اقسام کفار: کفار به دو بخش تقسیم میشوند: اهل حرب، اهل عهد؛
اهل حرب کسانی هستند که بین ما و آنها جنگ است که پیشتر احکام آنها در مبحث جهاد در راه الله بیان شد.
اما کسانیکه اهل عهد و پیمان هستند، به سه بخش تقسیم میشوند، اهل ذمه؛ اهل امان؛ اهل هُدنه.
1- اهل ذمه: عبارتند از کفاری که در سرزمینهای اسلامی اقامت دارند. و به حضور آنها در سرزمینهای اسلامی در برابر پرداخت جزیه و پایبندی به احکام اسلام اجازه داده شده است.
2- اهل امان: عبارتند از کفاری که به سرزمینهای اسلامی میآیند بدون اینکه اقامت داشته باشند و قصدشان تجارت یا زیارت یا کار و... غیره است.
اسلام به این دسته از کفار عرضه میشود، اگر پذیرفتند که هیچ وگرنه بازگرداندن آنها به سرزمینشان واجب است.
3- اهل هُدنه: کفاری هستند که در سرزمین خودشان میباشند و با مسلمانان جهت عدم جنگ برای مدتی مشخص، پیمان بسته و صلح کردهاند.
اهل ذمه
اهل ذمه همان اهل کتاب، پیروان موسی و عیسی علیهماالسلام میباشند. اما تنها در مواردی خاص با مجوسیان همان رفتاری میشود که با اهل کتاب میشود. از مجوسیان جزیه گرفته شده و با زنانشان ازدواج نمیشود و ذبایحشان خورده نمیشود.
اما مشرکان هیچ عهد و پیمان و امانی نزد الله و رسولش و مومنان ندارند. مشرکی که در سرزمینهای اسلامی ساکن است، اسلام بروی عرضه میشود که یا اسلام میآورد و یا از سرزمینهای اسلام سفر میکند یا اینکه کشته میشود. زیرا اسلام به شرک و بت پرستی اجازه نمیدهد زیرا درآنها ظلم و تجاوز میباشد.
اما اهل کتاب در این سه مورد به ترتیب اختیار دارند: اسلام را بپذیرند یا جزیه پرداخت کنند و یا وارد جنگ شوند.
1- الله متعال میفرماید: ﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حَتَّىٰ یُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡیَةَ عَن یَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ٢٩﴾ [التوبة: 29] «با کسانی از اهل کتاب که نه به الله و نه به روز قیامت ایمان دارند و نه آنچه را الله و رسولش حرام کرده، حرام میدانند و نه دین حق را میپذیرند، بجنگید، تا زمانی که با ذلت و خواری به دست خویش جزیه بدهند».
2- الله متعال میفرماید: ﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ لِلَّهِۖ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَلَا عُدۡوَٰنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٩٣﴾ [البقرة: 193] «و با آنها جنگ کنید تا فتنه (شرک) باقی نماند و دین (خالصانه) از آن الله گردد. پس اگر دست برداشتند، تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست».
3- الله متعال میفرماید: ﴿لَا یَرۡقُبُونَ فِی مُؤۡمِنٍ إِلّٗا وَلَا ذِمَّةٗۚ وَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُعۡتَدُونَ١٠ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَإِخۡوَٰنُکُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡأٓیَٰتِ لِقَوۡمٖ یَعۡلَمُونَ١١﴾ [التوبة: 10-11] «درباره هیچ فرد مؤمنی خویشاوندی و پیمان را رعایت نمیکنند و آنان مردمی تجاوز کاراند. پس اگر توبه کنند و نماز را بر پا دارند و زکات را بدهند، برادران دینی شما هستند و ما آیات خود را برای گروهی که میدانند بیان میکنیم».
رهبر مسلمانان یا نایب وی مقدار جزیه را بر حسب سختگیری و آسانگیری از طلا یا نقره یا پول رایج یا دیگر چیزهای مباح مانند لباس و آهن و حیواناتی چون گاو و گوسفند و ... تعین میکند.
کودک، زن، برده، فقیر، مجنون، کور و راهب جزیه نمیپردازند.
و چون اهل ذمه جزیه یا خراج یا دیه یا بدهی خود را پرداخت کند، معتقد به تحریم آن نیستیم و نیز همچون شراب و خوک حرام نیستند و قبول کردن این موارد از آنها جایز است.
عهد و پیمان ذمه را امام یا نایب وی منعقد میکند و چون اهل ذمه جزیه بپردازند، قبول کردن آن بر ما واجب است و در اینصورت جنگیدن با آنها حرام است و اگر کسی از آنها اسلام آورد، پرداخت جزیه از عهدهی وی ساقط میشود. و به هنگام دریافت جزیه از آنها، قدرت خود را به آنها نشان میدهیم و جزیه را در حالی از ایشان دریافت میکنیم که خوار و زبون هستند.
عیادت، شرکت در تعزیه و نیکی کردن به اهل ذمه جهت جلب قلوب و امید اسلام آوردن آنها امری جایز است اما نشاندن آنها در صدر مجالس و برخاستن به احترام آنها و سلام کردن به آنها جایز نیست و اگر سلام کردند پاسخ دادن سلام با این کلمات (و علیکم) واجب است.
و تبریک گفتن به آنها در عیدشان جایز نیست اما تبریک گفتن به آنها در اموری چون ازدواج و... جایز است.
اهل ذمه از کنیسه ساختن و معابد منع میشوند زیرا محل شرک میباشند. و نیز از اظهار شراب و خوک و ناقوس و بلند خواندن کتابشان و از اینکه خانهای بلندتر از خانهی مسلمانان بسازند و از مواردی این چنینی منع میشوند.
1- الله متعال میفرماید: ﴿قَٰتِلُواْ ٱلَّذِینَ لَا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَلَا بِٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَلَا یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَلَا یَدِینُونَ دِینَ ٱلۡحَقِّ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ حَتَّىٰ یُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡیَةَ عَن یَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ٢٩﴾ [التوبة: 29] «با کسانی از اهل کتاب که نه به الله و نه به روز قیامت ایمان دارند و نه آنچه را الله و رسولش حرام کرده، حرام میدانند و نه دین حق را میپذیرند، بجنگید، تا زمانی که با ذلت و خواری به دست خویش جزیه بدهند».
2- الله متعال میفرماید: ﴿لَّا یَنۡهَىٰکُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِینَ لَمۡ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِی ٱلدِّینِ وَلَمۡ یُخۡرِجُوکُم مِّن دِیَٰرِکُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَیۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِینَ٨﴾ [الممتحنة: 8] «الله شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانیکه در (امر) دین با شما نجنگیدهاند و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، نهی نمیکند؛ بیگمان الله عدالت پیشگان را دوست دارد».
فضل کسانی از اهل کتاب که مسلمان میشوند
از ابوموسی روایت است که رسول الله فرمود: «سه شخصاند که نزد الله دو اجر دارند: اهل کتابی که به پیامبرش و به محمد ایمان بیاورد؛ غلامی که حق الله و صاحبش را ادا کند؛ مردی که کنیزش را خوب تربیت کند و به او علم و دانش بیاموزد؛ سپس او را آزاد نموده و با وی ازدواج کند. هریک از اینها دوپاداش دارد».[1]
قضاوت در میان اهل ذمه بر مبنای احکام اسلامی میباشد.
بر رهبر و امام مسلمانان واجب است که در جان و مال و آبروی اهل ذمه بر مبنای احکام اسلامی قضاوت کند. و بر آنها حدود مواردی که معتقد به تحریم آن هستند مانند زنا، اقامه کند. اما در برابر مواردی که معتقد به حلال بودن آنها هستند مانند شراب و خوک، مجازات نمیشوند اما از اظهار این امور منع میشوند.
الله متعال میفرماید: ﴿وَأَنِ ٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن یَفۡتِنُوکَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَیۡکَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُصِیبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ٤٩ أَفَحُکۡمَ ٱلۡجَٰهِلِیَّةِ یَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُکۡمٗا لِّقَوۡمٖ یُوقِنُونَ٥٠﴾ [المائدة: 49-50] «و در میان آنها (= یهود) بر اساس آنچه الله (در قرآن) نازل کرده حکم کن و از هوسهای آنان پیروی مکن و از آنان بر حذر باش، مبادا تو را از بعضی از چیزهایی که الله بر تو نازل کرده منحرف کنند و اگر آنها (از حکم تو) روی گردانند، پس بدان که الله میخواهد آنان را به (خاطر) پارهای از گناهانشان مجازات کند و بیگمان بسیاری از مردم نافرمانند. آیا آنها حکم جاهلیت را میخواهند؟! چه کسی برای گروهی که یقین دارند بهتر از الله حکم میکند؟!».
متمایز بودن اهل ذمه از مسلمانان
اهل ذمه ملزم میشوند که در حیات و مرگ با مسلمانان متفاوت باشند تا اینکه مردم به آنها فریفته نشوند. بنابراین از لباسها و مرکبهایی استفاده میکنند که از پایینترین کیفیت برخوردار باشند تا در جامعهی اسلامی از مسلمانان متمایز باشند. و چون امید اسلام آوردنشان باشد وارد شدن آنها به مساجد جز مسجدالحرام جایز است. زیرا ورود مشرک به مسجدالحرام حرام است. و چون بمیرند در قبرستان مسلمانان دفع نمیشوند بلکه در قبرستانهای مخصوص به خود دفن میشوند.
چه زمانی عهد و پیمان ذمی نقض میشود؟
1- عهد و پیمان ذمی نقض شده و خون و مالش حلال میشود، زمانی که از پرداخت جزیه سر باز زند، یا به احکام اسلام پایبند نباشد یا اینکه در حق و حقوق مسلمانان با قتل یا زنا یا راهزنی یا جاسوسی از مسلمانان تجاوز کند. یا اینکه از الله یا رسولش یا کتابش یا شریعتش به بدی یاد کند.
2- چون عهد و پیمان ذمی با یکی از این موارد نقض شود، محارب محسوب میشود و امام و رهبر مسلمانان اختیار دارد که او را بکشد یا برده کند یا بدون هیچ مجازاتی بر وی منت گذارد و وی را رها کند یا از او فدیه بگیرد؛ و این بر حسب مصلحت و دفع مفسده میباشد.
الله متعال میفرماید: ﴿وَإِن نَّکَثُوٓاْ أَیۡمَٰنَهُم مِّنۢ بَعۡدِ عَهۡدِهِمۡ وَطَعَنُواْ فِی دِینِکُمۡ فَقَٰتِلُوٓاْ أَئِمَّةَ ٱلۡکُفۡرِ إِنَّهُمۡ لَآ أَیۡمَٰنَ لَهُمۡ لَعَلَّهُمۡ یَنتَهُونَ١٢﴾ [التوبة: 12] «و اگر سوگند (و پیمانهای) خود را پس از عهد (و پیمان) خویش شکستند و در دین شما طعن زدند، پس با پیشوایان کفر جنگ کنید، زیرا آنها عهد (و پیمانی) ندارند، باشد که (از کردار خود) دست بر دارند».
عبارت است از امان دادن به کفاری که برای مدتی مشخص با اهداف تجاری و ... به سرزمینهای اسلامی وارد میشوند و قصد اقامت ندارند تا اینکه برگردند.
امان دادن کافر برای مدتی مشخص تا اینکه تجارت کند یا کلام الله را بشنود و بازگردد، از طرف هر مسلمان بالغ، عاقل، مختار، مادامی که ضرر و زیانی به دنبال نداشته باشد، جایز است. و انعقاد عقد امان از سوی امام و رهبر مسلمانان با تمام مشرکان جایز است. و چون کافری امان داده شد، کشتن و اسارت و هرگونه اذیت و آزار وی حرام است.
الله متعال میفرماید: ﴿وَإِنۡ أَحَدٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ٱسۡتَجَارَکَ فَأَجِرۡهُ حَتَّىٰ یَسۡمَعَ کَلَٰمَ ٱللَّهِ ثُمَّ أَبۡلِغۡهُ مَأۡمَنَهُۥۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ قَوۡمٞ لَّا یَعۡلَمُونَ٦﴾ [التوبة: 6] «و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پس اورا پناه بده تا سخن الله را بشنود، سپس اورا به محل امنش برسان، این بدان سبب است که آنها گروهیاند که نمیدانند».
حکم ماندن کفار در جزیرةالعرب
1- حدود جزیرةالعرب
از غرب: دریای سرخ.
از شرق: خلیج عربی.
از شمال: انتهای دریای سرخ از شمال و بخشی که پایان آن از شرق روبهروی ارتفاعات شام و عراق میباشد. اما عراق و سوریه و اردن جزء آن نیست.
از جنوب: دریای غرب.
2- اجازه دادن به یهود و نصاری و سایر کفار برای سکونت در جزیرةالعرب جایز نیست اما با وجود ضرورت جهت انجام کار جایز میباشد به شرط اینکه از شر آنها در امان باشیم.
1- از ابن عباس روایت است که رسول الله فرمود: «مشرکان را از جزیرةالعرب بیرون کنید».[2]
2- و از عمر بن خطاب روایت است که شنیدم رسول الله فرمود: «یهود و نصاری را از جزیرةالعرب بیرون میکنم تا جز مسلمانان کسی در آن باقی نماند».[3]
موارد شدن کافر به مسجد
1- برای کفار جایز نیست که به حرم مکه وارد شوند.
الله متعال میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِکُونَ نَجَسٞ فَلَا یَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ وَإِنۡ خِفۡتُمۡ عَیۡلَةٗ فَسَوۡفَ یُغۡنِیکُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦٓ إِن شَآءَۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٞ٢٨﴾ [التوبة: 28] «ای کسانیکه ایمان آوردهاید، بیگمان مشرکان پلیداند، پس نباید بعد از اِمسال، به مسجد الحرام نزدیک شوند و اگر از فقر (و تنگدستی) میترسید، پس هرگاه الله بخواهد شما را از فضل خود بینیازتان میسازد، بیگمان الله دانای حکیم است».
2- برای کفار جایز نیست وارد مساجدی شوند که خارج از محدودهی حرم میباشند مگر با اجازهی مسلمان به منظور نیاز یا مصلحت دینی یا دنیوی.
از ابوهریره روایت است که: رسول الله سوارانی به سوی نجد فرستاد و آنان مردی را از طایفهی بنیحنیفه که به او ثمامه بن اثال میگفتند، همراه خود آوردند و او را به یکی از ستونهای مسجد بستند. چون رسول الله نزد وی آمد، فرمود: ثمامه را آزاد کنید. ثمامه پس از آزاد شدن به نخلستانی که نزدیک مسجد بود، رفته و غسل کرد و سپس وارد مسجد شد و گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ».[4]
گناه کسیکه معاهدی را بکشد که هیچ جرمی مرتکب نشده است
بر هر مسلمانی حرام است که معاهدی را بدون ارتکاب جرم بکشد. از عبدالله بن عمرو روایت است که رسول الله فرمود: «هرکس معاهدی را بکشد، بوی بهشت به مشامش نمیرسد. گفتنی است که بوی بهشت از مسافت چهل سال راه به مشام میرسد».[5]
مساجد خانههای ایمان و توحید میباشند و کنیسهها و کلیساها خانههای شرک و کفری هستند که در آنها غیرالله عبادت میشود. و زمین با تمام وسعت آن برای الله ﻷ میباشد.
الله متعال به ساختن مسجد و عبادت در آن تنها برای او تعالی دستور داده است و از هرآنچه غیرالله در آن عبادت میشود، نهی کرده است. بنابراین ساختن معابد کفر و شرک در هر مکانی که باشد، حرام است. زیرا در ساختن آنها درواقع اعتراف به باطل و پذیرفتن آن و اظهار شعایر کفر و همکاری در گناه و تجاوز، فریب دادن مردم، خشم الله و فتنه نهفته است.
الله متعال میفرماید: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ وَلَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡإِثۡمِ وَٱلۡعُدۡوَٰنِۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [المائدة: 2] «و در نیکوکارى و پرهیزگاری به یکدیگر یاری رسانید و در گناه و تجاوز دستیار هم نشوید و از الله پروا کنید [زیرا] بیتردید، الله سختکیفر است».
الله متعال میفرماید: ﴿وَمَن یَبۡتَغِ غَیۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِینٗا فَلَن یُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ٨٥﴾ [آل عمران: 85] «و هرکس دینی غیر از اسلام برگزیند، هرگز از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران است».
عبارتند از کفاری که امام و رهبر مسلمانان با موضوعیت عدم جنگ تا مدتی مشخص با آنها عهد و پیمان بسته است.
عبارت است از عهد و پیمان امام یا نایب وی بر ترک جنگ با دشمن برای مدتی مشخص - هرچند طولانی شود- به اندازهی نیاز.
چون امام و رهبر مسلمانان با کفار عقد هدنه برقرار نمود، التزام به آن لازم است. و این عقد جهت مصلحت جایز میباشد. زیرا به تاخیر انداختن جهاد به دلیل عذری چون ضعف مسلمانان هرچند با پرداخت مالی از سوی ما باشد، جایز است. و بستن این عقد در برابر عوض یا بدون آن جایز میباشد.
و کفاری که با آنها عقد هدنه بسته شده، در برابر جنایتی که در حق مسلمان مرتکب شوند، مواخذه میشوند. چه این جنایت از نوع مالی باشد، یا قصاص و شلاق به دنبال داشته باشد.
الله متعال میفرماید: ﴿یَٰدَاوُۥدُ إِنَّا جَعَلۡنَٰکَ خَلِیفَةٗ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَٱحۡکُم بَیۡنَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ ٱلۡهَوَىٰ فَیُضِلَّکَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِ لَهُمۡ عَذَابٞ شَدِیدُۢ بِمَا نَسُواْ یَوۡمَ ٱلۡحِسَابِ٢٦﴾ [ص: 26]«ای داوود! ما تو را در زمین خلیفه (= فرمانروا) قرار دادیم، پس به حق در میان مردم داوری کن و از هوای (نفس) پیروی نکن که تو را از راه الله گمراه میکند، بیگمان کسانیکه از راه الله گمراه میشوند، به خاطر آنکه روز حساب را فراموش کردند، عذاب شدیدی (در پیش) دارند».
وفای به عهد و پیمان در برابر دشمن واجب است و نقض آن جایز نیست مگر زمانی که دشمن عهد و پیمان بسته شده را نقض کند یا اینکه با ما رفتاری صادقانه نداشته باشند یا ترس خیانت از سوی آنها وجود داشته باشد؛ در این شرایط عهد و پیمان نقض شده و ادامه دادن به آن بر ما لازم نیست.
و چون ترس خیانت کفار بود، میتوانیم بعد از اعلام نقض عهد و پیمان با آنها وارد جنگ شویم.
1- الله متعال میفرماید: ﴿وَأَوۡفُواْ بِٱلۡعَهۡدِۖ إِنَّ ٱلۡعَهۡدَ کَانَ مَسُۡٔولٗا﴾ [الإسراء: 34] «و به عهد (خویش) وفا کنید، بیگمان از عهد سؤال میشود».
2- الله متعال میفرماید: ﴿وَأَذَٰنٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلنَّاسِ یَوۡمَ ٱلۡحَجِّ ٱلۡأَکۡبَرِ أَنَّ ٱللَّهَ بَرِیٓءٞ مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ وَرَسُولُهُۥۚ فَإِن تُبۡتُمۡ فَهُوَ خَیۡرٞ لَّکُمۡۖ وَإِن تَوَلَّیۡتُمۡ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّکُمۡ غَیۡرُ مُعۡجِزِی ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ٣ إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ ثُمَّ لَمۡ یَنقُصُوکُمۡ شَیۡٔٗا وَلَمۡ یُظَٰهِرُواْ عَلَیۡکُمۡ أَحَدٗا فَأَتِمُّوٓاْ إِلَیۡهِمۡ عَهۡدَهُمۡ إِلَىٰ مُدَّتِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ٤﴾ [التوبة: 3-4] «و (این) اعلامی است از جانب الله و پیامبرش به مردم، در روز حج اکبر (= روز عید قربان) که: الله و پیامبرش از مشرکان بیزارند، پس اگر توبه کنید، برای شما بهتراست و اگر روی بگردانید (و سرپیچی کنید) پس بدانید که شما نمیتوانید الله را ناتوان سازید و کسانیکه کافر شدند به عذاب دردناکی بشارت ده!. مگر کسانی از مشرکان که با آنها پیمان بستهاید، آنگاه آنها چیزی (از آن در حق شما) فرو گذار نکردند و کسی را بر (علیه) شما یاری ندادند، پس پیمان آنها را تا مدت (پیمان)شان به آخر (و اتمام) برسانید، همانا الله پرهیزگاران را دوست دارد».
3- الله متعال میفرماید: ﴿کَیۡفَ یَکُونُ لِلۡمُشۡرِکِینَ عَهۡدٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِۦٓ إِلَّا ٱلَّذِینَ عَٰهَدتُّمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۖ فَمَا ٱسۡتَقَٰمُواْ لَکُمۡ فَٱسۡتَقِیمُواْ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ یُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِینَ٧﴾ [التوبة: 7] «چگونه برای مشرکان نزد الله و نزد رسولش (عهد و) پیمانی خواهد بود، مگر کسانیکه نزد مسجدالحرام با آنها پیمان بستید، تا زمانی که (برپیمانشان) وفادار ماندند، شما نیز (بر سرپیمانتان) وفادار باشید، بیگمان الله پرهیزگاران را دوست دارد».
4- الله متعال میفرماید: ﴿وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوۡمٍ خِیَانَةٗ فَٱنۢبِذۡ إِلَیۡهِمۡ عَلَىٰ سَوَآءٍۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡخَآئِنِینَ٥٨﴾ [الأنفال: 58] «و اگر از خیانت قومی بیم داشتی؛ منصفانه (پیمانشان را) به سوی آنان بیانداز (و فسخ پیمانشان را برای همگان اعلان کن)، به راستی که الله خائنان را دوست نمیدارد».
حالتهایی که در آنها عقد هُدنه واجب میشود
عقد هدنه در دو حالت واجب میگردد:
1- زمانی که دشمن خواهان آن باشد، خواستهی آنها را جهت حفظ جان افراد و امید صلح اجابت میکنیم. چنانکه رسول الله با مشرکین قریش در حدیبیه بر ترک جنگ به مدت ده سال صلح کرد.
الله متعال میفرماید: ﴿۞وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ٦١ وَإِن یُرِیدُوٓاْ أَن یَخۡدَعُوکَ فَإِنَّ حَسۡبَکَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِیٓ أَیَّدَکَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِینَ٦٢﴾ [الأنفال: 61-62] «و اگر به صلح مایل شدند، پس تو (نیز) از در صلح درآی و بر الله توکل کن، بیگمان او شنوای داناست. و اگر بخواهند تو را فریب دهند، پس الله برای تو کافی است، اوست که با یاری خود و مؤمنان تو را تأیید (و تقویت) کرد».
2- آغاز نکردن جنگ در ماههای حرام: ذوالقعده، ذوالحجة، محرم، رجب؛ بنابراین با دشمنان عهد و پیمان امضا میکنیم که در این ماهها نجنگیم و چون ماههای حرام به پایان رسید، با آنها میجنگیم؛ اما اگر دشمن در این ماهها وارد جنگ شد، با آنها میجنگیم و از دین و جان و سرزمینمان دفاع میکنیم.
1- الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ عِدَّةَ ٱلشُّهُورِ عِندَ ٱللَّهِ ٱثۡنَا عَشَرَ شَهۡرٗا فِی کِتَٰبِ ٱللَّهِ یَوۡمَ خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ مِنۡهَآ أَرۡبَعَةٌ حُرُمٞۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُۚ فَلَا تَظۡلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمۡۚ وَقَٰتِلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ کَآفَّةٗ کَمَا یُقَٰتِلُونَکُمۡ کَآفَّةٗۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِینَ٣٦﴾ [التوبة: 36] «بیگمان تعداد ماهها نزد الله در کتاب الله، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است، که چهار ماه از آن، (ماه) حرام است این، دین ثابت و درست (الهی) است. پس در این ماهها به خود ستم نکنید و دسته جمعی با مشرکان بجنگید، همانگونه که آنها دسته جمعی با شما میجنگند و بدانید که الله با پرهیزگاران است».
2- الله متعال میفرماید: ﴿فَإِذَا ٱنسَلَخَ ٱلۡأَشۡهُرُ ٱلۡحُرُمُ فَٱقۡتُلُواْ ٱلۡمُشۡرِکِینَ حَیۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ وَخُذُوهُمۡ وَٱحۡصُرُوهُمۡ وَٱقۡعُدُواْ لَهُمۡ کُلَّ مَرۡصَدٖۚ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّکَوٰةَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ٥﴾ [التوبة: 5] «پس هنگامیکه ماههای حرام پایان پذیرفت؛ مشرکان را هر کجا یافتید، بکشید و آنها را (اسیر) بگیرید و آنها را محاصره کنید و در هر کمینگاه، بر سر راهشان بنشینید، پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند؛ آنها را رها کنید، بیگمان الله آمرزندۀ مهربان است».
الله متعال میفرماید: ﴿وَقَٰتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ ٱلَّذِینَ یُقَٰتِلُونَکُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِینَ١٩٠ وَٱقۡتُلُوهُمۡ حَیۡثُ ثَقِفۡتُمُوهُمۡ وَأَخۡرِجُوهُم مِّنۡ حَیۡثُ أَخۡرَجُوکُمۡۚ وَٱلۡفِتۡنَةُ أَشَدُّ مِنَ ٱلۡقَتۡلِۚ وَلَا تُقَٰتِلُوهُمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ حَتَّىٰ یُقَٰتِلُوکُمۡ فِیهِۖ فَإِن قَٰتَلُوکُمۡ فَٱقۡتُلُوهُمۡۗ کَذَٰلِکَ جَزَآءُ ٱلۡکَٰفِرِینَ١٩١ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِیمٞ١٩٢ وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتۡنَةٞ وَیَکُونَ ٱلدِّینُ لِلَّهِۖ فَإِنِ ٱنتَهَوۡاْ فَلَا عُدۡوَٰنَ إِلَّا عَلَى ٱلظَّٰلِمِینَ١٩٣﴾ [البقرة: 190-193] «و در راه الله با کسانیکه با شما میجنگند، جنگ کنید و از حد تجاوز نکنید که الله تجاوزگران را دوست نمیدارد. و آنها را هر کجا یافتید، بکشید و از آنجا (مکه) که شما را بیرون کردهاند؛ آنها را بیرون کنید و فتنه (شرک) از کشتن بدتر است. و با آنها در نزد مسجدالحرام جنگ نکنید، تا اینکه با شما در آنجا بجنگند، پس اگر (در آنجا) با شما جنگیدند، ایشان را بکشید، سزای کافران چنین است. پس اگر دست برداشتند، بیگمان الله آمرزندهی مهربان است. و با آنها جنگ کنید؛ تا فتنه (شرک) باقی نماند و دین (خالصانه) از آن الله گردد. پس اگر دست برداشتند؛ تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست».
پروردگارا ما را هدایتگرانی هدایت شده، نه گمراه و گمراه کننده قرار بده؛ و در حالی ما را بمیران که از ما راضی هستیای پروردگار جهانیان؛ پروردگارا به ما بیاموز آنچه به سود ماست و ما را از آنچه به ما میآموزی، بهرهمند گردان، براستی که تو دانای با حکمتی؛
1- الله متعال میفرماید: ﴿إِنَّ هَٰذِهِۦ تَذۡکِرَةٞۖ فَمَن شَآءَ ٱتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِۦ سَبِیلٗا٢٩ وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن یَشَآءَ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمٗا٣٠ یُدۡخِلُ مَن یَشَآءُ فِی رَحۡمَتِهِۦۚ وَٱلظَّٰلِمِینَ أَعَدَّ لَهُمۡ عَذَابًا أَلِیمَۢا٣١﴾ [الإنسان: 29-31] «بیگمان این یادآوری (و پند) است، پس هرکس که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برمیگزیند. و شما چیزی را نمیخواهید مگر اینکه الله بخواهد، بیگمان الله دانای حکیم است. هرکس را که بخواهد در رحمت خود وارد میکند و برای ستمکاران عذاب دردناکی آماده کرده است».
2- الله متعال میفرماید: ﴿إِنۡ أُرِیدُ إِلَّا ٱلۡإِصۡلَٰحَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُۚ وَمَا تَوۡفِیقِیٓ إِلَّا بِٱللَّهِۚ عَلَیۡهِ تَوَکَّلۡتُ وَإِلَیۡهِ أُنِیبُ٨٨﴾ [هود: 88] «من جز اصلاح - تا آنجا که توانایی دارم- نمیخواهم و توفیق من جز به (فضل) الله نیست، بر او توکل کردم و به سوی او باز میگردم».