در این بخش مباحث ذیل وجود دارد:
1- احکام زکات
2- انواع اموال زکات و مباحث ذیل را در برمیگیرد:
1. زکات طلا و نقره
2. زکات حیوانات
3. زکات چیزهایی که از زمین میروید
4. زکات کالاهای تجاری
3- جدا نمودن زکات و پرداخت آن
4- مصارف زکات
5- زکات فطر
6- صدقه مستحبی
الله تعالی میفرماید:
﴿۞إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٦٠﴾ [التوبة: 60]: «زکات اختصاص دارد به فقیران [تهیدست] و مستمندان [تنگدست] و کارگزاران [جمعآوری و توزیعِ] آن و دلجوییشدگان [تازه مسلمان] و برای [آزاد کردن] بردگان و [پرداختِ وام] بدهکاران و [جهادگران] در راهِ الله و [کمک به] درراهماندگان. [این] فریضهای [مقررشده] از جانب الله است؛ و الله دانای حکیم است».
زکات: به رشد و فزونی گفته میشود و انسان با جدا کردن و پرداخت زکات از اموال خاص، برای افراد معین در زمان خاص، الله را عبادت میکند.
زکاتی که الله مشروع قرار داده بر سه نوع است:
اول: زکات واجب در اموال که در چهار نوع از اموال واجب است:
1- طلا و نقره و اوراق مالی (پولهای رایج).
2- حیوانات (شتر، گاو و گوسفند).
3- چیزهایی که از زمین میروید، مثل حبوبات (جو، گندم و...)، میوهجات، معادن و گنجها.
4- کالاهای تجاری
دوم: فطریه بر هر فرد واجب است و باید در آخر هر ماه رمضان پرداخت شود.
سوم: صدقه مستحبی؛ و آن مالی است که فرد مسلمان به میل دل خود به دیگران میدهد تا از الله پاداش اضافه دریافت کند و به زکات، صدقه نیز گفته میشود؛ چون بیانگر صداقت ایمان پرداخت کنندهی زکات است.
الله تعالی میفرماید: ﴿ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَأَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکُم مُّسۡتَخۡلَفِینَ فِیهِۖ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَأَنفَقُواْ لَهُمۡ أَجۡرٞ کَبِیرٞ٧﴾ [الحدید: 7]: «به الله و پیامبرش ایمان آورید و از اموالى که شما را جانشین [و نمایندۀ خود در استفاده از آنها] قرار داده است انفاق کنید؛ زیرا افرادی از شما که ایمان بیاورند و انفاق کنند، پاداش بزرگی [در پیش] دارند».
الله تعالی برای بندگانش عبادتهای متنوعی را مشروع قرار داده است:
برخی از عبادتها مانند: نماز بدنی هستند که بنده با آنها به خالق خود میرسد؛ او را به بزرگی یاد میکند، حمد و ستایش او را میگوید، دعا و استغفار میکند.
برخی از عبادتها به خرج کردن مالی که انسان دوست دارد، مربوط میشود، مانند: زکات و صدقه.
برخی از عبادتها بدنی و مالی هستند، مانند حج و جهاد.
برخی از عبادتها به خودداری نفس از چیزهای دوست داشتنی مربوط میشود مانند: روزه.
الله عبادتها را به صورت متنوعی مشروع قرار داده است تا بندگانش را آزمایش کند که چه کسی اطاعت پروردگارش را بر هوای نفسش ترجیح میدهد و هرکس به هریک از انواع طاعات و عبادات که برایش آسانتر و مناسبتر باشد، عمل کند.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ٩٢﴾ [آل عمران: 92]: «[ای مؤمنان،] هرگز به [منزلت و ثواب] نیکوکاری دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و بیتردید، الله به آنچه انفاق میکنید داناست».
2- و میفرماید: ﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ١٣٣ ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡکَٰظِمِینَ ٱلۡغَیۡظَ وَٱلۡعَافِینَ عَنِ ٱلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ١٣٤﴾ [آل عمران: 133-134]: «و به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید که گسترۀ آن [به اندازۀ] آسمانها و زمین است [و] برای پرهیزگاران مهیا شده است. آن کسانی که در [هنگام] توانگری و تنگدستی انفاق میکنند و خشم خود را فرومیبرند و از مردم درمیگذرند؛ و الله نیکوکاران را دوست دارد».
هیچ مالی برای صاحب خود نفعی ندارد مگر اینکه سه شرط داشته باشد:
1- حلال باشد.
2- صاحب خود را از اطاعت الله و پیامبر ج باز ندارد.
3- حق الله را از آن پرداخت کند.
از چه زمانی زکات فرض شد؟
زکات در مکه فرض شد، اما مقدار نصاب زکات و اموالی که باید از آنها زکات پرداخت شود و به چه کسانی زکات داده شود، در سال دوم هجرت در مدینه تعیین شد.
زکات از مهمترین ارکان اسلام بعد از شهادتین و نماز و سومین رکن اسلام است.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٠٣﴾ [التوبة: 103]: «از اموال آنان [= توبهکاران] صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [زیرا] یقیناً دعای تو آرامشی برای آنان است؛ و الله شنوای داناست».
2- عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ الْإِسْلَامَ بُنِیَ عَلَى خَمْسٍ: شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَإِقَامُ الصَّلَاةِ، وَإِیتَاءُ الزَّکَاةِ، وَصِیَامُ رَمَضَانَ، وَحَجُّ الْبَیْتِ»:[1]
ابن عمر ب میگوید: رسول الله ج فرمود: «اسلام بر پنج پایه بنا شده است: گواهی به این که معبود برحقی جز الله وجود ندارد و برپا داشتن نماز، دادن زکات، روزهی رمضان و حج خانه [کعبه]».
زکات حکمتهای بزرگی دارد از جمله:
1- عبادت الله است که با پرداخت مقدار معینی از مال، مؤمنان از الله و پیامبر ج اطاعت میکنند.
2- پرداخت قسمت اندکی از مال به افراد مستحق، شکر نعمتی است که الله به فرد داده است.
3- هدف از جمعآوری زکات تنها جمع کردن مال و دادن آن به فقرا نیست، بلکه هدف اول این است که اسلام مقام انسان را از مال بالاتر ببرد؛ تا مسلط بر مال و سرور آن باشد نه بردهی مال. به همین دلیل زکات مقرر شده تا زکات دهد و زکات گیرنده را پاک گرداند و هردو را از وابستگی به غیر الله پاکیزه نماید.
4- گرچه در ظاهر زکات مقداری از مال را کم میکند، اما با برکتی که در مال پدید میآید موجب افزایش در خود مال میشود و ایمان فرد را در قلبش افزایش میدهد و اخلاق سخاوتمندانه فرد را بیشتر میگرداند.
به این ترتیب زکات بخشش و دادن است، بخشیدن چیزی که دوست دارد به خاطر کسیکه دوست داشتنش بالاتر و با ارزشتر است که همان رضای پروردگارش و به دست آوردن بهشت است.
5- زکات موجب بخشش گناهان و ورود به بهشت و نجات از دوزخ میگردد.
6- زکات موجب پاک شدن نفس از پستیِ حرص و بخل است و پل قویای است که ثروتمندان را به فقرا مرتبط میگرداند و موجب پالایش نفسها، پاکیزکی قلبها، بزرگی دلها میگردد و همه افراد جامعه را از نعمت امنیت، محبت و برادری برخوردار میگرداند.
7- زکات موجب افزایش نیکیهای زکات دهنده میشود و مالش را از آفتها حفظ مینماید و مال را بارور، شکوفا و بیشتر میگرداند و نیازهای فقرا و بینوایان را بر طرف میگراند و مانع جرایم مالی مانند: دزدی، چپاول و غارتگریها میشود.
در اسلام، نظام و برنامههای مالی بر این اساس استوار است که باید اعتراف کنند که مالک حقیقی و اصلی فقط الله است، به این ترتیب فقط الله است که در تنظیم مالکیت اموال و تعیین حقوق مالی، چارچوبهها، اندازهها، مشخص نمودن کسانیکه زکات به آنها باید داده شود و راههای به دست آوردن مال و راههای مطلق انفاق را اختیار دارد. الله تعالی میفرماید: ﴿ءَامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ وَأَنفِقُواْ مِمَّا جَعَلَکُم مُّسۡتَخۡلَفِینَ فِیهِۖ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکُمۡ وَأَنفَقُواْ لَهُمۡ أَجۡرٞ کَبِیرٞ٧﴾ [الحدید: 7]: «به الله و پیامبرش ایمان آورید و از اموالى که شما را جانشین [و نمایندۀ خود در استفاده از آنها] قرار داده است انفاق کنید؛ زیرا افرادی از شما که ایمان بیاورند و انفاق کنند، پاداش بزرگی [در پیش] دارند».
الله اندازه زکات را بر اساس میزان کار و زحمت در مالی که به آن زکات تعلق میگیرد، تعیین کرده است:
در گنج که به مالی گفته میشود که در گذشتههای مثل دوران جاهلیت قبل از اسلام در زیر زمین پنهان کردهاند که بدون زحمت زیاد به دست میآید (خمس = یک پنجم) = 20%. تعیین کرده است.
در آنچه از یک جهت با زحمت (فقط کاشت) به دست میآید مثل آبیاری کشتزارها از آب باران (نصف خمس = یک دهم)= 10%. تعیین شده است.
در آنچه هم با زحمت کاشت و هم آبیاری به دست میآید، (نصف عشر = یک بیستم) = 5 %. تعیین شده است.
در اموالی که با زحمت و کار زیاد در طول سال به دست میآید، مانند پول نقد، کالاهای تجاری و... (یک چهلم) = 2.5%. تعیین شده است.
1- الله تعالى میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ لَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٢٧٧﴾ [البقرة: 277]: «کسانی که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند و نماز برپا داشتهاند و زکات پرداختهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند».
2- و الله تعالى میفرماید: ﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُم بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ فَلَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٢٧٤﴾ [البقرة: 274]: «کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند».
3- و الله تعالى میفرماید: ﴿لَّیۡسَ عَلَیۡکَ هُدَىٰهُمۡ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ یَهۡدِی مَن یَشَآءُۗ وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلِأَنفُسِکُمۡۚ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ ٱللَّهِۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَیۡرٖ یُوَفَّ إِلَیۡکُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ٢٧٢﴾ [البقرة: 272]: «[ای پیامبر،] هدایتِ آنان بر عهدۀ تو نیست؛ بلکه الله هر کس را بخواهد هدایت میکند؛ و [ای مؤمنان،] آنچه از مال [خود] انفاق میکنید، به سودِ خودتان است و [به یاد داشته باشید که] جز برای رضایت الله انفاق نکنید؛ و آنچه از مال انفاق میکنید، [پاداش آن] به طور کامل و تمام به شما داده میشود و [هرگز] به شما ستم نخواهد شد».
1- در مال فرد مسلمانِ آزادِ مالک؛ بزرگ باشد یا کوچک؛ مرد باشد یا زن؛ عاقل باشد یا دیوانه؛ با این شرط که مال ثابت باشد و به حد نصاب برسد و یک سال بر آن بگذرد زکات واجب است.
2- بر فرد کافر، زکات مانند دیگر عبادات واجب نیست، اما در قیامت به خاطر آن بازخواست خواهد شد و فقط در دنیا ملزم به پرداخت نخواهد شد؛ و تا وقتی مسلمان نشود، حتی اگر بپردازد از وی پذیرفته نمیشود؛ چون عبادت است و عبادت کافر درست نیست و اعتبار ندارد.
اموال زکاتی که گردش سال در آنها شرط نیست
اموالی که از زمین میروید، بچههای حیواناتی که اکثر سال را آزاد میچرند، سود اموال تجاری، همین که به حد نصاب برسند، پرداخت زکاتشان واجب است و گردش یک سال در اینها شرط نیست. در کم و زیاد گنج، زکات واجب است و حد نصاب و گردش سال ندارد.
اموال عمومی به اموالی گفته میشود که برای استفادهی عموم مردم است، بدون آن که در مالکیت فرد مشخصی یا حکومت باشد، مثل سازمانهای خیریه، جمعیت البر، جمعیت تحفیظ قرآن و اموال وقفی و اموال وصیت برای فقرا، طلاب، ساخت مساجد و .. در این اموال عمومی زکات واجب نیست؛ چون از شرایط زکات این است که در مالکیت کامل فردی باشد. حتی اگر از این اموال برای بهرهوری و سودآوری در خرید و فروش استفاده کنند باز هم زکات ندارد.
آیا به کسیکه قرض دارد، زکات واجب است؟
زکات به طور مطلق واجب است، هر چند زکات دهنده قرضی داشته باشد که مالش را از حد نصاب کمتر نماید، به جز قرضی که سررسید پرداخت آن قبل از رسیدن زمان دادن زکات باشد که واجب است اول قرض داده شود سپس از باقی مانده زکات را بدهند تا فرد از بدهکاری و قرض نجات یابد.
اموالی که زکات از آنها باید پرداخت شود
واجب است که زکات مال را از خود همان مال بدهند، مثلا زکات گندم را گندم بدهند، زکات گوسفند را از گوسفند و زکات طلا و نقره را از خود آن بدهند و.... تغییر دادن و پرداخت معادل و عوض مال زکات جز در صورت نیاز و وجود مصلحتی جایز نیست.
اموالی که در آنها زکات واجب نیست
اموالی که ابزار کار و برای استفاده شخصی هستند مانند خانههای مسکونی، لباسها، وسایل منزل، حیوانات سواری، ماشینها و.... زکات ندارند.
عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَیْسَ عَلَى الْمُسْلِمِ فِی عَبْدِهِ وَلَا فَرَسِهِ صَدَقَةٌ».[2]
ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج فرمود: «در بردهها و اسبهای مسلمانان، زکات واجب نیست (البته وقتی که برای خدمت باشند نه برای تجارت)».
اگر کسی پول نقدی را پسانداز کرد که به حد نصاب میرسید و سالی هم بر آن پول یا مال پسانداز، گذشت باید زکات آن را بدهد، فرقی ندارد که آن را برای مخارج منزل یا ازدواج یا خرید زمین یا پرداخت بدهکاری و.... پسانداز کرده باشد.
اگر فردی بمیرد که زکات مالش را نداده باشد، وارثان باید پیش از عمل به وصیتش و تقسیم مال ترکه، زکات مالش را بدهند.
اگر در طول سال گاهی مال فرد از حد نصاب کمتر شود یا قسمتی از مالش را نه به قصد فرار از دادن زکات بفروشد و سال تمام شود یا مالش را با مال دیگری که از جنس مال زکاتش نیست عوض کند، مبنای معتبر در پرداخت زکات کل سال است.
اگر فرد مسلمانی بمیرد که زکات مالش را نداده است و قرضدار هم باشد و مالی از فرد به جا مانده که برای پرداخت زکات و بدهکاری او کفایت نکند، زکات آن را بدهند، چون زکات حق الله است که بر صاحبان مال به حد نصاب زکات واجب نموده است و حق الله سزاوارتر به پرداخت است و سپس قرضش را بدهند.
اموالی که زکات در آنها واجب است بر چهار نوع میباشد:
طلا و نقره، حیواناتی خاص، چیزهایی که از زمین به دست میآید و کالای تجاری.
در طلا و نقره برابر است که به صورت سکه، شمش، زیور آلات یا تکهای طلا و نقره ناخالص باشد که به حد نصاب برسد، زکات واجب است.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٠٣﴾ [التوبة: 103]: «از اموال آنان [= توبهکاران] صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [زیرا] یقیناً دعای تو آرامشی برای آنان است؛ و الله شنوای داناست».
2- الله تعالى میفرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٤ یَوۡمَ یُحۡمَىٰ عَلَیۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا کَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡنِزُونَ٣٥﴾ [التوبة: 34-35]: «و کسانى که زر و سیم مىاندوزند و آن را در راه الله انفاق نمىکنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت بده. روزى که آن [گنجینهها] را در آتش دوزخ سرخ کنند و پیشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ نهند [و بگویند:] «این است آنچه براى خویش مىاندوختید؛ پس بچشید آنچه را که مىاندوختید».
3- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «لَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسِ أَوَاقٍ صَدَقَةٌ، وَلَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسِ ذَوْدٍ صَدَقَةٌ، وَلَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسِ أَوْسُقٍ صَدَقَةٌ».[3]
ابوسعید خدری س میگوید: پیامبر ج فرمود: «در مالی که کمتر از پنج اوقیه باشد، و همچنین در کمتر از پنج شتر، و در محصول کمتر از پنج وَسق، زکات واجب نمیشود».
اگر طلا بیست دینار (یا بیست مثقال) یا بیشتر باشد، یک چهلم آن باید به عنوان زکات پرداخت شود.
هر دینار طلا با یک مثقال برابر است و هر مثقال (4.25) گرم و بیست پنج سوت میباشد. به این ترتیب بیست دینار میشود (85) گرم طلا و این کمترین حد نصاب طلا است.
وقتی نقره به (200 درهم یا بیشتر) برسد که وزن آن (پنج اوقیه و یا بیشتر) میباشد، واجب است که دو و نیم درصد (یک چهلم) آن به عنوان زکات پرداخت شود و دویست درهم برابر است با (595) گرم.
داشتن طلا و نقره سه حالت دارد:
1- اگر کسی با طلا و نقره تجارت میکند که باید از آن زکات کالاهای تجاری را که یک چهلم است، پرداخت کند، چون طلا و نقره در چنین حالتی به کالای تجاری تبدیل شده است که باید با پول رایج همان شهر قیمت بزنند و سپس زکات آن را پرداخت کنند.
2- اگر طلا و نقره چیزهای قیمتی مانند: انواع ظرفها، چاقو، قاشق، آفتابه و... باشد که این حرام است و اگر به حد نصاب برسد باید یک چهلم زکات آن را پرداخت کنند.
3- اگر کسی طلا و نقره را به هدف استفاده مباح میخرد یا عاریهی بدون عوض میگیرد، زکات ندارد.
پولهای نقد رایج در این زمان مانند: ریال، دلار و.... مال نقد مستقل به حساب میآید که حکم طلا و نقره را دارد، بنابراین براساس قیمت طلا و نقره قیمتگذاری میشود و اگر به اندازه نصاب یکی از طلا یا نقره برسد، و سالی هم بر آن بگذرد، واجب است که یک چهلم آن را به عنوان زکات پرداخت کنند.
1- نصاب پولهای نقد رایج بر اساس نصاب طلا یا نقره سنجیده میشود و شکی نیست که تعیین نصاب پولهای نقد رایج بر اساس نصاب نقره بهتر است، چون به نفع فقرا است. به این ترتیب که اگر پول نقد فردی کمتر از قیمت (85) گرم طلا باشد و بطور مثال قیمت هر گرم طلا (140) ریال سعودی است. نصاب طلا را با گرم به عنوان مثال ذکر میکنیم: (11900= 85 × 140)، این کمترین نصاب پولهای رایج این زمان است که یک چهلم آن، (5/297) ریال سعودی و معادل (2.5%) است.
2- کمترین نصاب نقره (595) گرم است و قیمت هر درهم نقره دو ریال سعودی است که حاصل ضرب آن میشود (1190= 2 × 595) و این حداقل نصاب به ریال سعودی میباشد و یک چهلم آن که دو و نیم درصد است، باید به عنوان زکات پرداخت شود.
تعیین مقدار زکات پولهای رایج
برای تعیین مقدار زکات پولهای رایج دو راه وجود دارد:
اول: پولی که دارد تقسیم بر (40) میشود و یک چهلم آن را که همان زکات طلا و نقره است، زکات میدهد به طور مثال اگر هشتاد هزار ریال دارد، به این صورت تقسیم کند (200=40÷80000) که 200 ریال یا همین یک چهلم زکات فرد میشود.
دوم: یا کل پول را تقسیم بر (10) کنند و نتیجه را تقسیم بر (4) نمایند آنچه به دست میآید همان مقدار زکاتی است که باید پرداخت کنند، به این ترتیب اگر پول صد هزار ریال است وقتی تقسیم بر ده کنیم میشود ده هزار ریال (10000=10 ÷ 100000)، سپس تقسیم ده هزار را تقسیم بر چهار میکنیم نتیجه همان مقدار زکات واجب است که باید پرداخت شود: (2500 = 4 ÷10000) در واقع این نیز همان یک چهلم است.
حساب جاری، همان پولی است که در بانک میگذارند و هر وقت بخواهند مقداری از آن پول را از بانک میگیرند. این پولها از همان اموالی به حساب میآید که به کسی قرض دادهاند که هر وقت بخواهند بگیرند و زکات این اموال یا پولها را در سال یک بار حساب کنند و زکاتش را جدا و پرداخت نمایند و در هر سال یک ماه را برای پرداخت زکات تعیین کنند و از آنچه در حساب جاری دارند، یک چهلم را پرداخت نمایند.
حقوق ماهیانه کارمندان که پایان هر ماه میگیرند، اموالی هستند که به صورت مستمر به فرد میرسد و چون پرداخت زکات در هر ماه مشکل به نظر میرسد بنابراین بهتر است که فرد مسلمان یک ماه از سال را تعیین کند و ببیند که چقدر از این حقوق برایش جمع شده است، در نتیجه هرچه یک سال بر آنها بگذرد، زکات آن را بدهد و بر هر آنچه سالی هم نگذشته جایز است که زودتر زکات آن را بدهد.
زکات حقوق کارمندان سازمانهای خیری
اگر مقدار حقوق کارمندان جمعیتهای خیری به مقدار نصاب برسد و سالی بر آنها بگذرد و خرج نشود، واجب است که یک چهلم آن به عنوان زکات پرداخت شود. به این ترتیب هرگاه فردی حقوقش را دریافت کند که به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد، زکات در آن واجب است.
زکات پاداشهای پایان خدمت کارمندان
پاداشهای پایان دورهی کارِ کارمندان؛ حقی است که حکومت، شرکت و... با شرایط از پیش تعیین شده به نفع کارمند، در پایان خدمت به وی پرداخت میکند و کارمند این حقوق را در هنگام ترک خدمت با بازخرید یا بازنشتگی یا وفات کارمند، دریافت میکند. این پول اگر به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد، باید زکات آن پرداخت شود. که همان یک چهلم است.
زکات زیورآلات مخصوص استفادهی شخصی
زیور آلات زنان که برای زینت استفاده میکنند، زکات ندارد، چون دلیل معتبری وجود ندارد که بیانگر وجوب زکات این زیور آلات باشد و زکات در اموالی واجب است که رشد میکند و اضافه میشود، تا با نیازمندان همدردی کنند. اما زیور آلات برای زینت ساخته میشود و از اموالی که اضافه میشود و رشد میکند نیست، در نتیجه زکات ندارد.
قانون زکات: تمام اموالی که رشد میکنند و اضافه میشوند، از خود آن مال یا از آنچه از آن به دست میآید باید زکات بدهند، اما در زیورآلات رشد و اضافه شدنی نیست، در نتیجه زکات ندارد.
الماس و مروارید و سنگهای قیمتی و.... اگر برای استفاده به عنوان زیورآلات باشد که زکات ندارد. اما اگر برای تجارت باشد بر اساس قیمت طلا و یا نقره قیمتگذاری میشود وقتی به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد، یک چهلم آن به عنوان زکات پرداخت شود.
الله تعالی میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٠٣﴾ [التوبة: 103]: «از اموال آنان [= توبهکاران] صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [زیرا] یقیناً دعای تو آرامشی برای آنان است؛ و الله شنوای داناست».
منظور از حیوانات (شتر، گاو و گوسفند است).
زکات حیوانات اهلی دو حالت دارد:
1 - زکات در شتر، گاو و گوسفند در صورتی واجب است که تمام سال یا اکثر سال را در صحرا بچرد. وقتی کسی از این حیوانات داشته باشد که به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد، زکات در آنها واجب است، فرقی ندارد که این حیوانات شیری یا تخمی برای تولید مثل یا پروار بندی باشند و از جنس هریک از این حیوانات بر حسب قانون مقرر در شریعت باید زکات را پرداخت کنند. البته در گرفتن زکات نه بهترین آن را بگیرند و نه بدترین آن را بدهند، بلکه باید متوسط آن را برای زکات پرداخت نمایند.
2- وقتی شتر، گاو یا گوسفند یا دیگر حیوانات و پرندگان را صاحبش علف و خوراک از زمین خود بدهد یا بخرد و .... در این موارد اگر برای تجارت باشد و سالی بر آن بگذرد، قیمتگذاری کنند. اگر به حد نصاب برسد یک چهلم آن به عنوان زکات باید پرداخت شود، اما اگر برای استفاده از شیر این حیوانات یا برای تولید نسل باشد، زکات ندارد.
معاذ بن جبل مىگوید: پیامبر ج او را به یمن فرستاد و دستور داد: (از هر سى گاو یک گوساله نر یا ماده (که یکسال تمام کرده باشد) بگیرد، و از هر چهل گاو یک گاو مسنه (گوساله که دو سال تمام کرده باشد) بگیرد.
3- آنچه از شیر، پنیر، روغن، کره و.... از حیوانات به دست میآید، زکات ندارد. مگر اینکه فروخته شود و پول آن به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد یا برای تجارت باشد، در این صورت مثل دیگر کالاهای تجاری یک چهلم آن به عنوان زکات باید پرداخت شود.
در چیزهایی که زکات واجب نیست مانند مرغ یا دیگر پرندگان، اگر اینها برای تجارت باشد [مثل مرغداریهای گوشتی و تخمی] که زکات آنها یک چهلم است و تخم مرغ و تخم دیگر پرندگان نیز زکات ندارد مگر اینکه برای فروش باشد و به حد نصاب برسد و سالی بر آنها بگذرد، در چنین صورتهایی یک چهلم آن به عنوان زکات پرداخت شود.
کمترین نصاب گوسفند (40) رأس است و کمترین نصاب گاو (30) رأس است و کمترین نصاب شتر (5) نفر است.
1- عَنْ أَنَسٍ س أَنَّ أَبَا بَکْرٍ س کَتَبَ لَهُ هَذَا الکِتَابَ لَمَّا وَجَّهَهُ إِلَى البَحْرَیْنِ: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ هَذِهِ فَرِیضَةُ الصَّدَقَةِ الَّتِی فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ج عَلَى المُسْلِمِینَ، وَالَّتِی أَمَرَ اللَّهُ بِهَا رَسُولَهُ، «فَمَنْ سُئِلَهَا مِنَ المُسْلِمِینَ عَلَى وَجْهِهَا، فَلْیُعْطِهَا وَمَنْ سُئِلَ فَوْقَهَا فَلاَ یُعْطِ فِی أَرْبَعٍ وَعِشْرِینَ مِنَ الإِبِلِ، فَمَا دُونَهَا مِنَ الغَنَمِ مِنْ کُلِّ خَمْسٍ شَاةٌ إِذَا بَلَغَتْ خَمْسًا وَعِشْرِینَ إِلَى خَمْسٍ وَثَلاَثِینَ، فَفِیهَا بِنْتُ مَخَاضٍ أُنْثَى، فَإِذَا بَلَغَتْ سِتًّا وَثَلاَثِینَ إِلَى خَمْسٍ وَأَرْبَعِینَ فَفِیهَا بِنْتُ لَبُونٍ أُنْثَى، فَإِذَا بَلَغَتْ سِتًّا وَأَرْبَعِینَ إِلَى سِتِّینَ فَفِیهَا حِقَّةٌ طَرُوقَةُ الجَمَلِ، فَإِذَا بَلَغَتْ وَاحِدَةً وَسِتِّینَ إِلَى خَمْسٍ وَسَبْعِینَ، فَفِیهَا جَذَعَةٌ فَإِذَا بَلَغَتْ یَعْنِی سِتًّا وَسَبْعِینَ إِلَى تِسْعِینَ، فَفِیهَا بِنْتَا لَبُونٍ فَإِذَا بَلَغَتْ إِحْدَى وَتِسْعِینَ إِلَى عِشْرِینَ وَمِائَةٍ، فَفِیهَا حِقَّتَانِ طَرُوقَتَا الجَمَلِ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى عِشْرِینَ وَمِائَةٍ، فَفِی کُلِّ أَرْبَعِینَ بِنْتُ لَبُونٍ وَفِی کُلِّ خَمْسِینَ حِقَّةٌ، وَمَنْ لَمْ یَکُنْ مَعَهُ إِلَّا أَرْبَعٌ مِنَ الإِبِلِ، فَلَیْسَ فِیهَا صَدَقَةٌ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبُّهَا، فَإِذَا بَلَغَتْ خَمْسًا مِنَ الإِبِلِ، فَفِیهَا شَاةٌ وَفِی صَدَقَةِ الغَنَمِ فِی سَائِمَتِهَا إِذَا کَانَتْ أَرْبَعِینَ إِلَى عِشْرِینَ وَمِائَةٍ شَاةٌ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى عِشْرِینَ وَمِائَةٍ إِلَى مِائَتَیْنِ شَاتَانِ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى مِائَتَیْنِ إِلَى ثَلاَثِ مِائَةٍ، فَفِیهَا ثَلاَثُ شِیَاهٍ، فَإِذَا زَادَتْ عَلَى ثَلاَثِ مِائَةٍ، فَفِی کُلِّ مِائَةٍ شَاةٌ، فَإِذَا کَانَتْ سَائِمَةُ الرَّجُلِ نَاقِصَةً مِنْ أَرْبَعِینَ شَاةً وَاحِدَةً، فَلَیْسَ فِیهَا صَدَقَةٌ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبُّهَا وَفِی الرِّقَّةِ رُبْعُ العُشْرِ، فَإِنْ لَمْ تَکُنْ إِلَّا تِسْعِینَ وَمِائَةً، فَلَیْسَ فِیهَا شَیْءٌ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ رَبُّهَا».[4]
انس س روایت میکند که وقتی ابوبکر س او را به بحرین فرستاد این نامه را برایش نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم، این مقدار صدقهای است که پیامبر ج آن را بر مسلمانان فرض کرده و الله آن را به پیامبرش دستور داده است، بنابراین از هر مسلمانی مطابق این دستور، درخواست زکات شد، باید آن را بپردازد ولی اگر بیش از آن اندازه از او خواسته شد، نپردازد: در بیست و چهار شتر و کمتر از آن (تا پنج شتر)، در مقابل هر پنج شتر، یک گوسفند باید داده شود؛ از بیست و پنج تا سی و پنج شتر، یک "بنت مَخاضِ" مادّه؛ و از سی و شش تا چهل و پنج شتر، یک "بنت لَبونِ" مادّه؛ و از چهل و شش تا شصت شتر، یک حِقَّه که آماده آبستن است؛ و از شصت و یک تا هفتاد و پنج شتر، یک "جَذَعَه"؛ و از هفتاد و شش تا نود شتر، دو "بنت لَبون"؛ و از نود و یک تا یکصد و بیست شتر، دو "حِقُّه" که آماده آبستناند، لازم میگردد و چون تعداد شتران از صد و بیست گذشت، برای هر چهل شتر، یک "بنت لَبون" و برای هر پنجاه شتر، یک"حِقَّه" واجب میگردد. و هرکس فقط چهار شتر دارد، زکات بر او واجب نیست مگر اینکه صاحب آنها بخواهد چیزی صدقه نماید. و چون تعداد آنها به پنج شتر برسد، یک گوسفند واجب میگردد.
اما در مورد زکات گوسفند: اگر گوسفندان در صحرا بچرند، از چهل راس گوسفند تا صد و بیست گوسفند، یک راس گوسفند؛ و از یکصد و بیست تا دویست راس، دو راس گوسفند؛ و از دویست تا سیصد، سه راس گوسفند؛ و هنگامیکه تعدادشان از سیصد راس گذشت، از هر صد گوسفند، یکی لازم میگردد. و اگر تعداد گوسفندان کسی از چهل راس، کمتر باشد زکات بر او واجب نیست مگر اینکه خودش بخواهد چیزی صدقه بدهد».
2- عَنْ مُعَاذٍ، أَنَّ النَّبِیَّ ج لَمَّا وَجَّهَهُ إِلَى الْیَمَنِ أَمَرَهُ أَنْ یَأْخُذَ مِنَ الْبَقَرِ مِنْ کُلِّ ثَلَاثِینَ تَبِیعًا، أَوْ تَبِیعَةً، وَمِنْ کُلِّ أَرْبَعِینَ مُسِنَّةً».[5]
معاذ بن جبل روایت میکند که پیامبر ج مرا به یمن فرستاد و به من دستور داد که از هر سی گاو یک تبیع (گاو نری است که یک سال را تمام کرده باشد) یا یک تبیعه (گاو مادّهای است که یک سال را تمام کرده باشد)؛ و از هر چهل گاو، یک گاو مسنه (گاو مادّهای است که دو سال را تمام کرده و وارد سومین سال شده است.) را به عنوان زکات بگیرم».
در جدول ذیل مقدار نصاب زکات شتر، گاو و گوسفند مشخص شده است.
از 5 تا 9 یک گوسفند
از 10 تا 14 دو گوسفند
از 15 تا 19 سه گوسفند
از 20 تا 24 چهار گوسفند
از 25 تا 35 یک بنت مَخاض (شتر ماده یک ساله)
از 36 تا 45 یک بنت لَبون (شتر ماده دو ساله)
از 46 تا 60 یک حِقَّه (شتر ماده سه ساله)
از 61 تا 75 یک جَذَعَه (شتر ماده چهار ساله)
از 76 تا 90 دو بنت لَبون
از 91 تا 120 دو حِقَّه
در صورتی که بیش از 120 شتر داشت در هر 40 شتر یک بنت لَبون زکات و در هر 50 شتر یک حِقَّه واجب است.
و در 121 شتر سه بنت لَبون و در 130 یک حِقَّه و دو بنت لَبون و در 150 شتر سه حِقَّه باید زکات بدهد. در 160 شتر چهار بنت لَبون و در 180 شتر دو حِقَّه و دو بنت لبون و در 200 تا، پنج تا بنت لَبون یا چهار تا حِقَّه زکات بدهد.
بر کسیکه یک بنت لبون واجب شد و بنت لبون نداشت میتواند یک بنت مَخاض بدهد و کمبود قیمت آن را که دو گوسفند و بیست درهم است، پرداخت نماید. یا یک حِقَّه بدهد و اضافه قیمتش را از مأمور جمع آوری زکات بگیرد.... و این فقط به زکات شتر اختصاص دارد.
از 30 تا 39 یک تبیع یا تبیعه (گاو نر یا ماده یک ساله)
از 40 تا 59 یک مسنه (گاو ماده دو ساله)
از 60 تا 69 دو تبیع یا تبیعه (گاو نر یا ماده یک ساله)
هرکس از این مقدار گاو بیشتری داشت در هر 30 رأس یک تبیع یا تبیعه (گاو یک ساله) و در هر 40 رأس یک مسنه (گاو دو ساله) و در هر 60 رأس دو تبیع (گاو دو ساله) و در هر 70 رأس یک تبیع و یک مسنه و در 100 تا دو تبیع و یک مسنه و در 120 رأس چهار تبیع یا سه مسنه و به همین صورت حساب کنند و زکات آن را بدهند.
از 40 تا 120 یک گوسفند
از 121 تا 200 دو گوسفند
از 201 تا 399 سه گوسفند
و سپس در هر 100 گوسفند یک گوسفند: در 399 گوسفند، سه گوسفند در (400) تا (499) چهار گوسفند و به همین صورت در هر صد تا یک گوسفند.....
حیوانی که به عنوان زکات پذیرفته میشود
1- در گوسفند از میش و بره باید حداقل شش ماهه و از بز، حداقل یک ساله باشد تا به عنوان زکات پذیرفته شود.
2- در زکات گاو، حداقل تبیع یا تبیعه (گاو نر یا ماده یک ساله) پذیرفته میشود.
3- در زکات شتر حداقل باید بنت مخاض (شتر یک ساله) باشد.
مأمور جمعآوری زکات باید از گرفتن بهترین مال مردم خودداری کند و حیوان باردار (حامله)، حیوان نری که برای تولید مثل نگهداری میشود، حیوان تخمی که مختص تکثیر نسل است و حیوان چاق آماده برای ذبح و استفاده شخصی صاحب مال را زکات نگیرد، بلکه حیوان متوسطی برای زکات انتخاب نماید و .... البته اگر فرد خودش بهترین مالش را به عنوان زکات بدهد، الله به او مال بهتری خواهد داد و پاداش بزرگی هم به او میدهد.
الله تعالی میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا کَسَبۡتُمۡ وَمِمَّآ أَخۡرَجۡنَا لَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِۖ وَلَا تَیَمَّمُواْ ٱلۡخَبِیثَ مِنۡهُ تُنفِقُونَ وَلَسۡتُم بَِٔاخِذِیهِ إِلَّآ أَن تُغۡمِضُواْ فِیهِۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ٢٦٧﴾ [البقرة: 267]: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزهای که به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما برآوردهایم، انفاق کنید؛ و به سراغ [مالِ] ناپاک نروید که از آن انفاق نمایید؛ در حالی که خودتان حاضر به پذیرفتنش نیستید، مگر با چشمپوشى [و بیمیلی] نسبت به آن؛ [پس چگونه چیزی را که برای خود نمیپسندید، برای الله روا میدارید؟] و بدانید که الله بىنیازِ ستوده است».
در زکات حیوانات فقط ماده گرفته شود، به جز از زکات گاو که گرفتن نر نیز جایز است، یا در شتر که به جای بنت لبون، نر معادل آن (ابن لبون) یا جذع به جای بنت مخاض و در صورتی که همه حیوانات فردی نر باشد، جایز است که نر گرفته شود.
شراکت یا جدا نمودن مال شریکی به قصد فرار از پرداخت زکات
در صورتی که شتر، گاو و گوسفند جدا باشد، در هنگام پرداخت زکات، نباید یک جا جمع کنند، اگر شریک باشند نباید به خاطر فرار از پرداخت زکات جدا نمایند. به طور مثال کسیکه چهل گوسفند دارد و فردی دیگری نیز همین قدر دارد و فرد سومی نیز همین قدر دارد، هرسه نفر با هم شریک میشوند، تا یک گوسفند بیشتر زکات ندهند. این درحالی است که باید سه گوسفند زکات بدهند... اینها از حیلههای ناجایز و بخیلی است که الله منع کرده است. الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ١٨٠﴾ [آل عمران: 180]: «و کسانی که به آنچه الله از فضل خویش به آنان داده است بخل میورزند، گمان نکنند که آن [بخل] برایشان خیر است؛ بلکه برایشان شر است. در روز قیامت، آنچه به آن بخل میورزیدند، طوق گردنشان خواهد شد [و با آن عذاب میشوند]؛ و میراث آسمانها و زمین از آنِ الله است و الله به آنچه میکنید آگاه است».
3- زکات چیزهایی که از زمین بیرون میشود
انواع چیزهایی که از زمین بیرون میشود
آنچه از زمین بیرون میشود بر دو نوع است:
اول: نباتات، حبوبات و میوهجات.
دوم: نفت، معادن، گاز، گنجها، سنگهای قیمتی و....
الله تعالی میفرماید: ﴿هُوَ ٱلَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰٓ إِلَى ٱلسَّمَآءِ فَسَوَّىٰهُنَّ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖۚ وَهُوَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ٢٩﴾ [البقرة: 29]: «اوست که همۀ آنچه را که در زمین است برایتان آفرید؛ آنگاه به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان سامان داد و او به هر چیز داناست».
زکات در همهی حبوبات واجب است و در هر میوهای که کیل و ذخیره میشود مانند خرما و کشمش نیز زکات واجب است.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا کَسَبۡتُمۡ وَمِمَّآ أَخۡرَجۡنَا لَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِۖ وَلَا تَیَمَّمُواْ ٱلۡخَبِیثَ مِنۡهُ تُنفِقُونَ وَلَسۡتُم بَِٔاخِذِیهِ إِلَّآ أَن تُغۡمِضُواْ فِیهِۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ٢٦٧﴾ [البقرة: 267]: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزهای که به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما برآوردهایم، انفاق کنید؛ و به سراغ [مالِ] ناپاک نروید که از آن انفاق نمایید؛ در حالی که خودتان حاضر به پذیرفتنش نیستید، مگر با چشمپوشى [و بیمیلی] نسبت به آن؛ [پس چگونه چیزی را که برای خود نمیپسندید، برای الله روا میدارید؟] و بدانید که الله بىنیازِ ستوده است».
2- و الله تعالی میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ جَنَّٰتٖ مَّعۡرُوشَٰتٖ وَغَیۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ وَٱلنَّخۡلَ وَٱلزَّرۡعَ مُخۡتَلِفًا أُکُلُهُۥ وَٱلزَّیۡتُونَ وَٱلرُّمَّانَ مُتَشَٰبِهٗا وَغَیۡرَ مُتَشَٰبِهٖۚ کُلُواْ مِن ثَمَرِهِۦٓ إِذَآ أَثۡمَرَ وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ یَوۡمَ حَصَادِهِۦۖ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ١٤١﴾ [الأنعام: 141]: «و اوست که باغهایی [با بوتههای] داربستدار و [درختان] بیداربست پدید آورد و [نیز] درخت خرما و زراعتی که میوههایش گوناگون است و درخت زیتون و انار که [برگهایشان] همانند و [میوههایشان] متفاوت است. [ای مردم،] از میوۀ آن - چون به بار نشست- بخورید و روزِ چیدنش، حقّ [زکاتِ بینوایان از] آن را بپردازید و[لی] اسراف نکنید [زیرا] بیتردید، او تعالی اسرافکاران را دوست ندارد».
3- عَنْ أَبِی سَعِیدٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «لَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسِ أَوَاقٍ صَدَقَةٌ، وَلَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسِ ذَوْدٍ صَدَقَةٌ، وَلَیْسَ فِیمَا دُونَ خَمْسِ أَوْسُقٍ صَدَقَةٌ».[6]
ابوسعید خدری س میگوید: پیامبر ج فرمود: «در مالی که کمتر از پنج اوقیه باشد، و همچنین در کمتر از پنج شتر، و در محصول کمتر از پنج وَسق، زکات واجب نمیشود».
آنچه از زمین بیرون میشود به شرط اینکه در هنگام به دست آمدن، در مالکیت فرد باشد و به حد نصاب برسد که مقدار نصاب آن (پنج وسق)، 300 صاع نبوی است و معادل تقریبی آن (612) کیلوگرم گندم میباشد.
وزن تقریب هر صاع نبوی (2.040) دو کیلو و چهل گرم گندم است. به این ترتیب هر کیلِ معادل صاع نبوی تقریبا برابر با چهار مد (کف دو دست) از گندم است.
مقدار واجب در زکات حبوبات و میوهها
1- عُشر = 10%، در آنچه بدون زحمت آب میخورد مانند: زمینهایی که از آب باران، چشمهها و.... آبیاری میشود.
2- نصف عُشر = 5%، در زمینهایی که با زحمت آبیاری میشود، مانند آبیاری با آب چاهها و هر آبی که با ابزار مثل موتور آب و... بیرون آورده میشود.
عَنِ ابْنُ عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج أنَّهُ قَالَ: «فِیمَا سَقَتِ السَّمَاءُ وَالعُیُونُ أَوْ کَانَ عَثَرِیًّا العُشْرُ، وَمَا سُقِیَ بِالنَّضْحِ نِصْفُ العُشْرِ».[7]
ابن عمر ب روایت میکند که پیامبر ج فرمود: «زکات محصولی که از آب باران یا چشمه، آبیاری میشود و همچنین زکات درختی که ریشه در عمق زمین دارد (و آبیاری نمیشود)، یک دهم محصول است و (زکات محصول) زمینی که با کشیدن آب از زمین، آبیاری میشود، نصف عشر (یعنی یک بیستم) میباشد)».
3- سه چهارم عشر = 7.5%، این مقدار زکات از زمینهایی پرداخت میشود که هم با آب باران و هم با آب چاهها آبیاری میشود.
پرداخت زکات حبوبات و میوهها در زمان رسیدن و برداشت محصول واجب است.
منظور از رسیدن میوه این است که: سرخ یا زرد شود، همین که میوه را صاحبش بفروشد، باید زکات آن را بدهد و پرداخت زکات به عهدهی صاحب میوه است نه مشتری. اگر حبوبات یا میوهها بدون تعدی و کوتاهی از طرف مالک تلف شوند، زکاتِ واجب ساقط میگردد.
سبزیجات و میوهها فقط در صورتی زکات دارند که برای تجارت باشند و در چنین صورتی، از قیمت آنها یک چهلم باید پرداخت شود، به شرط اینکه سالی بر آن بگذرد و به حد نصاب برسد.
وقتی عسل را از کندوی آن جمعآوری کنند یا از درختانِ زمینهای بایر یا کوهها جمع نمایند، اگر به حد نصاب برسد، یک دهم آن را زکات بدهند و نصاب عسل (160) رطل عراقی است که برابر با (62) کیلوگرم میباشد. اما اگر با عسل تجارت کند زکاتش همان زکات کالای تجاری و یک چهلم است. به شرط اینکه به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد.
بر کسیکه زمین یا باغی را اجاره کرده است، یک دهم یا یک بیستم محصول را باید به عنوان زکات بپردازد و این ربطی به مالک ندارد و در تمام آنچه از زمین میروید، اعم از حبوبات، میوهها و...؛ چه کیلی باشد و چه از محصولاتی که ذخیره میشوند باشد. مؤجر از آنچه به عنوان حق اجاره دریافت میکند، اگر به حد نصاب برسد و از تاریخ دریافت پول اجاره، سالی که بر آن میگذرد، باید زکات آن را از پول نقد بدهد.
زکات چیزهایی که از دریا به دست میآید
هر چه از دریا به دست میآید مانند: مروارید، مرجان، ماهیها و.... زکات ندارد. اما اگر برای تجارت باشد و به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد، از قیمت آن یک چهلم به عنوان زکات پرداخت کنند.
الله تعالی میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٠٣﴾ [التوبة: 103]: «از اموال آنان [= توبهکاران] صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [زیرا] یقیناً دعای تو آرامشی برای آنان است؛ و الله شنوای داناست».
غیر از گیاهان هرچه از معادن، نفت، گاز و .... از زمین به دست میآید، وقتی به حد نصاب طلا یا نقره برسد، یک چهلم قیمت آن را باید به عنوان زکات بدهند و اگر مانند طلا و نقره پول به حساب میآید، یک چهلم خود آن را زکات بدهند.
در زکات معادن یک چهلم آن را در هنگام به دست آمدن آن، اگر به حد نصاب میرسید، پرداخت کنند، چون مال آماده برای استفاده است و گردش یک سال در آن اعتبار ندارد.
الله تعالی میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٠٣﴾ [التوبة: 103]: «از اموال آنان [= توبهکاران] صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [زیرا] یقیناً دعای تو آرامشی برای آنان است؛ و الله شنوای داناست».
گنج: مالی است که گذشتگان (مثل دوران جاهلیت قبل از اسلام) زیر خاک پنهان کردهاند. واجب است که در گنج یک پنجم آن را کم باشد یا زیاد صدقه بدهند و هیچ نصاب و گردش سالی در گنج شرط نیست و زکات آن مانند مال غنیمتی که بدون جنگ به دست آید یک پنجم است و چهار پنجم آن مال همان کسی است که گنج را پیدا کرده است.
کالاهای تجاری: به تمام کالاهایی گفته میشود که برای خرید و فروش به هدف به دست آوردن سود، داد و ستد میشود. مانند زمین، حیوانات، غذاها، نوشیدنیها، لباسها، فرشها، ابزار آلات و....
کالاها، وقتی برای تجارت باشد، به حد نصاب برسد و سالی بر آنها بگذرد، زکات در آنها واجب است، چون مالی است که با کثرت تبادل کالا سود میکند و اضافه میشود و در هنگام فرارسیدن زمان پرداخت زکات، بر اساس قیمت طلا یا نقره که برای فقرا نفع بیشتری داشته باشد، قیمت گذاری میشود و یک چهلم آن از کل قیمت یا از خود کالا، زکات آن پرداخت شود.
1- خانهها، زمینها، ماشینها، ابزار آلات و .... در صورتی که برای سکونت و استفادهی شخصی باشد نه [پسانداز و] تجارت، زکات ندارد.
2- اگر این اموال برای اجاره باشد که زکاتش را قبل از مصرف نمودن آن، از مالی که به عنوان حق اجاره گرفته میشود، به شرط اینکه به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد، پرداخت کنند.
3- اگر برای تجارت باشد و به حد نصاب برسد بعد از آن که سالی بر آن بگذرد، از قیمت آن یک چهلم را زکات بدهند.
4- ابزار و آلاتی که در کار کشاورزی، صنعتی، تجاری و.... استفاده میکنند زکات ندارد، چون برای استفاده است؛ نه برای خرید و فروش. فقط در آن ابزار و آلاتی که به اجاره میدهند، از مالی که به عنوان اجاره میگیرند، اگر به حد نصاب برسد و سالی بر آن بگذرد، پرداخت زکات واجب است.
صندوق سرمایهگذاری، صندوقی است که اموالی را جمع میکنند تا در عرصههای مختلف به هدف سودآوری سرمایهگذاری کنند.
1- اگر فعالیت این صندوقها صنعتی باشد که یک چهلم سود خالص را باید زکات بدهند. اگر زراعی است که یک دهم یا یک بیستم را بر اساس قانون زکات در محصولات کشاورزی جدا و پرداخت کنند. اگر در حیوانات سرمایهگذاری کنند که باید زکات را از حیوانات، طبق قانون زکات حیوانات پرداخت نمایند.
2- اگر سرمایهگذاری تجاری باشد. -که غالبا اینگونه است- دو صورت دارد:
1- اگر صندوق سرمایهگذاری به هدف معاملهی مضاربه باشد که زکاتش، زکات کالاهای تجاری و یک چهلم است و قیمت سهام آن بر اساس رسم رایج بازار بعد از آن که سالی بر آن بگذرد، تعیین میشود و سپس یک چهلم آن به عنوان زکات جدا میشود، این در صورتی است که سود دریافت شود.
2- اگر صاحب مال در صندوق سرمایهگذاری کسی را به تجارت در مالش با بخش مشخصی وکیل نمود، باید صاحب مال زکات کالای تجاری را طبق برنامه فوق جدا و پرداخت نماید.
1- شرکتهای زراعی: اگر این شرکتها در کاشت، داشت و برداشتِ حبوبات، میوهها و... که کیل و ذخیره میشوند، سرمایهگذاری کنند زکاتش همان زکات حبوبات و میوهها با شرایط آنها است. اما اگر در حیوانات سرمایهگذاری نماید که باز شرایط خاص خود را دارد و اگر در اموالِ در گردش سرمایهگذاری کند که در آن زکات یک چهلم، زکات پول نقد با شرایط خاص آن را بپردازد.
2- شرکتهای صنعتی: مثل شرکتهای داروسازی، برق و الکترونیکی، کارخانههای سیمان، کارخانههای آهن و.... در این موارد فقط از سود خالص اینها که یک چهلم است، به شرط اینکه به حد نصاب برسد و سالی بر آنها بگذرد، زکات را پرداخت کنند. در تعیین زکات اینها به زمینهای آمادهی اجاره قیاس میشود.
3- شرکتهای تجاری: که مشغول واردات و صادرات، خرید و فروش، معاملات مضاربهای، تغییر و تحولات مالی و.... که از نگاه شریعت جواز دارد، هستند، در همه اینها زکات کالاهای تجاری از اصل مال و سود آنها که یک چهلم است، به شرط اینکه به حد نصاب برسد و سالی بر آنها بگذرد، باید پرداخت گردد.
الله تعالی میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٠٣﴾ [التوبة: 103]: «از اموال آنان [= توبهکاران] صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [زیرا] یقیناً دعای تو آرامشی برای آنان است؛ و الله شنوای داناست».
زکات سهام شرکتها و .. دو صورت دارد:
1- اگر صاحب سهام قصد ادامه دادن در مالکیت را دارد و سالانه سود سهام خود را دریافت میکند که همانطور که ذکر شد از سود آن یک چهلم را به عنوان زکات پرداخت کند.
2- و اگر هدف تجارت و خرید و فروش سهام است که گاهی از این شرکت سهام میخرد و باز میفروشد و از شرکت دیگری سهام خریداری میکند و در پی به دست آوردن سود از این طریق است که واجب است زکات را از اصل سهام و سود آن، مانند زکات کالاهای تجاری که یک چهلم است، پرداخت کند. البته باید توجه داشت که در هنگام پرداخت زکات قیمت روز بازار معتبر است، مانند، سندهای پولی (چکها و سفتهها).
حکم زکات سندهای پولی (چکها و سفتهها)
سندهای پولی چکهایی هستند که حکومت یا شرکتها و... در صورت نیاز به کالا و... به مردم چک با سودهای ربوی با زمان محدود میدهند، این چکها، چون قرضهای با سود است، حرام هستند.[8]
در واقع این دولتها، شرکتها یا بانکها همانند ثروتمندی هستند که قرض میدهد، بنابراین از اصل این مال در هر سال یک بار زکات بدهند. اما سود ربوی آن از اموال حرامی به شمار میرود که زکات ندارد و گرفتن چنین چکهایی حرام است و زکات آنها پذیرفته نمیشود.
منظور از مال حرام؛ مالی است که مالکیت و استفادهی آن برای فرد مسلمان حرام شده است.
اموال حرام بر دو نوع است:
اول: اگر مال حرام از نوع مالی باشد که خود آن حرام است مانند: دخانیات، شراب، مواد مخدر، خوک و مثل اینها ... در اینها زکات واجب نیست، چون زکات عبادت است و الله جز چیز پاک را قبول نمیکند.
دوم: اگر مال در اصل حرام نباشد اما از راه حرام به دست آمده باشد. استفاده از خود آن مال مباح بوده است اما چون از راه خلاف دستور شریعت به دست آمده حرام شده است. مانند: ربا، رشوه، قمار، اموال غصبی و دزدی و اموالی که خرید و فروش آنها حرام است، مثل شراب، مواد مخدر، خوک و مانند اینها.... در چنین اموالی زکات واجب نیست و حتی اگر بدهند پذیرفته نمیشود، چون درآمد و کسبی پلید و حرام است و الله پاک است و جز پاک را قبول نمیکند، در نتیجه چنین مالی به عنوان زکات قبول نمیشود تا بیارزش بودن آن برملا گردد و چنین مالی و امثال آن مورد تنفر قرار گیرد.
اگر خود مال حرام مثل: شراب، دخانیات و مواد مخدر در اختیار فرد باشد که باید آن مال نابود گردد. اما اگر مال حرام، پول نقد باشد، دو حالت دارد:
اول: اگر صاحب مال را میشناسند که مالش را به خودش برگردانند و صاحب مال بعد از تحویل گرفتن مال خود و گذشت سالی بر آن، زکات آن را بدهد.
دوم: اگر صاحب مال مشخص نبود و امکان پیدا شدنش وجود نداشت، از طرف صاحب مال آن را صدقه بدهند. اگر بعدا صاحب مال پیدا شد و صدقه را قبول کرد که تمام است. اما اگر قبول نکرد ضمانت آن را بپردازند ولی اگر مال را نگه داشت گناهکار است و زکات آن را بدهد.
اموالی که زکات در آنها واجب است بر دو نوع میباشد:
اول: اموالی هستند که خودشان رشد میکنند و اضافه میشوند مانند: حبوبات و محصولات کشاورزی، یا خود آن مال اضافه نمیشود مانند معادن، گنجها و مثل اینها که هرگاه به دست آیند، اگر به حد نصاب برسند، همانجا باید زکاتشان را بپردازند و شرط گردش سال در اینها اعتبار ندارد.
دوم: اموالی که هم برای اضافه شدن و هم برای تجارت نگه میدارند. مانند: طلا، نقره، پولهای رایج، حیوانات، کالاهای تجاری و مانند اینها... این اموال را اگر به حد نصاب برسد، بعد از آن که سالی بر اینها بگذرد، زکاتشان را باید پرداخت کنند.
زکات یکی از عبادات بزرگی است که قلبها و اموال را از چیزهایی که موجب نابودی آنها میشود، پاک میگرداند. از آداب زکات است که فرد مسلمان آن را فقط برای رضای الله بدهد و باید در همان وقتی که پرداخت آن واجب میگردد، بدهد. با میل و رضایت دل پرداخت نماید، از پاکترین، بهترین، دوستداشتنیترین و از مالی که گمان میرود، حلالترین مال است، بدهد و با پرداخت زکات خوشحال شود و زکات دهنده باید راضی باشد و مالی که زکات داده است را کوچک بشمارد تا از خودپسندی و غرور سالم بماند و زکات را پنهانی بدهد تا از ریا حفظ شود اما گاهی آشکارا زکات بدهد تا ثروتمندان تشویق شوند و فرد را الگوی خود قرار دهند. همچنین زکاتی را که پرداخت میکند با منت نهادن و آزار دادن، ثوابش را باطل نگرداند.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ٦٠ أُوْلَٰٓئِکَ یُسَٰرِعُونَ فِی ٱلۡخَیۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ٦١﴾ [المؤمنون: 60-61]: «و کسانی که در انجام کارهای خیر میکوشند و از اینکه به سوی پروردگار خویش بازمیگردند دلهایشان هراسان است [و میترسند که نکند کارهای نیکشان مقبول واقع نشود]. اینان در نیکیها شتاب میکنند و در انجام آن [از یکدیگر] پیشی میگیرند».
بهترین افرادی که باید به آنها زکات داده شود
کسیکه میخواهد زکات بدهد، بهتر است که به دنبال فردی بگردد که با تقواتر و از خویشاوندان نزدیکتر باشد، نیاز بیشتری داشته باشد. هدفش از پرداخت زکات این باشد که با آن کسانی از خویشاوندان، افراد با تقوا، طلبهها، فقیرانی که عزت نفس دارند و گدایی نمیکنند، خانوادههای پر جمعیت نیازمند و مانند اینها با عزت بمانند و احترامشان را حفظ نماید.
زکات را باید قبل از پدید آمدن موانع پرداخت کنند و باید توجه داشت که هرچه از این صفات مستحقین زکات در فردی بیشتر باشد، به زکات دادن شایستهتر است. مانند فقیر خویشاوند، طلبهی فقیر و.....
1- واجب است که زکات را در همان زمانی که پرداخت آن فرا میرسد، فورا پرداخت نمایند، مگر اینکه عذر معتبری پیش آید.
2- جایز است که زکات را قبل از رسیدن زمان پرداخت آن و بعد از پدید آمدن سبب وجوب، بدهند. بنابراین دادن زکات شتر، گاو و گوسفند و طلا و نقره و کالاهای تجاری که به حد نصاب برسد، قبل از رسیدن زمان آن، جایز است.
3- پیش پرداخت زکات یک یا دو سال و دادن آن به فقرا به صورت حقوق ماهیانه اگر مصلحتی در کار باشد، جایز است.
4- هرکس اموال متنوعی همزمان دارد مانند: ماهیانه حقوق میگیرد، زمینهایی به اجاره دارد، ارثیهای به او رسیده است، زکات هریک را بعد از کامل شدن یک سال پرداخت نماید. اگر دوست داشت حال فقرا و... را رعایت کند، میتواند ماه خاصی مانند ماه رمضان را برای پرداخت زکات مالش تعیین کند، ثواب بیشتری دریافت خواهد نمود.
الله تعالی میفرماید: ﴿إِن تُقۡرِضُواْ ٱللَّهَ قَرۡضًا حَسَنٗا یُضَٰعِفۡهُ لَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۚ وَٱللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ١٧﴾ [التغابن: 17]: «اگر به الله قرض نیکو دهید، آن را برای شما افزون میکند و شما را میآمرزد؛ و الله قدرشناسِ بردبار است».
زکات را بین جمعی از فقرا تقسیم نمودن و یا به یک نفر دادن جایز است. البته بهتر این است که خود فردِ زکات دهنده، مال زکات خود را تقسیم نماید و به صورت پنهانی یا آشکارا بر حسب مصلحت، به فقرا بدهد. اما اصل این است که صدقه را پنهانی بدهند.
الله تعالی میفرماید: ﴿إِن تُبۡدُواْ ٱلصَّدَقَٰتِ فَنِعِمَّا هِیَۖ وَإِن تُخۡفُوهَا وَتُؤۡتُوهَا ٱلۡفُقَرَآءَ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ وَیُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیَِّٔاتِکُمۡۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ٢٧١﴾ [البقرة: 271]: «اگر صدقهها را آشکار کنید، چه نیکوست! و اگر آنها را پنهان دارید و به تهیدستان بدهید، برایتان بهتر است و [این گونه صدقۀ خالصانه و پنهانی] از گناهانتان میزداید؛ و [بدانید که در هر حال،] الله به آنچه میکنید آگاه است».
1- زکات را تحویل حاکم عادلِ امانتدار دادن، جایز است تا آن را در جهت مصلحت مسلمین مصرف نماید. از وظایف حاکم مسلمان است که زکات را از ثروتمندان بگیرد و در مصالح شرعی خرج نماید و واجب است که حاکم مسلمان مأمورانی را برای جمعآوری اموالی که آشکارا زکات دارد، بفرستد. مثل شتر، گاو و گوسفند، کشتزارها، محصولات باغی و مانند اینها...، چون برخی از مردم خبر ندارند که زکات بر آنها واجب است، برخی تنبلی و کوتاهی میکنند و ممکن است کسانی باشند که فراموش کرده باشند. الله تعالی میفرماید: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ وَٱللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ١٠٣﴾ [التوبة: 103]: «از اموال آنان [= توبهکاران] صدقه [و زکات] بگیر، تا به وسیله آن، آنان را [از گناه] پاک گردانی و درجاتشان را بالا ببری؛ و برایشان دعا کن [چرا که] یقیناً دعای تو آرامشی برای آنان است؛ و الله شنوای داناست».
2- وقتی مأمور جمعآوری زکات از ثروتمندان بخواهد که زکات مالشان را پرداخت کنند، واجب است که مردم زکات مال خود را به آنها بدهند و وقتی دادند دیگر از آنها رفع مسئولیت میشود و پاداش خود را دارند و اگر گناهی باشد بار آن گناه بر دوش کسی است که آن را تغییر دهد یا به غیر مستحق آن بدهد.
بعد از آن که زکات را تحویل مأمور جمع آوری زکات دادند، در دستش امانت است، اگر در آن مال تعدی یا در حفظ آن کوتاهی کند و تلف شود، ضامن است اما اگر بدون تعدی و کوتاهی تلف شود، ضمانتی ندارد.
زکات مال به خود مال مربوط میشود بنابراین آن را به فقرای شهری که مال در آن است، بدهند. اما زکات فطر به بدن تعلق دارد، بنابراین در هرجا که بر فرد مسلمان زکات فطر واجب شد، آن را در همانجا پرداخت کند.
بهتر است که زکات مالش را به فقرای همان شهر بدهد، اما در صورت وجود مصلحتِ داشتن خویشاوند فقیر در شهری دیگر یا شدت نیاز، جایز است که آن را به شهری دیگر ببرند. بهتر است که زکات مال خود را خود فرد بدهد اما اگر کسی را وکیل نمود که از طرف او بدهد، جایز است.
پرداخت زکات مال یا پولی که از دیگران طلبکار هستند
طلبکاریها به سه صورت است:
1- فردی که از صاحب کار خود (صاحب شرکت، کارخانه و....) طلبکار است، وقتی حقوق خود را بگیرد، واجب است که زکات تمام سالهای حقوق خود را پرداخت کند، اما بهتر است که زکات هر سال را، پایان سال، به خاطر بیم از مرگ یا فراموشی بدهد.
2- اگر از فرد تنگدست یا کسیکه طلبش را نمیدهد یا طلبش را انکار میکند، طلب دارد، زکاتی ندارد تا وقتی طلبش را دریافت کند و سالی بر آن بگذرد، بعد از آن که طلب خود را گرفت، زکات آن را بدهد. در مواردی که مال فرد به سرقت رفته یا غصب کردهاند و یا گم شده، حکم این است که هرگاه مالش را به دست آورد بعد از گذشت یک سال، زکاتش را بدهد.
3- اموالی که از افراد ثروتمند و صاحب کار خود طلب دارند، باید زکاتش را هر سال بدهند. اما اگر از فرد تنگدست یا کسیکه طلبش را نمیدهد، طلب داشت بعد از دریافت طلبش، زکات یک سال آن را یکجا بدهد.
4- برای کسیکه از فردی طلبی دارد که نمیتواند طلبش را بگیرد، جایز نیست که آن را به نیت مال زکاتش رها کند و نیز هرکس مالی را از کس دیگر قرض بگیرد، باید زکات آن را بدهد تا آن که آن را به صاحبش تحویل دهد.
مهریهی زن همانند دیگر اموال، مال به حساب میآید.
1- اگر زنی مهریهی خود را گرفت و به حد نصاب میرسید و سالی بر آن گذشت یک چهلم آن را زکات بدهد.
2- اگر مهریه عند المطالبه است - مثل قرض- از دو حال خالی نیست: یا شوهرِ زن پولدار و ثروتمند است و قصد دادن را دارد که واجب است، زکات مهریه را بپردازد. اما اگر تنگدست است باید زکات مهریه را پس از گرفتن مهریه در یکجا پرداخت کند.
3- اگر زن تمام مهریه خود را گرفت و سپس شوهرش او را قبل از همبستری طلاق داد و مهریه به حد نصاب میرسید و سالی هم بر آن گذشت، زکات نصف مهریه را بدهد و زکات نیمهی دیگر را شوهرش بدهد. [چون نصف مهر بیشتر حقش نیست و نصف دیگر را باید به شوهرش بر گرداند. م]
مالی که در اختیار خود فرد نیست
مالی که در اختیار صاحبش نیست، تا وقتی که آن را نگیرد، زکات ندارد. هرکس مالی داشته باشد که به هر سببی نتواند آن را تصرف کند، مانند سهمی از یک زمین، یا حق ارثیه، چنین مالی را تا وقتی که فرد تحویل نگیرد، زکات ندارد و پس از تحویل گرفتن باید یک سال بر آن بگذرد، آن وقت زکات آن را بدهد، چون قبل از آن مالکش نبوده است.
1 - هرکس مالی داشته باشد که به حد نصاب برسد باید زکات آن را جدا کند و بلافاصله به مستحقش برساند.
2- هرکس زکات را ندهد و وجوب آن را آگاهانه انکار کند، کافر میشود و زکات از او گرفته میشود و اگر توبه نکند، به دلیل مرتد شدن، کشته میشود. اما اگر ندادن زکات مالش به دلیل بخیلی باشد، کافر نمیگردد ولی زکات مالش را میگیرند و با گرفتن بخشی از مالش او را تعزیر و مجازات میکنند. الله تعالی هرکس را که از دادن زکات خودداری کند، به عذاب دردناک تهدید کرده است، چون زکات ندادن ظلم، بخیلی، خوردن حق نیازمندان و محروم کردن فقرا از حقوقشان است.
1- الله تعالى تعالی میفرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٤ یَوۡمَ یُحۡمَىٰ عَلَیۡهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکۡوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمۡ وَجُنُوبُهُمۡ وَظُهُورُهُمۡۖ هَٰذَا مَا کَنَزۡتُمۡ لِأَنفُسِکُمۡ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمۡ تَکۡنِزُونَ٣٥﴾ [التوبة: 34-35]: «و کسانى که زر و سیم مىاندوزند و آن را در راه الله انفاق نمىکنند، آنان را به عذابی دردناک بشارت بده. روزى که آن [گنجینهها] را در آتش دوزخ سرخ کنند و پیشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ نهند [و بگویند:] این است آنچه براى خویش مىاندوختید؛ پس بچشید آنچه را که مىاندوختید».
2- الله تعالى تعالی میفرماید: ﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ بِمَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ هُوَ خَیۡرٗا لَّهُمۖ بَلۡ هُوَ شَرّٞ لَّهُمۡۖ سَیُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۗ وَلِلَّهِ مِیرَٰثُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ١٨٠﴾ [آل عمران: 180]: «و کسانی که به آنچه الله از فضل خویش به آنان داده است بخل میورزند، گمان نکنند که آن [بخل] برایشان خیر است؛ بلکه برایشان شر است. در روز قیامت، آنچه به آن بخل میورزیدند، طوق گردنشان خواهد شد [و با آن عذاب میشوند]؛ و میراث آسمانها و زمین از آنِ الله است و الله به آنچه میکنید آگاه است».
3- عَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: انْتَهَیْتُ إِلَى النَّبِیِّ ج قَالَ: «وَالَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ - أَوْ: وَالَّذِی لاَ إِلَهَ غَیْرُهُ، أَوْ کَمَا حَلَفَ - مَا مِنْ رَجُلٍ تَکُونُ لَهُ إِبِلٌ، أَوْ بَقَرٌ، أَوْ غَنَمٌ، لاَ یُؤَدِّی حَقَّهَا، إِلَّا أُتِیَ بِهَا یَوْمَ القِیَامَةِ، أَعْظَمَ مَا تَکُونُ وَأَسْمَنَهُ تَطَؤُهُ بِأَخْفَافِهَا، وَتَنْطَحُهُ بِقُرُونِهَا، کُلَّمَا جَازَتْ أُخْرَاهَا رُدَّتْ عَلَیْهِ أُولاَهَا، حَتَّى یُقْضَى بَیْنَ النَّاسِ».[9]
ابوذر س میگوید: به خدمت پیامبر ج رسیدم فرمود: قسم به کسىکه جانم در دست اوست یا قسم به کسىکه معبود برحقی جز او نیست، یا آنطور که قسم خورد! (تردید از راوى است) هر کس شتر یا گاو یا گوسفند داشته باشد و زکات آنرا ندهد در روز قیامت آنها را با جثههاى بزرگتر و چاقتر از آنچه در دنیا است، جمع مىکنند و آنها صاحب خود را با سُم لگد مال میکنند و با شاخ مىزنند، همین که آخرین آنها بر لاشه او گذشت دوباره از اوّل بر روى او بر مىگردند و این عذاب تا وقتى که الله در بین بندگانش قضاوت مىنماید، ادامه دارد».
4- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا، فَلَمْ یُؤَدِّ زَکَاتَهُ مُثِّلَ لَهُ مَالُهُ یَوْمَ القِیَامَةِ شُجَاعًا أَقْرَعَ لَهُ زَبِیبَتَانِ یُطَوَّقُهُ یَوْمَ القِیَامَةِ، ثُمَّ یَأْخُذُ بِلِهْزِمَتَیْهِ - یَعْنِی بِشِدْقَیْهِ - ثُمَّ یَقُولُ أَنَا مَالُکَ أَنَا کَنْزُکَ، ثُمَّ تَلاَ: ﴿لَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ...﴾ [آل عمران: 180]».[10]
ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج فرمود: «کسیکه الله به او ثروت داده است اگر زکات مالش را پرداخت نکند، روز قیامت، مالش به شکل اژدهایی سَمّی که دارای دو نیش زهرآگین میباشد، در میآید و به گردن او میپیچد و دو طرف چهرهاش (گونههایش) را گاز میگیرد و میگوید: من مال و خزانهی تو هستم». سپس، رسول الله ج این آیه را تلاوت کرد: ﴿لَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ یَبۡخَلُونَ...﴾ [آل عمران: 180]: «کسانی که به آنچه الله از فضل خویش به آنها عنایت کرده است، بخل میورزند، گمان نکنند ...».
5- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا مِنْ صَاحِبِ کَنْزٍ لَا یُؤَدِّی زَکَاتَهُ، إِلَّا أُحْمِیَ عَلَیْهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ، فَیُجْعَلُ صَفَائِحَ فَیُکْوَى بِهَا جَنْبَاهُ، وَجَبِینُهُ حَتَّى یَحْکُمَ اللهُ بَیْنَ عِبَادِهِ، فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ.[11]
ابوهریره س میگوید: رسول الله ج فرمود: «هر صاحبِ مالِ پساندازی که زکات آن را پرداخت نکند، در روز قیامت، آن پول و اندوخته او، در آتش دوزخ گداخته میشود و به صورت ورقهایی درمیآید، که پهلوها و پیشانی وی را، با آن داغ میکنند، تا آن که الله در روزی که پنجاه هزار سال است، بین بندگان خود قضاوت میکند».
مستحقین زکات
هشت گروه هستند که جایز است به آنها زکات داده شود و این هشت گروه در این آیه ذکر شدهاند، الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّمَا ٱلصَّدَقَٰتُ لِلۡفُقَرَآءِ وَٱلۡمَسَٰکِینِ وَٱلۡعَٰمِلِینَ عَلَیۡهَا وَٱلۡمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمۡ وَفِی ٱلرِّقَابِ وَٱلۡغَٰرِمِینَ وَفِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِیلِۖ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٦٠﴾ [التوبة: 60]: «زکات اختصاص دارد به فقیران [تهیدست] و مستمندان [تنگدست] و کارگزاران [جمعآوری و توزیعِ] آن و دلجوییشدگان [تازه مسلمان] و برای [آزاد کردن] بردگان و [پرداختِ وام] بدهکاران و [جهادگران] در راهِ الله و [کمک به] درراهماندگان. [این] فریضهای [مقررشده] از جانب الله است؛ و الله دانای حکیم است».
گاهی الله ﻷ به حکمت خود، مستحق و اندازهی حق را تعیین میکند، مانند اندازه حق میراث و کسانیکه ارث میبرند.
گاهی نه فرد مستحق را تعیین میکند و نه اندازهای که داده شود، مانند: هدیه و بخشش.
گاهی حقی را تعیین میکند اما به چه کسی بدهند را مشخص نمیکند، مانند: کفارههای ظهار، قسم و ..
گاهی مستحق را تعیین میکند اما اندازهای که باید به او داده شود را تعیین نمیکند. مانند: هشت گروه مستحق زکات.
واجب است که زکات را به هشت گروه ذیل بدهند:
اول: فقرا: منظور از فقرا کسانی است که هیچ مالی ندارند یا مال بسیار اندکی دارند.
دوم: مساکین (بینوایان): منظور کسانی است که مال کم دارند اما برای مخارجشان کفایت نمیکند.
سوم: کارمندان جمع آوری زکات: منظور مأموران جمعآوری زکات و نگهبانان این اموال و تقسیم کنندگان است. اگر اینها از طرف حکومت اسلامی حقوق بگیرند که نباید از مال زکات به عنوان حقوق به اینها داده شود.
چهارم: مؤلفة القلوب: تازه مسلمان شدهها یا کفار؛ اینها سران قوم خود هستند که امید میرود اسلام بیاورند یا شر آنها کم شود یا مسلمان شدهاند و با دادن زکات به اینها امید میرود که بر ایمان یا اسلامشان افزوده شود یا افراد شبیه اینها وقتی آنها را ببینند و از وضع آنها اطلاع پیدا کنند، مسلمان شوند. به اینها تا رسیدن به این هدفِ معین، دادن زکات جایز است.
5 - بردگان: بردگان و غلامانِ مُکاتَب که خود را از آقای خود در برابر پول یا مال معین خریداری کردهاند. به اینها از مال زکات بدهند تا آزاد شوند. دیه اسیران مسلمانی که در جنگ به دست کفار گرفتار شدهاند نیز شامل این گروه میشود.
6 - بدهکاران: قرضدار کسی است که: به مردم بدهکار است و بر دو نوع است:
1 - کسی است که برای صلح بین دو نفر یا دو گروه [ضمانت کرده و] بدهکار شده است، به این افراد - هر چند خودشان ثروتمند باشند - به اندازهای که از این بدهکاری خود نجات یابند، از مال زکات داده میشود.
2 - فردی ورشکست و بدهکار شده است و توان پرداخت بدهی خود را ندارد.
هفتم: کسانیکه در راه الله هستند: منظور مجاهدان در راه الله که به هدف اِعلای کلمه الله میجنگند و دعوتگرانی است که از طرف حکومت اسلامی حقوق دریافت نمیکنند یا حقوق میگیرند اما کم است و کفایت مخارج زندگیشان را نمیکند.
هشتم: ابن السبیل (در راه مانده): مسافری که در جایی به سفر رفته و مال و پولی که با آن به خانه و شهر خودش برسد، ندارد. به این افراد نیز از مال زکات به اندازهای که با آن بتوانند به مقصد برسند داده میشود هر چند ثروتمند باشند.
دادن زکات به جز از این هشت گروه به کسی دیگر دادن جایز نیست و مسئول تقسیم زکات از کسانی شروع کند که بیشتر نیاز دارند.
به چه کسانی دادن زکات جایز نیست؟
1 - زکات برای بنیهاشم و موالیِ (بردگان آزاد شدهی) آنها به هدف حفظ احترامشان جایز نیست؛ چون مال زکات، چرک اموال مردم است.
عَنْ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ رَبِیعَةَ، وَالْفَضْلِ بْنِ عَبَّاسٍ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ الصَّدَقَةَ لَا تَنْبَغِی لِآلِ مُحَمَّدٍ إِنَّمَا هِیَ أَوْسَاخُ النَّاسِ».[12]
عبد المطَّلب بن ربیعه و فضل بن عباس ب روایت میکنند که پیامبر ج فرمود: «زکات، برای خاندان محمد جایز نیست؛ زیرا صدقه (زکات)، چرکِ مال مردم است».
2 - دادن زکات به کافر - مگر اینکه از مؤلفه القلوب باشد- و برده - مگر اینکه مکاتب باشد- جایز نیست.
3 - زکات به ثروتمند جایز نیست، مگر اینکه از کارمندان جمعآوری زکات یا از مؤلفه القلوب یا از مجاهدان در راه الله یا مسافر در راه مانده باشد یا ورشکست شده باشد.
پرداخت زکات به مؤسسههای خیریه
جایز است که از اموال زکات برای ایجاد مؤسسههای خیریه به هدف حمایت از تازه مسلمانها یا سرپرستی یتیمان و.... مصرف نمایند.
و برای کارمندانِ مؤسسههای خیریه که از حکومت اسلامی حقوق نمیگیرند، جایز است که حقوقشان را از اموال زکات بدهند. اگر این مؤسسههای خیریه با مجوز حکومت فعالیت میکنند که نمایندهی حاکم به شمار میروند.
پرداخت زکات به یک گروه، از هشت گروه مستحق زکات یا یک شخص در چارچوبهی نیازش جایز است اما اگر مستحقان زیاد و از گروههای مختلف هستند، مستحب است که اموال زکات را بین همه تقسیم کنند.
اگر به عنوان مثال فردی در ماه یک میلیون تومان حقوق میگیرد درحالیکه مخارج او و افراد تحت سرپرستیاش سه میلیون تومان برآورد میشود، برای چنین فردی جایز است که از اموال زکات بدهند تا بتواند از عهدهی مخارجش برآید.
اگر فردی زکات مالش را بعد از تلاش و دقت به کسی داد که گمان میکرد از مستحقان زکات است، اما بعدا مشخص شد که مستحق زکات نبوده است، زکاتش پرداخت شده، مسئولیتش ادا گردیده و پاداشش را دریافت خواهد نمود.
سرمایهگذاری در اموال زکات با خرید و فروش به دو قسم است:
اول: اگر خود فرد زکات دهنده بخواهد سرمایهگذاری کند که جایز نیست، چون پرداختِ فوری زکات واجب است.
دوم: اگر حاکم مسلمان یا نمایندهاش مثل وزارتها و مؤسسههای خیریهای که به دستور حاکم فعالیت میکنند، به هدف مصلحت کارهای خیر اموال زکات را به صورت مضاربه سرمایهگذاری کنند، جایز است آن هم به شرط اینکه نیازهای فقرا و مساکین را مورد توجه قرار دهند، به این صورت که کسانی در آنجا محتاج و نیازمند نباشند که به حال خودشان رها شوند. البته باید برای سرمایهگذاری از افراد متخصص و امانتدار استفاده کنند و با اجازهی حاکم مسلمان در معاملات مشروع نه حرام سرمایهگذاری کنند و اگر مصلحت ایجاب میکرد برای فقرا حقوق ماهیانهای تعیین کنند و هر ماه به آنها بدهند.
احکام کسانیکه مستحق زکات هستند
1- دادن زکات به کسیکه قصد حج فرض دارد و پول کافی برای این کار ندارد، جایز است و برای آزادی اسیر مسلمان و کسیکه به هدف پاکدامنی ازدواج میکند و فقیر است و پرداخت بدهکاریهای میت، جایز است که از اموال زکات بدهند.
2- اگر فردی از فقیری طلبکار باشد و از پیش بر این توافق نکرده باشند، جایز است که به آن فقیر از زکاتش بدهد تا نیازش برآورده شود اما جایز نیست که طلبش را به نیت زکات ببخشد.
3- اگر فردی که توانایی کار کردن را دارد، برای یادگیری علم شرعی برود، جایز است که از مال زکات به او بدهند، چون یادگیری علم شرعی نوعی جهاد در راه الله است و منفعت آن برای همه میباشد.
4- سنت است که زکات را به خویشاوندان فقیری بدهند که پرداخت مخارجشان بر او الزامی نباشد مانند: برادران، خواهران، عموها، داییها، خالهها و....
5- باید توجه داشت که دادن صدقه به مسکین فقط صدقه است. اما دادن زکات به خویشاوند فقیر، هم صدقه و هم رعایت روابط خویشاوندی است.
دادن زکات به پدر، فرزند یا شوهر
1 - دادن زکات به پدر و مادر و پدر بزرگها و مادر بزرگها هرچه بالاتر باشند و فرزندان و نوادگان و .... در صورتی که فقیر باشند و از دادن مخارجشان ناتوان باشد، جایز است و نیز اگر کسی از افراد فوق بدهکار شد یا مجبور به دادن دیهای شد، جایز است که از مال زکات برای پرداخت قرض یا دیهی آنها بدهند و اینها مستحقتر به کمک با مال زکات هستند.
2 - برای شوهر جایز است که قرض و کفارهی زنش را از مال زکات بدهد و برای زن نیز جایز است که زکات مالش را اگر ثروتمند باشد، به شوهر فقیرش بدهد.
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ س أَنَّ زَیْنَبَ، امْرَأَة ابْنِ مَسْعُودٍ، قَالَتْ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ، إِنَّکَ أَمَرْتَ الیَوْمَ بِالصَّدَقَةِ، وَکَانَ عِنْدِی حُلِیٌّ لِی، فَأَرَدْتُ أَنْ أَتَصَدَّقَ بِهِ، فَزَعَمَ ابْنُ مَسْعُودٍ: أَنَّهُ وَوَلَدَهُ أَحَقُّ مَنْ تَصَدَّقْتُ بِهِ عَلَیْهِمْ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «صَدَقَ ابْنُ مَسْعُودٍ، زَوْجُکِ وَوَلَدُکِ أَحَقُّ مَنْ تَصَدَّقْتِ بِهِ عَلَیْهِمْ».[13]
ابوسعید خدری س روایت میکند که زینب همسر ابن مسعود آمد و گفت: ای رسول الله! امروز شما دستور به پرداخت زکات دادید و من زیور آلاتی دارم و تصمیم گرفتم که آنها را صدقه دهم، ابن مسعود گمان میکند که او و فرزندش مستحقتر هستند، پیامبر ج فرمود: «ابن مسعود راست گفته است؛ شوهر و فرزندت بیش از دیگران مستحق صدقهی تو هستند».
کسیکه زکات را گرفته است چه بگوید؟
سنت است که زکاتگیرنده برای زکاتدهنده دعا کند و بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ»[14]: «یا الله! بر آنان درود بفرست».
یا بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى آلِ فُلَانٍ»[15]: «یا الله! بر خانوادهی فلانی [زکاتدهنده] درود بفرست».
یا بگوید: «اللَّهُمَّ بَارِکْ فِیهِ وَفِی إِبِلِهِ»[16]: «یا الله! در فلانی و شترانش برکت بده».
هرکس بخواهد زکات مالش را بدهد، وقتی میداند که فلانی مستحق زکات است و زکات را قبول میکند، به او بدهد و نگوید این مال زکات است. اما اگر نمیداند که این فرد مستحق زکات است یا زکات را قبول نمیکند، در چنین حالتی بگوید این مال زکات است.
الله تعالی میفرماید: ﴿إِن تُبۡدُواْ ٱلصَّدَقَٰتِ فَنِعِمَّا هِیَۖ وَإِن تُخۡفُوهَا وَتُؤۡتُوهَا ٱلۡفُقَرَآءَ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ وَیُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیَِّٔاتِکُمۡۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ٢٧١﴾ [البقرة: 271]: «اگر صدقهها را آشکار کنید، چه نیکوست! و اگر آنها را پنهان دارید و به تهیدستان بدهید، برایتان بهتر است و [این گونه صدقۀ خالصانه و پنهانی] از گناهانتان میزداید؛ و [بدانید که در هر حال،] الله به آنچه میکنید آگاه است».
زکات فطر: صدقهای است که بر فرد مسلمان در پایان ماه رمضان واجب میگردد.
انواع زکات
زکاتی که در شریعت پرداخت آن واجب است، بر سه نوع میباشد:
اول: زکات (پاک کردن) نفس: منظور این است که انسان نفس خود را با اعمال نیک پاک نماید و از گناهان و اعمال زشت و بد با توبه پاکیزه گرداند.
الله تعالی میفرماید: ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا١٠﴾ [الشمس: 9-10]: «بیتردید، هر کس نفس خود را [از گناهان] پاک کند، رستگار میشود. و هر کس آن را [با گناه] آلوده سازد، یقیناً زیانکار میشود».
دوم: زکات بدن: منظور از زکات بدن، صدقه فطر (یا فطریه) در آخر ماه رمضان است. صدقه فطر برای روزهدار پاکی از چیزهای بیهوده و حرفهای زشت است و برای بینوایان (مساکین) غذایی است که شامل یک صاع میباشد. و در این جا منظور همین نوع است.
سوم: زکات مال: زکات مال بر کسانی واجب است که اموالشان به حد نصاب برسد و این رکن سوم از ارکان اسلام است که پیشتر ذکر نمودیم.
الله زکات فطر را مشروع قرار داده است تا روزهدار را از گناه سخنان بیهوده و ناشایست پاک و پاکیزه گرداند و برای مساکین غذایی باشد که در روز عید از گدایی کردن بینیاز شوند و با ثروتمندان در شادی عید شریک گردند.
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ج زَکَاةَ الْفِطْرِ طُهْرَةً لِلصَّائِمِ مِنَ اللَّغْوِ وَالرَّفَثِ، وَطُعْمَةً لِلْمَسَاکِینِ، مَنْ أَدَّاهَا قَبْلَ الصَّلَاةِ، فَهِیَ زَکَاةٌ مَقْبُولَةٌ، وَمَنْ أَدَّاهَا بَعْدَ الصَّلَاةِ، فَهِیَ صَدَقَةٌ مِنَ الصَّدَقَاتِ.[17]
ابن عباس ب میگوید: رسول الله ج زکات فطر را به عنوان پاککنندهی روزهدار از سخنان لغو و نادرستى که گفته است و به عنوان اینکه براى افراد مسکین غذایى باشد، فرض نمود. هرکس آن را قبل از نماز (عید) پرداخت کند؛ زکاتى است که مورد قبول واقع شده است و هرکس بعد از نماز بدهد، یکى از صدقات به شمار مىرود.
زکات فطر بر هر فرد مسلمان واجب است؛ مذکر (جنس مرد) یا مؤنث، آزاد یا برده، کوچک یا بزرگ که به اندازه یک صاع بیشتر از مصرف مخارج روزانه خود و افراد مسلمانی که پرداخت مخارجشان برایش الزامی است، داشته باشد. و مستحب است که از طرف جنین داخل شکم مادر فطریه بدهند.
عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیَّ س یَقُولُ: کُنَّا نُخْرِجُ زَکَاةَ الفِطْرِ صَاعًا مِنْ طَعَامٍ، أَوْ صَاعًا مِنْ شَعِیرٍ، أَوْ صَاعًا مِنْ تَمْرٍ، أَوْ صَاعًا مِنْ أَقِطٍ، أَوْ صَاعًا مِنْ زَبِیبٍ. [18]
ابوسعید خدری س میگوید: ما (در زمان رسول الله ج) یک صاع طعام یا یک صاع جو یا یک صاع خرما یا یک صاع کشک یا یک صاع کشمش را صدقه فطر میدادیم.
زکات فطر با غروب خورشید آخرین روز ماه رمضان بر هر فرد مسلمان واجب میشود، اما اگر پدر از طرف خانواده و دیگر افراد با اجازه و رضایتشان پرداخت کند، جایز و مأجور است.
1- وقت پرداخت فطریه از غروب خورشید در شب عید فطر تا قبل از نماز عید است و بهتر است که در روز عید قبل از نماز، فطریه را بدهند اما زودتر از این ندهند.
و جایز است که یک یا دو روز قبل از عید بدهند. و هرکس بعد از نماز عید، فطریه خود را بدهد برایش یکی از صدقات به شمار میرود و گنهکار میشود. مگر اینکه عذر معتبری داشته باشد. اگر بدون عذر، دادن فطریه را بعد از روز عید بدهد گنه کار میشود. اما اگر عذر داشته باشد، گنه کار نمیشود و قضایی آن را پرداخت کند.
2- در پرداخت فطریه جایز است که مؤسسههای خیریه و مراکز اسلامی را وکیل خود قرار دهند و این دو حالت دارد:
اول: مؤسسه خیریه نماینده مردم باشد که زکات را تحویل آنها میدهند یا به آنها پولی معادل قیمت فطریه را تحویل میدهند مؤسسههای خیریه فطریه را خریداری و توزیع میکنند که غالبا به همین صورت است؛ به این ترتیب بر مؤسسههای خیریه واجب است که قبل از نماز عید، فطریه را به مستحقان آن برسانند.
دوم: مؤسسههای خیریه هم نماینده زکات دهنده است و هم نماینده فقیر، به این صورت که وکیل از طرف ثروتمند است، چون زکات مال خود را به مؤسسه تحویل داده است و نماینده فقیر از آن جهت به حساب میآید که از طرف حاکم مسلمان مکلف است که به نیازهای فقیر رسیدگی کند. به این ترتیب بر حسب نیاز، زکات فطر را قبل از نماز عید به مستحقش برساند و جایز است که تا بعد از عید به تأخیر بیفتد، چون نماینده فقیر است، به ویژه زمانی که اسم فقیر در لیست نیازمندان مورد حمایت مؤسسه خیریه ثبت شده باشد.
مقدار زکات فطر
پرداخت زکات فطر از هر نوع مالی که غذای مصرفی منطقه باشد مانند: گندم، جو، خرما، کشمش، کشک، برنج، ذرت و....جایز است. اما بهتر است از همان غذایی که برای فقیر نفع بیشتری داشته باشد، فطریه را بدهند.
مقدار فطریه یک صاع به وزن (2.400) دو کیلو و چهارصد گرم است، که به فقیر همان شهری پرداخت کند که فطریه در آن بر فرد واجب شده است. باید توجه داشت که دادن قیمت فطریه جایز نیست و فقرا و مساکین از کسان دیگر بیشتر به دادن فطریه اختصاص دارند.
عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ج زَکَاةَ الفِطْرِ صَاعًا مِنْ تَمْرٍ، أَوْ صَاعًا مِنْ شَعِیرٍ عَلَى العَبْدِ وَالحُرِّ، وَالذَّکَرِ وَالأُنْثَى، وَالصَّغِیرِ وَالکَبِیرِ مِنَ المُسْلِمِینَ، وَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُؤَدَّى قَبْلَ خُرُوجِ النَّاسِ إِلَى الصَّلاَةِ.[19]
ابن عمر ب مىگوید: رسول الله ج زکات فطر را یک صاع خرما یا یک صاع جو، بر افراد مسلمان؛ برده و آزاد، مرد و زن، کوچک و بزرگ فرض نمود و دستور داد که قبل از بیرون رفتن براى نماز پرداخت شود.
صدقهی مستحبی این است که به خاطر رضای الله به دیگران کمک مالی کنند.
اسلام به خاطر ترحم به تنگدستان و همدردی با فقیران به انفاق و کمک مالی تشویق نموده است تا انفاق کنندگان پاداش و اجر چند برابر به دست آورند و به اخلاق پیامبران در بخشش و نیکوکاری آراسته شوند.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَیۡرٖ فَلِأَنفُسِکُمۡۚ وَمَا تُنفِقُونَ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ ٱللَّهِۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِنۡ خَیۡرٖ یُوَفَّ إِلَیۡکُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تُظۡلَمُونَ﴾ [البقرة: 272]: «و [ای مؤمنان،] آنچه از مال [خود] انفاق میکنید، به سودِ خودتان است و [به یاد داشته باشید که] جز برای رضایت الله انفاق نکنید؛ و آنچه از مال انفاق میکنید، [پاداش آن] به طور کامل و تمام به شما داده میشود و [هرگز] به شما ستم نخواهد شد».
صدقهی مستحبی در هر وقت که از مخارج خود و افراد تحت سرپرستی خود، مالی اضافه داشته باشد، سنت است. اما در برخی اوقات و احوال به دادن صدقه تأکید شده است:
از نظر زمانی: در رمضان و ده روز اول ذیحجه تأکید شده است.
و در وقتهایی مانند نیاز افراد به کمک، برخی اوقات که نیازمندان به کمک بیشتری نیاز دارند مثل زمستان و برخی اوقات مثل زمان خشکسالی، گرسنگی، گرفتار شدید و.... کمک کردن به نیازمندان تأکید شده است.
دادن صدقه درحالت سلامتی از زمان بیماری ثواب و فضیلت بیشتری دارد و در حالت سختی از حالت آسایش بیشتر ثواب دارد به شرط اینکه برای رضای الله باشد.
الله تعالی میفرماید: ﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا٨ إِنَّمَا نُطۡعِمُکُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُکُورًا٩﴾ [الإنسان: 8-9]: «و غذا را با اینکه [نیاز و] دوست دارند به مستمند و یتیم و اسیر میبخشند. [و در دل میگویند:] «ما فقط به خاطر الله به شما غذا میدهیم؛ نه از شما پاداشی میخواهیم و نه سپاسی».
بیشترین ثواب را صدقهای دارد که به خویشاوندی بدهند که در باطن با فرد دشمنی میکند.
1 - الله تعالی میفرماید: ﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُم بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ سِرّٗا وَعَلَانِیَةٗ فَلَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٢٧٤﴾ [البقرة: 274]: «کسانی که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّکُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِینَ١٣٣﴾ [آل عمران: 133]: «و به سوی آمرزش پروردگارتان و بهشتی بشتابید که گسترۀ آن [به اندازۀ] آسمانها و زمین است [و] برای پرهیزگاران مهیا شده است».
3- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ تَصَدَّقَ بِعَدْلِ تَمْرَةٍ مِنْ کَسْبٍ طَیِّبٍ، وَلاَ یَقْبَلُ اللَّهُ إِلَّا الطَّیِّبَ، وَإِنَّ اللَّهَ یَتَقَبَّلُهَا بِیَمِینِهِ، ثُمَّ یُرَبِّیهَا لِصَاحِبِهِ، کَمَا یُرَبِّی أَحَدُکُمْ فَلُوَّهُ، حَتَّى تَکُونَ مِثْلَ الجَبَلِ».[20]
ابوهریره س میگوید: پیامبر ج فرمود: «هرکس به اندازه یک خرما از مال حلال صدقه دهد،- و الله فقط صدقهای را قبول میکند که از مال حلال باشد- الله متعال، آن را به دست راست خویش میگیرد و آن را برای صاحبش چنان پرورش میدهد که مثل کوه، بزرگ میشود؛ همانطور که شما، کره اسب خود را پرورش میدهید».
عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: أَعْتَقَ رَجُلٌ مِنْ بَنِی عُذْرَةَ عَبْدًا لَهُ عَنْ دُبُرٍ، فَبَلَغَ ذَلِکَ رَسُولَ اللهِ ج فَقَالَ: «أَلَکَ مَالٌ غَیْرُهُ؟» فَقَالَ: لَا، فَقَالَ: «مَنْ یَشْتَرِیهِ مِنِّی؟» فَاشْتَرَاهُ نُعَیْمُ بْنُ عَبْدِ اللهِ الْعَدَوِیُّ بِثَمَانِ مِائَةِ دِرْهَمٍ، فَجَاءَ بِهَا رَسُولَ اللهِ ج فَدَفَعَهَا إِلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: «ابْدَأْ بِنَفْسِکَ فَتَصَدَّقْ عَلَیْهَا، فَإِنْ فَضَلَ شَیْءٌ فَلِأَهْلِکَ، فَإِنْ فَضَلَ عَنْ أَهْلِکَ شَیْءٌ فَلِذِی قَرَابَتِکَ، فَإِنْ فَضَلَ عَنْ ذِی قَرَابَتِکَ شَیْءٌ فَهَکَذَا وَهَکَذَا» یَقُولُ: فَبَیْنَ یَدَیْکَ وَعَنْ یَمِینِکَ وَعَنْ شِمَالِکَ.[21]
جابر س روایت میکند که: مردی از بنیعُذره بردهای را مدبر نمود (گفت بعد از مرگ من آزاد هستی)، این خبر به رسول الله ج رسید. (خطاب به آن مرد) فرمود: «آیا مالی غیر از این برده داری؟» گفت: خیر. رسول الله اعلام کرد: «چه کسی این برده را از من میخرد؟» نعیم بن عبدلله عدوی آن را به هشتصد درهم خرید، رسول الله ج آن پول را آورد و به آن مرد داد. سپس خطاب به وی گفت: «(در صدقه دادن) اول از خودت شروع کن، اگر از تو چیزی اضافه شد به خانوادهات بده، اگر از خانوادهات اضافه شد به خویشاوندانت بده و اگر از خویشاوندانت چیزی اضافه شد، اینگونه و اینگونه - با اشاره به سمت راست و چپ و روبرو (به اطرافیانت) - انفاق کن».
1- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «خَیْرُ الصَّدَقَةِ مَا کَانَ عَنْ ظَهْرِ غِنًى، وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ».[22]
ابوهریره س روایت میکند که رسول الله ج فرمود: «بهترین صدقه، آن است که مازاد بر احتیاج (از روی بینیازی و بیش از نیاز صدقه دهنده) باشد، و (صدقه را) از کسی آغاز کن که تحت سرپرستی تو است».
2- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّهُ قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَیُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: «جُهْدُ الْمُقِلِّ، وَابْدَأْ بِمَنْ تَعُولُ».[23]
ابوهریره س میگوید: گفتند ای رسول الله! چه صدقهای بیشتر فضیلت دارد؟ فرمود: «صدقهای که یک انسان فقیر و نادار در حد توانش میدهد؛ و (صدقه را) از کسی آغاز کن که تحت سرپرستی تو است».
برای زن جایز است که از خانه شوهر وقتی میداند شوهرش راضی است، صدقه بدهد و نصف ثواب صدقه به زن میرسد.
و اگر میداند شوهرش راضی نیست حرام است که از خانهاش صدقه بدهد، اما در صورتی که شوهر یا سرعبادت به او اجازه بدهد، برایش به اندازهی شوهر پاداش داده خواهد شد.
برای پیامبر و بنیهاشم و موالی (بردگان آزاد شدهی) آنها، دادن از مال زکات جایز نیست اما اگر فقیر باشند، از صدقات مستحبی برایشان رواست.
دادن صدقه در حد توان در هنگام توبه مستحب است.
عَنْ کَعْبَ بْنَ مَالِکٍ س –فِی قِصَّةِ تَوبَتِهِ- وَفِیهِ-: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ مِنْ تَوْبَتِی أَنْ أَنْخَلِعَ مِنْ مَالِی صَدَقَةً إِلَى اللَّهِ، وَإِلَى رَسُولِهِ ج؟ قَالَ: «أَمْسِکْ عَلَیْکَ بَعْضَ مَالِکَ، فَهُوَ خَیْرٌ لَکَ»، قُلْتُ: فَإِنِّی أُمْسِکُ سَهْمِی الَّذِی بِخَیْبَرَ.[24]
کعب بن مالک س در داستان توبهاش روایت میکند که گفتم: ای رسول الله! به خاطر پذیرفته شدن توبهام، میخواهم اموالم را در راه الله و رسولش، صدقه دهم. رسول الله ج فرمود: «مقداری از اموالت را برای خود، نگه دار. این، برایت بهتر است». گفتم: پس سهمیهام از غنایم «خیبر» را نگه میدارم.
به کافری که با مسلمانان در حال جنگ نباشد، دادن صدقه به هدف به دست آوردن دلش و بر طرف نمودن نیازش جایز است و به فرد صدقه دهنده پاداش داده خواهد شد.
و سیر نمودن هر موجود زندهای از انسان و حیوان ثواب دارد.
کمک کردن به گدا در حدی که نیازش بر طرف شود، سنت است و کمک به کسیکه دست نیاز دراز میکند، هر چند کم باشد سنت است.
عَنْ جَدَّتِهِ أُمِّ بُجَیْدٍ ل قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ، الْمِسْکِینَ لَیَقُومُ عَلَى بَابِی، فَمَا أَجِدُ لَهُ شَیْئًا أُعْطِیهِ إِیَّاهُ، فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنْ لَمْ تَجِدِی لَهُ شَیْئًا تُعْطِینَهُ إِیَّاهُ إِلَّا ظِلْفًا مُحْرَقًا، فَادْفَعِیهِ إِلَیْهِ فِی یَدِهِ».[25]
ام بُجَید ل روایت میکند که به پیامبر ج گفتم: اى رسول الله! صلی الله علیک، گاهى مسکینی به درب خانهام میآید و من چیزى را در خور او نمىیابم تا به او بدهم. رسول الله ج به او فرمود: «حتی اگر چیزی جز پاچه سوختهیى نیافتی همان را به دستش بده».
1- عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا یَزَالُ الرَّجُلُ یَسْأَلُ النَّاسَ، حَتَّى یَأْتِیَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَیْسَ فِی وَجْهِهِ مُزْعَةُ لَحْمٍ».[26]
عبدالله بن عمر ب میگوید: رسول الله ج فرمود: «شخصی همیشه دست گدایی پیش این و آن دراز میکند. تا روز قیامت درحالی حشر میشود که هیچ گوشتی در چهرهاش نیست».
2- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ سَأَلَ النَّاسَ أَمْوَالَهُمْ تَکَثُّرًا، فَإِنَّمَا یَسْأَلُ جَمْرًا فَلْیَسْتَقِلَّ أَوْ لِیَسْتَکْثِرْ».[27]
ابوهریره س میگوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس برای افزایش مال و ثروت، از مردم گدایی کند، در حقیقت، اخگر آتش دوزخ را درخواست کرده است؛ حالا میخواهد کم یا زیاد جمع کند».
برای چه کسی گدایی کردن جایز است؟
دست نیاز و گدایی دراز کردن به سوی کسی جز حاکم مسلمان جایز نیست یا در حالت نیاز شدید مانند: اینکه بار قرض سنگینی بر فردی تحمیل میشود یا به خشکسالی سختی گرفتار میشود یا به فقر و تنگدستی مبتلا میگردد که چیزی کافی برای سیر کردن شکمش پیدا نمیکند. اگر در غیر این صورتها گدایی کند، حرام است.
عَنْ سَمُرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الْمَسَائِلُ کُدُوحٌ یَکْدَحُ بِهَا الرَّجُلُ وَجْهَهُ، فَمَنْ شَاءَ أَبْقَى عَلَى وَجْهِهِ، وَمَنْ شَاءَ تَرَکَ، إِلَّا أَنْ یَسْأَلَ الرَّجُلُ ذَا سُلْطَانٍ، أَوْ فِی أَمْرٍ لَا یَجِدُ مِنْهُ بُدًّا».[28]
سمره س روایت میکند که پیامبر ج فرمود: «گدایی و درخواستِ کمک مالی از دیگران، خراشی است که شخص، روی صورتش ایجاد میکند؛ هرکس میخواهد بر چهرهاش چیزی از گوشت نگه دارد، (از گدایی کردن خودداری کند) و هرکس میخواهد (با گدایی کردن گوشتی) باقی نگذارد؛ مگر این که شخص، - حقّ خود را- از پادشاه - یا هر مسئولی- مطالبه نماید یا درخواستش دربارهی مسألهای ضروری و گریزناپذیر باشد [و به اندازه بر طرف شدن نیاز کمک بگیرد]».
زیاد صدقه دادن در راههای خیر سنت است و موجب حفظ و زیاد شدن مال فرد میشود و نیاز فقرا و مساکین را برطرف میگرداند و اجر و پاداش صدقه دهنده افزایش خواهد یافت و به اخلاق انبیا آراسته میگردد.
1- الله تعالی میفرماید: ﴿مَّثَلُ ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖۗ وَٱللَّهُ یُضَٰعِفُ لِمَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ٢٦١﴾ [البقرة: 261]: «مَثَل [اجر و ثواب] کسانی که اموال خود را در راه الله انفاق میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه میرویانَد که در هر خوشه یکصد دانه است؛ و الله برای هر کس بخواهد [پاداش او را] چند برابر میکند و الله گشایشگرِ داناست».
2- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَا مِنْ یَوْمٍ یُصْبِحُ الْعِبَادُ فِیهِ، إِلاَّ مَلَکَانِ یَنْزِلانِ، فَیَقُولُ أَحَدُهُمَا: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُنْفِقًا خَلَفًا، وَیَقُولُ الآخَرُ: اللَّهُمَّ أَعْطِ مُمْسِکًا تَلَفًا».[29]
ابوهریره س روایت میکند که پیامبر ج فرمود: «هر روز که بندگان شب را به صبح میرسانند، دو فرشته پایین میآیند؛ یکی از آنها میگوید: یا الله! به کسیکه انفاق میکند، عوض بده. و دیگری میگوید: یا الله! به بخیل و کسیکه از انفاق کردن خودداری میکند، ضرر و زیان برسان».
مشرکی که مسلمان شود ثواب صدقات قبل از اسلام را دریافت میکند
عَنْ حَکِیمِ بْنِ حِزَامٍ س قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَرَأَیْتَ أَشْیَاءَ کُنْتُ أَتَحَنَّثُ بِهَا فِی الجَاهِلِیَّةِ مِنْ صَدَقَةٍ أَوْ عَتَاقَةٍ، وَصِلَةِ رَحِمٍ، فَهَلْ فِیهَا مِنْ أَجْرٍ؟ فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «أَسْلَمْتَ عَلَى مَا سَلَفَ مِنْ خَیْرٍ».[30]
از حکیم بن حزام س روایت است که گفت: ای رسول الله! من در زمان جاهلیت، کارهای نیکی از قبیل صدقه دادن، آزاد کردن غلام و صلهی رحم را به خاطر تقرب به الله، انجام میدادم. آیا برای آنها اجری به من میرسد؟ پیامبر ج فرمود: «برکت همان کارهای خیر بود که مشرف به اسلام شدی».
صدقه یکی از عبادات است که آداب و شرایطی دارد و مهمترین آنها به شرح ذیل است:
1- صدقه باید خالصانه برای رضای الله باشد و آن را با ریا و شهرت طلبی آلوده نکند:
الله تعالى میفرماید: ﴿وَیُطۡعِمُونَ ٱلطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِۦ مِسۡکِینٗا وَیَتِیمٗا وَأَسِیرًا٨ إِنَّمَا نُطۡعِمُکُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُکُورًا٩﴾ [الإنسان: 8-9]: «و غذا را با اینکه [نیاز و] دوست دارند به مستمند و یتیم و اسیر میبخشند. [و در دل میگویند:] «ما فقط به خاطر الله به شما غذا میدهیم؛ نه از شما پاداشی میخواهیم و نه سپاسی».
2- عَنْ عُمَرَ بْنَ الخَطَّابِ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ، وَإِنَّمَا لِکُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى».[31]
عمر بن خطاب س میگوید: از رسول الله ج شنیدم که میفرمود: «اعمال به نیتها بستگی دارد و هرکس نتیجه نیت خود را درمییابد».
2- صدقه از کسب حلال و پاک باشد، چون الله پاک است و فقط چیز پاک و پاکیزه را قبول میکند.
الله تعالى میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا کَسَبۡتُمۡ وَمِمَّآ أَخۡرَجۡنَا لَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِۖ وَلَا تَیَمَّمُواْ ٱلۡخَبِیثَ مِنۡهُ تُنفِقُونَ وَلَسۡتُم بَِٔاخِذِیهِ إِلَّآ أَن تُغۡمِضُواْ فِیهِۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ٢٦٧﴾ [البقرة: 267]: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از چیزهای پاکیزهای که به دست آوردهاید و از آنچه از زمین برای شما برآوردهایم، انفاق کنید؛ و به سراغ [مالِ] ناپاک نروید که از آن انفاق نمایید؛ در حالی که خودتان حاضر به پذیرفتنش نیستید، مگر با چشمپوشى [و بیمیلی] نسبت به آن؛ [پس چگونه چیزی را که برای خود نمیپسندید، برای الله روا میدارید؟] و بدانید که الله بىنیازِ ستوده است».
3- صدقه از بهترین و محبوبترین اموال باشد.
الله تعالى میفرماید: ﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَۚ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیۡءٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ بِهِۦ عَلِیمٞ٩٢﴾ [آل عمران: 92]: «[ای مؤمنان،] هرگز به [منزلت و ثواب] نیکوکاری دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و بیتردید، الله به آنچه انفاق میکنید داناست».
4- در صدقه دادن به دنبال افزون خواهی نباشد و از فخرفروشی و خود بزرگبینی پرهیز کند:
1- الله تعالى میفرماید: ﴿وَلَا تَمۡنُن تَسۡتَکۡثِرُ٦﴾ [المدثر: 6]: «به این هدف بذل و بخشش مکن که افزونطلبی کنی».
2- الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَا تُصَعِّرۡ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمۡشِ فِی ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٖ١٨﴾ [لقمان: 18]: «و [با بیاعتنایی] از مردم روی نگردان و مغرورانه در زمین راه نرو. به راستی که الله هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد».
5- از اموری که موجب ابطال ثواب صدقه شود، مانند: منت گذاشتن و آزار دادن، خودداری کند.
الله تعالى میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُبۡطِلُواْ صَدَقَٰتِکُم بِٱلۡمَنِّ وَٱلۡأَذَىٰ کَٱلَّذِی یُنفِقُ مَالَهُۥ رِئَآءَ ٱلنَّاسِ وَلَا یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۖ فَمَثَلُهُۥ کَمَثَلِ صَفۡوَانٍ عَلَیۡهِ تُرَابٞ فَأَصَابَهُۥ وَابِلٞ فَتَرَکَهُۥ صَلۡدٗاۖ لَّا یَقۡدِرُونَ عَلَىٰ شَیۡءٖ مِّمَّا کَسَبُواْۗ وَٱللَّهُ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلۡکَٰفِرِینَ٢٦٤﴾ [البقرة: 264]: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منت و آزار باطل نکنید همچون کسی که مال خود را برای نمایش دادن به مردم انفاق میکند و به الله و روز قیامت ایمان ندارد؛ پس مَثَل او همچون مَثل سنگ صافی است که رویش [اندکی] خاک نشسته است؛ آنگاه بارانِ تندی بر آن میزند [و همۀ خاکها را از سنگ میشوید] و آن را صاف و [بدون خاک] رها میکند. آنان [= ریاکاران] از آنچه که انجام دادهاند، چیزی به دست نمیآورند؛ و الله گروه کافران را هدایت نمیکند».
6 - صدقه را به صورت پنهانی بدهد نه آشکارا؛ مگر اینکه مصلحتی باشد.
الله تعالى میفرماید: ﴿إِن تُبۡدُواْ ٱلصَّدَقَٰتِ فَنِعِمَّا هِیَۖ وَإِن تُخۡفُوهَا وَتُؤۡتُوهَا ٱلۡفُقَرَآءَ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۚ وَیُکَفِّرُ عَنکُم مِّن سَیَِّٔاتِکُمۡۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِیرٞ٢٧١﴾ [البقرة: 271]: «اگر صدقهها را آشکار کنید، چه نیکوست! و اگر آنها را پنهان دارید و به تهیدستان بدهید، برایتان بهتر است و [این گونه صدقۀ خالصانه و پنهانی] از گناهانتان میزداید؛ و [بدانید که در هر حال،] الله به آنچه میکنید آگاه است».
7- صدقه را با چهرهی خندان و قلبی خوشحال و با احساس رضایت از ادای وظیفهی شرعی در بخشش، بدهد.
عَنْ جَرِیرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا أَتَاکُمُ الْمُصَدِّقُ فَلْیَصْدُرْ عَنْکُمْ وَهُوَ عَنْکُمْ رَاضٍ».
جریر بن عبدالله س روایت میکند که رسول الله ج فرمود: «هرگاه مأمور جمع آوری زکات به نزد شما آمد باید شما رفتاری داشته باشید که از شما راضی باشد».[32]
8 - در پرداخت صدقات باید در حال زندگیاش مبادرت ورزد و صدقه را در جاهایی که احتیاج بیشتر باشد، بدهد و دادن صدقه به خویشاوند محتاج از افراد دیگر بهتر است، چون هم صدقه به حساب میآید و هم رعایت پیوند خویشاوندی.
1 - الله تعالى میفرماید: ﴿وَأَنفِقُواْ مِن مَّا رَزَقۡنَٰکُم مِّن قَبۡلِ أَن یَأۡتِیَ أَحَدَکُمُ ٱلۡمَوۡتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوۡلَآ أَخَّرۡتَنِیٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ قَرِیبٖ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ ٱلصَّٰلِحِینَ١٠﴾ [المنافقون: 10]: «و از آنچه به شما روزی دادهایم، [در راه الله] انفاق کنید، پیش از آنکه مرگ به سراغ یکی از شما آید و بگوید: پروردگارا، ای کاش [مرگ] مرا مدت کمی به تأخیر میانداختی تا [در راه تو] صدقه دهم و از نیکوکاران باشم».
2 - الله تعالى میفرماید: ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُ﴾ [الأنفال: 75]: «و در [حکمِ] کتابِ الله، خویشاوندان [در میراث،] نسبت به یکدیگر سزاوارترند. به راستی که الله به همه چیز داناست».
[1]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 8 و مسلم حدیث شماره 16 با لفظ مسلم
[2]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1463 و مسلم حدیث شماره 982 با لفظ مسلم
[3]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1405 و مسلم حدیث شماره 979 با لفظ بخاری
[4]- بخاری حدیث شماره 1454
[5]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1576 و ترمذی حدیث شماره 623 با لفظ ابوداود
[6]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1405 و مسلم حدیث شماره 979 با لفظ بخاری
[7]- بخاری حدیث شماره 1483
[8]- مؤلف در این جا به نوع خاصی از چک یا سند پولی اشاره کرده است، این درحالی است که انواع دیگر چک و سفته به عنوان جایگزین موقت پول در جوامع مختلف رواج دارد که اگر خالی از ربا باشد، ایرادی ندارد ....[مترجم]
[9]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1460 و مسلم حدیث شماره 990 با لفظ بخاری
[10]- بخاری حدیث شماره 1403
[11]- مسلم حدیث شماره 987
[12]- مسلم حدیث شماره 1072
[13]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1462 و مسلم حدیث شماره 80 با لفظ بخاری
[14]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 4166 و مسلم حدیث شماره 1078
[15]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1497 و مسلم حدیث شماره 1078
[16]- صحیح؛ نسایی حدیث شماره 2458
[17]- حسن؛ ابوداود حدیث شماره 1609 و ابن ماجه حدیث شماره 1827 با لفظ ابوداود
[18]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1506 و مسلم حدیث شماره 985 با لفظ بخاری
[19]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1503 و مسلم حدیث شماره 984 و 986 با لفظ بخاری
[20]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1410 و مسلم حدیث شماره 1014 با لفظ بخاری
[21]- مسلم حدیث شماره 997
[22]- بخاری حدیث شماره 1426
[23]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 8702 و ابوداود حدیث شماره 1677
[24]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2757 و مسلم حدیث شماره 2769 با لفظ بخاری
[25]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1667 و ترمذی حدیث شماره 665 با لفظ ابوداود
[26]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1474 و مسلم حدیث شماره 1040 با لفظ مسلم
[27]- مسلم حدیث شماره 1041
[28]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 20529 و ابوداود حدیث شماره 1639با لفظ ابوداود
[29]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1442 و مسلم حدیث شماره 1010 با لفظ بخاری
[30]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1436 و مسلم حدیث شماره 123با لفظ بخاری
[31]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1 و مسلم حدیث شماره 1907 با لفظ بخاری
[32]- مسلم حدیث شماره 989
عالی بود