اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

کتاب روزه


کِتَابُ الصَّومِ

هُوَ الإِمسَاکُ نَهَارًا عَن إِدخَالِ شَیءٍ عَمدًا أَو خَطَأً بَطنًا أَو مَا لَه حُکمُ البَاطِن وَ عَن شَهوَةِ الفَرجِ بِنِیَّةٍ مِن أَهلِه.

وَ سَبَبُ وُجُوبِ رَمَضَانَ: شُهُودُ جُزْءٍ مِنهُ؛ وَ کُلُّ یَومٍ مِنهُ، سَبَبٌ لِوُجُوبِ أَدَائِه.

وَ هُوَ فَرضٌ أَدَاءً وَ قَضَاءً عَلَی مَن اِجتَمَعَ فِیهِ أَربَعَةُ أَشیَاءَ: الإِسلَامُ وَالعَقلُ وَالبُلُوغُ وَالعِلمُ بِالوُجُوبِ لِمَن أَسلَم بِدَارِ الحَربِ أَوِ الکَونُ بِدَارِ الإِسلَامِ.

وَ یُشتَرَطُ لِوُجُوبِ أَدَائِهِ: الصِّحَّةُ مِن مَرَضٍ وَ حَیضٍ وَ نِفَاسٍ وَالإِقَامَةُ.

وَ یُشتَرَطُ لِصِحَّةِ أَدَائِه ثَلَاثَةٌ: النِّیَّةُ وَالخُلُوُّ عَمَّا یُنَافِیهِ مِن حَیضٍ وَ نِفَاسٍ وَ عَمَّا یُفسِدُه؛ وَ لَا یُشتَرَطُ الخُلُوُّ عَنِ الجِنَابَةِ.

وَ رُکنُهُ: الکَفُّ عَن قَضَاءِ شَهوَتَیِ البَطنِ وَ الفَرجِ وَ مَا أُلحِقَ بِهِمَا. وَ حُکمُهُ: سُقُوطُ الوَاجِبِ عَنِ الذِّمَّةِ وَ الثَّوَابُ فِی الآخِرَةِ. وَاللهُ اَعلَم.


کتاب روزه

[روزه‌ی رمضان، یکی از ارکان و فرائض اسلام است؛ خداوند بلند مرتبه می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ١٨٣ [البقرة: 183] «ای مؤمنان! بر شما روزه واجب شده است همانگونه که بر کسانی که پیش از شما بوده‌اند واجب بوده است تا باشد که پرهیزگار شوید».

و نیز می‌فرماید: ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ هُدٗى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَٰتٖ مِّنَ ٱلۡهُدَىٰ وَٱلۡفُرۡقَانِۚ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ ٱلشَّهۡرَ فَلۡیَصُمۡهُۖ [البقرة: 185] «ماه رمضان همان است که قرآن در آن فرو فرستاده شد تا مردم را راهنمایی کند و نشانه‌ها و آیات روشنی از ارشاد به حق و حقیقت باشد و میان حق و باطل در همه‌ی ادوار جدایی افکند؛ پس هر کس از شما (فرارسیدن) این ماه را دریابد، باید که آن را روزه بگیرد».

از ابن عمرب روایت است که پیامبر ج فرمود: «بُنِیَ الْاِسْلٰامُ عَلیٰ خَمْسٍ: شَهٰادَةِ اَنْ لّٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَّسُوْلُ اللهِ وَ اِقٰامِ الصَّلٰاةِ وَ اِیْتٰاءِ الزَّکٰاةِ وَ حَجِّ الْبَیْتِ وَ صَوْمِ رَمَضَانَ» (بخاری و مسلم)؛ «اسلام از پنج رکن، تشکیل شده است: شهادتین، برپایی نماز، دادن زکات، حج خانه‌ی خدا و روزه‌ی ماه رمضان».

و اجماع امّت اسلامی نیز بر آن است که روزه‌ی ماه رمضان فرض و یکی از ارکان اسلام و ضروریات دین است و کسی که فرضیت آن را انکار کند، کافر و مرتد است.

و در مورد فضیلت روزه، ابوهریرهس روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «مَنْ صٰامَ رَمَضٰانَ اِیْمٰاناً وَّ اِحْتِسٰاباً غُفِرَ لَهُ مٰا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ» (بخاری و مسلم)؛ «کسی که از روی ایمان و امید کسب اجر و پاداش، ماه رمضان را روزه بگیرد، گناهان صغیره‌ی گذشته‌ی او بخشوده می‌شود».

و همچنین از ابوهریرهس روایت است که پیامبر ج فرمود: خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: «کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ اِلَّا الصِّیٰامَ فَاِنَّهُ لِیْ وَ اَنَا اَجْزِیْ بِهِ؛ وَ الصِّیٰامُ جُنَّةٌ، فَاِذٰا کٰانَ یَوْمُ صَوْمِ اَحَدِکُمْ فَلٰا یَرْفَثُ وَ لٰا یَصْخَبُ وَ لٰا یَجْهَلُ، فَاِنْ شٰاتَمَهُ اَحَدٌ اَوْ قٰاتَلَهُ فَلْیَقُلْ اِنِّیْ صٰائِمٌ مَرَّتَیْنِ؛ وَ الَّذِیْ نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَخَلُوْفُ فَمِ الصّٰائِمِ اَطْیَبُ عِنْدَ اللهِ یَوْمَ الْقِیٰامَةِ مِنْ رِیْحِ الْمِسْکِ؛ وَ لِلصّٰائِمِ فَرْحَتٰانِ یَفْرَحْهُمٰا: اِذٰا اَفْطَرَ فَرِحَ بِفِطْرِهِ، وَ اِذٰا لَقِیَ رَبَّهُ فَرِحَ بِصَوْمِهِ» (بخاری و مسلم)؛ «هر کاری که انسان انجام می‌دهد، برای خود او است، مگر روزه که برای من است و من پاداش آن را می‌دهم، و روزه سپر است؛ پس هرگاه کسی از شما روزه بود، سخن زشت نگوید و دشمنی نکند و اعمال جاهلانه را انجام ندهد و اگر کسی به او دشنام داد یا با او دعوا کرد، بگوید: من روزه هستم. قسم به ذاتی که جان محمد ج در دست اوست! بوی دهان روزه‌دار، در روز قیامت، نزد خدا از بوی مشک بهتر است؛ و شخص روزه‌دار در دو زمان خوشحال می‌شود: یکی زمانی که افطار می‌کند و دیگری، زمانی که با پروردگارش ملاقات می‌کند».

و از سهل بن سعدس روایت است که پیامبر ج فرمود: «اِنَّ فِی الْجَنَّةِ بٰاباً یُّقٰالُ لَهُ الرَّیّٰانُ یَدْخُلُ مِنْهُ الصّٰائِمُوْنَ یَوْمَ الْقِیٰامَةِ لٰا یَدْخُلُ مِنْهُ اَحَدٌ غَیْرُهُمْ یُقٰالُ: اَیْنَ الصّٰائِمُوْنَ؟ فَیَقُوْمُوْنَ لٰایَدْخُلُ مِنْهُ اَحَدٌ غَیْرُهُمْ، فَاِذٰا دَخَلُوْا اُغْلِقَ فَلَمْ یَدْخُلْ مِنْهُ اَحَدٌ» (بخاری و مسلم)؛ «در بهشت دروازه‌ای است که به آن «ریان» گفته می‌شود؛ روز قیامت فقط روزه‌داران از آن دروازه داخل می‌شوند، ‌و کسی جز آنان نمی‌تواند از آن وارد شود، گفته می‌شود: روزه‌داران کجایند؟ فقط روزه‌داران بلند شده و از آن دروازه وارد می‌شوند؛ وقتی داخل شدند، در بسته می‌شود و دیگر کسی از آن وارد نمی‌شود».

و روزه‌داری فوائد معنوی، جسمی و اجتماعی فراوانی است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

1-   انسان را به صبر و شکیبایی عادت می‌دهد.

2-   خویشتن‌داری را به انسان آموزش می‌دهد.

3-   خصلت پرهیزگاری را در انسان تقویت می‌کند.

4-   نظم و هماهنگی را میان مردم مسلمان، گسترش می‌بخشد.

5-   عشق به عدالت و برابری را در انسان، عمیق می‌گرداند.

6-   مهربانی و دلسوزی و احساس مسئولیت را در انسان به وجود می‌آورد.

7-   با شرّ و فساد در میان مردم، رویارویی می‌نماید.

8-   دستگاه گوارش را پالایش و پاکیزه می‌کند.

9-   جسم را از اضافات و رسوب‌ها، پاک می‌گرداند.

10- از چاقی بدن و چربی‌های موجود در آن می‌کاهد؛ زیرا رسول خدا ج فرموده است: «روزه بگیرید تا تندرست بمانید». رواه ابن السنی و ابونعیم.]

روزه [در لغت به معنای: «اِمساک و خودداری» است؛ و در اصطلاح شرعی:] عبارت است از: خودداری کردن در طول روز [از طلوع صبح صادق تا غروب خورشید،] از وارد نمودن چیزی از روی عمد یا خطا، به داخل شکم یا به داخل آنچه در حکم درون انسان است، [از قبیل: دماغ؛] و همچنین، خودداری نمودن از شهوت شرمگاه [روابط زناشویی و سایر چیزهایی که روزه را باطل می‌کنند؛] همراه با نیت و قصد عبادت، از کسی که لیاقت و صلاحیت و قابلیت و شایستگی گرفتن روزه را دارا می‌باشد؛ [یعنی فردی بالغ، مسلمان، عاقل، مقیم، سالم و تندرست، پاک از حیض، نفاس و جنابت باشد.]

و سبب وجوب [روزه‌ی ماه مبارک] رمضان، دریافتن جزئی از آن است؛ و هر روز از آن، سبب برای ادای آن می‌باشد.

[روزه‌ی رمضان بر چه کسانی فرض است؟:]

و روزه‌ی رمضان - در اداء و قضاء - بر کسانی فرض است که در آن‌ها، چهار شرط گرد آمده باشد:

* مسلمان بودن؛ [زیرا روزه بر کافر فرض نیست؛ چون او لیاقت و اهلیت عبادت را ندارد.]

* عاقل بودن؛ [چون که روزه بر دیوانه فرض نیست.]

* بالغ بودن؛ [زیرا روزه بر کودک فرض نیست؛ لیکن باید بدان عادت داده شود. پیامبر ج می‌فرماید: «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلٰاثَةٍ: عَنِ النّٰائِمِ حَتّٰی یَسْتَیْقِظَ، وَ عَنِ الصَّبِیِّ حَتّٰی یَحْتَلِمَ، وَ عَنِ الْمَجْنُوْنِ حَتّٰی یَعْقِلَ» (ابوداود)؛ «تکلیف از سه دسته برداشته شده است: از به خواب رفته تا بیدار شود؛ و از کودک تا بالغ گردد و از دیوانه تا هوشیار شود».]

* کسی که در «دارحرب» [سرزمین دشمن] مسلمان شده باشد و به وجوب روزه، مطّلع و آگاه و دانا و باخبر باشد؛ یا این که در «دار اسلام» [سرزمین مسلمانان،] باشد؛ [یعنی همین که در «دار اسلام» باشد، روزه‌ی رمضان بر وی فرض می‌گردد.]

[شرط وجوب ادای روزه:]

و برای «وجوب ادای روزه‌ی رمضان»، چند چیز شرط می‌باشد که عبارتند از:

* سالم بودن از بیماری و دردمندی؛ [زیرا خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٖ فَعِدَّةٞ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَۚ [البقرة: 184] «و کسانی از شما که بیمار یا مسافر بودند (و روزه نگرفتند، به اندازه‌ی آن روزها) چند روز دیگری را روزه گیرند».

و اگر چنان‌چه مریض و مسافر، روزه گرفتند، روزه‌ی آن‌ها صحیح است؛ چون روزه نگرفتن برای آن‌ها، اجازه و رخصت است و اگر به دستور ثابت خدا عمل کنند، بهتر است؛ با وجود این اگر مسافر و بیمار با گرفتن روزه دچار مشقت و سختی نشوند، روزه گرفتن بهتر است و اگر دچار مشقت شوند، بهتر آن است که روزه نگیرند؛ ابوسعید خدریس گوید: «کُنّٰا نَغْزُوْا مَعَ رَسُوْلِ اللهِ ج فِیْ رَمَضٰانَ؛ فَمِنَّا الصّٰائِمُ وَ مِنَّا الْمُفْطِرُ؛ فَلٰا یَجِدُ الصّٰائِمُ عَلَی الْمُفْطِرِ وَ لَا الْمُفْطِرِ عَلَی الصّٰائِمِ وَ یَرَوْنَ اَنَّ مَنْ وَجَدَ قُوَّةً فَصٰامَ فَاِنَّ ذٰلِکَ حَسَنٌ؛ وَ یَرَوْنَ اَنَّ مَنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَاَفْطَرَ فَاِنَّ ذٰلِکَ حَسَنٌ» (بخاری)؛ «با پیامبر ج در ماه رمضان به جنگ با کفّار رفتیم؛ برخی از ما روزه بودند و بعضی دیگر روزه نبودند بدون این که از همدیگر ایراد بگیرند و معتقد بودند: کسی که توانایی روزه دارد، اگر روزه بگیرد بهتر است و کسی که توانایی روزه ندارد، بهتر آن است که روزه نگیرد».]

* سالم بودن از حیض و قاعدگی.

* سالم بودن از نفاس و خون زایمان. [امّا عدم وجوب روزه بر زنی که در حیض و نفاس است، به دلیل حدیث ابوسعید خدریس از پیامبر ج است: «أَلَیْسَتْ اِذٰا حٰاضَتْ لَمْ تُصَلِّ وَ لَمْ تَصُمْ؟ فَذٰلِکَ نُقْصٰانُ دِیْنِهٰا» (بخاری)؛ «آیا این طور نیست که زن، وقتی در حیض می‌افتد، نماز نمی‌خواند و روزه نمی‌گیرد؟ پس این نقصان دینش است».

و اگر زنِ حائض و زنی که در نفاس است روزه بگیرند، روزه‌ی آن‌ها صحیح نیست؛ چون یکی از شروط صحّت روزه، پاکی از حیض و نفاس است و بر آن‌ها قضای روزه، واجب است؛ عایشهل گوید:‌ «کُنّٰا نَحِیْضُ عَلیٰ عَهْدِ رَسُوْلِ اللهِ ج فَنُؤْمَرُ بِقَضٰاءِ الصَّوْمِ وَ لٰا نُؤْمَرُ بِقَضٰاءِ الصَّلٰاةِ» (مسلم، ابوداود، ترمذی و نسایی)؛ «ما زنان در روزگار پیامبرج به حیض می‌افتادیم؛ به ما دستور داده می‌شد که تنها روزه را قضا کنیم نه نماز را».]

* مقیم بودن؛ [از این رو، ادای روزه بر شخص مسافر، فرض نمی‌باشد؛ و اگر مسافر با گرفتن روزه دچار مشقّت نشود، روزه گرفتن برایش بهتر است؛ و اگر دچار مشقّت شود، بهتر آن است که روزه نگیرد.]

[شرائط صحّت ادای روزه:]

و برای صحّت ادای روزه، سه چیز شرط می‌باشد که عبارتند از:

* نیت؛ [زیرا خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ [البینة: 5] «و به آنان دستور داده نشده بود مگر این که مخلصانه و حق‌گرایانه خدا را عبادت کنند».

و پیامبر ج می‌فرماید: «اِنَّمَا الْاَعْمٰالُ بِالنِّیّٰاتِ وَ اِنَّمٰا لِکُلِّ امْرِیءٍ مّٰانَوٰی» (بخاری و مسلم)؛ «قبول و صحّت اعمال بانیات است؛ و پذیرش و پاداش هر عمل، بستگی به نیت آن دارد».

و وقت نیت ادای روزه‌ی رمضان و روزه‌ی نفل، پس از غروب خورشید تا پیش از نیمروز است.

و وقت نیت قضای رمضان، تمام شب است؛ و نیت آن پس از طلوع صبح صادق صحّت ندارد.

و وقت نیت روزه‌ی کفاره‌ها و نذر مطلق، تمامی شب است و نیت آن پس از طلوع صبح صادق صحّت ندارد؛ به هر حال، اگر روزه‌ی رمضان، روزه‌ی نذر معین و روزه‌ی نفل، در شب نیت شوند، درست است؛ ولی نیت کردن در شب برای این روزها، شرط نیست؛ از این رو، اگر چنان‌چه کسی در روزه‌ی رمضان، نذر معین و روزه‌ی نفل، در شب نیت نکرد، وی می‌تواند تا پیش از نیمه روز نیز نیت روزه را نماید.

و در روزه‌ی قضای رمضان، روزه‌ی نذر مطلق، روزه‌ی کفاره‌ها و روزه برای قضا آوردن آنچه که از نفل فاسد گردیده است، تعیین کردن نیت و نیت کردن در شب، شرط است؛ و نیت کردن پس از طلوع بامداد در آن‌ها صحیح نیست.]

* تهی بودن از آنچه که منافی روزه است از قبیل: حیض و قاعدگی و نفاس و زایمان.

* عاری بودن روزه‌دار از آنچه که فاسد کننده‌ی روزه است؛ [از قبیل: خوردن، آشامیدن، روابط زناشویی و دیگر چیزهایی که روزه را تباه و باطل می‌کند؛ خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿فَٱلۡـَٰٔنَ بَٰشِرُوهُنَّ وَٱبۡتَغُواْ مَا کَتَبَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ ٱلۡخَیۡطُ ٱلۡأَبۡیَضُ مِنَ ٱلۡخَیۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡرِۖ ثُمَّ أَتِمُّواْ ٱلصِّیَامَ إِلَى ٱلَّیۡلِۚ [البقرة: 187] «پس هم اکنون با زنان آمیزش کنید و چیزی را بخواهید که برایتان لازم دانسته است؛ و بخورید و بیاشامید تا آنگاه که رشته‌ی سفید بامداد از رشته‌ی سیاه شب برایتان از هم جدا و آشکار گردد. سپس روزه را تا شب ادامه دهید».]

و برای صحّت ادای روزه، شرط نیست که روزه‌دار، از جنابت و ناپاکی، عاری باشد.

[رکن روزه:]

و رکن روزه عبارت است از: خودداری نمودن از اجابت نمودن و پاسخ دادن به تمایل و اشتهای شکم، شرمگاه و ملحقات آن‌ها.

[حکم روزه:]

و حکم روزه، عبارت است از: ساقط شدن وظیفه‌ی حتمی و کار واجب و تعهّد لازم از ذمّه و عهده‌ی انسان؛ و فراچنگ آورن ثواب و پاداش در سرای بازپسین. و خداوند داناتر است.

فَصلٌ

یَنقَسِمُ الصَّومُ اِلَی سِتَّةِ أَقسَامٍ: فَرضٌ وَ وَاجِبٌٍ وَ مَسنُونٌٍ وَ مَندُوبٌٍ وَ نَفلٌٍ وَ مَکرُوهٌٍ.

أَمَّا الفَرضُ: فَهُوَ صَومُ رَمَضَانَ أَدَاءً وَ قَضَاءً وَ صَومُ الکَفَّارَاتِ وَ المَنذُورِ فِی الأَظهَرِ.

وَ أَمَّا الوَاجِبُ: فَهُوَ قَضَاءُ مَا أَفسَدَه مِن نَفلٍ.

وَ أَمَّا المَسنُونُ: فَهُوَ صَومُ یَومِ عَاشُورَاءَ مَعَ التَّاسِعِ.

وَ أَمَّا المَندُوبُ: فَهُوَ صَومُ ثَلَاثَةٍ مِن کُلِّ شَهرٍ وَ یَندُبُ کَونُهَا الأَیَّامَ البِیضَ؛ وَ هِیَ: الثَّالِثَ عَشَرَ وَالرَّابِعَ عَشَرَ وَالخَامِسَ عَشَرَ وَ صَومُ الإِثنَینِ وَ الخَمِیسِ وَ صَومُ سِتٍّ مِن شَوَّالٍ؛ ثُمَّ قِیلَ: الأَفضَلُ وَصلُهَا؛ وَ قِیلَ: تَفرِیقُهَا؛ وَکُلُّ صَومٍ ثَبَتَ طَلَبُه وَالوَعدُ عَلَیهِ بِالسُّنَّةِ کَصَومِ دَاودَ عَلَیهِ السَّلَامُ، کَانَ یَصُومُ یَومًا؛ وَ یُفطِرُ یَومًا وَ هُوَ أَفضَلُ الصِّیَامِ وَ أَحَبُّه إِلَی اللهِ تَعَالَی.

وَ أَمَّا النَّفلُ: فَهُوَ مَاسِوَی ذَالِکَ مِمَّا لَم یَثبُتْ کَرَاهِیَّتُه.

وَ أََمَّا المَکرُوهُ: فَهُوَ قِسمَانِ: مَکرُوهٌ تَنزِیهًا وَ مَکرُوهٌ تَحرِیمًا؛ الأَوَّلُ: کَصَومِ عَاشُورَاءَ مُنفَرِدًا عَنِ التَّاسِعِ؛ وَالثَّانِی: صَومُ العِیدَینِ وَ أَیَّامُ التَّشرِیقِ؛ وَکُرِهَ إِفرَادُ یَومِ الجُمُعَةِ وَ إِفرَادُ یَومِ السَّبتِ وَ یَومِ النَّیرُوزِ أَوِ المِهرَجَان إِلَّا أَن یُّوَافِقَ عَادَتَه؛ وَ کُرِهَ صَومُ الوِصَالِ وَ لَو یَومَینِ؛ وَ هُوَ: أَن لَا یُفطِرَ بَعدَ الغُرُوبِ أَصلًا حَتَّی یَتَّصِلَ صَومُ الغَدِ بِالأَمسِ؛ وَ کُرِهَ صَومُ الدَّهرِ.

فصل: [پیرامون صفت و مشخّصه‌ی روزه و اقسام آن]

روزه به شش نوع تقسیم می‌گردد که عبارتند از:

1-   فرض [عین]؛

2-   واجب؛

3-   سنّت؛

4-   مستحب؛

5-   نفل؛

6-   مکروه؛

امّا «روزه‌ی فرض» عبارت است از:

الف) اداء و قضای روزه‌ی ماه رمضان.

ب) روزه‌ی کفّاره‌‌ها. [کفّاره‌ی ظهار - ظهار: آن است که شخص به زنش بگوید: «تو بر من مانند پشت مادرم هستی» - ؛ کفّاره‌ی قتل؛ کفاره‌ی سوگند؛ کفّاره‌ی شکستن عمدی روزه‌ی رمضان بدون عذر؛ کفّاره‌ی جماع کردن در روز رمضان به قصد؛ پرداخت فدیه در صورتی که یکی از حاجیان به هنگام اِحرام، بیمار باشد یا ناراحتی در سر داشته باشد و نیاز پیدا کرد که موی سرش را بتراشد؛ و برای فدیه‌ی آن، سه روز روزه بگیرد. و روزه گرفتن در پرداخت جزاء و فدیه‌ی نخجیری که در سرزمین حَرَم، کشته شده است.]

ج) و - بنا به قول ظاهرتر - روزه‌ی نذری؛ [زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَلۡیُوفُواْ نُذُورَهُمۡ [الحج: 29] «و باید به نذرهای خویش وفا کنند».

ناگفته نماند که «روزه‌ی نذر»: همانند روزه‌ای است که مسلمان آن را بر خود به نیت قُربت به خداوند بلندمرتبه، فرض می‌گرداند. و روزه‌ی نذر بر همان وجهی واجب می‌گردد که شخص، آن را برای خود نذر کرده است؛ پس کسی که روزه گرفتن روزی معین یا روزهای معین را بر خود نذر نمود، روزه گرفتن همان روز معین و روزهای معین دیگر بر وی واجب است.

و اگر نذر را مطلق گردانید، آن نذر - بنا به اطلاق خود - واجب است؛ و این روزه، در نزد بعضی از صاحب‌نظران فقهی، فرض است، اما در نزد محققان احناف، واجب می‌باشد؛ زیرا که منکر آن کافر نمی‌شود.]

و امّا «روزه‌ی واجب» عبارت است از: قضا آوردن آنچه را که از روزه‌ی نفل، فاسد گردانیده است؛ [و همچنین روزه‌ی اعتکاف نذری.]

و امّا «روزه‌ی سنّت» عبارت است از: روزه گرفتن روز عاشورا همراه با روز تاسوعا [نهم محرم یا روز یازدهم محرّم. ابوقتادهس گوید: «سُئِلَ رَسُوْلُ اللهِ ج عَنْ صَوْمِ یَوْمِ عَرَفَةَ؟ فَقٰالَ: یُکَفِّرُ السَّنَةَ الْمٰاضِیَةَ وَ الْبٰاقِیَةَ. وَ سُئِلَ عَنْ صَوْمِ یَوْمِ عٰاشُوْرٰا؟ فَقٰالَ: یُکَفِّرُ السَّنَةَ الْمٰاضِیَةَ» (مسلم)؛ «از پیامبر ج درباره‌ی روزه‌ی روز عرفه سؤال شد؟ فرمود: گناهان سال گذشته و سال جاری را از بین می‌برد. و درباره‌ی روزه‌ی روز عاشورا از او سؤال شد؟ فرمود: گناهان سال گذشته را از بین می‌برد».

و ابوغطفان بن طریف مریس گوید: از ابن عباسب شنیدم که می‌گفت: «حِیْنَ صٰامَ رَسُوْلُ اللهِ ج یَوْمَ عٰاشُوْرٰاء وَ اَمَرَ بِصِیٰامِهِ قٰالُوْا: یٰا رَسُوْلَ اللهِ ج! اِنَّهُ یَوْمٌ تُعَظِّمُهُ الْیَهُوْدُ وَ النَّصٰارٰی. فَقٰالَ رَسُوْلُ اللهِ ج: فَاِذٰا کَانَ الْعٰامُ الْمُقْبِلُ اِنْ شٰاءَ اللهُ صُمْنَا الْیَوْمَ التّٰاسِعَ. قٰالَ: فَلَمْ یَأْتِ الْعٰامُ حَتّٰی تُوُفِّیَ رَسُوْلُ اللهِ ج» (مسلم و ابوداود)؛ «وقتی پیامبر ج روز عاشورا را روزه گرفت و به روزه گرفتن آن دستور داد، مردم گفتند: ای فرستاده‌ی خدا! عاشورا، روزی است که یهود و نصاری آن را بزرگ می‌دارند. پیامبر ج فرمود: سال بعد - ان شاء الله - روز نهم را هم روزه می‌گیریم. ابن عباسب گوید: قبل از آن که سال بعد بیاید، پیامبر ج فوت کرد».]

و امّا «روزه‌ی مستحب» عبارت است از:

الف) روزه گرفتن سه روز از هر ماه؛ [عبدالله بن عمروس گوید: پیامبر ج خطاب به من فرمود: «صُمْ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ ثَلٰاثَةَ اَیّٰامٍ؛ فَاِنَّ الْحَسَنَةَ بِعَشْرِ اَمْثٰالِهٰا؛ وَ ذٰلِکَ مِثْلَ صِیٰامِ الدَّهْرِ» (بخاری، مسلم، ابوداود و نسایی)؛ «از هر ماه سه روز را روزه بگیر که هر کار خوب، ده برابر پاداش دارد؛ و این کار به منزله‌ی روزه گرفتن یک سال است».]

و مستحب است که این سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه - یعنی روزهای «بیض» - باشد. [ابوذرس گوید: پیامبر ج فرمود: «یٰا اَبٰاذَرٍّ! اِذٰا صُمْتَ مِنَ الشَّهْرِ ثَلٰاثَةَ اَیّٰامٍ، فَصُمْ ثَلٰاثَ عَشَرَةَ وَ اَرْبَعَ عَشَرَةَ وَ خَمْسَ عَشَرَةَ» (ترمذی و نسایی)؛ «ای ابوذر! هرگاه سه روز از ماه را روزه گرفتی، روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه بگیر».]

ب) روزه گرفتن روز دوشنبه و روز پنج شنبه [در هر هفته؛ اسامة بن زیدس گوید: «اِنَّ نَبِیَّ اللهِ ج کٰانَ یَصُوْمُ یَوْمَ الْاِثْنَیْنِ وَ الْخَمِیْسَ وَ سُئِلَ عَنْ ذٰلِکَ فَقٰالَ: اِنَّ اَعْمٰالَ الْعِبٰادِ تُعْرَضُ یَوْمَ الْاِثْنَیْنِ وَ الْخَمِیْسِ» (ابوداود)؛ «پیامبر ج روزهای دوشنبه و پنج شنبه را روزه می‌گرفت. در این باره از او سؤال شد؟ فرمود: اعمال بندگان در این دو روز، پیش خدا عرضه می‌شود».]

ج) روزه گرفتن شش روز از ماه شوّال. [ابوایوب انصاریس گوید: پیامبر ج فرمود: «مَنْ صٰامَ رَمَضٰانَ ثُمَّ اَتْبَعَهُ سِتّاً مِّنْ شَوّٰالَ، کٰانَ کَصِیٰامِ الدَّهْرِ» (مسلم، ترمذی، ابوداود و ابن ماجه)؛ «کسی که ماه رمضان و به دنبال آن، شش روز از ماه شوال را روزه بگیرد، مانند آن است که یک سال روزه گرفته باشد».]

و گفته شده که بهتر آن است که شش روز از ماه شوّال، به صورت پیاپی و پشت سر هم، روزه گرفته شوند. و برخی گفته‌اند: بهتر آن است که به صورت پراکنده روزه گرفته شوند.

د) و هر روزه‌ای که گرفتن آن، [از ناحیه‌ی پیامبر ج] درخواست شده باشد و سنّت پیامبر ج بر گرفتن آن، وعده و نوید داده باشد؛ همانند: روزه‌ی داود÷. [یک روز در میان روزه گرفتن]؛ و روزه‌ی داود÷، بهترین و محبوبترین روزه در پیشگاه خداوند بلندمرتبه است. [عبدالله بن عمروس گوید: پیامبر ج فرموده است: «اَحَبُّ الصِّیٰامِ اِلَی اللهِ، صِیٰامُ دٰاوُدَ؛ کٰانَ یَصُوْمُ یَوْماً وَ یُفْطِرُ یَوْماً» (بخاری و مسلم)؛ «محبوبترین روزه نزد خدا، روزه‌ی داود÷ است که یک روز در میان روزه می‌گرفت».

و این روزه‌ها نیز مستحب می‌باشند:

روزه‌ی روز عرفه؛ ابوقتاده گوید: «سُئِلَ رَسُوْلُ اللهِ ج عَنْ صَوْمِ یَوْمِ عَرَفَةَ؟ فَقٰالَ: یُکَفِّرُ السَّنَةَ الْمٰاضِیَةَ وَ الْبٰاقِیَةَ» (مسلم)؛ «از پیامبر ج درباره‌ی روزه‌ی روز عرفه سؤال شد؟ فرمود: گناهان سال گذشته و سال جاری را از بین می‌برد».

و زیاد روز گرفتن در ماه محرم؛ ابوهریرهس گوید: «اَفْضَلُ الصِّیٰامِ بَعْدَ رَمَضٰانَ، شَهْرُ اللهِ الْمُحَرَّمِ؛ وَ اَفْضَلُ الصَّلٰاةِ بَعْدَ الْفَرِیْضَةِ صَلٰاةُ اللَّیْلِ» (مسلم، ابوداود، نسایی و ترمذی)؛ «بهترین روزه بعد از ماه رمضان، روزه‌ی ماه محرم و بهترین نماز بعد از نمازهای فرض، نماز شب است».

و روزه گرفتن بیشتر روزهای ماه شعبان؛ عایشهل گوید: «مٰا رَأَیْتُ رَسُوْلَ اللهِ ج اِسْتَکْمَلَ صِیٰامَ شَهْرٍ قَطٌّ اِلّٰاشَهْرَ رَمَضٰانَ؛ وَ مٰا رَأَیْتُهُ فِیْ شَهْرٍ اَکْثَرَ مِنْهُ صِیٰاماً فِیْ شَعْبٰانَ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج را ندیدم که ماهی را کامل روزه بگیرد مگر ماه رمضان را؛ و او را ندیدم که در هیچ یک از ماه‌ها به اندازه‌ی ماه شعبان روزه بگیرد».

و نُه روز اول ذی حجه نیز روزه گرفتن آن‌ها مستحب می‌باشد؛ از هنیدة بن خالد، از همسرش، از بعضی همسران پیامبر ج روایت شده است:

«کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج یَصُوْمُ تِسْعَ ذِیْ حَجَّةَ، وَ یَوْمَ عٰاشُوْرٰاءَ وَ ثَلٰاثَةَ اَیّٰامٍ مِّنْ کُلِّ شَهْرٍ وَ اَوَّلَ اِثْنَیْنِ مِنَ الشَّهْرِ وَ الْخَمِیْسِ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج نه روز ذی‌حجه و روز عاشورا و سه روز از هر ماه و اولین دوشنبه و پنج‌شنبه ماه را روزه می‌گرفت».]

و امّا «روزه نفل»، روزه‌هایی به استثنای مواردی است که ما به بیان آن‌ها پرداختیم، از آن روزه‌هایی که کراهیت آن [از ناحیه‌ی شارع مقدّس اسلام،] ثابت نشده باشد.

و امّا «روزه مکروه»:

روزه‌ی مکروه، به دو نوع تقسیم می‌گردد:

الف) مکروه تنزیهی.

ب) مکروه تحریمی. [مکروه تحریمی: آن است که منع از آن، الزامی است و حکم حرام را دارد؛ یعنی انجام دهنده‌ی آن، مستحق عقاب است؛ اگر چه تکفیر نمی‌شود؛ چون دلیل آن ظنّی است.

و مکروه تنزیهی: آن است که منع از آن، الزامی نیست و انجام دهنده‌ی آن مؤاخذه نمی‌شود؛ مانند خوردن گوشت اسب، موقع نیاز در زمان جنگ.]

«روزه‌ی مکروه تنزیهی» عبارت است از: همانند روزه گرفتن روز عاشورا، در صورتی که آن را تنها بگیرد و روز نهم محرم [تاسوعا؛ یا روز یازدهم] را بدان پیوست نسازد؛ [زیرا این کار، تشبیه با یهودیان است.]

و «روزه‌ی مکروه تحریمی»، عبارت است از: روزه گرفتن روزهای عید فطر و عید قربان و روزه گرفتن ایام التشریق. [از ابوعبید مولای ابن از هر روایت است: «شَهِدْتُ الْعِیْدَ مَعَ عُمَرَ بْنَ الْخَطّٰابِس فَقٰالَ: هٰذٰانِ یَوْمٰانِ نَهٰی رَسُوْلُ اللهِ ج عَنْ صِیٰامِهٰا: یَوْمُ فِطْرِکُمُ مِنْ صِیٰامِکُمْ وَ الْیَوْمُ الْاَخَرُ، تَأْکُلُوْنَ فِیْهِ مِنْ نُسُکِکُمْ» (بخاری و مسلم)؛ «در روز عید با عمر بن خطابس بودم. گفت: پیامبر ج از روزه گرفتن در این دو روز نهی فرموده است: اولین روز بعد از ماه رمضان؛ یعنی روز عید فطر؛ و روزی که از قربانی‌هایتان می‌خورید، یعنی روز عید قربان».

و از ابومرّة مولای امّ هانیء روایت است: «اِنَّهُ دَخَلَ مَعَ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمرٍو، عَلٰی اَبِیْهِ عَمْرِو بْنِ الْعٰاصِ، فَقُرِّبَ اِلَیْهِمٰا طَعٰاماً فَقٰالَ: کُلْ. فَقٰالَ: اِنِّیْ صٰائِمٌ. فَقٰالَ عَمْرٌو: کُلْ، فَهٰذِهِ الْاَیّٰامُ الَّتِیْ کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج یَأْمُرُنا بِافْطٰارِهٰا وَ یَنْهٰانٰا عَنْ صِیٰامِهٰا. قٰالَ مٰالِکٌ: وَ هِیَ اَیّٰامُ التَّشْرِیْقِ» (ابوداود)؛ «با عبدالله بن عمروس نزد پدرش عمرو بن عاصس رفتیم. غذایی جلو ما گذاشت و گفت: بخورید. عبدالله گفت: من روزه هستم. عمروس گفت: بخورید؛ این‌ها، روزهایی است که پیامبر ج به ما امر می‌کرد که روزه نگیریم و از روزه گرفتن ما را نهی می‌کرد. امام مالک/ گفته است: منظور از این روزها، ایام التشریق است».

و عایشهل و ابن عمرب گویند: «لَمْ یُرَخَّصْ فِیْ اَیّٰامِ التَّشْرِیْقِ اَنْ یُصَمْنَ اِلّٰا لِمَنْ لّٰایَجِدُ الْهَدْیَ»؛ «در ایام التشریق اجازه‌ی روزه گرفتن داده نشده است مگر برای کسی که هنگام ادای فریضه‌ی حج، چیزی را برای قربانی کردن، به دست نیاورد».

و ایام التشریق: یعنی روزهای 11، 12 و 13 بعد از روز عید قربان. این ایام به ایام التشریق نام‌گذاری شده‌اند؛ چون در این روزها، گوشت‌های قربانی در برابر خورشید پهن می‌شوند. و قولی دیگر می‌گوید: چون قربانی تا طلوع خورشید ذبح نمی‌شود. و قولی دیگر می‌گوید: چون نماز عید هنگام طلوع خورشید برگزار می‌شود. و قولی دیگر می‌گوید که تشریق، تکبیر بعد از نماز است.]

و روزه گرفتن، در روزهای زیر نیز کراهیت دارد:

الف) روز جمعه را به تنهایی روزه گرفتن. [ابوهریرهس گوید: از پیامبر ج شنیدم که می‌فرمود: «لٰایَصُوْمُ اَحَدُکُمْ یَوْمَ الْجُمُعَةِ اِلّٰا یَوْماً قَبْلَهُ اَوْ بَعْدَهُ» (بخاری و مسلم)؛ «هیچ کدام از شما، روز جمعه را روزه نگیرد مگر این که روز قبل یا بعد از آن نیز روزه بگیرد».]

ب) تنها روز شنبه را روزه گرفتن. [عبدالله بن بسر سلمی، از خواهرش صماء روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «لٰاتَصُوْمُوْا یَوْمَ السَّبْتِ اِلّٰا فِیْمَا افْتُرِضَ عَلَیْکُمْ، وَ اِنْ لَّمْ یَجِدْ اَحَدُکُمْ اِلّٰا لِحٰاءَ عَنَبَةٍ اَوْ عُوْدِ شَجَرَةٍ فَلْیَمْضُغْهُ» (ابوداود، ترمذی و ابن ماجه)؛ «روز شنبه را به تنهایی روزه نگیرید مگر روزه‌ای که بر شما فرض باشد؛ و اگر به جز پوست انگور یا شاخه‌ی درخت، چیز دیگری نیافتید، آن را بجوید تا آن روز، روزه نباشید».

ج) روز اول سال خورشیدی [عید نوروز] را به تنهایی روزه گرفتن؛ [زیرا این کار، منجر به تعظیم و بزرگداشت آن روز می‌گردد.]

د) یا روز جشن پاییز ایرانیان [جشن مهرگان] را به تنهایی روزه گرفتن؛ مگر آن که روز جمعه یا شنبه یا روز اول سال خورشیدی، یا روز اول جشن مهرگان، برابر و مصادف و مطابق و همزمان با عادت روزه‌دار شده باشد؛ [که در آن صورت، روزه گرفتن این روزها، مکروه نخواهد بود؛ یعنی اگر به صورت عادی، روزه‌ی سنّت می‌گرفت و روزه‌اش با یکی از این روزها مصادف و همزمان شد، در آن صورت کراهیتی در روزه گرفتنش رونما نخواهد شد.]

ه) و روزه‌ی «وصال» نیز مکروه می‌باشد؛ اگر چه دو روز را بدون افطار روزه بگیرد؛ و «روزه‌ی وصال» آن است که به هیچ عنوان پس از غروب خورشید افطار نکند تا بدین شکل، روزه‌ی فردا را به روزه‌ی دیروز پیوست نماید؛ [به تعبیری دیگر، «وصال» در اصطلاح شرع مقدّس اسلام، عبارت است از روزه‌ی چند شب و روز را پشت سر هم بدون افطار و خوردن چیزی است.

عبدالله بن عمرب گوید: «نَهٰی رَسُوْلُ اللهِ ج عَنِ الْوِصٰالِ. قٰالُوْا: اِنَّکَ تُوٰاصِلُ؟ قٰالَ: اِنِّیْ لَسْتُ مِثْلَکُمْ، اِنِّیْ اُطْعَمُ وَ اُسْقٰی» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج مردم را از روزه‌ی پیوسته منع کرد و فرمود: نباید چند شب و روز بدون افطار، روزه باشید. مردم گفتند: ای فرستاده‌ی خدا! چرا شما روزه‌ی پیوسته می‌گیرید؟ پیامبر ج فرمود: من مانند شما نیستم و از جانب خداوند به من غذا و نوشیدنی داده می‌شود».

و ابوهریرهس گوید: پیامبر ج دوبار فرمودند: «اِیّٰاکُمْ وَ الْوِصٰالَ»؛ «شما باید از روزه پیوسته خوددادری کنید». گفتند: ای رسول خدا ج! شما خود روزه‌ی وصال را می‌گیرید؟ پیامبر ج فرمود: «اِنِّیْ اَبِیْتُ یُطْعِمُنِیْ رَبِّیْ وَ یَسْقِیْنِ؛ فَاَکْلِفُوْا مِنَ الْعَمَلِ مٰاتُطِیْقُوْنَ» (بخاری و مسلم)؛ «از جانب خدا به من آب و غذا داده می‌شود؛ شما باید کاری را به عهده بگیرید که قدرت انجام آن را داشته باشید».]

و) و روزه‌ی تمام سال [اگر چه در ایام نهی شده نیز روزه نگیرد،] مکروه است؛ [به تعبیری دیگر، یک سال را پشت سر هم روزه گرفتن مکروه است. عبدالله بن عمروس گوید: پیامبر ج به من فرمود: «یٰا عَبْدَاللهِ بْنِ عَمْرٍو! اِنَّکَ لَتَصُوْمُ الدَّهْرَ وَ تَقُوْمُ اللَّیْلَ وَ اِنَّکَ اِذٰا فَعَلْتَ ذٰلِکَ، هَجَمَتْ لَهُ الْعَیْنُ وَ نَکَهْتَ لٰاصٰامَ مَنْ صٰامَ الْاَبَدَ» (بخاری و مسلم)؛ «ای عبدالله بن عمرو! تو تمام سال را روزه می‌گیری و تهجّد می‌خوانی! اگر این کار را انجام دهی، چشمانت به کاسه‌ی سر فرو می‌روند و گود می‌شوند و سخت بیمار می‌شوی؛ روزه‌ی کسی که تمام سال را روزه باشد، صحیح نیست».

و ابوقتادهس گوید: مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: «... یٰا رَسُوْلَ اللهِ! کَیْفَ بِمَنْ یَّصُوْمُ الدَّهْرَ کُلَّهُ؟ قٰالَ: لٰا صٰامَ وَ لٰا اَفْطَرَ» (مسلم، ابوداود و نسایی)؛ «ای رسول خدا ج! کسی که تمام سال را روزه می‌گیرد چطور است؟ پیامبر ج فرمود: نه روزه گرفته و نه افطار کرده است»؛ یعنی اجر و مزد روزه، برایش نوشته نمی‌شود؛ چون عملش خلاف شریعت است و بیهوده از خوردن و نوشیدن خودداری کرده است.

ناگفته نماند که روزه گرفتن روزه‌های زیر نیز درست نمی‌باشد:

1-   روزه‌ی روز شک؛ یعنی روزه‌ی روزی که در آن شک است و معلوم نیست رمضان است یا خیر؟ حرام است برای کسی که به صورت داوطلبانه و تطوّع و بدون سبب یا به جای روزه‌ی رمضان آن را روزه بگیرد؛ چون عمار بن یاسرس گوید: «مَنْ صٰامَ یَوْمَ الشَّکِ فَقَدْ عَصٰی اَبَاالْقٰاسِمَ» (ترمذی و بخاری)؛ «هر کسی در روز شک روزه گیرد، از ابوالقاسم ج نافرمانی کرده است».

امّا اگر به صورت عادی روزه‌ی سنّت می‌گرفت و روزه‌اش مقارن و مصادف با روز شک شد؛ مانند این که عادت دارد که روزهای دوشنبه یا پنج شنبه را روزه بگیرد یا یک روز در میان به صورت عادت روزه بگیرد و از روی تصادف، آن روز، روز شک بود، در آن صورت روزه‌اش حرام نیست؛ چون پیامبر ج فرموده است: «لٰاتُقَدِّمُوْا رَمَضٰانَ بِصَوْمِ یَوْمٍ وَ لٰایَوْمَیْنِ اِلّٰا رَجُلٌ کٰانَ یَصُوْمُ صَوْماً فَلْیَصُمْهُ» (بخاری و مسلم)؛ «روزه‌ی ماه رمضان را با یک روز یا دو روز جلو نیاندازید مگر کسی که به صورت عادتی روزه می‌گیرد که اشکال ندارد او روزه‌ی عادت خویش را ادامه دهد».

2-   روزه گرفتن نیمه‌ی دوم شعبان برای کسی که به روزه گرفتن آن عادت ندارد، مکروه می‌باشد. ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «اِذَا انْتَصَفَ شَعْبٰانُ فَلٰا تَصُوْمُوْا» (ابوداود، ابن ماجه و ترمذی)؛ «وقتی که نصف شعبان فرا رسید، روزه نگیرید».

و همچنین از ابوهریرهس روایت است که پیامبر ج فرمود: «لٰایَتَقَدَّمَنَّ اَحَدُکُمْ رَمَضٰانَ بِصَوْمِ یَوْمٍ اَوْ یَوْمَیْنِ اِلّٰا اَنْ یَّکُوْنَ رَجُلٌ کٰانَ یَصُوْمُ صَوْمَهُ فَلْیَصُمْ ذٰلِکَ الْیَوْمَ» (بخاری و مسلم)؛ «هیچ کدام از شما یک یا دو روز قبل از رمضان روزه نگیرد، مگر این که به روزه گرفتن در آن روز، عادت داشته باشد که در آن صورت می‌تواند آن روز را روزه بگیرد».

3-   و روزه‌ی مستحب گرفتن زن، هنگامی که شوهرش در مسافرت نیست، مکروه می‌باشد. ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «لٰاتَصُمِ الْمَرْأَةُ وَ بَعْلُهٰا شٰاهِدٌ اِلّٰا بِاِذْنِهِ» (بخاری و مسلم)؛ «زن، زمانی که همسرش در خانه حضور دارد، روزه نگیرد مگر به اجازه‌ی او».

4-   و روزه گرفتن بیماری که روزه، باعث شدت بیماری یا مرگ احتمالی او بشود، درست نیست.

و روزه‌ی خانم‌ها که در ایام عادت ماهیانه و پس از تولّد فرزند قرار دارند، تا پاک شدن آنان، درست نمی‌باشد.

و برای جوانان مجرّدی که فرصت و توانایی مالی ازدواج را ندارند، روزه گرفتن مستحب می‌باشد. عبدالله بن مسعودس گوید: پیامبر ج فرمود: «یٰا مَعٰاشِرَ الشَّبٰابِ! مَنِ اسْتَطٰاعَ مِنْکُمُ الْبٰاءَةَ فَلْیَتَزَوَّجْ فَاِنَّهُ اَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَ اَحْصَنُ لِلْفَرْجِ؛ وَ مَنْ لَّمْ یَسْتَطِعْ فَعَلَیْهِ بِالصَّوْمِ فَاِنَّهُ لَهُ وِجٰاءٌ» (بخاری و مسلم)؛ «ای جماعت جوانان! هر کس از شما توانایی ازدواج را دارد؛ ازدواج کند؛ زیرا ازدواج بهتر چشم را از حرام می‌پوشاند و بهتر شرمگاه را از حرام محافظت می‌کند. و کسی که نتوانست ازدواج کند، باید روزه بگیرد؛ چون روزه، شهوت جنسی او را کم می‌کند».]

فَصلٌ فِیمَا یُشتَرَطُ تَبیِیتُ النِّیَّةِ وَ تَعیِینُهَا فِیه وَ مَا لَا یُشتَرَطُ

أَمَّا القِسمُ الذِی لَا یُشتَرَطُ فِیه تَعیِینُ النِّیَّةِ وَ لَا تَبیِیتُهَا: فَهُوَ أَدَاءُ رَمَضَانَ وَالنَّذرُ المُعَیَّنُ زَمَانُه وَالنَّفلُ؛ فَیَصِحُّ بِنِیَّةٍ مِنَ اللَّیلِ اِلَی مَا قَبلَ نِصفِ النَّهَارِ عَلَی الأَصَحِّ؛ وَ نِصفُ النَّهَارِ: مِن طُلُوعِ الفَجرِ اِلَی وَقتِ الضَّحوَةِ الکُبرَی. وَ یَصِحُّ أَیضًا بِمُطلَقِ النِّیَّةِ وَ بِنِیَّةِ النَّفلِ وَ لَو کَانَ مُسَافِرًا أَو مَرِیضًا فِی الأَصَحِّ. وَ یَصِحُّ أَدَاءُ رَمَضَانَ بِنِیَّةِ وَاجِبٍ آخَرَ لِمَن کَانَ صَحِیحًا مُقِیمًا؛ بِخِلَافِ المُسَافِرِ فَإِنَّهُ یَقَعُ عَمَّا نَوَاهُ مِنَ الوَاجِبِ؛ وَاختَلَفَ التَّرجِیحُ فِی المَرِیضِ، إِذَا نَوَی وَاجِبًا آخَرَ فِی رَمَضَانَ. وَ لَا یَصِحُّ المَنذُورُ المُعَیَّنُ زَمَانُه بِنِیَّةِ وَاجِبٍ غَیرِه؛ بَل یَقَعُ عَمَّا نَوَاهُ مِنَ الوَاجِبِ فِیهِ.

وَ أَمَّا القِسمُ الثَّانِی؛ وَ هُوَ مَا یُشتَرَطُ فِیهِ تَعیِینُ النِّیَّةِ وَ تَبیِیتُهَا: فَهُوَ قَضَاءُ رَمَضَانَ وَ قَضَاءُ مَا أَفسَدَهُ مِن نَفلٍ وَ صَومُ الکَفَّارَاتِ بِأَنوَاعِهَا وَالمَنْذُوْرُ المُطلَقُُ کَقَولِه: «إِن شَفِیَ اللهُ مَرِیضِی فَعَلَیَّ صَومُ یَومٍ»؛ فَحَصَلَ الشِّفَآءُ.

فصل: پیرامون مواردی که نیت کردن در شب و تعیین نمودن نیت در آن‌ها، شرط می‌باشد

و مواردی که تعیین کردن نیت و نیت نمودن در شب، برای آن‌ها شرط نمی‌باشد.

[پیشتر گفتیم که روزه عبارت است از: خودداری کردن از تمام شکننده‌های روزه از قبیل: خوردن، نوشیدن، روابط زناشویی و... از طلوع صبح صادق تا غروب خورشید، همراه با نیت کردن روزه؛

و این را نیز گفتیم که روزه درست نمی‌شود مگر با نیت؛ و محل نیت نیز قلب است؛ و نیت به معنی «عزم و قصد قلبی» برای گرفتن روزه در جهت رضایت و خوشنودی خداوند بلند مرتبه و تقرّب و نزدیکی به او است؛ اینگونه که شخص روزه‌دار می‌گوید: «در جهت رضایت خداوند و تقرّب و نزدیکی بدو، فلان روزه را می‌گیرم».

و نیت کردن روزه به دو نوع تقسیم می‌گردد:

الف) نوعی که نیت کردن در شب و تعیین نمودن نیت در آن شرط نمی‌باشد.

ب) و نوعی که تعیین کردن نیت و نیت نمودن در شب، برای آن شرط و الزامی می‌باشد.]

            امّا نوعی که در آن، تعیین کردن نیت و نیت کردن در شب، برای آن شرط نمی‌باشد، عبارت است از:

ادای روزه‌ی فرض ماه مبارک رمضان.

روزه‌ی نذر که زمان آن معلوم و مشخص است؛ [مثل این که کسی نذر کند تا در پنج شنبه‌ی آینده به جهت رضایت خداوند روزه بگیرد.]

و روزه‌ی نفل.

و - بنا به قول صحیح‌تر - ادای روزه‌ی رمضان، روزه‌ی نذر معین و روزه‌ی نفل با نیت کردن در شب [پس از غروب آفتاب] تا پیش از «نصف النهار» صحیح و درست می‌شود. و «نصف النهار»: از طلوع صبح صادق شروع و تا هنگام چاشتگاه [پیش از نیمه روز] ادامه دارد.

[نویسنده‌ی کتاب «هدایه» گوید: نویسنده‌ی قدوری می‌گوید: نیت روزه‌ی رمضان، نذر معین و روزه‌ی نفل را می‌تواند از شب تا پیش از زوال خورشید بنماید. و در «جامع الصغیر» تا پیش از نیمه روز آمده است؛ که این قول، صحیح‌تر می‌نماید؛ زیرا لازم است تا نیت روزه در بیشتر اوقاتِ روز وجود داشته باشد؛ و نصف روز از طلوع بامداد شروع می‌شود و تا هنگام «ضحوة الکبری» (چاشت) نه تا وقت زوال، ادامه دارد؛ پس نیت تا پیش از نیمه روز شرط قرار داده شده است تا حکم «اکثر اوقات روز» تحقق پیدا کند. علامه شامی در حاشیه‌ی خویش که بر «در المختار» نگاشته است می‌گوید: در اینجا مراد از «ضحوة الکبری» در عبارت بالا، نیم روز شرعی است؛ و «روز شرعی»، عبارت است از روشن شدن صبح در افق شرقی تا غروب خورشید؛ و در اینجا غایه تحت مغیا داخل نیست؛ پس خود نیمه روز در تحت نیت کردن روزه داخل نیست.]

و همچنین هر یک از ادای روزه‌ی رمضان، روزه‌ی نذر معین و روزه‌ی نفل، به مطلق نیت و نیز به نیت نفل صحیح می‌گردد؛ اگر چه - بنا بر قول صحیح‌تر - کسی که آن‌ها را نیت کرده است، مسافر یا بیمار و دردمند بوده باشد. [و مطلق نیت: چنین است که نیت روزه را نماید؛ بدون تعیین کردن فرض، واجب و نفل و بدون تعیین نمودن رمضان.]

و ادای روزه‌ی رمضان، به نیت واجبی دیگر درست است؛ البته در صورتی که فرد نیت کننده، سالم و تندرست و مقیم باشد؛ برخلاف فرد مسافر؛ زیرا که [اگر مسافر در روزه‌ی رمضان، واجب دیگری را نیت کند، در آن صورت،] نیت وی بر همان واجبی واقع می‌شود که آن را نیت نموده است.

و در مورد شخص مریض، هر گاه در روزه‌ی رمضان، واجب دیگری را نیت کند، پیرامون ترجیح بخشیدن و اولویت دادن و اَرجحیت بخشیدن به یکی از آن دو، اختلاف صورت گرفته است؛ [به گونه‌ای که حسن بن زیاد روایت کرده است که هر گاه بیمار، در روزه‌ی رمضان، واجب دیگری را نیت نماید، نیت وی بر همان واجبی واقع می‌گردد که آن را نیت نموده است؛ و همین قول را نویسنده‌ی «هدایه» و بیشتر مشایخ بلخ اختیار کرده‌اند. و فخر الاسلام و شمس الائمه گفته‌اند: قول صحیح آن است که هرگاه بیمار در روزه‌ی ماه مبارک رمضان، واجب دیگری را نیت نماید، در آن صورت نیت وی بر روزه‌ی رمضان واقع می‌گردد؛ و در کتاب «برهان» نیز چنین آمده است که همین نظریه، صحیح‌تر می‌باشد.]

و روزه‌ی نذری که زمانش مشخص است، با نیت واجبی دیگر، صحیح نمی‌گردد؛ بلکه [اگر فرد نذر کننده در روزه‌ی نذر معین، واجب دیگری را نیت کند، در آن صورت] نیت وی بر همان واجبی واقع می‌گردد که آن را در روزه‌ی نذر معین، نیت نموده است.

و امّا نوع دوم: مواردی که تعیین کردن نیت، و نیت نمودن در شب، برای آن‌ها شرط می‌باشد، عبارتند از:

در روزه‌ی قضای رمضان.

       روزه برای قضا آوردن آنچه که از روزه‌ی نفل، فاسد گردانیده است.

در روزه‌های کفّاره، با تمام انواع آن؛ [از قبیل: کفّاره‌ی شکستن عمدی روزه‌ی رمضان بدون عذر؛ کفّاره‌ی جماع کردن در روز رمضان به قصد؛ روزه‌ی کفّاره‌ی ظهار؛ کفاّره‌ی شکستن سوگند؛ ارتکاب برخی از ممنوعات در زمان اِحرام برای حاجی یا عمره‌گزار؛ کفّاره‌ی قتل به خطا و آنچه که در حکم آن است.]

در روزه‌ی نذر مطلق. و نذر مطلق، مانند این است که کسی چنین بگوید: «اگر چنان‌چه خداوند بلند مرتبه، بیمارم را از این بیماری شفا داد، یک روز روزه بر من نذر باشد»؛ و پس از آن، بیمارش از بیماری بهبود یابد؛ [و یا مثل این که کسی نذر نماید تا به جهت رضای خداوند، روزی را روزه بگیرد.

به هر حال، در روزه قضای رمضان، روزه‌ی نذر مطلق، روزه‌ی کفّاره‌ها و روزه برای قضا آوردن آنچه که از نفل فاسد گردیده، تعیین کردن نیت و نیت کردن در شب، شرط است؛ و نیت کردن پس از طلوع بامداد در آن‌ها صحیح نیست.]

 

فَصلٌ فِیمَا یَثبُتُ بِه الهِلَال وَ فِی صَومِ یَومِ الشَّکِّ وَ غَیرِه

یَثبُتُ رَمَضَانُ بِرُؤیَةِ هِلَالِه أَو بِعَدِّ شَعبَانَ ثَلَاثِینَ إِن غُمَّ الهِلَالُ. وَ یَومُ الشَّکِّ: هُوَ مَا یَلِی التَّاسِع وَ العِشرِینَ مِن شَعبَانَ وَ قَد اِستَوی فِیهِ طَرَفُ العِلمِ وَالجَهلِ بِأَن غُمَّ الهِلَالُ؛ وَکُرِهَ فِیهِ کُلُّ صَومٍ إِلَّا صَومَ نَفلٍ جَزَمَ بِه بِلَا تَردِیدٍ بَینَه وَ بَینَ صَومٍ آخَرَ؛ وَ إِن ظَهَرَ أَنَّه مِن رَمَضَانَ، أَجزَأَ عَنهُ مَا صَامَه وَ إِن رَدَّدَ فِیه بَینَ صِیَامٍ وَ فِطرٍ لَا یَکُونُ صَائِمًا. وَکُرِهَ صَومُ یَومٍ أَو یَومَینِ مِن آخِرِ شَعبَانٍ لَا یَکرَهُ مَا فَوقَهُمَا؛ وَ یَأمُرُ المُفتِی العَامَّةَ بِالتَّلَوُّمِ یَومَ الشَّکِّ ثُمَّ بِالإِفطَارِ إِذَا ذَهَبَ وَقتُ النِّیَّةِ وَ لَم یَتَعَیَّنِ الحَالُ؛ وَ یَصُومُ فِیهِ المُفتِی وَالقَاضِی وَ مَن کَانَ مِنَ الخَوَاصِّ؛ وَ هُوَ: مَن یَتَمَکَّنُ مِن ضَبطِ نَفسِه عَنِ التَّردِیدِ فِی النِّیَّةِ وَ مُلَاحَظَةِ کَونِه عَنِ الفَرضِ.

وَ مَن رَأی هِلَالَ رَمَضَانَ أَوِ الفِطرِ وَحدَه وَ رُدَّ قَولُه، لَزِمَهُ الصِّیَامُ وَ لَا یَجُوزُ لَهُ الفِطرُ بِتَیَقُّنِهِ هِلَالَ شَوَّالٍ؛ وَ إِن أَفطَرَ فِی الوَقتَینِ، قَضَی وَ لَا کَفَّارَةَ عَلَیهِ؛ وَ لَو کَانَ فِطرُهُ قَبلَ مَا رَدَّهُ القَاضِی فِی الصَّحِیحِ.

وَ إِذَا کَانَ بِالسَّمَاءِ عِلَّةٌ مِن غَیمٍ أَو غُبَارٍ أَو نَحوِه قُبلَ خَبَرُ وَاحِدٍ عَدلٍ أَو مَستُورٍ فِی الصَّحِیحِ وَ لَو شَهِدَ عَلَی شَهَادَةِ وَاحِدٍ مِثلِه؛ وَ لَو کَانَ أُنثَی أَو رَقِیقًا أَو مَحدُودًا فِی قَذَفٍ تَابَ لِرَمَضَانَ؛ وَ لَا یُشتَرَطُ لَفظُ الشَّهَادَةِ وَ لَا الدَّعوَی. وَ شُرِطَ لِهِلَالِ الفِطرِ اِذَا کَانَ بِالسَّمَاءِ عِلَّةٌ، لَفظُ الشَّهَادَةِ مِن حُرَّینِ أَو حُرٍّ وَ حُرَّتَینِ بِلَا دَعوَی؛ وَ اِن لَم یَکُن بِالسَّمَاءِ عِلَّةٌ فَلَا بُدَّ مِن جَمعٍ عَظِیمٍ لِرَمَضَانٍ وَالفِطرِ. وَ مِقدَارُ الجَمعِ العَظِیمِ: مُفَوَّضٌ لِرَأیِ الإِمَامِ فِی الأَصَحِّ.

وَ اِذَا تَمَّ العَدَدُ بِشَهَادَةِ فَردٍ وَ لَم یُرَ هِلَالُ الفِطرِ وَالسَّمَاءُ مَصحِیَّةٌ لَا یَحِلُّ لَه الفِطرُ؛ وَ اختَلَفَ التَّرجِیحُ فِیمَا اِذَا کَانَ بِشَهَادَةِ عَدلَینَ وَ لَا خِلَافَ فِی حِلِّ الفِطرِ اِذَا کَانَ بِالسَّمَاءِ عِلَّةٌ؛ وَ لَو ثَبَتَ رَمَضَانٌ بِشَهَادَةِ الفَردِ. وَ هِلالُ الأَضحَی کَالفِطْرِ وَ یُشتَرَطُ لِبَقِیَّةِ الأَهِلَّةِ، شَهَادَةُ رَجُلَینِ عَدلَینِ أَو حُرٍّ وَ حُرَّتَینِ غَیرِ مَحدُودَینِ فِی قَذَفٍ.

وَ اِذَا ثَبَتَ فِی مَطلَعِ قُطرٍ لَزِمَ سَائِرَ النَّاسِ فِی ظَاهِرِ المَذهَبِ وَ عَلَیهِ الفَتوَی وَ أَکثَرُ المَشَایِخِ؛ وَ لَا عِبرَةَ بِرُؤیَةِ الهِلَالِ نَهَارًا؛ سَوَاءٌ کَانَ قَبلَ الزَّوَالِ أَو بَعدَه وَ هُوَ اللَیلَةُ المُستَقبِلَةُ فِی المُختَارِ.

فصل: پیرامون آنچه که به وسیله‌ی آن، هلال ماه [رمضان و دیگر ماه‌ها] ثابت می‌گردد؛ و درباره‌ی روزه‌ی روز شک [یوم الشک]

و غیر آن از دیگر احکام و مسائل اسلامی.

[فرا رسیدن هلال] ماه رمضان، از دو طریق به اثبات می‌رسد:

1-   دیده شدن هلال ماه رمضان. [بدین معنی که اگر هلال ماه در شب سی‌ام ماه شعبان مشاهده گردید، فردای آن روز، روزه‌ی ماه رمضان واجب می‌شود؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «صُوْمُوْا لِرُؤْیَتِهِ وَ اَفْطِرُوا لِرُؤْیَتِهِ؛ فَاِنْ غُمَّ عَلَیْکُمْ فَاَکْمِلُوْا عِدَّةَ شَعْبٰانَ ثَلٰاثِیْنَ» (بخاری و مسلم)؛ «هر گاه هلال ماه را دیدید، روزه بگیرید؛ و هر گاه دوباره آن را دیدید، روزه را به پایان برسانید؛ و اگر چنان‌چه هوا ابری بود و هلال ماه بر شما پوشیده و نهان ماند، در آن صورت، سی روز شعبان را کامل کنید».]

2-   و یا اگر چنان‌چه [هوا ابری بود و] هلال ماه بر مردم پوشیده و نهان بود و هلال دیده نمی‌شد، در آن صورت، سی روز کامل ماه شعبان محاسبه گردد؛ [از این رو، بر مسلمانان واجب است تا در بیست و نهم ماه شعبان، به جستجوی هلال ماه برآیند؛ اگر آن را دیدند، روزه بگیرند. و اگر هوا ابری بود و هلال ماه بر آن‌ها پوشیده ماند، در آن صورت سی روز شعبان را کامل کنند و فردای آن روز را روزه‌ی رمضان بگیرند؛ پس یکی دیگر، از دو طریق اثبات فرا رسیدن ماه رمضان، سی روز کامل شدن ماه شعبان که ماه پیش از رمضان است، می‌باشد؛ و چنان‌چه ماه شعبان، سی روز کامل گردید، روز بعد از آن، نخستین روز ماه رمضان خواهد بود]

و روز شک، همان روزی است که پس از بیست و نهم ماه شعبان قرار داشته باشد؛ اینگونه که [هوا ابری باشد و] هلال ماه بر مردم پوشیده و نهان باشد و دانسته نیز نشود که آیا هلال ماه رمضان در آن طلوع کرده است یا خیر؟ یعنی جانب دانستن و ندانستن، در آن - به خاطر [ابری بودن هوا و] پوشیده بودن حالت ماه - یکسان و برابر باشد؛ و گرفتن هر روزه‌ای در روز شک [با نیت فرض، یا با نیتی که در حال تردّد میان فرض و نفل است،] مکروه می‌باشد؛ مگر روزه گرفتن در روز شک، با نیت نفل، که مکروه نیست؛ البته در صورتی که قاطعانه و به صورت حتمی، نیت نفل را نموده باشد؛ و همچنین دو دلی و تردیدی در بین آن و روزه‌ای دیگر وجود نداشته باشد.

[به هر حال، روزه گرفتن در روز شک با نیت فرض، یا با نیتی که در حال تردّد میان فرض و نفل است، مکروه می‌باشد؛ ولی روزه گرفتن در روز شک با نیت نفل، مکروه نیست؛ اگر چنان‌چه قاطعانه نیت نفل را نمود؛ و کسی که در میان گرفتن روزه و خوردن آن، متردّد و دو دل بود، روزه‌ی وی صحیح نیست؛ زیرا عمار بن یاسرس گوید: «مَنْ صٰامَ الْیَوْمَ الَّذِیْ شَکَ فِیْهِ، فَقَدْ عَصٰی اَبَاالْقٰاسِمَ ج» (ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)؛ «کسی که در روز شک روزه گیرد، با پیامبر ج مخالفت کرده است».]

و اگر چنان‌چه [فردی در روز شک، به نیت نفل روزه گرفت؛ سپس] آشکار گردید که این روز، از رمضان بوده است، در آن صورت آن روزه از وی به جای روزه‌ی رمضان پذیرفته می‌شود [و بر وی، قضا آوردن این روز، لازم نیست.]

و اگر فردی در روز شک، در میان گرفتن روزه و خوردن آن، متردّد و دودل و حیران و سرگردان بود، در آن صورت روزه‌ی وی صحیح نمی‌باشد و روزه دار به شمار نمی‌آید.

و روزه گرفتن یک یا دو روز از آخر ماه شعبان [پیش از ماه رمضان،] مکروه است؛ ولی روزه گرفتن [از آخر ماه شعبان] پیش از فرا رسیدن دو روز مانده به ماه رمضان، مکروه نیست. [ابوهریرهس گوید: «لٰایَتَقَدَّمَنَّ اَحَدُکُمْ رَمَضٰانِ بِصَوْمِ یَوْمٍ اَوْ یَوْمَیْنِ اِلّٰا اَنْ یَّکُوْنَ رَجُلٌ کٰانَ یَصُوْمُ صَوْمَهُ، فَلْیَصُمْ ذٰلِکَ الْیَوْمَ» (بخاری و مسلم)؛ «هیچ کدام از شما یک یا دو روز قبل از رمضان روزه نگیرد، مگر این که به روزه گرفتن در آن روز عادت داشته باشد که در آن صورت می‌تواند آن روز را روزه بگیرد».]

و [مناسب است که] مُفتی، عموم مردم را در روز شک به انتظار کشیدن [تا پیش از چاشتگاه،] بدون نیت روزه دستور دهد؛ سپس هر گاه وقت نیت تمام شد و وضعیت [هلال ماه] مشخّص و معلوم نگردید، در آن صورت آن‌ها را به خوردن دستور دهد؛ و خود مُفتی، قاضی و دیگر نُخبگان و شخصیت‌های مهم، در روز شک [به نیت نفل و به صورت نهان و پوشیده] روزه بگیرند.

و مراد از نخبگان و شخصیت‌های برجسته: کسانی‌اند که توان کنترل خویش را از تردید و دودلی در نیت، و ملاحظه و توجه و دقّت و رعایت در این که روزه‌اش از فرض قرار بگیرد [اگر چنان‌چه روز شک، در رمضان واقع شده بود] را داشته باشد. [یعنی نخبگان جامعه‌ی اسلامی، افرادی هستند که روز شک را با نیتی که در حال تردّد میان فرض و نفل است، روزه نگیرند؛ و همچنین به گونه‌ای روز شک را روزه بگیرند که اگر احیاناً آشکار گردید که روز شک، از رمضان بوده است، آن روز از آن‌ها به جای روزه‌ی فرض رمضان پذیرفته شود به گونه‌ای که قضا آوردن آن روز بر آن‌ها لازم نگردد.]

[اثبات رؤیت هلال ماه رمضان و ماه شوّال:]

و کسی که به تنهایی هلال ماه رمضان، یا هلال عید [ماه شوّال] را ببیند، ولی سخنش در این زمینه [از جانب پیشوای مسلمانان،] مورد پذیرش قرار نگیرد، در آن صورت روزه گرفتن بر خود وی لازم است؛ و [هرگاه به تنهایی، هلال عید را دید و] به دیدن هلال ماه شوّال یقین پیدا کرد، [و سخن وی در این زمینه، مورد قبول قرار نگرفت، در آن صورت همراه سائر مسلمانان، روزه بگیرد و به دیدن خویش، عمل نکند] و برای وی خوردن، جایز نیست؛ [زیرا ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «اَلصَّوْمُ یَوْمَ تَصُوْمُوْنَ وَ الْفِطْرُ یَوْمَ تُفْطِرُوْنَ، وَ الْاَضْحٰی یَوْمَ تُضَحُّوْنَ» (ترمذی و ابن ماجه)؛ ‌«روزه‌ی رمضان باید روزی باشد که همه روزه می‌گیرید و عید باید در روزی باشد که همه عید می‌کنید و عید قربان روزی است که همه قربانی می‌کنید».]

و اگر [کسی هلال ماه رمضان و هلال ماه شوّال را به تنهایی ببیند و همراه با سائر مسلمانان] در این دو وقت، روزه نگیرد، باید آن دو وقت را قضا بیاورد، ولی در این دو صورت، کفّاره‌ای به وی تعلّق نمی‌گیرد؛ اگر چه - بنا به قول صحیح - پیش از آن که قاضی سخنش را رد کند، [به دیدن خویش عمل نماید و] روزه‌اش را بخورد.

و هرگاه در آسمان، علّتی از ابر یا گرد و غبار و امثال آن [از قبیل دود و مِه] باشد، در آن صورت برای اثبات رؤیت هلال ماه مبارک رمضان، خبر دادن یک مسلمان عادل، یا - بنا به قول صحیح - خبر دادن فردی که وضعیت و حالاتش پوشیده و پنهان باشد، مورد قبول و پذیرش و اقع می‌گردد؛ و [همچنین خبر دادن وی پذیرفته می‌شود اگر چنان‌چه] بر گواهی یک نفر همانند خودش، شهادت و گواهی بدهد؛ و فرقی نمی‌کند که این یک نفر، زن باشد یا برده؛ و یا فردی باشد که در «حدّ قذف» [تهمت ناروا به زنان و مردان عفیف و پاکدامن] شلاق خورده باشد و از کرده‌اش توبه نموده باشد.

بنابراین، [در خبر دادن رؤیت هلال رمضان،] لفظ «شهادت» و «دَعوی» [ادّعا و مطالبه] شرط نمی‌باشد؛ [یعی شرط نیست که چنین بگوید: «گواهی می‌دهم بر ثبوت رؤیت هلال رمضان»؛ یا «ادّعا می‌کنم که رؤیت هلال ماه رمضان، ثابت شده است».]

و برای رؤیت هلال عید، در صورتی که در آسمان علّتی [از ابر و گرد و غبار و غیره] وجود داشته باشد، شهادت دو مرد آزاد [، عاقل، بالغ و عادل]، یا گواهی یک مرد آزاد و دو زن آزاد - بدون لفظ «دَعوی» - شرط می‌باشد.

و هرگاه آسمان، ابری و غبارآلود نباشد، پس برای رؤیت هلال رمضان و رؤیت هلال عید فطر، لازم است که جمع بزرگی از مسلمانان به دیدن و خبر دادن رؤیت، گواهی بدهند؛ و میزان «جمع بزرگ مردم» - بنا به قول صحیح‌تر - : به صلاح دید امام و دیدگاه پیشوای مسلمانان، بستگی دارد.

و هرگاه به وسیله‌ی شهادت یک نفر مسلمان، [هلال ماه رمضان ثابت گردید و پس از آن، سی روز رمضان] کامل شد؛ و این در حالی است که [در روز سی‌ام رمضان،] هلال عید فطر را ندید؛ و آسمان نیز صاف و بدون ابر و غبار بود، در آن صورت خوردن، حلال نیست، [بلکه بر همه لازم است که روزه بگیرند.]

و در صورتی که [هلال ماه رمضان،] با گواهی دو نفر عادل، ثابت گردیده بود [ و سی روز رمضان کامل شد ولی هلال ماه شوّال دیده نشد؛ و این در حالی است که آسمان، صاف و بدون ابر و غبار است]، در آن صورت در ترجیح [خوردن یا روزه گرفتن،] اختلاف صورت گرفته است؛ [در کتاب‌های «الدرایة»، «الخلاصة» و «البزّازیة» چنین آمده است که در آن صورت، خوردن حلال است؛ و در کتاب «مجموع النوازل» چنین آمده است که خوردن، درست نیست؛ بکله روزه گرفتن، لازم می‌باشد.]

و در صورتی که در آسمان، علّتی [از ابر، گرد و غبار و مِه و دود] باشد، [در میان علماء و صاحب‌نظران فقهی،] هیچ اختلافی در این نیست که خوردن روزه، حلال می‌باشد، اگر چه هلال رمضان با شهادت یک نفر نیز ثابت گردیده باشد.

و [حکم] هلال عید قربان، به سان [حکم] هلال عید فطر است؛ و رؤیت هلال سایر ماه‌ها، با شهادت دو مرد عادل، یا شهادت یک مرد آزاد و دو زن آزاد که «حدّ قذف» بر آن‌ها جاری نگردیده باشد، به اثبات می‌رسد. [و «حدّ قذف»: به حدّی گفته می‌شود که بر تهمت زننده‌ی به زنا، جاری شود.

به هر حال، اگر در شب بیست و نهم شعبان، آسمان ابری و غبارآلود بود، و فردی گواهی داد که وی در این شب، هلال ماه را دیده است، در این صورت رؤیت هلال رمضان، با خبر دادن یک مسلمانِ عادل - چه زن و چه مرد، و چه آزاد و چه برده - به اثبات می‌رسد؛ و گواهی وی مورد قبول واقع می‌گردد.

و اگر در بیست و نهم شعبان، آسمان ابری و غبارآلود نبود؛ و یک یا دو نفر گواهی دادند که آن‌ها هلال ماه رمضان را دیده‌اند، در آن صورت رؤیت هلال رمضان و رؤیت هلال عید فطر ثابت نمی‌شود مگر با دیدن جمع بزرگی از مسلمانان که به دیدن و خبر دادن آنان، یقین حاصل شود.

و در مورد اثبات هلال عید فطر: اگر چنان‌چه آسمان، ابری و غبارآلود بود، در آن صورت امام و پیشوای مسلمانان، رؤیت هلال عید را نمی‌پذیرد مگر با شهادت دو مرد یا یک مرد و دو زن؛ امّا اگر آسمان ابری و غبارآلود نبود، پس رؤیت هلال عید ثابت نمی‌شود مگر با دیدن جمع بزرگی که به دیدن و خبر دادن آنان، یقین حاصل شود.

و اگر کسی به تنهایی هلال رمضان را دید، امّا سخن وی در این ارتباط از جانب پیشوای مسلمانان مورد قبول قرار نگرفت، در آن صورت روزه گرفتن بر خود وی لازم است؛ و اگر چنان‌چه به تنهایی، هلال عید را دید و سخن وی در این زمینه، مورد قبول قرار نگرفت، در آن صورت همراه سایر مسلمانان، روزه بگیرد و به دیدن خویش، عمل نکند.]

و هرگاه رؤیت هلال، در محل طلوع خورشید در سرزمین و منطقه‌ای [از سرزمین‌ها و مناطق] ثابت گردید، در آن صورت - بنا به ظاهر مذهب - روزه گرفتن بر سایر مردمِ [مناطق و سرزمین‌های همجوار آن] لازم می‌گردد؛ و فتوا نیز همین است؛ و بیشتر مشایخ نیز بر همین باور و دیدگاه می‌باشند.

و رؤیت هلال در روز، معتبر نمی‌باشد؛ خواه [دیدن آن،]‌ پیش از زوال خورشید باشد یا پس از آن؛ - بنا به قول مختار و برگزیده [در مذهب احناف] - رؤیت هلال، در شب آینده‌ی آن، معتبر می‌باشد. [یعنی رؤیت هلال ماه، به وقت شامگاه هر ماه معتبر می‌باشد؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «صُوْمُوْا لِرُؤْیَتِهِ و اَفْطِرُوْا لِرُؤْیَتِهِ»؛ «هرگاه هلال ماه را دیدید، روزه بگیرید و هرگاه دوباره آن را دیدید؛ روزه را به پایان برسانید». از این رو، واجب است که رؤیت، مقدّم بر روزه و افطار باشد؛ بنابراین، رؤیت هلال ماه، به وقت شامگاه هر ماه، معتبر می‌باشد.]


 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد