ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
(1) أَنْبَأَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِیٍّ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ سَعْیدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ ابْنٍ لِکَعْبِ بْنِ مَالِکٍ، عَنْ أَبِیهِ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یَلْعَقُ أَصَابِعَهُ ثَلاَثًا.
قَالَ أَبُوعِیسَى: وَرَوَى غَیْرُ مُحَمَّدِ بْنِ بَشَّارٍ هَذَا الْحَدِیثَ قَالَ: یَلْعَقُ أَصَابِعَهُ الثَّلاَثَ.
137 ـ (1) ... یکی از پسران کعب بن مالکس، از پدرش نقل میکند که وی گفت: رسول خدا ج انگشتان خویش را [پس از غذا خوردن و پیش از شستن]، سه بار میلیسیدند.
ابوعیسی ترمذی گوید: این حدیث را دیگر راویان ـ به جز محمد بن بشّار ـ چنین روایت کردهاند و گفتهاند: رسول خدا ج پس از خوردن غذا، سه انگشت خویش را میلیسیدند.
&
«ابنٍ لکعبٍ»: پسر کعب بن مالکس. دربارهی اسم پسر کعب بن مالکس اختلاف است؛ برخی «عبدالله»؛ و برخی هم «عبدالرحمن» گفتهاند. و مشهور همان قول نخست است.
«یلعق»: با زبان، انگشتانش را میلیسید. یعنی پیامبر ج پس از غذا خوردن و پیش از شستن انگشتان، آنها را با زبان میلیسیدند.
«قال ابوعیسی: و روی غیر محمد بن بشّار هذا الحدیث...»:
مقصود ترمذی این است که حدیث بالا به دو گونه روایت شده است:
1- روایت محمدبن بشّار: که در آن آمده است: «ان النّبی ج کان یلعق اصابعه ثلاثاً»؛ «پیامبر ج پس از غذا خوردن و پیش از شستن انگشتان، آنها را سه بار میلیسیدند.»
2- روایت غیر محمد بن بشّار: که در آن آمده است: «یلعق اصابعه الثلاث»؛ «پیامبر ج پس از غذا خوردن، سه انگشت خود را میلیسیدند». و آن سه انگشت، عبارتند از: انگشت شهادت [سبّابه]؛ و دو انگشت در دو طرف آن؛ یعنی: وُسطی و اِبهام.
و از مجموع دو حدیث بالا چنین استنباط میشود که پیامبر ج هر یک از سه انگشتِ سبّابه، ابهام و وسطی را پس از غذا خوردن و پیش از شستن، سه بار میلیسیدند؛ و این کارشان برای آن بود که کسانی که لیسیدن انگشتها را پس از غذا خوردن، زشت و ناپسند و قبیح و شنیع میشمردند، متوجه شوند.
کعب بن عجرةس گوید: خود دیدم که پیامبر ج با سه انگشت غذا میخوردند؛ انگشت شهادت و دو انگشت در دو طرف آن. و سپس دیدم پیش از اینکه انگشتان خود را بشوید، آنها را لیسید؛ نخست انگشتِ شهادت و سپس انگشت وُسطی و بعد انگشت اِبهام را. [معجم الاوسط طبرانی، ص1670]
(2) حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْخَلَّالُ، حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ إِذَا أَکَلَ طَعَامًا لَعِقَ أَصَابِعَهُ الثَّلاَثَ.
138 ـ (2) ... انس بن مالکس گوید: هرگاه پیامبر ج غذا میخوردند، سه انگشت خویش را [پس از خوردن غذا و پیش از شستن آنها] میلیسیدند.
&
«أکل»: خورد، غذا خورد، صرف کرد، نوش جان کرد، میل نمود.
«طعاماً»: غذا، خوراک، آذوقه، خوراکی، هر چیز خوردنی، جمع: اطعمة.
«اصابعه الثلاث»: سه انگشت خود را لیسید. و مقصود از سه انگشت: انگشت ابهام و میانه و آن را که میان آن دو قرار دارد، یعنی انگشت سبّابه. اینطور که پیامبر ج پیش از اینکه انگشتان خود را بشویند، آنها را میلیسیدند و نخست انگشت شهادت و سپس انگشت میانه و بعد انگشت ابهام را.
(3) حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ یَزِیدَ الصُّدَائِیُّ الْبَغْدَادِیُّ، حَدَّثَنَا یَعْقُوبُ بْنُ إِسْحَاقَ ـ یَعْنِی الْحَضْرَمِیَّ ـ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ سُفْیَانَ الثَّوْرِیِّ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الأَقْمَرِ، عَنْ أَبِی جُحَیْفَةَ قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «أَمَّا أَنَا فَلاَ آکُلُ مُتَّکِئًا».
139 ـ (3) ... ابوجُحیفهس گوید: رسول خدا ج فرمودند: امّا من، هرگز در حالی که تکیه داده باشم، چیزی نمیخورم. [چرا که در حال تکیه غذا خوردن، عادت و مَنش متکبّران و خود خواهان و گردن کشان و خود بزرگ بینان است.]
(4) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مَهْدِیٍّ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الأَقْمَرِ، نَحْوَهُ.
140 ـ (4) محمد بن بشّار، از عبدالرحمن بن مهدی، از سفیان، از علی بن اقمر نیز، به سان همین حدیث را [از حیث معنی، نه از حیث لفظ] روایت کرده است.
&
«نحوه»: یعنی نظیر حدیث پیشین را از حیث معنی، نه از حیث لفظ، نقل کرده است.
(5) حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنِ ابْنٍ لِکَعْبِ بْنِ مَالِکٍ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَأْکُلُ بِأَصَابِعِهِ الثَّلاَثِ وَیَلْعَقُهُنَّ.
141 ـ (5) ... یکی از پسران کعب بن مالکس از پدرش روایت میکند که وی گفت: عادت پیامبراکرم ج بر این بود که با سه انگشتِ خویش [ابهام، میانه، و آنکه در میان آن دو قرار داشت، یعنی سبّابه] غذا میخوردند؛ [و پس از غذا خوردن و پیش از شستن دستها] هر سه انگشتِ خویش را میلیسیدند و با زبان تمیزشان میکردند.
(6) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ، حَدَّثَنَا الْفَضْلُ بْنُ دُکَیْنٍ، حَدَّثَنَا مُصْعَبُ بْنُ سُلَیْمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ یَقُولُ: أُتِیَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِتَمْرٍ فَرَأَیْتُهُ یَأْکُلُ وَهُوَ مُقْعٍ مِنَ الْجُوعِ.
142 ـ (6) ... مصعب بن سُلیم/ گوید: از انس بن مالکس شنیدم که میگفت: برای پیامبر اکرم ج اندکی خرما آوردند و دیدم که رسول خدا ج از آن خرما میخوردند در حالی که از شدّت گرسنگی بر سرین خویش نشسته و پشت به دیوار داده بودند.
&
«اُتِی»: آورده شد؛ به رسم تعارف و هدیه، پیشکش شد.
«بتمر»: تمر: میوهی خرما. تنوین «تمرٍ» بیانگر تقلیل و کمی است؛ یعنی مقدار اندکی از خرما.
«مُقعٍ»: در حالی که پیامبر ج بر سرین خود نشسته و پشت به دیوار داده بود. «اقعاء»: یعنی بر پایین پشت خود تکیه زدن، یا بر گوشت سرین نشستن و دو ساق و دو ران خود را بالا آوردن و به دیوار تکیه زدن.
«من الجوع»: یعنی پیامبر ج از شدّت گرسنگی و ضعف، به آن حال نشسته بودند و پشت به دیوار داده بودند.