ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
57- عبدالملک بن عبدالعزیز بن جُریج/[1]
[متوفّای 150ه . ق]
علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، پیشوای دینی، حافظ حدیث، فقیه و دانشمند سرزمین حَرَم، عالم روحانی، دانشمند آگاه، فقیه دانا، صاحب نظر کاردان، نویسندهی چیره دست و یکی از شخصیّتهای برجستهی اسلامی: ابوالولید - یا ابوخالد - عبدالملک بن عبدالعزیز بن جُریج رومی اُموی مکی میباشد.
برخی از بزرگان که وی، از آنها، به روایت حدیث پرداخته است، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
پدرش؛ مجاهد؛ عطاء بن ابی رباح؛ میمون بن مهران؛ عمرو بن شعیب؛ نافع؛ زهری؛ و شمار زیادی از دیگر بزرگان عرصهی حدیث؛ و از بین اساتید خویش، از مجاهد، کمتر حدیث روایت نموده است و از عطاء بن ابی رباح، بیشتر.
هفتاد و اندی سال، از تاریخ هجرت پیامبر خدا ج گذشته بود که ابن جریج، دیده به جهان گشود و پا به عرصهی وجود نهاد؛ و او، کوچکان صحابه را درک کرد و دریافت، ولی چیزی از احادیث و روایات را از آنها، حفظ نکرد.
و از کسانی که از ابن جُریج، به روایت حدیث پرداختهاند، میتوان این افراد را نام برد:
سفیان ثوری؛ سفیان بن عیینة؛ مسلم بن خالد؛ ابن عُلَیّة؛ حجّاج بن محمد؛ روح بن عبادة؛ وکیع بن جرّاح؛ عبدالرزاق؛ و شماری دیگر غیر از اینها، از دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
احمد بن حنبل گوید: «کان من أوعیة العلم؛ وهو وابن ابی عروبة، اول من صنّف الکتب»؛ «ابن جُریج، یکی از ظرفها (ذخیرهها و گنجینههای) علمی بود؛ و ابن جُریج و ابن ابی عروبة، جزو نخستین کسانی به شمار میآیند که دست به تألیف و نگارش یازیدهاند و در زمینههای گوناگون، قلم فرسایی نمودهاند».
واقدی گوید: «مات ابن جُریج، فی اول ذی الحجّة، سنة خمسین ومائة»؛ «ابن جُریج، در اول ماه ذی حجّة، به سال 150 ه . ق درگذشت و به رحمت ایزدی پیوست».
ابوعاصم نیز گفته است: «کان ابن جُریج، من العبّاد؛ کان یصوم الدهر الّا ثلاثة ایّام من الشهر؛ وکانت له امرأة عابدة»؛ «ابن جُریج، یکی از عابدان و پارسایان و زاهدان و پرستشگران و پرهیزگاران و خداترسان بود که پیوسته روزه میگرفت و فقط از هر ماه، سه روز را روزه نمیگرفت و سایر روزها را روزه بود؛ و همسر او نیز، زنی عبادت کننده و پرستنده و پارسا و پرهیزگار بود».
و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
ابن سعد گفته است: «و کان ثقة کثیرالحدیث»؛ «ابن جُریج، از زمرهی راویان ثقه و قابل اعتماد بود که به نقل و روایت بسیاری از احادیث پرداخته است».
ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات»، به ذکر وی پرداخته و گفته است: «کان من فقهاء اهل الحجاز وقرّاءهم ومتقنیهم»؛ «ابن جُریج، یکی از صاحب نظران فقهی اهل حجاز، و از زمرهی قاریان، استادان، کارشناسان، خبرگان، طلایه داران و پیشقراولان آنها بود».
ابن خِراش گوید: «کان صدوقاً»؛ «ابن جُریج، فردی صادق و راستگو، و امانت دار و درستکار بود».
احمد عجلی نیز گوید: «مکّیٌ ثقة»؛ «وی، از مردمان مکهی مکرمه و روایت کنندهای مؤثق و قابل اعتماد بود».
ناگفته نماند که ابن جُریج، از آن دسته از راویان و محدّثانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، از وی حدیث روایت نمودهاند.
در کتاب «جامع المسانید»[4]، چنین آمده است:
ناچیزترین بندگان خدا (ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی) گوید: «و مع انّه امام ائمّة الحدیث وشیخ اکبر شیوخ البخاری ومسلم، یروی عن الامام ابی حنیفة/ فی هذه المسانید؛ وهو شیخ شیوخ الامام الشافعی/؛ فقد روی الشافعی فی مسنده عن مسلم بن عبدالحمید، عن ابن جُریج، حدیث المغیرة بن شعبة فی المسح علی الخفّین».
«ابن جُریج - با وجود این که امام و رهبر پیشوایان حدیث و استاد بزرگترین و شاخصترین اساتید بخاری و مسلم است - باز هم در این مسانید، به نقل روایت، از امام ابوحنیفه/ پرداخته است؛ و علاوه از آن، ابن جُریج، استاد اساتید امام شافعیس نیز میباشد. شافعیس در مُسند خویش، به نقل از مسلم بن عبدالحمید، از ابن جُریج، به روایت حدیث مغیرة بن شعبةس پیرامون «مسح بر موزهها» پرداخته است.»
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[5]، وی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ قرار داده است.
نگارنده گوید:
ابن جُریج، از ابوحنیفه، از زهری، از سعید بن مسیّب، از ابوهریرهس نقل کرده است که ابوهریرهس گوید: «نهی رسول الله ج أن یأکل الرجل بشماله، أو یشرب بشماله»؛ «رسول خدا ج از خوردن و نوشیدن با دست چپ، منع کردند».
این روایت را ابوالمؤید محمد بن محمود خوارزمی، در کتاب «جامع المسانید»[6] ذکر کرده و در ادامه گفته است: قاضی ابوبکر محمد بن عبدالباقی انصاری، این حدیث را به نقل از ابن جُریج، از نعمان بن ثابت - یعنی امام ابوحنیفه/ - روایت نموده است.
و همچنین راقم سطور گوید:
عبدالملک بن عبدالعزیز بن جُریج/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) با یک یا دو واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «تسلیم الراکب علی الماشی»[7]
«حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَمٍ، أَخْبَرَنَا مَخْلَدٌ، أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَیْجٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِی زِیَادٌ، أَنَّهُ سَمِعَ ثَابِتًا، مَوْلَى عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ زَیْدٍ: أَنَّهُ سَمِعَ أَبَا هُرَیْرَةَ، یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «یُسَلِّمُ الرَّاکِبُ عَلَى المَاشِی، وَالمَاشِی عَلَى القَاعِدِ، وَالقَلِیلُ عَلَى الکَثِیرِ»»(ح 6232)
«محمد، از مَخْلد، از ابن جُریج، از زیاد، از ثابت - آزادهی عبد الرحمن بن زید - برای ما روایت کرده که وی گفته است: از ابوهریرهس شنیده است که میگفت: رسول خدا ج فرمود: «سواره بر پیاده و پیاده بر نشسته، و گروهی اندک، بر گروهی انبوه، سلام بدهد».
* در باب «ما یتّقی من فتنة المال»[8]
«حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، عَنْ عَطَاءٍ، قَالَ: سَمِعْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، یَقُولُ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «لَوْ کَانَ لِابْنِ آدَمَ وَادِیَانِ مِنْ مَالٍ لاَبْتَغَى ثَالِثًا، وَلاَ یَمْلَأُ جَوْفَ ابْنِ آدَمَ إِلَّا التُّرَابُ، وَیَتُوبُ اللَّهُ عَلَى مَنْ تَابَ»»(ح 6436)
«ابوعاصم، از ابن جُریج، از عطاء برای ما روایت کرده که وی گفته است: از عبدالله بن عباسب شنیدم که میگفت: از رسول خدا ج شنیدم که میفرمود: اگر فرزند آدم، دو درّهی پر از مال و ثروت داشته باشد، به دنبال سوّمی خواهد رفت؛ و فقط خاک است که شکم او را پر میکند؛ و هر کس توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد».
* در باب «النذر فیما لایملک وفی معصیّة»[9]
«حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ، عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ الأَحْوَلِ، عَنْ طَاوُسٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ «أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ رَأَى رَجُلًا یَطُوفُ بِالکَعْبَةِ بِزِمَامٍ أَوْ غَیْرِهِ فَقَطَعَهُ»»(ح 6702)
«ابوعاصم، از ابن جُریج، از سلیمان احول، از طاوس، از عبدالله بن عباسب برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج مردی را دید که در بینی خود، مهار یا چیز دیگری کرده بود و کسی آن را میکشید و او به اطراف کعبه، طواف میکرد؛ آن حضرت ج آن مهار را قطع کرد».
* در باب «لا یرث المسلم الکافر ولا الکافر المسلم؛ فاذا أسلم قبل ان یقسم المیراث، فلا میراث له»[10].
* در باب «لا یجوز نکاح المکره»[11].
* در باب «ما یتّقی من فتنة المال»[12].
* در باب «غسل الحائض رأس زوجها وترجیله»[13].
* در باب «قول الله عزوجل: ﴿وَٱتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبۡرَٰهِۧمَ مُصَلّٗىۖ﴾ [البقرة: 125]»[14].
* در باب «القضاء واللعان فی المسجد بین الرجال والنساء»[15].
* در باب «بدء الأذان»[16].
* در باب «النوم قبل العشاء لمن غُلب»[17].
* در باب «القراءة فی المغرب»[18].
* در باب «القراءة فی الفجر»[19].
به هر حال، روایات «عبدالملک بن عبدالعزیز بن جُریج»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 96 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «عبدالملک بن عبدالعزیز بن جُریج» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»؛ امام بخاری 3/1/422؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/730؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 5/356؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 10/400؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 6/325؛«شذرات الذهب»، ابن عماد 1/226؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 7/93؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/210؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 6/357؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/617؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 12/55؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی ص207 ؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 81، «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/314
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/169 و 170
[3]- «تهذیب التهذیب» 6/357-360
[4]- «جامع المسانید» 2/511
[5]- «عقود الجمان»؛ ص 128
[6]- «جامع المسانید» 2/304
[7]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/921
[8]- همان 2/952
[9]- همان 2/991
[10]- همان 2/1002
[11]- همان 2/1027
[12]- همان 2/952
[13]- همان 1/43
[14]- همان 1/57
[15]- همان 1/60
[16]- همان 1/85
[17]- همان 1/81
[18]- همان 1/105
[19]- همان 1/106