اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

56- عبدالله بن یزید مقریء/؛ راوی امام اعظم ابوحنیفه/[1] [متوفّای 213ه‍ . ق]

56- عبدالله بن یزید مقریء/؛ راوی امام اعظم ابوحنیفه/[1]
[متوفّای 213ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، پیشوای دینی، محدّث و راوی، شیخ الاسلام: ابوعبدالرحمن، عبدالله بن یزید عمری عَدَوی مکی می‌باشد. در حدود سال 120 ه‍ . ق دیده به جهان گشود و پا به عرصه‌ی وجود نهاد؛ و از این بزرگان، به سماع حدیث پرداخت:

            عبدالله بن عون؛ امام ابوحنیفه؛ کهمس؛ شعبة؛ عبدالرحمن افریقی؛ سعید بن ابی ایوب؛ حرملة بن عمران؛ یحیی بن ایوب؛ و کسان دیگر از طبقه‌ی آنان.

            عبدالله بن یزید، به سماع حدیث از طلایه داران و پیشقراولان عرصه‌ی روایت و درایت، اهمیّت شایانی قائل بود و بدان توجه و عنایتی در خور می‌ورزید. وی، زندگی درازی داشت و عمری طولانی نمود؛ و (چنان معتبر و قابل اعتماد و مؤثّق و مطمئن است) که احادیث و روایات وی، در تمامی کتاب‌ها، موجود می‌باشد.

            و از کسانی که از عبدالله بن یزید، به نقل روایت پرداخته‌اند، می‌توان این افراد را نام برد:

            بخاری؛ احمد بن حنبل؛ اسحاق بن راهویه؛ عباس دوری؛ حارث بن محمد؛ بشر بن موسی و کسان دیگر.

            نسایی و دیگران، عبدالله بن یزید را در شمار راویان ثقه و مورد اعتماد ذکر کرده‌اند و او را مؤثّق و معتبر، معرفی نموده‌اند.

            محمد بن عاصم گوید: «سمعت المقریء یقول: انا بین التسعین الی المائة، اقرأتُ القرآن بالبصرة ستّاً وثلاثین سنة؛ وهنا بمکة؛ خمساً وثلاثین سنة»؛ «از عبدالله بن یزید مقریء شنیدم که می‌گفت: سن و سال من، در بین نود تا صد است؛ و در این مدّت، سی و شش سال را در بصره و سی و پنج سال را در مکه‌ی مکرمه، به آموختن قرآن پرداخته‌ام».

            عبدالله بن یزید مقریء، «حروف هفتگانه» را از نافع و دیگر قاریان، فراگرفت و آموخت؛ وی، صاحب حدیث و قرائات بود؛ و به سال 213 ه‍ . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید؛ و حال آن که احادیث و روایات وی نیز از لحاظ سند، در درجه‌ی عالی قرار دارند.

            علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ» در ذیل «ترجمة الامام»[3] (بیوگرافی امام ابوحنیفه/)، حدیثی را به نقل از عبدالله بن یزید مقریء، از امام ابوحنیفه/ ذکر کرده است؛ و آن روایت، چنین است:

                «اخبرنا ابوعبدالرحمن المقریء، عن ابی حنیفة، عن عطاء، عن جابر: انّه رآه یصلّی فی قمیص خفیف لیس علیه ازار ولارداء؛ قال: ولا أظنّه صلّی فیه الّا لیُرینا انّه لا بأس بالصلاة فی الثوب الواحد»؛ «ابوعبدالرحمن مقریء، از ابوحنیفه، از عطاء، از جابرس برای ما نقل کرده که وی گفته است: او، جابرس را دیده است که در جامه‌ای معمولی - بی‌آن که ازار و ردائی داشته باشد - نماز می‌گزارد؛ و چنین می‌پندارم که او، این کار را انجام داد تا به ما نشان دهد که نمازگزاردن در یک جامه، اشکالی ندارد».

            در کتاب «جامع المسانید»[4]، چنین آمده است: «و هو یروی عن الامام ابی حنیفة فی هذه المسانید»؛ «عبدالله بن یزید مقریء، در این مسانید، به نقل روایت از امام ابوحنیفه/ پرداخته است».

            و حافظ جلال الدین مزّی، در کتاب «تهذیب الکمال»[5]، عبدالله بن یزید مقریء را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است؛ همچنان‌که حافظ سیوطی، در کتاب «تبییض الصحیفة»[6]، وی را در زمره‌ی راویان امام ابوحنیفه/ قرار داده است.

            و در کتاب «تقریب التهذیب»[7]، چنین وارد شده است: «هو ثقة فاضل؛ وهو من کبار شیوخ البخاری»؛ «عبدالله بن یزید، فردی مؤثق و قابل اعتماد، شریف و پاکدامن، درستکار و محترم، شایسته و بایسته، کاردان و توانا و یکی از اساتید بزرگ امام بخاری بود».

            و در کتاب «تهذیب التهذیب»[8] آمده است: احمد بن حنبل، یحیی بن معین و نسایی گفته‌اند: «ثقة»؛ «عبدالله بن یزید مقریء، روایت کننده‌ای ثقه و مورد اعتماد بود».

            ابن ابی حاتم گوید: «سُئل ابی عنه؛ فقال: ثقة؛ فقیل له: حجّة؟ قال: اذا روی عنه مالک ویحیی بن ابی کثیر وأسامة، فهو حجّة»؛ «از پدرم، در مورد عبدالله بن یزید مقریء سؤال شد. وی در پاسخ گفت: فردی مؤثق و قابل اعتماد است. دوباره از پدرم پرسیده شد: آیا مقری، در حدیث، حجّت است؟ پدرم گفت: هرگاه مالک بن انس، یحیی بن ابی کثیر و اسامة، به نقل روایت از وی بپردازند، در آن صورت، عبدالله بن یزید مقری، حجّت می‌باشد».

            ابن حبّان نیز عبدالله بن یزید مقری را در کتاب «الثقات»، در شمار راویان مورد وثوق و قابل اعتماد ذکر کرده است.

            احمد عجلی گوید: «مدنیٌّ ثقةٌ»؛ «عبدالله بن یزید، از مردمان مدینه‌ی منوره و از راویان ثقه و مورد اعتماد می‌باشد».

            علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی، در کتاب «عقود الجمان»[9]، بدالله بن یزید را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر نموده است.

            و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[10]، وی را در زمره‌ی راویان امام ابوحنیفه/ قرار داده و در ادامه گفته است: «عبدالله بن یزید المقریء المکّی، سمع من الامام تسع مائة حدیث»؛ «عبدالله بن یزید مقری مکی، از امام ابوحنیفه/، نهصد حدیث شنیده است».

نگارنده‌ی سطور گوید:

            عبدالله بن یزید مقری، از ابوحنیفه، از حماد، از سعید بن جبیر، از عبدالله بن عباسب روایت می‌کند که آن حضرت ج فرمودند: «اذا مات احدکم مغموماً مهموماً من سبب العیال، کان افضل عند الله تعالی من ألف ضربة بالسیف فی سبیل الله»؛ «هرگاه یکی از شما در راستای غم و ناراحتی و غصّه و اندوه و درد و رنج ناشی از خانواده‌ی خویش، بمیرد و جان به جان آفرین تسلیم کند؛ این امر در پیشگاه خداوند بلند مرتبه، از خوردن هزار ضربه‌ی شمشیر در راه خدا، بهتر خواهد بود».

            این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید»[11]، ذکر کرده و در ادامه گفته است: ابومحمد بخاری، این حدیث را از محمد بن هشام بن همام شیرازی، از محمد بن یحیی بن یزید نیشابوری، از عبدالله بن یزید مقریء، از امام ابوحنیفه/ روایت نموده است.

            و همچنین عبدالله بن یزید مقری، از ابوحنیفه، از ابوزبیر، از جابر بن عبداللهس روایت کرده است که جابرس گوید: «قرأ رسول الله ج قوله تعالی: «وَصَدَّق بالحُسنی»؛ قال: بلا اله الّا الله؛ و «کذّب بالحسنی»؛ قال: بلا اله الّا الله»؛ «رسول خدا ج آیات «وَصَدَّق بالحسنی» و «کذّب بالحسنی» را قرائت کرد و فرمود: منظور از تصدیق و تکذیب «حُسنی»، کلمه‌ی «لا اله الا الله» می‌باشد».

            این روایت را نیز خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید»[12] نقل کرده و در ادامه گفته است: ابومحمد بخاری، این حدیث را از عبدالله بن یزید مقری، از امام ابوحنیفه/ روایت نموده است.

و همچنین راقم سطور گوید:

                عبدالله بن یزید مقری/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «ما یکره من کثرة السئوال وتکلّف ما لا یعینه»[13]

            «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَزِیدَ المُقْرِئُ، حَدَّثَنَا سَعِیدٌ، حَدَّثَنِی عُقَیْلٌ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِی وَقَّاصٍ، عَنْ أَبِیهِ، أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: إِنَّ أَعْظَمَ المُسْلِمِینَ جُرْمًا، مَنْ سَأَلَ عَنْ شَیْءٍ لَمْ یُحَرَّمْ، فَحُرِّمَ مِنْ أَجْلِ مَسْأَلَتِهِ»(ح 7289)

            «عبدالله بن یزید مقریء، از سعید، از عُقیل، از ابن شهاب، از عامر بن سعد بن ابی وقاص، از پدرش برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج فرمودند: «گناهکارترین کس در میان مسلمانان، کسی است که از چیزی سؤال می‌کند که حرام نیست، ولی به خاطر سؤال خویش، آن را حرام می‌کند».

* در باب «اجر الحاکم اذا اجتهد، فأصاب أو أخطأ»[14]

            «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَزِیدَ المُقْرِئُ المَکِّیُّ، حَدَّثَنَا حَیْوَةُ بْنُ شُرَیْحٍ، حَدَّثَنِی یَزِیدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الهَادِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الحَارِثِ، عَنْ بُسْرِ بْنِ سَعِیدٍ، عَنْ أَبِی قَیْسٍ، مَوْلَى عَمْرِو بْنِ العَاصِ، عَنْ عَمْرِو بْنِ العَاصِ، أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: إِذَا حَکَمَ الحَاکِمُ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَصَابَ فَلَهُ أَجْرَانِ، وَإِذَا حَکَمَ فَاجْتَهَدَ ثُمَّ أَخْطَأَ فَلَهُ أَجْرٌ، قَالَ: فَحَدَّثْتُ بِهَذَا الحَدِیثِ أَبَا بَکْرِ بْنَ عَمْرِو بْنِ حَزْمٍ، فَقَالَ: هَکَذَا حَدَّثَنِی أَبُو سَلَمَةَ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، وَقَالَ عَبْدُ العَزِیزِ بْنُ المُطَّلِبِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مِثْلَهُ»(ح 7352)

            «از عبدالله بن یزید مقریء مکی، از حیوة بن شُریح، از یزید بن عبدالله بن هادّ، از محمد بن ابراهیم بن حارث، از بُسر بن سعید، از ابوقیس مولی عمرو بن عاص، از عمرو بن عاصس برای ما روایت کرده که وی از رسول خدا ج شنیده است که می‌فرمود: «هرگاه حاکم، حکم کند؛ پس اجتهاد نماید؛ آنگاه به راه صواب برسد، او را دو پاداش خواهد بود؛ و اگر حکم کند؛ پس اجتهاد نماید؛ سپس راه خطا را بپیماید، او را یک ثواب خواهد بود».

            راوی گوید: من، این حدیث را به ابوبکر بن محمد بن حزم گفتم. وی گفت: ابوسلمة بن عبدالرحمن، از ابوهریرةس نیز همچنین روایت کرده است. و عبدالعزیز بن مطلّب گفته که از عبدالله بن ابوبکر، از ابوسلمة، از پیامبر ج به مثل این حدیث، روایت شده است».

* در باب «بین کلّ اذانین صلاة لمن شاء»[15]

            «حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ یَزِیدَ، قَالَ: حَدَّثَنَا کَهْمَسُ بْنُ الحَسَنِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُرَیْدَةَ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ، قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «بَیْنَ کُلِّ أَذَانَیْنِ صَلاَةٌ، بَیْنَ کُلِّ أَذَانَیْنِ صَلاَةٌ»، ثُمَّ قَالَ فِی الثَّالِثَةِ: «لِمَنْ شَاءَ»»(ح 627)

            «عبدالله بن یزید مقریء، از کهمس بن حسن، از عبدالله بن بریدة، از عبدالله بن مغفّلس برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج فرمود: «میان هر اذان و اقامه، نمازی وجود دارد؛ میان هر اذان و اقامه، نمازی وجود دارد». و بار سوم فرمود: «البته برای هر کس که بخواهد».

* در باب «الضجعة علی الشق الایمن بعد رکعتی الفجر»[16].

* در باب «الصلاة قبل المغرب»[17].

* در باب «کسب الرجل وعمله بیده»[18].

* در باب «قول الله تعالی: ﴿فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُۥ وَلِلرَّسُولِ [الأنفال: 41]»[19].

* در باب «قوله تعالی: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ تَوَفَّىٰهُمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ ظَالِمِیٓ أَنفُسِهِمۡ قَالُواْ فِیمَ کُنتُمۡۖ قَالُواْ کُنَّا مُسۡتَضۡعَفِینَ فِی ٱلۡأَرۡضِۚ قَالُوٓاْ أَلَمۡ تَکُنۡ أَرۡضُ ٱللَّهِ وَٰسِعَةٗ فَتُهَاجِرُواْ فِیهَاۚ فَأُوْلَٰٓئِکَ مَأۡوَىٰهُمۡ جَهَنَّمُۖ وَسَآءَتۡ مَصِیرًا٩٧ [النساء: 97]»[20].




[1]-           بیوگرافی «عبدالله بن یزید مقریء» را در این منابع دنبال کنید:

      «التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 3/1/228؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 1/435؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 5/200؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 8/342؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/144؛ «تهذیب التهدیب»، ابن حجر عسقلانی 6/75؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/548؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 10/644؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص185؛«طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص160، «دول الاسلام»، حافظ ذهبی 1/94؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/262

[2]-           «تذکرة الحفّاظ» 1/367

[3]-           همان 1/169

[4]-           «جامع المسانید» 2/512

[5]-           «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 19/103

[6]-           «تبییض الصحیفة»، سیوطی، ص 75

[7]-           «تقریب التهذیب» 1/548

[8]-           «تهذیب التهذیب» 2/84

[9]-           «عقود الجمان»؛ ص 124

[10]-        «المناقب»، کردری 2/219

[11]-        «جامع المسانید» 1/92

[12]-        همان 1/95

[13]-        الجامع الصحیح، امام بخاری 2/1082

[14]-        همان 2/1092

[15]-        همان، امام بخاری 1/87

[16]-        همان 1/155

[17]-        همان 1/158

[18]-        همان 1/278

[19]-        همان 1/439

[20]-        همان 1/661

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد