ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
معیار اوّل: شناخت دین جهانی، عقل بود
بشر، عقلش را برای زندگی مادی خوب بکار میاندازد و منافع خود را نیکو تشخیص میدهد، امّا همین عقل را برای معنویت و جهان آخرت بکار نمیگیرد و همواره جهان آخرت و مزایای ابدی آن را نسیه تصوّر کرده و بالاخره آن را به دست فراموشی میسپارد، در این مرحله چون عقل و درک آدمی برای مادیات به کار افتاده، چشم باطن او کور شده و گرفتار خرافات و شرک میگردد؛ به طوری که میان خدا و مخلوقات او فرقی نمیگذارد و گاهی مخلوق از خالق بهتر و مقدستر جلوه میکند!
مثلاً در تصوّر بیشتر مسیحیان، خدا و عیسی یکی است! یا عیسی خداست یا بر عکس خدا به صورت عیسی آمده است و صفات الوهیت و ربوبیت را به او دادهاند، پدر در پسر یا پسر در پدر! و این در ادیان بودایی و برهمایی و هندویی و شینتویی و کنفوسیوسی بسیار دیده میشود که خدا را داخل مخلوقات تصوّر میکنند[1] و بین خالق و مخلوق فرقی نمیگذارند. متأسفانه این نوع افکار در میان برخی از مسلمانان هم ظاهر شده که به تصوّرشان شخصیتهای مذهبی میتوانند صفات الوهیت و ربوبیت داشته باشند و مانند خدا در همه جای عالم حاضر و ناظر باشند، در مقابل خدا سجده کنند، یا در برابر قبور آن شخصیتهای مذهبی سجده کنند در مقابل خدا زانو بزنند و التماس و زاری کنند برای حاجات خود و یا در مقابل شخصیتهای مذهبیشان. برای ایشان فرقی نمیکند. چنانچه در دعاهای خود مقابل قبور آنان میگویند:
«لا فرق بینک وبینها» «خدایا هیچ فرقی میان تو و آن بندگانت نیست»[2].
با وجود اینکه قرآن کریم این خورشید فروزان در دست آنان است و در سورهی شوری، آیهی 11 میخوانند:
﴿لَیۡسَ کَمِثۡلِهِۦ شَیۡءٞ﴾ [الشورى: 11]. «هیچ چیز همانند خدا نیست».
یا در زیارت جامعه کبیره همین کتاب «مفاتیح الجنان» صفحه: 1023 صفات الوهیت و ربوبیت را به بندگان خدا داده و میگویند: شما در روز قیامت هم همهکاره هستید؛ یعنی بازگشت خلایق به سوی شماست و حسابشان به عهدهی شماست و حتی اراده و تصمیمات خدا نزد شماست. بدین عبارت:
«ایاب الخلق الیکم وحسابهم علیکم وفصل الخطاب عندکم وایات الله لدیکم وعزائمه فیکم»: «بازگشت خلق خدا به سوی شماست و حساب اعمال آنان بر عهدهی شماست و قضاوت و داوری آنان با شماست و آیات خدا نزد شماست و تصمیمات قطعی خدا در وجود شماست».
در صورتی که این صفات تماماً مخصوص خدای تعالی است که مالک روز جزا است و هرگز نمیشود این صفات را به غیر خدا نسبت داد؛ زیرا دهها آیهی قرآن مخالف این جملات است. از جمله در سورهی غاشیه، آیهی 25 و 26 که فرموده است:
﴿إِنَّ إِلَیۡنَآ إِیَابَهُمۡ٢٥ ثُمَّ إِنَّ عَلَیۡنَا حِسَابَهُم٢٦﴾ [الغاشیة: 25-26].
«به یقین بازگشت آنان به سوی ماست و آنگاه حسابشان بر عهدهی ماست».
و در سورهی رعد، آیهی 40 فرموده است:
﴿فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُ وَعَلَیۡنَا ٱلۡحِسَابُ٤٠﴾ [الرعد: 40].
«(ای پیامبر) ابلاغ رسالت به عهده توست و حساب آنان بر عهده ماست».
و در سورهی انعام، آیهی 52 فرموده است:
﴿مَا عَلَیۡکَ مِنۡ حِسَابِهِم مِّن شَیۡءٖ وَمَا مِنۡ حِسَابِکَ عَلَیۡهِم مِّن شَیۡءٖ﴾ [الأنعام: 52].
«(ای پیغمبر) نه چیزی از حساب تو به عهده ایشان است و نه چیزی از حساب آنان به عهده توست».
در سورهی رعد، آیهی 41 فرموده است:
﴿وَٱللَّهُ یَحۡکُمُ لَا مُعَقِّبَ لِحُکۡمِهِۦۚ وَهُوَ سَرِیعُ ٱلۡحِسَابِ٤١﴾ [الرعد: 41].
«و خدا حکم میکند و هیچ رد کنندهای برای حکم و قضاوت او نیست و فقط اوست که زود حسابرسی میکند».
و در سورهی انفطار، آیهی: 19 فرموده است:
﴿یَوۡمَ لَا تَمۡلِکُ نَفۡسٞ لِّنَفۡسٖ شَیۡٔٗاۖ وَٱلۡأَمۡرُ یَوۡمَئِذٖ لِّلَّهِ١٩﴾ [الانفطار: 19].
«روزی که کسی مالک چیزی برای کسی دیگری نیست و فرمان همگی برای خداست».