ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
23- خالد بن عبدالله طحّان واسطی/[1]
[متوفّای 179 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، پیشوای دینی و حافظ حدیث، ابوالهیثم - یا ابومحمد-، خالد بن عبدالله بن عبدالرحمن بن یزید مُزنی واسطی طحّان میباشد. او از این بزرگان و محدّثان، حدیث روایت نموده است:
حصین بن عبدالرحمن؛ سهیل بن ابی صالح؛ جریری؛ عبدالملک بن ابی سلیمان؛ یونس بن عبید و خالد حذّاء.
و از کسانی که از خالد بن عبدالله، به روایت حدیث پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
پسرش: محمد؛ عمرو بن عون؛ سعید بن منصور؛ مُسدَّد؛ اسحاق بن شاهین واسطی؛ و شمار زیادی از دیگر بزرگان و محدّثان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
خالد بن عبدالله طحّان واسطی، فردی عالم و دانشمند، متخصّص و کارشناس، دانا و آگاه، درستکار و شریف، نجیب و محترم، شایسته و کارآمد، کاردان و توانا، متدیّن و خداترس، مُطیع و فرمانبردار اوامر و فرامین الهی، تعالیم و آموزههای نبوی، احکام و دستورات شرعی و حقایق و مفاهیم والای قرآنی و انسانی متواضع و فروتن و پارسا و پرهیزگار بود.
احمد بن حنبل گوید: «کان ثقة صالحاً فی دینه»؛ «خالد بن عبدالله، روایت کنندهای ثقه و مورد اعتماد، پارسا و پرهیزگار و متدیّن و خداترس بود».
اسحاق ازرق گوید: «ما ادرکتُ احداً افضل منه»؛ «کسی را برتر و بایستهتر و بهتر و برازندهتر از خالد بن عبدالله، درنیافتهام».
ابوعیسی ترمذی گوید: «و خالد، ثقة حافظ؛ «خالد بن عبدالله، (در عرصهی روایت و درایت)، هم ثقه و قابل اعتماد است و هم حافظ و ضابط».
خلیفه و محمد بن سعد بر این باورند که خالد بن عبدالله طحّان واسطی، به سال 182 ه . ق وفات کرده و به رحمت ایزدی پیوسته است؛ ولی عبدالحمید بن بیان، معتقد است که در ماه جمادی الاول، به سال 179 ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
حافظ ابن حجر عسقلانی، در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
عبدالله بن احمد، از پدرش (احمد بن حنبل) نقل میکند که وی گفت: «کان خالد الطحّان، ثقة، صالحاً فی دینه؛ وهو، احبّ الینا من هُشیم»؛ «خالد بن عبدالله طحّان، روایت کنندهای ثقه و مورد اعتماد و پارسا و پرهیزگار و متدیّن و خداترس و درستکار و شریف بود؛ و از دیدگاه ما، او از هشیم، بهتر و برازندهتر است».
ابن سعد، ابوزرعه و نسایی گفتهاند: «ثقة»؛ «خالد بن عبدالله، فردی قابل اعتماد و مورد وثوق میباشد».
و ابوحاتم گفته است: «ثقة صحیح الحدیث»؛ «خالد بن عبدالله، از زمرهی راویان مؤثق و مطمئن میباشد که احادیث و روایات او نیز، صحیح و درست میباشند».
ابن حبّان نیز، وی را در شمار روایت کنندگان مؤثق و معتبر و مطمئن و قوی و درستکار و قابل اعتماد ذکر کرده است.
و شایان ذکر است که خالد بن عبدالله، از آن دسته از راویانی میباشد که بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه، به نقل روایت از وی پرداختهاند.
و در کتاب «جامع المسانید»[4]، چنین آمده است: ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و هو ممّن یروی الکثیر عن الامام ابی حنیفة/ فی هذه المسانید؛ وهو من شیوخ الامام احمد بن حنبل/»؛ «خالد بن عبدالله طحّان، از آن دسته از راویانی میباشد که در این مسانید، از امام ابوحنیفه/ بسیار حدیث روایت نموده است؛ و علاوه از آن، او از اساتید امام احمد بن حنبل/ نیز به شمار میآید».
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی، در کتاب «عقود الجمان»، [5]خالد بن عبدالله را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»،[6] وی را از راویان شهر «واسط» برشمرده که به نقل روایت از امام ابوحنیفه/ پرداخته است.
نگارندهی سطور گوید:
خالد بن عبدالله طحّان واسطی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «من ادّعی الی غیر ابیه»[7]
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ هُوَ ابْنُ عَبْدِ اللَّهِ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ، عَنْ أَبِی عُثْمَانَ، عَنْ سَعْدٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، یَقُولُ: «مَنِ ادَّعَى إِلَى غَیْرِ أَبِیهِ، وَهُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ غَیْرُ أَبِیهِ، فَالْجَنَّةُ عَلَیْهِ حَرَامٌ» * فَذَکَرْتُهُ لِأَبِی بَکْرَةَ، فَقَالَ: وَأَنَا سَمِعَتْهُ أُذُنَایَ وَوَعَاهُ قَلْبِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ»(ح 6766 و 6767)
«مُسدَّد، از خالد بن عبدالله، از خالد، از ابوعثمان، از سعدس برای ما روایت کرده که وی گفته است: از رسول خدا ج شنیدم که میفرمودند: «هر کس آگاهانه، خود را به کسی غیر از پدرش نسبت دهد، بهشت برایش حرام میگردد».
ابوعثمان گوید: این موضوع را به ابوبکرةل یادآور شدم؛ او گفت: این حدیث را از رسول خدا ج گوشهایم شنیده و دلم حفظ کرده است».
* در باب «رجم المُحصن»[8]
«حَدَّثَنِی إِسْحَاقُ، حَدَّثَنَا خَالِدٌ، عَنِ الشَّیْبَانِیِّ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی أَوْفَى: “هَلْ رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: قَبْلَ سُورَةِ النُّورِ أَمْ بَعْدُ؟ قَالَ: لاَ أَدْرِی”»(ح 6813)
«اسحاق، از خالد بن عبدالله، از شیبانی، برای ما روایت کرده که وی گفته است: از عبدالله بن ابی اوفیس پرسیدم: آیا رسول خدا ج سنگسار کرده است؟ او در پاسخ گفت: آری. گفتم: سنگسار، پیش از نزول سورهی «نور» بود یا پس از آن؟ گفت: نمیدانم».
* در باب «رفع الیدین اذا کبّر واذا رکع واذا رفع»[9].
* در باب «الصلاة فی کسوف الشمس»[10].
* در باب «طول الصلاة فی قیام اللیل»[11].
* در باب «فضل الحجّ المبرور»[12].
* در باب «من لم یدخل الکعبة»[13]
* در باب «التکبیر عند الرکن»[14].
* در باب «سقایة الحاجّ»[15].
* در باب «متی یحلّ فطر الصائم»[16].
* در باب «صوم داود علیه السلام»[17].
* در باب «ما قیل فی الصوّاغ»[18].
* در باب «قبول الهدیّة»[19].
* در باب «قول النبیّ ج: اُحلّت لکم الغنائم»[20]
[1]- بیوگرافی «خالد بن عبدالله طحّان واسطی» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 2/1/160؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/226؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 3/340؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 6/267؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 8/294؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/270؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/259؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، علامه خزرجی، ص 86؛ «شذرات الذهب»؛ ابن عماد 1/292؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 5/371؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 117؛ «النجوم الزاهرة»، ابن تغری بردی 2/97؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/119
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/259 و 260
[3]- «تهذیب التهذیب» 3/87
[4]- «جامع المسانید» 2/443
[5]- «عقود الجمان»؛ ص 110
[6]- «المناقب» کردری 2/229
[7]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 3/1001
[8]- همان 2/1006
[9]- همان 1/102
[10]- همان 1/141
[11]- همان 1/153
[12]- همان 1/206
[13]- همان 1/217
[14]- همان 1/219
[15]- همان 1/221
[16]- همان 1/262
[17]- همان 1/266
[18]- همان 1/280
[19]- همان 1/351
[20]- همان 1/440