ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
47- عبدالرحمن بن مَهدی/[1]
[متوفّای 198 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، حافظ بزرگ در حدیث، امام و پیشوای دینی، طلایه دار و پیشقراول شهیر اسلامی، عبدالرحمن بن مهدی بن حسّان (بن عبدالرحمن)، ابوسعید بصری اَزْدی - یا عنبری - میباشد.
وی، به سال 135 ه . ق دیده به جهان گشود؛ و از ایمن بن نابل، هشام دستوائی، معاویة بن صالح، ابوخلدة، شعبة، سفیان ثوری، سفیان بن عیینة و جماعتی دیگر از بزرگان دین، به سماع حدیث پرداخته است.
و از کسانی که از عبدالرحمن بن مهدی، به نقل و روایت حدیث پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عبدالله بن مبارک؛ احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ علی بن مدینی؛ بندار؛ عبدالرحمن رستة؛ محمد بن یحیی؛ عبدالرحمن بن محمد بن منصور حارثی؛ و کسان دیگر غیر از اینها.
احمد بن حنبل گوید: «هو افقه من یحیی القطّان؛ وهو اثبت من وکیع؛ لانّه اَقرب عهداً بالکتاب. اختلف فی نحو من خمسین حدیثاً للثوری، فنظرنا، فاذا عامّة الصواب مع عبدالرحمن»؛ «عبدالرحمن بن مهدی، از یحیی قطان، فقیهتر و دانشمندتر و از وکیع بن جرّاح، مطمئنتر و معتبرتر بود؛ زیرا دوره و زمانهی وی، به روزگار نزول قرآن، نزدیکتر بود؛ وی با وکیع بن جرّاح در حدود پنجاه حدیث از سفیان ثوری اختلاف داشت؛ ما به تحقیق و بررسی؛ تجزیه و تحلیل و کندوکاو این اختلاف پرداختیم و در پایان، بدین نتیجه رسیدیم که حق، بیشتر با عبدالرحمن بن مهدی است».
و ایوب بن متوکل گوید: «کنّا اذا اردنا ان ننظر الی الدین والدنیا، ذهبنا الی دار عبدالرحمن بن مهدی»؛ «هرگاه ما میخواستیم تا دربارهی امور دین و دنیا، به بررسی و دادرسی و محاکمه و رسیدگی و داوری و قضاوت بپردازیم، به سوی خانهی عبدالرحمن بن مهدی، رهسپار و روان میشدیم (و او را در این زمینه، به قضاوت و داوری میکشاندیم و از آراء و نظرات و افکار و اندیشههای او بهره میبردیم)».
اسماعیل قاضی گوید: از علی بن مدینی شنیدم که میگفت: «اعلم الناس بالحدیث، عبدالرحمن بن مهدی»؛ «عبدالرحمن بن مهدی، داناترین و آگاهترین مردمان، نسبت به حدیث است».
محمد بن ابوبکر مقدمی گوید: «ما رأیتُ احداً اتقن لما سمع ولما لم یسمع، ولحدیث الناس، من عبدالرحمن بن مهدی؛ امام ثبت، اَثبت من یحیی بن سعید؛ وکان عرض حدیثه علی سفیان»؛ «من کسی را به مانند عبدالرحمن بن مهدی، مطمئنتر و معتبرتر، پیرامون آنچه که شنیده یا نشنیده است و قابل اعتمادتر و امانت دارتر برای حدیث مردم، ندیدهام؛ به راستی وی، پیشوایی مطمئن و قابل اعتماد در حدیث بود؛ و از یحیی بن سعید نیز در عرصهی حدیث، معتبرتر و مطمئنتر و امانت دارتر و درستکارتر بود؛ و او احادیث خویش را بر سفیان عرضه میکرد».
قواریری گوید: «أملی علی ابن مهدی، عشرین الف حدیث حفظاً»؛ «بر عبدالرحمن بن مهدی، بیست هزار حدیث، از روی حفظ، املاء شده است».
علی بن مدینی نیز گوید: «علم عبدالرحمن فی الحدیث کالسحر»؛ «علم و دانش و آگاهی و اطلاع عبدالرحمن بن مهدی در حدیث، به سان سحر و جادو است»؛ (یعنی علم و دانش وی، در این زمینه، سحرآمیز، خیره کننده، شگفت آور و حیرت انگیز است).
احمد بن حنبل گوید: «عبدالرحمن، اکثر حدیثاً من یحیی القطّان»؛ «عبدالرحمن بن مهدی، بیشتر از یحیی قطان، به نقل و روایت حدیث، پرداخته است».
علی بن مدینی گوید: «لو حلفت بین الرکن والمقام، لحلفت انّی لم أر مثل عبدالرحمن»؛ «اگر چنانچه بین رکن و مقام، سوگند داده شوم، حتماً سوگند خواهم خورد که من، فردی را چون عبدالرحمن بن مهدی، تاکنون ندیدهام».
و علی بن مدینی، پیوسته چنین میگفت: «اعلم الناس بقول الفقهاء السبعة، الزهری؛ ثم بعده مالک؛ ثم بعده ابن مهدی؛ وکان ورده کلّ لیلة، نصف القرآن»؛ «داناترین و آگاهترین مردمان، نسبت به دیدگاه و نظریهی فقهاء هفتگانه، زهری است؛ سپس بعد از وی، مالک بن انس و بعد از او، عبدالرحمن بن مهدی میباشد؛ و وِرد وی در هر شب، تلاوت نیمی از قرآن بود».
ذهلی گفته است: «ما رأیتُ فی ید عبدالرحمن بن مهدی کتاباً قط»؛ «هرگز در دست عبدالرحمن بن مهدی، کتابی را ندیدهام؛ (بلکه وی، در راستای حفظ احادیث، یادگیری و فراگیری آنها، تعلیم و آموزش و نقل و روایت آنها، فقط به قوهی حافظهی خویش اعتماد میکرد)».
ابن نُمیر گوید: از عبدالرحمن بن مهدی شنیدم که میگفت: «معرفة الحدیث الهام»؛ «شناخت و آگاهی از حدیث، نوعی از الهام است».
و سرانجام، عبدالرحمن بن مهدی، در ماه جمادی الاخر، به سال 198 ه . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید.
علامه ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[3]، و همچنین علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان»[4]، عبدالرحمن بن مهدی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کردهاند.
نگارنده گوید:
عبدالرحمن بن مهدی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «فضل استقبال القبلة»[5]
«حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَبَّاسٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ المَهْدِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ سَعْدٍ، عَنْ مَیْمُونِ بْنِ سِیَاهٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ صَلَّى صَلاَتَنَا وَاسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا، وَأَکَلَ ذَبِیحَتَنَا فَذَلِکَ المُسْلِمُ الَّذِی لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ، فَلاَ تُخْفِرُوا اللَّهَ فِی ذِمَّتِهِ»»(ح 391)
«عمرو بن عباس، از عبدالرحمن بن مهدی، از منصور بن سعد، از میمون بن سیاه، از انس بن مالکس، برای ما روایت کرده که آن حضرت ج فرمودند: «هر کس مانند ما نماز بخواند و به قبلهی ما رو نماید و ذبیحهی ما را بخورد، مسلمان است؛ و چنین شخصی را خدا و رسول، امان دادهاند؛ پس به کسی که در امان خدا است، خیانت نکنید».
* در باب «ایّام الجاهلیّة»[6]
«حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ عَبَّاسٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مَیْمُونٍ، قَالَ: قَالَ عُمَرُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: «إِنَّ المُشْرِکِینَ کَانُوا لاَ یُفِیضُونَ مِنْ جَمْعٍ، حَتَّى تَشْرُقَ الشَّمْسُ عَلَى ثَبِیرٍ، فَخَالَفَهُمُ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَأَفَاضَ قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ»»(ح 3838)
«عمرو بن عباس، از عبدالرحمن بن مهدی، از سفیان، از ابواسحاق، از عمرو بن میمون برای ما روایت کرده که وی گفته است: «عمر بن خطابس گفت: مشرکان از مزدلفه برنمی گشتند تا آن که خورشید بر کوه ثَبیر میتابید. رسول خدا ج با آنان مخالفت کرد و پیش از طلوع آفتاب، از مزدلفه برگشت».
* در باب «ضالّة الابل»[7]
«حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ عَبَّاسٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ رَبِیعَةَ، حَدَّثَنِی یَزِیدُ مَوْلَى المُنْبَعِثِ، عَنْ زَیْدِ بْنِ خَالِدٍ الجُهَنِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: جَاءَ أَعْرَابِیٌّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَسَأَلَهُ عَمَّا یَلْتَقِطُهُ، فَقَالَ: «عَرِّفْهَا سَنَةً، ثُمَّ احْفَظْ عِفَاصَهَا وَوِکَاءَهَا، فَإِنْ جَاءَ أَحَدٌ یُخْبِرُکَ بِهَا، وَإِلَّا فَاسْتَنْفِقْهَا» قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَضَالَّةُ الغَنَمِ؟ قَالَ: «لَکَ أَوْ لِأَخِیکَ أَوْ لِلذِّئْبِ»، قَالَ: ضَالَّةُ الإِبِلِ؟ فَتَمَعَّرَ وَجْهُ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: «مَا لَکَ وَلَهَا، مَعَهَا حِذَاؤُهَا وَسِقَاؤُهَا تَرِدُ المَاءَ، وَتَأْکُلُ الشَّجَرَ»»(ح 2427)
«عمرو بن عباس، از عبدالرحمن بن مهدی، از سفیان، از ربیعة، از یزید مولی مُنبعث برای ما روایت کرده که زید بن خالد جُهنیس گفته است: مردی بادیه نشین به نزد پیامبر ج آمد و دربارهی چیز گم شدهای که پیدا شده است سؤال کرد. آن حضرت ج فرمود: «به مدّت یک سال، آن را اعلان کن؛ سپس پوش و سربند آن را در خاطر بسپار؛ اگر کسی آمد و نشان آن را به تو گفت، به وی مسترد کن و در غیر آن، به مصرف برسان».
آن مرد گفت: اگر گوسفندی پیدا شد، در آن صورت تکلیف چیست؟ آن حضرتج فرمود: «برای تو، یا برادر تو و یا نصیب گرگ است». آن مرد گفت: اگر شتری پیدا شد، در آن صورت تکلیف چیست؟ با این سؤال، گونههای پیامبر ج سرخ شد و فرمود: «تو را با شتر چه کار است؛ شتر پای و شکم دارد و خود را به آب میرساند و از برگ درختان میخورد».
* در باب «صفة النّار وانّها مخلوقة»[8]
«حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ عَبَّاسٍ، حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ عَبَایَةَ بْنِ رِفَاعَةَ، قَالَ أَخْبَرَنِی رَافِعُ بْنُ خَدِیجٍ، قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «الحُمَّى مِنْ فَوْرِ جَهَنَّمَ فَأَبْرِدُوهَا عَنْکُمْ بِالْمَاءِ»»(ح 3262)
«عمرو بن عباس، از عبدالرحمن بن مهدی، از سفیان، از پدرش، از عبایة بن رفاعة برای ما روایت کرده که رافع بن خدیجس گفته است: «از رسول خدا ج شنیدم که میفرمود: «عارضهی تب، از جوشش دوزخ است؛ پس خود را با آب، سرد بسازید».
* در باب «الدعاء اذا انتبه من اللیل»[9].
* در باب «ما یجوز من الشعر والرجز والحداء وما یکره»[10].
* در باب «اکرام الضیف وخدمته ایاه بنفسه»[11].
* در باب «الاقتداء بسنن رسول الله ج»[12].
* در باب «اثم من دعا الی ضلالة او سنّ سنّة سیّئة»[13].
* در باب «قول النبیّ ج: لاتسئلوا اهل الکتاب عن شیء»[14].
* در باب «خروج الصبیان الی المصلّی»[15].
* در باب «حرم المدینة»[16].
* در باب «المدینة تنفی الخبث»[17].
به هر حال، روایات عبدالرحمن بن مهدی/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 27 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «عبدالرحمن بن مهدی» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 3/1/354؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/679؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 5/288؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 9/192؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 10/240؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/355؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 8/373؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/187؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 6/250؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/592؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 11/386؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص199؛«طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص144، «الطبقات الکبری»، ابن سعد 7/297؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/288
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/369، 370 و 371
[3]- «المناقب»، کردری 2/228
[4]- «عقود الجمان»؛ ص125
[5]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/56
[6]- همان 1/541
[7]- همان 1/327
[8]- همان 1/462
[9]- همان 2/934
[10]- همان 2/908
[11]- همان 2/906
[12]- همان 2/1080
[13]- همان 2/1090
[14]- همان 2/1095
[15]- همان 1/133
[16]- همان 1/251
[17]- همان 1/253