اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

44- عبّاد بن عبّاد بن حبیب/[1] [متوفّای 181 ه‍ . ق]

44- عبّاد بن عبّاد بن حبیب/[1]
[متوفّای 181 ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، امام صادق و امین و پیشوای مطمئن و قابل اعتماد، ابن مُهلّب بن ابی صُفرة عَتَکی، ابومعاویة اَزْدی مُهلّبی بصری می‌باشد که از ابوجمرة ضُبَعی، هشام بن عروة، عاصم احول و گروهی دیگر از بزرگان، به نقل و روایت حدیث پرداخته است.

            و از او نیز، احمد بن حنبل، قتیبة، مُسدّد، یحیی بن معین، احمد بن منیع، حسن بن عرفة ودیگران، حدیث روایت نموده‌اند.

            عبّاد بن عبّاد، فردی شریف و بزرگوار، امین و درستکار، پاک طینت و نیک اندیش، با فراست و باهوش، تیز و باذکاوت، برجسته و شاخص، نجیب زاده و بزرگ منش، اصیل و قابل احترام، والا و ارجمند، مؤثّق و معتبر، مطمئن و قابل اعتماد و یکی از خردمندان و دانایان، حکیمان و فرزانگان، دانشوران و فرهیختگان و طلایه داران و پیشقراولان بود.

            وی، در تاریخ 18 رجب، به سال 181 ه‍ . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید و حال آن که صاحب نظران عرصه‌ی حدیث شناسی و بزرگان عرصه‌ی علم و دانش در روزگار حیات و زندگانی وی، به روایات و احادیث وی، استدلال و استناد می‌کردند.

            یحیی بن معین گوید: «ثقة»؛ «عبّاد بن عبّاد، فردی مؤثق و معتبر می‌باشد».

            و همچنین یحیی بن معین، در جایی دیگر گوید: «هو اوثق واکثر حدیثاً من عبّاد بن العوّام»؛ «عبّاد بن عبّاد، نسبت به عبّاد بن عوّام، هم مؤثق‌تر و مطمئن‌تر است و هم روایات و احادیث فراوان‌تری را از او روایت نموده است».

            و یعقوب بن شیبة گوید: «ثقة صدوق»؛ «عبّاد بن عبّاد، روایت کننده‌ای مؤثّق و قابل اعتماد و مطمئن و راستگو و امین و درستکار می‌باشد».

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:

            دوری به نقل از یحیی بن معین گوید: «عبّاد بن عباد وعباد بن العوّام، جمیعاً ثقة؛ وعباد بن عباد اوثقهما واکثرهما حدیثاً»؛ «عباد بن عباد و عباد بن عوّام، هر دو از زمره‌ی روایت کنندگان ثقه و قابل اعتماد هستند؛ با این تفاوت که عبّاد بن عبّاد، نسبت به عبّاد بن عوّام، هم مؤثق‌تر و مطمئن‌تر است و هم روایات و احادیث فراوان‌تری را نسبت به او، روایت نموده است».

            و یعقوب بن شیبة، ابوداود، نسایی و ابن خراش گویند: «ثقة»؛ «عبّاد بن عبّاد، فردی مؤثق و قابل اعتماد است».

            و ابن ابی حاتم، از پدرش نقل می‌کند که وی گفت: «صدوق لا بأس به»؛ «عبّاد بن عبّاد، روایت کننده‌ای صادق و راستگو و امین و درستکار و قابل اعتماد و مطمئن می‌باشد که به روایات و احادیث وی، نمی‌توان نقص و ایرادی وارد کرد؛ زیرا وی، فردی مؤثق و معتبر می‌باشد».

            و علاوه از این‌ها، عبّاد بن عبّاد، از آن دسته از محدّثان و راویانی می‌باشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، از وی حدیث روایت نموده‌اند.

            و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[4]، عبّاد بن عبّاد را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.

            و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[5]، وی را در زمره‌ی راویان شهر بصره ذکر کرده که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداخته‌اند، قرار داده است.

نگارنده‌ی سطور گوید:

                عبّاد بن عبّاد بن حبیب/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «ما ذکر النبیّ ج»[6]

            «حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا عَبَّادُ بْنُ عَبَّادٍ، حَدَّثَنَا عَاصِمٌ الأَحْوَلُ، عَنْ أَنَسٍ، قَالَ: حَالَفَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بَیْنَ الأَنْصَارِ وَقُرَیْشٍ فِی دَارِی الَّتِی بِالْمَدِینَةِ، وَقَنَتَ شَهْرًا یَدْعُو عَلَى أَحْیَاءٍ مِنْ بَنِی سُلَیْمٍ»(ح 7340)

            «مسدّد، از عبّاد بن عبّاد، از عاصم احول برای ما روایت کرده که انس بن مالکس گفته است: رسول خدا ج در مدینه‌ی منوره، آن هم در خانه‌ی من، در بین قریش و انصار، پیمان برادری بست. و آن حضرت ج بر اقوامی از قبیله‌ی بنی سلیم، به مدّت یک ماه قنوت (دعای بد) خواند (زیرا مسلمانان را به نیرنگ کشته بودند)».

* در باب «قول الله عزوجل: ﴿۞مُنِیبِینَ إِلَیۡهِ وَٱتَّقُوهُ وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَلَا تَکُونُواْ مِنَ ٱلۡمُشۡرِکِینَ٣١ [الروم: 31]»[7]

            «حَدَّثَنَا قُتَیْبَةُ بْنُ سَعِیدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَبَّادٌ هُوَ ابْنُ عَبَّادٍ، عَنْ أَبِی جَمْرَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: قَدِمَ وَفْدُ عَبْدِ القَیْسِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالُوا: إِنَّا مِنْ هَذَا الحَیِّ مِنْ رَبِیعَةَ وَلَسْنَا نَصِلُ إِلَیْکَ إِلَّا فِی الشَّهْرِ الحَرَامِ، فَمُرْنَا بِشَیْءٍ نَأْخُذْهُ عَنْکَ وَنَدْعُو إِلَیْهِ مَنْ وَرَاءَنَا، فَقَالَ: آمُرُکُمْ بِأَرْبَعٍ وَأَنْهَاکُمْ عَنْ أَرْبَعٍ الإِیمَانِ بِاللَّهِ، ثُمَّ فَسَّرَهَا لَهُمْ: شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنِّی رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامُ الصَّلاَةِ، وَإِیتَاءُ الزَّکَاةِ، وَأَنْ تُؤَدُّوا إِلَیَّ خُمُسَ مَا غَنِمْتُمْ، وَأَنْهَى عَنْ: الدُّبَّاءِ وَالحَنْتَمِ وَالمُقَیَّرِ وَالنَّقِیرِ»(ح 523)

            «قتیبة بن سعید، از عبّاد بن عبّاد، از ابوجمرة، از ابن عباسب برای ما روایت کرده که وی گفته است: نمایندگان قبیله‌ی عبدالقیس، به نزد رسول خدا ج آمدند و گفتند: ما از طایفه‌ی ربیعه هستیم و چون کفّار طایفه‌ی مُضَر در مسیر ماه قرار دارند، ما جز در ماه‌های حرام، نمی‌توانیم خدمت شما برسیم؛ بنابراین، رهنمودهای لازم را در اختیار ما قرار دهید تا ما آن‌ها را به دیگران ابلاغ نماییم. رسول خدا ج فرمودند: «شما را به چهار چیز فرمان می‌دهم و از چهار چیز منع می‌کنم؛ ایمان به خدا».

            آنگاه آن حضرت ج آن را برای طایفه‌ی عبدالقیس تفسیر نمودند و فرمودند: «گواهی دادن به یگانگی خداوند و به رسالت محمد ج و بر پا داشتن نماز و پرداختن زکات و خُمس غنیمت؛ و شما را از خُم، ظرف کدو، ظرف تنه‌ی درخت خرما و ظرف قیراندود منع می‌کنم». (در آن زمان، این ظرف‌ها، مخصوص تهیه کردن شراب بودند).




[1]-           بیوگرافی «عبّاد بن عبّاد بن حبیب» را در این منابع دنبال کنید:

      «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 3/2/40؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/771؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 11/10؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 6/82؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 8/294؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/295؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 7/161؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/61؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 5/83؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص158 ؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 9/408؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص118، «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/332

[2]-           «تذکرة الحفّاظ» 1/260 و 261

[3]-           «تهذیب التهذیب» 5/83 و 84

[4]-           «عقود الجمان»؛ ص 121

[5]-           «المناقب»، کردری 2/228

[6]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/1090

[7]-           همان 1/75

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد