ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
38- سلیمان بن فیروز، ابواسحاق شیبانی/[1]
[متوفّای 138 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، حافظ حدیث و امام و پیشوای دینی، سلیمان بن فیروز کوفی، آزادهی بنی شیبان میباشد که از عبدالله بن ابی اوفی، ابن شدّاد، زرّبن حُبیش، شعبی، نخعی، عکرمه و گروهی دیگر از بزرگان عرصهی حدیث شناسی، به روایت حدیث پرداخته است.
و از کسانی که از سلیمان بن فیروز، به روایت حدیث پرداختهاند، میتوان این افراد را نام برد:
شعبة؛ سفیان ثوری؛ جریر بن عبدالحمید؛ علی بن مسهر؛ سفیان بن عیینة؛ جعفر بن عون؛ و دیگران.
تمامی علماء و صاحب نظران اسلامی، بر مؤثق بودن سلیمان بن فیروز، اتفاق نظر دارند و همه، او را فردی مطمئن و قابل اعتماد میدانند؛ تا جایی که از بین اساتید وی، ابواسحاق سبیعی نیز به نقل روایت از وی (یعنی شاگرد خویش) پرداخته است.
فلّاس گوید: «مات سنة ثمان وثلاثین ومائة»؛ «سلیمان بن فیروز، به سال 138 ه . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست».
و ابومعاویه، بر این باور است که وی، به سال 139 ه . ق وفات کرده و چهره در نقاب خاک کشیده است. و برخی نیز معتقدند که وی، به سال 141 ه . ق - یا در سال 142 ه . ق - دار فانی را وداع گفته و این خاک دان را برای همیشه ترک کرده است. خدایش او را بیامرزد و در جوار رحمتهای بیکران خویش جای دهد.
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
ابن ابی مریم به نقل از یحیی بن معین گوید: «ثقة حجّة»؛ «سلیمان بن فیروز، در عرصهی حدیث، هم مؤثّق و قابل اعتماد است و هم امین و معتبر و حجّت و مدرک و خبره و کارشناس».
ابوحاتم گوید: «ثقة، صدوق، صالح الحدیث»؛ «سلیمان بن فیروز، از زمرهی راویان و محدّثان ثقه و قابل اعتماد و صادق و راستگو است که احادیث و روایات او نیز صحیح و درست میباشند».
نسایی گوید: «ثقة»؛ «سلیمان بن فیروز، روایت کنندهای مؤثق و معتبر میباشد».
احمد عجلی نیز گوید: «کان ثقة من کبار اصحاب الشعبی»؛ «سلیمان بن فیروز، فردی ثقه و قابل اعتماد است که یکی از شاگردان بزرگ و برجستهی شعبی نیز به شمار میآید».
و ابن عبدالرحمن البرّ گفته است: «هو ثقة حجّة عند جمیعهم»؛ «سلیمان بن فیروز، از دیدگاه تمامی علماء و صاحب نظران اسلامی، روایت کنندهای ثقه و قابل اعتماد و امین و معتبر و حجّت و مدرک در حدیث میباشد».
شایان ذکر است که سلیمان بن فیروز، از آن دسته از راویان و محدّثانی میباشد که بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه، به نقل روایت از وی پرداختهاند.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[4]، سلیمان بن فیروز را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
نگارندهی سطور گوید:
سلیمان بن فیروز شیبانی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با دو واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «من ترک قتال الخوارج للئلّاف وینفر الناس عنه»[5]
«حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِیلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَاحِدِ، حَدَّثَنَا الشَّیْبَانِیُّ، حَدَّثَنَا یُسَیْرُ بْنُ عَمْرٍو، قَالَ: قُلْتُ لِسَهْلِ بْنِ حُنَیْفٍ، هَلْ سَمِعْتَ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: فِی الخَوَارِجِ شَیْئًا؟ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ، وَأَهْوَى بِیَدِهِ قِبَلَ العِرَاقِ: «یَخْرُجُ مِنْهُ قَوْمٌ یَقْرَءُونَ القُرْآنَ، لاَ یُجَاوِزُ تَرَاقِیَهُمْ، یَمْرُقُونَ مِنَ الإِسْلاَمِ مُرُوقَ السَّهْمِ مِنَ الرَّمِیَّةِ»»(ح 6934)
«موسی بن اسماعیل، از عبدالواحد، از سلیمان بن فیروز شیبانی، از یُسیر بن عمرو، برای ما روایت کرده که وی گفته است: خطاب به سهل بن حنیفس گفتم: آیا از پیامبر خدا ج دربارهی خوارج، چیزی شنیدهای؟ گفت: از رسول خدا ج در حالی که دست خویش را به سوی عراق نشانه گرفته بود، شنیدم که میفرمود: «از آن سوی، گروهی بیرون میآیند که قرآن را میخوانند ولی از گلوهایشان نمیگذرد (و به قلب آنها، نفوذ نمیکند)؛ از اسلام، چنان به سرعت میگذرند که تیر از هدف (شکار) میگذرد».
* در باب «من الاکراه؛ ﴿کُرۡهٗا﴾ [الأحقاف: 15]؛ ﴿کَرۡهٗا﴾ [آل عمران: 83] واحد»[6]
«حَدَّثَنَا حُسَیْنُ بْنُ مَنْصُورٍ، حَدَّثَنَا أَسْبَاطُ بْنُ مُحَمَّدٍ، حَدَّثَنَا الشَّیْبَانِیُّ سُلَیْمَانُ بْنُ فَیْرُوزَ، عَنْ عِکْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: الشَّیْبَانِیُّ، وَحَدَّثَنِی عَطَاءٌ أَبُو الحَسَنِ السُّوَائِیُّ، وَلاَ أَظُنُّهُ إِلَّا ذَکَرَهُ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا یَحِلُّ لَکُمۡ أَن تَرِثُواْ ٱلنِّسَآءَ کَرۡهٗاۖ﴾ [النساء: 19] الآیَةَ. قَالَ: “کَانُوا إِذَا مَاتَ الرَّجُلُ کَانَ أَوْلِیَاؤُهُ أَحَقَّ بِامْرَأَتِهِ: إِنْ شَاءَ بَعْضُهُمْ تَزَوَّجَهَا، وَإِنْ شَاءُوا زَوَّجَهَا، وَإِنْ شَاءُوا لَمْ یُزَوِّجْهَا، فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا مِنْ أَهْلِهَا، فَنَزَلَتْ هَذِهِ الآیَةُ فِی ذَلِکَ”»(ح 6948)
«حسین بن منصور، از اسباط بن محمد، از سلیمان بن فیروز شیبانی، از عکرمة، از ابن عباسب برای ما روایت کرده است.
سلیمان بن فیروز شیبانی گوید: و عطاء ابوالحسن سوّائی به من حدیث کرد و گمان نمیکنم که وی، به جز از ابن عباسب در شأن این آیه یاد کرده باشد؛ آنجا که خداوند میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا یَحِلُّ لَکُمۡ أَن تَرِثُواْ ٱلنِّسَآءَ کَرۡهٗاۖ وَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ لِتَذۡهَبُواْ بِبَعۡضِ مَآ ءَاتَیۡتُمُوهُنَّ إِلَّآ أَن یَأۡتِینَ بِفَٰحِشَةٖ مُّبَیِّنَةٖۚ وَعَاشِرُوهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۚ فَإِن کَرِهۡتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰٓ أَن تَکۡرَهُواْ شَیۡٔٗا وَیَجۡعَلَ ٱللَّهُ فِیهِ خَیۡرٗا کَثِیرٗا١٩﴾ [النساء: 19] «ای کسانی که ایمان آوردهاید! برای شما حلال نیست که زنان را به ارث برید، حال آن که آنان چنین کاری را نمیپسندند و وادار بدان میگردند؛ و آنان را تحت فشار قرار ندهید تا بدین وسیله، برخی از آنچه را که بدیشان دادهاید، فراچنگ آورید؛ مگر این که آنان، دچار گناه آشکاری شوند؛ و با زنان خود به طور شایسته، معاشرت کنید؛ و اگر هم از آنان کراهت داشتید (شتاب نکنید و زود تصمیم به جدایی نگیرید) زیرا که چه بسا از چیزی بدتان بیاید و خداوند، در آن خیر و خوبی فراوانی قرار بدهد».
ابن عباسب گوید (در روزگار جاهلیت)، چون مردی وفات میکرد، خویشاوندانش، به آن زنِ شوهر مرده، مستحقتر بودند؛ یعنی اگر کسی از آنان میخواست، میتوانست با آن زن، ازدواج کند؛ و اگر بعضی میخواستند، میتوانستند آن زن را به ازدواج کس دیگر دربیاورند؛ و اگر هم نمیخواستند، میتوانستند او را از ازدواج منع کنند؛ و آنان، نسبت به خویشاوندان زن، مستحقتر بودند؛ از این رو، خداوند این آیه را نازل کرده است».
* در باب «مباشرة الحائض»[7]
«حَدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الوَاحِدِ، قَالَ: حَدَّثَنَا الشَّیْبَانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ شَدَّادٍ، قَالَ: سَمِعْتُ مَیْمُونَةَ، تَقُولُ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ «إِذَا أَرَادَ أَنْ یُبَاشِرَ امْرَأَةً مِنْ نِسَائِهِ أَمَرَهَا، فَاتَّزَرَتْ وَهِیَ حَائِضٌ» وَرَوَاهُ سُفْیَانُ عَنِ الشَّیْبَانِیِّ»(ح 303)
«ابونعمان، از عبدالواحد، از سلیمان بن فیروز شیبانی، از عبدالله بن شدّاد برای ما روایت کرده که وی گفته است: «از میمونةل شنیدم که میگفت: هرگاه رسول خدا ج میخواست با یکی از زنان خویش که حایض بود، نزدیکی کند، بدو فرمان میداد تا ازار بپوشد.
سفیان نیز این حدیث را از سلیمان بن فیروز شیبانی روایت کرده است».
* در باب «اذا صلّی الی فراش فیه حائض»[8].
* در باب «من شکا اِمامه اذا طوّل»[9].
* در باب «وضوء الصبیان؛ ومتی یجب علیهم الغسل والطهور»[10].
* در باب «الاذن بالجنازة»[11].
* در باب «قول النبیّ ج: یعذبّ المیّت ببعض بکاء اهله علیه»[12].
* در باب «الصفوف علی الجنائز»[13].
* در باب «صلاة الصبیان مع الناس علی الجنائز»[14].
* در باب «ما یفطر بما تیسّر بالماء وغیره»[15].
* در باب «تعجیل الافطار»[16].
* در باب «بیع المزابنة»[17].
به هر حال، روایات سلیمان بن فیروز شیبانی/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 25 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «سلیمان بن فیروز شیبانی» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 2/2/16؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/309؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 4/135؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 4/301؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 1/395؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 4/172؛«تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/386؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 129؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 8/60؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص73، «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/177
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/153
[3]- «تهذیب التهذیب» 4/172 و 173
[4]- «عقود الجمان»؛ ص 116
[5]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/1025
[6]- همان 2/1027
[7]- همان 1/44
[8]- همان 1/74
[9]- همان 1/98
[10]- همان 1/ 118
[11]- همان 1/ 167
[12]- همان 1/ 176
[13]- همان 1/ 176
[14]- همان 1/ 177
[15]- همان 1/ 262
[16]- همان 1/ 263
[17]- همان 1/ 291