اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

22- حنظلة بن ابی سفیان بن عبدالرحمن جُمحی/[1] [متوفّای 151 ه‍ . ق]

22- حنظلة بن ابی سفیان بن عبدالرحمن جُمحی/[1]
[متوفّای 151 ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، حنظلة بن ابی سفیان، عبدالرحمن بن صفوان بن امیّة بن خلف جُمحی مکی، حافظ حدیث می‌باشد که در عرصه‌ی حدیث شناسی و روایت حدیث نیز، مورد اعتماد و مطمئن و معتبر و قابل وثوق است؛ وی از طاوس، عکرمة؛ مجاهد، نافع عمری، قاسم و سالم، حدیث روایت نموده است.

و از کسانی که از حنظلة بن ابی سفیان، به روایت حدیث پرداخته‌اند، می‌توان این افراد را نام برد:

            عبدالله بن مبارک؛ وکیع بن جرّاح؛ معافی بن عمران؛ مکی بن ابراهیم؛ ابوعاصم؛ ابن وهب؛ و کسان دیگر از دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش.

            احمد بن حنبل در مورد حنظلة بن ابی سفیان گوید: «ثقة»؛ «وی، فردی قابل اعتماد و مورد وثوق بود».

            و احمد بن ابی مریم، از یحیی بن معین نقل کرده که وی گفته است: «ثقة حجّة»؛ «حنظلة، فردی ثقه و مورد اعتماد و در عرصه‌ی حدیث شناسی و روایت حدیث، روایت کننده‌ای مطمئن و معتبر و کارشناس و خبره و آگاه و حجّت می‌باشد».

            و ابن عدی گوید: «عامّة ما روی حنظلة، مستقیم»؛ «عموم روایات حنظلة بن ابی سفیان، درست و صحیح می‌باشند».

            علامه ذهبی در ادامه گوید: حنظلة بن ابی سفیان، تا سال 151 ه‍ . ق زندگی به سر برد و حیات داشت.

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:

            احمد بن حنبل گوید: «کان وکیع، اذا أتی علی حدیثه، قال: حدثنا حنظلة بن ابی سفیان؛ وکان ثقة ثقة»؛ «عادت وکیع بن جرّاح بر آن بود که هرگاه به روایت حدیث خویش می‌پرداخت، چنین می‌گفت: «حنظلة بن ابی سفیان، برای ما روایت کرده است»؛ و (در ادامه می‌گفت:) «بی‌گمان، حنظلة بن ابی سفیان، بسیار ثقه و قابل اعتماد بود».

            و بدین سان، جوزجانی نیز از احمد بن حنبل نقل کرده که وی در مورد حنظلة گفته است: «انّه ثقة ثقة»؛ «وی، بسیار قابل اعتماد و مورد وثوق و مطمئن و معتبر می‌باشد».

            و ابوزرعة، ابوداود و نسایی گفته‌اند: «ثقة»؛ «حنظلة، روایت کننده‌ای ثقه و مورد اعتماد است.»

            و یعقوب بن شیبه گفته است: «هو ثقة»؛ «حنظلة بن ابی سفیان، فردی قابل اعتماد و مورد وثوق می‌باشد».

            و ابن سعد گوید: «کان ثقة؛ وله احادیث»؛ «حنظله، روایت کننده‌ای مطمئن و معتبر و قابل اعتماد و ثقه می‌باشد که از روایات و احادیثی نیز برخوردار است».

            و ابن مدینی گفته است: «لا بأس به»؛ «در روایات و احادیث حنظلة، ایراد و نقصی وارد نیست؛ زیرا وی، روایت کننده‌ای ثقه و قابل اعتماد است».

            و ابن حبّان نیز وی را در شمار روایت کنندگان ثقه و قابل اعتماد ذکر کرده و به ثقه بودن و معتبر بودن روایات و احادیث وی، رأی داده است.

            و ابن حبّان نیز وی را در شمار روایت کنندگان ثقه و قابل اعتماد ذکر کرده و به ثقه بودن و معتبر بودن روایات و احادیث وی، رأی داده است.

            شایان ذکر است که حنظلة بن ابی سفیان/، از آن دسته از راویان و محدّثانی می‌باشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، به نقل روایت از وی پرداخته‌اند.

            علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»، [4] و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[5]، حنظلة بن ابی سفیان را در شمار راویان مکه‌ی مکرمه برشمرده‌اند که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداخته است.

نگارنده گوید:

                حنظلة بن ابی سفیان بن عبدالرحمن جُمحی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «خروج النساء الی المساجد باللیل والغلس»[6]

            «حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى، عَنْ حَنْظَلَةَ، عَنْ سَالِمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «إِذَا اسْتَأْذَنَکُمْ نِسَاؤُکُمْ بِاللَّیْلِ إِلَى المَسْجِدِ، فَأْذَنُوا لَهُنَّ» تَابَعَهُ شُعْبَةُ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ ابْنِ عُمَرَ، عَنِ النَّبِیِّ صلّى الله علیه وسلم»(ح 865)

            «عبیدالله بن موسی، از حنظلة بن ابی سفیان، از سالم بن عبدالله، از عبدالله بن عمرب برای ما روایت کرده که آن حضرت ج فرمودند: «هرگاه همسران شما اجازه خواستند تا شب‌ها به مسجد بروند، به آنان اجازه دهید».

* در باب «کیف کان صلاة النبیّ ج؛ وکم کان النبیّ ج یصلّی باللیل»[7]

            «حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى، قَالَ: أَخْبَرَنَا حَنْظَلَةُ، عَنِ القَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَائِشَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یُصَلِّی مِنَ اللَّیْلِ ثَلاَثَ عَشْرَةَ رَکْعَةً مِنْهَا الوِتْرُ، وَرَکْعَتَا الفَجْرِ»(ح 1140)

            «عبیدالله بن موسی، از حنظلة بن ابی سفیان، از قاسم بن محمد، از عایشهل برای ما روایت کرده که وی گفته است: «رسول خدا ج شب‌ها، در مجموع با نماز وتر و دو رکعت سنّت صبح، سیزده رکعت نماز می‌گزارد».

* در باب «قول النبیّ ج: بُنی الاسلام علی خمس »[8]

            «حَدَّثَنَا عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَى، قَالَ: أَخْبَرَنَا حَنْظَلَةُ بْنُ أَبِی سُفْیَانَ، عَنْ عِکْرِمَةَ بْنِ خَالِدٍ، عَنِ ابْنِ عُمَرَ، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بُنِیَ الإِسْلاَمُ عَلَى خَمْسٍ: شَهَادَةِ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامِ الصَّلاَةِ، وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ، وَالحَجِّ، وَصَوْمِ رَمَضَانَ»(ح 8)

            «عبیدالله بن موسی، از حنظلة بن ابی سفیان، از عکرمة بن خالد، از عبدالله بن عمرب برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج فرمودند: «اسلام، بر پنج چیز بنا شده است: گواهی دادن بر این که خداوند، یکی است و جز او، معبود بر حقّی وجود ندارد و محمد ج فرستاده‌ی اوست؛ دوم: برپاداشتن و اقامه‌ی نماز؛ سوم: پرداخت زکات و حقوق واجب مالی؛ چهارم: ادای حج؛ و پنجم: روزه گرفتن ماه مبارک رمضان».

* در باب «من تکلّم بالفارسیة والرطانة»[9].

* در باب «اَلْعَلَم والوَسم فی الصورة»[10].

* در باب «جیب القمیص من عند الصدر وغیره»[11].

* در باب «قصّ الشارب»[12].




[1]-           بیوگرافی «حنظلة بن ابی سفیان» را در این منابع دنبال کنید:

      «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 2/1/44؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/211؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 3/241؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 6/225؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 6/336؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 1/620؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/261؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 3/53؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/250؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، علامه خزرجی، ص 82؛ «شذرات الذهب»؛ ابن عماد 1/230؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 5/285؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/110

[2]-           «تذکرة الحفّاظ» 1/176

[3]-           «تهذیب التهذیب» 3/53 و 54

[4]-           «عقود الجمان»؛ ص 109

[5]-           المناقب»، کردری 2/219

[6]-           «الجامع الصحیح» امام بخاری 1/119

[7]-           همان 1/153

[8]-           همان 1/6

[9]-           همان 1/432

[10]-        همان 2/831

[11]-        همان 2/862

[12]-        همان 2/874

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد