ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بَابُ مَا لَا یُفسِدُ الصَّومَ
وَ هُوَ أَربَعَةٌ وَ عِشرُونَ شَیئًا: مَا لَو أَکَلَ أَو شَرِبَ أَو جَامَعَ نَاسِیًا؛ وَ إِن کَانَ لِلنَّاسِی قُدرَةٌ عَلَی الصَّومِ، یُذَکِّرُه بِه مَن رَآهُ یَأکُلُ؛ وَ کُرِهَ عَدَمُ تَذکِیرِه. وَ إِن لَم یَکُن لَه قُوَّةٌ؛ فَالأَولَی عَدَمُ تَذکِیرِه؛ أَو أَنزَلَ بِنَظرٍ أَو فِکرٍ وَ إِن أَدَامَ النَّظَرَ وَالفِکرَ أَو اِدَّهَنَ أَو اِکتَحَلَ وَ لَو وَجَدَ طَعمَه فِی حَلقِه؛ أَو اِحتَجَمَ أَو اِغتَابَ أَو نَوَی الفِطرَ وَ لَم یُفطِر أَو دَخَلَ حَلقَه دُخَانٌ بِلَا صُنعِه أَو غُبارٌ وَ لَو غُبَارَ الطَّاحُونِ أَو ذُبَابٌ أَو أَثرُ طَعمِ الأَدوِیَةِ فِیهِ وَ هُوَ ذَاکِرٌ لِصَومِه أَو أَصبَحَ جُنُبًا وَ لَو اِستَمَرَّ یَومًا بِالجِنَابَةِ؛ أَو صَبَّ فِی إِحلِیلِه مَاءً أَو دُهنًا أَو خَاضَ نَهرًا فَدَخَلَ المَاءُ أُذُنَه أَو حَکَّ أُذُنَه بِعُودٍ فَخَرَجَ عَلَیه دَرَنٌ ثُمَّ أَدخَلَه مِرَارًا اِلَی أُذُنِه أَو دَخَلَ أَنفَه مُخاطٌ فَاستَنشَقَه عَمَدًا أَو اِبتَلَعَه وَ یَنبَغِی إِلقَاءُ النُّخَامَةِ حَتَّی لَایَفسُدَ صَومُه عَلَی قَولِ الإِمَامِ الشَّافِعِیّ رَحِمَهُ اللهُ؛ أَو ذَرعَهُ القَیءُ وَ عَادَ بِغَیرِ صُنعِه وَ لَو مَلَأَ فَاهُ فِی الصَّحِیحِ؛ أَو اِستَقَاءَ أَقَلَّ مِن مِلءِ فِیهِ عَلَی الصَّحِیحِ، وَ لَو أَعَادَ فِی الصَّحِیحِ؛ أَو أَکَلَ مَا بَینَ أَسنَانِه وَکَانَ دُونَ الحِمَّصَةِ أَو مَضَغَ مِثلَ سِمسِمَةٍ مِن خَارِجِ فَمِه حَتَّی تَلاشَت وَ لَم یَجِد لَهَا طَعمًا فِی حَلقِه.
باب: مواردی که روزه را فاسد نمیگردانند
مواردی که روزه را فاسد نمیگردانند، بیست و چهار چیز است که عبارتند از:
* هرگاه شخص روزهدار، به فراموشی چیزی بخورد، یا چیزی بنوشد؛ یا به فراموشی [با همسرش] جماع و نزدیکی و همبستری و آمیزش جنسی نماید؛ [زیرا ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «مَنْ نَسِیَ وَ هُوَ صٰائِمٌ فَاَکَلَ اَوْ شَرِبَ، فَلْیُتِمَّ صَوْمَهُ؛ فَاِنَّمٰا اَطْعَمَهُ اللهُ وَ سَقٰاهُ» (مسلم، بخاری، ابن ماجه و ترمذی)؛ «اگر شخص روزهدار از روی فراموشی چیزی را خورد یا نوشید، (روزهاش باطل نمیشود و) آن را کامل کند؛ چرا که خداوند بلندمرتبه،او را خورانیده یا نوشانیده است».]
و اگر چنانچه فرد فراموشکار، توان و قدرتی بر [ادامهی] روزه [تا شب، بدون هیچگونه مشقّت و رنجی داشت؛ مثل این که جوان و نیرومند باشد،] در آن صورت کسی که او را در حال خوردن میبیند، او را [از خوردن منع کند و] روزه را به یادش آورد؛ و در این صورت، عدم تذکّرِ فرد فراموشکار، مکروه میباشد.
و اگر چنانچه توان و قدرتی [بر ادامهی روزه تا شب] نداشت [و با مشقت و سختی، روز را به شب میرساند، مثل این که پیر و ضعیف باشد،] در آن صورت، بهتر عدم تذکّرِ فرد فراموشکار میباشد.
* یا با نگاه کردن [به شرمگاه زنی] و یا با فکر کردن [در مورد زیبایی زنی،] اِنزال شود؛ اگر چه نگاه نمودن و فکر کردن وی، [تا آمدن آب مَنی] ادامه یابد.
* یا [بر سبیل و ریش خویش] روغن بمالد.
* و یا [به چشمهای خود] سرمه بکشد؛ اگر چه طعم سرمه را در حلق خویش نیز احساس نماید.
* یا حجامت کرد؛ [زیرا روایت شده است که: «اِنَّهُ ج اِحْتَجَمَ وَ هُوَ مُحْرِمٌ وَّ احْتَجَمَ وَ هُوَ صٰائِمٌ» (بخاری و ابوداود)؛ «پیامبر ج در حال اِحرام و روزه، حجامت کرد». و حدیث «اَفْطَرَ الْحٰاجِمُ وَ الْمَحْجُوْمُ»، حمل بر زائل شدن اجر و پاداش است.]
* یا غیبت [کسی را]کند.
* یا نیت خوردن کند ولی [عملاً] چیزی را نخورد.
* یا بدون عمل و اختیار وی، دود و یا گرد و غبار، به حلقش برود؛ اگر چه گرد و غبارِ [آرد] آسیاب باشد.
* و یا مگسی به حلقش رود.
* و یا اثر طعم ادویه را در حلقش احساس کند و حال آن که به یادش نیز هست که روزه دارد.
* و یا در حال جنابت و ناپاکی صبح کند؛ اگر چه یک روز کامل [یا بیشتر از آن،] در حال جنابت و ناپاکی نیز باقی بماند؛ [ولی این امر، مکروه تحریمی است به جهت ترک فریضهی نماز.]
* یا در سوراخ آلت تناسلی خویش آب یا روغن بریزد.
* یا در رودخانهای، غوطه خورد و فرو رود و آب، به داخل گوشهایش وارد شود.
* یا با تکّه چوبی، داخل سوراخ گوشهای خویش را بخراشد و خلال نماید و [به هنگام خارج کردن آن تکّه چوب از داخل سوراخ گوشها،] چرکی نیز به همراه آن خارج گردد؛ سپس چندین مرتبه آن تکه چوبِ چرکین را داخل گوشهای خود وارد نماید.
* یا [از ناحیهی سر روزهدار،] آب بینی سرازیر شود و به بینیاش برسد و او نیز از روی عمد، آن را بالا بکشد و ببلعد؛ و مناسب است که [شخص روزهدار،] بلغم و خلط سینهی خویش را به بیرون بیاندازد، تا - بر مبنای قول امام شافعی/ - روزهاش فاسد نگردد.
* یا خود به خود و بدون اختیار، استفراغ کند و سپس بدون فعل وی، دوباره به حلقش برگردد؛ اگر چه آن استفراغ - بنا به قول صحیح - به اندازهی پری دهان وی باشد. [ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «مَنْ ذَرَعَهُ الْقَیْءُ فَلَیْسَ عَلَیْهِ قَضٰاءٌ وَ مَنِ اسْتَقٰاءُ عَمْداً فَلْیَقْضِ» (ترمذی، ابوداود و ابن ماجه)؛ «اگر کسی خود به خود و بدون اختیار استفراغ کرد، روزهاش باطل نشده و قضا بر او لازم نیست؛ ولی اگر از روی عمد استفراغ کند، روزهاش باطل میشود و باید آن را قضا کند».]
* و یا از روی عمد استفراغ کند و استفراغ، کمتر از میزان پری دهان وی باشد؛ اگر چه - بنا به قول صحیح - استفراغ وی [بدون دخالت وی،] دوباره به حلقش برگردد.
* یا چیزی را که در میان دندانهای وی باقی مانده بود، بخورد؛ و آن چیز خورده شده، کمتر از دانهی نخودی باشد. و یا چیزی را از خارج دهان به دهان خویش داخل کرد مانند کنجد؛ این طور که آن را بجود تا متلاشی گردد؛ و برای آن در حلق خویش، طعم و مزّهای را نیابد. [و روزه، با آمپول نیز فاسد نمیگردد؛ چه در پوست تزریق شود و چه در شریان.]