اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

صفات و ویژگی‌های شمشیر و اسلحه‌ی پیامبر


حدیث شماره 105

(1) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا وَهْبُ بْنُ جَرِیرٍ، حَدَّثَنَا أَبِی، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ أَنَسٍ قَالَ: کَانَ قَبِیعَةُ سَیْفِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ فِضَّةٍ.

105 ـ (1) ... انس بن مالکس گوید: دستگیره‌ی شمشیر رسول خدا ج از جنس نقره بود.

 &

«قبیعة»: دستگیره‌ی شمشیر. آنچه از سیم و مانند آن که بر سر دسته‌ی شمشیر باشد.

«سیف رسول الله»: شمشیر رسول خدا ج؛ مراد از شمشیر در اینجا، همان شمشیری است که موسوم به «ذوالفقار» است.

خاطر نشان می‌شود که رسول خدا ج چندین شمشیر با نام‌های گوناگون داشتند که عبارتند از:

1-   «مأثور». این شمشیر را رسول خدا ج از پدرشان به ارث بردند.

2-   «قضیب».

3-   «قُلَعی».

4-   «بَتّار».

5-   «الحَتف».

6-   «مِخذَم».

7-   «الرَّسوب».

8-   «صَمصامة».

9-   «اللحیف».

10- «ذوالفقار».

مروان بن ابوسعید بن معلّی می‌گوید: «به رسول خدا ج از سلاح بنی قینقاع، سه شمشیر رسید: شمیر «قلعی» [قَلَع، قَلَعَة: نام جایی است که شمشیرهای آن معروف بوده است.] و شمشیری به نام «بتّار» [بنیاد برانداز]؛ و شمشیری به نام «حتف» [مرگ]. و پس از آن هم، دو شمشیر دیگر از غنائم فَلس به آن حضرت ج رسید به نام‌های: «مِخذم» [بسیار برّان] و «رسوب» [درگذرنده از هر مانع].

حدیث شماره 106

(2) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنا أَبِی، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی الْحَسَنِ البَصرِیُّ قَالَ: کَانَتْ قَبِیعَةُ سَیْفِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنْ فِضَّةٍ.

106 ـ (2) ... سعید بن ابی الحسن بصری/ [برادر حسن بصری/] گوید: قبضه و دستگیره‌ی شمشیر پیامبر اکرم ج از نقره بود.

 &

حدیث شماره 107

(3) حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ صُدْرَانَ الْبَصْرِیُّ، حَدَّثَنَا طَالِبُ بْنُ حُجَیْرٍ، عَنْ هُودٍ ـ وَهُوَ ابْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعْیدٍ ـ، عَنْ جَدِّهِ قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مَکَّةَ یَوْمَ الْفَتْحِ وَعَلَى سَیْفِهِ ذَهَبٌ وَفِضَّةٌ.

       قَالَ طَالِبٌ: فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْفِضَّةِ؟ فَقَالَ: کَانَتْ قَبِیعَةُ السَّیْفِ فِضَّةً.

107 ـ (3) ... هود بن عبدالله بن سعید، از جدّش [پدر بزرگ مادری‌اش به نام «مَزیدة» یا «مزبُدة»] روایت می‌کند که وی گفت: رسول خدا ج در حالی در روز فتح مکه، وارد مکه‌ی مکرمه شدند که شمشیرشان آراسته به طلا و نقره بود.

طالب بن حُجیر [که راوی این حدیث است] گوید: از هودبن عبدالله بن سعید پرسیدم: کجای شمشیر آن حضرت ج آراسته به نقره بود؟ وی در پاسخ گفت: دستگیره‌ی شمشیر، سیم اندود بود.

 &

«یوم الفتح»: روز فتح مکه. مکه‌ی مکرمه در رمضان سال هشتم هجری، فتح شد. ابن قیّم درباره‌ی فتح مکه‌ی مکرمه می‌گوید: «فتح مکه، فتح اعظم مسلمانان بود که خداوند به واسطه‌ی آن، دین خود و رسول خود و لشکر خود و حزب خود را که حامل امانت او بودند، عزّت و شوکت بخشید و شهر خود و خانه‌ی خود را که آن را مشعل هدایت برای جهانیان قرار داده بود، از چنگ کافران و مشرکان بدرآورد. این فتح چندان با عظمت بود که اهل آسمان برای آن فریاد شاد باش سردادند و خیمه‌های اعزاز و اکرام آن را بر شاخه‌های بُرج جوزاء زدند؛ و در پرتو این فتح و پیروزی، مردمان فوج فوج و گروه گروه به دین خدا درآمدند و براثر تابش نور این فتح بزرگ، سراسر روی زمین غرق در روشنایی و شادمانی گردید.» [زاد المعاد ج2 ص 160]

«وعلی سَیفه ذهبٌ و فضةٌ»: شمشیر پیامبر ج آراسته به سیم و زر بود.

علماء و صاحب نظران اسلامی در صحّت این حدیث، مطمئن نیستند و بسیاری از محدثان، این حدیث را ضعیف و غیر قابل اعتماد دانسته‌اند و گفته‌اند که اسناد این حدیث، قوی نیست؛ و این حدیث را با شگفتی نقل کرده‌اند و ابراز داشته‌اند که این حدیث، قابل اعتماد نمی‌باشد. «والله اعلم».

حدیث شماره 108

(4) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ شُجَاعٍ الْبَغْدَادِیُّ، حَدَّثَنَا أَبُو عُبَیْدَةَ الْحَدَّادُ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ سَعْدٍ، عَنِ ابْنِ سِیرِینَ قَالَ: صَنَعْتُ سَیْفِی عَلَى سَیْفِ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدُبٍ، وَزَعَمَ سَمُرَةُ أَنَّهُ صَنَعَ سَیْفَهُ عَلَى سَیْفِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَکَانَ حَنَفِیًّا.

108 ـ (4) ... ابن سیرین/ گوید: شمشیرم را [از حیث شکل و کیفیّت]، همانند شمشیر سمرة بن جندبس ساختم؛ و سمرةس نیز چنین می‌پنداشت که وی، شمشیر خویش را [از حیث شکل و صفت]، مانند شمشیر رسول خدا ج ساخته است. و شمشیر پیامبر ج نیز از ساخته‌های قبیله‌ی بنی حَنیفه بود.

 &

«صنعتُ»: ساختم، دستور دادم تا برایم بسازند.

«علی سیف سمرة بن جندب»: همانند شمشیر سمرة بن جندبس از حیث شکل، صفت و کیفیّت.

«زعم سمرة»: سمرة بن جندبس چنین می‌پنداشت و تصور می‌کرد.

«حنفیّاً»: شمشیر پیامبر ج از ساخته‌های قبیله‌ی بنی‌حنیفه بوده است؛ و «حنفیّاً»: منسوب به «بنوحنیفه» است؛ و بنوحنیفه: همان قبیله‌ی «مسیلمه‌ی کذّاب» می‌باشد که شمشیرهای آن‌ها معروف و مشهور بوده است؛ و احتمال دارد که سازنده‌ی شمشیر از قبیله‌ی بنی حنیفه باشد؛ و این احتمال نیز وجود دارد که آن شمشیر از سوی آن قبیله، به پیامبر ج رسیده باشد.

«و کان حنفیّاً»: این جمله می‌تواند از دنباله‌ی کلام خود سمرة بن جندبس باشد. و این احتمال نیز وجود دارد که از کلام محمد بن سیرین/ باشد که در این صورت، مرسل است.

حدیث شماره 109

(5) حَدَّثَنَا عُقْبَةُ بْنُ مُکْرَمٍ الْبَصْرِیُّ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَکْرٍ، عَنْ عُثْمَانَ بْنِ سَعْدٍ، بِهَذَا الإِسْنَادِ نَحْوِهِ.

109 ـ (5) عقبة بن مُکرِم بصری، از محمد بن بکر، از عثمان بن سعید نیز برای ما با همین اِسناد، نظیر این حدیث را [در معنی نه در لفظ] روایت کرده است.

 &

«نحوه»: یعنی عقبة بن مکرم، از محمد بن بکر، از عثمان بن سعید، نظیر همین حدیث را از حیث معنی ـ نه از حیث لفظ ـ روایت کرده است.


 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد