَا فَوْقَ الَّذِی کَانَ، وَصَلَّى الْمَغْرِبَ قَبْلَ أَنْ یَغِیبَ الشَّفَقُ، وَصَلَّى الْعِشَاءَ بَعْدَمَا ذَهَبَ ثُلُثُ اللَّیْلِ، وَصَلَّى الْفَجْرَ فَأَسْفَرَ بِهَا»، ثُمَّ قَالَ: «أَیْنَ السَّائِلُ عَنْ وَقْتِ الصَّلَاةِ؟» فَقَالَ الرَّجُلُ: أَنَا، یَا رَسُولَ اللهِ، قَالَ: «وَقْتُ صَلَاتِکُمْ بَیْنَ مَا رَأَیْتُمْ».[29]

بُرَیده س می‌گوید که شخصی از پیامبر ج در مورد وقت نماز سؤال کرد. پیامبر ج به او فرمود: «با ما در این دو -روز- نماز بخوان، پس هنگامی‌که خورشید زوال نمود، به بلال امر فرمود تا اذان دهد، سپس امر کرد، پس ظهر اقامه شد. بعد امر فرمود و عصر خوانده شد، در حالی که خورشید بلند و سفید و روشن بود. بعد دستور داد که مغرب زمانی که خورشید غروب نمود، خوانده شود. و هنگامی‌که شفق از بین رفت، امر نمود تا عشا خوانده شود و هنگامی‌که فجر طلوع نمود، امر فرمود تا نماز فجر خوانده شود.

اما در روز دوم امر فرمود تا نماز ظهر در سردی خوانده شود، و نماز عصر در حالی خوانده شد که خورشید بالا بود و آن را به تأخیر انداخت از آنچه که بالاتر بود. و مغرب را قبل از، از بین رفتن شفق خواند و عشا را بعد از یک سوم شب خواند و فجر را در اِسفار و روشنایی خواند. سپس فرمود: «کسی‌که در مورد وقت نماز سؤال کرد، کجاست؟» شخصی گفت: ای رسول الله، من هستم. پیامبر ج فرمود: «وقت نماز شما بین دو حالتی بود که دیدید».

حکم تأخیر نماز

واجب است که هر مسلمانی هر نمازی را در وقتش بخواند.

و تأخیر کردن نماز فرض از وقتش حرام است، البته به نیت جمع یا شدت خوف یا بیماری شدید و مانند آن اگر باشد، تأخیرش اشکالی ندارد.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قَضَیۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِکُمۡۚ فَإِذَا ٱطۡمَأۡنَنتُمۡ فَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَۚ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ کَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ کِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا١٠٣ [النساء: 103]. «چون نماز را به پایان رساندید، الله را [در همه حال،] ایستاده و نشسته و بر پهلو خفته [= خوابیده] یاد کنید؛ و هر گاه آرامش یافتید [و ترس از بین رفت]، نماز را [کامل] بر پا دارید [چرا که] بی‌تردید، نماز [فریضه‌ای است که] در اوقات معیّنی بر مؤمنان واجب شده ‌است».

هنگام شدت گرما چه وقتی نماز خوانده شود؟

زمانی که هوا به شدت گرم شد، سنت است که نماز ظهر را تا نزدیکی وقت نماز عصر به تأخیر اندازد.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِذَا اشْتَدَّ الحَرُّ فَأَبْرِدُوا بِالصَّلاَةِ، فَإِنَّ شِدَّةَ الحَرِّ مِنْ فَیْحِ جَهَنَّمَ».[30]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت کرده که فرمود: «هنگامی‌که هوا به شدت گرم شد، نماز را در سردی بخوانید؛ زیرا شدت گرمی از نفس کشیدن جهنم است».

اوقات نماز هنگامی‌که وقت‌شان کم باشد

از رحمت الله ﻷ نسبت به بندگانش این است که برای هر نماز فرض یک وقت و علامت مشخص که دلالت بر آن دارد، قرار داده است که در آن نماز خوانده شود.

و کسی‌که در سرزمینی اقامت دارد که شب و روز با طلوع و غروب خورشید از همدیگر تشخیص داده می‌شوند - اگر چه یکی از آن دو بسیار طولانی باشد - در وقتی که شریعت برایش تعیین فرموده است مانند دیگران نماز بخواند و روزه بگیرد.

اما کسی‌که در سرزمینی اقامت دارد که خورشید در تابستان غروب نمی‌کند و در زمستان طلوع نمی‌نماید یا در سرزمینی که روز آن شش ماه و شبش نیز شش ماه است، مانند شمال آسیا و اروپا، پس همه‌ی آن‌ها نمازهای پنج‌گانه را در هر بیست و چهار ساعت بخوانند و اوقات‌شان را بر اساس نزدیک‌ترین سرزمین‌شان که اوقات نمازهای پنج‌گانه از یکدیگر جدا هستند، تنظیم نمایند. ﴿وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مِنۡ أَمۡرِهِۦ یُسۡرٗا٤ ذَٰلِکَ أَمۡرُ ٱللَّهِ أَنزَلَهُۥٓ إِلَیۡکُمۡۚ وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یُکَفِّرۡ عَنۡهُ سَیِّ‍َٔاتِهِۦ وَیُعۡظِمۡ لَهُۥٓ أَجۡرًا٥ [الطلاق: 4-5]. «و هر کس از الله بترسد، کارش را برایش آسان می‌سازد. این، فرمان الله است که بر شما نازل کرده است؛ و هر کس از الله پروا کند، الله گناهانش را از او می‌زداید [و می‌بخشد] و پاداش او را بزرگ می‌گردانَد».

4- شروط نماز

برای صحت نماز شروطی لازم است که عبارت‌اند از:

1.     اینکه مسلمان از حدث اصغر و اکبر پاک باشد.

2.     طهارت بدن و لباس و مکان نماز از نجاسات.

3.     داخل شدن وقت نماز، اگر فرض باشد.

4.     گرفتن زینت با لباسی که عورت و شانه‌ها را بپوشاند.

5.     روبه‌روی قبله قرار گرفتن.

6.     نیت؛ اینکه قبل از شروع تکبیر احرام در قلب خویش، نیت آن نماز را بکند و بر زبان جاری نسازد.

وقت نماز فرض

ادای نماز در وقت آن تأکیدی برای شروط نماز است و تأخیر آن از وقتش به خاطر جنابت، یا نجاست لباس یا حدث یا عدم قدرت بر ادای آن در وقتش در حالت ایستاده و مواردی از این قبیل جایز نیست، بلکه در وقت به اندازه‌ی توانایی‌اش نماز بخواند؛ زیرا ادای نماز در وقتش واجب است و هنگامی‌که مجنون و دیوانه به هوش آید یا کافر مسلمان شود یا حایض بعد از دخول وقت پاک شد، لازم است که نماز آن وقت را بخواند.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قَضَیۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِکُمۡۚ فَإِذَا ٱطۡمَأۡنَنتُمۡ فَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَۚ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ کَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ کِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا١٠٣ [النساء: 103]. «چون نماز را به پایان رساندید، الله را [در همه حال،] ایستاده و نشسته و بر پهلو خفته [= خوابیده] یاد کنید؛ و هر گاه آرامش یافتید [و ترس از بین رفت]، نماز را [کامل] بر پا دارید [چرا که] بی‌تردید، نماز [فریضه‌ای است که] در اوقات معیّنی بر مؤمنان واجب شده ‌است».

آنچه که به وسیله‌ی آن برای قبله استناد می‌شود

مسلمان برای مشخص نمودن قبله به علامت‌هایی مانند خورشید و ماه و ستارگان و قطب و مانند آن استناد می‌نماید.

و همچنین استفاده کردن از قبله‌نماهای عادی و الکترونیکی که در هر مکانی جهت قبله را مشخص می‌نمایند.

کسی‌که جهت قبله را نمی‌شناسد، چگونه نماز بخواند؟

فرد نمازگزار با بدنش به دستور الله متوجه کعبه‌ی با عظمت می‌شود و با قلبش متوجه الله می‌گردد. بر مسلمان واجب است که به سوی کعبه نماز بخواند، اگر قبله از او مخفی ماند و کسی را نیافت که از او سؤال کند، مثلا در صحرا قرار داشت، اجتهاد می‌کند و به هر سویی که ظن غالبش قبله بود، نماز می‌خواند. اگر بعدا مشخص شد که به سوی قبله نماز نخوانده است، نمازش را اعاده نکند.

اما در آبادی نماز نخواند تا اینکه سؤال نماید یا جهت قبله را از طرق دستگاه یا مساجد و مانند آن مشخص کند.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَمِنۡ حَیۡثُ خَرَجۡتَ فَوَلِّ وَجۡهَکَ شَطۡرَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَحَیۡثُ مَا کُنتُمۡ فَوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ شَطۡرَهُۥ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیۡکُمۡ حُجَّةٌ إِلَّا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ فَلَا تَخۡشَوۡهُمۡ وَٱخۡشَوۡنِی وَلِأُتِمَّ نِعۡمَتِی عَلَیۡکُمۡ وَلَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ١٥٠ [البقرة: 150]. «و از هر مکانی که بیرون رفتی، [هنگام نماز] روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و [شما ای مؤمنان،] هر جا که بودید، روی خود را به سوی آن [مسجد] کنید تا مردم علیه شما حجتی نداشته باشند [تا با استناد به آن‌ها بهانه‌تراشی کنند]؛ مگر کسانی از آنان که ستم کردند [و همواره دشمنتان خواهند بود]؛ پس از آنان نترسید و از من بترسید [این تغییر قبله به این هدف بود] که نعمتم را بر شما تمام کنم [و شما را متمایز سازم]؛ باشد که هدایت شوید».

صفت لباس در نماز

1.     سنت است که مسلمان در لباس پاک نماز بخواند. الله سزاوارترین کسی است که برایش زینت استفاده می‌شود و جایگاه ازار و شلوار تا نصف ساق و عضله باشد، و اگر امکان نداشت ازار و شلوار تا بالای ساق باشد، نباید قوزک پاها را فرا بگیرد.

و آویزان کردن لباس در نماز و غیر آن حرام است.

2.     مسلمان هر لباسی که بخواهد، می‌پوشد و استفاده کردن از هر لباسی برایش جایز است، اما لباسی که به خاطر حرام بودن برای مردان، مانند حریر و ابریشم نمی‌توان از آن استفاده کرد، یا لباس‌هایی که تصاویر موجوداتی که دارای روح هستند بر روی آن‌ها باشد، یا لباسی که به خاطر یک ویژگی حرام است، مانند نماز خواندن مرد در لباس زن، یا لباسی که هنگام پوشیدن آویزان است، یا به خاطر کسب و به دست آوردنش حرام است، مانند لباس غصب شده و سرقتی و مانند آن‌ها که دارای فتنه و شهرت هستند برای زن و مرد حرام است.

3.     افضل این است که مسلمان در لباس یا ازار و عبا نماز بخواند و نماز خواندن با کت و شلوار برای کسی‌که عادت دارد، جایز است به شرط این‌که گشاد باشد و عورت مشخص نشود و آن را برجسته ننماید.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ٣١ [الأعراف: 31]. «ای فرزندان آدم، هنگام رفتن به مسجد [و در هر نمازی] زینت خود را برگیرید [و لباس شایسته بپوشید] و [در زندگی، از خوراکی‌های پاکیزه] بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف نکنید [که] بی‌تردید، الله اسرافکاران را دوست ندارد».

حد عورت مرد و زن

عورت مرد از ناف تا زانوهایش می‌باشد و زن در جلوی بیگانگان همه‌اش عورت است. اما در نماز همه‌اش عورت است، به غیر از صورت و کف دست‌ها و پاهایش که عورت نیستند. اما اگر در مقابل مردان بیگانه حاضر شد، همه‌ی بدنش را باید بپوشاند.

حکم تغییر نیت در هنگام نماز:

1.     برای هر عملی نیت لازم است، در هنگام نماز تغییر نیت از یک نماز معین به نماز دیگری درست نیست، مانند تغییر نیت عصر به ظهر، همچنین تغییر نیت از نماز مطلق به معین جایز نیست. مانند کسی‌که نفل می‌خواند، سپس نیت فجر نماید و تغییر نیت از معین به مطلق جایز است.

مانند کسی‌که در حالت انفرادی نماز فرض می‌خواند، سپس آن را به نافله تغییر می‌دهد به خاطر حضور در نماز جماعت.

2.     برای نمازگزار جایز است که نیتش را در نماز از حالت مأموم و منفرد به امام تغییر دهد و از داخل جماعت نیت انفرادی نماید یا از نیت فرض به نفل تغییر دهد، ولی تغییر نیت از نفل به فرض صحیح نیست.

3.     اگر نمازگزار در هنگام نماز نیتش را قطع نماید، نمازش باطل می‌شود و واجب است که از اول نماز شروع کند.

مکان نماز

1.     تمام زمین مسجد است و نماز خواندن در آن صحیح است، به غیر از حمام، توالت و مکان نجس و مکان شترها و قبرستان، اما نماز جنازه از آن استثنا می‌شود. پس نماز جنازه در قبرستان و بر قبر برای کسی‌که به نماز جنازه نرسیده است جایز است.

2.     سنت این است که نمازگزار بر روی زمین نماز بخواند و جایز است که بر سجاده و فرش، یا حصیر و خُمره که حصیری خاص است یا حصیر بافته شده از برگ نخل، که به مقدار صورت است، نماز بخواند.

3.     هنگامی‌که در مسجد برای همه‌ی نمازگزاران دیگر جایی وجود نداشته باشد، جایز است که در راه نماز خوانده شود، به شرط این‌که صفوف داخل مسجد با بیرون متصل باشند.

4.     بهتر این است که شخص در مسجدی که نزدیکش است، نماز بخواند و جز به خاطر سبب شرعی به مساجد مختلف نرود.

حکم نماز خواندن با کفش‌ها:

1.     هنگامی‌که کفش و موزه‌های شخص مسلمان پاک هستند، می‌تواند با آن‌ها نماز بخواند، اما اگر بیم آلوده شدن مسجد وجود داشت، یا باعث آزار و اذیت نمازگزاران می‌شود، پس بدون کفش و پا برهنه نماز بخواند، همان‌طور که کیفیت و حالت مساجد امروزی چنین است.

2.     هنگامی‌که شخص وارد مسجد می‌شود، کفش‌هایش را در جای مخصوص که برای محافظت از کفش‌ها است، قرار دهد.

و هنگامی‌که نمازگزار موزه‌ها و کفش‌هایش را در می‌آورَد، و از امنیت آن‌ها نگران است، در سمت راست خویش نگذارد، بلکه بین پاهایش و یا اگر کسی نبود سمت چپ بگذارد.

کیفیت نماز خواندن در حالت لختی

افراد لخت اگر لباسی نیافتند و در تاریکی قرار داشتند و کسی آن‌ها را مشاهده نمی‌کرد، در حالت ایستاده نماز بخوانند و امام‌شان در جلوی آن‌ها قرار گیرد، اما اگر اطراف آن‌ها افرادی وجود داشت یا در روشنایی قرار داشتند، در حالت نشسته نماز بخوانند و امام در وسط قرار گیرد.

و اگر زنان و مردان با هم بودند، هر گروهی جداگانه نماز بخواند و زنان پشت سر مردان قرار گیرند.

حکم ترک آنچه که به آن امر شده و مرتکب شدن چیزی که از آن نهی شده است:

نادانی و فراموشی برای ترک آنچه که به آن امر شده است عذر محسوب نمی‌شود. کسی‌که بدون وضو بر اثر نادانی یا فراموشی نماز خواند، گناهی برایش نیست، ولی واجب است که وضو بگیرد و نمازش را اعاده نماید.

اما عمل حرام، نادانی و فراموشی برایش عذر محسوب می‌شود. کسی‌که نماز بخواند در حالی که در لباسش نجاستی وجود دارد و آن را نداند یا می‌داند ولی فراموش کرده است، نمازش صحیح است و گناهی برایش نیست.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ٢٨٦ [البقرة: 286]. «پروردگارا، اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را بازخواست نکن. پروردگارا، بارِ گران [و تکلیف سنگین] بر [دوش] ما مگذار؛ چنان که آن را [به مجازات گناه و سرکشی،] بر [دوش] کسانی که پیش از ما بودند [= یهود] نهادی. پروردگارا، آنچه که تاب تحملش را نداریم بر [دوش] ما مگذار و ما را بیامرز و به ما رحم کن. تو یار [و کارسازِ] مایی؛ پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان».

احکام مساجد

بهترین مکان

کعبه با اختیار الله به عنوان خانه‌اش انتخاب گردید و مساجد زمین با اختیار مخلوقات الله به عنوان خانه‌ی او انتخاب شده‌اند. همه‌ی زمین به عنوان مسجد برای سجده‌ی الله هستند. بنابراین کعبه با اختیار الله قبله‌ی همه‌ی‌ مساجدی است که انسان‌ها انتخاب کردند. کسی‌که در جلوی کعبه نماز می‌خواند، خانه‌ی کعبه قبله‌اش است و کسی‌که خارج از مسجد نماز می‌خواند، قبله‌اش مسجد الحرام است و کسی‌که در سایر نقاط دنیا نماز می‌خواند، قبله‌اش جهت مسجد الحرام است.

﴿فَوَلِّ وَجۡهَکَ شَطۡرَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَحَیۡثُ مَا کُنتُمۡ فَوَلُّواْ وُجُوهَکُمۡ شَطۡرَهُۥۗ [البقرة: 144]. «پس روی خود را به سوی مسجدالحرام کن و [شما نیز ای مؤمنان، برای ادای نماز] هر جا بودید، روی خود را به سوی آن بگردانید».

و کسی‌که بداند تمام زمین مسجد و محل سجده برای الله است، از پروردگارش حیا و شرم می‌کند و از او اطاعت می‌نماید و نافرمانی‌اش را مرتکب نمی‌شود.

ساختن مساجد

1.     مساجد خانه‌های الله هستند، بنابراین انبیا و پیامبران و مؤمنان به ساختن آن‌ها مشرف شده‌اند.

جایز نیست که کفار برای مساجد تصمیم بگیرند و یا بسازند و محافظت نمایند و نظافت کنند. برای اینکه آن‌ها دشمنان الله و رسولش و دین هستند و به تعمیر مساجد به آن‌ها اعتماد نمی‌شود. بلکه فقط وظیفه‌ی مسلمانان است.

بر حکومت‌های مسلمان واجب است که برای مسلمانان مساجد بنا نمایند؛ زیرا از حقوق واجبی است که رعیت نسبت به راعی دارند، اما اگر حکومت کافر بود، مساجد و مدارس اسلامی را در اختیار مسلمانان قرار دهد تا خودشان سرپرستی آن‌ها را بر عهده بگیرند تا اینکه عملی مخالف شریعت در آن‌ها صورت نگیرد.

2.     مسجد خانه‌ای از خانه‌های الله است و بالا و پایین آن تابع مسجد است، پس برای هیچ‌کس جایز نیست که در آن ساختمان بسازد و سکونت نماید، چه برای امام یا مؤذن و یا غیر از آن‌ها باشد.

و اگر از مسجد به صورت موقتی برای سکونت استفاده شود، همان‌طور که بعضی از مردم قسمتی از آن را انتخاب می‌کنند. و تبدیل کردن منازل و محل سکونت به مسجد، جایز است و محل سکونت برای اهل آن باقی می‌ماند، برای اینکه قبل از تبدیل شدن به مسجد، آن‌ها مالکیت دارند.

3.     شایسته نیست که وسایل بازی و یا ورزشی، پایین و یا بالای مسجد قرار داده شود؛ زیرا مساجد برای عبادت بنا شده‌اند، نه برای بازی و کارهای بیهوده و بالا بردن صدا.

4.     واجب است که مساجد از نجاسات پاک باشند، و واجب است که آب انبارها و توالت‌ها خارج از مساجد باشند؛ نه بالا و پایین مسجد. و هنگام ضرورت قرار دادن آن در پایین مسجد جایز است؛ و نه در بالایش.

آداب دخول مسجد

1.     سنت است که مسلمان با آرامش به سوی مسجد برود.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِذَا ثُوِّبَ لِلصَّلَاةِ فَلَا تَأْتُوهَا وَأَنْتُمْ تَسْعَوْنَ، وَأْتُوهَا وَعَلَیْکُمُ السَّکِینَةُ، فَمَا أَدْرَکْتُمْ فَصَلُّوا، وَمَا فَاتَکُمْ فَأَتِمُّوا، فَإِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا کَانَ یَعْمِدُ إِلَى الصَّلَاةِ فَهُوَ فِی صَلَاةٍ».[31]

ابوهریره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «هنگامی‌که برای نماز اقامه گفته می‌شود، با سرعت به سمت نماز نروید، بلکه با آرامش و وقار بیایید، هرچه از نماز را - با جماعت- دریافتید، بخوانید و آن‌چه را از دست دادید، کامل نمایید. وقتی یکی از شما قصدِ نماز می‌کند، گویا در نماز است».

2.     سنت است که فرد مسلمان وقتی که به مسجد می‌آید با پای راست وارد شود و این دعا را بخواند:

«اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ».[32]

«یا الله! دروازه‌های رحمت خویش را برایم باز کن».

«أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ، وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ، مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ».[33]

«به الله بزرگ و به وجه کریمش و پادشاهى ازلی‌اش از شیطان رانده شده پناه مى‌برم».

3.        و هنگام خروج با پای چپ خارج شود و بگوید:

«اللهم إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ».[34]

«یا الله! از فضل و بخشش تو می‌خواهم».

وقتی که فرد مسلمان وارد مسجد شود، چه کار کند؟

1.     وقتی که مسلمان وارد مسجد شود، بر اهل آن سلام می‌گوید، سپس دو رکعت تحیت المسجد می‌خواند و مستحب است که به ذکر اللهِ بلندمرتبه و تلاوت قرآن و خواندن نوافل مشغول شود تا زمانی که برای نماز اقامه می‌شود و سعی نماید که در صف اول و سمت راست امام قرار گیرد.

2.     مسلمان از هر چیزی که او را از پروردگارش دور می‌کند یا باعث آزار و اذیت فرشتگان و نمازگزاران اطرافش می‌شود از قبیل بوی بد و سخن گفتن بی‌مورد و از شنیدن و دیدن کارهای بیهوده اجتناب و دوری نماید.

و کسی‌که وارد مسجد یا نماز شود، تلفن همراه خویش را خاموش یا ساکت نماید تا او را از مناجات پروردگار خویش دور نکند و به چیزی دیگر مشغول ننماید.

3.     مشروع است که اطفال را اولیا با خودشان به مسجد ببرند تا عادت نمایند و با مکان عبادت الفت حاصل نمایند و کیفیت نماز را بشناسند. پس اگر موجب آزار و اذیت می‌شوند باید جلوی‌شان گرفته شود.

حکم خوابیدن در مسجد

مساجد خانه‌های الله و محل عباداتی مانند نماز، ذکر، تلاوت قرآن، تعلیم و تعلم علم هستند. و خوابیدن بعضی اوقات در مسجد برای کسی‌که نیازمند است، مانند غریب و فقیری که محل سکونت ندارد، جایز است.

اما از استفاده از مساجد به عنوان خوابگاه و محل گفت‌وگو نهی شده است، مگر برای کسی‌که در آن معتکف است و استراحت می‌نماید و مانند آن‌ها.

حکم وارد شدن به مسجد برای کسی‌که طهارت ندارد

کسی‌که طهارت ندارد از سه حالت خالی نیست:

1.     کسی‌که حدث اصغر دارد، وقتی که وارد شد، ننشیند، مگر اینکه وضو بگیرد و دو رکعت بخواند.

2.     حایض یا نفاس‌شده به هنگام ضرورت جایز است وارد مسجد شود و بنشیند، ولی صحبت نکند.

3.     برای جنب جایز است که از داخل مسجد عبور نماید ولی آنجا مکث نکند.

و برای آن‌ها ذکر الله گفتن و لمس قرآن و تلاوت آن جایز است؛ زیرا مؤمن نجس نمی‌شود و دلیل شرعی برای منع آن وجود نداد، پس حکم بر برائت اصلی باقی می‌ماند. افضل این است که همه‌ی افعالی که ذکر شد با طهارت صورت گیرد.

1.      الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡرَبُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَأَنتُمۡ سُکَٰرَىٰ حَتَّىٰ تَعۡلَمُواْ مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّىٰ تَغۡتَسِلُواْۚ [النساء: 43]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، در حال مستی به نماز نایستید تا زمانی که بدانید چه می‌گویید و [همچنین] هنگامی که جُنُب هستید، تا غسل نکرده‌اید، به نماز [و مسجد] نزدیک نشوید مگر آنکه رهگذر باشید».

2.      عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج لَقِیَهُ فِی بَعْضِ طَرِیقِ المَدِینَةِ وَهُوَ جُنُبٌ، فَانْخَنَسْتُ مِنْهُ، فَذَهَبَ فَاغْتَسَلَ ثُمَّ جَاءَ، فَقَالَ: «أَیْنَ کُنْتَ یَا أَبَا هُرَیْرَةَ» قَالَ: کُنْتُ جُنُبًا، فَکَرِهْتُ أَنْ أُجَالِسَکَ وَأَنَا عَلَى غَیْرِ طَهَارَةٍ، فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ، إِنَّ المُسْلِمَ لاَ یَنْجُسُ».[35]

ابوهریره س می‌گوید پیامبر ج در یکی از کوچه‌های مدینه مرا دید. چون جنب بودم، خود را عقب کشیدم و از چشم رسول الله ج پنهان کردم. پیامبر ج از من جستجو کرد. پس از غسل، خدمت پیامبر ج آمدم. فرمود: «ای ابوهریره، کجا بودی؟» عرض کردم: به علت جنابت و نداشتن طهارت، مجالست با شما را مناسب ندانستم. رسول الله ج فرمود: «سبحان الله، مؤمن که نجس نمی‌شود».

3.     عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ ج: «نَاوِلِینِی الْخُمْرَةَ» مِنَ الْمَسْجِدِ، قَالَتْ فَقُلْتُ: إِنِّی حَائِضٌ، فَقَالَ: «إِنَّ حَیْضَتَکِ لَیْسَتْ فِی یَدِکِ».[36]

عایشه ل می‌گوید: رسول الله ج از مسجد به من فرمود: «سجاده را برایم بیاور». عایشه ل می‌گوید: من گفتم: من حیض هستم. فرمود: «حیض بودنت در دست تو نیست».

شرح: " حیض تو در دست تو نیست" به این معنا است که جسم و دست زنی که در دوران قاعدگی به سر می‌برد، نجس نیست.

حکم قفل کردن و بستن مساجد

جایز نیست که هنگام نماز و غیر آن دروازه‌های مساجد بسته شود؛ زیرا خانه‌های الله و محل عبادت هستند، پس کسی از ورود به آن‌ها منع نمی‌شود، ولی به خاطر فرش و تجهیزات یا اشیایی دیگر که بیم سرقت آن‌ها از طرف سارقان است و یا اگر همیشه باز باشند، باعث فساد و خرابی می‌شود، برای متولی جایز است که بعضی اوقات آن را به خاطر حفاظت کردن قفل نماید.

حکم تزیین مساجد به وسیله‌ی نوشتن آیات و غیره

تزیین مساجد به وسیله‌ی آیات قرآن و غیره مکروه است؛ زیرا نسبت به قرآن توهین محسوب می‌شود و ذهن نمازگزار را هنگام نماز خواندن مشغول می‌نماید و قرآن برای عمل کردن به آن نازل شده است؛ نه برای تزیین دیوارها.

حکم سلام گفتن به کسی‌که در حال نماز خواندن است

مستحب است که بر نمازگزار نیز سلام گفته شود، و نمازگزار با انگشتان یا دستش یا با سرش به صورت اشاره جواب دهد، البته با سخن گفتن جواب ندهد.

عَنْ صُهَیْبٍ س قَالَ: مَرَرْتُ بِرَسُولِ اللَّهِ ج وَهُوَ یُصَلِّی، فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ، فَرَدَّ إِلَیَّ إِشَارَةً.[37]

صهیب رومی س می‌گوید: از کنار رسول الله ج در حالی که نماز می‌خواند، عبور کردم و بر او سلام عرض نمودم، پس با اشاره جوابم را داد.

حکم فاصله و مانع گذاشتن در مسجد

1.     سنت این است که شخص خودش زود به مسجد برود. پس اگر قبل از رفتن، سجاده و یا چیزی همانند آن فرستاد تا برای او جا بگیرند و خودش دیر آمد، از دو جهت مخالف شریعت عمل کرده است:

از جهت تأخیر کردن، در حالی که امر شده که زود به مسجد برود.

و به خاطر غصب آن مکان از گروهی در مسجد و منع کسانی که زودتر آمده‌اند از اینکه آنجا نماز بخوانند. اگر کسی در مسجد، چیزی فرش کرد و دیر آمد، کسی‌که از او زودتر آمد، می‌تواند آن را بردارد و در مکانش نماز بخواند و بر او گناهی نیست.

2.     کسی‌که در مسجد است، می‌تواند مانعی در صف بگذارد و آنجا بنشیند، و اگر به خاطر عذری مانند تجدید وضو و امثال آن بلند شد، سپس قبل از شروع نماز بازگشت، او نسبت به آنجا شایسته‌تر است.

اقسام مردم در نماز

اول - نمازگزاری که روشنی و سردی چشمش در نماز است، و با حضور قلب، در جلوی پروردگارش قرار دارد، پروردگارش را چنان عبادت می‌کند که گویا او را می‌بیند و ظاهر و باطن نمازش کامل و نیکوست، پس او از مقربان و در بالاترین درجات است.

دوم - نمازگزاری که وقتی تکبیر گفت در جلوی پروردگارش حضور قلب دارد و واجب را در نمازش انجام داده است، پس به او اجر می‌رسد.

سوم - نمازگزاری که با نفس جهاد می‌نماید تا قلبش حاضر باشد، یک مرتبه قلبش حضور دارد و مرتبه‌ای دیگر غایب می‌شود، مورد عفو قرار گرفته و برایش به اندازه‌ای که حضور داشته است، اجر و ثواب دارد.

چهارم - نمازگزاری که مواظب است، ولی از نمازش غافل است، برای او داخل نماز و بیرون از آن یکسان است، پس او مقصر است و خودش را برای عقوبت و مجازات عرضه نموده است.

پنجم - نمازگزار سستی که یک مرتبه نماز می‌خواند و یک مرتبه ترک می‌نماید، در روز قیامت به اندازه‌ی سستی و کوتاهی که مرتکب شده است، عذاب خواهد دید و این بدترین قِسم از اقسام مذکور است. و اما کسی‌که به طور کلی نماز را ترک کند، کافر شده است.

1.      الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١ ٱلَّذِینَ هُمۡ فِی صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ٢ وَٱلَّذِینَ هُمۡ عَنِ ٱللَّغۡوِ مُعۡرِضُونَ٣ [المؤمنون: 1-3]. «به راستی که مؤمنان رستگار شدند؛ همان کسانی ‌که در نمازشان فروتن هستند؛ و آنان ‌که از [گفتار و رفتار] بیهوده رویگردانند».

2.      و الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَوَیۡلٞ لِّلۡمُصَلِّینَ٤ ٱلَّذِینَ هُمۡ عَن صَلَاتِهِمۡ سَاهُونَ٥ ٱلَّذِینَ هُمۡ یُرَآءُونَ٦ وَیَمۡنَعُونَ ٱلۡمَاعُونَ٧ [الماعون: 4-7]. «پس وای بر نمازگزاران! همان کسانی ‌که از نمازشان غافلند. کسانی ‌که خودنمایی می‌کنند و [امانت دادنِ] وسایل ضروری زندگی را دریغ می‌ورزند». ‌

حکمت مناجات کردن با پروردگار در نماز

به پا داشتن نماز با خوب عبادت کردن و خوب مناجات کردن با پروردگار، و داشتن خشوع قلب در جلوی پروردگار که پادشاه است، کامل می‌شود.

پس حضور قلب داشتن در جلوی پروردگار نخستین مکان از منازل نماز است که فرد فقیر و ناتوان به الله غنی و قادر می‌رسد.

پس اگر قلب حاضر بود و اعضای بدن برای اطاعت فرمان‌برداری کردند و مناجات حاصل شد، بنده به پروردگارش نزدیک می‌شود، و نیکی از بالای سر تا پایین پا او را فرا می‌گیرد و الله نمازش را می‌پذیرد و گناهانش را می‌آمرزد و به او نزدیک می‌گردد و دعایش را اجابت نموده و بر او بخشش زیاد عطا می‌نماید.

وقتی که بنده به این مقام برسد، الله را چنان عبادت می‌کند که گویا او را می‌بیند. پس قلبش خاشع می‌شود و اشک‌ها جاری می‌شوند و حیایش افزایش می‌یابد و احساس شکستگی بزرگی دارد، و قلب از مناجات پروردگار احساس لذت می‌نماید؛ زیرا عظمت و بزرگی الله را می‌بیند و احسان بزرگش را مشاهده می‌کند. پس زیاد تکبیر و تحمید و تسبیح و استغفار بگویید و ذلیل بودن و شکستگی خویش را برای الله ظاهر نمایید.

پاک و منزه است ذاتی‌که بر بنده‌اش با این دیدار روزانه و این نمازی که بنده را به پروردگارش مرتبط می‌کند اکرام می‌نماید. مناجاتی که بین فقیر و غنی در بهترین و زیباترین شکل و شمایل و در بهترین مکان و زمان و بهترین اقوال و اعمال و بزرگ‌ترین تحمید و بزرگی و با فضیلت‌ترین تسبیح و تقدیس برای پروردگاری که از هر عیب و نقصی دور است، صورت می‌گیرد.

پس این عبادتی است که شایسته می‌باشد مُهر ورود به بهشت بر آن زده شود، بلکه قیمت و بهایی برای محبت است و وسیله‌ای برای قرب و نزدیکی به پروردگاری است که پادشاه صاحب کرامت و مهربانی است.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ٥٤ فِی مَقۡعَدِ صِدۡقٍ عِندَ مَلِیکٖ مُّقۡتَدِرِۢ٥٥ [القمر: 54-55]. «پرهیزگاران در باغ‌ها و [کنار] جویبارهای [بهشتی] جای دارند؛ در مجلسى سرشار از راستی [و شایستگی] و نزد فرمانروایی مقتدر».

5- روش نماز

روش نماز پیامبر ج از تکبیر تا سلام گفتن:

الله بلندمرتبه بر هر مسلمانی در شبانه‌روز پنج مرتبه نماز فرض نموده که عبارت‌اند از:

ظهر، عصر، مغرب، عشا و فجر.

کسی‌که می‌خواهد نماز بخواند، وضو می‌گیرد، سپس رو به روی قبله و نزدیک سُتره قرار می‌گیرد. بین او و بین سُتره به اندازه‌ی سه ذراع فاصله باشد، و بین جایگاه ستره و سجده به اندازه‌ی عبور یک گوسفند باشد، و چیزی را رها نکند که از بین او و ستره عبور کند، و کسی‌که از بین ستره و نمازگزار عبور نماید، پس او گناهکار است و بزرگی ستره، به اندازه‌ی پالان شتر کفایت می‌کند.

عَنْ أَبِی جُهَیْمٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَوْ یَعْلَمُ المَارُّ بَیْنَ یَدَیِ المُصَلِّی مَاذَا عَلَیْهِ، لَکَانَ أَنْ یَقِفَ أَرْبَعِینَ خَیْرًا لَهُ مِنْ أَنْ یَمُرَّ بَیْنَ یَدَیْهِ».[38]

ابوجهیم س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «اگر کسی‌که از جلوی نمازگزار می‌گذرد، می‌دانست که با این‌کار چه قدر گناهکار می‌شود، چنان‌چه چهل- روز یا ماه یا سال- توقف می‌کرد، برایش بهتر از آن بود که از جلوی نمازگزار عبور کند».

کسی‌که می‌خواهد نماز بخواند با قلبش نیت می‌نماید سپس تکبیرة الاحرام را می‌گوید: «الله اکبر»، و یک مرتبه دو دستش را با تکبیر بالا می‌برد. گاهی بعد از تکبیر و بعضی اوقات قبل از آن بالا می‌برد. در حالی دست‌هایش را بالا می‌برد که انگشتانش باز، و به سمت قبله هستند و تا برابری شانه‌هایش بالا می‌برد و بعضی اوقات تا برابری نرمه‌ی گوش‌ها بالا می‌برد.

به همه‌ی این موارد بعضی اوقات به خاطر زنده نگه داشتن سنت عمل کند و به حالت‌های مختلفی که مشروع است، عمل نماید.

سپس دست راست را بر پشت کف دست چپ و مچ و ساعد قرار می‌دهد و بعضی اوقات با دست راست، دست چپ را قبضه می‌نماید (با انگشتان دست راست دست چپ را در بر می‌گیرد) و گاهی دست راست را بر ساعد چپ بدون قبض کردن می‌گذارد. و اگر خواست دست‌هایش را بر سینه‌اش می‌گذارد و با خشوع به جایگاه سجده نگاه می‌کند.

سپس نمازش را با اذکار و دعاهایی که از سنت ثابت است، شروع می‌کند، از جمله:

1.     اینکه می‌گوید: «اللهم بَاعِدْ بَیْنِی وَبَیْنَ خَطَایَایَ، کَمَا بَاعَدْتَ بَیْنَ المَشْرِقِ وَالمَغْرِبِ، اللهم نَقِّنِی مِنَ الخَطَایَا کَمَا یُنَقَّى الثَّوْبُ الأَبْیَضُ مِنَ الدَّنَسِ، اللهم اغْسِلْ خَطَایَایَ بِالْمَاءِ وَالثَّلْجِ وَالبَرَدِ».[39]

«یا الله! میان من و گناهانم فاصله قرار بده، همان‌طور که میان مشرق و مغرب فاصله انداختی، یا الله! همچنان که پارچه‌ی سفید از پلیدی و چرک، پاک و صاف می‌گردد، گناهانم را پاک و صاف بگردان. یا الله! گناهانم را به وسیله‌ی‌ آب، یخ و تگرگ بشوی و پاک بگردان».

2.     یا می‌گوید: «سُبْحَانَکَ اللهم وَبِحَمْدِکَ وَتَبَارَکَ اسْمُکَ، وَتَعَالَى جَدُّکَ، وَلَا إِلَهَ غَیْرَکَ».[40]

«یا الله! پاک و منزه هستی و حمد و ستایش مخصوص توست و نام تو مبارک است و مقام و منزلت تو نیز بالاست، و هیچ معبود بر حقی غیر از تو وجود ندارد».

3.     یا می‌گوید: «اللهم رَبَّ جَبْرَائِیلَ، وَمِیکَائِیلَ، وَإِسْرَافِیلَ، فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ تَحْکُمُ بَیْنَ عِبَادِکَ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ، اهْدِنِی لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ، إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ».[41]

«یا الله! ای پروردگار جبرائیل، میکائیل و اسرافیل، ای به وجود آورنده‌ی آسمان‌ها و زمین، تو نسبت به پنهان و آشکار، علم داری، تو در بین بندگانت در آنچه که اختلاف دارند، قضاوت می‌نمایی، مرا از اختلافی که در حق به وجود آمده است، هدایت کن، به درستی که تو هرکسی را که بخواهی به راه مستقیم هدایت می‌نمایی».

4.     یا می‌گوید: «اللهُ أَکْبَرُ کَبِیرًا، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ کَثِیرًا، وَسُبْحَانَ اللهِ بُکْرَةً وَأَصِیلًا».[42]

«الله برترین و بزرگ‌ترین است، همه‌ى ستایش‌ها به کثرت مخصوص اوست، من صبح و شام او را تسبیح مى‌گویم».

5.     یا بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ حَمْدًا کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ».[43]

«حمد و ستایشِ بسیار، خالص و پاک از آنِ الله است».

هر کدام از این‌ها را حداقل یک مرتبه بگوید و به صورت‌های مختلفی که در شریعت آمده است، به خاطر زنده نگه داشتن سنت عمل نماید.

سپس آهسته و سری بگوید: «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»: «از شر شیطان رانده شده به الله پناه می‌برم».

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَإِذَا قَرَأۡتَ ٱلۡقُرۡءَانَ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ مِنَ ٱلشَّیۡطَٰنِ ٱلرَّجِیمِ٩٨ [النحل: 98]. «پس هنگامی ‌که قرآن می‌خوانی، از [شرّ] شیطانِ رانده‌شده، به الله پناه ببر».

سپس به صورت سری و آهسته بگوید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»[44]: «به نام الله بخشاینده مهربان».

سپس سوره‌ی فاتحه را بخواند و در هر آیه وقف نماید و نماز خواندن بدون سوره‌ی فاتحه صحیح نیست.

خواندن سوره‌ی فاتحه در تمام رکعت‌های سری واجب است، اما در رکعت‌های جهری که امام، بلند می‌خواند، مأموم ساکت می‌شود و به قرائت امام گوش می‌دهد.

وقتی که قرائت فاتحه تمام شد، «آمین» می‌گوید: امام و مأموم و منفرد آمین بگویند. و در رکعت‌های جهری امام و مأموم با صدای بلند با هم آمین بگویند.

1.      عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا أَمَّنَ الإِمَامُ، فَأَمِّنُوا، فَإِنَّهُ مَنْ وَافَقَ تَأْمِینُهُ تَأْمِینَ المَلاَئِکَةِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[45]

ابوهریره س از پیامبر ج روایت می‌کند که فرمود: «هنگامی‌که امام آمین گفت، شما نیز آمین بگویید؛ زیرا کسی‌که آمین گفتنش با آمین فرشتگان هماهنگ باشد، گناهان گذشته‌اش بخشیده می‌شوند».

2.      عَنْ وَائِلِ بْنِ حُجْرٍ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج إِذَا قَرَأَ ﴿وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧ [الفاتحة: 7]، قَالَ: «آمِینَ»، وَرَفَعَ بِهَا صَوْتَهُ.[46]

وائل بن حجر س می‌گوید: وقتی رسول الله ج این آیه را تلاوت می‌نمود: ﴿وَلَا ٱلضَّآلِّینَ٧ [الفاتحة: 7] می‌فرمود: آمین، و صدایش را بالا می‌برد.

سپس بعد از فاتحه، در دو رکعت اول، سوره‌ای یا هرچه از قرآن برایش میسر باشد، تلاوت نماید و بعضی اوقات طولانی نماید، و گاهی به خاطر سفر یا سرفه یا بیماری یا گریه کردن بچه کوتاه نماید. در اغلب اوقات سوره‌ی کامل بخواند و گاهی وقت‌ها آن را در دو رکعت تقسیم نماید و بعضی اوقات کل آن را در رکعت دوم، دوباره بخواند، و گاهی اوقات، چند سوره را در یک رکعت تلاوت نماید و قرآن را با ترتیل و صدای زیبا تلاوت کند.

در نماز صبح و دو رکعت نخست مغرب و عشا به صورت جهری و آشکارا تلاوت نماید و در نماز ظهر و عصر و رکعت سوم مغرب و دو رکعت آخر عشا به صورت سری و آهسته تلاوت کند و بر سر هر آیه وقف نماید.

از سنت این است که در نمازهای پنج‌گانه آیات و سوره‌های ذیل را تلاوت نماید:

1.     نماز فجر: بعد از فاتحه، از سوره‌های «طولانی مفصل (جدا جدا)»، تلاوت نماید.

سوره‌های مفصل از سوره «ق» تا آخر قرآن، و سوره‌های طولانی مفصل از «ق» تا «عم»، و سوره‌های متوسط مفصل از «عم» تا «ضحی» و سوره‌های کوتاه مفصل از «ضحی» تا «ناس» هستند. سوره‌های مفصل اندکی بیش از چهار جزء هستند.

2.     نماز ظهر: در دو رکعت اول، بعد از فاتحه در هر رکعت یک سوره بخواند و در رکعت اولی نسبت به رکعت دومی طولانی‌تر بخواند. در هر رکعت به اندازه‌ی سی آیه بخواند، و گاهی اوقات قرائت را طولانی کند و بعضی وقت‌ها از سوره‌های کوتاه بخواند و در دو رکعت آخر، فقط فاتحه را بخواند و بعضی اوقات امام آیه را طوری بخواند که مأمومین بشنوند.

3.     نماز عصر: بعد از فاتحه در دو رکعت اول، سوره‌ای بخواند و رکعت اولی را از دومی طولانی‌تر نماید. در هر رکعت به اندازه‌ی پانزده آیه بخواند و در دو رکعت آخر، فقط فاتحه بخواند و بعضی اوقات امام آیه‌ای را طوری بخواند که مأمومین بشنوند.

4.     نماز مغرب: در دو رکعت اول، بعد از فاتحه از سوره‌های «کوتاه مفصل» تلاوت نماید و بعضی اوقات از سوره‌های «طولانی مفصل» و «متوسط مفصل» قرائت نماید و گاهی اوقات در دو رکعت اول سوره‌ی اعراف و بعضی اوقات انفال را در دو رکعت بخواند و در رکعت سوم فقط فاتحه را بخواند.

5.     نماز عشا: در دو رکعت اول بعد از فاتحه از سوره‌های متوسط مفصل بخواند و در دو رکعت آخر، فقط فاتحه را بخواند.

هنگامی‌که از قرائت فارغ شد، مدت‌زمانی به اندازه‌ی یک نفس کشیدن سکوت نماید، سپس دست‌هایش را تا برابری شانه‌ها یا گوش‌هایش بالا ببرد و بگوید: «الله اکبر» و به رکوع برود. و دو کف را بر زانوهایش قرار دهد، طوری که گویا آن‌ها را گرفته است و بین انگشتانش را باز بگذارد و آرنج‌هایش را از پهلوهایش دور نگه دارد و پشت خویش را پهن نماید و سرش را در برابری کمرش قرار دهد و در رکوع آرام گیرد و پروردگارش را تعظیم کند. سپس در رکوع از انواع اذکار و دعاهایی که در سنت است، بخواند، از جمله:

1.     «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ».[47]

«پروردگار بزرگ من، پاک و منزه است».

2.     یا می‌گوید: «سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِکَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی».[48]

«یا الله! ای پروردگارمان! تو پاک و منزهی و تو را حمد و ستایش می‌کنیم؛ پس مرا بیامرز».

و این دعا را زیاد در رکوع و سجده‌اش بگوید.

3.     یا می‌گوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَالرُّوحِ».[49]

«پروردگار فرشتگان و جبرئیل، از هر عیب و نقصی پاک و منزه می‌باشد».

4.     یا بگوید: «اللَّهُمَّ لَکَ رَکَعْتُ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَلَکَ أَسْلَمْتُ، خَشَعَ لَکَ سَمْعِی، وَبَصَرِی، وَمُخِّی، وَعَظْمِی، وَعَصَبِی».[50]

«یا الله! برای تو رکوع کردم و به تو ایمان آوردم و برای تو تسلیم شدم، شنوایی و بینایی، و مغز و استخوان و عصب‌هایم برای تو خشوع می‌نمایند».

5.        یا بگوید: «سُبْحَانَ ذِی الْجَبَرُوتِ وَالْمَلَکُوتِ وَالْکِبْرِیَاءِ وَالْعَظَمَةِ».[51]

«الله که صاحب جبروت و ملکوت و کبریایی و عظمت می‌باشد پاک و منزه است».

در رکوع و سجده آن را بگوید.

هر کدام از این‌ها را حداقل یک مرتبه بگوید و یک مرتبه همه‌ی آن‌ها را با هم بگوید، به خاطر زنده نگه داشتن سنت به همه‌ی آن‌ها که مشروع هستند، عمل نماید.

سپس سرش را از رکوع بلند نماید و معتدل و راست قرار گیرد و چنان بایستد که همه‌ی استخوان‌ها و مفاصل سر جای‌شان قرار گیرند و دست‌هایش را تا برابری شانه‌ها یا گوش‌هایش، همان‌طور که قبلا بیان شد، بالا ببرد. سپس آن‌ها را رها کند یا بر سینه‌اش قرار دهد، همان‌طور که قبلا بیان شد. اگر امام یا منفرد بود، بگوید: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»[52]: «الله ستایش ستاینده خویش را می‌شنود».

پس هنگامی‌که بعد از رکوع ایستاد، امام یا مأموم و یا منفرد باشد، می‌گوید:

1.     «رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ».[53]

«پروردگارا! ستایش از آنِ تو است».

2.     یا بگوید: «رَبَّنَا لَکَ الحَمْدُ».[54]

3.     یا بگوید: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الحَمْدُ».[55]

4.     یا بگوید: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ».[56]

هر یک از این‌ها را به نوبت بگوید و به همه‌ی وجوه مختلفی که مشروع است به خاطر زنده نگه داشتن سنت عمل نماید.

و بعضی اوقات این جمله را بر آن اضافه نماید: «حَمْدًا کَثِیرًا طَیِّبًا مُبَارَکًا فِیهِ».[57]

«حمد و ستایشِ بسیار، خالص و پاک».

و بعضی اوقات این دعا را اضافه نماید: «مِلْءُ السَّمَاوَاتِ وَمِلْءُ الْأَرْضِ، وَمَا بَیْنَهُمَا، وَمِلْءُ مَا شِئْتَ مِنْ شَیْءٍ بَعْدُ، أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْمَجْدِ، لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلَا یَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْکَ الْجَدُّ».[58]

«(آن‌گونه ستایشی) که آسمان‌ها و زمین و میان آن‌ها و هرچه را که تو بخواهی، پر کند. الهی! تو شایسته ستایش و عظمت هستی، آن‌چه را که تو عنایت کنی، هیچ کسی نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد و چیزی را که تو منع نمایی، کسی نمی‌تواند آن را عطا کند. سعی و تلاش فرد در برابر مشیت تو سودی ندارد».

و گاهی این دعا را بیفزاید: «مِلْءُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَمِلْءُ مَا شِئْتَ مِنْ شَیْءٍ بَعْدُ، أَهْلَ الثَّنَاءِ وَالْمَجْدِ، أَحَقُّ مَا قَالَ الْعَبْدُ، وَکُلُّنَا لَکَ عَبْدٌ: اللَّهُمَّ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلَا یَنْفَعُ ذَا الْجَدِّ مِنْکَ الْجَدُّ».[59]

«(آن‌گونه ستایشی) که آسمان‌ها و زمین و میان آن‌ها و هرچه را که تو بخواهى، پر کند. الهى! تو شایسته ستایش و عظمت هستى. الهى! تو شایسته‌ى ستایش بندگان هستى؛ همگى ما بندگان تو هستیم؛ یا الله! آن‌چه را که تو عنایت کنی، هیچ‌کسی نمی‌تواند جلوى آن را بگیرد و چیزی را که تو منع نمایی، کسى نمی‌تواند آن را عطا کند. سعی و تلاش فرد در برابر مشیت تو سودی ندارد».

و سنت طولانی کردن این قیام «قومه» برای ذکر و دعا و آرام گرفتن در آن است.

سپس «الله اکبر» بگوید و به سجده برود و بر هفت عضو سجده کند: دو کف دست، دو زانو، دو قدم و از اعضای سر بر پیشانی و بینی. دست‌هایش را قبل از زانوهایش بر زمین بگذارد، سپس پیشانی را به همراه بینی بر زمین قرار دهد و بر دو دست خویش تکیه زند و پهن کند و انگشتانش را جمع نماید و به سوی قبله قرار دهد و آن‌ها را برابر شانه‌ها و گاهی اوقات برابر گوش‌هایش قرار دهد و بینی و پیشانی‌اش را بر زمین مستحکم کند و بازوهایش را از پهلوهای خویش و شکمش را از ران‌هایش دور نگه دارد و آرنج‌ها و دو ساعدش را از زمین بلند نگه دارد.

و زانوها و اطراف قدم‌هایش را بر زمین مستقر کند و سر انگشتان پاهایش را به طرف قبله نماید و پاهایش را نصب نماید و بین آن‌ها فاصله گذارد و همچنین بین ران‌هایش فاصله قرار دهد و در سجود آرام گیرد و در رکوع و سجده از قرآن نخواند. و سنت این است که مأموم تا وقتی امام پیشانی‌اش را بر زمین نگذاشته در حالت ایستاده باقی بماند و پس از آن سجده نماید.

سپس در سجده از اذکار و دعاهایی که در سنت وارد شده است، بخواند، از جمله:

1.     «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى».[60]

«پروردگار بلندمرتبه من، پاک و منزه است».

2.     یا بگوید: «سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا وَبِحَمْدِکَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی».[61]

«یا الله! ای پروردگارمان! تو پاک و منزهی و تو را حمد و ستایش می‌کنیم؛ پس مرا بیامرز».

3.       یا بگوید: «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ، رَبُّ الْمَلَائِکَةِ وَالرُّوحِ».[62]

«پروردگار فرشتگان و جبرئیل، از هر عیب و نقصی پاک و منزه می‌باشد».

4.     یا بگوید: «اللَّهُمَّ لَکَ سَجَدْتُ، وَبِکَ آمَنْتُ، وَلَکَ أَسْلَمْتُ، سَجَدَ وَجْهِی لِلَّذِی خَلَقَهُ، وَصَوَّرَهُ، وَشَقَّ سَمْعَهُ وَبَصَرَهُ، تَبَارَکَ اللهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ».[63]

«یا الله! براى تو سجده کردم، به تو ایمان آوردم و در برابر فرمان تو تسلیم شدم؛ چهره‌ام براى ذاتی که آن را آفرید و صورت بخشید و عضو شنوایى و بینایى در آن قرار داد، سجده نمود؛ با برکت است الله که بهترین آفریدگار است».

5.     یا بگوید: «اللهم اغْفِرْ لِی ذَنْبِی کُلَّهُ دِقَّهُ، وَجِلَّهُ، وَأَوَّلَهُ وَآخِرَهُ وَعَلَانِیَتَهُ وَسِرَّهُ».[64]

«یا الله! گناهان مرا تماماً بیامرز؛ کوچک و بزرگ، اول و آخر، و آشکار و پنهانش را».

6.     یا بگوید: «اللهم أَعُوذُ بِرِضَاکَ مِنْ سَخَطِکَ، وَبِمُعَافَاتِکَ مِنْ عُقُوبَتِکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْکَ لَا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِکَ».[65]

«یا الله! از خشم تو به خشنودی‌ات و از مجازات و کیفرت به عافیت تو پناهنده می‌شوم. از تو به خودت پناه می‌برم، من از عهده‌ی ستایش تو بر نمی‌آیم. تو همان‌گونه‌ای که خود را ستوده‌ای».

7.     یا بگوید: «سُبْحَانَکَ وَبِحَمْدِکَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ».[66]

«پاک و منزه هستی و من تو را سپاس و ستایش می‌کنم و معبود راستینی جز تو نیست».

به خاطر زنده نگه داشتن سنت، همه‌ی این‌ها را به نوبت بگوید و گاهی بین آن‌ها جمع نماید و آنچه که از دعا در سنت ذکر شده زیاد بگوید و سجده‌اش را طولانی نماید و در آن آرام گیرد.

سپس سرش را از سجده بر دارد و بگوید: «الله اکبر» و به صورت مفترش بر پای چپش بنشیند و پای راستش را عمود قرار دهد و انگشتان آن به سوی قبله باشد و دست راست را بر ران راست یا زانویش و دست چپ را بر ران چپ یا بر زانویش قرار دهد و انگشتان دست‌هایش را بر ران‌ها یا زانوهایش پهن نماید.

به هرکدام به خاطر زنده‌ نگه داشتن سنت عمل نماید.

و سنت است گاهی اوقات به این صورت بنشیند که هردو پایش را نصب کند و باسنش را بر پشت پاشنه‌هایش قرار دهد و در این نوع نشستن آرام گیرد و چنان نشیند که هر استخوانی سرجایش قرار گیرد.

سپس در این جلسه و نشستن از این دعاها بخواند:

«رَبِّ اغْفِرْ لِی، رَبِّ اغْفِرْ لِی».[67]

«پروردگارا! مرا بیامرز، پروردگارا! مرا بیامرز».

این دعا را بر حسب طولانی و یا کوتاه بودن جَلْسه (نشستن بعد از سجده) تکرار نماید.

سپس «الله اکبر» بگوید و سجده دوم را انجام دهد و بگوید: «الله اکبر» و در این سجده مانند سجده‌ی اول انجام دهد.

سپس سرش را بلند نماید و «الله اکبر» بگوید و سپس بر پای چپ و با اعتدال بنشیند تا اینکه هر استخوانی سر جایش قرار گیرد.

و این جَلْسه، جَلْسه‌ی استراحت نام دارد و هیچ ذکر و دعایی در آن وجود ندارد.

رسول الله ج بعد از رکعت اول و سوم (پس از سجده‌ی دوم) نخست اندکی می‌نشست و سپس بر می‌خاست.[68]

سپس وقتی برای رکعت دوم بلند می‌شود با دو دستش بر زمین تکیه زند و در این رکعت همان‌طور عمل کند که در رکعت اول انجام داد، ولی رکعت دوم را از اول کوتاه‌تر نماید و دعای استفتاح را نخواند.

سپس بعد از فارغ شدن از رکعت دوم برای تشهد اول می‌نشیند و در نمازهای سه رکعتی و چهار رکعتی به صورت افتراش بر پای چپش می‌نشیند و پای راست را نصب می‌نماید و دست و انگشتانش را همانند بین دو سجده قرار می‌دهد. ولی تمام انگشتان کف دست راست را مشت نماید و با انگشت ابهام به سوی قبله اشاره کند و همزمان با خواندن تشهد، آن را تکان دهد و یا این‌که بلند نگه دارد، ولی حرکت ندهد و با چشم به آن نگاه کند تا این‌که برای رکعت بعدی بلند شود یا سلام دهد. هنگامی‌که با انگشتش اشاره نماید، انگشت ابهام را بر روی انگشت وسطی قرار دهد و گاهی به صورت حلقه در آورَد، اما دست چپ پهن قرار گیرد. همان‌گونه که قبلا بیان شد.

سپس تشهد را به صورت سِرّی و آهسته با صیغه‌هایی که وارد شده بخواند، از جمله:

1.     تشهد ابن مسعود س که رسول الله ج به او آموخت: «التَّحِیَّاتُ لِلَّهِ وَالصَّلَوَاتُ وَالطَّیِّبَاتُ، السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ، السَّلاَمُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ، أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».[69]

«همه درود، و خیر و برکت‌ها و پاکی‌ها سزاوار ذات الله مى‌باشد و درود و رحمت و برکت‌های الله بر تو اى پیامبر، و درود بر ما و بندگان صالح الله، اعتراف مى‌کنم که هیچ‌ معبود راستینی جز الله نیست و اعتراف مى‌کنم که محمّد بنده و فرستاده الله است».

2.     تشهد ابن عباس ب که از رسول الله ج روایت می‌کند: «التَّحِیَّاتُ الْمُبَارَکَاتُ، الصَّلَوَاتُ الطَّیِّبَاتُ لِلَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُهُ، السَّلَامُ عَلَیْنَا وَعَلَى عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِینَ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللهِ».[70]

«همه درود، و خیر و برکت‌ها و پاکی‌ها سزاوار ذات الله مى‌باشد و درود و رحمت و برکت‌های الله بر تو اى پیامبر، و درود بر ما و بندگان صالح الله، اعتراف مى‌کنم که هیچ‌ معبود راستینی جز الله نیست و اعتراف مى‌کنم که محمّد فرستاده الله است».

به خاطر حفظ سنت و عمل نمودن به آن، به روش‌های مختلف و مشروعی که ذکر شده تشهد خوانده شود.

اگر نماز دو رکعتی بود بر پیامبر ج و به صورت سری و آهسته با صیغه‌های مختلفی که در سنت وارد شده است صلوات بفرستد، از جمله:

1.        «اللهم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ، وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ، وَعَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ».[71]

«یا الله! بر محمد و خاندان و پیروانش درود بفرست؛ همان‌گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود فرستادی. همانا تو، ستوده و بزرگ و قدرتمندی. یا الله! بر محمد و خاندان و پیروانش برکت عنایت کن؛ همان‌گونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم برکت دادی. همانا تو، ستوده و بزرگ و قدرتمندی».

2.     یا بگوید: «اللهم صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ، کَمَا صَلَّیْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ، وَبَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَأَزْوَاجِهِ وَذُرِّیَّتِهِ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَى آلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ».[72]

«یا الله! بر محمد و همسران و فرزندانش درود بفرست؛ همان‌گونه که بر خاندان ابراهیم درود فرستادی؛ و به محمد و همسران و فرزندانش برکت عنایت کن؛ همان‌گونه که به خاندان ابراهیم برکت دادی. همانا تو، ستوده و بزرگ و قدرتمندی».

به خاطر حفظ و زنده نگه داشتن سنت، به همه‌ی حالات مختلفی که وارد شده است، صلوات بفرستد.

سپس اگر نماز سه رکعتی بود، مانند مغرب، یا چهار رکعتی بود، مانند ظهر و عصر و عشا، تشهد اول را بعد از دو رکعت اول بخواند، سپس برای رکعت سوم دست‌هایش را بر زمین بگذارد و بلند شود و بگوید: «الله اکبر». و با این تکبیر دست‌هایش را تا برابری شانه‌هایش یا گوش‌هایش بالا ببرد، و بر سینه‌اش قرار دهد، همان‌طوری که قبلا بیان شد.

سپس سوره‌ی فاتحه را بخواند و بعد رکوع و سجده کند، همان‌طور که قبلا بیان شد، سپس بعد از تمام شدن رکعت سوم از مغرب برای تشهد آخر بنشیند.

و اگر نماز چهار رکعتی بود، اگر می‌خواست برای رکعت چهارم بلند شود، بگوید: «الله اکبر»، سپس برای جلسه‌ی استراحت بر پای چپ بنشیند، تا اینکه همه‌ی استخوان‌هایش سر جای‌شان قرار گیرند، سپس برای بلند شدن دست‌هایش را بر زمین بگذارد و بلند شود.

و در نمازهای چهار رکعتی در دو رکعت آخر، فقط سوره‌ی فاتحه را تلاوت نماید.

سپس در نمازهای چهار رکعتی ظهر و عصر و عشا و بعد از تشهد آخر بنشیند و در نماز مغرب بعد از رکعت سوم به صورت متورک با یکی از صفات ذیل بنشیند:

1.     اینکه پای راست را نصب و پای چپ را فرش نماید و بر مقعدش بر زمین بنشیند.[73]

و پای چپش را از زیر ساق پای راست بیرون نماید.

2.     اینکه زانوی راست را بر زمین قرار دهد و دو قدم را از یک ناحیه از سمت راست خارج نماید.[74]

3.     اینکه پای راست را فرش نماید و پای چپ را بین ران و ساق پای راست داخل کند.[75]

سپس همان‌طور که قبلا بیان شد تشهد بخواند و بگوید: «التَّحِیَّاتُ...»؛ سپس به همان روش‌هایی که قبلا ذکر شد بر رسول الله ج صلوات بفرستد.

سپس بگوید: «اللهم إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ جَهَنَّمَ، وَمِنْ عَذَابِ الْقَبْرِ، وَمِنْ فِتْنَةِ الْمَحْیَا وَالْمَمَاتِ، وَمِنْ شَرِّ فِتْنَةِ الْمَسِیحِ الدَّجَّالِ».[76]

«یا الله! از عذاب جهنم و عذاب قبر و از فتنه‌ی زندگی و مرگ و از شر فتنه‌ی دجال به تو پناه می‌برم».

سپس از دعاهایی که در نماز از سنت ثابت است هرکدام را که خواست اختیار نماید و هرکدام را یک مرتبه بخواند از جمله:

1.     «اللهم إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی ظُلْمًا کَثِیرًا، وَلاَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِکَ، وَارْحَمْنِی إِنَّکَ أَنْتَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ».[77]

«یا الله! من بر خویشتن ستم فراوانی کرده‌ام و کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد؛ پس مرا با آمرزشی از سوی خویش بیامرز و بر من رحم فرما که تو بسیار آمرزنده و مهربانی».

2.     «اللهم أَعِنِّی عَلَى ذِکْرِکَ، وَشُکْرِکَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِکَ».[78]

«یا الله! به من کمک کن تا ذکر و شکر تو را به جای آورم و عبادت تو را خوب انجام دهم».

3.     «اللهم إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذَابِ القَبْرِ».[79]

«یا الله! من از بزدلی، و فرتوت شدن که باعث ذلت شود و از فتنه‌ی دنیا و عذاب قبر به تو پناه می‌برم».

سپس به صورت آشکارا و جهری بر سمت راست سلام بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ»: «سلام بر شما و رحمت الله بر شما باد». تا اینکه سفیدیِ گونه‌ی راست صورتش مشخص شود و به سمت چپ نیز سلام دهد و بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللهِ» تا اینکه سفیدیِ گونه‌ی چپ صورتش نیز مشاهده شود.[80]

و اگر نماز دو رکعتی فرض یا نفل بود بعد از سجده‌ی دوم رکعت آخر برای تشهد می‌نشیند: «بر پای چپ می‌نشیند و پای راست را نصب می‌نماید».[81]

سپس آنچه را که قبلا بیان شد، انجام دهد. (تشهد بخواند و بر رسول الله ج صلوات بفرستد و به الله پناه ببرد و دعا کند و سلام دهد).

و سنت این است که نمازگزار در طولانی و کوتاه بودن ارکان، نزدیکی و اعتدال را مراعات نماید (مثلا مدت زمانی که خواندن رکوع و سجده طول می‌کشد با هم برابر باشد).

عَنِ البَرَاءِ س قَالَ: کَانَ رُکُوعُ النَّبِیِّ ج وَسُجُودُهُ وَبَیْنَ السَّجْدَتَیْنِ، وَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّکُوعِ، مَا خَلاَ القِیَامَ وَالقُعُودَ قَرِیبًا مِنَ السَّوَاءِ.[82]

براء بن عازب س می‌گوید: مدت زمان رکوع، سجده، نشستن میان دو سجده (جَلْسه) و ایستادن بعد از رکوعِ (قومه) رسول الله ج، نزدیک به هم بود. البته مدت زمان قیام و قعود یعنی تشهد، طولانی‌تر بود.

زن در نماز همان اعمالی را انجام می‌دهد که مرد انجام می‌دهد، به خاطر عموم قول رسول الله ج که فرمود: «صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی».[83]

«به همان روشی نماز بخوانید که من نماز می‌خوانم».

روش برگشتن امام به سوی مأمومین:

1.     سنت این است که امام بعد از سلام به سوی مأمومین برگردد. اگر زنان با او نماز می‌خوانند اندکی صبر نماید تا آن‌ها برگردند. خواندن سنت بعد از اتمام فرض، به صورت فوری و قبل از اتمام اذکار مکروه است.

و مستحب است که مأموم قبل از بلند شدن امام به سوی مأمومین بلند نشود.

2.     امام به سوی مأمومین از سمت راست و گاهی از سمت چپ می‌رود و همه‌ی آن‌ها سنت است.

1-     عایشه ل می‌گوید: پیامبر ج هنگامی‌که سلام می‌داد، نمی‌نشست، مگر به اندازه‌ای که بگوید: «اللهم أَنْتَ السَّلَامُ وَمِنْکَ السَّلَامُ، تَبَارَکْتَ ذَا الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ».[84]

«یا الله! تو از هر عیب و نقصی پاک و سالمی؛ و سلامت از نزد توست؛ خیر و برکت و نعمت‌هایی که به بندگانت ارزانی داشته‌ای، فراوان و بی‌شمار است».

عَنْ هُلْبٍ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَؤُمُّنَا، فَیَنْصَرِفُ عَلَى جَانِبَیْهِ جَمِیعًا: عَلَى یَمِینِهِ وَعَلَى شِمَالِهِ.[85]

هُلب س می‌گوید: وقتی رسول الله ج برای ما امامت می‌کرد، (بعد از فراغت از نماز) از هر دو طرف (به سوی نمازگزاران) برمی‌گشت: گاهی از راست و گاهی از چپ.

به همه‌ی وجوه و روش‌های مختلفی که مشروع و ثابت است به خاطر زنده نگه داشتن سنت عمل می‌شود.

6- اذکار بعد از نمازهای فرض

هنگامی‌که نمازگزار از نماز فرض فارغ شد و سلام داد، سنت است اذکاری که از رسول الله ج بعد از نمازها ثابت است، هر نمازگزاری به تنهایی و به صورت جهری و آشکار بگوید. که عبارت‌اند از:

«أَسْتَغْفِرُ اللهَ، أَسْتَغْفِرُ اللهَ، أَسْتَغْفِرُ اللهَ».[86]

سپس بگوید: «اللهم أَنْتَ السَّلَامُ وَمِنْکَ السَّلَامُ، تَبَارَکْتَ ذَا الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ».[87]

«یا الله! تو از هر عیب و نقصی پاک و سالمی؛ و سلامت از نزد توست؛ خیر و برکت و نعمت‌هایی که به بندگانت ارزانی داشته‌ای، فراوان و بی‌شمار است».

«لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ، وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، اللَّهُمَّ لَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ، وَلَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ، وَلَا یَنْفَعُ ذَا الجَدِّ مِنْکَ الجَدُّ».[88]

«هیچ معبود بر حقی جز الله وجود ندارد، یکتایی است که شریکی ندارد و پادشاهی از آن اوست و همه‌ی ستایش‌ها شایسته‌ی اوست. هیچ‌کس نمی‌تواند مانع بخشش تو شود و کسی را که تو محروم سازی، هیچ کسی نمی‌تواند به او چیزی عطا کند، سعی و تلاش فرد در برابر مشیت تو سودی ندارد».

«لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَلَا نَعْبُدُ إِلَّا إِیَّاهُ، لَهُ النِّعْمَةُ وَلَهُ الْفَضْلُ، وَلَهُ الثَّنَاءُ الْحَسَنُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ».[89]

«هیچ معبود راستینی جز الله نیست؛ او یکتاست و شریکی ندارد؛ فرمانروایی و ستایش، از آنِ اوست و او بر هر کاری تواناست؛ هیچ بازدارنده‌ای (از گناه) و هیچ نیرویی (برای اطاعت) جز به خواست و توفیقِ الله وجود ندارد. معبود برحقی جز الله وجود ندارد؛ هیچ چیز و هیچ کس جز او را عبادت نمی‌کنیم؛ نعمت و کمال و لطف و احسان، همه از آنِ اوست و ستایش نیکو، او راست. معبود راستینی جز او وجود ندارد و با اخلاص در دین و عبادت، تنها او را می‌خوانیم؛ هرچند برای کافران ناخوشایند باشد».

سپس آنچه از پیامبر ج ثابت است، بگوید. رسول الله ج فرموده است: «مَنْ سَبَّحَ اللهَ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَحَمِدَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَکَبَّرَ اللهَ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، فَتْلِکَ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ، وَقَالَ: تَمَامَ الْمِائَةِ: لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ غُفِرَتْ خَطَایَاهُ وَإِنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ»[90]: «هرکس بعد از هر نمازی سی و سه مرتبه «سبحان الله»، سی و سه مرتبه «الحمد لله»، سی و سه مرتبه «الله اکبر» بگوید، پس آن‌ها نود و نه تا می‌شوند. و با گفتن «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» صد کامل می‌شود؛ گناهان او بخشیده می‌شود، اگرچه به اندازه‌ی کف دریا باشند».

از رسول الله ج ثابت است که فرمود: «مُعَقِّبَاتٌ لَا یَخِیبُ قَائِلُهُنَّ - أَوْ فَاعِلُهُنَّ - دُبُرَ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ، ثَلَاثٌ وَثَلَاثُونَ تَسْبِیحَةً، وَثَلَاثٌ وَثَلَاثُونَ تَحْمِیدَةً، وَأَرْبَعٌ وَثَلَاثُونَ تَکْبِیرَةً»[91]: «تسبیحات پشت سر همی هستند که گوینده‌ی آن (یا انجام دهنده‌ی آن) ناکام نمی‌شود، بعد از هر نماز فرضی، سی و سه مرتبه «سبحان الله» و سی و سه مرتبه «الحمد لله» و سی و چهار مرتبه «الله اکبر» بگوید».

و نیز ثابت است که فرمود: «سَبِّحُوا خَمْسًا وَعِشْرِینَ، وَاحْمَدُوا خَمْسًا وَعِشْرِینَ، وَکَبِّرُوا خَمْسًا وَعِشْرِینَ، وَهَلِّلُوا خَمْسًا وَعِشْرِینَ»[92]: «سبحان الله (بیست و پنج مرتبه)، الحمد لله (بیست و پنج مرتبه)، الله اکبر (بیست و پنج مرتبه) و لا اله الا الله (بیست و پنج مرتبه) بگویید».

و فرمود: «خَلَّتَانِ لَا یُحْصِیهِمَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ إِلَّا دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَهُمَا یَسِیرٌ، وَمَنْ یَعْمَلُ بِهِمَا قَلِیلٌ» «الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ، یُسَبِّحُ أَحَدُکُمْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ عَشْرًا، وَیَحْمَدُ عَشْرًا، وَیُکَبِّرُ عَشْرًا، فَهِیَ خَمْسُونَ وَمِائَةٌ فِی اللِّسَانِ، وَأَلْفٌ وَخَمْسُ مِائَةٍ فِی الْمِیزَانِ»[93]: «دو خصلت و صفت هستند که اگر فرد مسلمان آن‌ها را بشمارد و عمل کند، وارد بهشت می‌شود و آن‌ها آسان هستند، ولی عمل کننده‌ی آن‌ها کم است». «هر یک از شما بعد از نمازهای پنج‌گانه، ده مرتبه «سبحان الله»، ده مرتبه «الحمد لله» و ده مرتبه «الله اکبر» بگوید، پس آن صد و پنجاه مرتبه با زبان است و هزار و پانصد مرتبه در ترازو می‌باشد».

سنت این است که تسبیح با انگشتان دست یا با بندهای‌شان گفته شود

1.     عبدالله بن عمرو ب در حدیث تسبیح بعد از نماز و هنگام خواب، گفت: «رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَعْقِدُهَا بِیَدِهِ»: رسول الله ج را دیدم که (اذکارش را) با دستش می‌شمرد.[94]

2.     عَنْ یُسَیْرَةَ س قَالَتْ: قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج: «عَلَیْکُنَّ بِالتَّسْبِیحِ وَالتَّهْلِیلِ وَالتَّقْدِیسِ، وَاعْقِدْنَ بِالأَنَامِلِ فَإِنَّهُنَّ مَسْئُولَاتٌ مُسْتَنْطَقَاتٌ، وَلَا تَغْفُلْنَ فَتَنْسَیْنَ الرَّحْمَةَ».[95]

یُسَیره س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «بر شماست که تسبیح و تهلیل و تقدیس را بگویید و با بند انگشتان بشمارید. به درستی که آن‌ها مسئول هستند و سخن خواهند گفت و غافل نشوید و رحمت را فراموش نکنید».

قرائت معوذتین بعد از هر نمازی: ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلۡفَلَقِ١ [الفلق: 1]. و ﴿قُلۡ أَعُوذُ بِرَبِّ ٱلنَّاسِ١ [الناس: 1].[96]

تلاوت آیت الکرسی بعد از هر نمازی. رسول الله ج فرمود: «مَنْ قَرَأَ آیَةَ الْکُرْسِیِّ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ مَکْتُوبَةٍ لَمْ یَمْنَعْهُ مِنْ دُخُولِ الْجَنَّةِ إِلَّا أَنْ یَمُوتَ»[97]: «هرکس آیت الکرسی را بعد از هر نماز فرض بخواند؛ جز مرگ، چیزی مانع ورود او به بهشت نخواهد بود».

﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَیُّ ٱلۡقَیُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِی یَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ یَعۡلَمُ مَا بَیۡنَ أَیۡدِیهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ کُرۡسِیُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا یَ‍ُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ٢٥٥ [البقرة: 255]. «الله [معبودِ راستین است؛] هیچ معبودی [به‌حق] جز او نیست؛ زندۀ پاینده [و قائم به ذات] است؛ نه خوابی سبک او را فرا می‌گیرد و نه خوابی سنگین؛ آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ اوست. کیست که نزد او جز به فرمانش شفاعت کند؟ گذشته و آیندۀ آنان [= بندگان] را می‌داند و [آنان] به چیزی از علم او احاطه [و آگاهی] نمی‌یابند، مگر آنچه خود بخواهد. کرسیِ او آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است و نگهداشتنِ آن‌ها بر او [سنگین و] دشوار نیست و او بلندمرتبه [و] بزرگ است».

7- احکام نماز

حکم قرائت فاتحه از امام و مأموم و منفرد

1.     قرائت فاتحه بر نمازگزار واجب است، امام یا مأموم یا منفرد باشد، نماز جهری یا سری، فرض یا نفل باشد، در هر رکعت قرائت آن واجب است و با ترک آن، رکعت باطل می‌شود و فقط مسبوق از آن استثنا است؛ و آن هنگامی است ‌که امام را در حالت رکوع درک کرد و امکان قرائت فاتحه برایش وجود نداشت. مأموم در نمازها و رکعاتی که امام به صورت جهری می‌خواند، نیز فاتحه را قرائت نماید.

2.     کسی‌که فاتحه را نمی‌داند هرچه از قرآن می‌داند، تلاوت نماید و اگر از قرآن نیز چیزی نمی‌داند، بگوید: «سُبْحَانَ اللَّهُ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهِ، وَاللَّهُ أَکْبَرُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ».[98]

اول نماز مسبوق

هنگامی‌که نمازگزار اول نماز را درک نکند، پس هرچه را که با امام درک کرد، برایش اول نماز محسوب می‌شود و بعد از سلام آنچه را که از نمازش فوت شده است، کامل نماید.

کسی‌که در نماز بی‌وضو شد، چگونه از نماز خارج شود؟

کسی‌که در هنگام نماز بی‌وضو شد، یا یادش آمد که بدون طهارت بوده است، در دل و نیز با اعضای بدنش خارج می‌شود و نیازی نیست که سلام دهد.

آنچه که مسلمان در نماز می‌خواند

1.     سنت این است که نمازگزار در هر رکعت، یک سوره‌ی کامل بخواند و سوره‌ها را بر اساس ترتیب مصحف بخواند و جایز است که سوره‌ را بر دو رکعت تقسیم نماید و اینکه چند سوره را در یک رکعت بخواند و یا یک سوره را در دو رکعت تکرار نماید و یک سوره را بر سوره‌ی دیگر تقدیم نماید، ولی همیشه این عمل را انجام ندهد، بلکه گاهی اوقات انجام دهد.

2.     جایز است که نمازگزار در فرض و نفل، از اوایل و اواخر و اواسط سوره‌ها بخواند.

مکان سکوت در نماز

نمازگزار، امام، مأموم یا منفرد باشد، دو سکوت برایش وجود دارد:

اول - بعد از تکبیر احرام به خاطر دعای استفتاح.

دوم - بعد از اتمام قرائت قبل از رکوع به اندازه‌ای که مقداری تنفس نماید.

و به غیر از این‌ها دلیلی بر سکوت وجود ندارد، مانند سکوت امام بعد از فاتحه در نمازهای جهری تا مأموم قرائت نماید.

انواع دعاهای استفتاح

دعاهای استفتاح سه نوع هستند:

بالاترین آن، با حمد و ثنای الله شروع می‌شود، مانند «سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ...» و بعد از آن، خبری است از عبادت بنده برای الله، مانند «وَجَّهْتُ وَجْهِیَ...»، سپس بعد از آن، دعایی است که بنده می‌گوید: «اللَّهُمَّ بَاعِدْ بَیْنِی وَ...».

آنچه که نمازگزار از آن دوری می‌نماید

1.     در نماز بستن چشم‌ها مگر برای حاجتی، و پوشیدن چهره، و نشستن مانند نشستن سگ (عمود کردن ساق‌ها)، و کارهای بیهوده انجام دادن و گذاشتن دست بر شرمگاه خویش، و پهن کردن ساعدها و آرنج‌ها در سجده، نگه داشتن ادرار و مدفوع و حبس کردن آن‌ها در شکم با تحمل فشار، یا نماز خواندن در حالی که غذا آماده است و او اشتهای خوردن دارد، و آویزان کردن لباس در نماز، و دست را بر دهان و بینی قرار دادن و نگه داشتن موها یا لباس، و خمیازه کشیدن مکروه هستند.

2.     انداختن آب دهان در مسجد گناه است و کفاره‌ی آن، بیرون کردنش است، و جایز نیست که در نماز یا خارج از آن، آب دهان به طرف قبله انداخته شود و جایز نیست که نمازگزار در نماز چشم‌هایش را به طرف آسمان بالا ببرد.

آنچه که برای شخصی که در حالت اضطرار قرار دارد واجب است هنگام نماز انجام دهد:

برای کسی‌که ادرار یا مدفوع و یا باد شکم بر او فشار می‌آورد، واجب است که قضای حاجت نماید و وضو بگیرد و نماز بخواند. اگر آب موجود نبود، قضای حاجت می‌کند و تیمم می‌نماید و نماز می‌خواند و این باعث خشوع و حضور قلب برایش می‌باشد.

حکم توجه کردن در نماز

بر مسلمان واجب است که در نماز با قلب و بدنش متوجه قبله باشد.

توجه کردن به اطراف در نماز، سرقتی است که شیطان از نماز بنده می‌نماید و دو نوع است:

1.     حسی به وسیله‌ی بدن: که بعضی از آن، نماز را باطل می‌نماید، مانند منحرف شدن از قبله با بدنش و بعضی حرام هستند، مانند توجه کردن با سرش به اطراف.

2.     معنوی با قلب: و برای بنده از نماز چیزی پاداش دارد که در آن حضور قلب دارد و معالجه‌ی حضور قلب داشتن این است که به سمت چپ، آب دهان بریزد و به الله از شر شیطان رانده شده پناه ببرد.

حکم سُتره در نماز

برای امام و منفرد سنت است که به سوی ستره نماز بخواند، مانند دیوار، ستون، سنگ، عصا، نیزه و مانند آن‌ها. برای مرد و زن، در سفر و حضر، در نمازهای فرض و سنت، گذاشتن ستره لازم است.

اما ستره‌ی امام ستره‌ی مأموم نیز هست یا خود امام ستره‌ی مأمومین است.

حکم عبور از جلوی نمازگزار

1.     عبور کردن از بین نمازگزار و ستره‌اش حرام است و نمازگزار می‌تواند شخص عبور کننده از جلوی نماز را در مسجد الحرام و غیر از آن منع کند. اگر عبور کننده به زور رد شد، گناه بر او است و در نماز شخص کمبود و نقصی به وجود نمی‌آید. ان شاءالله.

2.     اگر امام یا منفرد بدون ستره نماز خواندند، اگر زنی از بین او و سجده‌اش بگذرد، نمازش باطل است؛ زیرا باعث منصرف شدن قلب از مناجات الله می‌شود و باعث نگاه کردن شخص به زن نیز می‌گردد. همچنین عبور الاغ و سگ سیاه باعث قطع نماز می‌شود، برای اینکه سگ سیاه، شیطان است. اگر یکی از آن‌ها از جلوی مأموم عبور نماید، نماز مأموم و امام باطل نمی‌شود، و کسی‌که به سوی ستره نماز می‌خواند، به آن نزدیک شود تا اینکه شخصی از آنجا عبور نکند.

عَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ یُصَلِّی، فَإِنَّهُ یَسْتُرُهُ إِذَا کَانَ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ، فَإِذَا لَمْ یَکُنْ بَیْنَ یَدَیْهِ مِثْلُ آخِرَةِ الرَّحْلِ، فَإِنَّهُ یَقْطَعُ صَلَاتَهُ الْحِمَارُ، وَالْمَرْأَةُ، وَالْکَلْبُ الْأَسْوَدُ».[99]

ابوذر س از رسول الله ج روایت می‌کند که فرمود: «هرگاه یکی از شما به نماز ایستاد و جلویش چیزی به اندازه‌ی چوبِ انتهای رحل قرار داشت، آن چیز برایش ستره به شمار می‌رود. اما اگر جلویش، چیزی مانند چوب انتهای رحل قرار نداشت، (عبور) الاغ، زن و سگ سیاه، باعث قطع شدن نمازش می‌شوند».

3.     عبور از جلوی نمازگزار در مسجد الحرام در اماکنی که خاص نماز است، حرام می‌باشد، و واجب است که جلوی عبور کننده گرفته شود.

و اگر در مطاف و محل عبور و مرور و ازدحام شدید، از زنان و مردان، است، حتی زن، به خاطر حرج شدید، جایز است از جلوی نمازگزار عبور کند، ولی اجتناب کردن به اندازه‌ی توانایی واجب است.

جایگاه‌های بالا بردن دستان در نماز

1.     عَنْ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ ب قَالَ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ ج افْتَتَحَ التَّکْبِیرَ فِی الصَّلاَةِ، فَرَفَعَ یَدَیْهِ حِینَ یُکَبِّرُ حَتَّى یَجْعَلَهُمَا حَذْوَ مَنْکِبَیْهِ، وَإِذَا کَبَّرَ لِلرُّکُوعِ فَعَلَ مِثْلَهُ، وَإِذَا قَالَ: سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، فَعَلَ مِثْلَهُ، وَقَالَ: رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ.[100]

عبدالله بن عمرو ب می‌گوید: پیامبر ج را دیدم با تکبیر نماز را شروع می‌کرد و سپس هنگام تکبیر گفتن دست‌هایش را تا برابر شانه‌هایش بلند می‌کرد، و هنگامی‌که برای رکوع تکبیر می‌گفت، نیز چنین می‌کرد. و هنگامی‌که می‌فرمود: «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» چنین عمل می‌کرد. و می‌فرمود: «رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ».

2.     عَنْ نَافِعٍ، أَنَّ ابْنَ عُمَرَ ب کَانَ " إِذَا دَخَلَ فِی الصَّلاَةِ کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ، وَإِذَا رَکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ، وَإِذَا قَالَ: سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، رَفَعَ یَدَیْهِ، وَإِذَا قَامَ مِنَ الرَّکْعَتَیْنِ رَفَعَ یَدَیْهِ "، وَرَفَعَ ذَلِکَ ابْنُ عُمَرَ إِلَى نَبِیِّ اللَّهِ ج.[101]

نافع می‌گوید: ابن عمر ب وقتی که می‌خواست نماز بخواند، تکبیر می‌گفت و دستانش را بلند می‌کرد و هنگام رکوع نیز دست‌هایش را بلند می‌کرد و هنگام گفتن «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» نیز دستانش را بالا می‌برد. و هنگامی‌که از رکعت دوم (تشهد اول) بلند می‌شد، نیز دستانش را بلند می‌کرد و ابن عمر این عمل را به پیامبر ج نسبت می‌داد.

حکم قرائت خواندن نمازگزاران به صورت جهری

نمازگزاران به نسبت خواندن قرائت به صورت جهری سه گروه هستند:

1.     امام: تکبیر و تسمیع و سلام را در تمام نمازها به صورت جهری می‌گوید و از کشیدن در آن‌ها خودداری کند و قرائت و آمین گفتن در رکعات جهری به صورت جهری گفته می‌شود و گاهی اوقات در نمازهای سری یک آیه و مانند آن به صورت جهری خوانده می‌شود.

2.     مأموم: هیچ چیز را در نماز به صورت جهری نمی‌گوید و اشکالی ندارد که بعضی اوقات، مأموم چیزی از ذکر مانند دعای استفتاح و هنگام بلند شدن از رکوع و مانند آن را نیز به صورت جهری بخواند.

3.     منفرد: در نمازهای سری به صورت سری و آهسته می‌خواند ولی در نمازهای جهری، بین جهر و آهسته خواندن اختیار دارد. افضل این است آنچه که برای قلب مناسب‌تر است را انجام دهد، به شرط این‌که با جهری خواندن، هیچ‌کس را آزار و اذیت نرساند.

حکم رسانیدن صدا پشت سر امام

رسانیدن صدا پشت امام، زمانی که به آن نیاز باشد و نمازگزاران تکبیر امام را نشنوند مشروع است و رساندن صدا پشت امام بدون حاجت، بدعت است.

آنچه برای نمازگزار هنگام نماز مباح است

1.     برای نمازگزار در هنگام نماز مباح است اگر نیاز باشد عمامه‌اش را بپیچد و پوشیدن لباس، و نگه داشتن عبای گشاد و بدون آستین و کلاه، و عقب و جلو رفتن، و بالا رفتن بر منبر و پایین آمدن از آن، و آب دهان بر سمت چپ انداختن - بر سمت راست و در غیر مسجد نیز رو به روی خویش آب دهان نریزد-، بلکه در مسجد در لباس یا دستمال آب دهان بیندازد و کشتن مار و عقرب و مانند آن‌ها جایز است. و حمل کردن بچه‌ی کوچک و مانند آن هنگام ضرورت نیز مباح است.

2.     سجده کردن بر لباس نمازگزار یا عمامه و کلاهش به خاطر شدت گرمی و مانند آن، در نماز مباح است.

3.     اگر از مردی اجازه ورود گرفته شود در حالی که او نماز می‌خواند، اجازه‌اش «سبحان الله گفتن» است.

و اگر از زنی اجازه ورود گرفته شود، در حالی که نماز می‌خواند، اجازه‌اش کف زدن است.

و مستحب است در نماز هنگام عطسه زدن «الحمد لله» بگوید و اگر در حالی که در نماز بود، به او نعمتی رسید دست‌هایش را بالا می‌برد و حمد الله را به جای می‌آورد.

حکم حایل و مانع بین مکان و اعضای سجده

مانع بین مکان سجده و اعضای آن چند حالت دارد:

اول - اگر مانع از اعضای سجده باشد، مانند گذاشتن پیشانی بر دست یا قرار دادن یک پا بر پای دیگر، پس این جایز نیست و سجده‌اش نیز پذیرفته نیست.

دوم - اگر مانع، از غیر اعضای سجده باشد، ولی به نمازگزار متصل است، مانند عمامه، و کلاه، اگر برای عذر باشد، جایز است، اما اگر برای غیر عذر باشد، مکروه است.

سوم - اینکه مانع از نمازگزار جدا باشد، مانند فرش یا سجاده، جایز است.

کیفیت قضای نمازهای فوت شده:

بعضی از نمازها هنگامی‌که به خاطر عذر فوت شوند، می‌توان قضای آن‌ها را به جا آورد، مانند نمازهای پنج‌گانه. و بعضی از نمازها اگر فوت شوند، قضا نمی‌شوند، مانند جمعه، و به جای آن نماز ظهر را می‌خواند و بعضی از نمازها قضایی‌شان فقط در وقت‌شان خوانده می‌شود، مانند نماز عید.

1.     واجب است فوری قضای نمازهای فوت شده به ترتیب صورت گیرد، و با فراموشی یا نادانی و یا ترس خروج از وقت حاضر، یا ترس از فوت نماز جمعه، ترتیب ساقط می‌شود.

2.     کسی‌که در حال خواندن نماز فرض است، سپس یادش آمد که نماز قبلی را نخوانده است، نمازی را که شروع کرده است به اتمام برساند، سپس نماز فوت شده را قضا نماید. پس مثلا کسی‌که نماز عصر را فراموش کرده است، بخواند. وقتی وارد مسجد می‌شود، نماز مغرب اقامه می‌گردد، پس نیت مغرب می‌نماید و می‌خواند، سپس یادش می‌آید که نماز عصر را نخوانده است، مغرب را با امام می‌خواند و بعد از آن عصر را می‌خواند.

چگونه قضای نماز را به جای آورَد کسی‌که در سفر هنگام نماز خواب برود:

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج حِینَ قَفَلَ مِنْ غَزْوَةِ خَیْبَرَ، سَارَ لَیْلَهُ حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْکَرَى عَرَّسَ، وَقَالَ لِبِلَالٍ: «اکْلَأْ لَنَا اللَّیْلَ»، فَصَلَّى بِلَالٌ مَا قُدِّرَ لَهُ، وَنَامَ رَسُولُ اللهِ ج وَأَصْحَابُهُ، فَلَمَّا تَقَارَبَ الْفَجْرُ اسْتَنَدَ بِلَالٌ إِلَى رَاحِلَتِهِ مُوَاجِهَ الْفَجْرِ، فَغَلَبَتْ بِلَالًا عَیْنَاهُ وَهُوَ مُسْتَنِدٌ إِلَى رَاحِلَتِهِ، فَلَمْ یَسْتَیْقِظْ رَسُولُ اللهِ ج، وَلَا بِلَالٌ، وَلَا أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّى ضَرَبَتْهُمُ الشَّمْسُ، فَکَانَ رَسُولُ اللهِ ج أَوَّلَهُمُ اسْتِیقَاظًا، فَفَزِعَ رَسُولُ اللهِ ج، فَقَالَ: «أَیْ بِلَالُ» فَقَالَ بِلَالُ: أَخَذَ بِنَفْسِی الَّذِی أَخَذَ - بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی یَا رَسُولَ اللهِ - بِنَفْسِکَ، قَالَ: «اقْتَادُوا»، فَاقْتَادُوا رَوَاحِلَهُمْ شَیْئًا، ثُمَّ تَوَضَّأَ رَسُولُ اللهِ ج، وَأَمَرَ بِلَالًا فَأَقَامَ الصَّلَاةَ، فَصَلَّى بِهِمُ الصُّبْحَ، فَلَمَّا قَضَى الصَّلَاةَ قَالَ: «مَنْ نَسِیَ الصَّلَاةَ فَلْیُصَلِّهَا إِذَا ذَکَرَهَا»، فَإِنَّ اللهَ قَالَ: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِکۡرِیٓ ١٤ [طه: 14].[102]

ابوهریره س روایت می‌کند: هنگامی‌که رسول الله ج از غزوه‌ی خیبر بر می‌گشت، شب شد و او را خواب فرا گرفت. سحرگاه برای استراحت (از سواری) پایین آمد و به بلال فرمود: «مواظب نماز صبح‌مان باش». بلال تا جایی‌که برایش مقدر بود، نماز خواند و رسول الله ج و اصحابش خوابیدند. نزدیکی‌های فجر، بلال به سواری‌اش تکیه داد و فجر فرا رسید. در حالی که بلال تکیه داده بود، و خوابش گرفت. رسول الله ج و بلال و هیچ‌یک از صحابه بیدار نشدند، مگر زمانی که نور خورشید به آن‌ها اصابت کرد. رسول الله ج از همه زودتر بیدار شد و گفت: «ای بلال»، بلال جواب داد: پدر و مادرم فدایت باد ‌ای رسول الله، همان کسی‌که تو را به خواب برد، مرا نیز به خواب برد. پیامبر ج فرمود: «سوار شوید». بر سواری‌های‌شان نشستند و مسافت کوتاهی را طی کردند. سپس رسول الله ج وضو گرفت و به بلال امر فرمود اقامه بگوید و رسول الله ج نماز صبح را برایشان امامت داد. وقتی که نماز تمام شد، فرمود: «کسی‌که نمازش را فراموش کرد، هر وقت یادش آمد، آن را بخواند؛ زیرا الله می‌فرماید: برای یاد من نماز برپا دار».

کسی‌که عقلش از بین برود، چگونه قضای نمازها را به جای آورد؟

کسی‌که عقلش با خواب یا با مستی از بین برود، لازم است قضای نمازهای فوت شده را به ترتیب به جای آورَد و همچنین اگر عقلش با عمل مباحی مانند استفاده از بنگ و شاهدانه و دارو زایل شود، بعد از بر طرف شدن عذر، قضای نمازها را به جای آورَد.

شخص حایض و جنب چگونه قضای نمازها را به جای آورد؟

حایض اگر خونش قطع شد و وقت نماز باقی بود و بعد از خروج وقت غسل کرد، قضای نماز را به جای آورَد و همچنین جنب وقتی که بیدار شد، و وقتی که غسل کرد، خورشید طلوع نماید، پس سنت این است که غسل نماید و بعد از طلوع خورشید، قضای نماز را به جای آورَد برای اینکه وقت در حق شخص خوابیده زمانی است که بیدار شود.

حکم کسی‌که هنگام نماز خواب برود یا آن را فراموش نماید

کسی‌که هنگام نماز به خواب رفت یا آن را فراموش کرد، هر وقت یادش آمد، آن را بخواند، به خاطر قول رسول الله ج که فرمود: «مَنْ نَسِیَ صَلَاةً، أَوْ نَامَ عَنْهَا، فَکَفَّارَتُهَا أَنْ یُصَلِّیَهَا إِذَا ذَکَرَهَا»[103]: «کسی‌که نمازی را فراموش کرد، یا وقت آن به خواب رفت، پس کفاره‌اش این است که هر وقت به یادش آمد آن را بخواند».

حکم کسی‌که قیام نمود و تشهد را فراموش کرد

هنگامی‌که امام از دو رکعت بلند شد و برای تشهد ننشست، پس اگر قبل از بلند شدن کامل یادش آمد، بنشیند و اگر راست ایستاد، ننشیند و قبل از سلام دو سجده‌ی سهو انجام دهد.

حکم کسی‌که خارج شود و مردم را مشاهده کند که نماز خوانده‌اند

کسی‌که برای نماز خارج شود و مردم را دریابد که نماز خوانده‌اند، اجر و پاداشی مانند پاداش نمازگزاران به او می‌رسد.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ تَوَضَّأَ فَأَحْسَنَ وُضُوءَهُ، ثُمَّ رَاحَ فَوَجَدَ النَّاسَ قَدْ صَلَّوْا أَعْطَاهُ اللَّهُ جَلَّ وَعَزَّ مِثْلَ أَجْرِ مَنْ صَلَّاهَا وَحَضَرَهَا لَا یَنْقُصُ ذَلِکَ مِنْ أَجْرِهِمْ شَیْئًا».[104]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «کسی‌که خوب وضو بگیرد و سپس به سوی نماز برود و مردم را دریابد در حالی که نماز خوانده‌اند، الله اجر و پاداشی مانند پاداش نمازگزارانی که در جماعت حضور داشتند، به او می‌دهد و از اجر و پاداش آنان نیز چیزی کم نمی‌کند».

حکم آمین گفتن در نماز و خارج از آن

آمین گفتن در دو جا سنت است:

1.     داخل نماز: بعد از قرائت فاتحه از سوی امام یا مأموم یا منفرد؛ امام و مأموم به صورت جهری می‌گویند و مأموم با امام همزمان آمین می‌گویند و نه قبل و بعد از آن.

و آمین گفتن در دعای قنوت در وتر یا قنوت نازله و مانند آن‌ها مشروع است.

2.     خارج از نماز: بعد از قرائت فاتحه از سوی قاری و شنونده و هنگام دعا به طور مطلق یا مقید مانند دعای خطیب در روز جمعه، یا استسقا یا کسوف و مانند آن.

باطل کننده‌های نماز

نماز به وسیله‌ی موارد ذیل باطل می‌شود:

1.     ترک کردن رکن یا شرطی به صورت عمدی یا غیر عمدی و فراموشی یا ترک کردن واجبی به صورت عمدی.

2.     حرکت زیاد بدون ضرورت.

3.     کشف عورت به صورت عمدی.

4.     سخن گفتن و خندیدن و خوردن و نوشیدن عمدی.

8- ارکان نماز

ارکان نمازی که نماز فرض بدون آن‌ها صحیح نمی‌باشد، عبارت‌اند از:

1.     قیام برای کسی‌که توانایی دارد.

2.     تکبیر احرام.

3.     قرائت فاتحه در هر رکعت.

4.     رکوع.

5.     اعتدال در رکوع.

6.     سجده بر هفت عضو.

7.     نشستن بین دو سجده.

8.     سجده دوم.

9.     نشستن برای تشهد آخر.

10.تشهد آخر.

11.آرامش در همه‌ی ارکان.

12.ترتیب بین ارکان.

13.سلام گفتن.

حکم کسی‌که یکی از ارکان نماز را ترک کند

1.     هنگامی‌که نمازگزار یکی از ارکان نماز را به صورت عمدی ترک نماید، نمازش باطل است و اگر تکبیر احرام را بر اساس نادانی یا فراموشی ترک نماید، اصلا نمازش منعقد نشده است.

2.     آنچه که نمازگزار از این ارکان بر اساس فراموشی یا نادانی ترک نماید، در حالی که در نماز است، پس به آن رکن بر گردد و آن رکن و بعد از آن را انجام دهد تا زمانی که به رکعت دوم، به آن رکن نرسیده باشد. پس در این هنگام رکعت دوم، جای آنچه که از او ترک شده را می‌گیرد. و رکعت سابق باطل می‌شود، مانند کسی‌که رکوع را فراموش نماید، سپس سجده کند، پس هنگامی‌که یادش آمد بر او واجب است که برگردد. مگر زمانی که به رکوع رکعت دوم رسیده باشد. پس رکعت دوم، جای آنچه را که ترک نموده می‌گیرد. و بر او لازم است که بعد از سلام سجده‌ی سهو انجام دهد.

3.     اگر بر اساس جهالت و نادانی رکن یا شرطی را ترک نماید، اگر در وقت بود، نماز را اعاده نماید و اگر وقت خارج شده بود، پس اعاده‌ای برایش نیست، زیرا احکام بعد از علم و دانایی، لازم و واجب می‌شوند، و عمل کردن به آن‌ها صورت می‌گیرد.

حکم قرائت فاتحه در نماز

قرائت فاتحه برای امام و منفرد در هر رکعت رکن محسوب می‌شود و با ترک آن، نماز باطل است.

اما مأموم در هر رکعتی به صورت سری و آهسته می‌خواند، مگر در نمازها و رکعت‌هایی که امام آن را به صورت جهری می‌خواند. پس وقتی که امام قرائت می‌نماید، مأموم به قرائت آن گوش فرا می‌دهد. برای امام شایسته نیست که ساکت بماند تا مأموم فاتحه را بخواند، برای اینکه دلیلی بر این سکوت و قرائت وجود ندارد و هنگامی‌که مسبوق، امام را در حالت رکوع درک نماید و نتواند فاتحه را قرائت نماید قرائت فاتحه از او ساقط می‌شود.

1.     الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ٢٠٤ [الأعراف: 204]. «و هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، به آن گوش فرادهید و خاموش باشید؛ باشد که مشمول رحمت شوید».

2.     عَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لاَ صَلاَةَ لِمَنْ لَمْ یَقْرَأْ بِفَاتِحَةِ الکِتَابِ».[105]

عباده بن صامت س از رسول الله ج روایت می‌نماید که فرمود: «نماز هیچ کس، بدون خواندن سوره‌ی فاتحه درست نیست».

و هنگامی‌که مأموم، قرائت امام را در رکعات جهری نشنود، سوره‌ی فاتحه و غیر از آن را قرائت کند و ساکت نماند.

حکم اختلاف نیت در نماز

1.     کسی‌که فرض می‌خواند، می‌تواند به شخصی که نفل می‌خواند، اقتدا نماید و شخصی که نماز ظهر می‌خواند، می‌تواند پشت سر کسی‌که عصر می‌خواند اقتدا کند. اقتدا کردن کسی‌که عشا یا مغرب را می‌خواند به کسی‌که تراویح می‌خواند، درست و صحیح است. هر وقت امام سلام گفت، آن شخص نماز را کامل نماید.

2.     اختلاف نیت بین امام و مأموم در نماز جایز است و اختلاف در افعال جایز نیست، مگر اینکه کم باشد.

پس خواندن نماز عشا پشت سر کسی‌که مغرب را می‌خواند جایز است. وقتی که امام سلام گفت، آن شخص بلند می‌شود و یک رکعت و تشهد را می‌خواند و سلام می‌دهد. و اگر نماز مغرب را پشت سر کسی‌که عشا را می‌خواند، اقتدا کند، وقتی که امام به رکعت چهارم می‌رود، اگر او خواست تشهد را می‌خواند و سلام می‌دهد یا می‌نشیند و منتظر می‌ماند تا با او سلام دهد و این بهتر است. و اگر اختلاف زیاد باشد، اقتدا صحیح نیست، مانند کسی‌که می‌خواهد نماز فجر را پشت سر کسی‌که نماز کسوف می‌خواند، اقتدا نماید.

حکم خوب نماز خواندن و تمام کردن آن

نماز یکی از بزرگ‌ترین جایگاه‌هایی است که بنده در جلوی پروردگارش می‌ایستد، پس خوب انجام دادن و کامل کردنش واجب است، و داشتن حضور قلب ضروری و لازم است.

و بزرگ‌ترین ارکان نماز، قیام و رکوع و سجده هستند.

قیام در نماز به خاطر قرائت قرآن و مناجات با الله بخشنده و مهربان فضیلت زیادی دارد. رکوع و سجده از با فضیلت‌ترین افعال و شکل و شمایل نماز هستند؛ زیرا نهایت خضوع برای پروردگار در آن وجود دارد.

زیادی رکوع و سجده و طولانی بودن قیام برابر هستند.

در قیام با فضیلت‌ترین اذکار که قرآن است، قرائت می‌شود و در رکوع و سجده بهترین اعمال و شکل و شمایل که نهایت و کمال خضوع برای الله است، صورت می‌گیرد.

و پیامبر ج بهترین نماز را می‌خواند، گاهی برخی سنت‌ها را اجرا می‌کرد و گاهی سنت‌های دیگری را اجرا می‌کرد و گاهی بین آن‌ها جمع می‌کرد.

1.     الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِینَ٢٣٨ [البقرة: 238]. «[ای مسمانان،] بر [انجام] همه نمازها و [به خصوص] نماز عصر کوشا باشید و با فروتنی و فرمانبرداری برای الله به پا خیزید».

2.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللهِ ج یَوْمًا ثُمَّ انْصَرَفَ فَقَالَ: «یَا فُلَانُ، أَلَا تُحْسِنُ صَلَاتَکَ؟ أَلَا یَنْظُرُ الْمُصَلِّی إِذَا صَلَّى کَیْفَ یُصَلِّی؟ فَإِنَّمَا یُصَلِّی لِنَفْسِهِ، إِنِّی وَاللهِ لَأُبْصِرُ مِنْ وَرَائِی کَمَا أُبْصِرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ».[106]

ابوهریره س می‌گوید: روزی رسول الله ج برای ما امامت نمود، سپس چهره‌اش را به سوی ما برگرداند و فرمود: «ای فلانی، آیا نمازت را خوب ادا نمی‌کنی؟ آیا نمازگزار هنگام نماز خواندن نباید دقت کند که چگونه نماز می‌خواند؟ او باید بداند که برای خودش نماز می‌خواند. سوگند به الله، من همان‌گونه که جلویم را می‌بینم، پشت سرم را نیز می‌بینم».

3.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج دَخَلَ المَسْجِدَ، فَدَخَلَ رَجُلٌ، فَصَلَّى، ثُمَّ جَاءَ، فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِیِّ ج فَرَدَّ النَّبِیُّ ج عَلَیْهِ السَّلاَمَ، فَقَالَ: «ارْجِعْ فَصَلِّ فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ»، فَصَلَّى، ثُمَّ جَاءَ، فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: «ارْجِعْ فَصَلِّ، فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ» ثَلاَثًا، فَقَالَ: وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالحَقِّ، فَمَا أُحْسِنُ غَیْرَهُ، فَعَلِّمْنِی، قَالَ: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلاَةِ، فَکَبِّرْ، ثُمَّ اقْرَأْ مَا تَیَسَّرَ مَعَکَ مِنَ القُرْآنِ، ثُمَّ ارْکَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ رَاکِعًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَعْتَدِلَ قَائِمًا، ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ جَالِسًا، ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا، ثُمَّ افْعَلْ ذَلِکَ فِی صَلاَتِکَ کُلِّهَا».[107]

 ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج وارد مسجد شد، بعد از او، شخص دیگری وارد شد و نماز خواند. سپس آمد و بر پیامبر ج سلام کرد. پیامبر ج جواب سلامش را داد و فرمود: «برگرد و نماز بخوان؛ زیرا تو نماز نخواندی». آن شخص نماز خواند و سپس آمد و بر پیامبر ج سلام عرض کرد. باز پیامبر ج فرمود: «برگرد و نماز بخوان؛ زیرا تو نماز نخواندی». شخص سه مرتبه به همین صورت نماز خواند. آن‌گاه گفت: سوگند به ذاتی که تو را به حق فرستاده است، من بهتر از این نمی‌دانم؛ مرا آموزش ده. پیامبر ج فرمود: «هرگاه می‌خواهی نماز بخوانی، نخست «الله اکبر» بگو. سپس آنچه را که از قرآن برایت میسر است، بخوان. بعد از آن با آرامشِ کامل، رکوع کن. پس از اینکه سرت را از رکوع برداشتی، راست بایست و اندکی مکث کن. آن‌گاه با آرامش کامل، سجده کن. پس از اینکه سرت را از سجده برداشتی، با اطمینان بنشین و همین شیوه را در تمام نمازهایت، رعایت کن».

4.     عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ س قَالَ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللهِ ج فَقَالَ: «مَا لِی أَرَاکُمْ رَافِعِی أَیْدِیکُمْ کَأَنَّهَا أَذْنَابُ خَیْلٍ شُمْسٍ؟ اسْکُنُوا فِی الصَّلَاةِ».[108]

جابر بن سمره س می‌گوید: رسول الله ج نزد ما تشریف آورد و فرمود: «چرا دست‌های‌تان مانند دم اسب‌های توسن و سرکش حرکت می‌کند؟ در نماز سکون و آرامش داشته باشید».

9- واجبات نماز

واجبات نماز هشت تاست:

1.     همه‌ی تکبیرات به جز تکبیر نخست.

2.     ذکر عظمت پروردگار در حالت رکوع.

3.     گفتن «سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ» برای امام و کسی‌که به تنهایی نماز می‌گزارد.

4.     گفتن «رَبَّنَا وَلَکَ الحَمْدُ» برای امام و مأموم و کسی‌که به تنهایی نماز می‌خواند.

5.     دعا در حالت سجده.

6.     دعا بین دو سجده.

7.     نشستن برای تشهد اول.

8.     خواندن تشهد نخست.

حکم کسی‌که یکی از واجبات نماز را ترک کند

هرگاه نمازگزار یکی از واجبات نماز را به صورت عمدی ترک کند، نمازش باطل است. اگر به فراموشی یا نادانی یک واجب را رها کرد، و بلند شد، پیش از این‌که به رکن بعدی برسد، باید برگردد و رکن پیشین را بخواند و نمازش را تکمیل کند. و در پایان سجده‌ی سهو نموده و سلام دهد.

فرق میان رکن و واجب

1.     رکن آن است که هرگاه نمازگزار به فراموشی یا نادانی آن را ترک کند، ساقط نمی‌شود؛ بلکه آن را با سایر بخش‌های نماز به جای می‌آورَد و در پایان نماز سجده‌ی سهو می‌کند.

2.     واجب آن است که هرگاه نمازگزار به فراموشی یا نادانی آن را ترک کند، انجامش نمی‌دهد؛ بلکه قبل و یا بعد از سلام، سجده‌ی سهو نموده و آن را جبران می‌کند.

10- سنت‌های نماز

هرچه غیر از ارکان و واجبات باشد، - که در بحث روش نماز به زودی بیان خواهد شد - سنت است که به انجام دهنده‌ی آن پاداش می‌رسد و ترک کننده‌اش کیفر و عقاب نمی‌بیند. سنت‌ها به دو بخش قولی و فعلی تقسیم می‌شوند.

سنت‌های قولی، مانند دعای آغازین، گفتن «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»، گفتن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ»، آمین، خواندن سوره پس از فاتحه و امثال این‌ها.

سنت‌های فعلی، همانند بلند کردن دست‌‌ها هنگام تکبیر در مواضع قبلی، گذاشتن دست راست بر چپ در حالت ایستادن، افتراش (نصب نمودن پای راست و رو به قبله نمودن انگشتان آن و نشستن بر پای چپ)، تَوَرُّک (پای راستش را تا کرده و کف انگشتان پای راست را بر زمین می‌گذارد و نشیمن‌گاهش را بر زمین قرار می‌دهد) و امثال آن‌ها.

حکم استغفار پس از نمازهای فرض

استغفار گفتن پس از هر نمازِ فرض، مشروع است، زیرا از پیامبر ج ثابت است. بسیاری از نمازگزاران در نماز کوتاهی و یا زیاده‌روی می‌کنند، یا امور ظاهری نماز مانند قرائت، رکوع، سجده و دیگر بخش‌ها، و یا امور باطنی مانند خشوع، حضور قلب و امثال آن را به درستی انجام نمی‌دهند؛ بنابراین به خاطر آن کوتاهی‌ها از الله آمرزش می‌طلبند.

کیفیت ذکر

1.     پیامبر ج در همه‌ی اوقات الله را یاد می‌کرد. ذکر با قلب و زبان برای فردی که وضو دارد یا بی‌وضو است، یا برای جنب، زن در عادت ماهیانه، و زنی که در ایام نفاس است، جایز می‌باشد. مانند گفتن سبحان الله، لااله الا الله، الحمدلله، الله اکبر، تلاوت قرآن، دعا و درود بر پیامبر ج. گرچه همه‌ی این‌ها را اگر با وضو انجام دهد، بهتر است.

الله می‌فرماید: ﴿وَٱذۡکُر رَّبَّکَ فِی نَفۡسِکَ تَضَرُّعٗا وَخِیفَةٗ وَدُونَ ٱلۡجَهۡرِ مِنَ ٱلۡقَوۡلِ بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِینَ٢٠٥ [الأعراف: 205]. «و پروردگارت را در دل خویش با تضرّع و ترس، بدون آواى بلند [در] بامدادان و شامگاهان یاد کن و [از یاد الله] غافل نباش».

2.     ذکر و دعا کردن به طور آهسته، بهتر است، مگر پس از نمازهای پنج‌گانه، لبیک گفتن، یا برای رعایت یک مصلحت، مثلاً بخواهد به فردی که نمی‌داند، آن‌ها را بشنواند و امثال آن. در این صورت ذکر با صدای بلند، بهتر است.

11- اقسام سجده‌ی مشروع

سجده‌ی جایز چهار نوع است: 1. سجده‌ی نماز 2. سجده‌ی سهو 3. سجده‌ی تلاوت 4. سجده‌ی شکر.

1. سجده‌ی نماز

سجده‌ در هر نمازِ دارای رکوع، رکن است، و در هر رکعت نماز دو سجده قرار دارد. اعم از نماز فرض یا نفل، که پیش‌تر توضیح داده شد.

2. سجده‌ی سهو

سجده‌ی سهو در نمازهای فرض یا نفل، دو سجده‌اند که نمازگزار پس از تشهد دو سجده نموده و سلام می‌دهد و بعد از آن تشهد نمی‌خواند.

حکم مشروعیت سجده‌ی سهو:

الله فراموشی را در نهاد انسان قرار داده و شیطان تلاش می‌کند تا نمازِ انسان را با افزودن، کاستن، شک یا تردید فاسد کند. الله به خاطر به خاک مالیدن بینی شیطان و جبران کاستی نماز و خشنودی خودش، سجده‌ی سهو را مشروع کرده است.

سهو در نماز پیامبر ج نیز رخ داده است، زیرا نهاد انسان چنین اقتضا می‌کند. از این رو چون پیامبر در نمازش سهو کرد، فرمود: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ، أَنْسَى کَمَا تَنْسَوْنَ، فَإِذَا نَسِیتُ فَذَکِّرُونِی»[109]: «من مانند شما انسان هستم و همان‌طور که شما دچار فراموشی می‌شوید، من نیز دچار فراموشی می‌شوم. بنابراین، هرگاه من دچار فراموشی شدم، به من یادآوری کنید».

اسباب سجده‌ی سهو سه تاست:

افزودن، کاستن، شک و تردید.

اقسام سجده‌ی سهو

سجده‌ی سهو چهار حالت دارد:

1.     هرگاه نمازگزار به اشتباه عملی از جنس نماز را، مانند قیام، رکوع، سجده اضافه کند، یا دو رکوع کند، یا به جای نشستن بایستد، یا نماز چهار رکعتی را پنج رکعت بخواند، آن‌گاه به علت این افزودن، باید پس از سلام، سجده‌ی سهو کند. خواه قبل از سلام به یادش بیاید یا بعد از آن.

2.     هرگاه نمازگزار یکی از ارکان نماز را کم کند. حال اگر قبل از این‌که به محل آن در رکعت بعدی برسد، به یادش آمد، برگشتن بر او واجب است تا رکن قبلی و ادامه‌اش را بخواند، و سپس پیش از سلام، سجده‌ی سهو نماید.

ولی اگر پس از رسیدن به محل رکن، یادش آمد، برنگردد. البته این رکعت باطل می‌شود. و اگر پس از سلام به یادش آمد، فقط همان رکن و ادامه‌اش را بخواند و پس از سلام سجده‌ی سهو کند.

اگر به خاطر نقصی سلام داد، مثلاً نماز چهار رکعتی را سه رکعت خواند و سلام داد و بعد متوجه شد، به نیت تکمیل نماز بدون گفتن تکبیر بلند شود و رکعت چهارم را بخواند. سپس تشهد بخواند و سلام دهد و آن‌گاه سجده‌ی سهو کند.

3.     هرگاه نمازگزار یکی از واجبات نماز را کم کرد، مثلاً تشهد اول را فراموش کرد، تشهد از او ساقط می‌شود و باید قبل از سلام، سجده‌ی سهو کند.

4.     هرگاه نمازگزار در تعداد رکعات شک و تردید نمود، مثلاً آیا سه رکعت خوانده است یا چهار رکعت، همان کم‌تر را برگزیند و نماز را بخواند و قبل از پایان، سجده‌ی سهو کند. اگر گمان غالبش بر یکی از دو احتمال بود، به آن عمل کند و بعد از سلام، سجده‌ی سهو نماید.

احکام سجده‌ی سهو

هرگاه بر نمازگزار دو سجده (یک سجده‌ قبل و یک سجده بعد از سلام) لازم شد، قبل از سلام سجده کند. و اگر به فراموشی، قبل از پایان نماز سلام داد و دیری نگذشته بود و به یادش آمد، نماز را کامل کند و سلام دهد و سجده‌ی سهو نماید.

اگر سجده‌ی سهو را فراموش کرد، و سلام داد و عملی که منافی نماز بود، انجام داد، مانند سخن گفتن و امثال آن، سجده‌ی سهو نماید و سلام دهد.

اگر سخن جایزی در غیر محل آن انجام داد، مثلاً در رکوع یا سجده قرآن خواند یا در قیام تشهد نمود، نمازش باطل نمی‌شود و بر او سجده‌ی سهو واجب نیست؛ بلکه مستحب می‌باشد. اگر مقتدی بنا به عذری یک رکن یا بیش‌تر از امام عقب بماند، آن رکن را انجام دهد و به امام ملحق گردد، زیرا در این صورت بر او گناهی نیست و سجده‌ی سهو لازم نیست.

در سجده‌ی سهو چه بگوید؟

طولانی کردن سجده‌ی سهو سنت است و آنچه که در سجده‌های نماز مانند ذکر و دعا می‌خواند، در سجده‌ی سهو نیز همان‌ها را بخواند.

فرد مسبوق چه زمانی سجده‌ی سهو نماید؟

مقتدی در انجام سجده‌ی سهو، تابع امام است. اگر مقتدی مسبوق شد و امام پس از سلام سجده‌ی سهو نمود؛ اگر سهو امام در رکن بود، که مسبوق حضور داشته، بر او نیز لازم است که پس از سلام سجده‌ی سهو نماید و اگر سهو امام قبل از آمدن مسبوق به نماز بوده، پس بر مسبوق سجده‌ی سهو لازم نیست.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س، قَالَ: صَلَّى النَّبِیُّ ج إِحْدَى صَلاَتَیِ العَشِیِّ - قَالَ مُحَمَّدٌ: وَأَکْثَرُ ظَنِّی العَصْرَ - رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ قَامَ إِلَى خَشَبَةٍ فِی مُقَدَّمِ المَسْجِدِ، فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهَا، وَفِیهِمْ أَبُو بَکْرٍ، وَعُمَرُ ب، فَهَابَا أَنْ یُکَلِّمَاهُ، وَخَرَجَ سَرَعَانُ النَّاسِ فَقَالُوا: أَقَصُرَتِ الصَّلاَةُ؟ وَرَجُلٌ یَدْعُوهُ النَّبِیُّ ج ذُو الیَدَیْنِ، فَقَالَ: أَنَسِیتَ أَمْ قَصُرَتْ؟ فَقَالَ: «لَمْ أَنْسَ وَلَمْ تُقْصَرْ»، قَالَ: بَلَى قَدْ نَسِیتَ، فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ سَلَّمَ، ثُمَّ کَبَّرَ، فَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَکَبَّرَ، ثُمَّ وَضَعَ رَأْسَهُ، فَکَبَّرَ، فَسَجَدَ مِثْلَ سُجُودِهِ أَوْ أَطْوَلَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَکَبَّرَ.[110]

ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج یکی از نمازهای بعد از زوال (ظهر یا عصر) را دو رکعت خواند. - یکی از راویان به نام محمد می‌گوید: بیش‌تر گمانم این است که نماز عصر بود - سپس سلام داد و به سوی چوبی که در جلوی مسجد بود، رفت. او دستش را بر آن چوب گذاشت. ابوبکر و عمر ب نیز حضور داشتد. از ترس چیزی نگفتند. افرادی که عجله داشتند از مسجد خارج شدند و گفتند: آیا نماز کوتاه شده است؟ مردی که پیامبر ج او را ذوالیدین صدا می‌زد، گفت: آیا فراموش کردی یا نماز کوتاه شده است؟ پیامبر ج فرمود: «نه نماز تخفیف یافته و نه من دچار فراموشی شدم». گفت: «نه بلکه فراموش کردی». پس پیامبر ج دو رکعت خواند، سلام داد، تکبیر گفت و ماند سجده‌ی نماز یا طولانی‌تر از آن سجده نمود. سپس سرش را بلند کرد و دوباره تکبیر گفت. پس با گفتن تکبیر به سجده رفت و مانند سجده‌ی نماز یا طولانی‌تر از آن سجده نمود. سپس سرش را بلند کرد و تکبیر گفت.

3. سجده‌ی تلاوت

سجده‌ی تلاوت یک سجده‌ی بدون قیام، تکبیر، تشهد و سلام است.

حکم سجده‌ی تلاوت

سجده‌ی تلاوت در نماز و خارج از آن سنت است. این سجده در هر وقتی برای خواننده و شنونده سنت است. هرگاه خواننده در نماز سجده نکرد، شنونده نیز سجده نکند. سنت است که سجده‌ی تلاوت را با وضو ادا کند، ولی مانند نماز که وضو و روآوردن به قبله و امثال آن برایش شرط است، برای سجده‌ی تلاوت شرط نیست، ولی افضل و بهتر است.

برای بی‌وضو، جنب، زن حایض، و زن نفاس، هرگاه از آیه‌ی سجده گذر کردند، سجده‌ی تلاوت جایز است.

تعداد سجده‌های تلاوت در قرآن

در قرآن 15 سجده‌ی تلاوت هست که عبارت است از: در سوره‌های اعراف، رعد، نحل، اسراء، مریم، حج (دو سجده است)، فرقان، نمل، سجده، ص، فصلت، نجم، انشقاق و علق.

آیات سجده در قرآن دو نوع هستند: اخبار و اوامر، یا خبر از الله می‌دهد که عموم و خواص مخلوقات او را سجده می‌کنند. پس برای خواننده و شنونده سنت است که شبیه آنان قرار بگیرد، چنانچه الله فرموده:

﴿وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِی ٱلۡأَرۡضِ مِن دَآبَّةٖ وَٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَهُمۡ لَا یَسۡتَکۡبِرُونَ٤٩ [النحل: 49] «و هر چه در آسمان‌ها و زمین است - از جنبندگان و فرشتگان- [همگی] برای الله سجده می‌آورند و گردنکشی نمی‌کنند».

و یا آیاتی هستند که دستور به سجده‌ی الله متعال می‌دهند، پس به سوی طاعت پروردگار عزیز و گرامی می‌شتابد، چنانچه می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱرۡکَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ وَٱعۡبُدُواْ رَبَّکُمۡ وَٱفۡعَلُواْ ٱلۡخَیۡرَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ۩٧٧ [الحج: 77]. «ای کسانی ‌که ایمان آورده‌اید، رکوع کنید و سجده گزارید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید؛ باشد که رستگار شوید».

چگونگی سجده‌ی تلاوت

سجده‌ی تلاوت سجده‌ای است که خواننده هنگام رفتن و بلند شدن از سجده، تکبیر می‌گوید. هرگاه بیرون نماز سجده کرد، بدون قیام، تکبیر، تشهد، و سلام دادن سجده نماید. هرگاه امام سجده کند، بر مقتدی لازم است که از او پیروی کند. برای امام مکروه نیست که آیه یا سوره‌ای را که دارای سجده‌ی تلاوت هست در نمازهای سری بخواند.

فضیلت سجده‌ی تلاوت

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا قَرَأَ ابْنُ آدَمَ السَّجْدَةَ فَسَجَدَ اعْتَزَلَ الشَّیْطَانُ یَبْکِی، یَقُولُ: یَا وَیْلَهُ - وَفِی رِوَایَةِ أَبِی کُرَیْبٍ: یَا وَیْلِی- أُمِرَ ابْنُ آدَمَ بِالسُّجُودِ فَسَجَدَ فَلَهُ الْجَنَّةُ، وَأُمِرْتُ بِالسُّجُودِ فَأَبَیْتُ فَلِیَ النَّارُ».[111]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هنگامی‌که فرزند آدم، آیه‌ی سجده را بخواند و سجده کند، شیطان به گوشه‌ای می‌خزد و شروع به گریه می‌کند و می‌گوید: وای بر او». در روایتی آمده که می‌گوید: «وای بر من، فرزند آدم دستور داده شد تا سجده کند، و او سجده کرد و به بهشت می‌رود. اما هنگامی‌که به من دستور سجده رسید، قبول نکردم و به دوزخ می‌روم».

آنچه که در سجده‌ی تلاوت بگوید

آنچه که در سجده‌ی نماز مانند ذکر و دعا می‌خواند، در سجده‌ی تلاوت نیز بخواند.

4. سجده‌ی شکر

سجده‌ی شکر یک سجده، بدون تکبیر و سلام دادن است، و آنچه که جزو شرایط نماز است، مانند طهارت، رو به قبله ایستادن و امثال آن، برای سجده‌ی شکر شرط نیست، ولی افضل و بهتر است.

چه زمانی سجده‌ی شکر مشروع می‌شود؟

1.     سجده‌ی شکر هنگام به وجود آمدن نعمت‌ها سنت است، مانند اینکه به فردی مژده‌ داده شود که شخصی هدایت یافته یا ایمان آورده یا مسلمانان پیروز شدند و یا به تولد فرزند و امثال آن‌ها مژده داده شود.

2.     هم‌چنین سجده‌ی شکر زمان دور شدن عقوبت سنت است، مانند فردی که از غرق شدن یا آتش سوزی یا کشته شدن یا نابود شدن و یا از دست دزد و امثال آن‌ها نجات می‌یابد.

روش سجده‌ی شکر

سجده‌ی شکر یک سجده‌ی بدون تکبیر و سلام دادن است. مکانش بیرون نماز در هر زمانی است. طبق حالت و موقعیتش سجده کند؛ ایستاده، نشسته، باوضو، بی‌وضو. ولی طهارت داشتن افضل است. هنگامی که به علت عذری مانند ندانستن، فراموشی و امثال آن، سجده‌ی شکر در وقتش ادا نگردد قضای آن جایز است.

الله می‌فرماید:

﴿وَءَاتَىٰکُم مِّن کُلِّ مَا سَأَلۡتُمُوهُۚ وَإِن تَعُدُّواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ لَا تُحۡصُوهَآۗ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ کَفَّارٞ٣٤ [إبراهیم: 34]. «و از هر آنچه از او خواستید به شما بخشید؛ و اگر نعمت الله را بشمارید، [چنان فراوان است که] نمی‌توانید آن را شمارش کنید. به راستی که انسان، [در حق خویش،] ستمکار [و نسبت به الله،] ناسپاس است».

﴿یَعۡمَلُونَ لَهُۥ مَا یَشَآءُ مِن مَّحَٰرِیبَ وَتَمَٰثِیلَ وَجِفَانٖ کَٱلۡجَوَابِ وَقُدُورٖ رَّاسِیَٰتٍۚ ٱعۡمَلُوٓاْ ءَالَ دَاوُۥدَ شُکۡرٗاۚ وَقَلِیلٞ مِّنۡ عِبَادِیَ ٱلشَّکُورُ١٣ [سبأ: 13]. «آن‌ها هر چه می‌خواست برایش می‌ساختند: از [کاخ و] عبادتگاه و مجسمه و کاسه‌هایی [که از بزرگی] همچون حوض [بودند] و دیگ‌هایی بسیار بزرگ و ثابت. [به آنان گفتیم:] «ای آل داود، سپاس [نعمت‌های مرا] به جای آوردید» و[لی] اندکی از بندگانم سپاسگزارند».

3.     عَنْ أَبِی بَکْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج کَانَ إِذَا أَتَاهُ أَمْرٌ یَسُرُّهُ أَوْ بُشِّرَ بِهِ، خَرَّ سَاجِدًا، شُکْرًا لِلَّهِ تَبَارَکَ وَتَعَالَى.[112]

ابوبکره س می‌گوید: هرگاه کاری باعث خوش‌حالی رسول الله ج می‌شد، یا خبر خوشحال کننده‌ای به او می‌رسید برای ادای شکر پروردگار، به سجده می‌افتاد.

آنچه در سجده‌ی شکر بگوید

در سجده‌ی شکر آن چیزی را بگوید که در سجده‌ی نماز مانند ذکر و دعا می‌خواند.

12- نماز جماعت

حکم مشروعیت نماز جماعت

همه روزه نماز جماعت اعلام و اعلان و اقرار به گواهی دادن به یگانگی الله از سوی تمام مسلمانان است. نماز جماعت نمایشی بزرگ از مظاهر اسلام است که شبیه صف‌های فرشتگان در عبادت‌شان و گروه سواران لشکر در فرماندهی‌شان است. و آن وسیله‌ی دوستی و محبت بین مردم و شناخت و رحم و عطوفت‌شان نسبت به یکدیگر و آشکار شدن عزت و قدرت و یگانگی‌شان می‌باشد.

بزرگ‌ترین اجتماع مسلمانان

الله اجتماع در اوقات معین را برای مسلمانان مشروع قرار داده است، برخی مانند نمازهای پنج‌گانه در شبانه‌روز، برخی مانند نماز جمعه در هفته‌ یک‌بار، برخی مثل نماز عید در هر سرزمینی دو بار در سال، اجتماع مسلمانان در مراسم حج سالی یک‌بار، و اجتماع‌شان در هر وقت و زمانی مانند عمره، و برخی هنگام تغییر حالت‌ها مانند نماز استسقا (طلب باران) و کسوف (خورشید گرفتگی) و برخی نیز زمانی که حادثه‌ای روی می‌دهد، مانند نماز جنازه.

حکم نماز جماعت

نماز جماعت بر هر فرد مسلمان، مکلف، توانا، مرد، برای نمازهای پنج‌گانه در سفر یا اقامت، در حالت امنیت یا خوف و ترس واجب است.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَإِذَا کُنتَ فِیهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَکَ وَلۡیَأۡخُذُوٓاْ أَسۡلِحَتَهُمۡۖ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡیَکُونُواْ مِن وَرَآئِکُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ یُصَلُّواْ فَلۡیُصَلُّواْ مَعَکَ وَلۡیَأۡخُذُواْ حِذۡرَهُمۡ وَأَسۡلِحَتَهُمۡۗ [النساء: 102]. «و [ای پیامبر،] چون [وقت جنگ] در میان آنان بودى و برایشان نماز برپا داشتى، باید گروهى از آنان با تو [به نماز] بایستند و [همچنین] باید جنگ‌افزارهایشان را با خود برگیرند [و یک رکعت را همراه تو بخوانند و نماز را به صورت فُرادی ادامه دهند] و چون سجده کردند [و نمازشان تمام شد]، باید پشت سرتان قرار گیرند و باید آن دسته دیگری که نماز نخوانده‌اند بیایند و [یک رکعت] با تو نماز بخوانند [و پس از اینکه نمازت به پایان رسید، ادامۀ نمازشان را کامل کنند] و [آنان نیز] باید احتیاط کنند و جنگ‌افزارهایشان را [در نماز با خود] برگیرند».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِحَطَبٍ، فَیُحْطَبَ، ثُمَّ آمُرَ بِالصَّلاَةِ، فَیُؤَذَّنَ لَهَا، ثُمَّ آمُرَ رَجُلًا فَیَؤُمَّ النَّاسَ، ثُمَّ أُخَالِفَ إِلَى رِجَالٍ، فَأُحَرِّقَ عَلَیْهِمْ بُیُوتَهُمْ، وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ یَعْلَمُ أَحَدُهُمْ، أَنَّهُ یَجِدُ عَرْقًا سَمِینًا، أَوْ مِرْمَاتَیْنِ حَسَنَتَیْنِ، لَشَهِدَ العِشَاءَ».[113]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، تصمیم گرفتم دستور دهم تا هیزم آماده کنند و پس از اذان، فردی را برای امامت نماز بگمارم و خودم نزد کسانی بروم که در خانه‌ها نشسته و در نماز جماعت شرکت نمی‌کنند و آنان را با خانه‌های‌شان آتش بزنم. به الله سوگند، آنانی که به جماعت نمی‌آیند، اگر می‌دانستند که استخوان چرب یا دو تکه گوشت خوب به آنان می‌رسد، حتما در نماز عشا شرکت می‌کردند».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: أَتَى النَّبِیَّ ج رَجُلٌ أَعْمَى، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ، إِنَّهُ لَیْسَ لِی قَائِدٌ یَقُودُنِی إِلَى الْمَسْجِدِ، فَسَأَلَ رَسُولَ اللهِ ج أَنْ یُرَخِّصَ لَهُ، فَیُصَلِّیَ فِی بَیْتِهِ، فَرَخَّصَ لَهُ، فَلَمَّا وَلَّى، دَعَاهُ، فَقَالَ: «هَلْ تَسْمَعُ النِّدَاءَ بِالصَّلَاةِ؟» قَالَ: نَعَمْ، قَالَ: «فَأَجِبْ».[114]

ابوهریره س می‌گوید: مردی نابینا (عبدالله بن ام مکتوم) نزد پیامبر ج آمد و گفت: ای رسول الله، من عصاکشی ندارم تا مرا به مسجد بیاورد. او از رسول الله ج اجازه خواست تا در منزلش نماز بخواند. پیامبر ج به او اجازه داد. اما هنگامی‌که برگشت، رسول الله او را صدا زد و فرمود: «آیا اذان را می‌شنوی؟» گفت: بله. فرمود: «پس اجابت کن و به نماز بیا».

فضیلت نماز جماعت در مسجد

در قبال هر قدمی که فرد مسلمان برای نماز به سوی مسجد برمی‌دارد، یک صدقه نوشته می‌شود و یک درجه بلند می‌گردد و یک گناهش محو و پاک می‌شود و ثواب زیادی دارد. این فضیلت بزرگی از جانب پروردگار مهربان است.

1.     عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «صَلاَةُ الجَمَاعَةِ تَفْضُلُ صَلاَةَ الفَذِّ بِسَبْعٍ وَعِشْرِینَ دَرَجَةً».[115]

ابن عمر ب می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «نماز جماعت بر نمازی که تنها خوانده شود، بیست و هفت درجه برتری دارد».

2.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ، ثُمَّ مَشَى إِلَى بَیْتٍ مَنْ بُیُوتِ اللهِ لِیَقْضِیَ فَرِیضَةً مِنْ فَرَائِضِ اللهِ، کَانَتْ خَطْوَتَاهُ إِحْدَاهُمَا تَحُطُّ خَطِیئَةً، وَالْأُخْرَى تَرْفَعُ دَرَجَةً».[116]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس در خانه‌‌اش طهارت کند، سپس به سوی خانه‌ای از خانه‌های الله برود، تا فرضی از فرایض پروردگار را ادا نماید، یک گامش باعث ریختن گناهی و گام دیگرش باعث بلندشدن درجه‌اش می‌شود».

3.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ غَدَا إِلَى الْمَسْجِدِ، أَوْ رَاحَ، أَعَدَّ اللهُ لَهُ فِی الْجَنَّةِ نُزُلًا، کُلَّمَا غَدَا، أَوْ رَاحَ».[117]

ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «کسی که در ابتدا یا پایان روز به مسجد برود، الله برای هر نوبت که در ابتدا یا انتهای روز به مسجد می‌رود، ضیافتی در بهشت برای او فراهم می‌سازد».

4.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «کُلُّ سُلَامَى مِنَ النَّاسِ عَلَیْهِ صَدَقَةٌ، کُلَّ یَوْمٍ تَطْلُعُ فِیهِ الشَّمْسُ» قَالَ: «تَعْدِلُ بَیْنَ الِاثْنَیْنِ صَدَقَةٌ، وَتُعِینُ الرَّجُلَ فِی دَابَّتِهِ فَتَحْمِلُهُ عَلَیْهَا، أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَیْهَا مَتَاعَهُ صَدَقَةٌ» قَالَ: «وَالْکَلِمَةُ الطَّیِّبَةُ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ خُطْوَةٍ تَمْشِیهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ، وَتُمِیطُ الْأَذَى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ».[118]

ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «بر هر مفصلی از اعضای انسان، صدقه‌ای لازم است، در هر روزی که خورشید طلوع می‌کند. بین دو نفر عدالت برقرار کنی، صدقه‌ای است، به فردی کمک کنی تا بر مرکبش سوار شود و بارَش را روی مرکبش بگذاری، صدقه‌ای است، سخن نیکو صدقه است، هر قدمی که به سوی نماز برمی‌داری، یک صدقه است، اینکه خار و خاشاک و هرچیز آزار دهنده‌ای را از سر راه برداری، یک صدقه است».

فضیلت نماز جماعت

سنت است که هرگاه فرد دیگری را می‌بیند که تنها نماز فرض می‌خواند، با او نماز بخواند.

عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَبْصَرَ رَجُلًا یُصَلِّی وَحْدَهُ، فَقَالَ: «أَلَا رَجُلٌ یَتَصَدَّقُ عَلَى هَذَا فَیُصَلِّیَ مَعَهُ».[119]

ابوسعید خدری س می‌گوید: رسول الله ج مردی را دید که تنها نماز می‌خواند، به او فرمود: «آیا مردی نیست تا به او صدقه بدهد و با او نماز بخواند؟».

کجا نماز جماعت بخواند؟

برای مسلمان بهتر است که نمازهای فرض را در مسجد محله‌اش بخواند. سپس در مسجدی که تعداد نمازگزاران زیادی دارد. سپس مسجدی که دورتر است. جز مسجد الحرام، مسجد النبی و مسجد الاقصی. زیرا نماز در این مساجد به طور مطلق افضل است. در مسجدی که نماز جماعت خوانده شده، جایز است در همان وقت جماعتی دیگر خوانده شود.

مستحب است که مرزداران در یک مسجد نماز بخوانند، ولی اگر از دشمن بیم و هراس داشتند و یک‌جا جمع شدن، میسر نبود، هر فردی در محل خودش نماز بخواند.

حکم خارج شدن زنان به سوی مساجد

جایز است که زنان برای نماز جماعت در مساجد حاضر شوند و از مردان جدا باشند و پوشش کامل داشته باشند.

بهتر است که مسجد دروازه‌ی ویژه‌ای برای زنان داشته باشد و باید در مصلای خاص خودشان در قسمتی جدا از مردان باشند.

به جماعت خواندن زنان جدا از مردان نیز در سنت آمده است، خواه امام‌شان زن باشد یا مرد. و خارج شدن‌شان برای نماز به سوی مسجد در شب بهتر از روز است. عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِذَا اسْتَأْذَنَکُمْ نِسَاؤُکُمْ بِاللَّیْلِ إِلَى المَسْجِدِ، فَأْذَنُوا لَهُنَّ».[120]

 ابن عمر ب می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «اگر همسران شما اجازه خواستند تا شب‌ها به مسجد بروند، به آن‌ها اجازه دهید».

حداقل تعداد افراد برای نماز جماعت

حداقل دو نفر باشند و هرچه تعداد نمازگزاران بیش‌تر باشد، برای نمازشان، بهتر است و نزد الله پسندیده‌تر می‌باشد.

چه وقتی به نماز جماعت ملحق شود؟

هرگاه رکعتی را همراه امام دریافت، گویا به نماز رسیده است و تا قبل از سلام امام می‌تواند به جماعت ملحق شود. هرکسی‌که قبل از سلام، امام را دریابد، فضیلت جماعت را دریافته است، ولی حکم نماز جماعت را دریافت نکرده است، زیرا او فضیلت را گرفته، ولی فریضه را دریافت نکرده است. ولی هرگاه یک رکعت یا بیش‌تر را دریافت، از نظر حکم و فضیلت نماز جماعت را دریافته است، ولی اجر و پاداشش کم‌تر از کسی است که کامل به جماعت ملحق شده است.

حکم کسی‌که تنها نماز خوانده و سپس جماعت را در می‌یابد

کسی‌که در مسجد یا مکانی به صورت تنها، نماز فرض را خوانده و سپس به مسجدی وارد می‌شود که مردم در حال نماز خواندن هستند، سنت است که همراه‌شان نماز بخواند.

هرگاه برای نماز فرض اقامه گفته شد، نباید هیچ نمازی جز نماز فرض خواند. اگر مشغول خواندن نماز نفل بود و برای فرض اقامه گفته شد، نماز نفلش را کوتاه کرده و تمام کند و به جماعت ملحق شود تا تکبیر احرام را دریابد.

حکم خواندن نماز نفل با جماعت

جایز است که گاهی اوقات در شب یا روز در خانه و جز آن، نماز نفل با جماعت خوانده شود.

حکم تخلف کردن از نماز جماعت

کسی‌که از خواندن نماز جماعت در مسجد تخلف ورزد، اگر معذور باشد، مثلاً در صورت بیماری یا بیم و هراس و غیر آن‌ها، برای او پاداش نماز جماعت می‌رسد و اگر با همسرش نماز جماعت بخواند، اجر جماعت را کسب می‌کند.

اگر بدون عذر تخلف نماید و تنها یا در غیر مسجد با جماعت بخواند، نمازش صحیح است، ولی پاداش بزرگی را از دست داده و مرتکب گناه بزرگی شده است.

عذرهای ترک نماز جمعه و جماعت

بیماری که نتواند در نماز جماعت شرکت کند، یا کسی‌که به دفع ادرار یا مدفوع نیاز شدید داشته باشد، کسی‌که بترسد همراهانش به سفر بروند و او تنها بماند، فردی که خوف ضرر و زیان به خودش یا مالش یا رفیقش داشته باشد، یا باران شدید باشد، یا گِل و لای باشد، یا باد سختی بِوَزد، یا کسی‌که زیاد گرسنه است و غذا حاضر باشد، اول غذا بخورد. البته این عمل را برای خودش عادت قرار ندهد.

هم‌چنین پزشکان، پرستاران، نگهبانان، مأموران امنیتی، آتش‌نشانان و دیگر کسانی‌که به مصالح ضروری مسلمانان مشغول هستند، هرگاه وقت نماز فرا برسد و آن‌ها به وظیفه‌ی‌شان مشغول باشند، در همان محل کارشان نماز را با جماعت بخوانند و وقت ضرورت در روز جمعه، نماز ظهر را بگزارند.

کسی‌که به بیماری معده، یا آنفلوانزا و یا وبا و اسهال شدید و امثال آن‌ها مبتلاست، و سبب آزار مردم می‌شود، از مسجد و شرکت در نماز جمعه و جماعت و همانند آن منع شود، تا مردم از انتشار وبا و دیگر بیماری‌ها در میان‌شان مصون بمانند و به ایشان ضرری نرسد و نیز تخفیفی بر خود بیمار باشد.

هرگاه آتش‌سوزی یا غرق شدنی در وقت نماز رخ دهد، جایز است که نماز را به تأخیر اندازند و با نماز بعدی جمع کنند. اگر حادثه وقت نماز صبح یا عصر یا عشا روی دهد، نماز را از اول وقتش به تأخیر اندازند و در آخر وقت بخوانند، گرچه آتش‌نشانان یا مأموران نجات به نوبت مشغول خدمات‌شان باشند. اگر ابلاغ خبر از سوی فرد مورد اعتمادی باشد و خطرآفرین باشد، جایز است که نماز را قطع کند و فوراً به طرف حادثه برود و نوبتی تا قبل از پایان وقت نماز، این فریضه را ادا کنند.

حکم حاضر شدن در نماز جماعت با بوی بد

کسی‌که پیاز، سیر و تره بخورد یا مخدرات و چیزهایی امثال آن استفاده کند که سبب اذیت و آزار فرشتگان و انسان‌ها می‌شود، تا زمانی که بوی بد احساس می‌شود برایش جایز نیست که در مسجد همراه جماعت شرکت کند. این به خاطر توبیخ آن فرد است، نه تخفیف بر او؛ زیرا اگر با چنین حالتی نماز بخواند، گنهکار شده و نمازش صحیح است.

13- احکام امام و مقتدی

فضیلت امامت

فضیلت امامت فراوان است و به دلیل مهم بودن آن، خود پیامبر ج و پس از او خلفای راشدین عهده‌دار امامت بودند. امام دارای مسئولیت بزرگی است؛ او ضامن است و اگر به خوبی امامت کند، دارای پاداش بزرگی است و همانند افرادی که با او نماز می‌خوانند، به او نیز اجر و پاداش می‌رسد.

حکم پیروی از امام

بر مقتدی واجب است که در همه‌ی نمازش از امام پیروی کند.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنْ رَسُولِ اللهِ ج أَنَّهُ قَالَ: «إِنَّمَا جُعِلَ الْإِمَامُ لِیُؤْتَمَّ بِهِ، فَإِذَا کَبَّرَ فَکَبِّرُوا، وَإِذَا رَکَعَ فَارْکَعُوا، وَإِذَا قَالَ سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، فَقُولُوا: اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ، وَإِذَا صَلَّى قَائِمًا، فَصَلُّوا قِیَامًا وَإِذَا صَلَّى قَاعِدًا، فَصَلُّوا قُعُودًا أَجْمَعُونَ».[121]

ابوهریره س روایت می‌کند که رسول الله ج فرمود: «امام به این خاطر تعیین شده است تا به وی اقتدا شود. هرگاه امام تکبیر گفت، شما تکبیر بگویید، هرگاه رکوع کرد، شما رکوع کنید، هرگاه گفت: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ»، شما بگویید: «اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ»، هرگاه ایستاده نماز خواند، شما نیز ایستاده بخوانید و چون نشسته نماز خواند، شما همگی نشسته بخوانید».

چه کسی به امامت سزاوارتر است؟

قاری -کسی است که بیش‌تر از دیگران حافظ قرآن است و فقه نماز را می‌داند-، سپس کسی‌که از سنت آگاه‌تر است، بعد کسی‌که در هجرت مقدم است، سپس آن که جلوتر اسلام آورده و بعد فردی که از نظر سن از دیگران بزرگ‌تر است. آن‌گاه قرعه‌کشی شود. این موارد مربوط به زمانی است که وقت نماز فرا رسیده و می‌خواهند یکی را برای امامت جلو کنند. اگر مسجد امام دارد و حاضر است، او حق تقدم دارد. هم‌چنین صاحب خانه و امام مسجد به جز سلطان و پادشاه از بقیه به امامت شایسته‌ترند.

عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «یَؤُمُّ الْقَوْمَ أَقْرَؤُهُمْ لِکِتَابِ اللهِ، فَإِنْ کَانُوا فِی الْقِرَاءَةِ سَوَاءً، فَأَعْلَمُهُمْ بِالسُّنَّةِ، فَإِنْ کَانُوا فِی السُّنَّةِ سَوَاءً، فَأَقْدَمُهُمْ هِجْرَةً، فَإِنْ کَانُوا فِی الْهِجْرَةِ سَوَاءً، فَأَقْدَمُهُمْ سِلْمًا».[122]

ابومسعود انصاری س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «مردم را کسی امامت نماید که کتاب الله را بهتر قرائت می‌کند، اگر در قرائت یکسان بودند، کسی امامت کند که سنت را بهتر می‌داند، و اگر در فهم سنت هم برابر بودند، کسی‌که جلوتر هجرت کرده است. اگر در هجرت برابر بودند، کسی‌که زودتر مسلمان شده است».

کسی‌که به ملاقات قومی می‌رود، آنان را امامت ندهد، تا یکی از خودشان امام باشد، مگر اینکه خودشان بخواهند تا مهمان امامت دهد.

حکم خواندن نماز پشت سر فرد فاسق

واجب است که کسی در امامت مقدم باشد که برتر و اولی است، اگر کسی جز فرد فاسقی نبود، همانند شخصی که ریشش را تراشیده باشد یا دود و شراب و امثال آن استفاده کرده باشد، نماز همراه با کراهت صحیح است.

فاسق به کسی گفته می‌شود که با انجام دادن گناه کبیره از اطاعت الله متعال خارج شود.

نماز پشت سر فردی که نمازش فاسد شده، مثلاً بی‌وضو بوده و همانند آن، صحیح نیست، مگر کسی‌که خبر نداشته باشد، آن‌گاه نماز مقتدی صحیح است و امام باید نمازش را دوباره بخواند.

حکم نماز فردی که شلوارش پایین‌تر از قوزک پاهاست

کسی‌که شلوارش از قوزک پایین‌تر باشد و نماز بخواند، نمازش صحیح است و خودش گنهکار می‌شود.

برای چنین فردی مناسب نیست که امامت دهد، و اگر امامت داد، نماز پشت سرش با کراهت جایز است.

عَنْ أَبِی ذَرٍّ، عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ لَا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ» قَالَ: فَقَرَأَهَا رَسُولُ اللهِ ج ثَلَاثَ مِرَارًا، قَالَ أَبُو ذَرٍّ: خَابُوا وَخَسِرُوا، مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: «الْمُسْبِلُ، وَالْمَنَّانُ، وَالْمُنَفِّقُ سِلْعَتَهُ بِالْحَلِفِ الْکَاذِبِ».[123]

ابوذر س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «سه نفر هستند که الله روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید و به سوی‌شان نمی‌نگرد و آنان را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک دارند». پیامبر ج این مطلب را سه بار تکرار کرد. ابوذر گفت: چقدر بدبخت و زیان کارند! ای رسول الله! این‌ها چه کسانی هستند؟ فرمود: «کسی که اسبالِ ازار می‌کند، [پایین شلوار یا لباسش را پایین‌تر از دو قوزک پایش قرار می‌دهد] کسی که- در برابر نیکی‌اش بر دیگران- منت می‌گذارد، و کسی که کالایش را با سوگند دروغ به فروش می‌رساند».

حکم پیشی گرفتن از امام

پیشی گرفتن از امام در -ارکان- نماز حرام است. کسی‌که از روی عمد و آگاهی چنین کند، نمازش باطل می‌شود.

اما عقب ماندن از امام: اگر به خاطر عذری باشد، مثلاً فراموش کند یا غافل باشد یا صدای امام را نشنود، آن‌گاه فوراً آن رکن را انجام دهد و از امام پیروی کند، هیچ گناهی بر او نیست.

احوال مقتدی همراه امام

مقتدی با امام چهار حالت دارد:

1.     مسابقه: آن است که مقتدی در تکبیر اول، رکوع، سجده، سلام دادن و غیر آن بر امام پیشی بگیرد. این عمل جایز نیست. کسی‌که چنین کند باید برگردد و تابع امام قرار گیرد، اگر برنگشت، نمازش باطل است و اگر در تکبیر احرام بر امام پیشی گرفت، نمازش به هیچ عنوان با نماز امام منعقد نخواهد شد.

2.     موافقت: آن است که مقتدی مو به مو از حرکات امام و انتقال وی از رکنی به رکن دیگر با او همگام است، مانند تکبیر گفتن، رکوع و امثال آن. این عمل ناپسند است. اگر در تکبیر نخست با امام همزمان باشد، نمازش منعقد نمی‌شود.

3.     متابعت: آن است که مقتدی بلافاصله پس از افعال امام آن‌ها را انجام می‌دهد، این متابعت از سوی مقتدی امری پسندیده است و اقتدای مشروع همین است.

4.     مخالفت: آن است که مقتدی از امامش تأخیر می‌کند تا اینکه امام وارد رکن دیگر می‌شود. این عمل جایز نیست؛ زیرا اقتدا را ترک نموده است.

الله بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ٦٣ [النور: 63]. «پس کسانی ‌که از فرمان[و احادیث صحیح]ش  سرپیچی می‌کنند، باید بترسند از اینکه اندوه و بلایی بر سرشان بیاید یا به عذابی دردناک گرفتار شوند».

احوال مسبوق

1.     هرکس یک رکعت را همراه امام دریابد، جماعت را دریافته است، و کسی‌که رکوع را با امام دریابد، رکعت را دریافته است. پس ایستاده تکبیر احرام را بگوید. اگر ممکن بود، تکبیر رکوع را بگوید و اگر ممکن نبود، برای هردو یک تکبیر نیت کند.

2.     کسی‌که آمد و امام را در حالت ایستاده یا رکوع یا سجده و یا نشسته دریافت، او نیز با اقتدا به امام، چنین کند و پاداش مقداری که به نماز جماعت رسیده را دریافت خواهد نمود؛ ولی رکعت را، بدون رسیدن به رکوع درنمی‌یابد.

تکبیر احرام با امام، زمانی دریافته می‌شود که امام هنوز سوره‌ی فاتحه را شروع نکرده است.

کسی‌که وارد مسجد شد، در حالی که نماز همراه با امامِ دایم، از او فوت شده بود، بر او و دیگر افرادی که از جماعت باز مانده‌اند، لازم و ضروری است که با جماعت نماز بخوانند، ولی فضیلت این نماز به اندازه‌ی جماعت اول نیست.

روش طولانی و کوتاه خواندن نماز

سنت است که هرگاه امام قرائت را طولانی نمود، بقیه‌ی ارکان را نیز طولانی کند و هرگاه قرائت را کوتاه خواند، سایر ارکان را نیز کوتاه بخواند.

عَنِ البَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: رَمَقْتُ الصَّلَاةَ مَعَ مُحَمَّدٍ ج، فَوَجَدْتُ قِیَامَهُ فَرَکْعَتَهُ، فَاعْتِدَالَهُ بَعْدَ رُکُوعِهِ، فَسَجْدَتَهُ، فَجَلْسَتَهُ بَیْنَ السَّجْدَتَیْنِ، فَسَجْدَتَهُ، فَجَلْسَتَهُ مَا بَیْنَ التَّسْلِیمِ وَالِانْصِرَافِ، قَرِیبًا مِنَ السَّوَاءِ.[124]

براء بن عازب س می‌گوید: نماز محمد ج را زیر نظر گرفتم؛ متوجه شدم که قیام، رکوع، اعتدال بعد از رکوع، سجده، نشستن بین دو سجده، سجده‌ی دوم و نشستن بین سلام گفتن و رفتن رسول الله ج همه (از نظر مدت زمان) تقریبا با هم مساوی است.

حکم کوتاه خواندن نماز

سنت است که امام تا پایان، نماز را کوتاه بخواند؛ زیرا در بین مقتدی‌ها افراد ضعیف، بیمار، مسن، گرفتار، و امثال آن هست. هرگاه انفرادی نماز خواند، تا جایی که بخواهد نماز را طولانی بخواند.

سنت کوتاه خواندن در نماز همان است که تا پایان نماز، ارکان، واجبات و سنت‌ها را به روش پیامبر ج کامل ادا کند و بر آن مواظبت نماید و به آن امر کند و به خواسته‌های مقتدی‌های عمل نکند.

 کسی‌که در حالت رکوع و سجده کمرش راست و برابر نباشد، هم‌چنین کسی‌که مانند گنجشک نوک می‌زند، نمازشان صحیح نیست.

مقتدی کجا بایستد؟

1.     سنت است که مقتدی‌ها پشت سر امام بایستند. اگر یک نفر بود، سمت راست امام بایستد. اگر زنان با جماعت نماز می‌خوانند، امامِ زن، وسط صف بایستد. در نماز جماعت، زنان پشت سر مردان بایستند.

2.     هنگام ضرورت و نیاز، مقتدی‌ها می‌توانند سمت راست یا دو طرف، بالا و پایین‌تر از امام بایستند، اما به جز هنگام ضرورت، جایز نیست که در جلو و سمت چپ امام بایستند.

چگونگی صف مردان و زنان پشت سر امام

1.     مردانی که زودتر به مسجد آمدند پشت سر امام صف ببندند؛ سپس کودکان پشت سر مردان صف ببندند، اگر زودتر به مسجد نیامده باشند؛ بعد زنان پشت سر کودکان صف ببندند. هر ‌آنچه که در صف‌های مردان جایز است، مانند کامل کردن صف اول، پر کردن جاهای خالی و برابری صف‌ها و جز آن، برای صف‌های زنان نیز مشروع می‌باشد.

2.     هرگاه زنان به تنهایی نماز خواندند، بهترین صف‌های‌شان، اولین صف است، و بدترین صف‌های‌شان آخرین‌شان است. جایز نیست که زنان جلوی مردان یا مردان پشت سر زنان نماز بخوانند، مگر هنگام ضرورت، مانند ازدحام و امثال آن، مثلاً در مسجد الحرام در ایام حج و غیره. اگر زنی هنگام ضرورت و نیاز مانند ازدحام و جز آن، در صف مردان نماز خواند، نمازش باطل نمی‌شود، و هم‌چنین نماز افرادی که پشت سر او نماز خوانده‌اند.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «خَیْرُ صُفُوفِ الرِّجَالِ أَوَّلُهَا، وَشَرُّهَا آخِرُهَا، وَخَیْرُ صُفُوفِ النِّسَاءِ آخِرُهَا، وَشَرُّهَا أَوَّلُهَا».[125]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «بهترین صف‌های مردان، صف اول و بدترین صف‌های آنان صف آخر می‌باشد. و بهترین صف‌های زنان، صف آخر، و بدترین صف‌های آنان، صف اول می‌باشد».

فضیلت جایگاه‌ها در صفوف

صف اول، از صف دوم برتر است. الله عزیز و گرامی و فرشتگانش بر صف اول درود می‌فرستند. پیامبر ج نیز برای صف اول، سه بار و برای صف دوم، دو بار دعای خیر نمود.

سمت راست صف، از سمت چپ آن برتر است، نزدیک شدن به امام، برتر از دور شدن از اوست. هرگاه راست و چپ صف به هم نزدیک یا مساوی شدند، سمت راست برتر است، هرگاه سمت راست دورتر باشد، سمت چپ برتر است، زیرا به امام نزدیک‌تر می‌باشد.

اهل صف اول

سزاوار است که در صف اول و نزدیک امام خردمندان و عالمان و افراد متقی و پرهیزگار و صاحب منزلت بایستند، زیرا آنان پیشوای مردم‌اند و باید به سوی این امر بشتابند.

صف اول حق هر مسلمانی است، خواه بزرگ باشد یا کوچک. پس جایز نیست که کودکان را از صف اول دور کرد، زیرا فردی که زودتر می‌آید، از کسی‌که دیرتر آمده است، شایسته‌تر است. دور کردن کودکان سبب دوری آنان و ناپسند دانستن مسجد نزدشان می‌شود. اگر آنان را پشت و آخر صفوف جمع کنند، باعث بازی آنان شده و سبب تشویش خاطر نمازگزاران شده و مانع خشوع در نماز می‌شوند.

عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یَمْسَحُ مَنَاکِبَنَا فِی الصَّلَاةِ، وَیَقُولُ: «اسْتَوُوا، وَلَا تَخْتَلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ، لِیَلِنِی مِنْکُمْ أُولُو الْأَحْلَامِ وَالنُّهَى ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ».[126]

ابن مسعود س می‌گوید: رسول الله ج در نماز شانه‌های ما را با دستانش برابر می‌کرد و می‌‌فرمود: «راست و برابر بایستید و اختلاف نکنید، مبادا دل‌های‌تان دچار اختلاف شود. صاحبان خرد و اندیشه پشت سر و نزدیک من قرار گیرند. سپس کسانی‌که در خرد و اندیشه بعد از آنان قرار دارند و بعد هم کسانی‌که در خرد و اندیشه بعد از گروه دوم قرار دارند».

حکم راست کردن صف‌ها

برابر کردن صف‌ها در نماز واجب است؛ به وسیله‌ی برابر نمودن شانه‌ها، پاشنه‌ها، پرکردن فاصله‌ها و به ترتیب پر کردن صفوف -اول صف اول را کامل کردن و بعد صف دوم را-.

سنت است که امام به سوی مقتدی‌ها روی آوَرَد و بگوید:

1.     «سَوُّوا صُفُوفَکُمْ، فَإِنَّ تَسْوِیَةَ الصُّفُوفِ مِنْ إِقَامَةِ الصَّلاَةِ».[127]

«صف‌های‌تان را برابر کنید، زیرا راست کردن صف‌ها، بخشی از اقامه‌ی نماز می‌باشد».

2.     «أَقِیمُوا صُفُوفَکُمْ، وَتَرَاصُّوا».[128]

«صف‌های‌تان را راست کنید و به هم بچسبید».

3.     «اسْتَوُوا، وَلَا تَخْتَلِفُوا، فَتَخْتَلِفَ قُلُوبُکُمْ، لِیَلِنِی مِنْکُمْ أُولُو الْأَحْلَامِ وَالنُّهَى ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ، ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ».[129]

«راست و برابر بایستید و اختلاف نکنید. مبادا دل‌های‌تان دچار اختلاف شوند. صاحبان خرد و اندیشه پشت سر و نزدیک من قرار گیرند. سپس کسانی‌که در خرد و اندیشه بعد از آنان قرار دارند و بعد هم کسانی‌که در خرد و اندیشه پس از گروه دوم می‌باشند».

4.     «أَقِیمُوا الصُّفُوفَ وَحَاذُوا بَیْنَ الْمَنَاکِبِ وَسُدُّوا الْخَلَلَ وَلِینُوا بِأَیْدِی إِخْوَانِکُمْ وَلَا تَذَرُوا فُرُجَاتٍ لِلشَّیْطَانِ وَمَنْ وَصَلَ صَفًّا وَصَلَهُ اللَّهُ، وَمَنْ قَطَعَ صَفًّا قَطَعَهُ اللَّهُ».[130] «صف‌ها را برابر و منظم کنید و شانه‌ها را برابر سازید، فاصله‌ها را پر کنید و در برابر دستان برادران‌تان - که صف‌ها را مرتب می‌کنند - نرم باشید -و با آنان همکاری کنید- و هیچ جای خالی و شکافی برای شیطان باقی نگذارید. هرکسی صفی را پیوسته و مرتب بدارد، الله او را از رحمت خویش بهره‌مند می‌کند و هرکسی در صفی جای خالی و فاصله بیندازد، الله او را از رحمتش جدا می‌گرداند».

5.     سه بار بگوید: «اسْتَوُوا».[131]

«برابر بایستید».

سعی کند به خاطر زنده نگه داشتن سنت و عمل به آن از طریق مشروع و جایز این‌ها را بگوید.

چگونگی امامت کودکان و زنان

هرگاه امام دو کودک و یا بیش‌تر را که به سن هفت سالگی رسیده‌اند، امامت داد، آن دو را پشت سرش قرار دهد. اگر یک نفر بود، سمت راستش قرار دهد و زنان پشت سر کودکان صف ببندند.

اذان و امامت کودکانی که به سن تشخیص رسیده‌اند، صحیح است، خواه نماز فرض باشد یا نفل؛ به شرط این‌که فردی برتر از آنان یافت نشود.

هر کسی‌که نمازش صحیح است، امامتش نیز درست است، گرچه نتواند بایستد یا رکوع و امثال آن را انجام دهد. مگر زن که نمی‌تواند برای مردان امام باشد، ولی برای زنان چنین چیزی جایز است.

حکم فتحه دادن بر امام

فتحه دادن بر امام دو گونه است:

1.     فتحه‌ی واجب: زمانی است که در آنچه که باعث بطلان نماز می‌شود، مانند رکوع یا سجده یا آیه‌ای از فاتحه را فراموش می‌کند یا با چنان لحنی می‌خواند که معنا غلط می‌شود.

2.     فتحه‌ی مستحب: زمانی است که چیزی را که سبب تکمیل نماز است، از دست نمی‌دهد، مثلاً فراموش می‌کند که پس از فاتحه چیزی را بخواند، یا در غیر فاتحه، و هنگام قرائت آیات، چیزی را جا می‌گذارد یا آیه‌ای را اشتباه می‌خواند و امثال آن.

عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ، أَنْسَى کَمَا تَنْسَوْنَ، فَإِذَا نَسِیتُ فَذَکِّرُونِی».[132]

ابن مسعود س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «من مانند شما انسان هستم و همان‌طور که شما دچار فراموشی می‌شوید، من نیز دچار فراموشی می‌شوم. بنابراین، هرگاه من دچار فراموشی شدم، به من یادآوری کنید».

هرگاه امام بی‌وضو شد

هرگاه امام در وسط نماز بی‌وضو شد، نمازش را قطع کند و یکی از مقتدی‌ها را به جای خود بگذارد تا نماز را تکمیل کند. اگر فردی را جلو نکشید، و یکی از مقتدی‌ها جلو رفت، و نماز را تکمیل کرد، یا آنان به طور انفرادی نماز خواندند، ان شاءالله نمازشان صحیح است.

چگونگی قضای رکعت‌های فوت شده از سوی مقتدی

1.     کسی‌که با امام یک رکعت از نماز ظهر، عصر یا عشا را دریافت، بر او واجب است که هرگاه امام سلام داد، سه رکعت فوت شده را قضا بیاورد. یعنی یک رکعت بخواند و در آن فاتحه و سوره‌ای را بخواند، سپس برای تشهد اول بنشیند، سپس در دو رکعت بعدی، تنها سوره‌ی فاتحه را بخواند. آن‌گاه برای تشهد اخیر بنشیند و سپس سلام دهد.

هرچه که فرد مسبوق همراه امام دریافته است، به منزله‌ی اول نمازش به شمار می‌آید.

2.     کسی‌که همراه امام یک رکعت از نماز مغرب را دریابد، پس از سلامِ امام بلند شود و یک رکعت بخواند که در آن سوره‌ی فاتحه و یک سوره بخواند. سپس برای تشهد اول بنشیند. آن‌گاه برخیزد و رکعتی را همراه با سوره‌ی فاتحه بخواند. سپس برای تشهد اخیر بنشیند و سلام دهد.

3.     کسی‌که با امام یک رکعت از نماز صبح یا جمعه را دریابد، پس از سلام دادن امام بلند شود و یک رکعت را همراه با سوره‌ی فاتحه و سوره‌ای دیگر بخواند و سپس برای تشهد بنشیند و سلام دهد.

4.     هرگاه فردی به جماعت برسد، در حالی که امام در تشهد آخر است، سنت است که به نماز ملحق شود و پس از سلام دادن امام نمازش را به پایان برساند.

حکم نماز پشت صف

نماز یک نفر به تنهایی، پشت صف آخر صحیح نیست، مگر عذری باشد، مانند کسی‌که در صف آخر جایی نیابد که در این صورت می‌تواند پشت صف نماز بخواند و فردی را که در صف مقابلش ایستاده است، به عقب نکشد. نماز یک زن پشت صف صحیح است، هرگاه در جماعت مردان باشد. اما اگر با جماعت زنان بود، حکمش مانند حکم مرد در جماعت مردان است که بیان شد.

کیفیت اقتدا به امام

اقتدا به امام در مسجد صحیح است؛ زمانی که تکبیر را بشنود، گرچه او یا افراد پشت سر امام را ندیده باشد. اگر بیرون مسجد باشد نیز اقتدا به امام صحیح است؛ زمانی که تکبیر را بشنود و صف‌ها متصل باشد. اقتدا کردن به امام از طریق رادیو یا تلویزیون صحیح نیست.

چگونگی روی آوردن امام به سمت مقتدی‌ها

سنت است که امام پس از سلام به سوی مقتدی‌ها رو برگرداند. اگر در جماعت، زنان هم حضور داشتند، امام اندکی درنگ کند تا آنان بروند. مکروه است که امام پس از نماز فرض بلافاصله و قبل از خواندن اذکار مسنون در جایش نماز سنت و نفل بخواند. مستحب است که مقتدی‌ها قبل از برگشتنِ امام به سوی‌شان، بلند نشوند.

حکم مصافحه بعد از نماز

مصافحه پس از نماز فرض و دعا کردن امام و مقتدی‌ها همزمان پس از نماز فرض بدعت است. آنچه جایز است روش خواندن اذکار و تعدادشان است که قبلا بیان شد.

حالت‌های جدا شدن مقتدی از امام:

دو حالت وجود دارد:

1.     اگر امام نماز را به قدری طولانی بخواند که با سنت مطابقت نداشته باشد، یا چنان با شتاب بخواند که منافی با آرامش و خضوع و... باشد، آن‌گاه مقتدی می‌تواند جدا شده و ادامه‌ی نمازش را تنها بخواند.

2.     نمازش را قطع کند و دوباره از اول بخواند. آن زمانی است که اگر بر مقتدی عذری پیش آمد که مانع استمرار و ادامه‌ی نماز بود، مانند فشار آوردن ادرار و یا مدفوع، باد شکم یا وجود ترس بر خود و امثال آن‌ها از قبیل چیزهایی که مانع ادامه‌ی نماز می‌شود.

حکم نماز پشت سر کسی‌که از غیر الله کمک می‌خواهد

کسی‌که در دعاهایش از غیر الله چیزی بخواهد و یا غیر الله را به فریادرسی بخواند یا نزد قبرها و امثال آن‌ها برای غیر الله ذبح کند یا در دعاهایش از مردگان چیزی بخواهد و آن‌ها را صدا بزند، پشت سر چنین فردی نماز جایز نیست، زیرا او مشرک است و نمازش باطل می‌باشد.

الله متعال می‌فرماید: ﴿وَمَن یَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ لَا بُرۡهَٰنَ لَهُۥ بِهِۦ فَإِنَّمَا حِسَابُهُۥ عِندَ رَبِّهِۦٓۚ إِنَّهُۥ لَا یُفۡلِحُ ٱلۡکَٰفِرُونَ١١٧ [المؤمنون: 117]. «و هرکس معبود دیگری با الله بخواند، یقیناً هیچ دلیلی بر [حقانیتِ] آن نخواهد داشت؛ و حسابِ او با پروردگارش خواهد بود. بی‌تردید، کافران رستگار نمی‌شوند».

حکم امامت با نجاست

هرگاه امام نمی‌دانست و بر او نجاستی بود، و نمازش به پایان رسیده بود، نماز همه‌ی مقتدی‌ها صحیح است. اما اگر در وسط نماز متوجه نجاست شد، اگر توانست، آن را دور کند، و نمازش را به پایان برساند. و اگر امکان دور کردن نجاست وجود نداشت، برگردد و فردی را به جای خود جلو بکشد تا نماز را تکمیل کند.

14- نماز فرد معذور

الله عزیز و گرامی در حالت صحت و سلامتی و بیماری، مقیم بودن و مسافرت، در حالت امنیت و خوف و ترس بر بندگانش دستوراتی را معین کرده است. و می‌خواهد در این امور از او اطاعت شود و مورد عبادت قرار بگیرد.

افراد معذور عبارت‌اند از: بیماران، مسافران، افرادی که به علت خوف و هراس نمی‌توانند نمازشان را مانند غیر معذوران ادا کنند.

رحمتِ الله بر آنان این است که بر ایشان آسان گردانده، حرج را از ایشان دور کرده و آنان را از به دست آوردن پاداش کامل محروم قرار نداده است، بنابراین به ایشان امر کرده تا به اندازه‌ی وسع و توان‌شان آن‌گونه که در سنت آمده است، نماز بخوانند. چنانچه بیان می‌شود.

1- نماز بیمار

روش وضو گرفتن بیمار

بر فرد مریض واجب است که برای نماز با آب وضو بگیرد. اگر نتوانست، تیمم کند و اگر باز هم نتوانست، طهارت از او ساقط می‌شود و هر طور که می‌تواند نماز بخواند.

روش نماز بیمار

1.     بر فرد بیمار لازم است که نماز فرض را ایستاده بخواند و اگر نتوانست، نشسته و چهارزانو بخواند یا همانند حالت تشهد بنشیند. پشتش را در رکوع و سجده خم ‌کند و اگر نتوانست با سرش اشاره کند.

اگر نتوانست بنشیند بر پهلوی راست رو به قبله بخوابد، اگر برایش دشوار بود، بر پهلوی چپ بخوابد. اگر نتوانست بر پشتش خوابیده و اگر ممکن است پاهایش را به سوی قبله بگرداند و گرنه هر طور که می‌تواند قرار گرفته و در حالت رکوع و سجده تا سینه‌اش با سرش اشاره کند و در سجده سرش را مقداری از رکوع پایین‌تر نماید و برایش پاداش فرد سالم می‌رسد و تا زمانی که هوش و حواس دارد، نماز از او ساقط نمی‌شود. پس هرگونه که ممکن است، نماز بخواند.

2.     فرد بیمار مانند دیگران باید در نماز رو به قبله باشد. اگر نمی‌تواند به هر جهتی که میسر بود، نماز بخواند. نماز بیمار با اشاره چشم یا اشاره انگشت، صحیح نیست، بلکه همان‌گونه که بیان شد، نماز بخواند.

الله می‌فرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ وَٱسۡمَعُواْ وَأَطِیعُواْ [التغابن: 16]. «تا آنجا که می‌توانید، از الله پروا کنید و [حق را] بشنوید و فرمان برید».

عَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ س قَالَ: کَانَتْ بِی بَوَاسِیرُ، فَسَأَلْتُ النَّبِیَّ ج عَنِ الصَّلاَةِ، فَقَالَ: «صَلِّ قَائِمًا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَقَاعِدًا، فَإِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَعَلَى جَنْبٍ».[133]

عمران بن حصین س می‌گوید: من به بیماری بواسیر مبتلا بودم. از رسول الله ج پرسیدم که چگونه نماز بخوانم؟ فرمود: «نماز را ایستاده بخوان، اگر نتوانستی، نشسته بخوان و اگر باز هم نتوانستی، بر پهلو خوابیده نماز بخوان».

3.     کسی‌که می‌تواند نماز نفل را ایستاده بخواند، ولی نشسته می‌خواند، به او نصف پاداشِ فردِ ایستاده می‌رسد.

2- نماز مسافر

سفر: جدا شدن از محل اقامت است.

از خوبی‌های اسلام، مشروعیت قصر (شکسته خواندن) و جمع (نماز ظهر و عصر و یا مغرب و عشا را با هم و در یک وقت خواندن) نماز در مسافرت است، زیرا اغلب در آن سختی وجود دارد و اسلام دین رحمت و آسانی است.

هرچه از نظر عرف سفر نامیده می‌شود، احکام سفر به آن تعلق می‌گیرد، مانند قصر و جمع، روزه خوردن و مسح بر موزه‌ها.

عَنْ یَعْلَى بْنِ أُمَیَّةَ، قَالَ: قُلْتُ لِعُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س: ﴿فَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ إِنۡ خِفۡتُمۡ أَن یَفۡتِنَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ [النساء: 101] فَقَدْ أَمِنَ النَّاسُ، فَقَالَ: عَجِبْتُ مِمَّا عَجِبْتُ مِنْهُ، فَسَأَلْتُ رَسُولَ اللهِ ج عَنْ ذَلِکَ، فَقَالَ «صَدَقَةٌ تَصَدَّقَ اللهُ بِهَا عَلَیْکُمْ، فَاقْبَلُوا صَدَقَتَهُ».[134]

یعلی پسر امیه می‌گوید: برای عمر بن خطاب س این آیه را خواندم: «و [ای مؤمنان،] هر گاه در زمین سفر ‌کنید، اگر ترسیدید کسانی که کفر ورزیدند زیانی به شما برسانند، گناهی بر شما نیست که از [رکعات] نماز بکاهید [و آن را شکسته بخوانید]». ولی حالا مردم امنیت دارند، حکم چیست؟ عمر گفت: از آنچه شما تعجب کردید، من نیز تعجب کردم. از رسول الله ج پرسیدم. فرمود: «این صدقه‌ای است که الله آن را به شما عنایت کرده است. شما هم صدقه‌اش را بپذیرید».

حکم قصر و جمع

1.     قصر (شکسته خواندن) نماز در سفر، سنت موکده است و جمع بین دو نماز رخصتی عارضی است. زیرا پیامبر ج اکثرًا در سفر نماز را در وقتش می‌خواند و جمع در موارد اندکی بوده است.

2.     قصر (شکسته خواندن) نماز در سفر در حالت امنیت و ترس سنت مؤکده است و آن نمازهای چهار رکعتی مانند ظهر، عصر و عشا را دو رکعتی خواندن است و تنها در سفر جایز است، ولی نمازهای مغرب و صبح هرگز شکسته خوانده نمی‌شوند.

جمع در سفر است و در حالت مقیم بودن، نیز بنا به داشتن سببی جایز است. بنابراین نماز ظهر و عصر با هم، و مغرب و عشا با هم در یکی از اوقات‌شان و یا در وقتی که بین دو نماز است، جمع خوانده می‌شوند. اما نماز صبح هرگز با نمازی دیگر جمع نمی‌شود.

3.     هرگاه وقت نماز اول فرا رسید، نیازی به نیت جمع نیست. کسی‌که ظهر را بخواند در حالی که نیت جمع را نداشته باشد، می‌تواند عصر را با ظهر جمع نماید.

4.     کسی‌که نماز ظهر را با عصر به طور جمع تقدیم بخواند، پس از آن برایش وقت نهی از نمازخواندن وارد می‌شود و کسی‌که مغرب را با عشا جمع تقدیم بخواند، در حق او وقت وتر داخل شده است.

5.     هرگاه فرد مسلمان پیاده، سواره، در خشکی، دریا، و یا فضا سفر نماید، سنت است که نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت بخواند و اینکه تا پایان سفرش در صورت نیاز، دو نماز را در یک وقت بخواند.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: الصَّلاَةُ أَوَّلُ مَا فُرِضَتْ رَکْعَتَیْنِ، فَأُقِرَّتْ صَلاَةُ السَّفَرِ، وَأُتِمَّتْ صَلاَةُ الحَضَرِ.[135]

عایشه ل می‌گوید: «در ابتدا نمازها به صورت دو رکعتی فرض گردید. آن‌گاه نماز سفر همان‌گونه باقی ماند و نماز حَضَر (محل سکونت) کامل (چهار رکعتی) گردید».

چه زمانی مسافر احکام سفر را شروع نماید؟

هرگاه مسافر از آبادانی شهرش جدا شد، می‌تواند نماز را قصر و جمع بخواند و برای سفر حدّی نیست، بلکه ملاک، عرف می‌باشد. هرگاه فردی سفر کرد و به صورت مطلق، نیت اقامت یا وطن گزیدن ننمود، او مسافر بوده و تا وقتی که به شهرش باز می‌گردد، از احکام سفر بهره ببرد.

کوتاه خواندن نماز در سفر سنت است و در هر آنچه که به آن سفر اطلاق می‌شود، نماز را کوتاه بخواند. اگر مسافر نمازش را کامل بخواند، نمازش صحیح است، ولی او سنت را ترک نموده است.

الله می‌فرماید: ﴿وَإِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ إِنۡ خِفۡتُمۡ أَن یَفۡتِنَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْۚ إِنَّ ٱلۡکَٰفِرِینَ کَانُواْ لَکُمۡ عَدُوّٗا مُّبِینٗا١٠١ [النساء: 101]. «و [ای مؤمنان،] هر گاه در زمین سفر ‌کنید، اگر ترسیدید کسانی که کفر ورزیدند زیانی به شما برسانند، گناهی بر شما نیست که از [رکعات] نماز بکاهید [و آن را شکسته بخوانید]؛ زیرا کافران همواره برایتان دشمن آشکاری هستند».

روش نماز مسافر پشت سر مقیم

1.     هرگاه مسافر پشت سر مقیمی نماز می‌خواند، کامل بخواند و اگر مقیم پشت سر مسافر نماز می‌خواند، سنت است که مسافر کوتاه بخواند و مقیم پس از سلام دادنِ مسافر، نمازش را تکمیل نماید.

2.     سنت است که هرگاه مسافری در منطقه‌ی افراد مقیم، امام شد، دو رکعت خوانده و بگوید: نمازتان را کامل بخوانید، زیرا ما مسافر بودیم.

حکم نماز نفل در سفر

سنت است که در سفر نمازهای سنت رواتب ترک شوند، جز نماز تهجد، وتر و سنت صبح. اما مطلق نفل‌خواندن در سفر و غیر سفر جایز است. نمازهایی که سبب دارند نیز این‌گونه هستند، مانند نماز سنت وضو، سنت طواف، تحیت المسجد، نماز ضحی و امثال آن‌ها.

خواندن اذکار پس از نمازهای پنج‌گانه در حالت اقامت و مسافرت برای مردان و زنان سنت است.

حکم کسی‌که در طول سال مسافر است

خلبان، راننده‌ی ماشین، ناخدای کشتی، لوکوموتیوران قطار و کسی‌که در طول سال در سفر می‌باشد، جایز است که از رخصت‌های سفر مانند قصر، جمع، روزه نگرفتن و مسح بر موزه استفاده نماید.

کسی‌که از شهرش دور و در غربت است، سه حالت دارد

1.     در سرزمین غربت نیتِ مطلقِ اقامت نماید، مانند سفیران، کارگران، و تاجرانی که برای تجارت و کار مقیم شده‌اند، این‌ها و امثال‌شان در حکم افراد مقیم هستند.

2.     برای هدفی مشخص نیت اقامت کند، ولی مدت زمانش معلوم نباشد و نداند که چه وقتی کارش به پایان می‌رسد. هرگاه تمام شد، به سوی وطنش باز گردد، مانند فردی که به خاطر امر مهمی مانند تجارت، درمان و غیره سفر نموده است. این‌ها در حکم مسافر هستند، گرچه مدت ماندن و انتظار کشیدن‌شان طولانی باشد.

3.     به خاطر هدفی خاص و برای مدت زمانی معین سفر می‌کند و پس از پایان عملش به شهرش باز می‌گردد، مانند افرادی که در سرزمین‌های غریب و دور تدریس می‌کنند. ایشان در حکم افراد مقیم هستند، زیرا اجیر شده و نیت اقامت نموده است.

احکام کوتاه خواندن نماز در سفر

1.     تعبیر به قصر (کوتاه خواندن نماز) از نظر مکان است، نه زمان. اگر مسافر، در زمان اقامت، نمازی را فراموش نماید، سپس در سفر به یادش بیاید، نمازش را قصر و کوتاه بخواند، و اگر نمازی که در سفر از او فوت شده را در هنگام مقیم بودن به خاطر بیاورد، آن را کامل بخواند.

2.     هرگاه مسافر محبوس شد و نمی‌دانست که چه زمانی به شهرش باز می‌گردد، همیشه قصر بخواند.

3.     هرگاه وقت نماز داخل شود، سپس سفر کند، قصر و جمع نماید و اگر در سفر بود که وقت نماز فرا رسید، سپس به شهرش باز گشت، نماز را کامل بخواند و قصر و جمع ننماید.

روش نماز خواندن در هواپیما

نماز خواندن در هواپیما مانند نماز بر روی زمین است. هرگاه فرد مسلمان مثلاً در هواپیما بود و جایی برای نماز خواندن نیافت، در جایش ایستاده و رو به قبله نماز بخواند و به اندازه‌ی توانش اشاره کند. سپس بر صندلی بنشیند و به اندازه‌ی توانش سجده کند.

حکم مسافر هرگاه به مکه برسد

کسی‌که به مکه یا جز آن سفر کند، پشت سر امام مقیم، نماز را کامل بخواند. اگر نماز را با امام در نیافت، سنت است که قصر بخواند. کسی‌که سفر کند و از روستایی گذر نماید، و صدای اذان یا اقامه را بشنود، در حالی که نماز نخوانده است، اگر خواست همراه نماز جماعت شرکت کند و اگر خواست به سفرش ادامه دهد و هر کجا که خواست، نماز بخواند.

حکم اذان و اقامه در سفر

هرگاه مسافر بخواهد نماز ظهر و عصر یا مغرب و عشا را جمع کند، اذان دهد، سپس اقامه بگوید و نماز اول را بخواند و سپس اقامه گفته و نماز دوم را بخواند. مسافران همه‌ی نمازها را با جماعت ادا کنند. اگر هوا سرد بود یا باد و باران و یا عذر دیگری بود، در محل‌شان نماز بخوانند.

روش جمع و قصر در سفر

جایز است که مسافر نماز ظهر و عصر را با هم، یا مغرب و عشا را با هم در یک وقت به ترتیب جمع کند. هم‌چنین می‌تواند در وقتی بین آن دو نماز جمع نماید.

اگر در جایی اقامت کرده بود، بر حسب شرایطش آن‌گونه که راحت‌تر است، بخواند و افضل آن است که هر نمازی را در وقتش بخواند. اگر در حال رفتن و سیر کردن بود، سنت است که چون خورشید غروب کرد، قبل از اینکه از مکانش برود، نماز مغرب و عشا را جمع تقدیم کند و اگر قبل از طلوع خورشید از مکانش حرکت کرد، نماز مغرب را تا عشا به تأخیر اندازد و جمع تأخیر بخواند.

اگر خورشید زوال کرد، قبل از اینکه حرکت نماید، نماز ظهر و عصر را جمعِ تقدیم کند و اگر قبل از زوالِ خورشید حرکت نمود، نماز ظهر را تا عصر به تأخیر انداخته و جمع تأخیر نماید.

1.     عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَجْمَعُ بَیْنَ صَلاَةِ الظُّهْرِ وَالعَصْرِ، إِذَا کَانَ عَلَى ظَهْرِ سَیْرٍ وَیَجْمَعُ بَیْنَ المَغْرِبِ وَالعِشَاءِ.[136]

ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله ج در سفر نمازهای ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم می‌خواند.

2.     عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِک س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج إِذَا ارْتَحَلَ قَبْلَ أَنْ تَزِیغَ الشَّمْسُ، أَخَّرَ الظُّهْرَ إِلَى وَقْتِ العَصْرِ، ثُمَّ نَزَلَ فَجَمَعَ بَیْنَهُمَا، فَإِنْ زَاغَتِ الشَّمْسُ قَبْلَ أَنْ یَرْتَحِلَ صَلَّى الظُّهْرَ ثُمَّ رَکِبَ.[137]

انس بن مالک س می‌گوید: رسول الله ج هرگاه در سفر قبل از زوال خورشید (آغاز وقت ظهر) حرکت می‌کرد، (نماز) ظهر را تا وقت عصر به تأخیر می‌انداخت. آن‌گاه (از سواری‌اش) پایین می‌آمد و بین (نماز) ظهر و عصر جمع می‌کرد. اما اگر قبل از اینکه حرکت کند، خورشید زوال می‌کرد، (نماز) ظهر را می‌خواند و سپس سوار می‌شد.

3.     عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س أَنَّ النَّبِیَّ ج کَانَ فِی غَزْوَةِ تَبُوکَ إِذَا ارْتَحَلَ قَبْلَ أَنْ تَزِیغَ الشَّمْسُ، أَخَّرَ الظُّهْرَ حَتَّى یَجْمَعَهَا إِلَى الْعَصْرِ، فَیُصَلِّیَهُمَا جَمِیعًا، وَإِذَا ارْتَحَلَ بَعْدَ زَیْغِ الشَّمْسِ، صَلَّى الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ جَمِیعًا، ثُمَّ سَارَ، وَکَانَ إِذَا ارْتَحَلَ قَبْلَ الْمَغْرِبَ، أَخَّرَ الْمَغْرِبَ حَتَّى یُصَلِّیَهَا مَعَ الْعِشَاءِ، وَإِذَا ارْتَحَلَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ، عَجَّلَ الْعِشَاءَ فَصَلَّاهَا مَعَ الْمَغْرِبِ.[138]

از معاذ بن جبل س روایت است که پیامبر ج در غزوه‌ی تبوک اگر قبل از زوال خورشید حرکت می‌کرد، نماز ظهر را به تأخیر می‌انداخت تا اینکه با نماز عصر هردو نماز را می‌خواند. و اگر پس از زوال خورشید حرکت می‌کرد، نماز ظهر و عصر را می‌خواند و سپس حرکت می‌نمود. اگر قبل از مغرب حرکت می‌کرد، مغرب را تا وقت عشا به تأخیر می‌انداخت و با هم می‌خواند و اگر بعد از مغرب حرکت می‌کرد، نماز عشا را با مغرب زود می‌خواند.

حکم جمع و قصر در عرفه و مزدلفه

برای کسی‌که در عرفات است، سنت است تا نماز ظهر و عصر را به طور جمعِ تقدیم بخواند و در مزدلفه مغرب و عشا را با هم جمع تأخیر بخواند، چنانچه پیامبر ج در حج چنین عمل نمود.

حکم جماعت در سفر

بر مسافران لازم است که اگر ممکن است با جماعت نماز بخوانند و گرنه به اندازه‌ی توان تنها بخوانند. در هواپیما، کشتی، قطار و امثال آن‌ها ایستاده بخوانند و اگر نمی‌توانند نشسته بخوانند و رکوع و سجده را با اشاره ادا نمایند و نماز فرض را رو به قبله بخوانند. سنت است که اگر تنها باشد، اذان و اقامه بگوید.

و گرنه به هر جهتی که سواری بود، ایستاده نماز بخواند و اگر نتوانست با سرش اشاره کند.

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یُصَلِّی عَلَى رَاحِلَتِهِ، حَیْثُ تَوَجَّهَتْ فَإِذَا أَرَادَ الفَرِیضَةَ نَزَلَ فَاسْتَقْبَلَ القِبْلَةَ.[139]

 جابر بن عبدالله س می‌گوید: رسول الله ج نمازهای نفل را بر پشت مرکب و به هر جهتی که می‌رفت، می‌خواند. اما زمانی که می‌خواست نماز فرض را بخواند، پیاده می‌شد و رو به قبله نماز می‌خواند.

حکم جمع در حالت مقیم بودن

در هنگام مقیم بودن در شرایط شب بارانی، سرد، وجود گِل و لای، وزیدن باد شدید، خوف و ترس از جان خود یا خانواده و اموال و فرد بیمار به خاطر مشقت و امثال آن، جایز است که ظهر و عصر را با هم، و مغرب و عشا را با هم، جمع بخواند.

هم‌چنین به علت عذرهای زیر نیز در حالت مقیم بودن، جایز است که نمازها را جمع بخواند، مثلاً کسی‌که آتشی را خاموش می‌کند یا غرق شده‌ای را نجات می‌دهد یا پزشکی که درمانش مدت زمانی طولانی را در بر می‌گیرد و امثال آن از سایر عذرها.

هرگاه مسافر به شهرش باز گردد، چه کند؟

سنت است که هرگاه مسافر به شهرش بازگشت، به مسجد برود و دو رکعت نماز بخواند. چون پیامبر ج چنین کرده است.

3- نماز خوف

اسلام دین نرمی و آسانی است و نمازهای فرض به علت اهمیت و سودمند بودن‌شان در هیچ حالتی ساقط نمی‌شوند و چون قوی و نیرومند هستند از بزرگ‌ترین اسباب پیروزی و نصرت به شمار می‌روند.

الله می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِینُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ١٥٣ [البقرة: 153]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از شکیبایی و نماز یاری بجویید [که] بی‌تردید، الله با شکیبایان است».

نماز خوف را می‌توان در سفر و مقیم بودن خواند، ولی در هنگام اقامت قصر نمی‌شود. هرگاه مسلمانان در میدان جهادِ در راه الله باشند و از دشمن‌شان بترسند، می‌توانند نماز خوف را به شکل‌های مختلفی بخوانند که مشهورترین آن‌ها چنین است:

چگونگی نماز خوف

نماز خوف به سه صورت است:

اول: اگر دشمن به سمت قبله است، چنین نماز بخوانند: امام الله اکبر بگوید و مسلمانان پشت سرش دو صف باشند و همه تکبیر بگویند و رکوع کنند و از رکوع بلند شوند. سپس صفی که نزدیک امام است، همراه امام سجده کنند، چون برخاستند، صف دوم سجده کنند. سپس بلند شوند، آن‌گاه صف دوم جلو آید و صف اول عقب برود، سپس امام با این‌ها رکعت دوم را مانند صف اول بخواند و سپس با همه سلام دهد.

الله می‌فرماید: ﴿وَإِذَا ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَلَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَقۡصُرُواْ مِنَ ٱلصَّلَوٰةِ إِنۡ خِفۡتُمۡ أَن یَفۡتِنَکُمُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْۚ إِنَّ ٱلۡکَٰفِرِینَ کَانُواْ لَکُمۡ عَدُوّٗا مُّبِینٗا١٠١ [النساء: 101]. «و [ای مؤمنان،] هر گاه در زمین سفر ‌کنید، اگر ترسیدید کسانی که کفر ورزیدند زیانی به شما برسانند، گناهی بر شما نیست که از [رکعات] نماز بکاهید [و آن را شکسته بخوانید]؛ زیرا کافران همواره برایتان دشمن آشکاری هستند».

دوم: اگر دشمن در جهت غیر قبله باشد، چنین نماز بخوانند:

1.      امام الله اکبر بگوید و گروهی با او صف بایستند و عده‌ای مقابل دشمن قرار بگیرند. سپس امام با گروهی که صف بسته‌اند، یک رکعت بخواند، سپس ثابت بایستد و مقتدی‌ها خودشان تمام کنند و بروند و مقابل دشمن بایستند. آن‌گاه گروه دیگر بیایند و یک رکعت باقی مانده را با امام بخوانند و امام بنشیند و آن‌ها نمازشان را، در حالی که امام نشسته است تکمیل کنند. سپس با آن‌ها سلام دهد و آنان می‌توانند اسلحه‌ی سبکی در نماز با خود حمل کنند تا دشمن از ایشان خوف داشته باشد. الله می‌فرماید: ﴿وَإِذَا کُنتَ فِیهِمۡ فَأَقَمۡتَ لَهُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَلۡتَقُمۡ طَآئِفَةٞ مِّنۡهُم مَّعَکَ وَلۡیَأۡخُذُوٓاْ أَسۡلِحَتَهُمۡۖ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلۡیَکُونُواْ مِن وَرَآئِکُمۡ وَلۡتَأۡتِ طَآئِفَةٌ أُخۡرَىٰ لَمۡ یُصَلُّواْ فَلۡیُصَلُّواْ مَعَکَ وَلۡیَأۡخُذُواْ حِذۡرَهُمۡ وَأَسۡلِحَتَهُمۡۗ [النساء: 102]. «و [ای پیامبر،] چون [وقت جنگ] در میان آنان بودى و برایشان نماز برپا داشتى، باید گروهى از آنان با تو [به نماز] بایستند و [همچنین] باید جنگ‌افزارهایشان را با خود برگیرند [و یک رکعت را همراه تو بخوانند و نماز را به صورت فُرادی ادامه دهند] و چون سجده کردند [و نمازشان تمام شد]، باید پشت سرتان قرار گیرند و باید آن دسته دیگری که نماز نخوانده‌اند بیایند و [یک رکعت] با تو نماز بخوانند [و پس از اینکه نمازت به پایان رسید، ادامۀ نمازشان را کامل کنند] و [آنان نیز] باید احتیاط کنند و جنگ‌افزارهایشان را [در نماز با خود] برگیرند».

2.     یا اینکه امام با یکی از دو گروه دو رکعت نماز بخواند و آن‌ها قبل از امام سلام دهند، سپس گروه بعدی بیاید و دو رکعت آخر را امام با آن‌ها بخواند و سلام دهد. چهار رکعت امام کامل شده و هر گروهی دو رکعت خوانده است.

3.     یا امام با گروه اول دو رکعت کامل بخواند و سلام دهد، سپس با گروه دوم نیز چنین کند.

4.     یا هر گروهی همراه امام فقط یک رکعت بخواند، سپس امام دو رکعت می‌خواند و هر گروهی بدون قضا کردن، یک رکعت خوانده است. همه‌ی این موارد در سنت نبوی ثابت است.

دوم: هرگاه خوف و ترس شدید باشد، و مشغول زد و خورد باشند، پیاده و سواره یک رکعت بخوانند و در هنگام رکوع و سجده و امثال آن به سوی قبله، با ایما و اشاره نماز بخوانند. اگر بر این عمل دست نیافتند، نماز را به تأخیر بیندازند تا اینکه الله بین آن‌ها و دشمن‌شان فیصله کند. سپس نماز بخوانند گرچه وقت نماز گذشته باشد.

الله می‌فرماید: ﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِینَ٢٣٨ فَإِنۡ خِفۡتُمۡ فَرِجَالًا أَوۡ رُکۡبَانٗاۖ فَإِذَآ أَمِنتُمۡ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَمَا عَلَّمَکُم مَّا لَمۡ تَکُونُواْ تَعۡلَمُونَ٢٣٩ [البقرة: 238-239]. «[ای مسمانان،] بر [انجام] همه نمازها و [به خصوص] نماز عصر کوشا باشید و با فروتنی و فرمانبرداری برای الله به پا خیزید. اگر [از خطر] ترسیدید، در حال پیاده یا سواره [یا حتی با ایما و اشاره نماز را به جای آورید] و چون ایمن شدید، الله را [چنان‌که به شما آموخته است] یاد کنید [و شکر او تعالی را به جای آورید] که آنچه را نمی‌دانستید به شما یاد داد».

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: فَرَضَ اللهُ الصَّلَاةَ عَلَى لِسَانِ نَبِیِّکُمْ ج فِی الْحَضَرِ أَرْبَعًا، وَفِی السَّفَرِ رَکْعَتَیْنِ، وَفِی الْخَوْفِ رَکْعَةً.[140]

ابن عباس ب می‌گوید: الله نماز را به زبان پیامبرتان در حَضَر چهار رکعت و در سفر دو رکعت و در حالت خوف یک رکعت فرض گردانید.

اگر وقت نماز مغرب باشد، قصر خواندنش تفاوت دارد و امام با گروه اول دو رکعت و با گروه دوم یک رکعت یا بر عکس بخواند.

15- نماز جمعه

حکمت مشروعیت نماز جمعه

نماز از بزرگ‌ترین شعایر الله است که در آن اظهار توحید و طاعت و بندگی الله یکتا و بی‌شریک است. و الله بلندمرتبه برای مسلمانان اجتماعات گوناگونی جهت تقویت پیوندهای دوستی و محبت در میان‌شان مشروع کرده است. از جمله، اجتماعاتی در نمازهای پنج‌گانه، جمعه، دو عید و در حج، و شهر مکه نیز مشروع نموده است.

این اجتماعات مسلمانان سه گونه‌اند: کوچک، متوسط و بزرگ.

فضیلت روز جمعه

عَن أَبِی هُرَیْرَةَ، یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «خَیْرُ یَوْمٍ طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ یَوْمُ الْجُمُعَةِ، فِیهِ خُلِقَ آدَمُ، وَفِیهِ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ، وَفِیهِ أُخْرِجَ مِنْهَا وَلَا تَقُومُ السَّاعَةُ إِلَّا فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ».[141]

ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «بهترین روزی که خورشید در آن طلوع می‌کند، روز جمعه است. آدم در روز جمعه آفریده شده و در روز جمعه وارد بهشت شد و در روز جمعه از بهشت بیرون رفت و قیامت نیز روز جمعه بر پا می‌شود».

حکم نماز جمعه

1.     نماز جمعه دو رکعت است و بر هر مسلمان، مرد، بالغ، عاقل و مقیم واجب است. نماز جمعه بر زن، مریض، کودک و مسافر واجب نیست. ولی اگر خواندند، اشکالی ندارد. هرگاه مسافر فرود آمد و صدای اذان را شنید، بر او جمعه و جماعت واجب می‌شود.

2.     نماز جمعه به جای نماز ظهر می‌نشیند. جایز نیست کسی‌که نماز جمعه را خوانده است، پس از آن نماز ظهر را نیز بخواند.

کسی‌که نماز جمعه از او فوت شود، چهار رکعت ظهر را قضا بیاورد، و اگر عذری داشته بر او گناهی نیست و اگر معذور نباشد، گنهکار است؛ زیرا در خواندن نماز جمعه کوتاهی کرده است. و هرچه ترک نماز جمعه تکرار شود، بیش‌تر گنهکار خواهد بود.

الله می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩ [الجمعة: 9]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی ‌که برای نماز روز جمعه، اذان گفته شد، به سوی [نماز و] ذکرِ الله بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید. اگر بدانید، این [کاری که به شما دستور داده می‌شود] برایتان بهتر است».

عَنْ أَبِی الْجَعْدِ قَالَ: قَالَ رَسُولَ اللَّهِ ج: «مَنْ تَرَکَ ثَلَاثَ جُمَعٍ تَهَاوُنًا بِهَا، طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قَلْبِهِ».[142]

ابوجعد س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «هرکسی‌که سه نماز جمعه را به خاطر سستی و تنبلی ترک کند، الله بر قلب او مُهر می‌زند».

حکم سفر در روز جمعه

سفر در روز جمعه قبل از اذان دوم جایز است و کسی‌که بر او جمعه واجب است، پس از اذان دوم جایز نیست که به سفر برود، مگر به خاطر ضرورت، مانند ترس از رفتن همراهان یا سواری مانند ماشین، کشتی یا هواپیما.

الله می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوٰةِ مِن یَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَیۡعَۚ ذَٰلِکُمۡ خَیۡرٞ لَّکُمۡ إِن کُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩ [الجمعة: 9]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هنگامی ‌که برای نماز روز جمعه، اذان گفته شد، به سوی [نماز و] ذکرِ الله بشتابید، و خرید و فروش را رها کنید. اگر بدانید، این [کاری که به شما دستور داده می‌شود] برایتان بهتر است».

وقت نماز جمعه

بهترین وقت نماز جمعه پس از زوال خورشید تا آخر وقت نماز ظهر است و قبل از زوال نیز جایز است.

وقت اذان جمعه

جمعه دو اذان دارد: اذان اول برای جمعه، که بین آن و اذان دوم مقداری فاصله هست تا فرد مسلمان - به ویژه کسی‌که راهش دور است و یا خواب و بی‌خبر است - برای نماز آمادگی بگیرد و آداب و سنت‌های روز جمعه را رعایت کرده و به سوی نماز جمعه برود و تقریباً به اندازه یک ساعت است و اذان دوم پس از آمدن امام می‌باشد.

شروط اقامه‌ی جمعه

ادای نماز جمعه در وقت آن واجب است و اینکه تعداد افراد جماعت از سه نفر کمتر نباشند. دو خطبه دارد و در آبادی برگزار می‌شود.

حکم نماز جمعه در شهر

1.     نماز جمعه در شهرها و روستاها برگزار می‌شود، نه در بیابان و سفر.

در شهر هرگاه شرایط تکمیل باشد، اجازه‌ی امام برای برگزاری نماز جمعه شرط نیست، لذا نماز جمعه اقامه‌ می‌شود، خواه امام اجازه دهد یا ندهد. البته اگر با اجازه و اطلاع امام باشد، بهتر است. اما کثرت نمازهای جمعه بیش از یک جا در یک شهر جایز نیست، مگر به خاطر نیاز، مانند کوچک بودن مسجد یا دوری مسافت و آن پس از اجازه‌ی ولی امر می‌باشد. اگر این ممکن نبود، مسلمانان به خاطر نیاز، جمعه را دوبار در دو وقت مختلف در یک مسجد بخوانند.

2.     مکان نماز جمعه مسجد یا مصلا است و کسانی‌که در کشورهای غیر اسلامی مقیم هستند، و مکان مناسبی برای اقامه‌ی نماز جمعه ندارند، می‌توانند مکانی را برای برگزاری نماز جمعه اجاره کنند و در این باره به آن‌ها اجر و پاداش می‌رسد، زیرا آنان نمادی از شعایر اسلامی را در سرزمین‌های کفر ظاهر نمودند و این مکان مصلا نامیده می‌شود؛ نه مسجد.

فضیلت غسل و زود رفتن به نماز جمعه

1.     عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنِ اغْتَسَلَ یَوْمَ الجُمُعَةِ غُسْلَ الجَنَابَةِ ثُمَّ رَاحَ، فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ بَدَنَةً، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الثَّانِیَةِ، فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ بَقَرَةً، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الثَّالِثَةِ، فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ کَبْشًا أَقْرَنَ، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الرَّابِعَةِ، فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ دَجَاجَةً، وَمَنْ رَاحَ فِی السَّاعَةِ الخَامِسَةِ، فَکَأَنَّمَا قَرَّبَ بَیْضَةً، فَإِذَا خَرَجَ الإِمَامُ  المَلاَئِکَةُ یَسْتَمِعُونَ الذِّکْرَ».[143]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس روز جمعه مانند غسل جنابت، غسل کند و اول وقت به نماز جمعه برود، گویا شتری صدقه داده است و هرکس بعد از آن برود، گویا گاوی صدقه نموده است. هرکس بعد از آن برود، گویا قوچی شاخ‌دار صدقه داده است، و هرکس بعد از آن برود، گویا مرغی صدقه داده است، و هرکس بعد از آن برود، گویا یک تخم مرغ صدقه کرده است. و آن‌گاه که امام برای ایراد خطبه برخیزد، فرشتگان (قلم و کاغذشان را جمع کرده) و به خطبه گوش فرا می‌دهند».

2.     عَنْ أَوْسِ بْنِ أَوْسٍ الثَّقَفِیِّ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ غَسَّلَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَاغْتَسَلَ، ثُمَّ بَکَّرَ وَابْتَکَرَ، وَمَشَى وَلَمْ یَرْکَبْ، وَدَنَا مِنَ الْإِمَامِ فَاسْتَمَعَ وَلَمْ یَلْغُ کَانَ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ عَمَلُ سَنَةٍ أَجْرُ صِیَامِهَا وَقِیَامِهَا».[144]

اوس پسر اوس ثقفی س می‌گوید: من از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «هر کس در روز جمعه (همسرش را) غسل دهد و خود نیز غسل کند؛ (یعنی با همسرش جماع و آمیزش کند و بر هر دو، غسل واجب گردد و هردو نیز غسل کنند) و اول وقت و پیاده به مسجد برود و (بر مرکب) سوار نشود و نزدیک امام بنشیند و به خطبه‌ گوش دهد، و در این میان، عمل بیهوده‌ای انجام ندهد، در مقابل هر قدمی که برداشته است، پاداش روزه و قیام یک سال به او می‌رسد».

زمان غسل جمعه

وقت غسل روز جمعه از طلوع فجر روز جمعه شروع شده و تا نزدیکی رفتن برای ادای نماز جمعه ادامه دارد.

حکم غسل جمعه

1.     غسل جمعه سنت مؤکده است و بر کسی‌که دارای بوی بدی است، و فرشتگان و مردم از او اذیت و آزار می‌بینند، غسل جمعه واجب است، به دلیل حدیث پیامبر ج که فرمود: «الغُسْلُ یوْمَ الجُمُعَةِ وَاجِبٌ عَلَى کلِّ مُحْتَلِمٍ».[145]

«غسل روز جمعه بر هر فرد بالغی واجب است».

2.     سنت است که پس از غسل روز جمعه خوش‌بویی بزند و بهترین لباسش را بپوشد و زود به مسجد برود و به امام نزدیک شود و هرچه توانست نماز بخواند و زیاد ذکر و دعا و تلاوت قرآن نماید.

بهترین وقت رفتن به نماز جمعه

1.     وقت مستحب رفتن به سوی نماز جمعه از طلوع خورشید شروع می‌شود. اما وقت واجب آن از اذان دوم که امام وارد می‌شود.

2.     مسلمان ساعت‌های پنج‌گانه را می‌داند که از زمان طلوع خورشید تا آمدن امام را به پنج قسم تقسیم کند، آن‌گاه مقدار هر ساعتی شناخته می‌شود.

امام چه زمانی برای نماز جمعه بیاید؟

سنت است که مقتدی‌ها برای نمازهای جمعه، دو عید و استسقاء زود بیایند. اما امام برای جمعه و استسقاء هنگام خطبه، و برای دو عید هنگام نماز بیاید.

آیا نماز جمعه بر مسافر واجب است؟

هرگاه فرد مسافر از شهری گذر کرد که نماز جمعه اقامه می‌شود، و صدای اذان را شنید و خواست که در این شهر استراحت کند، نماز جمعه بر او لازم است. اگر مسافر برای‌شان خطبه خواند و نماز جمعه را اقامه کرد، نماز همگان صحیح است.

ویژگی‌های خطیب

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ ب قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج إِذَا خَطَبَ احْمَرَّتْ عَیْنَاهُ، وَعَلَا صَوْتُهُ، وَاشْتَدَّ غَضَبُهُ، حَتَّى کَأَنَّهُ مُنْذِرُ جَیْشٍ یَقُولُ: صَبَّحَکُمْ وَمَسَّاکُمْ.[146]

جابر پسر عبدالله ب می‌گوید: هنگامی‌که رسول الله ج سخنرانی می‌کرد، چشمانش قرمز می‌شد، صدایش بلند می‌شد و خشم و غضبش شدت می‌گرفت، طوری که گویا از لشکری می‌ترساند و می‌گوید: صبح و شام به شما حمله خواهند کرد.

هرگاه خطیب وارد مسجد شد، چه کار کند؟

1.     سنت است که امام بر منبری که سه پله دارد، خطبه بخواند. هرگاه وارد شد بر منبر بالا برود و رو به طرف نمازگزاران کند و به آنان سلام دهد. سپس بنشیند تا مؤذن اذان دهد، سپس خطبه‌ی اول را ایستاده بخواند، بعد بنشیند، سپس خطبه‌ی دوم را نیز ایستاده بخواند. جایز است که خطبه‌ را به خاطر امری عارضی قطع نماید و سپس ادامه دهد.

2.     سنت است که امام خطبه‌ی کوتاهی از حفظ بخواند، اگر نتوانست از روی کاغذ بخواند.

خطبه به چه زبانی باشد؟

سنت است که دو خطبه‌ی روز جمعه برای کسی‌که خوب عربی می‌داند به زبان عربی باشد. کسانی‌که در نماز جمعه شرکت می‌کنند، دو حالت دارند:

1.     اگر عربی را نمی‌دانند، سخنرانی به زبان آنان باشد؛ زیرا مقصد از سخنرانی فایده رساندن و فهماندن است.

2.     این که زبان شنوندگان عربی باشد، ولی در میان‌شان افرادی هستند که عربی را نمی‌فهمند و نمی‌توانند به عربی سخن بگویند، بنابراین آنانی که می‌دانند، برای این‌ها ترجمه نمایند و آنچه که به خیر و صلاح شنوندگان است را پس از هر قسمتی از سخنرانی در ترجمه بیان و بازگو کنند یا در پایان سخنرانی برای‌شان ترجمه نمایند یا در کاغذهایی نوشته و بین‌شان توزیع کنند.

روش سخنرانی

گاهی اوقات سخنرانی با خطبه‌ی حاجت و همانند آن شروع شود و متن خطبه‌ی حاجت چنین است: «إِنَّ الْحَمْدَ لِلَّهِ، نَحْمَدُهُ، وَنَسْتَعِینُهُ، وَنَسْتَغْفِرُهُ، وَنَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شُرُورِ أَنْفُسِنَا، وَمِنْ سَیِّئَاتِ أَعْمَالِنَا، مَنْ یَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ، وَمَنْ یُضْلِلْ فَلَا هَادِیَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢ [آل‌عمران: 102]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از الله - آن‌گونه که شایستۀ پروا کردن از اوست- پروا کنید و جز در حال مسلمانی نمیرید».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ ٱتَّقُواْ رَبَّکُمُ ٱلَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفۡسٖ وَٰحِدَةٖ وَخَلَقَ مِنۡهَا زَوۡجَهَا وَبَثَّ مِنۡهُمَا رِجَالٗا کَثِیرٗا وَنِسَآءٗۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِی تَسَآءَلُونَ بِهِۦ وَٱلۡأَرۡحَامَۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا١ [النساء: 1]. «ای مردم، از پروردگارتان پروا کنید [همان ذاتی] که شما را از یک تن آفرید و همسرش را [نیز] از او آفرید و از [نسلِ] آن دو، مردان و زنان بسیاری پراکند؛ و از پروردگاری که به [نام] او از یکدیگر درخواست می‌کنید پروا نمایید و از [گسستن] پیوند خویشاوندی بپرهیزید. بی‌گمان، الله همواره مراقب [و نگهبان] شماست».

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا٧٠ یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِیمًا٧١ [الأحزاب: 70-71]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از الله پروا کنید و سخنی راست و درست بگویید. [پرهیزگار و راستگو باشید] تا الله کارهایتا‌ن را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد و [بدانید] هر کس از [کتاب] الله و [احادیث صحیح] پیامبرش اطاعت کند، یقیناً به کامیابی بزرگی دست یافته است».

و بگوید: «اما بعد» .. و گاهی اوقات هم این آیات ذکر نشوند.

سنت است که گاهی پس از «اما بعد» چنین بگوید: «فَإِنَّ خَیْرَ الْحَدِیثِ کِتَابُ اللهِ، وَخَیْرُ الْهُدَى هُدَى مُحَمَّدٍ، وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا، وَکُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ».[147]

 «همانا بهترین سخن، کتاب الله است و بهترین روش، شیوه‌ی محمد ج است و بدترین کارها، بدعت‌ها و امور نوپیدا (در دین) می‌باشد و هر بدعتی گمراهی است».

موضوع سخنرانی جمعه

سخنرانی پیامبر ج و صحابه ش شامل بیان توحید، ایمان، یا صفات پروردگار، اصول ایمان، ذکر نعمت‌های الله که برای مخلوقاتش می‌پسندد و ذکر روزهایی که از سختی آن‌ها می‌ترساند، و ترغیب در ذکر و شکر الله، و روگردانی از دنیا، یاد مرگ، بهشت و دوزخ، ترغیب بر اطاعت از الله و رسولش، ترک کردن گناهان و امثال آن است.

خطیب باید از عظمت الله، اسماء و صفاتش، نعمت‌هایش و آنچه برای مخلوقاتش می‌پسندد یاد کند و مردم را به فرمانبرداری، شکر، ذکر و یاد الله و آنچه موجبات خشنودی او تعالی را فراهم می‌آورَد امر کند تا مردم به آن روی آورند و موجبات رضایت الله و خوشبختی و خوشنودی خویش را فراهم آورند، و دل‌های‌شان لبریز از ایمان و خشیت گردد و قلب‌ها و زبان‌ها و سایر اعضای‌ بدنشان به یاد و فرمانبرداری و عبادت الله به بهترین شکل مشغول شود.

مقدار سخنرانی و نماز

1.     سنت است که امام کوتاه سخنرانی کند و نماز را طولانی نماید، آن‌گونه که در سنت وارد شده است.

عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ س قَالَ: کُنْتُ أُصَلِّی مَعَ رَسُولِ اللهِ ج، فَکَانَتْ صَلَاتُهُ قَصْدًا، وَخُطْبَتُهُ قَصْدًا.[148]

جابر پسر سمره س می‌گوید: با رسول الله ج نماز می‌خواندم. نماز و سخنرانی رسول الله ج میانه (نه بسیار طولانی و نه بسیار کوتاه) بود.

2.     سنت است که خطیب در سخنرانی‌اش آیاتی از قرآن بخواند و گاهی سوره‌ی «ق» را بخواند.

نحوه‌ی نشستن برای شنیدن سخنرانی

مستحب است که هرگاه امام برای سخنرانی بر منبر نشست چهره‌ی مقتدی‌ها روبه‌روی امام باشد؛ زیرا این امر، حضور قلب به همراه دارد و سخنران شجاع‌تر می‌شود و خواب از آن‌ها فاصله می‌گیرد. اگر مکان وسیع بود و صدا شنیده می‌شد، مانند نماز صف ببندند.

حکم سخن گفتن در وسط سخنرانی

کسانی‌که در نماز جمعه شرکت می‌کنند، بر آنان واجب است تا هنگام سخنرانی ساکت باشند و سخن گفتن در حین سخنرانی اجر و پاداش را از بین می‌برد و فرد گنهکار می‌شود. بنابراین در هنگام سخنرانی، شنوندگان نباید سخن بگویند، مگر خود امام و کسانی‌که به خاطر مصلحت، امام با آن‌ها سخن می‌گوید.

قبل و بعد از سخنرانی، سخن گفتن جایز است. در روز جمعه در حالی که امام مشغول سخنرانی است، عبور کردن از گردن‌های افراد حرام است. هم‌چنین در حین سخنرانی توزیع اعلامیه و آگهی‌ها یا جمع‌آوری کمک خیریه جایز نیست؛ زیرا گوش فرادادن به سخنرانی بر همگان واجب و لازم است.

کسی‌که وقت سخنرانی وارد مسجد می‌شود، چه کند؟

کسی‌که در حالِ سخنرانیِ امام وارد شد، ننشیند، بلکه دو رکعت مختصر و کوتاه بخواند و کسی‌که در مسجد چرت زد، سنت است که اگر ممکن بود، برای دور کردن خواب از جایش بلند شده و جایی دیگر بنشیند.

روش نماز جمعه

نماز جمعه دو رکعت است که با صدای بلند خوانده می‌شود.

سنت است که امام در رکعت اول پس از خواندن سوره‌ی فاتحه با صدای بلند سوره‌ی جمعه و در رکعت دوم سوره‌ی منافقون را بخواند. یا در رکعت اول جمعه و در رکعت دوم، سوره‌ی غاشیه را بخواند. یا در رکعت اول سوره‌ی اعلی و در رکعت دوم سوره‌ی غاشیه را بخواند.

اگر احیاناً از دیگر جاهای قرآن خواند، جایز است و پس از اتمام دو رکعت سلام دهد. امام مسئولیت سخنرانی و نماز را بر عهده دارد. جایز است که به خاطر عذر، کسی دیگر غیر از خطیب نماز بدهد.

مسبوق چه زمانی جمعه را در می‌یابد؟

کسی‌که با امام یک رکعت از جمعه را دریابد، یک رکعت دیگر را بخواند و نماز جمعه را کامل کند و اگر کم‌تر از یک رکعت را دریافت، نیت ظهر نموده و چهار رکعت بخواند.

حکم سخنرانی پس از نماز جمعه

مناسب نیست که پس از نماز جمعه وعظ شود، زیرا بر نمازگزاران سنگین می‌باشد، مگر اینکه توضیح امر مهمی برای مسلمانان باشد یا علاقه‌ای به مانند سخنرانی جمعه و نماز و امثال آن داشته باشند.

روش سنت جمعه

سنت است که پس از نماز جمعه چهار و گاهی دو رکعت خوانده شود. ولی قبل از نماز جمعه، سنتی وجود ندارد، بلکه هرچه می‌تواند، نفل بخواند.

چه زمانی سوره‌ی کهف خوانده شود؟

بهتر است که مسلمان سوره‌ی کهف را در یک روز از روزهای هفته بخواند، اگر روز و یا شب جمعه بخواند، بهتر است.

در نماز صبح روز جمعه چه بخواند؟

سنت است که امام در رکعت اول نماز صبح روز جمعه سوره‌ی سجده و در رکعت دوم سوره‌ی انسان را کامل بخواند.

حکم دعا در حین سخنرانی

1.     جایز نیست که امام و مقتدی‌ها در وسط سخنرانی برای دعا دست‌های‌شان را بلند کنند، مگر اینکه امام برای طلب باران دعا کند و دست‌ها را بلند نماید، آن‌گاه مردم نیز بلند کنند، اما آمین گفتن بر دعا جایز است، ولی صدای آمین آرام و پایین باشد.

2.     مستحب است که امام در سخنرانی‌اش دعا کند. ابتدا برای اسلام و مسلمانان و حفاظت و نصرت و الفت بین دل‌هایشان و جمع کردن‌شان بر حق و حقیقت و درخواست عفو و بخشش و خوبی و امثال آن. امام در حین دعا با انگشت سبابه‌اش اشاره کند و دست‌هایش را بلند نکند.

هنگام ساعت اجابت

امید است که ساعت اجابت در آخرین ساعت روز جمعه پس از عصر باشد و مستحب است که زیاد ذکر و دعا کند. دعا در این زمان که لحظه‌ای کوتاه است، امید است که اجابت شود.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج ذَکَرَ یَوْمَ الجُمُعَةِ، فَقَالَ: «فِیهِ سَاعَةٌ، لاَ یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ، وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی، یَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى شَیْئًا، إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ» وَأَشَارَ بِیدِهِ یقَلِّلُهَا.[149]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج روز جمعه را یاد کرد و فرمود: «در روز جمعه لحظه‌ای وجود دارد که اگر بنده‌ی مسلمان در آن لحظه نماز بخواند و دعا کند، الله دعایش را مستجاب خواهد کرد». و با حرکات دست کوتاهی آن لحظه را نشان داد.

اگر عید در روز جمعه باشد

هرگاه عید در روز جمعه واقع شود، نماز جمعه از آنانی که نماز عید خوانده‌اند، ساقط می‌شود و ظهر را بخوانند، جز امام که از او جمعه ساقط نمی‌شود و هم‌چنین کسی‌که نماز عید را نخوانده است. و اگر کسی‌که نماز عید را خوانده است، جمعه را نیز بخواند، به جای نماز ظهر برایش کافی است.

16- نماز نفل

منظور از نماز نفل، غیر از نمازهای پنج‌گانه و جمعه است.

حکمت مشروعیت نماز نفل

از رحمت الله بر بندگانش این است که برای هر فرضی از جنس آن، نفلی را مشروع قرار داده است تا با انجام این نفل بر ایمان مؤمن افزوده شود و روز قیامت فرایض وی تکمیل گردد. چون برای فرایض نقصان پیش می‌آید و نوافل آن کمبود را کامل می‌نمایند.

نماز، روزه، حج، صدقه و امثال آن به واجب و نفل تقسیم می‌شوند. و انسان همیشه با نوافل به الله نزدیک می‌شود، تا اینکه الله او را دوست می‌دارد.

الله می‌فرماید: ﴿وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُونِ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٧ [البقرة: 197]. «و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، الله آن را می‌داند؛ و [خوراک و پوشاک مورد نیاز حج را برای خود فراهم کنید و] توشه برگیرید [ولی به یاد داشته باشید که] به راستی، بهترین توشه، پرهیزگاری است؛ و ای خردمندان، از من پروا کنید».

انواع نماز نفل

نماز نفل بر چند نوع است:

1.     برخی با جماعت خوانده می‌شود، مانند تراویح، استسقا، کسوف و دو عید.

2.     نمازی هم هست که بدون جماعت خوانده می‌شود، مانند نماز استخاره.

3.     نمازهای سنت رواتب که مربوط به فرایض هستند.

4.     نمازی هست که وابسته به هیچ فرضی نیست، مانند نماز ضحی (چاشت).

5.     نمازی است که در وقت خاصی خوانده می‌شود، مانند نماز تهجد.

6.     نمازهایی هست که وقت خاصی ندارند، مانند مطلق نوافل.

7.     نمازهایی که سبب دارند، مانند تحیت المسجد و تحیت الوضوء.

8.     نمازهایی که سبب ندارند، مانند مطلق نوافل.

9.     برخی نمازها تأکید شده‌اند، مانند نمازهای دو عید، استسقا، کسوف و وتر.

10.برخی نمازها مؤکد نیستند، مانند نماز قبل از مغرب و امثال آن.

این از فضل الله بر بندگانش است به طوری که آنچه را که می‌توانند به وسیله آن تقرب حاصل کنند را برای‌شان مشروع قرار داده و طاعات مختلفی برای‌شان قرار داده است تا درجات‌شان را بلند گردانَد و بدی‌ها را از آنان دور می‌کند و نیکی‌های‌شان را دو چندان می‌کند. ﴿فَلِلَّهِ ٱلۡحَمۡدُ رَبِّ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَرَبِّ ٱلۡأَرۡضِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٣٦ وَلَهُ ٱلۡکِبۡرِیَآءُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ٣٧ [الجاثیة: 36-37]. «ستایش مخصوص الله است؛ پروردگار آسمان‌ها و زمین و تمامیِ جهانیان. بزرگی در آسمان‌ها و زمین از آنِ اوست؛ و او تعالی شکست‌ناپذیرِ حکیم است».

اوقات نهی

اوقات نهی از نماز، پنج وقت هستند:

از طلوع بامداد تا طلوع خورشید، از طلوع خورشید تا بالا آمدن آن به اندازه‌ی یک نیزه، یعنی تقریباً 15 دقیقه پس از طلوع، از استوای خورشید تا زوال آن که وقت بسیار کوتاهی است، تقریباً 5 دقیقه زمانش است، پس از نماز عصر تا زردی خورشید، از شروع غروب خورشید تا وقتی که غروب می‌کند.

1.     عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیَّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا صَلَاةَ بَعْدَ صَلَاةِ الْعَصْرِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ، وَلَا صَلَاةَ بَعْدَ صَلَاةِ الْفَجْرِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ».[150]

ابوسعید خدری س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «پس از نماز عصر تا غروب خورشید و پس از نماز صبح تا طلوع خورشید نماز دیگری جایز نیست».

2.     عَنْ عُقْبَةَ بْنَ عَامِرٍ الْجُهَنِیَّ س قَالَ: ثَلَاثُ سَاعَاتٍ کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یَنْهَانَا أَنْ نُصَلِّیَ فِیهِنَّ، أَوْ أَنْ نَقْبُرَ فِیهِنَّ مَوْتَانَا: حِینَ تَطْلُعُ الشَّمْسُ بَازِغَةً حَتَّى تَرْتَفِعَ، وَحِینَ یَقُومُ قَائِمُ الظَّهِیرَةِ حَتَّى تَمِیلَ الشَّمْسُ، وَحِینَ تَضَیَّفُ الشَّمْسُ لِلْغُرُوبِ حَتَّى تَغْرُبَ».[151]

عقبه پسر عامر س می‌گوید: رسول الله ج ما را از نماز خواندن و دفن کردن مردگان‌مان در سه وقت نهی کرد: 1- هنگام طلوع آفتاب تا زمانی‌که بالا نیامده است. 2- هنگامی‌که خورشید وسط آسمان است تا وقتی‌که مایل نشده است. 3- هنگامی‌که خورشید برای غروب مایل می‌شود تا اینکه غروب نماید.

حکمت نهی از نماز نفل در اوقات ممنوعه

راز نهی از نماز نفل در این اوقات، عدم مشابهت با کفاری است که هنگام طلوع و غروب خورشید، آن را سجده می‌کنند و موقع استوای خورشید در وسط آسمان، آتش دوزخ شعله‌ور می‌شود و عبادت الله باید در هر حالتی طبق امر و نهیش و نیز راحتی برای نفس باشد تا پس از منع، دوباره با نشاط و رغبت عبادت نماید.

عَنْ عَمْرُو بْنُ عَبَسَةَ السُّلَمِیُّ س قَالَ: ... قُلْتُ: یَا نَبِیَّ اللهِ أَخْبِرْنِی عَمَّا عَلَّمَکَ اللهُ وَأَجْهَلُهُ، أَخْبِرْنِی عَنِ الصَّلَاةِ، قَالَ: «صَلِّ صَلَاةَ الصُّبْحِ، ثُمَّ أَقْصِرْ عَنِ الصَّلَاةِ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ حَتَّى تَرْتَفِعَ، فَإِنَّهَا تَطْلُعُ حِینَ تَطْلُعُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَانٍ، وَحِینَئِذٍ یَسْجُدُ لَهَا الْکُفَّارُ، ثُمَّ صَلِّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ مَشْهُودَةٌ مَحْضُورَةٌ حَتَّى یَسْتَقِلَّ الظِّلُّ بِالرُّمْحِ، ثُمَّ أَقْصِرْ عَنِ الصَّلَاةِ، فَإِنَّ حِینَئِذٍ تُسْجَرُ جَهَنَّمُ، فَإِذَا أَقْبَلَ الْفَیْءُ فَصَلِّ، فَإِنَّ الصَّلَاةَ مَشْهُودَةٌ مَحْضُورَةٌ حَتَّى تُصَلِّیَ الْعَصْرَ، ثُمَّ أَقْصِرْ عَنِ الصَّلَاةِ حَتَّى تَغْرُبَ الشَّمْسُ، فَإِنَّهَا تَغْرُبُ بَیْنَ قَرْنَیْ شَیْطَانٍ، وَحِینَئِذٍ یَسْجُدُ لَهَا الْکُفَّارُ».[152]

عمرو پسر عبسه سلمی س می‌گوید: گفتم: ای پیامبر الله، از دانشی که الله به تو داده و من نمی‌دانم به من بیاموز، نماز را به من آموزش بده. فرمود: «نماز صبح را به جای آور، سپس تا زمانی که خورشید به اندازه‌ی یک نیزه بالا بیاید از خواندن نماز خودداری کن، زیرا خورشید هنگام طلوع از میان دو شاخ شیطان طلوع می‌کند، و این زمانی است که کافران برای خورشید سجده می‌کنند. سپس نماز بخوان، زیرا نماز خواندن با حضور فرشتگان است و آن‌گاه که سایه‌ی نیزه به کمترین حد خود برسد، از خواندن نماز خودداری کن، چون در این زمان دوزخ شعله‌ور و برافروخته می‌شود. وقتی سایه متمایل شد، نماز بخوان؛ زیرا خواندن نماز با حضور فرشتگان است تا آن که نماز عصر را به جای آوری. پس از نماز عصر تا غروب خورشید نماز نخوان؛ زیرا خورشید در میان دو شاخ شیطان غروب می‌کند، و در این هنگام کافران خورشید را سجده می‌کنند».

حکم نماز در اوقات نهی‌ شده

1.     نمازهایی که سبب دارند، هنگام وجود سبب، در هر وقتی حتی وقت نهی و جز آن نیز خوانده می‌شوند. برخی از این نمازها فرض عین، فرض کفایه، سنت مؤکده و مستحب هستند که از جمله عبارت‌اند از: قضای نمازهای فرض از کسی‌که خواب رفته یا فراموش کرده است، نماز جنازه، نماز کسوف (خورشید گرفتگی)، دو رکعت وضو، تحیت المسجد، دو رکعت طواف، قضای نماز وتر، دو رکعت نماز هنگام خروج از منزل، دو رکعت استخاره، دو رکعت برای کسی‌که از سفر آمده است، قضای سنت‌های رواتب، دو رکعت هنگام وارد شدن به کعبه، دو رکعت احرام، هنگام دیدن خوابی ناپسند.

2.     نماز جنازه در همه‌ی اوقات جایز است؛ بعد از صبح، بعد از عصر، هنگام طلوع خورشید، وقت زوال آن، زمان غروب خورشید. ولی بهتر و مناسب‌تر، نماز نخواندن در سه وقت اخیر است، چون این اوقات کوتاه‌اند و طلوع و غروب خورشید وقت سجده‌ی مشرکان برای خورشید است. وقت زوال، وقت نهی نماز است، جز روز جمعه.

3.     نماز در مسجد الحرام در هر وقتی جایز است.

عَنْ جُبَیْرِ بْنِ مُطْعِمٍ، أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «یَا بَنِی عَبْدِ مَنَافٍ، لَا تَمْنَعُوا أَحَدًا طَافَ بِهَذَا البَیْتِ، وَصَلَّى أَیَّةَ سَاعَةٍ شَاءَ مِنْ لَیْلٍ أَوْ نَهَارٍ».[153]

جبیر پسر مطعم س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «ای بنی عبدمناف، در هیچ ساعتی از شبانه‌روز کسی را از طواف این خانه و نماز خواندن در آن منع نکنید».

4.     در شروعِ وقتِ نهیِ بعد از صبح یا عصر، نماز خواندنِ خود فرد، معتبر است، پس کسی‌که نماز صبح و عصرش را بخواند، وقت نهی در حق خودش شروع شده، گرچه مردم هنوز نماز نخوانده باشند.

شناختن نمازهای دارای سبب

قاعده چنین است: هر نمازی که وابسته به سببی باشد، اگر از سببش تأخیر شود، و نماز فوت شود، در اوقات نهی نیز مشروع است، مانند نماز کسوف، تحیت المسجد و امثال آن. و اگر نماز فوت نمی‌شود، در اوقات نهی نیز مشروع نیست، مانند نماز استسقا.

اقسام نماز مستحب

نماز مستحب به اقسام زیر تقسیم می‌شود:

سنت‌های راتبه، نماز تهجد، نماز وتر، نماز تراویح، نماز دو عید، نماز کسوف و خسوف، نماز استسقا، نماز ضحی (چاشت)، نماز استخاره، که اکنون بیان می‌شوند.

1- سنت‌های راتبه

همان نمازهای مستحبی‌اند که قبل یا بعد از فرض خوانده می‌شوند.

اقسام سنت‌های رواتب

سنت‌های رواتب بر دو قسم‌اند: 1. مؤکده که دوازه رکعت‌اند: 1- چهار رکعت قبل از نماز ظهر 2- دو رکعت بعد از نماز ظهر 3- دو رکعت بعد از نماز مغرب 4- دو رکعت بعد از عشا 5- دو رکعت قبل از فرض صبح.

عَنْ أُمِّ حَبِیبَةَ ل زَوْجِ النَّبِیِّ ج أَنَّهَا قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَا مِنْ عَبْدٍ مُسْلِمٍ یُصَلِّی لِلَّهِ کُلَّ یَوْمٍ ثِنْتَیْ عَشْرَةَ رَکْعَةً تَطَوُّعًا، غَیْرَ فَرِیضَةٍ، إِلَّا بَنَى اللهُ لَهُ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ، أَوْ إِلَّا بُنِیَ لَهُ بَیْتٌ فِی الْجَنَّةِ».[154]

ام حبیبه ل همسر پیامبر ج می‌گوید: من از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «هر بنده‌ی مسلمانی که هر روز، افزون بر نمازهای فرض، دوازده رکعت نماز سنت به جای آورَد، الله متعال برای او خانه‌ای در بهشت بنا می‌کند یا خانه‌ای در بهشت برای او ساخته می‌شود».

1.     عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ شَقِیقٍ، قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ عَنْ صَلَاةِ رَسُولِ اللهِ ج، عَنْ تَطَوُّعِهِ؟ فَقَالَتْ: «کَانَ یُصَلِّی فِی بَیْتِی قَبْلَ الظُّهْرِ أَرْبَعًا، ثُمَّ یَخْرُجُ فَیُصَلِّی بِالنَّاسِ، ثُمَّ یَدْخُلُ فَیُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ، وَکَانَ یُصَلِّی بِالنَّاسِ الْمَغْرِبَ، ثُمَّ یَدْخُلُ فَیُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ، وَیُصَلِّی بِالنَّاسِ الْعِشَاءَ، وَیَدْخُلُ بَیْتِی فَیُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ، ... وَکَانَ إِذَا طَلَعَ الْفَجْرُ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ».[155]

عبدالله پسر شقیق می‌گوید: از عایشه ل درباره‌ی نفل خواندن رسول الله ج پرسیدم. او گفت: «قبل از نماز ظهر در خانه‌ام چهار رکعت می‌خواند، سپس می‌رفت و نماز را برای مردم برگزار می‌کرد و به خانه بر می‌گشت و دو رکعت دیگر می‌خواند. نماز مغرب را برای مردم برگزار می‌کرد، سپس بر می‌گشت و دو رکعت می‌خواند و می‌رفت تا نماز عشا را برای مردم برگزار کند. او وقتی وارد خانه می‌شد، دو رکعت نماز می‌خواند... و هنگامی‌که فجر طلوع می‌کرد، دو رکعت نماز می‌خواند».

گاهی اوقات ده رکعت می‌‌خواند، چنانچه قبلا بیان شد، یعنی قبل از ظهر دو رکعت می‌خواند.

عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: صَلَّیْتُ مَعَ رَسُولِ اللهِ ج قَبْلَ الظُّهْرِ سَجْدَتَیْنِ، وَبَعْدَهَا سَجْدَتَیْنِ، وَبَعْدَ الْمَغْرِبِ سَجْدَتَیْنِ، وَبَعْدَ الْعِشَاءِ سَجْدَتَیْنِ، وَبَعْدَ الْجُمُعَةِ سَجْدَتَیْنِ، فَأَمَّا الْمَغْرِبُ، وَالْعِشَاءُ، وَالْجُمُعَةُ، فَصَلَّیْتُ مَعَ النَّبِیِّ ج فِی بَیْتِهِ.[156]

ابن عمر ب می‌گوید: با رسول الله ج دو رکعت قبل از نماز ظهر، دو رکعت بعد از نماز ظهر، دو رکعت بعد از نماز مغرب، دو رکعت بعد از نماز عشا و دو رکعت بعد از نماز جمعه خواندم. اما نمازهای بعد از مغرب، عشا و بعد از جمعه را با پیامبر ج در خانه‌اش خواندم.

2.     نمازهای رواتبی که مؤکده نیستند و پیامبر ج بدون اینکه بر آن مداومت داشته باشد، آن‌ها را می‌خواند: دو رکعت قبل از نمازهای عصر، مغرب، و عشا. و محافظت بر چهار رکعت قبل از عصر سنت است.

1.     عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ المُزَنِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «بَیْنَ کُلِّ أَذَانَیْنِ صَلاَةٌ، ثَلاَثًا لِمَنْ شَاءَ».[157]

عبدالله پسر مغفل س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «میان هر اذان و اقامه یک نماز وجود دارد». این جمله را سه بار تکرار کرد و فرمود: «برای هرکس که بخواهد».

2.     عَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج یُصَلِّی قَبْلَ العَصْرِ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَفْصِلُ بَیْنَهُنَّ بِالتَّسْلِیمِ عَلَى المَلَائِکَةِ المُقَرَّبِینَ، وَمَنْ تَبِعَهُمْ مِنَ المُسْلِمِینَ وَالمُؤْمِنِینَ.[158]

علی س می‌گوید: پیامبر ج پیش از نماز عصر چهار رکعت می‌گزارد (دو نماز دو رکعتی) و پس از هر دو رکعت، با درود بر فرشتگان مقرّب و مسلمانان و مؤمنانی که (در توحید) پیرو فرشتگان هستند، سلام می‌داد.

سنت‌های مؤکد رواتب

دو رکعت سنت صبح از بقیه سنت‌ها بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است و دارای فضیلت بزرگی است که در اقامت و سفر، خواندنش مسنون است.

عَنْ عَائِشَةَ ل عَنِ النَّبِیِّ ج، قَالَ: «رَکْعَتَا الْفَجْرِ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا».[159]

عایشه ل روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «دو رکعت سنت صبح از دنیا و آنچه در دنیاست، بهتر است».

سنت است که دو رکعت سنت صبح طولانی نباشند، بلکه در رکعت اول سوره‌ی کافرون و در رکعت دوم سوره‌ی اخلاص را بخواند.

یا در رکعت اول این آیه را بخواند: ﴿قُولُوٓاْ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡنَا وَمَآ أُنزِلَ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ وَإِسۡحَٰقَ وَیَعۡقُوبَ وَٱلۡأَسۡبَاطِ وَمَآ أُوتِیَ مُوسَىٰ وَعِیسَىٰ وَمَآ أُوتِیَ ٱلنَّبِیُّونَ مِن رَّبِّهِمۡ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّنۡهُمۡ وَنَحۡنُ لَهُۥ مُسۡلِمُونَ١٣٦ [البقرة: 136]. «[ای مؤمنان، به اهل کتاب] بگویید: ما به الله ایمان آورده‏ایم و به آنچه بر ما نازل شده است و به آنچه که بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگان [یعقوب] نازل گردید و [همچنین] به آنچه که به موسی و عیسی داده شده است و به آنچه که به پیامبران [دیگر] از طرف پروردگارشان داده شده است؛ [آری به همۀ آنان ایمان می‌آوریم] و میان هیچ یک از ایشان تفاوت نمی‌گذاریم و ما [همگی] تسلیمِ الله هستیم».

و در رکعت دوم این آیه را بخواند: ﴿فَلَمَّآ أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنۡهُمُ ٱلۡکُفۡرَ قَالَ مَنۡ أَنصَارِیٓ إِلَى ٱللَّهِۖ قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ٥٢ [آل عمران: 52]. «سپس چون عیسی به کفر آنان پی برد گفت: "چه کسانی یاوران من [در راه دعوت] به سوی الله هستند؟" حواریون گفتند: "ما یاوران [دینِ] الله هستیم؛ به الله ایمان آورده‌ایم و [تو نیز ای عیسی،] گواه باش که ما تسلیم [او] هستیم"».

احکام سنت‌های رواتب

کسی‌که به خاطر عذری سنت‌های رواتبش فوت شد، سنت است که قضای آن را به جای آورَد. اگر بدون عذر بود، قضایی به جای نیاورد. و کسی‌که فراموش کرد، هرگاه به یادش آمد، قضا بیاورد. کسی‌که دو رکعت سنت صبح از او فوت شد، بهتر است که ربع ساعت پس از طلوع خورشید یا پس از نماز صبح آن دو رکعت را بخواند.

هرگاه فردی وضو گرفت و مثلاً بعد از اذان ظهر وارد مسجد شد و دو رکعت به نیت تحیت المسجد و تحیت الوضوء و سنت راتبه‌ی ظهر خواند، کفایت می‌کند و الله پاداش نیتش را به او می‌دهد.

سنت است که بین نماز فرض و سنت‌های رواتب قبلی یا بعدی فاصله باشد. یعنی جایش را تغییر دهد یا سخنی بگوید تا نماز فرض از نفل تشخیص داده شود.

این نمازهای نفل را می‌توان در مسجد یا خانه خواند. اما بهتر است که در خانه خوانده شوند.

عَنْ زَیْدِ بْنِ ثَابِتٍ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «... صَلُّوا أَیُّهَا النَّاسُ فِی بُیُوتِکُمْ، فَإِنَّ أَفْضَلَ الصَّلاَةِ صَلاَةُ المَرْءِ فِی بَیْتِهِ إِلَّا المَکْتُوبَةَ».[160]

زید پسر ثابت س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «ای مردم، در خانه‌های‌تان نماز بخوانید؛ زیرا بهترین نماز، نمازی است که شخص در خانه‌اش می‌گزارد؛ جز نماز فرض».

حکم مطلق خواندن نماز مستحبی

خواندن نماز مستحبی مطلقاً در شبانه روز دو رکعت، دو رکعت جایز است و بهترین آن نماز شب است.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَفْضَلُ الصِّیَامِ، بَعْدَ رَمَضَانَ، شَهْرُ اللهِ الْمُحَرَّمُ، وَأَفْضَلُ الصَّلَاةِ، بَعْدَ الْفَرِیضَةِ، صَلَاةُ اللَّیْلِ».[161]

ابوهریره س می‌گوید: من از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «بهترین روزه پس از روزه‌ی ماه رمضان، روزه‌ی ماه محرم است و بهترین نماز بعد از فرایض، نماز شب است».

چگونگی خواندن نماز مستحبی

1.     در نمازهای مستحبی جایز است که فرد با وجود توانایی بر ایستادن بنشیند، گرچه ایستاده نماز خواندن بهتر است. اما در نمازهای فرض، قیام رکن است، مگر کسی‌که نمی‌تواند بایستد، هرگونه که می‌تواند نماز بخواند.

2.     کسی‌که بدون عذر، نماز نفل را نشسته بخواند، نصف پاداش نماز ایستاده به او می‌رسد. البته اگر معذور باشد، اجر ایستاده به او می‌رسد. معذور بر پهلو خوابیده پاداش نماز ایستاده را در می‌یابد و اگر بدون عذر باشد، نصف اجر نشسته به او می‌رسد.

عن عِمْرَانُ بْنُ حُصَیْنٍ س - وَکَانَ مَبْسُورًا - قَالَ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنْ صَلاَةِ الرَّجُلِ قَاعِدًا، فَقَالَ: «إِنْ صَلَّى قَائِمًا فَهُوَ أَفْضَلُ وَمَنْ صَلَّى قَاعِدًا، فَلَهُ نِصْفُ أَجْرِ القَائِمِ، وَمَنْ صَلَّى نَائِمًا، فَلَهُ نِصْفُ أَجْرِ القَاعِدِ».[162]

عمران پسر حُصَین س - که بیماری بواسیر داشت - می‌گوید: من از رسول الله ج درباره‌ی نماز نشسته پرسیدم. فرمود: «اگر ایستاده بخواند، بهتر است و کسی‌که نشسته نماز بخواند، به او به اندازه‌ی نصف نماز فردی که ایستاده می‌خواند، پاداش می‌رسد. و کسی‌که خوابیده نماز بخواند، به او نصف کسی‌که نشسته می‌خواند، پاداش می‌رسد».

نماز شب به صورت دو رکعت، دو رکعت خوانده می‌شود. گاهی اوقات می‌توان چهار رکعت را با یک سلام خواند. اما در روز اگر خواست، دو رکعت، دو رکعت بخواند و یا چهار رکعت با یک سلام بخواند.

2- نماز تهجد

حکم نماز شب

نماز شب جزو مطلق نوافل و سنت مؤکده است. کسی‌که آن را بخواند، الله از او تعریف نموده و به پیامبرش نیز دستور داده تا این نماز را بخواند و پیامبر ج نیز خواند و آن را برای امتش مشروع کرد و ترغیب و تشویق‌شان نمود. الله متعال می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡمُزَّمِّلُ١ قُمِ ٱلَّیۡلَ إِلَّا قَلِیلٗا٢ نِّصۡفَهُۥٓ أَوِ ٱنقُصۡ مِنۡهُ قَلِیلًا٣ أَوۡ زِدۡ عَلَیۡهِ وَرَتِّلِ ٱلۡقُرۡءَانَ تَرۡتِیلًا٤ [المزمل: 1-4]. «ای جامه‌به‌خودپیچیده، شب را - جز اندکی- به پا خیز [و عبادت کن]. نیمه‌ای از آن را، یا اندکی از آن کم کن. یا اندکی بر [نصف] آن بیفزای، و قرآن را با ترتیل [و تأمل] بخوان».

﴿وَمِنَ ٱلَّیۡلِ فَتَهَجَّدۡ بِهِۦ نَافِلَةٗ لَّکَ عَسَىٰٓ أَن یَبۡعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا٧٩ [الإسراء:79]. «و [ای پیامبر،] پاسی از شب را [از خواب] برخیز و نماز بگزار. قطعاً [این نماز شب،‌] برای افزونی مقام و مرتبۀ توست [تا درجاتت را برتری بخشد]. امید است پروردگارت تو را به مقامی پسندیده [= شفاعت‌] برانگیزد».

﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِینَ فِی جَنَّٰتٖ وَعُیُونٍ١٥ ءَاخِذِینَ مَآ ءَاتَىٰهُمۡ رَبُّهُمۡۚ إِنَّهُمۡ کَانُواْ قَبۡلَ ذَٰلِکَ مُحۡسِنِینَ١٦ کَانُواْ قَلِیلٗا مِّنَ ٱلَّیۡلِ مَا یَهۡجَعُونَ١٧ وَبِٱلۡأَسۡحَارِ هُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ١٨ وَفِیٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ١٩ [الذاریات: 15-19]. «[در روز قیامت،] مسلماً پرهیزگاران در باغ‌هایی [از بهشت] و [کنار] چشمه‌سارها به سر مى‏برند؛ آنچه پروردگارشان به آنان عطا کرده است دریافت مى‏دارند؛ زیرا در [زندگیِ] گذشته نیکوکار بوده‏اند. آنان ‏اندکى از شب را مى‏خفتند [و بقیه را به نماز و نیایش مشغول بودند] و سحرگاهان آمرزش مى‏خواستند و در اموالشان براى سائل و محروم، حقى [معیّن از صدقه و زکات] بود».

فضیلت نماز شب

نماز شب از برترین اعمال است و از نمازهای نفل روز با فضیلت‌تر است؛ زیرا اخلاص در آن، به خاطر مخفی بودن، بیش‌تر است و سختی ترک خواب، و شیرینی لذت مناجات با پروردگار عزیز و گرامی را به همراه دارد. آخر شب برترین زمان شب است؛ زیرا نزول الله به آسمان دنیا در همان موقع است.

الله می‌فرماید: ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ ٱلَّیۡلِ هِیَ أَشَدُّ وَطۡ‍ٔٗا وَأَقۡوَمُ قِیلًا٦ [المزمل: 6]. «بی‌گمان، شب‌زنده‌داری [بر نفس] دشوار است، و برای گفتار [و نیایش،] مناسب‌تر و استوارتر است».

سُئِلَ النَّبِیُّ: أَیُّ الصَّلَاةِ أَفْضَلُ بَعْدَ الْمَکْتُوبَةِ؟ فَقَالَ: «أَفْضَلُ الصَّلَاةِ، بَعْدَ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ، الصَّلَاةُ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ».[163]

از پیامبر ج پرسیده شد: پس از نماز فرض، چه نمازی برتر است؟ فرمود: «برترین نماز پس از نماز فرض، نماز در آخر شب است».

عَنْ عَمْروِ بْنِ عَبَسَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الرَّبُّ عَزَّ وَجَلَّ مِنَ الْعَبْدِ جَوْفَ اللَّیْلِ الْآخِرَ، فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ یَذْکُرُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ فِی تِلْکَ السَّاعَةِ فَکُنْ؛ فَإِنَّ الصَّلَاةَ مَحْضُورَةٌ مَشْهُودَةٌ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ...».[164]

عمرو پسر عبسه س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «پروردگار در بخش پایانى شب، از هر زمانِ دیگر به بنده‌اش نزدیک‌تر است، اگر می‌توانى از کسانى باش که در آن وقت، مشغول ذکر الله هستند؛ زیرا فرشتگان تا طلوع خورشید شاهد و حاضر هستند...».

لحظه‌ی اجابت دعا در شب

عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ فِی اللَّیْلِ لَسَاعَةً لَا یُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ، یَسْأَلُ اللهَ خَیْرًا مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ، وَذَلِکَ کُلَّ لَیْلَةٍ».[165]

از جابر س روایت شده است که گفت: از پیامبر ج شنیدم که می‌فرمود: «در شب، لحظه‌ای است که اگر بنده مسلمانی آن را دریابد و در آن، امرِ نیکی از امور دنیا و آخرت را از الله متعال درخواست کند، الله خواسته‌اش را برآورده می‌سازد؛ و این لحظه در همه شب‌ها وجود دارد».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَنْزِلُ رَبُّنَا تَبَارَکَ وَتَعَالَى کُلَّ لَیْلَةٍ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْیَا حِینَ یَبْقَى ثُلُثُ اللَّیْلِ الآخِرُ یَقُولُ: مَنْ یَدْعُونِی، فَأَسْتَجِیبَ لَهُ؟ مَنْ یَسْأَلُنِی فَأُعْطِیَهُ؟ مَنْ یَسْتَغْفِرُنِی فَأَغْفِرَ لَهُ؟».[166]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: « پروردگارمان هر شب پس از گذشتن دو سوم شب، به آسمان دنیا نزول می‌کند و می‌فرماید: آیا کسی هست که مرا بخواند تا او را اجابت کنم؟ آیا کسی هست که از من بخواهد تا به او بدهم؟ آیا کسی هست که از من درخواست آمرزش کند تا او را بیامرزم؟».

ابتدای نماز شب

سنت است که مسلمان پس از نماز عشا با وضو و زود بخوابد تا برای نماز شب با نشاط باشد. و سنت است که هرگاه خروس در آخر شب بانگ سر داد، بلند شود.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَعْقِدُ الشَّیْطَانُ عَلَى قَافِیَةِ رَأْسِ أَحَدِکُمْ إِذَا هُوَ نَامَ ثَلاَثَ عُقَدٍ یَضْرِبُ کُلَّ عُقْدَةٍ عَلَیْکَ لَیْلٌ طَوِیلٌ، فَارْقُدْ فَإِنِ اسْتَیْقَظَ فَذَکَرَ اللَّهَ، انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ تَوَضَّأَ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ صَلَّى انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَأَصْبَحَ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ وَإِلَّا أَصْبَحَ خَبِیثَ النَّفْسِ کَسْلاَنَ».[167]

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هر یک از شما شب‌هنگام که می‌خوابد، شیطان سه گره بر پُشت سرِ او می‌زند و و هنگامِ بستنِ هر گِره - در گوش او- می‌گوید: شبی دراز در پیش داری؛ بخواب. اگر شخص بیدار شود، یک گره گشوده می‌گردد و چون وضو بگیرد، گرهِ دیگری باز می‌شود و چنان‌چه نماز بخواند، همه‌ی گره‌ها باز می‌گردد و آن شخص بامدادان بانشاط و سرِحال خواهد بود؛ و گرنه، صبح را کسل و بی‌حال آغاز می‌کند».

فقه نماز شب

مناسب است که مسلمان بر نماز شب حریص باشد و آن را ترک نکند. پیامبر ج شب زنده‌داری می‌کرد، طوری که پاهای‌شان ورم می‌کرد.

فَقَالَتْ عَائِشَةُ ل: لِمَ تَصْنَعُ هَذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ؟ قَالَ: «أَفَلاَ أُحِبُّ أَنْ أَکُونَ عَبْدًا شَکُورًا...».[168]

عایشه ل گفت: ای رسول الله، چرا چنین می‌کنی، در حالی که الله گناهان گذشته و آینده‌ات را بخشیده است؟ فرمود: «آیا دوست نداشته باشم که بنده‌ای شکرگزار باشم؟...».

بیش‌ترین رکعات نماز شب

یازده یا سیزده رکعت با وتر است. بیش‌ترین عمل رسول الله ج یازده رکعت بوده است.

وقت نماز تهجد

وقت نماز تهجد پس از نماز عشا تا طلوع فجر دوم است. برترین نماز شب در یک سوم آخر شب است. باید شب را به چند بخش تقسیم کرد؛ در ثلث اول از بخش دوم برخیزد، سپس آخر شب بخوابد یا شب را به شش بخش تقسیم کند و در بخش چهارم و پنجم بلند شود.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ العَاصِ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «أَحَبُّ الصَّلاَةِ إِلَى اللَّهِ صَلاَةُ دَاوُدَ ÷، وَأَحَبُّ الصِّیَامِ إِلَى اللَّهِ صِیَامُ دَاوُدَ، وَکَانَ یَنَامُ نِصْفَ اللَّیْلِ وَیَقُومُ ثُلُثَهُ، وَیَنَامُ سُدُسَهُ، وَیَصُومُ یَوْمًا، وَیُفْطِرُ یَوْمًا».[169]

عبدالله پسر عمرو بن عاص ب می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «محبوب‌ترین نماز نزد الله نماز داود ÷ و محبوب‌ترین روزه، روزه‌ی داود ÷ است. او تا نیمه‌ی شب می‌خوابید و یک سوم آن را نماز می‌خواند و یک ششم آن را می‌خوابید و یک روز در میان روزه می‌گرفت».

کیفیت نماز تهجد

سنت است که انسان هنگام خوابیدن نیت نماز شب داشته باشد. اگر خواب بر او غلبه کرد و بلند نشد، برایش پاداش نیت نوشته می‌شود و خوابش از جانب الله کریم و رحیم برایش صدقه به شمار می‌آید.

هرگاه برای تهجد بلند شد، خواب را از چهره‌اش پاک کند و ده آیه‌ از آخر سوره‌ی آل عمران بخواند:

﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ١٩١ رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ١٩٢ رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ١٩٣ رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ١٩٤ فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم مِّن ذَکَرٍ أَوۡ أُنثَىٰۖ بَعۡضُکُم مِّنۢ بَعۡضٖۖ فَٱلَّذِینَ هَاجَرُواْ وَأُخۡرِجُواْ مِن دِیَٰرِهِمۡ وَأُوذُواْ فِی سَبِیلِی وَقَٰتَلُواْ وَقُتِلُواْ لَأُکَفِّرَنَّ عَنۡهُمۡ سَیِّ‍َٔاتِهِمۡ وَلَأُدۡخِلَنَّهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ ثَوَابٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ وَٱللَّهُ عِندَهُۥ حُسۡنُ ٱلثَّوَابِ١٩٥ لَا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ فِی ٱلۡبِلَٰدِ١٩٦ مَتَٰعٞ قَلِیلٞ ثُمَّ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمِهَادُ١٩٧ لَٰکِنِ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ لَهُمۡ جَنَّٰتٞ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَا نُزُلٗا مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِۗ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ خَیۡرٞ لِّلۡأَبۡرَارِ١٩٨ وَإِنَّ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ لَمَن یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُمۡ وَمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِمۡ خَٰشِعِینَ لِلَّهِ لَا یَشۡتَرُونَ بِ‍َٔایَٰتِ ٱللَّهِ ثَمَنٗا قَلِیلًاۚ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ١٩٩ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصۡبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ٢٠٠ [آل عمران: 190-200]. «به راستی در آفرینش آسمان‌ها و زمین و آمد و شدِ شب و روز، نشانه‌های [آشکاری] برای خردمندان است. [همان] کسانی‌ که الله را [در همۀ احوال‌] ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند [و می‌گویند:] «پروردگارا، این‌ها را بیهوده نیافریده‌ای؛ منزّهی تو؛ پس ما را از عذاب آتش [دوزخ] نگاه دار. پروردگارا، کسی را که تو به آتش [دوزخ] درآوری، یقیناً خوار و رسوایش کرده‌ای و ستمکاران [هیچ] یاوری ندارند. پروردگارا، ما شنیدیم که دعوتگری به ایمان فرامی‌خوانَد که: "به پروردگار خود ایمان آورید"؛ پس ما ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهانمان را ببخش و بدی‌هایمان را بپوشان و ما را در زمرۀ نیکان بمیران. پروردگارا، آنچه را که به وسیلۀ رسولانت به ما وعده داده‌ای به ما عطا کن و در روز قیامت رسوایمان مگردان. بی‌تردید، تو خلاف وعده نمی‌کنی». پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد [و فرمود:] «من [پاداش] عمل هیچ صاحبْ‌عملى از شما را - چه مرد و چه زن - که همنوعِ یکدیگرید تباه نمى‌کنم؛ پس کسانى که [از وطن خود] هجرت کرده‌اند و [یا] از خانه‌هاى خود رانده شده‌اند و در راه من آزار دیده‌اند و جنگیده‌اند و کشته شده‌اند، قطعاً بدی‌هایشان را از آنان مى‌زدایم و [به عنوان] پاداشى از جانب الله، آنان را در باغ‌هایی درمى‌آورم که از زیرِ [درختان‌] آن جویبارها جاری است؛ و الله است که پاداش نیکو نزد اوست. [ای پیامبر،] رفت و آمدِ کافران [برای تجارت] در شهرها [و مال و مقام آنان] تو را نفریبد. [این] بهره‌مندی ناچیزی است؛ سپس جایگاهشان دوزخ است و چه بد جایگاهی است! اما کسانی ‌که از پروردگارشان پروا کرده‌اند، [در بهشت] باغ‌هایی دارند که از زیر [درختان] آن جویبارها جاری است [و] جاودانه در آن می‌مانند. [این] پذیرایی از جانب الله [مهیّا شده] است و آنچه نزد الله است، برای نیکوکاران بهتر است. و کسانی از اهل کتاب هستند که به الله و آنچه بر شما نازل شده و آنچه بر خودشان نازل شده است ایمان دارند؛ در برابر الله فروتن هستند و آیات الله را به بهای ناچیزی نمی‌فروشند. اینانند که پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است. به راستی که الله در حسابرسی سریع است. ای کسانی که ایمان آورده‌اید، [بر تکالیف دینی و رنج‌های دنیوی] شکیبایی ورزید و [در برابر دشمنان] پایدار باشید و پرهیزگاری پیشه کنید؛ باشد که رستگار شوید».

او باید مسواک بزند و وضو بگیرد. سپس دو رکعت نماز تهجد کوتاه بخواند؛ زیرا پیامبر ج فرمود: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ مِنَ اللَّیْلِ، فَلْیَفْتَتِحْ صَلَاتَهُ بِرَکْعَتَیْنِ خَفِیفَتَیْنِ».[170] «هرگاه یکی از شما در شب بیدار شد، نمازش را با دو رکعت مختصر آغاز کند».

سپس دو رکعت نماز بخواند و هردو رکعت را با یک سلام بخواند.

عَنْ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ ب، قَالَ: إِنَّ رَجُلًا قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، کَیْفَ صَلاَةُ اللَّیْلِ؟ قَالَ: «مَثْنَى مَثْنَى، فَإِذَا خِفْتَ الصُّبْحَ، فَأَوْتِرْ بِوَاحِدَةٍ».[171]

عبدالله پسر عمر ب می‌گوید: مردی گفت: ای رسول الله، نماز شب را چگونه باید خواند؟ فرمود: «دو رکعت، دو رکعت خوانده شود. اگر احتمال دادی که طلوع فجر نزدیک باشد، یک رکعت وتر بخوان».

گاهی اوقات چهار رکعت را با یک سلام بخواند. مستحب است رکعاتی را که می‌خواند، مشخص باشد. و اگر خواب رفت، در روز به صورت شفع (زوج) قضا بیاورد. از عایشه ل درباره‌ی نماز شب رسول الله ج پرسیده شد، گفت: «سَبْعٌ، وَتِسْعٌ، وَإِحْدَى عَشْرَةَ، سِوَى رَکْعَتِی الفَجْرِ».[172] «غیر از دو رکعت صبح، هفت، نه، و یازده رکعت بود».

سنت است که در خانه‌اش نماز تهجد بخواند و خانواده‌اش را بیدار کند و گاهی با آنان جماعت بخواند و به اندازه‌ی نشاطش نماز را طولانی کند. اگر چرت بر او غالب شد، بخوابد. گاهی اوقات با صدای بلند و گاهی آهسته قرائت بخواند. هرگاه به آیات رحمت رسید، از الله رحمتش را طلب کند و چون به آیات عذاب رسید، پناه بخواهد و هرگاه آیاتی خواند که در آن پاکی الله متعال است، سبحان الله بگوید.

سپس نماز تهجدش را با وتر خاتمه دهد؛ زیرا پیامبر ج فرمود: «اجْعَلُوا آخِرَ صَلاَتِکُمْ بِاللَّیْلِ وِتْرًا».[173] «آخرین نمازتان را در شب، وتر قرار دهید».

3- نماز وتر

حکم وتر

وتر سنت مؤکده است که پیامبر ج با گفتار و کردارش به آن تشویق نمود و در اقامت و سفر، آن را به جای آورده است.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: أَوْصَانِی خَلِیلِی ج بِثَلاَثٍ لاَ أَدَعُهُنَّ حَتَّى أَمُوتَ: «صَوْمِ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ، وَصَلاَةِ الضُّحَى، وَنَوْمٍ عَلَى وِتْرٍ».[174]

ابوهریره س می‌گوید: دوستم رسول الله ج به من سه توصیه کرد که تا لحظه‌ی مرگ آن‌ها را رها نمی‌کنم: «سه روز، روزه گرفتن در هر ماه، خواندن نماز چاشت و خواندن نماز وتر قبل از خواب».

عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْأَنْصَارِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الْوِتْرُ حَقٌّ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ».[175]

ابوایوب س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «وتر بر هر مسلمانی الزامی است».

وقت وتر

وقت وتر پس از نماز عشا تا طلوع فجر دوم است و برای کسی‌که مطمئن است، بیدار می‌شود، آخر شب بهتر است. عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: «مِنْ کُلِّ اللَّیْلِ قَدْ أَوْتَرَ رَسُولُ اللهِ ج مِنْ أَوَّلِ اللَّیْلِ، وَأَوْسَطِهِ، وَآخِرِهِ، فَانْتَهَى وِتْرُهُ إِلَى السَّحَرِ».[176]

عایشه ل می‌گوید: رسول الله ج در تمام بخش‌های شب، نماز وتر می‌خواند: گاهی در اول شب، گاهی در نیمه‌ی شب و گاهی در پایان شب؛ و آخرین وقت خواندن وتر، هنگام سحر بود.

حداقل و حداکثر رکعات وتر

1.     حداقل وتر یک رکعت و حداکثرش یازده یا سیزده رکعت است که دو رکعت، دو رکعت خوانده می‌شود، و سپس با یک رکعت پایان می‌یابد.

به خاطر عمل نمودن به سنت و همه‌ی موارد جایزش به همه، عمل نماید و بر یازده رکعت مداومت کند.

2.     کمترین رکعات کامل آن سه رکعت با دو سلام و گاهی هم با یک سلام است که در آخر یک تشهد خوانده می‌شود (سر رکعت دوم تشهد خوانده نمی‌شود).

سنت است که در رکعت اول، سوره‌ی اعلی؛ در رکعت دوم، کافرون؛ و در رکعت سوم، اخلاص را بخواند.

3.     هرگاه پنج رکعت بخواند، در آخرشان یک تشهد انجام داده و سپس سلام دهد (سر رکعت دوم و چهارم تشهد خوانده نمی‌شود).

4.     اگر هفت رکعت خواند، نیز چنان کند، و اگر بعد از رکعت ششم تشهد خواند و سلام نداد، سپس بلند شد و رکعت هفتم را خواند، اشکالی ندارد.

5.     اگر نُه رکعت وتر خواند، دوبار تشهد بخواند؛ یک بار پس از رکعت هشتم و سلام ندهد، سپس برای رکعت نهم بلند شود و تشهد بخواند و سلام دهد.

افضل آن است که یک رکعت مستقل وتر بخواند، سپس بعد از سلام سه مرتبه چنین بگوید: «سُبْحَانَ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ» و در مرتبه‌ی سوم صدایش را بلند کند.

گاهی وقت‌ها پس از وتر می‌تواند دو رکعت نشسته بخواند، و وقتی‌که می‌خواست رکوع کند، بلند شود و رکوع نماید.

وقت نماز وتر

1.     مسلمان نماز وتر را پس از نماز تهجد بخواند. اگر ترسید که از خواب بیدار نمی‌شود، قبل از خوابش وتر بخواند؛ زیرا پیامبر ج فرمود: «مَنْ خَافَ أَنْ لَا یَقُومَ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ فَلْیُوتِرْ أَوَّلَهُ، وَمَنْ طَمِعَ أَنْ یَقُومَ آخِرَهُ فَلْیُوتِرْ آخِرَ اللَّیْلِ، فَإِنَّ صَلَاةَ آخِرِ اللَّیْلِ مَشْهُودَةٌ، وَذَلِکَ أَفْضَلُ».[177] «هرکس بیم دارد که آخر شب بیدار نشود، نماز وتر را اول شب بخواند و هرکس امیدوار بود که آخر شب بیدار می‌شود، نماز وتر را آخر شب بخواند؛ زیرا نمازِ پایانِ شب با حضور فرشتگان است و این بهتر می‌باشد».

2.     کسی‌که ابتدای شب وتر بخواند، سپس آخر شب بیدار شود، نماز شفع - زوج - بدون وتر بخواند؛ زیرا پیامبر ج فرمود: «لَا وِتْرَانِ فِی لَیْلَةٍ».[178] «در یک شب دو نماز وتر وجود ندارد».

حکم قنوت در نماز وتر

گاهی در نماز وتر قنوت خوانده شود. کسی‌که خواست بخواند و هرکس خواست ترک کند. افضل این است که بیش‌تر اوقات، قنوت ترک شود. از پیامبر ج ثابت نشده که در نماز وتر قنوت خوانده باشد.

کیفیت دعای قنوت در وتر

هرگاه مثلاً سه رکعت می‌خواند، پس از قیامِ رکعت سوم یا پس از پایان قرائت قبل از رکوع، دست‌هایش را بلند کند و حمد و ثنای الله را به‌جای آورَد. سپس بر پیامبر ج درود بفرستد و هرچه خواست، دعای مأثور بخواند، مانند این دعا:

«اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیمَنْ هَدَیْتَ، وَعَافِنِی فِیمَنْ عَافَیْتَ، وَتَوَلَّنِی فِیمَنْ تَوَلَّیْتَ، وَبَارِکْ لِی فِیمَا أَعْطَیْتَ، وَقِنِی شَرَّ مَا قَضَیْتَ، إِنَّکَ تَقْضِی وَلَا یُقْضَى عَلَیْکَ، وَإِنَّهُ لَا یَذِلُّ مَنْ وَالَیْتَ، وَلَا یَعِزُّ مَنْ عَادَیْتَ، تَبَارَکْتَ رَبَّنَا وَتَعَالَیْتَ».[179]

«یا الله! مرا در زمره‌ی کسانی قرار ده که آنان را هدایت کرده‌ای، و مرا جزو کسانی قرار ده که به ایشان عافیت عطا کردی. مرا جزو کسانی قرار ده که تو یاور آنان هستی، و در آن‌چه به من عنایت کرده‌ای، برکت بده و مرا از شر آن‌چه مقدر کرده‌ای محفوظ بدار. بی‌گمان این تو هستی که قضاوت می‌کنی و بر علیه تو قضاوت و حکم نخواهد شد و هر کسی را تو دوست بداری (حمایت کنی)، ذلیل و خوار نمی‌شود. و کسی‌که تو با او دشمنی کنی، هرگز عزت نمی‌یابد. پروردگارا، تو با برکت و بلندمرتبه هستی».

و گاهی این قنوت را بخواند که از  عمر س ثابت است:

«اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْتَعِینُکَ وَنَسْتَغْفِرُکَ، وَنُثْنِی عَلَیْکَ الْخَیْرَ، وَلَا نَکْفُرُکَ، وَنُؤْمِنُ بِکَ، وَنَخْضَعُ لَکَ، وَنَخْلَعَ مَنْ یَکْفُرُکَ. اللَّهُمَّ إِیَّاکَ نَعْبُدُ، وَلَکَ نُصَلِّی وَنَسْجُدُ وَإِلَیْکَ نَسْعَى وَنَحْفِدُ، نَرْجُو رَحْمَتَکَ، وَنَخْشَى عَذَابَکَ، إِنَّ عَذَابَکَ بِالْکَافِرِینَ مُلْحِقٌ».[180]

«یا الله! از تو مدد می‌جوییم و آمرزش می‌خواهیم و برای تو ثنای نیک می‌گوییم و به تو کفر نمی‌ورزیم و به تو ایمان می‌آوریم و برای تو فروتنی می‌کنیم و از کسی‌که به تو کفر می‌ورزد، کناره می‌گیریم. یا الله! فقط تو را بندگی می‌کنیم و برای تو نماز می‌خوانیم و تو را سجده می‌کنیم، و به سوی تو تلاش می‌کنیم، عملی انجام می‌دهیم که به تو نزدیک شویم و به رحمت تو امیدواریم و از عذاب تو می‌ترسیم. بی‌تردید عذاب تو به کفار خواهد رسید».

می‌تواند دعاهای مأثوره‌ی دیگری نیز بخواند و البته طولانی نکند، مانند این دعاها:

«اللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دِینِی الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أَمْرِی، وَأَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی فِیهَا مَعَاشِی، وَأَصْلِحْ لِی آخِرَتِی الَّتِی فِیهَا مَعَادِی، وَاجْعَلِ الْحَیَاةَ زِیَادَةً لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلِ الْمَوْتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ».[181]

«یا الله! دینم را که نگه دارنده‌ی من از بدی‌هاست و دنیایم را که زندگانی‌ام در آن است و آخرتم را که بازگشتم به سوی آن می‌باشد، اصلاح بفرما و زندگی را باعث افزایش نیکی‌هایم و مرگم را باعث راحتی و رهایی‌ام از همه‌ی بدی‌ها قرار بده».

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَجْزِ، وَالْکَسَلِ، وَالْجُبْنِ، وَالْبُخْلِ، وَالْهَرَمِ، وَعَذَابِ الْقَبْرِ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا، وَزَکِّهَا أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا، أَنْتَ وَلِیُّهَا وَمَوْلَاهَا، اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفَعُ، وَمِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ، وَمِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَعُ، وَمِنْ دَعْوَةٍ لَا یُسْتَجَابُ لَهَا».[182]

«یا الله! من از ناتوانی، تنبلی، بزدلی، بخیلی، پیری و عذاب قبر به تو پناه می‌برم؛ یا الله! به نفس من تقوایش را عنایت کن و آن را پاک بگردان که تو بهترین کسی هستی که آن را پاک می‌گردانی؛ تو یاور و مالک و کارسازِ آن هستی. یا الله! از علمِ بی‌ثمر و بی‌سود و از قلبی که خشوع ندارد و از نفس حریصی که سیر نمی‌شود و از دعایی که پذیرفته نمی‌گردد، به تو پناه می‌برم».

سپس در پایان قنوت بر پیامبر ج درود بخواند و در پایان این دعا و سایر دعاها دستانش را به چهره‌اش نمالد، زیرا در سنت وارد نشده است.

هم‌چنین می‌تواند دعاهایی که مطابق با قرآن و سنت‌اند و خیر دنیا و آخرت را دربردارند، بخواند.

حکم قنوت در غیر وتر

در غیر نماز وتر قنوت مشروع نیست، مگر اینکه بر مسلمانان مصیبتی فرود آید. آن‌گاه سنت است که امام یا فرد تنها در نمازهای فرض پس از رکعت آخر و گاهی قبل از رکوع قنوت بخواند و همچنان ادامه دهد تا اینکه الله آن بلا را دور کند. اما قنوت در نماز صبح در هنگام غیر مصیبت به صورت دایمی یا موقتی جایز نیست.

سنت است که هنگام دعا دست‌هایش را بالا ببرد و قنوتش را با دعا برای مؤمنان مستضعف آغاز نموده و سپس بر علیه ستمگران متجاوز دعا کند و آن‌گونه که در شریعت آمده است، قنوت کوتاه باشد.

و دعا علیه کفار حربی، ستمگر، و متجاوز باشد و برای غیر اینان فقط دعای هدایت کند، به خاطر تألیف قلوب‌شان و امید به اسلام آوردن‌شان.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س یَقُولُ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یَقُولُ حِینَ یَفْرُغُ مِنْ صَلَاةِ الْفَجْرِ مِنَ الْقِرَاءَةِ، وَیُکَبِّرُ وَیَرْفَعُ رَأْسَهُ: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ»، ثُمَّ یَقُولُ وَهُوَ قَائِمٌ: «اللَّهُمَّ أَنْجِ الْوَلِیدَ بْنَ الْوَلِیدِ، وَسَلَمَةَ بْنَ هِشَامٍ، وَعَیَّاشَ بْنَ أَبِی رَبِیعَةَ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، اللَّهُمَّ اشْدُدْ وَطْأَتَکَ عَلَى مُضَرَ وَاجْعَلْهَا عَلَیْهِمْ کَسِنِی یُوسُفَ ...».[183]

ابوهریره س می‌گوید: هرگاه رسول الله ج از قرائت نماز صبح فارغ می‌شد و تکبیر می‌گفت و سرش را از رکوع بلند می‌کرد، می‌فرمود: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، رَبَّنَا وَلَکَ الْحَمْدُ». سپس ایستاده و چنین می‌فرمود: «یا الله! ولید بن ولید، سلمه پسر هشام، عیاش پسر ابوربیعه و سایر مؤمنان مستضعف را نجات بده. یا الله! قهر و غضب خود را بر قوم مُضَر نازل کن و آنان را دچار خشکسالی‌ای مانند خشکسالی دوران یوسف بگردان».

کیفیت وتر در سفر

کسی‌که در سفر در جایی اتراق کرد، وتر بخواند و کسی‌که در سفر بر ماشین، قطار، هواپیما یا کشتی سوار باشد، سنت است که نماز وترش را بر سواری و هنگام تکبیر اول رو به قبله بخواند، البته اگر میسر شد. و گرنه به هر جهتی که ممکن بود، ایستاده بخواند و اگر نتوانست نشسته و با سرش اشاره کند.

عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج یُصَلِّی فِی السَّفَرِ عَلَى رَاحِلَتِهِ، حَیْثُ تَوَجَّهَتْ بِهِ یُومِئُ إِیمَاءً صَلاَةَ اللَّیْلِ، إِلَّا الفَرَائِضَ وَیُوتِرُ عَلَى رَاحِلَتِهِ.[184]

ابن عمر ب می‌گوید: پیامبر ج در سفر، نماز شب را بر پشت سواری و به هر طرفی که می‌رفت، با اشاره می‌خواند و بر سواری‌اش نماز وتر نیز می‌خواند؛ غیر از فرایض (که آن‌ها را در حالت سواره نمی‌خواند).

کیفیت قضای وتر

هرکس از خواندن نماز وتر خواب رفت یا فراموش کرد، هرگاه که بیدار شد یا به یادش آمد، بخواند. اگر قضای آن را بین اذان صبح و اقامه به جای آورد آن را به همان صورتی که شب می‌خواند - تعداد رکعات فرد - بخوانَد؛ اما در روز قضای آن را به صورت شفع - زوج - بخواند، نه فرد. اگر در شب یازده رکعت می‌خواند، در روز دوازده رکعت بخواند، دو رکعت، دو رکعت.

عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج کَانَ إِذَا فَاتَتْهُ الصَّلَاةُ مِنَ اللَّیْلِ مِنْ وَجَعٍ، أَوْ غَیْرِهِ، صَلَّى مِنَ النَّهَارِ ثِنْتَیْ عَشْرَةَ رَکْعَةً.[185]

عایشه ل می‌گوید: وقتی رسول الله ج به سبب بیماری یا هر علت دیگری از نماز شب باز می‌ماند، در روز دوازده رکعت می‌خواند.

4- نماز تراویح

حکم نماز تراویح

نماز تراویح سنت موکده است و از عمل رسول الله ج و عملکرد صحابه y ثابت می‌‌باشد. نماز تراویح از جمله نوافلی است که خواندن آن در رمضان و بعد از نماز عشا مشروع شده است. چنین نام گرفته چون نمازگزاران بین هرچهار رکعتِ آن، استراحت نموده و قرائت در نماز را طولانی می‌‌کردند. بهترین نماز انسان در خانه‌‌اش می‌‌باشد جز نماز فرض و نمازهایی که مشروعیتِ برگزاری آن‌ها به جماعت ثابت شده است مانند نماز کسوف، تراویح و... که این نمازها نیز در مسجد با جماعت خوانده می‌‌شوند.

فضل نماز تراویح

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ قَامَ رَمَضَانَ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[186]

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمود: «هرکس با ایمان و امید ثواب، - شب‌های- رمضان را در عبادت سپری کند، گناهان گذشته وی بخشیده می‌‌شود».

کیفیت نماز تراویح

1- نماز تراویح در ماه رمضان پس از نماز عشا تا طلوع فجر خوانده می‌‌شود و برای مردان و زنان سنت است. و سنت این است که امام نماز تراویح را یازده رکعت بخواند -و این تعداد رکعات افضل است- و گاهی سیزده رکعت بخواند اما در ده روز آخر رمضان قیام و رکوع و سجده را طولانی کند؛ زیرا رسول الله ج تمام این شب‌ها را در نماز سپری می‌‌کرد. و اگر کسی کم‌تر یا بیش‌تر از این تعداد رکعات خواند، اشکالی ندارد.

هر دو رکعت را با یک سلام بخواند -و این شیوه افضل است- و گاهی هرچهار رکعت را با یک سلام بخواند.

الف) سُئِلْتَ عَائِشَةَ ل کَیْفَ کَانَتْ صَلاَةُ رَسُولِ اللَّهِ ج فِی رَمَضَانَ؟ فَقَالَتْ: مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَزِیدُ فِی رَمَضَانَ وَلاَ فِی غَیْرِهِ عَلَى إِحْدَى عَشْرَةَ رَکْعَةً یُصَلِّی أَرْبَعًا، فَلاَ تَسَلْ عَنْ حُسْنِهِنَّ وَطُولِهِنَّ، ثُمَّ یُصَلِّی أَرْبَعًا، فَلاَ تَسَلْ عَنْ حُسْنِهِنَّ وَطُولِهِنَّ، ثُمَّ یُصَلِّی ثَلاَثًا.[187]

از عایشه ل در مورد نماز رسول الله ج در رمضان سوال شد، پاسخ داد: رسول الله ج در رمضان و ماه‌‌های دیگر بیش از یازده رکعت نمی‌‌خواند. ابتدا چهار رکعت می‌‌خواند که از زیبایی و طول نمازش مپرس؛ سپس چهار رکعت می‌‌خواند که از زیبایی و طول این نماز مپرس؛ سپس سه رکعت می‌‌خواند.

ب) عَنْ ابْنَ عَبَّاسٍ ب قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یُصَلِّی مِنَ اللَّیْلِ ثَلَاثَ عَشْرَةَ رَکْعَةً.[188]

از ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله ج در شب سیزده رکعت می‌‌خواند.

ج) عَنْ عَائِشَةَ ل زَوْجِ النَّبِیِّ ج قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج یُصَلِّی فِیمَا بَیْنَ أَنْ یَفْرُغَ مِنْ صَلَاةِ الْعِشَاءِ - وَهِیَ الَّتِی یَدْعُو النَّاسُ الْعَتَمَةَ - إِلَى الْفَجْرِ، إِحْدَى عَشْرَةَ رَکْعَةً، یُسَلِّمُ بَیْنَ کُلِّ رَکْعَتَیْنِ، وَیُوتِرُ بِوَاحِدَةٍ. [189]

از عایشه ل روایت است که می‌‌گوید: رسول الله ج در فاصله‌‌ی نماز عشا تا سپیده دم یازده رکعت نماز می‌خواند و در هر دو رکعت سلام می‌داد و سپس یک رکعت وتر می‌گزارد.

2- کسی‌که نماز تهجد می‌‌خواند -که آخرین نماز شب است- وتر را پس از تهجد قرار ‌دهد. و اگر نماز تراویح را همراه امام بخواند و امام نماز وتر بخواند، او نیز نماز وتر را همراه امام بخواند و اگر پایان شب به نماز ایستاد، به صورت زوج نماز بخواند.

اگر زنی خواست برای نماز فرض یا نفل مانند تراویح و ... به مسجد برود، باید کاملا پوشیده و بدون آرایش و استعمال هرگونه خوشبویی باشد تا سبب فتنه نشود.

چه وقت پاداش نماز شب برای ماموم محاسبه می‌‌شود؟

1-  برای ماموم افضل این است که همراه امام به نماز شب بایستد تا اینکه امام از نماز فارغ شود. چه امام یازده رکعت یا سیزده رکعت یا بیست و سه رکعت یا کم‌تر یا بیش‌تر از این مقدار بخواند. تا اینکه پاداش قیام شب برای او نوشته شود. و دلیل آن رهنمود نبوی است که می‌‌فرماید: «إِنَّهُ مَنْ قَامَ مَعَ الإِمَامِ حَتَّى یَنْصَرِفَ کُتِبَ لَهُ قِیَامُ لَیْلَةٍ»[190]: «هرکس همراه امام به نماز بایستد تا اینکه امام از نماز فارغ شود، پاداش نماز و قیام شب برای وی نوشته می‌‌شود».

2-  اگر نماز تراویح با دو امام بر مردم اقامه شد، پاداش نماز شب برای کسی نوشته می‌‌شود که همراه هردو امام نماز بخواند. زیراامام دوم در کامل کردن نماز برای نمازگزاران، نائب امام اول است.

امامت نماز تراویح

سزاوارتر از همه به امامت نماز تراویح در رمضان، کسی است که از بهترین قرائت و بهترین حفظ برخوردار باشد. در صورتی که امام حافظ نباشد، از روی مصحف بخواند. اما قرائت مصحف از روی موبایل، ممنوع است؛ زیرا با هیأت نماز و وقار مناجات، منافات دارد و احتمال هرگونه اشکالی چون قطع شدن موبایل یا ... می‌‌رود و تنها از این جهت به خواندن از روی مصحف اجازه داده شده که امری ثابت است.

اولویت در این است که امام تمام قرآن را در رمضان تلاوت کند و اگر میسر نبود بخشی از آن ‌‌را در نماز بخواند.

دعا به هنگام ختم قرآن

دعا کردن به هنگام ختم قرآن در نماز، اصل و اساسی از سنت نبوی ندارد و نیز از هیچ‌یک از صحابه ثابت نشده است. اما دعا کردن به هنگام ختم قرآن و بیرون از نماز، از انس س ثابت است. پس انجام و ترک آن اختیاری است. و دعای مخصوصی برای ختم قرآن وجود ندارد. بنابراین هرکس می‌‌تواند، هر دعایی از قرآن و سنت بخواند، یا دعایی را بخواند که مبنای قرآنی و نبوی دارد.

5- نماز عید

حکم جمع شدن برای انواع عبادات به دو گونه است:

الف) سنت مؤکده: یا واجب است مانند نمازهای پنج‌گانه و جمعه؛ و یا سنت است مانند نماز دو عید فطر و قربان و تراویح و نماز کسوف و استسقاء؛ تمام این موارد سنت مؤکده است که شایسته محافظت و مداومت می‌‌باشند.

ب) آنچه سنت مؤکده نیست مانند جمع شدن برای نماز نافله چون نماز شب یا دعا؛ چنین مواردی گاهی به صورت جمعی انجام شود، جایز است اما نباید به صورت عادتی همیشگی قرار گیرد.

خطبه‌‌های رسول الله ج

خطبه‌‌های رسول الله ج دو گونه بود:

الف) خطبه‌‌های راتبه یا همان خطبه‌‌هایی که همیشه خوانده می‌‌شد؛ مانند خطبه جمعه و استسقاء و کسوف. در نماز جمعه دو خطبه قبل از نماز خوانده می‌‌شود و در نماز عید و کسوف تنها یک خطبه بعد از نماز خوانده می‌‌شود. و در نماز استسقاء یک خطبه قبل از نماز خوانده می‌‌شود.

ب) خطبه‌‌های عارضی که گاهی خوانده می‌‌شد. گاهی رسول الله ج در مورد مساله‌‌ای به دلیل وجود سبب آن خطبه می‌‌خواند. چنان‌‌که در مورد رشوه، خطبه ایراد نمود و نیز در مورد زن مخزومی که دزدی کرده بود و از این قبیل موارد خطبه خواند.

شایسته است خطبه چنان باشد که قلب‌‌ها را تکان دهد و موضوع و مقدار و کیفیت ادای آن در وجود نمازگزاران موثر افتد. بنابراین لازم است خطیب به موضوعاتی بپردازد که مردم به بیان حق در آن موارد نیاز دارند. و در خطبه‌‌های راتبه نیز چنین عمل کند.

عیدهای مسلمانان

عید عبارت از روزهایی است که (هر سال) تکرار می‌‌شوند و شریعت آن‌ها را عید قرار داده است.

در اسلام سه عید وجود دارد:

1-  عید هفتگی که روز جمعه هر هفته است که پیش‌‌تر به آن پرداخته شد.

2-  عید فطر؛ اولین روز شوال هر سال.

3-  عید قربان؛ دهمین روز ماه ذی‌‌الحجه از هر سال.

حکمت مشروعیت نماز عید

نماز عید فطر پس از اتمام روزه‌‌ی ماه رمضان و نماز عید قربان بعد از ادای فریضه‌‌ی حج و پایان یافتن ده روز ابتدای ذی‌‌الحجه، از محاسن اسلام می‌‌باشد. مسلمانان این دو عید را پس از این دو عبادت بزرگ برای شکرگزاری از الله متعال انجام می‌‌دهند.

عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ج الْمَدِینَةَ وَلَهُمْ یَوْمَانِ یَلْعَبُونَ فِیهِمَا، فَقَالَ: مَا هَذَانِ الْیَوْمَانِ؟ قَالُوا: کُنَّا نَلْعَبُ فِیهِمَا فِی الْجَاهِلِیَّةِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَبْدَلَکُمْ بِهِمَا خَیْرًا مِنْهُمَا: یَوْمَ الْأَضْحَى، وَیَوْمَ الْفِطْرِ».[191]

انس س می‌‌گوید: رسول الله ج در حالی وارد مدینه شد که ساکنان مدینه در دو روز معین به بازی می‌‌پرداختند. رسول الله فرمود: این دو روز چیست؟ گفتند: در جاهلیت در این دو روز بازی می‌‌کردیم. رسول الله ج فرمود: «الله متعال برای شما دو روز بهتر جایگزین آن‌ها کرده است؛ روز قربان و روز فطر».

حکم نماز عید

نماز عید بر هر مرد و زن مسلمان سنت موکده می‌‌باشد. الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ٢ [الکوثر: 2]. «[ای پیامبر،] به راستی که ما خیرِ بی‌نهایت [از جمله حوض کوثر در بهشت را] به تو عطا کردیم».

وقت نماز عید

وقت نماز عید از ارتفاع خورشید به اندازه‌‌ی یک نیزه آغاز می‌‌شود و تا زوال خورشید ادامه دارد. اما اگر تا زوال خورشید از عید بودن روز عید مطلع نشدند و پس از زوال متوجه عید شدند، نماز عید را فردای آن روز در وقت مشخص آن می‌‌خوانند. و در عید قربان جز بعد از نماز عید، قربانی نمی‌‌کنند.

رفتن به نماز عید

1- سنت است کسی‌که در نماز عید شرکت می‌‌کند، نظافت کند و بهترین لباسش را بپوشد و از عطر و خوشبویی استفاده کند. و در واقع به مناسبت این روز اظهار شادی و سرور کند. زن‌‌ها نباید آرایش کنند و از عطر استفاده کنند اما همراه مردان برای نماز عید خارج شوند. و زنانی که در حالت عادت ماهیانه هستند، برای شنیدن خطبه حضور داشته باشند و از مصلی فاصله بگیرند.

عَنْ أُمِّ عَطِیَّةَ ل قَالَتْ: «أَمَرَنَا - تَعْنِی النَّبِیَّ ج - أَنْ نُخْرِجَ فِی الْعِیدَیْنِ، الْعَوَاتِقَ، وَذَوَاتِ الْخُدُورِ، وَأَمَرَ الْحُیَّضَ أَنْ یَعْتَزِلْنَ مُصَلَّى الْمُسْلِمِینَ».[192]

ام عطیه ل می‌‌گوید: پیامبر ج به ما دستور داد در دو عید فطر و قربان دختران نوجوان و دوشیزگان پرده‌‌نشین را با خود به مصلی بیاوریم. و به زنان حایض امر نمود که از محل نماز فاصله بگیرند.

2- سنت است نمازگزاران صبح زود برای نماز عید خارج شوند و اگر می‌‌توانند مسیر مصلی را پیاده طی کنند و در صورتی که میسر نبود می‌‌توانند با وسیله‌‌ای به سوی مصلی حرکت کنند. اما امام، رفتن به مصلی را تا وقت نماز به تاخیر بیَندازد.

سنت است که از راهی به مصلی رفته و از راه دیگری برگردد. تا این‌گونه هم این حکم شرعی را اظهار کرده باشد و هم از سنت نبوی پیروی کند.

3- سنت است در عید فطر قبل از رفتن به نماز، به تعداد فرد (مخالف زوج) خرما خورده شود و در روز عید قربان تا بعد از نماز عید چیزی نخورد تا اینکه از گوشت قربانی‌اش بخورد، البته اگر نیت قربانی داشته باشد.

مکان نماز عید

1- سنت این است که نماز عید در بیابان نزدیک شهر خوانده شود. و چون نمازگزار به محل نماز رسید مشغول ذکر الله شود.

نماز عید در مساجد خوانده نمی‌‌شود مگر به دلیل عذری چون باران یا سرما یا مشقت و مشکلاتی از این قبیل؛ مگر در مکه که نماز عید در مسجدالحرام خوانده می‌‌شود.

2- برای کسی‌که وارد مصلای نماز عید می‌‌شود، جایز است قبل از نماز عید و بعد از آن، نماز نافله بخواند. و این در صورتی است که در وقت نهی شده نباشد که در این صورت فقط نماز تحیت المسجد جایز است. و به عبادت این وقت که همان تکبیر است، مشغول شود تا اینکه امام وارد شود.

روش نماز عید

چون وقت نماز عید فرا رسید امام حاضر شده و دو رکعت نماز بدون اذان و اقامه بخواند. به این صورت که دو رکعت اول هفت یا نه تکبیر با تکبیر احرام می‌‌گوید و در رکعت دوم پس از قیام، پنج تکبیر می‌‌گوید. سنت است که بعد از خواندن سوره‌‌ی فاتحه به صورت جهری، در رکعت اول سوره‌‌ی (اعلی) و در رکعت دوم پس از فاتحه سوره‌‌ی (غاشیه) را بخواند؛ یا اینکه در رکعت اول سوره (ق) و در رکعت دوم سوره‌‌ی (قمر) را تلاوت کند. گاهی چنین و گاهی چنان بخواند تا اینکه سنت نبوی احیا شود و به صورت‌‌های مختلف وارد شده در سنت عمل شود.

خطبه‌‌ی عید

چون امام سلام داد، رو به مردم خطبه بخواند. در این خطبه حمد و ثنای الله متعال گفته و به شکرگزاری پرداخته و تکبیر بگوید. و مردم را به عمل به شریعت و پایبندی به اطاعت از الله و پرهیز از نافرمانی او تعالی تشویق کند.

در عید قربان مردم را به قربانی کردن تشویق کند و احکام قربانی را توضیح دهد. و در عید فطر مردم را به استقامت در عبادت و روزه‌‌ی شش روز اول شوال تشویق نماید.

احکام نماز عید

چون عید روز جمعه باشد، هرکس نماز عید را بخواند، نماز جمعه از وی ساقط می‌‌شود و به جای نماز جمعه، نماز ظهر می‌‌خواند. اما امام و کسی‌که نماز عید را نخوانده است باید نماز جمعه را بخواند. و اگر امام در نماز عید، یکی از تکبیرات اضافی را فراموش کند و قرائت را شروع کند، تکبیر فراموش شده ساقط خواهد شد؛ زیرا سنت است و محل آن فوت شده است. نمازگزاران همراه با تکبیرِ آغاز نماز همچون نماز فرض و نفل رفع یدین می‌‌کنند اما همراه تکبیرات اضافی در دو رکعت عید و استسقاء، رفع یدین نمی‌‌کنند.

سنت است امام در خطبه‌‌اش به پند و اندرز زنان بپردازد و وظایف آن‌ها را یادآور شده و گوشزد کند و آن‌ها را به صدقه دادن تشویق نماید.

کسی‌که در نماز عید، امام را قبل از سلام دریابد، پس از سلام دادن امام برمی‌‌خیزد و نماز عید را چنان‌‌که مشروع شده، به پایان می‌‌رساند. و کسی‌که نماز عیدش فوت شود، قضایی ندارد. و چون امام نماز عید را خواند، هر نمازگزاری اختیار دارد که مصلی را ترک کند و بازگردد یا بنشیند و خطبه را گوش کند و این افضل است؛ پس بهتر آن است که بنشیند و به خطبه گوش دهد.

حکم تکبیر در روز عید

سنت است عموم مسلمانان در ایام عید، در خانه و بازار و در مسیر راه و مساجد و ... تکبیر بگویند. اما زنان در حضور افراد بیگانه با صدای بلند تکبیر نمی‌‌گویند.

اوقات تکبیر

1- در عید فطر وقت تکبیر از شب عید آغاز می‌‌شود و تا خوانده شدن نماز عید ادامه دارد.

2- در عید قربان وقت تکبیر از آغاز روز اول ذی‌‌الحجه شروع شده و تا غروب خورشید روز سیزدهم ادامه دارد.

صفت تکبیر

1- یا به صورت زوج تکبیر می‌‌گوید: «اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ وَلِلَّهِ الْحَمْدُ».

2- یا اینکه به صورت فرد تکبیر می‌‌گوید: «اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ وَلِلَّهِ الْحَمْدُ».

3- یا اینکه در بخش اول به صورت فرد و در بخش دوم زوج تکبیر می‌‌گوید: «اللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاللَّهُ أَکْبَرُ، اللَّهُ أَکْبَرُ وَلِلَّهِ الْحَمْدُ» و هربار به یکی از این سه صورت تکبیر می‌‌گوید و اینکه به کدام صورت تکبیر بگوید، اختیاری است.

شادی در روز عید

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: دَخَلَ أَبُو بَکْرٍ وَعِنْدِی جَارِیَتَانِ مِنْ جَوَارِی الأَنْصَارِ تُغَنِّیَانِ بِمَا تَقَاوَلَتِ الأَنْصَارُ یَوْمَ بُعَاثَ، قَالَتْ: وَلَیْسَتَا بِمُغَنِّیَتَیْنِ، فَقَالَ أَبُو بَکْرٍ: أَمَزَامِیرُ الشَّیْطَانِ فِی بَیْتِ رَسُولِ اللَّهِ ج وَذَلِکَ فِی یَوْمِ عِیدٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا أَبَا بَکْرٍ، إِنَّ لِکُلِّ قَوْمٍ عِیدًا وَهَذَا عِیدُنَا».

عایشه ل می‌گوید: ابوبکر درحالی وارد شد ‌‌که دو دختر نابالغ از دختران انصار نزد من بودند و با آواز کلماتى را مى‌گفتند که انصار در روز بُعاث (روز جنگ اوس با خزرج) می‌‌خواندند. عایشه ل می‌‌گوید: آن دو دختر آوازه‌خوان نبودند. ابوبکر گفت: «صدای شیطان در خانه‌‌ی رسول الله ج؟» و این واقعه در روز عید بود. رسول الله ج فرمود: «ای ابوبکر! هر ملت و قومى عیدى دارد، و امروز هم عید ما است».[193]

شادی و سرگرمی حرام

هر عملی که با ارتکاب حرامی همراه باشد یا سبب امری حرام قرار گیرد یا اینکه هلاکت نفس یا ترساندن دیگران را به دنبال داشته باشد، حرام است.

و هر عمل غیر طبیعی مانند خوابیدن بر ابزار و وسایل تیز و خوردن شیشه و امثال آن نوعی دروغ و بخشی از سحر و سرگرمی‌‌های حرام است. و برای هیچ مسلمانی جایز نیست که آن‌‌را فراگرفته و به دیگران بیاموزد و نیز شاهد آن باشد؛ زیرا در آن فتنه و خطر و هلاکت و نابودی نهفته است.

تبریک گفتن به کسی‌که از نعمتی برخوردار می‌‌شود

تبریک گفتن و مصافحه با کسی‌که از نعمتی برخوردار شده، مستحب است چنان‌‌که به وی بگوید: به خاطر آنچه الله به تو بخشیده است و با آن بر تو منت نهاده تبریک می‌‌گویم.

عَنْ کَعْبِ بْنِ مَالِکٍ س فِی قِصَّةِ تَوبَتِهِ- وَفِیهِ-: وَاسْتَعَرْتُ ثَوْبَیْنِ فَلَبِسْتُهُمَا، وَانْطَلَقْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، فَیَتَلَقَّانِی النَّاسُ فَوْجًا فَوْجًا، یُهَنُّونِی بِالتَّوْبَةِ، یَقُولُونَ: لِتَهْنِکَ تَوْبَةُ اللَّهِ عَلَیْکَ، قَالَ کَعْبٌ: حَتَّى دَخَلْتُ المَسْجِدَ، فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ ج جَالِسٌ حَوْلَهُ النَّاسُ، فَقَامَ إِلَیَّ طَلْحَةُ بْنُ عُبَیْدِ اللَّهِ یُهَرْوِلُ حَتَّى صَافَحَنِی وَهَنَّانِی...».

از کعب بن مالک س روایت است که در ذکر داستان توبه‌‌اش می‌‌گوید: «... دو لباس (ازار و ردایی) به عاریت گرفتم و پوشیدم و به سوی رسول الله ج به راه افتادم. مردم گروه گروه به استقبال من می‌‌آمدند و به خاطر پذیرفته شدن توبه‌‌ام، به من تبریک عرض می‌‌کردند و می‌‌گفتند: پذیرش توبه‌‌ات از جانب الله مبارک باد. تا اینکه وارد مسجد شدم، دیدم که رسول الله ج نشسته و مردم اطرافش را گرفته‌‌اند، پس طلحة بن عبیدالله بلند شد و به سوی من دوید و با من مصافحه کرد و به من تبریک گفت...».[194]

عیدهای نوظهور

چنان‌‌که پیش‌‌تر گذشت، مسلمانان سه عید دارند. (عید فطر، عید قربان، عید هفتگی جمعه)

اما اعیادی چون جشن تولد و مناسب‌‌هایی چون اولین روز سال هجری یا میلادی (یا شمسی)، شب اسراء و معراج، شب نیمه‌‌ی شعبان، روز میلاد رسول الله ج یا روز مادر و ... که در میان مسلمانان انتشار یافته، همگی بدعت‌‌هایی هستند که در دین به وجود آمده و جایگاهی در شریعت اسلامی ندارند. و هرکس چنین جشن‌‌هایی را برپا داشته یا به آن‌ها اقرار کند یا به سوی آن‌ها فرا خوانده یا اموالی را برای برگزاری آن‌ها خرج کند، گنه‌‌کار است و علاوه بر گناه خود، گناه کسانی را که به آن‌ها عمل می‌‌کنند، نیز به دوش خواهد کشید.

1-  الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَن یُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَیَتَّبِعۡ غَیۡرَ سَبِیلِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرًا١١٥ [النساء: 115]. «و هر کس ‌پس از آنکه [راه حق و] هدایت برایش روشن شد با پیامبر مخالفت کند و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند، او را به آنچه [برای خود برگزیده و از آن] پیروی کرده است وامی‌گذاریم و به دوزخ می‌کشانیم؛ و [حقا که دوزخ] چه بد جایگاهی است!».

2-  عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَحْدَثَ فِی أَمْرِنَا هَذَا مَا لَیْسَ فِیهِ، فَهُوَ رَدٌّ».[195]  

از عایشه ل می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس در این امر ما (دین و شریعت اسلامی) چیز جدیدی ایجاد کند که در آن وجود نداشته است، آن عمل مردود است».

مشارکت در مناسبت‌‌های مختلف

برای شرکت در مناسبت‌‌های جهانی که هیچ ارتباطی با عبادت ندارند، همچون روز سلامت، هفته ترافیک و هفته درختکاری و ... دو حالت متصور است:

الف) اگر چنین مناسبت‌‌هایی در منطقه‌‌ای با عنوان عید مطرح هستند، شرکت در آن‌ها جایز نیست؛ زیرا اعیاد مسلمانان مشخص و محدود به سه عید است؛ و همچنین اگر چنین مناسبت‌‌هایی از باب تشابه به مناسبت‌‌های کفار باشد، نیز جایز نیست.

ب) اما اگر این مناسبت‌‌ها از جهت تنظیم و سازمان‌‌دهی امور و رعایت مصلحت امت باشد و خیر و خوبی دربرداشته باشد مانند هفته درختکاری و نظافت و ترافیک و... در صورتی که مداوم تکرار نشود، جایز خواهند بود؛ زیرا در آن‌ها مصلحت نهفته است.

6- نماز کسوف و خسوف

خسوف: از بین رفتن نور ماه به طور کامل یا بخشی از آن در شب.

کسوف: پنهان ماندن نور خورشید به طور کامل یا بخشی از آن در روز.

هریک از این دو اصطلاح برای دیگری نیز به کار می‌‌رود چنان‌‌که گفته می‌‌شود: خسفت الشمس و کسف القمر؛

فقه کسوف، این آیه و نشانه الهی

پدیده‌‌ی کسوف باعث اخلاص در توحید الهی و افزایش ایمان و رو آوردن به طاعت و فرمانبرداری و دوری و پرهیز از گناهان و معاصی و ترس از الله و بازگشت به سوی او با توبه از گناهان می‌‌شود.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَا نُرۡسِلُ بِٱلۡأٓیَٰتِ إِلَّا تَخۡوِیفٗا [الإسراء: 59] «و ما نشانه‌ها [و معجزات] را جز براى بیم‌دادن [مردم] نمى‌فرستیم».

حکم نماز کسوف

نماز خسوف و کسوف بر هر مرد و زن مسلمان در حضر و سفر سنت موکده می‌‌باشد.

عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ الْأَنْصَارِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: إِنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ آیَتَانِ مِنْ آیَاتِ اللهِ، یُخَوِّفُ اللهُ بِهِمَا عِبَادَهُ، وَإِنَّهُمَا لَا یَنْکَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ، فَإِذَا رَأَیْتُمْ مِنْهَا شَیْئًا فَصَلُّوا، وَادْعُوا اللهَ حَتَّى یُکْشَفَ مَا بِکُمْ. [196]

از ابومسعود انصاری س روایت است که رسول الله ج فرمود: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانه‌‌های (قدرت) الله هستند. الله متعال به وسیله‌‌ی آن‌ها بندگانش را می‌‌ترساند. و آن دو برای مرگ هیچ‌یک از مردم دچار گرفتگی نمی‌‌شوند. چون با یکی از آن‌ها مواجه شدید، نماز بخوانید و الله را به فریاد بخوانید تا اینکه این حالت بر طرف شود».

وقت کسوف

خسوف و کسوف در اوقات مشخصی روی می‌‌دهند چنان‌‌که طلوع خورشید و ماه نیز اوقات مشخصی دارند.

سنت الله چنین مقدر شده که وقت کسوف خورشید در پایان ماه و وقت خسوف ماه در شب‌های بیض (13، 14 و 15 ماه) باشد.

دانستن زمان کسوف و خسوف از جمله علوم حسی است که با محاسبه دانسته می‌‌شود و بر این اساس است که منجمان زمان دقیق آن ‌‌را در شهرهای مختلف دنیا ارزیابی کرده و اعلام می‌‌کنند و اغلب در وقت مشخص شده رخ می‌‌دهند. و نماز کسوف جز با رویت بصری خوانده نمی‌‌شود.

سبب کسوف

رخ دادن کسوف دو سبب اصلی دارد: سبب شرعی و سبب کونی.

سبب شرعی عبارت است از ترساندن بندگان تا اینکه از گناهان توبه کنند و از طرفی الله متعال به عنوان پادشاه و فرمانبرداری جهان هستی در ملک خود اظهار تصرف کند.

بنابراین اگر توبه صورت نگیرد کسوف هشداری برای وقوع کیفر و مجازات است؛ و بر این اساس است که مردم به هنگام کسوف به دعا و نماز و صدقه و استغفار امر شده‌‌اند.

اما سبب کونی (طبیعی) کسوف، قرار گرفتن ماه در بین خورشید و زمین می‌‌باشد.

و سبب خسوف ماه، قرار گرفتن زمین بین خورشید و ماه می‌‌باشد؛ زیرا نور ماه از خورشید تامین می‌‌شود.

در واقع خورشید همچون چراغ و مشعلی است و ماه مانند آینه‌‌ای است که نورش را از خورشید می‌‌گیرد و سپس آن ‌‌را به زمین منعکس می‌‌کند. و چون زمین بین چراغ و آینه قرار گیرد، انعکاس نور ماه حاصل خواهد شد.

وقت نماز کسوف

وقت نماز کسوف از ابتدای کسوف یا خسوف تا از بین رفتن این حالت می‌‌باشد.

کیفیت نماز کسوف

نماز کسوف و خسوف اذان و اقامه ندارد. اما در شب یا روز برای برگزاری آن با این الفاظ اطلاع رسانی می‌‌شود: (الصَّلاَةُ جَامِعَةٌ) که یک یا چند بار گفته می‌‌شود.

 در این نماز، امام تکبیر گفته و سوره‌‌ی فاتحه را به همراه سوره‌‌ای طولانی به صورت جهری می‌‌خواند؛ سپس رکوع طولانی به جای‌‌ آورده، از رکوع برخاسته و می‌‌گوید: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ» اما سجده نمی‌‌کند. سپس سوره‌‌ فاتحه را به همراه سوره‌‌ای کوچک‌‌تر از آنچه در بار اول قرائت کرده می‌‌خواند و رکوعی کوتاه‌‌تر نسبت به رکوع اول انجام می‌‌دهد؛ و از رکوع برخاسته دو سجده انجام می‌دهد چنان‌‌که سجده‌‌ی اول از دوم طولانی‌‌تر باشد؛ سپس از سجده برخاسته و به رکعت دوم می‌‌ایستد و مانند رکعت اول آن‌‌را به جای می‌‌آورَد با این تفاوت که رکعت دوم را کوتاه‌‌تر می‌‌خواند؛ و در پایان نماز به تشهد نشسته و سلام می‌‌دهد.

اگر کسوف در وقت نماز فرض روی دهد

چون کسوف به هنگام نماز فرض رخ دهد، در صورتی که وقت برای ادای هردو نماز باشد، ابتدا نماز کسوف خوانده می‌‌شود؛ اما اگر وقت تنگ باشد، ابتدا نماز فرض خوانده می‌‌شود.

در صورتی که نماز کسوف و تراویح همزمان شوند، اگر وقت برای هردو نماز باشد، ابتدا نماز کسوف خوانده می‌‌شود و اگر وقت برای ادای هردو نماز تنگ باشد، نماز کسوف اولویت دارد؛ زیرا رسول الله ج به هنگام کسوف، دستور به پناه بردن به نماز دادند.

خطبه‌‌ی کسوف

 سنت است امام بعد از نماز خطبه‌‌ای ایراد نموده و در آن به پند و اندرز مردم بپردازد و آن‌ها را در مورد این رویداد بزرگ تذکر دهد تا قلب‌‌های‌‌شان نرم شود؛ و آن‌ها را به دعای زیاد و تکبیر و استغفار و صدقه زیاد امر کند.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: خَسَفَتِ الشَّمْسُ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللهِ ج، فَقَامَ رَسُولُ اللهِ ج یُصَلِّی، فَأَطَالَ الْقِیَامَ جِدًّا، ثُمَّ رَکَعَ، فَأَطَالَ الرُّکُوعَ جِدًّا، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَأَطَالَ الْقِیَامَ جِدًّا، وَهُوَ دُونَ الْقِیَامِ الْأَوَّلِ، ثُمَّ رَکَعَ فَأَطَالَ الرُّکُوعَ جِدًّا، وَهُوَ دُونَ الرُّکُوعِ الْأَوَّلِ، ثُمَّ سَجَدَ، ثُمَّ قَامَ، فَأَطَالَ الْقِیَامَ، وَهُوَ دُونَ الْقِیَامِ الْأَوَّلِ، ثُمَّ رَکَعَ، فَأَطَالَ الرُّکُوعَ وَهُوَ دُونَ الرُّکُوعِ الْأَوَّلِ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَقَامَ فَأَطَالَ الْقِیَامَ وَهُوَ دُونَ الْقِیَامِ الْأَوَّلِ، ثُمَّ رَکَعَ، فَأَطَالَ الرُّکُوعَ وَهُوَ دُونَ الرُّکُوعِ الْأَوَّلِ، ثُمَّ سَجَدَ، ثُمَّ انْصَرَفَ رَسُولُ اللهِ ج، وَقَدْ تَجَلَّتِ الشَّمْسُ، فَخَطَبَ النَّاسَ، فَحَمِدَ اللهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ مِنْ آیَاتِ اللهِ، وَإِنَّهُمَا لَا یَنْخَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ، وَلَا لِحَیَاتِهِ، فَإِذَا رَأَیْتُمُوهُمَا فَکَبِّرُوا، وَادْعُوا اللهَ وَصَلُّوا وَتَصَدَّقُوا، یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ إِنْ مِنْ أَحَدٍ أَغْیَرَ مِنَ اللهِ أَنْ یَزْنِیَ عَبْدُهُ، أَوْ تَزْنِیَ أَمَتُهُ، یَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ وَاللهِ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ لَبَکَیْتُمْ کَثِیرًا، وَلَضَحِکْتُمْ قَلِیلًا، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ؟».[197]

عایشه ل می‌‌گوید: در زمان رسول الله ج خورشید گرفتگی ایجاد شد. رسول‌الله ج برخاست و نماز خواند و قیامش را بسیار طولانی نمود. آن‌گاه رکوع کرد و رکوعش را نیز بسیار طولانی نمود. سپس سرش را از رکوع، بلند کرد و بسیار طولانی، ایستاد. البته از قیام اول، کوتاه‌تر بود. آن‌گاه دوباره رکوع کرد و رکوع را بسیار طولانی نمود. البته از رکوع اول، کوتاه‌تر بود. سپس سجده نمود. بعد از آن، برخاست و قیامش را طولانی نمود. البته این قیام (از قیام اول) کوتاه‌تر بود. سپس رکوع کرد و رکوعش را نیز طولانی نمود، البته از رکوع اول، کوتاه‌تر بود. آن‌گاه سرش را بلند کرد و ایستاد و قیامش را طولانی نمود. البته از قیام اول، کوتاه‌تر بود. بعد از آن، دوباره رکوع کرد و رکوعش را طولانی نمود. البته از رکوع اول، کوتاه‌تر بود. سپس سجده نمود. و در حالی رسول الله ج نمازش را تمام کرد که خورشید گرفتگی برطرف شده بود.

پس از آن، خطبه خواند و بعد از حمد و ثنای الله، فرمود: «بدانید که ماه و خورشید دو نشانه از نشانه‌های (قدرت) الله هستند و به خاطر مرگ و زندگی کسی، دچار گرفتگی نمی‌شوند. هرگاه چنین پدیده‌هایی را مشاهده نمودید، تکبیر بگویید، دعا کنید، نماز بخوانید و صدقه بدهید. ای امت محمد! هرگاه یکی از بندگان الله، خواه مرد یا زن، مرتکب زنا شود، غیرت هیچ کس، به اندازه‌ی غیرت الله به جوش نمی‌آید. ای امت محمد! سوگند به الله، اگر آن‌چه را من می‌دانم شما می‌دانستید، زیاد گریه می‌کردید و کم می‌خندیدید. آیا من رساندم؟».

قضای نماز کسوف

1- هر رکعت از نماز کسوف با درک رکوع اول آن، ادا می‌‌شود. و اگر با رفع خورشید یا ماه گرفتگی وقت نماز کسوف فوت شود، قضایی ندارد.

2- اگر کسوف برطرف شد و نمازگزاران در نماز بودند، سریع‌‌تر نماز را به پایان می‌‌رسانند و اگر نماز خواندند و کسوف برطرف نشد، بر دعا و تکبیر و صدقه خود بیفزایند تا اینکه این حالت برطرف شود.

7- نماز استسقاء

دعا برای طلب باران به شیوه‌‌ای مخصوص است.

حکم نماز استسقاء

نماز استسقاء سنت موکده است و در هر وقت جز اوقات نهی شده خوانده می‌‌شود. و افضل این است که پس از ارتفاع خورشید به اندازه یک نیزه که حدودا پانزده دقیقه طول می‌‌کشید، خوانده شود.

حکمت مشروعیت نماز استسقاء

اگر زمین خشک شده و خشکسالی روی دهد و باران قطع شود، در این شرایط نماز استسقاء مشروعیت می‌یابد. در چنین شرایطی مسلمانان از مرد و زن و کودک با رعایت خشوع و تواضع و خواری و تضرع به سوی بیابان خارج می‌‌شوند؛ امام روزی را برای برگزاری نماز استسقاء مشخص می‌‌کند. و در شرایطی که هوا به شدت سرد باشد یا وزش باد شدید باشد یا مشکلاتی از این قبیل وجود داشته باشد، خواندن نماز استسقاء در مساجد جایز است.

انواع استسقاء

استسقاء یا طلب باران می‌‌تواند در قالب نماز استسقاء به صورت جماعت باشد و این بهترین و کامل‌‌ترین حالت آن است. یا اینکه می‌‌تواند در قالب خطبه‌‌ی جمعه یا دعا و استغفار بدون نماز و خطبه باشد.

وقت خطبه

سنت این است که امام، قبل از نماز استسقاء خطبه بخواند و اگر گاهی بعد از نماز خطبه خواند، اشکالی ندارد.

1- عَنْ عَبَّادِ بْنِ تَمِیمٍ، عَنْ عَمِّهِ، قَالَ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ ج یَوْمَ خَرَجَ یَسْتَسْقِی، قَالَ: فَحَوَّلَ إِلَى النَّاسِ ظَهْرَهُ، وَاسْتَقْبَلَ القِبْلَةَ یَدْعُو، ثُمَّ حَوَّلَ رِدَاءَهُ، ثُمَّ صَلَّى لَنَا رَکْعَتَیْنِ جَهَرَ فِیهِمَا بِالقِرَاءَةِ. [198]

از عباد بن تمیم از عمویش روایت است که می‌‌گوید: روزی که پیامبر ج برای طلب باران خارج می‌‌شد، او را دیدم که پشت به مردم و رو به قبله دعا می‌‌نمود. سپس ردای خود را وارونه کرد و دو رکعت نماز با صدای بلند اقامه نمود».

2- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ج، حِینَ بَدَا حَاجِبُ الشَّمْسِ، فَقَعَدَ عَلَى الْمِنْبَرِ، فَکَبَّرَ ج، وَحَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ، ثُمَّ قَالَ: «إِنَّکُمْ شَکَوْتُمْ جَدْبَ دِیَارِکُمْ...» ... ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى النَّاسِ وَنَزَلَ، فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ. [199]

عایشه ل می‌‌گوید: چون گوشه‌‌ی خورشید آشکار شد، رسول الله ج خارج شده و بر منبر نشست. و پس از تکبیر و حمد الله متعال فرمود: «شما از خشکسالی سرزمین‌‌تان شکایت دارید...» ... سپس رو به مردم کرده و از منبر پایین آمد و دو رکعت نماز خواند.

روش خطبه استسقاء

امام در حالت ایستاده قبل از نماز یک خطبه می‌‌خواند. در این خطبه حمد و ثنای الله و تکبیر گفته و طلب مغفرت و آمرزش می‌کند و آنچه از سنت نبوی ثابت است، می‌‌گوید:

«إِنَّکُمْ شَکَوْتُمْ جَدْبَ دِیَارِکُمْ، وَاسْتِئْخَارَ الْمَطَرِ عَنْ إِبَّانِ زَمَانِهِ عَنْکُمْ، وَقَدْ أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ تَدْعُوهُ، وَوَعَدَکُمْ أَنْ یَسْتَجِیبَ لَکُمْ»، ثُمَّ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ مَلِکِ یَوْمِ الدِّینِ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ، اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَنِیُّ وَنَحْنُ الْفُقَرَاءُ، أَنْزِلْ عَلَیْنَا الْغَیْثَ، وَاجْعَلْ مَا أَنْزَلْتَ لَنَا قُوَّةً وَبَلَاغًا إِلَى حِینٍ».[200]

«شما از خشکسالی سرزمین‌‌تان و از اینکه باران از وقتش به تاخیر افتاده است شکایت دارید. الله متعال شما را به دعا در پیشگاه او تعالی امر کرده است و به شما وعده داده که دعای‌‌تان را اجابت می‌‌کند». سپس فرمود: «حمد و ستایش برای پروردگار جهانیان است، بخشنده‌‌ی مهربان، مالک روز جزا، هیچ معبود بر حقی جز الله نیست. هرچه بخواهد انجام می‌دهد. پروردگارا تو الله هستی که معبود بر حقی جز تو نیست، تو بی‌‌نیاز و ما نیازمند و فقیر هستیم. باران بر ما بباران و آنچه را بر ما نازل می‌‌کنی، نافع و سودمند [و نه سبب زیان و ضرر ما] بگردان و آن ‌‌را کمک و مددی طولانی برای ما قرار ده».

«اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا، اللَّهُمَّ أَغِثْنَا».[201]

«یا الله! بر ما باران بباران، یا الله!  بر ما باران بباران، یا الله! بر ما باران بباران».

«اللَّهُمَّ اسْقِنَا، اللَّهُمَّ اسْقِنَا، اللَّهُمَّ اسْقِنَا».[202]

«یا الله! به ما باران بده، یا الله!  به ما باران بده، یا الله! به ما باران بده».

«اللَّهُمَّ اسْقِنَا غَیْثًا مُغِیثًا، مَرِیئًا مَرِیعًا، نَافِعًا غَیْرَ ضَارٍّ، عَاجِلًا غَیْرَ آجِلٍ».[203]

«یا الله! باران سیراب کننده، سرسبز و شاداب کننده، مفید و بدون ضرر، زود و نه دیر عنایت فرما».

«اللَّهُمَّ اسْقِ عِبَادَکَ، وَبَهَائِمَکَ، وَانْشُرْ رَحْمَتَکَ، وَأَحْیِ بَلَدَکَ الْمَیِّتَ».[204]

«یا الله! بندگان و چارپایانت را سیراب کن و رحمتت را پخش کن و سرزمین مرده‌‌ات را زنده گردان».

چون امام برای طلب باران دست به دعا برداشت، سنت این است که دستانش را بالا برده و مردم نیز دست‌‌های‌‌شان را بالا برند و بر دعای امام حین خطبه آمین بگویند.

هنگام نزول باران

1- باران رحمتی از سوی الله متعال می‌‌باشد. سنت این است که چون باران شروع به باریدن گرفت، بخشی از بدن عریان شود تا باران بر آن ببارد و در این حالت بگوید: «اللَّهُمَّ صَیِّبًا نَافِعًا»[205]: «یا الله! باران را سودبخش و مفید بگردان».

2- پس از باریدن باران بگوید: «مُطِرْنَا بِفَضْلِ اللَّهِ وَرَحْمَتِهِ»[206]: «به فضل و رحمت الهی بر ما باران بارید».

 3- چون باران زیاد ببارد و ترس هرگونه ضرر و زیان احتمالی باشد، سنت است گفته شود: «اللَّهُمَّ حَوَالَیْنَا، وَلاَ عَلَیْنَا، اللَّهُمَّ عَلَى الآکَامِ وَالجِبَالِ وَالآجَامِ وَالظِّرَابِ وَالأَوْدِیَةِ وَمَنَابِتِ الشَّجَرِ»[207]: «یا الله! باران را بر اطرافِ ما نازل کن، نه بر ما؛ و آن‌‌را بر تپه‌‌ها، کوه‌‌ها، دره‌‌ها‌ و محل روییدن درختان هدایت فرما».

پس از خطبه

هرگاه امام از ایراد خطبه فارق شد رو به قبله کرده و دست به دعا بردارد، سپس ردایش را برگردانده و قسمت راست آن‌‌ را بر قسمت چپ قرار دهد و مردم دست‌‌ها را برای دعا بالا برده و به دعا مشغول می‌‌شوند سپس نماز استسقاء خوانده می‌‌شود.

روش نماز استسقاء

امام بدون اذان دو رکعت نماز به همراه نمازگزاران می‌‌خواند به این صورت که: در رکعت اول هفت بار به همراه تکبیر احرام، تکبیر می‌‌گوید سپس سوره فاتحه را به همراه سوره‌‌ای از قرآن به صورت جهری می‌‌خواند، به رکوع رفته و پس از آن دو سجده به جای می‌‌آورد. با پایان یافتن رکعت اول برای رکعت دوم برخاسته و علاوه بر تکبیر قیام برای رکعت دوم، پنج تکبیر دیگر می‌‌گوید. سپس سوره فاتحه را به همراه سوره‌‌ای دیگر به صورت جهری می‌‌خواند. چون دو رکعت خواند، تشهد خوانده و سلام می‌‌دهد.

8- نماز ضحی

نماز ضحی سنت است و کمترین آن دو رکعت بوده و محدودیتی برای بیش‌ترین مقدار آن وجود ندارد.

وقت نماز ضحی

وقت نماز ضحی پس از ارتفاع خورشید به اندازه یک نیزه (یک متر) تقریبا بعد از 15 دقیقه تا قبل از زوال خورشید است. و بهترین زمان ادای آن به هنگام شدت افزایش گرما می‌‌باشد.

فضل نماز ضحی

1- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: أَوْصَانِی خَلِیلِی ج بِثَلاَثٍ: «صِیَامِ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ، وَرَکْعَتَیِ الضُّحَى، وَأَنْ أُوتِرَ قَبْلَ أَنْ أَنَامَ».[208]

ابوهریره س می‌گوید: دوستم رسول الله ج مرا به سه چیز سفارش نمود: «روزه سه روز از هر ماه، دو رکعت نماز ضحی (چاشت) و اینکه قبل از خوابیدن نماز وتر بخوانم».

2- عَنْ أَبِی ذَرٍّ س عَنِ النَّبِیِّ ج أَنَّهُ قَالَ: «یُصْبِحُ عَلَى کُلِّ سُلَامَى مِنْ أَحَدِکُمْ صَدَقَةٌ، فَکُلُّ تَسْبِیحَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَحْمِیدَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَهْلِیلَةٍ صَدَقَةٌ، وَکُلُّ تَکْبِیرَةٍ صَدَقَةٌ، وَأَمْرٌ بِالْمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ، وَنَهْیٌ عَنِ الْمُنْکَرِ صَدَقَةٌ، وَیُجْزِئُ مِنْ ذَلِکَ رَکْعَتَانِ یَرْکَعُهُمَا مِنَ الضُّحَى».[209]

از ابوذر س روایت شده است که پیامبر ج فرمود: «هر صبح (هر روز) در برابر هر مفصل انسان، یک صدقه لازم است؛ هر سبحان الله گفتن، یک صدقه است؛ هر الحمدلله گفتن، یک صدقه است؛ هر لااله الاالله گفتن، یک صدقه است؛ هر الله اکبر گفتن، یک صدقه است؛ هر امر به معروف، صدقه است؛ هر نهی از منکر، صدقه است؛ و به جای همه این‌ها، خواندن دو رکعت نماز ضحی (چاشت) کافی است».

3- عَنْ زَیْدَ بْنَ أَرْقَمَ ج أَنَّهُ رَأَى قَوْمًا یُصَلُّونَ مِنَ الضُّحَى، فَقَالَ: أَمَا لَقَدْ عَلِمُوا أَنَّ الصَّلَاةَ فِی غَیْرِ هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلُ، إِنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «صَلَاةُ الْأَوَّابِینَ حِینَ تَرْمَضُ الْفِصَالُ».[210]

از زید بن ارقم س روایت شده که: وی عده‌ای از مردم را دید که در ابتدای روز نماز چاشت می‌خواندند؛ گفت: کاش می‌دانستند که نمازِ (چاشت) در وقتی دیگر، بهتر می‌باشد؛ رسول الله ج فرموده است: «نماز توبه کنندگان، زمانی است که پای بچه شترها از شدت گرما بسوزد».

9- نماز استخاره

استخاره عبارت است از طلب خیر و خوبی از الله متعال در امری از امور واجب یا مستحب در صورتی که با هم در تعارض قرار گیرند یا در امری مباح اگر مصلحت در آن روشن و آشکار نباشد.

حکم استخاره

نماز استخاره سنت است. دو رکعت می‌‌باشد که در هر رکعت پس از فاتحه، آنچه از قرآن میسر است خوانده می‌‌شود. دعای استخاره قبل یا بعد از سلام می‌‌باشد اما قبل از سلام افضل و بهتر است.

برای کسی‌که به استخاره روی می‌‌آورد جایز است که این عبادت را بیش از یکبار در اوقات مختلف انجام دهد. و در این میان آنچه در مورد آن شرح صدر پیدا می‌‌کند، انجام دهد. و این در صورتی است که قبل از استخاره به آن تمایل نداشته باشد.

استخاره و مشورت کردن برای کسی است که تصمیم به عملی گرفته که نه حرام است و نه مکروه؛ و هردو دو عمل مستحب هستند. بی‌تردید کسی‌که از الله طلب خیر و خوبی کرده (استخاره) و با مردم به مشورت پرداخته، پشیمان نشده است.

استخاره قبل از مشورت کردن می‌‌باشد؛ چنانچه پس از استخاره چیزی برای او آشکار نشد به مشورت با دیگران بپردازد.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَشَاوِرۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡرِۖ فَإِذَا عَزَمۡتَ فَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَوَکِّلِینَ [آل عمران: 159] «و در کارها با آنان مشورت کن و آنگاه که تصمیم [بر انجام کاری] گرفتی، بر الله توکل کن؛ [زیرا] بی‌تردید، الله توکل‌کنندگان را دوست ‌دارد».

روش استخاره

عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ ج یُعَلِّمُنَا الِاسْتِخَارَةَ فِی الأُمُورِ کُلِّهَا، کَالسُّورَةِ مِنَ القُرْآنِ: «إِذَا هَمَّ بِالأَمْرِ فَلْیَرْکَعْ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ یَقُولُ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَخِیرُکَ بِعِلْمِکَ، وَأَسْتَقْدِرُکَ بِقُدْرَتِکَ، وَأَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ العَظِیمِ، فَإِنَّکَ تَقْدِرُ وَلاَ أَقْدِرُ، وَتَعْلَمُ وَلاَ أَعْلَمُ، وَأَنْتَ عَلَّامُ الغُیُوبِ، اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الأَمْرَ خَیْرٌ لِی فِی دِینِی وَمَعَاشِی وَعَاقِبَةِ أَمْرِی - أَوْ قَالَ: فِی عَاجِلِ أَمْرِی وَآجِلِهِ - فَاقْدُرْهُ لِی، وَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّ هَذَا الأَمْرَ شَرٌّ لِی فِی دِینِی وَمَعَاشِی وَعَاقِبَةِ أَمْرِی - أَوْ قَالَ: فِی عَاجِلِ أَمْرِی وَآجِلِهِ - فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَاصْرِفْنِی عَنْهُ، وَاقْدُرْ لِی الخَیْرَ حَیْثُ کَانَ، ثُمَّ رَضِّنِی بِهِ، وَیُسَمِّی حَاجَتَهُ».[211]

از جابر س روایت است که می‌‌گوید: پیامبر ج همان‌‌گونه که سوره‌‌ای از قرآن به ما می‌‌آموخت، استخاره در همه‌‌ی کارها را نیز به ما آموزش می‌‌داد و می‌‌فرمود: "هرگاه یکی از شما قصد انجام کاری کرد، باید دو رکعت نماز نفل بخواند و چنین دعا کند: «یا الله! از علم تو طلب خیر می‌‌کنم و از قدرت تو توانایی می‌‌طلبم. و از فضل بی‌‌پایانت بهره می‌‌جویم؛ زیرا تو توانایی و من ناتوانم و تو می‌‌دانی و من نمی‌‌دانم و تو دانای غیب هستی. یا الله! تو می‌‌دانی؛ اگر این کار خیر و صلاح دین و دنیا و عاقبت کار من را به دنبال دارد، آن‌‌را برای من ممکن و آسان بگردان. و اگر برای دین و دنیا و عاقبت کار من ضرر دارد، آن‌‌را از من و مرا از آن دور بگردان. (مرا منصرف کن) و در هر صورت خیر را برایم مقدر نما و مرا به آن خشنود ساز». و نیاز و خواسته‌‌اش را مطرح کند".




[1]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1395 و مسلم حدیث شماره 19 با لفظ بخاری

[2]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 528 و مسلم حدیث شماره 667 با لفظ مسلم

[3]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 8 و مسلم حدیث شماره 16 با لفظ مسلم

[4]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1395 و مسلم حدیث شماره 19 با لفظ بخاری

[5]- صحیح؛ نسایی حدیث شماره 466 و ابن ماجه حدیث شماره 1425

[6]- مسلم حدیث شماره 82

[7]- بخاری حدیث شماره 3017

[8]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 176 و مسلم کتاب مساجد حدیث شماره 649 با لفظ مسلم

[9]- مسلم حدیث شماره 666

[10]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 558

[11]- مسلم حدیث شماره  2565

[12]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 555 و مسلم حدیث شماره 632 با لفظ مسلم

[13]- بخاری حدیث شماره 609

[14]- مسلم حدیث شماره 387

[15]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 608 و مسلم حدیث شماره 389 با لفظ بخاری

[16]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 499 و ابن ماجه حدیث شماره 706

[17]- حسن صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 503 و ترمذی حدیث شماره 192 با لفظ ابوداود

[18]- مسلم حدیث شماره 379

[19]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 510 و نسایی حدیث شماره 628 با لفظ نسایی

[20]- مسلم حدیث شماره 384

[21]- بخاری حدیث شماره 614

[22]- مسلم حدیث شماره 386

[23]- حسن صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 499

[24]- حسن صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 502 و ترمذی حدیث شماره 192

[25]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 510 و نسایی حدیث شماره 628

[26]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 666 و مسلم حدیث شماره 697

[27]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 901 و مسلم حدیث شماره 699

[28]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 630 و مسلم حدیث شماره 674 با لفظ بخاری

[29]- مسلم حدیث شماره 613

[30]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 536 و مسلم حدیث شماره 616 با لفظ بخاری

[31]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 908 و مسلم حدیث شماره 602 با لفظ مسلم

[32]- مسلم حدیث شماره 713

[33]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 466

[34]- مسلم حدیث شماره 713

[35]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 283 و مسلم حدیث شماره 371 با لفظ بخاری

[36]- مسلم حدیث شماره 298

[37]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 925 و ترمذی حدیث شماره 367 با لفظ ترمذی

[38]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 510 و مسلم حدیث شماره 507

[39]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 744 و مسلم حدیث شماره 598

[40]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 775 و ترمذی حدیث شماره 243

[41]- مسلم حدیث شماره 770

[42]- مسلم حدیث شماره 601

[43]- مسلم حدیث شماره 600

[44]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 743 و مسلم حدیث شماره 399

[45]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 780 و مسلم حدیث شماره 410

[46]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 18841 و ابوداود حدیث شماره 932 با لفظ ابوداود

[47]- مسلم حدیث شماره 772

[48]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 794 و مسلم حدیث شماره 484

[49]- مسلم حدیث شماره 487

[50]- مسلم حدیث شماره 771

[51]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 873 و نسایی حدیث شماره 1049 با لفظ نسایی

[52]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 732 و مسلم حدیث شماره 411

[53]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 732 و مسلم حدیث شماره 411

[54]- بخاری حدیث شماره 789

[55]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 796 و مسلم حدیث شماره 409

[56]- بخاری حدیث شماره 795

[57]- بخاری حدیث شماره 799

[58]- مسلم حدیث شماره 478

[59]- مسلم حدیث شماره 477

[60]- مسلم حدیث شماره 772

[61]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 794 و مسلم حدیث شماره 484

[62]- مسلم حدیث شماره 487

[63]- مسلم حدیث شماره 771

[64]- مسلم حدیث شماره 483

[65]- مسلم حدیث شماره 486

[66]- مسلم حدیث شماره 485

[67]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 874 و نسایی حدیث شماره 1145

[68]- بخاری حدیث شماره 823

[69]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 831 و مسلم حدیث شماره 402

[70]- مسلم حدیث شماره 403

[71]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 3370 و مسلم حدیث شماره 406 با لفظ بخاری

[72]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 6360 و مسلم حدیث شماره 407

[73]- بخاری حدیث شماره 828

[74]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 731

[75]- مسلم حدیث شماره 579

[76]- مسلم حدیث شماره 588

[77]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 834 و مسلم حدیث شماره 2705

[78]- صحیح؛ بخاری در الادب المفرد حدیث شماره 771 و ابوداود حدیث شماره 1522

[79]- بخاری حدیث شماره 2722

[80]- مسلم حدیث شماره 582 و ابوداود حدیث شماره 996 و ابن ماجه حدیث شماره 914

[81]- بخاری حدیث شماره 828

[82]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 792 و مسلم حدیث شماره 471 با لفظ بخاری

[83]- بخاری حدیث شماره 631

[84]- مسلم حدیث شماره 592

[85]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 1041 و ترمذی حدیث شماره 301

[86]- مسلم حدیث شماره 591

[87]- مسلم حدیث شماره 592

[88]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 844 و مسلم حدیث شماره 593

[89]- مسلم حدیث شماره 594

[90]- مسلم حدیث شماره 597

[91]- مسلم حدیث شماره 596

[92]- حسن صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3413 و نسایی حدیث شماره 1351

[93]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3410 و نسایی حدیث شماره 1348

[94]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3410 و نسایی حدیث شماره 1348

[95]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 1501 و ترمذی حدیث شماره 3583

[96]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1523 و ترمذی حدیث شماره 2903

[97]- صحیح؛ نسایی در السنن الکبری حدیث شماره 9928 و طبرانی در المعجم الکبیر 8/114

[98]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 832 و نسایی حدیث شماره 924 با لفظ نسایی

[99]- مسلم حدیث شماره 510

[100]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 738 و مسلم حدیث شماره 390 با لفظ بخاری

[101]- بخاری حدیث شماره 739

[102]- مسلم حدیث شماره 680

[103]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 597 و مسلم حدیث شماره 684 با لفظ مسلم

[104]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 564 و نسایی حدیث شماره 855 با لفظ ابوداود

[105]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 756 و مسلم حدیث شماره 394

[106]- مسلم حدیث شماره 423

[107]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 793 و مسلم حدیث شماره 397 با لفظ بخاری

[108]- مسلم حدیث شماره 430

[109]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 401 و مسلم حدیث شماره 572 با لفظ بخاری

[110]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1229 و مسلم حدیث شماره 573 با لفظ بخاری

[111]- مسلم حدیث شماره 81

[112]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 2774 و ابن ماجه حدیث شماره 1394 با لفظ ابن ماجه

[113]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 644 و مسلم حدیث شماره 651 با لفظ بخاری

[114]- مسلم حدیث شماره 653

[115]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 645 و مسلم حدیث شماره 650 با لفظ بخاری

[116]- مسلم حدیث شماره 666

[117]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 662 و مسلم حدیث شماره 669 با لفظ مسلم

[118]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2989 و مسلم حدیث شماره 1009 با لفظ مسلم

[119]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 574 و ترمذی حدیث شماره 220 با لفظ ابوداود

[120]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 865 و مسلم حدیث شماره 442 با لفظ بخاری

[121]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 722 و مسلم حدیث شماره 417 با لفظ مسلم

[122]- مسلم حدیث شماره 673

[123]- مسلم حدیث شماره 106

[124]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 801 و مسلم حدیث شماره 471 با لفظ مسلم

[125]- مسلم حدیث شماره 440

[126]- مسلم حدیث شماره 432

[127]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 723 و مسلم حدیث شماره 433 با لفظ بخاری

[128]- بخاری حدیث شماره 719

[129]- مسلم حدیث شماره 432

[130]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 666 و نسایی حدیث شماره 819 با لفظ ابوداود

[131]- صحیح؛ نسایی حدیث شماره 813

[132]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 401 و مسلم حدیث شماره 572 با لفظ بخاری

[133]- بخاری حدیث شماره 1117

[134]- مسلم حدیث شماره 686

[135]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1090 و مسلم حدیث شماره 685 با لفظ بخاری

[136]- بخاری حدیث شماره 1107

[137]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1112 و مسلم حدیث شماره 704 با لفظ بخاری

[138]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1220 و ترمذی حدیث شماره 553 با لفظ ابوداود

[139]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 400 و مسلم حدیث شماره 540 با لفظ بخاری

[140]- مسلم حدیث شماره 687

[141]- مسلم حدیث شماره 854

[142]- حسن صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1052 و ترمذی حدیث شماره 500 با لفظ ابوداود

[143]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 881 و مسلم حدیث شماره 850 با لفظ بخاری

[144]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 345 و ابن ماجه حدیث شماره 1087 با لفظ ابوداود

[145]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 858 و مسلم حدیث شماره 846

[146]- مسلم حدیث شماره 867

[147]- مسلم حدیث شماره 866

[148]- مسلم حدیث شماره 866

[149]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 935 و مسلم حدیث شماره 852 با لفظ بخاری

[150]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 586 و مسلم حدیث شماره 827 با لفظ مسلم

[151]- مسلم حدیث شماره 831

[152]- مسلم حدیث شماره 832

[153]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 868 و ابن ماجه حدیث شماره 1254

[154]- مسلم حدیث شماره 728

[155]- مسلم حدیث شماره 730

[156]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 937 و مسلم حدیث شماره 729 با لفظ مسلم

[157]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 624 و مسلم حدیث شماره 838 با لفظ بخاری

[158]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 429 و نسایی حدیث شماره 874 با لفظ ترمذی

[159]- مسلم حدیث شماره 725

[160]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 731 و مسلم حدیث شماره 781 با لفظ بخاری

[161]- مسلم حدیث شماره 1163

[162]- بخاری حدیث شماره 1115

[163]- مسلم حدیث شماره 1163

[164]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 3579 و نسایی حدیث شماره 572 با لفظ نسایی

[165]- مسلم حدیث شماره 757

[166]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1145 و مسلم حدیث شماره 758 با لفظ بخاری

[167]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1142 و مسلم حدیث شماره 776 با لفظ بخاری

[168]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 4837 و مسلم حدیث شماره 2820 با لفظ بخاری

[169]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1131 و مسلم حدیث شماره 1159 با لفظ بخاری

[170]- مسلم حدیث شماره 768

[171]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1137 و مسلم حدیث شماره 749 با لفظ بخاری

[172]- بخاری حدیث شماره 1139

[173]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 998 و مسلم حدیث شماره 751

[174]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1178 و مسلم حدیث شماره 721 با لفظ بخاری

[175]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1422 و نسایی حدیث شماره 1712 با لفظ ابوداود

[176]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 996 و مسلم حدیث شماره 745 با لفظ مسلم

[177]- مسلم حدیث شماره 755

[178]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1439 و ترمذی حدیث شماره 470

[179]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1425 و ترمذی حدیث شماره 464

[180]- صحیح؛ بیهقی حدیث شماره 3144. ارواء الغلیل آلبانی: 428

[181]- مسلم حدیث شماره 2720

[182]- مسلم حدیث شماره 2722

[183]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 804 و مسلم حدیث شماره 675 با لفظ مسلم

[184]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1000 و مسلم حدیث شماره 700 با لفظ بخاری

[185]- مسلم حدیث شماره 746

[186]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2009 و مسلم حدیث شماره 759 با لفظ بخاری

[187]- بخاری حدیث شماره 1147

[188]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1138 و مسلم حدیث شماره 764 با لفظ مسلم

[189]- مسلم حدیث شماره 736

[190]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1375و ترمذی حدیث شماره 806 با لفظ ترمذی

[191]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1134 و نسایی حدیث شماره 1556 با لفظ ابوداود

[192]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 324 و مسلم حدیث شماره 890 با لفظ مسلم

[193]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 952 و مسلم حدیث شماره 892 با لفظ بخاری

[194]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 4418 و مسلم حدیث شماره 2769 با لفظ بخاری

[195]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2697 و مسلم حدیث شماره 1718 با لفظ بخاری

[196]- متفق علیه؛ ‌بخاری حدیث شماره 1041 و مسلم حدیث شماره 911 با لفظ مسلم

[197]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1044 و مسلم حدیث شماره 901 با لفظ مسلم

[198]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1025 و مسلم حدیث شماره 894 با لفظ بخاری

[199]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 1173

[200]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 1173

[201]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1014 و مسلم حدیث شماره 897

[202]- بخاری حدیث شماره 1013

[203]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1169

[204]- حسن؛ موطای مالک حدیث شماره 449 و ابوداود حدیث شماره 1176 با لفظ ابوداود

[205]- بخاری حدیث شماره 1032

[206]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1038 و مسلم حدیث شماره 71

[207]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1013 و مسلم حدیث شماره 897 با لفظ بخاری

[208]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1981 و مسلم حدیث شماره 721 با لفظ بخاری

[209]- مسلم حدیث شماره 720

[210]- مسلم حدیث شماره 748

[211]- بخاری حدیث شماره 6382

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد