اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

کتاب فرایض

کتاب فرایض

1- احکام ارث

اهمیت علم فرایض

علم فرایض از مهم‌‌ترین و ارزشمندترین علوم است که پاداش بزرگی به دنبال دارد. و به دلیل اهمیت آن الله متعال خود تقدیر فرایض را بر عهده گرفته است.

الله متعال سهم ارث هریک از وارثان را مشخص کرده است و غالبا در آیاتی از قرآن به تفصیل آن پرداخته است؛ زیرا اموال و تقسیم آن محل حرص و طمع انسان است. میراث غالبا بین زنان و مردان، افراد کوچک و بزرگ، افراد ضعیف و قوی می‌‌باشد؛ و چه بسا که مجالی برای دخالت هوی و هوس و امیال و استبداد توانگران و تصاحب اموال ضعیفان باشد. بر این اساس است که الله متعال خود تقسیم میراث را بر عهده گرفته است و در کتابش به تفصیل به آن پرداخته است و میراث را بر مبنای عدل و مصلحتی که خود می‌‌داند، بین ورثه مقدر کرده است.

احوال انسان

انسان دو حالت کلی دارد: حیات و مرگ.

در علم فرایض اغلب احکام مربوط به مرگ است؛ فرایض نصف علم است و همه‌‌ی مردم بدان نیاز دارند زیرا هر انسانی در زنده بودن ارث می‌‌برد و چون بمیرد دیگران از او ارث می‌‌برند.

در میان اهل جاهلیت فقط بزرگان و نه کودکان، مردان و نه زنان ارث می‌‌بردند. و جاهلیت معاصر نیز مناصب و اعمال و اموالی را به زن می‌‌بخشد که مستحق آن نیست و این سبب افزایش شرارت و کاهش ازدواج و انتشار فساد و بزرگ شدن مشکلات شده است.

اما اسلام انصاف را در حق زن رعایت کرده است و او را گرامی داشته و حق شایسته او را به وی داده است. و بلکه حق هر صاحب حقی را با رعایت عدالت به او داده است.

 الله متعال می‌فرماید: ﴿أَفَحُکۡمَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ یَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ٥٠ [المائدة: 50]. «آیا آن‌ها حکم جاهلیت را می‌خواهند؟ چه کسی بهتر از الله برای گروهی که یقین دارند، حکم می‌کند؟!».

علم فرایض

علمی است که به وسیله‌‌ی آن کسانی‌که ارث می‌‌برند و آنان که در ارث سهمی ندارند و سهم مشخص هریک از وارثان از ارث دانسته می‌‌شود.

موضوع علم فرایض

موضوع علم فرایض ترکات می‌‌باشد که عبارت است از اموال و چیزهایی که مرده پس از خود به جای می‌‌گذارد.

ثمره‌‌ی علم فرایض

رسیدن حقوق به مستحقین آن‌ها از ورثه بر حسب مقداری که در شریعت برای آن‌ها مشخص شده است.

فریضه

عبارت است از سهم مقدر در شریعت برای هریک از وارثان مانند یک سوم، یک چهارم و...

حقوق متعلق به ترکه

حقوق مربوط به ترکه شامل پنج مورد می‌‌باشد که اگر ترکه‌‌ای وجود داشته باشد به ترتیب اجرا می‌‌شوند.

1 - هزینه‌‌ی تدفین و تکفین مرده از ترکه باقی مانده برداشته می‌‌شود.

2- حقوق متعلق به اصل ترکه همچون دَین در برابر رهن و مانند آن.

3- دیون مطلق: چه این دیون به الله متعال باشد مانند زکات و کفاره؛ یا اینکه بدهی به کسی دیگر باشد مانند قرض و اجاره‌‌ی خانه و... حقوق الله بر حقوق دیگران مقدم می‌‌باشد؛ زیرا دَین الله متعال سزاوارتر به وفا می‌‌باشد.

4- عمل به وصیت اگر میت وصیت کرده باشد.

5- ارث؛ باقی مانده ترکه بر حسب سهم هریک از ورثه بین آن‌ها تقسیم می‌‌شود که این مساله محل بحث و بررسی ما می‌‌باشد.

ارکان ارث

ارث سه رکن اساسی دارد:

1- مورث که همان مرده است.

2- وارث که بعد از مرگ مورث زنده است.

3- حق موروث که همان ترکه است.

اسباب ارث

اسباب ارث سه مورد هستند:

1- ازدواج با عقد صحیح و مطابق شریعت. در این صورت شوهر از همسر و همسر از شوهر به مجرد عقد ازدواج ارث می‌‌برد.

2- نَسَب: و آن خویشاوندی از طریق اصول است مانند پدر و مادر و نیز از طریق فروع مانند فرزندان؛ و نیز از طریق برادر و عمو و فرزندان‌‌شان می‌‌باشد.

3- نسب حکمی و قرابت به سبب عتق و آزاد کردن برده (ولاء)؛ در این صورت اگر برده وارث نداشته باشد مولایش از او ارث می‌‌برد؛ زیرا او را آزاد کرده است.

شروط ارث

برای ارث بردن از مرده سه شرط وجود دارد:

1- مردن حقیقی میت یا همان مورث.

2- زنده بودن وارث به هنگام مرگ مورث.

3- علم و آگاهی از سببی که موجب ارث شده است: نَسَب یا ازدواج یا ولاء.

موانع ارث

موانع ارث سه تا هستند:

1- بردگی و رقیت؛ چنان‌‌که برده از مولایش ارث نمی‌‌برد و از او ارث برده نمی‌‌شود؛ زیرا خود در حکم مال است که مالک آن مولایش می‌‌باشد.

2- قتل ناحق؛ بنابراین قاتل از مقتول ارث نمی‌‌برد و تفاوتی نمی‌کند قتل عمدا باشد یا از نوع خطا.

3- اختلاف دین: چنان‌‌که مسلمان از کافر و کافر از مسلمان ارث نمی‌‌برد.

از اسامه بن زید س روایت است که رسول الله ج فرمود: «مسلمان از کافر و کافر از مسلمان ارث نمی‌‌برد».[1]

ارث زن مطلقه

1- زنی که شوهرش او را طلاق داده است و طلاق وی رجعی باشد، مادامی که در عده باشد، توارث میان آن‌ها حاکم است. و اگر عده‌‌ی وی تمام شود و شوهرش به او رجوع نکند، پس از آن توارث میان آن‌ها نخواهد بود.

2- اگر کسی همسرش را طلاق داد و طلاق وی از نوع بائن باشد، اگر در حالت صحت و سلامتی این طلاق را داده باشد، دیگر توارث میان آن‌ها نخواهد بود. اما اگر در بیماری سختی که دامنگیر وی شده طلاق را جاری کند، دو حالت دارد: در صورتی که متهم به محروم کردن زن از ارث نباشد، همسرش از وی ارث نمی‌‌برد. اما اگر متهم به محروم کردن او از ارث باشد، همسرش از وی ارث می‌‌برد.

اقسام ارث

ارث به دو قسمت تقسیم می‌‌شود:

1- ارث بر مبنای فرض که عبارت است از همان سهم تعیین شده در شریعت مانند یک دوم، یک چهارم و...

2- ارث بر مبنای تعصیب: که عبارت است از مقداری از ارث که برای وارث مشخص نشده است.

فروض یا سهم‌‌هایی که در قرآن وارد شده است:

سهم‌‌های ذکر شده در قرآن شش تا هستند: یک دوم، یک چهارم، یک هشتم، دو سوم، یک سوم، یک ششم و یک سوم باقی مانده با اجتهاد ثابت می‌‌شود.

اقسام ورثه

ورثه به سه بخش تقسیم می‌‌شوند:

1- اهل فروض: و آن‌ها کسانی هستند که سهمی مشخص در شریعت دارند مانند مادر و دختر.

2- عصبه: کسانی هستند که بدون تعیین سهم مشخص ارث می‌‌برند. و در واقع پس از تقسیم سهام، آنچه از ترکه باقی می‌‌ماند به ارث می‌‌برند. چنان‌‌که اگر میت تنها باشد و جز عصبه وارثی نداشته باشد، عصبه همه‌‌ی مال را به ارث می‌‌برد و در صورتی که سهام مشخص شده در شریعت (فروض) شامل تمام ترکه شود، عصبه ساقط شده و سهمی نمی‌‌برد مانند پسر و برادر و عمو.

3- خویشاوندان یا ذوی‌‌الارحام: عبارتند از کسانی‌که بدون سهمی مشخص در شریعت و نیز بدون اینکه جزو عصبه باشند، ارث می‌‌برند و زمانی ارث می‌‌برند که عصبه یا صاحب سهمی غیر از زوجین وجود نداشته باشد. مانند دایی‌‌ها.

مردانی که وارث هستند

مردانی که وارث هستند 15 نفر می‌‌باشند:

پسر و پسرش و هرچه از پسران که پایین‌‌تر رود.

پدر و پدربزرگ و هرچه از پدران که بالاتر رود.

برادر حقیقی، برادر پدری، برادر مادری، پسرِ برادر حقیقی؛ پسرِ برادر پدری و هرچه از پسران که پایین‌‌تر رود. شوهر؛ عموی حقیقی و هرچه بالاتر رود. عموی پدری و هرچه بالاتر رود. پسر عموی حقیقی و پسر عموی پدری و هرچه از پسران پایین‌‌تر رود. و برده‌‌ای که آزاد شده و عصبه.

و تمام افراد مذکر غیر از اینها، ذوی الارحام می‌‌باشند مانند دایی‌‌ها، پسرِ برادرِ مادری، عموی مادری، پسرِ عموی مادری و... .

زنانی که وارث هستند

زنانی که وارث هستند به طور کلی یازده مورد می‌‌باشند:

دختر، دخترِ پسر و دخترانِ پسرانِ پدر و هرچه پایین‌‌تر رود.

مادر؛ مادربزرگ از طرف مادر و هرچه از افراد مونث که بالاتر رود. مادربزرگ که مادرِ پدر است و هرچه بالاتر رود. و مادربزرگی که مادر پدرِ پدر است. خواهر حقیقی؛ خواهر پدری؛ خواهر مادری؛ همسر؛ برده‌‌ی مونث آزاد شده.

و تمام زنان غیر از این‌ها شامل ذوی‌‌الارحام می‌‌باشند مانند عمه‌‌ها و خاله‌‌ها و... .

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿لِّلرِّجَالِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ وَلِلنِّسَآءِ نَصِیبٞ مِّمَّا تَرَکَ ٱلۡوَٰلِدَانِ وَٱلۡأَقۡرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنۡهُ أَوۡ کَثُرَۚ نَصِیبٗا مَّفۡرُوضٗا٧ [النساء: 7] «برای مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان (از خود) بر جای گذاشته‌اند سهمی است و برای زنان (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشته‌اند، سهمی است، خواه آن (مال) کم باشد یا زیاد، این بهره و سهمی فرض و تعین شده‌است».

2- و الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ فَإِن کُنَّ نِسَآءٗ فَوۡقَ ٱثۡنَتَیۡنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَۖ وَإِن کَانَتۡ وَٰحِدَةٗ فَلَهَا ٱلنِّصۡفُۚ وَلِأَبَوَیۡهِ لِکُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِن کَانَ لَهُۥ وَلَدٞۚ فَإِن لَّمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلَدٞ وَوَرِثَهُۥٓ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ ٱلثُّلُثُۚ فَإِن کَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ فَلِأُمِّهِ ٱلسُّدُسُۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصِی بِهَآ أَوۡ دَیۡنٍۗ ءَابَآؤُکُمۡ وَأَبۡنَآؤُکُمۡ لَا تَدۡرُونَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ لَکُمۡ نَفۡعٗاۚ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا١١ [النساء: 11] «الله درباره‌ی فرزندان‌تان به شما سفارش می‌کند، سهم پسر؛ زیراسهم دو دختر است. پس اگر (فرزندان میت همه) دختر (دو دختر یا) بیش از دو دختر باشند، دو سوم ترکه بهره ایشان است و اگر یک دختر باشد، نیمی از ترکه از آن اوست. و برای هریک از پدر و مادر وی (= میت) یک ششم از ترکه می‌باشد، در صورتی که (میت) فرزندی داشته باشد، پس اگر فرزندی نداشته باشد و (تنها) پدر و مادرش از او ارث برند، برای مادرش یک سوم است (و باقی از آن پدر خواهد بود) و اگر او (= میت) برادرانی داشته باشد، سهم مادرش یک ششم است، (همه این‌ها) پس از انجام وصیتی است که او (= میت) به آن سفارش کرده و بعد از ادای دین است، شما نمی‌دانید پدران‌تان و فرزندان‌تان کدام‌یک برای شما سودمندترند. (این احکام) فریضه‌ای (معین و مقرر شده) از جانب الله است و بی‌گمان الله دانای حکیم است».

3- از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمود: «سهمیه‌‌های معین شده‌‌ی ارث را به صاحبان آن‌ها بدهید و باقی مانده آن‌‌را به نزدیک‌‌ترین خویشاوند مرد میت بدهید».[2]

2- اصحاب فروض

ارث دو نوع است: فرض و تعصیب؛

ورثه از جهت ارثی که به آن‌ها تعلق می‌‌گیرد به چهار دسته تقسیم می‌‌شوند:

1- ورثه‌‌ای که فقط بر مبنای سهم تعیین شده در شریعت (فرض) ارث می‌‌برد که هفت نفر می‌‌باشند: مادر، برادر مادری، خواهرِ مادری، مادربزرگ از طرف مادر، مادربزرگ از طرف پدر، همسر و شوهر.

2- کسانی‌که فقط بر مبنای تعصیب ارث می‌‌برند که 12 نفر می‌‌باشند: پسر، پسرِ پسر و هرچه پایین‌‌تر رود. برادر حقیقی، برادرِ پدری، پسرِ برادرِ حقیقی، پسرِ برادرِ پدری و هرچه بالاتر رود. عموی حقیقی و عموی پدری و هرچه بالاتر رود. پسر عموی حقیقی و پسر عموی پدری و هرچه پایین‌‌تر رود. مرد یا زنی که برده‌‌ای را آزاد می‌‌کند.

3- کسانی‌که گاهی بر مبنای سهم و گاهی بر مبنای تعصیب ارث می‌‌برند و گاهی بر مبنای هردو (سهم و تعصیب) ارث می‌‌برند. عبارتند از: پدر و پدربزرگ. هریک از آن‌ها همراه فرع وارث یک ششم سهم می‌‌برد و اگر همراه وی فرع وارث[3] نباشد، به تنهایی بر مبنای تعصیب ارث می‌‌برد.

و همراه یک دختر از فرع وارث، اگر بعد از تقسیم سهام بیش از یک ششم باقی بماند، بر مبنای فرض و تعصیب ارث می‌‌برد.

 مثال: اگر کسی بمیرد و از او یک دختر، مادر و پدر باقی بماند تقسیم میراث به این شکل خواهد بود:

برای دختر یک‌‌دوم (سه سهم) برای مادر یک‌‌ششم (یک سهم) و باقی مانده‌‌ی ترکه دو ششم خواهد بود که یک‌‌ششم آن بر مبنای سهم و یک ششم دیگر آن بر مبنای تعصیب به پدر می‌‌رسد.

4- کسانی‌که گاهی بر مبنای سهم و گاهی بر مبنای تعصیب ارث می‌‌برند. و هیچ‌گاه بر مبنای هردو ارث نمی‌‌برند. 4 دسته‌‌اند که عبارتند از:

یک یا بیش از یک دختر، یک یا بیش از یک دخترِ پسر و هرچه پدرشان پایین‌‌تر رود. یک یا بیش از یک خواهر حقیقی؛ یک یا بیش از یک خواهر پدری؛

این چهار دسته در صورتی که برادری همراه آن‌ها نباشد، بر مبنای فرض و سهم ارث می‌‌برند. و اگر همراه آن‌ها کسی از وارثان مذکر باشد، به تعصیب ارث می‌‌برند؛ مانند پسری که همراه دختر باشد، برادری که همراه خواهر باشد و برادرانی که همراه دختران باشند، همیشه به تعصیب ارث می‌‌برند.

تعداد کسانی‌که بر مبنای سهام تعیین شده ارث می‌‌برند

ایشان دوازده نفر می‌‌باشند که عبارتنداز: شوهر، یک یا بیش از یک همسر؛ مادر، پدر، پدربزرگ، یک یا چند مادربزرگ، دختران، دختران پسران، خواهران حقیقی، خواهران پدری، برادران و خواهران مادری.

اما ارث کسانی‌که سهم آن‌ها مشخص شده و به اصطلاح «اهل فروض» به این ترتیب است:

میراث اهل فروض

1- میراث شوهر

حالت‌‌های میراث شوهر: میراث شوهر از همسرش به دو بخش تقسیم می‌‌شود.

1- شوهر از همسر یک دوم ارث می‌‌برد و این در صورتی است که برای آن زن فرع وارث نباشد.

فروع وارث عبارت است از: فرزندان دختر یا پسر و فرزندان پسران و هرچه پایین‌‌تر رود. اما فرزندان دختران، فروع کسانی هستند که وارث او محسوب نمی‌‌شوند.

2- شوهر از همسرش یک چهارم ارث می‌‌برد و این زمانی است که همسرش فرع وارث داشته باشد. و تفاوتی نمی‌کند که فرع وارث از همین شوهر یا شوهر سابق باشند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞وَلَکُمۡ نِصۡفُ مَا تَرَکَ أَزۡوَٰجُکُمۡ إِن لَّمۡ یَکُن لَّهُنَّ وَلَدٞۚ فَإِن کَانَ لَهُنَّ وَلَدٞ فَلَکُمُ ٱلرُّبُعُ مِمَّا تَرَکۡنَۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصِینَ بِهَآ أَوۡ دَیۡنٖۚ [النساء: 12] «و برای شما نصف ترکه همسران‌‌تان است، اگر آن‌ها فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم ترکه از آن شماست. پس از انجام وصیتی که به آن سفارش کرده‌اند و بعد از ادای دین (آن‌ها) است».

مثال:

1- در صورتی که زنی بمیرد و پس از او شوهر و مادر و یک برادر تنی (حقیقی) بماند، میراث هریک چنین خواهد بود: شوهر: یک‌‌دوم؛ مادر: یک‌‌سوم؛ برادر تنی: باقی مانده ترکه را بر مبنای تعصیب به ارث می‌‌برد.

2- در صورتی که زن بمیرد و پس از او شوهر و پسرش بماند، میراث هریک چنین خواهد بود:

شوهر یک‌‌چهارم و باقی مانده ترکه برای پسر خواهد بود.

2- میراث همسر

حالت‌‌های میراث همسر: میراث همسر به دو بخش تقسیم می‌‌شود.

1- همسر از شوهرش یک‌‌چهارم ارث می‌‌برد و این زمانی است که شوهر از او یا همسر دیگر فرع وارث نداشته باشد.

2- همسر از شوهرش یک‌‌هشتم ارث می‌‌برد و این زمانی است که شوهر از او یا دیگری فرع وارث داشته باشد.

اگر همسران مردی بیش از یک عدد باشند، در سهم یک چهارم یا یک هشتم به صورت مساوی شریک هستند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلَهُنَّ ٱلرُّبُعُ مِمَّا تَرَکۡتُمۡ إِن لَّمۡ یَکُن لَّکُمۡ وَلَدٞۚ فَإِن کَانَ لَکُمۡ وَلَدٞ فَلَهُنَّ ٱلثُّمُنُ مِمَّا تَرَکۡتُمۚ مِّنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ تُوصُونَ بِهَآ أَوۡ دَیۡنٖۗ [النساء: 12] «و برای شما نصف ترکه همسران‌‌تان است، اگر آن‌ها فرزندی نداشته باشند و اگر فرزندی داشته باشند یک چهارم ترکه از آن شماست. پس از انجام وصیتی که به آن سفارش کرده‌اند و بعد از ادای دین (آن‌ها) است».

- هرکس دو همسر داشته باشد، یکی مسلمان و دیگری اهل کتاب؛ اگر بمیرد، میراث وی برای همسر مسلمان خواهد بود و چیزی از میراث به همسری که اهل کتاب است تعلق نمی‌‌گیرد؛ زیرا اختلاف دین مانع میراث بردن می‌‌شود.

مثال:

1- شخصی که بمیرد و وارث وی همسر، مادر و عموی حقیقی‌‌اش باشد، میراث هریک چنین خواهد بود: همسر: یک‌‌چهارم؛ مادر: یک‌‌سوم؛ و عموی حقیقی: باقی ترکه را به تعصیب به ارث می‌‌برد.

2- شخصی که بمیرد و وارثان وی همسر و پسرش باشد، میراث هریک چنین است: همسر: یک هشتم؛ پسر: باقی ترکه را به تعصیب به ارث می‌‌برد.

3- شخصی که بمیرد و وارثان وی سه همسر و یک دختر و یک پسر باشد میراث هریک چنین خواهد بود: همسران: یک‌‌هشتم؛ و باقی ترکه برای پسر و دختر خواهد بود به این صورت که: ﴿ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ [النساء: 11] «سهم پسر؛ زیراسهم دو دختر است».

3- میراث مادر

میراث مادر به سه بخش تقسیم می‌‌شود:

 1- مادر به سه شرط یک‌‌سوم ماترک را به ارث می‌‌برد:

الف) عدم وجود فرع وارث؛

ب) عدم وجود دو یا بیش از دو خواهر و برادر؛

ج) مساله از نوع عمریتین نباشد؛

2- مادر یک‌‌ششم ماترک را ارث می‌‌برد و این در صورتی است که فرع وارث وجود داشته باشد. یا اینکه میت خواهران و برادرانی داشته باشد.

3- مادر یک‌‌سوم باقی مانده را در حالت عمریتین که غراوین هم نامیده می‌‌یشود به ارث می‌‌برد. و این مساله به دو صورت می‌‌باشد:

الف) شخصی بمیرد و وارثان وی همسر، مادر و پدرش باشد؛ در این‌‌صورت همسرش یک‌‌چهارم، مادر یک‌‌سوم باقی و بقیه‌‌ی ماترک برای پدر خواهد بود.

ب) شخصی بمیرد و وارثان وی شوهر، مادر و پدر باشند. در این‌‌صورت شوهر یک‌‌دوم، مادر یک‌‌سوم باقی و بقیه‌‌ی ماترک برای پدر خواهد بود.

- یک‌‌سوم باقی به مادر داده می‌‌شود تا اینکه بیش‌تر از سهم پدر نباشد. درحالی‌‌که پدر و مادر هردو نسبت به میت در درجه‌‌ی یکسانی قرار دارند. و تا اینکه برای مذکر دو برابر مونث باشد. ﴿لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ [النساء: 11].

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَلِأَبَوَیۡهِ لِکُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِن کَانَ لَهُۥ وَلَدٞۚ فَإِن لَّمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلَدٞ وَوَرِثَهُۥٓ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ ٱلثُّلُثُۚ فَإِن کَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ فَلِأُمِّهِ ٱلسُّدُسُۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصِی بِهَآ أَوۡ دَیۡنٍۗ [النساء: 11] «و برای هریک از پدر و مادر وی (= میت) یک‌‌ششم از ترکه می‌باشد، در صورتی که (میت) فرزندی داشته باشد، پس اگر فرزندی نداشته باشد و (تنها) پدر و مادرش از او ارث برند، برای مادرش یک‌‌سوم است (و باقی از آن پدر خواهد بود) و اگر او (= میت) برادرانی داشته باشد، سهم مادرش یک ششم است، (همه اینها) پس از انجام وصیتی است که او (= میت) به آن سفارش کرده و بعد از ادای دین است».

مثال:

1- چون شخصی بمیرد و وارثان وی مادر و عمویش باشند، سهم مادر یک‌‌سوم و باقی ماترک بنا بر تعصیب برای عمو خواهد بود.

2- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادر و پسرش باشند، سهم مادر یک‌‌ششم و باقی ماترک بنا بر تعصیب برای پسر خواهد بود.

4- میراث پدر

میراث پدر به سه حالت تقسیم می‌‌شود:

1- پدر یک‌‌ششم ماترک را به ارث می‌‌برد و این به شرط وجود فرعِ وارثِ مذکر می‌‌باشد مانند پسر یا پسرِ پسر و هرچه پایین‌‌تر رود.

2- پدر بنا به تعصیب مابقی ماترک را به ارث می‌‌برد و این زمانی است که میت فرع وارث نداشته باشد.

3- پدر بنا بر سهم خود و تعصیب هردو با هم ارث می‌‌برد و این با وجود فرع وارث مونث می‌‌باشد مانند دختر، یا دخترِ پسر؛ در این‌‌صورت یک‌‌ششم به عنوان سهم و مابقی را بنا به تعصیب به ارث می‌‌برد.

- برادران تَنی یا پدری یا مادری با وجود پدر و پدربزرگ ارث نمی‌‌برند.

مثال:

1- چون فردی بمیرد و وارثان وی پدر و پسر باشند. سهم پدر یک‌‌ششم و باقی ماترک برای پسر خواهد بود.

2- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادر و پدر باشند، سهم مادر یک‌‌سوم و باقی ماترک برای پدر خواهد بود.

3- چون فردی بمیرد و وارثان وی پدر و دختر باشند، سهم دختر یک‌‌دوم و سهم پدر یک‌‌ششم و باقی ماترک بنا بر تعصیب می‌‌باشد.

4- چون فردی بمیرد و وارثان وی پدر، برادر تنی یا مادری یا پدری باشد، تمام ماترک برای پدر خواهد بود و برادر به دلیل وجود پدر ارث نمی‌‌برد.

5- میراث پدربزرگ

- از میان پدربزرگ‌‌ها، پدربزرگی ارث می‌‌برد که بین او و میت زنی نباشد. مانند پدرِ پدر؛ بنابراین پدرِ مادر ارث نمی‌‌برد؛ زیرا بین او و میت یک زن که مادر میت است، می‌‌باشد.

میراث پدربزرگ مانند میراث پدر است مگر در حالت عمریتین؛ که در آن سهم مادر همراه پدربزرگ، یک سوم تمام ماترک می‌‌باشد و همراه پدر یک‌‌سوم مابقی بعد از سهم همسری می‌‌باشد.

حالت‌‌های میراث پدربزرگ

میراث پدربزرگ در سه حالت می‌‌باشد:

1- یک‌‌ششم به دو شرط ارث می‌‌برد: وجود فرع وارث مذکر، عدم وجود پدر.

2- بنا به تعصیب ارث می‌‌برد در صورتی که برای میت فرع وارث وجود نداشته باشد و پدر نباشد.

3- پدربزرگ بنا بر سهم و تعصیب هردو با هم ارث می‌‌برد و این با وجود فرع وارث مونث می‌‌باشد مانند دختر و دخترِ پسر.

مثال:

1- چون فردی بمیرد و وارثان وی پدربزرگ و پسر باشند، سهم پدربزرگ یک‌‌ششم و مابقی ماترک برای پسر خواهد بود.

2- چون شخصی بمیرد و وارثان وی مادر و پدربزرگ باشند، سهم مادر یک‌‌سوم و باقی ماترک برای پدربزرگ خواهد بود.

3- چون فردی بمیرد و وارثان وی پدربزرگ و دختر باشند، سهم دختر یک‌‌دوم و سهم پدر یک‌‌ششم به همراه مابقی ماترک بنا بر تعصیب می‌‌باشد.

4- چون فردی بمیرد و وارثان وی شوهر، مادر و پدربزرگ باشند، سهم شوهر یک‌‌دوم، سهم مادر یک‌‌سوم و مابقی ماترک برای پدربزرگ خواهد بود.

6- میراث مادربزرگ

مادربزرگی که وارث محسوب می‌‌شود، مادرِ مادر، مادرِ پدر، مادرِ پدربزرگ و هرچه بالاتر رود می‌‌باشد.

مادربزرگ‌‌هایی که از جهت پدر ارث می‌‌برند، دو نفر و از جهت مادر یک نفر می‌‌باشد.

با وجود مادر به هیچ‌یک از مادربزرگ‌‌ها ارثی نمی‌‌رسد. چنان‌‌که با وجود پدر هیچ ارثی به پدربزرگ تعلق نمی‌‌گیرد همچنان که با وجود پسر، خواهران و برادران سهمی در ارث ندارند.

 میراث مادربزرگ مطلقا یک‌‌ششم می‌‌باشد به شرط عدم وجود مادر.

مثال:

1- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادربزرگ و مادر و پسر باشند، سهم مادر یک ششم، مابقی ماترک بنا بر تعصیب برای پسر خواهد بود و مادربزرگ به دلیل وجود مادر سهمی در ارث ندارد.

7- میراث دختر

میراث دختر سه حالت دارد:

1- یک یا چند دختر چون برادر به همراه داشته باشد، بنا بر تعصیب ارث می‌‌برد: ﴿لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ

2- یک‌‌دوم ارث می‌‌برد به شرط این‌که برادری به همراه نداشته باشد و نیز خواهری به همراه نداشته باشد.

3- بیش از یک دختر، یعنی دو دختر به بالا، دو‌‌سوم ارث می‌‌برند. به شرط این‌که دو یا بیش از دو دختر باشند و برادری نداشته باشند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ فَإِن کُنَّ نِسَآءٗ فَوۡقَ ٱثۡنَتَیۡنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَۖ وَإِن کَانَتۡ وَٰحِدَةٗ فَلَهَا ٱلنِّصۡفُۚ [النساء: 11] «الله درباره‌ی فرزندان‌تان به شما سفارش می‌کند، سهم پسر؛ زیرا سهم دو دختر است. پس اگر (فرزندان میت همه) دختر (دو دختر یا) بیش از دو دختر باشند، دو‌‌ سوم ترکه بهره ایشان است، و اگر یک دختر باشد، نیمی از ترکه از آن اوست».

مثال:

1- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادربزرگ، دختر و پسر باشند. سهم مادربزرگ یک‌‌ششم؛ و مابقی ترکه برای پسر و دختر خواهد بود. برادر پسر دو برابر دختر: ﴿لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ

2- چون فردی بمیرد و وارثان وی دختر و عمویش باشد، سهم دختر یک‌‌دوم ماترک و باقی بنا بر تعصیب برای عمو خواهد بود.

3- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادر، دو دختر و پدربزرگ باشند، سهم مادر یک‌‌ششم، سهم پدربزرگ یک‌‌ششم و سهم دو دختر دو سوم می‌‌باشد.

8- میراث دخترِ پسر

میراث دخترِ پسر چهار حالت دارد:

1- دخترِ پسر -یک یا بیش از یک دختر باشد- بنا به تعصیب ارث می‌‌برد و این در صورتی است که برادری در درجه‌‌ی خود داشته باشد یعنی پسرِ پسر؛ و فرع وارث مذکری که در درجه‌‌ای بالاتر باشد، وجود نداشته باشد که همان پسر است.

2- دخترِ پسر یک‌‌دوم ماترک را به ارث می‌‌برد به شرط عدم وجود برادر و نداشتن خواهر. و عدم وجود فرع وارث که در درجه‌‌ی بالاتری از او باشد که همان پسر و دختر است.

3- دو دخترِ پسر و بیش از این، دو سوم ماترک را به ارث می‌‌برند. به شرط این‌که دو یا بیش از دو دختر باشند. و همراه آن‌ها برادری نباشد. و فرع وارث در درجه‌‌ی بالاتر از آن‌ها نباشد مانند پسر و دختر.

4- دخترِ پسر در صورتی که یک یا بیش از یک نفر باشند، یک‌‌ششم ماترک را به ارث می‌‌برند به شرط عدم وجود برادر، عدم فرع وارث در درجه‌‌ی بالاتر از آن‌ها مگر دختری که یک دوم ماترک سهم اوست.

دختر پسر تنها با وجود دختر، یک‌‌ششم را به ارث می‌‌برد و حکم دخترِ پسرِ پسر همراه دخترِ پسر نیز چنین است و هرچه پایین‌‌تر رود به همین ترتیب می‌‌باشد.

مثال:

1- چون فردی بمیرد و وارثان وی دختر، دخترِ پسر و پسرِ پسر باشند، سهم دختر یک‌‌دوم ماترک و باقی ماترک برای دخترِ پسر و پسرِ پسر بنا بر تعصیب خواهد بود.

2- چون فردی بمیرد و وارثان وی دخترِ پسر و عمو باشند، سهم دخترِ پسر یک‌‌دوم و باقی ماترک بنا بر تعصیب سهم عمو خواهد بود.

3- چون فردی بمیرد و وارثان وی دو دخترِ پسر و برادر تنی باشد، سهم دو دخترِ پسر سه‌‌دوم و باقی ماترک برای برادر تنی خواهد بود.

4- چون شخصی بمیرد و وارثان وی دختر، دخترِ پسر و برادرِ پدری باشند، سهم دختر یک‌‌دوم، سهم دخترِ پسر یک‌‌ششم و باقی ماترک برای برادر پدری خواهد بود.

9- میراث خواهر تنی یا حقیقی

میراث خواهر تنی سه حالت دارد:

1- خواهر تنی یک‌‌دوم ارث می‌‌برد به شرط عدم وجود خواهر، عدم وجود برادر، عدم اصل وارث یعنی پدر یا پدربزرگ، عدم فرع وارث.

2- خواهران تنی دو سوم ارث می‌‌برند به شرط این‌که دو یا بیش از دو نفر باشند، فرع وارث وجود نداشته باشد، اصل وارث از افراد مذکر نباشد و نیز برادری برای آن‌ها نباشد.

3- خواهر تنی یا خواهران تنی بنا بر تعصیب ارث می‌‌برند اگر همراه آن‌ها برادری باشد. در این‌‌صورت هر خواهر به اندازه نصف برادر ارث می‌‌برد: ﴿لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ یا اینکه همراه آن‌ها فرع وارث از زنان باشد مانند دختران؛

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَسۡتَفۡتُونَکَ قُلِ ٱللَّهُ یُفۡتِیکُمۡ فِی ٱلۡکَلَٰلَةِۚ إِنِ ٱمۡرُؤٌاْ هَلَکَ لَیۡسَ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَهُۥٓ أُخۡتٞ فَلَهَا نِصۡفُ مَا تَرَکَۚ وَهُوَ یَرِثُهَآ إِن لَّمۡ یَکُن لَّهَا وَلَدٞۚ فَإِن کَانَتَا ٱثۡنَتَیۡنِ فَلَهُمَا ٱلثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَۚ [النساء: 176] «از تو (درباره‌ی کلاله= مرده نه فرزند دارد نه پدر) فتوا می‌خواهند، بگو: الله در (باره‌ی) کلاله برای شما فتوی می‌دهد، اگر مردی بمیرد که فرزند نداشته باشد و برای او خواهری باشد، نصف اموالی را که به جا گذاشته، برای او است. و او تمام مال خواهر را به ارث می‌برد، (اگر خواهر بمیرد) در صورتی که فرزند نداشته باشد؛ و چنانچه دو (خواهرش) باقی باشند؛ دو سوم ترکه را می‌برند».

مثال:

1- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادر، خواهر تنی و دو برادر مادری باشد، سهم مادر یک‌‌ششم، سهم خواهر تنی یک‌‌دوم و سهم دو برادرِ مادری یک‌‌سوم خواهد بود.

2- چون شخصی بمیرد و وارثان وی همسر، دو خواهر تنی و پسرِ دخترِ پدری باشند، سهم همسر یک‌‌چهارم، سهم دو خواهر تنی دو سوم و باقی ماترک برای پسرِ دخترِ پدری خواهد بود.

3- چون فردی بمیرد و وارثان وی همسر، خواهر تنی و برادر تنی باشد، سهم همسر یک‌‌چهارم، و باقی ماترک از آنِ خواهر و برادر تنی می‌‌باشد: ﴿لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ [النساء: 11]

4- چون شخصی بمیرد و وارثان وی همسر، دختر و خواهر تنی‌‌اش باشند، سهم همسرش یک‌‌هشتم، سهم دختر یک‌‌دوم و باقی ماترک سهم خواهر تنی خواهد بود.

10- میراث خواهرِ پدری

حالت‌‌های میراث خواهر پدری:

میراث خواهر پدری چهار حالت دارد:

1- خواهر پدری یک‌‌دوم از ماترک ارث می‌‌برد به شرط این‌که خواهری نداشته باشد. و نیز برادری نداشته باشد. اصل وارث مذکر نباشد، برادر و خواهر حقیقی نباشد.

2- خواهر پدری دو سوم از ماترک را به ارث می‌‌برند به شرط این‌که دو یا بیش از دو خواهر باشند. برادری نداشته باشند، اصل وارث مذکر نباشد، فرع وارث نباشد، خواهر و برادر تنی نباشد.

3- خواهر پدری یا خواهران پدری یک‌‌ششم ارث می‌‌برند در صورتی که یک خواهر حقیقی همراه آن‌ها باشد؛ برادری نداشته باشد؛ فرع وارث نباشد، اصل وارث مذکر نباشد، یک یا چند برادر تنی وجود نداشته باشد.

4- یک یا چند خواهر برادری بنا به تعصیب ارث می‌‌برند در صورتی که همراه آن‌ها برادرشان باشد که در این‌‌صورت سهم هر خواهر نصف سهم برادر می‌‌باشد: ﴿ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ یا اینکه همراه فرع وارث از زنان باشد مانند دختران.

مثال:

1- چون شخصی بمیرد و وارثان وی مادر، خواهرِ پدری و دو برادر مادری باشند، سهم مادر یک‌‌ششم، سهم خواهر پدری یک‌‌دوم و سهم دو برادر مادری یک‌‌سوم خواهد بود.

2- چون شخصی بمیرد و وارثان وی همسر، دو خواهر پدری و پسرِ برادرِ پدری باشد، سهم همسر یک‌‌چهارم، سهم دو خواهر پدری دو سوم، و باقی ماترک از آنِ پسرِ برادرِ پدری خواهد بود.

3- چون شخصی بمیرد و وارثان وی مادر، خواهر تنی، خواهر مادری و دو خواهر پدری باشند، سهم مادر یک‌‌ششم، سهم خواهر تنی یک‌‌دوم، سهم خواهر مادری یک‌‌ششم و سهم دو خواهر پدری یک‌‌ششم می‌‌باشد.

4- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادر، دو خواهر پدری و برادر پدری باشد، سهم مادر یک‌‌ششم و باقی ماترک برای خواهران برادری و برادرشان می‌‌باشد. هر خواهر نصف برادر.

5- چون زنی بمیرد و وارثان وی شوهرش، دختر و خواهر پدری‌‌اش باشند، سهم شوهر یک‌‌چهارم، سهم دختر یک‌‌دوم و باقی ماترک برای خواهرِ پدری خواهد بود.

11- میراث برادر و خواهر مادری

برادر و خواهر مادری تفاوتی با هم ندارند و هردو به یک اندازه ارث می‌‌برند. و مادر بر مبنای حجب نقصان مانع ارث بردن آن‌ها می‌‌شود.

میراث خواهر و برادر مادری دو حالت دارد:

1- برادر یا خواهر مادری یک‌‌ششم ارث می‌‌برد به شرط عدم وجود فرع وارث، عدم اصل وارث مذکر و اینکه تنها باشد.

2- خواهر یا برادر مادری یک‌‌سوم ارث می‌‌‌‌برد به شرط اینکه دو یا بیش از دو نفر باشند. فرع وارث نباشد، اصل وارث مذکر نباشد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِن کَانَ رَجُلٞ یُورَثُ کَلَٰلَةً أَوِ ٱمۡرَأَةٞ وَلَهُۥٓ أَخٌ أَوۡ أُخۡتٞ فَلِکُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُۚ فَإِن کَانُوٓاْ أَکۡثَرَ مِن ذَٰلِکَ فَهُمۡ شُرَکَآءُ فِی ٱلثُّلُثِۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصَىٰ بِهَآ أَوۡ دَیۡنٍ غَیۡرَ مُضَآرّٖۚ وَصِیَّةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٞ١٢ [النساء: 12] «و اگر مرد یا زنی که از او ارث می‌برند کلاله (= بی‌فرزند و بی‌پدر) باشد و برای او برادر یا خواهر (مادری) باشد؛ پس برای هریک از آن دو یک‌‌ششم است و اگر آن‌ها بیش از این باشند؛ در یک‌‌سوم شریک‌‌اند، پس از انجام وصیتی که به آن سفارش شده و بعد از ادای دَین، (به شرط آنکه) زیانی (به ورثه) نرساند، این (حکم و) سفارش الله است و الله دانای بردبار است».

مثال:

1- اگر فردی بمیرد و وارثان وی: همسر، برادرِ مادری و پسر عموی تنی باشد، سهم همسر یک‌‌چهارم، سهم برادرِ مادری یک‌‌ششم و باقی ماترک برای پسر عموی تنی می‌‌باشد.

2- چون زنی بمیرد و وارثان وی شوهر، دو برادر مادری و عموی تنی باشد، سهم شوهر یک دوم، سهم دو برادر تنی یک‌‌سوم و باقی ماترک برای عمو خواهد بود.

3- چون فردی بمیرد و وارثان وی مادر، پدر و دو برادرِ مادری باشند، سهم مادر یک‌‌ششم و باقی ماترک از آن پدر خواهد بود. و دو برادر مادری به دلیل وجود پدر ارث نمی‌‌برند.

3- عصبه

عصبه: کسانی را شامل می‌‌شود که بدون سهم مشخص ارث می‌‌برند.

اقسام عصب

عصبه بر مبنای نَسَب، عصبه بر مبنای سَبَب.

الف) عصبه بر مبنای نسب به سه بخش تقسیم می‌‌شود: عصبه بِنَفس، عصبه به سبب غیر، عصبه مع الغیر.

1- عصبه بنفس

عبارت است از همه وارثان مذکر جز شوهر و برادرِ مادری: پسر، پسرِ پسر و هرچه پایین‌‌تر رود. پدر و پدربزرگ و هرچه بالاتر رود. برادر تنی، برادر پدری، پسرِ برادر تنی و هرچه پایین‌‌تر رود. پسرِ برادرِ پدری و هرچه پایین‌‌تر رود. عموی پدری، عموی حقیقی، پسر عموی حقیقی و هرچه پایین‌‌تر رود. پسر عموی پدری و هرچه پایین‌‌تر رود. و کسی‌که برده‌‌ای را آزاد کند.

توصیف میراث عصبه بِنَفس

هریک از آن‌ها که تنها باشد، تمام ماترک را به ارث می‌‌برد. و اگر همراه کسانی باشد که سهم آن‌ها در شریعت مشخص است (اصحاب فروض) آنچه پس از تقسیم سهام می‌‌ماند، به ارث می‌‌برد و در صورتی که تمام ماترک شامل سهام مشخص شده اصحاب فروض شود، عصبه ارث نمی‌‌برد.

جهات تعصیب

جهات تعصیب برخی نسبت به برخی نزدیک‌‌تر می‌‌باشند که به ترتیب عبارتند از: بُنُوت، اُبوت، برادری و فرزندان‌‌شان؛ عموها و فرزندان‌‌شان سپس ولاء.

جهات عصبه

پسر و هرچه پایین‌‌تر رود. برادر پدری، پسر برادر تَنی؛ پسرِ برادرِ پدری، عموی حقیقی، عموی پدری، پسر عموی حقیقی، پسر عموی پدری؛

این افراد عصبه‌‌ی انسان هستند که چون پس از مرگ کسی تنها وارث باشند، تمام ترکه را به ارث می‌‌برند. و اگر وارث دیگری به همراه آن‌ها باشد، پس از تقسیم سهام وارثان، باقی ترکه را به ارث می‌‌برند. و اگر شخصی بمیرد و جز پسرِ برادرِ تَنی از خود به جای نگذارد، تمام ماترک. از آن او خواهد بود.

کیفیت میراث عصبه زمانی که افراد عصبه بیش از یک نفر باشند:

زمانی که در میان وارثان کسانی‌که بر مبنای عصبه بودن ارث می‌‌برند، بیش از یک نفر باشند، در تقسیم میراث چند حالت متصور است:

حالت اول: در صورتی که در جهت تعصیب و درجه و قوت یکسان باشند مانند دو پسر یا دو برادر یا دو عمو؛ در این حالت به ‌‌طور مساوی از ترکه ارث می‌‌برند.

حالت دوم: اگر در جهت تعصیب یکسان باشند اما در درجه و مرتبه مختلف باشند، مثلا وارثان از طریق عصبه پسر و پسرِ پسر باشند، در این‌‌صورت ترکه برای کسی خواهد بود که مرتبه‌‌اش به میت نزدیک‌‌تر باشد، که در این مثال ترکه از آن پسر خواهد بود و پسرِ پسر سهمی در ارث نخواهد داشت.

حالت سوم: اگر در جهت تعصیب و درجه یکسان باشند، اما در قوت متفاوت، مثلا وارثانِ به تعصیب، عموی حقیقی و عموی پدری باشند، آنکه قوت وی بیش‌تر است، ترکه را به ارث می‌‌برد که در این مثال عموی حقیقی می‌‌باشد نه عموی پدری.

حالت چهارم: اگر در جهت تعصیب مختلف باشند، کسی‌که جهت وی نزدیک‌‌تر است، ترکه را به ارث می‌‌برد هرچند از نظر درجه دورترین درجه نسبت به مورث باشد. مثلا در صورتی که وارثان پسرِ پسر و برادر باشند، پسرِ پسر مقدم خواهد بود. و زمانی که وارثان پسرِ برادرِ پدری و عموی حقیقی باشند، پسرِ برادرِ پدری مقدم خواهد بود.

- چهار نفر از وارثانِ مذکر، ارث خواهران‌‌شان را بنا به تعصیب رقم می‌‌زنند و مانع ارث بردن خواهران بر مبنای سهم مشخص‌‌ شده‌‌ی‌‌ آن‌ها می‌‌شوند. که در این‌‌صورت سهم هر خواهر نصف سهم برادر می‌‌باشد. و این چهار نفر عبارتند از: پسر، پسرِ پسر و هرچه پایین‌‌تر رود، برادر تنی، برادر پدری. در مورد سایر عصبه تنها پسران هستند که میراث می‌‌برند که عبارتند از: پسران برادر، عموها و فرزندان‌‌شان.

2- عصبه به سبب غیر

عبارتند از: یک یا چند دختر به سبب یک یا چند برادر؛ یک یا چند دخترِ پسر به سبب یک یا چند پسرِ پسر؛ یک یا چند خواهر تنی به سبب یک یا چند برادر تنی؛ یک یا چند خواهر پدری به سبب یک یا چند برادر پدری.

در این‌‌صورت افراد مونث نصف افراد مذکر ارث می‌‌برند: ﴿لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ [النساء: 11] «الله درباره‌ی فرزندان‌تان به شما سفارش می‌کند، سهم پسر؛ زیراسهم دو دختر است».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِن کَانُوٓاْ إِخۡوَةٗ رِّجَالٗا وَنِسَآءٗ فَلِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۗ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ أَن تَضِلُّواْۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ [النساء: 176] «و اگر چندین مردان و زنانی برادر و خواهر باشند برای هر مرد دو برابر سهم زن خواهد بود، الله (احکام خویش را) برای شما بیان می‌کند تا گمراه نشوید و الله به همه چیز داناست».

3- عصبه به همراه غیر

 و این‌ها دو گروه می‌‌باشند:

1- یک یا چند خواهر تنی همراه یک یا چند دختر یا یک یا چند دخترِ پسر یا هردو با هم.

2- یک یا چند خواهرِ پدری همراه یک یا چند دختر یا یک یا چند دخترِ پسر یا هردو با هم.

خواهران تنی یا پدری همیشه به همراه دختران یا دخترانِ پسر و هرچه پایین‌‌تر رود، جزء کسانی هستند که بر مبنای عصبه ارث می‌‌برند. و آنچه از ترکه پس از تقسیم سهام باقی بماند، برای آن‌ها خواهد بود. و اگر سهم‌‌های مشخص شده «فروض» شامل تمام ترکه شود، این‌ها سهمی در ارث نخواهند داشت.

- از آنجا که خواهر تنی به همراه غیر عصبه محسوب می‌‌شود در این‌‌صورت همچون برادر تنی خواهد بود که مانع ارث بردن خواهر و برادران پدری و نیز عصبات پس از آن‌ها می‌‌شود.

و از آنجا که خواهر پدری همراه غیر خود عصبه محسوب می‌‌شود، در این‌‌صورت چون برادر پدری خواهد بود که مانع ارث بردن فرزندان خواهر و برادر و عصبات پس از آن‌ها می‌‌شود.

ب) عصبه بر مبنای سبب

عبارت است از کسی‌که برده‌‌ای را آزاد کرده باشد چه مرد باشد یا زن و عصبه‌‌ی ذکور وی ترکه آن برده را به ارث می‌‌برند.

از ابن عباس روایت است که رسول الله فرمود: «سهمیه‌‌های معین شده‌‌ی ارث را به صاحبان آن‌ها بدهید و باقی مانده آن‌‌را به نزدیک‌‌ترین خویشاوند مردِ میت بدهید».[4]

قواعدی در بحث میراث

1- اصول: عبارت است از هر وارث نزدیک که مانع ارث بردن کسی می‌‌شود که بالاتر از او و از جنس اوست؛ با این حساب پدر مانع ارث بردن پدربزرگ می‌‌شود. و مادر مانع ارث بردن مادربزرگ می‌‌شود. اما مادر مانع ارث بردن پدربزرگ نمی‌‌شود و نیز پدر مانع ارث بردن مادربزرگ نمی‌‌شود چون از جنس هم نیستند.

2- فروع: عبارت است از هر فرد مذکری که مانع ارث بردن پایین‌‌تر از خود می‌‌شود. چه از جنس او باشد یا نباشد؛ بنابراین پسر مانع ارث بردن پسرِ پسر می‌‌شود و نیز مانع ارث بردن دختر پسر می‌‌شود. اما زنان مانع ارث بردن پایین‌‌تر از خود نمی‌‌شوند. چنان‌‌که دخترِ پسر با وجود دختر ارث می‌‌برد.

3- حواشی: عبارتند از کسانی‌که مانع ارث بردن تمام افراد مذکر در اصول و فروع می‌‌شوند. بنابراین پدر مانع ارث بردن برادر و خواهر می‌‌شود و پسر مانع ارث بردن برادر و خواهر می‌‌شود.

و هر نزدیکی از حواشی مانع ارث بردن فرد دور از حواشی می‌‌شود بنابراین برادر مانع ارث بردن پسرِ برادر می‌‌شود. اما از زنان حواشی جز خواهران کسی ارث نمی‌‌برد.

4- ضابطه در میراث فروع: واسطه‌‌ی مونث در میان نباشد. مردی به وسیله‌‌ی زنی به مرده متصل نشود. بنابراین پسرِ پسر و دخترِ پدر ارث می‌‌برند اما پسرِ دختر و دخترِ دختر ارث نمی‌‌برند؛ زیرا در این میان واسطه‌‌ی زن می‌‌باشد.

5- پدربزرگ همچون پدر مانع ارث بردن تمام برادران و خواهران می‌‌شود چه حقیقی، پدری یا مادری؛

6- هر وارثی که توسط یکی از اصول به مرده برسد، ارث می‌‌برد مانند مادران پدربزرگ.

7- میراث مادربزرگ یک‌‌ششم است چه فرع وارث باشد یا نه، همراه خواهر و برادر باشد یا نه، همراه ورثه عاصب باشد یا نه؛

8- هر مادربزرگی که توسط یکی از وارثان به میت برسد، ارث می‌‌برد. مانند مادرِ پدر و مادرِ مادر.

9- در مورد میراث همسران و مادربزرگ‌‌ها، تفاوتی میان یک یا چند نفر آن‌ها نیست.

چنان‌‌که همسران در یک‌‌چهارم یا یک‌‌هشتم شریک‌‌اند و مادربزرگ‌‌ها در یک‌‌ششم با یک‌‌دیگر شریک هستند.

10- چهار صنف هستند که با افزایش آن‌ها تغییری در سهم ایجاد نمی‌‌‌‌شود؛ همسران، مادربزرگ‌‌ها، دخترانِ پسر همراه دختر، خواهران پدری همراه خواهر تنی.

11- چون مذکر و مونثی از یک درجه جزء وارثان باشند، سهم هر دختر نصف پسر می‌‌باشد. مانند دختر و پسر یا پدر و مادر در مساله عمریتین (وارثان شوهر و مادر و پدر باشند یا همسر و پدر و مادر باشند).

12- در تقسیم میراث و سهام حالتی نیست که مذکر و مونث ارث مساوی داشته باشند مگر خواهر و برادرِ مادری. در این‌‌صورت مذکر و مونث به طور یکسان در یک سوم ترکه سهیم هستند.

13- خواهران تنی یا پدری همراه دختران همیشه جزء عصبه هستند. و این حدود الهی است که برای کسانی‌که می‌‌دانند، بیان شده‌‌اند. پس آن‌ها را خوب بیاموز؛ زیرا کسی‌که می‌‌داند با کسی که نمی‌‌داند تفاوت دارد.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ فَإِن کُنَّ نِسَآءٗ فَوۡقَ ٱثۡنَتَیۡنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَکَۖ وَإِن کَانَتۡ وَٰحِدَةٗ فَلَهَا ٱلنِّصۡفُۚ وَلِأَبَوَیۡهِ لِکُلِّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا ٱلسُّدُسُ مِمَّا تَرَکَ إِن کَانَ لَهُۥ وَلَدٞۚ فَإِن لَّمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلَدٞ وَوَرِثَهُۥٓ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ ٱلثُّلُثُۚ فَإِن کَانَ لَهُۥٓ إِخۡوَةٞ فَلِأُمِّهِ ٱلسُّدُسُۚ مِنۢ بَعۡدِ وَصِیَّةٖ یُوصِی بِهَآ أَوۡ دَیۡنٍۗ ءَابَآؤُکُمۡ وَأَبۡنَآؤُکُمۡ لَا تَدۡرُونَ أَیُّهُمۡ أَقۡرَبُ لَکُمۡ نَفۡعٗاۚ فَرِیضَةٗ مِّنَ ٱللَّهِۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا١١ [النساء: 11] «الله درباره‌ی فرزندان‌تان به شما سفارش می‌کند، سهم پسر؛ زیراسهم دو دختر است. پس اگر (فرزندان میت همه) دختر (دو دختر یا) بیش از دو دختر باشند دو سوم ترکه بهره ایشان است و اگر یک دختر باشد، نیمی از ترکه از آن اوست. و برای هریک از پدر و مادر وی (= میت) یک‌‌ششم از ترکه می‌باشد، در صورتی که (میت) فرزندی داشته باشد، پس اگر فرزندی نداشته باشد و (تنها) پدر و مادرش از او ارث برند، برای مادرش یک سوم است (و باقی از آن پدر خواهد بود) و اگر او (= میت) برادرانی داشته باشد، سهم مادرش یک‌‌ششم است، (همه اینها) پس از انجام وصیتی است که او (= میت) به آن سفارش کرده و بعد از ادای دین است، شما نمی‌دانید پدران‌تان و فرزندان‌تان کدام یک برای شما سودمندترند. (این احکام) فریضه‌ای (معین و مقرر شده) از جانب الله است و بی‌گمان الله دانای حکیم است».

مال موروث «ترکه»

ترکه چه نقد باشد یا عین همچون خانه و امثال آن، اگر حلال باشد میان ورثه تقسیم می‌‌شود و اگر حرام باشد از دو حالت خارج نیست:

1- کسب موروث از راه دزدی یا غصب و به طور کلی همراه با ظلم بوده است. در این‌‌صورت گرفتن چنین مالی حلال نیست و همچنین تقسیم آن؛ و بلکه بر وارث واجب است که این مال را به صاحبش بازگرداند. و اگر صاحبش را نیافت یا اینکه او را نمی‌‌شناخت، این مال را از طرف صاحبش صدقه بدهد.

و اگر خواست می‌‌تواند آن‌‌ را به بیت‌‌المال سپرده و این مسئولیت را از دوش خود بردارد.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡکُلُوٓاْ أَمۡوَٰلَکُم بَیۡنَکُم بِٱلۡبَٰطِلِ إِلَّآ أَن تَکُونَ تِجَٰرَةً عَن تَرَاضٖ مِّنکُمۡۚ وَلَا تَقۡتُلُوٓاْ أَنفُسَکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ بِکُمۡ رَحِیمٗا٢٩ [النساء: 29] «ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید، اموال یکدیگر را به باطل (و از راه‌های نامشروع) نخورید، مگر اینکه تجارتی با رضایت شما (انجام گرفته) باشد. و خودتان را نکشید، زیرا الله (نسبت) به شما مهربان است».

2- در صورتی که درآمد مورث از راه حرام چون رباخواری یا خرید و فروش خمر یا مخدرات یا سحر و جادو و از این قبیل باشد، در این‌‌صورت گناه کسب این مال برای کسی است که آن‌‌را جمع می‌کند و ورثه می‌‌توانند آن‌‌را گرفته و تقسیم کنند.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٞ وِزۡرَ أُخۡرَىٰۗ وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا١٥ [الإسراء: 15] «کسی‌که هدایت یابد برای خود هدایت یافته است و کسی‌که گمراه گردد، فقط به زیان خود گمراه شده است. و هیچ‌کس بار (گناه) دیگری را به دوش نمی‌کشد و ما هرگز عذاب نخواهیم کرد مگر آنکه پیامبری بفرستیم».

3- حجب

حجب عبارت است از منع کسی‌که سبب ارث بردن را دارا می‌‌باشد از تمام ارث یا بخشی از سهمش؛ حجب یکی از مهم‌‌ترین ابواب میراث و بزرگ‌ترین آن‌هاست. غفلت از آن گاهی باعث مانع رسیدن حق به اهلش یا دادن آن به کسی‌که استحقاق آن‌‌را ندارد، می‌‌شود. که هردو حالت دربردارنده گناه و ظلم می‌‌باشند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿تِلۡکَ حُدُودُ ٱللَّهِۚ وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ١٣ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ یُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِیهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِینٞ١٤ [النساء: 13-14] «این‌ها (احکام و) حدودالهی است و هرکس از الله و پیامبرش اطاعت کند، وی را به باغ‌هایی درآورد که از زیر (درختان) آن نهرها است، در آن جاودانه‌اند و این پیروزی بزرگی است. و هرکس از الله و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود او تجاوز کند، وی را در آتشی وارد می‌کند که جاودانه در آن خواهد ماند و برای او عذاب خوار کننده‌ای است».

احوال ورثه

اگر تمام ورثه موجود باشند، سه حالت وجود دارد:

1- زمانی که همه‌‌ی وارثان مذکر باشند، تنها سه نفر از آن‌ها ارث می‌‌برند: پدر، پسر و شوهر.

چنان‌‌که سهم پدر یک‌‌ششم، سهم شوهر یک‌‌چهارم و باقی ترکه بنا بر تعصیب برای پسر خواهد بود.

2- چون همه‌‌ی وارثانِ زن موجود باشند، تنها پنج نفر از آن‌ها ارث می‌‌برند: دختر، دخترِ پسر، مادر، همسر، خواهرِ تنی؛ و باقی زنان سهمی در ارث نخواهند داشت.

چنان‌‌که سهم همسر یک‌‌هشتم، سهم مادر یک‌‌ششم، سهم دختر یک‌‌دوم، سهم دخترِ پسر یک‌‌ششم و باقی ترکه بنا بر تعصیب برای خواهر تنی خواهد بود.

3- اگر همه‌‌ی وارثان مذکر و مونث موجود باشند، تنها 5 نفر ارث می‌‌برند؛ مادر، پدر، پسر، دختر، یکی از زوجین؛

اگر همراه وارثان همسر باشد؛ سهم پدر یک‌‌ششم، سهم مادر یک‌‌ششم، سهم همسر یک‌‌هشتم و باقی ترکه بنا بر تعصیب برای پسر و دختر می‌‌باشد. و سهم دختر نصف پسر خواهد بود.

اگر همراه وارثان شوهر باشد؛ سهم پدریک‌‌ششم، سهم مادر یک‌‌ششم، سهم شوهر یک‌‌چهارم و باقی ترکه بنا بر تعصیب برای دختر و پسر خواهد بود. و سهم دختر نصف پسر می‌‌باشد.

اقسام ورثه

نزدیکان: اصول، فروع، حواشی.

اصول: کسانی هستند که تو فرعِ آن‌ها محسوب می‌‌شوی یعنی پدران و مادران.

فروع: کسانی‌که فرعِ تو محسوب می‌‌شوند. پسران و دختران.

حواشی: کسانی‌که از اصول تو متفرع می‌‌شوند که شامل خواهران و برادران، عموها و دایی‌‌ها می‌‌شود.

ذوی‌‌الارحام از اصول: عبارت است از هر مذکری که بین او و مُرده زنی باشد مانند پدرِ مادری.

ذوی‌‌الارحام از فروع: عبارت است از هر مذکری که بین او و مُرده زنی باشد. مانند پسرِ دختر و دخترِ دختر.

الله متعال را به خاطر بیان عدل و احسان و هدایت، شکر و سپاس می‌‌گوییم.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿یَسۡتَفۡتُونَکَ قُلِ ٱللَّهُ یُفۡتِیکُمۡ فِی ٱلۡکَلَٰلَةِۚ إِنِ ٱمۡرُؤٌاْ هَلَکَ لَیۡسَ لَهُۥ وَلَدٞ وَلَهُۥٓ أُخۡتٞ فَلَهَا نِصۡفُ مَا تَرَکَۚ وَهُوَ یَرِثُهَآ إِن لَّمۡ یَکُن لَّهَا وَلَدٞۚ فَإِن کَانَتَا ٱثۡنَتَیۡنِ فَلَهُمَا ٱلثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَۚ وَإِن کَانُوٓاْ إِخۡوَةٗ رِّجَالٗا وَنِسَآءٗ فَلِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۗ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمۡ أَن تَضِلُّواْۗ وَٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ١٧٦ [النساء: 176] «از تو(درباره‌ی کلاله= مرده نه فرزند دارد نه پدر) فتوا می‌خواهند، بگو: الله در(باره‌ی) کلاله برای شما فتوی می‌دهد، اگر مردی بمیرد که فرزند نداشته باشد و برای او خواهری باشد، نصف اموالی را که به جا گذاشته، برای او است. و او تمام مال خواهر را به ارث می‌برد، (اگر خواهر بمیرد) در صورتی که فرزند نداشته باشد و چنانچه دو (خواهرش) باقی باشند؛ دو سوم ترکه را می‌برند و اگر چندین مردان و زنانی برادر و خواهر باشند برای هر مرد دو برابر سهم زن خواهد بود، الله (احکام خویش را) برای شما بیان می‌کند تا گمراه نشوید و الله به همه چیز داناست».

اقسام حجب

حجب به دو قسمت تقسیم می‌‌شود:

1- حجب به وصف: به این معنا که وارث به یکی از موانع ارث توصیف می‌‌شود. مانند: آزاد شدن (اینکه برده‌‌ای آزاد شود) یا قتل یا اختلاف دین؛ و این در مورد تمام ورثه مصداق دارد. پس هرکس به یکی از این اوصاف توصیف شود، ارث نمی‌‌برد و وجود و عدم وی در ارث بردن یکسان است.

2- حجب با شخص: به این معنا که برخی از ورثه به خاطر وجود برخی دیگر از آن‌ها از ارث محروم می‌‌شوند. و منظور ما در اینجا این نوع حجب می‌‌باشد.

حجب با شخص به دو بخش تقسیم می‌‌شود: حجب نقصان و حجب حِرمان.

الف) حجب نقصان: عبارت است از منع شخص وارث از سهم کامل وی.

چنان‌‌که میراث محجوب (کسی‌که حجب شده) به سبب وجود حاجب کاهش یافته و ناقص می‌‌شود.

و این در مورد همه‌‌ی ورثه مصداق می‌‌یابد. حجب نقصان نیز به دو بخش تقسیم می‌‌شود:

1- حجب نقصان به سبب انتقال که چهار نوع دارد:

سهم محجوب به سهم کم‌تر از آن انتقال می‌‌یابد که شامل پنج نفر می‌‌شوند: شوهر و همسر، مادر، دخترِ پسر، خواهرِ پدری؛ مانند انتقال سهم شوهر از یک‌‌دوم به یک‌‌چهارم (به هنگام وجود حاجب فرزند)

- سهمی از تعصیب به سهمی کم‌تر از آن انتقال یابد. و این تنها در حق پدر و پدربزرگ می‌‌باشد.

- سهمی به تعصیب کم‌تر از آن انتقال یابد. و این در حق وارثان است که یک‌‌دوم ارث می‌‌برند: دختر، دخترِ پسر، خواهر تنی، خواهرِ پدری زمانی که همراه هریک از آن‌ها یک برادر باشد.

- سهمی از تعصیب به تعصیب کم‌تر از آن انتقال یابد. و این در حق عصبه همراه غیر می‌‌باشد.

بنابراین سهم خواهر تنی یا پدری همراه دختر یا دخترِ پسر که باقی ترکه و برابر با یک‌‌دوم است، اگر برادری به همراه داشته باشد، باقی ترکه بین آن‌ها به صورت سهم دختر نصف سهم پسر تقسیم می‌‌شود.

2- حجب نقصان که سبب آن ازدحام باشد که سه نوع است:

- ازدحام در سهم و این در حق هفت نفر از ورثه می‌‌باشد: پدربزرگ، همسر، دختران و دخترانِ پسر؛ خواهران تنی، خواهران پدری، خواهر و برادر مادری؛ مانند ازدحام دو یا چند دختر یا دو یا چند خواهر در دو سوم سهم. (که در این‌‌صورت دو سوم سهم تعیین شده بین آن‌ها به‌‌ طور مساوی تقسیم می‌‌شود).

- ازدحام در تعصیب: و این در حق هر عاصب می‌‌باشد مانند پسران، برادران، عموها و مانند آن‌ها. مانند ازدحام دو یا چند پسر یا دو یا چند برادر در میراث.

- ازدحام در عول: و این در حق اصحاب فروض می‌‌باشد به هنگام تزاحم.

ب) حجب حرمان: به این معنی که شخص دیگری را کاملا از ارث محروم می‌‌کند. و این در مورد همه ورثه مصداق دارد جز شش نفر: پدر، مادر، شوهر، همسر، پسر، دختر؛

مانند حجب برادر توسط پسر، حجب پدربزرگ با وجود پدر، حجب عمو توسط برادر و مانند این.

اقسام ورثه از جهت حجب حرمان

ورثه از جهت حجب حرمان به 4 دسته تقسیم می‌‌شوند:

- دسته‌‌ای که دیگران را حجب می‌‌کنند و خود حجب نمی‌‌شوند: پدر و مادر و فرزندان.

- دسته‌‌ای که حجب می‌‌شوند اما دیگران را حجب نمی‌‌کنند: خواهر و برادرِ مادری.

- دسته‌‌ای که دیگران را حجب نمی‌‌کنند و خود حجب نمی‌‌شوند: زن و شوهر.

- دسته‌‌ای که باعث حجب دیگران می‌‌شوند و خود نیز حجب می‌‌شوند: بقیه‌‌ی ورثه.

قواعد حجب حرمان به شخص

1- هر وارثی از اصول، مانع ارث بردن افراد همجنس بالاتر از خود می‌‌شود؛ بنابراین پدر مانع ارث بردن پدربزرگ‌‌ها و مادر مانع ارث بردن مادربزرگ‌‌ها می‌‌شود.

2- هر وارث مذکری از فروع، مانع ارث بردن افراد پایین‌‌تر از خود می‌‌شود. چه از جنس او باشد یا نه؛ بنابراین پسر مانع ارث بردن فرزندان پسر و دختر پسر می‌‌شود. اما وارثان مونث از فروع تنها زمانی مانع ارث بردن افراد پایین‌‌تر از خود می‌‌شوند که سهم‌‌شان دو سوم باشد. در این‌‌صورت افراد مونثی که در مرتبه‌‌ی پایین‌‌تری از او هستند، ارث نمی‌‌برند مگر اینکه همراه مذکری باشند که بنا بر تعصیب ارث می‌‌برند.

3- هر وارث مذکری از اصول و فروع بدون استثناء مانع ارث بردن حواشی مذکر و مونث می‌‌شود. و حواشی عبارتند از: خواهران و برادران حقیقی یا پدری و فرزندان‌‌شان و خواهران و برادران مادری و عموهای حقیقی یا پدری و فرزندان‌‌شان.

اما هر وارث مونث از اصول و فروع مانع ارث بردن حواشی نمی‌‌شود مگر در مورد وارثان مونث فروع که عبارتند از: دختران، دخترانِ پسر؛ و مانع ارث بردن خواهران و برادران مادری می‌‌شود.

4- حواشی برخی با هم ارث می‌‌برند. هریک از آن‌ها که بنا به تعصیب ارث برد، مانع ارث بردن کسانی می‌‌شود که از نظر جهت یا نزدیکی یا قوت از او، در مرتبه‌‌ی پایین‌‌تری قرار دارند.

بنابراین برادرِ پدری با وجود برادر تنی و خواهر تنی ارث نمی‌‌برد و خواهر تنی بر مبنای عصبه همراه غیر ارث می‌‌برد ... و پسرِ برادر تنی با وجود برادر تنی و خواهر تنی ارث نمی‌‌برد. و خواهر تنی بنا بر عصبه همراه غیر ارث می‌‌برد. و نیز پسرِ برادر تنی با وجود برادر پدری و خواهر پدری که بنا به عصبه مع‌‌الغیر ارث می‌‌برد، از ارث محروم می‌‌شود. و پسر برادر پدری با وجود چهار نفری که ذکر آن‌ها گذشت و پسر برادر تنی ارث نمی‌‌برد.

و عموی حقیقی با وجود پنج نفری که ذکر آن‌ها گذشت و پسر برادر پدری از ارث محروم می‌شود. - و عموی پدری با وجود شش نفر مذکور و عموی تنی از ارث محروم می‌‌شود. و پسر عموی حقیقی با هفت نفر مذکور و عموی پدری سهمی در ارث ندارد. و پسر عموی پدری با هشت نفر مذکور و پسر عموی حقیقی سهمی در ارث ندارد.

اما خواهران و برادران مادری با وجود فرع وارث و اصل وارث از افراد مذکر ارث نمی‌‌برد.

5- اصول را جز اصول از ارث محروم نمی‌کند و فروع را جز فروع از ارث محروم نمی‌‌کند. و اصول و فروع برخی از حواشی، مانع ارث بردن حواشی می‌‌شوند.

6- مرد یا زنی که برده‌‌ای را آزاد کرده، با وجود عصبه خویشاوند از ارث محروم می‌‌شود.

الله متعال را سپاس که ما را به این امور هدایت نمود و هرگز هدایت برای ما میسر نبود اگر الله ما را به سوی حق هدایت نمی‌‌کرد: ﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ لِیُبَیِّنَ لَکُمۡ وَیَهۡدِیَکُمۡ سُنَنَ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ وَیَتُوبَ عَلَیۡکُمۡۗ وَٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٢٦ [النساء: 26] «الله می‌خواهد که (احکام خویش را) برای شما روشن سازد و شما را به راه و روش کسانی‌که پیش از شما بودند، راهنمایی کند و الله دانای حکیم است».

4- تاصیل مسایل

تاصیل: به دست آوردن کم‌‌ترین عددی که با استفاده از آن بتوان سهم هریک از وارثان را در مساله مورد نظر به صورت عدد صحیح و نه کسری به دست آورد.

فایده‌‌ی تاصیل

شناخت اصول مسایل و تسهیل تقسیم ترکه.

اصول مسایل ورثه

مسایل ورثه بر حسب اختلاف ورثه سه حالت دارد:

1- اگر ورثه فقط عصبه باشد در این‌‌صورت اصل مساله از تعداد آن‌ها می‌‌باشد و در این‌‌صورت سهام هر زن نصف مرد است. مثلا کسی‌که مُرده و وارثان وی پسر و دخترش هستند، مساله از سه سهم خواهد بود. (یک دختر و هر پسر برابر است با دو دختر که جمعا می‌‌شود سه دختر)

در این‌‌صورت سهم پسر دو سوم و سهم دختر یک سوم ترکه خواهد بود.

2- اگر ورثه فقط یکی از اصحاب فروض باشد و عصبه؛ در این‌‌صورت محاسبه سهام ورثه بر مبنای مخرج سهم صاحب سهم خواهد بود. مثلا در صورتی که وارثان شخصی همسر و پسرش باشند. سهم همسر که از اصحاب فرض است، یک‌‌هشتم و باقی ترکه بنا به تعصیب برای پسر خواهد بود.

3- حالت سوم: اگر ورثه فقط اصحاب فروض باشند یا عصبه همراه آن‌ها باشد؛ در این‌‌صورت به مخارج سهام به چهار صورت توجه می‌‌شود: ممائله، مداخله، موافقه، مباینه؛ و نتیجه در هر صورت اصل مساله خواهد بود. فروض یا سهم‌‌ها عبارتند از: یک‌‌دوم، یک‌‌چهارم، یک‌‌ششم، یک‌‌سوم، یک‌‌هشتم، دو سوم؛

در صورتی‌‌که مخرج سهام یکسان باشد، (ممائله) به یکی از آن‌ها اکتفا می‌‌شود و اصل مساله خواهد بود مانند: (یک‌‌سوم، یک‌‌سوم)

در صورتی که مخرج سهام متفاوت و زیرمجموعه هم باشند، (مداخله) به بزرگ‌ترین مخرج اکتفا می‌‌شود مانند: (یک‌‌ششم، یک‌‌دوم)

در صورتی‌‌ که مخرج سهام موافق هم باشند (موافقه) مخرج‌‌گیری می‌‌شود مانند: یک‌‌هشتم، یک‌‌ششم)

و زمانی که مخرج سهام کاملا متفاوت باشند (مباینه) در هم ضرب می‌‌شوند و اینگونه اصل مساله به دست می‌‌آید. مانند: (دو سوم، یک‌‌چهارم).

اصول مسایل اهل فروض

اصول مسایل سهامداران هفت‌‌تاست: دو، سه، چهار، شش، هشت، دوازده، بیست و چهار.

اگر پس از تقسیم سهام سهامداران چیزی از ترکه باقی‌‌ماند و عصبه‌‌ای هم نبود، باقی‌‌مانده ترکه متناسب با سهم هریک از سهامداران بین آن‌ها تقسیم می‌‌شود، جز شوهر و همسر؛ مانند شوهر و دختر؛ در این‌‌صورت اصل مساله از چهار می‌‌باشد؛ سهم شوهر یک‌‌چهارم و باقی ترکه بنا به سهم دختر که یک‌‌دوم است و عدم وجود عصبه و بازگشت باقی ترکه به ورثه (در اصطلاح علم میراث رد) به دختر می‌‌رسد.

5- تقسیم ترکه

ماترک یا همان ترکه: عبارت است از مال نقدی یا عینی که مرده از خود به جای می‌‌گذارد.

راه‌‌های تقسیم ترکه

ترکه با یکی از راه‌‌های زیر بین ورثه تقسیم می‌‌شود:

راه اول:

راه نسبت: سهم هر وارث از مساله مذکور به وی نسبت داده می‌‌شود و بر مبنای آن از ترکه به وی داده می‌‌شود. به عنوان مثال اگر شخصی بمیرد و وارثان وی همسر، مادر و عمویش باشد و مقدار ترکه صد و بیست باشد، در این‌‌صورت اصل مساله از دوازده خواهد بود. سهم همسر یک‌‌چهارم (سه سهم) سهم مادر یک‌‌سوم (چهار سهم) و باقی ترکه (5 پنج سهم باقی مانده) برای عمو خواهد بود.

راه دوم:

ضرب کردن سهم هر وارث در ترکه و پس از آن تقسیم حاصل بر اصل مساله برابر است با سهم هر شخص از ترکه. مثلا در مثال سابق سهم همسر یک‌‌چهارم یا سه سهم بود. این سه سهم در مقدار ترکه «120» ضرب شده و نتیجه (360) تقسیم بر اصل مساله (12) می‌‌شود. و به این ترتیب سهم همسر از ترکه 30 خواهد بود.

راه سوم:

تقسیم ترکه بر مبنای اصل مساله؛ چنان‌‌که حاصل تقسیم، ضرب در سهم وارث می‌‌شود. و نتیجه، سهم وارث از ترکه می‌‌باشد.

در مساله سابق مقدار ترکه (120) تقسیم می‌‌شود بر اصل مساله (12) و نتیجه آن (10) در سهم هر وارث ضرب می‌‌شود. به عنوان مثال در این مساله یک‌‌سوم سهم مادر در 10 ضرب می‌‌شود و نتیجه (40)، نصیب مادر از ترکه می‌‌باشد.

الله متعال را به خاطر هدایت و بیان این مسایل حمد و سپاس می‌گوییم: ﴿ وَنَزَّلۡنَا عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ تِبۡیَٰنٗا لِّکُلِّ شَیۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ وَبُشۡرَىٰ لِلۡمُسۡلِمِینَ [النحل: 89] «و روزی‌ که در (میان) هر امتی، گواهی از خودشان بر آن‌ها بر می‌انگیزیم و تو را بر آن‌ها گواه آوریم و (ما این) کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز و هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است».

دادن مقداری از ترکه به کسانی‌که در تقسیم میراث حضور دارند

چون به هنگام تقسیم میراث، نزدیکان و خویشاوندان مرده حضور داشته باشند و از کسانی هستند که ارث نمی‌‌برند یا یتیم هستند یا مالی ندارند، در این‌‌صورت مستحب است قبل از تقسیم ترکه میان ورثه، با گفتار نیک چیزی از ترکه به آن‌ها داده شود.

 الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَإِذَا حَضَرَ ٱلۡقِسۡمَةَ أُوْلُواْ ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡیَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰکِینُ فَٱرۡزُقُوهُم مِّنۡهُ وَقُولُواْ لَهُمۡ قَوۡلٗا مَّعۡرُوفٗا٨ وَلۡیَخۡشَ ٱلَّذِینَ لَوۡ تَرَکُواْ مِنۡ خَلۡفِهِمۡ ذُرِّیَّةٗ ضِعَٰفًا خَافُواْ عَلَیۡهِمۡ فَلۡیَتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡیَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدًا٩ [النساء: 8-9] «برای مردان، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان (از خود) بر جای گذاشته‌اند، سهمی است و برای زنان (نیز) از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان بر جای گذاشته‌اند، سهمی است، خواه آن (مال) کم باشد یا زیاد، این بهره و سهمی فرض و تعین شده ‌است. و هرگاه، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان بر تقسیم (میراث) حاضر شدند، (چیزی) از آن (اموال) به آنان بدهید و با آنان به ‌‌طور شایسته و نیک سخن بگویید».

اقسام ورثه از جهت ارث

ورثه از جهت ارث به پنج قسمت تقسیم می‌‌شود:

1-  کسانی‌که فقط اهل فرض هستند، زن و شوهر، مادر، فرزندِ مادر.

2-  کسانی‌که فقط اهل تعصیب هستند؛ پسران، پسران‌‌شان، برادران و پسران‌‌شان، عموها و پسران‌‌شان.

3-  کسانی‌که خود سهم دارند و بنا به تعصیب به نفس ارث می‌‌برند مانند پدر و پدربزرگ.

4-  کسانی‌که صاحب سهم هستند و بنا به تعصیب به سبب غیر، ارث می‌‌برند مانند خواهران همراه دختران.

5-  کسانی‌که صاحب سهم نیستند و بنا به تعصیب هم ارث نمی‌‌برد و آن‌ها ذوی‌‌الارحام می‌‌باشند.

اقسام مسایل اهل فروض

مسایل ورثه بر مبنای فرض به سه بخش تقسیم می‌‌شود:

1- مساله مساوی: در این مساله جمع سهام هریک از سهام‌‌داران با اصل مساله برابر است.

مثال: در صورتی‌‌ که وارثان شوهر و خواهر تنی باشند، سهم شوهر یک‌‌دوم و سهم خواهر تنی نیز یک‌‌دوم می‌‌باشد.

2- مساله ناقص: در این مساله سهام سهام‌‌داران از اصل مساله کم‌تر است.

مثال: در صورتی‌‌ که وارثان همسر و خواهرِ مادری باشند، اصل مساله از مخرج دوازده می‌‌باشد. در این‌‌صورت سهم همسر یک‌‌چهارم برابر با سه سهم و سهم خواهرِ مادری یک‌‌ششم برابر با 2 سهم می‌‌باشد.

بنابراین مجموع سهام (5=3+2) می‌‌باشد. و این مقدار از اصل مساله (12) کم‌تر می‌‌باشد. در این‌‌صورت همسر سه سهم دارد و باقی (9 سهم) ترکه بر مبنای سهم مشخص (یک‌‌ششم) و مساله رد، به خواهرِ مادری می‌‌رسد. و ترکه اضافه بر سهام میان تمام اصحاب فروض (هریک مناسب با سهم خود) تقسیم می‌‌شود غیر از زن و شوهر و پدر و پدربزرگ.

 3- مساله عائله: مساله‌‌ای که سهام سهام‌‌داران بیش از اصل مساله شود.

مثال: چون وارثان مادر، خواهر و برادرِ مادری و دو خواهر تنی باشند؛ اصل مساله از شش خواهد بود. بنابراین سهم مادر یک‌‌ششم (1 سهم) سهم خواهر و برادرِ مادری یک‌‌سوم (2 سهم) و سهم دو خواهر تنی دو سوم (4 سهم) خواهد بود. در این‌‌صورت مجموع سهام 7 می‌‌باشد. که از اصل مساله (6) بیش‌تر است. بنابراین مساله از مخرج 7 محاسبه می‌‌شود.

6- عول

عول: عبارت است از زیادت و افزایش در سهم ذوی‌‌الفروض و نقصان و کاهش از نصیب آن‌ها در ارث.

اثر عول بر ورثه

چون در مساله‌‌ای عول رخ دهد، از سهم هر وارث کاسته شده تا عول برطرف شود.

اقسام اصول مسایل از جهت عول

اصول مسایل 7 تا می‌‌باشند: 2، 3، 4، 6، 8، 12، 24 و از جهت عول و عدم آن به دو بخش تقسیم می‌‌شوند:

1- اصولی که در آن‌ها عول صورت نمی‌‌گیرد: (2، 3، 4، 8)

2- اصولی که در آن‌ها عول صورت می‌‌گیرد: (6، 12، 24)

عول اصول

الف) در صورتی که اصل مساله از 6 باشد، بنا بر عول به چهار صورت تفسیر می‌‌یابد:

1- در صورتی ‌‌که اصل مساله از 6 باشد، بنا بر عول 7 می‌‌شود؛ و این در صورتی است که وارثان شوهر و دو خواهر تنی باشند. در این مساله بنا بر عول اصل از 6 به 7 تغییر می‌‌کند، سهم شوهر یک‌‌دوم (3 سهم) و سهم دو خواهر تنی دو سوم (4 سهم) می‌‌باشد.

2- در صورتی ‌‌که اصل مساله از 6 باشد، بنا بر عول 8 می‌‌شود. و این در صورتی است که وارثان شوهر، خواهر تنی و دو خواهر مادری باشند، در این‌‌صورت مساله از 6 خواهد بود. اما با وجود مساله عول به 8 تغییر می‌‌یابد.

سهم شوهر یک‌‌دوم (3 سهم) سهم خواهر تنی یک‌‌دوم (3 سهم) و سهم دو خواهر مادری یک‌‌سوم (2 سهم) می‌‌باشد.

3- در صورتی که اصل مساله از 6 باشد بنا بر عول به 9 تغییر می‌کند و این در حالتی است که وارثان شوهر، دو خواهر تنی و دو برادرِ مادری باشند. اصل این مساله از 6 می‌‌باشد که بنا به عول به 9 تغییر می‌‌کند. سهم شوهر یک‌‌دوم (3 سهم) سهم دو خواهر تنی دو سوم (4 سهم) و سهم دو برادرِ مادری یک‌‌سوم (2 سهم) می‌‌باشد.

4- چون اصل مساله از 6 باشد، به 10 تغییر می‌کند زمانی که وارثان شوهر، مادر، دو خواهر حقیقی و دو خواهرِ مادری باشند.

در این‌‌صورت اصل مساله بنا بر عول از 6 به 10 تغییر می‌‌کند. سهم شوهر یک‌‌دوم (3 سهم) سهم مادر یک‌‌ششم (یک سهم) و سهم دو خواهر تنی دو سوم (4 سهم) و سهم دو خواهرِ مادری یک سوم (2 سهم) می‌‌باشد.

ب) در صورتی که اصل مساله از 12 باشد، بنا بر عول سه حالت دارد:

1- اصل 12 به 13 تغییر می‌کند و این در صورتی است که وارثان شوهر، پدر، مادر و دختر باشند. سهم شوهر یک‌‌چهارم (3 سهم) سهم پدر یک‌‌ششم (2 سهم) و سهم دختر یک‌‌دوم (6 سهم) می‌‌باشد.

2- اصل 12 به 15 تغییر می‌‌کند. در صورتی ‌‌که وارثان شوهر، پدر، مادر و دختر باشند. سهم شوهر یک‌‌چهارم (3 سهم) سهم پدر یک‌‌ششم (2 سهم) و سهم مادر یک‌‌ششم (2 سهم) و سهم دو دختر دو سوم (8 سهم) می‌‌باشد.

3- اصل 12 به 17 تغییر می‌‌کند. در‌‌ صورتی ‌‌که وارثان همسر، مادر، دو خواهرِ پدری و دو خواهرِ مادری می‌‌باشند. سهم همسر یک‌‌چهارم (3 سهم) سهم مادر یک‌‌ششم (2 سهم) سهم دو خواهر پدری دو سوم (8 سهم) و سهم دو خواهر مادری یک‌‌سوم (4 سهم) می‌‌باشد.

ج) در صورتی ‌‌که اصل مساله از 24 باشد، یک حالت دارد که بنا به عول به 27 تغییر می‌‌کند. و این در صورتی است که وارثان همسر، پدر، مادر، دو دختر باشند. سهم همسر یک‌‌هشتم (2 سهم) سهم پدر یک‌‌ششم (4 سهم) سهم مادر یک‌‌ششم (4 سهم) و سهم دو دختر دو سوم (16 سهم) می‌‌باشد.

7- مساله رد

رد: عبارت است از بازگرداندن مابقی ترکه به کسانی از اهل فروض که مستحق آن هستند.

سبب رد

سبب رد نقص در سهام و زیادت در نصیب‌‌ها می‌‌باشد. مساله رد عکس مساله عول است که عبارت بود از زیادت در نصیب‌‌های ورثه؛

ورثه‌‌ای که مساله‌‌ی رد شامل آن‌ها نمی‌‌شود

زیادت ترکه پس از تقسیم سهام در میان ورثه، به تمام اصحاب فروض بازگردانده می‌‌شود جز زن و شوهر و پدر و پدربزرگ؛ زیرا پدر و پدربزرگ عصبه هستند و باقی ماترک را بنا به تعصیب و نه رد به ارث می‌‌برند. و نیز مابقی ترکه به زن و شوهر بازگردانده نمی‌‌شود، زیرا مستحق رد (=بازگرداندن) زیادت ترکه خویشاوندان هستند و پس از مرگ، از جهت زوجیت خویشاوندی بین زن و شوهر نخواهد بود. و خویشاوندان نسبت به یکدیگر سزاوارترند.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُهَٰجِرِینَ إِلَّآ أَن تَفۡعَلُوٓاْ إِلَىٰٓ أَوۡلِیَآئِکُم مَّعۡرُوفٗاۚ کَانَ ذَٰلِکَ فِی ٱلۡکِتَٰبِ مَسۡطُورٗا [الأحزاب: 6] «و در کتاب الله خویشاوندان برخی از آنان به برخی (دیگر) از (سایر) مؤمنان و مهاجران سزاوارترند، مگر اینکه به دوستان‌تان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود را به آنان بدهید) این (حکم) در کتاب (لوح محفوظ) نوشته شده است».

ورثه‌‌ای که زیادت ترکه به آن‌ها باز گردانده می‌‌شود

ورثه‌‌ای که زیادت ترکه به آن‌ها بازگردانده می‌‌شود، 8 نفر هستند: دختر، دخترِ پسر، خواهر تنی، خواهرِ پدری، مادر، مادربزرگ، برادرِ مادری، خواهرِ مادری؛

در یک مساله بیش از سه نفر از این هشت نفر نخواهند بود.

در تمام مسایل رد، اصل مساله از مخرج 6 می‌‌باشد. سپس، سهم فروض جمع می‌‌شوند و حاصل را اصل مسایل رد قرار می‌‌دهیم. مثال: چون وارثان دختر و دخترِ پسر باشند، مساله از مخرج 6 خواهد بود. و مقدار 4 سهم بر مبنای رد به ورثه بازگردانده می‌‌شود. سهم دختر یک‌‌دوم (3 سهم) و سهم دخترِ پسر یک‌‌ششم (1 سهم) می‌‌باشد و از ترکه 2 سهم باقی می‌‌ماند. در این‌‌صورت اصل مساله رد را از مجموع سهامِ اصلِ فروض به دست می‌‌آوریم که در اینجا (4=1+3) می‌‌شود و اینگونه دختر 3 سهم بر مبنای فرض و رد و دخترِ پسر یک سهم بر مبنای فرض و رد به ارث می‌‌برد.

شروط رد

مساله‌‌ی رد سه شرط دارد:

1- سهام شامل تمام ترکه نشود. چون در این‌‌صورت چیزی از ترکه باقی نمی‌‌ماند تا به اهل فروض برگردانده شود.

2- عدم وجود یکی از عصبه؛ زیرا عصبه باقی ترکه را به ارث می‌‌برد و چیزی از آن برای رد باقی نمی‌‌ماند.

3- وجود صاحب فرض.

مسایل رد

اهل رد دو حالت کلی دارند؛ اینکه همراه آن‌ها یکی از زن و شوهر هست یا نه؛

حالت اول:

درصورتی‌‌که یکی از زن و شوهر همراه آن‌ها باشد. زن یا شوهر سهم مشخص خود را از ترکه دریافت می‌کند که یا یک‌‌دوم یا یک‌‌چهارم یا یک‌‌هشتم می‌‌باشد. و این مقدار را از اصل ترکه دریافت می‌‌کند. و باقی ترکه برای اصحاب فروض خواهد بود، هریک بر حسب سهمش؛ اگر از اصحاب فروض یک نفر مثلا یک دختر باشد، تمام مال را بنا به فرض و رد، به ارث می‌‌برد. یا اگر متعدد باشد، مثلا سه دختر باشد، تمام باقی مانده ترکه را بنا به فرض و رد، به ارث می‌‌برند.

و اگر کسانی‌که ترکه به آن‌ها بازگردانده می‌‌شود، بیش از یک صنف باشد، مانند دختران و خواهران همراه یکی از زن و شوهر؛ سهم مشخص زن یا شوهر با توجه به مخرج سهم وی از ترکه داده می‌‌شود و باقی ترکه برای اهل رد خواهد بود سپس مساله را برای اهل رد از اصل 6 حساب می‌‌کنیم.

مثال: چون وارثان همسر، مادر، برادرانِ مادری باشند، اصل مساله از 4 می‌‌باشد: سهم همسر یک‌‌چهارم (یک سهم) و باقی ترکه (سه سهم) برای مادر و برادرانِ مادری خواهد بود. و مساله‌‌ی رد، اصل آن از شش می‌‌باشد. بنابراین سهم مادر یک‌‌ششم (یک سهم) و سهم برادران مادری یک‌‌سوم (2 سهم) و مساله آن‌ها برمبنای رد از اصل (3=1+2) خواهد بود.

حالت دوم:

اگر به همراه اهل رد یکی از زن و شوهر نباشد. در این‌‌صورت سه حالت وجود دارد:

1- در صورتی ‌‌که رد متوجه یک نفر باشد، تمام ترکه بر مبنای فرض و رد به او داده می‌‌شود.

مثال: چون وارث یک دختر یا یک خواهر باشد، تمام ترکه بر مبنای فرض و رد برای او خواهد بود.

2- اگر رد متوجه یک صنف باشد، اصل مساله برابر است با تعداد آن‌ها همچون عصبه.

مثال: چون وارثان دو دختر یا 5 دخترِ پسر یا 4 خواهر حقیقی باشند، اصل مساله از جمع تعداد آن‌ها می‌‌باشد، مانند عصبه.

3- اگر رد متوجه بیش از یک صنف باشد مانند مادربزرگ‌‌ها به همراه خواهران و از این قبیل؛ اصل مساله از 6 خواهد بود و سهم هریک مشخص می‌‌شود، گویا در مساله رد وجود ندارد. سپس سهام همه‌‌ی آن‌ها جمع می‌‌شود و حاصل آن، اصل مساله رد قرار می‌‌گیرد مانند عول؛ و اگر نیازی به تصحیح داشته باشد تصحیح می‌‌شود.

8- میراث ذوی‌‌الارحام

ذوی‌‌الارحام: عبارت است از هر خویشاوندی که نه جزء اهل فرض است و نه از عصبه می‌‌باشد.

شروط ارث ذوی‌‌الارحام

ذوی‌‌الارحام به دو شرط ارث می‌‌برند: عدم وجود اهل فروض جز زن و شوهر؛ عدم وجود عصبه.

الله متعال می‌‌فرماید: ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلَىٰ بِبَعۡضٖ فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عَلِیمُۢ٧٥ [الأنفال: 75] «و خویشاوندان در کتاب الله نسبت به یکدیگر سزاوارترند و همانا الله به همه چیز داناست».

کیفیت ارث بردن ذوی‌‌الارحام

هرکس از طریق یک زن به مرده وصل شود، ارث نمی‌‌برد مانند پدرِ مادر و پسرِ دختر؛ اما از ذوی‌‌الارحام می‌‌باشد و جهات ذوی‌‌الارحام سه جهت می‌‌باشد: بنوت، ابوت، امومة (مادری).

میراث ذوی‌‌الارحام بر مبنای تنزیل است. با این توضیح که هریک از ذوی‌‌الارحام به جای کسی می‌‌نشیند که به وسیله‌‌ی او به مرده می‌‌رسد یعنی اصل خود؛ و ارث او را می‌‌برد.

1- فرزندان دختر و فرزندان دخترِ پسر همچون مادران خود یعنی دختر خواهند بود. و ارث او را می‌‌برند.

2- دخترانِ برادر و دخترانِ پسران‌‌شان به منزله‌‌ی پدران‌‌شان یعنی همان برادر مرده می‌‌باشند؛ و فرزندان برادران و خواهرانی مادری به منزله‌‌ی برادران و خواهران مادری می‌‌باشند. و فرزندان برادران به منزله‌‌ی مادران‌‌شان می‌‌باشند که همان خواهران مرده هستند.

3- دایی‌‌ها و خاله‌‌ها و پدرِ مادر به منزله‌‌ی مادر هستند.

4- عمه‌‌ها و عموی مادری به منزله پدر هستند.

5- مادربزرگ‌‌هایی که از جهت مادر یا پدر مانند مادرِ پدرِ مادر و مادرِ پدرِ پدربزرگ، به ترتیب به منزله‌‌ی مادربزرگِ مادری و مادربزرگِ پدری می‌‌باشند.

6- پدرپزرگ‌‌هایی از جهت پدر یا مادر مانند پدرِ مادرِ مادر و پدرِ مادرِ پدر، به ترتیب به منزله مادر و مادرِ پدر می‌‌باشند.

7- هریک از این اصناف به منزله‌‌ی کسی است که به وسیله‌‌ی او به مرده وصل می‌‌شود. مانند عمه‌‌ی عمه و خاله‌‌ی خاله و ... .

9- میراث حمل (جنین)

حمل: همان جنین در شکم مادر می‌‌باشد.

چه زمانی جنین ارث می‌‌برد:

زمانی که جنین گریه کند و هنگام مرگ مورث در رحم موجود باشد ولو اینکه نطفه باشد، ارث می‌‌برد.

از ابوهریره روایت است که رسول الله فرمود: «هیچ فرزندی از فرزندان آدم نیست مگر اینکه شیطان او را به هنگام ولادت لمس می‌‌کند، نوزاد در اثر لمس شیطان جیغ می‌‌کشد، البته مریم و فرزندش از این قانون مستثنی هستند».[5]

مساله:

چون در میان وارثان جنین باشد، دو حالت موجود است:

1- وارثان صبر می‌‌کنند تا جنین متولد شود و وضعیت مذکر و مونث بودنش مشخص شود، سپس ترکه را تقسیم می‌‌کنند.

2- وارثان قبل از ولادت جنین خواهان تقسیم میراث هستند، در این‌‌صورت مقداری بیش از سهم ارث دو پسر یا دو دختر تا تولد جنین، از ترکه برداشته می‌‌شود و چون متولد شد، حق وی از ترکه پرداخت می‌‌شود و مابقی آن که حق باقی ورثه است میان آن‌ها تقسیم می‌‌شود.

و کسانی‌که جنین مانع ارث بردن آن‌ها نمی‌‌شوند، سهم ارث‌‌شان را دریافت می‌‌کنند مانند مادربزرگ.

و کسی‌که با تولد جنین سهمش ناقص می‌‌شود، کم‌‌ترین مقدار سهمش را دریافت می‌کند مانند همسر و مادر؛

و کسی‌که با تولد جنین سهمی به او نمی‌‌رسد، چیزی از ارث به او داده نمی‌‌شود مانند برادران مرده؛ و سهم جنین به جای خود باقی است تا اینکه متولد شده و وضعیتش مشخص شود.

به عنوان مثال:

اگر وارثان شامل زن حامله، مادربزرگ و برادر تنی باشند، اصل مساله از 24 می‌‌باشد. در این‌‌صورت سهم مادربزرگ یک‌‌ششم می‌‌باشد چه جنین مذکر باشد یا مونث یا اینکه مرده متولد شود.

و سهم مادر جنین در صورت زنده به‌‌ دنیا آمدن جنین یک‌‌هشتم و چون مرده به‌‌ دنیا بیاید، یک‌‌چهارم خواهد بود که قبل از روشن شدن وضعیت جنین یک‌‌هشتم به او داده می‌‌شود.

و اگر جنین مذکر متولد شود، برادر تنی سهمی نخواهد داشت و اگر مونث متولد شود، پس از سهم جنین، باقی ترکه را به ارث می‌‌برد. و اگر جنین مرده به ‌‌دنیا بیاید باقی ارث سهم او خواهد بود. بنابراین میراث برادر تنی به او داده نمی‌‌شود تا اینکه جنین متولد شود.

10- میراث خنثی مشکل

خنثی مشکل: کسی است که هم آلت تناسلی مرد و هم آلت تناسلی زن دارد؛ و مرد و زن بودن وی مشخص نیست.

نشانه‌‌های شناخت وضعیت خنثی

وضعیت خنثی با امور و نشانه‌‌هایی مشخص می‌‌شود؛ ادرار یا منی از یکی از دو آلت؛ پس اگر از هردو ادرار کرد، در تشخیص هویت وی آلتی معتبر است که زودتر از آن ادرار کند. و اگر هم‌‌زمان از هردو ادرار کند، آلتی معتبر است که بیش‌تر از آن ادرار کند.

در آوردن ریش، حیض، حامله شدن، برآمدن پستان‌‌ها، آمدن شیر از پستان‌‌ها و ... .

میراث خنثی مشکل

خنثی مشکل دو حالت دارد:

1- اگر وضعیت وی مشخص نشود، نصف میراث مذکر و نصف میراث مونث ارث می‌‌برد و این در صورتی است که در هردو حالت که پسر فرض شود یا دختر، سهم ارث وی با دیگری متفاوت می‌‌باشد.

2- اگر احتمال روشن شدن وضعیت خنثی وجود داشته باشد، تا مشخص شدن وضعیت وی وارثان صبر می‌‌کنند. اگر صبر نکردند و خواهان تقسیم میراث شدند هریک از وارثان بنا به کم‌‌ترین مقدار سهم‌‌شان از ترکه دریافت می‌‌کنند و مابقی ترکه تا روشن شدن وضعیت خنثی مشکل تقسیم نمی‌‌شود.

بنابراین تقسیم میراث با تصور مذکر بودن وی محاسبه می‌‌شود سپس با تصور مونث بودن وی نیز محاسبه می‌‌گردد؛ و به هریک از وارثان و خنثی کم‌‌ترین سهم‌‌شان داده می‌‌شود. و باقی ماترک تقسیم نمی‌‌شود تا اینکه وضعیت خنثی روشن شود.

تقسیم میراث خنثی مشکل

مثال: چون وارثان پسر، دختر، فرزند خنثی کوچک باشد، در صورت مذکر شمردن خنثی اصل مساله از 5 می‌‌باشد: برای پسر 2 سهم، برای دختر یک سهم و برای خنثی 2 سهم می‌‌باشد.

و در صورت مونث شمردن خنثی، اصل مساله از 4 خواهد بود، پسر 2 سهم، دختر یک سهم و خنثی نیز یک سهم.

کم‌‌ترین مقدار نسبت به پسر و دختر زمانی است که خنثی مذکر فرض شود. بنابراین با تصور مذکر بودن خنثی سهم هریک از پسر و دختر را به او می‌‌دهیم و چون حداقل ارث در حق خنثی زمانی است که مونث تصور شود. مقدار یک سهم با تصور دختر بودنش به وی داده می‌‌شود. و باقی ترکه تا روشن شدن وضعیت خنثی تقسیم نمی‌‌شود.

11- میراث مفقود

مفقود: عبارت است از کسی‌که هیچ اطلاعی در مورد او و زنده یا مرده بودنش در دست نیست.

احکام مفقود

مفقود دو حالت دارد: مرگ و حیات؛ و هر حالت احکام خاص خود را داراست:

احکام مربوط به همسرش، احکام مربوط به ارث بردن وی از دیگران، احکام مربوط به ارث بردن دیگران از او، احکام مربوط به ارث بردن دیگران به همراه او.

اگر احتمال ترجیح هیچ‌یک از دو حالت زنده یا مرده بودن مفقود بر دیگری نباشد، به ناچار قاضی مدتی را برای جستجوی وی معین می‌کند و این مدت به اجتهاد قاضی برمی‌‌گردد و بستگی به مصلحت یا ضرر موجود دارد.

احوال مفقود

مفقود دو حالت دارد:

1- درصورتی‌‌که مفقود مونث باشد و مدتی که قاضی برای جستجوی وی تعیین کرده به پایان برسد و وضعیت وی مشخص نشود، به مرگ وی حکم می‌‌شود و اموالش و اموال مورثش که برای او توقیف شده است، میان ورثه‌‌ای تقسیم می‌‌شود که هنگام حکم قاضی به مرگ مفقود، زنده باشند نه ورثه‌‌ای که در مدت مشخص شده از سوی قاضی مرده باشند.

2- اگر مفقود وارث باشد و مزاحمی از میان سایر وارثان نداشته باشد، تا روشن شدن وضعیت وی یا به پایان رسیدن مدت مشخص شده از سوی قاضی، سهم وی توقیف می‌‌شود و اگر مزاحمی از میان ورثه داشته باشد و خواهان تقسیم میراث باشد، کم‌‌ترین مقدار سهم ورثه به آن‌ها داده می‌‌شود و باقی ترکه تا روشن شدن وضعیت مفقود تقسیم نمی‌‌شود؛ پس اگر زنده بوده که سهمش را دریافت می‌‌کند، وگرنه سهم وی به خانواده‌‌اش داده می‌‌شود.

در تقسیم میراث مفقود، یک‌‌بار با فرض زنده بودن وی میراث وارثان محاسبه می‌شود و یک‌‌بار بر فرض مرده بودنش؛

کسانی‌که در هردو حالت ارث می‌‌برند و ارث‌‌شان در هربار متفاوت است، کم‌‌ترین مقدار سهم را دریافت می‌‌کنند و هرکس در دو حالت به‌‌ طور مساوی ارث می‌‌برد، سهمش را به‌‌طور کامل دریافت می‌‌کند. و کسی‌که فقط در یکی از دو حالت ارث می‌برد، چیزی از ارث دریافت نمی‌کند و باقی مانده ترکه تقسیم نمی‌‌شود تا اینکه وضعیت مفقود مشخص شود.

به عنوان مثال:

اگر وارثان، همسر، مادربزرگ، عمو و پسر مفقود باشند، اصل مساله از 24 می‌‌باشد.

سهم همسر یک‌‌هشتم (سه سهم) با فرض کم‌‌ترین مقدار سهم می‌‌باشد. سهم مادربزرگ یک‌‌ششم (چهار سهم) زیرا مفقود از سهم وی نمی‌‌کاهد. و به عمو سهمی داده نمی‌‌شود زیرا در صورت زنده بودن مفقود مانع ارث بردن وی می‌‌شود. و باقی ترکه تقسیم نمی‌‌شود تا اینکه وضعیت مفقود مشخص شود. پس اگر مفقود زنده بود، سهمش را دریافت می‌کند و اگر مفقود بعد از مرگ مورثش فوت شده باشد یا به مرگ وی حکم شده باشد، اموال وی را میان ورثه‌‌اش تقسیم می‌‌کنیم. و اگر قبل از مرگ مورثش مرده باشد یا به مرگ وی حکم شده باشد، سهمی نخواهد داشت و باقی ترکه میان بقیه ورثه تقسیم می‌‌شود.

12- میراث کسی‌که غرق شده یا زیر آوار مانده و امثال آن‌ها

منظور هر تعداد افرادی است که از یکدیگر ارث می‌‌برند و باهم در حادثه‌‌ای می‌میرند. حادثه‌‌ای چون غرق شدن، سوختن، جنگ، کسانی‌که زیر آوار ماندن، تصادف و ... .

احوال کسانی‌که غرق شدند یا زیر آوار ماندند و امثال آن‌ها

کسانی‌که چنین وضعیتی دارند، 5 حالت دارند:

1-  در صورتی ‌‌که مشخص شود چه کسی دیرتر از دیگری مرده است. کسی‌که دیرتر مرده از آنکه زودتر مرده ارث می‌‌برد. اما عکس این مساله صادق نیست.

2-  درصورتی‌‌که مشخص شود همگی باهم مرده‌‌اند، هیچ‌یک از دیگری ارث نمی‌‌برد.

3-  درصورتی‌‌که کیفیت مردن آن‌ها مشخص نباشد، از این جهت که آیا در زمان‌‌های مختلف مرده‌‌اند یا اینکه همگی باهم مرده‌‌اند؛ در این‌‌صورت از یکدیگر ارث نمی‌‌برند.

4-  درصورتی‌‌که مشخص باشد که به ترتیب مرده‌‌اند، اما مشخص نباشد کدام‌یک دیرتر مرده است، هیچ‌یک از هم ارث نمی‌‌برند.

5-  در صورتی‌‌ که مشخص باشد چه کسانی دیرتر مرده‌‌اند سپس فراموش شوند، هیچ‌یک از آن‌ها از هم ارث نمی‌‌برند.

در چهار حالت اخیر هیچ‌یک از این افراد از هم ارث نمی‌‌برند. بنابراین مال هریک از آن‌ها فقط بین ورثه‌‌اش که زنده‌‌اند تقسیم می‌‌شود و نه ورثه‌‌ای که به همراه وی مرده‌اند.

مثال:

چون دو برادر و مادر، در حادثه‌‌ای همه با هم بمیرند. و از برادر اول، همسر، دختر و پسری بماند. از برادر دوم همسر و پسری بماند. و از مادر، دختر، دخترِ پسر و عمویی بماند. مال هریک از آن‌ها (دو برادر و مادر) فقط بین ورثه‌‌ی خودش که زنده‌‌اند تقسیم می‌‌شود.

در مساله اول (برادر اول) اصل مساله از 8 می‌‌باشد. سهم همسرش یک‌‌هشتم (یک سهم) و باقی ترکه بنا بر تعصیب برای پسر و دختر خواهد بود: سهم خواهر نصف برادر.

در مساله‌‌ی دوم (برادر دوم) اصل مساله از 8 می‌‌باشد. سهم همسرش یک‌‌هشتم (یک سهم) و باقی ترکه بنا به تعصیب برای پسر خواهد بود. (7 سهم)

در مساله‌‌ی سوم (مادر) اصل مساله از 6 می‌‌باشد. سهم دخترش یک‌‌دوم (3 سهم) سهم دخترِ پسر یک‌‌ششم (یک سهم) و سهم عمو باقی ترکه بنا بر تعصیب می‌‌باشد. (2 سهم)

13- میراث قاتل

قاتل: کسی‌که مورثش را به ناحق کشته است.

حکم میراث قاتل

قاتل دو حالت دارد:

1- چون کسی به تنهایی مورثش را بکشد یا در قتل وی به صورت مستقیم شرکت داشته باشد یا سبب قتل وی به ناحق باشد، از وی ارث نمی‌‌برد.

قتل به ناحق عبارت است از: قتلی که قصاص یا دیه یا کفاره به دنبال داشته باشد مانند قتل عمد، شبه عمد، خطا و قتل‌‌هایی که در حکم قتل خطا می‌‌باشند. مانند قتل با سبب و قتل کودک و کسی‌که خوابیده و مجنون باشد.

بنابراین کسی‌که عمدا دیگری را به قتل رسانده باشد، از مقتول ارث نمی‌‌برد. و سبب عدم ارث وی شتاب کردن در به دست آوردن میراث می‌‌باشد و هرکس در امری قبل از فرا رسیدن زمانش عجله کند، از آن محروم می‌‌شود.

و اگر قتل غیر عمد باشد، همچنین بر مبنای سد ذرائع در راستای حمایت از جان افراد، از ارث منع می‌‌شود. تا اینکه طمع در کسب مال دیگری سبب ریختن خونش نشود.

2- اگر قتل دیگری بر مبنای قصاص یا حد یا دفاع از جان و از این قبیل باشد، وی از ارث محروم نمی‌‌شود.

میراث مرتد و کسی‌که گم شده

1- نه کسی از مرتد ارث می‌‌برد و نه مرتد از مسلمان. و اگر شخصی بر ارتداد بمیرد اموال وی در اختیار بیت‌‌المال مسلمانان قرار می‌‌گیرد.

2- کسی‌که گمشده، اگر پس از خود ورثه‌‌ای نداشته باشد، میراث و دیه‌‌ی وی در اختیار بیت‌‌المال مسلمانان قرار می‌‌گیرد.

14- میراث غیر مسلمانان

ارث بردن مسلمان از کافر

نه مسلمان از کافر ارث می‌‌برد و نه کافر از مسلمان؛ زیرااختلاف در دین دارند. از اسامه بن زید روایت است که رسول الله فرمود: «نه مسلمان از کافر ارث می‌‌برد و نه کافر از مسلمان».[6]

میراث غیر مسلمان

1- کفاری که دین مشترک دارند از یکدیگر ارث می‌‌برند. کفار شامل ادیان مختلفی هستند. یهود دینی، نصاری دینی و مجوس دینی جدا از یکدیگر می‌‌باشند.

یهودی از نصرانی ارث نمی‌‌برد؛ و همچنین در مورد ادیان دیگر چنین است که افراد از ادیان مختلف از هم ارث نمی‌‌برند. و آنان که در دین مشترک هستند، ارث‌‌شان چنان بین هم تقسیم می‌‌شود که ارث میان مسلمانان تقسیم می‌‌شود.

میراث کسی‌که پدرش مشخص نیست

مانند فرزندِ زنا، فرزند مُلاعنه؛ در این‌‌صورت به دلیل عدم وجود نسبت شرعی بین این فرزند و پدرش توارثی میان آن‌ها نیست؛ بلکه توارث بین آن‌ها و مادران‌‌شان و خویشاوندان مادری‌‌شان می‌‌باشد. زیرانسب‌‌شان از جهت پدر منقطع می‌‌باشد و از جهت مادر ثابت است.

مثال:

1- چون وارثان مادر و پسر غیر شرعی باشند؛ ترکه بر مبنای فرض و رد برای مادر خواهد بود و پسر ارثی در ترکه ندارد.

2- چون فرزند زنا بمیرد و وارثان وی مادرش و پدرِ مادرش باشند؛ تمام ترکه برای مادر خواهد بود و پدر سهمی در ارث ندارد. زیراپدرِ مادرش، از ذوی‌‌الاحرام می‌‌باشد.

پروردگارا ما را در دین، فقیه و دانا بگردان و از منع حق دیگران یا دادن حق به کسانی‌که استحقاقش را ندارند، حفاظت کن.

15- میراث زن

اسلام زن را گرامی داشته و سهمی از میراث متناسب با شرایط وی برای او معین کرده است.

1- گاهی زن از مرد بیش‌تر ارث می‌‌برد و این در حالت‌‌هایی است که اصل مساله از ده بیش‌تر است.

مثلا در صورتی که وارثان دختر یا دو دختر همراه پدر باشند. پدرِ میت (پدربزرگ) یک‌‌ششم ارث می‌‌برد که سهم وی از سهم دختر یا دختران کم‌تر است.

2- گاهی زن ارث می‌‌برد درحالی‌‌که برخی از مردان ارث نمی‌‌برند. مثلا در صورتی که وارثان، برادران به همراه فرع مونث وارث باشند.

3- گاهی زن سهمی چون سهم مرد می‌‌برد. مثلا چون وارثان، خواهران و برادرانِ مادری باشند، به یک اندازه ارث می‌‌برند.

4- گاهی زن همچون سهم مرد یا کم‌تر از آن ارث می‌‌برند. مثلا چون وارثانِ مادر همراه پدر باشد، اگر فرزندان مذکر یا مونث همراه آن‌ها باشد، سهم هریک از مادر و پدر یک‌‌ششم می‌‌باشد. و اگر همراه آن‌ها در میان ورثه دختر باشد، سهم مادر یک‌‌ششم و سهم پدر یک‌‌ششم به همراه باقی ترکه بر مبنای عصبه بودن خواهد بود.

5- گاهی زن نصف مقداری که مرد ارث می‌‌برد در میراث سهم دارد که اغلب این حالت می‌‌باشد.

زن در پنج چیز نصف مرد حق دارد

در میراث، شهادت دادن، عقیقه، دیه و آزاد شدن (عتق)

حکمت بیش‌تر بودن سهم مرد نسبت به زن در میراث

اسلام مرد را ملزم به مسئولیت‌‌ها و وظایف مالی کرده است که زن چنان ملزم نشده است. مانند: مهریه، سکونت، نفقه همسر و فرزندان، دیه‌‌های بر مبنای عاقله؛

اما زن هیچ‌یک از این مسئولیت‌‌ها را ندارد.

و اینگونه اسلام با نسپردن این مسولیت‌‌ها به زن و مکلف کردن مرد به آن‌ها، زن را گرامی داشته و اغلب سهم زن نصف سهم مرد می‌‌باشد. نکته‌‌ی دیگر اینکه آنچه به زن داده می‌‌شود، به آن افزوده می‌‌شود اما مال مرد با تامین نفقه خود، همسر و فرزندانش کاسته می‌‌شود.

و این رعایت عدل و احسان بین مذکر و مونث است. و پروردگارت نسبت به بندگان ظالم نیست. و الله آگاه و با حکمت است.

1- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ [النساء: 34] «مردان بر زنان سرپرست و نگهبانند، به این دلیل که الله برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و (نیز) به خاطر  آنکه از اموال‌شان خرج می‌کنند».

2- الله متعال می‌‌فرماید: ﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ وَٱلۡإِحۡسَٰنِ وَإِیتَآیِٕ ذِی ٱلۡقُرۡبَىٰ وَیَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنکَرِ وَٱلۡبَغۡیِۚ یَعِظُکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٩٠ [النحل: 90] «در حقیقت، الله [شما را] به عدالت و نیکوکاری و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‌دهد و از فحشا و زشت‌کاری و سرکشی نهى مى‌کند. او شما را پند مى‌دهد؛ باشد که پند گیرید»‌‌.




[1]- متفق علیه؛ بخاری:6764؛ مسلم: 1614

[2]- متفق علیه؛ بخاری: 6732؛ مسلم: 1615

[3]- فرع وارث: عبارتند از کسانی‌که به میت منتسب هستند به این اعتبار که به وسیله‌‌ی او یا بصورت غیر مستقیم فرزندان او می‌‌باشند مانند: پسران و دختران و پسران و هرچه پایین‌‌تر رود و دختران پسر و هرچه پایین‌‌تر رود.

[4]- متفق علیه؛ بخاری: 6732؛ مسلم: 1615

[5]- متفق علیه؛ بخاری: 3431؛ مسلم: 2366؛ متن از بخاری است.

[6]- متفق علیه؛ بخاری: 6764؛ مسلم: 1614.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد