261- (1) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ وَبِشْرُ بْنُ مُعَاذٍ قَالاَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ زِیَادِ بْنِ عِلاَقَةَ، عَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ رَضِی الله عنه قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى انْتَفَخَتْ قَدَمَاهُ، فَقِیلَ لَهُ: أَتَتَکَلَّفُ هَذَا؟! وَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ! قَالَ: «أَفَلاَ أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟!».
261 ـ (1) ... مغیرة بن شعبهس گوید: رسول خدا ج آن قدر نماز(شب) گزاردند که پاهایشان وَرَم و آماس کرد. بدیشان گفته شد: چرا به خویشتن این همه رنج و مشقت میدهید، حال آنکه خداوندﻷ گناهانِ پیشین و پسین شما را بخشوده است؟ آن حضرت ج فرمودند: آیا نباید بندهای سپاسگزار باشم؟
&
«صلّی»: نمازگزارد. غالباً پیامبر ج نماز شب خواندند؛ چرا که در روایتی آمده است: «ان النبی ج کان یقوم من اللیل حتی تتفطر قدماه...»؛ «پیامبر ج شب را به عبادت میایستادند تا اندازهای که پاهایشان آماس میکرد...». [بخاری و مسلم]
«انتفخت»: ورم کرد، باد کرد، متورم شد، پف کرد، آماس نمود، برآمده شد.
«اتتکلّف»: آیا خویشتن را به رنج و مشقّت و سختی و حَرَج میاندازید؟
«ما تقدم من ذنبک»: گناهانِ پیشین تو.
«ما تأخر»: گناهان پسین.
علماء بر غیر ممکن بودن وقوع کفر از پیامبران چه قبل از بعثت و چه بعد از آن اتفاق نظر دارند. و هم چنین متفق القولند که انبیاء بعد از بعثت، مرتکب گناه کبیره و صغیره نمیشوند؛ چرا که موجب نفرت و انزجار مردم از آنها میشود و این، مصلحت و هدف از آمدن آنان را از بین میبرد؛ از این رو، پیامبران کارهای پست یا آنچه را که موجب نفرت مردم از آنها میشود مانند: زنا و دروغ و خیانت و ... را انجام نمیدهند.
بنابراین تمام اخباری که راجع به پیامبران آمده است و ظاهراً دلالت بر گناه میکنند (مقصود گناهی نیست که دیگران انجام میدهند، لذا) از ظاهر آنها عدول کرده و تأویل میشوند. و یا اینکه تعبیر گناه از باب مقایسهی مفضول نسبت به اَفضل است و گفتهی امام جُنید، از این نوع است که: «حسنات الابرار سیئات المقربین»؛ «حسنات و نیکی نیکوکاران، برای مقرّبین گناه محسوب میشود». چون مقام والای مقرّبین اقتضاء میکند اعمالی بالاتر و عالیتر از اعمال نیکوکاران انجام دهند.
بنابراین، آیات و احادیثی که درمورد حضرت محمد ج آمده است و دلالت بر گناه او میکنند، مانند: ﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ﴾ [محمد: 19]؛ «برای گناهان خود طلب آمرزش کن»؛ و ﴿لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾ [الفتح: 2]؛ «تا خداوند گناهان گذشته و آیندهی تو را ببخشاید».
اینگونه آیات حمل بر ترک اَولی و اَفضل میشود؛ زیرا اگر پیامبر ج اَولی را ترک کند، گناه [به معنای عرفی] نیست، بلکه به مثابهی گناه است.
«افلا اکون»: آیا نباشم از زمرهی ...
«شکوراً»: سپاسگزار.
(2) حَدَّثَنَا أَبُو عَمَّارٍ الْحُسَیْنُ بْنُ حُرَیْثٍ، أَخبَرَنا الْفَضْلُ بْنُ مُوسَى، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِی الله عنه قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی حَتَّى تَرِمَ قَدَمَاهُ، قَالَ: فَقِیلَ لَهُ: أَتَفْعَلُ هَذَا وَقَدْ جَاءَکَ: أَنَّ اللَّهَ قَدْ غَفَرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ؟! قَالَ: «أَفَلاَ أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟»!
262 ـ (2) ... ابوهریرهس گوید: رسول خدا ج آنچنان نماز(شب)گزاردند که پاهایشان متوّرم شد. ابوهریرهس گوید: به آن حضرت ج گفته شد: آیا شما چنین خویشتن را به زحمت و مشقّت و عُسر و حَرَج میاندازید و چنین به عبادت و بندگی خدا مشغول میشوید؛ حال آنکه خداوند متعال در کتابی که به سوی شما فرو فرستاده، گفته است: «بی تردید خداوند گناهان پیشین و پسین شما را بخشیده است»؟! پیامبر ج فرمودند: آیا نباید بندهی سپاسگزار باشم؟
&
«ترم»: ورم میکرد، متوّرم میشد، آماس میکرد.
«و قد جاءک»: در حالی که به راستی از جانب خدا به تو چنین رسیده که....
(3) حَدَّثَنَا عِیسَى بْنُ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الرَّمْلِیُّ، حَدَّثَنِی عَمِّی یَحْیَى بْنُ عِیسَى الرَّمْلِیُّ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِی الله عنه قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُومُ یُصَلِّی حَتَّى تَنْتَفِخَ قَدَمَاهُ، فَیُقَالُ لَهُ: تَفْعَلُ هَذَا وَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ؟! قَالَ: «أَفَلاَ أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟»!.
263 ـ (3) ... ابوهریرهس گوید: رسول خدا ج آن قدر در شب، نماز تهجّد میخواندند و به عبادت و بندگی خدا میایستادند که پاهایشان آماس میکرد. بدیشان گفته شد: شما چنین خویشتن را به زحمت و مشقّت میاندازید و چنین به عبادت و بندگی خدا مشغول میشوید، و حال آنکه خداوند گناهانِ پیشین و پسین شما را بخشیده است؟ آن حضرت ج فرمودند: آیا نباید بندهی سپاسگزارم باشم؟!
&
به هر حال، قلب پیامبر ج با خدا پیوند داشت و او در هر کاری و هر وقتی با وی بود. عبادت و بندگی خدا را دوست میداشت؛ شب به شب زندهداری و گزاردن نماز میپرداخت و قسمتی از روز را هم صرف آن میکرد. نور چشم و لذّتش را در نماز مییافت.
آنچه نظر محقّقان و اندیشمندان جهان را در زندگی پیامبر ج به خود جلب کرده و میکند، همین جمع شگفتآوری است که پیامبر ج میان عبادت و پرداختن به امور دنیایی ایجاد کرده بود. آن حضرت ج با وجودی که به بالاترین مراتبِ عبادت و بندگی خدا رسیده بود، باز هم زندگی بسیاری از فقرا و افراد خانوادهاش را تأمین میکرد؛ در مورد پرداختن به امور دنیایی با تلاش و فعالیت میزیست؛ با یک امّت مقابله مینمود؛ حکومت نو ظهور و تازه به قدرت رسیدهای را در اَنظار جهانیان اداره میکرد؛ به نزد پادشاهان سفیر میفرستاد و آنان را به دین خود فرا میخواند؛ گروهها و هیئتهای نمایندگی را به حضور میپذیرفت و آنها را گرامی میداشت؛ سریّهها به اطراف و اکناف میفرستاد و خود فرماندهی را به عهده میگرفت؛ و با پیروان سایر ادیان دیگر و نیز با زمامداران و قدرتمندان به بحث و مجادله میپرداخت؛ آمادهی پیروزی میشد و در عین حال برای این که مبادا شکست بخورد احتیاط میکرد؛ کارگزاران را تعیین میکرد، و مالها را جمعآوری مینمود؛ و خودش آن را تقسیم میکرد و میفرمود: اگر من دادگری نکنم چه کسی دادگری میکند؟ و به تبیین دین خدا برای مردم میپرداخت؛ موارد مجمل وحی را بسط و شرح میداد و جاهای دشوار را توضیح میداد، و سنّتها وضع میکرد، و از اصل مسایل، فروع آن را بیرون میکشید، و آنچه را خداوند او را از آن آگاه نکرده بود به آنچه او را از آن آگاهانیده بود، برمیگرداند.
در حالی که او در همهی این حالات، اعمال روزانهای را که مردمان جهان بدان مبادرت میورزند، انجام میداد و در میان همهی این رنجها و گرفتاریها، پیامبر ج شب و روز به صورت عابدی پدیدار میگردد که راز و نیاز او با خدا بیشتر از آنهایی است که در شکاف کوهها بدین کار میپردازند.
این جمع و ربط بین دین و دنیا از پیامبر ج الگویی مستقل و یکتا و ممتاز و بینظیر در تاریخ بشر پدید میآورد.
اوقات روزانهاش را به سه قسمت تقسیم میکرد: یکی برای عبادت؛ یکی برای مردم و یکی برای خانوادهاش؛ و اگر امور مردم نیازمند وقت بیشتری میبود، از وقت مخصوص خانوادهاش میکاست، و وقتی را که ویژهی عبادت خداوند بود محفوظ نگاه میداشت، و بر این امر به گونهی شگفت انگیزی مواظبت مینمود به طوری که چه یاران و چه دشمنان خویش را بیشتر به حیرت و شگفتی وا میداشت.
این است پیامبر اکرم ج که در بندگی و عبادتش به بالاترین مراتب اخلاص، و اوج کوشش برای اطاعت خدا و دوستی او و قیام همیشگی در پیشگاه حق رسید. و در مورد امور دنیا به جایی رسید که توانست بر ویرانههای بیبند و باری، حکومتی تشکیل دهد و دردِ پریشانی و تباه را در جامه ریشه کن سازد. براستی که همهی اهداف زندگی، با کاملترین وجه ممکن در وجود او تمرکز یافت و به هم پیوست.
(4) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنِ الأَسْوَدِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ رَضِی الله عنها عَنْ صَلاَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِاللَّیْلِ، فَقَالَتْ: کَانَ یَنَامُ أَوَّلَ اللَّیْلِ ثُمَّ یَقُومُ، فَإِذَا کَانَ مِنَ السَّحَرِ أَوْتَرَ، ثُمَّ أَتَى فِرَاشَهُ فَإِن کَانَ لَهُ حَاجَةٌ أَلَمَّ بِأَهْلِهِ، فَإِذَا سَمِعَ الأَذَانَ وَثَبَ، فَإِنْ کَانَ جُنُبًا أَفَاضَ عَلَیْهِ مِنَ الْمَاءِ، وَإِلَّا تَوَضَّأَ وَخَرَجَ إِلَى الصَّلاَةِ.
264 ـ (4) ... اسود بن یزیدس گوید: از عایشهل پرسیدم: کیفیّت و نحوهی نماز شب رسول خدا ج چگونه بود؟ وی در پاسخ گفت: رسول خدا ج معمولاً (پس از خواندن نماز عشاء) در آغاز شب میخوابیدند، و سپس (در آخر شب) برمیخواستند و از خواب بیدار میشدند (و نماز میخواندند)؛ و چون نزدیک سحر میشد، آن حضرتج نماز وتر خویش را میگزاردند و آنگاه به رختخواب خود برمیگشتند؛ و اگر نیازی به جماع و همبستری با همسران خویش داشتند، با آنها گرد میآمدند و خویشتن را بدانها میرساندند. و چون صدای اذان را میشنیدند، بلند میشدند؛ و چنانچه جُنب بودند و نیاز به غسل داشتند، غسل مینمودند وگرنه وضو میگرفتند و از منزل به سوی مسجد(برای گزاردن نماز صبح) بیرون میشدند.
&
«ینام اوّل اللیل»: در آغاز شب میخوابید؛ یعنی رسول خدا ج معمولاً پس از خواندن نماز عشاء در آغاز شب میخوابید.
«ثم یقوم»: سپس در آخر شب، برای نماز شب بیدار میشد.
«اوتر»: نماز وتر خواند؛ یعنی در وقت سحر، نماز وترشان را میخواندند.
«حاجة»: نیاز به گرد آمدن با همسر.
«اَلَمَّ باهله»: با همسرش گرد میآمد؛ این واژه کنایه از جماع و همبستری است.
«وثب»: شتابان از جای برخاست و پرید.
«افاض»: ریخت، جاری کرد، پاشید. «افاض علیه من الماء»: از آب بر خود ریخت.
(5) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ
(ح) وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى الأَنْصَارِیُّ، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، عَنْ مَالِکٍ، عَنْ مَخْرَمَةَ بْنِ سُلَیْمَانَ، عَنْ کُرَیْبٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، أَنَّهُ أَخْبَرَهُ أَنَّهُ بَاتَ عِنْدَ مَیْمُونَةَ وَهِیَ خَالَتُهُ قَالَ: فَاضْطَجَعْتُ فِی عَرْضِ الْوِسَادَةِ، وَاضْطَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی طُولِهَا، فَنَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ حَتَّى إِذَا انْتَصَفَ اللَّیْلُ، أَوْ قَبْلَهُ بِقَلِیلٍ، أَوْ بَعْدَهُ بِقَلِیلٍ، فَاسْتَیْقَظَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَجَعَلَ یَمْسَحُ النَّوْمَ عَنْ وَجْهِهِ، وَقَرَأَ الْعَشْرَ الآیَاتِ الْخَوَاتِیمَ مِنْ سُورَةِ آلِ عِمْرَانَ، ثُمَّ قَامَ إِلَى شَنٍّ مُعَلَّقٍ فَتَوَضَّأَ مِنْهَا، فَأَحْسَنَ الْوُضُوءَ، ثُمَّ قَامَ یُصَلِّی. قَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبَّاسٍ: فَقُمْتُ إِلَى جَنْبِهِ، فَوَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى رَأْسِی، ثُمَّ أَخَذَ بِأُذُنِی الْیُمْنَى فَفَتَلَهَا، فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ رَکْعَتَیْنِ - قَالَ مَعْنٌ: سِتَّ مَرَّاتٍ - ثُمَّ أَوْتَرَ، ثُمَّ اضْطَجَعَ، حَتَّى جَاءَهُ الْمُؤَذِّنُ فَقَامَ فَصَلَّى رَکْعَتَیْنِ خَفِیفَتَیْنِ، ثُمَّ خَرَجَ فَصَلَّى الصُّبْحَ.
265 ـ (5) ... کُریبس گوید: ابن عباسب به من خبر داد و گفت: شبی در منزل میمونهل، همسر گرامی پیامبر ج ـ که خالهی ابن عباسب بود ـ ماندم و در آنجا خوابیدم، و من سر خویش را بر عَرض بالش قرار داده بودم که پیامبر ج (با همسرشان) سرشان را بر طول آن قرار داده بودند.
پیامبر ج تا نزدیک نیمه شب یا اندکی پیش یا پس از آن خوابیدند؛ آنگاه از خواب بیدار شدند و دست بر چهرهی خویش کشیدند و چشمهای خود را مالیدند تا آثار خواب آلودگی را از خود دور نمایند؛ سپس ده آیهی آخر سورهی آل عمران را خواندند؛ و سپس به سوی مشکی که به میخ آویزان و معلّق شده بود رفتند، و از آبِ آن، به خوبی وضو گرفتند؛ پس از این شروع به نماز خواندن کردند.
عبدالله بن عباسب در ادامهی سخنانش میگوید: (من هم بلند شدم و آنچه را که پیامبر ج انجام دادند، انجام دادم؛) سپس رفتم و در کنار ایشان (و در سمت چپشان) ایستادم. رسول خدا ج دست راستشان را بر روی سرم گذاشتند و گوش راستم را (با مهربانی) گرفتند و آن را پیچ دادند.
[معن گوید] پیامبر ج شش نماز دو رکعتی را خواندند و در آخر، نماز وتر را خواندند؛ پس از آن، اندکی دراز کشیدند تا اینکه مؤذّن برای اعلام کردن فرا رسیدن وقت نماز، آمد؛ پیامبر ج نیز از جای خویش بلند شدند و دو رکعت نماز را به صورت خلاصه خواندند؛ و آنگاه از منزل بیرون رفتند و نماز (فرضِ)صبح را در (مسجد) خواندند.
&
«باتَ»: شب ماند. بیتوته کرد. شب در مکانی ماند، چه در آنجا بخوابد چه نخوابد.
«عرض الوِسادة»: در عرض بالشت. «عَرض»: پهنا. خلاف طول.
«فاستیقظ»: از خواب بیدار شد.
«یمسح النوم عن وجهه»: دست بر چهرهی خود کشید و چشمها را مالید و آثار خواب آلودگی را از خود دور کرد.
«العشر الایات الخواتیم من سورة آل عمران»: ده آیهی آخر سورهی آل عمران؛ یعنی آیات 190 تا 200.
«شَن»: مشک.
«معلّق»: آویخته و آویزان.
«فاحسن الوضوء»: به بهترین وجه وضو گرفت.
«ففلتها»: گوش را کشید و پیچ داد.
«اوتر»: نماز وتر خواند.
«رکعتین خفیفتین»: دو رکعت به صورت خلاصه خواند. مراد از این دو رکعت، دو رکعتِ نماز سنّت صبح است که پیامبر ج آنها را به صورت خلاصه میخواند.
(6) حَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلاَءِ، حَدَّثَنَا وَکِیعٌ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِی جَمْرَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی مِنَ اللَّیْلِ ثَلاَثَ عَشْرَةَ رَکْعَةً.
266 ـ (6) ... ابن عباسب گوید: معمولاً پیامبر گرامی اسلام ج نماز شب را سیزده رکعت میخواندند.
267- (7) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَى، عَنْ سَعْدِ بْنِ هِشَامٍ، عَنْ عَائِشَةَ: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ إِذَا لَمْ یُصَلِّ بِاللَّیْلِ مَنَعَهُ مِنْ ذَلِکَ النَّوْمُ، أَوْ غَلَبَتْهُ عَیْنَاهُ، صَلَّى مِنَ النَّهَارِ ثِنْتَیْ عَشْرَةَ رَکْعَةً.
267 ـ (7) ... عایشهل گوید: هرگاه رسول خدا ج نماز شب را به خاطر خواب یا خواب آلودگی نمیتوانستند بخوانند، در روزِ همان شب، دوازده رکعت قضای آن را میگزاردند.
&
«مَنَعَهُ مِنْ ذَلِکَ النَّوْمُ، أَوْ غَلَبَتْهُ عَیْنَاهُ»: و این شک در متن گفتار عایشهل، از راوی است.
ناگفته نماند که حدیث بالا، بیانگر اهمیّت نماز تهجّد و برپا داشتن آن است که رسول خدا ج حتّی قضای آن را به جای میآوردند.
و در روایتی دیگر، عمربن خطابس میگوید: پیامبر ج فرمودند: «من نام عن حزبه من اللیل او من شیء منه فقرأه ما بین صلاة الفجر وصلاة الظهر کتب له کانّما قرأه من اللیل» [ابن ماجه، ترمذی و مسلم]؛ «اگر کسی نتوانست به دلیل خواب ماندن، حزب مقرّرش یا قسمتی از آن را در شب بخواند، و آن را در فاصلهی نمازهای صبح و ظهر بخواند، به منزلهی این است که آن را در شب خوانده است.»
گر چه در مورد اهمیّت این نماز پُر برکت، همان چند روایت فوق کافی به نظر میرسد، ولی این نکته قابل ذکر است که در روایاتِ اسلامی آن قدر اهمیّت به این عبادت داده شده است که دربارهی کمتر عبادتی چنین سخن گفته شده است. دوستان حق، و رهروان راه فضیلت به این عبادت بیریا که قلب را روشنایی و دل را نور و صفا میبخشد، همواره اهمیّت بسیار میدادند.
غوغای زندگی روزانه از جهات مختلف، توجّه انسان را به خود جلب میکند و فکر آدمی را به وادیهای گوناگون میکشاند، به طوری که جمعیّت خاطر و حضور قلب کامل، درآن بسیار مشکل است؛ اما در دل شب و به هنگام سحر و فرو نشستن غوغای زندگی مادی، و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقداری خواب، حالت توجه و نشاط خاصّی را به انسان میدهد که بینظیر است.
آری در این محیط آرام و به دور از هرگونه ریا و تظاهر و خودنمایی و توأم با حضور قلب، حالت توجّهی به انسان دست میدهد که فوق العاده روح پرور و تکامل آفرین است.
به همین دلیل، دوستان خدا همیشه از عبادتهای آخر شب برای تَصفیهی روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل اخلاص، نیرو میگرفتهاند.
در آغاز اسلام نیز پیامبر ج با استفاده از همین برنامهی روحانی، مسلمانان را پرورش داد و شخصیّت آنها را آنقدر بالا برد که گویی دیگر آن انسانهای سابق نیستند؛ یعنی از آنها انسانهای تازهای آفرید که مصمّم، شجاع، با ایمان، پاک و با اخلاص بودند.
آری پیامبر ج به هنگامی که چشم غافلان در خواب بود، مقداری از شب را بیدار میشد؛ و در آن هنگام که برنامههای عادیِ زندگیِ روزانه تعطیل میگشت و شواغل فکری به حداقل میرسید، و آرامش و خاموشی همه جا را فرا میگرفت و خطر آلودگی عبادت به ریا کمتر وجود داشت، و خلاصه بهترین شرایطِ حضور قلب فراهم است، با تمام وجودشان روبه درگاه معبود میآورد و سر بر آستان معشوق میسایید، و آنچه در دل داشت با خداوند متعال درمیان میگزارد؛ با یاد او زنده بود و پیمانهی قلب خویش را از مهر او لبریز و سرشار داشت.
ممکن است بعضی همیشه توفیق بهرهگیری از این عبادت پُر برکت و روح پرور و تعالی بخش را نداشته باشند، ولی چه مانعی دارد که در برخی از شبها که این توفیق حاصل است بهرهگیرند و در آن هنگام که خاموشی همه جا را فرا گرفته و اشتغالات روزانه همه تعطیل است، و کودکان در خواباند، و محیط آمادهی حضور قلب و راز و نیاز با خدا است، برخیزند و به درِ خانهی خدا روند و دل را به نورِ عشق دوست، روشن سازند.
(8) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلاَءِ، حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ، عَنْ هِشَامٍ ـ یَعْنِی ابْنَ حَسَّانَ ـ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِیرِینَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ مِنَ اللَّیْلِ فَلْیَفْتَتِحْ صَلاَتَهُ بِرَکْعَتَیْنِ خَفِیفَتَیْنِ».
268 ـ (8) ... ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمودند: هرگاه در شب، یکی از شما برای نماز شب برخاست، نماز خویش را با دو رکعتِ کوتاه و سبک آغاز کند (تا در نماز با نشاط و انرژی وارد شود).
(9) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، عَنْ مَالِکِ بْنِ أَنَسٍ .
(ح)، وَحَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، حَدَّثَنَا مَالِکٌ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ، عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قَیْسِ بْنِ مَخْرَمَةَ، أَخْبَرَهُ عَنْ زَیْدِ بْنِ خَالِدٍ الْجُهَنِیِّ: أَنَّهُ قَالَ: لَأَرْمُقَنَّ صَلاَةَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَتَوَسَّدْتُ عَتَبَتَهُ، أَوْ فُسْطَاطَهُ فَصَلَّى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَکْعَتَیْنِ خَفِیفَتَیْنِ، ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ طَوِیلَتَیْنِ، طَوِیلَتَیْنِ، طَوِیلَتَیْنِ، ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَهُمَا دَونَ اللَّتَیْنِ قَبْلَهُمَا، ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَهُمَا دُونَ اللَّتَیْنِ قَبْلَهُمَا، ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَهُمَا دُونَ اللَّتَیْنِ قَبْلَهُمَا، ثُمَّ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ وَهُمَا دُونَ اللَّتَیْنِ قَبْلَهُمَا، ثُمَّ أَوْتَرَ فَذَلِکَ ثَلاَثَ عَشْرَةَ رَکْعَةً.
269 ـ (9) ... عبدالله بن قیس بن مخرمهس گوید: زیدبن خالد جُهنیس گفت: خودم امشب نماز رسول خدا ج را زیر نظر میگیرم (تا از چگونگی نماز شب پیامبر ج و تعداد رکعتهای آن، آگاهی یابم).
زید بن خالدس در ادامهی سخنانش میگوید: پلّهی در، یا خیمهی پیامبر ج را برای خودم، بالشت قرار دادم و سرخویش را بر آن نهادم؛ آن گاه(نزدیک نیمه شب، یعنی اندکی پیش یا پس از آن) پیامبر ج (از جای برخاستند و به نماز ایستادندو) نخست دو رکعتِ نماز کوتاه و سبک خواندند، و پس از آن، دو رکعت نماز بسیار طولانی و با قرائت مفصّل گزاردند؛ آنگاه هشت رکعت دیگر ـ که هر دو رکعت از آن هشت رکعت، به نسبت دو رکعت قبلی، اندکی سبکتر و کوتاهتر بود ـ خواندند؛ و پس از آن، یک رکعت وتر را گزاردند؛ و مجموع رکعتهای نماز شب پیامبر ج سیزده رکعت شد.
&
«لَأَرمقنَّ»: زیر نظر خواهم گرفت، مراقب نماز شب پیامبر ج خواهم بود.
«فتوسدت»: بالش قرار دادم.
«عتبته»: پلّهی درِ خانهی پیامبر ج.
«فسطاطه»: خیمهی پیامبر ج.
«عتبته او فسطاطه»: این شک در متن گفتار زیدبن خالد جُهنیس، از ناحیهی راوی است.
«طویلتین، طویلتین، طویلتین»: زید بن خالد جُهنیس عبارت «طویلتین» را سه بار به جهت تأکید، تکرار نموده است. یعنی پیامبر ج دو رکعت نماز بسیار بسیار طولانی و با قرائت مفصّل گزاردند.
«وهما دون اللتین قبلهما»: یعنی هر دو رکعت، نسبت به دو رکعت قبلی، اندکی کوتاهتر و سبکتر بود.
(10) حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، حَدَّثَنَا مَالِکٌ، عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی سَعِیدٍ الْمَقْبُرِیِّ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، أَنَّهُ أَخْبَرَهُ: أَنَّهُ سَأَلَ عَائِشَةَ رَضِی الله تعالی عَنها: کَیْفَ کَانَتْ صَلاَةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فِی رَمَضَانَ ؟ فَقَالَتْ: مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لِیَزِیدَ فِی رَمَضَانَ وَلاَ فِی غَیْرِهِ عَلَى إِحْدَى عَشْرَةَ رَکْعَةً، یُصَلِّی أَرْبَعًا لاَ تَسْأَلْ عَنْ حُسْنِهِنَّ وَطُولِهِنَّ، ثُمَّ یُصَلِّی أَرْبَعًا لاَ تَسْأَلْ عَنْ حُسْنِهِنَّ وَطُولِهِنَّ، ثُمَّ یُصَلِّی ثَلاَثًا، قَالَتْ عَائِشَةُ رَضِی الله تعالی عَنها: قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ: أَتَنَامُ قَبْلَ أَنْ تُوتِرَ؟ فَقَالَ: «یَا عَائِشَةُ إِنَّ عَیْنَیَّ تَنَامَانِ وَلاَ یَنَامُ قَلْبِی».
270 ـ (10) ... سعید بن ابی سعید مقبُریس از ابو سلمة بن عبدالرحمنس نقل میکند که وی دربارهی چگونگی نماز شب پیامبر ج در رمضان، از عایشهل پرسید، و بدو گفت که پیامبر ج در ماه رمضان، چگونه نماز شب میخواندند؟ عایشهل در پاسخ گفت پیامبر ج چه در رمضان و چه در غیر رمضان، از یازده رکعت بیشتر، نماز شب را نمیخواندند. و کیفیّت نماز شب آن حضرت ج چنین بود که نخست چهار رکعت را میخواندند که از خوبی و زیبایی آن، و اینکه چه قدر طول میکشید، چیزی مپرس؛ (که براستی بسیار زیبا و طولانی بود.) سپس چهار رکعت دیگر را میخواندند که آنها هم به قدری زیبا و طولانی بودند که از خوبی و تمامی آن، و اینکه چقدر طول میکشید، چیزی سؤال مکن؛ و در آخر سه رکعت دیگر میگزاردند.
عایشهل گوید: از پیامبر ج پرسیدم و گفتم: ای رسول خدا ج! آیا پیش از خواندنِ نماز وتر، میخوابی؟ پیامبر ج فرمودند: ای عایشه! بدان که به راستی چشمهای من میخوابند ولی قلبم، بیدار است و نمیخوابد.
&
«عینیّ»: چشمهای من.
«تنامان»: میخوابند و به خواب میروند.
اصل این است دلهایی را که خداوند، فرودگاه وحی قرار میدهد، ارتباط غیرعادی با عالم قدس پیدا میکنند. نتیجهی همین بیداری است که خواب انبیاء، وحی قرار داده میشود. به همین دلیل حضرت ابراهیم÷ براساس یک خواب، به ذبح حضرت اسماعیل÷ اقدام نمود و حضرت اسماعیل نیز این حقیقت را دریافت و فرمود:
﴿یَٰٓأَبَتِ ٱفۡعَلۡ مَا تُؤۡمَرُۖ﴾ [الصافات: 102]؛ پدرجان! هر چه فرمان خداست، اجرا کن.
میبینیم که حضرت اسماعیل خواب پدر را امر خدا میداند. همچنین نیروهای شیطانی نیز از یک نوع هوشیاری طبیعی برخوردارند و آنان نیز پیشگوییهایی ارائه میکنند؛ اما هیچ پیوندی با عالم قدس ندارند، بلکه با شیطانها ارتباط دارند. به همین سبب آنگاه که حضرت رسول برای تحقیق احوال ابن صیاد رفت، او نیز مدعی شد که فقط چشمانش به خواب میرود و دلش بیدار است. آن حضرت او را آزمود و سپس به او تفهیم نمود که هیچ ارتباطی با عالم قدس ندارد؛ زیرا همهی امور آن جا واضح و صریح و قطعی است؛ بلکه با شیطانها ارتباط دارد بنابراین به امور غیبی دسترسی ندارد و فقط منحصر به یک سری اوهام و تخیلات و قیاسهای ناقص است که آنها را با نبوت اشتباه گرفته است. به همین دلیل خطاب به ابن صیاد فرمود: «اخسأ فلن تعدو قدرک»؛ «برو گم شو، تو نمیتوانی پایت را بیشتر از گلیم خود دراز کنی».
این بیداری انبیاء همیشگی است و فقط منحصر به خواب آنان نیست. فهم حقیقت این بیداری از درک ما بالاتر است و الفاظ و کلمهها از بیان و درک کامل حقیقت آن قاصر هستند.
(11) حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، حَدَّثَنَا مَالِکٌ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عُرْوَةَ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِی الله عَنها: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی مِنَ اللَّیْلِ إِحْدَى عَشْرَةَ رَکْعَةً، یُوتِرُ مِنْهَا بِوَاحِدَةٍ، فَإِذَا فَرَغَ مِنْهَا اضْطَجَعَ عَلَى شِقِّهِ الأَیْمَنِ.
271 ـ (11) ... عایشهل گوید: معمولاً رسول خدا ج نماز شب را یازده رکعت میخواندند؛ اینگونه که (پنج نماز دو رکعتی میگزاردند و) با یک رکعت وتر را میخواندند. و هرگاه از نماز شب فارغ میشدند، اندکی بر پهلوی راستِ خویش دراز میکشیدند و دمی میآساییدند (تا خستگیِ نماز شب بیرون رود و در پرتو اندکی استراحت، نشاطی برای خواندن نماز صبح، به دست آورند.)
(12) حَدَّثَنَا ابْنُ أَبِی عُمَرَ، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، عَنْ مَالِکٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، نَحْوَهُ.
(ح) وَحَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ، عَنْ مَالِکٍ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، نَحْوَهُ.
272 ـ (12) ابن ابی عمر، از معن، از مالک، از ابن شهاب نیز به سان همین حدیث را برای ما [از حیث معنی، نه از حیث لفظ] روایت کرده است.
و نیز قتیبه، از مالک، از ابن شهاب، نظیر همین روایت را [در معنی نه در لفظ] برای ما نقل کرده است.
&
«ح»: این حرف ـ چنانکه پیشتر گذشت ـ رمزی برای تحویل سند به سندی دیگر است.
به هر حال، امام ترمذی برای حدیث شمارهی 271، سه سند ذکر کرده است که عبارتند از:
1- اسحاق بن موسی، از معن، از مالک، از ابن شهاب، از عروة، از عایشهل.
2- ابن ابی عمر، از معن، از مالک، از ابن شهاب، از عروة، از عایشهل.
3- قتیبه، از مالک، از ابن شهاب، از عروة، از عایشهل.
(13) حَدَّثَنَا هَنَّادٌ، حَدَّثَنَا أَبُو الأَحْوَصِ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنِ إِبْرَاهِیمَ، عَنِ الأَسْوَدِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِی الله عَنها قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی مِنَ اللَّیْلِ تِسْعَ رَکَعَاتٍ.
273 ـ (13) ... عایشهل گوید: گاهی اوقات اتفاق میافتاد که رسول خدا ج نماز شب را نُه رکعت میخواندند.
(14) حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَیْلاَنَ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ آدَمَ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ الثَّوْرِیُّ، عَنِ الأَعْمَشِ، نَحْوَهُ.
274 ـ (14) محمود بن غیلان، از یحیی بن آدم، از سفیان ثوری، از اعمش نیز به سان همین حدیث را [از حیث معنی، نه از حیث لفظ] برای ما روایت نموده است.
&
ناگفته نماند که اینگونه روایات را در مورد شمار رکعات نماز شب، بدون بررسی کامل احادیث و روایات، نمیتوان ملاک عمل قرار داد؛ چرا که رسول خدا ج در بیشتر اوقات نماز شب را سیزده یا یازده رکعت میگزاردند و گاهی نیز کمتر از این میخواندند. چنانکه در روایات و احادیث فوق، بدین قضیه اشاره شد.
(15) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ أَبِی حَمْزَةَ رَجُلٍ مِنَ الأَنْصَارِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ بَنِی عَبْسٍ، عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ رَضِی الله عنه: أَنَّهُ صَلَّى مَعَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنَ اللَّیْلِ، قَالَ: فَلَمَّا دَخَلَ فِی الصَّلاَةِ قَالَ: اللَّهُ أَکْبَرُ ذُو الْمَلَکُوتِ وَالْجَبَرُوتِ، وَالْکِبْرِیَاءِ وَالْعَظَمَةِ، قَالَ: ثُمَّ قَرَأَ الْبَقَرَةَ، ثُمَّ رَکَعَ رُکُوعَهُ نَحْوًا مِنْ قِیَامِهِ، وَکَانَ یَقُولُ: سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ، سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَکَانَ قِیَامُهُ نَحْوًا مِنْ رُکُوعِهِ، وَکَانَ یَقُولُ: لِرَبِّیَ الْحَمْدُ، لِرَبِّیَ الْحَمْدُ ثُمَّ سَجَدَ فَکَانَ سُجُودُهُ نَحْوًا مِنْ قِیَامِهِ، وَکَانَ یَقُولُ: سُبْحَانَ رَبِّیَ الأَعْلَى، سُبْحَانَ رَبِّیَ الأَعْلَى ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ، فَکَانَ مَا بَیْنَ السَّجْدَتَیْنِ نَحْوًا مِنَ السُّجُودِ، وَکَانَ یَقُولُ: رَبِّ اغْفِرْ لِی، رَبِّ اغْفِرْ لِی، حَتَّى قَرَأَ الْبَقَرَةَ وَآلَ عِمْرَانَ وَالنِّسَاءَ وَالْمَائِدَةَ أَوِ الأَنْعَامَ . شُعْبَةُ الَّذِی شَکَّ فِی الْمَائِدَةِ وَالأَنْعَامِ.
قَالَ أَبُو عِیسَى: وَأَبُو حَمْزَةَ اسْمُهُ طَلْحَةُ بْنُ زَیْدٍ، وَأَبُو جَمْرَةَ الضُّبَعِیُّ اسْمُهُ نَصْرُ بْنُ عِمْرَانَ.
275 ـ (15) ... حذیفة بن یمانس گوید: شبی با رسول خدا ج نماز شب خواندم؛ و چون ایشان در نماز وارد شدند، نخست این کلمات را گفتند:
«اللهُ أَکْبَرُ ذُو الْمَلَکُوتِ وَالْجَبَرُوتِ وَالْکِبْرِیَاءِ وَالْعَظَمَةِ»؛ «خداوند از همه چیز و همه کس برتر و بزرگتر است؛ به راستی او صاحب عزّت و بزرگواری و تسلّط و چیرگی، قدرت و عظمت و بزرگی و سترگی است».
حذیفهس گوید: آنگاه (پس از خواندن سورهی فاتحه)، کلّ سورهی بقره را تلاوت فرمودند و پس از تلاوت آن، به رکوع رفتند و رکوعشان همچون قیام ایشان طول کشید؛ و در رکوع خویش، پیوسته «سبحان ربی العظیم» میگفتند؛ سپس سرشان را از رکوع بلند کردند و راست ایستادند و قیامِ متّصل به رکوع ایشان نیز به سان رکوع ایشان طولانی بود؛ و در قیامِ متصل به رکوع، پیوسته «لربّی الحمد» میگفتند؛ آنگاه به سجده رفتند و سجدهشان نیز مانند قیامشان طولانی بود و در سجده همواره و به طور مکرّر، «سبحان ربّی الاعلی» میگفتند؛ سپس سر از سجده برداشتند و در بین دو سجده نشستند که این نشستنشان در بین دو سجده نیز همچون سجدهشان طول کشید و پیوسته میفرمودند: «ربّ اغفرلی» [پروردگارا مرا ببخش].
و پیامبر ج نماز خویش را به اندازهای طولانی کرد که در آن سورههای «بقره»، «آل عمران»، «نساء»، «مائده» یا «انعام» را تلاوت فرمودند. و این شک در خواندن سورهی «مائده» یا «انعام»، از ناحیهی شعبه است؛ [و شعبه نیز یکی از راویانِ این حدیث است.]
ابوعیسی ترمذی گوید: طلحة بن زید، نام ابوحمزه است؛ و نام ابوجَمرة ضُبَعی: نصر بن عِمران میباشد (و نباید این دو را با هم اشتباه گرفت؛ چرا که راویِ حدیث، ابوحمزه موسوم به «طلحة بن زید» است).
&
«الملکوت»: عزّت و بزرگواری و تسلّط و چیرگی؛ دارایی و تصرّف؛ پادشاهی خاصّ خدا.
«الجبروت»: صیغهی مبالغه به معنی قدرت و عظمت و کبریایی.
«العظمة»: بزرگی و عزّت.
«سبحان ربّی العظیم، سبحان ربّی العظیم»: مراد از تکرار این دو جمله، تکثیر است؛ یعنی پیامبر ج پیوسته در رکوع، این کلمات و جملات را با خود زمزمه میفرمودند.
«شعبة الذی شک فی المائدة والانعام»: یعنی شعبه که یکی از راویانِ این روایت است، در این قضیه شک دارد که پیامبر ج پس از سورههای «بقرة» و «آل عمران» و «نساء»، سورهی «مائدة» را خواندند یا سورهی «انعام» را؟
(16) حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ نَافِعٍ الْبَصْرِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدُالصَّمَدِ بْنُ عَبْدِالْوَارِثِ، عَنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُسْلِمٍ الْعَبْدِیِّ، عَنْ أَبِی الْمُتَوَکِّلِ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِی الله عنها قَالَتْ: قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِآیَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ لَیْلَةً.
276 ـ (16) ... عایشهل گوید: شبی رسول خدا ج (در تمام رکعات نماز شب، و پس از خواندن سورهی فاتحه)، فقط یک آیه از قرآن را تلاوت فرمودند.
&
«بآیة من القرآن»: و آن آیه، آیهی شمارهی 118 سورهی مائده است: ﴿إِن تُعَذِّبۡهُمۡ فَإِنَّهُمۡ عِبَادُکَۖ وَإِن تَغۡفِرۡ لَهُمۡ فَإِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ١١٨﴾ [المائدة: 118]؛ «خدایا ! اگر آنان را عذاب کنی، بندگان تو هستند و هرگونه که بخواهی، دربارهی ایشان میتوانی عمل کنی؛ و اگر از ایشان گذشت کنی، تو خود دانی و توانی؛ چرا که تو چیره و توانا و کار به جایی؛ لذا نه بخشش تو نشانهی ضعف، و نه مجازات تو بدون حکمت است».
ابوذرس در روایتی دیگر گوید: رسول خدا ج شبی تا بامداد این آیه را تلاوت نموده و با همین یک آیه، رکوع و سجده میکردند؛ و چون صبح شد، گفتم: ای رسول خدا ج ! شما تمام شب، پیوسته تا بامداد این آیه را میخواندید و با آن رکوع و سجده میکردید؛ راز این کار در چیست؟
فرمودند: «من در این شب برای امّت خود از پروردگارﻷ درخواست شفاعت نمودم و او این شفاعت را به من عطا کرد. امّت من به این شفاعت دست مییابد ـ اگر خدا بخواهد ـ اما این شفاعت، مخصوص کسی است که به خدایﻷ چیزی را شریک نیاورد.»
(17) حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَیْلاَنَ، حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ أَبِی وَائِلٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: صَلَّیْتُ لَیْلَةً مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَلَمْ یَزَلْ قَائِمًا حَتَّى هَمَمْتُ بِأَمْرِ سُوءٍ قِیلَ لَهُ: وَمَا هَمَمْتَ بِهِ؟ قَالَ: هَمَمْتُ أَنْ أَقْعُدَ وَأَدَعَ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.
277 ـ (17) ... عبدالله بن مسعودس گوید: شبی با پیامبر گرامی اسلام، نماز شب را خواندم؛ رسول خدا ج آن قدر به قیام و قرائت قرآن، ادامه دادند (که مرا یارا نماند و خسته و درمانده شدم)، تا جایی که خواستم کار بد و ناپسندی را انجام دهم.
از ابن مسعودس پرسیده شد: میخواستی چه کار ناپسند و زشتی را بکنی؟ گفت: خواستم بنشینم و پیامبر ج را در حال ایستاده رها کنم و تنها بگذرارم!
&
«هممتُ»: قصد کاری را کردم.
«بامر سوء»: کار زشت و ناپسند.
«اَدع»: رها کنم، تنها بگذارم.
این روایت بیانگر طولانی نمودن نماز شب، توسط پیامبر ج است.
(18) حَدَّثَنَا سُفْیَانُ بْنُ وَکِیعٍ، حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنِ الأَعْمَشِ، نَحْوَهُ.
278 ـ (18) سفیان بن وکیع، از جریر، از اعمش نیز به سان همین حدیث را [از حیث معنی، نه از حیث لفظ] برای ما روایت کرده است.
(19) حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى الأَنْصَارِیُّ، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، حَدَّثَنَا مَالِکٌ، عَنْ أَبِی النَّضْرِ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِی الله تعالی عنها: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی جَالِسًا فَیَقْرَأُ وَهُوَ جَالِسٌ، فَإِذَا بَقِیَ مِنْ قِرَاءَتِهِ قَدْرُ مَا یَکُونُ ثَلاَثِینَ أَوْ أَرْبَعِینَ آیَةً قَامَ فَقَرَأَ وَهُوَ قَائِمٌ، ثُمَّ رَکَعَ وَسَجَدَ، ثُمَّ صَنَعَ فِی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذَلِکَ.
279 ـ (19) ... عایشهل گوید: گاهی اتفاق میافتاد که رسول خدا ج نماز شب را به صورت نشسته میخواندند، و قرائت آیهها را به حالت نشسته تلاوت میفرمودند؛ و چون از قرائت ایشان در حدود سی یا چهل آیه، باقی میماند، آنگاه بلند میشدند و بقیهی آیات را به حالت ایستاده میخواندند؛ آنگاه به رکوع و سجده میرفتند؛ و عَین این عمل را در رکعت دوم نیز انجام میدادند.(یعنی رکعت دوم را نیز به حالت نشسته میخواندند و چون از قرائت ایشان حدود سی یا چهل آیه باقی میماند، برمیخواستند و آن را ایستاده تلاوت میفرمودند، و سپس رکوع و سجدهی خود را انجام میدادند. و عایشهل در ادامه میگوید: وقتی نماز پیامبر ج تمام میشد، نگاه میکردند، اگر من بیدار میبودم، با من به گفتگو مینشستند؛ و اگر من خوابیده بودم، ایشان نیز دراز میکشیدند).
&
«کان یصلّی جالساً»: گاهی اوقات نماز شب را به حالت نشسته میخواندند. و غالباً پیامبر ج این عمل را در اواخر عمر شریفشان انجام میدادند؛ چنانکه عایشهل در روایتی که بخاری و مسلم روایت کردهاند، بدان تصریح نموده است.
«قدر»: مقدار، اندازه، میزان.
«صنع»: انجام داد.
(20) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ، حَدَّثَنَا هُشَیْمٌ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ الْحَذَّاءُ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَقِیقٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَائِشَةَ رَضِی الله عنها عَنْ صَلاَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَنْ تَطَوُّعِهِ؟ فَقَالَتْ: کَانَ یُصَلِّی لَیْلاً طَوِیلاً قَائِمًا، وَلَیْلاً طَوِیلاً قَاعِدًا، فَإِذَا قَرَأَ وَهُوَ قَائِمٌ رَکَعَ وَسَجَدَ وَهُوَ قَائِمٌ، وَإِذَا قَرَأَ وَهُوَ جَالِسٌ رَکَعَ وَسَجَدَ وَهُوَ جَالِسٌ.
280 ـ (20) ... عبدالله بن شقیقس گوید: از عایشهل پیرامون نحوهی نماز شب رسول خدا ج پرسیدم که ایشان چگونه نماز شب میگزاردند؟ وی در پاسخ بدین سؤال گفت: پیامبر ج برخی از شبها به حالت ایستاده، نماز طولانی میخواندند و در بعضی از شبها به حالت نشسته، نمازی طولانی میگزاردند. و هرگاه آن حضرت ج ایستاده نماز میخواندند، رکوع و سجود خویش را همچنان ایستاده انجام میدادند، و چون به حالت نشسته نماز میخواندند، رکوع و سجود را نیز به صورت نشسته انجام میدادند.
&
«عن تطوّعه»: از نماز نفل پیامبر ج . «تطوع»: کار نیکی را آزادانه و راغبانه و به دلخواه انجام دادن و بیش از واجبات، به طاعت و عبادت پرداختن.
(21) حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى الأَنْصَارِیُّ، حَدَّثَنَا مَعْنٌ، حَدَّثَنَا مَالِکٌ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنِ السَّائِبِ بْنِ یَزِیدَ، عَنِ الْمُطَّلِبِ بْنِ أَبِی وَدَاعَةَ السَّهْمِیِّ، عَنْ حَفْصَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَتْ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی فِی سُبْحَتِهِ قَاعِدًا، وَیَقْرَأُ بِالسُّورَةِ وَیُرَتِّلُهَا حَتَّى تَکُونَ أَطْوَلَ مِنْ أَطْوَلَ مِنْهَا.
281 ـ (21) ... حفصهل، همسر گرامی رسول خدا ج گوید: آن حضرت ج در نماز نفل خویش، قرائت (سورههای متوسط) را به حالت نشسته میخواندند، و سوره(های متوسط) را به صورت ترتیل و آهنگ خوش، تلاوت میفرمودند که در نتیجه، مدت زمان گزاردن نمازشان طولانیتر از آن میشد که سورههای بلند را بدون ترتیل تلاوت فرمایند.
&
«سُبحته»: نماز نافلهاش. «سُبحة»: نماز نافله. و به نماز نفل، بدین خاطر «سُبحة» میگویند؛ زیرا که در آن، خداوندﻷ، تسبیح و تقدیس و ستایش و تعریف میشود.
«یرتّلها»: با ترتیل سورهها را میخواند. «ترتیل»: قرآن را با قرائتِ درست و آهنگِ خوش تلاوت کردن.
«حَتَّى تَکُونَ أَطْوَلَ مِنْ أَطْوَلَ مِنْهَا»: یعنی پیامبر ج، سورههای متوسط (مانند سورهی انفال) را چنان با ترتیل و آهنگ خوش تلاوت میفرمودند که در نتیجه، مدت زمان گزاردن نمازشان طولانیتر از آن میشد که سورههای بلند (مانند سورهی اعراف) را بدون ترتیل تلاوت فرمایند.
(22) حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الزَّعْفَرَانِیُّ، حَدَّثَنَا الْحَجَّاجُ بْنُ مُحَمَّدٍ، عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ قَالَ: أَخْبَرَنِی عُثْمَانُ بْنُ أَبِی سُلَیْمَانَ: أَنَّ أَبَا سَلَمَةَ ابْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَخْبَرَهُ: أَنَّ عَائِشَةَ رَضِی الله عنها أَخْبَرَتْهُ: أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمْ یَمُتْ حَتَّى کَانَ أَکْثَرُ صَلاَتِهِ وَهُوَ جَالِسٌ.
282 ـ (22) ... ابوسلمة بن عبدالرحمن بن عوفس گوید: عایشهل به من خبر داد و گفت: رسول خدا ج دار فانی را وداع نگفتند و چهره در نقاب خاک نکشیدند، مگر اینکه بیشتر نمازهای (مستحبّی و نفلی) خویش را به حالت نشسته میخواندند.
(23) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَیُّوبَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِی الله عنهما قَالَ: صَلَّیْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَکْعَتَیْنِ قَبْلَ الظُّهْرِ، وَرَکْعَتَیْنِ بَعْدَهَا، وَرَکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ فِی بَیْتِهِ، وَرَکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعِشَاءِ فِی بَیْتِهِ.
283 ـ (23) ... عبدالله بن عمرب گوید: با رسول خدا ج دو رکعت نماز سنّت پیش از نماز فرض ظهر، و دو رکعت سنّت پس از نماز فرض ظهر، و دو رکعت سنّت پس از نماز فرض مغرب، و دو رکعت سنّت پس از نماز فرض عشاء، در خانهی آن حضرت ج خواندم.
&
«فی بیته»: این قید به تمام اقسام سهگانهی پیشین برمیگردد؛ یعنی: عبدالله بن عمرب با پیامبر ج دو رکعت سنّت قبل و بعد از ظهر و دو رکعت سنّت مغرب و عشاء را در خانهی آن حضرت ج میخواند.
(24) حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مَنِیعٍ، حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، حَدَّثَنَا أَیُّوبُ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِی الله عنهما قَالَ: وَحَدَّثَتْنِی حَفْصَةُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ حِینَ یَطْلُعُ الْفَجْرُ. قَالَ أَیُّوبُ: أُرَاهُ قَالَ: خَفِیفَتَیْنِ.
284 ـ (24) ... عبدالله بن عمرب گوید: خواهرم حفصهل (همسر گرامی رسول خدا ج) به من خبر داد و گفت: رسول خدا ج پس از طلوع صبح صادق (یعنی پس از ظاهر شدن سپیده دم و هنگامی که مؤذن برای نماز بامداد اذان میگفت، پیش از اینکه نماز فرض صبح را بخوانند) دو رکعتِ(سنّت) میخواندند.
ایّوب (که یکی از راویانِ این حدیث است)گوید: گمان میکنم که نافعس گفت: دو رکعتِ کوتاه و مختصر میخواندند.
&
«یطلع»: ظاهر و هویدا میگشت.
«الفجر»: سپیدی صبح، سپیده دم، سپیدی آخر شب. در شریعت مقدس اسلام، دو گونه «فجر» وجود دارد:
1- فجر کاذب: فجر اول، صبح کاذب، دم گرگ، روشنایی که در آخر شب در جانب مشرق پدیدار شود و گمان رود که فجر است، ولی فجر صادق نیست.
2- فجر صادق: فجر ثانی، فجر دوم، صبح صادق، سپیدی صبح که افق را فراگیرد و روشنایی روزآشکار شود.
«اُراه»: گمان میکنم که او ... و مراد از ضمیر «ه»، نافع [که یکی از راویان حدیث است] میباشد. ناگفته نماند که «نافع»، شیخ ایوب میباشد.
«خفیفتین»: دو رکعتِ کوتاه و مختصر.
و در تأیید سخن ایوب، چند حدیث دیگر وارد شده است که عبارتند از:
«عن حفصة: انّ رسول الله ج کان اذا اعتکف المؤذن للصبح وبدأ الصبح، صلّی رکعتین خفیفتین قبل ان تقام الصلاة»؛ «حفصهل گوید: وقتی که مؤذن از اذان صبح فارغ میشد و سکوت میکرد و صبح ظاهر میشد، پیامبر ج قبل از اینکه نماز صبح را بخواند، دو رکعت کوتاه و مختصر میخواند.» [بخاری و مسلم]
و عایشهل نیز میگوید: «کان النبیّ ج یصلّی رکعتین خفیفتین بین النداء والاقامة من صلاة الصبح»؛ «پیامبر ج در بین اذان و اقامهی نماز صبح، دو رکعت کوتاه و مختصر میخواند».[بخاری]
و نیز میگوید: «کان النبیّ ج یخفّف الرکعتین اللتین قبل صلاة الصبح، حتی انّی لاقول هل قرأ بام الکتاب؟»؛ «پیامبر ج به اندازهای دو رکعت سنّت قبل از نماز صبح را مختصر و خلاصه میخواند که با خود میگفتم: آیا سورهی فاتحه را خوانده است؟!» [بخاری و مسلم]
(25) حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، حَدَّثَنَا مَرْوَانُ بْنُ مُعَاوِیَةَ الْفَزَارِیُّ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بُرْقَانَ، عَنْ مَیْمُونِ بْنِ مِهْرَانَ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِی الله عنهما قَالَ: حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ثَمَانِیَ رَکَعَاتٍ: رَکْعَتَیْنِ قَبْلَ الظُّهْرِ، وَرَکْعَتَیْنِ بَعْدَهَا، وَرَکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْمَغْرِبِ، وَرَکْعَتَیْنِ بَعْدَ الْعِشَاءِ. قَالَ ابْنُ عُمَرَ: وَحَدَّثَتْنِی حَفْصَةُ بِرَکْعَتَیِ الْغَدَاةِ، وَلَمْ أَکُنْ أَرَاهُمَا مِنَ النَّبِیِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ.
285 ـ (25) ... عبدالله بن عمرب گوید: از رسول خدا ج هشت رکعت نماز سنّتِ(مؤکّده) را به خاطر سپردم: دو رکعت پیش از فرض ظهر؛ دو رکعت پس از آن؛ دو رکعت پس از فرض نماز مغرب و دو رکعت پس از فرضِ عشاء.
ابن عمرب گوید: خواهرم حفصهل، برای من دو رکعتِ سنّت پیش از نمازِ فرض صبح را نیز ذکر کرد که خودم ندیدم که رسول خدا ج آن دو رکعت را چگونه میخواندند؛ (زیرا آن حضرت ج آن دو رکعت را معمولاً در خانهی خویش میخواندند.)
(26) حَدَّثَنَا أَبُو سَلَمَةَ یَحْیَى بْنُ خَلَفٍ، حَدَّثَنَا بِشْرُ بْنُ الْمُفَضَّلِ، عَنْ خَالِدٍ الْحَذَّاءِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَقِیقٍ قَالَ: سَأَلتُ عَائِشَةَ رَضِی الله عنها عَنْ صَلاَةِ رَسولِ الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَتْ: کَانَ یُصَلِّی قَبْلَ الظُّهْرِ رَکْعَتَیْنِ، وَبَعْدَهَا رَکْعَتَیْنِ، وَبَعْدَ الْمَغْرِبِ رَکْعَتَیْنِ، وَبَعْدَ الْعِشَاءِ رَکْعَتَیْنِ، وَقَبْلَ الْفَجْرِ ثِنْتَیْنِ.
286 ـ (26) ... عبدالله بن شقیقس گوید: از عایشهل، دربارهی چگونگی و تعداد نمازهای مستحبّی رسول خدا ج پرسیدم. وی در پاسخ گفت: آن حضرت ج پیش از فرض ظهر، دو رکعت و پس از آن نیز دو رکعت، و پس از نماز فرض مغرب، دو رکعت و پس از فرض عشاء نیز دو رکعت، و پیش از طلوعِ سپیده دم نیز دو رکعتِ نماز سنّت میخواندند.
(27) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ قَالَ: سَمِعْتُ عَاصِمَ بْنَ ضَمْرَةَ یَقُولُ: سَأَلْنَا عَلِیًّا کَرَّمَ الله وجههُ عَنْ صَلاَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِنَ النَّهَارِ، فَقَالَ: إِنَّکُمْ لاَ تُطِیقُونَ ذَلِکَ، قَالَ: فَقُلْنَا: منْ أَطَاقَ ذَلِکَ مِنَّا صَلَّى، فَقَالَ: کَانَ إِذَا کَانَتِ الشَّمْسُ مِنْ هَاهُنَا کَهَیْئَتِهَا مِنْ هَاهُنَا عِنْدَ الْعَصْرِ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ، وَإِذَا کَانَتِ الشَّمْسُ مِنْ هَاهُنَا کَهَیْئَتِهَا مِنْ هَاهُنَا عِنْدَ الظُّهْرِ صَلَّى أَرْبَعًا، وَ یُصَلِّی قَبْلَ الظُّهْرِ أَرْبَعًا، وَبَعْدَهَا رَکْعَتَیْنِ، وَقَبْلَ الْعَصْرِ أَرْبَعًا، یَفْصِلُ بَیْنَ کُلِّ رَکْعَتَیْنِ بِالتَّسْلِیمِ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَالنَّبِیِّینَ، وَمَنْ تَبِعَهُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ.
287 ـ (27) ... ابو اسحاق/ گوید: از عاصم بن ضَمرةس شنیدم که میگفت: از علی بن ابی طالبس دربارهی نمازهای مستحبّیِ روزانهای که رسول خدا ج آنها را میگزاردند، پرسیدم؟ او در پاسخ گفت: (اگر از آنها برای شما بگویم) شما توان و قدرت انجام آنها را ندارید و از پسِ انجام آنها برنمیآیید!
عاصم بن ضَمرة در ادامهی سخنانش گوید: به علیس گفتیم: (حال که چنین است، تو ما را از آن خبر بده و) هر کس از ما که بتواند، آن را انجام خواهد داد و آن را به جای خواهد آورد. آنگاه علیس گفت:
هرگاه آفتاب از سوی مشرق چندان بالا میآمد که به هنگام نماز عصر، همان اندازه به سوی مغرب فرو نشسته است، آن حضرت ج نزدیک ظهر، دو رکعت نماز (چاشت) میخواندند؛ و چون خورشید نزدیک به نیمروز میرسید، آن حضرت ج نزدیک ظهر، چهار رکعت نماز (اوّابین) میخواندند؛ و سپس اندکی پیش از نمازِ فرض ظهر، چهار رکعت و پس از نمازِ فرض ظهر، دو رکعت دیگر میخواندند؛ و پیش از نماز عصر نیز چهار رکعت میخواندند، اینگونه که در میان هر دو رکعت (از این چهار رکعت)، تشهّدی میخواندند که شامل سلام بر فرشتگانِ مقرّبِ درگاه الهی و پیامبران و مؤمنان و مسلمانانِ تابع ایشان بود.
&
«لا تطیقون»: یارای آن را ندارید، قدرت و توان آن را ندارید.
«إِذَا کَانَتِ الشَّمْسُ مِنْ هَاهُنَا کَهَیْئَتِهَا مِنْ هَاهُنَا عِنْدَ الْعَصْرِ»: «وقتی خورشید از سوی مشرق چندان بالا میآمد که به هنگام نماز عصر، همان اندازه به سوی مغرب فرو نشسته است...»؛ در اینجا مراد از «ههنا»ی اول: «سوی مشرق» است، و منظور از «ههنا» ی دوم: «سوی مغرب» است.
«عند الظهر صلّی اربعاً»: مراد نماز اوّابین میباشد؛ زیرا پیامبر ج میفرمایند: «صلاة الاوابین اذا رمضت الفصال من الضُحی»؛ «نماز اوابین، هنگامی است که سُم بچه شتر از شدت گرمای شن قبل از ظهر (ضُحی) میسوزد». [مسلم]
«یفصل»: جدایی میانداخت.
«بالتسلیم»: این عبارت را میتوان به دو گونه ترجمه کرد:
1- سلام نماز؛ یعنی پیامبر ج پیش از نماز عصر، چهار رکعت نماز میخواندند که میان هر دو رکعت، سلامی را قرار میدادند؛ یعنی هر دو رکعت را با یک سلام میخواندند. و این سلامِ پیامبر ج شامل سلام بر فرشتگانِ مقرّب خدا و پیامبران و مؤمنان و مسلمانانِ تابع ایشان بود.
2- تشهد نماز؛ یعنی پیامبر ج پیش از نماز عصر، چهار رکعت نماز میخواندند که میان هر دو رکعت، تشهدی میخواندند که این تشهّد پیامبر ج، شامل سلام بر فرشتگانِ مقرّب و پیامبران و مؤمنان و مسلمانانِ تابع ایشان بود؛ زیرا در تشهّد خوانده میشود: «السلام علیک ایها النبی ورحمة الله وبرکاته، السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین».
«الملائکة المقربین»: فرشتگانِ مقرّب؛ مراد خواصّ فرشتگان است، از قبیل: جبرئیل و میکائیل.