اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

16- حسین بن ابراهیم/؛ مُلقّب به «اِشکاب حنفی»[1] ‍[متوفّای 216 ه‍ . ق]

16- حسین بن ابراهیم/؛ مُلقّب به «اِشکاب حنفی»[1]
‍[متوفّای 216 ه‍ . ق]

حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[2] گوید:

            وی حسین بن ابراهیم بن حُرّ بن زَعلان عامری، ابوعلی بغدادی، مُلقّب به «اِشکاب» می‌باشد. اصل وی، از خراسان است که در بغداد، سُکنی و اقامت گزید و در آنجا مستقر گردید. او از فُلیح بن سلیمان، ابن ابی الزّناد، مبارک بن سعید ثوری، حماد بن زید، شریک و دیگران، حدیث روایت نموده است.

            و از او نیز، دو پسرش، محمد و علی، ابوبکر صَغانی، عباس دوری، محمد بن عبدالله مُخَرِّمی، عباس بن جعفر زبرقان و دیگر شیفتگان علم و دانش، به روایت حدیث پرداخته‌اند.

            ابن سعد گوید: «نشأ ببغداد؛ وطلب الحدیث؛ ولزم ابایوسف، فأتقن الرأی ولم یدخل فی شیء من القضاء ولا غیره الی ان مات سنة (216 ه‍ . ق)، وهو ابن احدی وسبعین سنة»؛ «حسین بن ابراهیم، در شهر بغداد، پرورش یافت و رشد و نموّ نمود؛ و به دنبال حدیث رفت و ملازم ابویوسف (شاگرد ارشد امام ابوحنیفه/) شد و در «رأی»، ماهر و استاد و خبره و زبردست گردید، و در طول زندگی خویش نه در قضاوت وارد شد و نه در غیر آن؛ تا این که به سال 216 ه‍ . ق در 71 سالگی درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید».

            و خطیب بغدادی در مورد وی گفته است: «کان ثقة»؛ «حسین بن ابراهیم، فردی مؤثق و قابل اعتماد بود».

            امام بخاری نیز در کتاب «الجامع الصحیح»، در داستان «عمرة القضاء»، یک حدیث را از او روایت نموده است.

            حافظ ابن حجر عسقلانی در ادامه گوید: علامه باجی در مورد «رجال صحیح بخاری»، چنین گفته که وی، برای حسین بن ابراهیم، نامی در صحیح بخاری نیافته است و حال آن که در حقیقت، در کتاب «الجامع الصحیح» امام بخاری، نام حسین بن ابراهیم ثابت است؛ همچنان‌که حافظ جلال الدین مزّی، به ذکر این موضوع پرداخته است.

            حافظ عبدالقادر قرشی نیز در کتاب «الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة»[3]، به بیان بیوگرافی حسین بن ابراهیم پرداخته و او را در شمار علماء و صاحب نظران احناف برشمرده و گفته است: «هو لزم ابایوسف وتفقّه علیه؛ مات فی سنة ستة عشر ومأتین فی خلافة المأمون، من احدی وسبعین سنةً ببغداد»؛ «حسین بن ابراهیم، کسی است که ملازم و همرکاب ابویوسف شد و فقه را به نزد او فراگرفت و به سال 216 ه‍ . ق و در روزگار خلافت مأمون، در بغداد - در 71 سالگی - درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست».

            و علامه تقی الدین بن عبدالقادر تمیمی داری نیز در کتاب «الطبقات السنیة فی تراجم الحنفیة»[4]، به بیان بیوگرافی حسین بن ابراهیم پرداخته و او را در زمره‌ی دانشوران و صاحب نظران احناف به حساب آورده است.

نگارنده گوید:

                حسین بن ابراهیم - ملقبّ به «اِشکاب حنفی» -، با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ نیز به شمار می‌آید؛ آن هم در باب «عمرة القضاء»[5]؛ آنجا که امام بخاری چنین روایت می‌کند:

            «حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ رَافِعٍ، حَدَّثَنَا سُرَیْجٌ، حَدَّثَنَا فُلَیْحٌ، ح وحَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الحُسَیْنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی، حَدَّثَنَا فُلَیْحُ بْنُ سُلَیْمَانَ، عَنْ نَافِعٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ مُعْتَمِرًا، فَحَالَ کُفَّارُ قُرَیْشٍ بَیْنَهُ وَبَیْنَ البَیْتِ، فَنَحَرَ هَدْیَهُ وَحَلَقَ رَأْسَهُ بِالحُدَیْبِیَةِ، وَقَاضَاهُمْ عَلَى أَنْ یَعْتَمِرَ العَامَ المُقْبِلَ، وَلاَ یَحْمِلَ سِلاَحًا عَلَیْهِمْ إِلَّا سُیُوفًا، وَلاَ یُقِیمَ بِهَا إِلَّا مَا أَحَبُّوا، فَاعْتَمَرَ مِنَ العَامِ المُقْبِلِ، فَدَخَلَهَا کَمَا کَانَ صَالَحَهُمْ، فَلَمَّا أَنْ أَقَامَ بِهَا ثَلاَثًا، أَمَرُوهُ أَنْ یَخْرُجَ فَخَرَجَ»»(ح 4252)

            «محمد بن رافع، از سُریج، از فُلیح؛ و همچنین محمد بن حسین بن ابراهیم، از پدرش (حسین بن ابراهیم)، از فلیح بن سلیمان، از نافع، از ابن عمرب برای ما روایت کرده که وی گفته است: همانا رسول خدا ج به قصد عُمره، (از مدینه‌ی منوره) بیرون آمد و کافران قریش، میان او و کعبه حائل شدند. آن حضرت ج قربانی خویش را ذبح کرد و سر خویش را در منقطه‌ی حدیبیه تراشید و از حالت احرام بیرون آمد و با کافران مکه به توافق رسید که سال آینده، عمره ادا کند و سلاح بر ایشان برندارد، مگر در نیام آن؛ و در مکه اقامت نکند مگر مدتی را که ایشان می‌خواهند. آن حضرت ج نیز در سال بعد آن، عمره کرد و در مکه، همانگونه که با کافران مکه صلح کرده بود، وارد شد و چون در مکه سه روز اقامت گزید، به آن حضرت ج گفتند که بیرون رود؛ و ایشان نیز از مکه به مقصد مدینه، بیرون رفتند».




[1]-           بیوگرافی «حسین بن ابراهیم» را در این منابع دنبال کنید:

      «الجرح و التعدیل»، رازی 3/46؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/229؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/212؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص 70؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 4/451؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 8/17؛ «الطبقات السنیة»؛ تمیمی داری 3/121 به شماره 232؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد 7/348؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/88

[2]-           «تهذیب التهذیب» 2/285

[3]-           «الجواهر المضیة» 1/270

[4]-           «الطبقات السنیة» 3/121

[5]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/610

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد