ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
75- قبیصة بن عقبة بن محمد/[1]
[متوفّای 215 ه . ق]
علامه ذهبی، در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:
وی، حافظ حدیث، راوی مؤثق و مطمئن، بسیار روایت کنندهی حدیث: (قبیصة بن عقبة بن محمد بن سفیان بن عقبة بن ربیعة بن جُنیدب بن رِئاب بن حبیب بن سُواءة بن عامر بن صعصعة) ابوعامر سُوائی کوفی میباشد.
قبیصة بن عقبة، از این بزرگان، به سماع حدیث پرداخته است:
شعبة؛ سفیان ثوری؛ اسرائیل؛ ورقاء؛ فطر بن خلیفة؛ و مِسعر بن کدام.
وی، همچنین تابعین کوچک را نیز ملاقات و دیدار کرد و از عیسی بن طهمان و امثال وی، به سماع حدیث پرداخت.
و از کسانی که از قبیصة بن عقبة، به نقل روایت پرداختهاند، میتوان بدین افراد اشاره کرد:
عبد بن حُمید؛ ابوزرعة؛ ابوبکر صغانی؛ حارث بن ابی اُسامة؛ و شماری دیگر از دانش پژوهان و شیفتگان علم و دانش و تشنگان حکمت و فرزانگی.
بخاری و دیگر محدّثان (صحاح شش گانه) نیز با واسطهی (پسرش به نام عقبة)، از وی، حدیث روایت نمودهاند.
احمد بن حنبل گوید: «کان قبیصةُ ثقةً، رجلاً صالحاً، لا بأس به»؛ «قبیصة بن عقبة، فردی مؤثّق و قابل اعتماد و مردی شریف و درستکار، نجیب ومحترم، شایسته و کارآمد و توانا و کاردان بود؛ و در روایات و احادیث وی نیز، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا او، ثقه و مورد اعتماد بود».
یحیی بن معین گوید: «قبیصة، ثقة فی کلّ شیء؛ الّا فی حدیث سفیان»؛ «قبیصة، در مورد هر چیزی - به جز در حدیث سفیان - ثقه و قابل اعتماد است».
اسحاق بن یسار نیز گفته است: «ما رأیتُ فی الشیوخ أحفظ من قبیصة»؛ «در مشایخ و اساتید، کسی را حافظتر و ضابطتر از قبیصة ندیدهام».
هناد بن سری - یکی از زاهدان و پارسایان کوفه - نیز به ذکر قبیصة بن عقبة پرداخته و گفته است: «الرجل الصالح»؛ «وی، مردی صالح و شریف، درستکار و نجیب، محترم و بزرگمنش، کاردان و توانا، متخصّص و کارشناس و شایسته و بایسته بود». و به هنگام گفتن این سخن، چشمان هنّاد بن سری، اشکآلود شد.
و سرانجام، قبیصة بن عقبة، به سال 215 ه . ق در 80 سالگی درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید. رحمت و رضوان خدا بر او باد.
و حافظ ابن حجر عسقلانی، در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:
ابن خِراش گفته است: «صدوق»؛ «قبیصة بن عقبة، فردی صادق و راستگو و درستکار و امین بود».
صالح بن محمد نیز گفته است: «کان رجلاً صالحاً، تکلّموا فی سماعه من سفیان»؛ «قبیصة، مردی صالح و درستکار، شریف و محترم، نجیب و بزرگمنش، کاردان و توانا و شایسته و کارشناس بود؛ و علماء و صاحب نظران حدیث، فقط دربارهی سماعش از سفیان، سخن گفتهاند و آن را مورد تردید قرار دادهاند».
نسایی گوید: «لیس به بأس»؛ «در روایات و احادیث قبیصة بن عقبة، نمیتوان ایراد و نقصی وارد کرد؛ زیرا وی، از راویان مورد وثوق و قابل اعتماد میباشد».
ابن حبّان نیز در کتاب «الثقات»، قبیصة بن عقبة را در شمار راویان مؤثّق و مورد اعتماد ذکر کرده است.
ابن سعد گوید: «کان ثقةً صدوقاً، کثیر الحدیث عن سفیان الثوری»؛ «قبیصة، فردی ثقه و قابل اعتماد، صادق و راستگو و درستکار و امانتدار میباشد، که به نقل روایات زیادی از سفیان ثوری پرداخته است».
و در کتاب «الزهرة»، چنین وارد شده است: «روی عنه البخاری أربعة وأربعین حدیثاً»؛ «بخاری از قبیصة بن عقبة، چهل و چهار حدیث، روایت نموده است.»
و همچنین قبیصة بن عقبة، از آن دسته از راویان و محدّثانی میباشد که هر شش پیشوای حدیث (بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه)، به نقل روایت از وی پرداختهاند.
علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی نیز در کتاب «عقود الجمان»[4]، قبیصة بن عقبة را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.
و همچنین حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[5]، وی را در زمرهی راویان شهر کوفه که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداختهاند قرار داده است.
نگارنده گوید:
قبیصة بن عقبة/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری)، استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار میآید؛ و این موارد عبارتند از:
* در باب «میراث السائبة»[6]
«حَدَّثَنَا قَبِیصَةُ بْنُ عُقْبَةَ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنْ أَبِی قَیْسٍ، عَنْ هُزَیْلٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: «إِنَّ أَهْلَ الإِسْلاَمِ لاَ یُسَیِّبُونَ، وَإِنَّ أَهْلَ الجَاهِلِیَّةِ کَانُوا یُسَیِّبُونَ»»(ح 6753)
«قبیصة بن عقبة، از سفیان، از ابوقیس؛ از هُزَیل؛ از عبدالله بن مسعودس برای ما روایت کرده که وی گفته است: « اهل اسلام، بنده را سائبه نمیساختند و اهل جاهلیت، بنده را سائبه قرار میدادند». (سائبة: بندهای آزاد شده که کسی حق گرفتن میراث او را ندارد).
* در باب «قول الله تعالی: ﴿وَمَنۡ أَحۡیَاهَا﴾ [المائدة: 32]»[7]
«حَدَّثَنَا قَبِیصَةُ، حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنِ النَّبِیِّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ: «لاَ تُقْتَلُ نَفْسٌ إِلَّا کَانَ عَلَى ابْنِ آدَمَ الأَوَّلِ کِفْلٌ مِنْهَا»»(ح 6867)
«قبیصة بن عقبة، از سفیان، از اعمش، از عبدالله بن مرّة، از مسروق، از عبدالله بن مسعودس برای ما روایت کرده که آن حضرت ج فرمودند: «هیچ فردی به ناحق کشته نمیشود، مگر آن که سهمی از سزای آن، به نخستین فرزند آدم (که برادرش را کشت) میرسد».
* در باب «علامة المنافق»[8]
«حَدَّثَنَا قَبِیصَةُ بْنُ عُقْبَةَ، قَالَ: حَدَّثَنَا سُفْیَانُ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مَسْرُوقٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: “أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَانَ مُنَافِقًا خَالِصًا، وَمَنْ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنْهُنَّ کَانَتْ فِیهِ خَصْلَةٌ مِنَ النِّفَاقِ حَتَّى یَدَعَهَا: إِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ، وَإِذَا حَدَّثَ کَذَبَ، وَإِذَا عَاهَدَ غَدَرَ، وَإِذَا خَاصَمَ فَجَرَ” تَابَعَهُ شُعْبَةُ، عَنِ الأَعْمَشِ»(ح 34)
«قبیصة بن عقبة، از سفیان، از اعمش، از عبدالله بن مُرّة، از مسروق، از عبدالله بن عمروس برای ما روایت کرده که آن حضرت ج فرمودند: «هر کس که این چهار خصلت در او دیده شود، منافق خالص است؛ و هر کس، در او یکی از آنها دیده شود، یک خصلت از نفاق دارد، مگر زمانی که آن را ترک کند. آن چهار خصلت، عبارتند از: هرگاه امانتی، بدو سپرده شود، خیانت میکند؛ هنگام صحبت کردن، دروغ میگوید؛ اگر عهد و پیمانی ببندد؛ پیمانش را میشکند؛ و هنگام دعوا، دشنام میدهد و ناسزا میگوید».
* در باب «مباشرة الحائض»[9].
* در باب «ما یستر من العورة»[10].
* در باب «الصلاة الی الأسطوانة»[11].
* در باب «السجود علی سبعة أعظم»[12].
* در باب «اتّباع النساء الجنازة»[13].
* در باب «صدقة الفطر، صاع من شعیر»[14].
* در باب «کسوة الکعبة»[15].
* در باب «الصلاة بمنی»[16].
* در باب «ما یتنزّه من الشبهات»[17].
* در باب «جوائز الوفد»[18].
* در باب «ذکر أسلم وغفار ومزینة وجهینة وأشجع»[19]
به هر حال، روایات قصبة بن عقبة/ در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 44 مورد آمده است.
[1]- بیوگرافی «قبیصة بن عقبة بن محمد» را در این منابع دنبال کنید:
«التاریخ الکبیر»، امام بخاری 4/1/177؛ «رجال صحیح بخاری»، کلاباذی 2/986؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 7/126؛ «تاریخ بغداد»، خطیب بغدادی 12/473؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 10/130؛ «شذرات الذهب»، ابن عماد 2/35؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 2/396؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/26؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 15/215؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 9/21؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص 268؛ «طبقات الحفّاظ»، حافظ سیوطی، ص 164؛ «الطبقات الکبری»، ابن سعد 6/403؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/422
[2]- «تذکرة الحفّاظ» 1/373 - 375
[3]- «تهذیب التهذیب» 8/313
[4]- «عقود الجمان»؛ ص 141
[5]- «المناقب»، کردری 2/226
[6]- «الجامع الصحیح»، امام بخاری 2/999
[7]- همان 2/1014
[8]- همان 1/10
[9]- همان 1/44
[10]- همان 1/53
[11]- هان 1/72
[12]- همان 1/112
[13]- همان 1/170
[14]- همان 1/204
[15]- همان 1/217
[16]- همان 1/225
[17]- همان 1/276
[18]- همان 1/429
[19]- همان 1/498