ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
15- حاتم بن اسماعیل کوفی مَدنی، ابواسماعیل حارثی/[1]
[متوفّای 186 ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[2] گوید:
حاتم بن اسماعیل، از این بزرگان، به روایت حدیث پرداخته است:
یحیی بن سعید انصاری؛ یزید بن ابی عبید؛ هشام بن عروة؛ جعید بن عبدالرحمن؛ ابوصخر خراط؛ افلح بن حُمید؛ بشر بن رافع؛ و کسان دیگر.
و از کسانی که از حاتم بن اسماعیل، حدیث روایت کردهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عبدالرحمن بن مهدی؛ دو پسر ابوشیبه؛ سعید بن عمرو؛ اشعثی؛ قتیبه؛ اسحاق بن راهویه؛ ابراهیم بن موسی رازی؛ هشام بن عمار؛ هنّاد بن سری؛ یحیی بن معین؛ ابوکریب؛ و شماری دیگر از دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
احمد بن حنبل، در مورد حاتم بن اسماعیل کوفی مدنی، گفته است: «هو احبّ الیّ من الدراوردی»؛ «از دیدگاه من، حاتم بن اسماعیل، بهتر و بایستهتر ازدَراوردی است».
و ابوحاتم گفته است: «هو احبّ الیّ من سعید بن سالم»؛ «به نظر من، حاتم بن اسماعیل، برتر و شایستهتر و بهتر و برازندهتر از سعید بن سالم میباشد».
و نسایی گفته است: «لیس به بأس»؛ «در احادیث و روایات حاتم بن اسماعیل، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، فردی مورد اعتماد و مطمئن و معتبر و درستکار میباشد».
و ابن سعد، چنین اظهارنظر نموده و گفته است: «کان اصله من الکوفة، ولکنّه انتقل من المدینة، فنزلها ومات بها سنة (86) وکان ثقةً مأموناً کثیرالحدیث»؛ «اصل حاتم بن اسماعیل، از شهر کوفه است، ولی او، کوفه را به مقصد مدینهی منوره ترک کرد و بدانجا منتقل شد و در همانجا سُکنی و اقامت گزید و مستقر شد؛ و در همانجا، به سال 186 ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید؛ و این در حالی بود که وی، از زمرهی راویان مورد وثوق و قابل اعتماد، مطمئن و امین و درستکار و شریف و بسیار روایت کنندهی حدیث، برشمرده میشد».
و احمد عجلی نیز گفته است: «ثقة»؛ «حاتم بن اسماعیل کوفی، از راویان مؤثق و قابل اعتماد و مطمئن و مُعتمد بود».
و بدین سان، اسحاق بن منصور، از یحیی بن معین نقل کرده که وی گفته است: «حاتم بن اسماعیل، فردی مورد اعتماد و مطمئن میباشد».
و شایان ذکر است که حاتم بن اسماعیل، از آن دسته از راویانی میباشد که امام بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه، از او حدیث روایت نمودهاند.
در کتاب «جامع المسانید»[3] چنین آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و هو من اصحاب ابی حنیفة/؛ یروی عنه فی هذه المسانید»؛ «حاتم بن اسماعیل کوفی، از جملهی شاگردان و پیروان امام ابوحنیفه/ میباشد که در این «مسانید»، از او حدیث نیز روایت نموده است».
حافظ محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی، نیز در کتاب «عقود الجمان»،[4] حاتم بن اسماعیل را در شمار روایت کنندگان از امام ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
و علامه ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»،[5] حاتم بن اسماعیل را در زمرهی راویان شهر کوفه که به نقل روایت از امام ابوحنیفه/ پرداختهاند، قرار داده است.
نگارنده گوید:
حاتم بن اسماعیل، از ابوحنیفه، از یعلی بن عطاء طائفی، از عمارة بن حدید، از صخر غامدیس روایت کرده است که آن حضرت ج فرمودند: «اللهم بارک لاُمّتی فی بکورها»؛ «بار خدایا! سحرخیزی را برای امّت من، خجسته ساز».
این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی در کتاب «جامع المسانید»[6]، ذکر کرده و گفته است: قاضی ابوبکر، محمد بن عبدالباقی، این حدیث را از حاتم بن اسماعیل، از امام ابوحنیفه/ روایت نموده است.
و بدین سان، حاتم بن اسماعیل، از امام ابوحنیفه/، از یعلی بن عطاء طائفی، از عمارة بن حدید، از صخر غامدیس روایت کرده است که رسول خدا ج فرمودند: «اللهم بارک لامّتی فیما رزقتَهم»؛ «بار خدایا! برای امّت من، در آنچه روزی شان کردهای، برکت عنایت بفرما و آن را برایشان خجسته ساز».
این روایت را نیز خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید» [7]ذکر کرده و گفته است: این حدیث را حافظ طلحة بن محمد در مُسند خویش، به نقل از حاتم بن اسماعیل، از امام ابوحنیفه/ روایت نموده است.
نگارنده گوید:
حاتم بن اسماعیل/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد، عبارتند از:
* در باب «کیف یبایع الامام الناس»[8]
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَسْلَمَةَ، حَدَّثَنَا حَاتِمٌ، عَنْ یَزِیدَ بْنِ أَبِی عُبَیْدٍ، قَالَ: قُلْتُ لِسَلَمَةَ عَلَى أَیِّ شَیْءٍ بَایَعْتُمُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَوْمَ الحُدَیْبِیَةِ؟ قَالَ: «عَلَى المَوْتِ»»(ح 7206)
«عبدالله بن مسلمة، از حاتم بن اسماعیل، از یزید برای ما روایت کرده که وی گفته است: خطاب به سلمة بن اکوعس گفتم: در روز «حُدیبیه»، بر چه چیزی با پیامبر خدا ج بیعت کردید؟ او در پاسخ گفت: «بر مرگ».
* در باب «مِن اَین یخرج من مکّة»[9]
«حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الوَهَّابِ، حَدَّثَنَا حَاتِمٌ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ عُرْوَةَ، «دَخَلَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ عَامَ الفَتْحِ مِنْ کَدَاءٍ مِنْ أَعْلَى مَکَّةَ» وَکَانَ عُرْوَةُ: «أَکْثَرَ مَا یَدْخُلُ مِنْ کَدَاءٍ، وَکَانَ أَقْرَبَهُمَا إِلَى مَنْزِلِهِ»»(ح 1580)
«عبدالله بن عبدالوهّاب، از حاتم بن اسماعیل، از هشام، از عروة، برای ما روایت کرده که وی گفته است: پیامبر خدا ج در سال فتح مکه، از راه «کداء» بالای مکه، وارد شد.
هشام در ادامه گوید: عروة بن زبیرس، در اکثر اوقات، از راه «کداء» که به منزل وی نزدیک بود، وارد مکه میشد».
* در باب «حجّ الصبیان »[10]
«حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ یُونُسَ، حَدَّثَنَا حَاتِمُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یُوسُفَ، عَنِ السَّائِبِ بْنِ یَزِیدَ، قَالَ: «حُجَّ بِی مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا ابْنُ سَبْعِ سِنِینَ»»(ح 1858)
«عبدالرحمن بن یونس، از حاتم بن اسماعیل، از محمد بن یوسف، از سائب بن یزید برای ما روایت کرده که وی گفته است: «من (همراه پدر و مادر خویش) با رسول خدا ج حجّ کردم و در آن زمان، پسر هفت ساله بودم».
* در باب «الشرکة فی الطعام والنهد والعروض»[11].
* باب «من حدّث بمشاهده فی الحرب»[12].
* باب «التعریض علی الرّمی»[13].
* باب «ما قیل فی لواء النبیّ ج»[14].
* باب «حمل الزاد فی الغزو»[15].
* باب «المصالحة علی ثلاثة ایام او وقت معلوم»[16].
* باب «قول الله عزّو جل: ﴿وَٱذۡکُرۡ فِی ٱلۡکِتَٰبِ إِسۡمَٰعِیلَۚ إِنَّهُۥ کَانَصَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ﴾ [مریم: 54][17].
* باب «اقامة المهاجر بمکة بعد قضاء نسکه»[18].
* باب ﴿إِذۡ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنکُمۡ أَن تَفۡشَلَا وَٱللَّهُ وَلِیُّهُمَاۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١٢٢﴾ [آل عمران: 122][19].
* باب «غزوة الحدیبیة»[20].
به هر حال، روایات حاتم بن اسماعیل، کوفی مدنی ابواسماعیل حارثی/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/ در بیشتر از 29 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «حاتم بن اسماعیل» را در این منابع دنبال کنید:
«رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/203؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 3/258؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 8/210؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 8/518؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 1/428؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/191؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/170؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 56؛ «شذرات الذهب»؛ ابن عماد 1/309؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 3/5؛ «الطبقات السنیة»؛ تمیمی داری 3/7 به شماره 621؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/107
[2]- «تهذیب التهذیب» 2/110 و 111
[3]- «جامع المسانید» 2/430
[4]- «عقود الجمان»، ص 105
[5]- «المناقب»، کردری 4/220
[6]- «جامع المسانید» 1/144
[7]- «جامع المسانید» 1/144 و 145
[8]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/1069
[9]- همان 1/214
[10]- همان 1/250
[11]- همان 1/337
[12]- همان 1/396
[13]- همان 1/406
[14]- همان 1/417
[15]- همان 1/418
[16]- همان 1/451
[17]- همان 1/478
[18]- همان 1/560
[19]- همان 2/580
[20]- همان 2/599