ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
اوّلین و بزرگترین خبر انبیا در میان اقوام این بود:
ما پیام خداوندگارتان را آوردهایم؛ یعنی خداوند، خالق شما، ارادهی تشریعی دارد که با شما سخن بگوید. پس به سخن او گوش فرا دهید.
مردم دو دسته شدند: گروه کوچکی مرتب به سخنان خالق گوش فرا دادند و گروه کثیری گریزان شدند. دستهای قسمتی از وقت خود را به شنیدن سخن خالق خود اختصاص میدادند وخالق با آنان سخن میگفت و در طول روز آن را به کار میگرفتند و گاهی خود با خالقشان سخن میگفتند، ولی متأسفانه همهی نامهها و سخنان خالق به مخلوقش انسان، به غیر از آخرین آن «قرآن» دچار تحریف و گزند گردید. از این جهت آخرین پیام و سخن، تضمین شد.
امروز کدام دسته از انسانها مرتب پای سخن خداوند مینشینند و میشنوند، به کار میبندند و برحسب نیاز خود نیز به سخن با او میپردازند؟
خداوند خبر داد:
﴿رُّسُلٗا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى ٱللَّهِ حُجَّةُۢ بَعۡدَ ٱلرُّسُلِۚ وَکَانَ ٱللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمٗا١٦٥﴾ [النساء: 165].
«رسولانی مژده دهنده و بیم دهنده (برای مردم فرستادم) تا برای مردم پس از(فرستادنِ) رسولان بر خالق شما حجّتی (درمیان) نباشد و خداوند پیروزمندِ فرزانه است».
یعنی: «رسول نامهی مرا به سوی شما آورده، من ارادهی سخن با شما کردم، سخنم را تضمین ازتحریف کردم».
«سخن و قانونم را کامل کردم» رسول میرود و کلام و سخن من میماند. رضایت من در این است که شما به سخنم گوش فرا دهید.
خداوند خبر داده است، همهی انسانهایی که طالب پیام من باشند، از ابتدا تا انتهای خلقت، به سخنم گوش فرا دهند و متمسّک به آن شوند. «من آنان را مسلمان مینامم».
دین اسلام پیام خالق است به مخلوقش انسان و آنانکه پذیرفتند، ازتسلیم شدگان شدند و خداوند نام همهی آنان را مسلمان نامید. ﴿هُوَ سَمَّىٰکُمُ ٱلۡمُسۡلِمِینَ مِن قَبۡلُ وَفِی هَٰذَا﴾ [الحج: 78] «او شم را پیش از این و در این قرآن مسلمان نامیده است».
در برخورد با کتاب ارزنده «دین اسلام یک دیانت جهانی» است، برآن شدم تا بخش جهانی بودن دین را بصورت اختصار به حضور مشتاقان عرضه کنم. درابتدا لازم است چند نکتهی اساسی اشاره شود:
اوّل اینکه عدهای از دینداران تصوّر میکنند که دین الهی در اساس سیر تکاملی طی کرده و خداوند متعال دینش را ازنقص به سوی تکامل آورده است!
دوّم اینکه برای اقوام گوناگون، دینهای مناسب محیطشان را فرستاده است. به موسی ÷ دین یهود و به مسیح ÷ دین مسیحیت و به محمّد ج دین اسلام را برای قوم عرب داده است!
امروزه این افکار در حالی مطرح شده است که خودِ پدید آورندهی آفرینش خبر از یک دین جهانی ثابت به همراه یک «آئین نامه» پایدار به دست انسان اوّلیه و هبوط او به زمین داده است.
شناخت یک خالق، یک مالک و یک پیام، یک دین بود و یک معنای ثابت... «دین اسلام»...
چون پیام آخر آمد، با یک پیام همه پیامهای قبلی گشوده گشت (دلیل آن هم نقل ازهمهی انبیاء گذشته و درخواستها وپیامهای یکسان آنان است) امّا همین دین ثابت همواره به وسیلهی علما نه مردم عادی دوران به تغییر و تحریف برده میشد، درنتیجه حضور پیامبر بعدی جهت اصلاح لازم بود، تا زمان پیامبرآخر که او با «آئین نامه» حفظ شده مییآمد که نام آن «آئین نامه»، قرآن شد .
در سورهی شوری آیهی 13، جهانی بودن دین الهی را یادآور میشود:
﴿۞شَرَعَ لَکُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا وَصَّىٰ بِهِۦ نُوحٗا وَٱلَّذِیٓ أَوۡحَیۡنَآ إِلَیۡکَ وَمَا وَصَّیۡنَا بِهِۦٓ إِبۡرَٰهِیمَ وَمُوسَىٰ وَعِیسَىٰٓۖ أَنۡ أَقِیمُواْ ٱلدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُواْ فِیهِۚ کَبُرَ عَلَى ٱلۡمُشۡرِکِینَ مَا تَدۡعُوهُمۡ إِلَیۡهِۚ﴾ [الشورى: 13].
«از دین آنچه به نوح سفارش کرده بود، برای شما هم همان را مقررکرد، همان را به سوی تو وحی کردیم و همان را به ابراهیم و موسی و عیسی دستور دادیم که دین رابر پا دارید و در آن پراکنده نشوید و تفرقه ایجاد نکنید که این بر مشرکین گران است. آنچه تو آنان را به سوی آن میخوانی».
یعنی ما همواره یک پیام جهانی میفرستادیم، ولی همین پیام جهانی را علمای دکاندار به تدریج به مذاهب قومی تبدیل میکردند.
تمایل به دینداری در فطرت بشر مثل حالت گرسنگی و تشنگی قرار داده شده، به این فطرت نوع بشر در آیهی 172 سورهی اعراف اشاره شده است:
﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّکَ مِنۢ بَنِیٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّیَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّکُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ إِنَّا کُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِینَ١٧٢﴾ [الأعراف: 172].
«و هنگامیکه پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریهی آنها را پدیدآورد و آنها را بر خودشان گواه گرفت (گفت) آیا من مالک شما نیستم؟ گفتند: آری گواهی میدهیم. (این پیمان برای این بود) که مبادا روز قیامت بگویید ما از این پیمان بی خبر بودیم».
یعنی درمورد «ایمان» به وحدانیت و «عمل» طبق رضای خدا از ابناء بشر، پیمان گرفته (نه تنها از بنی اسرائیل) که حکایت از جهانی بودن دینداری میکنند.
خداشناسی و خداجویی به صورتِ غریزی در نوع بشر به امانت نهاده شده که بیشتر در زمان بروز حوادث سهمگین به سراغ غریزهی فطری رفته و متوجّه خالق خود میشوند، که در آیهی 30 سورهی روم وصف این غریزهی فطری جهانی را بیان میکند نه وصف قال او را.
﴿فَأَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفٗاۚ فِطۡرَتَ ٱللَّهِ ٱلَّتِی فَطَرَ ٱلنَّاسَ عَلَیۡهَاۚ لَا تَبۡدِیلَ لِخَلۡقِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ ٱلدِّینُ ٱلۡقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا یَعۡلَمُونَ٣٠﴾ [الروم: 30].
«پس به این دین معتدل توجّه خود را برقرار نما، فطرت الهی است که مردم را بر آن پایه نهاده و در آفرینش خدا تغییر و دگرگونی هم نیست، این است دین راست و درست و لیکن بیشترمردم (جهان) نمیدانند».
خدای تعالی از قول شیطان چنین بیان نموده است:
﴿وَلَأُضِلَّنَّهُمۡ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمۡ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُبَتِّکُنَّ ءَاذَانَ ٱلۡأَنۡعَٰمِ وَلَأٓمُرَنَّهُمۡ فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلۡقَ ٱللَّهِۚ وَمَن یَتَّخِذِ ٱلشَّیۡطَٰنَ وَلِیّٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ فَقَدۡ خَسِرَ خُسۡرَانٗا مُّبِینٗا١١٩﴾ [النساء: 119].
«(شیطان گفت:) آنان را سخت گمراه کنم و دچار آرزوهای دور و دراز خواهم کرد و وادارشان میکنم تا گوشهای دامها را شکاف دهند و البته وادارشان میکنم تا آفریدهی خدا را (که همان فطرت است) دگرگون سازند، ولی هرکس بجای خدا شیطان را دوست گیرد قطعاً آشکارا زیان کار شده است».
درسورهی توبه درشکایت ازعلمای مذهبی در مقابل دین الهی میفرماید:
﴿یُرِیدُونَ أَن یُطۡفُِٔواْ نُورَ ٱللَّهِ بِأَفۡوَٰهِهِمۡ وَیَأۡبَى ٱللَّهُ إِلَّآ أَن یُتِمَّ نُورَهُۥ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡکَٰفِرُونَ٣٢﴾ [التوبة: 32].
«میخواهند نور خدا (پیام خدا) را با دهانهایشان (تبلیغاتشان) خاموش کنند و خدا جز این نمیخواهد که نور خود را کامل گرداند، هرچند کافران را ناپسند افتد».
از آنجا که عدهای پیام خدا را به بازیچه گرفته و دینش را بیآبرو ساختهاند، خداوند خبر میدهد من دینم را نه تنها حفظ، بلکه رفعت هم میدهم هرچند ادیان و فرق و دکانداران دینی نپسندند. سرانجام میفرماید با این همه جبههگیریها و تبلیغات، دین و آئین مورد رضای خداوند دین غالب خواهد بود.
﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَرۡسَلَ رَسُولَهُۥ بِٱلۡهُدَىٰ وَدِینِ ٱلۡحَقِّ لِیُظۡهِرَهُۥ عَلَى ٱلدِّینِ کُلِّهِۦ وَلَوۡ کَرِهَ ٱلۡمُشۡرِکُونَ٣٣﴾ [التوبة: 33].
«او کسی است که رسولش را با هدایت و آئین راستین فرستاد تا دینش را بر همهی ادیان پیروز گرداند. اگرچه مشرکان را ناخوش آید».
آیه خبر میدهد که روزگاری با عمل به پیام جهانی (قرآن)، دینِ الهی غالب و اسلام جایگزین مذاهب گشت، (چنانکه مذاهب یهود و مسیحیتِ تحریف شده را کنار زد) و باز خبر میدهد: اگر باز هم مسلمانان یا تسلیم شدگان پیام الهی با عمل به مفاد پیام (قرآن) صداقت داشته باشند، این آئین جهانی میشود.
(این آیات کوچکترین اشارهای به اینکه شخصی میآید و این غلبه در آینده صورت میگیرد، نمیکند؛ آن طوری که شیعهی امامیه درتفسیر آن میگویند: امام زمان میآید!)
نکته: «أحبار» جمع حِبر به معنی «عالم» است و «رهبان» جمع راهب به معنی «ترسا» (خداترس)؛ احبار به جنبهی علمی قضیه و رهبان به جنبهی زهد آنان اشاره میکند؛ یعنی، اکثراً این عالم نمایان زهد فروش هستند که مال مردم را میخورند.
و خداوند عمل آنان را باطل کرده، که این گروه نه تنها نفعی برای مردم و اجتماع ندارند بلکه ضرر هم میرسانند؛ چون مانع اصلی هستند که مردم با دین واقعی و جهانی آشنا شوند.
خطاب آیه به مؤمنین هم هست که مبادا شما هم برده و بندهی علمای دینی شوید (مطابق آیهی 31 سورهی توبه)؛ یعنی آنچه خداوند برای یهود و نصاری ناپسند اعلام کرده برای شما مسلمانان هم بد است.
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّ کَثِیرٗا مِّنَ ٱلۡأَحۡبَارِ وَٱلرُّهۡبَانِ لَیَأۡکُلُونَ أَمۡوَٰلَ ٱلنَّاسِ بِٱلۡبَٰطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ ٱللَّهِۗ وَٱلَّذِینَ یَکۡنِزُونَ ٱلذَّهَبَ وَٱلۡفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَبَشِّرۡهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٖ٣٤﴾ [التوبة: 34].
«ای مؤمنان، همانا بسیاری از علما وترسایان اموال مردم را به باطل میخورند و (مردم را) از راه خدا باز میدارند و کسانی که زر و سیم میاندوزند و آن را در راه خدا انفاق نمیکنند، آنان را به عذابی دردناک خبر ده».
این آیه هم نشان میدهد که علمای مذهبی جهت ارتزاق، به وجوهات اکتفا نمیکنند، بلکه وجوهات شرعیه و صدها درآمد دیگر هم میسازند تا ذخائر و ثروتشان افزون گردد و خبر از عذاب آنان میدهد.