اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

5- اسحاق بن ابراهیم حنفی؛ معروف به «ابن راهویه»/[1] [متوفّای 238 ه‍ . ق]

5- اسحاق بن ابراهیم حنفی؛ معروف به «ابن راهویه»/[1]
[متوفّای 238 ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، پیشوای والامقام و حافظ بزرگ حدیث: ابویعقوب تمیمی حنظلی مَروزی (اسحاق بن ابراهیم بن مَخلَد بن ابراهیم بن مَطر)، ساکن نیشابور و عالم و دانشمند آن سرزمین، بلکه شیخ و رهبر و زعیم و سرور مردمان مشرق زمین می‌باشد که به «ابن راهویه» شناخته می‌شود.

            ابن راهویه، به سال 166 ه‍ . ق یا 161 ه‍ . ق دیده به جهان گشود و در همان اوان کودکی، از عبدالله بن مبارک، جریر بن عبدالحمید، عبد العزیز بن عبدالصمد عمی، فضیل بن عیاض، عیسی بن یونس، دَراوَردی و کسان دیگر از طبقه‌ی آنان، به سماع حدیث پرداخت.

و از اسحاق بن راهویه نیز، این افراد، به سماع حدیث پرداخته‌اند:

            امام بخاری؛ امام مسلم؛ امام ترمذی؛ امام ابوداود؛ امام نسایی؛ امام احمد بن حنبل؛ یحیی بن معین؛ استادش یحیی بن آدم؛ حسن بن سفیان؛ ابوالعباس سرّاج و شمار زیادی از دیگر مردمان.

            به محمد بن اسلم طوسی، خبر وفات اسحاق بن راهویه رسید؛ از این رو، او در شأن وی گفت: «ما اعلم احداً کان اخشی لله من اسحاق؛ یقول الله: ﴿إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ [فاطر: 28]؛ وکان اعلم الناس؛ ولو کان الثوری والحمادان فی الحیاة، لاحتاجوا الیه»؛ «کسی را سراغ ندارم که از اسحاق بن راهویه، پارساتر و پرهیزگارتر باشد؛ (زیرا وی عالم و دانشمند راستین بود) و خداوند بلند مرتبه نیز می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا یَخۡشَى ٱللَّهَ مِنۡ عِبَادِهِ ٱلۡعُلَمَٰٓؤُاْۗ [فاطر: 28] «تنها بندگان دانا و دانشمند از خدا، ترس آمیخته با تعظیم و بزرگداشت دارند»؛ به راستی اسحاق، داناترین و آگاه‌ترین مردمان بود؛ و اگر چنان‌چه سفیان ثوری، ابواسماعیل بصری حماد بن زید بن درهم ازْدی جهضمی و ابوسلمة حماد بن سلمة بن دینار بصری، در قید حیات نمی‌بودند، حتماً مردمان، به اسحاق بن راهویه، نیاز پیدا می‌کردند».

            و نسایی گوید: «اسحاق، ثقة مأمون، امام»؛ «اسحاق بن راهویه، فردی مؤثق و قابل اعتماد، مطمئن و معتبر، امین و درستکار و امام و پیشوا بود».

            و ابوداود خَفّاف گوید: «سمعتُ اسحاق بن راهویه، یقول: کانّی انظر الی مائة الف حدیث فی کتبی وثلاثین الفاً اسردها؛ قال: واَملی علینا اسحاق من حفظه احد عشر الف حدیث؛ ثم قرأها علینا؛ فما زاد حرفاً ولا نقص حرفاً»؛ «از اسحاق بن راهویه شنیدم که می‌گفت: گویی که من، در کتاب هایم، صدهزار حدیث را مورد بررسی و کاوش و تحقیق و وارسی قرار داده‌ام و به نقل و روایت سی هزار حدیث از آن‌ها پرداخته‌ام. ابوداود خَفّاف، در ادامه گوید: اسحاق از حفظ خویش، یازده هزار حدیث بر ما املا و دیکته کرد؛ سپس همان‌ها را بر ما خواند؛ بی‌آن که حرفی را بر آن‌ها بیافزاید و یا حرفی را از آن‌ها کم نماید».

            و ابوزرعه گفته است: «ما رئی احفظ من اسحاق»؛ «تاکنون (در عرصه‌ی حدیث)، حافظ‌تر از اسحاق بن راهویه، دیده نشده است».

            ابوحاتم گوید: «العجب من اتقانه وسلامته من الغلط مع ما رزق من الحفظ»؛ «مهارت و زبردستی، درستی و چیرگی و خبرگی و استادی اسحاق بن راهویه، و سالم بودنش از اشتباه و غلط، بسیار شگفت انگیز و حیرت آور است؛ و همه‌ی این‌ها در کنار حفظ و ضبطی است که از ناحیه‌ی خداوند بلند مرتبه، بهره‌ی او شده است».

            و عبدالله بن احمد بن شبویه گوید: «سمعتُ احمد بن حنبل یقول: اسحاق لم یلق مثله»؛ «از احمد بن حنبل شنیدم که می‌گفت: تاکنون، با کسی چون اسحاق بن راهویه، دیدار و ملاقات نشده است».

            بخاری گوید: «مات لیلة نصف شعبان، سنة ثمان وثلاثین ومائتین؛ وله سبع وسبعون سنة»؛ «اسحاق بن راهویه، در شب نیمه‌ی شعبان، به سال 238 ه‍ . ق - در 77 سالگی - درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست».

            و حافظ محمد بن یوسف صالحی دمشقی در کتاب «عقود الجمان»،[3] اسحاق بن راهویه را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.[4]

            علامه عبدالرشید نعمانی، در حاشیه‌ی کتاب «الامام ابن ماجة وکتابه السنن»،[5] گفته است: «انّ ابن راهویه، تفقّه اوّلاً بمَرو علی مذهب الامام ابی حنیفة/ عند عبدالله بن مبارک واصحابه؛ ثمّ لمّا حلّ بالبصرة فی رحلته، جلس الی عبدالرحمن بن مهدی؛ واتّصل به فحصل فیه الانحراف عن فقه ابی حنیفة بصحبة ابن مهدی، حتّی اصبحت طریقته فی الفقه اشبه شیء بالظاهریة؛ فسبحان مقلّب القلوب»؛ «در ابتدا، اسحاق بن راهویه، فقه را در سرزمین «مَرو» بر مبنای مذهب امام ابوحنیفه/ به نزد عبدالله بن مبارک و دیگر پیروان او فراگرفت؛ آنگاه در سفری که به بصره داشت، به عبدالرحمن بن مهدی پیوست و همنشین و همرکاب او شد؛ و این چنین بود که با همنشینی و همراهی با ابن مهدی، از فقه ابوحنیفه برگشت؛ و بدین سان بود که روش و منهج فقهی‌اش، چیزی شبیه فقه ظاهریه شد. از تمام ناتوانی‌ها و ناشایستی‌ها، خداوندی پاک و منزّه است که گرداننده‌ی دل‌ها است».

            و این در حالی است که علامه نعمانی در متن کتاب «الامام ابن ماجة وکتابه السنن» گوید: «و هو حنفیٌّ»؛ «اسحاق بن راهویه، حنفی بود».

            و در کتاب «جامع المسانید»[6] چنین آمده است: «و هو یروی عن اصحاب ابی حنیفة فی هذه المسانید»؛ «اسحاق بن راهویه، در این مسانید، از شاگردان و پیروان امام ابوحنیفه/ حدیث روایت نموده است».

            و حافظ ابن حجر عسقلانی در مقدمه‌ی کتاب «فتح الباری»[7] (درباره‌ی تدوین و ساماندهی و نگارش و تألیف «الجامع الصحیح البخاری») گوید: «و قوی عزمه علی ذلک ما سمعه من استاذه امیرالمؤمنین فی الحدیث والفقه، اسحاق بن ابراهیم الحنظلی، المعروف بابن راهویه؛ وذلک فیما اخبرنا ابومنصور القزاز، اخبرنا الحافظ ابوبکر الخطیب، اخبرنی محمد بن احمد بن یعقوب، اخبرنا محمد بن نعیم، سمعتُ خلف بن محمد البخاری بها یقول: سمعتُ ابراهیم بن معقل النسفی یقول: قال ابوعبدالله، محمد بن اسماعیل البخاری: «کنّا عند اسحاق بن راهویه، فقال: لو جمعتُم کتباً مختصراً لصحیح سنّة رسول الله ج! قال: فوقع ذلک فی قلبی؛ فاخذتُ فی جمع الجامع الصحیح».[8]

                «عزم امام بخاری/ زمانی بر تدوین و گردآوری و نگارش و تألیف «الجامع الصحیح» جزم شد که پیشنهاد نگارش و تدوین آن را از استاد خویش، امیر مؤمنان در حدیث و فقه: اسحاق بن ابراهیم حنظلی - معروف به «ابن راهویه» - شنید؛ و داستان از این قرار بود که ابومنصور قزاز، از حافظ ابوبکر خطیب، از محمد بن احمد بن یعقوب، از محمد بن نعیم چنین به ما خبر داده‌اند که محمد بن نعیم گوید: از خلف بن محمد بخاری شنیدم که می‌گفت: از ابراهیم بن معقل نسفی شنیدم که می‌گفت: ابوعبدالله بن محمد بن اسماعیل بخاری گفته است: ما به نزد اسحاق بن راهویه بودیم؛ وی گفت: کاش می‌شد تا کتابی مختصر و موجز برای احادیث صحیح رسول خدا ج تدوین و گردآوری و نگارش و ساماندهی می‌نمودید! امام بخاری گوید: این سخن اسحاق بن راهویه، در قلبم تأثیر گذاشت و آن را تحت الشعاع خویش قرار داد؛ از این رو، تصمیم به نگارش و تألیف و تدوین و ساماندهی «الجامع الصحیح» گرفتم».

            از این روایت، چنین دانسته می‌شود که سبب تدوین و گردآوری و نگارش و تألیف «الجامع الصحیح» امام بخاری، خود اسحاق بن راهویه بوده است؛ زیرا امام بخاری، به پیشنهاد اسحاق بن راهویه، دست به گردآوری و تدوین «الجامع الصحیح» یازید؛ و این در حالی است که اسحاق بن راهویه؛ حنفی بود؛ از این رو، سبب تدوین و نگارش «الجامع الصحیح» امام بخاری، فردی از احناف است.

نگارنده گوید:

            اسحاق بن راهویه/ در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «قول الله عزوجل: ﴿وَلَقَدۡ ءَاتَیۡنَا لُقۡمَٰنَ ٱلۡحِکۡمَةَ الی قوله عظیم»:[9]

            «حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ، أَخْبَرَنَا عِیسَى بْنُ یُونُسَ، حَدَّثَنَا الأَعْمَشُ، عَنْ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ عَلْقَمَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ ﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ [الأنعام: 82] إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ شَقَّ ذَلِکَ عَلَى المُسْلِمِینَ، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، أَیُّنَا لاَ یَظْلِمُ نَفْسَهُ؟ قَالَ: لَیْسَ ذَلِکَ إِنَّمَا هُوَ الشِّرْکُ أَلَمْ تَسْمَعُوا مَا قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ » (ح 3429)

            «اسحاق بن راهویه، از عیسی بن یونس، از اعمش، از ابراهیم، از علقمه، از عبدالله بن مسعودس برای ما روایت نموده که گفته است: هنگامی که این آیه نازل شد: ﴿ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ إِیمَٰنَهُم بِظُلۡمٍ [الأنعام: 82] «کسانی که ایمان آورده باشند و ایمان خود را با ستم نیامیخته باشند».

            نزول این آیه بر مسلمانان دشوار آمد و آنان را پریشان و مضطرب ساخت؛ از این رو، خطاب به پیامبر ج گفتند: ای فرستاده‌ی خدا! چه کسی از ما، بر خویشتن، ظلم و ستم روا نداشته است؟ رسول خدا ج فرمود: این، آن چیزی نیست که شما تصور می‌کنید؛ بلکه مراد از ظلم و ستم در آیه، «شرک و چندگانه پرستی» است؛ آیا آنچه را لقمان به پسرش گفت، نشنیده‌اید؛ آنجا که گفت: ﴿إِنَّ ٱلشِّرۡکَ لَظُلۡمٌ عَظِیمٞ١٣ [لقمان: 13] «بی‌گمان، شرک، ستم بزرگی است».

* در باب «کنیة النبیّ ج»:[10]

            «حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، أَخْبَرَنَا الفَضْلُ بْنُ مُوسَى، عَنِ الجُعَیْدِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، رَأَیْتُ السَّائِبَ بْنَ یَزِیدَ، ابْنَ أَرْبَعٍ وَتِسْعِینَ، جَلْدًا مُعْتَدِلًا، فَقَالَ: قَدْ عَلِمْتُ: مَا مُتِّعْتُ بِهِ سَمْعِی وَبَصَرِی إِلَّا بِدُعَاءِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، إِنَّ خَالَتِی ذَهَبَتْ بِی إِلَیْهِ، فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ ابْنَ أُخْتِی شَاکٍ، فَادْعُ اللَّهَ لَهُ، قَالَ: فَدَعَا لِی» (ح3540)

            «اسحاق بن راهویه، از فضل بن موسی، از جُعید بن عبدالرحمن برای ما روایت کرده که گفته است: سائب بن یزید را دیدم که در نود و چهار سالگی، همچنان سالم و تندرست و نیرومند و استوار بود؛ سائب گفت: می‌دانم که برخورداری من از نعمت چشم و گوش، صرفاً مدیون دعای رسول خدا ج می‌باشد. خاله‌ام مرا نزد آن حضرتج برد و گرفت: ای رسول خدا ج! این خواهرزاده‌ی من بیمار است؛ برایش دعا کن. رسول خدا ج نیز برایم دعا کرد».

* در باب «قوله عزوجل: ﴿إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ [المائدة: 90]:[11]

            «حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الحَنْظَلِیُّ، أَخْبَرَنَا عِیسَى، وَابْنُ إِدْرِیسَ، عَنْ أَبِی حَیَّانَ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، قَالَ: سَمِعْتُ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى مِنْبَرِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: أَمَّا بَعْدُ، أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ نَزَلَ تَحْرِیمُ الخَمْرِ، وَهْیَ مِنْ خَمْسَةٍ مِنْ: العِنَبِ وَالتَّمْرِ وَالعَسَلِ وَالحِنْطَةِ وَالشَّعِیرِ، وَالخَمْرُ مَا خَامَرَ العَقْلَ» (ح 4619)

            «اسحاق بن ابراهیم حنظلی، از عیسی و ابن ادریس، از ابوحیّان، از شعبی، از ابن عمر برای ما روایت کرده که وی گفته است: از عمر بن خطابس بر فراز منبر رسول خدا ج شنیدم که می‌گفت: اما بعد؛ هان‌ای مردم! به راستی، تحریم شراب از ناحیه‌ی خداوند نازل شده است؛ و بدانید که شراب از پنج چیز است: انگور؛ خرما؛ عسل؛ گندم و جو. و شراب (خمر)، آن چیزی است که عقل را بپوشاند».

* باب «قوله: ﴿إِنَّمَا ٱلۡخَمۡرُ وَٱلۡمَیۡسِرُ وَٱلۡأَنصَابُ وَٱلۡأَزۡلَٰمُ رِجۡسٞ مِّنۡ عَمَلِ ٱلشَّیۡطَٰنِ [المائدة: 90][12].

* باب «قوله: ﴿ٱلَّذِینَ یَلۡمِزُونَ ٱلۡمُطَّوِّعِینَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ [التوبة: 79][13].

* باب «قوله: «و قولوا حطّة».[14]

* باب «قوله: اَمنةً نعاساً».[15]

* باب «غزوة خیبر».[16]

* باب «فضل من علم وعلّمه».[17]

* باب «من خصّ بالعلم قوماً دون قومٍ کراهیة ان یفهموا».[18]

* باب «لاتقبل صلاة بغیر طهور».[19]

* باب «ما یستر من العورة».[20]

* باب «الاسیر او الغریم یربط فی المسجد».[21]

* باب «ما یقول اذا سمع المنادی».[22]

* باب «الاذان قبل الفجر».[23]

* باب «کیف صلاة اللیل وکیف کان النبیّ ج یصلّی باللیل».[24]

* باب «متی یحلّ المُعتمر».[25]

* باب «النّحر فی منحر النبیّ ج بمنی».[26]

            به هر حال، روایات اسحاق بن راهویه/ در کتاب «الجامع الصحیح» امام بخاری در بیشتر 67 مورد آمده است.




[1]-           بیوگرافی اسحاق ابن راهویه را در این منابع دنبال کنید:

      «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 1/1/379؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/72؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 2/209؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 8/115؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 6/345؛ «وفیات الاعیان»، ابن خلکان 1/199؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 11/118؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 1/182؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/106؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 2/10؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/190؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/76؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی ص 191؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی 1/23؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/31

[2]-           «تذکرة الحفّاظ»، 2/433، 434 و 435

[3]-           «عقود الجمان»؛ ص 99

[4]-           «المناقب»؛ کردری 2/241

[5]-           «الامام ابن ماجة و کتابه السنن»؛ ص 123

[6]-           «جامع المسانید» 2/410

[7]-           «هدی الساری»، مقدمة فتح الباری 1/4

[8]-           «طبقات الشافعیة الکبری»، سبکی 2/221؛ «تاریخ بغداد»؛ خطیب بغدادی 2/8؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 12/401؛ و «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 16/91

[9]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/487

[10]-        همان 1/501

[11]-        همان 2/664

[12]-        همان 2/664

[13]-        همان 2/673

[14]-        همان 2/668

[15]-        همان 2/655

[16]-        همان 2/608

[17]-        همان 1/18

[18]-        همان 1/24

[19]-        همان 1/25

[20]-        همان 1/53

[21]-        همان 1/66

[22]-        همان 1/86

[23]-        همان 1/87

[24]-        همان 1/153

[25]-        همان 1/241

[26]-        همان 1/231

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد