اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مقدمه

مقدمه

اوّلین و بزرگترین خبر انبیا در میان اقوام این بود:

ما پیام خداوندگارتان را آورده­ایم؛ یعنی خداوند، خالق شما، اراده­ی تشریعی دارد که با شما سخن بگوید. پس به سخن او گوش فرا دهید.

مردم دو دسته شدند: گروه کوچکی مرتب به سخنان خالق گوش فرا دادند و گروه کثیری گریزان شدند. دسته­ای قسمتی از وقت خود را به شنیدن سخن خالق خود اختصاص می­دادند وخالق با آنان سخن می‌گفت و در طول روز آن را به کار می­گرفتند و گاهی خود با خالقشان سخن می‌گفتند، ولی متأسفانه همه­ی نامه­ها و سخنان خالق به مخلوقش انسان، به غیر از آخرین آن «قرآن» دچار تحریف و گزند گردید. از این جهت آخرین پیام و سخن، تضمین شد.

امروز کدام دسته از انسان­ها مرتب پای سخن خداوند می­نشینند و می‌شنوند، به کار می­بندند و برحسب نیاز خود نیز به سخن با او می­پردازند؟

خداوند خبر داد:

﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا١٦٥ [النساء: 165].

«رسولانی مژده دهنده و بیم دهنده (برای مردم فرستادم) تا برای مردم پس از(فرستادنِ) رسولان بر خالق شما حجّتی (درمیان) نباشد و خداوند پیروزمندِ فرزانه است».

یعنی: «رسول نامه­ی مرا به سوی شما آورده، من اراده­ی سخن با شما کردم، سخنم را تضمین ازتحریف کردم».

«سخن و قانونم را کامل کردم» رسول می­رود و کلام و سخن من می‌ماند. رضایت من در این است که شما به سخنم گوش فرا دهید.

خداوند خبر داده است، همه­ی انسان­هایی که طالب پیام من باشند، از ابتدا تا انتهای خلقت، به سخنم گوش فرا دهند و متمسّک به آن شوند. «من آنان را مسلمان می‌نامم».

دین اسلام پیام خالق است به مخلوقش انسان و آنان­که پذیرفتند، ازتسلیم شدگان شدند و خداوند نام همه­ی آنان را مسلمان نامید. ﴿هُوَ سَمَّىٰکُمُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ مِن قَبۡلُ وَفِی هَٰذَا [الحج: 78] «او شم را پیش از این و در این قرآن مسلمان نامیده است».

در برخورد با کتاب ارزنده «دین اسلام یک دیانت جهانی» است، برآن شدم تا بخش جهانی بودن دین را بصورت اختصار به حضور مشتاقان عرضه کنم. درابتدا لازم است چند نکته­ی اساسی اشاره شود:

اوّل این­که عده­ای از دین­داران تصوّر می­کنند که دین الهی در اساس سیر تکاملی طی کرده و خداوند متعال دینش را ازنقص به سوی تکامل آورده است!

دوّم این­که برای اقوام گوناگون، دین­های مناسب محیط­شان را فرستاده است. به موسی ÷ دین یهود و به مسیح ÷ دین مسیحیت و به محمّد ج دین اسلام را برای قوم عرب داده است!

امروزه این افکار در حالی مطرح شده است که خودِ پدید آورنده­ی آفرینش خبر از یک دین جهانی ثابت به همراه یک «آئین نامه» پایدار به دست انسان اوّلیه و هبوط او به زمین داده است.

 شناخت یک خالق، یک مالک و یک پیام، یک دین بود و یک معنای ثابت... «دین اسلام»...

چون پیام آخر آمد، با یک پیام همه پیام­های قبلی گشوده گشت (دلیل آن هم نقل ازهمه­ی انبیاء گذشته و درخواست­ها وپیام­های یکسان آنان است) امّا همین دین ثابت همواره به وسیله­ی علما نه مردم عادی دوران به تغییر و تحریف برده می­شد، درنتیجه حضور پیامبر بعدی جهت اصلاح لازم بود، تا زمان پیامبرآخر که او با «آئین نامه» حفظ شده مییآمد که نام آن «آئین نامه»، قرآن شد .

در سوره­ی شوری آیه­ی 13، جهانی بودن دین الهی را یادآور می‌شود:

﴿۞شَرَعَ لَکُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ وَمَا وَصَّیۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِیمُواْ ٱلدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِیهِۚ کَبُرَ عَلَى ٱلۡمُشۡرِکِینَ مَا تَدۡعُوهُمۡ إِلَیۡهِۚ [الشورى: 13].

«از دین آنچه به نوح سفارش کرده بود، برای شما هم همان را مقررکرد، همان را به سوی تو وحی کردیم و همان را به ابراهیم و موسی و عیسی دستور دادیم که دین رابر پا دارید و در آن پراکنده نشوید و تفرقه ایجاد نکنید که این بر مشرکین گران است. آنچه تو آنان را به سوی آن می­خوانی».

یعنی ما همواره یک پیام جهانی می­فرستادیم، ولی همین پیام جهانی را علمای دکان­دار به تدریج به مذاهب قومی تبدیل می­کردند.

تمایل به دین­داری در فطرت بشر مثل حالت گرسنگی و تشنگی قرار داده شده، به این فطرت نوع بشر در آیه­ی 172 سوره­ی اعراف اشاره شده است:

﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ١٧٢ [الأعراف: 172].

«و هنگامی­که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه­ی آن­ها را پدیدآورد و آن­ها را بر خودشان گواه گرفت (گفت) آیا من مالک شما نیستم؟ گفتند: آری گواهی می­دهیم. (این پیمان برای این بود) که مبادا روز قیامت بگویید ما از این پیمان بی خبر بودیم».

یعنی درمورد «ایمان» به وحدانیت و «عمل» طبق رضای خدا از ابناء بشر، پیمان گرفته (نه تنها از بنی اسرائیل) که حکایت از جهانی بودن دین‌داری می­کنند.

خداشناسی و خداجویی به صورتِ غریزی در نوع بشر به امانت نهاده شده که بیشتر در زمان بروز حوادث سهمگین به سراغ غریزه­ی فطری رفته و متوجّه خالق خود می­شوند، که در آیه­ی 30 سوره­ی روم وصف این غریزه‌ی فطری جهانی را بیان می­کند نه وصف قال او را.

﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٣٠ [الروم: 30].

«پس به این دین معتدل توجّه خود را برقرار نما، فطرت الهی است که مردم را بر آن پایه نهاده و در آفرینش خدا تغییر و دگرگونی هم نیست، این است دین راست و درست و لیکن بیشترمردم (جهان) نمی­دانند».

خدای تعالی از قول شیطان چنین بیان نموده است:

﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن یَتَّخِذِ ٱلشَّیۡطَٰنَ وَلِیّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِینٗا١١٩ [النساء: 119].

«(شیطان گفت:) آنان را سخت گمراه کنم و دچار آرزوهای دور و دراز خواهم کرد و وادارشان می­کنم تا گوش­های دام­ها را شکاف دهند و البته وادارشان می­کنم تا آفریده­ی خدا را (که همان فطرت است) دگرگون سازند، ولی هرکس بجای خدا شیطان را دوست گیرد قطعاً آشکارا زیان کار شده است».

درسوره­ی توبه درشکایت ازعلمای مذهبی در مقابل دین الهی می­فرماید:

﴿یُرِیدُونَ أَن یُطۡفِ‍ُٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَیَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن یُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ٣٢ [التوبة: 32].

«می­خواهند نور خدا (پیام خدا) را با دهان­های­شان (تبلیغات­شان) خاموش کنند و خدا جز این نمی­خواهد که نور خود را کامل گرداند، هرچند کافران را ناپسند افتد».

از آن­جا که عده­ای پیام خدا را به بازیچه گرفته و دینش را بی­آبرو ساخته­اند، خداوند خبر می­دهد من دینم را نه تنها حفظ، بلکه رفعت هم می­دهم هرچند ادیان و فرق و دکان­داران دینی نپسندند. سرانجام می‌فرماید با این همه جبهه­گیری­ها و تبلیغات، دین و آئین مورد رضای خداوند دین غالب خواهد بود.

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ٣٣ [التوبة: 33].

«او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین راستین فرستاد تا دینش را بر همه­ی ادیان پیروز گرداند. اگرچه مشرکان را ناخوش آید».

آیه خبر می­دهد که روزگاری با عمل به پیام جهانی (قرآن)، دینِ الهی غالب و اسلام جایگزین مذاهب گشت، (چنان­که مذاهب یهود و مسیحیتِ تحریف شده را کنار زد) و باز خبر می­دهد: اگر باز هم مسلمانان یا تسلیم شدگان پیام الهی با عمل به مفاد پیام (قرآن) صداقت داشته باشند، این آئین جهانی می­شود.

(این آیات کوچکترین اشاره­ای به این­که شخصی می­آید و این غلبه در آینده صورت می­گیرد، نمی­کند؛ آن طوری که شیعه­ی امامیه درتفسیر آن می­گویند: امام زمان می­آید!)

نکته: «أحبار» جمع حِبر به معنی «عالم» است و «رهبان» جمع راهب به معنی «ترسا» (خداترس)؛ احبار به جنبه­ی علمی قضیه و رهبان به جنبه­ی زهد آنان اشاره می­کند؛ یعنی، اکثراً این عالم نمایان زهد فروش هستند که مال مردم را می­خورند.

و خداوند عمل آنان را باطل کرده، که این گروه نه تنها نفعی برای مردم و اجتماع ندارند بلکه ضرر هم می­رسانند؛ چون مانع اصلی هستند که مردم با دین واقعی و جهانی آشنا شوند.

خطاب آیه به مؤمنین هم هست که مبادا شما هم برده و بنده­ی علمای دینی شوید (مطابق آیه­ی 31 سوره­ی توبه)؛ یعنی آنچه خداوند برای یهود و نصاری ناپسند اعلام کرده برای شما مسلمانان هم بد است.

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَیَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٤ [التوبة: 34].

«ای مؤمنان، همانا بسیاری از علما وترسایان اموال مردم را به باطل می­خورند و (مردم را) از راه خدا باز می­دارند و کسانی که زر و سیم می­اندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمی­کنند، آنان را به عذابی دردناک خبر ده».

این آیه هم نشان می­دهد که علمای مذهبی جهت ارتزاق، به وجوهات اکتفا نمی­کنند، بلکه وجوهات شرعیه و صدها درآمد دیگر هم می­سازند تا ذخائر و ثروت­شان افزون گردد و خبر از عذاب آنان می­دهد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد