اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

82- محمد بن سلام بِیْکنْدی/[1] [متوفّای 225 ه‍ . ق]

82- محمد بن سلام بِیْکنْدی/[1]
[متوفّای 225 ه‍ . ق]

علامه ذهبی در کتاب «تذکرة الحفّاظ»[2] گوید:

            وی، حافظ مؤثّق و قوی و مطمئن و قابل اعتماد و محدّث شهر بخارا: ابوعبدالله بِیْکندی می‌باشد. وی، از پی یادگیری و فراگیری علم و دانش و حکمت و فرزانگی و آشنایی با اوامر و فرامین الهی، تعالیم و آموزه‌های نبوی، احکام و دستورات شرعی و حقایق و مفاهیم والای قرآنی، بسیار سفر کرد و در این راستا، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزید؛ و از اسماعیل بن جعفر، ابوالاحوص، هشیم، ابواسحاق فزاری و کسان دیگر از طبقه‌ی آنان، علم و دانش فراگرفت.

            و بخاری نیز از محمد بن سلام، به نقل روایت پرداخته است؛ و دارمی، عبیدالله بن واصل، و شماری دیگر از دانش پژوهان ماوراء النهر، به نزد وی، زانوی تلمّذ زدند و از محضر وی، فارغ التحصیل شدند و گواهینامه‌ی علمی گرفتند.

            محدّث گوید: «قال لی یحیی: بخراسان، کنزان؛ کنزٌ عند اسحاق؛ وکنز عند محمد بن سلام البیکندی»؛ «یحیی بن معین، خطاب به من گفت: در خراسان، دو خزانه و گنجینه وجود دارد که یکی از آن دو، در نزد اسحاق؛ و دیگری، در نزد محمد بن سلام بیکندی وجود دارد».

            عبیدالله بن شریح گوید: «سمعتُ محمد بن سلام یقول: أحفظ نحواً من خمسة آلاف حدیث»؛ «از محمد بن سلام شنیدم که می‌گفت: در حدود پنچ هزار حدیث از حفظ دارم».

            و غنجار نیز در تاریخ خویش چنین بیان داشته است که محمد بن سلام، در هر بابی از علم و دانش، قلم فرسایی نموده و کتابی را به رشته‌ی تحریر درآورده است.

            و سرانجام، محمد بن سلام بیکندی/، در ماه صفر، به سال 225 ه‍ . ق درگذشت و چهره در نقاب خاک کشید.

و حافظ ابن حجر عسقلانی در کتاب «تهذیب التهذیب»[3] گوید:

            ابن حبّان، در کتاب «الثقات»، محمد بن سلام بیکندی را در شمار راویان مؤثّق و قوی و مطمئن و قابل اعتماد ذکر کرده است.

            ابن ابی حاتم گوید: «سألتُ أبی عنه؟ فقال: ثقة صدوق»؛ «از پدرم، در مورد محمد بن سلام، پرسید؟ وی در پاسخ گفت: محمد بن سلام، فردی مؤثّق و قابل اعتماد، مطمئن و قوی، صادق و راستگو و درستکار و امین بود».

            و ابن ماکولا گوید: «کان ثقة»؛ «محمد بن سلام، از زمره‌ی روایت کنندگان مورد وثوق و قابل اعتماد بود».

            علامه محمد بن یوسف صالحی دمشقی شافعی در کتاب «عقود الجمان»[4]، محمد بن سلام را در شمار روایت کنندگان از امام اعظم ابوحنیفه/ ذکر کرده است.

            و بدین سان، حافظ ابن بزّاز کردری نیز در کتاب «المناقب»[5]، وی را در زمره‌ی راویان شهر «بخارا» که به نقل روایت از امام اعظم ابوحنیفه/ پرداخته‌اند، قرار داده است.

نگارنده‌ی سطور گوید:

                محمد بن سلام بِیْکندی/، در موارد ذیل (از کتاب «الجامع الصحیح» بخاری) استاد امام محمد بن اسماعیل بخاری/ به شمار می‌آید؛ و این موارد عبارتند از:

* در باب «صوم رمضان اِحتساباً من الایمان»[6]

            «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَمٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَیْلٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا یَحْیَى بْنُ سَعِیدٍ، عَنْ أَبِی سَلَمَةَ، عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «مَنْ صَامَ رَمَضَانَ، إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا، غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ»»(ح 38)

            «محمد بن سلام، از محمد بن فُضیل، از یحیی بن سعید، از ابوسلمة، از ابوهریرةس برای ما روایت کرده که وی گفته است: رسول خدا ج فرمودند: «کسی که ماه رمضان را از روی ایمان و برای حصول اجر و پاداش، روزه بگیرد، گناهان گذشته‌اش، آمرزیده می‌شوند».

* در باب «کتابة العلم»[7]

            «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَمٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا وَکِیعٌ، عَنْ سُفْیَانَ، عَنْ مُطَرِّفٍ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ أَبِی جُحَیْفَةَ، قَالَ: قُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ: هَلْ عِنْدَکُمْ کِتَابٌ؟ قَالَ: لاَ، إِلَّا کِتَابُ اللَّهِ، أَوْ فَهْمٌ أُعْطِیَهُ رَجُلٌ مُسْلِمٌ، أَوْ مَا فِی هَذِهِ الصَّحِیفَةِ. قَالَ: قُلْتُ: فَمَا فِی هَذِهِ الصَّحِیفَةِ؟ قَالَ: العَقْلُ، وَفَکَاکُ الأَسِیرِ، وَلاَ یُقْتَلُ مُسْلِمٌ بِکَافِرٍ»(ح 111)

            «محمد بن سلام، از وکیع، از سفیان، از مطرّف، از شعبی، از ابوجُحیفه، برای ما روایت کرده که وی گفته است: به علی بن ابی طالبس گفتم: آیا نزد شما نوشته‌ای می‌باشد؟ گفت: خیر، به جز از کتاب خدا و یا فهمی که به کسی داده شده است و یا آنچه در همین نامه است.

            گفتم: در این نامه چیست؟ گفت: احکام خون بها، و رهایی اسیران و کشته نشدن به قصاص کافر».

* در باب «الرجل یُوَضّیء صاحبه»[8]

            «حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ سَلاَمٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ، عَنْ یَحْیَى، عَنْ مُوسَى بْنِ عُقْبَةَ، عَنْ کُرَیْبٍ، مَوْلَى ابْنِ عَبَّاسٍ، عَنْ أُسَامَةَ بْنِ زَیْدٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ لَمَّا أَفَاضَ مِنْ عَرَفةَ عَدَلَ إِلَى الشِّعْبِ فَقَضَى حَاجَتَهُ، قَالَ أُسَامَةُ بْنُ زَیْدٍ فَجَعَلْتُ أَصُبُّ عَلَیْهِ وَیَتَوَضَّأُ، فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَتُصَلِّی؟ فَقَالَ: «المُصَلَّى أَمَامَکَ»»(ح 181)

            «محمد بن سلام، از یزید بن هارون، از یحیی، از موسی بن عقبة، از کریب مولی ابن عباس، از اسامة بن زیدس برای ما روایت کرده که وی گفته است: چون رسول خدا ج از عرفه برگشت، راه خود را به سوی درّه‌ی کوه، منحرف کرد و در آنجا قضای حاجت نمود. اُسامة بن زیدس گوید: من برای آن حضرت ج آب ریختم و ایشان وضو گرفت. پس از آن، گفتم: ای رسول خدا ج! آیا نماز می‌گزاری؟ فرمود: نماز در جلو تو است (یعنی در مزدلفه)».

* در باب «لا یقیم الرجل أخاه یوم الجمعة ویقعد فی مکانه»[9]

            «حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ هُوَ ابْنُ سَلَّامٍ قَالَ: أَخْبَرَنَا مَخْلَدُ بْنُ یَزِیدَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا ابْنُ جُرَیْجٍ، قَالَ: سَمِعْتُ نَافِعًا، یَقُولُ: سَمِعْتُ ابْنَ عُمَرَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا، یَقُولُ: «نَهَى النَّبِیُّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ أَنْ یُقِیمَ الرَّجُلُ أَخَاهُ مِنْ مَقْعَدِهِ، وَیَجْلِسَ فِیهِ»، قُلْتُ لِنَافِعٍ: الجُمُعَةَ؟ قَالَ: الجُمُعَةَ وَغَیْرَهَا»(ح 911)

            «محمد بن سلام بیکندی، از مخلد بن یزید، ازابن جُریج، از نافعس برای ما روایت کرده که وی گفته است: از ابن عمرب شنیدم که می‌گفت: پیامبر ج شخص را از این منع کرده که برادر خویش را از جایش بلند گرداند و خود بر جای او بنشیند.

            از نافع پرسیدم که در نماز جمعه چه؟ وی گفت: در نماز جمعه و دیگر نمازها، این کار ممنوع می‌باشد».

* در باب «من نام عند السحر»[10].

* در باب «شهود الحائض العیدین ودعوة المسلمین ویعتزلن المصلّی»[11].

* در باب «ما جاء فی زمزم»[12].

* در باب «العمرة لیلة الحصبة وغیرها»[13].

* در باب «من نذر المشی الی الکعبة»[14].

* در باب «کراهیة النبیّ ج ان تعری المدینة»[15].

* در باب «الوصال؛ ومن قال: لیس فی اللیل صیام»[16].

* در باب «الاعتکاف فی شوّال»[17].

* در باب «قول الله تعالی: ﴿وَإِذَا رَأَوۡاْ تِجَٰرَةً أَوۡ لَهۡوًا ٱنفَضُّوٓاْ إِلَیۡهَا وَتَرَکُوکَ قَآئِمٗاۚ [الجمعة: 11]»[18].

            به هر حال، روایات «محمد بن سلام بیکندی»/، در کتاب «الجامع الصحیح» امام محمد بن اسماعیل بخاری/، در بیشتر از 57 مورد آمده است.




[1]-           بیوگرافی «محمد بن سلام بِیْکندی» را در این منابع دنبال کنید:

«رجال صحیح البخاری»، کلاباذی 2/653؛ «الجرح و التعدیل»، رازی 7/278؛ «سیر اعلام النبلاء»، حافظ ذهبی 10/628؛ «الکاشف»، حافظ ذهبی 3/51؛ «تهذیب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 9/190؛ «تقریب التهذیب»، ابن حجر عسقلانی 2/85؛ «تهذیب الکمال»، حافظ مزّی 16/645؛ «کتاب الثقات»، ابن حبان 9/75؛ «خلاصة تهذیب الکمال»، خزرجی، ص 280؛ «الجمع بین رجال الصحیحین»، مقدسی 2/459

[2]-           «تذکرة الحفّاظ» 2/422

[3]-           «تهذیب التهذیب» 9/189

[4]-           «عقود الجمان»؛ ص 94

[5]-           «المناقب»، کردری 2/240

[6]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/10

[7]-           «الجامع الصحیح»، امام بخاری 1/21

[8]-           همان 1/30

[9]-           همان 1/124

[10]-        همان 1/152

[11]-        همان 1/46

[12]-        همان 1/221

[13]-        همان 1/239

[14]-        همان 1/251

[15]-        همان 1/253

[16]-        همان 1/263

[17]-        همان 1/273

[18]-        همان 1/277

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد