ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
8- اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی/[1]
[متوفّای 216 ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[2] گوید:
وی، ابواسحاق، اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی میباشد که بدو، «ابوابراهیم کوفی» نیز گفته میشود.
اسماعیل بن اَبان، از این بزرگان، به روایت حدیث پرداخته است:
عبدالرحمن بن سلیمان بن الغسیل؛ اسرائیل بن یونس سبیعی؛ مِسعر بن کدام؛ عبدالحمید بن بهرام؛ ابوالاحوص؛ عیسی بن یونس؛ عبدالله بن ادریس؛ عبدالله بن مبارک و شماری دیگر از بزرگان عرصهی روایت و درایت.
و از کسانی که از اسماعیل بن اَبان، حدیث روایت نمودهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
امام بخاری؛ احمد بن حنبل؛ یحیی بن معین؛ ابوخیثمه؛ عثمان بن ابی شیبه؛ قاسم بن زکریا بن دینار؛ دارمی؛ ابوزرعة؛ ابوحاتم؛ حافظ ذهبی؛ یعقوب بن شیبه؛ و شماری دیگر از مردمان که فرجام و واپسینشان، اسماعیل سمویه و ابواسماعیل ترمذی میباشد.
و ابوداود و ترمذی نیز با یک واسطه، از اسماعیل بن اَبان، حدیث روایت نمودهاند.
احمد بن حنبل، احمد بن منصور رمادی، ابوداود و مُطَیِّن، در مورد اسماعیل بن اَبان گفتهاند: «ثقة»؛ «وی، فردی قابل اعتماد و مورد وثوق بود».
بخاری نیز در شأن وی گفته است: «صدوق»؛ «اسماعیل بن اَبان، روایت کنندهای صادق و راستگو و درستکار و امین بود».
نسایی گوید: «لیس به بأس»؛ «در احادیث و روایات اسماعیل بن اَبان، نمیتوان ایراد و نقصی را وارد کرد؛ زیرا وی، در عرصهی حدیث شناسی و نقل روایات، ثقه و قابل اعتماد میباشد».
یحیی بن معین گوید: «اسماعیل بن اَبان الورّاق، ثقة»؛ «اسماعیل بن اَبان ورّاق، روایت کنندهای قابل اعتماد و مورد وثوق میباشد».
و دارقطنی گفته است: «اَبان الورّاق، ثقة مأمون»؛ «اسماعیل بن اَبان ورّاق، فردی ثقه و مورد اعتماد، امین و درستکار، قوی و مطمئن و معتبر و مُعتمد میباشد».
و ابن شاهین در کتاب «الثقات» گوید: عثمان بن ابی شیبه، پیرامون اسماعیل بن اَبان ورّاق، چنین فیصله کرده و گفته است: «اسماعیل بن اَبان الورّاق، ثقة صحیح الحدیث»؛ «وی، فردی ثقه و مورد اعتماد و معتبر و مُعتمد میباشد که احادیث و روایاتش، به درجهی درستی و صحّت رسیدهاند».
و ابواحمد حاکم گوید: «ثقة»؛ «اسماعیل بن اَبان، قابل اطمینان و مؤثق و معتبر و مورد اطمینان میباشد.»
و ابن حبّان نیز، وی را در شمار روایت کنندگان مؤثق و قابل اعتماد، امین و درستکار و مورد اطمینان و معتبر ذکر نموده است.
و سرانجام اسماعیل بن اَبان، به سال 216 ه . ق چشم از جهان فروبست و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»،[3] اسماعیل بن اَبان را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
و همچنین علامه ابن بزاز کردری نیز در کتاب «المناقب»،[4] وی را از زمرهی روایت کنندگان اهل کوفه، که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداختهاند، به شمار آورده است.
نگارنده گوید:
اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد، عبارتند از:
* در باب «قول الله تعالی: ﴿أَلَا یَظُنُّ أُوْلَٰٓئِکَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِیَوۡمٍ عَظِیمٖ٥ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾ [المطففین: 4-6]:[5]
«حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ أَبَانَ، حَدَّثَنَا عِیسَى بْنُ یُونُسَ، حَدَّثَنَا ابْنُ عَوْنٍ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: ﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾ [المطففین: 6] قَالَ: “یَقُومُ أَحَدُهُمْ فِی رَشْحِهِ إِلَى أَنْصَافِ أُذُنَیْهِ”» (ح 6531)
«اسماعیل بن اَبان، از عیسی بن یونس، از ابن عون، از نافع، از عبدالله بن عمرب برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج این آیه را تلاوت کردد: ﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾ [المطففین: 6] «روزی که مردمان در پیشگاه پروردگار جهانیان (برای حساب و کتاب) برپا میایستند»؛ رسول خدا ج در ادامه فرمودند: برخی از مردم در آن روز، تا بناگوش، غرق در عرق خواهند بود».
* در باب «من قال فی الخطبة بعد الثناء: اما بعد»:[6]
«حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ أَبَانَ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ الغَسِیلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عِکْرِمَةُ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: صَعِدَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ المِنْبَرَ، وَکَانَ آخِرَ مَجْلِسٍ جَلَسَهُ مُتَعَطِّفًا مِلْحَفَةً عَلَى مَنْکِبَیْهِ، قَدْ عَصَبَ رَأْسَهُ بِعِصَابَةٍ دَسِمَةٍ، فَحَمِدَ اللَّهَ وَأَثْنَى عَلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: “أَیُّهَا النَّاسُ إِلَیَّ”، فَثَابُوا إِلَیْهِ، ثُمَّ قَالَ: “أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ هَذَا الحَیَّ مِنَ الأَنْصَارِ، یَقِلُّونَ وَیَکْثُرُ النَّاسُ، فَمَنْ وَلِیَ شَیْئًا مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَاسْتَطَاعَ أَنْ یَضُرَّ فِیهِ أَحَدًا أَوْ یَنْفَعَ فِیهِ أَحَدًا، فَلْیَقْبَلْ مِنْ مُحْسِنِهِمْ وَیَتَجَاوَزْ عَنْ مُسِیِّهِمْ”» (ح 927)
«اسماعیل بن اَبان، از ابن غسیل، از عکرمه از ابن عباسب برای ما روایت کرده که وی گفته است: آخرین باری که رسول خدا ج بر فراز منبر نشست، چادری بر روی شانههای (مبارکش) انداخته و پارچهای بر سرش بسته بود. آن حضرت ج پس از حمد و ثنای خداوند، فرمود: «ای مردم! نزدیکتر بیایید». مردم نیز هجوم آوردند و نزدیک آمدند؛ آنگاه رسول خدا ج فرمود: «اما بعد؛ این گروه اَنصار، به تدریج کم میشوند در حالی که سایر مردم، روز به روز، زیاد میشوند، پس هر کس از امّت محمدج که به مقامی رسید و توان نفع و ضرر به مردم را داشت، از نیکوکاران انصار قدردانی کند و از خطاکاران آنها، گذشت نماید».
* در باب «این یصلّی الظهر فی یوم الترویة»:[7]
«حَدَّثَنَا عَلِیٌّ، سَمِعَ أَبَا بَکْرِ بْنَ عَیَّاشٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِیزِ، لَقِیتُ أَنَسًا ح وحَدَّثَنِی إِسْمَاعِیلُ بْنُ أَبَانَ، حَدَّثَنَا أَبُو بَکْرٍ، عَنْ عَبْدِ العَزِیزِ قَالَ: خَرَجْتُ إِلَى مِنًى یَوْمَ التَّرْوِیَةِ فَلَقِیتُ أَنَسًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ ذَاهِبًا عَلَى حِمَارٍ، فَقُلْتُ: أَیْنَ صَلَّى النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ هَذَا الیَوْمَ الظُّهْرَ؟ فَقَالَ: “انْظُرْ حَیْثُ یُصَلِّی أُمَرَاؤُکَ فَصَلِّ”» (ح 1654)
«علی برای ما روایت کرده که وی از ابوبکر بن عیّاش شنیده که وی گفته است: عبدالعزیز برای ما نقل کرده که وی گفته است: با انس بن مالکس ملاقات کردم.
و همچنین اسماعیل بن اَبان، از ابوبکر بن عیّاش، از عبدالعزیز، برای من روایت کرده که وی گفته است: در روز ترویه (روز هشتم از ماه ذی الحجة) به سوی سرزمین منی رهسپار و روان شدم و با انس بن مالکس مواجه شدم که بر الاغی سوار بود و به سوی مِنی میرفت؛ خطاب به او گفتم: پیامبر ج نماز ظهر امروز را به کجا گزارده است؟ او در پاسخ گفت: ببین، هر کجا که امیران تو نماز میگزارند، تو نیز در همانجا نماز بگزار».
* باب «قوله تعالی: ﴿إِنَّ قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ کَانَ مَشۡهُودٗا٧٨﴾ [الإسراء: 78]».[8]
* باب «الحجامة من الشقیقة والصداع».[9]
* باب «قول الله تعالی: ﴿أَلَا یَظُنُّ أُوْلَٰٓئِکَ أَنَّهُم مَّبۡعُوثُونَ٤ لِیَوۡمٍ عَظِیمٖ٥ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾ [المطففین: 4-6]»[10]
* باب «قول النبیّ ج: لا نورث؛ ما ترکنا صدقة»[11]
[1]- بیوگرافی اسماعیل بن اَبان ورّاق اَزْدی را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 1/1/347؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/66؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 2/160؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان8/91؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 6/240؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 10/347؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 1/212؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/117؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/89؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 2/117؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 27؛ و «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/27
[2]- «تهذیب التهذیب» 1/237 و 236
[3]- «عقود الجمان»، ص 99
[4]- «المناقب»، کردری 2/225
[5]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/967
[6]- همان 1/127
[7]- همان 1/224
[8]- همان 2/686
[9]- همان 2/850
[10]- همان 2/967
[11]- همان 2/996