اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

64- علی بن جَعد جَوهری حنفی/[1] [متوفّای 230 ه‍ . ق]

64- علی بن جَعد جَوهری حنفی/[1]
[متوفّای 230 ه‍ . ق]

علامه ذهبی، در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، حافظ مطمئن و قابل اعتماد، تکیه گاه مسلمانان، شیخ و بزرگ بغداد؛ ابوالحسن هاشمی جَوهری (علی بن جَعد بن عُبید) می‌باشد. وی، به سال 134 ه‍ . ق (یا 133 ه‍ . ق) دیده به جهان گشود و پا به عرصه‌ی وجود نهاد؛ و از ابن ابی ذئب، عاصم بن محمد عمری، شعبة، حریز بن عثمان و کسان دیگر از طبقه‌ی آنان، به نقل روایت پرداخته است.

            و از کسانی که از علی بن جَعد جوهری، حدیث روایت کرده‌اند، می‌توان بدین افراد اشاره کرد:

            بخاری؛ ابوداود؛ ابوزرعة؛ ابوحاتم؛ ابویعلی موصلی؛ ابوالقاسم بغویی؛ و شماری دیگر از دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش.

            اعمش، از موسی بن داود روایت کرده که وی گفته است: «ما رأیتُ أحفظ من علی بن الجعد؛ أملی علینا ابن أبی ذئب عشرین حدیثاً، فحفظها وسردها علینا»؛ «من، حافظ‌تر و ضابط‌تر از علی بن جعد ندیده‌ام؛ به گونه‌ای که ابن ابی ذئب، بیست حدیث بر ما، املاء و دیکته کرد و علی بن جعد، بلافاصله و بی‌درنگ، آن‌ها را حفظ کرد و به خاطر خویش سپرد و آن‌ها را به همان شکلی که ابن ابی ذئب بر ما املاء و دیکته نموده بود، روایت و نقل کرد؛ (بی‌آن که در آن‌ها، کم و کاستی و تغییر و دگرگونی ایجاد نماید)».

            صالح جزرة گوید: از خلف بن سالم شنیدم که می‌گفت: «صرتُ انا واحمد واسحاق وابن معین الی علی بن الجعد؛ فأخرج الینا کتبه وذهب ظنّنا أنّه یتّخذ لنا طعاماً؛ فلم نجد فی کتبه الّا خطأً واحداً. فلمّا فرغنا من الطعام، قال: هاتوا. فحدّث بکلّ شیء کتبناه من حفظه»؛ «من، احمد بن حنبل، اسحاق بن راهویه و یحیی بن معین، به نزد علی بن جعد رفتیم؛ وی، کتاب‌های خویش را برای ما آشکار و بیرون آورد؛ چنین پنداشتیم که وی، برای ما تهیّه‌ی غذا نیز دیده است؛ (ما شروع به کند و کاو و تجزیه و تحلیل و تحقیق و بررسی و موشکافی و وارسی کتاب‌های وی نمودیم) و در آن‌ها، فقط یک اشتباه یافتیم. چون از خوردن غذا فراغت یافتیم و آن را به پایان رساندیم، خطاب به ما گفت: قلم و کاغذ خویش را بیاورید! وی شروع به نقل روایت نمود و تمامی روایات و احادیث را از حفظ بیان کرد و ما نیز به نگارش و تحریر آن‌ها پرداختیم».

            عبدوس نیشابوری گوید: «ما أعلم أنّی رأیتُ أحفظ من علی بن الجعد»؛ «من، سراغ ندارم که کسی را حافظ‌تر و ضابط‌تر از علی بن جعد، دیده باشم».

            ابوحاتم نیز گفته است: «صدوق؛ ما کان أحفظه لحدیثه»؛ «علی بن جعد جوهری، فردی صادق و راستگو و درستکار و امین بود؛ نسبت به احادیث و روایات وی، کسی حافظ‌تر و ضابط‌تر از او، وجود نداشت».

            یحیی بن معین گوید: «هو أثبت البغدادیین فی شعبة؛ وهو صدوق، وقیل: انّه مکث ستّین سنة یصوم یوماً ویفطر یوماً؛ وکان عالماً نبیلاً متموّلاً، لکنّه فیه ابتداعٌ نال من بعض السلف»؛ «علی بن جعد جوهری، در مورد احادیث و روایات شعبة، مطمئن‌ترین و قابل اعتمادترین مردمان بغداد بود؛ به راستی، او فردی راستگو و امین و صادق و درستکار بود؛ و گفته شده است که وی، در شصت سال متوالی، یک روز را روزه می‌گرفت و یک روز دیگر را افطار می‌نموده است. وی، دانشمندی آگاه، کارشناسی مطّلع، صاحب نظری دانا، انسانی شریف و اصیل، نجیب و بزرگوار، با فراست و باهوش، بزرگ‌منش و قابل احترام، متموّل و ثروتمند و پولدار و سرمایه‌دار و توانگر و غنی بود؛ و تنها عیب وی، این بود که در او، اندکی گرایش به بدعت و نوآوری در دین وجود داشت؛ از این رو، برخی از علماء و صاحب‌نظران سَلَف، او را بدین خاطر، مذمّت و توبیخ و نکوهش و سرزنش نموده‌اند».

            حافظ عبدالقادر قرشی، در کتاب «الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة»[3]، به ذکر علی بن جعد پرداخته و او را در ردیف علماء و صاحب‌نظران احناف، برشمرده و در ادامه گفته است: «هو، من أصحاب ابی یوسف؛ رأی الامام وهو صغیر؛ وحضر جنازته؛ وروی عنه من یومٍ مات ابوحنیفة/»؛ «علی بن جَعد جوهری، از زمره‌ی شاگردان ابویوسف (شاگرد ارشد امام ابوحنیفه/) می‌باشد که در کودکی و خردسالی، امام ابوحنیفه/ را دیده و در تشییع جنازه‌ی امام نیز شرکت کرده است؛ و در همان روزی که امام ابوحنیفه/ وفات کرد، از او، روایت نموده است».

            در کتاب «تهذیب التهذیب»[4] آمده است: صالح بن محمد گوید: «ثقة»؛ «علی بن جعد جوهری، روایت کننده‌ای مؤثق و قابل اعتماد است». نسایی نیز گفته است: «صدوق»؛ «علی بن جعد، فردی صادق و راستگو و امین و درستکار می‌باشد».

            علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان»[5]، وی را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.

نگارنده‌ی سطور گوید:

            علی بن جَعد جوهری/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ می‌باشد؛ و این موارد، عبارتند از:

* در باب «إثم من کذب علی النبیّ ج »[6]

            «حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الجَعْدِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، قَالَ: أَخْبَرَنِی مَنْصُورٌ، قَالَ: سَمِعْتُ رِبْعِیَّ بْنَ حِرَاشٍ، یَقُولُ: سَمِعْتُ عَلِیًّا، یَقُولُ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لاَ تَکْذِبُوا عَلَیَّ، فَإِنَّهُ مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ فَلْیَلِجِ النَّارَ»»(ح 106)

            «علی بن جَعد جوهری، از شعبة، از منصور، برای ما روایت کرده که وی گفته است: از ربعی بن حراش شنیدم که می‌گفت: از علی بن ابی طالبس شنیدم که می‌گفت: رسول خدا ج فرمودند: «سخنی را به دروغ به من نسبت ندهید، زیرا کسی که به دروغ، سخنی را به من نسبت دهد، وارد آتش می‌شود».

* در باب «دعوة الیهود والنصاری وعلی ما یقاتلون علیه؛ وما کتب النبیّ ج الی کسری وقیصر؛ والدعوة قبل القتال»[7]

            «حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الجَعْدِ، أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَنَسًا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، یَقُولُ: لَمَّا أَرَادَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یَکْتُبَ إِلَى الرُّومِ، قِیلَ لَهُ: إِنَّهُمْ لاَ یَقْرَءُونَ کِتَابًا إِلَّا أَنْ یَکُونَ مَخْتُومًا، «فَاتَّخَذَ خَاتَمًا مِنْ فِضَّةٍ، فَکَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى بَیَاضِهِ فِی یَدِهِ، وَنَقَشَ فِیهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ»»(ح 2938)

            «علی بن جَعد جوهری، از شعبة، از قتادة برای ما روایت کرده که وی گفته است: از انس بن مالکس شنیدم که می‌گفت: چون رسول خدا ج خواست که به قیصر روم نامه بنویسد، به آن حضرت ج گفته شد که پادشاهان، نامه‌ای را می‌خوانند که مهر شده باشد. از این رو، آن حضرت ج انگشتری نقره‌ای برای خود گرفت؛ گویی هم اکنون به سفیدی انگشتر در دست آن حضرت ج می‌نگرم که در آن نقش شده بود: محمد رسول الله».

* در باب «أداء الخُمس، من الایمان»[8]

            «حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الجَعْدِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِی جَمْرَةَ، قَالَ: کُنْتُ أَقْعُدُ مَعَ ابْنِ عَبَّاسٍ یُجْلِسُنِی عَلَى سَرِیرِهِ فَقَالَ: أَقِمْ عِنْدِی حَتَّى أَجْعَلَ لَکَ سَهْمًا مِنْ مَالِی فَأَقَمْتُ مَعَهُ شَهْرَیْنِ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ وَفْدَ عَبْدِ القَیْسِ لَمَّا أَتَوُا النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَنِ القَوْمُ؟ - أَوْ مَنِ الوَفْدُ؟ -» قَالُوا: رَبِیعَةُ. قَالَ: «مَرْحَبًا بِالقَوْمِ، أَوْ بِالوَفْدِ، غَیْرَ خَزَایَا وَلاَ نَدَامَى»، فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا لاَ نَسْتَطِیعُ أَنْ نَأْتِیکَ إِلَّا فِی الشَّهْرِ الحَرَامِ، وَبَیْنَنَا وَبَیْنَکَ هَذَا الحَیُّ مِنْ کُفَّارِ مُضَرَ، فَمُرْنَا بِأَمْرٍ فَصْلٍ، نُخْبِرْ بِهِ مَنْ وَرَاءَنَا، وَنَدْخُلْ بِهِ الجَنَّةَ، وَسَأَلُوهُ عَنِ الأَشْرِبَةِ: فَأَمَرَهُمْ بِأَرْبَعٍ، وَنَهَاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ، أَمَرَهُمْ: بِالإِیمَانِ بِاللَّهِ وَحْدَهُ، قَالَ: «أَتَدْرُونَ مَا الإِیمَانُ بِاللَّهِ وَحْدَهُ» قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، قَالَ: شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، وَإِقَامُ الصَّلاَةِ، وَإِیتَاءُ الزَّکَاةِ، وَصِیَامُ رَمَضَانَ، وَأَنْ تُعْطُوا مِنَ المَغْنَمِ الخُمُسَ» وَنَهَاهُمْ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنِ الحَنْتَمِ وَالدُّبَّاءِ وَالنَّقِیرِ وَالمُزَفَّتِوَرُبَّمَا قَالَ: المُقَیَّرِ وَقَالَ: احْفَظُوهُنَّ وَأَخْبِرُوا بِهِنَّ مَنْ وَرَاءَکُمْ»(ح 53)

            «علی بن جعد جوهری، از شعبة، از ابوجمرة برای ما روایت کرده که وی گفته است: من با عبدالله بن عباسب نشست و برخاست می‌کردم؛ او مرا بر تخت خویش می‌نشاند و به من گفت: نزد من بمان تا از مال خویش برای تو، سهمی بدهم؛ من به مدت دو ماه نزد وی ایستادم؛ آنگاه گفت: هنگامی که وفد قبیله‌ی عبد قیس نزد رسول خدا ج آمد، رسول اکرم ج پرسید: «شما از چه قوم و طایفه‌ای هستید؟» گفتند: از طایفه‌ی ربیعه. رسول الله ج فرمود: «بسیار خوش آمدید، امیدوارم از آمدنتان، ناراحت و پشیمان نشوید». عرض کردند: ای پیامبر خدا! چون کفّار طایفه‌ی مُضَر در مسیر ما قرار دارند، ما جز در ماه‌های حرام، نمی‌توانیم خدمت شما برسیم؛ بنابراین، رهنمودهای لازم را در اختیار ما قرار دهید تا ما آن‌ها را به دیگران ابلاغ نماییم و موجب رستگاری ما نیز بشوند؛ سپس در مورد نوشیدنی‌های حلال و حرام، از رسول خدا ج سؤال کردند. در مورد سؤال اول، رسول خدا ج آن‌ها را از چهار چیز منع کرد و به چهار چیز امر فرمود. آنان را به ایمان آوردن به خدای یگانه دعوت نمود و فرمود: «آیا می‌دانید که ایمان آوردن به خدای یگانه یعنی چه؟» حاضران در جواب گفتند: الله و رسولش بهتر می‌دانند. رسول الله ج فرمود: «ایمان به الله، عبارت است از: گواهی دادن به یگانگی خداوند و به رسالت محمد ج و بر پا داشتن نماز و پرداختن زکات و روزه گرفتن ماه مبارک رمضان و پرداخت خُمس غنیمت». و در مورد سؤال دوم، آن‌ها را از استفاده‌ی چهار چیز (ظرف) نهی کرد که عبارتند از: خُم، ظرف کدو، ظرف تنه‌ی درخت خرما و ظرف قیراندود». (در آن زمان، این ظرف‌ها، مخصوص تهیه کردن شراب بودند). و در پایان، آن حضرت ج فرمود: «آنچه گفتم، به خاطر بسپارید و به اطلاع دیگران برسانید».

* در باب «سکرات الموت»[9]

            «حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الجَعْدِ، أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ مُجَاهِدٍ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: قَالَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لاَ تَسُبُّوا الأَمْوَاتَ، فَإِنَّهُمْ قَدْ أَفْضَوْا إِلَى مَا قَدَّمُوا»»(ح 6516)

            «علی بن جَعد جوهری، از شعبه، از اعمش، از مجاهد برای ما روایت کرده که عایشهل گفته است: «مرده‌ها را دشنام ندهید؛ زیرا آن‌ها بدانچه از پیش فرستاده‌اند، رسیده‌اند».

* در باب «الحیاء»[10]

            «حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الجَعْدِ، أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ مَوْلَى أَنَسٍ - قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ: اسْمُهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَبِی عُتْبَةَ - سَمِعْتُ أَبَا سَعِیدٍ، یَقُولُ: «کَانَ النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَشَدَّ حَیَاءً مِنَ العَذْرَاءِ فِی خِدْرِهَا»»(ح 6119)

            «علی بن جعد جوهری، از شعبه، از قتادة، از آزاده‌ی انس - ابوعبدالله گوید: نام وی عبدالله بن ابی عُتبة است - برای ما روایت کرده که وی گفته است: از ابوسعید شنیدم که می‌گفت: پیامبر خدا ج از دوشیزه‌ی در پرده، باحیاتر بود».

* در باب «مهر البغی والنکاح الفاسد».[11]

* در باب «لبس الحریر وافتراشه للرجال وقدر ما یجوز منه».[12]

* در باب «التسلیم علی الصبیان»[13]

* در باب «صلاة الضحی فی الحضر».[14]

* در باب «الصدقة بالیمین»[15]

* در باب «مناقف علی بن ابی طالب، ابی الحسن القرشی الهاشمی».[16]




[1]-           بیوگرافی «علی بن جَعد جوهری» را در این منابع دنبال کنید:

      «التاریخ الکبیر» امام بخاری 3/2/266 ؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/526 ؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 6/178 ؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی ۱۰/459 ؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 11/360 ؛ «میزان الاعتدال»، حافظ ذهبی 3/116 ؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 6/68 ؛ «کتاب الثقات»، ابن حبّان 8/466 ؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/280 ؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 7/256 ؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 1/689 ؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 13/211 ؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص 130 ؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 1/355.

[2]-           «تذکرة الحفّاظ» 1/399 و 400

[3]-           «الجواهر المضیة» 1/355

[4]-           «تهذیب التهذیب» 7/257

[5]-           «عقود الجمان»، ص 131

[6]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/21

[7]-           همان 1/411

[8]-           همان 1/13

[9]-           همان 2/964

[10]-        همان 2/903

[11]-        همان 2/805

[12]-        همان 2/867

[13]-        همان 2/923

[14]-        همان 1/157

[15]-        همان 2/191

[16]-        همان 1/526

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد