ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
73- فُضیل بن غَزوان (بن جریر ضبّی)/[1]
[متوفّای 140 ه . ق]
حافظ ابن حجر عسقلانی، در کتاب «تهذیب التهذیب»[2] گوید:
وی، فضیل بن غَزْوان بن جریر ضبّی، ابوالفضل کوفی میباشد.
از کسانی که فضیل بن غزوان، به نقل روایت از آنها پرداخته است، میتوان این بزرگان عرصهی علم و دانش را نام برد:
ابوحازم اشجعی؛ سالم بن عبدالله بن عمر؛ نافع مولی ابن عمر؛ ابواسحاق سبیعی؛ عکرمة؛ ابوزرعة بن عمرو بن جریر؛ طلحة بن عبیدالله بن کریز؛ عبدالرحمن بن ابونعیم بَجَلی؛ عمارة بن قعقاع؛ زبید یامی؛ عبدالله بن واقد بن عبدالله بن عمر و دیگران.
و از فضیل بن غزوان نیز، این افراد، حدیث روایت نمودهاند:
پسرش: محمد؛ سفیان ثوری؛ عبدالله بن مبارک؛ قطّان؛ وکیع؛ جریر؛ حفص بن غیاث؛ عبدالله بن نُمیر؛ فضل بن موسی سینانی؛ عیسی بن یونس؛ مصعب بن مقدام؛ اسحاق بن یوسف ازرق؛ ابواسامة؛ عبدالرحمن مُحاربی؛ یعلی بن عبید؛ و دیگر دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
احمد بن حنبل و یحیی بن معین در مورد فضیل بن غَزوان گویند: «ثقة»؛ «وی، فردی مؤثّق و قابل اعتماد بود».
ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات»، فضیل بن غزوان را در شمار راویان ثقه و مورد اعتماد و معتبر و مطمئن ذکر کرده است.
محمد بن عبدالله بن عمار و یعقوب بن سفیان نیز، فضیل بن غزوان را مؤثّق و قابل اعتماد معرفی کردهاند و او را روایت کنندهای مطمئن و قوی دانستهاند.
ناگفته نماند که فضیل بن غزوان، از آن دسته از راویان و محدّثانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، از وی، حدیث روایت نمودهاند.
و علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجُمان»[3]، فضیل بن غزوان را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
نگارنده گوید:
فضیل بن غزوان، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، با دو واسطه، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «السارق حین یسرق»[4]
«حَدَّثَنِی عَمْرُو بْنُ عَلِیٍّ، حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاوُدَ، حَدَّثَنَا فُضَیْلُ بْنُ غَزْوَانَ، عَنْ عِکْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لاَ یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنِی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلاَ یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ»»(ح 6782)
«عمرو بن علی، از عبدالله بن داود، از فضیل بن غزوان، از عکرمة، از عبدالله بن عباسب برای ما روایت کرده که رسول خدا ج فرموده است: «کسی که زنا میکند، به هنگام زنا، ایمان ندارد؛ و کسی که دزدی میکند، به هنگام دزدی، ایمان ندارد».
* در باب «قذف العبید»[5]
«حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ، حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ، عَنْ فُضَیْلِ بْنِ غَزْوَانَ، عَنِ ابْنِ أَبِی نُعْمٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا القَاسِمِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَنْ قَذَفَ مَمْلُوکَهُ، وَهُوَ بَرِیءٌ مِمَّا قَالَ، جُلِدَ یَوْمَ القِیَامَةِ، إِلَّا أَنْ یَکُونَ کَمَا قَالَ»»(ح 6858)
«مُسدّد، از یحیی بن سعید، از فُضیل بن غزوان، از ابن ابونعیم، از ابوهریرهس برای ما روایت کرده که وی گفته است: از ابوالقاسم ج شنیدم که میفرمود: «کسی که غلام خود را دشنام میدهد، در حالی که غلامش از آنچه به وی نسبت داده شده، بیگناه باشد، در روز قیامت تازیانه زده میشود، مگر آن که غلامش چنان باشد که به وی نسبت داده است».
* در باب «نوم الرجال فی المسجد»[6]
«حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ عِیسَى، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ فُضَیْلٍ، عَنْ أَبِیهِ، عَنْ أَبِی حَازِمٍ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ، قَالَ: «لَقَدْ رَأَیْتُ سَبْعِینَ مِنْ أَصْحَابِ الصُّفَّةِ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ عَلَیْهِ رِدَاءٌ، إِمَّا إِزَارٌ وَإِمَّا کِسَاءٌ، قَدْ رَبَطُوا فِی أَعْنَاقِهِمْ، فَمِنْهَا مَا یَبْلُغُ نِصْفَ السَّاقَیْنِ، وَمِنْهَا مَا یَبْلُغُ الکَعْبَیْنِ، فَیَجْمَعُهُ بِیَدِهِ، کَرَاهِیَةَ أَنْ تُرَى عَوْرَتُهُ»»(ح 442)
«یوسف بن عیسی، از ابن فضیل، از فضیل بن غزوان، از ابوحازم، از ابوهریرهس برای ما روایت کرده که وی گفته است: من هفتاد نفر از اصحاب صفّه را دیدهام و در میان آنها، کسی نبود که ردایی داشته باشد، بلکه فقط دارای ازار بودند و یا جامهای داشتند که بر گردنهای خویش بسته بودند؛ به طوری که برخی از این جامهها تا نیمهی ساق و برخی تا قوزک پا را میپوشاند؛ و جامه را با دست خود جمع میکرد، از بیم آن که مبادا عورتش دیده شود».
* در باب «قوله تعالی: ﴿وَیُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ کَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩﴾ [الحشر: 9]».[7]
* در باب «قول الله تعالی: ﴿کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ﴾ [طه: 81]».[8]
* در باب «کیف کان عیش النبیّ ج وأصحابه وتخلّیهم من الدنیا».[9]
* در باب «اثم الزّناة».[10]
* در باب «الخطبة ایّام مِنیٰ».[11]
[1]- بیوگرافی «فضیل بن غزوان» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»، امام بخاری 4/1/122؛ «رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/965؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 7/74 ؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 6/203؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/386؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/15؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 15/117؛ «کتاب الثقات»، ابن حبّان 7/316؛ «خلاصة تهذیب الکمال» خزرجی، ص 264؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/413
[2]- «تهذیب التهذیب» 8/267
[3]- «عقود الجمان»، ص 140
[4]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/1002 و 1003
[5]- همان 2/1013
[6]- همان 1/63
[7]- همان 2/725
[8]- همان 2/809
[9]- همان 2/956
[10]- همان 2/1006
[11]- همان 1/234