ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
17- حسین بن علی (بن ولید) جُعفی کوفی/[1]
[متوفّای 203 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، حسین بن علی بن ولید، شیخ الاسلام، ابوعلی جُعفی کوفی میباشد. وی، حافظ حدیث، آموزگار قرآن، انسانی زاهد و پارسا، الگو و قدوه و اُسوه و نمونهی علمی، اخلاقی، حکمت و فرزانگی بود؛ او، قرآن را به نزد حمزة الزیّات خواند و از ابوعمرو بن علاء، اعمش، جعفر بن برقان، سفیان و تنی چند از دیگر محدّثان و بزرگان، به سماع حدیث پرداخت.
و از کسانی که از حسین بن علی، به سماع حدیث پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ یحیی بن معین؛ ابن فرات؛ عبد بن حُمید؛ عباس دَوری؛ محمد بن عاصم؛ و شماری دیگر از مردمان.
یحیی بن معین و دیگر بزرگان عرصهی روایت و درایت، حسین بن علی را ثقه و مورد اعتماد و مطمئن و قابل اعتبار، معرفی کردهاند.
محمد بن رافع گوید: «ذاک راهب اهل الکوفة»؛ «حسین بن علی جعفی، از راهبان (پارسایان و عابدان) اهل کوفه بود» یحیی نیشابوری گوید: «ان بقی من الاَبدال احدٌ، فحسین الجعفی»؛ «اگر چنانچه از اَبدال خدا، کسی باقی مانده باشد، پس آن فرد، حسین بن علی جعفی خواهد بود». (اَبدال: جمع بدل و بدیل؛ مردم شریف و صالح و نیکوکار؛ مردان خدا. و در اصطلاح متصوفه: یکی از طبقات اولیاء و خاصّان خدا هستند که زمین، هیچگاه از آنان، خالی نیست؛ اما در میان مردم، شناخته نمیشوند. عدّهی آنان را هفت یا هفتاد تن گفتهاند! و هرگاه یکی از آنان بمیرد، خداوند، دیگری را به جای او برمی انگیزاند).
و احمد عجلی گوید: «کان ثقة؛ لم أر افضل منه ولم أره الا مقعداً؛ وکان جمیلاً لباباً، مات سنة ثلاث ومأتین»؛ «حسین بن علی جعفی، فردی ثقه و مورد اعتماد بود؛ هرگز کسی را برتر و بایستهتر و شایستهتر و ارزندهتر از او ندیدهام؛ و پیوسته او را در حال نشسته (و مشغول عبادت و پرستش خدای و راز و نیاز با معبود راستین) دیدهام؛ وی، انسانی مهربان و نیکوکار و با محبت و خوش اخلاق و فردی خردمند و دانا و آگاه و فهیم بود. به سال 203 ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید».
علامه ذهبی گوید: در مجموع، حسین بن علی جعفی 84 سال زندگی به سر برد و حیات داشت. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
و حافظ ابن حجر عسقلانی نیز در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
احمد بن حنبل گفته است: «ما رأیتُ افضل من حسین وسعید بن عامر»؛ «هرگز، کسی را برتر و بایستهتر از حسین [بن علی جعفی] و سعید بن عامر، به خود ندیدهام».
و محمد بن عبدالرحمن هروی گوید: «ما رأیتُ اتقن منه»؛ «هرگز فردی را ماهرتر، حاذقتر، استادتر، کاردانتر، زبردستتر و کارآمدتر از حسین بن علی جعفی ندیدهام».
یحیی بن معین گفته است: «ثقة»؛ «حسین بن علی جعفی، روایت کنندهای قابل اعتماد و مورد وثوق میباشد».
و ابن شاهین در کتاب «الثقات» گوید: عثمان بن ابی شیبه در مورد حسین بن علی جعفی چنین گفته است: «بخ بخ! ثقة صدوق»؛ «آفرین به حسین بن علی جعفی؛ به راستی او، فردی مؤثق و قابل اعتماد، درستکار و شریف، صادق و راستگو و مُعتمد و امین بود».
و شایان ذکر است که حسین بن علی جُعفی، از آن دسته از راویانی است که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، به نقل روایت از وی پرداختهاند.
و حافظ بن محمد یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان»[4]، حسین بن علی جُعفی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
نگارنده گوید:
حسین بن علی جعفی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ میباشد؛ و این موارد، عبارتند از:
* در باب «الاستعاذة من ارذل العمر»[5]
«حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، أَخْبَرَنَا الحُسَیْنُ، عَنْ زَائِدَةَ، عَنْ عَبْدِ المَلِکِ، عَنْ مُصْعَبِ بْنِ سَعْدٍ، عَنْ أَبِیهِ، قَالَ: تَعَوَّذُوا بِکَلِمَاتٍ کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَتَعَوَّذُ بِهِنَّ: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الجُبْنِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ البُخْلِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ أَنْ أُرَدَّ إِلَى أَرْذَلِ العُمُرِ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ فِتْنَةِ الدُّنْیَا، وَعَذَابِ القَبْرِ»»(ح 6374)
«اسحاق بن ابراهیم، از حسین بن علی جُعفی، از زائدة، از عبدالملک، از مصعب بن سعد، از پدرش، برای ما روایت کرده که وی گفته است: به وسیلهی کلماتی به خداوند پناه بجویید که پیامبر خدا ج با آنها، به خدا پناه میجست؛ و آن کلمات عبارتند از: «اللهم انّی اعوذ بک من الجُبن، واعوذ بک من البخل، واعوذ بک من ان اُردّ الی ارذل العمر، واعوذ بک من فتنة الدنیا وعذاب القبر»؛ «بار خدایا! از بزدلی، بخل، فرتوت شدنی که باعث ذلّت گردد، فتنهی دنیا و عذاب قبر، به تو پناه میبرم».
* در باب «اهل العلم والفضل، احقّ بالامامة»[6]
«حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ نَصْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا حُسَیْنٌ، عَنْ زَائِدَةَ، عَنْ عَبْدِ المَلِکِ بْنِ عُمَیْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو بُرْدَةَ، عَنْ أَبِی مُوسَى، قَالَ: مَرِضَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَاشْتَدَّ مَرَضُهُ، فَقَالَ: «مُرُوا أَبَا بَکْرٍ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ» قَالَتْ عَائِشَةُ: إِنَّهُ رَجُلٌ رَقِیقٌ، إِذَا قَامَ مَقَامَکَ لَمْ یَسْتَطِعْ أَنْ یُصَلِّیَ بِالنَّاسِ، قَالَ: «مُرُوا أَبَا بَکْرٍ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ» فَعَادَتْ، فَقَالَ: «مُرِی أَبَا بَکْرٍ فَلْیُصَلِّ بِالنَّاسِ، فَإِنَّکُنَّ صَوَاحِبُ یُوسُفَ» فَأَتَاهُ الرَّسُولُ، فَصَلَّى بِالنَّاسِ فِی حَیَاةِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»(ح 678)
«اسحاق بن نصر، از حسین بن علی جعفی، از زائدة، از عبدالملک بن عُمیر، از ابوبردة، از ابوموسی اشعریس برای ما روایت کرده که وی گفته است: پیامبر اکرم ج بیمار شد؛ و چون بیماری وی شدت یافت، فرمود: «ابوبکر را بگویید تا برای مردم، نماز بگزارد». عایشهل گفت: ابوبکر، مردی دل نازک است و اگر در جایگاه شما قرار گیرد، نمیتواند از عهدهی گزاردن نماز برای مردم، برآید.
آن حضرت ج فرمود: «به ابوبکر بگویید که نماز را برای مردم، امامت کند.» عایشهل دوباره گفتهاش را تکرار کرد. آن حضرت ج فرمود: «شما همان زنانی هستید که یوسف را احاطه کرده بودند؛ به ابوبکر بگویید تا برای مردم، امامت کند». قاصد پیامبر ج به نزد ابوبکرس رفت؛ و فرمان آن حضرت ج را بدو رساند؛ از این رو، ابوبکرس در حیات پیامبر ج، برای مردم امامت داد».
* در باب «خلق آدم وذرّیته»[7]
«حَدَّثَنَا أَبُو کُرَیْبٍ، وَمُوسَى بْنُ حِزَامٍ، قَالاَ: حَدَّثَنَا حُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ، عَنْ زَائِدَةَ، عَنْ مَیْسَرَةَ الأَشْجَعِیِّ، عَنْ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «اسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ، فَإِنَّ المَرْأَةَ خُلِقَتْ مِنْ ضِلَعٍ، وَإِنَّ أَعْوَجَ شَیْءٍ فِی الضِّلَعِ أَعْلاَهُ، فَإِنْ ذَهَبْتَ تُقِیمُهُ کَسَرْتَهُ، وَإِنْ تَرَکْتَهُ لَمْ یَزَلْ أَعْوَجَ، فَاسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ»»(ح 3331)
«ابوکریب و موسی بن حزام، از حسین بن علی جُعفی، از زائدة، از میسرة اشجعی، از ابوحازم، از ابوهریرهس برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج فرمودند: «با زنان، به خوبی رفتار کنید و سفارش مرا در مورد آنان، بپذیرید؛ چرا که زن، از پهلو (دنده) آفریده شده است؛ و همانا، کجترین بخش دنده، قسمت بالای آن است؛ از این رو، اگر بخواهی، آن را راست کنی، میشکند، و اگر رهایش کنی، همچنان، کج باقی میماند؛ پس حال که چنین است، با زنان، به خوبی رفتار کنید و سفارش مرا در مورد آنان، مدنظر داشته باشید».
* در باب «علامات النبوّة فی الاسلام»[8].
* در باب «مناقب علی بن ابی طالب، ابی الحسن القرشی الهاشمی»[9].
* در باب «الوصاة بالنساء»[10].
* در باب «الاستعاذة من ارذل العمر»[11].
[1]- بیوگرافی «حسین بن علی جعفی» را در این منابع دنبال کنید:
«رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/171؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 3/55؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 8/184؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 9/397؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/232؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 2/5؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/217؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 71؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 4/509؛ «الطبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 150؛ «النجوم الزاهرة»، ابن تغری بردی 2/174؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/87
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/349
[3]- «تهذیب التهذیب» 2/308 و 309
[4]- «عقود الجمان»، ص 106
[5]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/943
[6]- همان 1/93
[7]- همان 1/469
[8]- همان 1/512
[9]- همان 1/525
[10]- همان 1/779
[11]- همان 1/943