اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

6- کتاب حج و عمره

6- کتاب حج و عمره

شامل مباحث ذیل:

1- فقه احکام حج

2- مواقیت

3- احرام

4- فدیه

5- مناسک

6- معنای عمره و احکام آن

7- روش عمره

8- روش حج

9- احکام حج و عمره

10- قربانی

11- نوازل حج و عمره

12- ویژگی‌‌های مساجد سه‌‌گانه

1- فقه احکام حج

حج: عبادتی است برای الله متعال به قصد مکه در وقت مشخص و برای ادای مناسکی مشخص.

حدود حرم مکه

از سمت غرب: تا شمیسی (حدیبیه) می‌‌باشد، از مسیر جده 22 کیلومتر تا مسجدالحرام فاصله دارد.

از سمت شرق: تا ضفه وادی عُرَنه غربی می‌‌باشد. که 15 کیلومتر با مسجدالحرام فاصله دارد. و راه طائف از آن می‌‌گذرد. و از سمت جعرانه، شرائع المجاهدین تقریبا تا 16 کیلومتر می‌‌باشد.

از سمت شمال: تا التنعیم می‌‌باشد که تقریبا 7 کیلومتر فاصله دارد.

از سمت جنوب: تا اَضاة لین در مسیر یمن می‌‌باشد که تقریبا 12 کیلومتر فاصله دارد.

ویژگی‌‌های مسجدالحرام

تمام مسجدالحرام حرم است. و بزرگ‌ترین مسجد دنیا می‌‌باشد. الله متعال کعبه را به عنوان اولین خانه‌‌ای که در زمین برای مردم ایجاد شد، در مسجدالحرام قرار داد. و آن ‌‌را قبله‌‌ی تمام مساجد دنیا از هر سو تعیین کرد و مبارک و سبب هدایت انسان‌‌ها قرار داد.

نماز در مسجد کعبه و تمام مساجد واقع در حرم، برتر است از صد هزار نماز که در حوزه‌‌ی حرم خوانده نشود. جز اینکه نماز در مسجد کعبه افضل و بهتر است چون نمازگزاران بیش‌تر بوده و به قبله نزدیک‌‌تر است.

و این فضل بزرگی است که الله متعال به کعبه اختصاص داده است و آن ‌‌را برای مردم مکان انجام مناسک و محل عبادت و حرم الهی قرار داده است که نه در آن خونی ریخته می‌‌شود و نه صیدی شکار می‌‌شود و نه گمشده کسی برداشته می‌‌شود و نه گیاهی در آن بریده می‌‌شود و وارد شدن مشرکان به آن جایز نیست و گناه و نافرمانی در آن بسیار بزرگ است.

حرم و مشاعر آن همان مسجدالحرام هستند که الله متعال آن‌‌ را برای تمام مسلمانان وقف نموده است و همگی در آن یکسان هستند.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ ٱلَّذِی جَعَلۡنَٰهُ لِلنَّاسِ سَوَآءً ٱلۡعَٰکِفُ فِیهِ وَٱلۡبَادِۚ وَمَن یُرِدۡ فِیهِ بِإِلۡحَادِۢ بِظُلۡمٖ نُّذِقۡهُ مِنۡ عَذَابٍ أَلِیمٖ٢٥ [الحج: 25]. «بی‌گمان، کسانى که کفر ورزیدند و [مانند ماجرای حدیبیه، مردم را] از راه الله بازمى‌دارند [عذابی دردناک در پیش دارند]؛ و مسجد الحرام که آن را براى مردم [قبله و عبادتگاه] قرار دادیم، مقیم و مسافر در آن یکسانند؛ و هر کس در آنجا با ستمکاری [و گناه،] انحراف بخواهد، از عذابى دردناک به او می‌چشانیم».

2- الله متعال می‌‌فرماید: «﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ٩٦ فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٧ [آل عمران: 96-97]. «در حقیقت، نخستین خانه‌ای که برای [عبادت] مردم قرار داده شد، همانی است که در مکه قرار دارد که پربرکت و [مایۀ] هدایت جهانیان است. در آن [خانه،] نشانه‌های روشن، [از جمله] مقام ابراهیم است و [دیگر اینکه] هر ‌کس وارد آن [حرم] شود، در امان خواهد بود؛ و بر مردم [واجب] است که براى [عبادتِ] الله قصد آن خانه کنند [البته برای] کسی که توانایی [مالی و جسمی] رفتن به سوی آن را دارد؛ و هر ‌کس [به فریضۀ حج] کفر ورزد، بی‌تردید، الله از جهانیان بی‌نیاز است».

3- عَنْ جَابِرٍ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «صَلَاةٌ فِی مَسْجِدِی أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ صَلَاةٍ فِیمَا سِوَاهُ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَصَلَاةٌ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَفْضَلُ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ فِیمَا سِوَاهُ».[1]

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمود: «نماز خواندن در مسجد من (مسجدالنبی) هزار بار بهتر از نماز خواندن در سایر مساجد است به جز مسجد الحرام؛ و نماز در مسجدالحرام برتر از صد هزار نمازی است که در مساجد دیگر خوانده شود».

4- عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ مَکَّةَ، فَلَمْ تَحِلَّ لِأَحَدٍ قَبْلِی، وَلاَ تَحِلُّ لِأَحَدٍ بَعْدِی، وَإِنَّمَا أُحِلَّتْ لِی سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ، لاَ یُخْتَلَى خَلاَهَا، وَلاَ یُعْضَدُ شَجَرُهَا، وَلاَ یُنَفَّرُ صَیْدُهَا، وَلاَ تُلْتَقَطُ لُقَطَتُهَا، إِلَّا لِمُعَرِّفٍ»، وَقَالَ العَبَّاسُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِلَّا الإِذْخِرَ، لِصَاغَتِنَا وَقُبُورِنَا؟ فَقَالَ: «إِلَّا الإِذْخِرَ».[2]

از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمود: «الله متعال مکه را حرام کرده است و پیش از من بر هیچ‌کس حلال ننموده است و نه بعد از من بر کسی حلال خواهد بود. و برای من فقط ساعتی از روز حلال بوده است. پس گیاهِ‌ ترِ آن بریده نشود و درخت آن قطع نگردد و شکار آن، فراری داده نشود و گم‌شده‌‌ی کسی در آن برداشته نشود مگر کسی‌که صاحب آن‌‌را بشناسد». عباس س گفت: ای رسول الله! (نوعی گیاه) را استثنا کنید؛ زیرا ما آن را در خانه‌ها و قبرهایمان مورد استفاده قرار می‌دهیم. رسول الله ج فرمود: «مگر اذخر». (که کندن آن، اشکالی ندارد).

جایگاه بیت الحرام

الله متعال بیت‌‌الحرام را بزرگ داشته و مسجدالحرام را حیاط آن قرار داده است. و مکه را حیاط مسجدالحرام و حرم را حیاط مکه و مواقیت را حیاط حرم و جزیرة‌‌العرب را حیاط مواقیت قرار داده است. همه این‌ها برای بزرگداشت و گرامی‌‌داشت بیت‌‌الحرام می‌‌باشد. الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ٩٦ فِیهِ ءَایَٰتُۢ بَیِّنَٰتٞ مَّقَامُ إِبۡرَٰهِیمَۖ وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ٩٧ [آل عمران: 96-97]. «در حقیقت، نخستین خانه‌ای که برای [عبادت] مردم قرار داده شد، همانی است که در مکه قرار دارد که پربرکت و [مایۀ] هدایت جهانیان است. در آن [خانه،] نشانه‌های روشن، [از جمله] مقام ابراهیم است و [دیگر اینکه] هر ‌کس وارد آن [حرم] شود، در امان خواهد بود؛ و بر مردم [واجب] است که براى [عبادتِ] الله قصد آن خانه کنند [البته برای] کسی که توانایی [مالی و جسمی] رفتن به سوی آن را دارد؛ و هر ‌کس [به فریضۀ حج] کفر ورزد، بی‌تردید، الله از جهانیان بی‌نیاز است».

محاسن و اسرار حج

1- حج نمودِ عملیِ برادری و وحدت اسلامی می‌‌باشد. چنان‌‌که افراد مختلف با جنسیت‌‌ها و رنگ‌‌ها و زبان‌‌ها و سرزمین‌‌ها و طبقات متفاوت را کنار هم جمع می‌‌کند. و این‌گونه حقیقت عبودیت و بندگی و برادری را به نمایش می‌‌گذارد. تمام حجاج با یک لباس به یک قبله روی می‌‌آورند و تنها یک اله و معبود را عبادت می‌‌کنند.

2- حج مدرسه‌‌ای است که مسلمان در آن تمرین صبر می‌کند و روز قیامت و وحشت آن ‌‌را به یاد می‌‌آورد. در حج لذت بندگی برای الله ﻷ را احساس می‌‌کند. عظمت و بزرگی پروردگارش را می‌‌شناسد و شاهد نیاز انسان‌‌ها به او تعالی می‌‌باشد.

3- حج موسم بزرگی برای کسب پاداش و بخشیده شدن گناهان است. بنده در موسم حج با اقرار به توحید و یگانگی الله متعال و اعتراف به گناهانش و اظهار ناتوانی از ادای حق پروردگارش، در پیشگاه الله متعال قرار می‌‌گیرد. و این‌گونه در حالی از حج باز می‌‌گردد که گناهانش همچون روزی که از مادر متولد شده، پاک می‌‌شود.

4- حج یادآوری وضعیت پیامبران علیهم‌‌الصلاة والسلام و عبادت و دعوت و جهاد و اخلاق آن‌هاست. و نفس انسان برای دوری از خانواده و سرزمین آمادگی پیدا می‌‌کند.

5- حج معیار و میزانی است که مسلمانان به وسیله‌‌ی آن از وضعیت یکدیگر جویا می‌‌شوند. و به علم یا جهل، فقر یا ثروت، راه مستقیم یا انحراف خود پی می‌‌برند. در واقع حج، نمودی از صفات آن‌ها و علامت وحدت ایشان می‌‌باشد.

حکم حج

حج رکن پنجم از ارکان اسلام است. و بر هر مسلمان آزاد، بالغ، عاقل و توانا به محض فراهم شدن شرایط آن یک‌‌بار در تمام عمر واجب است.

حج در سال نهم هجری فرض شد. رسول الله ج یک حج به جای آورد و آن حجة‌‌الوداع بود.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ [آل عمران: 97]. «و بر مردم [واجب] است که براى [عبادتِ] الله قصد آن خانه کنند [البته برای] کسی که توانایی [مالی و جسمی] رفتن به سوی آن را دارد؛ و هر ‌کس [به فریضۀ حج] کفر ورزد، بی‌تردید، الله از جهانیان بی‌نیاز است».

2- عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ الْإِسْلَامَ بُنِیَ عَلَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أَنَّ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَإِقَامِ الصَّلَاةِ، وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ، وَصِیَامِ رَمَضَانَ، وَحَجِّ الْبَیْتِ».[3]

از ابن عمر ب روایت است که پیامبر ج فرمود: «اسلام بر پنج پایه بنا شده است: گواهی اینکه معبود بر حقی جز الله نیست، اقامه‌‌ی نماز، پرداختن زکات، روزه‌‌ی رمضان و حج بیت الله الحرام».

بر چه کسی حج فرض است

حج بر کسی‌که قادر به ادای آن باشد، واجب است. یعنی کسی‌که از جسمی سالم برخوردار باشد و توانایی سفر دارد و برای ادای حج و بازگشت، توشه‌‌ی کافی و وسیله‌‌ی لازم را در اختیار داشته باشد. البته پس از پرداختن قرض‌‌هایی که وقت پرداخت آن‌ها فرا رسیده است و نفقات شرعی که در برابر خانواده بر عهده‌‌ی اوست. بنابراین کسی‌که توانایی مالی و جسمی داشته باشد، حج بر او لازم و واجب است و کسی‌که توانایی مالی دارد و از صحت جسمی برخوردار نیست، بر او واجب است کسی را به نیابت از خود به حج بفرستد. و کسی‌که توانایی جسمی دارد اما از عهده‌‌ی مخارج آن بر نمی‌‌آید، حج بر او واجب نیست. و کسی‌که نه توانایی مالی و نه جسمی دارد، حج بر او واجب نیست.

و برای کسی‌که مالی برای حج کردن ندارد، جایز است به مقدار مخارج حج از اموال زکات دریافت کند و حج را به جای آورد؛ زیرا حج از مصادیق «فی سبیل‌‌ الله» از اصناف زکات است.

و اگر کسی حج بر او واجب شده بمیرد و حج نکرده باشد، از اموال وی مالی را به اندازه‌‌ی مخارج حج جدا می‌‌کنند تا کسی به نیابت از او حج کند. و حج بر زن واجب نیست مگر زمانی که محرمی به همراه داشته باشد. چون پدر، همسر، پسر و...

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ [آل عمران: 97]. «و بر مردم [واجب] است که براى [عبادتِ] الله قصد آن خانه کنند [البته برای] کسی که توانایی [مالی و جسمی] رفتن به سوی آن را دارد؛ و هر ‌کس [به فریضۀ حج] کفر ورزد، بی‌تردید، الله از جهانیان بی‌نیاز است».

فضل حج و عمره

1- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: سُئِلَ النَّبِیُّ ج أَیُّ الأَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: «إِیمَانٌ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ» قِیلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» قِیلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «حَجٌّ مَبْرُورٌ».[4]

ابوهریره س می‌‌گوید: از پیامبر ج سوال شد، برترین اعمال کدام است؟ فرمود: «ایمان به الله و رسولش». گفته شد: پس از آن چه؟ فرمود: «جهاد در راه الله». گفته شد: پس از آن چه؟ فرمود: «حجی که نیک انجام شده باشد».

2- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «مَنْ حَجَّ لِلَّهِ فَلَمْ یَرْفُثْ، وَلَمْ یَفْسُقْ، رَجَعَ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».[5]

ابوهریره س می‌‌گوید: از پیامبر ج شنیدم که فرمود: «هرکس به هدف رضای الله حج نماید و (در زمان حج) از آمیزش جنسی و مقدمات آن پرهیز کند و مرتکب معصیت نشود، چنان از گناه پاک می‌‌شود که گویی تازه از مادر متولد شده است».

3- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «الْعُمْرَةُ إِلَى الْعُمْرَةِ کَفَّارَةٌ لِمَا بَیْنَهُمَا، وَالْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ».[6]

ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «انجام مناسک عمره موجب محو شدن گناه‌هاى صغیره‌اى مى‌شود که در بین این عمره و عمره قبلى انجام گرفته است، و حجى که مورد قبول الله قرار گیرد، پاداشى جز بهشت ندارد».

فضل پی در پی انجام دادن حج و عمره

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تَابِعُوا بَیْنَ الحَجِّ وَالعُمْرَةِ، فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الفَقْرَ وَالذُّنُوبَ کَمَا یَنْفِی الکِیرُ خَبَثَ الحَدِیدِ، وَالذَّهَبِ، وَالفِضَّةِ، وَلَیْسَ لِلْحَجَّةِ المَبْرُورَةِ ثَوَابٌ إِلَّا الجَنَّةُ».[7]

از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمود: «پی در پی به حج و عمره بروید؛ زیرا حج و عمره فقر و گناهان را از بین می‌‌برد، چنان‌‌که دَمِ آهنگر ناخالصی آهن و طلا و نقره را می‌‌زداید. و پاداش حجی که نیک انجام شده باشد چیزی جز بهشت نیست».

حج و عمره برای زن بدون محرم

1- یکی از شرط‌‌های واجب شدن حج بر زنان، وجود مَحرمی مانند همسر، پدر، برادر، فرزند یا... می‌‌باشد. اما اگر محرم از حج همراه زن خودداری کند، حج بر زن واجب نیست. و اگر بدون محرم حج کند، گنه‌‌کار است و باید توبه و استغفار کند اما حج وی صحیح است.

2- برای زن جایز نیست که به هدف حج یا چیز دیگری بدون محرم سفر کند چه پیر باشد یا جوان تفاوتی نمی‌‌کند. و یکسان است که زنانی چون وی همراه او باشند یا نه، سفر طولانی باشد یا کوتاه؛ و دلیل آن عمومیت رهنمود نبوی است که می‌‌فرماید: «لاَ تُسَافِرِ المَرْأَةُ إِلَّا مَعَ ذِی مَحْرَمٍ»[8]: «زن نباید بدون محرم سفر کند».

ادای حج و عمره به نیابت از دیگران

برای مسلمانی که خود حج کرده جایز است به نیابت از دیگری حج کند.

و نیز جایز است که به نیابت از دیگری از قبیل مرده، ناتوان، مرد یا زن، عمره به جای آورد.

و کسی‌که از نظر جسمی توانایی ادای مناسک حج را نداشته باشد می‌‌تواند کسی را به نیابت از خود برای حج یا عمره‌‌ی نافله، با پرداخت دستمزد یا بدون آن، برای ادای مناسک بفرستد و بر نایب لازم نیست که هنگام ادای مناسک از محظورات احرام خودداری کند.

و کسی‌که به نیابت از دیگری به دلیل کهنسالی یا بیماری لاعلاج یا به نیابت از مُرده حج ‌‌کند، می‌‌تواند از هریک از مواقیت، احرام ببندد و لازم نیست که از شهر و سرزمین کسی‌که به نیابت از او حج می‌‌کند، سفر حج را آغاز کند.

عَنْ بُرَیْدَةَ س قَالَ: بَیْنَا أَنَا جَالِسٌ عِنْدَ رَسُولِ اللهِ ج إِذْ أَتَتْهُ امْرَأَةٌ، فَقَالَتْ: إِنِّی تَصَدَّقْتُ عَلَى أُمِّی بِجَارِیَةٍ، وَإِنَّهَا مَاتَتْ، قَالَ: فَقَالَ: «وَجَبَ أَجْرُکِ، وَرَدَّهَا عَلَیْکِ الْمِیرَاثُ» قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللهِ، إِنَّهُ کَانَ عَلَیْهَا صَوْمُ شَهْرٍ، أَفَأَصُومُ عَنْهَا؟ قَالَ: «صُومِی عَنْهَا» قَالَتْ: إِنَّهَا لَمْ تَحُجَّ قَطُّ، أَفَأَحُجُّ عَنْهَا؟ قَالَ: «حُجِّی عَنْهَا».[9]

بُرَیده س می‌‌گوید: نزد رسول الله ج نشسته بودم که زنی آمد و گفت: من کنیزی را به عنوان صدقه به مادرم دادم و حال او (مادرم) فوت کرده است. رسول الله ج فرمود: «پاداش خود را دریافت خواهی کرد و آن کنیز به عنوان میراث به تو باز خواهد گشت». وی گفت: ای رسول الله، او یک ماه روزه‌‌ی قضایی بدهکار است. آیا می‌توانم به جای او روزه بگیرم؟ رسول الله ج فرمود: «به جای مادرت روزه بگیر». باز گفت: او هیچ‌گاه حج نکرده، می‌‌توانم به نیابت از او حج کنم؟ رسول الله ج فرمود: «به نیابت از مادرت حج کن».

احرام زنی که در عادت ماهیانه یا نفاس است

برای زنی که دوره‌‌ی عادت ماهیانه یا خونریزی بعد از زایمان (نفاس) را سپری می‌‌کند، جایز است غسل کند و برای حج یا عمره احرام ببندد و بر احرام خود باقی بماند و مناسک حج را انجام دهد. اما طواف بیت‌‌الله نکند تا اینکه پاک شود، بعد غسل کند و مناسک را کامل کند. سپس از احرام خارج شود. اما اگر برای عمره احرام بست منتظر بماند تا پاک شود، سپس غسل کند و مناسک عمره را به جای آورده و پس از آن از احرام خارج شود.

حج و عمره کودک نابالغ

1- اگر کودکی برای حج احرام ببندد، حج وی نافله محسوب شده و صحیح است. هرچند کودکی مُمَیز و تصرفات وی همچون زنان و مردان بالغ باشد. اما اگر خردسال باشد، «ولیِ» وی از جانب او احرام می‌‌بندد و طواف نموده و سعی بین صفا و مروه را انجام داده و از طرف او رمی جمرات را نیز انجام می‌‌دهد. اما بهتر است که این کودک خردسال به اندازه توانش، خود مناسک حج یا عمره را به جای آورد. و اگر پس از این بالغ شد، بر او لازم است که حجی را که شریعت اسلام مقرر داشته به جای آورد.

2- اگر کودکی احرام ببندد اما پس از احرام به دلیل بیماری یا ازدحام بیش از حد و... قادر به اتمام مناسک نباشد، کامل کردن مناسک بر او واجب نیست؛ زیرا مکلف نیست.

و چون مکلف نیست، آغاز مناسک از همان ابتدا بر وی واجب نیست چه برسد به کامل کردن مناسک؛ و اگر در طول ادای مناسک حج، مرتکب محظورات احرام شود، مجازاتی نخواهد داشت.

3- اگر کودکی یا دیوانه‌‌ای حج کرد، حج آن‌ها صحیح است اما پس از اینکه کودک بالغ شد و دیوانه معقول شد بر هردو واجب است که حج را به جای آورند.

4- اگر برده‌‌ی بالغ، خود به تنهایی و یا همراه کسی‌که مخارج وی را بر عهده گرفته حج کند، حجش صحیح است و این حج، او را کفایت می‌‌کند.

5- حج کردن با کودک سنت است و هرکس به همراه کودک حج کند، اَجر و پاداش وی محفوظ است اما اگر ازدحام باشد یا حج کردن به همراه او امری دشوار و مشقت بار باشد، بهتر این است که همراه کودک احرام بسته نشود.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: رَفَعَتِ امْرَأَةٌ صَبِیًّا لَهَا، فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللهِ، أَلِهَذَا حَجٌّ؟ قَالَ: «نَعَمْ، وَلَکِ أَجْرٌ».[10]

ابن عباس ب می‌‌گوید: زنی کودکی را بلند کرده و گفت: ای رسول الله، آیا برای این بچه هم، حج محسوب می‌شود؟ رسول الله ج فرمود: «بله؛ و پاداش آن به تو نیز می‌رسد».

وارد شدن مشرک به مسجد الحرام

جایز نیست مشرک وارد مسجد الحرام شود. و هرکس او را وارد مسجد الحرام کند، گنه‌‌کار است و باید توبه کند و مشرک را از مسجد بیرون کند؛ اما وارد شدن مشرک به مساجد دیگر با در نظر داشتن مصلحت شرعی چون امید اسلام آوردن و هدایت وی جایز است.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَیۡلَةٗ فَسَوۡفَ یُغۡنِیکُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٢٨ [التوبة: 28]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، مشرکان قطعاً پلید‌ند؛ پس نباید بعد از امسال به مسجدالحرام نزدیک شوند؛ و اگر [به خاطر قطع تجارت با آنان] از تنگدستی بیم دارید، [بدانید که] اگر الله بخواهد، شما را از بخشش خویش بی‌نیاز می‌سازد. بی‌تردید، الله دانای حکیم است».

2- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: بَعَثَ النَّبِیُّ ج خَیْلًا قِبَلَ نَجْدٍ، فَجَاءَتْ بِرَجُلٍ مِنْ بَنِی حَنِیفَةَ یُقَالُ لَهُ: ثُمَامَةُ بْنُ أُثَالٍ، فَرَبَطُوهُ بِسَارِیَةٍ مِنْ سَوَارِی المَسْجِدِ، فَخَرَجَ إِلَیْهِ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «أَطْلِقُوا ثُمَامَةَ»، فَانْطَلَقَ إِلَى نَخْلٍ قَرِیبٍ مِنَ المَسْجِدِ، فَاغْتَسَلَ، ثُمَّ دَخَلَ المَسْجِدَ، فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ.[11]

ابوهریره س می‌‌گوید: پیامبر ج سوارانی را به سوی نَجد فرستاد. آنان مردی از طایفه بنوحنیفه که ثمامة بن اثال نام داشت، آوردند و به یکی از ستون‌‌های مسجد بستند. وقتی پیامبر ج نزد وی آمد، فرمود: «ثمامه را آزاد کنید». پس ثمامه به نخلستانی رفت که نزدیک مسجد بود و غسل کرد. سپس وارد مسجد شد و گفت: گواهی می‌‌دهم که معبودی بر حق جز الله نیست و محمد فرستاده‌‌ی اوست.

2- مواقیت

مواقیت: جمع میقات است و عبارت است از مکان عبادت و زمان آن.

حکمت تعیین مواقیت

از آنجا که بیت‌‌‌‌الله‌‌الحرام از جایگاه والا و بزرگی برخوردار است، الله متعال برای آن محدوده‌‌ای مشخص کرده است چنان‌‌که مکه چون دژی برای آن و حرم محدوده آن می‌‌باشد. و برای این حرم، حد و مرزهایی را تعیین کرده است که همان مواقیت می‌‌باشند؛ و برای کسانی‌که قصد حج یا عمره دارند، جایز نیست بدون احرام از این مکان‌‌ها بگذرند. و این از باب تعظیم و بزرگداشت الله متعال و بیت‌‌الله‌‌الحرام و احترام به زیارت کنندگان بیت‌‌الله می‌‌باشد.

اقسام مواقیت

مواقیت دو بخش هستند:

بخش اول: مواقیت زمانی: که عبارتند از ماه‌‌های حج؛ یعنی: شوال، ذوالقعده و ذی‌‌الحجه؛ و عمره را می‌‌توان در هر زمانی انجام داد.

احرام برای حج با فرارسیدن اول شوال آغاز می‌‌شود و پایان وقت احرام برای آن، قبل از طلوع فجر شب عید قربان می‌‌باشد.

تمام اعمال و مناسک حج با غروب خورشید در روز سیزدهم ذی‌‌الحجه به پایان می‌‌رسد. جز طواف وداع و طواف و سعی برای کسانی‌که معذور بوده‌‌اند که به تاخیر انداختن آن‌ها تا پایان ذی‌‌الحجه جایز است.

بخش دوم:

مواقیت مکانی: عبارتند از مکان‌‌هایی که حجاج یا عمره‌‌گزاران از آن‌ها احرام می‌‌بندند. مواقیت مکانی پنج تا هستند:

1- ذوالحُلَیفة: میقات اهل مدینه و کسانی‌که از آن می‌‌گذرند. فاصله آن تا مکه تقریبا 420 کیلومتر است. ذوالحلیفه دورترین میقات از مکه است. نام دیگر آن «وادی العقیق» است و مسجد آن معروف به مسجد شجره می‌‌باشد.

میقات ذوالحلیفه واقع در جنوب مدینه می‌‌باشد. فاصله میان آن و مسجدالنبی 13 کیلومتر است. برای مُحرِم مستحب است که در این وادی مبارک نماز بخواند.

2- جُحفه: میقات اهل شام، ترکیه، مصر، مغرب و کسانی است که با آن در یک راستا قرار دارند. و نیز میقات کسانی است که از این مسیر می‌‌گذرند. جحفه روستایی است در شرق رابغ؛ فاصله‌‌ی آن تا مکه تقریبا 186 کیلومتر است. هم‌‌اکنون مردم از رابغ واقع در غرب جحفه در ساحل دریا احرام می‌‌بندند.

3- یلَملَم: میقات اهل یمن و کسانی است که با آن در یک راستا قرار دارند یا از این مسیر می‌‌گذرند. یلملم کوه و دره است. فاصله‌‌ی آن از مکه تقریبا 120 کیلومتر می‌‌باشد. اکنون مردم از سعدیه واقع در وادی یلملم از جهت ساحل غربی احرام می‌‌بندند.

4- قَرن المنازل: میقات اهل نجد و طائف و کسانی‌که با آن در یک راستا قرار دارند یا از آن می‌‌گذرند. امروزه به «السیل الکبیر» مشهور است. فاصله‌‌ی آن تا مکه تقریبا 75 کیلومتر است. و «وادی مَحرَم» بالای قرن المنازل است و مسیر منطقه «هَدا» به سوی مکه از آن می‌‌گذرد.

5- ذات عِرق: میقات اهل عراق و کسانی‌که با آن در یک راستا می‌‌باشند یا از آن می‌‌گذرند. و آن نیز دره‌‌ای است که «الضریبة» نیز نامیده می‌‌شود. فاصله آن تا مکه تقریبا 100 کیلومتر است.

- کسانی‌که در فاصله‌‌ی میان مواقیت و مکه سکونت می‌‌کنند، از مکه احرام می‌‌بندند.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: وَقَّتَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِأَهْلِ المَدِینَةِ ذَا الحُلَیْفَةِ، وَلِأَهْلِ الشَّأْمِ الجُحْفَةَ، وَلِأَهْلِ نَجْدٍ قَرْنَ المَنَازِلِ، وَلِأَهْلِ الیَمَنِ یَلَمْلَمَ، فَهُنَّ لَهُنَّ، وَلِمَنْ أَتَى عَلَیْهِنَّ مِنْ غَیْرِ أَهْلِهِنَّ لِمَنْ کَانَ یُرِیدُ الحَجَّ وَالعُمْرَةَ، فَمَنْ کَانَ دُونَهُنَّ، فَمُهَلُّهُ مِنْ أَهْلِهِ، وَکَذَاکَ حَتَّى أَهْلُ مَکَّةَ یُهِلُّونَ مِنْهَا. [12]

ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله ج میقات اهل مدینه را ذوالحُلَیفه، میقات اهل شام را جُحفه و میقات اهل نجد را قَرن المَنازل و میقات اهل یمن را یَلَمْلَم مشخص نمود. این میقات‌ها، هم برای ساکنان این مناطق است و هم برای کسانی‌که از این راه‌ها عازم حج و عمره هستند. و کسانی‌که بعد از میقات‌‌ها (یعنی بین میقات و مکه ساکن هستند) از هرجا که بخواهند می‌‌توانند احرام ببندند. چنان‌‌که برای اهل مکه، شهر مکه میقات احرام است».

گذشتن از میقات بدون احرام

1- برای کسی‌که نیت حج یا عمره دارد جایز نیست بدون احرام از مواقیت بگذرد. و هرکس بدون احرام از آن‌ها گذر کند، باید بازگشته و از مواقیت احرام بندد.

2- کسی‌که از میقات بگذرد و نیت حج یا عمره نداشته باشد و پس از گذشتن از مواقیت نیت حج یا عمره کند، از هرجا که نیت کرده احرام می‌‌بندد. مگر در مورد عمره مفرده؛ کسی‌که به مکه آمده و در مکه و منطقه حرم نیت عمره کند باید به خارج از محدوده‌‌ی حرم رفته و از آنجا احرام بندد. (الحل= خارج حدود حرم) و اگر از منطقه حل نیت کند، از هرجا که نیت کرده، احرام می‌‌بندد.

میقات کسانی‌که در فاصله‌‌ی مواقیت و مکه ساکن هستند

میقات کسانی‌که در این فاصله ساکن هستند، برای حج یا عمره یا هردوی آن‌ها، منزل‌‌شان یا محلی که نیت می‌‌کنند می‌‌باشد.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: إِنَّ النَّبِیَّ ج وَقَّتَ لِأَهْلِ المَدِینَةِ ذَا الحُلَیْفَةِ، وَلِأَهْلِ الشَّأْمِ الجُحْفَةَ، وَلِأَهْلِ نَجْدٍ قَرْنَ المَنَازِلِ، وَلِأَهْلِ الیَمَنِ یَلَمْلَمَ، هُنَّ لَهُنَّ، وَلِمَنْ أَتَى عَلَیْهِنَّ مِنْ غَیْرِهِنَّ مِمَّنْ أَرَادَ الحَجَّ وَالعُمْرَةَ، وَمَنْ کَانَ دُونَ ذَلِکَ، فَمِنْ حَیْثُ أَنْشَأَ حَتَّى أَهْلُ مَکَّةَ مِنْ مَکَّةَ.[13]

از ابن عباس ب روایت است که پیامبر ج برای ساکنان مدینه، ذوالحلیفه؛ برای اهل شام، جحفه و برای اهل نجد، قرن المنازل و برای اهل یمن یلملم را به عنوان میقات مشخص نمود. این میقات‌ها برای ساکنان این مناطق و کسانی است که از این مناطق می‌‌گذرند و نیت حج و عمره دارند و کسانی‌که در فاصله‌‌ی میقات‌ها و مکه ساکن هستند، از هرجا که بخواهند می‌‌توانند احرام بندند. چنان‌‌که برای اهل مکه، مکه میقات احرام است».

میقات کسی‌که عازم مکه است

1- کسی‌که اهل مکه نیست و نیت حج یا عمره دارد، از میقاتی که از آن می‌‌گذرد احرام می‌‌بندد. اگر نیت حج قِران یا اِفراد داشت، طواف نموده و سعی صفا و مروه را به جای می‌‌آورد، سپس در حال احرام باقی می‌‌ماند تا اینکه رَمی جمرات را انجام دهد و روز عید سرش را بتراشد.

و اگر نیت حج تمتع داشته باشد، مناسک عمره را کامل می‌کند سپس لباسش را می‌‌پوشد (احرامش را به پایان می‌‌برد) و پس از آن در روز هشتم ذی‌‌الحجه از مکه برای حج احرام می‌‌بندد و به سوی منا خارج می‌‌شود.

جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ب أَنَّهُ حَجَّ مَعَ النَّبِیِّ ج یَوْمَ سَاقَ البُدْنَ مَعَهُ، وَقَدْ أَهَلُّوا بِالحَجِّ مُفْرَدًا، فَقَالَ لَهُمْ: «أَحِلُّوا مِنْ إِحْرَامِکُمْ بِطَوَافِ البَیْتِ، وَبَیْنَ الصَّفَا وَالمَرْوَةِ، وَقَصِّرُوا، ثُمَّ أَقِیمُوا حَلاَلًا، حَتَّى إِذَا کَانَ یَوْمُ التَّرْوِیَةِ فَأَهِلُّوا بِالحَجِّ، وَاجْعَلُوا الَّتِی قَدِمْتُمْ بِهَا مُتْعَةً»، فَقَالُوا: کَیْفَ نَجْعَلُهَا مُتْعَةً، وَقَدْ سَمَّیْنَا الحَجَّ؟ فَقَالَ: «افْعَلُوا مَا أَمَرْتُکُمْ، فَلَوْلاَ أَنِّی سُقْتُ الهَدْیَ لَفَعَلْتُ مِثْلَ الَّذِی أَمَرْتُکُمْ، وَلَکِنْ لاَ یَحِلُّ مِنِّی حَرَامٌ حَتَّى یَبْلُغَ الهَدْیُ مَحِلَّهُ» فَفَعَلُوا.[14]

جابر بن عبدالله ب می‌‌گوید: زمانی که پیامبر ج شتران هَدی را همراه داشت، با او به حج رفتم. مردم نیت حج اِفراد کرده بودند. رسول الله ج به آن‌ها فرمود: «پس از طواف کعبه و سعی بین صفا و مروه و کوتاه کردن موی سر، از احرام خارج ‌شوید. بعد در حالت حلال (خارج از احرام) بمانید تا آنکه روز هشتم ترویه (ذوالحجه) فرا رسد. روز هشتم برای حج احرام ببندید و اعمال قبل را عمره به حساب آورید». مردم گفتند: ای رسول الله چگونه آن اعمال را عمره به حساب آوریم درحالی‌‌که نیت حج کرده بودیم؟ رسول الله ج فرمود: «آنچه دستور می‌‌دهم انجام دهید. اگر من با خود قربانی نیاورده بودم، چنان‌‌که به شما دستور می‌‌دهم، عمل می‌‌کردم. ولی تا زمانی که قربانی ذبح نکنم، هیچ حرامی برای من حلال نخواهد شد». و مردم طبق دستور رسول الله ج عمل کردند.

2- هرکس برای حج یا عمره به مکه برود و مناسک را به طور کامل انجام دهد و پس از آن نیت عمره‌‌ای دیگر برای خود یا به نیابت از دیگری کند، لازم است که از محدوده حرم خارج شده، مثلا به منطقه تنعیم رفته و از آنجا برای عمره احرام ببندد.

اما چون پس از عمره نیت حج داشته باشد از همان مکانی که در مکه هست، احرام می‌‌بندد.

عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّهَا أَهَلَّتْ بِعُمْرَةٍ، فَقَدِمَتْ وَلَمْ تَطُفْ بِالْبَیْتِ حَتَّى حَاضَتْ، فَنَسَکَتِ الْمَنَاسِکَ کُلَّهَا، وَقَدْ أَهَلَّتْ بِالْحَجِّ، فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ ج: یَوْمَ النَّفْرِ «یَسَعُکِ طَوَافُکِ لِحَجِّکِ وَعُمْرَتِکِ» فَأَبَتْ، فَبَعَثَ بِهَا مَعَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ إِلَى التَّنْعِیمِ، فَاعْتَمَرَتْ بَعْدَ الْحَجِّ».[15]

از عایشه ل روایت است که می‌‌گوید: احرام عمره بسته بودم ولی طواف کعبه نکرده بودم که حیض (دچار عادت ماهانه) شدم، اما همه مناسک دیگر را انجام داده بودم. حال آن‌که به قصد حج احرام بسته بودم. پیامبر ج در روز دوم از ایام تشریق به من فرمود: «طواف تو برای حج و عمره بسنده می‌‌کند». چون بازگشتم مرا با عبدالرحمن به تنعیم فرستاد و بعد از حج، ادای عمره کردم.

احرام بستن در هواپیما

کسی‌که به نیت حج یا عمره یا هردو سوار هواپیما می‌‌شود، چون هواپیما در راستای یکی از مواقیت قرار گرفت، احرام می‌‌بندد و لباس احرام می‌‌پوشد و نیت احرام می‌‌کند. اما اگر لباس احرام به همراه نداشت، با ازار و ردایی از هر جنس مانند ملحفه و ... احرام می‌‌بندد. و اگر این هم میسر نبود، لباسش را ازار نموده و شالش را ردا می‌‌کند. اما اگر فقط شلوار و مانند آن به تن داشت، با آن احرام می‌‌بندد. و چون از هواپیما پیاده شد، هر زمان که به لباس‌‌های احرام دسترسی یافت، آن‌ها را می‌‌پوشد.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: خَطَبَنَا النَّبِیُّ ج بِعَرَفَاتٍ، فَقَالَ: «مَنْ لَمْ یَجِدِ الإِزَارَ فَلْیَلْبَسِ السَّرَاوِیلَ، وَمَنْ لَمْ یَجِدِ النَّعْلَیْنِ فَلْیَلْبَسِ الخُفَّیْنِ».[16]

ابن عباس ب می‌‌گوید: رسول الله ج برای ما در عرفات به ایراد خطبه پرداخت و فرمود: «هرکس ازاری نمی‌‌یابد، باید شلوار بپوشد و کسی‌که نعلین نمی‌‌یابد، باید خُف (موزه) بپوشد».

2- برای کسی‌که نیت حج یا عمره دارد، جایز نیست احرام را به تاخیر بیندازد تا اینکه هواپیما در فرودگاه جده فرود آید و از آنجا احرام ببندد. و اگر چنین عمل کند، بر او واجب است که به نزدیک‌‌ترین مواقیت رفته و از آنجا احرام ببندد که نزدیک‌‌ترین مواقیت جحفه است.

3- کسی‌که به نیتی جز حج یا عمره به جده سفر کند، اما در جده نیت عمره پیدا کند، از جده احرام می‌‌بندد. و کسی‌که به هدف کاری و پس از آن عمره گزاردن به جده سفر کند، چون کارش تمام شد از نزدیک‌‌ترین میقات که جحفه است، احرام می‌‌بندد سپس برای ادای عمره به مکه روی می‌‌آورد.

حکم کسی‌که از دو میقات می‌‌گذرد

بر کسی‌که نیت حج یا عمره دارد و از دو میقات می‌‌گذرد، واجب است در اولین میقات احرام ببندد. بنابراین اگر مصری یا شامی و مغربی یا اهل اروپا و امریکا و افریقا قبل از گذشت از میقات اصلی‌‌اش که جحفه است، از میقات اهل مدینه بگذرد، از ذوالحلیفه احرام می‌‌بندد و برای او جایز نیست که احرام را به تاخیر بیندازد تا اینکه به میقاتش یعنی جحفه برسد؛ زیرا مواقیت برای ساکنان هر منطقه و نیز کسانی‌که از آن می‌‌گذرند و نیت حج یا عمره دارند، مقرر شده است.

3- احرام

احرام: عبارت است از نیت وارد شدن به مناسک حج یا عمره.

حکمت احرام

الله متعال برای بیت‌‌الحرام حرم و مواقیتی قرار داده است و کسی‌که قصد وارد شدن به حرم دارد نمی‌‌تواند از آن‌ها بگذرد مگر با وصف معین و نیت مشخص؛

مکان پوشیدن احرام

سنت این است که لباس احرام پس از غسل کردن در میقات پوشیده شود.

احرام مردها از ازار و ردا و نعلین تشکیل می‌‌شود. و برای کسی‌که منزلش نزدیک میقات است، مانند اهل مدینه و طائف، جایز است که لباس احرام را در خانه‌‌اش بپوشد و از میقات احرام نبندد و برای کسی‌که با هواپیما به مکه می‌‌آید، شرایط چنین است.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: «انْطَلَقَ النَّبِیُّ ج مِنَ المَدِینَةِ بَعْدَ مَا تَرَجَّلَ، وَادَّهَنَ وَلَبِسَ إِزَارَهُ وَرِدَاءَهُ هُوَ وَأَصْحَابُهُ، فَلَمْ یَنْهَ عَنْ شَیْءٍ مِنَ الأَرْدِیَةِ وَالأُزُرِ تُلْبَسُ إِلَّا المُزَعْفَرَةَ الَّتِی تَرْدَعُ عَلَى الجِلْدِ، فَأَصْبَحَ بِذِی الحُلَیْفَةِ رَکِبَ رَاحِلَتَهُ حَتَّى اسْتَوَى عَلَى البَیْدَاءِ، أَهَلَّ هُوَ وَأَصْحَابُهُ وَقَلَّدَ بَدَنَتَهُ، وَذَلِکَ لِخَمْسٍ بَقِینَ مِنْ ذِی القَعْدَةِ.[17]

از عبدالله بن عباس ب روایت است که می‌‌گوید: رسول الله ج همراه اصحاب خود و پس از اینکه سرش را روغن مالیده و شانه زد و ازار و ردای احرام پوشید، از مدینه به راه افتاد. و پوشیدن هیچ لباسی را منع نکرد مگر پارچه‌‌ای که آغشته به زعفران شده بود و اثرش بر روی بدن باقی می‌‌ماند. رسول الله ج شب را در ذوالحلیفه گذراند و هنگام صبح، سوار بر مرکب به راه افتاد و هنگامی‌که به «بَیداء» رسید، او و اصحابش لبیک گفتند. رسول الله ج گردنبندی به گردن هَدی (حیوانی که به شکرانه حج در مکه ذبح می‌‌شود) خود انداخت و آن ‌‌را نشان کرد. در آن وقت پنج روز به پایان ماه ذی‌‌القعده مانده بود».

کیفت احرام

1- سنت است کسی‌که نیت احرام بستن برای حج یا عمره دارد، غسل و نظافت کند، با بهترین خوشبویی بدن و نه لباسش را خوشبو کند، ازار و ردای سفید و پاک -این لباس نباید دوخته شده باشد- و نعلین بپوشد. و برای زن سنت است که برای احرام غسل کند هرچند که در عادت ماهیانه یا نفاس باشد. و هر لباسی که بدنش را به ‌‌طور کامل می‌‌پوشاند، بپوشد و از پوشیدن لباسی که باعث جلب توجه شود و نیز لباس تنگ و لباسی که در آن شباهت به مردان یا کفار باشد، پرهیز کند و نقاب و دستکش نپوشد.

2- سنت است در صورت امکان، پس از نماز فرض یا نفل احرام ببندد. و در قلب نیت وارد شدن به مناسک حج یا عمره کند. و سنت است که احرام بسته و لبیک‌‌گویان پس از نماز در مسجد باشد. یا اگر امکان داشت و سواری مستقل داشت رو به قبله کند. سنت است که قبل از لبیک گفتن برای مناسک، به حمد و تسبیح و تکبیر الله متعال مشغول باشد.

3- سنت است که مُحرم نوع مناسکش را ذکر کند. چنان‌‌که عمره‌‌گزار می‌‌گوید: «لَبَّیْکَ عُمْرَةً» و کسی‌که نیت حج اِفراد دارد می‌‌گوید: «لَبَّیْکَ حَجًّا» و کسی‌که نیت حج قِران دارد می‌‌گوید: «لَبَّیْکَ عُمْرَةً وَحَجًّا» و اگر نیت حج تمتع داشته باشد، می‌گوید: «لَبَّیْکَ عُمْرَةً».

شرط نمودنِ خارج شدن از مناسک به هنگام عذر

اگر فرد بالغی برای حج یا عمره احرام ببندد، بر وی لازم است که مناسک حج را به پایان برساند. اما بر کودک واجب نیست که مناسک را به اتمام برساند؛ زیرا مکلف نیست و ملزم به ادای واجبات نمی‌‌باشد.

اما اگر مُحرم بیمار باشد یا از چیزی ترس و واهمه داشته باشد، سنت است که به هنگام احرام بستن برای ادای مناسک بگوید: «اگر مانعی مرا از ادامه‌‌ی مناسک بازداشت، خارج شدن من از احرام، هنگام ایجاد مانع است». پس اگر در طول ادای مناسک چیزی مانع ادامه‌‌ی انجام مناسک شد، یا بیماری وی افزایش یافت، از احرام خارج شده و لازم نیست قربانی دهد. اما اگر مُحرم این مساله را شرط نکرد و عذری مانع انجام مناسک شد، بر وی واجب است که قربانی را ذبح کند و بعد از تراشیدن سر از احرام خارج شود.

1-       الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۖ وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَکُمۡ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡیُ مَحِلَّهُ [البقرة: 196]. «و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد».

2- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج عَلَى ضُبَاعَةَ بِنْتِ الزُّبَیْرِ، فَقَالَ لَهَا: «لَعَلَّکِ أَرَدْتِ الحَجَّ؟» قَالَتْ: وَاللَّهِ لاَ أَجِدُنِی إِلَّا وَجِعَةً، فَقَالَ لَهَا: «حُجِّی وَاشْتَرِطِی، وَقُولِی: اللَّهُمَّ مَحِلِّی حَیْثُ حَبَسْتَنِی».[18]

 عایشه ل می‌‌گوید: رسول الله ج نزد ضُباعَه دختر زبیر رفت و به او فرمود: «گویا قصد حج داری؟» ضباعه گفت: سوگند به الله که من، همیشه بیمار هستم. رسول الله ج به او فرمود: به حج برو و چنین شرط کن و بگو: «یا الله! بیرون شدنم از احرام همان جایی است که تو مرا از ادامه‌‌ی مناسک باز داری».

نماز خواندن به هنگام احرام

برای کسی‌که نیت حج یا عمره دارد، سنت است بعد از نماز احرام ببندد. اگر وقت نماز فرض بود، ابتدا نماز بخواند و پس از آن احرام ببندد. و اگر وقت نماز فرض نبود، دو رکعت نماز نفل بخواند و پس از آن احرام ببندد.

رسول الله ج پس از نماز فرض و نفل از ذوالحلیفه احرام بست.

عَنِ ابْنَ عَبَّاسٍ ب إِنَّهُ سَمِعَ عُمَرَ س یَقُولُ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج بِوَادِی العَقِیقِ یَقُولُ: «أَتَانِی اللَّیْلَةَ آتٍ مِنْ رَبِّی، فَقَالَ: صَلِّ فِی هَذَا الوَادِی المُبَارَکِ وَقُلْ: عُمْرَةً فِی حَجَّةٍ».[19]

 از ابن عباس ب روایت است که از عمر شنید که می‌‌گفت: در وادی عقیق، از رسول الله ج شنیدم که می‌فرمود: «امشب قاصدی از جانب پروردگارم آمد و گفت: در این وادی مبارک (وادی عقیق) نماز بخوان و نیت کن که عمره و حج را با هم انجام دهی».

صفت تلبیه

1- سنت است که مُحرم پس از احرام و هنگامی‌که سوار بر مرکب یا وسیله نقلیه شد، بعد از حمد الله متعال و تسبیح و تکبیر بگوید: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لاَ شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالمُلْکَ، لاَ شَرِیکَ لَکَ».[20]

2- از ابوهریره س روایت است که می‌‌گوید: یکی از صیغه‌‌های تلبیه گفتن رسول الله ج چنین بود؛ «لَبَّیْکَ إِلَهَ الْحَقِّ».[21]

فضل تلبیه

سنت است که مُحرم زیاد تلبیه بگوید؛ زیرا تلبیه شعار و نشانه‌‌ی حج و عمره است.

مردان با صدای بلند تلبیه می‌‌گویند و زنان نیز در صورت عدم خوف فتنه بلند می‌‌گویند. گاهی لبیک می‌‌گویند و گاهی لااله الا الله و گاهی تکبیر؛ در عمره، با ورود به محدوده‌‌ی حرم، تلبیه قطع می‌‌شود و در حج به هنگام رَمی جمره در روز عید قطع می‌‌شود.

عَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یُلَبِّی إِلَّا لَبَّى مَنْ عَنْ یَمِینِهِ، أَوْ عَنْ شِمَالِهِ مِنْ حَجَرٍ، أَوْ شَجَرٍ، أَوْ مَدَرٍ، حَتَّى تَنْقَطِعَ الأَرْضُ مِنْ هَاهُنَا وَهَاهُنَا».[22]

از سهل بن سعد س روایت است که رسول الله ج فرمود: «هر مسلمانی که لبیک می‌‌گوید، تمام چیزهایی که در اطراف او هستند، از قبیل سنگ و درخت و خانه، لبیک می‌‌گویند. تا این‌که وارد این محدوده از فلان تا فلان جا شود».

آنچه بر حجاج واجب است

بر حج‌‌گزار و عمره‌‌گزار واجب است که مناسک را همچون عمل رسول الله ج یا اوامرش انجام دهد. تا اینکه حج یا عمره‌‌ی وی مورد قبول واقع شود. بر حج‌‌گزار یا عمره‌‌گزار واجب است که در انجام انواع عبادات و دوری از امور حرام تلاش کند و زبانش را از دروغ و غیبت و جر و بحث و جدال و اخلاق ناپسند حفاظت کند. و دوست نیک و صالح اختیار کند و برای حج و عمره‌‌اش مال حلال تهیه ببیند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞۚ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ ٱلۡحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی ٱلۡحَجِّۗ وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُونِ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٧ [البقرة: 197]. «[موسمِ] حج در ماه‌های مشخصی است [از آغاز شوال تا دهم ذی‌حجه]؛ پس کسی‌ که در این ماه‌ها حج را [بر خود] واجب گردانَد، [باید بداند که] در حج، آمیزش جنسی و [ارتکابِ] گناه و درگیری [و جدال، روا] نیست؛ و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، الله آن را می‌داند؛ و [خوراک و پوشاک مورد نیاز حج را برای خود فراهم کنید و] توشه برگیرید [ولی به یاد داشته باشید که] به راستی، بهترین توشه، پرهیزگاری است؛ و ای خردمندان، از من پروا کنید».

محظورات احرام

محظورات احرام عبارتند از اعمالی که بر مُحرم به سبب احرام ممنوع است.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب أَنَّ رَجُلًا قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا یَلْبَسُ المُحْرِمُ مِنَ الثِّیَابِ؟ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لاَ یَلْبَسُ القُمُصَ، وَلاَ العَمَائِمَ، وَلاَ السَّرَاوِیلاَتِ، وَلاَ البَرَانِسَ، وَلاَ الخِفَافَ إِلَّا أَحَدٌ لاَ یَجِدُ نَعْلَیْنِ، فَلْیَلْبَسْ خُفَّیْنِ، وَلْیَقْطَعْهُمَا أَسْفَلَ مِنَ الکَعْبَیْنِ، وَلاَ تَلْبَسُوا مِنَ الثِّیَابِ شَیْئًا مَسَّهُ الزَّعْفَرَانُ أَوْ وَرْسٌ».[23]

از عبدالله بن عمر ب روایت است که مردی گفت: ای رسول الله! مُحرم چه لباسی می‌‌پوشد؟ رسول الله ج فرمود: «پیراهن، عمامه، شلوار، بُرنُس[24] و موزه نمی‌‌پوشد؛ مگر کسی‌که کفشی نیابد. چنین کسی می‌تواند موزه‌ها را از زیر استخوان قوزک پا، قطع نماید و بپوشد. همچنین لباسی که به آن زعفران یا وَرْس آغشته شده، نپوشید».

- برای مردان جایز نیست که با جوراب و خُف احرام ببندند مگر زمانی که دمپایی نداشته باشند که در این صورت خف می‌‌پوشند و آن‌ها را قطع نمی‌‌کند؛ زیرا قطع کردن خف منسوخ است. و منظور از خف، پوششی از جنس پوست و مانند آن است؛ و جوراب لباسی از جنس پنبه و مانند آن می‌‌باشد؛ و هردو قوزک‌‌ها را می‌‌پوشانند.

- امور ذیل بر مرد و زن مُحرم حرام است:

1- تراشیدن مو یا کوتاه کردن آن؛

2- کوتاه کردن ناخن‌‌ها؛

3- پوشیدن سر برای مردان؛

4- پوشیدن لباس دوخته شده برای مردان؛

لباس دوخته شده می‌‌تواند پیراهن، شلوار، دستکش، خف برای مردان، عمامه و عرقچین و از این قبیل باشد.

5- استفاده کردن از عطر یا بخور در بدن یا لباس به هر صورتی؛

6- کشتن شکار حیوانِ وحشیِ حلالِ خشکی یا شکار کردن آن؛

7- عقد و نکاح؛

8- پوشیده شدن صورت زن با نقاب یا روبند؛ و پوشیده شدن دست‌‌های وی با دستکش؛

9- آمیزش مرد با زن در غیر از فرج؛ اگر مرد انزال شود، حج و احرامش باطل نمی‌‌شود اما مرتکب گناه بزرگی شده است و باید غسل و توبه و استغفار کند و مناسک را کامل کند؛

10- آمیزش جنسی (جماع)؛ از میان محظورات احرام، گناه این مورد از همه بیش‌تر است؛

11- جماع و فسق و جدال و دشمنی.

- هرکس مرتکب یکی از این امور ممنوع شود، چه از روی جهل یا فراموشی یا اجبار، گناه و فدیه‌‌ای بر او نیست و باید فورا دست از آن‌ها بکشد. و هرکس یکی از این امور ممنوع جز جماع و فسق و جدال را عالمانه و عمدا و به اختیار به دلیل عذری چون اذیت و آزار یا بیماری مرتکب شود، باید به اصطلاح «فدیه‌‌الاذی» را بپردازد و گناهی بر او نیست. و اگر یکی از آن‌ها را بدون عذر یا نیازی مرتکب شود، گنه‌‌کار است و بر وی پرداخت فدیه‌‌ای که در نصوص آمده و توبه و بلافاصله دست کشیدن از آن امرِ ممنوع واجب است.

حکم کسی‌که در حال احرام جماع می‌‌کند

کسی‌که برای حج یا عمره احرام بسته و در این حالت جماع کند، دو حالت دارد:

الف) اگر از روی جهل یا فراموشی یا اجبار با همسرش جماع کند، گناه و فدیه‌‌ای بر او نخواهد بود و مناسک وی صحیح است.

ب) اگر عمدا در حالت احرام با همسرش جماع کند، گناه بزرگی را مرتکب شده است و مناسک وی در معرض ابطال می‌‌باشد؛ زیرا از حدود الهی تجاوز کرده و حرمت احرام را شکسته و باعث هتک حرمت مناسک شده است. بنابراین بر او واجب است که از این گناه بزرگ توبه کند.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ٱلۡحَجُّ أَشۡهُرٞ مَّعۡلُومَٰتٞۚ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ ٱلۡحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی ٱلۡحَجِّۗ وَمَا تَفۡعَلُواْ مِنۡ خَیۡرٖ یَعۡلَمۡهُ ٱللَّهُۗ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُونِ یَٰٓأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٧ [البقرة: 197]. «[موسمِ] حج در ماه‌های مشخصی است [از آغاز شوال تا دهم ذیحجه]؛ پس کسی‌ که در این ماه‌ها حج را [بر خود] واجب گردانَد، [باید بداند که] در حج، آمیزش جنسی و [ارتکابِ] گناه و درگیری [و جدال، روا] نیست؛ و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، الله آن را می‌داند؛ و [خوراک و پوشاک مورد نیاز حج را برای خود فراهم کنید و] توشه برگیرید [ولی به یاد داشته باشید که] به راستی، بهترین توشه، پرهیزگاری است؛ و ای خردمندان، از من پروا کنید».

2- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَحْدَثَ فِی أَمْرِنَا هَذَا مَا لَیْسَ فِیهِ، فَهُوَ رَدٌّ».[25]

 عایشه ل می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس در این امر ما (دین و شریعت اسلامی) چیز جدیدی ایجاد کند که در آن وجود نداشته است، آن عمل مردود است».  

تفاوت میان مرد و زن در احرام

چنان‌‌که پیش‌‌تر گذشت، مرد و زن در بخش امور ممنوعه (محظورات) یکسان هستند مگر در پوشیدن لباس دوخته شده؛ چنان‌‌که زن می‌‌تواند هر لباسی را که دوست دارد بپوشد به شرط این‌که مزین و باعث جلب توجه نباشد و از پوشیدن نقاب یا روبند پرهیز کند و سرش را می‌‌پوشاند و چون در حضور مردان بیگانه بود، با روسری چهره‌‌اش را می‌‌پوشاند. و از پوشیدن دستکش خودداری می‌‌کند. اما پوشیدن زیور آلات برای وی مباح است.

وقت خارج شدن از مناسک (تحلل)

1- در تحلل اول در حج، همه چیز برای حج‌‌گزار حلال می‌‌شود، مگر زنان؛ و با رمی جمره‌‌ی عقبه و تراشیدن سر میسر می‌‌شود. و چون طواف خانه کند همه چیزهایی که با احرام بر او حرام شده بود، حلال می‌‌شوند حتی زنان؛ و هرکس قربانی آورده باشد، خارج شدن وی از احرام، وابسته به قربانی کردن و رمی و تراشیدن سر است.

2- خارج شدن از احرام در عمره بعد از طواف و سعی بین صفا و مروه و تراشیدن یا کوتاه کردن موها می‌‌باشد.

زن مُحرمی که دچار عادت ماهیانه می‌‌شود

چون زنی که نیت حج تمتع داشته، قبل از طواف حیض شود و ترس فوت حج داشته باشد، احرام حج بسته و وارد مناسک عمره می‌‌شود و این‌گونه حج وی قِران خواهد شد. و معذور نیز چنین می‌‌کند.

زنی که دچار حیض یا نفاس می‌‌شود، همه‌‌ی مناسک حج جز طواف خانه را انجام می‌‌دهد. و اگر زنی به هنگام طواف خانه دچار عادت ماهیانه شد، از احرام خارج شده و در صورتی که وقت برای او تنگ است برای حج احرام می‌‌بندد و وارد مناسک عمره می‌‌شود که در این‌‌صورت حج وی قِران خواهد بود.

کوتاه کردن مو و ناخن‌‌ در حالت احرام

برای مُحرم جایز نیست که موی سرش و یا مویی از بدنش یا ناخنش را کوتاه کند. باقی ماندن موی سر خود یکی از مناسک است و تراشیدن آن نیز همچنین؛

چنانکه الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۖ وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَکُمۡ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡیُ مَحِلَّهُ [البقرة: 196]. «و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد».

 اما کوتاه کردن ناخن و تراشیدن موی بدن بخشی از آلودگی است که الله متعال به دفع آن‌ها پس از خارج شدن از احرام دستور داده است و این بر ممنوع بودن آن در حالت احرام دلالت می‌‌کند.

چنانکه الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ٢٩ [الحج: 29]. «سپس باید آلودگی‌هایشان را برطرف سازند و به نذر‌‌های خویش وفا کنند و [گرداگردِ] این خانۀ کهن [= کعبه] طواف کنند».

و از رسول الله ج نقل نشده که در طول مدت احرامش ناخن کوتاه کرده باشد یا مویی از بدنش گرفته باشد. بنابراین برای مُحرم جایز نیست چیزی از بدنش را بگیرد؛ مگر به دلیل شرعی.

عَنِ جَابِرٍ س قَالَ: رَأَیْتُ النَّبِیَّ ج یَرْمِی عَلَى رَاحِلَتِهِ یَوْمَ النَّحْرِ، وَیَقُولُ: «لِتَأْخُذُوا مَنَاسِکَکُمْ، فَإِنِّی لَا أَدْرِی لَعَلِّی لَا أَحُجُّ بَعْدَ حَجَّتِی هَذِهِ».[26]

جابر س می‌‌گوید: روز عید قربان رسول الله ج را دیدم که سوار بر مرکبش رمی جمرات می‌کرد و می‌‌فرمود: «مناسک‌‌تان (احکام حج‌‌) را (از من) فرا بگیرید؛ زیرا من نمی‌‌دانم (اجلم چه موقع فرا می‌‌رسد) شاید پس از این حَج، حج دیگری نداشته باشم».

آنچه انجام آن برای مُحرم جایز است

1- برای مُحرم جایز است چهارپایانی چون گاو و گوسفند و شتر و مرغ و غیره را ذبح کند.

و برای او کشتن حیوانات موذی در محدوده‌‌ی حرم و خارج از آن جایز است. حیواناتی چون شیر، گرگ، پلنگ، یوزپلنگ، مار، عقرب، موش و هر جانوری موذی همچون مارمولک؛ افضل این است که با یک ضربه کشته شود که در این‌‌صورت صد نیکی برای او خواهد بود. همچنین شکار دریا و غذای آن برای مُحرم جایز است.

الف) الله متعال می‌‌فرماید: ﴿أُحِلَّ لَکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَحۡرِ وَطَعَامُهُۥ مَتَٰعٗا لَّکُمۡ وَلِلسَّیَّارَةِۖ وَحُرِّمَ عَلَیۡکُمۡ صَیۡدُ ٱلۡبَرِّ مَا دُمۡتُمۡ حُرُمٗاۗ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ ٱلَّذِیٓ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ٩٦ [المائدة: 96] «[ای مسلمانان، در حال احرام] صید دریایی و خوراک آن برای شما حلال شده است تا شما [که در مکه مقیم هستید] و کاروانیان [که مسافرند، همگی‌] از آن برخوردار شوید؛ و[لی] تا زمانی که مُحرِم هستید، صید صحرایی بر شما حرام است؛ و از الله که [روز قیامت] نزد او جمع می‌شوید، پروا کنید».

ب) عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «خَمْسٌ فَوَاسِقُ، یُقْتَلْنَ فِی الْحَرَمِ: الْعَقْرَبُ، وَالْفَأْرَةُ، وَالْحُدَیَّا، وَالْغُرَابُ، وَالْکَلْبُ الْعَقُورُ». [27]

عایشه ل می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «پنج نوع از حیوانات را که موذی هستند، می‌توان در حرم کشت: عقرب، موش، باز شکاری، کلاغ  و سگِ هار».

2- برای مُحرم جایز است که پس از احرام غسل کند و سر و لباسش را بشوید و می‌‌تواند لباسش را عوض کند.

و برای او جایز است که انگشتر نقره، عینک، گوشی مخصوص افزایش شنوایی، ساعت مچی و کمربند و کفش بپوشد هرچند دوخته شده باشند. و می‌‌تواند زخمش را پانسمان کند، تزریق کند و آزمایش خون بدهد.

3- برای محرم جایز است گیاهان خوشبو را بو کند و از سایه‌‌ی خیمه و چتر دستی یا سقف ماشین استفاده کند. و نیز می‌‌تواند سرش را بخاراند هرچند مقداری از موهایش بریزد.

کسی‌که نیت قربانی دارد و در ده روز ذی‌‌الحجه حج کند، بر او جایز نیست که در حالت احرام از بدن، مو و ناخش چیزی کوتاه کند. و فقط در صورتی برای او جایز است که موهای سرش را تراشیده یا کوتاه کند که حج وی تمتع باشد؛ زیرا تراشیدن یا کوتاه کردن مو، بخشی از مناسک است.

کسی‌که در حالت احرام بمیرد

کسی‌که در حین مناسک حج یا عمره بمیرد، آنچه از اعمال و مناسک حج یا عمره‌‌ی وی باقی مانده، به نیابت از وی انجام نمی‌‌شود. و با همان لباس احرام دفن می‌‌شود؛ زیرا روز قیامت در حالی حشر خواهد شد که لبیک می‌‌گوید. اما هرکس در حالی بمیرد که هرگز نماز نخوانده است (تارک الصلاة) جایز نیست به نیابت از او حج شود یا صدقه داده شود؛ زیرا با ترک کلی نماز مرتد محسوب می‌‌شود.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب أَنَّ رَجُلًا وَقَصَهُ بَعِیرُهُ وَنَحْنُ مَعَ النَّبِیِّ ج، وَهُوَ مُحْرِمٌ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «اغْسِلُوهُ بِمَاءٍ وَسِدْرٍ، وَکَفِّنُوهُ فِی ثَوْبَیْنِ، وَلاَ تُمِسُّوهُ طِیبًا، وَلاَ تُخَمِّرُوا رَأْسَهُ، فَإِنَّ اللَّهَ یَبْعَثُهُ یَوْمَ القِیَامَةِ مُلَبِّیًا».[28]

از ابن عباس ب روایت است که ما همراه رسول الله ج بودیم که مردی مُحرم بود و شترش باعث شد گردنش شکسته و بمیرد. رسول الله فرمود: «او را با آب و سدر غسل دهید و در دو پارچه کفن کنید و به او مواد خوشبو نزنید و سرش را نپوشانید؛ زیرا الله متعال روز قیامت او را لبیک‌‌گویان حشر می‌نماید».

4- فدیه

ممنوعات احرام از جهت فدیه به سه بخش تقسیم می‌‌شود:

1- آنچه فدیه‌‌ای ندارد مانند عقد و نکاح.

2- آنچه فدیه‌‌اش، جزای مثل است. همچون کشتن شکار خشکی حلال گوشت.

3- آنچه فدیه‌‌اش، «فدیة ‌‌الاذی» می‌‌باشد. و این بخش شامل باقی ممنوعات چون تراشیدن موی سر، استفاده از خوشبویی و ... می‌‌باشد.

و هرکس بیمار یا معذور باشد و نیازمند انجام یکی از ممنوعات احرام جز جماع با همسرش باشد، مانند تراشیدن سر، پوشیدن لباس دوخته شده و ... چنین کرده و در عوض باید «فدیة ‌‌الاذی» را پرداخت کند.

فدیة ‌‌الاذی

فدیه‌‌ای است که محرم در بین سه امر مختار می‌‌باشد:

1- روزه گرفتن.

2- غذا دادن به شش فقیر؛ برای هر فقیر به اندازه نصف صاع برنج یا خرما یا گندم؛ یا یک وعده غذایی برای هر فقیر بر حسب عرف و عادت مرسوم در جامعه.

3- ذبح گوسفند و تقسیم آن میان فقرا؛ و خود نباید از آن چیزی بخورد.

روزه گرفتن در هر مکانی جایز است اما غذا دادن و ذبح کردن، اگر در حرم باشد، باید بین فقرای مکه تقسیم شود.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۖ وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَکُمۡ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡیُ مَحِلَّهُۥۚ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوۡ بِهِۦٓ أَذٗى مِّن رَّأۡسِهِۦ فَفِدۡیَةٞ مِّن صِیَامٍ أَوۡ صَدَقَةٍ أَوۡ نُسُکٖ [البقرة: 196]. «و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد؛ و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی‌ای در سر داشت [که ناچار بود به سبب آن، در حال احرام سر خود را بتراشد،] فدیه بدهد؛ از [قبیل: سه روز] روزه یا صدقه [= اِطعام شش تهیدستِ حرم] یا قربانی کردن گوسفندی [که میان تهیدستانِ حرم تقسیم شود]».

حکم کسی‌که مرتکب یکی از ممنوعات احرام شود

اگر کسی از روی جهل یا فراموشی یا اجبار مرتکب یکی از ممنوعات احرام شود، نه گناهی بر اوست و نه فدیه‌‌ای؛ بلکه باید هرچه زودتر از آن دست بکشد.

اگر کسی عمدا و به خاطر ضرورت و نیازی مرتکب یکی از آن‌ها شود، فدیه‌‌الاذی بر او لازم است و گناهی بر او نیست.

کسی‌که عمدا و بدون عذر و ضرورتی مرتکب یکی از ممنوعات احرام جز آمیزش با همسرش شود، گنه‌‌کار است و فدیة ‌‌الاذی بر او واحب می‌‌شود و باید توبه و استغفار کند.

کسی‌که در حالت احرام مُحتلم شود (ناخواسته و در خواب انزال شود) نه گناهی بر اوست و نه فدیه‌‌ای، بلکه باید غسل کند و مناسک حج یا عمره را به پایان ببرد.

فدیه‌‌ی کشتن شکار خشکی

هرکس شکار خشکی را عمدا و در حالت احرام بکشد، اگر مثل آن شکار وجود داشته باشد، مخیر است مانند آن‌‌ را ذبح کند و بین فقرای مکه تقسیم کند یا اینکه مبلغ آن ‌‌را سنجیده و با توجه به مبلغ آن غذایی را تهیه دیده و به هر فقیری نصف صاع بدهد. یا اینکه در برابر غذای هر فقیری روزه بگیرد.

و اگر شکار چنان بود که مانندی نداشت، مبلغ آن‌‌ را سنجیده و با توجه به آن، بین روزه گرفتن و غذا دادن فقرا مختار خواهد بود.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡتُلُواْ ٱلصَّیۡدَ وَأَنتُمۡ حُرُمٞۚ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنکُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ یَحۡکُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ هَدۡیَۢا بَٰلِغَ ٱلۡکَعۡبَةِ أَوۡ کَفَّٰرَةٞ طَعَامُ مَسَٰکِینَ أَوۡ عَدۡلُ ذَٰلِکَ صِیَامٗا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمۡرِهِۦۗ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَۚ وَمَنۡ عَادَ فَیَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنۡهُۚ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ٩٥ [المائدة: 95]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در حال احرام، شکار را نکشید؛ و هر ‌یک از شما که به عمد آن را بکشد، باید همانند آنچه که کشته است، کفاره‌ای از چارپایان بدهد؛ [به شرطی] که دو نفر عادل از شما [برابریِ ارزشِ] آن را تأیید کنند و [آنگاه آن کفاره را به صورت] قربانی به [مستمندان پیرامون] کعبه برساند؛ یا [معادلِ بهای آن را] به تهیدستان [حرم] غذا دهد یا [اگر توان مالى نداشت] معادل آن را [به ازای هر فقیر، یک روز] روزه بگیرد تا کیفر عمل خود را بچشد. الله آنچه را که [پیش از این تحریم] گذشته است عفو نمود؛ و[لی] هر کس [به این گناه] بازگردد، [بداند که] الله از او انتقام می‌گیرد؛ و الله شکست‌ناپذیرِ انتقام‌گیرنده است».

شکاری که مانند دارد و شکاری که بی‌‌مانند است

1- شکاری که مانند دارد: فدیه شترمرغ یک شتر چاق و فربه است. فدیه هریک از گورخر، گاومیش، بز کوهی و گوزن یک گاو است. فدیه کفتار یک قوچ است. فدیه آهو یک بز است. فدیه خرگوش رومی و سوسمار، یک بچه بز است. فدیه‌‌ی موش صحرایی یک بچه بز است. فدیه خرگوش یک بزغاله ماده زیر یک سال است.

فدیه‌‌ی شکار کبوتر و مانند آن یک گوسفند است. و فدیه‌‌ی شکار حیوانات دیگر بر مبنای رای و نظر دو مرد عادل و ماهر در این زمینه، تعیین می‌‌گردد.

2- شکاری که بی‌‌مانند است: در این‌‌صورت قیمت شکار سنجیده شده و با مبلغ آن غذایی خریداری شده و به هر فقیری یک مد از آن داده می‌‌شود. یا اینکه در برابر هر مد یک روز روزه گرفته می‌‌شود.

قطع درخت حرم و کشتن شکار آن

1- بر مُحرم و غیر مُحرم، قطع کردن درخت و گیاهی که در حرم مکه وجود دارد، حرام است مگر گیاه اِذخِر و آنچه انسان‌‌ها می‌‌کارند که فدیه‌‌ای ندارد. و کشتن شکار حرم حرام است و چون آن‌‌را شکار کند، باید فدیه بپردازد.

2- کشتن شکار حرم مدینه حرام است و نیز قطع درخت آن؛ اما در آن‌ها فدیه نیست. اما کسی‌که شکار مدینه را بکشد، تعزیر می‌‌شود و گنه‌‌کار است. از گیاه و علف آن به اندازه نیاز استفاده می‌‌شود. و در دنیا هیچ حرمی جز این دو حرم نیست.

تکرار یکی از ممنوعات احرام

هرکس به کرات یکی از ممنوعات احرام را مرتکب شود، تنها یک فدیه می‌‌پردازد؛ بر خلاف شکار حرم که در برابر هر شکار، یک فدیه می‌‌پردازد.

و هرکس در احرام چندین امر ممنوع را مرتکب شود، مثلا سرش را بتراشد و خوشبویی استفاده کند، در برابر هریک از این ممنوعات باید فدیه بپردازد.

عقد و نکاح به هنگام احرام حرام است و صحیح نیست؛ اما فدیه ندارد و رجوع از آن صحیح است.

اقسام خون‌‌هایی که در حج و عمره ریخته می‌‌شود

خون‌‌های واجب در حج و عمره به چهار بخش تقسیم می‌‌شوند:

1- خون (دَم) تمتع و قِران؛ حجاج از گوشت آن می‌‌خورند، قربانی می‌کند و به فقرا می‌‌بخشد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَمَن تَمَتَّعَ بِٱلۡعُمۡرَةِ إِلَى ٱلۡحَجِّ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِ [البقرة: 196]. «هرکس از عمره بهره‌مند گردید و سپس [اعمال] حج را آغاز کرد، آنچه از قربانی [برایش] میسر شد [ذبح ‌کند]».

2- خون فدیه برای کسی‌که یکی از ممنوعات احرام را به دلیل عذری مرتکب شده است مانند تراشیدن سر یا پوشیدن لباس دوخته شده و ... و در فدیه دادن بین یکی از این سه امر مختار است؛ روزه، غذا دادن به فقرا و ذبح.

3- خون احصار برای کسی‌که از انجام کامل مناسک باز ماند و در نیت، این مساله را شرط نکرده باشد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۖ وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَکُمۡ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡیُ مَحِلَّهُۥۚ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوۡ بِهِۦٓ أَذٗى مِّن رَّأۡسِهِۦ فَفِدۡیَةٞ مِّن صِیَامٍ أَوۡ صَدَقَةٍ أَوۡ نُسُکٖۚ [البقرة: 196]. «و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد؛ و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی‌ای در سر داشت [که ناچار بود به سبب آن، در حال احرام سر خود را بتراشد،] فدیه بدهد؛ از [قبیل: سه روز] روزه یا صدقه [= اِطعام شش تهیدستِ حرم] یا قربانی کردن گوسفندی [که میان تهیدستانِ حرم تقسیم شود]».

4- خون جزا برای کسی‌که شکار خشکی حلال گوشت را می‌‌کشد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَقۡتُلُواْ ٱلصَّیۡدَ وَأَنتُمۡ حُرُمٞۚ وَمَن قَتَلَهُۥ مِنکُم مُّتَعَمِّدٗا فَجَزَآءٞ مِّثۡلُ مَا قَتَلَ مِنَ ٱلنَّعَمِ یَحۡکُمُ بِهِۦ ذَوَا عَدۡلٖ مِّنکُمۡ هَدۡیَۢا بَٰلِغَ ٱلۡکَعۡبَةِ أَوۡ کَفَّٰرَةٞ طَعَامُ مَسَٰکِینَ أَوۡ عَدۡلُ ذَٰلِکَ صِیَامٗا لِّیَذُوقَ وَبَالَ أَمۡرِهِۦۗ عَفَا ٱللَّهُ عَمَّا سَلَفَۚ وَمَنۡ عَادَ فَیَنتَقِمُ ٱللَّهُ مِنۡهُۚ وَٱللَّهُ عَزِیزٞ ذُو ٱنتِقَامٍ٩٥ [المائدة: 95]. «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، در حال احرام، شکار را نکشید؛ و هر ‌یک از شما که به عمد آن را بکشد، باید همانند آنچه که کشته است، کفاره‌ای از چارپایان بدهد؛ [به شرط این]که دو نفر عادل از شما [برابریِ ارزشِ] آن را تأیید کنند و [آنگاه آن کفاره را به صورت] قربانی به [مستمندان پیرامون] کعبه برساند؛ یا [معادلِ بهای آن را] به تهیدستان [حرم] غذا دهد یا [اگر توان مالى نداشت] معادل آن را [به ازای هر فقیر، یک روز] روزه بگیرد تا کیفر عمل خود را بچشد. الله آنچه را که [پیش از این تحریم] گذشته است عفو نمود؛ و[لی] هر کس [به این گناه] بازگردد، [بداند که] الله از او انتقام می‌گیرد؛ و الله شکست‌ناپذیرِ انتقام‌گیرنده است».

خون‌‌های سه‌‌گانه‌‌ی اخیر، خون‌‌هایی در جهت جبران نقص در مناسک یا فوت شدن یکی از اعمال آن می‌‌باشد. از گوشت این موارد خورده نمی‌‌شود، بلکه به فقرای مکه داده می‌‌شود، در صورتی که در مکه رخ دهد؛ و اگر خارج از مکه باشد، به فقرای همان‌جا داده می‌‌شود.

برای ثروت‌‌مندان سنت است که در مناسک حج و عمره برای فقرای حرم قربانی نافله انجام دهند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ثُمَّ لَا یُتۡبِعُونَ مَآ أَنفَقُواْ مَنّٗا وَلَآ أَذٗى لَّهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ وَلَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٢٦٢ [البقرة: 262]. «کسانی که اموالشان را در راه الله می‌بخشند و در پیِ بخشش خود، منّت و آزار روا نمی‌دارند، پاداش آنان نزد پروردگارشان [محفوظ] است؛ نه ترسی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند».

قربانی بر چه کسی واجب است

اهل مسجدالحرام تمام کسانی که در محدوده حرم ساکن هستند و کسانی‌که در مسجدالحرام هستند و خانه‌‌های‌‌شان به حرم نزدیک‌‌تر است را شامل می‌‌شود.

و همچون کسانی نیستند که در روستاهای اطراف مکه سکونت دارند و بر آن‌ها قربانی واجب نیست. و همچون اهل حرم، طواف وداع بر آن‌ها واجب نیست.

و بر کسی‌که حجش تمتع یا قران است، اگر اهل حرم نباشد، یا از حاضران در مسجدالحرام باشد، قربانی واجب است. و قربانی وی گوسفند یا یک هفتم شتر یا یک هفتم گاو است.

و هرکس قربانی نیافت یا ناتوان از قربانی دادن بود، در ایام حج و قبل از عرفه یا بعد از آن سه روز روزه می‌‌گیرد و افضل این است که آخرین روز روزه‌‌اش 13 ذی‌‌الحجه باشد. اما اگر روزه را تا بازگشت از سفر حج به تاخیر اندازد، هفت روز روزه می‌‌گیرد. اما کسی‌که حجش افراد باشد، قربانی ندارد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۖ وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَکُمۡ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡیُ مَحِلَّهُۥۚ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوۡ بِهِۦٓ أَذٗى مِّن رَّأۡسِهِۦ فَفِدۡیَةٞ مِّن صِیَامٍ أَوۡ صَدَقَةٍ أَوۡ نُسُکٖۚ فَإِذَآ أَمِنتُمۡ فَمَن تَمَتَّعَ بِٱلۡعُمۡرَةِ إِلَى ٱلۡحَجِّ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۚ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَةِ أَیَّامٖ فِی ٱلۡحَجِّ وَسَبۡعَةٍ إِذَا رَجَعۡتُمۡۗ تِلۡکَ عَشَرَةٞ کَامِلَةٞۗ ذَٰلِکَ لِمَن لَّمۡ یَکُنۡ أَهۡلُهُۥ حَاضِرِی ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ١٩٦ [البقرة: 196]. «و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد؛ و اگر کسی از شما بیمار بود و یا ناراحتی‌ای در سر داشت [که ناچار بود به سبب آن، در حال احرام سر خود را بتراشد،] فدیه بدهد؛ از [قبیل: سه روز] روزه یا صدقه [= اِطعام شش تهیدستِ حرم] یا قربانی کردن گوسفندی [که میان تهیدستانِ حرم تقسیم شود]. پس هنگامی‌ که در امان بودید، هر‌ کس از عمره بهره‌مند گردید و سپس [اعمال] حج را آغاز کرد، آنچه از قربانی [برایش] میسر شد [ذبح ‌کند]؛ و هر ‌کس [قربانی] نیافت، سه روز در [ایام] حج و هفت روز هنگامی ‌که [به خانه] بازگشتید روزه بگیرد. این، ده [روزِ] کامل است. این [حکمِ حج تمتع،] برای کسی است که خانواده‌اش ساکن مسجدالحرام [= مکه و اطراف آن] نباشد؛ و از الله پروا کنید و بدانید که الله سخت‌کیفر است».

مکان ذبح قربانی

هر قربانی یا غذا دادنی باید برای فقرای حرم باشد.

فدیه الاذی و فدیه پوشیدن لباس و از این قبیل و خون احصار در مکانی خواهد بود که سبب آن ایجاد می‌‌شود.

و جزای شکار در حرم برای فقرای حرم می‌‌باشد و روزه گرفتن در هر مکان جایز است.

قربانی تمتع و قِران و نافله، در حرم ذبح می‌‌شود. و سنت است که از آن بخورد و به فقرای حرم نیز بدهد. و کسی‌که از ادامه‌‌ی مناسک حج باز ماند، در صورت امکان بر او واجب است قربانی کرده و سپس سرش را بتراشد. اما اگر قربانی نیافت، از احرام خارج شده و چیزی بر او واجب نیست؛ زیرا امر واجب به دلیل ناتوانی از وی ساقط شده است.

انتقال گوشت به خارج از حرم

آنچه حجاج ذبح می‌‌کنند از سه حالت خارج نیست:

1- قربانی تمتع یا قِران که در حرم ذبح می‌‌شود و خود از آن می‌خورد و به فقرا می‌‌دهد. در این مورد جایز است آن ‌‌را به خارج از حرم انتقال دهد.

2- آنچه داخل حرم ذبح می‌‌شود و جزای شکار یا فدیة الاذی بوده و یا به دلیل انجام یکی از ممنوعات احرام است. این قربانی تماما برای فقرای حرم می‌‌باشد و خود از آن نمی‌‌خورد.

3- آنچه خارج از حرم ذبح می‌‌شود مانند قربانی احصار یا فدیه جزا و... این نوع در همان مکانی که ذبح می‌‌شود، تقسیم می‌‌شود و نیز می‌‌تواند آن ‌‌را به مکانی دیگر منتقل کند و خود از آن نمی‌‌خورد.

5- انواع مناسک

مناسک حج سه گونه‌‌اند: تمتع، قِران، اِفراد.

1- حج تمتع: در ماه‌‌های حج احرام عمره بسته می‌‌شود و مناسک عمره را به پایان می‌‌برد. سپس از مکه یا نزدیک آن برای حج احرام می‌‌بندد و تا رمی جمره عقبه در روز عید و تراشیدن سر، در احرام خواهد بود. و بر او قربانی تمتع واجب بوده و کیفیت نیت آن چنین است: «لَبَّیْکَ عُمْرَةً».

2- حج قِران: برای عمره و حج هردو را باهم احرام می‌‌بندد، یا اینکه ابتدا برای حج احرام می‌‌بندد سپس وارد مناسک عمره می‌‌شود و بر او قربانی قِران واجب است؛ کیفیت نیت آن چنین است؛ «لَبَّیْکَ عُمْرَةً وَحَجًّا».

 و برای کسی‌که معذور باشد جایز است از مناسک عمره وارد مناسک حج شود و این قبل از شروع طواف عمره می‌‌باشد. مانند زنی که حیض یا نفاس شود و وقت بر او تنگ باشد و ... .

3- حج اِفراد: فقط برای حج احرام می‌‌بندد و چنین نیت می‌‌کند: «لَبَّیْکَ حَجًّا».

عمل قارِن همچون مفرِد است جز اینکه بر قارِن قربانی واجب است اما بر مفرِد قربانی واجب نیست.

فضیلت حج قِران از اِفراد بیش‌تر است و حج تمتع از هر دوی آن‌ها فضیلت بیش‌تری دارد.

سنت است هر مسلمانی یک بار برای تمتع، یک بار برای قِران و یک بار برای اِفراد، احرام ببندد؛ تا سنت را احیا کند و به هریک از آن‌ها چنانکه مشروع شده عمل کند و بر انجام حج تمتع تداوم داشته باشد؛ زیرا فضیلت تمتع بیش‌تر است.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: خَرَجْنَا مَعَ رَسُولِ اللهِ ج فَقَالَ: «مَنْ أَرَادَ مِنْکُمْ أَنْ یُهِلَّ بِحَجٍّ وَعُمْرَةٍ، فَلْیَفْعَلْ، وَمَنْ أَرَادَ أَنْ یُهِلَّ بِحَجٍّ فَلْیُهِلَّ، وَمَنْ أَرَادَ أَنْ یُهِلَّ بِعُمْرَةٍ، فَلْیُهِلَّ» قَالَتْ عَائِشَةُ ل: فَأَهَلَّ رَسُولُ اللهِ ج بِحَجٍّ، وَأَهَلَّ بِهِ نَاسٌ مَعَهُ، وَأَهَلَّ نَاسٌ بِالْعُمْرَةِ وَالْحَجِّ، وَأَهَلَّ نَاسٌ بِعُمْرَةٍ، وَکُنْتُ فِیمَنْ أَهَلَّ بِالْعُمْرَةِ.[29]

عایشه ل می‌گوید: همراه رسول الله ج بودیم که فرمود: «هریک از شما نیت احرام حج و عمره داشت، چنین کند و اگر خواست تنها برای حج یا عمره احرام ببندد، باز چنین کند. و هرکس خواست برای عمره احرام ببندد». عایشه ل می‌‌گوید: رسول الله ج احرام حج بست و عده‌‌ای از مردم همراه او احرام بستند. عده‌‌ای از مردم هم برای عمره و حج احرام بستند و برخی هم برای عمره احرام بستند. و من در میان کسانی بودم که برای عمره احرام بستند.

برترین مناسک برای کسی‌که نیت حج دارد:

بهتر آن است که نیت حج تمتع داشته باشد؛ زیرا برترین حج‌‌ها می‌‌باشد و رسول الله ج اصحابش را به ادای آن امر نمود و در حجة‌‌الوداع به آنان دستور داد هرکس با خود قربانی (هدی) نیاورده است، از احرام خارج شود. تمتع آسان‌‌ترین مناسک است و بیش‌ترین اجر و پاداش و اعمال را به همراه دارد.

اگر کسی احرام حج قِران یا اِفراد ببندد، بهتر این است که مناسکش را به عمره تغییر دهد تا متمتع شود هرچند بعد از طواف و سعی باشد. و این زمانی است که قربانی با خود نیاورده باشد. پس موهایش را کوتاه نموده و از احرام خارج می‌‌شود و به پیروی از رسول الله ج چنین می‌‌کند.

اما کسی‌که قربانی به همراه دارد، در احرامش باقی می‌‌ماند و جز بعد از رمی جمرات و تراشیدن موی سر در روز عید، از احرام خارج نمی‌‌شود.

عَنْ عَائِشَةَ ل خَرَجْنَا مَعَ النَّبِیِّ ج وَلاَ نُرَى إِلَّا أَنَّهُ الحَجُّ، فَلَمَّا قَدِمْنَا تَطَوَّفْنَا بِالْبَیْتِ، فَأَمَرَ النَّبِیُّ ج مَنْ لَمْ یَکُنْ سَاقَ الهَدْیَ أَنْ یَحِلَّ، فَحَلَّ مَنْ لَمْ یَکُنْ سَاقَ الهَدْیَ، وَنِسَاؤُهُ لَمْ یَسُقْنَ فَأَحْلَلْنَ. [30]

از عایشه ل روایت است که: با پیامبر ج از مدینه خارج شدیم و نیتی جز ادای حج نداشتیم. هنگامی‌که به مکه رسیدیم، بیت‌‌الله را طواف کردیم. سپس پیامبر ج دستور داد تا هرکس با خود قربانی نیاورده است، از احرام خارج شود. آن‌گاه کسانی‌که با خود قربانی نیاورده بودند، از احرام بیرون آمدند. و زنان رسول الله ج قربانی به همراه نداشتند و از احرام خارج شدند.

روش وارد شدن به مکه

اگر مسلمانی برای حج یا عمره احرام بست، به قصد مکه لبیک‌‌گویان عازم سفر می‌‌شود. سنت است در صورت امکان از بالای مکه وارد شود و غسل کند. سپس از هر جهتی که خواست وارد مسجدالحرام شود؛ به هنگام ورود به مسجدالحرام با پای راست وارد شده و دعای ورود به مسجد را بخواند: «اللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ»[31]: «یا الله! درهای رحمتت را به روی من باز کن». و بگوید: «أَعُوذُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ، وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ، مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»[32]: «به الله بزرگ و به وجه کریمش و پادشاهى ازلی‌اش از شیطان رانده شده پناه مى برم».

پس از ورود به مسجدالحرام

1- چون مُحرمی که برای حج یا عمره احرام بسته وارد مسجدالحرام شد، بلافاصله به طواف مشغول شود مگر اینکه وقت نماز فرض یا جنازه باشد که در این صورت ابتدا نماز خوانده و پس از آن طواف می‌‌کند.

2- کسی‌که احرام عمره یا تمتع دارد، با طواف عمره آغاز می‌کند و کسی‌که احرام حج قِران یا اِفراد بسته است، با طواف قدوم آغاز می‌‌کند. و این سنت است و واجب نیست.

حالت‌‌های خارج شدن از مناسک

خارج شدن از مناسک، به یکی از روش‌‌های زیر می‌‌باشد:

پایان دادن به مناسک؛

خارج شدن از مناسک به دلیل عذری اگر به هنگام نیت شرط کرده باشد؛

خارج شدن از مناسک به دلیل مانعی بعد از ذبح قربانی و تراشیدن سر.

آداب مسجدالحرام

مساجد خانه‌‌های الله متعال هستند. هر مسلمانی به حضور در مسجد و انواع عبادت در آن دعوت شده است. واجب است که بنده قدر و منزلت پروردگارش را بداند که به او اجازه ورود به خانه‌‌اش را داده است. و خانه‌‌اش را برای مناجات با او آماده کرده است. و باید در خانه‌‌اش ادبی را رعایت کند که شایسته عظمت و جلال و بزرگی صاحب‌‌خانه است؛ و نیز مساجد الهی را دوست داشته و بزرگ بدارد و احترام آن‌ها را رعایت کند. به ویژه در مورد مسجدالحرام؛ زیرا مساجد خانه‌‌های الله هستند؛ برای عبادت و ذکر و تعظیم او تعالی و تلاوت کتابش و تعلیم شریعتش ساخته شده‌‌اند.

آداب مساجد

1-  با وضو به سوی مسجد حرکت کند.

2-  از انواع خوشبویی استفاده کرده و لباس پاک و زیبا بپوشد.

3-  با آرامش و وقار به سوی مسجد برود.

4-  وقتی وارد مسجد شد، نماز تحیة ‌‌المسجد بخواند.

5-  در مسجد از مزاحمت برای برادرانش و گذاشتن پا بر گردن آن‌ها -در هنگام عبور از صفوف- خودداری کند.

6-  به نرمی با برادران مسلمانش برخورد کند و برای آن‌ها جا باز کند.

7-  از خوردن سیر و پیاز و پیازچه و خوراکی‌‌های بدبو که باعث اذیت شدن نمازگزاران و فرشتگان می‌‌شود، خودداری کند.

8-  موبایل خود را خاموش کند؛ زیرا صدای آن باعث اذیت و آزار اهل مسجد می‌‌شود.

9-  با پلیدی‌‌هایی چون آب دهان و بینی و دستمال‌های استفاده شده و ... باعث آلوده شدن مسجد نشود.

10-                       پرهیز از هرگونه کار بیهوده، لغو، همهمه، کشمکش، خرید و فروش، اعلان چیزهای گم شده، گدایی؛

11-                       رعایت نظافت.

12-                       مراقبت از وسایل و مصحف‌‌های مسجد.

13-                       پرهیز از آرایش و استفاده از خوشبویی برای زنانی که در مسجد حاضر می‌‌شوند.

14-                       پرهیز از نماز خواندن در مکان مخصوص زنان.

15-                       پرهیز از اسباب فتنه، چه از جهت گفتار و کردار.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰبَنِیٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِینَتَکُمۡ عِندَ کُلِّ مَسۡجِدٖ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ وَلَا تُسۡرِفُوٓاْۚ إِنَّهُۥ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُسۡرِفِینَ٣١ [الأعراف: 31]. «ای فرزندان آدم، هنگام رفتن به مسجد [و در هر نمازی] زینت خود را برگیرید [و لباس شایسته بپوشید] و [در زندگی، از خوراکی‌های پاکیزه] بخورید و بیاشامید؛ ولی اسراف نکنید [که] بی‌تردید، الله اسرافکاران را دوست ندارد».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ٣٦ رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِیتَآءِ ٱلزَّکَوٰةِ یَخَافُونَ یَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِیهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ٣٧ لِیَجۡزِیَهُمُ ٱللَّهُ أَحۡسَنَ مَا عَمِلُواْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُ بِغَیۡرِ حِسَابٖ٣٨ [النور: 36-38]. «[این چراغ هدایت،] در مساجدی است که الله امر کرده است تا [قدر و منزلتشان] گرامی داشته شود و نامش در آن‌ها برده شود [و] در آنجا بامدادان و شامگاهان او را به پاکی بستایند. مردانی‌ که هیچ تجارت و خرید و فروشی آنان را از یاد الله و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات غافل نمی‌کند [و] از روزی که دل‌ها و چشم‌ها دگرگون می‌شود بیم دارند. تا الله بر اساس نیکوترین کردارشان به آنان پاداش دهد و از فضل خود نیز بر پاداششان بیفزاید و الله به هر کس که بخواهد، بی‌حساب روزی می‌دهد».

3- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ٦٧ [الزمر: 67]. «مشرکان، الله را چنان که سزاوار اوست، ارج ننهادند؛ حال آنکه در روز قیامت، زمین یکسره در قبضۀ اوست؛ و آسمان‌ها به دست وی درهم‌پیچیده خواهد شد. پاک و منزه است الله؛ و از کسانی ‌[یا چیزهایی] که با وی شریک می‌سازند، برتر است».

4- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِذۡ بَوَّأۡنَا لِإِبۡرَٰهِیمَ مَکَانَ ٱلۡبَیۡتِ أَن لَّا تُشۡرِکۡ بِی شَیۡ‍ٔٗا وَطَهِّرۡ بَیۡتِیَ لِلطَّآئِفِینَ وَٱلۡقَآئِمِینَ وَٱلرُّکَّعِ ٱلسُّجُودِ٢٦ [الحج: 26]. «و [یاد کن از] آنگاه که محلِ خانه [کعبه] را برای ابراهیم تعیین کردیم [و گفتیم] که: چیزی را شریک من قرار نده و خانه‌ام را برای طواف‌کنندگان و قیام‌کنندگان و رکوع‌کنندگان [و] سجده‌کنندگان پاک گردان».

6- عمره و احکام آن

عمره عبادتی است برای الله متعال که شامل طواف خانه، سعی بین صفا و مروه، تراشیدن موی سر یا کوتاه کردن آن می‌‌باشد.

حکم عمره

عمره سنت موکده می‌‌باشد. و در هر وقتِ سال، سنت است اما در ماه‌‌های حج، فضیلت بیش‌تری دارد. عمره در ماه رمضان پاداشی معادل حج دارد. تکرار عمره و زیاد انجام دادن آن سنت است و به پایان بردن مناسک آن واجب است.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِ [البقرة: 196] « و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید]».

تعداد عمره‌‌های رسول الله ج

رسول الله ج در ماه‌‌های حج، چهار عمره انجام دادند که عبارتند از: عمره حدیبیه، عمرة القضاء، عمره‌‌ی جعرانه و عمره‌‌ای که همراه حج انجام دادند. عمره‌‌های رسول الله ج در ماه‌‌های ذی‌‌القعده بود.

ارکان عمره

عمره سه رکن دارد: اِحرام، طواف و سعی بین صفا و مروه.

واجبات عمره

احرام از میقات، تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر.

شروط صحت طواف خانه

نیت؛ طهارت از حدث اصغر و اکبر؛ پوشاندن عورت؛ هفت بار طواف کردن؛ اینکه هر دور از حجرالاسود شروع و به آن ختم شود؛ طواف تمام خانه؛ طواف در جهت خلاف عقربه‌‌های ساعت چنان‌‌که خانه سمت چپ قرار گیرد؛ هفت دور پشت سر هم انجام دادن طواف مگر به دلیل عذری.

حکم طهارت برای طواف خانه

برای صحت طواف، طهارت از حدث اصغر و اکبر شرط است. و عمل رسول الله ج چنین بوده است. رسول الله ج قبل از طواف وضو می‌‌گرفت و دستور می‌‌داد تمام مناسک را از او دریافت کنند و زنی را که حیض شده بود از طواف خانه نهی کرد تا اینکه از عادت ماهیانه پاک شود.

1- عَنْ عَائِشَةُ ل أَنَّ أَوَّلَ شَیْءٍ بَدَأَ بِهِ - حِینَ قَدِمَ النَّبِیُّ ج - أَنَّهُ تَوَضَّأَ، ثُمَّ طَافَ، ثُمَّ لَمْ تَکُنْ عُمْرَةً. ثُمَّ حَجَّ أَبُو بَکْرٍ وَعُمَرُ ب مِثْلَهُ.[33]

از عایشه ل روایت است: اولین کاری که پیامبر ج به هنگام ورود به مکه انجام داد، این بود که وضو گرفت و طواف کرد، ولی عمره به جای نیاورد. و ابوبکر و عمر با اقتدا به او چنین عمل کردند.

2- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: خَرَجْنَا مَعَ النَّبِیِّ ج وَلَا نَرَى إِلَّا الْحَجَّ، حَتَّى إِذَا کُنَّا بِسَرِفَ، أَوْ قَرِیبًا مِنْهَا، حِضْتُ فَدَخَلَ عَلَیَّ النَّبِیُّ ج وَأَنَا أَبْکِی، فَقَالَ: «أَنَفِسْتِ؟» - یَعْنِی الْحَیْضَةَ قَالَتْ - قُلْتُ: نَعَمْ، قَالَ: «إِنَّ هَذَا شَیْءٌ کَتَبَهُ اللهُ عَلَى بَنَاتِ آدَمَ، فَاقْضِی مَا یَقْضِی الْحَاجُّ، غَیْرَ أَنْ لَا تَطُوفِی بِالْبَیْتِ حَتَّى تَغْتَسِلِی».[34]

از عایشه ل روایت است که می‌‌گوید: «همراه پیامبر ج (از مدینه) خارج شدیم و قصدی جز حج نداشتیم. تا این‌که به منطقه "سِرف" (نزدیک مکه) رسیدیم، من دچار عادت ماهیانه شدم. پیامبر ج نزد من آمد درحالی‌‌که گریه می‌‌کردم. فرمود: «دچار عادت ماهیانه شدی؟» گفتم: بله؛ فرمود: «این چیزی است که الله متعال آن‌‌را برای همه‌‌ی دختران آدم مقرر کرده است. جز طواف، تمام احکام و مناسک حج را انجام بده، تا اینکه (پاک شده و) غسل کنی».

3- عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ صَفِیَّةَ بِنْتَ حُیَیٍّ زَوْجَ النَّبِیِّ ج، حَاضَتْ فِی حَجَّةِ الوَدَاعِ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «أَحَابِسَتُنَا هِیَ» فَقُلْتُ: إِنَّهَا قَدْ أَفَاضَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَطَافَتْ بِالْبَیْتِ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «فَلْتَنْفِرْ».[35]

از عایشه ل روایت است که صفیه دختر حُیَی همسر پیامبر ج، در حجة ‌‌الوداع دچار عادت ماهیانه شد. پیامبر ج فرمود: «آیا او مانع از رفتن ما می‌شود؟» (چون پیامبر ج فکر می‌کرد صفیه طواف افاضه را انجام نداده است) گفتم: او طواف افاضه را انجام داده است و خانه را طواف کرده است (و بعد از آن، دچار عادت ماهانه شده است). پیامبر ج فرمود: « پس حرکت کنید».

7- روش عمره

روش عمره‌‌ای که رسول الله ج انجام داده و آن‌‌ را بیان کرده‌‌ است

کسی‌که نیت عمره دارد و از میقات می‌‌گذرد، از آن احرام می‌‌بندد و کسی‌که در فاصله‌‌ی مواقیت و مکه است، از هر جایی که نیت عمره کرده، احرام می‌‌بندد.

مستحب است که در شب یا روز از قسمت بالای مکه از ناحیه کَداء وارد مکه شود. - اگر در مسیر وی باشد- که امروز به بریع‌‌الحجون مشهور است. و نیز مستحب است از پایین مکه از ناحیه کُدی از مکه خارج شود - اگر در مسیر وی باشد- و چون وارد حدود حرم شد، تلبیه را قطع می‌‌کند. وقتی به مسجدالحرام رسید از هر دری که خواست با وضو وارد می‌‌شود؛ و در طواف کعبه از حجرالاسود شروع کرده و در حالی طواف می‌کند که خانه در سمت چپ او قرار دارد.

برای مرد سنت است که قبل از طواف یکی از بازوهایش را نمایان کند چنانچه وسط ردایش را زیر بخش راست گردنش قرار دهد و دو طرف آن ‌‌را سمت چپ گردنش و روی شانه‌‌ی چپ قرار دهد. (=اِضطِباع) و در تمام دورهای طواف چنین عمل کند.

سنت است که در سه دور اول با قوت و نشاط طواف کند (=رَمل) و در چهار دور دیگر آهسته‌‌تر به طواف ادامه دهد.

در طواف قدوم در حج و طواف عمره، اِضطِباع و رَمل فقط برای مردان سنت است.

- در هر دور چون در برابر حجرالاسود قرار گرفت، رو به آن کرده و آن‌‌ را لمس نموده و می‌‌بوسد. اما اگر بوسیدن حجرالاسود میسر نبود، با دست راستش آن ‌‌را لمس نموده و دستش را ببوسد. و اگر این مقدار هم میسر نبود آن ‌‌را با عصا یا چیزی مانند آن لمس کند و آن ‌‌را نبوسد. اگر این مقدار هم میسر نبود، با دست راستش به سوی آن اشاره کند و این بار دستش را ببوسد. و پس از این نایستد و به طواف ادامه دهد. و چون در راستای حجرالاسود قرار گرفت، یک‌‌بار الله اکبر بگوید و این کار را در هر دور انجام دهد. و پس از این در اثنای طوافش هر دعای شرعی که می‌‌خواهد، بخواند و به راز و نیاز با الله مشغول باشد و ذکر الله گفته و او را به یگانگی یاد کند و جز سخن نیک نگوید. و برای او جایز است که در اثنای طواف و سعی بین صفا و مروه، بخورد و بنوشد.

- چون از رکن یَمانی گذشت، در هر دور با دست راست آن ‌‌را لمس کند -درصورتی که میسر بود- اما نه آن‌‌را ببوسد و نه تکبیر بگوید. و اگر لمس آن میسر نبود، طوافش را ادامه دهد و نه تکبیر بگوید و نه به سمت آن اشاره کند. و بر زنان حرام است که در طواف به صورت فشرده در کنار مردان باشند.

بین رکن یمانی و حجرالاسود می‌‌گوید: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ [البقرة: 201]. «پروردگارا، به ما در دنیا نیکی [= روزی، سلامتی، دانش و ایمان] عطا کن و در آخرت [نیز] نیکی [عطا فرما] و ما را از عذاب آتش نگه دار».

سپس هفت دور کامل اطراف کعبه می‌‌چرخد. و هر بار که در برابر حجرالاسود قرار گرفت، تکبیر گفته و اگر میسر بود آن ‌‌را لمس می‌کند و می‌‌بوسد. و دو رکن دیگر را لمس نمی‌‌کند.

اگر امکان داشت بعد از طواف قدوم یا وداع یا هر طواف دیگری، بین حجرالاسود و دربِ خانه قرار می‌‌گیرد و سینه و صورت و دو ساعدش را بر خانه قرار داده و به دعا مشغول شده و خواسته‌‌هایش را از الله بخواهد.

- چون از طواف فارغ شد، شانه راستش را بپوشاند و به سوی مقام ابراهیم برود درحالی‌‌که این آیه را می‌‌خواند؛ ﴿وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ مُصَلّٗى [البقرة: 125]. «و [مقرر کردیم که] مقام ابراهیم را نمازگاهی برای خویش انتخاب کنید».

- پس از این سنت است که دو رکعت کوتاه پشت مقام ابراهیم بخواند، البته اگر میسر بود. و اگر امکان آن نبود در هر قسمتی از مسجدالحرام که میسر بود، بخواند. و سنت است که در رکعت اول و دوم بعد از فاتحه، آنچه از قرآن میسر است، بخواند.

دعا کردن پس از این دو رکعت، جایگاه شرعی ندارد. و همچنین دعا کردن نزد مقام ابراهیم هیچ اصل و اساسی در شریعت ندارد. و هرکس با سنت مخالفت کند، در بدعت می‌‌افتد.

- چون از نماز فارغ شد، سنت است به سوی حجرالاسود رفته و در صورت امکان، آن‌‌ را لمس کند.

- در مرحله‌‌ی بعد متوجه صفا شود و سنت است که چون به آن نزدیک شد، فقط یکبار این آیه را بخواند: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَیۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ وَمَن تَطَوَّعَ خَیۡرٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ١٥٨ [البقرة: 158]. «صفا و مروه از نشانه‌های [ظاهریِ شریعتِ] الله است؛ پس هر کس که حج خانه [کعبه] یا عمره به جای می‌آورد بر او گناهی نیست که طواف [= سعی] بین آن دو را [نیز] انجام دهد [و این کار، از رفتارهای جاهلیت تلقی نمی‌گردد]؛ و کسی که به میلِ خود کارِ نیکی انجام دهد، [بداند که] بی‌تردید، الله سپاس‌گزار [= بیش از عمل فرد به او پاداش می‌دهد] و داناست. [= می‌داند چه کسانی کار خیر انجام می‌دهند و سزاوار دریافت پاداش هستند]».

و می‌‌گوید: از قسمتی آغاز می‌‌کنم که الله آغاز کرده است. چون بالای صفا رفت و خانه را دید، رو به قبله ایستاده و سه بار تکبیر بگوید درحالی‌‌که دستانش را برای ذکر و دعا بالا می‌‌برد. چنان‌‌که کف دستش رو به آسمان باشد. سپس از الله به یگانگی یاد کرده و تکبیر و حمد او تعالی می‌‌گوید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ».[36]

«هیچ معبود راستینی جز الله یگانه‌‌ی بی‌‌همتا وجود ندارد. پادشاهی و ستایش تنها از آن اوست و او بر هرچیز تواناست. هیچ معبود راستینی جز الله یگانه‌‌ نیست؛ کسی‌که وعده‌‌اش را راست گردانید و بنده‌‌اش را یاری داد و احزاب را به تنهایی شکست داد».

بعد از این به هر دعایی خواست، بپردازد. سپس این ذکر را برای بار دوم خوانده و با آن هر دعایی خواست، می‌‌خواند. و این ذکر را برای بار سوم می‌‌خواند. در هر بار این ذکر را با صدای بلند گفته و دعا را آرام می‌‌خواند.

- چون این اعمال را انجام داد، از صفا به سوی مروه حرکت می‌کند و در این میان به ذکر الله و دعا به درگاه او با رعایت خشوع و فروتنی بپردازد. و به حالت عادی راه می‌‌رود تا اینکه در برابر عَلَم سبز قرار می‌‌گیرد. چون به علم سبز رنگ رسید، تا علم سبز دیگر با سرعت بیش‌تر حرکت می‌‌کند. و با رسیدن به علم سبز دوم، تا مروه به صورت عادی حرکت می‌‌کند. در طول انجام این اعمال، مشغول تهلیل و تکبیر و دعا می‌‌باشد. اما زنان در تمام رفت و برگشت‌‌های بین صفا و مروه به صورت عادی حرکت می‌‌کنند.

- چون به مروه رسید، از آن بالا رفته و رو به خانه کرده و سه بار تکبیر می‌‌گوید درحالی‌‌‌‌که دستانش را بالا می‌‌برد. و توقف کرده و به ذکر و دعا می‌‌پردازد. و به همان ترتیب کوه صفا عمل می‌‌کند.

سپس از مروه به سوی صفا پایین می‌‌آید؛ در بین دو علم سبز با سرعت بیش‌تر و در باقی مسیر به صورت عادی حرکت می‌‌کند. و این کار را هفت بار تکرار می‌‌کند. عمل سعی را از کوه صفا آغاز کرده و در مروه به پایان می‌‌رساند.

سنت است که برای سعی بین صفا و مروه طهارت داشته و این عمل را پشت سر هم انجام دهد. زنی که طواف خانه کرده و پس از آن دچار عادت ماهیانه شد، سعی و اعمال پس از آن ‌‌را کامل می‌‌کند.

سعی بین صفا و مروه، پس از طواف می‌‌باشد و برای کسی‌که دچار عادت ماهیانه یا عذر دیگری شده، جایز نیست که ابتدا سعی صفا و مروه را انجام دهد و بعد از پاک شدن، طواف را انجام دهد.

سنت این است که طواف و سعی را در طبقه هم‌‌کف انجام دهد. و نیز جایز است طواف و سعی را در طبقات بالاتر انجام دهد.

اگر میسر باشد، سنت است که طواف و سعی پشت سر هم انجام شود هرچند جایز است به دلیل عذری چون خستگی و... در اثنای انجام این دو عمل استراحت کند. اما در اثنای انجام این اعمال، آن‌ها را ترک نکند مگر به دلیل ضرورت یا عذری مباح چون وضو و امثال آن؛ و پس از برطرف شدن عذر بلافاصله برگردد و این اعمال را کامل کند.

زنان در طواف و سعی همچون مردان هستند جز اینکه در طواف عمل رمل را انجام نمی‌دهد و در سعی صفا و مروه به سرعت خود در میان دو علم سبز نمی‌‌افزاید. و از اظهار زینت و زیورآلات و اینکه چهره‌‌اش در برابر مردان بیگانه آشکار باشد و بلند کردن صدا و اختلاط با مردان خودداری می‌‌کند.

- چون عمل سعی به پایان رسید، افضل این است که سرش را بتراشد یا اینکه مقداری از موهای سرش را به طور یکسان از تمام سر کوتاه کند. و افضل این است که تمام سرش را با تیغ بتراشد.

در تراشیدن مو با ماشین، اگر تمام موهای سر را بتراشد، در حکم تراشیدن است و اگر چیزی از موها باقی بماند، در حکم کوتاه کردن خواهد بود. و تراشیدن و کوتاه کردن مو در انجام مناسک، از تمام بخش‌‌های سر به طور یکسان می‌‌باشد. و هرکس تنها بخشی از موهایش را بتراشد یا کوتاه کند بخشی از عمل واجب را انجام داده است و تراشیدن یا کوتاه کردن وی ناقص است. بنابراین بر وی واجب است بخشی را که نتراشیده یا کوتاه نکرده، تراشیده یا کوتاه کند، تا اینکه پاداش کامل این عمل را از الله متعال دریافت کند. کسی‌که موهایش ریخته باشد و در اصطلاح تاس باشد، نه مکلف به تراشیدن است و نه کوتاه کردن؛ و بر او واجب نیست که سرش را تیغ یا ژیلت بزند. چون با نداشتن مو، این امر واجب از وی ساقط می‌‌شود. زنان در ادای این بخش از مناسک، به طور یکسان از تمام موهای خود به اندازه سر انگشت کوتاه می‌‌کنند. و با این عمل مناسک عمره به پایان می‌‌رسد و برای عمره‌‌گزار تمام اعمالی که با احرام بستن حرام شده بود، حلال می‌‌شود. مانند لباس پوشیدن، عطر زدن، ازدواج و ...

اقامه نماز به هنگام طواف یا سعی

اگر نماز اقامه شد و وی مشغول طواف یا سعی بود، همراه جماعت نماز می‌‌خواند؛ مردان در صفوف مردان و زنان در صفوف زنان؛ وقتی نماز به پایان رسید، از همان قسمتی که طواف یا سعی را متوقف کرده و به صفوف نماز جماعت پیوسته، دور طواف یا سعی را ادامه می‌‌دهد. و لازم نیست این دور را از اول آغاز کند. و اگر قبل از اقامه نماز، نماز خوانده بود، همراه جماعت نماز بخواند و این نماز برای او نافله محسوب می‌‌شود.

و برای زنان حرام است که در صفوف مردان قرار بگیرند؛ و اگر چنین کند گنه‌‌کار خواهد بود اما نمازش صحیح است. و اگر ازدحام بیش از حد باشد و برای زن خارج شدن از میان مردان میسر نباشد، اگر در این شرایط در مکانی که هست نماز بخواند، نمازش صحیح است و گناهی بر او نیست؛ زیرا الله متعال به هیچ‌کس جز به اندازه توانایی‌‌اش تکلیف نمی‌‌کند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ وَٱسۡمَعُواْ وَأَطِیعُواْ وَأَنفِقُواْ خَیۡرٗا لِّأَنفُسِکُمۡۗ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٦ [التغابن: 16]. «تا آنجا که می‌توانید، از الله پروا کنید و [حق را] بشنوید و فرمان برید و انفاق کنید که برای خود شما بهتر است؛ و کسانی ‌که از بُخل و حرصِ نفس خویش در امان بمانند، آنانند که رستگارند».

بوسیدن حجرالاسود

بوسیدن حجرالاسود، لمس کردن آن، اشاره به آن، تکبیر گفتن، مسح رکن یمانی، همه و همه سنت است. کسی‌که یکی از این اعمال برای وی دشوار است، یا این‌که آن ‌‌را فراموش کند، می‌‌تواند آن ‌‌را ترک کند و به عمل بعدی بپردازد و هیچ گناهی بر او نخواهد بود و طوافش صحیح است.

سنت، بوسیدن حجرالاسود و لمس کردنِ آن است و این برای کسی است که در هنگام طواف یا بین طواف و سعی، این امور برای وی آسان و میسر باشد. اما در شرایط ازدحام و در صورت آزار دیدن کسانی‌که مشغول طواف هستند، این عمل جایز نیست و بلکه ترک آن بهتر است. به ویژه برای زنان؛ زیرا بوسیدن و لمس کردن حجرالاسود سنت است اما اذیت و آزار مردم حرام می‌‌باشد؛ بنابراین در آنِ واحد نباید عمل سنت را انجام داده و مرتکب امر حرام شد.

حجرالاسود در واقع سنگی بوده که از بهشت نازل شده و در ابتدای نزول از شیر سفیدتر بوده است. اما گناهان فرزندان آدم، باعث سیاهی آن شده است. و اگر پلیدی‌‌های جاهلیت با آن تماس پیدا نمی‌‌کرد، هیچ بیماری آن‌‌ را لمس نمی‌‌کرد مگر اینکه شفا می‌‌یافت. الله متعال روز قیامت آن ‌‌را مبعوث خواهد کرد و حجرالاسود برای کسانی‌که آن ‌‌را در چهارچوب ضوابط و اوامر شرعی لمس کرده‌‌اند، گواهی می‌‌دهد. لمس حجرالاسود و رکن یمانی، باعث بخشیده شدن گناهان می‌‌باشند.

بوسیدن حجرالاسود و لمس رکن یمانی تنها برای کسی جایز است که خانه کعبه را طواف می‌‌کند؛ زیرا این امور، یکی از مناسک هستند.

فضل طواف خانه کعبه

1- مستحب است که خانه کعبه زیاد طواف شود. و این در راستای تعظیم و بزرگداشت الله متعال و کسب اجر فراوان است.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُبَیْدِ بْنِ عُمَیْرٍ، أَنَّهُ سَمِعَ أَبَاهُ یَقُولُ لِابْنِ عُمَرَ ب مَا لِی لَا أَرَاکَ تَسْتَلِمُ إِلَّا هَذَیْنِ الرُّکْنَیْنِ الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ، وَالرُّکْنَ الْیَمَانِیَ، فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ ب: إِنْ أَفْعَلْ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ اسْتِلَامَهُمَا یَحُطُّ الْخَطَایَا».

قَالَ: وَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: «مَنْ طَافَ أُسْبُوعًا یُحْصِیهِ، وَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ کَانَ لَهُ کَعِدْلِ رَقَبَةٍ».

قَالَ: وَسَمِعْتُهُ یَقُولُ: «مَا رَفَعَ رَجُلٌ قَدَمًا، وَلَا وَضَعَهَا إِلَّا کُتِبَتْ لَهُ عَشْرُ حَسَنَاتٍ، وَحُطَّ عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ، وَرُفِعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجَاتٍ».[37]

از عبدالله بن عبید بن عمیر روایت است که از پدرش شنیده که به ابن عمر ب می‌‌گفت: چرا این دو رکن حجرالاسود و رکن یمانی را لمس می‌‌کنی؟ ابن عمر ب گفت: اگر انجام می‌دهم به این دلیل است که از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «لمس کردن آن‌ها باعث مغفرت و آمرزش گناهان می‌‌شود».

و گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هر‌‌کس این خانه را هفت بار طواف کند و شروط و آداب آن‌‌ را به طور کامل رعایت کند و دو رکعت نماز بخواند، چنان است که برده‌‌ای را آزاد کرده باشد».

و گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هرکس گامی در این مسیر بردارد در برابر هر گام ده نیکی برایش نوشته می‌‌شود و ده گناه از او بخشیده می‌‌شود و ده مرتبه بر درجات او افزوده می‌‌شود».

2- هنگام ازدحام و شلوغیِ مراسمِ رمضان و حج، ترک طواف نافله بهتر است. و در این شرایط اولویت در عباداتی جز طواف نافله مانند اذکار، نوافل، تلاوت قرآن، امر به معروف و نهی از منکر و دیگر اعمال نیک می‌‌باشد. و اجر و پاداش آنچه به دلیل عذری ترک نموده، به اندازه‌‌ی کسی است که آن عبادت را انجام می‌‌دهد.

الف) الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱرۡکَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ وَٱعۡبُدُواْ رَبَّکُمۡ وَٱفۡعَلُواْ ٱلۡخَیۡرَ لَعَلَّکُمۡ تُفۡلِحُونَ۩٧٧ [الحج: 77] .«ای کسانی ‌که ایمان آورده‌اید، رکوع کنید و سجده گزارید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید؛ باشد که رستگار شوید».

ب) الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَعَهِدۡنَآ إِلَىٰٓ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ وَإِسۡمَٰعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیۡتِیَ لِلطَّآئِفِینَ وَٱلۡعَٰکِفِینَ وَٱلرُّکَّعِ ٱلسُّجُودِ [البقرة: 125]. «و ما به ابراهیم و اسماعیل وحی کردیم که: خانۀ مرا برای طواف‏کنندگان و مُعتکفان و رکوع و سجودکنندگان [= نمازگزاران] پاک و پاکیزه کنید».

صحبت کردن در اثنای طواف و سعی

طواف و سعی دو عبادت هستند و فقط محل ذکر و دعا می‌‌باشند. پس کسی‌که در اثنای انجام این دو عبادت سخن می‌‌گوید، نباید جز خیر چیزی بگوید. مانند امر به معروف یا نهی از منکر، پاسخ دادن به سوال، جواب سلام دادن؛ و مواردی از این قبیل.

و در حین انجام این دو عبادت از مجادله و قیل و قال و صحبت کردن با موبایل خودداری کند.

الف) الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ذَٰلِکَۖ وَمَن یُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ٣٢ [الحج: 32]. «[حکمِ حج] این است و هر کس دستورهای دینی و الهی را بزرگ بشمارد، یقیناً این [بزرگداشت، نشانه‌ای] از پرهیزگاری دل‌هاست».

ب) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج مَرَّ وَهُوَ یَطُوفُ بِالکَعْبَةِ بِإِنْسَانٍ رَبَطَ یَدَهُ إِلَى إِنْسَانٍ بِسَیْرٍ - أَوْ بِخَیْطٍ أَوْ بِشَیْءٍ غَیْرِ ذَلِکَ -، فَقَطَعَهُ النَّبِیُّ ج بِیَدِهِ، ثُمَّ قَالَ: «قُدْهُ بِیَدِهِ».[38]

از ابن عباس ب روایت است که پیامبر ج در حال طواف از کنار فردی گذشت که به وسیله‌‌‌‌ی طناب دست خود را با شخصی دیگر بسته بود و طواف می‌‌کرد. پیامبر ج طناب را قطع کرد و فرمود: «دست او را بگیر و طواف کن».

تکرار عمره

 رسول الله ج عموم مسلمانان را به انجام مکرر حج و عمره تشویق فرموده است. و این در راستای تعظیم و بزرگداشت الله متعال و تعظیم خانه‌‌ی الله و شعایر آن می‌‌باشد. بنابراین برای هر مسلمان مستحب است که به کرات برای حج و عمره عازم سفر شود. و انجام مکرر عبادات و افزون‌‌طلبی خیر و خوبی زمانی که مطابق سنت باشد، امری مطلوب است.

عمره نسبت به طواف خانه به تنهایی فضیلت بیش‌تری دارد؛ زیرا طواف جزئی از مناسک عمره می‌‌باشد. و عمره تا عمره‌‌ی بعدی کفاره‌‌ی گناهان بین دو عمره است. بنابراین برای اهل مکه و کسانی‌که به مکه می‌‌آیند، تکرار عمره و انجام مناسک آن برای چندین‌‌بار، چه برای خود یا به نیابت از مرده یا ناتوان، امری مشروع است.

1- عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «الْعُمْرَةُ إِلَى الْعُمْرَةِ کَفَّارَةٌ لِمَا بَیْنَهُمَا، وَالْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ».[39]

ابوهریره س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «انجام مناسک عمره موجب محو شدن گناه‌هاى صغیره‌اى مى‌شود که در بین این عمره و عمره قبلى انجام گرفته است، و حجى که مورد قبول الله قرار گیرد، پاداشى جز بهشت ندارد».

 2- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، یَرْجِعُ أَصْحَابُکَ بِأَجْرِ حَجٍّ وَعُمْرَةٍ، وَلَمْ أَزِدْ عَلَى الحَجِّ؟ فَقَالَ لَهَا: «اذْهَبِی، وَلْیُرْدِفْکِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ»، فَأَمَرَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ أَنْ یُعْمِرَهَا مِنَ التَّنْعِیمِ، فَانْتَظَرَهَا رَسُولُ اللَّهِ ج بِأَعْلَى مَکَّةَ حَتَّى جَاءَتْ.[40]

از عایشه ل روایت است که گفت: ای رسول الله! اصحابت با اجر و پاداش حج و عمره باز می‌‌گردند. اما من جز حج انجام ندادم. رسول الله ج فرمود: «برو (و عمره به جای بیاور)؛ و باید عبدالرحمن بن ابوبکر (برادر ام‌‌المومنین) همراه تو بیاید». پس به عبدالرحمن امر کرد تا از منطقه تنعیم برای احرام بستن ام‌‌المومنین عایشه اقدام کند. و رسول الله ج در بالای مکه منتظر ام‌‌المومنین ماند تا اینکه از عمره فارغ شده و آمد.

3- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تَابِعُوا بَیْنَ الحَجِّ وَالعُمْرَةِ، فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الفَقْرَ وَالذُّنُوبَ کَمَا یَنْفِی الکِیرُ خَبَثَ الحَدِیدِ، وَالذَّهَبِ، وَالفِضَّةِ، وَلَیْسَ لِلْحَجَّةِ المَبْرُورَةِ ثَوَابٌ إِلَّا الجَنَّةُ».[41]

از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمود: «پی در پی به حج و عمره بروید؛ زیرا حج و عمره فقر و گناهان را از بین می‌‌برد، چنان‌‌که آهنگر ناخالصی آهن و طلا و نقره را می‌‌زداید. و پاداش حجی که نیک انجام شده باشد چیزی جز بهشت نیست».

طواف وداع بعد از عمره

طواف وداع بر کسانی واجب است که اهل مکه نیستند؛ و آن زمانی است که قصد خروج از مکه و بازگشت به سرزمین خود دارند. این طواف بر زنی که دچار عادت ماهیانه یا خونریزی بعد از زایمان شده، واجب نیست. اما عمره‌‌گزار طواف وداع ندارد چه از اهل مکه باشد یا نه؛

رسول الله ج غیر از عمره‌‌ای که به همراه حج انجام داد، سه عمره به جای آورد که در هیچ‌یک از آن‌ها طواف وداع انجام نداد.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَکُونَ آخِرُ عَهْدِهِمْ بِالْبَیْتِ، إِلَّا أَنَّهُ خُفِّفَ عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَائِضِ.[42]

ابن عباس ب می‌‌گوید: به مردم امر شد که آخرین عمل‌‌شان در ایام حج، طواف وداع باشد مگر زنانی که دچار عادت ماهیانه شوند که از این قاعده مستثنی هستند.

8- روش حج

روش حجی که رسول الله ج بیان کرده و صحابه را به آن امر نمود.

روش حج مبرور: و آن حجی است که خالصانه برای الله متعال باشد و بر طبق سنت قولی و فعلی رسول الله ج انجام شود؛ مناسک در وقت‌‌های مشخص شده خود انجام شود؛ از مال پاک باشد؛ وقت حج‌‌گزار با ذکر و عبادت، امر به معروف، نهی از منکر، نیکی به مردم و با دوری از گناهان و اذیت و آزار رساندن به مردم سپری شود.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا [الکهف: 110]. «[ای پیامبر،] بگو: من فقط بشری [عادی] همچون شما هستم. به من وحی می‌شود که تنها معبودتان، اللهِ یکتاست؛ پس هر‌ کس به دیدارِ پروردگارش [در آخرت] امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادتِ پروردگارش شریک نسازد».

توقف در مشاعر (منا، مزدلفه، عرفات)

1- منا و مزدلفه و عرفات از مشاعر حج هستند. بنابراین برای هیچ‌کس جایز نیست مالک آن‌ها باشد. منا محل اقامت کسانی بود که ذکر آن‌ها گذشت. و هرکس خوابیدن دو یا سه شب از ایام تشریق را در منا ترک کند، یا اینکه توقف در منا را به مقدار یک روز بدون این‌که عذری داشته باشد ترک کند، گنه‌‌کار خواهد بود و مناسک وی صحیح اما ناقص است؛ بنابراین باید توبه و استغفار کند.

کسی‌که مکانی را جهت اقامت در منا نیافت، در کنار آخرین خیمه‌‌ای که در سرزمین منا مستقر شده، جا گیرد، (از هر جهت بود تفاوتی نمی‌‌کند) هرچند خارج از منا باشد. در این شرایط چنین کاری نه اشکالی دارد و نه ریختن خون می‌‌طلبد. و نباید در منا در مسیر راه قرار بگیرد؛ زیرا موجب زیان دیدن خود و اذیت و آزار دیگران می‌‌شود.

2- منا و مزدلفه و عرفات مشاعر الهی هستند مانند مساجد؛ برای هیچ‌کس جایز نیست در این مناطق خانه‌‌ای بسازد و آن ‌‌را به اجاره دهد یا اینکه بخشی از زمین آن‌‌ را خریداری کرده و اجاره دهد. و اگر کسی چنین کند و حجاج ناچار به پرداخت اجاره باشند، گناه بر کسی خواهد بود که اجاره می‌‌گیرد.

3- بر امام و حاکم اسلامی واجب است در مشاعر شرایط مناسب جهت تحقیق مصالح و امنیت و آسایش حجاج را فراهم نموده و در رعایت نظم و سر و سامان دادن امور کوشا باشد.

عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ مُعَاذٍ، عَنْ رَجُلٍ، مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ ج قَالَ: خَطَبَ النَّبِیُّ ج النَّاسَ بِمِنًى وَنَزَّلَهُمْ مَنَازِلَهُمْ فَقَالَ: «لِیَنْزِلِ الْمُهَاجِرُونَ هَا هُنَا» وَأَشَارَ إِلَى مَیْمَنَةِ الْقِبْلَةِ «وَالْأَنْصَارُ هَا هُنَا» وَأَشَارَ إِلَى مَیْسَرَةِ الْقِبْلَةِ «ثُمَّ لِیَنْزِلِ النَّاسُ حَوْلَهُمْ».[43]

از عبدالرحمن بن معاذ از مردی از اصحاب پیامبر ج روایت است که فرمود: پیامبر ج در منی به ایراد خطبه پرداخت و مردم را در جایگاه‌هایشان مستقر کرد و فرمود: «مهاجرین در اینجا مستقر شوند» و به سمت راست قبله اشاره کرد؛ «و انصار در اینجا مستقر شوند» و به سمت چپ قبله اشاره کرد؛ «سپس باید بقیه مردم پیرامون آن‌ها مستقر شوند».

- برای اهل مکه و کسانی‌که در مکه حضور دارند و احرام نبسته‌‌اند، سنت است که غسل و نظافت نموده و خوشبویی استفاده کنند و در روز ترویه و قبل از زوال برای حج احرام ببندند. روز ترویه برابر است با هشتم ذی‌حجه؛ و اینان از مکه احرام بسته و در نیت احرام می‌‌گویند: «لَبَّیْکَ حَجًّا».

اما قارِن و مفرِد بر احرام خود باقی می‌‌ماند و قبل از زوال همراه حجاج به سوی منا خارج می‌‌شود.

و کسی‌که صبح روز هشتم و پس از آن، به نیت حج تمتع به مکه می‌‌آید، عمره را انجام نمی‌دهد؛ زیرا وقت حج آغاز شده است. پس مناسکش را به حج قِران تغییر می‌‌دهد. و طواف کرده و سعی می‌کند و بلافاصله به سوی منی حرکت می‌‌کند.

- سپس هرکس با هر نیتی که در حج داشته (اِفراد، قِران، تَمتُّع) لبیک‌‌گویان و قبل از زوال به سوی منا حرکت می‌‌کند.

اگر میسر بود نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا و صبح را همراه امام در منا با جماعت می‌‌خواند. چنان‌‌که هر نماز در وقت خودش و به صورت قصر و نه جمع خوانده می‌‌شود. و اگر این امر میسر نبود همراه گروه خود نماز را به جماعت به صورت قصر می‌‌خواند و بین نمازها جمع نمی‌‌کند. و این شب را در منا سپری می‌‌کند. در این روز مشغول تلبیه و ذکر و دعا، سلام کردن، نصیحت و خیرخواهی، امر به معروف، نهی از منکر، غذا دادن به دیگران - اگر میسر بود - و دیگر اعمال نیک می‌‌شود.

حدود منا

از غرب: جمرة عقبه؛

از شرق: وادی مُحَسِّر؛

از شمال: کوه بزرگ و مرتفع؛

از جنوب: کوه بزرگ و مرتفعی که روبه‌روی آن قرار دارد.

در هر سو تابلوهایی قرار داده شده که حدود منا را مشخص می‌‌کنند بنابراین حجاج باید متوجه این تابلوها باشند.

چون خورشید در روز نهم طلوع کرد که روز عرفه می‌‌باشد، لبیک‌‌گویان و درحالی‌‌که تکبیر و تهلیل می‌‌گوید از منا به سوی عرفه حرکت می‌‌کند. تا زوال خورشید در نَمُره می‌‌ماند که جایی نزدیک عرفات است اما بخشی از عرفات نیست. نمره مکانی است واقع در غرب وادی عُـرَنه به سمت حرم؛ رسول الله ج در نمره توقف کرد و چون خورشید منحرف شد به وادی عرنه به سمت عرفه رفته و به ایراد خطبه در میان مردم پرداخت. و نماز ظهر و عصر را به صورت قصر و جمع خوانده و سپس به سوی عرفه حرکت نمود.

حدود عرفات

از غرب: وادی عرنه؛

از شرق: کوه‌‌های محیط و مشرف بر میدان عرفات؛

از شمال: محل تلاقی وادی وصیق و وادی عرنه؛

از جنوب: پس از مسجد نمره به سمت جنوب به اندازه‌‌ی یک و نیم کیلومتر.

در هریک از این مناطق تابلوهایی قرار داده شده که حدود عرفات را مشخص می‌کنند. پس حجاج باید متوجه این مساله باشند.

- وقتی زوال خورشید پایان یافت، به سوی ابتدای عرفات و به سمت مسجد عرفات می‌‌رود. امام در این مکان برای مردم به ایراد خطبه می‌‌پردازد که اکنون داخل مسجد قرار دارد. سپس موذن برای نماز ظهر اذان می‌‌گوید. اقامه گفته می‌‌شود و امام، نماز ظهر و عصر را به صورت قصر و جمع به همراه مردم می‌‌خواند. دو رکعت دو رکعت و با نیت جمع تقدیم با یک اذان و دو اقامه؛

اما اگر این برای حج‌‌گزار میسر نباشد، نماز را به صورت قصر و جمع در محلی که قرار دارد، همراه گروهش و به ترتیب بیان شده، به جماعت می‌‌خواند.

 سنت است که خطبه امام را گوش کنند و پس از آن اذان داده شده و نماز در همین مکان خوانده شود.

- پس از اقامه‌‌ی نماز، سنت این است که متوجه عرفات شده و در جوار کوه عرفه بایستد و کوه را بین خود و قبله قرار دهد، رو به قبله کند و مسیری را که برای رمل طی می‌‌کنند، در برابر خود قرار دهد و از کوه بالا نمی‌‌رود؛ زیرا رسول الله ج چنین نکرد و به بالا رفتن از کوه دستور نداد.

در زیر صخره‌‌های پایین کوه می‌‌‌‌ایستد، به ذکر، دعا و طلب مغفرت با رعایت خشوع و فروتنی می‌‌پردازد. درحالی‌‌که دست‌‌ها را بالا برده، دعا می‌کند و لبیک و تهلیل می‌‌گوید. می‌‌تواند درحالی‌‌که سوار بر مرکب است چنین کند یا اینکه نشسته بر زمین این عمل را انجام دهد. اما افضل آن است عملی را انجام دهد که خاشعانه و فروتنانه‌‌تر باشد.

- با دعاهایی که در قرآن و سنت وارد شده و نیز دعاهایی که خود می‌خواهد و موافق با اصول و قواعد کلی قرآن و سنت است، بسیار دعا کند. و نیز از استغفار، توبه، تکبیر، تهلیل، حمد و ثنای الله، درود فرستادن بر رسول الله ج، اظهار فقر و نیاز به درگاه الله، غافل و خسته نشود و این اعمال را به کثرت انجام دهد. و در دعا اصرار داشته باشد و اجابت آن ‌‌‌‌را امری بعید تصور نکند. و پیوسته در سایه کوه به ذکر و دعا مشغول باشد تا اینکه قرص خورشید پنهان گردد.

 و اگر توقف در جوار کوه و نزدیک صخره‌‌ها میسر نبود، در هر مکانی از عرفه که میسر بود مستقر شود. و تمام عرفه محل توقف است جز بطن عرنه.

وقت توقف در عرفه

توقف در عرفه پس از زوال خورشید در روز عرفه آغاز شده و تا غروب خورشید می‌‌باشد. و زمان توقف تا طلوع فجر شب دهم ادامه دارد. و هر‌‌کس قبل از زوال خورشید یا شب‌هنگام وارد عرفه شود، جایز است. اما سنت وارد شدن به عرفه بعد از زوال می‌‌باشد. و هرکس یک شب یا یک روز یا حتی لحظه‌‌ای در عرفه توقف داشته باشد، کفایت می‌‌کند.

کسی‌که روز در عرفه توقف کند و قبل از غروب، عرفه را ترک کند، درحقیقت امر واجب را ترک کرده است. و در این زمینه عملی از اعمال اهل جاهلیت داشته است که قبل از غروب خورشید به سوی مزدلفه حرکت می‌‌کردند. و در این زمینه با عمل رسول الله ج مخالفت کرده است؛ زیرا رسول الله ج پس از غروب خورشید به سوی مزدلفه حرکت نمود. و در این‌‌صورت گنه‌‌کار بوده و باید توبه کند و حجش صحیح است اما نه بدون نقص.

عَنْ عُرْوَةَ بْنِ مُضَرِّسِ س قَالَ: أَتَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج بِالمُزْدَلِفَةِ حِینَ خَرَجَ إِلَى الصَّلَاةِ، فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّی جِئْتُ مِنْ جَبَلَیْ طَیِّئٍ أَکْلَلْتُ رَاحِلَتِی، وَأَتْعَبْتُ نَفْسِی، وَاللَّهِ مَا تَرَکْتُ مِنْ حَبْلٍ إِلَّا وَقَفْتُ عَلَیْهِ، فَهَلْ لِی مِنْ حَجٍّ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ شَهِدَ صَلَاتَنَا هَذِهِ، وَوَقَفَ مَعَنَا حَتَّى نَدْفَعَ وَقَدْ وَقَفَ بِعَرَفَةَ قَبْلَ ذَلِکَ لَیْلًا، أَوْ نَهَارًا، فَقَدْ أَتَمَّ حَجَّهُ، وَقَضَى تَفَثَهُ».[44]

عُروَه بن مُضَرِّس س می‌‌گوید: زمانی که رسول الله ج در مزدلفه برای نماز خارج شد نزدش رفتم و گفتم: ای رسول الله! من از دو کوه طیء (سَلمی و اَجَا) آمدم. مرکبم را غذا دادم و خودم را خسته کردم. نزد هر تل ماسه‌ای توقف کردم. آیا حج من پذیرفته است؟ رسول الله ج فرمود: «هر‌‌کس در این نماز (نماز صبح در مزدلفه) شرکت داشته باشد و همراه ما توقف (وقوف) کند تا حرکت کنیم و قبل از این، شبی یا روزی در عرفه توقف کرده باشد، حجش کامل شده و مناسکش که بر او واجب بوده، انجام داده است».

وقت افاضه از عرفات (حرکت از عرفات به سوی مزدلفه)

وقتی خورشید پنهان شد، حجاج لبیک‌‌گویان و درحالی‌‌که تکبیر و تهلیل می‌‌گویند، از عرفات به سوی مزدلفه خارج می‌‌شوند و لازم است آرامش خود را حفظ کنند و برای دیگر حجاج و حتی چهارپا و مرکبش مزاحمت ایجاد نکنند. و اگر شرایط مهیا بود با سرعت این کار را انجام دهند.

چون به مزدلفه رسید، سه رکعت نماز مغرب را در آنجا می‌‌خواند و پس از آن دو رکعت نماز عشا؛ این دو نماز را به صورت جمع تاخیر و با یک اذان و دو اقامه می‌‌خواند. این شب را در مزدلفه می‌‌گذراند و نماز تهجد و وتر می‌‌خواند و پس از آن نماز صبح را به همراه نماز سنت صبح، در تاریکی و پس از وارد شدن وقت می‌‌خواند.

حدود مزدلفه

از غرب: وادی محسر؛

از شرق: مفیض المأزمین غربی؛

از شمال: کوه ثَبیر؛

از جنوب: کوه‌‌های مریخی مقابل کوه ثبیر.

 در این مناطق تابلوهایی قرار داده شده که حدود مزدلفه را مشخص می‌‌کنند، بنابراین حجاج باید متوجه باشند.

وقت توقف در مزدلفه

وقتی حجاج نماز صبح را در عرفات خواندند، به مشعرالحرام می‌‌آیند که اکنون مسجد مزدلفه می‌‌باشد. در مزدلفه رو به قبله ایستاده و به ذکر و حمد و ثنا و تهلیل و تکبیر مشغول می‌‌شوند و لبیک گفته و سوار بر مرکب و پیاده دعا می‌‌کنند تا اینکه روز روشن شود. چنان‌‌که الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَإِذَآ أَفَضۡتُم مِّنۡ عَرَفَٰتٖ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ عِندَ ٱلۡمَشۡعَرِ ٱلۡحَرَامِۖ وَٱذۡکُرُوهُ کَمَا هَدَىٰکُمۡ وَإِن کُنتُم مِّن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلضَّآلِّینَ [البقرة: 198]. «و هنگامی‌ که [روز نهم، پس از وقوف] از عرفات کوچ کردید، الله را در «مَشعَر الحرام» یاد کنید؛ و او را یاد کنید؛ زیرا شما را که پیشتر از گمراهان بودید [به ادای مناسک حج و دیگر اعمال عبادی] هدایت کرد».

و اگر رفتن به سوی مشعرالحرام میسر نباشد، سرزمین مزدلفه تماماً محل توقف است. پس در هر مکانی از مزدلفه قرار داشت، رو به قبله کرده و مشغول دعا می‌‌شود تا هوا روشن شود.

وقت حرکت از مزدلفه به سوی منا، حجاج قبل از طلوع خورشید و با آرامش از مزدلفه به سوی منا حرکت می‌‌کنند.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ثُمَّ أَفِیضُواْ مِنۡ حَیۡثُ أَفَاضَ ٱلنَّاسُ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١٩٩ [البقرة: 199]. «سپس از همانجا که مردم [= پیروان ابراهیم] روانه می‌شوند [شما نیز از عرفات به سوی مِنا] حرکت کنید و از الله آمرزش بخواهید؛ [زیرا] بی‌تردید، الله آمرزندۀ مهربان است».

چون به وادی مُحَسِّر رسید - منطقه‌‌ای بین مزدلفه و منا که جزء منا نیست- چه پیاده یا سواره، با سرعت بیش‌تر حرکت کند. پس از جهت رمی جمرات هفت سنگریزه از هرجا که خواست بردارد. چه از پیرامون جمرات یا از مسیر حرکت از منا به سوی جمرات؛ و اگر از مزدلفه نیز برداشت، جایز است. در مسیر راه تکبیر و تلبیه می‌‌گوید. و چون رمی جمره عقبه را آغاز کرد، تلبیه را قطع می‌‌کند. برای ضعیفان و کسانی‌که معذور هستند و همراهان ایشان که به خدمت‌‌ آن‌ها مشغول هستند، جایز است که چون ماه پنهان شد یا زمانی که اکثر شب سپری شده بود، از مزدلفه به سوی منا حرکت کنند. و چون به منا رسیدند، به رمی جمره‌‌ی عقبه مشغول شوند.

وقت رمی جمره عقبه

 رمی جمره عقبه برای کسانی‌که معذور هستند و همراهان ایشان، شب عید قربان بعد از پنهان شدن ماه می‌‌باشد. چون حج‌‌گزار به جمره عقبه رسید - و آن آخرین جمرات از سمت منا می‌‌باشد- پس از طلوع خورشید با هفت سنگریزه آن ‌‌را رمی کند. به این ترتیب که منا را سمت راست خود قرار داده و مکه را سمت چپش؛ دست راستش را برای رمی جمره بلند می‌کند و با هر سنگی که پرتاب می‌‌کند، الله اکبر می‌گوید.

سنت در جمع‌آوری سنگ‌‌ها این است که کوچک باشند. اندازه‌‌ای بین نخود و فندق.

رمی جمرات با سنگ‌‌های بزرگ جایز نیست. و نیز رمی جمرات با چیزی جز سنگ جایز نیست. و در این عمل نباید برای دیگران مزاحمت ایجاد شده و اذیت و آزار دیگران صورت گیرد.

بعد از رمی

پس از رمی جمرات، متمتع و قارن قربانی را ذبح می‌‌کنند و به هنگام ذبح قربانی می‌‌گویند: «بِاسْمِ اللهِ وَاللهُ أَکْبَرُ، اللهم تَقَبَّلَ مِنِّی» «با نام الله، الله اکبر، یا الله! از من قبول فرما».

عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: ضَحَّى النَّبِیُّ ج بِکَبْشَیْنِ أَمْلَحَیْنِ أَقْرَنَیْنِ، ذَبَحَهُمَا بِیَدِهِ، وَسَمَّى وَکَبَّرَ، وَوَضَعَ رِجْلَهُ عَلَى صِفَاحِهِمَا.[45]

انس س می‌‌گوید: پیامبر ج دو قوچ سفید شاخدار قربانی کرد. با دست‌‌ خود آن دو را سر برید و هنگام قربانی بسم الله و الله اکبر گفت و پایش را بر یک طرف گردن آن دو نهاده بود.

سنت این است که از گوشت قربانی بخورد و از شوربای آن بنوشد و از گوشت آن به فقرا بدهد. و برای او جایز است که مقداری را برای سرزمین خود ذخیره کند.

اما کسی‌که حجش اِفراد بوده، بعد از رمی جمرات سرش را می‌‌تراشد. چون قربانی ندارد. چنان‌‌که حجاجی که اهل مکه هستند و حجشان قِران یا تمتع است، قربانی ندارند.

پس از ذبح قربانی، سرش را می‌‌تراشد یا موهایش را کوتاه می‌کند و تراشیدن سر برای مردان افضل است.

سنت این است که آرایشگر، تراشیدن سر را از سمت راست آن شروع کند. و زنان از موهای سر به اندازه یک بند انگشت کوتاه می‌‌کنند.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «اللهم اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِینَ»، قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ، وَلِلْمُقَصِّرِینَ؟، قَالَ: «اللهم اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِینَ» قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ، وَلِلْمُقَصِّرِینَ؟، قَالَ: «اللهم اغْفِرْ لِلْمُحَلِّقِینَ»، قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ، وَلِلْمُقَصِّرِینَ؟ قَالَ: «وَلِلْمُقَصِّرِینَ».[46]

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمود: «یا الله! کسانی‌که موهای سرشان را می‌‌تراشند، بیامرز». گفتند: ای رسول الله، کسانی‌که موهای‌‌شان را کوتاه می‌‌کنند چه؟ فرمود: «یا الله! کسانی‌که سرشان را می‌‌تراشند، بیامرز». گفتند: ای رسول الله، کسانی‌که موهای‌‌شان را کوتاه می‌‌کنند چه؟ فرمود: «یا الله! کسانی‌که سرشان را می‌‌تراشند بیامرز». گفتند: ای رسول الله کسانی‌که موهای‌‌شان را کوتاه می‌‌کنند چه؟ فرمود: «و کسانی‌که موهای‌‌شان را کوتاه می‌‌کنند را نیز بیامرز».

تحلل اول

 وقتی حجاج اعمال گذشته را انجام دادند، تمام ممنوعات احرام جز جماع برای آن‌ها حلال می‌‌شود. بنابراین لباس پوشیدن و عطر زدن و پوشیدن سر و ... برای آن‌ها حلال است. و اگر رمی جمره عقبه را انجام داده و سرش را بتراشد همه‌‌ی ممنوعات احرام برای او حلال خواهد شد جز زنان؛ هرچند قربانی را ذبح نکند مگر برای کسانی‌که با خود قربانی آورده باشند. برای ایشان زمانی حلال می‌‌شود که رمی را انجام داده و قربانی را ذبح نموده و سپس سرش را بتراشد.

و برای امام سنت است که صبح روز عید در منا و در محل جمرات به ایراد خطبه پرداخته و در آن مناسک را آموزش دهد. و مردم را به تقوا، همکاری در امور نیک و افزایش ذکر و شکر الله، سفارش نماید.

تحلل دوم پس از رمی، ذبح قربانی و تراشیدن سر، حج‌‌گزار مناسک حج را انجام داده است. نظافت می‌کند سپس لباسش را می‌‌پوشد و عطر استفاده می‌کند و به هنگام ضُحی به سوی مکه حرکت نموده و خانه را طواف می‌کند که این طواف، طواف افاضه یا زیارت نامیده می‌‌شود اما در آن رمل نمی‌‌کند. الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ٢٩ [الحج: 29]. «سپس باید آلودگی‌هایشان را برطرف سازند و به نذر‌‌های خویش وفا کنند و [گرداگردِ] این خانۀ کهن [= کعبه] طواف کنند».

سپس به سعی بین صفا و مروه می‌‌پردازد. و این در صورتی است که متمتع باشد. و اگر حاجیِ قِران یا اِفراد باشد و همراه طواف قدوم، سعی را انجام نداده باشد، مانند متمتع طواف نموده و سعی می‌‌کند. و اگر بعد از طواف قدوم، عمل سعی را انجام داده باشد - که افضل هم همین است - بعد از طواف افاضه، سعی بر او لازم نیست. و پس از این همه چیز حتی زنان برای حجاج حلال می‌‌شود.

اولِ وقت طواف افاضه

طواف افاضه همان طواف زیارت است. برای افراد معذور که در عرفه توقف کرده‌‌اند، وقت آن پس از گذشتن اکثر شب عید آغاز می‌‌شود و برای حجاج سنت است که طواف افاضه را در صبحگاه روز عید انجام دهند هرچند تاخیر آن جایز است. البته نباید این تاخیر تا بعد از ماه ذی‌‌الحجه ادامه یابد؛ مگر به دلیل عذری.

وقت بازگشت به منا

سپس حجاج از مکه به منا باز‌‌می‌‌گردند و اگر میسر بود نماز ظهر را در منا می‌‌خوانند و باقی روز عید و ایام تشریق و شب‌های آن ‌‌را در منا سپری می‌‌کنند. بنابراین شب یازدهم، دوازدهم و سیزدهم - اگر تاخیر کند - را در منا سپری می‌کند و افضل همین است. اما اگر سپری کردن تمام این شب‌ها در منا میسر نباشد، بخش بزرگی از یکی از شب‌های منا را در منا می‌‌گذراند، چه از اول شب یا وسط یا آخر آن؛ و اگر گذراندن شب در منا میسر نباشد، شب را در جوار منا سپری می‌‌کند؛ زیرا امور واجب در حالت عدم تواناییِ ادایِ آن‌ها ساقط می‌‌شوند.

حکم توقف حجاج در مشاعر

جمع شدن حجاج در مشاعر بخشی از مناسک است. و توقف آن‌ها در مشاعر برای ادای مناسک، عبادتی مقصود شریعت است. با این عمل حجاج یکدیگر را می‌‌شناسند و از یکدیگر استفاده می‌‌برند و در نیکی و تقوا به یاری همدیگر می‌‌شتابند. بنابراین بر کسی‌که حج می‌کند واجب است که در منا و عرفات و مزدلفه، شب و روزی را بگذراند. چنان‌‌که عمل پیامبر ج چنین بوده است و به هنگام حج خارج شدن از مشاعر جایز نیست مگر به دلیل عذری؛ همانند ادای طواف یا سعی یا نیازی ضروری؛ که پس از رفع نیاز باید فوراً به مشاعر باز‌‌گردد.

وقت رمی در ایام تشریق حج‌‌گزار نمازهای پنج‌گانه را با جماعت در اوقات خود می‌‌خواند. اگر میسر بود نمازهایش را در مسجد حنیف قصر و نه جمع می‌‌کند. و در غیر این‌‌صورت در هر مکانی از منا میسر بود، نماز جماعت می‌‌خواند. و رمی جمرات سه‌‌گانه را در ایام تشریق بعد از زوال خورشید انجام می‌‌دهد؛ و سنگریزه‌‌ها را هر روز از یک بخش منا برمی‌‌دارد.

1- اگر میسر باشد، سنت این است که پیاده به سوی جمرات برود. در روز یازدهم بعد از زوال به رمی جمره اولی بپردازد که کوچک‌‌ترین جمرات است و نزدیک مسجد حنیف می‌‌باشد. با هفت سنگ پشت سر هم به رمی جمره‌‌ی اولی می‌‌پردازد. برای پرتاب هر سنگ دست راستش را بالا برده و الله اکبر می‌‌گوید؛ و چنانچه میسر بود رو به قبله چنین می‌‌کند. وقتی از رمی جمره‌‌ اولی فارغ شد، اندکی از سمت راست جلو آمده رو به قبله می‌‌ایستد، دست‌‌ها را بالا برده و در حد توان دعا را طولانی می‌‌کند.

2- سپس به سوی جمره‌‌ وسطی رفته و آن‌‌ را مانند جمره‌‌ اولی با هفت سنگ رمی می‌‌کند. و با پرتاب هر سنگ دست راستش را بلند کرده و تکبیر می‌‌گوید. سپس اندکی از سمت چپ جلو آمده، رو به قبله ایستاده، دست‌‌ها را بلند کرده و به دعای طولانی می‌‌پردازد. البته مقدار دعای وی در این مرحله کم‌تر از دعای پس از جمره اولی باشد.

3- سپس به سوی جمره عقبه رفته و با هفت سنگ به رمی آن می‌‌پردازد. در این حالت که مکه در سمت چپ و منا در سمت راست وی قرار گیرد. و پس از رمی جمره عقبه برای دعا نمی‌‌ایستد. و این‌گونه بیست و یک سنگ را به سوی جمرات پرتاب کرده است.

برای معذور جایز است که شب را در منا سپری نکند و رمی دو روز را در یک روز انجام دهد یا اینکه رمی جمرات را تا آخرین روز ایام تشریق به تاخیر بیندازد یا اینکه در شب رمی کند. - و این نیز برای او افضل است - جز رمی روز سیزدهم که آن ‌‌را قبل از غروب انجام می‌‌دهد.

- در روز دوازدهم همچون روز یازدهم عمل می‌‌کند. پس از زوال خورشید به ترتیب به رمی جمرات می‌‌پردازد. سنت این است که رمی جمرات سه‌‌گانه در طبقه هم‌‌کف باشد هرچند در طبقات بالاتر نیز جایز است.

- اگر دوست داشت زودتر از منا خارج شود، قبل از غروب خورشید در روز دوازدهم، از منا خارج می‌‌شود. و اگر تا روز سیزدهم در منا ماند چنان‌‌که پیش‌‌تر گذشت، بعد از زوال خورشید رمی جمرات را انجام می‌‌دهد. و این‌که روز سیزدهم در منا باشد، افضل است؛ زیرا عمل رسول الله ج چنین بوده است. و زنان در تمام مواردی که بیان شد، با مردان یکسان می‌‌باشند. و اینگونه حج‌‌گزار از اعمال حج فارغ می‌‌شود.

رسول الله ج تنها یک حج انجام داد و آن حجة الوداع بود. در این حج مناسک را انجام داده و آن‌ها را به مردم آموخت و مسئولیت دعوت به سوی الله را به امت سپرد.

در عرفه دین کامل شد و در روز عید قربان امت اسلامی مسئولیت دین را به عهده گرفت چنان‌‌که رسول الله ج در حجةالوداع فرمود: «لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الغَائِبَ»[47]: «حاضران باید به غایبان برسانند».

ذکر و یاد الله پس از پایان یافتن مناسک

برای هر مسلمانی چنین مشروع شده که پس از هر عبادتی همچون نماز، روزه و حج به ذکر و یاد الله مشغول شود. همان ذاتی که به او توفیق ادای عبادت را عطا نمود. حمد و ستایش الله را می‌‌گوید که ادای فریضه‌‌ای را برای وی میسر نمود. و نیز برای کوتاهی و تقصیرش طلب مغفرت کند و خیر دنیا و آخرت را از الله بخواهد. و چنین تصورش چنین نباشد که عبادتی را به طور کامل انجام داده و این‌گونه بر الله متعال منت نهاده است.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَإِذَا قَضَیۡتُم مَّنَٰسِکَکُمۡ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ کَذِکۡرِکُمۡ ءَابَآءَکُمۡ أَوۡ أَشَدَّ ذِکۡرٗاۗ فَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا وَمَا لَهُۥ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنۡ خَلَٰقٖ٢٠٠ وَمِنۡهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ٢٠١ أُوْلَٰٓئِکَ لَهُمۡ نَصِیبٞ مِّمَّا کَسَبُواْۚ وَٱللَّهُ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ٢٠٢ [البقرة: 200-202]. «پس چون مناسک [حج] خود را به جای آوردید، همان‌گونه که پدرانتان را [با فخر و غرور] یاد می‏کردید - بلکه [بهتر و] بیشتر از  آن - الله را یاد کنید؛ و برخی از مردم [کافرانی] هستند که می‌گویند: «پروردگارا، به ما در دنیا [مال و فرزند] عطا کن». این شخص در آخرت بهره‌ای [از نعمت‌های الهی] ندارد. و برخی [دیگر] از ایشان [مؤمنانی] هستند که می‌گویند: «پروردگارا، به ما در دنیا نیکی [= روزی، سلامتی، دانش و ایمان] عطا کن و در آخرت [نیز] نیکی [عطا فرما] و ما را از عذاب آتش نگه دار». اینانند که از دستاوردشان بهره‌ای دارند؛ و الله در حسابرسى، سریع است».

- پس از رمی روز سیزدهم بعد از زوال خورشید، از منا خارج می‌‌شود. و سنت این است کسی‌که از اهل مکه نیست - اگر میسر بود - در منطقه اَبطح بماند و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را در آنجا بخواند. و بخشی از شب را در ابطح سپری کند.

وقت طواف وداع

سپس به مکه آمده و طواف وداع را انجام می‌‌دهد. البته اگر از اهالی مکه نباشد. و زنی که دچار عادت ماهیانه یا خونریزی بعد از زایمان باشد، طواف وداع ندارد. هنگامی‌که طواف وداع تمام شد، به وطنش بازمی‌‌گردد. و اگر خواست، می‌‌تواند هر مقدار آب زمزم که بخواهد با خود ببرد.

و اگر بعد از رمی از منا خارج شد و پس از آن نماز ظهر را خواند و طواف وداع را انجام داده و به وطنش بازگشت، جایز است.

عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَکُونَ آخِرُ عَهْدِهِمْ بِالْبَیْتِ، إِلَّا أَنَّهُ خُفِّفَ عَنِ الْمَرْأَةِ الْحَائِضِ.[48]

ابن عباس ب می‌‌گوید: به مردم امر شد که آخرین عمل‌‌شان در ایام حج، طواف وداع باشد مگر زنانی که دچار عادت ماهیانه شوند که از این قاعده مستثنی هستند».

حکم طواف وداع

چون حج‌‌گزار طواف افاضه را به تاخیر اندازد، آن ‌‌را قبل از خروج از مکه انجام می‌دهد و در این‌‌صورت طواف افاضه کفایت نموده و نیازی به طواف وداع نیست. و کسی‌که طواف وداع بر او واجب است و قبل از انجام آن از مکه خارج می‌‌شود، لازم است بازگشته و طواف وداع را انجام دهد. و اگر برای طواف وداع به مکه بازنگردد، گنه‌‌کار بوده و مناسک وی ناقص است و باید توبه و استغفار کند.

روش حج رسول الله ج

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ ب قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ ج مَکَثَ تِسْعَ سِنِینَ لَمْ یَحُجَّ، ثُمَّ أَذَّنَ فِی النَّاسِ فِی الْعَاشِرَةِ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج حَاجٌّ، فَقَدِمَ الْمَدِینَةَ بَشَرٌ کَثِیرٌ، کُلُّهُمْ یَلْتَمِسُ أَنْ یَأْتَمَّ بِرَسُولِ اللهِ ج، وَیَعْمَلَ مِثْلَ عَمَلِهِ، فَخَرَجْنَا مَعَهُ، حَتَّى أَتَیْنَا ذَا الْحُلَیْفَةِ، فَوَلَدَتْ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی بَکْرٍ، فَأَرْسَلَتْ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج: کَیْفَ أَصْنَعُ؟ قَالَ: «اغْتَسِلِی، وَاسْتَثْفِرِی بِثَوْبٍ وَأَحْرِمِی» فَصَلَّى رَسُولُ اللهِ ج فِی الْمَسْجِدِ، ثُمَّ رَکِبَ الْقَصْوَاءَ، حَتَّى إِذَا اسْتَوَتْ بِهِ نَاقَتُهُ عَلَى الْبَیْدَاءِ، نَظَرْتُ إِلَى مَدِّ بَصَرِی بَیْنَ یَدَیْهِ، مِنْ رَاکِبٍ وَمَاشٍ، وَعَنْ یَمِینِهِ مِثْلَ ذَلِکَ، وَعَنْ یَسَارِهِ مِثْلَ ذَلِکَ، وَمِنْ خَلْفِهِ مِثْلَ ذَلِکَ، وَرَسُولُ اللهِ ج بَیْنَ أَظْهُرِنَا، وَعَلَیْهِ یَنْزِلُ الْقُرْآنُ، وَهُوَ یَعْرِفُ تَأْوِیلَهُ، وَمَا عَمِلَ بِهِ مِنْ شَیْءٍ عَمِلْنَا بِهِ، فَأَهَلَّ بِالتَّوْحِیدِ «لَبَّیْکَ اللهُمَّ، لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ، وَالْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ» وَأَهَلَّ النَّاسُ بِهَذَا الَّذِی یُهِلُّونَ بِهِ، فَلَمْ یَرُدَّ رَسُولُ اللهِ ج عَلَیْهِمْ شَیْئًا مِنْهُ، وَلَزِمَ رَسُولُ اللهِ ج تَلْبِیَتَهُ. قَالَ جَابِرٌ س: لَسْنَا نَنْوِی إِلَّا الْحَجَّ، لَسْنَا نَعْرِفُ الْعُمْرَةَ، حَتَّى إِذَا أَتَیْنَا الْبَیْتَ مَعَهُ، اسْتَلَمَ الرُّکْنَ فَرَمَلَ ثَلَاثًا وَمَشَى أَرْبَعًا، ثُمَّ نَفَذَ إِلَى مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ ÷، فَقَرَأَ: ﴿وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ مُصَلّٗىۖ[البقرة: 125] فَجَعَلَ الْمَقَامَ بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْبَیْتِ، فَکَانَ أَبِی یَقُولُ - وَلَا أَعْلَمُهُ ذَکَرَهُ إِلَّا عَنِ النَّبِیِّ ج -: کَانَ یَقْرَأُ فِی الرَّکْعَتَیْنِ قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ وَقُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى الرُّکْنِ فَاسْتَلَمَهُ، ثُمَّ خَرَجَ مِنَ الْبَابِ إِلَى الصَّفَا، فَلَمَّا دَنَا مِنَ الصَّفَا قَرَأَ: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ [البقرة: 158] «أَبْدَأُ بِمَا بَدَأَ اللهُ بِهِ» فَبَدَأَ بِالصَّفَا، فَرَقِیَ عَلَیْهِ، حَتَّى رَأَى الْبَیْتَ فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ، فَوَحَّدَ اللهَ وَکَبَّرَهُ، وَقَالَ: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ» ثُمَّ دَعَا بَیْنَ ذَلِکَ، قَالَ: مِثْلَ هَذَا ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ نَزَلَ إِلَى الْمَرْوَةِ، حَتَّى إِذَا انْصَبَّتْ قَدَمَاهُ فِی بَطْنِ الْوَادِی سَعَى، حَتَّى إِذَا صَعِدَتَا مَشَى، حَتَّى أَتَى الْمَرْوَةَ، فَفَعَلَ عَلَى الْمَرْوَةِ کَمَا فَعَلَ عَلَى الصَّفَا، حَتَّى إِذَا کَانَ آخِرُ طَوَافِهِ عَلَى الْمَرْوَةِ، فَقَالَ: «لَوْ أَنِّی اسْتَقْبَلْتُ مِنْ أَمْرِی مَا اسْتَدْبَرْتُ لَمْ أَسُقِ الْهَدْیَ، وَجَعَلْتُهَا عُمْرَةً، فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ لَیْسَ مَعَهُ هَدْیٌ فَلْیَحِلَّ، وَلْیَجْعَلْهَا عُمْرَةً»، فَقَامَ سُرَاقَةُ بْنُ مَالِکِ بْنِ جُعْشُمٍ، فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللهِ، أَلِعَامِنَا هَذَا أَمْ لِأَبَدٍ؟ فَشَبَّکَ رَسُولُ اللهِ ج أَصَابِعَهُ وَاحِدَةً فِی الْأُخْرَى، وَقَالَ: «دَخَلَتِ الْعُمْرَةُ فِی الْحَجِّ» مَرَّتَیْنِ «لَا بَلْ لِأَبَدِ أَبَدٍ» وَقَدِمَ عَلِیٌّ مِنَ الْیَمَنِ بِبُدْنِ النَّبِیِّ ج، فَوَجَدَ فَاطِمَةَ رَضِیَ اللهُ عَنْهَا مِمَّنْ حَلَّ، وَلَبِسَتْ ثِیَابًا صَبِیغًا، وَاکْتَحَلَتْ، فَأَنْکَرَ ذَلِکَ عَلَیْهَا، فَقَالَتْ: إِنَّ أَبِی أَمَرَنِی بِهَذَا، قَالَ: فَکَانَ عَلِیٌّ یَقُولُ، بِالْعِرَاقِ: فَذَهَبْتُ إِلَى رَسُولِ اللهِ ج مُحَرِّشًا عَلَى فَاطِمَةَ لِلَّذِی صَنَعَتْ، مُسْتَفْتِیًا لِرَسُولِ اللهِ ج فِیمَا ذَکَرَتْ عَنْهُ، فَأَخْبَرْتُهُ أَنِّی أَنْکَرْتُ ذَلِکَ عَلَیْهَا، فَقَالَ: «صَدَقَتْ صَدَقَتْ، مَاذَا قُلْتَ حِینَ فَرَضْتَ الْحَجَّ؟» قَالَ قُلْتُ: اللَّهُمَّ، إِنِّی أُهِلُّ بِمَا أَهَلَّ بِهِ رَسُولُکَ، قَالَ: «فَإِنَّ مَعِیَ الْهَدْیَ فَلَا تَحِلُّ» قَالَ: فَکَانَ جَمَاعَةُ الْهَدْیِ الَّذِی قَدِمَ بِهِ عَلِیٌّ مِنَ الْیَمَنِ وَالَّذِی أَتَى بِهِ النَّبِیُّ ج مِائَةً، قَالَ: فَحَلَّ النَّاسُ کُلُّهُمْ وَقَصَّرُوا، إِلَّا النَّبِیَّ ج وَمَنْ کَانَ مَعَهُ هَدْیٌ، فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ التَّرْوِیَةِ تَوَجَّهُوا إِلَى مِنًى، فَأَهَلُّوا بِالْحَجِّ، وَرَکِبَ رَسُولُ اللهِ ج، فَصَلَّى بِهَا الظُّهْرَ وَالْعَصْرَ وَالْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ وَالْفَجْرَ، ثُمَّ مَکَثَ قَلِیلًا حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ، وَأَمَرَ بِقُبَّةٍ مِنْ شَعَرٍ تُضْرَبُ لَهُ بِنَمِرَةَ، فَسَارَ رَسُولُ اللهِ ج وَلَا تَشُکُّ قُرَیْشٌ إِلَّا أَنَّهُ وَاقِفٌ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ، کَمَا کَانَتْ قُرَیْشٌ تَصْنَعُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ، فَأَجَازَ رَسُولُ اللهِ ج حَتَّى أَتَى عَرَفَةَ، فَوَجَدَ الْقُبَّةَ قَدْ ضُرِبَتْ لَهُ بِنَمِرَةَ، فَنَزَلَ بِهَا، حَتَّى إِذَا زَاغَتِ الشَّمْسُ أَمَرَ بِالْقَصْوَاءِ، فَرُحِلَتْ لَهُ، فَأَتَى بَطْنَ الْوَادِی، فَخَطَبَ النَّاسَ وَقَالَ: «إِنَّ دِمَاءَکُمْ وَأَمْوَالَکُمْ حَرَامٌ عَلَیْکُمْ، کَحُرْمَةِ یَوْمِکُمْ هَذَا فِی شَهْرِکُمْ هَذَا، فِی بَلَدِکُمْ هَذَا، أَلَا کُلُّ شَیْءٍ مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِیَّةِ تَحْتَ قَدَمَیَّ مَوْضُوعٌ، وَدِمَاءُ الْجَاهِلِیَّةِ مَوْضُوعَةٌ، وَإِنَّ أَوَّلَ دَمٍ أَضَعُ مِنْ دِمَائِنَا دَمُ ابْنِ رَبِیعَةَ بْنِ الْحَارِثِ، کَانَ مُسْتَرْضِعًا فِی بَنِی سَعْدٍ فَقَتَلَتْهُ هُذَیْلٌ، وَرِبَا الْجَاهِلِیَّةِ مَوْضُوعٌ، وَأَوَّلُ رِبًا أَضَعُ رِبَانَا رِبَا عَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، فَإِنَّهُ مَوْضُوعٌ کُلُّهُ، فَاتَّقُوا اللهَ فِی النِّسَاءِ، فَإِنَّکُمْ أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانِ اللهِ، وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِکَلِمَةِ اللهِ، وَلَکُمْ عَلَیْهِنَّ أَنْ لَا یُوطِئْنَ فُرُشَکُمْ أَحَدًا تَکْرَهُونَهُ، فَإِنْ فَعَلْنَ ذَلِکَ فَاضْرِبُوهُنَّ ضَرْبًا غَیْرَ مُبَرِّحٍ، وَلَهُنَّ عَلَیْکُمْ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ، وَقَدْ تَرَکْتُ فِیکُمْ مَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ إِنِ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ، کِتَابُ اللهِ، وَأَنْتُمْ تُسْأَلُونَ عَنِّی، فَمَا أَنْتُمْ قَائِلُونَ؟» قَالُوا: نَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ بَلَّغْتَ وَأَدَّیْتَ وَنَصَحْتَ، فَقَالَ: بِإِصْبَعِهِ السَّبَّابَةِ، یَرْفَعُهَا إِلَى السَّمَاءِ وَیَنْکُتُهَا إِلَى النَّاسِ «اللَّهُمَّ، اشْهَدْ، اللَّهُمَّ، اشْهَدْ» ثَلَاثَ مَرَّاتٍ، ثُمَّ أَذَّنَ، ثُمَّ أَقَامَ فَصَلَّى الظُّهْرَ، ثُمَّ أَقَامَ فَصَلَّى الْعَصْرَ، وَلَمْ یُصَلِّ بَیْنَهُمَا شَیْئًا، ثُمَّ رَکِبَ رَسُولُ اللهِ ج، حَتَّى أَتَى الْمَوْقِفَ، فَجَعَلَ بَطْنَ نَاقَتِهِ الْقَصْوَاءِ إِلَى الصَّخَرَاتِ، وَجَعَلَ حَبْلَ الْمُشَاةِ بَیْنَ یَدَیْهِ، وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ، فَلَمْ یَزَلْ وَاقِفًا حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ، وَذَهَبَتِ الصُّفْرَةُ قَلِیلًا، حَتَّى غَابَ الْقُرْصُ، وَأَرْدَفَ أُسَامَةَ خَلْفَهُ، وَدَفَعَ رَسُولُ اللهِ ج وَقَدْ شَنَقَ لِلْقَصْوَاءِ الزِّمَامَ، حَتَّى إِنَّ رَأْسَهَا لَیُصِیبُ مَوْرِکَ رَحْلِهِ، وَیَقُولُ بِیَدِهِ الْیُمْنَى «أَیُّهَا النَّاسُ، السَّکِینَةَ السَّکِینَةَ» کُلَّمَا أَتَى حَبْلًا مِنَ الْحِبَالِ أَرْخَى لَهَا قَلِیلًا، حَتَّى تَصْعَدَ، حَتَّى أَتَى الْمُزْدَلِفَةَ، فَصَلَّى بِهَا الْمَغْرِبَ وَالْعِشَاءَ بِأَذَانٍ وَاحِدٍ وَإِقَامَتَیْنِ، وَلَمْ یُسَبِّحْ بَیْنَهُمَا شَیْئًا، ثُمَّ اضْطَجَعَ رَسُولُ اللهِ ج حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ، وَصَلَّى الْفَجْرَ، حِینَ تَبَیَّنَ لَهُ الصُّبْحُ، بِأَذَانٍ وَإِقَامَةٍ، ثُمَّ رَکِبَ الْقَصْوَاءَ، حَتَّى أَتَى الْمَشْعَرَ الْحَرَامَ، فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ، فَدَعَاهُ وَکَبَّرَهُ وَهَلَّلَهُ وَوَحَّدَهُ، فَلَمْ یَزَلْ وَاقِفًا حَتَّى أَسْفَرَ جِدًّا، فَدَفَعَ قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ، وَأَرْدَفَ الْفَضْلَ بْنَ عَبَّاسٍ، وَکَانَ رَجُلًا حَسَنَ الشَّعْرِ أَبْیَضَ وَسِیمًا، فَلَمَّا دَفَعَ رَسُولُ اللهِ ج مَرَّتْ بِهِ ظُعُنٌ یَجْرِینَ، فَطَفِقَ الْفَضْلُ یَنْظُرُ إِلَیْهِنَّ، فَوَضَعَ رَسُولُ اللهِ ج یَدَهُ عَلَى وَجْهِ الْفَضْلِ، فَحَوَّلَ الْفَضْلُ وَجْهَهُ إِلَى الشِّقِّ الْآخَرِ یَنْظُرُ، فَحَوَّلَ رَسُولُ اللهِ ج یَدَهُ مِنَ الشِّقِّ الْآخَرِ عَلَى وَجْهِ الْفَضْلِ، یَصْرِفُ وَجْهَهُ مِنَ الشِّقِّ الْآخَرِ یَنْظُرُ، حَتَّى أَتَى بَطْنَ مُحَسِّرٍ، فَحَرَّکَ قَلِیلًا، ثُمَّ سَلَکَ الطَّرِیقَ الْوُسْطَى الَّتِی تَخْرُجُ عَلَى الْجَمْرَةِ الْکُبْرَى، حَتَّى أَتَى الْجَمْرَةَ الَّتِی عِنْدَ الشَّجَرَةِ، فَرَمَاهَا بِسَبْعِ حَصَیَاتٍ، یُکَبِّرُ مَعَ کُلِّ حَصَاةٍ مِنْهَا، مِثْلِ حَصَى الْخَذْفِ، رَمَى مِنْ بَطْنِ الْوَادِی، ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَى الْمَنْحَرِ، فَنَحَرَ ثَلَاثًا وَسِتِّینَ بِیَدِهِ، ثُمَّ أَعْطَى عَلِیًّا، فَنَحَرَ مَا غَبَرَ، وَأَشْرَکَهُ فِی هَدْیِهِ، ثُمَّ أَمَرَ مِنْ کُلِّ بَدَنَةٍ بِبَضْعَةٍ، فَجُعِلَتْ فِی قِدْرٍ، فَطُبِخَتْ، فَأَکَلَا مِنْ لَحْمِهَا وَشَرِبَا مِنْ مَرَقِهَا، ثُمَّ رَکِبَ رَسُولُ اللهِ ج فَأَفَاضَ إِلَى الْبَیْتِ، فَصَلَّى بِمَکَّةَ الظُّهْرَ، فَأَتَى بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، یَسْقُونَ عَلَى زَمْزَمَ، فَقَالَ: «انْزِعُوا، بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ، فَلَوْلَا أَنْ یَغْلِبَکُمُ النَّاسُ عَلَى سِقَایَتِکُمْ لَنَزَعْتُ مَعَکُمْ» فَنَاوَلُوهُ دَلْوًا فَشَرِبَ مِنْهُ.[49]

جابر بن عبدالله ب می‌‌گوید: رسول الله ج نه سال صبر کرد و حج نکرد. بعد از آن در سال دهم در بین مردم ندا داده شد که رسول الله ج حج خواهند کرد. تعداد زیادی از مردم به مدینه رفتند و می‌‌خواستند که به رسول الله ج اقتدا نمایند و شبیه او حج گزارند. ما همراه او بیرون آمدیم تا به ذی‌الحُلَیفَه رسیدیم. در آن‌‌جا اسما دختر عمیس، محمد بن ابوبکر را به دنیا آورد. وی کسی را نزد رسول الله ج فرستاد که چگونه عمل نماید؟ رسول الله ج فرمود: «غسل کن و پارچه‌ای استفاده کن (مثل نوارهای بهداشتی امروزی) و احرام ببند».

پیامبر الله در مسجد نماز گزارد و سپس سوار شتر خود، قصواء شد تا وقتی که به "بیداء" رسید. من نگاهی انداختم تا جایی که با چشم قابل مشاهده بود، روبرو، پشت سر، سمت راست و سمت چپش را جمعیت سواره و پیاده فرا گرفته بود. رسول الله ج در میان ما بود، قرآن بر او نازل می‌شد و تفسیرش را خوب می‌دانست و هرچه رسول الله ج انجام می‌داد ما نیز انجام می‌دادیم. آن‌گاه رسول الله ج لبیک یکتاپرستی سر داد و فرمود: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ، لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ، وَالْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ». و مردم با کلماتی که امروزه لبیک می‌گویند، لبیک گفتند. (اشاره به بعضی از الفاظ لبیک که از برخی از صحابه نقل شده است). رسول الله ج به هیچ یک از الفاظ آن‌ها ایراد نگرفت ولی خودش بر همان الفاظ لبیک یکتاپرستی، پایبند بود. (لفظ دیگری استفاده نکرد و سنت هم همین است که ما همان الفاظ رسول الله ج را بگوییم).

جابر می‌گوید: ما فقط به قصد حج آمده بودیم و از عمره اطلاعی نداشتیم، تا اینکه به همراه رسول الله ج به کعبه رسیدیم. در این هنگام رسول الله ج رکن حجرالاسود را استلام نمود (لمس کرد) و در سه دور نخست، رمل نمود (گام‌هایش را نزدیک به هم و با تندی بر می‌‌داشت و شانه هایش را تکان می‌داد) و در چهار دور دیگر، به طور عادی راه رفت. سپس به سوی مقام ابراهیم ÷ رفت و چنین تلاوت کرد: ﴿وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِ‍ۧمَ مُصَلّٗىۖ [البقرة: 125]: «[مقرر کردیم که] مقام ابراهیم را نمازگاهی برای خویش انتخاب کنید» و طوری بود که مقام، میان او و بیت قرار گرفته بود (و دو رکعت نماز خواند). (جعفر می‌گوید:) پدرم می‌‌گفت: مطمئنم که از پیامبر ج نقل می‌کرد که در دو رکعت نماز طواف، سوره‌‌های ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١ [الإخلاص: 1]. و ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ١ [الکافرون: 1]. را خواند. سپس دوباره به سمت حجرالاسود برگشت و آن ‌‌را استلام نمود (لمس کرد). آن‌گاه از دروازه به سوی صفا بیرون رفت. هنگامی‌که به صفا نزدیک شد، این آیه را تلاوت فرمود: ﴿إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِ...﴾ [البقرة: 158]: «همانا صفا و مروه از نشانه‌‌‌‌های الهی هستند...» و فرمود: «با همان چیزی که الله آغاز نموده، آغاز می‌‌کنم». پس از صفا آغاز نمود و به اندازه‌ای بر آن بالا رفت تا اینکه خانه‌ی الله را مشاهده نمود. آنگاه رو‌‌به روی آن ایستاد و الله را به یگانگی خواند و تکبیر گفت و فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ»: «هیچ معبود راستینی جز الله یگانه‌‌ی بی‌‌همتا وجود ندارد. پادشاهی و ستایش تنها از آن اوست و او بر هرچیز تواناست. هیچ معبود راستینی جز الله نیست؛ کسی‌که وعده‌‌اش را راست گردانید و بنده‌‌اش را یاری داد و احزاب را به تنهایی شکست داد». سپس دعا نمود و در این میان کلمات گفته شده را سه بار تکرار کرد. آنگاه به سمت مروه پایین آمد تا وقتی که در وسط وادی رسید، در آنجا دوید تا اینکه صعود آغاز شد، آن‌‌گاه به طور عادی راه رفت تا اینکه به مروه رسید. در مروه نیز چنان کرد که در صفا انجام داده بود و چون در آخرین سعی بالای مروه رسید، فرمود: «اگر آنچه را که اکنون می‌‌دانم، اول می‌‌دانستم، حیوان قربانی را با خود نمی‌‌آوردم و حَجَّم را عمره قرار می‌‌دادم. پس هر‌‌کس با خود حیوان قربانی به همراه ندارد، از احرام به درآید و آن را عمره به حساب آورَد».

سپس سُراقَه بن مالک بن جُعشُم برخاست و گفت: ای رسول الله، این (عمره در ماه‌‌های حج) ویژه‌‌ی این سال ماست یا همیشگی است؟ رسول الله ج انگشتان دستانش را در هم فرو برد و فرمود: «عمره در حج داخل شده است و این برای همیشه و ابدی است». علی بن ابی طالب س شتران پیامبر ج را از یمن آورد و دید که فاطمه ل از احرام به در آمده است و لباس رنگین بر تن دارد و سرمه زده است. علی س آن ‌‌را ناپسند دانست و بر او ایراد گرفت. فاطمه ل گفت: پدرم چنین دستور داده است؛ راوی می‌‌گوید: بعد از آن علی س در عراق می‌‌گفت: من نزد رسول الله ج رفته بودم تا فاطمه ل را به خاطر کاری که کرده بود، مورد سرزنش قرار دهم و در مورد آنچه وی کرده بود از پیامبر ج فتوا بگیرم. به آن‌‌ گفتم که من از فاطمه ل به خاطر کارش انتقاد کردم. رسول الله ج فرمود: «او راست گفته است؛ راست گفته است. تو هنگام نیت حج، چه گفتی؟» علی س گفت: گفتم: یا الله! من به همان نیتی احرام می‌‌بندم که رسولت احرام بسته است. رسول الله ج فرمود: «من هم همراه خود قربانی آورده‌‌ام، پس تو از احرام بیرون نیا». راوی می‌‌گوید: مجموع حیوانات قربانی را که علی س  برای رسول الله ج آورده بود، صد شتر بود.

به هر حال جز رسول الله ج و کسانی‌که با خود قربانی داشتند، باقی مردم موهای‌‌شان را کوتاه کردند و از احرام بیرون آمدند. در روز هشتم ذی‌الحجه (ترویه) برای حج احرام بستند و به سوی منی حرکت کردند. رسول الله ج این مسیر را سوار بر مرکب طی کرد و نماز ظهر، عصر، مغرب، عشا و صبح را در منا گزارد و مقداری صبر کرد تا وقتی که خورشید طلوع کرد. آنگاه دستور داد خیمه‌‌ای مویین برایش در نمره بر‌‌پا کنند. بعد از آن رسول الله به راه افتاد. قریش، مطمئن بودند که پیامبر ج در مشعر الحرام، همان جایی که آنان در دوران جاهلیت توقف می‌‌‌‌کردند، توقف می‌‌کند؛ اما رسول الله از مشعر الحرام عبور نمود تا به عرفه رسید. در آنجا دید که خیمه‌‌ را برایش در نمره برپا کرده‌‌اند، پس در آنجا توقف نمود تا این‌‌که خورشید مایل گردید، در این هنگام دستور داد تا ناقه‌‌اش، قصواء را برایش پالان کنند. آنگاه به وسط وادی (عُرنه) آمد و برای مردم، سخنرانی کرد و فرمود: «خون‌ها و اموال شما همانند حرمت این روز (عرفه) در این ماه (ذی‌الحجه) و در این شهر (مکه) برایتان حرام است؛ بدانید که تمام امور جاهلیت را زیر پا گذاشتم؛ قتل‌های دوران جاهلیت، نادیده گرفته می‌شوند. و اولین خونی که از خون‌هایمان گذشت می‌نمایم، خون فرزند ربیعه بن حارث است که به هدف شیرخوارگی در قبیله‌ی بنی‌سعد، به سر می‌برد و توسط قبیله‌ی هذیل، کشته شد. همچنین رباهای دوران جاهلیت نیز نادیده گرفته می‌‌شوند و اولین ربایی که از آن گذشت می‌‌نماییم، ربای عباس بن عبدالمطلب است؛ همانا همه‌‌ی آن بخشیده شده است. در مورد زنان از الله بترسید؛ زیرا شما آنان را با عهد و پیمان الله به عقد خود در آورده‌‌اید و طبق شریعت الهی شرم‌‌گاه‌های‌‌شان را برای خود حلال ساخته‌‌اید. یکی از حقوق شما بر آنان، این است که کسی را که شما دوست ندارید به خانه‌‌‌‌های‌‌تان راه ندهند. اگر چنین کردند، آنان را به آهستگی بزنید. حق آنان بر شما این است که آنان را به خوبی و به اندازه‌‌ی توان، خوراک و پوشاک بدهید. در میان شما چیزی را بر جای می‌‌گذارم که اگر به آن چنگ زنید، هرگز گمراه نمی‌‌شوید؛ آن کتاب الله است. در روز قیامت درباره‌‌ی من از شما خواهند پرسید، چه جوابی می‌‌دهید؟»

صحابه همه گفتند: می‌‌گوییم که تو ابلاغ کردی و ادا نمودی وخیر‌‌خواهی کردی. پیامبر ج که انگشت سبابه‌‌اش را به سوی آسمان بلند می‌کرد و به سوی مردم اشاره می‌‌نمود، فرمود: «یا الله! گواه باش؛ یا الله! گواه باش». این جمله را سه بار تکرار نمود. سپس اذان و اقامه گفت و نماز ظهر خواند. سپس اقامه گفت و بدون اینکه میان نماز ظهر و عصر چیزی (نماز) بخواند، نماز عصر را خواند. سپس سوار بر مرکبش شد و شکم شترش را به سوی صخره‌‌ها (تخته سنگ‌های کوه رحمت) قرار داد، به گونه‌‌ای که راه افراد پیاده، رو‌‌به‌رویش قرار گرفت و رو به سوی قبله نمود. در آنجا ماند تا اینکه خورشید غروب نمود و زردی آن، اندکی از بین رفت و بالاخره قرص آن ناپدید گشت. رسول الله ج اسامه را پشت سر خود سوار کرده بود. آنگاه حرکت نمود. رسول الله ج طوری مهار شتر را می‌‌کشید که سر شتر به قسمت جلوی پالان آن چسبیده بود (شتر را کنترل می‌نمود تا آهسته راه برود) و با دست راستش اشاره می‌‌نمود و می‌‌فرمود: «ای مردم! آرامش را حفظ کنید، آرامش را حفظ کنید». هرگاه به تپه‌‌های ریگ می‌‌رسید، اندکی مهار شتر را شل می‌کرد تا شتر بالای تپه برود و این‌‌گونه به مسیرش ادامه داد تا این‌‌که به مزدلفه رسید و در آنجا نماز مغرب و عشا را با یک اذان و دو اقامه خواند و میان آن دو نماز نافله نخواند. سپس رسول الله ج خوابید تا وقتی که صبح شد. نماز صبح را با یک اذان و یک اقامه خواند، سپس سوار بر قصواء به مشعرالحرام رفت و رو به قبله دعا کرد و تکبیر (الله اکبر) و تهلیل (لا اله الا الله) گفت و الله را به یگانگی ستود. در آنجا ماند تا رنگ افق زرد گشت و قبل از طلوع خورشید به راه افتاد. رسول الله ج فضل بن عباس را که دارای چهره‌ای سفید و زیبا بود و موهای قشنگی داشت، پشت سرش سوار بر مرکب نمود. هنگامی‌که رسول الله ج حرکت نمود، زنانی که می‌دویدند از کنارشان عبور کردند. فضل شروع به نگاه کردن به آنان نمود. رسول الله ج دستش را روی صورت فضل گذاشت. فضل چهره‌اش را به طرف دیگر، برگرداند و نگاه می‌کرد. رسول الله ج چهره‌ی فضل را از آن طرف دیگر نیز برگرداند. ولی فضل از آن طرف دیگر، نگاه می‌کرد. به هر حال، این‌گونه رسول الله ج به مسیرش ادامه داد تا اینکه به وادی محسّر رسید؛ اندکی شتر را تندتر راند. سپس راه وسطی را که به جمره‌‌ی بزرگ می‌‌رسید، در پیش گرفت تا اینکه به جمره‌‌ای که کنار درخت است (جمره‌ی بزرگ) رسید. آن را با هفت سنگ‌ریزه (به اندازه‌ی دانه باقلا) از وسط وادی زد و با هر سنگریزه‌‌ای تکبیر می‌‌گفت و سپس به قربان‌گاه رفت و با دست مبارک خویش شصت و سه شتر را ذبح نمود و بقیه‌‌ی شتر‌‌ها را به علی س داد تا ذبح کند. (مجموع آن‌ها صد شتر شد) این‌‌گونه علی س را در قربانی خویش شریک کرد. سپس دستور داد تا از هر شتر، یک قطعه در دیگ بگذارند؛ آنگاه پیامبر ج و علی س هردو از گوشت و آبگوشت درست شده خوردند. سپس رسول الله ج سوار بر مرکب شد و به کعبه آمد و نماز ظهر را در مکه خواند و در آنجا فرزندان عبدالمطلب را دید که در کنار زمزم ایستاده‌‌اند و مردم را آب می‌‌دهند. فرمود: «ای فرزندان عبدالمطلب، آب بکشید. اگر بیم آن نمی‌‌رفت که مردم به شما هجوم آورند و خدمت آب دادن را از شما بگیرند، من هم همراه شما آب می‌‌کشیدم». آنان یک دلو آب را به پیامبر ج دادند و از آن آب نوشید.

9- احکام حج و عمره

ارکان حج: حج چهار رکن اساسی دارد: احرام، توقف در عرفه، طواف زیارت، سعی بین صفا و مروه.

واجبات حج

 - احرام از میقاتی که برای ساکنان هر منطقه مشخص شده است (احرام از میقات جزو واجبات است اما خود احرام رکن است)؛

- سپری کردن شب‌های ایام تشریق در منا برای کسانی‌که اهل سقایه و رعایه[50] و امثال آن‌ها نیستند.

- سپری کردن شب عید در مزدلفه یا سپری کردن بیش‌تر شب برای ضعیفان و کسانی‌که معذور هستند.

- رمی جمرات؛

- تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر؛

- طواف وداع به هنگام خروج از مکه جز برای اهل مکه.

ترک عملی از اعمال مناسک

1- کسی‌که احرام را ترک کند، مناسک وی جز با آن صحیح نخواهد بود؛ زیرا یکی از ارکان حج می‌‌باشد. و هرکس رکنی از ارکان حج یا عمره را ترک کند، مناسک وی صحیح نخواهد بود مگر با انجام آن؛

2- هرکس واجبی از واجبات حج یا عمره را ترک کند و این ترک عامدانه، با اختیار و با اطلاع از حکم آن باشد، گنه‌‌کار خواهد بود؛ زیرا با عمل رسول الله ج و امر او مخالفت کرده است. و مناسک وی ناقص و ناتمام است. و هرکس به سبب عذری آن ‌‌را ترک کند، گناهی بر او نیست و چنانچه در نص وارد شده، باید فدیه بپردازد.

3- هر‌‌کس سنتی از سنت‌‌های حج یا عمره را ترک کند، امری بر وی لازم نخواهد بود، اما ثواب و پاداش آن ‌‌را از دست داده است. و سنت عبارت است از اقوال و اعمالی که رکن و واجب نباشند.

اعمال روز عید قربان

افضل آن است که حج‌‌گزار اعمال روز عید یعنی روز دهم ذی‌الحجه را به این ترتیب انجام دهد:

رمی جمره عقبه؛ ذبح قربانی؛ تراشیدن یا کوتاه کردن مو؛ طواف و در پایان سعی بین صفا و مروه. و این سنت نبوی است. اما اگر آن‌ها را به این ترتیب هم انجام ندهد اشکالی ندارد. مثلا قبل از ذبحِ قربانی سرش را بتراشد. یا قبل از رمی جمره، طواف کند.

در روز عید یا ایام تشریق، ادای عمره یا تکرار آن برای حجاج جایز نیست. بلکه حاجی باید همراه دیگر حاجیان در منا باقی بماند تا اینکه مناسک وی کامل شود.

وقت ذبح قربانی از روز عید آغاز شده و تا غروب روز سیزدهم ذی‌الحجه ادامه دارد.

عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ العَاصِ ب أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج وَقَفَ فِی حَجَّةِ الوَدَاعِ بِمِنًى لِلنَّاسِ یَسْأَلُونَهُ، فَجَاءهُ رَجُلٌ فَقَالَ: لَمْ أَشْعُرْ فَحَلَقْتُ قَبْلَ أَنْ أَذْبَحَ؟ فَقَالَ: «اذْبَحْ وَلاَ حَرَجَ» فَجَاءَ آخَرُ فَقَالَ: لَمْ أَشْعُرْ فَنَحَرْتُ قَبْلَ أَنْ أَرْمِیَ؟ قَالَ: «ارْمِ وَلاَ حَرَجَ» فَمَا سُئِلَ النَّبِیُّ ج عَنْ شَیْءٍ قُدِّمَ وَلاَ أُخِّرَ إِلَّا قَالَ: «افْعَلْ وَلاَ حَرَجَ».[51]

از عبدالله بن عمرو بن عاص ب روایت است که رسول الله ج در حجةالوداع در منا برای پاسخ به سوالات مردم توقف کرده بود. مردی آمد و گفت: به دلیل فراموشی و عدم آگاهی قبل از ذبح قربانی، موهای سرم را تراشیدم. رسول الله ج فرمود: «اشکالی ندارد». پس از آن شخص دیگری آمده و گفت: به دلیل غفلت و ناآگاهی قبل از رمی جمره، ذبح نمودم. رسول الله ج فرمود: «اشکالی ندارد». راوی می‌‌گوید: آن روز هر‌‌کس، هر حکمی را پس و پیش انجام داده بود و از رسول الله ج درباره‌‌ی آن سوال می‌‌کرد، رسول الله ج در پاسخ می‌‌فرمود: «انجام بده، اشکالی ندارد».

سعی قبل از طواف

رسول الله ج در انجام تمام مناسک حج و عمره، ابتدا طواف کرده و پس از آن سعی بین صفا و مروه را انجام می‌‌داد. بنابراین انجام دادن سعی قبل از طواف جایز نیست؛ چه در حج یا عمره.

حج کسی‌که در مزدلفه حضور نیابد

هنگامی‌که حجاج از عرفه به سوی مزدلفه حرکت کنند و عذری همچون ازدحام یا ترس از خروج وقت عشا – چنان‌چه نماز را در راه بخواند- مانع رسیدن حاجی به مزدلفه شود و بعد از طلوع فجر یا بعد از طلوع خورشید به مزدلفه برسد، اندکی در مزدلفه توقف می‌کند سپس به سوی منا حرکت می‌‌کند. و در این‌‌صورت نه گناهی بر او خواهد بود و نه ریختن خونی؛ و حجش صحیح است.

حکم سپری کردن شب در منا

بر تمام حجاج واجب است که شب‌های ایام تشریق را در منا سپری کنند و یک روز را هم در آن بمانند. و جایز نیست از منا خارج شوند مگر به دلیل ضرورت یا ادای مناسک؛ زیرا هدف، اجتماع در مناسک است و این به دلیل منافع و نیکی‌‌ها و خیری است که در آن می‌‌باشد.

برای مسئولین و کسانی‌که مشغول رسیدگی به امور حجاج هستند مانند پلیس راهنمایی و رانندگی، امنیت، پزشکان، آتش‌‌نشان‌‌ها و ... جایز است که در صورت لزوم شب‌های منا را در خارج از منا سپری کنند و در این‌‌صورت فدیه‌‌ای بر آن‌ها نخواهد بود.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ وَٱسۡمَعُواْ وَأَطِیعُواْ وَأَنفِقُواْ خَیۡرٗا لِّأَنفُسِکُمۡۗ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٦ [التغابن: 16]. «تا آنجا که می‌توانید، از الله پروا کنید و [حق را] بشنوید و فرمان برید و انفاق کنید که برای خود شما بهتر است؛ و کسانی ‌که از بُخل و حرصِ نفس خویش در امان بمانند، آنانند که رستگارند».

وقت رمی جمرات در ایام تشریق

1- رمی جمرات بعد از روز عید، پس از زوال خورشید می‌‌باشد. و هرکس قبل از زوال این عمل را انجام دهد، لازم است پس از زوال آن ‌‌را انجام دهد. و اگر پس از زوال رمی جمرات نکند تا این‌که خورشید در روز سیزدهم پنهان شود، گنه‌‌کار خواهد بود. بنابراین باید توبه کند و بعد از این رمی نکند چون وقت آن گذشته است و مناسک وی صحیح اما ناقص است؛ بنابراین باید به دلیل این مخالفت، از الله متعال طلب مغفرت و آمرزش کند. حجاج در ایام تشریق رمی جمرات را هر روزه بعد از زوال انجام می‌‌دهند و به این ترتیب: رمی جمره کوچک، سپس میانی و پس از آن رمی جمره بزرگ؛

2- ایام تشریق از باب رمی جمرات، همچون یک روز هستند. با این توضیح که اگر کسی معذور باشد و رمی جمرات روزی از ایام تشریق را با روز دیگر همراه کند، جایز است اما مرتکب ترک افضل شده است.

 و هرکس هفت سنگ را به یک بار پرتاب کند، یک سنگ محسوب می‌‌شود و باید شش سنگ دیگر را به سوی جمرات پرتاب کند.

محل پرتاب سنگ‌‌ها، همان محل جمع شدن سنگ‌‌ها می‌‌باشد نه دیواری که برای تعیین محدوده‌‌ی آن ایجاد شده است.

رمی جمرات در شب

سنت این است که حجاج رمی جمرات را در وقت‌‌های تعیین شده در روزهایی که مشخص شده انجام دهند. چنان‌‌که رسول الله ج عمل کرد. و برای مسئولین و بیماران و کسانی‌که معذورند یا این‌که ازدحام و شلوغی برای آن‌ها ضرر دارد، جایز است رمی ایام تشریق را تا روز سیزدهم به تاخیر بیندازند و روز سیزدهم به ترتیب برای هر روز رمی جمرات کنند. برای روز یازدهم سه جمره کوچک، میانه و بزرگ را رمی کنند و پس از آن برای روز دوازدهم و سیزدهم به همین ترتیب عمل کنند.

اما اگر بدون عذر رمی جمرات تا بعد از روز سیزدهم به تاخیر بیفتد، گنه‌‌کار بوده و حجش صحیح اما ناقص است. اما اگر این تاخیر به دلیل عذری باشد، گناهی بر او نیست. اما در هردو حالت پس از روز سیزدهم رمی نکند. چون وقت این عبادت گذشته است و مناسک وی صحیح است.

رمی جمرات به نیابت از دیگری

رمی جمرات به نیابت از کسی‌که توانایی این عمل را نداشته باشد، مانند مردان و زنان پیر و کودکان، جایز است. چنان‌‌که کسی را به نیابت از خود، وکیلِ این امر می‌کند و وی به نیابت از موکل خود، رمی جمرات را انجام می‌‌دهد.

تاخیر در طواف افاضه

سنت این است که حاجی در روز عید طواف افاضه را انجام ‌‌دهد. و نیز جایز است که تا ایام تشریق آن‌‌ را به تاخیر بیندازد و نیز کسی‌که معذور است می‌‌تواند آن ‌‌را تا پایان ماه ذی‌الحجه به تاخیر بیندازد. اما تاخیر آن تا بعد از ذی‌الحجه جایز نیست مگر به دلیل عذری لازم و پیوسته همچون بیماری که به خاطر آن نمی‌‌تواند پیاده یا سواره طواف کند. یا زنی که قبل از طواف دچار خونریزی بعد از زایمان می‌‌شود؛ و عذرهایی از این قبیل. طواف افاضه از بزرگ‌ترین ارکان حج می‌‌باشد. بنابراین حتی اگر کسی به دلیل عذر یا فراموشی آن ‌‌را ترک کند، باید آن ‌‌را انجام دهد.

طواف زنی که دچار عادت ماهیانه یا خونریزی بعد از زایمان شده است

1- اگر زنی قبل از طواف دچار حیض یا نفاس شود، خانه را طواف نمی‌کند تا اینکه پاک شود. و در مکه می‌‌ماند تا غسل کرده و خانه را طواف ‌‌کند.

اگر همراه کسانی بود که منتظر وی نمی‌‌ماندند و یا نمی‌‌توانست در مکه بماند، باید دارویی که ضرر نداشته و باعث قطع عادت ماهیانه شود، مصرف کند سپس غسل نموده و طواف افاضه را به جای آورد؛ زیرا در این‌‌صورت مضطر و ناچار است. و الله متعال هیچ‌کس را بیش از توانش مکلف نکرده است. و ان‌‌شاءالله حجش صحیح است. و اگر ناچار بود، در حالت حیض طواف کند؛ زیرا در صورت ناتوانی، شرط واجب (پاک بودن برای طواف) از او ساقط می‌‌شود.

2- هرگاه زنی برای عمره احرام بست اما قبل از طواف دچار عادت ماهیانه شد، اگر قبل از روز نهم پاک شد، عمره‌‌اش را کامل می‌کند سپس برای حج احرام می‌‌بندد و به سوی عرفه خارج می‌‌شود. اما اگر قبل از روز عرفه پاک نشد، حج را وارد عمره می‌‌کند، چنان‌‌که می‌‌گوید: «لَبَّیْکَ حَجّاً وَعُمْرَةً» و این‌گونه حج او قِران می‌‌شود. و همراه مردم در مشاعر می‌‌ماند و مناسک حج را انجام می‌‌دهد. و چون پاک شد، غسل نموده و خانه را طواف کرده و پس از آن به سعی می‌‌پردازد.

تغییر مناسک

 کسی‌که حج او اِفراد یا قِران است وقتی به مکه آمد و طواف و سعی را انجام داد، برای او سنت است که مناسکش را به عمره تغییر دهد تا اینکه حج وی تمتع باشد. و نیز می‌‌تواند قبل از طواف و بعد از آن و بعد از سعی، مناسکش را به تمتع تغییر دهد.

و هرکس ترس فوت حج داشت، مانند زنی که حایض یا معذور است؛ می‌‌تواند نیت عمره را به حج قِران تبدیل کند و به سوی عرفات خارج شود تا همراه مردم به توقف در عرفات بپردازد.

وارد شدن به کعبه

وارد شدن به کعبه نه فرض است و نه سنتی از سنت‌‌های حج یا عمره؛ بلکه وارد شدن به آن امری نیک است، البته اگر میسر باشد؛ و زمان خاصی برای آن وجود ندارد. و هرکس وارد خانه شد، مستحب است که در آن نماز بخواند و تکبیر گفته و دست به دعا بردارد. چون وارد خانه شد به اندازه‌‌ی سه ذراع از دیوار کعبه فاصله بگیرد به گونه‌‌ای که درِ ورودی، پشت سرش قرار بگیرد سپس دو رکعت نماز بخواند. رسول الله ج چنین عمل نمود. و کسی‌که در حِجر کعبه (محدوده‌‌ی داخل دیوار حطیم) نماز بخواند، گویا در خانه کعبه نماز خوانده است.

محل توقف برای دعا در حج و عمره

در حج شش توقف برای دعا وجود دارد: در صفا و مروه، در ابتدای هر دور از هفت دور سعی؛ در عرفه، در مزدلفه، بعد از جمره اول و بعد از جمره وسطی؛

اما در عمره دو توقف برای دعا می‌‌باشد: توقفی در صفا و توقفی در مروه در ابتدای هر دور از هفت دور سعی.

انتقال مکان در حج (افاضات)

حجاج در حج سه تغییر مکان دارند:

1- از عرفه به سوی مزدلفه در شب عید؛

2- از مزدلفه به سوی منا در روز عید؛

3- از منا به سوی مکه برای طواف افاضه.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡۚ فَإِذَآ أَفَضۡتُم مِّنۡ عَرَفَٰتٖ فَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ عِندَ ٱلۡمَشۡعَرِ ٱلۡحَرَامِۖ وَٱذۡکُرُوهُ کَمَا هَدَىٰکُمۡ وَإِن کُنتُم مِّن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلضَّآلِّینَ١٩٨ ثُمَّ أَفِیضُواْ مِنۡ حَیۡثُ أَفَاضَ ٱلنَّاسُ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١٩٩ [البقرة: 198-199]. «گناهی بر شما نیست که [در ایام حج، با خرید و فروش] از فضل پروردگارتان [منفعت و روزی] طلب کنید؛ و هنگامی‌ که [روز نهم، پس از وقوف] از عرفات کوچ کردید، الله را در «مَشعَر الحرام» یاد کنید؛ و او را یاد کنید، زیرا شما را که پیشتر از گمراهان بودید [به ادای مناسک حج و دیگر اعمال عبادی] هدایت کرد. سپس از همانجا که مردم [= پیروان ابراهیم] روانه می‌شوند [شما نیز از عرفات به سوی مِنا] حرکت کنید و از الله آمرزش بخواهید [زیرا] بی‌تردید، الله آمرزندۀ مهربان است».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ثُمَّ لۡیَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ٢٩ [الحج: 29]. «سپس باید آلودگی‌هایشان را برطرف سازند و به نذر‌‌های خویش وفا کنند و [گرداگردِ] این خانۀ کهن [= کعبه] طواف کنند».

فوت شدن حج و بازماندن از آن

احکام مربوط به کسانی‌که حج‌‌شان فوت شود یا به دلیلی از حج باز بمانند:

هرکس بیماری، عذر، مانع، حیض یا تمام شدن خرج‌‌کِرد او را از ادامه‌‌ی حج باز دارد، اگر در ابتدای احرام نیت خارج شدن از حج را به دلیل مانع احتمالی شرط کرده باشد، از حج خارج شده و چیزی بر عهده‌‌ی او نخواهد بود. و اگر به هنگام احرام شرط خارج شدن از حج به دلیل عذر و مانع را نداشته است، باید قربانی کند سپس موهای سرش را تراشیده یا کوتاه کند و از مناسک حج خارج می‌‌شود. و اگر حجش فرض باشد، باید قضای آن‌‌ را به جای آورد.

کسی‌که توقف در عرفه را از دست بدهد، حجش فوت شده و وارد مناسک عمره می‌‌شود. و اگر این حج، حج فرض او باشد، در سال‌‌های بعد قضای آن‌‌ را به جای می‌‌آورد. و به خاطر فوت شدن حج قربانی می‌‌کند. و اگر به هنگام احرام خارج شدن از حج به دلیل مانع احتمالی را شرط کرده باشد، نیاز به قربانی ندارد.

کسی‌که دشمن، او را از ادامه حج بازدارد، قربانی کرده و موی سرش را تراشیده یا کوتاه می‌کند و از مناسک خارج می‌‌شود. و اگر از عرفه بازداشته شود، از مناسک حج خارج شده و وارد مناسک عمره می‌‌شود. الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۖ وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَکُمۡ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡیُ مَحِلَّهُ [البقرة: 196] «و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد».

و چون به زنی خبر فوت شوهرش ابلاغ شود و او در اثنای مناسک حج یا عمره باشد، مناسکش را به پایان می‌‌برد؛ زیرا پایان دادن به مناسک واجب است. و مناسک و گذراندن عده هردو در وجوب یکسان هستند. و وقت برای ادای مناسک تنگ است؛ پس باید به هنگام تعارض دو واجب، آنکه وقتش تنگ‌‌تر است مقدم داشت.

آنچه به هنگام بازگشت از حج یا عمره یا غیره گفته می‌‌شود

عَنْ عَبْدِ اللهِ بْنِ عُمَرَ ب قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللهِ ج إِذَا قَفَلَ مِنَ الْجُیُوشِ، أَوِ السَّرَایَا، أَوِ الْحَجِّ، أَوِ الْعُمْرَةِ، إِذَا أَوْفَى عَلَى ثَنِیَّةٍ أَوْ فَدْفَدٍ، کَبَّرَ ثَلَاثًا، ثُمَّ قَالَ: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، آیِبُونَ تَائِبُونَ عَابِدُونَ سَاجِدُونَ لِرَبِّنَا حَامِدُونَ، صَدَقَ اللهُ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الْأَحْزَابَ وَحْدَهُ».[52]

عبدالله بن عمر ب می‌گوید: وقتی رسول الله ج از غزوه‌‌ یا حج یا عمره باز می‌‌گشت، هر بار که از گردنه یا زمین سخت و بلندی بالا می‌رفت، سه بار تکبیر گفته و می‌‌فرمود: «لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، آیِبُونَ تَائِبُونَ عَابِدُونَ سَاجِدُونَ لِرَبِّنَا حَامِدُونَ، صَدَقَ اللَّهُ وَعْدَهُ، وَنَصَرَ عَبْدَهُ، وَهَزَمَ الأَحْزَابَ وَحْدَهُ»: «معبود بر حقی جز الله نیست، یکتاست و شریکی ندارد. پادشاهی و فرمانروایی از آن اوست و او بر هر چیزی تواناست. ما باز می‌‌گردیم و توبه‌‌کنندگان، عبادت‌‌گزاران و ستایش‌‌گران پروردگارمان هستیم. الله به وعده‌‌اش وفا کرد و بنده‌‌اش را یاری رساند و به تنهایی همه‌‌ی گروه‌‌ها(ی کفر) را شکست داد».

10- هَدی و قربانی

هدی: عبارت است از چهارپایانی که برای تقرب به الله متعال به حرم آورده می‌‌شوند. و آنچه به سبب تمتع یا قران یا احصار واجب می‌‌شود.

وقت ذبح هدی

 هدی دو نوع است:

 الف) هدی تمتع و قِران که وقت ذبح آن از صبح روز عید شروع شده و تا غروب خورشید روز سیزدهم ذی‌‌الحجه که ایام تشریق است، ادامه دارد. و مستحب است که از آن خورده شود و به فقرا و مساکین داده شود.

این هدی داخل حدود حرم در مکه یا منا یا مزدلفه یا ... ذبح می‌‌شود.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَٱلۡبُدۡنَ جَعَلۡنَٰهَا لَکُم مِّن شَعَٰٓئِرِ ٱللَّهِ لَکُمۡ فِیهَا خَیۡرٞۖ فَٱذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَا صَوَآفَّۖ فَإِذَا وَجَبَتۡ جُنُوبُهَا فَکُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡقَانِعَ وَٱلۡمُعۡتَرَّۚ کَذَٰلِکَ سَخَّرۡنَٰهَا لَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ٣٦ [الحج: 36]. «[قربانی کردنِ] شتر [و گاو در موسمِ حج] را برای شما از شعایر دین [و نشانه‌های عبادت الله] قرار دادیم. در این [کار،] خیر [و برکت] برایتان است. [هنگام قربانی،] در حالی‌ که [شتران] بر پا ایستاده‌اند، نام الله را بر آن‌ها ببرید [و نحرشان کنید]. آنگاه چون بر خاک افتادند، از [گوشت] آن‌ها بخورید و تهیدستان آبرومند و گدایان را نیز اطعام کنید. آن‌ها [=چارپایان] را اینچنین به خدمت شما گماشتیم؛ باشد که شکر به جای آورید».

ب) هدی احصار؛ وقت ذبح آن هنگام وجود سبب آن می‌‌باشد چه در خارج از محدوده‌‌ی حرم یا در حرم؛ از آن به فقرا و مساکین می‌دهد و از آن چیزی نمی‌‌خورد.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأَتِمُّواْ ٱلۡحَجَّ وَٱلۡعُمۡرَةَ لِلَّهِۚ فَإِنۡ أُحۡصِرۡتُمۡ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۖ وَلَا تَحۡلِقُواْ رُءُوسَکُمۡ حَتَّىٰ یَبۡلُغَ ٱلۡهَدۡیُ مَحِلَّهُ [البقرة: 196]. «و حج و عمره را برای الله به پایان رسانید و اگر [به وسیلۀ دشمن یا بیماری از این کار] بازماندید‌، آنچه از قربانی [اعم از شتر، گاو یا گوسفند] فراهم شود [ذبح کنید و آنگاه از احرام خارج شوید] و سرهایتان را نتراشید تا قربانی به جایگاهش [در قربانگاه] برسد».

هدی نافله

1- برای حجاجی که توانایی دارند، سنت است که زیاد قربانی انجام دهند و در بین فقرای حرم و ... تقسیم کنند.

عَنْ جَابِرٍ س فِی صِفَةِ حَجَّةِ النَّبِیِّ ج- ثُمَّ انْصَرَفَ إِلَى الْمَنْحَرِ، فَنَحَرَ ثَلَاثًا وَسِتِّینَ بِیَدِهِ، ثُمَّ أَعْطَى عَلِیًّا، فَنَحَرَ مَا غَبَرَ، وَأَشْرَکَهُ فِی هَدْیِهِ، ثُمَّ أَمَرَ مِنْ کُلِّ بَدَنَةٍ بِبَضْعَةٍ، فَجُعِلَتْ فِی قِدْرٍ، فَطُبِخَتْ، فَأَکَلَا مِنْ لَحْمِهَا وَشَرِبَا مِنْ مَرَقِهَا.[53]

از جابر س در توصیف حج رسول الله ج روایت است که: «... سپس به قربان‌گاه رفت و با دست مبارک خویش شصت و سه شتر را ذبح نمود و بقیه‌‌ی شتر‌‌ها را به علی س داد تا ذبح کند. (مجموع آن‌ها صد شتر شد) این‌‌گونه علی س را در قربانی خویش شریک کرد. سپس دستور داد تا از هر شتر، یک قطعه در دیگ بگذارند؛ آنگاه پیامبر ج و علی س هردو از گوشت و آبگوشت درست شده خوردند».

2- برای عمره‌‌گزار سنت است که قربانی (هدی) را از سرزمینش یا از نزدیک‌‌ترین مکان به محدوده‌‌ی حرم تهیه کند و آن ‌‌را به فقرای حرم و ... ببخشد.

عَنِ المِسْوَرِ بْنِ مَخْرَمَةَ قَالَ: خَرَجَ النَّبِیُّ ج زَمَنَ الحُدَیْبِیَةِ مِنَ المَدِینَةِ فِی بِضْعَ عَشْرَةَ مِائَةً مِنْ أَصْحَابِهِ حَتَّى إِذَا کَانُوا بِذِی الحُلَیْفَةِ، قَلَّدَ النَّبِیُّ ج الهَدْیَ، وَأَشْعَرَ وَأَحْرَمَ بِالعُمْرَةِ.[54]

مِسوَر بن مَخرَمَه می‌‌گوید: پیامبر ج در زمان صلح حدیبیه با بیش از هزار تن از اصحابش از مدینه بیرون آمد. هنگامی‌که به ذوالحلیفه رسید، شترهای هدی (شکرانه) را قلاده انداخت و کوهان‌‌های آن‌ها را علامت‌‌گذاری کرد و برای عمره احرام بست.

3- برای کسی‌که در شهرش مقیم است، سنت است که هدی را به حرم بفرستد.

عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: فَتَلْتُ قَلاَئِدَ هَدْیِ النَّبِیِّ ج ثُمَّ أَشْعَرَهَا وَقَلَّدَهَا، أَوْ قَلَّدْتُهَا ثُمَّ بَعَثَ بِهَا إِلَى البَیْتِ، وَأَقَامَ بِالْمَدِینَةِ فَمَا حَرُمَ عَلَیْهِ شَیْءٌ کَانَ لَهُ حِلٌّ.[55]

عایشه ل می‌‌گوید: من قلاده‌‌‌های قربانی رسول الله ج را بافتم. سپس رسول الله ج کوهان شتر را علامت‌‌گذاری کرد و قلاده را به گردن قربانی آویخت یا من آویختم. و قربانی را به خانه‌‌ی کعبه فرستاد و خود در مدینه باقی ماند و به سبب این کار مُحرم نشد تا آنچه را که الله متعال برای رسول الله ج حلال کرده بود بر او حرام شود.

قربانی (اضحیه)

عبارت است از آنچه در ایام قربانی جهت تقرب به الله ذبح می‌‌شود. مانند شتر، گاو، گوسفند.

حکم قربانی

قربانی بر هر مسلمان زنده‌‌ای که توانایی آن‌‌ را داشته باشد، سنت موکده است. و همان‌‌طور که قربانی به نیابت از زنده سنت است، به نیابت از مرده جایز است. چنان‌‌که کسی از طرف خود و خانواده و زندگان و مردگان قربانی کند. یا اینکه مرده‌‌ای وصیت کرده باشد که برای او قربانی کنند که تنفیذ این وصیت لازم است. اما اینکه قربانی مستقلی برای مرده در نظر گرفته شود، جایز نیست مگر در صورت وصیت مرده؛

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَعۡطَیۡنَٰکَ ٱلۡکَوۡثَرَ١ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَٱنۡحَرۡ٢ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ ٱلۡأَبۡتَرُ٣ [الکوثر: 1-3]. «[ای پیامبر،] به راستی که ما خیرِ بی‌نهایت [از جمله رود کوثر در بهشت را] به تو عطا کردیم؛ پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. بی‌تردید، دشمنت [از همۀ خیرات و برکات، بی‌بهره و] بُریده است».

وقت ذبح قربانی

 وقت ذبح قربانی از بعد نماز عید آغاز و تا آخرین روز ایام تشریق ادامه دارد. بنابراین روزهای ذبح قربانی، عبارت است از چهار روز: روز عید و سه روز بعد آن.

مستحب است که از گوشت قربانی بخورد و به فقرا بدهد.

قربانی کردن فضل بزرگی دارد؛ زیرا در آن نیت تقرب به الله نهفته است؛ و بخشندگی به خانواده، کمک به فقرا، صله‌‌ی رحم و نیکی به نزدیکان و همسایه‌‌ها را در بر دارد.

شروط هدی و قربانی (اضحیه)

1- در هدی و قربانی و عقیقه، شتر باید 5 سال به بالا، گاو دو سال به بالا، گوسفند 6 ماه به بالا، بز یک سال به بالا داشته باشد. و چون قربانی مشخص شود، فروختن و هدیه دادن آن جایز نیست مگر اینکه بهتر از آن ‌‌را جایگزین کند.

2- واجب است که عقیقه، قربانی یا هدی از چهارپایانی چون شتر و گاو و گوسفند و بز باشد و به سن شرعی معتبر رسیده باشد و از هر عیبی سالم باشد. و بهتر آن است که بهترین و چاق‌‌ترین و گران‌‌ترین آن‌ها باشد.

گوسفند برای یک نفر، شتر برای هفت نفر و گاو برای هفت نفر کفایت می‌‌کند. و جایز است که از طرف خود و خانواده‌‌اش چه زندگان و چه مردگان، یک گوسفند یا گاو یا شتر قربانی کند.

و برای حجاجی که توانگر هستند مستحب است بیش از دیگران قربانی کنند تا هم به پیامبر ج اقتدا کرده باشند و هم حجاج بیت الله را پذیرایی کرده باشند و هم کمکی به فقرای حرم باشد. و اینگونه اجر و پاداش فراوانی را کسب کنند.

کسی‌که قصد قربانی دارد، اموری بر او حرام است

کسی‌که قصد قربانی دارد، بر وی حرام است که در ده روز اول ذی‌‌الحجه مو یا ناخنش را کوتاه کند یا اینکه بخشی از پوست بدنش را جدا کند. و اگر چنین کند، طلب مغفرت کند و فدیه‌‌ای بر او نیست.

عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ ل أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا دَخَلَتِ الْعَشْرُ، وَأَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یُضَحِّیَ، فَلَا یَمَسَّ مِنْ شَعَرِهِ وَبَشَرِهِ شَیْئًا».[56]

از ام‌‌سلمه ل روایت است که رسول الله ج فرمود: «چون دهه‌‌ی ذی‌‌الحجه آغاز شد و کسی قصد قربانی داشت، نباید مو و ناخنش را کوتاه کند».

کیفیت نَحر و ذبح

1- سنت در نحر شتر این است که شتر ایستاده و دست چپش بسته باشد. و گاو و گوسفند خوابانیده ذبح می‌‌شوند. اما ذبح شتر به صورت خوابیده بر روی زمین جایز است. و نحر شتر از پایین‌‌ترین قسمت گردنش از جهت سینه می‌‌باشد. و ذبح گاو یا گوسفند از بالاترین قسمت گردن و نزدیک‌‌ به سر انجام می‌‌شود. چنان‌‌که گاو یا گوسفند را بر شانه‌‌ی چپ می‌‌خواباند و پای راستش را بر گردنش گذاشته، سپس سرش را گرفته و آن‌‌را ذبح می‌‌کند. و به هنگام ذبح یا نحر می‌‌گوید: «بِاسْمِ اللهِ وَاللهُ أَکْبَرُ، اللهم تَقَبَّلَ مِنِّی» «با نام الله، الله اکبر، یا الله! از من قبول فرما».

الف) الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَٱلۡبُدۡنَ جَعَلۡنَٰهَا لَکُم مِّن شَعَٰٓئِرِ ٱللَّهِ لَکُمۡ فِیهَا خَیۡرٞۖ فَٱذۡکُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَیۡهَا صَوَآفَّۖ فَإِذَا وَجَبَتۡ جُنُوبُهَا فَکُلُواْ مِنۡهَا وَأَطۡعِمُواْ ٱلۡقَانِعَ وَٱلۡمُعۡتَرَّۚ کَذَٰلِکَ سَخَّرۡنَٰهَا لَکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ٣٦ [الحج: 36]. «[قربانی کردنِ] شتر [و گاو در موسمِ حج] را برای شما از شعایر دین [و نشانه‌های عبادت الله] قرار دادیم. در این [کار،] خیر [و برکت] برایتان است. [هنگام قربانی،] در حالی‌ که [شتران] بر پا ایستاده‌اند، نام الله را بر آن‌ها ببرید [و نحرشان کنید]. آنگاه چون بر خاک افتادند، از [گوشت] آن‌ها بخورید و تهیدستان آبرومند و گدایان را نیز اطعام کنید. آن‌ها [=چارپایان] را اینچنین به خدمت شما گماشتیم؛ باشد که شکر به جای آورید».

ب) عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: ضَحَّى النَّبِیُّ ج بِکَبْشَیْنِ أَمْلَحَیْنِ أَقْرَنَیْنِ، ذَبَحَهُمَا بِیَدِهِ، وَسَمَّى وَکَبَّرَ، وَوَضَعَ رِجْلَهُ عَلَى صِفَاحِهِمَا.[57]

انس س می‌‌گوید: پیامبر ج دو قوچ سفید شاخدار قربانی کرد. با دست‌‌ خود آن دو را سر برید و هنگام قربانی بسم الله و الله اکبر گفت و پایش را بر یک طرف گردن آن دو نهاده بود.

2- سنت است که هدی یا قربانی را خود ذبح کند؛ و اگر نمی‌‌توانست ذبح کردن را به خوبی انجام دهد و صفت احسان را در آن رعایت کند، قصاب آن ‌‌را ذبح کند اما در برابر ذبح اجرت دریافت نمی‌‌کند. و به هنگام ذبح نام کسی‌که قربانی برای اوست یا به نیابت از او انجام می‌‌شود، برده می‌‌شود.

ذَبیحه با قطع حلقوم و مری و دو یا یکی از رگ‌‌های گردن و ریخته شدن خون حلال می‌‌شود.

هدی و قربانی که جایز نیست

چون مسلمانی هدی یا قربانی را ذبح نمود و بعد از ذبح آن متوجه بیماری حیوان شد، این قربانی یا هدی کفایت نمی‌‌کند؛ زیرا مقصود از آن فوت شده است.

حیوانی که دنبه‌‌اش یا بخشی از آن قطع شده باشد، کوهان نداشته باشد، کور باشد، پاهایش قطع شده باشد، در هدی و قربانی و ذبایحی که نیت تقرب در آن‌ها می‌‌باشد، جایز نیست.

عَنْ البَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج: «أَرْبَعَةٌ لَا یُجْزِینَ فِی الْأَضَاحِیِّ: الْعَوْرَاءُ الْبَیِّنُ عَوَرُهَا، وَالْمَرِیضَةُ الْبَیِّنُ مَرَضُهَا، وَالْعَرْجَاءُ الْبَیِّنُ ظَلْعُهَا، وَالْکَسِیرَةُ الَّتِی لَا تُنْقِی».[58]

از براء بن عازب س روایت است که از پیامبر ج شنیده که فرمود: «چهار حیوان برای قربانی جایز نیست: حیوان کوری که کوری‌اش واضح و آشکار باشد؛ حیوان بیماری که بیماری‌اش آشکار باشد؛ حیوان لنگی که لنگیدن آن واضح باشد و حیوانی که پایش شکسته باشد، چنان‌‌که قادر به راه رفتن نباشد و بسیار نحیف و لاغر باشد».

بهترین هدی و قربانی

بهترین هدی و قربانی یک شتر کامل است و پس از آن یک گاو کامل و در وهله‌‌ی بعد یک گوسفند و یک هفتم شتر یا گاو؛ اما در عقیقه شتر یا گاو یا گوسفند تنها برای یک نفر کفایت می‌‌کند. و در عقیقه ذبح گوسفند افضل است؛ زیرا در سنت نبوی گوسفند ذکر شده است. و افضل این است که گوسفند نر باشد.

11- فقه نوازل حج و عمره

ویزا و مجوز حج

 ویزا و مجوز حج و عمره و مشخص شدن هویت حجاج همه جهت ساماندهی و تنظیم امور و برقراری امنیت جهت ادای این عبادت بزرگ به بهترین نحو می‌‌باشد نه در جهت بازداشتن از آن و مقید کردنش؛

تهیه ویزا شرطی برای واجب شدن حج می‌‌باشد همچون توشه‌‌ی سفر و وسیله‌‌ی سفر؛ و هرکس به دلیل ویزا از حج بازداشته شود، دیگری نمی‌‌تواند به نیابت از او حج کند.

و فروختن مجوز یا ویزای حج حرام است و استفاده کردن از آن تنها برای کسانی جایز است که به آن‌ها مجوز و ویزا داده شده است. و فریب دادن سازمان و دفاتر حج با مجوز یا ویزای تقلبی جایز نیست؛ زیرا مخالفت با ولیِ امر و دروغ و هرج و مرج و ایجاد خلل امنیتی و درآمد حرام را به دنبال دارد.

محدود کردن تعداد حجاج

در اصل پی‌‌در‌‌پی انجام دادن حج و عمره مستحب است. و تکرار مناسک عمره در یک‌‌سال نیز مستحب است؛ زیرا اصل در عباداتی که وقت مشخصی ندارند، تکرار آن‌ها می‌‌باشد. مانند نماز نافله و روزه‌‌ی نفل؛

 هرگاه ازدحام در حج و عمره از حد متعارف آن بیش‌تر باشد، ولیِ امر می‌‌تواند تعداد حج‌‌گزاران و عمره‌‌گزاران را محدود به تعدادی معین کند. تا کسانی‌که قصد حج یا عمره دارند، مناسک را به آسانی و آرامش انجام دهند.

و نیز می‌‌تواند برای کسانی‌که قبلاً حج کرده‌‌اند، برای حج بعدی وقت مشخصی مثلاً پنج سال دیگر در نظر بگیرد. تا اینکه از ازدحام بیش از حد جلوگیری شود. اما علما و دعوتگران و پزشکان و سربازان از این قاعده مستثنی هستند؛ زیرا مسئولیت بخش‌‌های مختلفی از حج را بر عهده دارند. مانند راهنمایی و مراقبت و ساماندهی امور و ...

در دولت‌‌های اسلامی بر افراد و حکام واجب است که برای تحقیق این مصالح کلی، با ولی امر همکاری کنند.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ [المائدة: 2]. «و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [زیرا] بی‌تردید، الله سخت‌کیفر است».

کاروان‌‌های حج و عمره

برای موسسات و شرکت‌‌هایی جایز است که با رعایت ضوابط شرعی کاروان‌‌های حج و عمره تشکیل دهند. و دولت می‌‌تواند ضمان بانکی از آن‌ها دریافت کند تا اینکه ضمانتی باشد جهت رعایت حقوق حجاج و ادای مناسک بر حسب قراردادی که بین آن‌ها بسته شده است.

و همراهی علما و دعوتگران با کاروان‌‌های حج و عمره امری مشروع است تا اینکه مردم را از احکام و مناسک آگاه نموده و راهنمای آن‌ها در دین باشند. و اگر به کسی از آن‌ها بدون شرط قبلی مالی داده شد، می‌‌تواند دریافت کند. و برای مسلمانی که نیت کسب اجر و پاداش دارد، شایسته نیست با کاروان‌‌های گران حج کند؛ زیرا در آن اسراف و فخرفروشی می‌‌باشد و با راه و روش رسول الله ج و اصحابش مخالف است چنان‌‌که در برابر پروردگارشان اظهار فقر و تواضع می‌‌کردند.

حج همراه سازمان‌‌های دولتی

حج کردن با اموال سازمان‌‌های دولتی برای تمام کارکنان و کسانی‌که از سوی سازمان موظف به کاری در حج هستند، جایز است. و همچنین برای کسانی‌که این سازمان‌‌ها آن‌ها را برای امور خاص به خدمت گرفته‌‌اند جایز است مانند: علما و دعوتگران، پزشکان و ... و نیز برای افراد عادی که به آن‌ها اجازه حج همراه سازمان داده شده است.

کسانی‌که در بخش خدمت به حجاج مسئولیت دارند و مشغول انجام وظیفه هستند، مانند سربازان و پزشکان و کارگران و ... و نیت ادای حج فرض‌‌ دارند، اما مرجع و مافوق آن‌ها به ایشان اجازه نداده است، درصورتی‌‌که حج کردن ایشان کمترین تاثیری در انجام وظیفه‌‌اش نداشته باشد، برای او جایز است که بدون اجازه‌‌ی مرجع و مافوق خود حج کند. و اگر حج وی در انجام وظیفه‌‌اش موثر است، برای او جایز نیست که جز با اجازه‌‌ی مرجع حج کند؛ زیرا در این‌‌صورت با عقد قرار فیمابین آن‌ها منافات دارد.

کسی‌که برای حج احرام ببندد درحالی‌‌که مکلف به کاری در حج می‌‌باشد، اگر مرجع وی به او اجازه داد، مناسکش را به پایان می‌‌برد و به وظیفه‌‌ی خود نیز می‌‌پردازد. اما اگر به وی اجازه داده نشد، اگر به هنگام احرام شرط باز داشته شدن از احرام را داشته است از مناسک خارج شده و نیاز به قربانی ندارد. و اگر این شرط را نداشته، قربانی احصار ذبح می‌کند و سرش را تراشیده و از احرام خارج می‌‌شود. و هرکس مکلف به عملی در موسم حج شد و نیت حج داشت و نمی‌‌دانست به او اجازه حج داده شده یا نه، لازم نیست از میقات احرام ببندد. و اگر به وی اجازه حج داده شد، از همان مکانی که اجازه حج داده شده احرام می‌‌بندد.

سفر زن برای حج و عمره

برای زن جایز نیست بدون محرم برای حج یا عمره یا ... سفر کند؛ تفاوتی نمی‌کند دعوتگر، پزشک، خدمتکار یا ... باشد. و یکسان است که کوچک یا بزرگ باشد.

 کسی‌که پرستار زن یا خدمتکار زنی نزد وی مشغول به کار باشد و قصد سفر حج یا ... داشته باشد و برای آن زن مَحرمی نباشد که نزد وی بماند یا مکانی میسر نباشد که امنیت وی را تامین کند و نیز امکان تنها ماندن وی نباشد و به او در سفر نیاز باشد، در این شرایط بنا به وجود ضرورت می‌‌تواند همراه خانواده‌‌اش با آن زن سفر کند و این از جهت دفع مفسده‌‌ای بزرگ‌‌تر با انجام مفسده‌‌ای که گناه کمتری دارد، می‌‌باشد.

نوازل مواقیت

مواقیت حج و عمره عبارتند از: ذوالحلیفه، جحفه، یلملم، قرن‌‌المنازل، ذات عرق.

 جده در حدود مواقیت می‌‌باشد و احرام بستن از آن تنها برای اهل جده جایز است و نیز برای کسانی‌که به جده می‌‌آیند و از آنجا نیت احرام پیدا می‌‌کنند.

و کسی‌که از میقات بگذرد و به این دلیل بعد از مواقیت احرام ببندد که جواز سفر به همراه ندارد، حجش صحیح اما ناقص است؛ و این عمل حرام است؛ زیرا با ترک احرام از میقات و مخالفت با ولیِ امر از حدود الهی تجاوز کرده است.

 و هرکس بدون ویزا و جواز سفر کند؛ چنان‌‌که احرام ببندد اما پس از احرام مجبور شود لباس احرام را درآورد و لباس دوخته شده بپوشد و پس از عبور از نقاط امنیتی احرامش را بپوشد؛ و در قلب احرام ببندد و لباس دوخته شده بپوشد، مناسک وی صحیح اما ناقص است؛ و به دلیل مخالفت با ولی امر گنه‌‌کار است و فدیه‌‌ی پوشیدن لباس دوخته شده بر عهده وی می‌‌باشد.

و هرکس برای حج یا عمره احرام ببندد اما پس از احرام به هر دلیلی از ادای مناسک باز بماند، اگر به هنگام احرام شرط حصر را داشته باشد، از مناسک خارج شده و چیزی بر عهده‌‌ی او نخواهد بود. و اگر شرط حصر را نداشته باشد، هدی احصار بر عهده او خواهد بود. سپس سرش را تراشیده و از احرام خارج می‌‌شود. و اگر هدی نیافت یا قادر به ذبح هدی نبود، سرش را تراشیده و از احرام خارج می‌‌شود و چیزی بر عهده‌‌ی او نخواهد بود.

نوازل احرام

 برای مُحرم جایز است که از صابون و شامپو استفاده کند هرچند بوی خوشی داشته باشند. و می‌‌تواند از آن برای شستن بدن یا لباسش استفاده کند و این در صورتی است که اصل ماده‌‌ای که به آن‌ها اضافه شده و سبب خوشبویی شده، عصاره‌‌ی عود و مشک و ... نباشد.

و برای مُحرم جایز است که خوراکی و نوشیدنی بخورد که در آن نعناع یا زعفران یا هر چیزی باشد که بوی خوش داشته باشد مانند عصاره‌‌ی میوه‌‌ها و ...

و استفاده کردن از دستمال‌های معطر خشک جایز است. اما استفاده کردن از دستمال‌های خیس معطر جایز نیست. هرکس در حال احرام طواف کند و قصد لمس حجرالاسود یا رکن یمانی را داشته باشد اگر عطرآگین بوده و عطر وی ‌تر باشد، آن‌‌ را لمس نکند و اگر عطر وی خشک باشد، لمس کردن یا بوسیدن آن اشکالی ندارد.

و برای مُحرم پوشیدن وزره یا نُقبه جایز نیست. و آن لباسی است شبیه شلوار که در بالای آن بندی برای بستن وجود دارد. مانند دامن زنان؛

و در صورت نیاز ماسک زدن به هنگام احرام و استفاده از چتر در برابر حرارت خورشید جایز است.

نوازل طواف و سعی

 سنت و افضل این است که طواف و سعی در طبقه هم‌‌کف باشد. و طواف و سعی در طبقه‌‌ی اول و طبقات بالاتر نیز جایز است.

و سنت این است که طواف و سعی پیاده باشد هرچند سوار بر وسیله نیز جایز است چه معذور باشد یا نه؛ زیرا رسول الله ج به هردو صورت طواف کردند.

محل سعی صفا و مروه مکانی مستقل است که احکام خاص خود را دارد. و هم‌اکنون داخل مسجد کعبه قرار گرفته است. چنان‌‌که وقت سعی، برای حج و عمره محل سعی می‌‌باشد و در اوقات دیگر حکم مسجد را دارد.

حیاط و صحن بیرونی مسجدالحرام که برای نماز آماده شده، در تمام احکام، حکم مسجدالحرام را دارند.

برای زنان جایز است به هنگام نیاز و ضرورت، برای اتمام مناسک دارویی را استفاده کنند که مانع خون‌‌ریزی ماهیانه شود و این در صورتی است که ضرری متوجه آن‌ها نشود. و اگر خون‌‌ریزی ماهیانه (حیض) ادامه داشته باشد و نیاز به خوردن چیزی باشد که مانع آن شود تا طواف لازم انجام شود، می‌‌تواند چیزی بخورد که به طور کلی مانع خون‌‌ریزی شود و پاکی را ببیند؛ در این‌‌صورت می‌‌تواند نماز بخواند و طواف کند و اگر بار دیگر خون دید، حیض است تا اینکه خون‌‌ریزی قطع شود.

و کسی‌که به هنگام طواف، حامل نجاست است، مانند کسی‌که به وی سوند ادرار وصل است و کسی‌که در ادرار یا باد خود اختیاری ندارد، نماز و طواف و سعیش در این حالت صحیح است؛ زیرا معذور است. و شرط واجب (پاکی از حدث اکبر و اصغر) در هنگام عدم توانایی در رعایت آن ساقط می‌‌شود.

اصل در دعا به هنگام طواف و سعی این است که هرکس به تنهایی دست به دعا بردارد؛ و دعای دسته‌جمعی در طواف و سعی بدعت است. و هرکس با سنت نبوی مخالفت کند، دچار بدعت می‌‌شود.

اصل در دعا، پنهان بودن آن است و دعای جهری و با صدای بلند در طواف و سعی جایز نیست؛ زیرا باعث تشویش و اختلال حواس در میان طواف کنندگان می‌‌شود.

بنابراین اصل این است که هرکس در طواف و سعی خود به تنهایی دعاهای وارده در قرآن و سنت را بخواند و نیز جایز است که دعایی جز دعاهایی که در قرآن و سنت آمده و مخالفتی با آن‌ها ندارد بخواند.

کرایه کردن کسانی برای طواف و سعی، از بدعت‌‌های جدید است که به وسیله‌‌ی آن دنیا را به نام دین به دست می‌‌آورند. و به سبب آن اختلاف و دشمنی و کشمکش و اذیت و آزار طواف‌‌کنندگان رخ می‌‌دهد. بنابراین برای هیچ مسلمانی انجام آن صحیح نیست.

اصل این است که هرکس خود طواف کند و به هنگام ازدحام شدید از مواضع فتنه و شلوغی دوری کند.

 صفا و مروه شعایر حج هستند و فاصله‌‌ی بین آن‌ها محل سعی می‌‌باشد. بالا رفتن از صفا و مروه سنت است. و اما پیمودن کامل فاصله‌‌ی بین صفا و مروه واجب است. طول محل سعی 394 متر و عرض آن 40 متر می‌‌باشد. تراشیدن یا کوتاه کردن مو در محل سعی جایز نیست؛ زیرا مکان انجام مناسک و عبادت و نماز است. بنابراین پاکیزه بودن آن و آلوده نشدن آن به مو و مانند آن واجب است. و هرکس قصد تراشیدن مو دارد، باید به آرایشگاه‌‌های خارج از مسجد مراجعه کند.

نوازل عرفه

 مساحت عرفات برابر است با 10 کیلومتر مربع؛ و مسجد نَمِره واقع در غرب عرفه می‌‌باشد. ابتدای آن در وادی عُـرَنه و پایان آن در عرفه قرار دارد.

کسی‌که در ابتدای این مسجد توقف کند، توقف در عرفه شامل او نمی‌‌شود و اگر وارد عرفات نشود حجش صحیح نیست. و هرکس در عرفه توقف کند و پس از آن دچار بیهوشی شود، حجش صحیح است و هرکس در حال بیهوشی وارد عرفه شود و حتی یک لحظه هم به هوش نیاید، توقف وی صحیح است.

نوازل مزدلفه

برای حجاج سپری کردن شب عید در مزدلفه واجب است. و هرکس به دلیل عذری چون بیماری یا ازدحام نتواند تا طلوع خورشید وارد مزدلفه شود، از مزدلفه گذشته و دعا می‌کند و حجش صحیح است و گناهی بر او نیست؛ زیرا معذور بوده است.

 و کسی‌که با مَرکب یا وسیله نقلیه از مزدلفه بگذرد و به دلیل شدت ازدحام نتواند در آن توقف کند یا از مزدلفه خارج شود و نتواند دوباره به آن باز گردد، همین گذشتن از مزدلفه، برای توقف در آن کفایت می‌‌کند. و ان‌‌شاءالله حجش صحیح خواهد بود.

 هرکس بدون عذر از مزدلفه بگذرد و در آن توقف نکند، بلکه از عجله چنین کند، واجبی را ترک کرده و گنه‌‌کار است و حجش صحیح اما ناقص است.

هرکس سپری کردن شب در مزدلفه را به دلیل رسیدگی به مصالح حجاج ترک کند، مانند کسانی‌که سرباز هستند یا پزشکان و امثال این‌ها، چون تا نصف شب در مزدلفه بمانند می‌‌توانند همچون ضعیفان و بیماران به سوی منا حرکت کنند.

 هرکس به دلیل ترس از گم کردن همراهان یا زیان دیدن یا خستگی مفرط، سپری کردن شب در مزدلفه را ترک کند، اگر در یک ماشین باشند و افراد ضعیف به همراه داشته باشند، افضل این است که همگی شب را در مزدلفه بگذرانند و اگر افراد ضعیف توانایی آن‌‌ را ندارند، بر باقی افراد لازم است که آن‌ها را همراهی کنند؛ زیرا پراکندگی ایشان مشقت به دنبال خواهد داشت.

اما اگر در وسایل نقلیه‌ی متعدد بودند، وسایلی که حامل افراد توانمند هستند، بمانند و وسایلی که افراد ضعیف را به همراه دارند با کسانی‌که با آن‌ها همراه هستند، به منا باز می‌‌گردند.

سنت این است که نماز مغرب و عشا به صورت جمع تاخیر در مزدلفه خوانده شود. و هرکس آن‌ها را بدون عذر قبل از مزدلفه بخواند، سنت را ترک کرده و نمازش جایز و صحیح است.

 برای کسانی‌که قبل از وارد شدن وقت عشا به مزدلفه می‌‌رسند، سنت است که منتظر بمانند تا وقت عشا فرا رسیده و مغرب و عشا را به صورت جمع تاخیر بخوانند و اگر این دو نماز را هم به صورت جمع تقدیم در وقت مغرب خواندند، جایز است.

اگر حجاجی که دچار مشکل شدند ترس آن دارند که قبل از رسیدن به مزدلفه وقت عشا فوت شود، بر آن‌ها واجب است که نماز مغرب و عشا را در راه و قبل از پایان یافتن وقت عشا بخوانند.

 کسی‌که به دلیل عذر یا بیماری نمی‌‌تواند از وسیله نقلیه پیاده شود و بر روی زمین نماز بخواند، بر حسب شرایطی که دارد در وسیله‌‌ی نقلیه نماز می‌‌خواند. و هرکس به دلیل ترس از ازدحام شدید، قبل از نصف شب یا بعد از آن از مزدلفه بازگردد، با سنت مخالفت کرده است و هرکس چنین کند، بر او واجب است که به مزدلفه بازگردد. و اگر باز نگردد، گنه‌‌کار است و حجش ناقص است؛ زیرا برای افراد ضعیف و معذور جایز نیست قبل از نیمه شب، از مزدلفه بازگردند و نیز برای کسانی‌که معذور نیستند جایز نیست به سوی منا حرکت کنند؛ مگر بعد از نماز صبح و روشن شدن روز.

نوازل منا

 مقدار مساحت منا تقریباً 4 کیلومتر مربع می‌‌باشد. زمینی مستطیل شکل می‌‌باشد که دو کوه بزرگ از شمال و جنوب آن ‌‌را احاطه کرده‌‌اند.

 خرید و فروش و اجاره کردن زمین‌‌های مکه و ساختمان‌‌های آن جایز است اما مناطقی که در آن‌ها مناسک و مشاعر قرار دارد (منا، مزدلفه و عرفه) نه خرید و فروش و نه اجاره کردن آن‌ها جایز نیست؛ زیرا محل عبادت تمام مسلمانان هستند مانند مساجد.

برای دولت جایز است که در دامنه کوه‌‌های منا ساختمان بسازد چنان‌‌که حقی مشاع برای مسلمانان باشد. و منافع آن ‌‌را به هرکس که بخواهد بدهد؛ زیرا در این امر افزایش مکان و توسعه برای مردم می‌‌باشد.

حکم اجاره دادن خیمه‌‌ها در مشاعر

برای دولت جایز است که جهت تحقیق مصالح عامه و سلامت حجاج، در مشاعر خیمه نصب کند؛ و نیز برای دولت جایز است که این خیمه‌‌ها را به اجاره دهد تا قیمت آن‌ها حاصل شود. و پس از آن مبلغ اجاره جهت ارایه‌‌ی خدمات و امنیت مصرف می‌‌شود.

و برای حجاج و هیچ موسسه‌‌ای جایز نیست بیش از حد نیاز خیمه دریافت کنند و هرکس بیش از حد نیاز در اختیار دارد به کسی بازگرداند که به وی اجاره داده است. و اگر این مقدور نبود با همان قیمتی که اجاره گرفته به دیگری اجاره دهد. و اگر خدماتی افزون به همراه داشت، برای او جایز است که در مقابل خدمات به مقدار اجاره بیفزاید.

مکان خیمه تاثیری در اجاره‌بهای آن ندارد؛ زیرا اجاره‌بها در برابر هزینه‌‌ی خیمه (چادر) می‌‌باشد نه به خاطر زمین؛ و خیمه‌‌های اول تا آخر منا با یکدیگر تفاوت ندارند.

خیمه‌‌ها با قرعه بین افراد تقسیم می‌‌شود تا کشمکش و اختلافی بین حجاج و موسسات رخ ندهد. کسی‌که مکانی برای توقف در منا نیافت مگر در برابر اجاره‌بهای خیمه، اگر قادر به پرداخت آن باشد، بر وی واجب است که خیمه‌‌ای اجاره کند. اما اگر اجاره‌بهای آن بیش از اجرةالمثل باشد، اجاره کردن خیمه بر او واجب نیست. به ویژه اگر تفاوت آن فاحش باشد. در این‌‌صورت در نزدیک‌‌ترین مکان به منا ساکن می‌‌شود.

 و اگر توانایی پرداخت اجاره‌بهای فاحش را داشته باشد، برای او جایز است که این مقدار را بپردازد و گناه برای کسی خواهد بود که چنین اجاره‌‌ی سنگینی را دریافت می‌‌کند.

و بر حجاج واجب است که شب‌های ایام تشریق را در منا سپری کنند و کسی‌که مکانی در منی نیابد، بر او واجب است که در نزدیک‌‌ترین مکان به منا مستقر شود مانند مزدلفه؛ زیرا از بزرگ‌ترین مقاصد حج، جمع شدن تمام حجاج در یک مکان و وحدت و یکپارچگی در عبادت و لباس و محل سکونت و نیز تسهیل شناخت و دیدار یکدیگر می‌‌باشد.

اصل توقف در منا، ماندن یک شب و روز برای هریک از حجاج می‌‌باشد. و برای حجاج جایز نیست که از منا خارج شوند مگر به دلیل عذری همچون ادای مناسکی از قبیل طواف افاضه و سعی یا ذبح هدی یا برطرف کردن نیازی ضروری؛ و پس از آن به منا باز می‌‌گردد مگر اینکه عذری مانع بازگشتن وی شود مانند بیماری یا ازدحام یا مشغول شدن به مناسک.

و برای حجاج جایز نیست که در منا در خیابان‌‌ها و پل‌‌ها و محل عبور و مرور توقف کنند؛ زیرا باعث متضرر شدن خود و دیگران می‌‌شود و مسیر حرکت حجاج را سد می‌‌کند، اما اگر مکانی باشد که این ویژگی‌‌ها را نداشته باشد، توقف در آن و گذراندن شب در آن جایز است؛ زیرا مشاعر برای مردم یکسان است.

و برای کسانی‌که معذور هستند مانند افراد بیمار، پزشکان، سربازان و مسئولین امنیت و تمام کسانی‌که مسئولیت رسیدگی به مصالح حجاج را دارند، جایز است که شب یا روز برحسب ضرورت از منا خارج شوند و سپس به منا بازگردند.

نوازل رمی جمرات

برای افراد ضعیف و همراهان ایشان جایز است که اگر بعد از نیمه‌‌ی شب عید ماه پنهان شد، رمی جمره‌‌ی عقبه را انجام دهند و هرکس قبل از این وقت، این عمل را انجام دهد، باید آن‌‌ را اعاده کند. رمی جمرات در ایام تشریق و بعد از زوال خورشید سنت است. و برای هیچ‌کس جایز نیست که این عمل را به دلیل ترس ازدحام، قبل از زوال انجام دهد؛ زیرا پس از بنای پل‌‌های جمرات در چندین طبقه، مشکل ازدحام برطرف شده است.

مهلت رزرو و سفر، عذر موجهی برای مباح شدن توکیل (کسی را به وکالت گرفتن از خود) نیست. و نیز عذر موجهی برای مباح شدن رمی جمرات قبل از زوال در ایام تشریق نیست؛ زیرا به پایان رساندن مناسک بر هر امر دیگری هرچه باشد، مقدم است و حج‌‌گزار برای آن آمده و باید آن‌‌ را به پایان برساند.

کسی‌که رمی جمرات را انجام می‌‌دهد، می‌‌تواند سوار بر کالسکه یا مانند آن در طبقه هم‌‌کف و طبقات بالاتر از پل‌‌های جمرات باشد.

به هنگام رمی جمره عقبه، سنت این است که منا سمت راست و مکه در سمت چپ حج‌‌گزار قرار گیرد. و رمی آن از سمت شمالی آن جایز است درصورتی‌‌که سنگ‌‌ها در محل رمی واقع شوند؛ زیرا محل رمی معتبر است اما اینکه جهت رمی از کدامین سمت باشد، امری وسیع می‌‌باشد.

مکان رمی همان حوض محیط به شاخص است و شاخص راهنما و نشانه‌‌ی آن است.

و دیوار شاخص هریک از جمرات، وسعت بیش‌تری از محل رمی دارد. سنگ ‌‌زدن به جمرات از تمام طبقات ممکن است و همه‌‌ی سنگ‌‌ها به محل رمی می‌‌رسد. - که همان محل جمع شدن سنگ‌‌ریزه‌‌ها در طبقه پایین است - و توسعه متوجه محیط رمی بوده نه محل رمی که قطر آن تقریباً 6 ذراع می‌‌باشد. و این مقدار به حالت خود باقی مانده و توسعه نیافته است.

کسی‌که در رمی جمرات، شخص دیگری را وکیل خود قرار دهد و قبل از رمی وکیل، وداع نموده و مسافرت کند اگر عذری نداشته باشد نه وکیل گرفتن و نه رمی وکیل صحیح است. و موکل گنه‌‌کار بوده و حجش ناقص است و وداع وی صحیح نبوده است. اما اگر معذور بوده، وکیل گرفتن صحیح است اما وداع صحیح نیست؛ چون طواف وداع صحیح نیست مگر بعد از انجام رمی به طور کامل؛

کسی‌که مسافرت کند و طواف افاضه را به دلیل عذری همچون بیماری یا عادت ماهیانه انجام ندهد، هرگاه عذر وی برطرف شد طواف کند؛ گرچه بعد از پایان یافتن ماه ذی‌‌الحجه، آن ‌‌را انجام دهد. اما با همسرش مقاربت نداشته باشد مگر بعد از طواف افاضه.

و هرکس طواف افاضه را بدون عذر به تاخیر بیندازد، گنه‌‌کار است و باید توبه کند و قضای آن ‌‌را به جای آورد؛ زیرا طواف افاضه رکن است و حج جز با آن صحیح نیست.

شایسته است که ولی امر، حجاج را برای رفتن به عرفات و مزدلفه و منا و رمی جمرات و طواف خانه در گروه‌‌های مختلف دسته‌‌بندی کند؛ زیرا تعداد حجاج زیاد است و ازدحام شدید؛ و در این امر مصلحت و سلامتی حجاج در مکه و مشاعر نهفته است. و بر همه‌‌ی موسسات و حجاج واجب است که در این زمینه با ولی امر همکاری لازم را داشته باشند تا اینکه مصالح همه محقق گردد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِی شَیۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن کُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِکَ خَیۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِیلًا٥٩ [النساء: 59]. «ای کسانی‌ که ایمان آورده‌اید، از [کتاب] الله و [احادیث صحیح] پیامبر و کارگزاران [و فرماندهان مسلمانِ خود] اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به [کتاب] الله و [احادیث صحیح] پیامبر بازگردانید. اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، [یقین داشته باشید که] این [بازگشت به قرآن و سنت، برایتان] بهتر و خوش‌فرجام‌تر است».

نوازل هدی

بر کسی‌که حج وی قِران یا تمتع است، ذبح هدی واجب می‌‌باشد و خوردن از آن و تقسیم آن مستحب است. افضل این است که خود هدی را ذبح کند. و برای او جایز است که فردی مورد اطمینان یا موسسه مورد اعتمادی را برای ذبح قربانی‌‌اش وکیل قرار دهد.

ذبح هدی در تمام حرم جایز است و خارج از حدود آن جایز نیست. و بهتر آن است که در منا و مجاورت آن باشد. تا هم ذبح آسان باشد و هم خوردن آن و تقسیم آن بین حجاج و فقرا میسر باشد.

در اصل توزیع گوشت هدی بین فقرای حرم می‌‌باشد. اما بر حسب نیاز نقل آن به خارج از حرم جایز است.

نوازل تراشیدن یا کوتاه کردن مو

 تراشیدن بهتر از کوتاه کردن می‌‌باشد. و بهترین تراشیدن آن است که با تیغ باشد. اما استفاده کردن از ماشین آرایشگری برای تراشیدن موهای سر، در صورتی تراشیدن محسوب می‌‌شود که همه موها را بگیرد اما اگر بخشی از موها باقی بماند، کوتاه کردن مو محسوب می‌‌شود.

تراشیدن یا کوتاه کردن مو باید از همه‌‌ی سر و نه تنها بخشی از آن باشد. و هرکس بخشی از موها را تراشید یا کوتاه کرد، تراشیدن و کوتاه کردن را ناقص انجام داده است و باید آن ‌‌را کامل انجام دهد.

نوازل طواف وداع

چون حج‌‌گزار از مکه خارج شود و طواف وداع را انجام ندهد، واجب است به مکه بازگشته و آن‌‌ را انجام دهد. و اگر نمی‌دانسته و یا آن ‌‌را فراموش کرده باشد گناهی بر او نیست.

و هرکس به دلیل عذری قبل از پایان یافتن مناسک مسافرت کند، سپس برگردد و مناسک را به پایان ببرد، گناهی بر او نیست.

و کسی‌که طواف وداع را انجام دهد و پس از آن رمی جمرات کند و به سرزمینش بازگردد، رمی وی صحیح است اما طواف وداع صحیح نیست؛ زیرا طواف وداع باید بعد از پایان یافتن مناسک انجام شود.

کسی‌که بیماری وی چنان ‌‌شدید است که نمی‌‌تواند پیاده، سواره و حتی بر دوش دیگری طواف را انجام دهد، طواف وداع از وی ساقط می‌‌شود؛ زیرا امر واجب به هنگام عدم توانایی انجام آن، ساقط می‌‌شود.

 و کسی‌که طواف وداع را انجام می‌دهد لازم است فوراً از مکه خارج شود و بعد از طواف در مکه نماند مگر به دلیل ضرورتی همچون بیماری یا جستجوی گمشده یا منتظر ماندن برای همراهان یا غلبه‌‌ی خواب و ...

حکم حج سریع

حج سریع عبارت است از اینکه حج‌‌گزار شبانه به عرفه آمده و در آن توقف کند سپس به سوی مزدلفه حرکت کرده و تا نیمه شب در آن بماند و پس از آن متوجه منا شده و رمی جمره عقبه را انجام دهد و موهای سرش را تراشیده یا کوتاه کند و از احرام خارج شود. و پس از این به سوی مکه رفته و طواف و سعی را انجام داده و طواف افاضه و وداع را با هم انجام دهد. رمی جمرات در ایام تشریق را دیگری به نیابت از او انجام دهد و خود در روز عید سفر کند. این حج، حج ضعیفان نیز نامیده می‌‌شود. این حج صحیح نیست؛ زیرا در آن تجاوز از حدود الهی و بازی کردن با شریعت و مخالفت با اوامر او تعالی و عدم توجه به راه و روش رسول الله ج می‌‌باشد.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿فَلۡیَحۡذَرِ ٱلَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِیبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ یُصِیبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ [النور: 63]. «پس کسانی ‌که از فرمان[و احادیث صحیح]ش  سرپیچی می‌کنند، باید بترسند از اینکه اندوه و بلایی بر سرشان بیاید یا به عذابی دردناک گرفتار شوند».

2- عَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَحْدَثَ فِی أَمْرِنَا هَذَا مَا لَیْسَ فِیهِ، فَهُوَ رَدٌّ».[59]

 عایشه ل می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس در این امر ما (دین و شریعت اسلامی) چیز جدیدی ایجاد کند که در آن وجود نداشته است، آن عمل مردود است». 

توجه به مشاعر حج

توجه به مشاعر حج واجب است که عبارتند از: عرفه، مزدلفه، منا؛ و نیز رعایت نظافت، سلامت و حفظ حرمت آن و پرهیز از هرگونه گفتار یا کردار زشت و ناپسند در آن واجب می‌‌باشد؛

حضور در مشاعر در غیر از موسم حج جایز است؛ به شرط این‌که در آن عملی انجام نشود که با حرمت آن منافات دارد. مانند ارتکاب امور حرام؛ زیرا مشاعر همچون مساجد می‌‌باشند و امور حرام بر حسب حرمت مکان، بزرگ خواهند بود.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ذَٰلِکَۖ وَمَن یُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ٣٢ [الحج: 32]. «[حکمِ حج] این است و هر کس دستورهای دینی و الهی را بزرگ بشمارد، یقیناً این [بزرگداشت، نشانه‌ای] از پرهیزگاری دل‌هاست».

بهره‌جستن از موسم حج

برای حج‌‌گزار مناسب این است که مشغول اموری باشد که به سود او و دیگران است. شایسته است علما و دعوتگران از حضور مردم در موسم حج و عمره استفاده کنند و با آن‌ها در خیمه‌‌ها و منازل دیدار کرده و به پند و اندرز و ارشاد ایشان مشغول باشند. و مناسک و امور لازم را به آن‌ها بیاموزند تا مناسک را به درستی انجام دهند. و حجاج باید از علما و دعوتگران استفاده کافی را برده و خیر زیادی کسب کنند.

 حجاج وقت زیادی را در اتوبوس‌‌ها و وسایل حمل و نقل می‌‌گذرانند که آن‌ها را بین مشاعر و مکه جابه جا می‌‌کنند، بنابراین بر علما و دعوتگران لازم است که در اثنای این نقل و انتقال از فرصت استفاده کرده و به نصیحت و خیرخواهی مردم بپردازند. و آن‌ها را به همکاری در نیکی و تقوا و آراسته شدن به خوش‌اخلاقی و ادب والا در این سرزمین مبارک تشویق کنند.

درواقع حجاج مسافران الله از گوشه و کنار دنیا می‌‌باشند، بنابراین شایسته است که توانگران و ثروتمندان در مدت اقامت ایشان در مشاعر و مکه، با فراهم نمودن خوراکی و نوشیدنی و محل سکونت و... آن‌ها را مورد اکرام و احترام قرار دهند. و الله بنده‌‌ای را که به برادرش کمک می‌‌کند، یاری می‌‌رساند.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ [المائدة: 2]. «و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [چرا که] بی‌تردید، الله سخت‌کیفر است».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُؤۡتِیَهُ ٱللَّهُ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡحُکۡمَ وَٱلنُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُواْ عِبَادٗا لِّی مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلَٰکِن کُونُواْ رَبَّٰنِیِّ‍ۧنَ بِمَا کُنتُمۡ تُعَلِّمُونَ ٱلۡکِتَٰبَ وَبِمَا کُنتُمۡ تَدۡرُسُونَ٧٩ [آل عمران: 79]. «برای هیچ بشری سزاوار نیست که الله به او کتاب و حُکم [= دانش و فهم] و پیامبری دهد، سپس او به مردم بگوید: «به جای الله، بندگان من باشید». بلکه [سزاوار است که پیامبران به مردم بگویند:] «به خاطر آنکه کتاب [تورات] را آموزش می‌دادید و از آنجا که [عقاید و احکام آن را به دیگران] درس می‌دادید، [فقیهان و دانشمندان] الهی باشید».

12- ویژگی‌‌های مساجد سه‌‌گانه

مساجد سه‌‌گانه عبارتند از: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجدالاقصی؛

1- مسجدالحرام را ابراهیم ÷ به همراه پسرش اسماعیل ÷ بنا نمود. قبله‌‌ی مسلمانان است و حج‌‌شان در آن برگزار می‌‌شود و نخستین خانه‌ای است که برای عبادت مردم قرار داده شد، و الله متعال آن را پربرکت و مایۀ هدایت جهانیان قرار داده است.

مسجدالنبی را رسول الله ج و اصحابش ساختند. و بر پایه‌‌ی تقوا بنا گردیده است. و در دنیا حَرَمی جز این دو حَرَم وجود ندارد.

مسجدالاقصی را یعقوب ÷ بنا نمود و اولین قبله‌‌ی مسلمانان و محل سیر رسول الله ج به معراج بود.

2- پاداش نماز در این مساجد چندین برابر مکان‌‌های دیگر است. و به دلیل این ویژگی‌‌ها و جز آن‌ است که بار سفر تنها به سوی این سه مسجد بسته می‌‌شود.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿إِنَّ أَوَّلَ بَیۡتٖ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکٗا وَهُدٗى لِّلۡعَٰلَمِینَ٩٦ [آل عمران: 96]. «در حقیقت، نخستین خانه‌ای که برای [عبادت] مردم قرار داده شد، همانی است که در مکه قرار دارد که پربرکت و [مایۀ] هدایت جهانیان است».

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ یَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ [التوبة: 108] «شایسته‌تر است در مسجدی [به نماز] بایستی که از روز نخست، بر پایه پرهیزگاری بنا شده است».

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ لَیۡلٗا مِّنَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ إِلَى ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡأَقۡصَا ٱلَّذِی بَٰرَکۡنَا حَوۡلَهُۥ لِنُرِیَهُۥ مِنۡ ءَایَٰتِنَآۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡبَصِیرُ١ [الإسراء: 1]. «پاک و منزّه است آن [پروردگاری‌] که بنده‌اش [محمد] را شبانگاه از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى - که پیرامونش را برکت داده‌ایم - سِیر داد تا برخی از نشانه‌هاى [قدرت] خویش را به او بنمایانیم. بی‌تردید، او همان شنواى بیناست».

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لاَ تُشَدُّ الرِّحَالُ إِلَّا إِلَى ثَلاَثَةِ مَسَاجِدَ: المَسْجِدِ الحَرَامِ، وَمَسْجِدِ الرَّسُولِ ج، وَمَسْجِدِ الأَقْصَى».[60]

از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «بار سفر مبندید مگر به قصد سه مسجد: مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجدالاقصی».

فضل نماز در مساجد سه‌‌گانه

1- عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «صَلَاةٌ فِی مَسْجِدِی هَذَا أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ صَلَاةٍ فِیمَا سِوَاهُ، إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ».[61]

از ابن عمر ب روایت است که پیامبر ج فرمود: «نماز در مسجد من بهتر از هزار نماز در مساجد دیگر به جز مسجدالحرام است».

2- عَنْ جَابِرٍ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «صَلَاةٌ فِی مَسْجِدِی أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ صَلَاةٍ فِیمَا سِوَاهُ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ وَصَلَاةٌ فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَفْضَلُ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ فِیمَا سِوَاهُ».[62]

از جابر س روایت است که پیامبر ج فرمود: «یک نماز در مسجد من (مسجد النبی) بهتر از هزار نماز در مساجد دیگر است به جز مسجد الحرام که یک نماز در آن بهتر از صد هزار نماز در غیر آن می‌باشد».

3- عَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: تَذَاکَرْنَا وَنَحْنُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ج أَیُّهُمَا أَفْضَلُ: مَسْجِدُ رَسُولِ اللَّهِ ج، أَوْ مَسْجِدُ بَیْتِ الْمَقْدِسِ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «صَلَاةٌ فِی مَسْجِدِی هَذَا أَفْضَلُ مِنْ أَرْبَعِ صَلَوَاتٍ فِیهِ، وَلَنِعْمَ الْمُصَلَّى».[63]

ابوذر س می‌گوید: نزد پیامبر ج در مورد مسجدالنبی و مسجدالاقصی بحث و گفتگو می‌کردیم که کدام یک از آن‌ها بافضیلت‌تر است، مسجد پیامبر یا مسجد بیت المقدس؟ پیامبر ج فرمود: «یک نماز در مسجد من چهار برابر نماز در بیت المقدس است و چه مُصَلّای نیکی است!».

فضل نماز در مسجد قبا

1- عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: «کَانَ النَّبِیُّ ج یَأْتِی مَسْجِدَ قُبَاءٍ کُلَّ سَبْتٍ، مَاشِیًا وَرَاکِبًا».[64]

از ابن عمر ب می‌گوید: «پیامبر ج شنبه هر هفته پیاده و سواره به مسجد قبا می‌‌آمد».

2- عَنْ سَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ ثُمَّ أَتَى مَسْجِدَ قُبَاءَ، فَصَلَّى فِیهِ صَلَاةً، کَانَ لَهُ کَأَجْرِ عُمْرَةٍ».[65]

از سهل بن حنیف س می‌گوید: رسول الله ج فرمود: «هرکس در خانه‌‌اش وضو بگیرد سپس به مسجد قبا بیاید و در آن نماز بخواند، برایش اجر و پاداشی همانند پاداش عمره خواهد بود».

حدود حرم شهر پیامبر، مدینه

از غرب: سنگلاخ غربی؛

از شرق: سنگلاخ شرقی؛

از شمال: کوه نور پشت کوه احد؛

از جنوب: کوه عَـیر که در دامنه‌‌ی شمالی آن وادی عتیق است.

در حرم درختی قطع نمی‌‌شود، شکارش رمیده نمی‌‌شود. شکار مکه، علاوه بر گناه جزا هم داشت اما شکار مدینه فقط گناه دارد.

عَنْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ س عَنْ النَّبِیُّ ج قَالَ: «المَدِینَةُ حَرَمٌ، مَا بَیْنَ عَائِرٍ إِلَى کَذَا، مَنْ أَحْدَثَ فِیهَا حَدَثًا، أَوْ آوَى مُحْدِثًا، فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لاَ یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ وَلاَ عَدْلٌ، وَقَالَ: ذِمَّةُ المُسْلِمِینَ وَاحِدَةٌ، فَمَنْ أَخْفَرَ مُسْلِمًا فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لاَ یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ، وَلاَ عَدْلٌ، وَمَنْ تَوَلَّى قَوْمًا بِغَیْرِ إِذْنِ مَوَالِیهِ، فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالمَلاَئِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ، لاَ یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ، وَلاَ عَدْلٌ».[66]

از علی بن ابی‌طالب س روایت است که پیامبر ج فرمود: «مدینه از کوه عایر تا فلان نقطه، حرم است. کسی‌که در آن بدعتی پدید آورد یا بدعت‌گزاری را پناه دهد لعنت الله و فرشتگان و همه‌‌ی مردم بر اوست. الله در روز قیامت هیچ توبه و احسان و فدیه‌ای را از او قبول نمی‌‌کند. پیمان همه‌‌ی مسلمانان یکی است (بدین‌سان که کمترین‌شان از این حق برخوردار است و می‌تواند به غیرمسلمانان، امان دهد). هرکس امان و پیمان بسته شده مسلمانی را بشکند، نفرین الله و فرشتگان و همه‌‌ی مردم بر او باد و در روز قیامت هیچ توبه و احسان و فدیه‌ای از او پذیرفته نمی‌‌شود».

2- عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ حَرَّمَ مَکَّةَ، وَإِنِّی حَرَّمْتُ الْمَدِینَةَ مَا بَیْنَ لَابَتَیْهَا، لَا یُقْطَعُ عِضَاهُهَا، وَلَا یُصَادُ صَیْدُهَا».[67]

جابر س می‌گوید: پیامبر ج فرمود: «ابراهیم ÷ مکه را حرم قرار داد و من مدینه را در بین دو سنگلاخ شرقی و غربی حرم قرار دادم. کندن خار و کشتن شکار آن ممنوع است».

زیارت مسجدالنبی

1- برای هر مسلمانی سنت است که مسجد نبوی را زیارت کند و چون وارد آن شد دو رکعت نماز تحیةالمسجد بخواند. سپس به سوی قبر پیامبر ج رفته و در برابر آن ایستاده و بر او چنین سلام بفرستد: «السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ» سپس از سمت راست گامی بردارد و بر ابوبکر س سلام و درود بفرستد سپس گامی به سمت راست برداشته و چنین بر عمر س سلام بفرستد.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَا مِنْ أَحَدٍ یُسَلِّمُ عَلَیَّ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ عَلَیَّ رُوحِی حَتَّى أَرُدَّ عَلَیْهِ السَّلَامَ».[68]

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمود: «هرکس بر من سلام بفرستد، به قطع الله متعال روحم را به من باز می‌گرداند تا جواب سلامش را بدهم».

هنگامی‌که رسول الله ج چشم از جهان فروبست، در خانه‌‌‌‌ی خود دفن شد نه در مسجد؛ بنابراین مسجد بر روی قبر ساخته نشده است. بلکه مسجد در حیات رسول الله ج ساخته شد و هم اکنون نیز قبر در داخل مسجد نیست و بلکه در اتاقی مستقل از مسجد می‌‌باشد.

2- زیارت مسجدالنبی در مدینه، از مناسک حج یا عمره نیست. و حج و عمره بدون آن تمام می‌‌شود. و بلکه زیارت مسجدالنبی برای نماز خواندن در آن، در هر زمانی سنت است.

عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَا بَیْنَ بَیْتِی وَمِنْبَرِی رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الجَنَّةِ، وَمِنْبَرِی عَلَى حَوْضِی».[69]

از ابوهریره س روایت است که پیامبر ج فرمود: «میان خانه و منبر من، باغی از باغ‌‌های بهشت است؛ و منبر من بر حوض من (کوثر) قرار دارد».

زیارت قبرستان بقیع و شهدای احد و سلام کردن به آن‌ها و دعای مغفرت و آمرزش برای آن‌ها سنت است. و به هنگام زیارت قبرستان بگوید:

1- «السَّلَامُ عَلَى أَهْلِ الدِّیَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ، وَیَرْحَمُ اللهُ الْمُسْتَقْدِمِینَ مِنَّا وَالْمُسْتَأْخِرِینَ، وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللهُ بِکُمْ لَلَاحِقُونَ»[70]: «سلام بر مومنان و مسلمانان این دیار؛ الله گذشتگان و آیندگان ما را مورد رحمت خود قرار دهد. و ما ان‌‌شاءالله به زودی به شما ملحق خواهیم شد».

یا اینکه بگوید: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الدِّیَارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ، وَإِنَّا، إِنْ شَاءَ اللهُ لَلَاحِقُونَ، أَسْأَلُ اللهَ لَنَا وَلَکُمُ الْعَافِیَةَ»[71]: «سلام بر شما‌ای مومنان و مسلمانان این دیار؛ ما ان‌‌شاءالله به زودی به شما ملحق خواهیم شد. از الله متعال برای ما و شما عافیت و سلامتی را خواهانم».

تعظیم آثار

 تعظیم و توجه به آثار به جای مانده، از عادت‌‌های کفار است و امری حرام می‌‌باشد؛ زیرا در آن غلو و افراطی است که منجر به شرک می‌‌شود. و در واقع تعظیم غیر شعایر الهی است. و تلبیس بر مردم در امر دین‌‌شان و خوردن اموال مردم از طریق باطل می‌‌باشد.


 



[1]- صحیح؛ مسند احمد حدیث شماره 14750 و ابن ماجه حدیث شماره 1406 با لفظ ابن ماجه

[2]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1833 و مسلم حدیث شماره 1353 با لفظ بخاری

[3]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 8 و مسلم حدیث شماره 16 با لفظ مسلم

[4]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1519 و مسلم حدیث شماره 83 با لفظ بخاری

[5]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1521 و مسلم حدیث شماره 1350 با لفظ بخاری

[6]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1773 و مسلم حدیث شماره 1349 با لفظ بخاری

[7]- حسن؛ مسند احمد حدیث شماره 3669 و ترمذی حدیث شماره 810 با لفظ ترمذی

[8]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1862 و مسلم حدیث شماره 1341

[9]- مسلم حدیث شماره 1149

[10]- مسلم حدیث شماره 1336

[11]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 462 و مسلم حدیث شماره 1764 با لفظ بخاری

[12]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1526 و مسلم حدیث شماره 1181 با لفظ بخاری

[13]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1524 و مسلم حدیث شماره 1181 با لفظ بخاری

[14]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1568 و مسلم حدیث شماره 1216 با لفظ بخاری

[15]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1556 و مسلم حدیث شماره 1211 با لفظ مسلم

[16]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1843 و مسلم حدیث شماره 1178

[17]- بخاری حدیث شماره 1545

[18]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5089 و مسلم حدیث شماره 1207 با لفظ بخاری

[19]- بخاری حدیث شماره 1534

[20]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1549 و مسلم حدیث شماره 1184

[21]- صحیح؛ نسایی حدیث شماره 2752 و ابن ماجه حدیث شماره 2920 با لفظ نسایی

[22]- صحیح؛ ترمذی حدیث شماره 828 و ابن ماجه حدیث شماره 2921 با لفظ ترمذی

[23]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1543 و مسلم حدیث شماره 1177 با لفظ بخاری

[24]- بُرنُس عبایی است که در منتهای آن کلاهی دوخته شده است. امروزه لباس مردم کشور مغرب است.

[25]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2697 و مسلم حدیث شماره 1718

[26]- مسلم حدیث شماره 1297

[27]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1829 و مسلم حدیث شماره 1198 با لفظ مسلم

[28]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1267 و مسلم حدیث شماره 1206 با لفظ بخاری

[29]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 319 و مسلم حدیث شماره 1211 با لفظ مسلم

[30]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1561 و مسلم حدیث شماره 1211 با لفظ بخاری

[31]- مسلم حدیث شماره 713

[32]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 466

[33]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1615 و مسلم حدیث شماره 1230 با لفظ بخاری

[34]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 294 و مسلم حدیث شماره 1211 با لفظ مسلم

[35]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 4401 و مسلم حدیث شماره 1211 با لفظ بخاری

[36]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 4114 و مسلم حدیث شماره 1218 با لفظ مسلم

[37]- صحیح؛ احمد حدیث شماره 4462 و ترمذی حدیث شماره 959 با لفظ احمد

[38]- بخاری حدیث شماره 1620

[39]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1773 و مسلم حدیث شماره 1349

[40]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2984 و مسلم حدیث شماره 1211 با لفظ بخاری

[41]- حسن؛ مسند احمد حدیث شماره 3669 و ترمذی حدیث شماره 810 با لفظ ترمذی

[42]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1755 و مسلم حدیث شماره 1328

[43]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1951 و نسایی حدیث شماره 2996 با لفظ ابوداود

[44]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 1950 و ترمذی حدیث شماره 891 با لفظ ترمذی

[45]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5558 و مسلم حدیث شماره 1966 با لفظ مسلم

[46]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1728 و مسلم حدیث شماره 1302 با لفظ مسلم

[47]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 67 و مسلم حدیث شماره 1679 با لفظ بخاری

[48]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1755 و مسلم حدیث شماره 1328

[49]- مسلم حدیث شماره 1218

[50]- منظور از اهل سقایه و رعایه حجاجی بودند که در گذشته به ناچار برای آب دادن و مراقبت از شتران حجاج بیرون از منا باقی می‌‌ماندند.

[51]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 83 و مسلم حدیث شماره 1306 با لفظ بخاری

[52]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1797 و مسلم حدیث شماره 1344 با لفظ مسلم

[53]- مسلم حدیث شماره 1218

[54]- بخاری حدیث شماره 1695

[55]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1699 و مسلم حدیث شماره 1321 با لفظ بخاری

[56]- مسلم حدیث شماره 1977

[57]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 5565 و مسلم حدیث شماره 1966

[58]- صحیح؛ ابوداود حدیث شماره 2802 و نسایی حدیث شماره 4370 با لفظ نسایی

[59]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 2697 و مسلم حدیث شماره 1718

[60]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1189 و مسلم حدیث شماره 1397 با لفظ بخاری

[61]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1190 و مسلم حدیث شماره 1395 با لفظ مسلم

[62]- صحیح؛ مسند احمد حدیث شماره 14750 و ابن ماجه حدیث شماره 1406 با لفظ ابن ماجه

[63]- صحیح؛ حاکم حدیث شماره 8553

[64]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1193 و مسلم حدیث شماره 1399 با لفظ بخاری

[65]- صحیح؛ نسایی حدیث شماره 699 و ابن ماجه حدیث شماره 1412 با لفظ ابن ماجه

[66]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1870 و مسلم حدیث شماره 1370 با لفظ بخاری

[67]- مسلم حدیث شماره 1362

[68]- حسن؛ مسند احمد حدیث شماره 10827 و ابوداود حدیث شماره 2041

[69]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره 1196 و مسلم حدیث شماره 1391

[70]- مسلم حدیث شماره 974

[71]- مسلم حدیث شماره 975

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد