اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

2 - کتاب طلاق

2 - کتاب طلاق

1- احکام طلاق

طلاق: برداشتن قید نکاح یا قسمتی از آن است.

حکمت مشروعیت طلاق

الله نکاح را برای تدام زندگی زناشویی پایداری که بر اساس محبت و دوستی بین زوجین و پاکدامن نگهداشتن هریک از مرد و زن دیگری را و پدید آمدن نسل پاک و برآورده شدن نیازهای شهوانی، مشروع قرار داده است. اگر این مصلحت‌‌ها در ازدواج زوجین مختل گردد‌‌، هدف و نیت‌‌ها با بد اخلاقی یکی از زوجین فاسد شود تا جایی که از همدیگر متنفر شوند یا روابط زندگی‌‌شان به درگیری و جدال تبدیل شود و.. که همواره بین زن و شوهر اختلاف باشد که زندگی زناشویی مشکل گردد.... وقتی کار به این جا بکشد، الله به هدف ترحم به زوجین و راه چاره‌‌ی مشکل‌‌شان، طلاق را مشروع قرار داده است تا از یکدیگر جدا شوند و اختلاف و درگیری پایان یابد. 

الله تعالى می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحۡصُواْ ٱلۡعِدَّةَۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ رَبَّکُمۡۖ لَا تُخۡرِجُوهُنَّ مِنۢ بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخۡرُجۡنَ إِلَّآ أَن یَأۡتِینَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖۚ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُۥۚ لَا تَدۡرِی لَعَلَّ ٱللَّهَ یُحۡدِثُ بَعۡدَ ذَٰلِکَ أَمۡرٗا١ [الطلاق: 1]: «ای پیامبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، پس آن‌ها را در زمان (آغاز) عدّه طلاق دهید، و حساب عدّه را نگه دارید، و از الله که پروردگار شماست بترسید، نه شما آن‌ها را از خانه هایشان بیرون کنید، و نه آن‌ها بیرون روند، مگر آن که کار زشت آشکاری مرتکب شوند، و این حدود الله است، و هرکس از حدود الله تجاوز کند، مسلماً به خود ستم کرده است. تو نمی‌دانی، شاید الله پس از آن وضع تازه‌ای(که مشکل‌‌شان برطرف گردد) فراهم آورد».

طلاق در اختیار کیست؟

طلاق در اختیار مرد است؛ زیرا به تداوم زندگی زناشویی که برای ساختن آن اموال خود را صرف کرده است، بیش‌تر علاقمند است و از آن جایی که مرد با عقل و اندیشه نه با عواطف، زندگی را مدیریت می‌کند بیش‌تر گذشت و صبر دارد، به همین دلیل الله طلاق را در اختیار مرد قرار داده است.

اما زن زود ناراحت می‌‌شود، تحمل کم‌تر دارد و کوتاه بین است و به پیامدهای طلاق مثل مرد فکر نمی‌‌کند. اگر طلاق در اختیار زوجین می‌‌بود، قطعا بهانه‌‌ها و انگیزه‌‌های طلاق چند برابر می‌‌شد.

مرد حق دارد زن آزاد یا کنیز خود را راضی باشد یا نباشد، در سه مرحله طلاق دهد.

طلاق چه کسی معتبر است؟

طلاق هر فرد بالغِ عاقلِ صاحب اختیار واقع می‌‌شود و طلاق مُکره (کسی‌که مجبور به طلاق شود)، مست و نشئه که نمی‌‌داند چه می‌‌گوید، اعتبار ندارد و واقع نمی‌‌شود و نیز طلاق مخطئ (به اشتباه طلاق را به زبان بیاورد)، غافل، فراموش‌کار، مجنون و..... اعتبار ندارد.

باید توجه داشت که اگر خود فرد یا وکیلش می‌‌توانند صیغه طلاق را جاری کنند. البته وکیل می‌‌تواند فقط یک طلاق هر وقت خواست بدهد، مگر اینکه برایش وقت و عدد طلاق را موکلش تعیین کرده باشد و طلاق جدی و شوخی به هدف حفظ پیوند نکاح از بازیچه و حیله قرار گرفتن، واقع می‌‌شود.

حکم طلاق

طلاق در هنگام نیاز مانند بد اخلاقی زن و مختل کردن زندگی سالم، بیماری زن که مرد نتواند با او همبستری نماید و.... مباح است.

و طلاق بدون نیاز در زندگی پایدار زناشویی یا به هدف محروم کردن زن از میراث حرام است.

و در صورتی که احتمال می‌‌رود که ماندن زن در زندگی شوهرش ضرر می‌‌کند، یا شوهرش را دوست ندارد یا شوهر در زندگی با زنش ضرر می‌کند یا زنش را دوست ندارد و.... طلاق و پایان دادن به چنین زندگی مستحب است.

اگر زنی نماز نمی‌‌خواند یا آبروی خود را حفظ نمی‌‌کند، او را نصیحت کنند اگر قبول و توبه نکرد واجب است که او را طلاق دهد و نیز اگر مرد یا زن با ادامه زندگی مشترک متضرر می‌‌شود واجب است که از همدیگر جدا شوند.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿تِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَعۡتَدُوهَاۚ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ [البقرة: 229]. «این‌ها حدود الهی است، پس از آن‌ها تجاوز نکنید و هرکس از حدود الله تجاوز کند، ستمگر همین‌‌ها هستند».

حکم اطاعت از پدر و مادر در طلاق

اگر مردی زن خوب و پایبند به زندگی داشته باشد که او را دوست هم دارد و به هیچ‌یک از پدر و مادرش بدی هم نمی‌‌کند، جایز نیست که به خواست پدر و مادرش او را طلاق دهد؛ زیرا اطاعت والدین در امور سودمند و مفیدی که به فرزند ضرر نداشته باشد، واجب است. اما در اموری فرزندشان ضرر می‌کند اطاعت‌‌شان واجب نیست. و به همین صورت اطاعت از والدین در گناه و معصیت جایز نیست. البته تحت هر شرایط خوبی کردن به پدر و مادر داشتن رابطه و جلب رضایت‌‌شان وظیفه فرزندان است.

حالت‌‌های معتبر در طلاق

بر شوهر حرام است که زن خود را در حالت حیض یا طهری که با او همبستری کرده است و حاملگی‌‌اش مشخص نشده است و در یک مجلس و یک جا سه طلاق بدهد.

صیغه یا کلمات طلاق

از نگاه الفاظ یا صیغه‌‌ها طلاق بر دو دسته است:

اول: طلاق صریح: این است که با الفاظ و کلماتی طلاق دهد که احتمالی جز طلاق نداشته باشد مانند: تو را طلاق دادم یا طلاقی یا مطلقه‌‌ای یا بر من طلاقی و....

دوم: طلاق کنایه: این است که الفاظی به کار ببَرَد که معنا و احتمال طلاق و غیر طلاق را داشته باشد مانند تو از من جدایی‌‌ برو خانه پدرت و....

طلاق با الفاظ صریح به دلیل روشن بودن معنای آن واقع می‌‌شود اما در طلاق کنایه نیت فرد معتبر است و اگر نیتش طلاق باشد که طلاق واقع می‌‌شود در غیر این صورت واقع نمی‌‌شود.

کسی‌که به زنش بگوید تو بر من حرامی

اگر مردی به زنش بگوید: تو بر من حرامی، به نیتش بستگی دارد، اگر به نیت طلاق گفته باشد، طلاق می‌‌شود و اگر به نیت قسم گفته باشد، باید کفاره قسم بدهد و اگر نیتش ظهار باشد‌‌ کفاره ظهار واجب می‌‌گردد.

 امیرمؤمنان ابوحفص عمر بن خطاب س روایت می‌کند که: شنیدم پیامبر ج مى‌فرمود: (بدانید که اعمال به نیت‌‌ها بستگى دارد و برای هرکس همان پاداش خواهد بود که نیت داشته است و هجرت هرکس به‌سوى الله و پیامبر باشد، این هجرت به‌سوى الله و پیامبر اوست، و هرکس هجرتش به خاطر مال دنیا باشد و یا به خاطر زنی که بخواهد با او ازدواج کند، هجرتش به سوی همان است که به خاطر آن هجرت کرده است).[1]

صورت‌‌های مختلف طلاق

طلاق یا در حال واقع می‌‌شود، یا طلاق مقید به وقت خاص می‌شود یا طلاق معلق است:

1- طلاق در حال: به این صورت است که به زنش بگوید: طلاقی یا تو را طلاق دادم و.... این طلاق در همان حال واقع می‌‌شود؛ زیرا مقید به چیز خاصی نیست.

2- طلاق مقید به وقت خاص: مثل اینکه به زنش بگوید: تو فردا یا آخر ماه و.... طلاقی! چنین طلاقی واقع نمی‌‌شود مگر زمانی که تعیین کرده فرا رسد.

3- طلاق معلق: این است که مرد طلاق زنش را معلق به شرط می‌کند و بر دو قسم است:

1- اگر نیت مرد این طلاق معلق وادار کردن زن به انجام یا ترک کاری یا تحریک و بازداشتن از کاری یا تأکید باشد مثل اینکه بگوید اگر به بازار رفتی طلاقی، هدفش این باشد که نگذرد به بازار برود، این طلاق معلق قسم به حساب می‌‌آید و اگر زن مخالفت نماید واجب است که مرد کفاره قسم بدهد و طلاق واقع نمی‌‌شود.

 و کفاره: غذا دادن یا لباس پوشاندن ده مسکین است، یا آزاد کردن برده‌‌ای اگر این‌ها برای فرد مقدور نبود، سه روز روزه بگیرد.

2- هدفش وقوع طلاق در هنگام انجام یا ترک آن کار باشد مثل اینکه بگوید: اگر فلان چیز را به من دادی، طلاقی، در چنین صورتی اگر آن چیز را به او بدهد طلاق واقع می‌‌شود.

طلاق با وسایل ارتباط جمعی معاصر

طلاق از طریق وسایل ارتباط جمعی مثل تلفن همراه، تلفن ثابت، پست الکترونیکی، فاکس و دیگر وسایل ارتباط جمعی جدید، طلاق واقع می‌‌شود. اگر طلاق صریح باشد که واقع می‌‌شود و کسی‌که طلاق داده است باید، مطمئن باشد که پیام کتبی طلاق را که فرستاده به دست زنش رسیده است.

شک در طلاق

در اصل هرچیز بر حال خود باقی است، در نتیجه نکاح بر اصل خود باقی است و جز با یقین از بین نمی‌‌رود، بنابراین اگر کسی در طلاق یا شرط طلاق شک کرد، چیزی بر او لازم نمی‌‌شود اما اگر در عدد طلاقی که داده شک نمود، یک طلاق واقع می‌‌شود. هرکس طلاق با شک را معتبر بداند مرتکب سه مساله ناجایز می‌‌شود:

جدایی بین زوجین... حلال قرار دادن این زن برای غیر شوهرش.... محروم نمودن این زن از نفقه و میراث اگر شوهر بمیرد.

دادن مال(پول) به زن مطلقه

منظور از متعه مالی است که مرد به زن مطلقه‌‌ی خود می‌دهد تا دل او را بعد از جدایی خوش کند.

مالی که به زن مطلقه می‌‌دهند سه حالت دارد:

اول: اگر قبل از همبستری زنی را که برایش مهریه‌‌ای تعیین نکرده‌‌اند، طلاق دهد بر شوهر بر حسب توان مالیش اگر فقیر یا ثروتمند، واجب است که مالی برایش بدهد و مهریه‌‌ای ندارد.

دوم: اگر بعد از همبستری زنی را که برایش مهریه‌‌ای تعیین نکرده‌‌اند، طلاق دهد، برایش مهریه مثل بدهند و مال دیگری به او نمی‌‌رسد.

 الله تعالی ‌می‌فرماید: الله تعالى می‌فرماید: ﴿لَّا جُنَاحَ عَلَیۡکُمۡ إِن طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ مَا لَمۡ تَمَسُّوهُنَّ أَوۡ تَفۡرِضُواْ لَهُنَّ فَرِیضَةٗۚ وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى ٱلۡمُوسِعِ قَدَرُهُۥ وَعَلَى ٱلۡمُقۡتِرِ قَدَرُهُۥ مَتَٰعَۢا بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُحۡسِنِینَ٢٣٦ [البقرة: 236]. «اگر زنان را مادامی که با آنان آمیزش جنسی نکرده‌اید و مهری برایشان معین نکرده‌اید طلاق دادید؛ گناهی بر شما نیست، و (در این حالت) آن‌ها را (با هدیه‌ای مناسب) بهرمند سازید، بر توانگر به اندازه توانش، و بر تنگدست به اندازه توانش هدیه‌ای شایسته است (و این حکم) بر نیکو کاران الزامی است».

سوم: اگر مردی زنش را طلاق مطابق سنت داد، لازم است که مالی شایسته حال خود و او به وی بدهد تا جبران شکست روحیه‌اش و کوتاهی در ادای حقوقش باشد.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿لَّا جُنَاحَ عَلَیۡکُمۡ إِن طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ مَا لَمۡ تَمَسُّوهُنَّ أَوۡ تَفۡرِضُواْ لَهُنَّ فَرِیضَةٗۚ وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى ٱلۡمُوسِعِ قَدَرُهُۥ وَعَلَى ٱلۡمُقۡتِرِ قَدَرُهُۥ مَتَٰعَۢا بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُحۡسِنِینَ٢٣٦ [البقرة: 236]. «اگر زنان را مادامی که با آنان آمیزش جنسی نکرده‌اید و مهریه برای‌‌شان معین نکرده‌اید طلاق دادید؛ گناهی بر شما نیست، و (در این حالت) آن‌ها را (با هدیه‌ای مناسب) بهرمند سازید، بر توانگر به اندازه توانش، و بر تنگدست به اندازه توانش هدیه‌ای شایسته است (و این حکم) بر نیکو کاران الزامی است».

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلِلۡمُطَلَّقَٰتِ مَتَٰعُۢ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِینَ٢٤١ [البقرة: 241]. «و برای زنان طلاق داده شده، هدیه‌ای مناسب و شایسته (بر شوهر) لازم است؛ این حقی است بر پرهیزگاران».

طلاق زنی که برایش مهریه تعیین کرده‌‌اند

1- اگر مردی زنش را قبل همبستری یا خلوت طلاق دهد، نصف مهریه به او می‌رسد مگر اینکه خود زن یا سرپرستش گذشت کنند. البته اگر زن درخواست جدایی داشته باشد تمام حقوقش ساقط می‌‌شود. اما اگر بعد از همبستری باشد باید شوهر همه مهریه را پرداخت کند.

الله تعالى می‌فرماید: ﴿وَإِن طَلَّقۡتُمُوهُنَّ مِن قَبۡلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدۡ فَرَضۡتُمۡ لَهُنَّ فَرِیضَةٗ فَنِصۡفُ مَا فَرَضۡتُمۡ إِلَّآ أَن یَعۡفُونَ أَوۡ یَعۡفُوَاْ ٱلَّذِی بِیَدِهِۦ عُقۡدَةُ ٱلنِّکَاحِۚ وَأَن تَعۡفُوٓاْ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۚ وَلَا تَنسَوُاْ ٱلۡفَضۡلَ بَیۡنَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٌ٢٣٧ [البقرة: 237]. «اگر زنان را پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید، طلاق دادید در حالی که برای آن‌ها مهری تعیین کرده اید؛ پس نصف آنچه را تعیین کرده‌اید (به آن‌ها بدهید) مگر اینکه آنان (حق خود را) ببخشند. یا کسی‌که پیوند نکاح به دست اوست (شوهر) ببخشد (و تمام مهر را بدهد) و آنکه ببخشید به پرهیزگاری نزدیکتر است. و بزرگواری و نیکی را در میان خود فراموش نکنید، به راستی الله به آنچه می‌کنید؛ بیناست».

2- اگر در نکاح فاسد قبل از همبستری از یکدیگر جدا شوند، زن نه مهریه دارد و نه متعه اما اگر بعد از همبستری جدا شوند، در برابر کامجویی به زن مهریه مثل می‌رسد و اگر مهریه تعیین نکرده باشند نیز مهریه مثل می‌‌رسد.

2- طلاق سنت و بدعت

صورت‌‌های طلاق سنت

1- طلاق سنت: به این صورت است که مرد زنِ مدخول بهای خود را در طهری که با او همبستری نکرده است، یک طلاق می‌‌دهد. این زن تا زمانی که در عده که سه قرء است، باشد، شوهرش حق رجوع دارد.

اگر عده‌‌اش تمام شد و رجوع نکرد، زنش طلاق می‌‌شود اما اگر بعد از این بخواهد رجوع کند فقط با عقد و مهریه‌‌ی جدیدی به او حلال می‌‌شود. اما اگر در عده رجوع نماید، زن اوست.

اگر خواست او را طلاق دوم در عده بدهد، مثل طلاق اول، طلاق دهد اگر در عده رجوع کند، زن اوست. اما اگر رجوع نکند تا عده تمام شود، طلاق می‌شود و فقط با عقد و مهر جدید برایش می‌‌شود. 

اگر زنش را در سه مرحله (سه طهر یا ماه) طلاق دهد برایش حلال نمی‌‌شود تا با مردی دیگر ازدواج صحیحی داشته باشد و با مرگ یا طلاق از او جدا شود.[2]

الله تعالی می‌فرماید: ‌﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِۖ فَإِمۡسَاکُۢ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ تَسۡرِیحُۢ بِإِحۡسَٰنٖۗ وَلَا یَحِلُّ لَکُمۡ أَن تَأۡخُذُواْ مِمَّآ ءَاتَیۡتُمُوهُنَّ شَیۡ‍ًٔا إِلَّآ أَن یَخَافَآ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ ٱللَّهِۖ فَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ ٱللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِمَا فِیمَا ٱفۡتَدَتۡ بِهِۦۗ تِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَعۡتَدُوهَاۚ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٢٢٩ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنکِحَ زَوۡجًا غَیۡرَهُۥۗ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِمَآ أَن یَتَرَاجَعَآ إِن ظَنَّآ أَن یُقِیمَا حُدُودَ ٱللَّهِۗ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ٢٣٠ [البقرة: 229-230]. «طلاق (رجعی) دوبار است پس (از آن یا باید همسر را) بطور شایسته نگاه داشتن، یا با نیکی رها کردن. و برای شما روا نیست که از آنچه به آنان داده‌اید، چیزی پس بگیرید، مگر آن‌که (زن و شوهر) بترسند که نتوانند حدود الهی را بر پا دارند، پس (ای مؤمنان) اگر ترسیدید که حدود الهی را بر پا ندارند، گناهی بر آن دو نیست، که زن فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد) این‌ها حدود الهی است، پس از آن‌ها تجاوز نکنید و هرکس از حدود الله تجاوز کند، پس اینانند که ستم‌گرند».

2- صورت دیگر از طلاق سنت این است که: مرد زنش را بعد از مشخص شدن حاملگی‌اش یک طلاق می‌‌دهد.

3- اگر زن از آن دسته زنانی باشد که حیض نمی‌‌شود مانند زنان یائسه، هر وقت خواست می‌‌تواند او را طلاق دهد.

بعد از آن که مرد زنش را طلاق داد و جدا شدند، لازم است که مالی شایسته حال خود و او به وی بدهد تا جبران شکست روحیه‌اش و کوتاهی در ادای حقوقش باشد.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلِلۡمُطَلَّقَٰتِ مَتَٰعُۢ بِٱلۡمَعۡرُوفِۖ حَقًّا عَلَى ٱلۡمُتَّقِینَ٢٤١ [البقرة: 241]. «و برای زنان طلاق داده شده، هدیه‌ای مناسب و شایسته (بر شوهر) لازم است؛ این حقی است بر پرهیزگاران».

هرکس طبق روش و ترتیب فوق همسرش را طلاق دهد، هم از نظر عدد و هم از جهت زمان و حال مطابق سنت طلاق داده است.

الله تعالی می‌فرماید:‌ ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحۡصُواْ ٱلۡعِدَّةَۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ رَبَّکُمۡۖ لَا تُخۡرِجُوهُنَّ مِنۢ بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخۡرُجۡنَ إِلَّآ أَن یَأۡتِینَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖۚ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُۥۚ لَا تَدۡرِی لَعَلَّ ٱللَّهَ یُحۡدِثُ بَعۡدَ ذَٰلِکَ أَمۡرٗا١ [الطلاق: 1]. «ای پیامبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، پس آن‌ها را در زمان (آغاز) عدّه طلاق دهید، و حساب عدّه را نگه دارید، و از الله که پروردگار شماست بترسید، نه شما آن‌ها را از خانه هایشان بیرون کنید، و نه آن‌ها بیرون روند، مگر آن که کار زشت آشکاری مرتکب شوند، و این حدود الله است، و هرکس از حدود الله تجاوز کند پس مسلماً به خود ستم کرده است. تو نمی‌دانی، شاید الله پس از آن وضع تازه‌ای فراهم آورد (که به صلح و آشتی منجر شود».

طلاق بدعت

طلاق مخالف شریعت است که بر دو نوع می‌باشد:

اول: طلاقی که در وقتی که داده است، بدعت است: مثل طلاق در حیض یا نفاس یا طهری که با زنش همبستری کرده و حاملگی‌‌اش مشخص نشده است. این طلاق حرام است اما واقع می‌‌شود و هرکس چنین طلاقی بدهد گناهکار می‌‌شود و از حدود الهی تجاوز کرده است و واجب است که از این طلاق، اگر طلاق در مرحله سوم نباشد، رجوع کند و بعد از رجوع او را نگهدارد تا پاک شود و سپس حیض شود باز پاک شود، آنگاه اگر خواست او را طلاق دهد. اگر کسی همسرش را در طهری که با او همبستری کرده است، طلاق دهد باید او را نگهدارد تا حیض و سپس پاک شود اگر بعد از این خواست او را طلاق دهد.

1 - ابن عمر ب می‌گوید: (زنم را در حالت حیض، طلاق دادم، عمر (پدرم) از رسول الله ج در این باره سوال کرد. فرمود: «دستور بده به زنش رجوع کند، سپس در حالت پاکی یا حاملگی او را طلاق دهد).[3]

2 - ابن عمر ب در زمان پیامبر ج زنش را که در حالت حیض بود طلاق داد، عمر بن خطاب در این باره از پیامبر ج پرسید، پیامبر ج گفت: (به پسرت (عبدالله) دستور رجوع کند و او را در نکاح خود نگهدارد تا پاک شود، بعد از پاکى باز حیض شود، وقتى که از حیض دومى پاک گردید، اگر خواست او را نگهدارى کند، اگر خواست طلاقش دهد).[4]

دوم: طلاق بدعت در عدد: به این صورت که در یک جمله زنش را سه طلاقه کند یا در یک مجلس او را بار سه بار طلاق دهد به این صورت که بگوید: طلاقی طلاقی طلاقی.

طلاق حرام است و واقع می‌شود و هرکس چنین طلاق دهد گناهکار می‌شود البته طلاق در یک جمله یا چند بار در طهر فقط یک طلاق واقع می‌‌شود و چنین فردی گناه‌‌کار می‌‌شود.

اگر زنی به خاطر کمی سن یا پیری حیض نمی‌‌شود یا هنوز با او همبستری نکرده است، هر وقت خواست او را طلاق بدهد؛ زیرا در این‌‌ زنان طلاق سنت و بدعتی نیست.

3- طلاق رجعی و بائن

طلاق بر دو نوع است:

اول: طلاق رجعی: طلاق رجعی این است که مرد زنش را که با او همبستری کرده است، یک طلاق می‌دهد و تا در عده باشد می‌‌تواند از طلاق رجوع کند و حتی اگر طلاق دوم را بدهد بازهم تا در عده است، می‌‌تواند رجوع نماید و در این دو حالت زن مطلقه رجعی تا در عده است زن شوهرش به حساب می‌‌آید، از او ارث می‌‌برد و شوهر نیز در صورت وفات در عده از این زنش ارث می‌‌برد و حق نفقه و سکونت دارد و بر شوهر حرام است که زن را بلا تکلیف نگهدارد تا به او ضرر بزند.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَبَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمۡسِکُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٖۚ وَلَا تُمۡسِکُوهُنَّ ضِرَارٗا لِّتَعۡتَدُواْۚ وَمَن یَفۡعَلۡ ذَٰلِکَ فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُۥۚ وَلَا تَتَّخِذُوٓاْ ءَایَٰتِ ٱللَّهِ هُزُوٗاۚ وَٱذۡکُرُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ عَلَیۡکُمۡ وَمَآ أَنزَلَ عَلَیۡکُم مِّنَ ٱلۡکِتَٰبِ وَٱلۡحِکۡمَةِ یَعِظُکُم بِهِۦۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمٞ٢٣١ [البقرة: 231]. «و هنگامی‌که زنان را طلاق (رجعی) دادید، و به پایان (روزهای) عده خویش رسیدند. پس به شایستگی آن‌ها را نگه دارید و یا به نیکی و خوبی آن‌ها را رها سازید، و آنان را به خاطر  زیان رساندن نگاه ندارید تا (به حقوق شان) تعدی و تجاوز کنید، و کسی‌که چنین کند قطعاً به خود ستم کرده است، و آیات الله را به مسخره نگیرید. و نعمت الله را بر خود و آنچه را که از کتاب (قرآن) و حکمت (سنت و اسرار شریعت) بر شما نازل کرده و شما را با آن پند می‌دهد، به یاد بیاورید و از الله بترسید و بدانید که الله بر همه چیز داناست».

مطلقه رجعی کجا عده بگذراند؟

بر مطلقه‌‌ی طلاق رجعی که زن مدخول بها یا زنی که شوهرش با او خلوت کرده و با یک طلاق یا دو طلاق او را طلاق رجعی داده، واجب است که در خانه‌‌ی شوهرش عده بگذراند تا شاید شوهرش رجوع کند و شوهر نیز حق ندارد که او را از خانه‌‌اش بیرون نماید مگر با عذری که بیرون کردنش را مباح نماید و برای زن مطلقه رجعی مستحب است که خود را برای شوهرش آرایش کند تا به رجوع تشویق شود.

1- الله تعالی می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحۡصُواْ ٱلۡعِدَّةَۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ رَبَّکُمۡۖ لَا تُخۡرِجُوهُنَّ مِنۢ بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخۡرُجۡنَ إِلَّآ أَن یَأۡتِینَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖۚ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَقَدۡ ظَلَمَ نَفۡسَهُۥۚ لَا تَدۡرِی لَعَلَّ ٱللَّهَ یُحۡدِثُ بَعۡدَ ذَٰلِکَ أَمۡرٗا١ فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمۡسِکُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ فَارِقُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٖ وَأَشۡهِدُواْ ذَوَیۡ عَدۡلٖ مِّنکُمۡ وَأَقِیمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِۚ ذَٰلِکُمۡ یُوعَظُ بِهِۦ مَن کَانَ یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢ وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُۚ وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِکُلِّ شَیۡءٖ قَدۡرٗا٣ [الطلاق: 1-3]. «ای پیامبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، آن‌ها را در زمان (آغاز) عدّه طلاق دهید، و حساب عدّه را نگه دارید، و از الله که پروردگار شماست بترسید، نه شما آن‌ها را از خانه‌هایشان بیرون کنید، و نه آن‌ها بیرون روند، مگر آن که کار زشت آشکاری مرتکب شوند، و این حدود الله است، و هرکس از حدود الله تجاوز کند، مسلماً به خود ستم کرده است. تو نمی‌دانی، شاید الله پس از آن وضع تازه‌ای فراهم آورد (که به صلح و آشتی منجر شود). پس چون (آن‌ها را طلاق دادید و) عدّه آن‌ها به سر رسید، آن‌ها را بطرز شایسته‌ای نگه دارید یا بطرز شایسته‌ای از آن‌ها جدا شوید، و دو فرد عادل از خودتان را گواه بگیرید، و شهادت را برای الله برپا دارید، این (حکمی است) که هرکس به الله و روز قیامت ایمان دارد به آن پند و اندرز داده می‌شود، و هرکس که از الله بترسد، (الله) راه نجاتی برای او قرار می‌دهد. و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر الله توکل کند، همان او را کافی است. قطعا الله فرمان خود را به انجام می‌رساند، مسلّماً الله برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است».

2- الله تعالی می‌فرماید: ﴿أَسۡکِنُوهُنَّ مِنۡ حَیۡثُ سَکَنتُم مِّن وُجۡدِکُمۡ وَلَا تُضَآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُواْ عَلَیۡهِنَّۚ وَإِن کُنَّ أُوْلَٰتِ حَمۡلٖ فَأَنفِقُواْ عَلَیۡهِنَّ حَتَّىٰ یَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ فَإِنۡ أَرۡضَعۡنَ لَکُمۡ فَ‍َٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأۡتَمِرُواْ بَیۡنَکُم بِمَعۡرُوفٖۖ وَإِن تَعَاسَرۡتُمۡ فَسَتُرۡضِعُ لَهُۥٓ أُخۡرَىٰ٦ [الطلاق: 6]. «آنان (زنان مطلقه) را در حد توان‌تان هر جای که خودتان سکونت دارید، سکونت دهید، و به آن‌ها زیان نرسانید تا (عرصه را) بر آنان تنگ کنید، (و پیش از پایان عده مجبور به ترک منزل شوند) و اگر بار دار باشند نفقۀ آن‌ها را بدهید تا آن که وضع حمل کنند. اگر (فرزندتان را) برای شما شیر می‌دهند، مزدشان را بپردازید، و (این کار را) به نیکی و با مشورت همدیگر انجام دهید، و اگر به توافق نرسیدید، زن دیگری (به درخواست شوهر) او را شیر دهد».

3- الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَبَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ أَن یَنکِحۡنَ أَزۡوَٰجَهُنَّ إِذَا تَرَٰضَوۡاْ بَیۡنَهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ ذَٰلِکَ یُوعَظُ بِهِۦ مَن کَانَ مِنکُمۡ یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۗ ذَٰلِکُمۡ أَزۡکَىٰ لَکُمۡ وَأَطۡهَرُۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٢٣٢ [البقرة: 232]. «و هنگامی‌که زنان را طلاق دادید، سپس عده خود را به پایان رساندند، آنان را از ازدواج با شوهران (سابق)شان باز ندارید، وقتی که بطرز پسندیده‌ای در بین خویش توافق کنند. این (دستوری است) که هرکس از شما که به الله و روز قیامت ایمان دارد؛ به آن پند داده می‌شود، و این (دستور) برای شما پر برکت‌تر و پاکیزه‌تر است، و الله می‌داند و شما نمی‌دانید».

دوم: طلاق بائن: این است که با آن زن از شوهرش جدا و زندگی مشترک‌‌شان پایان می‌‌یابد.

و این طلاق بر دو نوع است:

1- بائن (جدایی) صغرى: منظور طلاقی است که مرد زنش را یک طلاق بدهد و سپس تا پایان عده رجوع نکند، به بائن بینونه صغری نامیده می‌‌شود. در چنین موردی شوهر سابق مثل دیگر افراد حق دارد که از این زن خواستگاری نماید و در صورت موافقت با عقد و مهریه‌‌ی جدید با او ازدواج نماید و نیاز به این نیست که بعد از ازدواج صحیح با مردی دیگری و جدایی به عقد شوهر سابق خود درآید. و نیز اگر زنش را دو طلاق داد و تا اتمام عده رجوع نکند، زنش طلاق بائن می‌‌شود و می‌‌تواند با عقد و مهریه جدید بدون نیاز به اینکه بعد از ازدواج صحیح با مردی دیگری و جدایی، با زنش را به خانه‌‌اش بیاورد و نیز اگر ازدواجی با عوض مالی یا بدون عوضی فسخ شود نیز بینونه صغرا می‌‌شود.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَإِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَبَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ أَن یَنکِحۡنَ أَزۡوَٰجَهُنَّ إِذَا تَرَٰضَوۡاْ بَیۡنَهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ ذَٰلِکَ یُوعَظُ بِهِۦ مَن کَانَ مِنکُمۡ یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۗ ذَٰلِکُمۡ أَزۡکَىٰ لَکُمۡ وَأَطۡهَرُۚ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ٢٣٢ [البقرة: 232]. «و هنگامی‌که زنان را طلاق دادید، سپس عده خود را به پایان رساندند، آنان را از ازدواج با شوهران (سابق)شان باز ندارید، وقتی که بطرز پسندیده‌ای در بین خویش توافق کنند. این (دستوری است) که هرکس از شما که به الله و روز قیامت ایمان دارد؛ به آن پند داده می‌شود، و این (دستور) برای شما پر برکت‌تر و پاکیزه‌تر است، و الله می‌داند و شما نمی‌دانید».

دوم: بینونۀ کبرى

منظور از بینونه کبری این است که مرد زنش را در سه مرحله، سه طلاق بدهد که در نتیجه بکلی از او جدا می‌‌شود تا به طور طبیعی با مردی دیگر ازدواج شرعی دایم به نیت زندگی نکند و بعد از همبستری با مرگ یا علت دیگر از او جدا شود و پس از اتمام عده برای شوهر سابق جایز است که با خواستگاری و عقد و مهریه‌‌ی جدید با او ازدوج کند.

و اگر مرد در طلاق یا شرط آن شک کرد، اصل بر این است که نکاح باقی می‌‌ماند تا با طلاق قطعی جدا شوند.

الله تعالی می‌فرماید:‌ ﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِۖ فَإِمۡسَاکُۢ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ تَسۡرِیحُۢ بِإِحۡسَٰنٖۗ وَلَا یَحِلُّ لَکُمۡ أَن تَأۡخُذُواْ مِمَّآ ءَاتَیۡتُمُوهُنَّ شَیۡ‍ًٔا إِلَّآ أَن یَخَافَآ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ ٱللَّهِۖ فَإِنۡ خِفۡتُمۡ أَلَّا یُقِیمَا حُدُودَ ٱللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِمَا فِیمَا ٱفۡتَدَتۡ بِهِۦۗ تِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِ فَلَا تَعۡتَدُوهَاۚ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ ٱللَّهِ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٢٢٩ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدُ حَتَّىٰ تَنکِحَ زَوۡجًا غَیۡرَهُۥۗ فَإِن طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِمَآ أَن یَتَرَاجَعَآ إِن ظَنَّآ أَن یُقِیمَا حُدُودَ ٱللَّهِۗ وَتِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ٢٣٠ [البقرة: 229-230]. «طلاق (رجعی) مرتبه است پس (از آن باید) بخوبی (همسرش را) نگ دارد یا به خوبی رها کند(و طلاق دهد) و برای شما روا نیست که از آنچه به آنان داده اید، چیزی پس بگیرید، مگر آنکه (زن و شوهر) بترسند که نتوانند حدود الهی را بر پا دارند، پس (ای مؤمنان) اگر ترسیدید که حدود الهی را بر پا ندارند، گناهی بر آن دو نیست، که زن فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد) این‌ها حدود الهی است، پس از آن‌ها تجاوز نکنید و هرکس از حدود الله تجاوز کند، پس اینانند که ستمگرند».

مطلقه بائن با طلاق ثلاثه، کجا عده بگذراند؟

مطلقه ثلاثه در خانه پدر خود عده بگذراند؛ زیرا برای شوهر سابق خود دیگر حلال نیست و حق نفقه و سکونت ندارد و از خانه پدرش بدون نیاز بیرون نشود.

در چه حالتی جایز است که زن از شوهرش درخواست طلاق کند؟

برای زن در صورتی که در زندگی مشترک طوری ضرر کند و تحت فشار باشد که نتواند به زندگی ادامه دهد، جایز است که در حضور قاضی از شوهرش درخواست طلاق نماید.

و صورت‌‌هایی که زن حق دارد درخواست طلاق نماید، در حالتی است که در آن ضرر کند یا برای زن ضرر داشته باشد، مثل:

1- شوهر در دادن نفقة کوتاهی کند.

2- شوهر با دشنام دادن، زدن و آزار دادن یا مجبور کردن زنش به کاری منکر و.... طوری تحت فشار قرار دهد که امکان ادامه زندگی وجود نداشته باشد.

3- در زمانی که زن با غیبت شوهرش تا جایی دچار مشکل شود که بیم آن رود به فتنه بیفتد.

4- شوهر برای مدت طولانی به زندان بیفتد که از فراق او زن به متضرر شود.

5- اگر زن در شوهر خود عیبی ببیند مانند: عقیم بودن مرد یا عدم توانایی در همبستری یا بیماری خطرناک منفور (مثل اعتیاد، ایدز) و....

6- اگر مرد نماز نمی‌‌خواند و زنش او را نصیحت کند و قبول نکند یا مرتکب گناهان کبیره می‌شود و حاضر نیست دست بردارد و توبه نماید.

7- اگر زن شوهرش را به خاطر  کوتاهی در دین دوست نداشته باشد یا شوهرش دیوث باشد متهم به بی‌آبرویی و.... باشد.

و بر زن حرام است که از شوهرش بخواهد هوویش را طلاق دهد تا فقط شوهر او بماند؛ زیرا در اسلام ضرر زدن بخود و دیگران حرام است.

در چه صورتی طلاق در اختیار زن است؟

اگر مردی به زنش بگوید: اختیارت به دست خود است، مالک سه طلاق طبق سنت می‌‌شود، مگر اینکه مرد به نیت یک طلاق به او اختیار داده باشد. که زن نیز بگوید: طلاقم را از او گرفتم و سپس عده بگذراند. اگر تا پایان عده مرد رجوع نکند‌‌، طلاق بائن می‌‌شود.

انواع طلاق بائن

زن در سه حالت ذیل طلاق بائن می‌‌شود:

بائن با فسخ نکاح توسط قاضی دادگاه .. بائن با خلع .. بائن بعد از سومین طلاق در سه مرحله.

اگر زن در برابر مالی (بخشیدن مهریه) از شوهرش جدا شود .. یا قبل از همبستری شوهرش او را یک طلاق بدهد .. یا در سه ماه (طهر) زنش را سه طلاق بدهد، در این موارد زن به طور قطعی از شوهرش جدا می‌شود.

حکم طلاق معلق

اگر مردی به زنش بگوید: اگر پسر به دنیا آوردی یک طلاقی اما اگر دختر به دنیا آوردی دو طلاقی؛ زن اول پسر به دنیا آورد با این یک طلاق واقع می‌‌شود و سپس دختری به دنیا آورد، با به دنیا آمدن دختر زن طلاق بائن می‌‌شود.

حکم طلاق در نفاس (متصل بعد از زایمان تا پاک شدن)

برای مرد جایز است که زنش را در نفاس طلاق دهد؛ زیرا با تولد فرزند، پاک شدن رحم زن قطعی است و نفاس عده به حساب می‌‌آید، بنابراین جایز است که با شروع عده طلاق دهد، برخلاف حیض، که جایز نیست بعد اتمام آن و شروع عده‌‌ی بعد از حیض طلاق دهد.




[1]. متفق علیه: بخاری (ش:1) و این متن بخاری است و مسلم (ش:1907).

[2]. توضیح: باید توجه داشت که زن مطلقه ثلاثه اگر در یک ماه یا یک مجلس سه طلاقه شده باشد، شوهرش گناه کار می‌شود اما حق رجوع برایش ثابت است، اما اگر در سه مرحله و طبق سنت طلاق داده شده باشد با کلکی که به اسم نکاح حلاله معروف است، زن مطلقه ثلاثه بر شوهرش حلال نمی‌شود و این نکاح ملعون و زنا است و عمر س می‌گوید: «وَاللَّهِ لاَ أُوتَى بِمُحَلِّلٍ وَمُحَلَّلٍ لَهُ إِلاَّ رَجَمْتُهُمَا»: (به خدا سوگند! هیچ حلاله کننده و کسی‌که برایش حلاله می‌شود را نزد نخواهند آورد مگر این که آن‌ها را سنگ‌سار می‌کنم). بیهقی سنن کبرى: (7/208)، سعید بن منصور در السنن: (3/2/75- ط. الأولى) وعبد الرزاق: (6/265) و مصنف ابن أبی شیبة: (4/294) وحرب الکرمانی وأبو بکر الأثرم والجوزجانی وابن حزم در المحلى: (11/249- ط. المنیریة) از طرق مختلف از اعمش از مسیب بن رافع از قبیصة بن جابر روایت است که: عمر س گفت: «لا أوتى بمحللٍ ولا مُحَلَّلٍ له إلا رجمتهما». [مترجم]

[3]. متفق علیه: بخاری (ش:5251) و مسلم (ش:1471) (5) و این متن مسلم است.

[4].  متفق علیه: بخاری (ش:5251) و مسلم (ش:1471) (6) و این متن مسلم است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد