ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بَابُ صَلَاةِ الکُسُوفِ وَالخُسُوفِ وَالاِفزَاعِ
سُنَّ رَکعَتَانِ کَهَیئَةِ النَّفلِ لِلکُسُوفِ بِإِمَامِ الجُمُعَةِ أَو مَأمُورِ السُّلطَانِ؛ بلَا أَذَانٍ وَ لَا إِقَامَةٍ وَ لَا جَهرٍ وَ لَا خُطبَةٍ؛ بَل یُنَادَی: «الصَّلَاةُ جَامِعَةٌ».
وَ سُنَّ تَطوِیلُهُمَا وَ تَطوِیلُ رُکُوعِهِمَا وَ سُجُودِهِمَا؛ ثُمَّ یَدعُوا الإِمَامُ جَالِسًا، مُستَقبِلَ القِبلَةِ إِن شَاءَ؛ أَو قَائِمًا مُستَقبِلَ النَّاسِ؛ وَ هُوَ أَحسَنُ. وَ یُؤَمِّنُونَ عَلَی دُعَائِه حَتَّی یَکمُلَ اِنجِلَاءُ الشَّمسِ. وَ إِن لَم یَحضُرِ الإِمَامُ، صَلَّوا فُرَادَی کَالخُسُوفِ وَالظُّلمَةِ الهَائِلَةِ نَهَارًا وَالرِّیحِ الشَّدِیدَةِ وَالفَزَعِ.
باب: پیرامون نماز «کسوف»
[خورشید گرفتگی]
و «نماز خسوف» [ماه گرفتگی]
و نمازی که بر اثر وحشت و ترس و بیم و هراس [به هنگام سختیها، حوادث، نزول بلایا، صاعقهها، زلزله و خرابی و امثال آنها] گزارده میشود.
[«کسوف»: برای خورشید گرفتگی و «خسوف»: برای ماه گرفتگی، اطلاق میگردد؛ و به هنگام اتفاق افتادن آن، خواندن نمازِ مخصوص، سنّت مؤکّده است؛ چون پیامبر ج فرموده است: «اِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لٰایَنْکَسِفٰانِ لِمَوْتِ اَحَدٍ وَ لٰا لِحَیٰاتِهی؛ فَاِذٰا رَأَیْتُمْ ذٰلِکَ فَصَلُّوْا وَ ادْعُوا اللهَ تَعٰالٰی» (بخاری و مسلم)؛ «به راستی، خورشید و ماه، برای مرگ و زندگی کسی گرفته نمیشوند؛ هرگاه خورشید یا ماه را گرفته دیدید، نماز کسوف و خسوف بخوانید و خداوند بلندمرتبه را به فریاد و دعا بخوانید و دعا و زاری نمایید».
و در روایتی دیگر آمده است:
«اُدْعُوا اللهَ وَ صَلُّوْا حَتّٰی یَنْکَشِفَ مٰا بِکُمْ» ؛ «خداوند را به فریاد بخوانید و دعا کنید و نماز بخوانید تا این حالت رفع گردد».
و عایشهل گوید: پیامبر ج روزی که خورشید گرفته شد، نماز خواند...؛ پس از آن، پیامبر ج سلام داد در حالی که خورشید نمایان شده بود؛ سپس برای مردم خطبه خواند و دربارهی خورشید و ماه گرفتگی فرمود: «اِنَّهُمٰا آیَتٰانِ مِنْ آیٰاتِ اللهِ، لٰایَخْسِفٰانِ لِمَوْتِ اَحَدٍ وَّ لٰا لِحَیٰاتِهِ؛ فَاِذٰا رَأَیْتُمُوْهٰا، فَافْزَعُوْا اِلَی الصَّلٰاةِ» (بخاری، مسلم، ابوداود و نسایی)؛ «خورشید و ماه از نشانههای خدا هستند؛ و به خاطر مرگ و تولّد هیچ کس گرفته نمیشوند؛ پس وقتی که گرفتن آنها را دیدید، به خواندن نماز پناه آورید».
و اسماءل گوید: «لَقَدْ اَمَرَ النَّبِیُّ ج بِالْعِتٰاقَةِ فِیْ کُسُوْفِ الشَّمْسِ» (بخاری)؛ «پیامبر ج هنگام خورشید گرفتگی، به آزاد کردن برده دستور داد».
و ابوموسی اشعریس گوید: «خورشید گرفته شد؛ پیامبر ج به حالت ترس، بلند شد؛ بیم آن داشت که قیامت برپا شود؛ پس به مسجد آمد و نمازی را با طولانیترین قیام و رکوع و سجود خواند به طوری که هیچ وقت او را در چنین حالتی ندیده بودم». (بخاری ، مسلم و نسایی).
و هرگاه خورشید گرفتگی شد، مستحب است کسی که بانگ دهد و بگوید: «اَلصَّلٰاةُ جٰامِعَةٌ»؛ «نماز بر پا است». عبدالله بن عمرب گوید: «لَمّٰا کُسِفَتِ الشَّمْسُ عَلٰی عَهْدِ رَسُوْلِ اللهِ ج نُوْدِیَ: اِنَّ الصَّلٰاةَ جٰامِعَةٌ» (بخاری، مسلم و نسایی)؛ «وقتی خورشید گرفتگی در زمان پیامبر ج روی داد، ندا داده شد که: «نماز برپا است».]
سنّت است که به هنگام خورشیدگرفتگی، دو رکعت نماز همانند نمازهای نفل، بدون اذان و اقامه و بیآن که قرائتِ در آن، با صدای بلند خوانده شود و بدون خطبه، با امام و پیشنمازی که نماز جمعه را با مردم میخواند و یا کسی که سلطان [خلیفه، پادشاه، رییس جمهور] او را مأمور ساخته است، خوانده شود؛ بلکه به هنگام برگزاری نماز خورشیدگرفتگی، مردم چنین به سوی نماز فراخوانده شوند: «اَلصَّلٰاةُ جٰامِعَةٌ»؛ «نماز برپا است»؛ [زیرا عبدالله بن عمرب گوید: «لَمّٰا کُسِفَتِ الشَّمْسُ عَلٰی عَهْدِ رَسُوْلِ اللهِ ج نُوْدِیَ: اِنَّ الصَّلٰاةَ جٰامِعَةٌ» (بخاری، مسلم)؛ «هرگاه خورشید گرفتگی در زمان پیامبر ج روی میداد، ندا داده میشد که: «اَلصَّلٰاةُ جٰامِعَةٌ»؛ «نماز برپا است».
از این رو، هرگاه خورشیدگرفتگی، اتفاق افتاد، مستحب است که کسی بانگ دهد و بگوید: «الصلاة جامعة».
به هر حال؛ هرگاه پدیدهی خورشیدگرفتگی اتفاق افتاد، امام برای مردم، دو رکعت نماز همانند سایر نمازهای نفل، بدون اذان و اقامه برگزار نماید؛ این طور که در هر رکعت، یک رکوع و دو سجده نماید؛ و در مورد بلند خواندن یا آهسته خواندن قرائت در نماز خورشیدگرفتگی، در میان علماء و صاحبنظران فقهی احناف، اختلاف نظر وجود دارد؛ امام ابوحنیفه/ بر این باور است که قرائت نماز خورشیدگرفتگی باید با صدای آهسته باشد و امام ابویوسف/ و امام محمد/ برآنند که قرائت باید با صدای بلند باشد.]
و طولانی نمودن نماز خورشیدگرفتگی و طولانی گردانیدن رکوع و سجدهی آنها، سنّت میباشد؛ [یعنی برای امام، سنّت است که در نماز خورشیدگرفتگی، قرائت و رکوع و سجده را در هر رکعت آن، طولانیگرداند و چون امام از نماز فارغ گردید،] اگر خواست میتواند نشسته و رو به قبله، شروع به دعا کردن نماید و یا به حالت ایستاده و رو به مردم، به دعا کردن مشغول شود؛ و این شیوه [ایستاده و رو به مردم دعا کردن،] بهتر است؛ و مقتدیها نیز بر دعای وی آمین بگویند تا آنگاه که خورشید، به طور کامل، نمایان و هویدا گردد.
و اگر چنانچه در نماز خورشیدگرفتگی، امام [جمعه و یا کسی که سلطان او را به برگزاری نماز مأمور ساخته است،] حضور نداشت، در آن صورت، مردم به تنهایی نماز خورشیدگرفتگی را بخوانند؛ همانند ماه گرفتگی، پدید آمدن تاریکی مَخوف و ترسناک در روز، وزش باد شدید و ترس و هراس و بیم و وحشت، [بر اثر زلزله، صاعقه و ...؛ زیرا برپا کردن جماعت در نماز ماه گرفتگی، پدید آمدن تاریکی مَخوف و ترسناک در روز، وزش باد شدید و ترس و هراس بر اثر زلزله و صاعقه و غیره، سنّت نمیباشد، بلکه مردم در آنها به تنهایی و بدون جماعت و در منازل و مساجد، نماز بخوانند و نیاز به برگزاری آنها به صورت جماعت نیست؛ زیرا ثابت نشده است که رسول خدا ج و صحابهش مانند نماز کسوف، برای نماز خسوف و غیره، در مسجد جمع شده باشند.
ناگفته نماند که در نماز خورشیدگرفتگی، خطبه وجود ندارد.
و در خورشیدگرفتگی و ماه گرفتگی، اعمال و رفتاری دیگر به جز گزاردن نماز نیز وجود دارد؛ عایشهل گوید: رسول خدا ج فرمود: «اِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آیَتٰانِ مِنْ آیٰاتِ اللهِ لٰایَخْسِفٰانِ لِمَوْتِ اَحَدٍ وَّ لٰا لِحَیٰاتِهِ؛ فَاِذٰا رَأَیْتُم ذٰلِکَ، فَادْعُوا اللهَ وَ صَلُّوْا وَ تَصَدَّقُوْا» (بخاری)؛ «بیگمان خورشید و ماه، دو نشانه از نشانههای خداوند هستند؛ و بیتردید آن دو به خاطر مرگ یا زندگی هیچ کس گرفته نمیشوند؛ پس هرگاه گرفتن آنها را دیدید، دعا کنید و نماز بخوانید و صدقه بدهید».
و اسماءل گوید: «لَقَدْ اَمَرَ النَّبِیُّ ج بِالْعِتٰاقَةِ فِیْ کُسُوْفِ الشَّمْسِ» (بخاری)؛ «پیامبر ج به هنگام خورشیدگرفتگی، به آزاد کردن برده دستور دادند».
و همچنانکه پیشتر گذشت، برای هر کسی سنّت است که به هنگام سختیها، حوادث ناگوار، نزول بلایا، صاعقهها، وزش باد شدید، زلزله، خرابی و امثال آنها، خالصانه و با تضرّع و زاری از پیشگاه خداوند، دعا نماید؛ چون خداوند میفرماید: ﴿فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ﴾ [الأنعام: 43] «آنان چرا نباید هنگامی که به عذاب ما گرفتار میآیند، خشوع و خضوع کنند؟».
و در مواقع حوادث و نوازل، علاوه بر دعا در پیشگاه خدا، سنّت است که به صورت انفرادی و تنهایی، نماز بخوانند تا انسان از خدا غافل نماند؛ زیرا روایت شده است که پیامبر ج در چنین مواقعی به نماز روی میآورد؛ و همچنین، روایت شده است که هرگاه باد سختی میوزید، پیامبر ج متوجه نماز میشد و میفرمود: «اَللّٰهُمَّ اِنِّیْ اَسْأَلُکَ خَیْرَ مٰا فِیْهٰا وَ خَیْرَ مٰا اُرْسِلَتْ بِهِ؛ وَ اَعُوْذُبِکَ مِنْ شَرِّهٰا وَ شَرَّ مٰا فِیْهٰا وَ شَرَّ مٰا اُرْسِلَتْ بِهِ. اَللّٰهُمَّ اجْعَلْهٰا رِیٰاحاً وَّ لٰا تَجْعَلْهٰا رِیْحاً»؛ «خداوندا! خیر آن را و خیر آنچه در آن است و خیر مأموریت و وظیفهای که به عهدهاش گذاشته شده است، از تو مسألت دارم؛ و از شرّ آن و شرّ آنچه که در آن وجود دارد و شرّ مأموریتی که به عهدهاش واگذار شده و برای آن فرستاده شده است، به تو پناه میبرم. خداوندا! آن را باد راحت و خوشی گردان نه باد عذاب».]