ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
50- عبدالعزیز بن (عبدالله بن) ابی سلمة ماجشون/[1]
[متوفّای 164 ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، پیشوای علمی و فقیه دین، «ابوعبدالله عبدالعزیز بن ابوسلمة بن عبدالله بن ابوسلمة تیمی مدنی» و آزادهی «آل هُدیر» میباشد.
از علماء و بزرگانی که وی، از آنها، به روایت حدیث پرداخته است، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
زهری؛ عبدالله بن دینار؛ سعد بن ابراهیم؛ وهب بن کیسان؛ عبدالرحمن بن مهدی؛ ابونعیم؛ حجّاج بن منهال؛ عبدالعزیز بن عبدالله اویسی؛ علی بن جعد؛ یحیی بن بکیر؛ احمد بن یونس و شمار زیادی از دیگر طلایه داران و پیشقراولان عرصهی حدیث شناسی.
عبدالعزیز بن ابوسلمة، یکی از علماء و دانشمندان ربّانی، فرهیختگان و اندیشمندان الهی و دانشوران و صاحب نظران خدایی بود.
یحیی بن معین گوید: «ثقة»؛ «عبدالعزیز ماجشون، روایت کنندهای مؤثق و قابل اعتماد بود».
ابوالولید طیالسی گفته است: «کان یصلح للوازارة»؛ «ابن ماجشون، لیاقت و شایستگی وزارت را داشت و برای این کار، مناسب و برازنده و شایسته و کاردان و توانا و بایسته بود».
برخی گفتهاند که کنیهی «عبدالعزیز»؛ «ابوالاصبغ» بوده است؛ وی به سال 164 ه . ق درگذشت و دار فانی را وداع گفت.
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
ابوزرعة؛ ابوحاتم و نسایی گفتهاند: «ثقة»؛ «ابن ماجشون، از زمرهی راویان ثقه و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد بود».
ابن خِراش گوید: «صدوق»؛ «عبدالعزیز بن ابوسلمة، فردی صادق و راستگو و مطمئن و امین بود».
ابن سعد گفته است: «کان ثقة کثیر الحدیث؛ وکان فقیهاً ورعاً»؛ «ابن ماجشون، روایت کنندهای مطمئن و مورد وثوق بود که به نقل و روایت احادیث فراوانی پرداخته بود؛ و وی، فقیهی پارسا و دانشمندی خداترش و فرهیختهای پرهیزگار بود».
و بخاری نیز بدین سان به تعریف و تمجید وی پرداخته و او را فردی مؤثّق و قابل اعتماد و فقیهی پارسا و خداترس معرفی نموده است.
احمد بن صالح گوید: «کان نزهاً، صاحب سنّة، ثقة»؛ «ابن ماجشون، در راستای یادگیری و فراگیری احادیث و روایات، بسیار به سفر و گردش میپرداخت و در این زمینه، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمیورزید؛ او صاحب سنّت و متعهّد و پایبند بدان و فردی ثقه و معتبر و مطمئن و قابل اعتماد نیز بود».
ابوبکر بزّار گوید: «ثقة»؛ «ابن ماجشون، روایت کنندهای مؤثق و مورد اعتماد میباشد».
موسی بن هارون حمّال گوید: «کان ثبتاً مُتقناً»؛ «ابن ماجشون، از زمرهی راویان مطمئن و قابل اعتماد، ماهر و خبره، زبردست و چیره، کاردان و توانا و متخصّص و خبره بود».
ناگفته نماند که عبدالعزیز بن ابوسلمة ماجشون، از آن دسته از راویان و محدّثانی میباشد که بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه، از وی حدیث روایت نمودهاند.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[4]، و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[5]، ابن ماجشون را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کردهاند.
نگارندهی سطور گوید:
عبدالعزیز بن ابوسلمة ماجشون/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «اذا عطس، کیفی یشمّت»[6]
«حَدَّثَنَا مَالِکُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِیزِ بْنُ أَبِی سَلَمَةَ، أَخْبَرَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دِینَارٍ، عَنْ أَبِی صَالِحٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: “إِذَا عَطَسَ أَحَدُکُمْ فَلْیَقُلْ: الحَمْدُ لِلَّهِ، وَلْیَقُلْ لَهُ أَخُوهُ أَوْ صَاحِبُهُ: یَرْحَمُکَ اللَّهُ، فَإِذَا قَالَ لَهُ: یَرْحَمُکَ اللَّهُ، فَلْیَقُلْ: یَهْدِیکُمُ اللَّهُ وَیُصْلِحُ بَالَکُمْ”»(ح 6224)
«مالک بن اسماعیل، از عبدالعزیز بن ابوسلمة ماجشون، از عبدالله بن دینار، از ابوصالح، از ابوهریرهس برای ما روایت کرده است که رسول خدا ج فرمود: «هرگاه یکی از شما عطسه زد، بایستی بگوید: الحمدلله. و برادر یا دوست وی، بایستی بگوید: یرحمک الله. و هرگاه بدو این عبارت را گفت، بایستی در جواب بگوید: خداوند شما را هدایت کند و کار شما را به صلاح آورد».
* در باب «العُزلة راحة من خُلّاط السوء»[7]
«حَدَّثَنَا أَبُو نُعَیْمٍ، حَدَّثَنَا المَاجِشُونُ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی صَعْصَعَةَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخُدْرِیِّ، أَنَّهُ سَمِعَهُ یَقُولُ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ، خَیْرُ مَالِ الرَّجُلِ المُسْلِمِ الغَنَمُ، یَتْبَعُ بِهَا شَعَفَ الجِبَالِ وَمَوَاقِعَ القَطْرِ، یَفِرُّ بِدِینِهِ مِنَ الفِتَنِ»»(ح 6495)
«ابونعیم، از عبدالعزیز بن ابوسلمة ماجشون، از عبدالرحمن بن ابی صعصعة، از پدرش، از ابوسعید خدریس برای ما روایت کرده که وی گفته است: از رسول خدا ج شنیدم که میفرمود: «زمانی بر مردم فرا خواهید رسید که بهترین مال شخص مسلمان، گوسفندانی است که آنها را به قلّههای کوهها و جاهای ریزش باران میبرد و دین خویش را از فتنهها نگه میدارد».
* در باب «البکران یجلدان وینفیان»[8]
«حَدَّثَنَا مَالِکُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ، حَدَّثَنَا عَبْدُ العَزِیزِ، أَخْبَرَنَا ابْنُ شِهَابٍ، عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ، عَنْ زَیْدِ بْنِ خَالِدٍ الجُهَنِیِّ، قَالَ: سَمِعْتُ “النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَأْمُرُ فِیمَنْ زَنَى وَلَمْ یُحْصَنْ: جَلْدَ مِائَةٍ وَتَغْرِیبَ عَامٍ”»(ح 6831)
«مالک بن اسماعیل، از عبدالعزیز بن ابوسلمة ماجشون، از ابن شهاب، از عبیدالله بن عبدالله بن عتبة، از زید بن خالد جُهنیس برای ما روایت کرده که وی گفته است: از رسول خدا ج شنیدم که دربارهی کسی که زنا کرده و همسر نگرفته بود، صد تازیانه و یک سال تبعید، حکم کرد».
* در باب «السؤال والفتیا عند رمی الجمار»[9].
* در باب «الغسل والوضوء فی المِخْضب والقدح والخشب والحجارة»[10].
* در باب «تقضی الحائض المناسک کلّها الّا الطواف بالبیت»[11].
* در باب «المؤذن الواحد یوم الجمعة»[12].
* در باب «الظلم، ظلمات یوم القیامة»[13].
* در باب «التکبیر اذا علا شرفاً»[14].
* در باب «قول الله عزوجل: ﴿وَإِنَّ یُونُسَ لَمِنَ ٱلۡمُرۡسَلِینَ١٣٩ إِذۡ أَبَقَ إِلَى ٱلۡفُلۡکِ ٱلۡمَشۡحُونِ١٤٠ فَسَاهَمَ فَکَانَ مِنَ ٱلۡمُدۡحَضِینَ١٤١ فَٱلۡتَقَمَهُ ٱلۡحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٞ١٤٢﴾ [الصافات: 139-142]»[15].
* در باب «علامات النبوة فی الاسلام»[16].
* در باب «مناقب عمر بن الخطاب ابی الحفص القرشی العدوی»[17].
* در باب «مناقب عثمان بن عفّان ابی عمرو القرشی»[18]
* در باب «ذکر اُسامة بن زید»[19].
به هر حال، روایات عبدالعزیز بن ابوسلمة ماجشون/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 17 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «عبدالعزیز بن ابوسلمة ماجشون» را در این منابع دنبال کنید:
«رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/719؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 5/384؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 7/309؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 1/259؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 7/110؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/198؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 6/303؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/605؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 11/499؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص 203؛«الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/309
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/222 و 223
[3]- «تهذیب التهذیب» 6/306 و 307
[4]- «عقود الجمان»؛ ص 126
[5]- «المناقب»، کردری 2/219
[6]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/919
[7]- همان 2/961
[8]- همان 2/1010
[9]- همان 1/23 و 24
[10]- همان 1/32
[11]- همان 1/44
[12]- همان 1/124
[13]- همان 1/331
[14]- همان 1/420
[15]- همان 1/485
[16]- همان 1/508
[17]- همان 1/520
[18]- همان 1/522
[19]- همان 1/548